1

جناب وزیر! از سخن کم کن و بر عمل بیفزا!

سینماژورنال/محمدصادق عابدینی: در فاصله چندماه باقي مانده به پايان كار كابينه دولت يازدهم، وزير ارشاد اين كابينه در شرايطي قرار دارد كه هم از سوي موافقان دولت و هم از طرف مخالفان دولت تحت فشار است و رئيس‌جمهور در سخنراني عمومي‌اش از وزير ارشاد انتقاد شديد كرد. علي جنتي روزهايي را پشت سر مي‌گذارد كه گويا هيچ‌كس دوستش ندارد!

وزير ارشاد و توقعات برآورده نشده
علي جنتي از جمله وزرايي بود كه بالاترين رأي را از مجلس گرفت و به كابينه راه يافت. در نظر هنرمندان طرفدار دولت كه در رقابت‌هاي انتخاباتي به حمايت از حسن روحاني پرداختند، علي جنتي مأموري بود كه بايد همه وعده‌هاي رئيس‌جمهور را در حوزه فرهنگ اجرايي كند؛ انتظاري كه شايد فراتر از اختيارات يك وزير بود و شايد هم وزير ارشاد نمي‌دانست چطور بايد آنها را برآورده كند؛ انتظاراتي از بازتر شدن فضاي فعاليت‌ها گرفته تا كم‌رنگ شدن يا حتي محو خطوط قرمز و مميزي‌ها در سينما، تئاتر، كتاب و حتي هنر‌هاي تجسمي. يكي از مديران سينمايي وزارت ارشاد در يك گپ دوستانه درباره توقعات برخي از اهالي سينما مي‌گويد: آنها طوري رفتار مي‌كنند كه انگار در كشور انقلاب شده نه انتخابات!

همه انتظار‌ها در حالي بود كه در كميسيون فرهنگي مجلس اكثريت با اصولگرايان بود و آنها اقدامات جنتي را رصد مي‌كردند و در مقابل هر اظهار نظر خارج از عرف وزير به سختي واكنش نشان مي‌دادند. جنتي در همان ماه‌هاي اول تصدي پست وزارت ارشاد دولت يازدهم متوجه شد كه نبايد به صراحت درباره برخي از موضوعات كه از نظر شرعي داراي حرمت است، صحبت كند و چند بار مجبور شد، صحبت‌هاي خود را در مواجهه با تيغ انتقادات تعديل كند. صحبت از آوازخواني بانوان موضوعي بود كه داشت براي جنتي سنگين تمام مي‌شد.

جنتي همچنين وارد موضوع مميزي كتاب شد، اما بر عكس چيزي كه تصور مي‌كرد، تدبير وي درباره واگذاري مميزي به مؤسسات انتشاراتي به جاي آنكه با استقبال روبه‌رو شود با واكنش منفي همراه با ترس ناشران خصوصي روبه‌رو شد. در اين بين دكتر روحاني هم بر دامن زدن به توقعات از وزير و ورود بيشتر جنتي به حوزه‌هاي حاشيه‌دار بي‌تأثير نبود، از اولين ديدار رئيس‌جمهور با هنرمندان در 18 دي‌ماه سال 92 تا آخرين ديدار آنها در 12 تيرماه امسال كه هنرمندان مهمان ضيافت افطار رئيس‌جمهور شدند، هميشه رئيس‌جمهور خود را چهره‌اي مدافع هنرمندان معرفي كرده است و از وزير ارشاد خواسته تا بيشتر به توقعات هنرمندان بپردازد. نمونه اين اظهارات را در ديدار 18 دي‌ماه شاهد بوديم كه دكتر روحاني حتي كارت زرد مجلس به جنتي را مسخره كرد و گفت: «وزير باز هم كارت زرد بگيرد. اين دولت به تمام تعهدات و قول‌هايي كه در دوران انتخابات به مردم داده است، عمل خواهد كرد؛ كارت زرد براي اين دولت نگراني نيست. به امثال آقاي جنتي‌ به عنوان مدافع از حقوق هنرمندان و آزادي افتخار مي‌كنيم.»

