• مرام‌نامه
  • شبکه های اجتماعی
  • سفارش آگهی
  • تماس با ما
  • درباره ما
چهارشنبه 11 تیر 1404
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
ژورنال سینما
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
ژورنال سینما
  • مرام‌نامه
  • شبکه های اجتماعی
  • سفارش آگهی
  • تماس با ما
  • درباره ما
تبلیغات
خانه یادداشت

ماجرای انیمیشنی که کارگردان “ایران برگر” با کمک همسر آمریکایی‌اش درباره ضحاک ساخت+ چرایی انتقادش از مفهومی به نام “دموکراسی” که زمانی عاشقش بود!

1 خرداد 1394
در یادداشت
0 0
A A
0
محمدهادی کریمی: جنگ واقعی علیه نیروی سوم است!/امیدوارم تاریخ “ایران برگر” منقضی شود

محمدهادی کریمی

سینماژورنال: دکتر محمدهادی کریمی فیلمنامه نویس، کارگردان و روزنامه نگار سابق، در اکران نوروزی کمدی-سیاسی “ایران برگر” را به عنوان سناریست،  روی پرده داشت.

به گزارش سینماژورنال این فیلم به لطف داستان همذات پندارانه ای که درباره خلق و خوی سیاسی مردمان ایران زمین روایت می کند با اقبال مخاطبان روبرو شد و توانست در کمتر از دو ماه رقم فروش سراسری 5 میلیارد را رد کرده و یکه تاز گیشه نوروزی سینماها قلمداد شود.

محمدهادی کریمی در تمام طول اکران این فیلم به حداقل گفتگو درباره آن بسنده کرد اما حالا و بعد از گذشت دو ماه از اکران این کمدی ، یک واقعه نگاری جذاب و خواندنی درباره “ایران برگر” نگاشته است.

کریمی سعی کرده در این واقعه نگاری به تمامی پرسشهایی که درباره روند نگارش فیلمنامه این کار و اشارات بیرونی آن وجود دارد پاسخ گوید.

در این واقعه نگاری که در “بانی فیلم” منتشر شده کریمی نکته جالبی را هم درباره آشنایی اش با دنیای تصویری مسعود جعفری جوزانی بیان کرده است؛ دنیایی که در ابتدای پیروزی انقلاب و با نمایش تلویزیونی انیمیشنی از این کارگردان شکل گرفته و در سالهای بعد به همکاری میان آن انیمیشن ساز و این نویسنده منجر شد.

گویا جعفری جوزانی سالها پیش و زمانی که در ایالات متحده تحصیل می کرد با همکاری همسر فرنگی اش یک انیمیشن عروسکی را تولید کرده بود؛ انیمیشنی که در ابتدای انقلاب در سبد پخش از رسانه ملی قرار می گیرد و برای بسیاری از کودکان آن دوران خاطره می شود.

کریمی که یکی از مخاطبان کودک آن انیمیشن بوده است حالا با زیبایی هر چه تمامتر به واقعه نگاری درباره آن ماجرا و بسیاری اتفاقات دیگر که در جریان همکاری میان وی و جوزانی رخ داده پرداخته است.

سینماژورنال متن کامل یادداشت محمدهادی کریمی را ارائه می کند:

افسانه ای را دیدم که افسانه نبود

1- در نخستین سال بعد از پیروزی انقلاب، یک فیلم عروسکی که با موم ساخته شده بود برای مخاطبین کودک و نوجوان آن سالها پخش شد. داستان ضحاک مار به دوش، اما من که کودک چندان شجاعی نبودم، از مارهای روی دوش ضحاک که قرار بود مغز جوانهای ایران زمین را ببلعد وحشت کردم و ادامه‎اش را ندیدم، پیش‎تر از آن مادرم از روی کتاب خلاصه داستان‎های شاهنامه، برایم همین داستان را خوانده بود.

کلی هم کتاب کودکانه داشتم که می‎خواندم و اکثراً هم داستان‎های ترسناک برای آن دوره سنی، کتاب‎هایی که آن زمان رایج بود از داستان «هانسل وگرتل» تا مجموعه داستان‎هايي که برادران گریم نوشته و مصور کرده بودند و پر بود از فانتزی‎های دیو و پری و کوتوله‎های عجیب و غریب ،اما آن روز بر روی صفحه تلویزیون افسانه‎ای را می‎دیدم که برایم افسانه نبود، نمی‎توانستم به خودِ کودکم بقبولانم که نترس این قصه است. ضحاکی نیست،  ماری نیست.

فیلمی که در خانه شخصی جوزانی و با کمک همسرش ساخته شد

2- خاطره‎ی این فیلم با من ماند تا ده‎ها سال بعد كه فهمیدم نام آن فیلم «آغاز» است، ساخته‎ی مسعود جعفری جوزانی در آمریکا و باز ده‎ها سال بعد دانستم که آن فیلم را در خانه‎ی شخصی خود و به کمک همسرش«لایرين» با کمترین امکانات ساخته و فیکس فریم فیلمبرداری کرده و گروه هدف مخاطبش بیشتر دانشجوها بوده است و توده‎های مردم، اما در اول انقلاب که آرشیو سازمان تهی از برنامه‎ی مناسب برای کودکان و نوجوانان با هنجارهای آن سال‎ها بوده، «آغاز» را برای کودکان و نوجوانان بخاطر عروسکی بودن مناسب پخش دانسته‎ اند.

 ده‎ها سال بعد «آغاز» را دیدم، همان داستان تسلط ضحاک پسر مرداس بر خاک ایران زمین، تسلط یک تازی، یک بیگانه که نماینده‎ی اهریمن است، تا اینجای داستان همان قصه‎ی آشنای شاهنامه است، اما فیلمساز برخلاف داستان شاهنامه، راه حل را نه براساس الگوی پیشنهادی این کتاب، یعنی کمک و یاری رساندن و بر تخت نشاندن فرد برگزیده‎ای که از پیش بخاطر فرهّ ایزدی انتخاب شده، که به نوعي  با رأی مردم، مي خواهد جایگزین ضحاک را پس از سرنگون شدن،انتخاب كند،كه  براي اين مقصود، فیلمساز از منطق‎الطیر کمک گرفته بود. جوان‎ها همچون مرغان منطق‎الطیر در پی چاره‎جویی به سمت قاف حرکت می‎کنند تا بدانند چگونه بر ضحاک چیره می‎شوند و در نهایت سیمرغ از سی مرغ متولد می‎شود، فرزانگان قوم، خویش را در ديوار و سقف آبگون  غارمی‎بینند و درمی‎یابند منجی‎شان کسی یا جایی دور از جمع‎شان نیست و جمع آنهاست كه جايگزين يك فرد خواهد شد.

دلسپرده و سرسپرده دموکراسی

3-  نكته اينجاست گرچه فردوسی علت فرهّ ایزدی داشتن فریدون را داد و دهش و نیکویی می‎داند و نه نژاد و خون و تخمه‎ی برتر، اما فیلمساز انقلابی که نقش مهمی در تظاهرات معروف دانشجویان علیه شاه در جلوی کاخ سفید، دارد، نمی‎تواند علیرغم توضیح یا احتمالاً با ادبیات آن روز انقلابی‎ها، توجیه فردوسی را بپذیرد. جانشین ضحاک همان سی مرغ سیمرغ شده است و لاغیر و به همین خاطر نیمه‎ی دوم داستان را وفق علائق و آرمان‎های خودش می‎نویسد و مي سازد و وفاداری به اصل افسانه را به کنار می‎گذارد، او دلسپرده و سرسپرده ي دموكراسي است.

طفلک‎ها نمی‎دانستند مساوات بخواهند بهتر از عدالت است

4- ده‎ها سال بعد همان فیلمساز در حال ساخت مجموعه‎ای است از ایستادگی ملت ایران در چشم طوفان حوادث تلخی که استعمار و استبداد در سده‎ی اخیر رقم زده است. روی میز کارش پر است از روزنامه‎های سیاسی از صدر مشروطه و زمان ملی شدن نفت تا روزنامه‎های همان روز(1380). هجویه‎های سیاسی نسیم شمال و میرزاده‎ی عشقی تفاوتی با ستون طنز روزنامه‎ی سیاسی همان روز ندارد و وکلای ملت در قامت دفاع از حقوق مردم در مجلس، همان واژه‎هایی را برای آراستن نطق‎هایپیش از دستور خود انتخاب می‎کنند که کماکان تکراری است، يعني   همان قصه كه مردم   دموكراسي يا به زعم خود مشروطه می‎خواستند  که پارلمان داشته باشند و به پارلمان عدالتخانه می‎گفتند تا عدالت برقرار شده و رعيت  با حفظ همان مقام رعيتي و شهروند درجه دوم بودن آسايش داشته باشد ، طفلک‎ها نمی‎دانستند مساوات بخواهند بهتر از عدالت است، چرا که عدالت در معنا، به مفهوم  مساوات نیست و از بار معنایی واژگان زعمای قوم دچار اشتباه در برداشت خواهند شد و مساوات برقرار نخواهد شد كما اينكه رعيت هم از معني لغوي واقعي اش تهي شده و راعي   نيازي به رعايت حقوق رعيت كه هيچ ، رعايت شان راعي بودن خود، نمي بيند و علم  نوين سياست يا پليتيك كه وارد  جامعه شده  در گويش جديد”پُلو” تيك و “پولِ “تيك خوانده مي شود كه ديگهاي پلو و پولهاي كثيف علمي و  لاجرم قانوني و مشروع شناخته شود.

این سوی میز، با فاصله من مشغول تقطیع متن “در چشم باد” به قسمت‎های مختلف هستم و اول و انجام هر یک را درست می‎کنم و چیزی در همان راستا اگر به ذهنم می‎رسد در گوشه‎ی کاغذ همان صفحه برای اضافه شدن در متن توسط نویسنده، در صورت صلاحدید پیوست می‎کنم. اما حرف نمی‎گذارد هیچ کدام به کارمان برسیم. مدام از این دور و تسلسل باطلی که صندوق رأی را به عنوان بهترین و کم‎هزینه‎ترین راه مفاهمه، قدرت حاكم  و مردم با یکدیگر و مردم از یک سو با هم انتخاب می‎کنند اما بعد با چوب و چماق پای صندوق‎ها می‎آیند و آنچه از دل صندوق‎ها بیرون می‎آید علی‎رغم شیرینی اولیه زود دل شان را می‎زند، می‎گوییم.

انتقاد از مفهومی که زمانی در ستایش آن فیلم ساخته بود

5- آقای جوزانی طرح و ایده‎ی “ایران برگر” را با من برای نوشتن در میان می‎گذارد، خودش درگیر “در چشم باد” است. از من می‎خواهد متن اولیه را بنویسم، به فکر می‎روم، آيا این همان فیلمسازی است که در ستایش دموکراسی، فیلم نمادین “آغاز” را ساخته، حالا می‎خواهد یک کمدی درباره‎ی چیزی بسازد که زمانی در تقدیس آن حتی از وفاداری به شاهنامه هم عدول می‎کرد؟ یک کمدی انتقادی درباره‎ی دموکراسی در سرزمین ایران، به نام ” ایران برگر”، اما خیلی زود در می‎یابم این نگاه طنز انتقادی جدای از آن شور و هیجان و دلبستگی به مفهوم دموکراسی در فیلم” آغاز” نیست، به عبارت بهتر  از آن «آغاز» تا این انجام که “ایران برگر” نام گرفته،  فيلمساز می‎خواهد یک مفهوم را بسط دهد، برای قرار گرفتن در مسیر دموکراسی رأی دهنده و رأی گیرنده و انتخاب شونده و انتخاب کننده باید به یک دگردیسی و صیرورتی برسند که بالاخره آش همان آش و کاسه همان کاسه، براي یک بار هم که شده نشود .

همانجا درمي يابم از نقد تا نفي دموكراسي  فاصله اي بس كوتاه  به باريكي يك تار مو است ، و  آنچه اين كار را سخت مي كند همين است ،  بايد جوري نقد كنيم كه به نفي نرسيم  چرا كه هنوز با وجود دشواري هاي بسيار در اين راه و نقد هاي بيشماري كه بر چگونگي اجراي دموكراسي  وارد است  هنوز دموكراسي تنها راه كم هزينه و پر سلامت براي چرخش قدرت و جلوگيري از هر استبدادي است . پس نقد اين مفهوم به  مانند آن  است كه مثلاً از طلاق  سخن بگويي ولي ازدواج را كه متقدم بر هر طلاقي است نه تنها زير سوال نبري بلكه با نشان دادن زشتي طلاق در تحكيم بنيان ازدواج هم بكوشي،  انواع بداخلاقي هاي انتخابات را نشان دهي و بعد علت موجده اش را زير سوال نبري.

از ديگر سو ،دموکراسی و آریستوکراسی  در فيلم “آغاز” به شیوه‎ای نمادین درهم ادغام شده بود گويي راه حل ميانه اي كه سقراط و شوراي داوري آتن هم بدان نرسيدند در آنجا تحقق يافته بود که به مخاطب برساند چرخش قدرت باید در میان فرزانگان باشد که دچار استبداد فرزانگان نشویم، اما غیر فرزانگان هیچگاه سهمی در این قدرت نباید داشته باشند و سیمرغ شده‎ها می‎توانند یکی از سی مرغ باشند، این کانسپت در فیلمی چون “آغاز” که با افسانه‎ها شروع می‎شود و ادامه می‎یابد، به راحتی قابل بازگو شدن است اما در یک کمدی موقعیت کار سختی است كه به ظاهر  آسان  مي نمايد.

محمدهادی کریمی
محمدهادی کریمی

محتوا نباید بر ظرف غالب شود

6- براي تحقق اين كار به ظاهر سهل اما ممتنع بر اين باوريم که محتوا باهمه ي استعدادي كه براي جلب مخاطب دارد نبايد بر ظرف‎مان غالب شود، از اينرو،داستان رومئو و ژولیت برای رکاب یا اسکلت اولیه‎ی ساختمان فیلم انتخاب می‎شود. یک عاشقانه‎ی معروف از دو دستگی‎ها. مونتگیوها و کاپولت‎ها، اینجا امراللهی‎ها و فتح‎اللهی‎ها. اما همان ابتدا ترس این هست که شبیه داستان‎ها و فیلم‎هایی شود که پیش از این راجع به جنگ حیدری‎ها و نعمتی‎ها گفته شده است، اما  به نظرم در نهایت چنین نمی‎شود.

تفاوت با “پرونده قدیمی پیرآباد”، “اتوبوس” و دیگران

7- “ایران برگر” داستان جنگ میان دو طائفه نیست، برخلاف آنچه در نگاه اول دیده می‎شود، جنگ حیدری و نعمتی نیست.  بلكه داستان سازش حیدری‎ها و نعمتی‎ها در بزنگاه‎های حساس علیه نیروی سومی است که اینجا آقا مدیر آن را نمایندگی می‎کند. از “پرونده‎ی قدیمی پیرآباد” تا “حزب عدالت و کرامت” تا “اتوبوس” و “فصل پنجم”، جنگ حیدری و نعمتی بی‎اساسی را مشاهده می‎کنید که هر کدام  از طرفين حقی از ماجرا دارند و می‎توان نصف نصف به سود هر یک رأی داد. اما در “ایران برگر” به سود دو سوی ماجرا، از امراللهی‎ها و فتح‎اللهی‎ها رأی نمی‎دهید، حق با هیچکدام نیست، پس در پایان آشتی آنها پایان ماجرا نیست بلکه تفوق و برتری نیروی سوم، ماجرا را خاتمه می‎دهد. در واقع “ایران برگر” می‎خواهد بگوید، حیدری‎ها و نعمتی‎های در پیش گفته شده که در سینما یا داستان‎های معاصر سراغ داریم، دو اسم متفاوت برای یك رسم  واحد وصفت و مرام مشترک است، حیدری‎ها به مرور شبیه نعمتی‎ها شده‎اند و بالعکس و دارو و دسته‎ی فتح‎الله و امرالله هیچ تفاوتی با هم ندارند، چرا که انسان به مروز زمان اگر مراقبت نکند شبیه دشمن‎اش خواهد بود

مدام نپرسید امرا.. کیست و فتح ا.. کیست؟

8- در “ایران برگر” مفاهیم به نمایش درآمده‎اند، نه مصادیق، تماشاگران هر عصر و زمانی می‎توانند مصادیق خاص زمان خود را در قالب شخصیت‎های مختلف ببینند. امیدوارم روزی تماشاگران از قید و بند مصداق یابی هنگام تماشای فیلم  ها،رها شوند تا با لذت فیلم را ببینند و مدام در ذهن خود نپرسند، امرالله کیست و فتح الله کیست، بی‎گمان براي  فردی غیر ایرانی که “ایران برگر” را می‎بیند و  بخش عاشقانه و گرته برداري شده از  رومئو و ژولیت فیلم را پر رنگ‎تر از رویه‎ی آن می‎بیند، آقا نورالله همان لارنس راهب است روحانی وارسته‎ای که عشاق را علی‎رغم سختی‎ها و ناملایمات به وصال یکدیگر می‎رساند و امری نشدنی و محال را ممکن می‎کند.

سالها بعد و همزمان با شروع انتخاباتی دیگر

9- “ایران برگر” در سال 1380 نوشته شد و قرار بود در سال 1381 ساخته شود و در 1382 همزمان با آغاز خیزش مردم در انقلاب مشروطه به نمایش در آید، اما تقدیر چنین رقم خورد، سالها بعد این اتفاق و همزمان با شروع انتخاباتی دیگر به روی پرده برود.

تا “ایران برگر” ساخته نمی شد شور و هیجان قومگرایانه انتخابات درک نمی شد

١٠- با شناختي كه از مسعود جعفري جوزاني در اين مدت   داشته ام ،  او عاشق انسان هااست و آنها را فارغ از نژاد و زبانشان دوست دارد ، يك انترناسيوناليست يا جهان وطن  است گرچه از ايران زياد مي گويد اما يك قومگرا نيست ، اتفاقاً مي خواهد زندگي كوروش  را هم بسازد اما شووينيست هم  نيست ، به خاطر همين زندگي “باسكرويل “برايش در نهضت مشروطه مهم مي شود نه  سرداران ترك ياعلي الخصوص لري كه  هم قومي هاي او هستند ومشروطه خواهي و پيروزي مشروطه و  بعد ها فتح تهران و برچيده شدن بساط استبداد صغير مديون و مرهون آنهاست ، از اينرو در مقطعي زندگينامه ي باسكرويل را مي نويسد و مي خواهد بسازد، اما شوربختانه  همين هنرمند جهان وطن  را  در چنان فشاري  قرار مي دهيم كه  به مولد و شهر زادگاه وگويش زبانشان افتخار كند (!)كاري كه هنوز در فرهنگ قوم گرايانه ي ما متاسفانه امري پسنديده است و گويي اگر هنرمندي همه ي انسان ها را دوست داشته باشد نافي دوست داشتن مردم همزبان يا همخون خويش است ، اينجا هنوز اگر مي خواهي همه را دوست داشته باشي  اشكالي ندارد به شرط اينكه بعضي ها را بيشتر دوست داشته باشي  ، به گمانم تا اين فيلم ساخته نمي شد و حواشي اكرانش درست نمي شد سازنده اش در نمي يافت اين همه شور و هيجان قومگرايانه در جريان انتخابات از چه رو و براي چه مقصودي است.

پیوند کوتاه: https://www.cinemajournal.ir/?p=4220
image_print
برچسب ها: آغازایران برگردر چشم بادمحمدهادی کریمیمسعود جعفری جوزانی
نوشته قبلی

پرسش “ارسطو”ی “پایتخت” از “بیژن استرس”+عکس

نوشته‌ی بعدی

سورپرایز تهیه‌کننده فیلم توقیفی عطاران برای جانباز پرسپولیسی+عکس

مطالب مرتبط

چرا رائد فریدزاده به استودیوی برنامه‌ی تلویزیونی «هفت» نرفت؟/افخمی کدام پرسش اصلی را نپرسید؟

چرا رائد فریدزاده به استودیوی برنامه‌ی تلویزیونی «هفت» نرفت؟/افخمی کدام پرسش اصلی را نپرسید؟

7 تیر 1404

سینماروزان/حامد مظفری: گفتگوی بهروز افخمی مجری برنامه تلویزیونی «هفت» با رائد فریدزاده رییس سازمان سینمایی، گفتگوی ویژه‌ای نبود چون درباره...

از ابوالفتح صحاف تا خالق هزاردستان در فیلم «خانه‌ی ارواح»!/سرگردان از خیانتِ اجساد

از ابوالفتح صحاف تا خالق هزاردستان در فیلم «خانه‌ی ارواح»!/سرگردان از خیانتِ اجساد

19 خرداد 1404

سینماروزان/محمد شاکری: فیلم کمدی «خانه ارواح» شاید به دلیل اینکه محصول یکی دو سال اخیر نیست بیش از آن که...

جشنواره لوتوس و مصائب مستقل بودن!

جشنواره لوتوس و مصائب مستقل بودن!

10 خرداد 1404

سینماروزان/احمد محمداسماعیلی: در کشوری زندگی می کنیم که سرنخ همه امورات هنری ، فرهنگی ، اقتصادی و ورزشی به دولت...

نوشته‌ی بعدی
داریوش باباییان:”نقش نگار” بدون سانسور نماهای ناصر ملک‌مطیعی در اکران دوم نوروز روی پرده می‌رود/فینال “آینه شمعدون” در روزهای آینده گرفته می‌شود

سورپرایز تهیه‌کننده فیلم توقیفی عطاران برای جانباز پرسپولیسی+عکس

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ویژه ها

مرگ دو آهنگساز؛ یکی از خاندان شب‌پره و دیگری از خاندان بیات!
ویژه

مرگ دو آهنگساز؛ یکی از خاندان شب‌پره و دیگری از خاندان بیات!

9 تیر 1404

سینماروزان: بامداد بیات و شهنام شب‌پره دو آهنگساز ایرانی برآمده از دو خانواده نام‌آشنا در موسیقی، مرحوم شدند.   بامداد...

ادامه مطلب
چرا رائد فریدزاده به استودیوی برنامه‌ی تلویزیونی «هفت» نرفت؟/افخمی کدام پرسش اصلی را نپرسید؟

چرا رائد فریدزاده به استودیوی برنامه‌ی تلویزیونی «هفت» نرفت؟/افخمی کدام پرسش اصلی را نپرسید؟

7 تیر 1404
مختارنامه

چرا سریال «مختارنامه» بی‌سروصدا، روی آنتن رفت؟

6 تیر 1404
فریبرز عرب نیا

بازگشت فریبرز عرب‌نیا به ایران 

5 تیر 1404
جبران ریزش ۹۰درصدی گیشه‌ی سینماهای «ایران» با نیم‌بها کردن بلیت در «تهران»!؟

جبران ریزش ۹۰درصدی گیشه‌ی سینماهای «ایران» با نیم‌بها کردن بلیت در «تهران»!؟

2 تیر 1404
ناصر تقوایی

ناصر تقوایی، هویت ملی و فیلمنامه‌ی «مسجد جامع خرمشهر»!/حرفهای خالق «ای ایران» را بخوانید 

26 خرداد 1404
درگذشت امیر مجاهد کارگردان فیلمهای «بوی گندم»، «شب غریبان» و...

درگذشت امیر مجاهد کارگردان فیلمهای «بوی گندم»، «شب غریبان» و…

24 خرداد 1404

پربازدیدها

  • مرگ دو آهنگساز؛ یکی از خاندان شب‌پره و دیگری از خاندان بیات!

    مرگ دو آهنگساز؛ یکی از خاندان شب‌پره و دیگری از خاندان بیات!

    48 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 19 توئیت 12
  • چرا علی حاتمی نتوانست فیلم پیامبر(ص) را بسازد؟/سرمایه تولید «ضیافت»کیمیایی را سعید امامی داد یا …؟/دلیل مخالفت بیضایی با حضور نیکی کریمی در «سگ کشی» چه بود؟/چرا گلشیفته حتی با تب چهل درجه هم میخواست جلوی دوربین برود؟/چرا شهاب حسینی فیلمنامه‌ی پیشنهادی را سیاه کرد؟/در ساحل خزر بین گلزار و ایرج قادری چه گذشت؟

    47 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 19 توئیت 12
  • مرگ امیر سماواتی؛ تهیه‌کننده‌‌ای که از «مسابقه محله» و «کافه ترانزیت» و «ساکن طبقه وسط» رسید به بازیگری در «زخم کاری»!

    38 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 15 توئیت 10
  • چرا سریال «مختارنامه» بی‌سروصدا، روی آنتن رفت؟

    38 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 15 توئیت 10
  • …و بالاخره داریم می‌رسیم به اکران؟⇐رونمایی از تیزر فیلم‌ «پیرپسر» با بازی لیلا حاتمی، حسن پورشیرازی، حامد بهداد و‌…+فیلم

    40 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 16 توئیت 10
  • سوژه فصل دوم سریال «وحشی» لو رفت؟/یک روزنامه قدیمی گزارش داد

    36 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 14 توئیت 9
  • درگذشت امیر مجاهد کارگردان فیلمهای «بوی گندم»، «شب غریبان» و…

    34 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 14 توئیت 9
  • بازگشت فریبرز عرب‌نیا به ایران 

    31 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 12 توئیت 8

آخرین مطالب

مصائب مریم معترف بازیگر زن «آپارتمان شماره سیزده»/جنگ دوازده روزه، خانه‌ام را ويران کرد

پخش قسمت اول «کارناوال» ۱۸ تیر از فیلم‌نت

فیلم «سودابه» در سینما آنلاین فیلم نت

مرگ دو آهنگساز؛ یکی از خاندان شب‌پره و دیگری از خاندان بیات!

قیمت بلیت این فیلم را نصف کنید!/درخواست تهیه‌کننده «دایناسور» پرفروش‌ترین فیلم سال

«بازی مرکب» را در شبکه خانگی تماشا کنید/ انتشار دوبله اختصاصی «بازی مرکب» از دوازده تیرماه

زمان پخش سریال «از یاد رفته» از فیلم نت مشخص شد

اسرار عمارت نفرين شده!⇐رونمایی از آنونس رسمی سریال «شکارگاه» با بازی پرویز پرستویی، الهام پاوه نژاد، سوگل خلیق، مهدی حسینی نیا و…+فیلم

طناب دار دور گردن نصرت کریمی به‌خاطر ساخت «محلل»؟؟/دامادش توضیح داد

داریوش خنجی؛ فیلمبرداری با دید برجسته هنری و تسلط فنی /در نشست نقد کتاب خنجی چه گذشت؟   

تبلیغات

ویژه ها

مرگ دو آهنگساز؛ یکی از خاندان شب‌پره و دیگری از خاندان بیات!
ویژه

مرگ دو آهنگساز؛ یکی از خاندان شب‌پره و دیگری از خاندان بیات!

9 تیر 1404

سینماروزان: بامداد بیات و شهنام شب‌پره دو آهنگساز ایرانی برآمده از دو خانواده نام‌آشنا در موسیقی، مرحوم شدند.   بامداد...

ادامه مطلب
چرا رائد فریدزاده به استودیوی برنامه‌ی تلویزیونی «هفت» نرفت؟/افخمی کدام پرسش اصلی را نپرسید؟

چرا رائد فریدزاده به استودیوی برنامه‌ی تلویزیونی «هفت» نرفت؟/افخمی کدام پرسش اصلی را نپرسید؟

7 تیر 1404
مختارنامه

چرا سریال «مختارنامه» بی‌سروصدا، روی آنتن رفت؟

6 تیر 1404
فریبرز عرب نیا

بازگشت فریبرز عرب‌نیا به ایران 

5 تیر 1404
جبران ریزش ۹۰درصدی گیشه‌ی سینماهای «ایران» با نیم‌بها کردن بلیت در «تهران»!؟

جبران ریزش ۹۰درصدی گیشه‌ی سینماهای «ایران» با نیم‌بها کردن بلیت در «تهران»!؟

2 تیر 1404
ناصر تقوایی

ناصر تقوایی، هویت ملی و فیلمنامه‌ی «مسجد جامع خرمشهر»!/حرفهای خالق «ای ایران» را بخوانید 

26 خرداد 1404
درگذشت امیر مجاهد کارگردان فیلمهای «بوی گندم»، «شب غریبان» و...

درگذشت امیر مجاهد کارگردان فیلمهای «بوی گندم»، «شب غریبان» و…

24 خرداد 1404
سامانه جامع رسانه‌های کشور
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی

© 2023 ژورنال سینما - تمام حقوق محفوظ است طراحی سایت توسط آنیل طراح

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
برای ما ژورنال چیز دیگریست و برای خیلی‌ها، چیز دیگر
ما به منظور دیگری ژورنالیست شدیم و آنها به‌منظور دیگری در این حرفه‌اند...

خوش آمدید!

وارد ناحیه کاربری خود شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم