۱۲۰۱۱۴۰۲

کجایی خسروخان معتضد که ببینی چه بر سر تاریخ می‌آورند؟/آقای “گروه سینمایی تازه تأسیس”! لطفا تاریخ را تحریف نکن!

سینماژورنال/حامد مظفری: اینکه صبح یکی از روزهای ابتدایی هفته صندوق ورودی ایمیلت را باز کنی و با پیامی عجیب از روابط عمومی یک گروه سینمایی تازه تأسیس روبرو شوی که در آن ادعا شده رکورد طولانی ترین زمان نمایش فیلم در تاریخ سینمای ایران متعلق به این گروه است، هم می تواند درس آموز باشد و هم خاطره ساز.

به گزارش سینماژورنال اینکه کمی بعد از آن به سراغ روزنامه سینمایی مطرح کشور رفته و بر روی جلد آن با آگهی بزرگی از  این گروه روبرو شوی که در آن با فونت درشت نوشته شده رکورد طولانی ترین زمان نمایش در تاریخ سینمای ایران متعلق به دو فیلم از محصولات همین گروه تازه تأسیس است هم درس آموز است و هم خاطره ساز.

درس آموز از آن جهت که به هر حال می بینیم همان طور که خسرو معتضد یعنی کسی که تاریخ کشور از اشکانیان تا مصدق از کانال او روایت میشود فرموده اند تحریف تاریخ فقط متعلق به گذشتگان نبوده و در روزگار فعلی هم خیلیها هستند که برای اثبات خویش به تحریف واقعیات تاریخی می پردازند و خاطره ساز از این جهت که در میان انبوهی از هزینه هایی که صرف راه اندازی این گروه شده و البته بازگشت مالی چندانی نداشت حالا برای موجه جلوه دادن این هزینه های بی بازگشت، یک فعل هزینه‌بر دیگر صورت می گیرد.

دست اندرکاران این گروه سینمایی ادعا کرده اند که با اکران ۹ ماهه “ماهی و گربه” و اکران ۸ ماهه “پرویز” رکورد طولانی ترین زمان نمایش در تاریخ سینمای ایران را شکسته اید اما بدجوری به بیراهه رفته اند.

“سنگام” کجای این رکوردهاست؟

آقای گروه سینمایی تازه تأسیس! نمی دانیم اسم فیلم “سنگام” را شنیده اید یا نه. همان محصول بالیوودی که راج کاپور هم کارگردانش بود و هم تهیه کننده اش و هم در آن ایفای نقش می کرد. این فیلم فقط در سینما همای سابق که در خیابان فردوسی واقع شده بود یک سال تمام روی پرده بود و روزی هشت سانس هم به نمایش درمی آمد.

شاید بگویید “سنگام” فیلم خارجی بود و رکورد شما درباره ایرانیان است.

“گنج قارون” را هم فراموش کردید؟

در میان فیلمهای ایرانی بودند فراوان فیملهای موسوم به فارسی که بیشتر از یک سال روی پرده بودند. مهمتر از همه “گنج قارون” بود که بعد از اکران موفقیت آمیز اولیه اش که بیشتر از شش ماه طول کشید تا چهار سال در اکران نوروزی سینماهای مرکز شهر روی پرده می رفت. از آن گذشته “گنج قارون” تا چند سال به طور مداوم در سینماهای تازه تاسیس شهرستانها هم روی پرده می رفت و ماهها روی پرده می ماند.

یادمان نرود که “گنج قارون” شش ماه در ۱۵ سینما و هر سینما روزی ۵ سانس روی پرده می رفت آن هم در تهرانی که جمعیتش حدودا ۲ میلیون وو نیم نفر بود!!!

شاید بگویید اینها فیلمفارسی بودند و محصول پیش از انقلاب و رکورد شما درباره فیلمهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است.

“عقابها” و “دادشاه” که دیگر نباید یادتان رفته باشد!

اگر کمی به حافظه تان فشار بیاورید در همین سینمای بعد از انقلاب اسلامی فیلمهایی را داشتیم مثل “عقابها”ی ساموئل خاچکیان و “دادشاه” حبیب کاووش که از زمان ساختشان در اوایل دهه ۶۰ تا حدودا یک دهه بعد یعنی اوایل دهه ۷۰ در سینماهای مرکز شهر و سالنهای لاله زار روی پرده بودند چون مخاطب داشتند.

آقای گروه سینمایی تازه تأسیس! پس اینکه می گویید رکوردشکنی کرده اید نه تنها درست نیست که یک فانتزی سازی تمام عیار است.

هنروتجربه
تازه ترین آگهی تبلیغاتی “هنروتجربه”

ای کاش از عضو سیاستگذارتان می پرسیدید

آقای گروه سینمایی تازه تأسیس! شما که سردبیر یکی از نشریاتی را که اخیرا برای “گنج قارون” ویژه نامه پر و پیمانی را درآورد در هیات سیاستگذارت داری چرا این چنین بی توجه به عواقب این تحریف تاریخی، رپورتاژ آنها را در اختیار رسانه ها گذاشتی؟ کافی بود از این سردبیر درباره این رکوردشکنی کسب اطلاع کنی تا او به طور کامل در این باره به شما اطلاعات بدهد.

پیشنهادی برای اصلاح این رپورتاژ

آقای گروه سینمایی تازه تأسیس! هنوز هم دیر نشده! برای اینکه این تحریف تاریخی بیشتر از این به چشم نیاید به طراح آگهی هایتان بگویید در انتهای تیتر “رکورد طولانی ترین زمان نمایش در تاریخ سینمای ایران” عبارت “در گروه سینمایی هنروتجربه” را بیاورد و خلاص.

پی نوشت: در بالای آگهی طراحی شده برای این تحریف تاریخی عبارت “سینمای هنروتجربه تقدیم می کند” به چشم می خورد. هر چه فکر کردیم ربط این عبارت که بیشتر برای ترغیب مخاطبان به حضور در یک مراسم خاص مانند تماشای فیلم یا اجرای کنسرت موسیقی به کار می رود با این آگهی را درنیافتیم.

image_print
تاريخ انتشار: یکشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۳
لینک کوتاه: https://www.cinemajournal.ir/?p=6546

بعدش؟

مطالب مرتبط

5 نظر برای مطلب "کجایی خسروخان معتضد که ببینی چه بر سر تاریخ می‌آورند؟/آقای “گروه سینمایی تازه تأسیس”! لطفا تاریخ را تحریف نکن!"

  1. الی گفت:

    مجید اسلامی منتقد قدیمی گفته:

    -این‌که بگوییم یک اتفاقی افتاده و این اتفاق خودش یک دستاورد است، حرف خوبی نیست. بعضی اتفاق‌ها باید به شکل خوبش بیفتد. اگر به شکل ناقص اتفاق بیفتد، نه تنها دستاورد نیست بلکه ممکن است تبدیل به یک مانع شود. یک نمونه‌اش همان ماجرای «آسمان باز» بود. بلافاصله بعد از این‌که آن طرح اعلام شد، برای من که سی سال در این سینما بوده‌ام و تا حدی به مکانیسم‌های این سینما آشنا هستم، از قبل محکوم به شکست بود.

    -در مورد هنر و تجربه من خیلی خوش‌بین بودم در ابتدا. ولی با روندی که در این چهار پنج ماه اخیر اتفاق افتاده، نگرانم نکند این قضیه هم به شکست منجر شود و این شکست دامن همه‌مان را بگیرد.

    -آیا صرفا با نشان دادن فیلم‌هایی که در طول این سال‌ها ساخته شده و پشت خط اکران مانده می‌توانی از ظرفیت‌ این تماشاگران استفاده کنی؟ به نظر من نه. خیلی بدیهی است که تعداد فیلم‌های ایرانی‌ای که بتواند این مخاطب را از خانه بیرون بکشاند، زیاد نیست.

    -بهترین راه کشاندن تماشاگر به سالن‌ها، نمایش فیلم‌های خاص و جدید خارجی قبل از امکان دانلود است. این فرصت را هنر و تجربه به نظر من با اهمال از دست داده است.

    -من یکی دو بار با اعضای شورای سیاستگزاری هنرو تجربه صحبت کرده‌ام ولی به نظر می‌رسد ضرورتش را آن‌چنان احساس نکرده‌اند.

    -فقط نمایش فیلم هم کافی نیست. باید فیلم‌سازها را بیاوری، شلوغ کنی، نمایش خاص بگذاری، هفته فیلم آن فیلم‌ساز را برگزار کنی و شوک ایجاد کنی.

    -«هنر و تجربه» نباید به دام تفاخر به نفروختن بیفتد.

    -اکران فیلم کلاسیک اصلا یعنی چه؟ اکران فیلمی مثل «همشهری کین» به این شکل توهین به هشمهری کین است. یک سانس در ماه برای همشهری کین کافی است، اما یک سانسی که پُر برود.

    -اکران همین‌جوری «یک اتفاق ساده» توهین به سهراب شهید ثالث است. آن فیلم باید با سلام و صلوات به نمایش دربیاید، با سانس‌های معدود ولی پر، سانس‌هایی که به اندازه کافی شلوغ کرده باشی و مطمئن شده باشی احترام آن فیلم حفظ می‌شود.

    -این مدل از اکران و برنامه‌ریزی، ببخشید که این تعبیر را به کار می‌برم، ممکن است تبدیل شود به یک گور دسته‌جمعی.

    -دوتا استثنای «ماهی و گربه» و «پرویز» را بگذاریم کنار. فروش آن‌ها ربطی به تلاش گروه «هنر و تجربه» نداشته. انتظار بالقوه‌ای در جامعه، براساس جایزه‌هایی که گرفته بودند و نمایش‌های خصوصی و موفقیت‌های این دو فیلم، وجود داشت. فضای فیسبوکی خیلی فعالی هم برای این دو فیلم ایجاد شد.

    -«بیگانه» بهرام توکلی، «ملبورن»، «سیزده»، «در دنیای تو ساعت چند است؟»، «قصه‌ها».. چرا این فیلم‌ها به هنر و تجربه نیامدند؟ خب حق دارند نیایند. به خاطر این‌که این مدل اکران فیلم‌ها را انگار محدود کرده است به فروش کمتر از پنجاه میلیون تومان.

    -بعضی از تصمیمات این گروه به شکل فاجعه‌باری اشتباه بوده. تصمیم این‌که قیمت بلیت‌ها افزایش پیدا نکند، یک تصمیم تراژیک است.

    -با اختصاص صد در صد فروش به تهیه‌کننده هم مشکل دارم. از روز اول می‌شد این سهم ۸۰ درصد باشد و ۲۰ درصد برای تبلیغات کنار گذاشته شود. چرا نباید پول داشته باشی که تبلیغ کنی؟ این فیلم‌ها احتیاج به تبلیغ دارند.

    -به نظر من قدرت مانور هنر و تجربه با فیلم‌های ایرانی تقریبا از دست رفته. خیلی از فیلم‌سازهایی که فیلم‌هایشان می‌توانست تحرکی ایجاد کند، دیگر حاضر نیستند فیلم‌هایشان در این گروه به نمایش دربیاید.

    -مشکل فیلم هیجان‌انگیز داریم. خیلی از این فیلم‌ها، فیلم‌های خوبی هستند اما فیلم‌هایی نیستند که تماشاگر را از خانه بکشند بیرون. عوامل جذابیت را ندارند. اسم کارگردان‌شان آن‌قدر مهم نیست، بازیگرشان آن‌قدر مهم نیست.الان تنها چیزی که می‌تواند شوک به وجود بیاورد فیلم خارجی است.

    -وقتی فیلم بلا تار همزمان با فیلم ثقفی اکران می‌شود، این یعنی خودکشی. چون اولا داری به رخ می‌کشی این دوتا به هم شبیهند، ثانیا دوتا فیلم خیلی سخت‌هضم و ناخوشایند حتی برای تماشاگر لب مرز را داری عرضه می‌کنی.

  2. غفاری گفت:

    این فیلم مردی که اسب شد چی بووود؟؟؟/؟/؟؟؟
    الکی بلیت خریدم
    بخدا راضی نیستم
    پول بلیتمو بدین
    من راضی نیستم پولم از گلوتون بره پایین
    مردمو مسخره کردین

بی‌پرده با مخاطبین

ارسال نظر

*

code