• مرام‌نامه
  • شبکه های اجتماعی
  • سفارش آگهی
  • تماس با ما
  • درباره ما
چهارشنبه 26 شهریور 1404
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
ژورنال سینما
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
ژورنال سینما
  • مرام‌نامه
  • شبکه های اجتماعی
  • سفارش آگهی
  • تماس با ما
  • درباره ما
تبلیغات
خانه یک سکانس سینمایی

خاطره‌نگاری روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب از ابتدای جنگ و دبیرستانی که مدیرش “علی شریعتی” بود!

1 مهر 1394
در یک سکانس سینمایی
0 0
A A
0
خاطره‌نگاری روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب از ابتدای جنگ و دبیرستانی که مدیرش “علی شریعتی” بود!

جنگ

سینماژورنال: سیدعلی میرفتاح روزنامه نگاری که طی سالهای حضورش در عرصه رسانه های نوشتاری همواره سعی کرده سبک خاص خود در پرداختن به اتفاقات را داشته باشد در تازه ترین تک نگاری اش که در روزنامه اصلاح طلب “اعتماد” منتشر شده، از سالهای ابتدایی جنگ تحمیلی سخن گفته است.

به گزارش سینماژورنال میرفتاح که در روزهای ابتدایی جنگ در مقطع اول دبیرستان تحصیل می کرده هم از آن دوران گفته و تحصیل  در دبیرستانی که مدیرش “علی شریعتی” بوده و هم از حال و هوای دبیرستانهای آن سالها که دانش آموزانش به جبهه ها می رفتند و به شهادت می رسیدند.

سینماژورنال متن کامل تک نگاری میرفتاح را ارائه می دهد:

خاطرات فراموش نشدني

چهارتا خانواده دنبال هم راه افتاده بوديم رفته بوديم اطراف تهران، زير سايه درختي، لب رودي، كنار سبزه‌اي. لوبيا پلو و كتلت و كوفته و باقالي پلو را گذاشتند وسط و مشغول خوردنش شديم. همهمه‌اي بود. يكي نمك مي‌خواست، يكي پياز مي‌خواست، يكي مي‌گفت از گوشت بدش مي‌آيد، يكي مي‌گفت كاش بادمجان ترشي هم داشتيم، يكي هم دنبال ته ديگ مي‌گشت كه كم آمده بود و به او نرسيده بود. من سيزده سالم بود. كمي بيشتر. با بچه‌هاي ديگر فاميل جفت شده بوديم و شيطنت مي‌كرديم. بعد ناهار تاب بستيم به درخت گردو. بعد دست رشته بازي كرديم. همه بلد بودند بل بگيرند غير من. بيشترين سوتي آن روز را توي بازي‌ها من دادم. زن‌ها پا شدند بساط آش رشته علم كردند. وسط بگو بخند و بازي يك صداي مهيب آمد كه اعتنا نكرديم. دو سه تا صداي مهيب ديگر هم پشت بندش آمدند، اما نه آنقدر مهيب كه بساط آش رشته و تخمه بو داده و تاب و الك دولك و وسطي را به هم بزنند. فرداش بايد مي‌رفتم دبيرستان و دلم مي‌خواست تا آخرين لحظه از بي‌قيدي تابستاني‌ام استفاده كنم. بقيه بچه‌ها هم زده بودند سيم آخر تا پيش پيش تلافي ٩ ماه آينده را درآورند. بزرگ‌ترها هم با اينكه ترس اول مهر نداشتند اما تا جا داشت دل‌شان مي‌خواست از آخرين جمعه تابستان لذت ببرند.

جنگ شروع شده بود…

خسته كه شديم يكي رفت از توي هيلمن ليمويي‌اش يك كيسه پر از نخود و لوبيا و كارت درآورد و پيشنهاد دبلنا داد. حلقه زديم به دبلنا. بيست و هشت. چهل و چهار. هشتاد و سه. پنجاه و نه. سي و يك. دبلنا. چند متر آن طرف‌تر جاده تهران بود كه تا يك ساعت قبلش خلوت بود. حالا اما رفت و آمدها آنقدر زياد شد كه دبلناي ما را تحت‌الشعاع قرار داد. يك پيكان صد متر دورتر از ما ايستاد و راننده‌اش به حالت مضطرب پياده شد و به مردهاي ما گفت چه نشسته‌ايد كه جنگ شده. جنگ شروع شده. به نفع‌مان بود باور نكنيم و فكر كنيم طرف مشنگ است و مي‌خواهد عيش چهارتا خانواده را منغص كند. اگر واقعا جنگ شروع شده بود كه نمي‌شد نشست به دبلنا. اگر واقعا يكي به ما حمله كرده بود كه نمي‌شد نشست به آش رشته. اول نظري من چه مي‌شد؟ 

ذوق اول نظری توی دلم ماسید
صاحب هيلمن ليمويي بلند شد و رفت راديوي ماشينش را روشن كرد. خرخرش آنقدر زياد بود كه نمي‌شد چيزي فهميد. از آن‌ طرف دلشوره زن‌ها و مردها آنقدر زياد شده بود كه نمي‌شد هيچ كاري نكرد. چه بايد مي‌كرديم؟‌ آش رشته شده بود زهر مار. بيچاره برنده دبلنا چنان توي ذوقش خورده بود كه شيريني پيروزي توي دهنش ماسيد. سيزده بدر، شبش چطور اضطراب به جان بچه مدرسه‌اي‌ها مي‌افتد؟ به جان من هم افتاده بود. از مشق ننوشته‌ام در هول و ولا بودم، اما چه مشقي؟ ذوق اول نظري من هم توي دلم ماسيد، بلكه تبديل به دلهره‌اي شد كه براي هميشه گوشه دلم جا خوش كرد.

از اين به بعد شرايط جنگيه، از شام خبري نيست

جاي ماندن نبود. بساط را جمع كرديم و چپيديم توي ماشين‌هامان و نخود نخود، هر كه رود خانه خود. از ميدان آزادي نتوانستيم رد شويم. راه كج كرديم و از يك طرف ديگر رفتيم خانه. كم‌كم موج راديو هم تنظيم شد و معلوم شد خبر آن راننده پيكان راست بوده. هواپيماهاي عراقي آمده‌اند و توي فرودگاه بمب انداخته‌اند. شبش مادرم و خواهرهام هيچ‌كدام نرفتند آشپزخانه كه شام بپزند. انگار هيبت جنگ رخصت مي‌داد كه زن‌ها غذا نپزند و مردها هم اعتراض نكنند. اعتراض من هم به جايي نرسيد. ضايع هم شدم: مردم دارن مي‌ميرن تو به فكر شامي؟ كارد بخوره اون شيكمي كه سيرآوري نداره… يكي هم گفت: از اين به بعد شرايط جنگيه، از شام خبري نيست.

 در دبیرستان حال و هوای فوق العاده ای بود
صبحش توي دبيرستان يك حال و هواي فوق‌العاده‌اي بود كه نمي‌دانستم چقدرش مال جنگ است چقدرش مال دبيرستان. سال بالايي‌ها طوري رفتار مي‌كردند كه انگار از حضور ما «بچه مچه»ها ناراحت بودند. بيشتر سال بالايي‌ها مرد كامل بودند. ريش و سبيل داشتند. قد و قواره‌شان كم از ناظم و معلم‌ها نداشت. من و چندتاي ديگر اما انگار قاچاقي از راهنمايي آمده بوديم دبيرستان. هنوز بچه بوديم و كسي آدم حساب‌مان نمي‌كرد. حتي جنگ هم باعث نشده بود توي اين نخستين روز ناظم سرمان داد نزند و گوساله صدايمان نكند. رسما با سال بالايي‌ها رفيق بود و با ما دشمن.

مدیر دبیرستان اسمش دکتر علی شریعتی بود!!!

دشمن نه، بلكه در حرف و عمل تحقيرمان مي‌كرد. گفت «حالي‌تان باشد اينجا دبيرستان است نه خانه خاله.» به صف ايستاديم و از راديو صداي زنگ رييس‌جمهور را پخش كردند. يك چيزهايي هم گفتند كه تاييد همان خبرهاي ديشبي بود. بعد مدير دبيرستان كه اسمش دكتر علي شريعتي بود و هيچ ربطي هم به دكترعلي شريعتي، «معلم شهيد ما، جان به كفش نهاده بود، الا الا چه همتي، آغاز بيداري، ضداستعماري» نداشت آمد و خوشامدمان گفت و در لزوم همدلي و ياري و درس خواندن و جهاد دانش‌آموزي حرف‌هايي زد و دل‌مان را گرم كرد.

هر سال تعداد گلایلهای سفید بیشتر می شد

سال بعدش ما هم تا حدودي پشت لب‌هايمان سياه شده بود. شده بوديم سال بالايي. با ناظم هم رفيق شده بوديم و حتي شوخي هم مي‌كرديم. جاي چندتا از سال بالاتري‌ها، توي صف گلايل سفيد گذاشته بودند. هر سال تعداد اين گل‌ها بيشتر و بيشتر شد، ما هم رسما مرد شديم و… باقي‌اش بماند براي بعد. فقط خواستم بگويم هر سال ٣١ شهريور تمام اين خاطرات در من زنده مي‌شوند و مرا با خود به جاهاي عجيب و غريب مي‌برند. 

پیوند کوتاه: https://www.cinemajournal.ir/?p=10581
image_print
برچسب ها: جنگدفاع مقدسسیدعلی میرفتاح
نوشته قبلی

واکنش سلحشور به حضور افخمی در “هفت”

نوشته‌ی بعدی

"كلاه قرمزى" روی آنتن می رود

مطالب مرتبط

فقط ۴۴ سال داشت!/درگذشت امید جهان؛ خواننده‌ی خونگرم/تداعیگر سندی!

فقط ۴۴ سال داشت!/درگذشت امید جهان؛ خواننده‌ی خونگرم/تداعیگر سندی!

22 شهریور 1404

سینماروزان: امید جهان خواننده موسیقی پاپ در ۴۴سالگی و به دلیل سکته قلبی درگذشت.   امید جهان با نام اصلی...

مرگ ابی لیتلز؛ خواننده و نوازنده/اولین اِبی موسیقی ایران!

مرگ ابی لیتلز؛ خواننده و نوازنده/اولین اِبی موسیقی ایران!

20 شهریور 1404

سینماروزان: علی اکبر عسکریان مشهور به ابی لیتلز خواننده‌ی سال‌های دور در ۷۵ سالگی در لس‌آنجلس درگذشت.   علی‌اکبر عسکریان...

مرگ ژاکلین؛ ترانه‌سرایی که پدرش-ویگن- رهایش کرد و امام رضا(ع) حاجتش داد!

مرگ ژاکلین؛ ترانه‌سرایی که پدرش-ویگن- رهایش کرد و امام رضا(ع) حاجتش داد!

17 شهریور 1404

سینماروزان/حامد مظفری: ژاکلین دِردِریان آهنگساز و ترانه‌سرای ارمنی‌تبار ایرانی در ۷۲سالگی درگذشت. ژاکلین دِردِریان متولد آذر ۱۳۳۱ و فرزند ویگن، خوانندهٔ...

نوشته‌ی بعدی
ایرج طهماسب در دوران سربازی+عکس

"كلاه قرمزى" روی آنتن می رود

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ویژه ها

فیلم «گوزن‌های اتوبان»
خبر

ماجرای یک قمار غریب؟!⇐رونمایی از آنونس فیلم «گوزن‌های اتوبان» با بازی نوید پورفرج، الناز شاکردوست، سامان صفاری و…+فیلم

26 شهریور 1404

سینماروزان: با آغاز اکران فیلم تحسین شده «گوزن‌های اتوبان» از آنونس این فیلم سینمایی رونمایی شد. «گوزن‌های اتوبان» به کارگردانی...

ادامه مطلب
پیرپسر+علت مرگ نامعلوم+مجید برزگر

حامد مظفری: آقای برزگر! انصراف نمی‌دهید از این گزینش ارگانی؟ 

26 شهریور 1404
پوستر فیلم لاک پشت

اسرار یک خیانت؟/ رونمایی از پوستر فیلم «لاک پشت» با بازی فرهاد اصلانی، نازنین بیاتی و صابر ابر+عکس

25 شهریور 1404
علت تعلیق: نامعلوم!؟/ تعلیق ناگهانی اکران فیلم "علت مرگ نامعلوم"! 

…و بالاخره معرفی “علت مرگ نامعلوم” به عنوان نماینده‌ی ایرانی اسکار/فیلمی با کمتر از ۸۰ هزار مخاطب داخلی و دنباله‌روی سینمای اصغر فرهادی

25 شهریور 1404
ثبت قرارداد اکران «لاک‌پشت» و یک فیلم دیگر 

ثبت قرارداد اکران «لاک‌پشت» و یک فیلم دیگر 

23 شهریور 1404
چرا روسای جسور(!) خانه‌ی سینما از فروزان و طوطی سلیمی و ایرن و پوری بنایی نگفتند؟؟

چرا روسای جسور(!) خانه‌ی سینما از فروزان و طوطی سلیمی و ایرن و پوری بنایی نگفتند؟؟

23 شهریور 1404
«پیرپسر»؛ زمینی‌ترین گزینه برای معرفی به اسکار۲۰۲۶!

«پیرپسر»؛ زمینی‌ترین گزینه برای معرفی به اسکار۲۰۲۶!

22 شهریور 1404

پربازدیدها

  • تعیین تکلیف دو فیلم باقیمانده اکران نوروزی به هفته آینده موکول شد/تعیین قیمت بلیت سینماها در سال96 با توافق سینمادار-تهیه‌کننده-توزیع کننده/تعطیلی سینماها از چهارشنبه عصر تا جمعه صبح

    “پیرپسر” ۱۶۴میلیارد و “صددام” ۱۳۴میلیارد/”مرد عینکی” ۱۲۵میلیارد و “زن و بچه” ۸۱میلیارد/”ناجورها” ۲۲میلیارد/”ناتوردشت” ۵میلیارد+آمار کامل فروش

    1119 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 448 توئیت 280
  • حلوا حلوای«سینمای ارگانی» توسط دو مدیر تازه‌کار ارگانی!

    664 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 266 توئیت 166
  • مرگ شهرزاد؛ بازیگر زن «قیصر» که کارتن‌خواب شده بود!

    473 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 189 توئیت 118
  • چرا روسای جسور(!) خانه‌ی سینما از فروزان و طوطی سلیمی و ایرن و پوری بنایی نگفتند؟؟

    383 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 153 توئیت 96
  • روز سینما؟/«هیچی‌ندار» مثل اهالی سینما!

    372 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 149 توئیت 93
  • مرگ مهرداد فلاحتگر؛ بازیگر نقش سینوهه‌ی سریال «یوسف» و کاشفِ مصطفی زمانی!

    228 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 91 توئیت 57
  • فرزان دلجو: با «چارلی باستر» به ایران می‌آیم+اظهارنظر درباره‌ی«صبحانه با زرافه‌ها»، «آقازاده» و…

    190 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 76 توئیت 48
  • مرگ ژاکلین؛ ترانه‌سرایی که پدرش-ویگن- رهایش کرد و امام رضا(ع) حاجتش داد!

    184 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 74 توئیت 46

آخرین مطالب

ماجرای یک قمار غریب؟!⇐رونمایی از آنونس فیلم «گوزن‌های اتوبان» با بازی نوید پورفرج، الناز شاکردوست، سامان صفاری و…+فیلم

این نُت، برای مردم عجیب است!/اظهارات نگین گودرزی همخوانِ زنِ علیرضا قربانی

جشن تولد «یسنای واقعی» در اکران مردمی «ناتورِدشت»/ حجازی فر: باید اعتراف کنم از دیدن یسنا احساساتی شدم/ خردمندان: ما دوست داشتنی‌ترین مردم را داریم

اکران مستند اقتباسی «دستگیری پرستار قاتل» در مستنداتِ یکشنبه خانه هنرمندان ایران 

رونمایی از پوستر جشنواره فیلمهای کمدی ایران

حامد مظفری: آقای برزگر! انصراف نمی‌دهید از این گزینش ارگانی؟ 

اسرار یک خیانت؟/ رونمایی از پوستر فیلم «لاک پشت» با بازی فرهاد اصلانی، نازنین بیاتی و صابر ابر+عکس

…و بالاخره معرفی “علت مرگ نامعلوم” به عنوان نماینده‌ی ایرانی اسکار/فیلمی با کمتر از ۸۰ هزار مخاطب داخلی و دنباله‌روی سینمای اصغر فرهادی

عباس جمشیدی‌فر دادستان سریال «کوری» شد

عمارت نوفل لوشاتو با ۵ نمایش تابستان را به پایان می‌رساند

تبلیغات

ویژه ها

فیلم «گوزن‌های اتوبان»
خبر

ماجرای یک قمار غریب؟!⇐رونمایی از آنونس فیلم «گوزن‌های اتوبان» با بازی نوید پورفرج، الناز شاکردوست، سامان صفاری و…+فیلم

26 شهریور 1404

سینماروزان: با آغاز اکران فیلم تحسین شده «گوزن‌های اتوبان» از آنونس این فیلم سینمایی رونمایی شد. «گوزن‌های اتوبان» به کارگردانی...

ادامه مطلب
پیرپسر+علت مرگ نامعلوم+مجید برزگر

حامد مظفری: آقای برزگر! انصراف نمی‌دهید از این گزینش ارگانی؟ 

26 شهریور 1404
پوستر فیلم لاک پشت

اسرار یک خیانت؟/ رونمایی از پوستر فیلم «لاک پشت» با بازی فرهاد اصلانی، نازنین بیاتی و صابر ابر+عکس

25 شهریور 1404
علت تعلیق: نامعلوم!؟/ تعلیق ناگهانی اکران فیلم "علت مرگ نامعلوم"! 

…و بالاخره معرفی “علت مرگ نامعلوم” به عنوان نماینده‌ی ایرانی اسکار/فیلمی با کمتر از ۸۰ هزار مخاطب داخلی و دنباله‌روی سینمای اصغر فرهادی

25 شهریور 1404
ثبت قرارداد اکران «لاک‌پشت» و یک فیلم دیگر 

ثبت قرارداد اکران «لاک‌پشت» و یک فیلم دیگر 

23 شهریور 1404
چرا روسای جسور(!) خانه‌ی سینما از فروزان و طوطی سلیمی و ایرن و پوری بنایی نگفتند؟؟

چرا روسای جسور(!) خانه‌ی سینما از فروزان و طوطی سلیمی و ایرن و پوری بنایی نگفتند؟؟

23 شهریور 1404
«پیرپسر»؛ زمینی‌ترین گزینه برای معرفی به اسکار۲۰۲۶!

«پیرپسر»؛ زمینی‌ترین گزینه برای معرفی به اسکار۲۰۲۶!

22 شهریور 1404
سامانه جامع رسانه‌های کشور
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی

© 2023 ژورنال سینما - تمام حقوق محفوظ است طراحی سایت توسط آنیل طراح

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
برای ما ژورنال چیز دیگریست و برای خیلی‌ها، چیز دیگر
ما به منظور دیگری ژورنالیست شدیم و آنها به‌منظور دیگری در این حرفه‌اند...

خوش آمدید!

وارد ناحیه کاربری خود شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم