• مرام‌نامه
  • شبکه های اجتماعی
  • سفارش آگهی
  • تماس با ما
  • درباره ما
سه شنبه 10 تیر 1404
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
ژورنال سینما
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
ژورنال سینما
  • مرام‌نامه
  • شبکه های اجتماعی
  • سفارش آگهی
  • تماس با ما
  • درباره ما
تبلیغات
خانه یادداشت

زندگی یواشکی کارگردان “زندان زنان”…

1 آذر 1394
در یادداشت
0 0
A A
0
زندگی یواشکی کارگردان “زندان زنان”…

منیژه حکمت

سینماژورنال: منیژه حکمت از جمله سینماگران زن ایرانی است که تقریبا تمامی حیطه های سینما از کارگردانی تا تهیه کنندگی، پخش کنندگی، مدیریت تولید، طراحی صحنه، نویسندگی و حتی بازیگری را تجربه کرده است.

به گزارش سینماژورنال این سینماگر که آثاری چون “زندان زنان” و “سه زن” را کارگردانی کرده، آخرین تولید سینمایی اش “شهر موشها2” مرضیه برومند بود.

حکمت به تازگی با نگارش یادداشتی با عنوان “زندگی یواشکی من” در “اعتماد” به مرور بخشی از اتفاقات کودکی و نوجوانی اش پرداخته است.

سینماژورنال متن یادداشت این سینماگر را ارائه می دهد:

خط كشيدن با مداد قرمز دور كلمات روزنامه

كودكي من يعني كشف كلمات. خط كشيدن با مداد قرمز دور كلمات روزنامه. هجي  كردن كلماتي كه تا مدت‌ها سرخ بودند. كلماتي مثل خون و حماسه و آزادي. كلماتي كه در مدرسه هرگز نمي‌خواندي. كلمات آدم بزرگ‌ها. كودكي من يعني كيهان بچه‌ها در عصر پنجشنبه. يعني دنياي تودرتوي تن تن و ميلو. كودكي من يعني كلماتي كه قابل فهم نبودند؛ بالاخره را بالا خره مي‌خوندي  و درك نمي‌كردي . كودكي من يعني خانواده عاصي  از سوال كردن‌هاي مكرر و پرسش‌هاي تكراري. كودكي من يعني شنيدن اين جمله كه «براي  تو زود است، سال ديگر مي‌توني  بخوني …» و «برو دست از سرم بردار، مگه نمي‌بيني  كار دارم؟»
كودكي من يعني عطش. عطشي كه من را راضي  نمي‌كرد؛ بايد اين كلمات خوانده شود مژگان. مژگان نامي است كه عزيزانم در خانه صدايم مي‌كنند. بايد كشف مي‌شد با هر سختي  و زحمتي. كودكي رفت و رفت تا ١٤ سالگي .

دوچرخه‌سواري  دور تا دور شهر
دوران نوجواني  من يعني پرسه در عرصه اراك و فراهان. پرسه در بلوارهاي  راه‌آهن. دوچرخه‌سواري  دور تا دور شهر. پچپچه‌ها و حرف‌هاي  يواشكي  دخترانه…
بلوار آتش‌نشاني  راه‌آهن شب‌ها زير نور چراغ‌هاي  خيابان سرزمين جادويي ما بود. بچه‌هاي  راه‌آهن گروه گروه گرد هم تا نيمه‌شب روزگار مي‌گذراندند. شب‌هايي كه روز بود و روشن بود. هميشه آخر بلوار راه‌آهن چندتا از پسرها هر شب دور هم جمع مي‌شدند – با فاصله – و كسي  را به حلقه شبانه راه نمي‌دادند؛ معلوم بود يواشكي  چيزهايي  مي‌خوانند، يا پچ پچه مي‌كنند. حس من اين بود كه آنها دارند يك كار مهم مي‌كنند. كاري كه نمي‌دانستم چيست. بايد مي‌فهميدم؛

با بهانه‌هاي  مختلف از دوچرخه‌سواري  با بچه‌ها طفره مي‌رفتم و با فاصله به طرف جمع آنان نزديك مي‌شدم، گاهي  باد بعضي  از حرف‌هاي‌شان را با خود مي ‌آورد، كلماتي  كه تا حالا نشنيده بودم. باد خبر از كلمات جديد مي‌داد. باد فضولي  بي ‌حد و حصر من را با خودش به جاهاي دور مي‌برد و من را خيال‌پرداز مي‌كرد. دنبال راه چاره براي  وارد شدن به حلقه آنها بودم. همه پسرها را مي‌شناختم، همسايگاني  بودند خوشنام، هر شب چند قدم به آنها نزديك‌تر مي‌شدم و خودم را سرگرم نشان مي‌دادم كه متوجه شما نيستم.

هر شب آرام آرام از اين فاصله كم مي‌كردم. آنها كاملا متوجه من شده بودند تا اينكه يكي  از آنها از جمع بلند شد و به طرفم آمد و گفت: «چرا نميري  بازي  و هي مياي  ميشني  اينجا چكار؟ پا شو برو خونتون.» شجاعانه گفتم «مي‌خواهم بدانم شما چي  مي‌خوانيد، چي  مي‌گوييد. پسر گفت «اين فضولي‌ها به تو نيامده، پا شو برو و گرنه به بابات مي‌گم.»

خوشبختانه خانه ما همانجا بود، بلند شدم و رفتم در خانه‌مان. ولي  آنها را زيرنظر داشتم. چيزهايي  زير پيراهن قايم مي‌كردند و مي‌رفتند. شب بعد با دوچرخه آمدم توي بلوار اما پسرها نيامدند. تا نيمه‌هاي  شب پرسه زدم پيداي‌شان نشد. آن شب گذشت تا اينكه در يكي  از شب‌هاي بعد آنها را در تاريكي  در خيابان ديگري  پيدا كردم. دوچرخه را ول كردم و رفتم طرف‌شان. نگاهي  به من انداختند و گفتند «باز هم تو؟»‌ فضولي  من ديگر آنها را بي ‌پاسخ نگذاشت.

سكوت پسرها. سكوت طولاني پسرها

گفتم «من هم كتاب مي‌خوانم.» و اسم كتابها را آوردم. گفتم «به هيچ كي  نمي‌گويم؛ به منم بگيد.» سكوت پسرها. سكوت طولاني پسرها. و يكي  از آنها يك كتاب از زير پيراهنش در آورد و گفت «اين كتاب را بهت مي‌دهم اگر كسي  بفهمه مي‌كشنت و سرت را مي‌برند، بايد يواشكي  باشه، زير پيرهنت قايم كن هر وقت خوندي  يواشكي  بيار.» لذت و حظ از اين اعتماد و ورود به حلقه يواشكي ‌ها تا به امروز برايم ديگر اتفاق نيفتاده‌.

ماهي  سياه كوچولو

جلد كتاب سفيد بود و در زير پيراهن خبر از رازي  مي‌داد باور نكردني . با تاكيد مجدد آنها و اينكه كتاب را چگونه در زير لباسم قايم كنم و بعد از يواشكي  خواندن، چگونه برگردانم من را در خواندن مصمم‌تر كرد. همه‌چيز يواشكي  بود. يواشكي  وارد خانه شدم. خانواده آماده خواب بود. در رختخواب يواشكي  با نور كمي  كه از خيابان اتاق را روشن كرده بود، كتاب را از زير پيراهنم در آوردم، و صفحه اول را خواندم: ماهي  سياه كوچولو.


اين اسم چرا اينقدر ترس دارد كه آدم را مي‌كشند؟ يه ماهي  كوچولو كه ترس نداره. تا نيمه‌هاي  شب بيدار بودم و به اين ماهي  كوچك فكر مي‌كردم كه چرا اينقدر ترسناك است. راز اين ماهي  كوچولو چه بود كه بايد اينقدر يواشكي  باشد؟ اين فكر و خيال صبح زود با رنگ پريده مرا بيدار كرد و من به دنبال كشف اين راز بهانه مي‌خواستم كه به مدرسه نروم. سوال مادر كه چرا رنگت پريده و من بلافاصله گفتم ديشب تا صبح دلم درد مي‌كرد و نخوابيدم، با اعلام نرفتن به مدرسه و چاي  و نبات داغ و خانه خلوت و كشف ماهي  سياه كوچولو توامان شد.

فاطمه فاطمه است، الدوز و كلاغها، داستان راستان…
رابطه يواشكي  و مخفي بده‌بستان كتاب شروع شد؛ فاطمه فاطمه است، الدوز و كلاغها، داستان راستان…
مي‌خواندم و مي‌خواندم و پاسخي  براي  سوال‌هاي  زيادم پيدا نمي‌كردم. پسرها هم اجازه نمي‌دادند در حلقه آنها حضور داشته باشم و سوال كنم. كتاب را پس مي‌دادم و كتاب ديگري  مي‌گرفتم.
مي‌خواندم و فقط مي‌خواندم تا خودم جواب‌هايم را پيدا كنم. آرام آرام ميل به كشف حقايق يواشكي  و ذهن ماجراجوي نوجواني ، من را با دنياي  عكس و فيلم آشنا كرد؛ سينماي  آزاد و بعد سينماي  جوان.
خداي  من، كتاب، فيلم، عكس، دانشجو، ويتنام، امپرياليسم، كتاب، ماهي  سياه كوچولو، سلطنت، ساواك، كوبا، فلسطين و…

16 سالگي  من يعني انقلاب، خيابان شانزده آذر، كتابفروشي‌هاي  خيابان انقلاب، يعني خواندن و كشف كردن
نوجواني خودم را در نخستين تظاهرات شهرمان با يك جمع صد نفره با نخستين فرياد مرگ بر شاه به ياد مي‌آورم و بعد باغ ملي ، تظاهرات، تيراندازي ، بحث، چپ، اقتصاد، جامعه، مردم، خلق، شبنامه، امام، كتاب، كتاب و كتاب.
١٦ سالگي  من يعني انقلاب، خيابان شانزده آذر، كتابفروشي‌هاي  خيابان انقلاب، يعني خواندن و كشف كردن.
اين نوجواني من بود و تا به امروز هر چند وقت باز هم با پرسه زدن در كتابفروشي‌هاي  كريمخان دنبال نوجواني مي‌گردم و به كشف آن رازهاي مگو مي‌انديشم كه چه بودند و به كجا رفتند.

پیوند کوتاه: https://www.cinemajournal.ir/?p=13736
image_print
برچسب ها: زندان زنانسه زنشهر موشها2لالاییمنیژه حکمت
نوشته قبلی

تبدیل خانه “شاعر تهران” به کافی‌شاپ!!!

نوشته‌ی بعدی

سکونت مهناز افشار در خیابان چهل و یکم!+عکس

مطالب مرتبط

چرا رائد فریدزاده به استودیوی برنامه‌ی تلویزیونی «هفت» نرفت؟/افخمی کدام پرسش اصلی را نپرسید؟

چرا رائد فریدزاده به استودیوی برنامه‌ی تلویزیونی «هفت» نرفت؟/افخمی کدام پرسش اصلی را نپرسید؟

7 تیر 1404

سینماروزان/حامد مظفری: گفتگوی بهروز افخمی مجری برنامه تلویزیونی «هفت» با رائد فریدزاده رییس سازمان سینمایی، گفتگوی ویژه‌ای نبود چون درباره...

از ابوالفتح صحاف تا خالق هزاردستان در فیلم «خانه‌ی ارواح»!/سرگردان از خیانتِ اجساد

از ابوالفتح صحاف تا خالق هزاردستان در فیلم «خانه‌ی ارواح»!/سرگردان از خیانتِ اجساد

19 خرداد 1404

سینماروزان/محمد شاکری: فیلم کمدی «خانه ارواح» شاید به دلیل اینکه محصول یکی دو سال اخیر نیست بیش از آن که...

جشنواره لوتوس و مصائب مستقل بودن!

جشنواره لوتوس و مصائب مستقل بودن!

10 خرداد 1404

سینماروزان/احمد محمداسماعیلی: در کشوری زندگی می کنیم که سرنخ همه امورات هنری ، فرهنگی ، اقتصادی و ورزشی به دولت...

نوشته‌ی بعدی
انصراف مهناز افشار از همراهی کارگردان یونیت دوم “محمد رسول ا..(ص)” مجیدی/این انصراف به تعلیق فیلمبرداری منجر شد

سکونت مهناز افشار در خیابان چهل و یکم!+عکس

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ویژه ها

مرگ دو آهنگساز؛ یکی از خاندان شب‌پره و دیگری از خاندان بیات!
ویژه

مرگ دو آهنگساز؛ یکی از خاندان شب‌پره و دیگری از خاندان بیات!

9 تیر 1404

سینماروزان: بامداد بیات و شهنام شب‌پره دو آهنگساز ایرانی برآمده از دو خانواده نام‌آشنا در موسیقی، مرحوم شدند.   بامداد...

ادامه مطلب
چرا رائد فریدزاده به استودیوی برنامه‌ی تلویزیونی «هفت» نرفت؟/افخمی کدام پرسش اصلی را نپرسید؟

چرا رائد فریدزاده به استودیوی برنامه‌ی تلویزیونی «هفت» نرفت؟/افخمی کدام پرسش اصلی را نپرسید؟

7 تیر 1404
مختارنامه

چرا سریال «مختارنامه» بی‌سروصدا، روی آنتن رفت؟

6 تیر 1404
فریبرز عرب نیا

بازگشت فریبرز عرب‌نیا به ایران 

5 تیر 1404
جبران ریزش ۹۰درصدی گیشه‌ی سینماهای «ایران» با نیم‌بها کردن بلیت در «تهران»!؟

جبران ریزش ۹۰درصدی گیشه‌ی سینماهای «ایران» با نیم‌بها کردن بلیت در «تهران»!؟

2 تیر 1404
ناصر تقوایی

ناصر تقوایی، هویت ملی و فیلمنامه‌ی «مسجد جامع خرمشهر»!/حرفهای خالق «ای ایران» را بخوانید 

26 خرداد 1404
درگذشت امیر مجاهد کارگردان فیلمهای «بوی گندم»، «شب غریبان» و...

درگذشت امیر مجاهد کارگردان فیلمهای «بوی گندم»، «شب غریبان» و…

24 خرداد 1404

پربازدیدها

  • سیدضیاءالدین دری، همایون شهنواز و سریال سووشون

    از خاطراتِ مگوی خالقان «دلیران تنگستان» و «کیف انگلیسی» تا فیلترینگ نماوا به‌خاطر «سووشون»!

    117 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 47 توئیت 29
  • چرا علی حاتمی نتوانست فیلم پیامبر(ص) را بسازد؟/سرمایه تولید «ضیافت»کیمیایی را سعید امامی داد یا …؟/دلیل مخالفت بیضایی با حضور نیکی کریمی در «سگ کشی» چه بود؟/چرا گلشیفته حتی با تب چهل درجه هم میخواست جلوی دوربین برود؟/چرا شهاب حسینی فیلمنامه‌ی پیشنهادی را سیاه کرد؟/در ساحل خزر بین گلزار و ایرج قادری چه گذشت؟

    46 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 18 توئیت 12
  • …و بالاخره داریم می‌رسیم به اکران؟⇐رونمایی از تیزر فیلم‌ «پیرپسر» با بازی لیلا حاتمی، حسن پورشیرازی، حامد بهداد و‌…+فیلم

    40 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 16 توئیت 10
  • مرگ امیر سماواتی؛ تهیه‌کننده‌‌ای که از «مسابقه محله» و «کافه ترانزیت» و «ساکن طبقه وسط» رسید به بازیگری در «زخم کاری»!

    37 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 15 توئیت 9
  • چرا سریال «مختارنامه» بی‌سروصدا، روی آنتن رفت؟

    37 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 15 توئیت 9
  • مرگ دو آهنگساز؛ یکی از خاندان شب‌پره و دیگری از خاندان بیات!

    37 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 15 توئیت 9
  • سوژه فصل دوم سریال «وحشی» لو رفت؟/یک روزنامه قدیمی گزارش داد

    36 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 14 توئیت 9
  • درگذشت امیر مجاهد کارگردان فیلمهای «بوی گندم»، «شب غریبان» و…

    34 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 14 توئیت 9

آخرین مطالب

پخش قسمت اول «کارناوال» ۱۸ تیر از فیلم‌نت

فیلم «سودابه» در سینما آنلاین فیلم نت

مرگ دو آهنگساز؛ یکی از خاندان شب‌پره و دیگری از خاندان بیات!

قیمت بلیت این فیلم را نصف کنید!/درخواست تهیه‌کننده «دایناسور» پرفروش‌ترین فیلم سال

«بازی مرکب» را در شبکه خانگی تماشا کنید/ انتشار دوبله اختصاصی «بازی مرکب» از دوازده تیرماه

زمان پخش سریال «از یاد رفته» از فیلم نت مشخص شد

اسرار عمارت نفرين شده!⇐رونمایی از آنونس رسمی سریال «شکارگاه» با بازی پرویز پرستویی، الهام پاوه نژاد، سوگل خلیق، مهدی حسینی نیا و…+فیلم

طناب دار دور گردن نصرت کریمی به‌خاطر ساخت «محلل»؟؟/دامادش توضیح داد

داریوش خنجی؛ فیلمبرداری با دید برجسته هنری و تسلط فنی /در نشست نقد کتاب خنجی چه گذشت؟   

مرگ جمال اجلالی؛ بازیگری که فنی‌زاده را به وجد آورد!

تبلیغات

ویژه ها

مرگ دو آهنگساز؛ یکی از خاندان شب‌پره و دیگری از خاندان بیات!
ویژه

مرگ دو آهنگساز؛ یکی از خاندان شب‌پره و دیگری از خاندان بیات!

9 تیر 1404

سینماروزان: بامداد بیات و شهنام شب‌پره دو آهنگساز ایرانی برآمده از دو خانواده نام‌آشنا در موسیقی، مرحوم شدند.   بامداد...

ادامه مطلب
چرا رائد فریدزاده به استودیوی برنامه‌ی تلویزیونی «هفت» نرفت؟/افخمی کدام پرسش اصلی را نپرسید؟

چرا رائد فریدزاده به استودیوی برنامه‌ی تلویزیونی «هفت» نرفت؟/افخمی کدام پرسش اصلی را نپرسید؟

7 تیر 1404
مختارنامه

چرا سریال «مختارنامه» بی‌سروصدا، روی آنتن رفت؟

6 تیر 1404
فریبرز عرب نیا

بازگشت فریبرز عرب‌نیا به ایران 

5 تیر 1404
جبران ریزش ۹۰درصدی گیشه‌ی سینماهای «ایران» با نیم‌بها کردن بلیت در «تهران»!؟

جبران ریزش ۹۰درصدی گیشه‌ی سینماهای «ایران» با نیم‌بها کردن بلیت در «تهران»!؟

2 تیر 1404
ناصر تقوایی

ناصر تقوایی، هویت ملی و فیلمنامه‌ی «مسجد جامع خرمشهر»!/حرفهای خالق «ای ایران» را بخوانید 

26 خرداد 1404
درگذشت امیر مجاهد کارگردان فیلمهای «بوی گندم»، «شب غریبان» و...

درگذشت امیر مجاهد کارگردان فیلمهای «بوی گندم»، «شب غریبان» و…

24 خرداد 1404
سامانه جامع رسانه‌های کشور
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی

© 2023 ژورنال سینما - تمام حقوق محفوظ است طراحی سایت توسط آنیل طراح

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
برای ما ژورنال چیز دیگریست و برای خیلی‌ها، چیز دیگر
ما به منظور دیگری ژورنالیست شدیم و آنها به‌منظور دیگری در این حرفه‌اند...

خوش آمدید!

وارد ناحیه کاربری خود شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم