1

بهروز افخمی با اشاره به اصغر فرهادی و «فروشنده»⇐در اثر ديدن انبوه تماشاگراني كه به ريشش مي‌خندند مجبور شد نامه‌اي درباره معتادان گورخواب بنویسد تا حواس مردم پرت شود

سینماروزان: بهروز افخمی مجری «هفت» که ماههاست به عنوان یادداشت نویس با «هفت صبح» همکاری می کند در تازه ترین یادداشتش که «تازه به دوران رسیده ها» نام گرفته کوشیده در کنار ذکر خیر برخی از فیلمسازان جوان از ترس و واهمه خود برای ساخت فیلم جدیدش سخن بگوید و در نهایت هم طعنه ای بزند به اصغر فرهادی و «فروشنده».

به گزارش سینماروزان افخمی به صراحت از این گفته که فرهادی از ترس مقایسه اثرش با آثار جوانترها مجبور شده اکران فیلمش را تا بعد از معرفی به عنوان نماینده ایرانی اسکار به تأخیر اندازد و از آنجا که فیلمش مورد توجه قرار نگرفته کوشیده با نگارش نامه ای درباره گورخوابان معتاد حواس مخاطبان را پرت کند تا ندانند چه محصول بی کیفیتی به آنها قالب شده!

متن کامل یادداشت افخمی را بخوایند:

تازه به دوران رسيده‌ها!

«لاك قرمز» را ديدم و با ديدن آن تعداد فيلم‌هاي جذاب و ديدني فيلمسازان جوان و تازه وارد سينماي ايران در سال نود و پنج از نظر من به هشت فيلم با هشت فيلمساز متفاوت رسيد. فيلم‌ها و فيلمسازان تازه وارد و انتظار برانگيز امسال تا آن جا كه من ديده‌ام اينها هستند: برادرم خسرو (احسان بيگلري) ايستاده در غبار (محمدحسين مهدويان) ابد و يك روز (سعيد روستايي) زاپاس (برزو نيك‌نژاد) نيمه شب اتفاق افتاد (تينا پاكروان و طلا معتضدي) متولد 65 (مجيد توكلي و جميله دارالشفايي) خانه‌اي در خيابان چهل و يكم (حميدرضا قرباني و آزيتا ايراني) و لاك قرمز (سيدجمال سيدحاتمي و امير عبدي).

بهترين فيلم اين فهرست يعني «برادرم خسرو» هنوز به نمايش عمومي درنيامده است اما شش فيلم از هشت فيلم كه تا حالا نمايش داده شده همگي كم و بيش با موفقيت تجاري هم روبه‌رو شده و پول خودشان را درآورده‌اند يا به سود خوب رسيده‌اند. يك نكته جالب اين است كه از اين هشت فيلم فيلمنامه سه تاش را زنان نوشته‌اند و در نوشتن بهترين آنها يعني برادرم خسرو هم يك زن (پريسا هاشم‌پور) همكاري كرده است. به اين ترتيب مي‌شود گفت كه همكاري فيلمسازان جوان با فيلمنامه‌نويسان زن نتايج خوبي داشته و بايد منتظر كارهاي بعدي اين زنان فيلمنامه‌نويس هم باشيم. به هر حال غير از فيلم ايستاده در غبار كه ساخت و پرداخت و بافت تصويري و صوتي خيلي چشمگير و جذاب دارد و زاپاس كه تنها فيلم كمدي اين فهرست اميدواركننده است مابقي فيلم‌ها به طور بنيادي و جدي متكي به فيلمنامه و ديالوگ خوب نوشته و روان و شخصيت‌سازي و بازي‌هاي به ياد ماندني هستند.

تماشاچي «برادرم خسرو» شخصيت‌هاي دو برادر عجيب اين فيلم غريب را هيچ وقت از ياد نمي‌برد و شخصيت‌هاي زنده و جنگنده ابد و يك روز هم به اين سادگي‌ها فراموش نمي‌شوند. حامد بهداد و رويا نونهالي در نيمه شب اتفاق افتاد به ياد مي‌مانند و حتي شخصيت پرديس احمديه در فيلم لاك قرمز با آن كه چندان متقاعدكننده از آب درنيامده به هر حال ما را درگير فيلم مي‌كند و همراه خودش مي‌برد. هيچ‌كدام از اين هشت فيلم طرح داستاني پيچيده ندارد و غير از «متولد 65» هيچ‌كدام ايده داستاني تازه ندارد و تقريبا در هر هشت فيلم داستان كم و بيش همان طور پيش مي‌رود كه از اول مي‌توانستيم حدس بزنيم اما اين شخصيت‌هاي فيلم‌ها هستند كه ما را نگران خودشان مي‌كنند و با خودشان مي‌برند و نمي‌گذارند پيش از تمام شدن فيلم از سالن بيرون برويم. نكته جالب ديگر اين است كه همين جوانان فيلم اولي و فيلم دومي بهترين فيلم‌هاي سينماي امسال ايران را ساخته‌اند يعني از فيلم‌هاي فيلمسازان قديمي و با اعتبار و رانت‌خوار (چه آنها كه از حكومت‌هاي خارجي رانت مي‌خورند و چه كساني كه از حكومت خودمان امتياز طلب دارند) هيچ فيلمي امسال در حد و اندازه‌هاي اين هشت فيلم درنيامده و هيچ‌كدام به اندازه آنها ماندگار نخواهد شد.

مثلا فيلم «فروشنده» كه در ارزيابي و معرفي براي اسكار بايد با دو تا از اين هشت فيلم رقابت مي‌كرد آنقدر كم مي‌آورد كه آقاي فرهادي مجبور شد تقلب كند و قايمش كند و تا زمان زورچپان كردن آن به عنوان نماينده ايران در اسكار فيلم را در معرض تماشاي عمومي قرار ندهد. خلاصه امسال واقعا سال جوانان و فيلم اولي‌ها بود. آنها كار را از راه سخت انجام دادند و بدون رانت و بدون تبليغات و بدون هوچي‌گري و خررنگ كني و پاپاراتزي بازي موفق شدند و با رونق‌ترين سال سينماي ايران در پونزده سال اخير را شكل دادند. آنها نشان دادند كه كار خودشان را بلدند و نيازي به نصيحت من ندارند. در حقيقت آنها كاري كرده‌اند كه من مي‌ترسم دست به دوربين بشوم و فيلم بعدي‌ام را بسازم و مي‌ترسم خودم را در مقايسه با اين جوجه‌هاي ديروز و نيمچه‌هاي امروز قرار بدهم.

اما البته چون كه معلم هستم و نمي‌توانم دست از عادت ناپسند نصيحت كردن بردارم اين چند سطر را نه براي فيلمسازان جوان امسال بلكه براي فيلم اولي‌هاي سال‌هاي آينده مي‌نويسم: اي فيلمساز بعد از اين عزيز! بدان و آگاه باش كه همه داستان‌ها گفته شده و طرح داستاني تازه و بديع وجود ندارد. بنابراين سعي نكن تماشاچي را با داستاني كه مثلا بديع و غيرقابل پيش‌بيني است سورپرايز كني. اين كار آخر و عاقبت ندارد. يك بار جستي ملخك! دو بار جستي ملخك! آخر به دستي ملخك!

اگر بناي داستان‌هايت را بر سورپرايز كردن تماشاچي بگذاري يكهو مي‌بيني فيلمي ساخته‌اي كه به جاي تماشاچي خودت را سورپرايز مي‌كند يعني در اثر ديدن انبوه تماشاگراني كه به ريشت مي‌خندند يا دنبالت مي‌گردند تا پول بليط‌شان را پس بگيرند جا مي‌خوري و چه بسا مجبور شوي نامه‌اي درباره به درد آمدن قلب خودت در اثر مشاهده معتادان گورخواب بنويسي تا شايد يك مدتي حواس مردم پرت شود و خدا خدا كني كه زودتر آب‌ها از آسياب بيفتد!




واکنش «کیهان» به گلایه اصغر فرهادی از وضعیت «گورخوابان»⇐آن روی سکه «گورخوابان»، زندگی اشرافی شما و همکاران و دولتمردان متبوع‌تان است/چرا به همکارانی اعتراض نمی کنید که با پول صندوق ذخیره فرهنگیان سریال ساختند؟/چرا به دوستانی خرده نمی گیرید که با پول بابک زنجانی فیلم ساختند و جایزه اش را به رییس دولت یازدهم تقدیم کردند؟

سینماروزان: نامه دلواپسانه ای که اصغر فرهادی در انتقاد از وضعیت گورخوابان شهریار به حسن روحانی نگاشته بود(اینجا را بخوانید) فارغ از پاسخ روحانی(اینجا را بخوانید) با واکنش روزنامه اصولگرای «کیهان» مواجه شده است که با طرح پرسشهایی نگارنده نامه را به چالش کشیده است.

متن کامل یادداشت «کیهان» را بخوانید:

آن روز که شما کنار قطریها شام میل می کردید هم این وضعیت وجود داشت

گویا فیلمساز جشنواره زده ما، تازه این‌گونه واقعیات به گوشش خورده و به همان دلیل نگاه مورچه‌وار شبه روشنفکری فکر می‌کند چون خودش نمی‌دانسته و ندیده پس هیچ کس دیگر هم نمی‌بیند و نمی‌داند!

غافل از آنکه وقتی ایشان در ضیافت‌های اسکاری و جشنواره‌ای خود در لس آنجلس و برلین و کن و … و سر میزهای شام میهمانی‌های امثال «الرمیحی» قطری (نماینده امیر قطر) و الکساندر مالت گای اروپایی (رئیس کمپانی ممنتو) لبخندهای آنچنانی می‌زد و دستخوش‌های میلیون دلاری تحت عنوان حمایت و «فاند» دریافت می‌کرد، در همان زمان، ده‌ها کمیته و موسسه و انجمن خیریه و امداد و صدها نفر از مومنین خیر و نیکوکار، روزانه بار فقر از دوش هزاران انسان درمانده برمی‌داشتند اما متاسفانه روح این به اصطلاح هنرمند هم از آنها خبر نداشته و ندارد و هنوز هم به شعر و شعار دادن بسنده می‌کند و تازه از مسئولین درخواست می‌کند که به این جور مکان‌ها سر بزنند!

همه معضلات را در خیانت و مهاجرت و… نبینید

کافی بود این استاد سینمای اجتماعی! یک سری از فیلم‌های جشنواره عمار را می‌دید یا فقط بعضی شب‌ها، همین اخبار 20/30 را از تلویزیون تماشا می‌کرد تا به بخشی از نابسامانی‌های اجتماعی(!) میدان ونک به پایین آشنا شده و این گونه متوهم نباشد که همه معضلات این جامعه در دو سه گروه مرفه بی‌درد پیرامون ایشان و مسائلی از قبیل خیانت و مهاجرت و عشق‌های ضربدری و مثلثی و مربعی و ذوزنقه‌ای و بخشش متجاوز به زن و خانه و زندگی و … خلاصه شده و می‌شود!
کسی نیست از این جناب به اصطلاح اسکاری بپرسد، خود شما با این همه ادعاهای پر طمطراق یک فیلمساز به اصطلاح اجتماعی، تاکنون چقدر به مستضعفین و محرومین و پابرهنه‌ها در قاب دوربین تان پرداخته‌اید؟

آن روی سکه گورخواب‌های شهریار زندگی اشرافی شما و همکاران و دولتمردان متبوع‌تان است؛ همان‌ها که به یک اشاره‌شان کمپین «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» راه انداختید و چوب حراج به منافع ملی زدید. یک بار هم شد نسبت به این زندگی‌های اشرافی اعتراض کنید و بغض و شرم وجودتان را فرا بگیرد؟

به همکارانتان که با اختلاس سریال ساختند اعتراض کنید یا به دوستانی که با همراهی بابک زنجانی فیلم ساختند!

به همکارانتان که با اختلاس میلیاردی از صندوق ذخیره فرهنگیان سریال ساختند و به بازیگرانی که از همین پول دستمزدهای میلیاردی گرفتند اعتراض کردید؟ آن هنگام بغض و شرم در کدام قسمت وجود شما بود؟

دوستان شما با سرمایه‌گذاری مفسد اقتصادی چون بابک زنجانی فیلم ساختند و جایزه همان فیلم را به آقای روحانی تقدیم کردند؛ آن زمان کجا بودید؟ وجدانتان آزرده نمی‌شد؟ شرم وجودتان را فرا نمی‌گرفت تا نسبت به حیف و میل بیت‌المال از جانب هم صنفی‌های‌تان اعتراض کنید و آن را یکی از عوامل تبعیض و بی‌عدالتی و اختلاف طبقاتی بدانید!

به نظر می‌رسد به صورت گزینشی بغض و شرم سراسر وجود شما را فرا می‌گیرد و این نامه‌نگاری‌ها هم از سر دیده شدن و جلب توجه است وگرنه اگر قرار باشد گورخواب‌های شهریار سر و سامان بگیرند اول از همه باید یقه زندگی اشرافی برخی دولتمردان و کسانی مثل شما و برخی همکارانتان را گرفت که به فرموده امیرالمؤمنین(ع): نعمت فراواني نديدم، مگر اين كه در كنارش حقي ضايع شده باشد.




رییس دولت یازدهم در واکنش به اصغر فرهادی⇐درباره کارتن خوابی و پل خوابی شنیده بودم اما درباره «گورخوابی» نه!

سینماروزان: نامه ای که اصغر فرهادی در تشریح وضعیت نابسامان عده ای گورخواب به رییس جمهور نوشت(اینجا را بخوانید) با واکنش حسن روحانی مواجه گشت.

به گزارش سینماروزان روحانی در نشست تخصصی جامعه نظارت و بازرسی دولت در محل سالن اجلاس سران اظهار کرد: من دیروز از یکی از هنرمندان نامه ای را خواندم که بسیار دردناک بود. شنیده بودیم بعضی ها از فقر کارتن خواب می شوند یا زیر پل ها می خوابند اما قبر خواب را کمترشنیده بودیم. این هنرمند در نامه نوشته بود وقتی این موضوع را دیدیم بغض در گلویم و شرمساری در سیمایم ایجاد شد.

وی ادامه داد: چه کسی می تواند در جامعه بزرگی مثل ایران به این عظمت، دین فرهنگ و با عشق به خاندان رسالت ببیند عده ای از هم نوعانش آسیب اجتماعی دیدند و به خاطر بی پناهی به قبر پناه برده اند. قبلا زنده به گور می گفتند، اما الان طرف برای اینکه سرما را تحمل کند خودش را در گور می کند.

رئیس جمهور با تاکید بر اینکه این مساله برای دولت و مردم قابل تحمل نیست، بیان کرد: برای حل چنین موضوعاتی همه باید یکپارچه شویم و از مسائل جناحی و اختلافات دست برداریم و مشکلات اساسی کشور را مدنظر قرار دهیم. برای حل مشکلات همه باید دست به دست هم بدهیم. دولت و ملت و همه مسئول هستیم و در برابر فساد همه ما مسئولیم. بزرگترین قدرت برای مقابله با فساد نظارت عمومی است.

رئیس جمهور با بیان اینکه برای رسیدن به رستگاری همه باید به صحنه بیاییم یادآور شد: باید مردم را به خیر و نیکی دعوت کنیم و جلوی منکر و فساد بایستیم. یکی از وظایف مهم احزاب، گروه ها، ثمن ها، تشکل ها، روزنامه ها، مجلات، سایت ها و رسانه ها  مقابله با فساد باید باشد. اگر همه به صحنه بیاییم و بازرسی و نظارت عمومی را که اسلام تحت دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر مقرر کرده، به خوبی استفاده کنیم می بینیم قدرت مردم بالاتر از دادگاه ها،‌بازرسی ها، دیوان ها و ارزیابی هاست.