سینماروزان: فيلمهای تجاری که این سالها اکران شده، درست مثل باغ وحش، اسمهاي حيوانات را دارند و اکران این فیلمها اين باور را ايجاد كرد كه انگار كسي علاقهاي به فيلمهاي واجد ارزش فكر و انديشه ندارد.
محمد بهشتی از اولین مدیران سینمایی بعد از انقلاب با بیان مطلب فوق به روزنامه اعتماد گفت: بيشتر از دو دهه است كه متن سينماي ايران سطحي و مبتذل و سينماي فكر و انديشه ما به حاشيه رانده شده است . مسلما گروهي كه در متن قرار ميگيرند بالطبع از حمايتهاي زيادي برخوردار ميشوند و كار برايشان آسان ميشود و خلاصه از سينما برخوردارند، اما آنهايي كه در حاشيه هستند در مسير سنگلاخ و سربالايي قرار دارند و كار در سينما برايشان سخت ميشود. چنين مسيري، يواش يواش باوري را ايجاد كرد كه فقط سينماي مبتذل و سطحي است كه ميتواند ميدان داشته باشد و اقبال از جانب تماشاگران پيدا كند درست مثل فيلمهاي كمدي كه الان اكران است و فيلمها درست مثل باغ وحش، اسمهاي حيوانات را دارند اينها اين باور را ايجاد كرد كه انگار كسي علاقهاي به فيلمهاي واجد ارزش فكر و انديشه ندارد.
او ادامه داد: تغيير مسير به مديريت سينما برميگردد، آن كساني كه نقش مديريتي دارند شرايطي فراهم كردند كه سينماي اهل فكر و انديشه به متن بيايد و سينماي سطحي به حاشيه برود. اين صحبتهاي من به اين معني نيست كه سينماي كمدي نبايد باشد. خير، ولي معتقدم سينماي كمدي ميداندار نباشد و بر اريكه ننشيند و حرف آخر را نزند. بايد از سينماي فكر و انديشه پشتيباني شود.

محمد بهشتی با اشاره به بی فایده شدن بحث نظارت در سینما بیان داشت: تا روزگاري اهرم نظارت اهرم قوي بود و ما ميتوانستيم نظرياتي كه داريم از طريق اهرم نظارت مرزهايش را نگه داريم ولي الان كارايي اهرم نظارتي از بين رفته است، در واقع مدتهاست كه اهرم نظارت ديگر فايدهاي ندارد و فقط باعث زحمت خودمان ميشود. بارها مثال زدم، در شرايطي كه تحولات تكنولوژي شرايطي را فراهم كرده كه امروز هر فيلمي از هر جايي از جهان را كه اراده كنيد در ايران ميتوانيد ببينيد. اين يعني چه؟ يعني اصلا اهرم نظارت فايده ندارد، يعني فيلترينگ و سانسور هيچ كاركردي ندارد. اين مثل اين ميماند كه از سيم خاردار براي جلوگيري از سيل استفاده كنيم، آيا سيم خاردار ميتواند مانع سيل شود؟ يا فقط دست و بال خودمان را زخمي ميكنيم. ما بايد اين موضوعات را متوجه شويم كه اهرم نظارت ديگر كارايي ندارد. اگر ميخواهيم حرفي در سينما بزنيم و اگر ميخواهيم جهتي در سينما اعمال كنيم بايد از اهرم حمايت اين كار را كنيم، بعد هم يادمان باشد فيلم را فيلمساز ميسازد نه مدير، اصولا اثر هنري را هنرمند پديد ميآورد. هنرمند و فيلمساز كارمند حكومت نيست، اين تصور بايد از مخيلهشان پاك شود. فيلمساز و كارگرداني كه كارمند دولت ميشود حتما كار آشغالي ميسازد.
بهشتی تاکید کرد: به فيلمسازان توصيه ميكنم فيلم خوب بسازند و منتظر دولت و حكومت نباشند. حكومت و دولت نقش پررنگ در سينما ندارد و امروز آن نقشي كه در سينما ميتوانست ايفا كند ندارد. اصولا در عرصه مديريت فرهنگي و هنري، حاكميت نميتواند نقش پررنگ گذشته را داشته باشد و هي دستش كوتاهتر ميشود. الان در حوزه هنرهاي تجسمي ببينيد. هنرمندان بارشان را بستند و زندگيشان را ميكنند و اثر هنري خود را پديد ميآوردند و در عرصههاي بينالمللي حضور پيدا ميكنند و غيره… دولت جز نقش حامي چه نقشي براي آنها دارد؟ در سينما هم يواش يواش اين اتفاق ميافتد و در حال حاضر هم دارد اتفاق ميافتد.من توصيه ميكنم فيلمسازان دچار نوستالژي دهه شصت نباشند، آن دوره ديگر تمام شد.