1

یوسف اباذری که سه سال قبل آثار مرتضی پاشایی را “مبتذل” خوانده بود در اظهاراتی تازه بیان کرد⇐از سال ۶۸ به بعد برنامه‌اي در ايران اجرا شد که به‌ “نئوليبراليسم” مشهور است!حاصل آن هم همين ايران فعلي است!!/این نئولیبرالیسم بر همه چیز مستولی شد؛ از اقتصاد تا فرهنگ!/در حيطه فرهنگ به‌شدت دخالت کردند، آدم‌ها را پيدا کردند و با آنها صحبت کردند و آنها را زيرورو کردند!!/چطور شعر گوگوش و “بیا بغلم…” شده موسيقي مطلوب؟؟/چرا ديگر هيچ‌کس به امثال فرهاد گوش نمي‌دهد؟؟/نئولیبرالیسم حتی در فوتبال دخالت کرد! خیلیها فکر مي‌کنند برنامه “۹۰” انتقادي است، اما اين برنامه يک برنامه بازارآزادي است و بنابر مصلحت از زمين و زمان انتقاد میکند، منتها در جهت اهداف خاص!!/در زمان احمدي‌نژاد ۷۰۰ ميليارد دلار سرمایه خارجی آمد و رفت!!/قاليبافي که اين شهر را به مدت ۱۴ سال بر اصول نئوليبرالي چرخاند، نبايد بگويد چهار درصد و ۹۶ درصد. يا نمي‌داني چي اجرا کردي يا مي‌داني و داري دروغ مي‌گويي!!

سینماروزان: یوسف اباذری جامعه شناسی که سه سال قبل و مدتی بعد از مرگ مرتضی پاشایی آثار او را مبتذل خوانده بود در اظهاراتی تازه به نقد حال جامعه معاصر ایران پرداخته است.

اباذری در پژوهشگاه هنر فرهنگ و ارتباطات با اشاره به ریشه های مشکلات معاصر بدنه جامعه گفت: از سال 68 به بعد برنامه‌اي در ايران اجرا شد که به‌عنوان نئوليبراليسم مشهور است. البته کساني اين عنوان را قبول ندارند که اساسا اسامي مهم هم نيست. در جهان اين برنامه به عنوان نئوليبراليسم مشهور است. خبرنگار و روزنامه گرفته تا دانشگاه اين را به همين عنوان مي‌شناسند و در اينجا هم همه آن مفادي که در تمام جهان اجرا شد، اجرا شد… حاصل آن هم همين ايران فعلي است!!

این جامعه شناس با آیین خواندن “نئولیبرالیسم” خاطرنشان ساخت: اين آیینی است که با همه جا کار دارد و از اقتصاد تا فرهنگ را مستولی ساخت؛ يعني حتی در حيطه فرهنگ به‌شدت دخالت کردند، آدم‌ها را پيدا کردند و با آنها صحبت کردند و آن را زيرورو کردند. الان فرهنگ ايران يعني گيشه فرهنگ ايران. آموزش‌و‌پرورش يعني اينکه 83 درصد دانشگاه‌ها خصوصي شده است. آموزش‌و‌پرورش ايران هم به عبارتي بازاري شده است، پولش را مردم مي‌دهند.

اباذری تأکید کرد: در فوتبال هم همين‌طور است. خیلیها فکر مي‌کنند برنامه 90 خيلي انتقادي است، اما نه، اين برنامه يک برنامه بازارآزادي است و بنابر مصلحت افرادي را آورده‌اند که از زمين و زمان انتقاد مي‌کنند، منتها در جهت هدف خصوصي‌سازي باشگاه‌ها و به همين خاطر هم تحمل شده و مي‌شود، اما مردم بيشتر حواشي مدنظرشان است و به اين مسائل نمي‌پردازند.در سينما، تئاتر و سريال‌هاي تلويزيوني هم همين‌طور است. به عبارت ديگر آن چيزي که قرار بود فقط اقتصاد باشد به همه حيطه‌ها نفوذ کرده است

اباذری بیان کرد: در زمان آقاي احمدي‌نژاد 700 ميليارد دلار آمد و رفت، مگر سرمايه‌گذاري خارجي چقدر قرار است پول بياورد، فوقش صد ميليارد دلار. در آن زمان مي‌گفتند که ما را تنها سرمايه‌گذاري خارجي نجات مي‌دهد! چرا؟ براي پخش‌شدن در سرمايه جهاني. در بعضي از جاها هم اتفاق افتاده است، در نشريه‌اي صحبت با يک خانم معدن‌دار بود که گفته بود 30 درصد معادن ايران را هم نروژ خريده است. من نمي‌دانستم چه زمانی نروژ30 درصد معادن ما را خريده! خطاب من به همه همين است.

اباذری ادامه داد: آيا آقاي قاليبافي که اين شهر را به مدت 14 سال بر اصول نئوليبرالي مي‌چرخاند، مي‌داند که در انتخابات رياست جمهوري نبايد بگويد چهار درصد و 96 درصد. يا نمي‌داني چي اجرا کردي يا مي‌داني داري دروغ مي‌گويي.

اباذری با اشاره به هدف اصلی نئولیبرالیسم که تبدیل لذت جویی دم به دم به ارزش است افزود: چطور شعر گوگوش شده موسيقي مطلوب و ديگر هيچ‌کس به امثال فرهاد گوش نمي‌دهد. چه اتفاقي افتاد براي اين دو سوژه؟ سوژه‌اي که در آن زمان حتي اگر به سمت پاپ مي‌رفت،‌ فرهاد گوش مي‌داد و الان اينکه «بيا بغلم و…»




۲۴ ساعت بعد از انتشار خبر ازدواج دوم؛ آزاده نامداری صفحه اینستاگرامش را کاملا “صفر” کرد!!!/آیا این خیابان بن‌بست، تصویری است از خود واقعی آزاده نامداری؟!/آقای یوسف اباذری! نظر شما چیست؟

سینماژورنال: عجب حکایتی شده است حکایت صفحات اجتماعی چهره های ما.

به گزارش سینماژورنال دیگر نمی توان گفت این صفحات صرفا تصویری ساختگی از اوضاع و احوال سلبریتی ها ارائه می کنند.

حالا دیگر ارتباط رخ به رخ و البته بی سانسوری که مخاطبان با چهره های معروف در این صفحات دارند باعث شده این چهره ها نیز مجبور شوند در این فضا هم که شده، کمی به خود واقعی خویش نزدیک شده و در پاسخگویی به واکنشها دست از تظاهر بردارند.

اتفاقی که در ساعات پایانی دوشنبه شب و پس از اعلان رسمی خبر نکاح ثانویه آزاده نامداری با سجاد عبادی در صفحه اینستاگرامش آغاز شد(اینجا را بخوانید) با ارائه اطلاعات کامل از سبقه خانوادگی شوهر دوم نامداری(اینجا را بخوانید) ادامه داشت و حین تمام این اتفاقات، صفحه اینستاگرام این مجری بود که رویه صریح واکنشها را می دید.

مخاطبان یک به یک به صفحه این چهره هجوم آورده و در کنار تبریک برخی از مخاطبان، این زیر سوال بردن ازدواج دوم وی بود که کامنتهای تند و خشنی را موجب شد.

این خشونت، 24 ساعت بعد، کار را به اقدامی ضربتی کشاند؛ نامداری تمام پستهای صفحه اینستاگرامش را پاک کرد و خلاص!!!

برای برون ریزی جای دیگری را پیدا کنید

حالا دیگر وقتی مخاطبی خوشحال یا عصبانی از شنیدن خبر ازدواج دوم این مجری به صفحه اش می رود تا برون ریزی کند با صفحه ای خالی از هر عکس یا ویدیویی روبرو می شود.

تنها تصویر، تصویر پروفایل نامداری است به همراه یکی از آن لبخندهای همیشگی که سالهاست به دوربین ها عرضه می کند.

اینجا دیگر خیابان بن بست است! بن بستی که بی بروبرگرد نشان از اوضاع روحی این مجری در ساعات بعد از اعلان ماجرای ازدواج دومش دارد.

بدا به حال این مجری

اصلی ترین هدف انسانها از ازدواج رسیدن به آرامش است و بدا به حال نامداری که انتشار خبر ازدواج دومش مخل آرامش اش شد.

شک نباید کرد که در این حال بد، ورای خود نامداری، این اینستاگرام است که نقش اصلی را دارد و البته که نامداری هم خوب این مساله را درک کرده که قبل از هر توضیح مجدد یا تلاش برای حل متکی بر دیالوگ مساله به سمت سکوت و پاک کردن پستهای اینستایش رفته است!

صفحه به صفر رسیده آزاده نامداری
صفحه به صفر رسیده آزاده نامداری

خیابانی بن بست با ساکنان سکوت

حالا وقتی مخاطبان وارد صفحه این مجری می شوند انگار وارد خیابان یا کوچه بن بستی شده اند که هر چه زودتر بهتر است از آن خارج شوند.

البته برخی نیز پیگیرتر از آن هستند که از خیر روبرویی با ساکنان خانه های یک کوچه بن بست هم بگذرند!
این عده وقتی وارد اینستای خالی از پست نامداری می شوند سراغ دایرکت شخصی رفته و برای وی پیام خصوصی می فرستند؛ پیامهایی که البته فقط نامداری می تواند آنها را بخواند و البته که در این اوضاع اینکه پیامی خوانده شود کمی دور از ذهن است…

اینجا نه استودیوی جام جم است و نه صفحه مشاوره فلان مجله

بله، اینجا دیگر تصویر واقعی خانم نامداری را می بینید! ایشان خسته از گلایه ها، طعنه ها و متلکها، می خواهد سکوت کند.
اینجا دیگر یکی از استودیوهای جام جم نیست که نامداری را مجبور کند حرفهایی بزند که به آنها اعتقادی ندارد.
اینجا دیگر صفحه مشاوره فلان مجله سبک زندگی نیست که نامداری را به همدلی با بیمارانش(!) دعوت کند.
اینجا اینستاگرام است و همان طور که مخاطبان می توانند گزنده ترین انتقادات را در آن نثار نامداری کنند، او نیز می تواند خیلی راحت تمام پستها و کامنتها را پاک کند و خلاص.

آقای اباذری! نظر شما چیست؟
داستان آیا با این فرمت ناگهانی تمام شده است؟ هرگز.
بحث در گروههای اجتماعی و دورهمی های خانوادگی تازه بالا گرفته و هیچ بعید نیست همین روزها به مانند پدیده مرتضی پاشایی یکی از جامعه شناسان مثلا یوسف اباذری هم وارد کارزار شده و در این باره نظرفرسایی کند.




ماجرای سبیلی که برنامه تلویزیونی فراستی را به باد داد!!

سینماژورنال/مهدی فلاح صابر: مسعود فراستی منتقد پیشکسوت که موضع گیریهای متفاوتش در برابر آثار سینمایی او را به شخصیتی خاص بدل کرده به تازگی مهمان برنامه ای در شبکه دوم سیما بود.
به گزارش سینماژورنال در این برنامه که “جیوگی” نام  داشت و توسط میلاد دخانچی اجاره می شد فراستی به بیان پاره ای از دیدگاههای خود پرداخت و البته نکته جالبی را درباره تعطیلی برنامه اش بیان کرد.

روشنفکران به مردم توهین نکنند
فراستی با اشاره به برخی روشنفکران گفت: به روشنفکران و دوستان توصیه میکنم فیلم ببینند و در برج عاج ننشینند و به مردم توهین نکنند.

خط قرمز ما دو چیز است
وی ادامه داد: در بحث کار فرهنگی خط قرمز ما دو چیز است که باید حفظ شده و رعایت شود. یکی منافع ملی  و دوم پایبندی به اصول مذهبی و عدم توهین به مقدسات.

از کارهایی که در تلویزیون کردم راضی ام
این منتقد خاطرنشان ساخت: من در تلویزیون کلی کار کردم و برنامه ساختم و از کارهایی که انجام دادم راضی هستم. از آنهایی هم که راضی نیستم به تلویزیون ربطی ندارد.

چون سبیلم بلند بود برنامه ام تعطیل شد
فراستی درباره گلایه های برخی منتقدان از رسانه ملی بیان کرد: تلویزیون مرا بسیار تحمل کرد اما در خصوص عدم دعوت از برخی منتقدین معتقدم تلویزیون بدرفتاری کرده؛  از اولین برخوردی که جلوی درب ورودی سازمان با آنها شده و آنها را دلزده کرده بگیرید تا آخر.
به گزارش سینماژورنال وی با اشاره به دلگیری خودش از رسانه ملی ادامه داد: من بعد از 10 سال که در تلویزیون برنامه داشتم به ناگاه برنامه ام تعطیل شد و وقتی پرسیدم چرا ؟؟؟ گفتند چون سبیلت بلند است اما باز هم صبرم زیاد است.
فراستی افزود: اما همه دوستان و همکاران من تحمل بالایی ندارند و برخی از آنها نازک نارنجی هستند و ناراحت میشوند از این برخوردها…

مرتضی از روشنفکری عبور کرد و اباذری روشنفکر غیرمذهبی است
فراستی که اخیرا با انتقاد تند و تیزش از فیلم مجیدی در کانون توجهات قرار گرفته بود درباره مقایسه مرتضی آوینی و یوسف اباذری بیان داشت: مرتضی آدم باسوادی بود و قبل از اینکه ایدئولوژیک باشد روشنفکر بود. مرتضی هم خودمان را خوب میشناخت و هم آنطرف( غرب ) را خوب میشناخت. یوسف اباذری هم آدم با سوادی است و هنر را خوب پیگیری کرده. ما با دو آدم با دو نگاه مواجه هستیم. یکی آدم روشنفکر غیر مذهبی مثل اباذری و دیگری آوینی که از روشنفکری عبور کرده است و به مذهب رسید.

با پوپولیستها و روشنفکران بورژوا مخالفم
مسعود فراستی در پایان گفته های خود درباره جریانی که با آن مشکل دارد گفت: من با دو طیف وضعم را روشن میکنم و میگویم با آنها مخالفم؛ اول با آنهایی که به مردم باج میدهند و مروج پوپولیسم هستند و دوم با انسانهای روشنفکر بورژوا!