• مرام‌نامه
  • شبکه های اجتماعی
  • سفارش آگهی
  • تماس با ما
  • درباره ما
چهارشنبه 28 خرداد 1404
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
ژورنال سینما
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
ژورنال سینما
  • مرام‌نامه
  • شبکه های اجتماعی
  • سفارش آگهی
  • تماس با ما
  • درباره ما
تبلیغات
خانه یادداشت

حدس بزنید بعد از بازگشت بهروز وثوقی به ایران چه اتفاقی رخ خواهد داد؟⇐همکاری با سازمان ارزشی متمول و توزیع بلیتهای نذری برای رونق فیلم ارگانی بهروز؟/حضور در یک فیلم هنری شبه‌روشنفکرانه که نه راهی به کن دارد و نه راهی به فجر؟/حضور در ورسیون‌های پاستوریزه «ماه عسل» و «همسفر» و «ممل آمریکایی» که مافیا بهشان سانس نمی‌دهد؟/همراهی با پولشویان فعال در شبکه خانگی برای بخور و بخوابی چندفصلی؟/قبول پیشنهاد گروه معارف برای بازی در سریال مناسبتی و در پرسوناژ آموزشگاه‌داری(!!) که مدام اغفال می‌شود؟/شکایت کیفری علیه بهروز از سوی همه آنها که برای همبازی شدن با وی قرارداد «سفید امضاء» بسته بودند؟ یا …؟

13 خرداد 1397
در یادداشت
4 0
A A
1
حدس بزنید بعد از بازگشت بهروز وثوقی به ایران چه اتفاقی رخ خواهد داد؟⇐همکاری با سازمان ارزشی متمول و توزیع بلیتهای نذری برای رونق فیلم ارگانی بهروز؟/حضور در یک فیلم هنری شبه‌روشنفکرانه که نه راهی به کن دارد و نه راهی به فجر؟/حضور در ورسیون‌های پاستوریزه «ماه عسل» و «همسفر» و «ممل آمریکایی» که مافیا بهشان سانس نمی‌دهد؟/همراهی با پولشویان فعال در شبکه خانگی برای بخور و بخوابی چندفصلی؟/قبول پیشنهاد گروه معارف برای بازی در سریال مناسبتی و در پرسوناژ آموزشگاه‌داری(!!) که مدام اغفال می‌شود؟/شکایت کیفری علیه بهروز از سوی همه آنها که برای همبازی شدن با وی قرارداد «سفید امضاء» بسته بودند؟ یا …؟

بهروز وثوقی

سینماروزان/ورتا چمانی: از آنجایی که فرض محال، محال نیست و بسیاری از محال‎ها به راحتی ممکن شده و خواننده‎ی زیرزمینی که پرونده‎ی محکومیت داشته ناگهان از عرشه ناوشکن سردرآورده، پس بعید نیست که بهروزوثوقی هم به ناگاه در عرصه‎ی سینمای ایران ظهوری نو و جدید بیابد، از این رو بد نیست بدون هر گونه تحلیلی درباره بدی یا خوبی این امر احتمالات بعد از ورود بهروز به ایران را بررسی کنیم.

اول. بهروز وثوقی به ایران آمده، حکم چهل ساله‎ی دادگاه انقلاب لغو شده، سینما فرهنگ به او که مالک اصلی‎اش است باز گردانده شده و بنیاد سینمایی فارابی بابت سه دهه استفاده از سینما به عنوان مالک، پول‎هایی را که به دست آورده و حاصل کرده، به بهروز برگردانده است، حالا بهروز مانده و حضورش بر پرده نقره‎ای که مشکلات سینما و اصناف وابسته به آن دیگر کامل حل شود. باز این فرض را هم می‎پذیریم که دوبلورهای فیلم‎های معروف او جواب مثبت داده و او را تنها نگذاشته باشند، چرا که بهروز وثوقی یا همان خلیل وثوقی با صدای خودش و ته لهجه‎ی دلنشین آذری هرگز نمی‎تواند خاطرات فیلم‎های پس از قیصر خود را برای مخاطبانی که او را با تلاش فراوان به کشور باز گردانده، تکرار کند، بهروز بدون آن دوبلورها، عملاً دیگر بهروز نیست، همان طور که سعید راد وقتی با صدای خویش برگشت عملاً از بازار حرفه‎ای سینما خواهد خط خورد.
حالا بهروز و دوبلورش آماده‎ی حضور بر روی پرده‎اند و اولین شنیده‎ها حاکی از آن است که سازمان ارزشی متمول به سراغ بهروز رفته، بهروز در این مرحله بهروز «تنگسیر» است و شاید تلویزیون هم مدام تنگسیر را نشان دهد تا همه نقش ضد استبدادی بهروز را ببینند، حالا زارممد آماده‎ی ایفای نقشی در قالب یکی از سرداران ملی یا محلی مبارز خواهد بود، از کلنل پسیان تا یکی از مبارزان تنگستانی، تا ستارخان و باقرخان و شیرعلیمردان خان و … البته شنیده خواهد شد سازمان ارزشی به همه‎ی شروط مالی بهروز احترام گذاشته و پذیرفته و بهروز هم سه جلد کتاب خاطرات از نوع خاطرات ارتشبد سابق فردوست یا احمد علی انصاری نوشته و از فسادخانواده‎ی شاه مخلوع به‎خصوص همشیره‎ی همزادش پرده‎ها برداشته است.
فیلم به فجر می‎آید، بهروز کاندیدا می‎شود و البته سیمرغ را نمی‎گیرد چون هنوز خودی خودی محسوب نمی‎شود، فیلم با بلیت‎های نذری و پروژه‎های نذر فرهنگی و پیش‎خریدهای ارگانی فروش نسبتاً قابل قبولی پیدا می‎کند و بهروز بعد آن باز به انتظار یک بیگ پروداکشن ارگانی دیگر می‎ماند و به نقش دوم‎های فیلم‎های ارگانی حمایتی دیگر تبدیل می‎شود، اتفاقی مشابه که سعید راد هم با «دوئل» آن را تجربه کرد.

دوم. بهروز به ایران آمده و پروژه‎ی تطهیرسازی بخاطر تازه بودن داغ تتلو و کلیپ‎هایی از  بهروز در فیلم‎های غیر ضد استعماری(!) اش که توسط مخالفان که بخشی از رقبا هم پنهانی در این جبهه قرار گرفته‎اند، پخش شده، سازمان ارزشی و ارگانیها علیرغم میل قلبی و قبلی نمی‎توانند پای بهروز را به یک پروژه‎ی ارگانی باز کنند و بهروز در یک فیلم هنری بازی می‎کند، فیلمی که ارگانی نیست ولی از آن طرف نمی‎تواند جسورانه هم باشد چرا که سازندگانش همه‎ی جسارتشان را در آوردن و استفاده از بهروز خرج کرده‎اند و بهروز هم لااقل در فیلم اول نمی‎تواند در پوزیشنِ منتقد ظاهر شود و به خط قرمزها نزدیک شود، پس حاصل یک فیلم هنری خنثی است نه این طرف نه آن طرف که نه فجر را دارد نه فستیوال کن را، فیلم در نوبت اکران قرار می‎گیرد و در بدترین شرایط آب و هوایی و تقویمی در سالن‎های معدودی به نمایش در می‎آید، بهروز طفلک باید در اکران‎های مردمی مگامال و زندگی و ماندانا شرکت کند و به مانند نو ستاره‎ای که در شروع اکران فیلم‎هایش از یازده شب تا پنج صبح سلفی می‎اندازد چنین ریاضت‎هایی را به جان بخرد، در ضمن مدام به نفر اول و دوم و سوم فیلمیران هم زنگ بزند و سکانس‎های بهتر یا فوق‎العاده درخواست کند. در این مرحله ایشان آقای وثوقی هستند و با این نام مورد خطاب قرار می‎گیرند و چشم چشم به آقای وثوقی گفته می‎شود اما عملاً سانسی تعلق نمی‎گیرد. فروش فیلم پایین یا در بهترین شکل متوسط است، پس هواداران کجایند، انبوه هواداران بهروز را با «تنگسیر» نمی‎شناسند و فیلم‎های تجاری ترش را دوست دارند، در ضمن بهروزی که پیک نمی‎زند، چاقو نمی‎کشد، دعوا نمی‎کند و برای رهایی از تاریکی، لامپ‎ها را روشن نمی‎کند را دوست ندارند، آنها می‎خواهند بهروز «هاوآریو» شان را بر روی پرده خوب کند و خلاصه همان بهروزی شود که بود، وگرنه این بهروز شده کپی همه‎ی آنهایی که در طی این چهار دهه به هوای بهروز شدن آمدند و بهروز نشدند هیچ، سرانجام مختار شدند که بروند یا بمانند و سرانجام هم رفتند.

—حالا بهروز هم به این نتیجه رسیده به کارهای تجاری‎اش باز گردد، حالا نه در حد «دالاهو» یا «صد کیلو داماد»، ولی چیزی در مایه‎ی «ماه عسل» و «همسفر» بد نیستند و می‎توانند انتظارات را برآورند، فیلم ساخته می‎شود، اما آن فیلم‎ها هنوز بیننده‎ی بیشتری به نسبت این ورژن‎ها دارد، چرا که بهروز جوان است، پارتنرهایش هم از خودش جوانتر و عشق و عاشقی و مزه ریختن حسابی بهشان می‎آید و اصولاً با ورژن‎های به قول مخاطب پاستوریزه فرق می‎کند، فیلم اکران می‎شود، حالا او بهروز خان و بهروز جان است که چشم چشم می‎شنود و شاید این بار چند سکانس هم اضافه کنند، اما چند فیلم که ارگانها، آقازاده‎ها، رانتی اختلاسی‎ها و … در آن حضور دارند روی پرده است و یک فیلم کاملاً بخش خصوصی که اتفاقاً از روی یک فیلم قدیمی رونویسی شده و همه‎ی کمدین‎های حال آن زمان در آن حضوری باحال دارند و می‎زنند و می‎رقصند و انواع شوخی‎های لفظی و یدی در آن در جریان است. فیلم بهروزخان در جدول نهایی پایان سال در رتبه‎ای که شایسته‎ی اوست قرار نمی‎گیرد.

سوم. بهروز وسوسه می‎شود با رانتی-اختلاسی‎-پولشویان کار کند! اما همه‎ی آنهایی که خون آریایی در رگ دارند به او تذکر می‎دهند، کانالهای تلگرامی، اینستاگرامی راجع به آقازاده‎های گرامی به بهروزخان هشدارهای لازم را می‎دهند، بهروز مانده که چه کند، فیلم بازی نکردن یک مشکل بود و حال فیلم بازی کردن هزار مشکل، او باید برگردد به دنیای هنری که ویژه‎ی خودش باشد و مثلاً با یک فیلمساز جوان، فیلمی چون «قیصر» را به لحاظ کارکرد سینمایی از وجوه مختلف هنری و اقتصادی و جریان‎سازی، بسازد. آنچه بهروز می‎خواهد چیزی است که خود می‎داند چیست و از این رو او باید سرمایه‎ی فیلمش را هم خودش تأمین کند. در  این مرحله هنوز می‎تواند بهروز خان باشد و البته بهروز هم هست.

چهارم. فیلم مستقل بهروز که نه ارگانی است نه هنر و تجربه‎ای و نه کپی کاری از فیلم‎های5 دهه‎ی پیش ساخته می‎شود اما فیلم ساخته نشده چوب‎های مختلف در ابعاد و جنس‎های مختلف لای چرخ او جاسازی می‎شود تا او بداند در این چهل سال، این عرصه هم خالی از پدرخوانده‎های پوشالی و مافیای مقوایی نبوده و به قول معروف سینما هم صاحاب دارد.

پنجم. حالا بهروز خسته شده، از گروه معارف برای بازی در یک سریال ماه رمضانی پیشنهاد دارد چون نفر پیش از او که اتفاقا آموزشگاه‌دار هم هست آن قدر توسط شیطان اغفال ‎شد که اسباب مضحکه‎ی عام و خاص فراهم گشت و شیطان رجیم هم از اغفال این فرد خسته شده!! بهروز نمی‎پذیرد چون خاطره‎ی خوبی از اغفال شدن ندارد و بر باعث و بانی آنهایی که او را اغفال کرده و از سانفرانسیسکو به لواسان کشاندند لعنت می‎فرستد.

آخر. حالا بهروز خان، بهروز شده و حرف و حدیث پشت سرش زیاد شده که پول مارو هم نداد، جمله‎ی تکراری که پشت سر بسیاری از بت‎های سابق سینما زده می‎شود، بهروز می‎گوید به خدا همه سفید امضاء کرده بودند و بازی در کنار من و در فیلمی که نام من در آن به عنوان تهیه کننده یا بازیگر بود، برایشان افتخار ابدی به حساب می‎آمد. خودشان اصرار بر حضور داشتند، اما حرف و حدیث‎ها همگی حاکی ازآن است که ما گفتیم سفید امضاء او چرا باور کرد؟ یا قبول کرد؟ مگر وضع مالی‎اش بد است؟ مگر خودش کم دارد، اصلاً بهروز هست که هست، مگر خودش افتخاری بازی می‎کند؟ ما برای آوردنش کم هزینه نداده‎ایم. حالا همه‎ی آن اسرار مگویی که ممکن است واقعیت هم نداشته باشد و زمانی در ابتدای انقلاب بهانه‎ی امثال مخملباف‎ها بود از زبان این جماعت به کرات شنیده می‎شود و پرونده‎ی عکاس مضروب فلان مجله‎ی هفتگی پیش از انقلاب به دست آنها مفتوح می‎شود، حالا سایت‎های سینمایی متعدد بهروز را برای همین دعواها می‎خواهند، او هم جوابی بدهد و افشاگری کن، مخاطب فلان نشریه سینمایی یا فلان روزنامه‎ی سیاسی بالا برود، بهروز آن قدر عصبی و به هم ریخته و پریشان است که دوست دارد یک لحظه چشم باز کند و ببیند همه‎ی اینها یک کابوس است که او از سر گذرانده و درست همین لحظه چشم باز می‎کند و می‎بیند خوشبختانه در سانفرانسیسکو است و با صدای زنگ تلفن یکی از ایران که می‎خواهد او را به ایران باز گرداند بیدار شده است.

بهروز عاقلتر از آن است که با طناب یک عده که خود در کارشان فرومانده‎اند به ته چاه برود، در تمام این سالهای اخیر او دیده که چگونه فیلمسازان نامی حال حاضر به محض اینکه پولی از صدا و سیما و ارگانها به قول خودشان کنده‎اند سریع به ینگه دنیا برده و آنجا برای آتیه خود و خانواده‎شان سرمایه‎گزاری کرده‎اند. در تمام این سالها بازیگران جایزه‌بگیر و موفق را دیده که چه تلاشی برای دوتابعیتی شدن می‎کنند و دریافت تابعیت جایی که بهروز سالهاست در آنجا زندگی می‎کند برایشان تا چه حد از درجه‎ی اهمیت برخوردار است.

بهروز در تمام این سالها نفاق این جمعیت را از نزدیک دیده، آنجا چه می‎کنند و اینجا چه می‎گویند، دیده که رفتار و گفتار و کردار این جماعت تا چه حد مزورانه و پر از دو رویی است، دیده که پشت سر هم چه می‎گویند، دیده که پشت سر مسئولان ذیربطشان چه‎ها می‎گویند، پس حالا بیاید اینجا که چه بشود، با همان جماعتی که بی‎نقاب دیدتشان، اینجا با نقاب وارد گودی شود که میاندارش خود در پی مهاجرت و رفتن است. بهروز که پیش از انقلاب در سودای جهانی شدن رفته و همه‎ی افتخارات وطنی‎اش را چهل سال پیش کسب کرده، اگر متقاضی خارجی داشته باشد حتماً می‎رود و شرکت می‎کند و برای ایرانی‎هایی که بخواهند بدون نقاب و نفاق در آن سو فیلم بسازند و یا نمایش به صحنه ببرند حاضر می‎شود مثل تمام این سالها که در فیلم‎های بسیاری بازی کرده است، که «فصل گرگدن» معروف‎ترین آن است، پس او برای چه باید به جایی بیاید که سالها پیش تمام کرده و از سر گذرانده است. او احتمالاً به مرد فضای مجازی در جریان فروش آخرین فیلم ناصر ملک‎مطیعی که اولین فیلم آن مرحوم در پس از انقلاب بود هم قرارگرفته، فروشی بسیار نازل که اگر همین‎هایی که زیر تابوت او را گرفته بودند برای تماشای فیلمش می‎رفتند، فیلم فروش به مراتب بیشتری به احترام او پیدا کرده بهروز حتماً از اینکه سالها و شاید قریب به یک دهه در سالن مطبوعات جشنوارۀ فجر چه برخوردی با فیلم‎های خالق «قیصر» می‎شود خبر دارد. می‎داند با کارگردان قیصرساز که حضور 4 دقیقه‎ای ملک‎مطیعی در فیلمش در نقش فرمان بیشتر از 89 فیلم دیگری که بازی کرده در یادها می‎ماند، طی این سالها چه کرده‎اند، او خوب می‎داند همانهایی که به پابوس فرمان می‎روند با خالق فرمان چه‎ها که نکردند و چه توهین‎ها روا نداشتند، بچه که نیست بلند شود و بیاید حتی اگر از گزند سیاسیون در امان باشد می‎داند از این سو، از مریدان کور و رفقای طمعکار و کارچاق کن‎های سیاسی که آداب معامله‎گری را خوب بلدند و الحق که سوداگران واقعی مرگ هنر هستند، رهایی نخواهد داشت.

بهروز به دعوت آنهایی که هنوز نتوانسته‎اند فیلم‎های توقیفی خود را به نمایش درآورند و در خلوت حق‎السکوت‎های گران می‎گیرند بلند نمی‎شود بیاید فیلمی بازی کند که کاریکاتوری از «قیصر» باشد یا نسخه‎ی عقیمی از «کندو»، او باید همین لبخند را برای جماعتی که از قبل او می‎خواهند گذشته‎ی خود را تطهیر کنند و وجهه‎ی خود را ترمیم، داشته باشد، لبخندی بزند که یعنی ممنونم، این جزو آداب است، لبخندی که نشانه‎ی هیچ چیزی نیست جز آداب، مانند همان لبخندی که مهماندار هواپیما به شما به عنوان مسافر می‎زند که باید بزند چرا که جزو آداب این کار است و اگر کسی این لبخند را جدی بگیرد، احتمالاً بعد از پرواز و عبور از پای پلکان، از آن بانوی متبسم سابق، کتک مفصلی نوش جان خواهد کرد.

اما در این سو، کسانی بازگشت بهروز را از عالی‎ترین مقام اجرایی کشور درخواست می‎کنند، در یک ژست آزاداندیشانه، که به ناگاه یادشان افتاده بعد از چهل سال، باید بهروز وثوقی و دیگر هنرمندان پیش از انقلاب باز گردند و به کار خویش ادامه دهند، آن هم در سینمایی که سالمندان مجوزدارش نه کار دارند نه بیمه‎ درمانی و نه بازنشستگی، اما درخواست بازگشت در وقت اضافه، آن هم از سوی جماعتی که منتسب به جریان اصلی ممنوع الفعالیت کردن سینماگران پیش از انقلاب‎اند، چه دلیلی می‎تواند داشته باشد؟

بی‎گمان کسی دلش برای بهروز و بقیه‎ای که آن سوی آبها هستند نسوخته و اگر امروز تنها درخواست سینمایی از رئیس جمهور بازگشت بهروز عنوان می‎شود، ریشه در گاف جریانات نو اصول‎گرای فرهنگی یا به عبارت بهتر نوآمدگان عرصه‎ی فرهنگ که خود را ارزشی می‎خوانند، دارد و عکس‎العملی است در برابر عمل اولیه آنها… موضوع بسیار ساده است، پس از مرگ ناصر ملک‎مطیعی کوشندگان نواصول‎گرا، جوانانی که از تتلو تا بازیگران قبل از انقلاب را محمل و بهانه‎ای برای تحقق اهداف خویش می‎پندارند و گمان دارند با تاس آنها می‎توانند جفت شش بیاورند تا مهره‎های سوخته‎ی خود را حرکت دهند، فرصت مغتنمی یافتند تا سوار بر موج احساسات مردمی در سوک این ستاره‎ی سابق، بانیان ممنوع‎الفعالیتی او یعنی رئیس جمهور ممنوع‎التصویر و نخست وزیر دوره‎ی جنگ را حسابی از چشم هواداران این نوع سینما و این بازیگران بیاندازند و به خیال خود با قرار دادن عکس ناصر در حین نماز بر بانیان جنایت کنار گذاشتن او لعنت بفرستند. تا اینجای کار به نفع این نو اصول‎گرایانی که هیچ صبغه و سابقه‎ای از ارزش‎ها به جز نام و نانش ندارند، پیش رفت تا جایی که حتی فیلمسازی که تا نیمه‎ی اول دهه‎ی هشتاد به بازیگران زن پیش از انقلاب نسبت‎های ناسزا می‎داد و من‌جمله همبازی ناصر در فیلم‎های «پل» و «طوقی» را که به سینما بازگشته بود به باد تهمت‎های شنیع بسته بود، برای خراب کردن مخملباف به ستایش از ناصر و لوطی‎گری‎های او پرداخت.

حالا بهترین فرصت برای جناحی است که ریشه و عقبه‎شان به همان رئیس جمهور ممنوع‎التصویر باز می‎گردد تا توپ را به زمین نواصول‎گرایانی که پس از کودتا بر اسلاف فرهنگی‎شان در مصادر امور پر از پول و بودجه نشسته‎اند، بیاندازند که بسیار خوب هم انداختند. حالا آنها درخواست بازگشت بهروز را کرده‎اند، و عملاً ضمن اقرار به سکوت و اشتباه خویش از پیله به در آمده‎اند، رئیس جمهور هم در برابر این پیشنهاد لبخند زده، همان لبخندی که یک فروشنده‎ی اجناس حراجی به مشتری می‎زند که اگر خریدار باور کند آن لبخند از سر عشق و عاطفه و علاقه است، کلاه بسیار بزرگتری به جز خریدن اجناس بنجل آف خورده سرش خواهد رفت.

توپ حالا  در زمین رئیس جمهوری است که  نه اثرگذار بر قوه‎ی قضائیه و به‎خصوص دادگاه انقلاب می‎تواند باشد و نه اصولاً تمایلی برای چنین چالش‎هایی با قوای هم عرض خود دارد. نتیجه از قبل مشخص است ، طرفداران همانهایی که امروزه متهمین ردیف اصلی ممنوع‎الفعالیتی بهروز هستند گویی از جانب رهبران خویش چنین درخواستی را برای تجدید فعالیت و حیات سینمایی او طلب می‎کنند و جواب منفی از سوی دستگاه‎ها و افراد ذیربطی و حتی چهره‎های سیاسی نه چندان مربوط با امور سینما، شنیده خواهد شد که نواصولگرایان عجول به آنها وابستگی فکری و ربطی و مالی دارند. این یعنی یک زیرکی تمام عیار ، آنها درخواستهایشان را با یک لایه واسطه از  کسانی می خواهند که تبلیغاتچی هایشان  دونفری را که در پیش نام بردیم مسئول  بگیر و ببند اول انقلاب معرفی کرده اند و ناخواسته بر شاخه نشسته و بن بریده اند، از این رو جای تعجب ندارد بپرسیم چرا این جماعت از شورای شهر کاملا همسو با خود نخواسته که نام حداقل خیابانی را که ملک مطیعی در آن زندگی می کرده به خیابان ملک مطیعی تغییر نام دهد ، چرا که  زمان ، زمان مطالبه گری از جناح مقابل است که  یکدم  به خاطر تسویه حساب سیاسی از ارزشهای انقلابی مورد ادعای خویش کاملا عدول کرد و خواست موج سواری کند.

بهروز وثوقی خوب می‎داند این یک «زدی ضربتی، ضربتی نوش کن» بین جناح هاست که برای مردم هم تازگی دارد، از آن جهت که مورد افشاء، قضایای مالی و اختلاس و رانت نیست، دعوا دیگر رسیده به آنجا که فردین را چه کسی خانه نشین کرد؟ شاید نظاره‎ی همین دعوا بین دو جناح اصلی آن هم بر سر این موضوع شیرینی و حلاوت بیشتری برای بهروز وثوقی از بازگشت به سینمای ورشکسته‎ای دارد که تبدیل به چهارراه حوادثی از نوع اختلاس و زدو بند و ارتشاء و آقا زادگی و رانت‎خواری. تماشای این بازی مهم‎تر از همه‎ی سیمرغ‎هایی است که در یک شب داده می‎شود و فردا صبحش فراموش همه‎ی دنبال کنندگان می گردد،  وگرنه مردم عادی یا همان مخاطب واقعی سینما که مدتهاست به حساب نمی‎آیند.

پیوند کوتاه: https://www.cinemajournal.ir/?p=50293
image_print
برچسب ها: ایرانبهروز وثوقیتنگسیرسازمان هنری-رسانه ای اوجسعید رادماه عسلهمسفر
نوشته قبلی

تکمیل ترکیب اکران عید فطر با حضور فیلمهای همسر مدیرعامل 14شغله و نماینده کاندیدای 4درصدی انتخابات96!!⇔رقابت 2 کمدی با 1 فانتزی، 3ملودرام و 1 فیلم عروسکی در اکران عیدفطر

نوشته‌ی بعدی

اعتراف کارگردان مطبوع سعید جلیلی به فیلمسازی بدون پروانه ساخت!

مطالب مرتبط

از ابوالفتح صحاف تا خالق هزاردستان در فیلم «خانه‌ی ارواح»!/سرگردان از خیانتِ اجساد

از ابوالفتح صحاف تا خالق هزاردستان در فیلم «خانه‌ی ارواح»!/سرگردان از خیانتِ اجساد

19 خرداد 1404

سینماروزان/محمد شاکری: فیلم کمدی «خانه ارواح» شاید به دلیل اینکه محصول یکی دو سال اخیر نیست بیش از آن که...

جشنواره لوتوس و مصائب مستقل بودن!

جشنواره لوتوس و مصائب مستقل بودن!

10 خرداد 1404

سینماروزان/احمد محمداسماعیلی: در کشوری زندگی می کنیم که سرنخ همه امورات هنری ، فرهنگی ، اقتصادی و ورزشی به دولت...

هشدار اکتای براهنی به ممیزان سینما: چرا حتی اجازه پخش تیزرهای "پیرپسر" را نمی‌دهید؟/میخواهید فیلم را با درجه ۵۰+ اکران کنید؟/یا منتظرید نسخه‌ی قاچاق "پیرپسر" بیرون بیاید تا خیالتان راحت شود؟

هشدار اکتای براهنی به ممیزان سینما: چرا حتی اجازه پخش تیزرهای “پیرپسر” را نمی‌دهید؟/میخواهید فیلم را با درجه ۵۰+ اکران کنید؟/یا منتظرید نسخه‌ی قاچاق “پیرپسر” بیرون بیاید تا خیالتان راحت شود؟

7 خرداد 1404

سینماروزان: بلاتکلیفی اکران فیلم "پیرپسر" با وجود صدور پروانه نمایش با واکنش اکتای براهنی کارگردان فیلم مواجه شده که در...

نوشته‌ی بعدی
ابراز ارادت سیاستمدار حذف شده از شورای پروانه نمایش نسبت به فیلم روی پرده کارگردانی محبوب کاندیدای شکست‌خورده انتخابات92

اعتراف کارگردان مطبوع سعید جلیلی به فیلمسازی بدون پروانه ساخت!

دیدگاه‌ها 1

  1. CinematoGraphic می‌گوید:
    قبل 7 سال

    تا زمانی که بشکه های نفت در کشور حکمرانی می کند. بازی های خطرناک و صد تایک غاز ادامه دارد و البته فرهنگ واهالی آن قربانی خواهند شد. خب مرد می خواهد داخل بازی های چپ و راست از هر نوعش نیفتد ومستقل بماند.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ویژه ها

ناصر تقوایی، هویت ملی و فیلمنامه‌ی «مسجد جامع خرمشهر»!/حرفهای خالق «ای ایران» را بخوانید 
خبر وسط

ناصر تقوایی، هویت ملی و فیلمنامه‌ی «مسجد جامع خرمشهر»!/حرفهای خالق «ای ایران» را بخوانید 

26 خرداد 1404

سینماروزان: در روزهای پرحادثه انتهای خرداد۴۰۴ بد نیست مروری کنیم بر اینکه چرا ناصر تقوایی سه سال بعد از «ناخدا...

ادامه مطلب
درگذشت امیر مجاهد کارگردان فیلمهای «بوی گندم»، «شب غریبان» و…

درگذشت امیر مجاهد کارگردان فیلمهای «بوی گندم»، «شب غریبان» و…

24 خرداد 1404
تعلیق کنداکتور شبکه خانگی تا اطلاع ثانوی؟ 

تعلیق کنداکتور شبکه خانگی تا اطلاع ثانوی؟ 

23 خرداد 1404
پردیس سینمایی ارگ تجریش

“دایناسور” در مرز ۱۵۰میلیارد/”صدام” مماس با ۹۰میلیارد/”موسی(ع)” مماس با ۷۰میلیارد/ “کوکتل مولوتف” ۶۱میلیارد/”خانه ارواح” ۲۱میلیارد/”سلام علیکم…” در مرز ۲۰میلیارد/”رویاشهر” در آستانه ۱۵میلیارد/”پیرپسر” دوروزه ۷میلیارد/شکستِ کامل فیلمی همنام سریال هومن سیدی!+آمار کامل فروش 

23 خرداد 1404
«مجلس ضربت زدن» اثر ضدّسانسور بهرام بیضایی در یوسف‌آباد 

«مجلس ضربت زدن» اثر ضدّسانسور بهرام بیضایی در یوسف‌آباد 

23 خرداد 1404
“پیرپسر” تا صد میلیارد را پر خواهد کرد/با اکران “پیرپسر” سینماداران امیدوار شده‌اند به احیای گیشه محرم و صفر!/هوشمندی مالکان “پیرپسر” آن بود که همان تک‌سانس جشنواره فجر را روی هوا زدند!/همچنان جشنواره فجر تنها جشنواره‌ای است که می‌تواند برای فیلمها، فضای تبلیغاتی موثر ایجاد کند 

“پیرپسر” تا صد میلیارد را پر خواهد کرد/با اکران “پیرپسر” سینماداران امیدوار شده‌اند به احیای گیشه محرم و صفر!/هوشمندی مالکان “پیرپسر” آن بود که همان تک‌سانس جشنواره فجر را روی هوا زدند!/همچنان جشنواره فجر تنها جشنواره‌ای است که می‌تواند برای فیلمها، فضای تبلیغاتی موثر ایجاد کند 

22 خرداد 1404
صدور پروانه برای کارگردانان «تیرباران» و «دلشکسته»

صدور پروانه برای کارگردانان «تیرباران» و «دلشکسته»

21 خرداد 1404

پربازدیدها

  • از خاطراتِ مگوی خالقان «دلیران تنگستان» و «کیف انگلیسی» تا فیلترینگ نماوا به‌خاطر «سووشون»!

    از خاطراتِ مگوی خالقان «دلیران تنگستان» و «کیف انگلیسی» تا فیلترینگ نماوا به‌خاطر «سووشون»!

    111 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 44 توئیت 28
  • رسانه انگلیسی منتشر کرد: داستان کامل فیلم «زن و بچه»سعید روستایی   

    83 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 33 توئیت 21
  • نسخه‌ی زنانه مازیار(شهره) لرستانی روی پرده!+توضیحات کارگردان درباره حذف نامش از تیتراژ

    94 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 38 توئیت 24
  • داود اشرفِ سریال «وحشی» در واقعیت کیست؟/ قاتلی که از زندان فرار می‌کند؟

    76 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 30 توئیت 19
  • چرا علی حاتمی نتوانست فیلم پیامبر(ص) را بسازد؟/سرمایه تولید «ضیافت»کیمیایی را سعید امامی داد یا …؟/دلیل مخالفت بیضایی با حضور نیکی کریمی در «سگ کشی» چه بود؟/چرا گلشیفته حتی با تب چهل درجه هم میخواست جلوی دوربین برود؟/چرا شهاب حسینی فیلمنامه‌ی پیشنهادی را سیاه کرد؟/در ساحل خزر بین گلزار و ایرج قادری چه گذشت؟

    38 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 15 توئیت 10
  • …و بالاخره داریم می‌رسیم به اکران؟⇐رونمایی از تیزر فیلم‌ «پیرپسر» با بازی لیلا حاتمی، حسن پورشیرازی، حامد بهداد و‌…+فیلم

    38 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 15 توئیت 10
  • مرگ امیر سماواتی؛ تهیه‌کننده‌‌ای که از «مسابقه محله» و «کافه ترانزیت» و «ساکن طبقه وسط» رسید به بازیگری در «زخم کاری»!

    35 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 14 توئیت 9
  • انتشار آرای کامل اسکرین‌دیلی بر جشنواره کن۲۰۲۵/«تصادف ساده» با جعفر پناهی: اول/«زن و بچه»سعید روستایی: سوم از آخر!

    33 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 13 توئیت 8

آخرین مطالب

صدای استوار در لحظه بحران/رادیو؛ سنگری برای دفاع از حقیقت و جبهه آگاهی

ناصر تقوایی، هویت ملی و فیلمنامه‌ی «مسجد جامع خرمشهر»!/حرفهای خالق «ای ایران» را بخوانید 

جشن منتقدان خانه سینما به تعویق افتاد/ امروز زمان همدلی با دل‌های داغدار و جان‌های استوار است

صدور پروانه برای دو مدیر اسبق!

بیانیه شورای عالی خانه هنرمندان ایران در پی وقایع اخیر 

بازگشت نماوا به شبکه خانگی 

درگذشت امیر مجاهد کارگردان فیلمهای «بوی گندم»، «شب غریبان» و…

تعلیق کنداکتور شبکه خانگی تا اطلاع ثانوی؟ 

“دایناسور” در مرز ۱۵۰میلیارد/”صدام” مماس با ۹۰میلیارد/”موسی(ع)” مماس با ۷۰میلیارد/ “کوکتل مولوتف” ۶۱میلیارد/”خانه ارواح” ۲۱میلیارد/”سلام علیکم…” در مرز ۲۰میلیارد/”رویاشهر” در آستانه ۱۵میلیارد/”پیرپسر” دوروزه ۷میلیارد/شکستِ کامل فیلمی همنام سریال هومن سیدی!+آمار کامل فروش 

واکنش ابراهیم حاتمی‌کیا به اقدام تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی و دل‌نوشته‌ای برای سرداران شهید

تبلیغات

ویژه ها

ناصر تقوایی، هویت ملی و فیلمنامه‌ی «مسجد جامع خرمشهر»!/حرفهای خالق «ای ایران» را بخوانید 
خبر وسط

ناصر تقوایی، هویت ملی و فیلمنامه‌ی «مسجد جامع خرمشهر»!/حرفهای خالق «ای ایران» را بخوانید 

26 خرداد 1404

سینماروزان: در روزهای پرحادثه انتهای خرداد۴۰۴ بد نیست مروری کنیم بر اینکه چرا ناصر تقوایی سه سال بعد از «ناخدا...

ادامه مطلب
درگذشت امیر مجاهد کارگردان فیلمهای «بوی گندم»، «شب غریبان» و…

درگذشت امیر مجاهد کارگردان فیلمهای «بوی گندم»، «شب غریبان» و…

24 خرداد 1404
تعلیق کنداکتور شبکه خانگی تا اطلاع ثانوی؟ 

تعلیق کنداکتور شبکه خانگی تا اطلاع ثانوی؟ 

23 خرداد 1404
پردیس سینمایی ارگ تجریش

“دایناسور” در مرز ۱۵۰میلیارد/”صدام” مماس با ۹۰میلیارد/”موسی(ع)” مماس با ۷۰میلیارد/ “کوکتل مولوتف” ۶۱میلیارد/”خانه ارواح” ۲۱میلیارد/”سلام علیکم…” در مرز ۲۰میلیارد/”رویاشهر” در آستانه ۱۵میلیارد/”پیرپسر” دوروزه ۷میلیارد/شکستِ کامل فیلمی همنام سریال هومن سیدی!+آمار کامل فروش 

23 خرداد 1404
«مجلس ضربت زدن» اثر ضدّسانسور بهرام بیضایی در یوسف‌آباد 

«مجلس ضربت زدن» اثر ضدّسانسور بهرام بیضایی در یوسف‌آباد 

23 خرداد 1404
“پیرپسر” تا صد میلیارد را پر خواهد کرد/با اکران “پیرپسر” سینماداران امیدوار شده‌اند به احیای گیشه محرم و صفر!/هوشمندی مالکان “پیرپسر” آن بود که همان تک‌سانس جشنواره فجر را روی هوا زدند!/همچنان جشنواره فجر تنها جشنواره‌ای است که می‌تواند برای فیلمها، فضای تبلیغاتی موثر ایجاد کند 

“پیرپسر” تا صد میلیارد را پر خواهد کرد/با اکران “پیرپسر” سینماداران امیدوار شده‌اند به احیای گیشه محرم و صفر!/هوشمندی مالکان “پیرپسر” آن بود که همان تک‌سانس جشنواره فجر را روی هوا زدند!/همچنان جشنواره فجر تنها جشنواره‌ای است که می‌تواند برای فیلمها، فضای تبلیغاتی موثر ایجاد کند 

22 خرداد 1404
صدور پروانه برای کارگردانان «تیرباران» و «دلشکسته»

صدور پروانه برای کارگردانان «تیرباران» و «دلشکسته»

21 خرداد 1404
سامانه جامع رسانه‌های کشور
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی

© 2023 ژورنال سینما - تمام حقوق محفوظ است طراحی سایت توسط آنیل طراح

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
برای ما ژورنال چیز دیگریست و برای خیلی‌ها، چیز دیگر
ما به منظور دیگری ژورنالیست شدیم و آنها به‌منظور دیگری در این حرفه‌اند...

خوش آمدید!

وارد ناحیه کاربری خود شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم