• مرام‌نامه
  • شبکه های اجتماعی
  • سفارش آگهی
  • تماس با ما
  • درباره ما
یکشنبه 23 شهریور 1404
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
ژورنال سینما
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
ژورنال سینما
  • مرام‌نامه
  • شبکه های اجتماعی
  • سفارش آگهی
  • تماس با ما
  • درباره ما
تبلیغات
خانه گفتگو

محمود دولت‌آبادی در تازه‌ترین گفتگوی خود بیان کرد⇐در همين دوره‌ با من چه‌ها كه نكردند!/«زوال کلنل» را با همدستي خارج و برخي روزنامه‌هاي اصطلاحا اصلاح‌طلب جعل کردند/ وزارت ارشاد يك بار سند نداده كه اين كتاب به اين دليل نبايد چاپ شود چون ممانعت از انتشار كتاب، اقدامي غيرقانوني است/در افطاری روحاني، نخواستم با آن كسان از آن وزارتخانه مواجه بشوم/روحانی اگر نتواند قانون را به اجرا درآورد آينده خوبي نخواهيم داشت/براي اينكه وارد جريان‌هاي سياسي نشوم تنهايي‌هاي سنگيني را تحمل كرده‌ام!/انقلاب كه شد و احزاب كه آزاد شد، رفقايم دورم را خلوت كردند/در دوره جنگ بورسیه کلان دانشگاه میشیگان را رد کردم/حُسن كارمندي اين است كه گاهي مي‌شود از زير كار در رفت، اما نوشتن از كار گريختن هم ندارد

23 تیر 1396
در گفتگو
1 0
A A
0
احمد طالبی‌نژاد: نویسنده “زوال کلنل” محمود دولت‌آبادی نیست!

محمود دولت آبادی

سینماروزان: محمود دولت آبادی نویسنده سرشناس ایرانی و صاحب آثاری همچون «کلیدر»، «روزگار سپری شده…»، «سلوک» و «جای خالی سلوچ» چهار سال بعد از از جعل آخرین رمانش «زوال کلنل» و انتشار نسخه جعلی در بازار کتاب همچنان از این موضوع ناراضی است.

به گزارش سینماروزان این نارضایتی باعث شده در تازه ترین گفتگویش که به بهانه سالگرد تولدش با «اعتماد» انجام شده بیش از هر چیز دیگر از ماجرایی که بر این رمان رفت گلایه کند.

بخشهای خواندنی تازه ترین گفتگوی دولت آبادی را بخوانید:

آقاي دولت‌آبادي در همين كتاب «گفت و سخن‌ها» مي‌گوييد سياست‌زدگي بدترين آفت نويسندگي است. در كشوري مانند كشور ما كه هميشه اين مشكل وجود داشته، وضعيت نويسنده و خلق اثر هنري چگونه خواهد بود؟

در مورد خلق اثر هنري، من تجربه ديگري جز كاري كه انجام داده‌ام، ندارم. اما حساسيت انساني ضروري هنر است .يك فيلسوف آمريكاي لاتين حدود هفتاد، هشتاد سال پيش گفته است در جوامعي كه آزادي نباشد، همه چيز سياسي مي‌شود. من مي‌گويم آزادي قانوني، چون آزادي بدون قانون را نمي‌فهمم ولي خوب نبود سياست‌زدگي، بيشتر دوستان نويسنده ما را در دوره خود شامل شد و طولي نكشيد كه از آن طرف بام افتادند. يك بار آقاي نويسنده‌اى را با يك چهره‌ى سياسي جلوي در دانشگاه ديدم و شوخي و جدي به آن شخص گفتم:« آقا شما دست از سر نويسندگان برداريد!» ولي نه آنها دست برداشتند و نه افرادى چون آن نويسنده توانستند و ثقل لازم را داشتند كه بى اتكاء به سياست بتوانند كارشان را انجام دهند. اين مربوط مي‌شود به جامعه‌اي كه در آن آزادي و حقوق فردي و اجتماعي تعريف نشده. شما مي‌دانيد من براي اينكه وارد جريان‌هاي سياسي نشوم، چه تنهايي‌هاي سنگيني را تحمل كرده‌ام؟! همه با من دوست بودند، انقلاب كه شد و احزاب كه آزاد شد، متوجه شدم رفقايم دورم را خلوت كردند و ناگهان حيرت كردم كه چه اتفاقي افتاد؟! بعد پيغام دادند كه اگر فلاني مي‌خواهد بپيوندد وگرنه هيچ! كه گفتم چنين كاري نمي‌كنم ؛ باوجود اين ما در موقعيت و با حساسيت‌هاى بشرى زندگي مي‌كنيم و بايد با تشخيص خود زندگى كنيم اگرچه سخت و من با تشخيصم كار و زندگى كرده‌ام. بعد از جنگ ٨ ساله كه جز رنج و سختي و در به دري مردم و ويراني آب و خاك چيزي نداشت، از وقتي امكاني پيدا شد كه آدم‌ها نسبتاً عقايدشان را بگويند، در موقعيت‌هاي لازم نظرم را گفته‌ام كه عصاره‌اش در همين كتاب حاضر هست. بايد مي‌گفتم چون در جامعه خودم زندگي مي‌كنم و به سرنوشت مملكت و مردم كشورم مي‌انديشم، جزيي از آنها هستم و وجدانم مي‌گويد بايد عقايدت را مي‌گفتي و پشيمان هم نيستم. ممكن است بسياري رنجيده باشند و بسياري ديگر نرنجيده باشند ، اما به هر حال بيان عقايدم در راستاي منافع كشور و مردم كاري بوده كه كرده‌ام و اين بدان معنا نيست كه عضو حزبى شده باشم يا بشوم و بگويم اين دست بهتر از آن دست است يا برعكس. اصلا حوصله اين چيزها را نداشته‌ام و ندارم.

اما به خاطر همين استقلال هزينه‌هاي زيادي متحمل شديد.

بله! هزينه‌هايي بسيار سنگين، شما كه شاهد آشكاره‌هايش بوده‌ايد در همين دوره‌ى شما جوان‌ها با من چه‌هاكه نكردند! اينجا كجاست؟! از خودم مي‌پرسم خدايا در چه جامعه‌اي زندگي مي‌كنيم؟! بنابراين مي‌بينيد كه ترجيع‌بند تمام حرف من آزادي قانوني است كه اگر قانون بود و آزادي به نسبت تقسيم شده بود، نبايد اين اندازه تحت فشار قرار مي‌گرفتم. ديگران هم دچار نكبت نفرت‌زدگى نمى‌شدند!

اتفاقا درباره كتاب «كلنل» اين پرسش را دارم كه هيچوقت فكر نكرديد در دوره آقاي خاتمي آن را براي انتشار ارايه كنيد چون در آن دوره شرايط متفاوت و فضا بازتر بود؟

درست است فضا بازتر بود اما من نبايستي از آن فضاي باز بهره برداري سودمندانه مي‌كردم ، بلكه فكر مي‌كردم بگذاريم فضا بازتر شود و قدم به قدم به آن زمان برسيم كه بتوانيم بدون اصطكاك‌هاي غير لازم، كار خود را انجام دهيم. من رعايت كردم همه آنچه را كه يك شهروند متعادل بايد رعايت كند، رعايت كردم و حتي بيشتر از آن را . ولي رعايت كردن من جوابش خيلي بد بود؛ كتاب مرا جعل كردند با همدستي خارج و برخي روزنامه‌هاي اصطلاحا اصلاح طلب. اين يك توطئه و تباني بود و جواب رعايت‌هاي من خيلي بد داده شد. مي‌خواستند مرا از كوره به در ببرند ولي من از كوره در نمى‌روم.

زندگي‌تان از همان كودكي با سختي‌هاي بسيار آميخته بوده و هر چه زمان گذشته، دشواري‌ها هم بيشتر شده و در مقابل، تحمل‌تان هم بيشتر شده است و اتفاقا اين موضوع در اين كتاب«اين گفت وسخن‌ها» براي من خيلي آموزنده بود. صرف نظر از مسايلي كه درباره ادبيات و سياست و اجتماع مطرح شده بود، مي‌تواند براي نسل‌هاي بعد از شما درس بزرگي باشد كه با كوچك‌ترين چيزي از كوره در نرويم و خسته و نوميد نشويم و از شما تلاش‌گر بودن و صبوري را بياموزيم.

اين تنها راهش است، چون تجربه نشان داده در جامعه ما ، بخصوص در حوزه كاري ما كه ادبيات است، فقط كساني از عهده برآمده‌اند كه علاوه بر توانايي، نبوغ، فطرت، غريزه يا هر چيز ديگري كه اسمش باشد، بتوانند صبور باشند و فكر نكنند كه دنيا تنها به زمانه‌اي كه زندگي مي‌كنند، بسنده كرده است. يادم هست زماني كه «روزگار سپري شده» را مي‌نوشتم، بمباران شروع شده بود بچه‌هايم كوچك بودند و ماشين كوچكي داشتم كه خيلي هم دوستش داشتم . همسر و فرزندانم را سوار ماشين مي‌كردم و به هر خرابه‌اي كه رفته بوديم، وقتي شب آنها مي‌خوابيدند، من نوشتن «روزگار سپري شده» را ادامه مي‌دادم. در همان زمان به آمريكا دعوت شدم، رفتم و آنجا يك بورسيه كلان دانشگاه ميشيگان پيشنهاد شد و من پاسخ دادم خيلي ممنونم ولي بايد به ايران برگردم. در سوئد به من گفتند تهران جنگ است و جنگ، جهنم است. به شوخى گفتم من هم جهنمي‌ام و كارم همان جاست. بنابراين نويسنده شدن، بايدـ نبايدهاي بسيار دارد، تازه اگر شما شرايط اوليه را داشته باشيد . در اين ميان، باتوجه به چنين شرايطى است كه مي‌گويم سانسور كردن ادبيات يك ملت، بسيار زشت و قبيح است. اول از هرچه همه كساني را كه دست به قلم هستند، دچار توهم مي‌كند و اين توهم يعني مرگ نويسنده. شما به هر كس برسيد، مي‌تواند به شما بگويد تعدادي از كتاب‌هاي من در سانسور مانده است و ما نمي‌دانيم چه كتابي است؟ آن كتاب‌ها بعد از نوشته شدن، بايد منتشر مي‌شدند ، نقد مي‌شدند و اين نقدها به نويسنده منتقل مي‌شد تا ببيند بعدش چه مي‌كند؛ ولي حجمي از آثار كه در سانسور مي‌ماند، همه را دچار توهم مي‌كند و جامعه هم از پديدارى آثار مربوط به خودش غافل مى‌ماند.

براي رد كردن هيچ يك از آثارتان توضيح مكتوبي هم ارايه مي‌شود تا مشخص شود يك كتاب به چه دليل مجوز نگرفته است؟

خير. هرگز توضيح مكتوبي نمي‌دهند و به همين دليل مي‌گويم پاسخگو نيستند. آنقدر سر مي‌دوانند كه ناشر فكر كند نمي‌خواهند مجوز بدهند . اگر ناشر مناسبات خاصي نداشته باشد، وقتي پافشاري مي‌كند، دو خط كج و كوله مي‌نويسند كه سرنامه هم ندارد. وزارت ارشاد يك بار سند نداده كه اين كتاب به اين دليل نبايد چاپ شود. چون ممانعت از انتشار كتاب، اقدامي غيرقانوني است.

ظاهرا اين سخت‌گيري درباره كتاب‌هاي نويسندگان داخلي بيشتر از آثار خارجي است.

بله و اين تناقض جالبي است در نگاه ايشان. اگرچه نويسندگان با آثار ادبى- فلسفى- علمى، در هر زبانى نوشته شده باشد مشكلى ندارند؛ اما نويسنده‌ ايرانى چه مى‌شود؟

چه چشم اندازي براي نويسنده ايراني در دولت جديد مي‌بينيد؟

رييس جمهور روحاني كار سخت و سنگينى پيش رو دارد، آراء انبوه مردم بسيارسنگين‌اند، با وجود اين اميدوارم بتواند قانون را به اجرا در بياورد، مى‌دانم كه آسان نخواهد بود؛ اما اگر اين روال به صورت منطقي پيش نرود و اگر نتواند پيش برود، نمى‌توان جلوى نوميدي بيشتر را گرفت و آينده خيلي خوبي نخواهيم داشت. ما كه نداشتيم، حتي شما هم نخواهيد داشت. زيرا نوميدى هم حدودى دارد.

شما و بسياري هنرمندان ديگر به صورت مستقل و صنفي از آقاي روحاني حمايت كرديد و از آبرو و اعتبار خود براي حمايت از ايشان مايه گذاشتيد. فكر مي‌كنيد كمترين كاري كه ايشان مي‌توانند در حوزه فرهنگ و هنر انجام دهند، چيست؟

حمايت من از ايشان به جهت وضعيت عمومي مملكت‌ بود و نه توقعى بيش از حدود قانونى كه اميدوارم كار من هم شمول قانوني بيابد«!» در عين‌ حال اين ايراد را هم حتما ذكر مي‌كنم كه افرادي در خارج از كشور مي‌توانند به علل مختلف دست به اين تخريب بزنند ولي وقتي وزارت ارشاد به من قول مي‌دهد اين كتاب شب عيد منتشر مي‌شود و دو روز بعد روزنامه‌اى مرده ناگهان زنده مى‌شود با عكس نحس تمام قد نويسنده و تيتر مى‌زند«كلنل از سد سانسور گذشت!» و فرداى همان روزكتابي جعلي به بازار مي‌آيد و خبر دروغ هم در مطبوعات منتشر مي‌شود، چندي پيش هم در مهماني آقاي روحاني، نخواستم با آن كسان از آن وزارتخانه مواجه بشوم.

فرصتي پيش آمد با خود آقاي روحاني صحبت كنيد؟

نماندم براى شام. احتراما براي شنيدن سخنراني ايشان رفته بودم. روز بدى را تجربه كرده بوديم همه با آن شرارت‌هاى ترور؛ من كاملاً ناخوش بودم و احساس كردم ايشان هم روز سختى را پشت سر گذاشته است و در چنان وضعيت سختى محلى براى طرح مسأله‌اى صرفاً ادبياتى نمى‌ماند. بخصوص كه من از هر جهت بسيار بدحال بودم.

جايي گفته‌ايد زمان نوشتن «كليدر» حال‌تان خوب بود اما بعد از تمام شدنش غمگين و افسرده شديد. گويي از طي طريق لذت مي‌بريد و نه از رسيدن به مقصد.

بله! «كليدر» به همه‌ى علل و شرايط، فرح‌بخش و وجدآور بود. بعد از آن افتادم در افسردگي «كلنل» و «روزگار سپري شده» كه طريق ديگري بودند. بله، بيشتر وقت‌ها فكر مي‌كنم نويسنده نيستم چون هميشه نمي‌توانم بنويسم، گه‌گاهي پيش مي‌آيد. همان طي طريق تشبيه بجايى است!

اتفاقا نويسنده يعني همين ديگر. كسي كه هميشه بنويسد مثل كارمند مي‌شود.

حسن كارمندي اين است كه گاهي مي‌شود از زير كار در رفت، اما عادت به نوشتن از كار گريختن هم ندارد؛ من كه از مشقت‌اش فراري‌ام!

 

پیوند کوتاه: https://www.cinemajournal.ir/?p=40105
image_print
برچسب ها: جای خالی سلوچدکلمهروزگار سپری شده مردم سالخوردهزوال کلنلمحمود دولت آبادی
نوشته قبلی

سوءاستفاده «20.30» از حمید نعمت‌الله برای حقنه یک دیدگاه خاص؟؟؟+فیلم و گلایه تند نعمت الله از این سوءاستفاده

نوشته‌ی بعدی

صدور دستور قضایی برای جلوگیری از توزیع «کلاه قرمزی96» در شبکه خانگی؟!

مطالب مرتبط

پاسخ کوبنده رائد فریدزاده به روسای خانه سینما+اعلام برنامه‌ی انتقال جشنواره جهانی فجر به شهرستان

پاسخ کوبنده رائد فریدزاده به روسای خانه سینما+اعلام برنامه‌ی انتقال جشنواره جهانی فجر به شهرستان

13 شهریور 1404

سینماروزان: در حالی که رئوس خانه سینما در بیانیه‌ای متناقض در عین جدایی از کمیته اسکار، خواستار حضور نمایندگان خود...

فرزان دلجو: با «چارلی باستر» به ایران می‌آیم+اظهارنظر درباره‌ی«صبحانه با زرافه‌ها»، «آقازاده» و…

فرزان دلجو: با «چارلی باستر» به ایران می‌آیم+اظهارنظر درباره‌ی«صبحانه با زرافه‌ها»، «آقازاده» و…

9 شهریور 1404

سینماروزان/حامد مظفری: در دهه پنجاه در سینمای ایران ستاره‌ای متولد شد به نام فرزان دلجو محبوب مخاطبان جوان سینما. محمد(فرزان)...

سختی‌های سریال «شکارگاه» به روایت مهدی حسینی‌نیا

سختی‌های سریال «شکارگاه» به روایت مهدی حسینی‌نیا

9 شهریور 1404

سینماروزان: مهدی حسینی‌نیا ـ بازیگر نقش «بهادر» در سریال «شکارگاه» ـ درباره دشواری نزدیک شدن به فضای تاریخی، شیوه مواجهه...

نوشته‌ی بعدی
کمتر از 24 ساعت بعد از انتشار گزارش سینماروزان درباره بدهی تهیه‌کننده به عوامل⇐خبر آمد که «کلاه قرمزی96» در شبکه خانگی منتشر می‌شود!⇔پرسش اول: پخش خانگی با کدام مجوز؟ آیا صداوسیما اجازه پخش داده؟⇔پرسش دوم: رایت خانگی با چندمیلیارد واگذار شده؟⇔پرسش سوم: اگر رایت خانگی واگذار شده چرا دستمزد عوامل پرداخت نشده؟

صدور دستور قضایی برای جلوگیری از توزیع «کلاه قرمزی96» در شبکه خانگی؟!

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ویژه ها

چرا روسای جسور(!) خانه‌ی سینما از فروزان و طوطی سلیمی و ایرن و پوری بنایی نگفتند؟؟
خبر وسط

چرا روسای جسور(!) خانه‌ی سینما از فروزان و طوطی سلیمی و ایرن و پوری بنایی نگفتند؟؟

23 شهریور 1404

سینماروزان/حامد مظفری: جشن خانه‌ی سینمای امسال- که اول بنا بود برگزار نشود و بعد در موزه‌ی سینما برگزار شد!-چنان پارادوکسیکال...

ادامه مطلب
«پیرپسر»؛ زمینی‌ترین گزینه برای معرفی به اسکار۲۰۲۶!

«پیرپسر»؛ زمینی‌ترین گزینه برای معرفی به اسکار۲۰۲۶!

22 شهریور 1404
فقط ۴۴ سال داشت!/درگذشت امید جهان؛ خواننده‌ی خونگرم/تداعیگر سندی!

فقط ۴۴ سال داشت!/درگذشت امید جهان؛ خواننده‌ی خونگرم/تداعیگر سندی!

22 شهریور 1404
روز سینما؟/«هیچی‌ندار» مثل اهالی سینما!

روز سینما؟/«هیچی‌ندار» مثل اهالی سینما!

21 شهریور 1404
رهبری درباره فیلم “موسی” چه گفت؟+ویدیو

رهبری درباره فیلم “موسی” چه گفت؟+ویدیو

21 شهریور 1404
مرگ ابی لیتلز؛ خواننده و نوازنده/اولین اِبی موسیقی ایران!

مرگ ابی لیتلز؛ خواننده و نوازنده/اولین اِبی موسیقی ایران!

20 شهریور 1404
مرگ ژاکلین؛ ترانه‌سرایی که پدرش-ویگن- رهایش کرد و امام رضا(ع) حاجتش داد!

مرگ ژاکلین؛ ترانه‌سرایی که پدرش-ویگن- رهایش کرد و امام رضا(ع) حاجتش داد!

17 شهریور 1404

پربازدیدها

  • تعیین تکلیف دو فیلم باقیمانده اکران نوروزی به هفته آینده موکول شد/تعیین قیمت بلیت سینماها در سال96 با توافق سینمادار-تهیه‌کننده-توزیع کننده/تعطیلی سینماها از چهارشنبه عصر تا جمعه صبح

    “پیرپسر” ۱۶۴میلیارد و “صددام” ۱۳۴میلیارد/”مرد عینکی” ۱۲۵میلیارد و “زن و بچه” ۸۱میلیارد/”ناجورها” ۲۲میلیارد/”ناتوردشت” ۵میلیارد+آمار کامل فروش

    464 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 186 توئیت 116
  • مرگ شهرزاد؛ بازیگر زن «قیصر» که کارتن‌خواب شده بود!

    464 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 186 توئیت 116
  • صدور پروانه «ماجرای نیمه‌شب»مهدویان با مضمونی درباره تخلیه بیمارستانی مجاور یک کانکس افغان!+صدور پروانه برای سازندگان «گشت ارشاد» و «علفزار» و…+صدور پروانه‌ی مادر شهید ژاپنی!

    386 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 154 توئیت 97
  • حلوا حلوای«سینمای ارگانی» توسط دو مدیر تازه‌کار ارگانی!

    324 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 130 توئیت 81
  • مرگ مهرداد فلاحتگر؛ بازیگر نقش سینوهه‌ی سریال «یوسف» و کاشفِ مصطفی زمانی!

    223 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 89 توئیت 56
  • فرزان دلجو: با «چارلی باستر» به ایران می‌آیم+اظهارنظر درباره‌ی«صبحانه با زرافه‌ها»، «آقازاده» و…

    185 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 74 توئیت 46
  • برگزاری فیلم-کنسرت هری پاتر در هتل اسپیناس

    176 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 70 توئیت 44
  • مرگ ژاکلین؛ ترانه‌سرایی که پدرش-ویگن- رهایش کرد و امام رضا(ع) حاجتش داد!

    164 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 66 توئیت 41

آخرین مطالب

چرا روسای جسور(!) خانه‌ی سینما از فروزان و طوطی سلیمی و ایرن و پوری بنایی نگفتند؟؟

«پیرپسر»؛ زمینی‌ترین گزینه برای معرفی به اسکار۲۰۲۶!

برای اولین‌بار در ایران/نسخه ترمیم شده «باشو غریبه کوچک» در فیلم‌نت منتشر شد

جلسه هشتم فصل ۱۰ پاتوق فیلم کوتاه با «نیما عباس‌پور» در خانه هنرمندان ایران

فیلمبرداری «کاکتوس» به روزهای پایانی رسید

فقط ۴۴ سال داشت!/درگذشت امید جهان؛ خواننده‌ی خونگرم/تداعیگر سندی!

منتقد جشنواره تورنتو درباره «وحشی» نوشت/جواد عزتی در «وحشی»؛ قهرمان بدشانس یا فرد بدون خودآگاهی؟

آغاز فصل دوم سلسله جلسات نمایش فیلم‌تئاترهای شاخص در سینماتک خانه هنرمندان ایران

ترانه‌ای برای رفتن/«برو» از گروه «بیمرز» منتشر شد  

روز سینما؟/«هیچی‌ندار» مثل اهالی سینما!

تبلیغات

ویژه ها

چرا روسای جسور(!) خانه‌ی سینما از فروزان و طوطی سلیمی و ایرن و پوری بنایی نگفتند؟؟
خبر وسط

چرا روسای جسور(!) خانه‌ی سینما از فروزان و طوطی سلیمی و ایرن و پوری بنایی نگفتند؟؟

23 شهریور 1404

سینماروزان/حامد مظفری: جشن خانه‌ی سینمای امسال- که اول بنا بود برگزار نشود و بعد در موزه‌ی سینما برگزار شد!-چنان پارادوکسیکال...

ادامه مطلب
«پیرپسر»؛ زمینی‌ترین گزینه برای معرفی به اسکار۲۰۲۶!

«پیرپسر»؛ زمینی‌ترین گزینه برای معرفی به اسکار۲۰۲۶!

22 شهریور 1404
فقط ۴۴ سال داشت!/درگذشت امید جهان؛ خواننده‌ی خونگرم/تداعیگر سندی!

فقط ۴۴ سال داشت!/درگذشت امید جهان؛ خواننده‌ی خونگرم/تداعیگر سندی!

22 شهریور 1404
روز سینما؟/«هیچی‌ندار» مثل اهالی سینما!

روز سینما؟/«هیچی‌ندار» مثل اهالی سینما!

21 شهریور 1404
رهبری درباره فیلم “موسی” چه گفت؟+ویدیو

رهبری درباره فیلم “موسی” چه گفت؟+ویدیو

21 شهریور 1404
مرگ ابی لیتلز؛ خواننده و نوازنده/اولین اِبی موسیقی ایران!

مرگ ابی لیتلز؛ خواننده و نوازنده/اولین اِبی موسیقی ایران!

20 شهریور 1404
مرگ ژاکلین؛ ترانه‌سرایی که پدرش-ویگن- رهایش کرد و امام رضا(ع) حاجتش داد!

مرگ ژاکلین؛ ترانه‌سرایی که پدرش-ویگن- رهایش کرد و امام رضا(ع) حاجتش داد!

17 شهریور 1404
سامانه جامع رسانه‌های کشور
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی

© 2023 ژورنال سینما - تمام حقوق محفوظ است طراحی سایت توسط آنیل طراح

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
برای ما ژورنال چیز دیگریست و برای خیلی‌ها، چیز دیگر
ما به منظور دیگری ژورنالیست شدیم و آنها به‌منظور دیگری در این حرفه‌اند...

خوش آمدید!

وارد ناحیه کاربری خود شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم