• مرام‌نامه
  • شبکه های اجتماعی
  • سفارش آگهی
  • تماس با ما
  • درباره ما
دوشنبه 17 شهریور 1404
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
ژورنال سینما
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
ژورنال سینما
  • مرام‌نامه
  • شبکه های اجتماعی
  • سفارش آگهی
  • تماس با ما
  • درباره ما
تبلیغات
خانه گفتگو

افسانه بایگان: بعد از “سربداران” به دو بیماری عصبی دچار شدم/مادرم هفت سال سرطان داشت و نمی‌دانستم

4 اسفند 1393
در گفتگو
1 1
A A
0
افسانه بایگان: بعد از “سربداران” به دو بیماری عصبی دچار شدم/مادرم هفت سال سرطان داشت و نمی‌دانستم

افسانه بایگان

افسانه بایگان می گوید: «سربداران» سطح توقع من را بالا برده بود و پیشنهادهای بعدی من را از نظر روحی دچار یک صدمه می‌کردند، زیرا فکر می‌کردم همه سینما یعنی «سربداران»! در همان دوران دو بیماری بسیار شدید که ریشه عصبی داشت را از سر گذراندم؛ یکی «شبه حصبه» بود و دیگری «شبه مننژیت».

سینماژورنال: افسانه بایگان که در کنار سوسن تسلیمی ستارگان زن سینمای دهه شصت سینمای ایران بودند در سالهای اخیر کم کارتر شده است و بیشتر هم در فیلمهایی که همسرش مصطفی شایسته تهیه یا کارگردانی میکند به ایفای نقش می پردازد.
به گزارش سینماژورنال این بازیگر بااخلاق اخیرا در گفتگو با منصور ضابطیان در “رادیوهفت” نکات جالب و خواندنی را درباره کارنامه بازیگری خویش در دهه های مختلف بیان کرده است.
سینماژورنال متن کامل این گفتگو را ارائه می کند:
 به عنوان اولین سوال بفرمائید چند فیلم بازی کردید؟
حقیقتاً تعداد آنها در خاطرم نیست. بالای هفتاد فیلم احتمالا بازی کرده‌ام.
 این خوب است یا بد؟
حتما خوب بوده که چنین شده است. آنچه در گذر زمان بر انسان می‌گذرد، حتما خوب است. البته فرود و فراز زیاد وجود داشته است.
 اگر من در ابتدای گفت‌وگویمان بگویم که شما در سال 1340 به دنیا آمده‌اید، کار بدی کرده‌ام یا خیر؟
نه کار بدی نیست. خوشبختانه چون مردم با بنده ارتباط دارند این موضوع را خوب می‌دانند. من در 26 دی ماه سال 1340 و در خیابان فرانسه تهران به دنیا آمدم.
 آخرین باری که به خاطراتتان فکر کرده بودید، چه زمانی بود؟
گاهی لحظاتی از گذشته و خاطرات انسان برایش زنده می‌شود ولی اینکه به طور مداوم به آنها فکر کند، چنین نیست.
 وقتی دبیرستان را تمام کردید چرا وارد دانشگاه نشدید؟
یکی از دلایل نرفتن به دانشگاه این بود که آن سال‌ها انقلاب فرهنگی شد. زمانی که می‌خواستم ادامه تحصیل دهم، انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها رخ داد و البته خوشبختانه کار «سربداران» در مسیر زندگی‌ام قرار گرفت و من هم چون تحصیلات آکادمیک را دوست نداشتم، این کار را با علاقه قبول کردم.
 چطور به پروژه «سربداران» پیوستید؟
گروه تولید این سریال یک سال و نیم پیش تولید داشتند و آدم‌های مختلفی برای نقش بنده انتخاب شده بودند و هر کدام به دلیلی نتوانسته بودند با گروه کار کنند و چند روز به حرکت گروه به سمت لوکیشن ابیانه باقی مانده بود که من تست بازیگری دادم. وقتی آقای اکبر عالمی‌ نام من را پرسیدند، بلافاصله جواب دادم؛ افسانه بایگان و «تهکام بانو» هستم.
 چطور از آگهی این سریال خبردار شده بودید؟
آقای چنگیز وثوقی که نسبت دوری با ما داشتند، به بنده خبر دادند.
 از کار نمی‌ترسیدید؟
پیش از اینکه به بازیگری علاقه داشته باشم به ماجراجویی علاقه داشتم. روزهایی وجود داشت که از نظر روحی سرگشتگی زیادی داشتم. قبل از «سربداران» صبح‌های زود از خانه‌مان تا دربند می‌دویدم. در آنجا پیش یک آقایی که قهوه‌خانه داشتند، می‌رفتم، زیرا برای من ایشان خیلی جالب بودند و به همین دلیل هر روز یک قسمت از ماجرای زندگی‌شان را که از زبان خودشان تعریف می‌شد ضبط و در خانه پیاده می‌کردم ولی باز هم به خودم می‌گفتم این، آن ماجراجویی که به دنبالش بودم نیست. وقتی «سربداران» را کار کردم بسیاری از لحظات فیلمبرداری آن برای من یک ماجرا بود و با آن فال می‌گرفتم!
 یکی از لحظات فیلمبرداری را که برایتان ماجرا بود برای ما تعریف می‌کنید؟
یکی از آن صحنه‌ها که بسیار هم ترسناک بود مربوط می‌شود به بازی با اولین شریکم، آقای نصیریان! فکر آن هم سخت است؛ من در حالی که فقط 19 سال سن داشتم باید در مقابل علی نصیریان بازی می‌کردم و به ایشان دستور هم می‌دادم! ما آن صحنه را در یک برداشت گرفتیم و بعد از پلان من با یک فاصله‌ای از زمین راه می‌رفتم. دیالوگ من هم این بود: «رای شاهزاده، رای شاه است؛ پس شما ای قاضی! اکنون رای شاه را شنیدید!»
 این یک موقعیتی خیلی بزرگتر از سن و ظرفیت شما در آن سال‌ها بود.
دقیقاً همینطور است.
 چگونه توانستید از پس آن بربیایید تا بعد از آن خودتان را نگیرید و فقط همان آدمی‌ که قبلا بودید، بمانید؟
واقعا نمی‌دانم! شاید باید بگویم این موضوع لطف خدا بود.
 همان آدم سابق ماندید؟
فکر می‌کنم، افتاده‌تر شدم! چون درست است که نقش من یک شاه‌نقش بود و این موضوع می‌توانست حال و هوای خاصی برای من داشته باشد اما موضوعات دیگری ذهن من را بیشتر به خود جلب کرده بود.
 آن موضوعات چه بودند؟
اینکه هنر چیست؟!
 آن سال‌ها واقعا به این موضوع فکر می‌کردید؟
خیلی بیشتر از الان به آن فکر می‌کردم. مرحوم کیهان رهگذار و آقای نجفی خیلی در این زمینه با من سر و کله می‌زدند که چه کتابی می‌توانم بخوانم و چه کتابی نباید بخوانم یا چه موسیقی گوش دهم و چه موسیقی گوش ندهم که این موارد ریشه خانوادگی دارد زیرا خانواده پدرم نیز در کار تئاتر بودند و خود پدرم به موسیقی علاقه داشتند و به مرحوم بنان نزدیک بودند. بنابراین آن حال و هوا از من دور نبود.
 آقای نجفی چه کتاب‌هایی را به شما پیشنهاد کردند که نخوانید؟
من به یکسری رمان علاقه داشتم که بعضی از آنها سطحی بودند که علاقه ندارم اسم آنها را ببرم. بیشتر کتاب‌های «دل کور»، «همسایه‌ها» و بعد دکتر علی شریعتی به من خط فکری می‌دادند؛ حالا بحث هنر برای موعود پیش می‌آمد، بحث اینکه فاطمه فاطمه است پیش می‌آمد. این موارد بیشتر از نقشم توانست به من کمک کند.
 این موضوع با آنچه در خانه می‌گذشت همخوانی داشت؟
دور نبود. زیرا مقولاتی که دنبال می‌کردم خیلی ریشه‌ای بود و واقعا موضوع تعالی و تناسبات هنر یک موضوعی بود که در چیدمان خانه‌مان نیز می‌دیدیم.
 به مرحوم بنان اشاره کردید. شما او را از نزدیک دیده بودید؟
بله! خیلی زیاد! آوازشان را هم شنیده بودم.
 «سربداران» تمام شد و افسانه بایگان باقی ماند و پیشنهادهای جدید به شما داده می‌شد. آیا این پیشنهادها در حد نقش «سربداران» بود؟
وقتی «سربداران» تمام شد، از چند ماه بعد، یک یا دو کار به من پیشنهاد شد. البته آن دوران یک دوران خاص بود زیرا ما به موضوعات جدید که در سینما و به وسیله سینما باید مطرح شود مانند نقش زن در سینما نرسیده بودیم.
 «سربداران» در چه سالی به اتمام رسید؟
«سربداران» در 26 دی ماه 1362 یعنی درست در شب تولد من روی آنتن رفت.
 این اتفاقی بود؟
بله! کاملا اتفاقی بود.
 در مورد آن سال‌ها توضیح دهید.
سال‌های خاصی بود زیرا ما هنوز به تعریف جدید سینمای فرهنگی بعد از انقلاب نرسیده بودیم. چه ارزش‌هایی باید در این سینما جایگزین شود؟ حضور زنان چگونه باید باشد؟ به همین دلیل از نظر تعداد، کارهای کمی‌ ساخته می‌شد و هم اینکه از کیفیت بالایی برخوردار نبودند. «سربداران» سطح توقع من را بالا برده بود، زیرا این سریال از یک پروداکشن عظیم با بهره‌گیری از یکسری نیروی متخصص بهره می‌جست، ضمن اینکه بافت دراماتیک فیلمنامه به‌علاوه نورپردازی و فیلمبرداری مناسب کار را خیلی ویژه می‌کرد به همین جهت توقع من را بالا برد و پیشنهادهای بعدی من را از نظر روحی دچار یک صدمه می‌کردند، زیرا فکر می‌کردم همه سینما یعنی «سربداران»! در همان دوران دو بیماری بسیار شدید که ریشه عصبی داشت را از سر گذراندم؛ یکی «شبه حصبه» بود و دیگری «شبه مننژیت».
 دوره‌ای هم در رادیو بودید. آنجا چه می‌کردید؟
برای مجری‌گری دوره‌ای را دیدیم ولی هیچوقت اجرایی را به صورت حرفه‌ای در رادیو انجام ندادم. این مربوط به دو سال پس از سریال «سربداران» بود. پس از مدتی نیز با کار «گمشده» ساخته آقای صباغ زاده و در سال 64 به دنیای دوربین برگشتم و با آقای مشایخی و آقای غریبیان همبازی شدم و به این شکل اولین تجربه سینمایی‌ام شکل گرفت.
 در دهه شصت شما و آقای مجید مظفری با فیلم‌هایی مانند «تشکیلات» و «گل مریم» و بعد «فانی» داشتید به اولین زوج‌های هنری پس از انقلاب تبدیل می‌شدید. چرا این روند ادامه پیدا نکرد؟
شاید به این دلیل بود که خیلی علاقه‌ای به زوج‌های هنری نداشتند. شاید هم پس از فروش خیلی خوبی که فیلم «تشکیلات» داشت، دو فیلم بعدی فروش خیلی بالایی نداشتند و به همین جهت فکر کردند که این زوج هنری در گیشه جواب نمی‌دهد.
 شاخص‌ترین فیلمتان در آن سال‌ها چه بود؟
به دلیل اقبال عمومی‌ فیلم «بگذار زندگی کنم» را انتخاب می‌کنم. «تشکیلات» هم یک سوژه خیلی خاص داشت و نقشی هم که بنده بازی می‌کردم در آن سالها کسی آن را بازی نکرده بود؛ من نقش یک جاسوس را بازی می‌کردم که خودش فرار از کلیشه محسوب می‌شد.
 چرا در هیچ کدام از مصاحبه‌هایتان به فیلم «دبیرستان» اشاره نمی‌کنید؟
نمی‌دانم! دبیرستان برای خیلی‌ها دوست داشتنی و خاطره‌انگیز بود. آن نقش هم خیلی خاص بود.
 فیلم‌هایتان را الان هم می‌بینید؟
بعضی وقت‌ها دوباره فیلم‌هایم را به مناسبت‌هایی می‌بینم. ممکن است پسرم دوست داشته باشد دور هم یک فیلم قدیمی‌ را ببینیم که در آن صورت، دوباره فیلم‌هایم را یک نگاهی می‌اندازم. در دهه شصت «حریم مهرورزی» هم یک اثر ماندگار و خاطره‌انگیز بود. وقتی برای کار در هتل اسکان یافتیم، اطراف را یک نگاهی انداختم و حالم خیلی دگرگون شد وقتی آدم‌هایی را می‌دیدم که از خانه‌هایشان دور افتاده بودند و زندگی و شرایط سختی که زندگی می‌کردند برای ما غم‌انگیز بود و من بعد از آن کار تا دو ماه بیمار بودم.
 تصور می‌کنم افسانه بایگان در دهه هفتاد، درخششی که در دهه شصت داشت را از دست داده بود. چرا؟
در دهه شصت این اقبال را داشتم که تک ستاره جوان سینما باشم ولی بعد از گذشت چند سال بازیگران دیگر وارد سینما شده بودند و در بعضی از زمینه‌ها با درخشش‌هایی هم مواجه می‌شدند که مورد استقبال مردم نیز قرار گرفت.
 این برای شما ناراحت‌کننده بود؟
نه! آن زمان هم دوران خاصی بود و گذر از هر دورانی حال و هوای خودش را داشت و فقط اواخر دهه هفتاد حس کردم که موقعیت من دارد تضعیف می‌شود. در گذر زمان کم کم کار کردن از روح آماتور و زنده هنری من را خارج کرده بود، یعنی درست مثل این بود که صبح یک قرص می‌خوردم تا گریه و خنده و لحظات مختلف را بازی و اجرا کنم و خلاقیتی انجام نگرفته بود. این بی‌رنگ شدن و تکرار در کارهایم را می‌دیدم. نتیجه آن شد که رفتم و برای دو سال تنها ماندم!
 از این نمی‌ترسیدید که دو سال به تنهایی پناه ببرید و فراموش شوید؟
فراموش شدن برای من بهتر از این بود که به هر شکلی باشم.
 اما فراموش هم نشدید. چرا؟
این لطف مردم بود که با «کافه ستاره» برگشتم. زنی که یک کافه و قهوه‌خانه و یک سالن بیلیارد را اداره می‌کند و ماجراهای خودش را دارد. با اینکه کار خیلی غیرمتعارف بود فروش خیلی خوبی داشت.
 غم‌انگیزترین قصه زندگی شما چه بوده است؟
مادر من هفت سال سرطان داشتند و جز خودشان کسی تا اواخر نمی‌دانست. یک روز صبح برای صحنه خاصی از «سربداران» داشتم تمرین می‌کردم. مادرم گفت برای من چیزی را بیاور و وقتی داشتم برمی‌گشتم شنیدم که مادرم از خدا می‌خواست که من دیگر از پا افتادم و نمی‌توانم از رخت خواب بیرون بیایم؛ من را ببر! سرکار رفتم و صحنه‌ای می‌گرفتیم که در آن تهکام بانو بسیار پریشان‌حال بود و راجع به مرگ صحبت می‌کرد. وقتی کار تمام شد به سر کوچه خانه که رسیدم ناگهان یک باد بهاری شروع به وزیدن کرد و دل من ریخت! به سمت خانه دویدم و پله‌ها را بالا رفتم و وقتی به اتاق رسیدم، دیدم که همه جمع هستند و مادرم یک ربع قبل از اینکه من بیایم از دنیا رفته بود.
 در تمام آن هفت سال نمی‌دانستید که مادرتان سرطان دارد؟
نه! آن اواخر تا حدودی بعضی‌ها متوجه شده بودند. اصلا من تصور نمی‌کردم که چنین اتفاقی بیفتد و آن را هیچ وقت باور نمی‌کردم.
 شادترین لحظه زندگی‌تان چه بود؟
چند روز پیش پسرم داشت از ایران می‌رفت و مانند یک کودک گریه می‌کرد و من هم گریه کردم. این همه صداقت در این مرد بزرگ که 32سالش است برای من بسیار شادی‌بخش بود. زیرا دیدم فرزند من در گیر و دار زندگی هنوز با صفاست و مانند یک کودک دو ساله راحت گریه می‌کند.

پیوند کوتاه: https://www.cinemajournal.ir/?p=1130
image_print
برچسب ها: افسانه بایگان، سربداران، بیماری عصبی، سرطان مادر
نوشته قبلی

توضیحات بازیگر “خانه دختر” درباره ماجرای تعرض پدر به دختر

نوشته‌ی بعدی

باران کوثری: در دو سال ممنوع الکاری، حامد بهداد خرجم را می‌داد!/تا 48 ساعت مانده به انتخابات تصمیم به رأی دادن نداشتم

مطالب مرتبط

پاسخ کوبنده رائد فریدزاده به روسای خانه سینما+اعلام برنامه‌ی انتقال جشنواره جهانی فجر به شهرستان

پاسخ کوبنده رائد فریدزاده به روسای خانه سینما+اعلام برنامه‌ی انتقال جشنواره جهانی فجر به شهرستان

13 شهریور 1404

سینماروزان: در حالی که رئوس خانه سینما در بیانیه‌ای متناقض در عین جدایی از کمیته اسکار، خواستار حضور نمایندگان خود...

فرزان دلجو: با «چارلی باستر» به ایران می‌آیم+اظهارنظر درباره‌ی«صبحانه با زرافه‌ها»، «آقازاده» و…

فرزان دلجو: با «چارلی باستر» به ایران می‌آیم+اظهارنظر درباره‌ی«صبحانه با زرافه‌ها»، «آقازاده» و…

9 شهریور 1404

سینماروزان/حامد مظفری: در دهه پنجاه در سینمای ایران ستاره‌ای متولد شد به نام فرزان دلجو محبوب مخاطبان جوان سینما. محمد(فرزان)...

سختی‌های سریال «شکارگاه» به روایت مهدی حسینی‌نیا

سختی‌های سریال «شکارگاه» به روایت مهدی حسینی‌نیا

9 شهریور 1404

سینماروزان: مهدی حسینی‌نیا ـ بازیگر نقش «بهادر» در سریال «شکارگاه» ـ درباره دشواری نزدیک شدن به فضای تاریخی، شیوه مواجهه...

نوشته‌ی بعدی
باران کوثری: در دو سال ممنوع الکاری، حامد بهداد خرجم را می‌داد!/تا 48 ساعت مانده به انتخابات تصمیم به رأی دادن نداشتم

باران کوثری: در دو سال ممنوع الکاری، حامد بهداد خرجم را می‌داد!/تا 48 ساعت مانده به انتخابات تصمیم به رأی دادن نداشتم

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ویژه ها

واکنش تند شهبال شب‌پره به ادعاهای مارتیک و شهرام شب‌پره!
خبر وسط

واکنش تند شهبال شب‌پره به ادعاهای مارتیک و شهرام شب‌پره!

17 شهریور 1404

سینماروزان: ادعای اخیر شهرام شب‌پره درباره اینکه یک گروه ارکستر حرفه‌ای درست کرده بود که برادرش شهبال آن را با...

ادامه مطلب
مرگ هوشمند عقیلی؛ خواننده‌ی “فردا تو میایی”/ایرانگرا و مخالف جنگ! 

مرگ هوشمند عقیلی؛ خواننده‌ی “فردا تو میایی”/ایرانگرا و مخالف جنگ! 

15 شهریور 1404
قتل سینما در روز روشن؟!

“پیرپسر” مماس با ۱۶۰میلیارد/”صددام” ۱۳۳میلیارد/”مرد عینکی” ۱۱۰میلیارد/”زن و بچه” ۷۵میلیارد/”ناجورها” در مرز ۱۳میلیارد!/”ناتوردشت” دوروزه ۱/۵میلیاردی شد/افتتاحیه مأیوس‌کننده فیلم مهران مدیری!+آمار کامل فروش

14 شهریور 1404
پاسخ کوبنده رائد فریدزاده به روسای خانه سینما+اعلام برنامه‌ی انتقال جشنواره جهانی فجر به شهرستان

پاسخ کوبنده رائد فریدزاده به روسای خانه سینما+اعلام برنامه‌ی انتقال جشنواره جهانی فجر به شهرستان

13 شهریور 1404
یه آپاراتچی دَر رفته؛ یه سینما هم توی محاصره باز شده⇐رونمایی از تیزر فیلم «سینمامتروپل» با بازی مجتبی پیرزاده، نوشین مسعودیان، رضا کیانیان و…+فیلم

یه آپاراتچی دَر رفته؛ یه سینما هم توی محاصره باز شده⇐رونمایی از تیزر فیلم «سینمامتروپل» با بازی مجتبی پیرزاده، نوشین مسعودیان، رضا کیانیان و…+فیلم

11 شهریور 1404
آنونس رسمی فیلم «ناتوردشت» با بازی هادی حجازی‌فر، میرسعید مولویان، شبنم قربانی و… رونمایی شد!+فیلم/برمبنای پرونده‌ی واقعی فقدان دخترک چهارساله

آنونس رسمی فیلم «ناتوردشت» با بازی هادی حجازی‌فر، میرسعید مولویان، شبنم قربانی و… رونمایی شد!+فیلم/برمبنای پرونده‌ی واقعی فقدان دخترک چهارساله

11 شهریور 1404
مرگ ایرج صغیری؛ ابوذرِ شریعتی و سازنده‌ی نسخه‌ی توقیفی “ناخدا خورشید”! ؟

مرگ ایرج صغیری؛ ابوذرِ شریعتی و سازنده‌ی نسخه‌ی توقیفی “ناخدا خورشید”! ؟

11 شهریور 1404

پربازدیدها

  • مرگ شهرزاد؛ بازیگر زن «قیصر» که کارتن‌خواب شده بود!

    مرگ شهرزاد؛ بازیگر زن «قیصر» که کارتن‌خواب شده بود!

    450 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 180 توئیت 113
  • صدور پروانه «ماجرای نیمه‌شب»مهدویان با مضمونی درباره تخلیه بیمارستانی مجاور یک کانکس افغان!+صدور پروانه برای سازندگان «گشت ارشاد» و «علفزار» و…+صدور پروانه‌ی مادر شهید ژاپنی!

    381 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 152 توئیت 95
  • حلوا حلوای«سینمای ارگانی» توسط دو مدیر تازه‌کار ارگانی!

    321 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 128 توئیت 80
  • مرگ مهرداد فلاحتگر؛ بازیگر نقش سینوهه‌ی سریال «یوسف» و کاشفِ مصطفی زمانی!

    221 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 88 توئیت 55
  • فرزان دلجو: با «چارلی باستر» به ایران می‌آیم+اظهارنظر درباره‌ی«صبحانه با زرافه‌ها»، «آقازاده» و…

    182 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 73 توئیت 46
  • برگزاری فیلم-کنسرت هری پاتر در هتل اسپیناس

    172 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 69 توئیت 43
  • درگذشت وحید سلطانی؛ صدابردار تلویزیون و سینما/کارگردانِ «ستایش» عزادار شد!

    63 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 25 توئیت 16
  • اعتراف دربرابر دوربین/فیلم ایرانی «اتاقک گلی» ، اشک فراستی را درآورد!/اشکم درآمد و سیگار روشن کردم!+فیلم

    62 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 25 توئیت 16

آخرین مطالب

واکنش تند شهبال شب‌پره به ادعاهای مارتیک و شهرام شب‌پره!

ثبت‌نام ۱۰۲۰۰ فیلم از ۱۴۵ کشور در چهل‌ودومین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران

«دروغ قشنگ» با صدای رضا صادقی شنیدنی شد

«پاسوز» بهترین فیلم غیرآمریکایی جشنواره هیوستون شد

روایت‌هایی از تنهایی، امید، کشف و تاریخ؛ در هفتمین جلسه پاتوق فیلم کوتاه

اختتامیه جشنواره فیلم کوتاه مردمی «آرش میراحمدی» 

ثبت‌نام اولیه اصحاب رسانه برای حضور در خانه جشنواره «تهران» آغاز شد

با ۱۴ شب اجرا؛ علیرضا قربانی برای ۱۰۰ هزار نفر می‌خواند  

میزبانی جشنواره اشلینگل آلمان از «ماهی در قلاب»

به‌ابتکار شبکه آی‌فیلم/زنگ آغاز رویدادی برای پیچینگ فیلم کوتاه نواخته شد

تبلیغات

ویژه ها

واکنش تند شهبال شب‌پره به ادعاهای مارتیک و شهرام شب‌پره!
خبر وسط

واکنش تند شهبال شب‌پره به ادعاهای مارتیک و شهرام شب‌پره!

17 شهریور 1404

سینماروزان: ادعای اخیر شهرام شب‌پره درباره اینکه یک گروه ارکستر حرفه‌ای درست کرده بود که برادرش شهبال آن را با...

ادامه مطلب
مرگ هوشمند عقیلی؛ خواننده‌ی “فردا تو میایی”/ایرانگرا و مخالف جنگ! 

مرگ هوشمند عقیلی؛ خواننده‌ی “فردا تو میایی”/ایرانگرا و مخالف جنگ! 

15 شهریور 1404
قتل سینما در روز روشن؟!

“پیرپسر” مماس با ۱۶۰میلیارد/”صددام” ۱۳۳میلیارد/”مرد عینکی” ۱۱۰میلیارد/”زن و بچه” ۷۵میلیارد/”ناجورها” در مرز ۱۳میلیارد!/”ناتوردشت” دوروزه ۱/۵میلیاردی شد/افتتاحیه مأیوس‌کننده فیلم مهران مدیری!+آمار کامل فروش

14 شهریور 1404
پاسخ کوبنده رائد فریدزاده به روسای خانه سینما+اعلام برنامه‌ی انتقال جشنواره جهانی فجر به شهرستان

پاسخ کوبنده رائد فریدزاده به روسای خانه سینما+اعلام برنامه‌ی انتقال جشنواره جهانی فجر به شهرستان

13 شهریور 1404
یه آپاراتچی دَر رفته؛ یه سینما هم توی محاصره باز شده⇐رونمایی از تیزر فیلم «سینمامتروپل» با بازی مجتبی پیرزاده، نوشین مسعودیان، رضا کیانیان و…+فیلم

یه آپاراتچی دَر رفته؛ یه سینما هم توی محاصره باز شده⇐رونمایی از تیزر فیلم «سینمامتروپل» با بازی مجتبی پیرزاده، نوشین مسعودیان، رضا کیانیان و…+فیلم

11 شهریور 1404
آنونس رسمی فیلم «ناتوردشت» با بازی هادی حجازی‌فر، میرسعید مولویان، شبنم قربانی و… رونمایی شد!+فیلم/برمبنای پرونده‌ی واقعی فقدان دخترک چهارساله

آنونس رسمی فیلم «ناتوردشت» با بازی هادی حجازی‌فر، میرسعید مولویان، شبنم قربانی و… رونمایی شد!+فیلم/برمبنای پرونده‌ی واقعی فقدان دخترک چهارساله

11 شهریور 1404
مرگ ایرج صغیری؛ ابوذرِ شریعتی و سازنده‌ی نسخه‌ی توقیفی “ناخدا خورشید”! ؟

مرگ ایرج صغیری؛ ابوذرِ شریعتی و سازنده‌ی نسخه‌ی توقیفی “ناخدا خورشید”! ؟

11 شهریور 1404
سامانه جامع رسانه‌های کشور
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی

© 2023 ژورنال سینما - تمام حقوق محفوظ است طراحی سایت توسط آنیل طراح

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
برای ما ژورنال چیز دیگریست و برای خیلی‌ها، چیز دیگر
ما به منظور دیگری ژورنالیست شدیم و آنها به‌منظور دیگری در این حرفه‌اند...

خوش آمدید!

وارد ناحیه کاربری خود شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم