سینماروزان: در روزهای اخیر سخنان نصرالله پژمانفر نماینده اصولگرای مجلس درباره اکران فیلمهای مستهجن با واکنش معاون نظارت و رییس جامعه صنفی تهیه کنندگان مواجه شد که از وی خواستند مصادیق فیلمهای مستهجن را معرفی کند.
به تازگی حمیدرضا صلاحمند نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون در اظهاراتی که برای «جام جم» داشته با اشاره به التهابات اقتصادی جامعه، یکی از دلایل مهم تولید کمدیهای سطحی را همین التهابات دانسته و به مسئولان مملکتی هشدار داده که اگر برای درمان مشکلات اقتصادی هنرمندان چاره ای نیندیشند، تولید محصولات مفرح سطحی بیش از پیش گسترش خواهد یافت.
متن اظهارات صلاحمند را بخوانید:
برای امثال من که زندگی شخصیشان را مدتهاست از زندگی حرفهای جدا کردهاند نوسانات اقتصادی جامعه به مانند طبقات عادی اجتماع حس میشود ولی آیا مقامات مملکتی میدانند که این نوسانات آنها که متمرکز بر هنر شدهاند را بسیار بیشتر از طبقات عادی رنج میدهد؟؟ و به همین دلیل این روزها اوضاع اقتصادی سینماگران بسیار تراژیکتر از طبقات عادی جامعه است چون بدنه سینماگران از همان مستمری دائمی که مثلا یک کارمند دارد هم برخوردار نیستند! وقتی زندگی هنرمندان متکی باشد با درآمد هنری در بحرانهای اقتصادی که رکودی همه جانبه بر فعالیتهای هنری مستولی میشود، این زندگیها به شدت آسیب میبیند.
بدبختانه کمبود صنوفی که به معنای واقعی کلمه کار صنفی انجام دهند در میان هنرمندان بدجوری محسوس است. نمونهاش خانه سینما که بنا شد برای کار صنفی اما کمترین کارکرد محسوسی درباره اوضاع زندگی سینماگران نداشته است. سینماگر و به بیان بهتر هنرمندی که دغدغه اقتصادی نداشته باشد راحتتر میتواند لانگشاتی از اوضاع را پیشروی مخاطب قرار دهد ولی در دل هنرمندی که حتی از طرف صنفش هم تحویل گرفته نمیشود معلوم است که کینهای شکل میگیرد که تا رسوخ نگاه غرض ورزانه در محصول هنری پیش خواهد رفت.
صنوف هنری و از جمله خانه سینما باید در بحرانهای اقتصادی بیشتر از گذشته کنار بدنه صنف باشند و امنیتی روانی برای آنها ایجاد کنند تا بعدتر بدنه هم در خدمت صنف قرار گیرد. بدنهای که از رأس صنف حمایت نبیند معلوم است که در بزنگاهها قید حمایت از رئوس را میزند و ترجیح میدهد فعالیت انفرادی خودش را پیگیری کند. این یکی از معضلات صنوف هنری ماست که متأسفانه میان رأس صنف و بدنه فاصله افتاده است.
فارغ از اثراتی که التهابات اقتصادی بر بدنه هنرمندان به جای میگذارد در دل همین اوضاع نزار اقتصادی است که دو نوع سینما تقویت میشود؛ یکی تولید کمدیهای ارزان و گاهی سطحی و سبک که فقط تولید شدهاند برای وقت گذرانی و دیگر تولید آثاری که انگشت بر درد مردم میگذارند و بدبختیهای آنان را به تصویر میکشند! این دو سینما به شدت متضادند ولی نگاهی به دوروبر و مثلا اقبالی که به دو فیلم «هزارپا» و «مغزها…» شده حکایت دارد از تقویت این دوقطبی سینمایی در دل بحرانهای اقتصادی سالیان اخیر.
این تجربهایست که زمانی در کشورهای دیگر هم از سر گذرانده شده؛ مثلا فقر اقتصادی کف جامعه در هندوستان مردمان را سوق داده به استقبال از آثار مفرح و پر از رقص و آواز یا گرفتاریهای اقتصادی دهههای سی و چهل ایالات متحده، هالیوود را سوق داد به سمت جدی گرفتن تفنن در سینما بنابراین تأثیرگیری سینما و حتی هنر ایران از این التهابات چندان عجیب نیست اما خطرناک آن است که گستردگی این التهابات اقتصادی کار را به جایی برساند که دیگر هیچ نوع هنری دیگری وجود نداشته باشد و فقط دوقطبی محصولات مفرح ارزان-محصولات تلخ رئالیستی عرضه شود و این خود باز بذر کینه را خواهد پاشید در دل هنرمندانی که میخواهند کار متفاوت کنند.