وزير ارشاد و كم كاري‌هاي انجام شده
اولين نشانه‌هاي نارضايتي رهبر انقلاب از عملكرد فرهنگي دولت يازدهم، زماني خودنمايي كرد كه ايشان برخلاف سنت هرساله بازديد از نمايشگاه كتاب تهران، در سال 93 حضور در نمايشگاه را تحريم كردند. اين تحريم امسال نيز رخ داد و رهبري ترجيح دادند به نمايشگاه كتاب نروند. انتقاد‌هاي رهبر انقلاب نسبت به اوضاع فرهنگي البته به دولتي كه علي جنتي وزير ارشاد آن است، منحصر نيست، ولي حجم انتقاد‌ها و هشدار‌ها در اين دوره بسيار بيشتر از دوره‌هاي قبل شده است تا جايي كه رهبري در ديدار نمايندگان منتخب ملت در مجلس دهم كه به مناسبت آغاز به كار مجلس برگزار شد به صراحت از تعبير «ولنگاري فرهنگي» استفاده كردند.

مقام معظم رهبري در اين ديدار خطاب به حضار گفتند: «برادران عزيز، خواهران عزيز! در مسئله‌ فرهنگ، بنده احساس يك ولنگاري مي‌كنم؛ در دستگاه‌هاي فرهنگي -اعم از دستگاه‌هاي دولتي و غيردولتي- يك نوع ولنگاري و بي‌اهتمامي در امر فرهنگ وجود دارد؛ چه در توليدِ كالاي فرهنگي مفيد كه كوتاهي مي‌كنيم، چه در جلوگيري از توليد كالاي فرهنگي مضر كه كوتاهي مي‌كنيم.» رهبر انقلاب در ديدار با شعرا در ماه رمضان نيز از وزير ارشاد انتقاد كردند، مصطفي محدثي خراساني كه در اين جلسه حضور داشته است، مي‌گويد: ايشان به صراحت رو به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي كردند و در حضور رئيس حوزه هنري كشور گفتند از اجاق اينها براي شعر آبي گرم نمي‌شود و از آنها خواستند به جاي كارهاي پراكنده‌اي كه مي‌كنند، توانشان را صرف حمايت از مجموعه‌هايي كنند كه در كشور به صورت هدفمند و مؤثر وارد كار شده‌اند.
به غير از اين انتقاد‌هاي مستقيم، رهبر انقلاب بارها درباره نفوذ فرهنگي دشمن هشدار داده‌اند كه در آنها نسبت به غفلت مسئولان نقد‌هايي بيان شده است. اما خواسته‌های جناحی و ضدارزشی هم از جنتی کم نبوده است.

تقاضاهای بی‌شمار ضدارزشی از جنتی
در اين ميان سينماگران اصلاح‌طلب هم پس از محقق‌نشدن خواسته‌هاي جناحي‌شان لب به انتقاد از وزير ارشاد گشودند.
احمدرضا درويش، كارگردان «رستاخيز» درباره مديريت فرهنگي دولت مي‌گويد: من كما‌في‌السابق سكوت مي‌كنم و نظاره‌گر صحنه عجيب‌وغريبي از لحظه‌هايي هستم كه مديريت فرهنگي كشور در دولت تدبير و اميد ايجاد كرده است. وقتي پروژه‌اي به محكمه كشيده است، زبان و فضاي ارتباط وجود ندارد و داور بايد در اين باره قضاوت كند. نويد محمدزاده كه جايزه بهترين بازيگر مكمل مرد را از جشنواره فجر به دست آورد با لحني صريح از وزير ارشاد انتقاد مي‌كند: «آقاي روحاني رأي جوان‌ها را به دست آوردي، اما وزيري كه انتخاب كردي بدترين انتخاب بود. من از آقاي جنتي ناراحتم.»
باران كوثري نيز نااميدانه عنوان مي‌كند: «به عنوان كسي كه هم به اين دولت رأي دادم و هم تا جايي كه توانستم برايش رأي جمع كردم، سخنم اين است كه مطالبات ما را برآورده كنند. اينكه مي‌گويند تحت‌فشارند هم توجيه مناسبي نيست. شما خودتان مي‌دانستيد كه تحت فشاريد؛ چه فشار سياسي چه فشار اقتصادي. قطعاً به اين فشارها آگاه بوديد و بعد پيشقدم شده‌ايد براي كانديداتوري پس بايد به مطالبات ما پاسخ گوييد.»

وزير ارشاد و اين ماه‌هاي باقي مانده
تا دوره آتي انتخابات رياست جمهوري چند ماه بيشتر باقي نمانده است. وزير ارشاد مانند ساير وزراي كابينه بايد عملكردش را به نوعي ارتقا دهد تا احتمالاً اگر دكتر روحاني خود را براي دوره بعدي نيز نامزد انتخابات كرد بتواند در حوزه فرهنگ نيز كارنامه‌اي قابل قبول ارائه دهد. تا امروز كه به غيرمصاحبه‌هاي انتقادي و نوشتن نامه‌هاي سرگشاده هنرمندان به رئيس‌جمهور كه پر از نقد و نظر درباره عملكرد فرهنگي دولت است، دكتر روحاني عملاً داشته فرهنگي براي نشان دادن موفقيت در كارنامه چهارساله دولتش ندارد. اين روزها حتي بازيگران دست چندم، شاعران ناشناخته و نويسندگان گمنام هم به انتقاد از دولت مي‌پردازند. در قضيه كنسرت‌ها هم وزير ارشاد باعث خشم رئيس‌جمهور شده است، اما جنتي براي اينكه بتواند براي اين چند ماه كارنامه‌اي در خور باقيات صالحات داشته باشد، بايد مسائلي را حتماً مد نظر قرار دهد. ابتدا اينكه شايد بين باقيات صالحات و داشتن وزارت دولت بعدي در صورت پيروزي مجدد دكتر روحاني شايد يكي را بايد انتخاب كند! البته شايد! دوم اينكه حمايت نزديك به چهار سال از يك طيف خاص از هنرمندان نه‌تنها باعث نشد جنتي محبوب‌ترين وزير كابينه شود، بلكه همان كساني كه جنتي براي آنها نقش پشتيبان را ايفا كرد، امروز لب به انتقاد از وي گشوده‌اند پس مي‌توان در اين چند ماه باقي مانده به آن طيف از هنرمندان كه بي‌مهري دولت را تحمل كرده‌اند، نگاه مهربانانه‌اي كرد.

تقويت جناح مؤمن انقلابي از خواسته‌هاي رهبر معظم انقلاب حداقل در حوزه فرهنگ و توسط وزارت ارشاد تا به امروز انجام نشده يا بسيار ضعيف بوده و اين چند ماه فرصتي است كه بتوان اين خواسته را تا حدي عملي كرد. زير‌ساخت‌هاي فرهنگي چه در بحث سخت افزاري و چه در حوزه نرم‌افزاري دچار ضعف‌هاي زيادي است، شايد عمر وزارت علي جنتي آنقدر طولاني نباشد كه كار‌هاي عمراني در حوزه سخت‌افزاري و ايجاد فضاهاي جديد فرهنگي به نتيجه كامل برسد، اما برنامه‌ريزي و شروع عمليات عمراني را مي‌توان در همين دولت انجام داد. جنتي بايد در اين ماه‌هاي آخر بر سرعت فعاليت‌ها بيفزايد، اگر بتواند اعتبارات بيشتري براي فرهنگ جذب كند و توليدات فرهنگي و هنري را از نظر كمي و كيفي افزايش دهد، بهتر است وزير در اين ماه‌هاي باقي مانده كمتر حرف بزند و بيشتر عمل كند. آنچه باعث خواهد شد تا از اين وزير در تاريخ نامي به نيكي برده شود، عملكرد وي خواهد بود و گرنه نسب جنتي حتي اگر به صديق‌ترين يار انقلاب نيز برسد، باز هم آنچه در افكار عمومي باقي خواهد بود، كاري است كه وزير به يادگار از خود باقي خواهد گذاشت.

علی جنتی
علی جنتی



ناتالی پورتمن، جورج کلونی و خرم سلطان در پروژه‌ای ایرانی؟⇐ دروغ اول را چه کسی گفت؟ یک روزنامه سینمایی یا یک کارگردان حاشیه‌ساز؟

سینماژورنال/مهدی فلاح‌صابر: حالا دیگر می توان راحتتر درباره اهداف راه اندازی برخی رسانه های سینمایی سخن گفت؛ همان رسانه هایی که بخش عمده مطالب‌شان گردآوری تولیدات دیگران است. همان رسانه هایی که مدیران شان با کرور کرور حمایت دم از استقلال می‌زنند. همان رسانه هایی که از مدتها پیش از برگزاری جشنواره‌های مختلف با وعده تولید ویژه‌نامه‌های کاغذی، بخشی از خزانه دبیرخانه جشنواره‌ها را به خود تخصیص می‌دهند.

به گزارش سینماژورنال البته که این اهداف نامقدس در مسیر روزنامه نگاری است که باعث می‌شود روزبروز بر حجم گافهای صورت گرفته از این رسانه‌ها افزوده شود و البته مخاطبان شان نیز روزبروز کمتر شوند و وابستگی آنها به بودجه های حمایتی روزبروز بیشتر شود.

یکی از تازه ترین گافهای شکل گرفته از سوی این رسانه های خصولتی ادعای خنده‌داری است که درباره حضور ناتالی پورتمن، جورج کلونی و مریم اوزرلی (بازیگر نقش خرم سلطان) در پروژه ای به کارگردانی علی عطشانی بیان کرده اند.

مولد حاشیه بناست پروژه ای بین المللی تولید کند

منطبق با این ادعا علی عطشانی کارگردانی که تقریبا از همان اولین فیلمش “پوست موز” گرفته تا “دموکراسی تو روز روشن”، “آقای الف” و”تلفن همراه رییس جمهور” همواره طوری روند تولید آثارش را پیش برده که حواشی خاصی را پیرامون آثارش داشته باشد، بناست فیلمی بین المللی را در آمریکا تولید کند.

طبق گفته این رسانه، این فیلم درباره برجام است(!) و مضمون سیاسی دارد و بجز مدیر فیلمبرداری و صدابردار تمامی عوامل فیلم از کشور آمریکا خواهند بود و عطشانی نیز فروردین ماه آینده برای بازدید از لوکیشن‌های این فیلم به آمریکا خواهد رفت.

این “مدنا” همان دهکده “مودنا” است یا شهر 30 هزارنفری “میدنا”؟

گردانندگان این روزنامه حتی به انتخاب لوکیشن برای این پروژه دست زده اند و شهری به نام “مدنا” را به عنوان لوکیشن اصلی فیلم اعلام کرده و گفته اند قراردادها با بازیگران اصلی بسته شده و این فیلم بی نام و نشان 15 فروردین ماه در “مدنا” کلید خواهد خورد.

البته مشخص نیست این “مدنا”،  دهکده مودنا است در منطقه اولستر واقع در شرق نیویورک یا مدینایی که در ایالت اهایو واقع است و فقط 30 هزارنفر جمعیت دارد. با این حال این مشخص است که این رسانه خواسته به خیال خودش با توسل به ضرب المثل “دروغ هر چه بزرگتر، باور کردنش، ساده تر” چنان فرار روبه جلویی را تجربه کند که کسی نتواند به گرد پایش برسد اما…

تاریخ مصرف این ضرب المثل مدتهاست سر آمده

اما مشکل اینجاست که این رسانه حساب این را نکرده که تاریخ مصرف چنین ضرب المثلی سالهاست به پایان رسیده و مخاطبان روزگار ما تنها با یک کلیک می‌توانند بفهمند که علیرغم طرح ادعا درباره انعقاد قرارداد بازیگران و انتخاب لوکیشن و تعیین زمان فیلمبرداری، در هیچ منبع سینمایی معتبر خارجی حتی یک کلمه هم درباره این پروژه نیامده است و هیچ کدام از بازیگرانی که نامشان به عنوان گزینه های اصلی بازی در این فیلم ذکر شده-علیرغم انعقاد قراردادشان(!!)- کلمه ای درباره این ماجرا به اشتراک نگذاشته اند.

این نوع خبررسانی های سطحی که البته تأیید رسمی کارگردان هم در آن به چشم نمی‌خورد برآمده از آماتوریسم حاکم بر رسانه‌هایی است که از قافله تولید محتوا و تحلیل رسانه های مستقل جامانده اند و می کوشند با تخیل‌نگاری آن هم تخیلات خنده دار مخاطب جلب کنند.

البته که این سطحی نگاری ریشه در سالها پیش دارد یعنی زمانی که یکی از همین سطحی‌نویسان با ادعای اینکه نامزد “کیم نوآک” است کارگردانان ایرانی را سرکار می گذاشت و به آنها وعده حضور “برت لنکستر” در آثارشان را می‌داد.

در دهه های بعد و در پروژه های دیگری چون “تجارت” مسعود کیمیایی هم از این فانتزی سازیها درباره انتخاب یک هالیوودی برای نقش مقابل فرامرز قریبیان صورت گرفت اما در نهایت جز چند نابازیگر موبور کسی در فیلم آفتابی نشد.

برادر عزیز! آن فانتزی سازیها برای عصر کاغذ و قیچی بود

اما آن اتفاقات در زمانی رخ داد که نه فضای مجازی فراگیر شده بود و نه شبکه های اجتماعی در دسترس، که مخاطبان از طریق آن بتوانند به راحتی با هنرمندان یا مدیر برنامه هایشان مکاتبه کنند.

در روزگار ما که حجم مخاطبان آشنا به زبانهای زنده دنیا چندین برابر سینماگرانی است که حتی به فارسی هم درست نگارش نمی‌کنند، طرح چنین ادعاهای سطحی فقط و فقط عمق بلاهت به کار رفته در رسانه‌هایی را پیش رو می گذارد که نام رسانه تخصصی را روی خود گذاشته‌اند و از این نام جز برای دریافت حمایتهای ارگانی بهره نمی‌جویند.

پی‌نوشت اول:  حضور بازیگر میلیاردی سینمای ایران در دومین و سومین فیلمهای سینمایی کارگردانی که بناست با کلونی و ناتالی پورتمن کار کند با شکست تجاری این محصولات سینمایی همراه بود؛ امید اینکه حضور ناتالی، جورج و خرم‌سلطان، فروشی بالا را عاید این پروژه بی‌نام و نشان کند!!

پی‌نوشت دوم: چند سال قبل یک جوان عشق بازیگری با ادعای اینکه برادرخوانده ناتالی پورتمن است به سراغ اهالی سینما می‌رفت و از آنها می‌خواست فیلمی با حضور ناتالی پورتمن بسازند که نفش مقابل ناتالی را این آقای عشق بازیگر ایفا کند اما همین که کار به پیش تولید می‌رسید، ناتالی غیب می‌شد و کارگردان می ماند و این عشق بازیگر.

نکند به تازگی باز سروکله این برادرخوانده پیدا شده و این بار همراه با خواهرخوانده جورج کلونی و پسرعمه خرم‌سلطان به دفاتر سینمایی یا رسانه‌ای سرمی‎زنند و وعده باز کردن پای بستگان خود به پروژه های را می‌دهند؟