سینماروزان/محمد شاکری: سریال «کنکل» برخلاف انتظار عرضه شد و پیش رفت. کمتر میشد پیش بینی کرد داستانی به ظاهر جوانانه که نوعی گردهمایی زیرکانه برای یک سرقت را دستمایه داستان پردازی کرده بتواند تا قسمت چهارم هم مثل قسمت اول پر و پیمان و از همه مهمتر معمایی پیش برود.
آخرین فیلمی که از رامتین لوافی دیده بودیم «هت تریک» یا «آرام باش و تا هفت بشمار» نیز همین قدر غیرمنتظره بود. لوافی در آنجا هم با کنار هم قرار دادن تعدادی جوان، خیلی خوب عواقب آلودگی به قمار-را حالا هرچقدر که عاقبتش شیرین باشد- در داستانی پر اوج و فرود ارائه کرده بود.
حالا در «کنکل» آن تجربه به خوبی به کار لوافی آمده و باعث شده او بتواند به راحتی با تعداد بالای پرسوناژ کار کند و اینجا برخلاف قبل-به اندازه دیالوگ بر اکت های مبتنی بر شکل گیری یک سرقت تر و تمیز کار کند.
«کنکل» در ابتدا یادآور «یازده یار اوشن» است ولی کمی که پیش میرود انگار قرار بوده ترکیب «سگدونی»تارانتینو و «اوشن»سودربرگ را در تلاقی با روحیات ایرانیها-که همه قهرمان فردی هستند و در کار گروهی بالاخره یک جا نشتی میدهند- را دستمایه کند. در شخصیت پردازی با نوعی تازگی در کاراکترهای صابر ابر و ستاره پسیانی مواجهیم و هانیه توسلی شاید بیش از همه یادآور آن زن اغواگر «زندگی خصوصی» و حتی جاهایی شبیه سمیرا ی «خط ویژه» است با نوعی رفتار قابل پیش بینی-که از این حیث پیچیدگی پرسوناژش عقبتر از «غیرمنتظره»محمدهادی کریمی و «چرا گریه نمیکنی»علیرضا معتمدی است- با این حال همچنان میبینیم حضور همین وجه تکراری به لطف تجربهی بازیگر چقدر بهتر از تازهکارانی است که از کمدیهای تجاری تا سریالهای لاتگرایانه را دربرگرفتهاند.
شاید در بین بازیگران پدرام شریفی را بشود از همه بیشتر تحسین کرد که سالها بعد از تجربه متفاوت در «کار کثیف»خسرو معصومی باز نقش جوانی دوگانه که هم گرفتار کلاستروفوبیا و هم انبوه طمع درونی است را یکجا سمپاتیک کرده…

«کنکل» طوری پیش میرود که هر آن انتظار داریم آن رگهی نشتی بندهای ایرانی رو بیاید و نه فقط در حرف که در عمل به اثبات برسد حتی در خلافکاری نیز باز اگر مثل کشتی و وزنه برداری، تکرو باشیم مطمئنتریم به پایان راه. این ویژگی البته اینجا یک الهمان موثر است برای پیشبرد داستانی که میخواهد مخوف و غیرقابل پیش بینی به نظر برسد.
استارنت پلتفرم تازهکار با ارائه سریال «کنکل» نشان داده که حتی در جناییسازی نیز باید دور آن کپیبرداریهای شکلکار از آثار هالیوود را قلم گرفت و قدری تامل کرد بر زندگی سرقت های گروهی ناکام ایرانی. مخاطب ایرانی، داستان پردازی ایرانی میخواهد و ایرانیت فقط پر کردن زمان خالی تصویر با نوای داریوش و ابی و شماعیزاده و گوگوش نیست. باید آدم های ایرانی را همان طور که هستند ارائه داد و «کنکل» در این راه، تلاش موثری کرده.