1

کیومرث پوراحمد در جستجوی یک دختر دهه هفتادی مستعد(!) برای ساخت یک درام زنانه ملتهب!

سینماروزان: کیومرث پوراحمد سه سال بعد از «کفشهایم کو؟» به دنبال ساخت فیلمی تازه با نام «تیغ و ترمه» است؛ فیلمی زن محور که مضمونی ملتهب حول یک دختر جوان را روایت میکند.

به گزارش سینماروزان تاکنون حضور پژمان بازغی و هومن برق‌نورد در «تیغ و ترمه» حتمی شده و گروه تولید به دنبال یک دختر جوان مستعد هستند که ایفای نقش را به وی بسپارند؛ دختری که علیرغم برگزاری فراخوانی سراسری هنوز پیدا نشده ولی پوراحمد همچنان امیدوار است بتواند چهره ای تازه و مستعد از میان دهه هفتادیها برای این نقش انتخاب کند.

از میان عوامل پشت دوربین «تیغ و ترمه» تاکنون حضور علیرضا زرین‌دست به عنوان مدیر فیلمبرداری، مهری شیرازی به عنوان طراح چهره‌پردازی و مهران ملکوتی به عنوان مدیر صدابرداری قطعی شده است.

علی قائم مقامی که پیشتر «کفشهایم کو» را هم تهیه کرده بود و بهار امسال هم فیلم کثیرالمحدودیت زندگی پسر اینستاگرامی با نام «جشن دلتنگی» را روی پرده داشت، تولید «تیغ و ترمه» را برعهده دارد.




روایت کیومرث پوراحمد از «خونه خالی» یک روزنامه‌نگار صریح‌اللهجه!!+عکس

سینماروزان: کیومرث پوراحمد کارگردانی که بیش از همه به خاطر ساخت سریال «قصه های مجید» برآمده از اثری به همین نام نوشته هوشنگ مرادی کرمانی شناخته میشود این روزها مترصد آن است که تازه ترین فیلمش «تیغ و ترمه» را جلوی دوربین ببرد.

به گزارش سینماروزان پوراحمد در تازه ترین گفتگویش به روایت تازه‌ترین کتابی که خوانده، پرداخت؛ مجموعه داستانی با عنوان دوپهلوی «خونه خالی» که رضا استادی روزنامه‌نگار صریح‌اللهجه حیطه سینما و تلویزیون آن را نگاشته است.

کیومرث پوراحمد با اشاره به «خونه خالی» به «ایبنا» گفت: کتاب «خونه خالی» نثر روان و شیرینی دارد و طنازی خوبی در داستان‌ها حس می‌شود.

این کارگردان پیشکسوت «دیالوگ‌نویسی خوب» را ویژگی مهم دیگر این کتاب عنوان کرد و گفت: دیالوگ‌نویسی داستان‌های این مجموعه نقطه قوت این اثر است. مثلاً در داستانی مانند «زیر میزی» که به نسل امروز می‌پردازد، تفکر این نسل و نحوه مواجهه آن‌ها با زندگی روزمره در قالب دیالوگ‌های جذاب به خوبی به تصویر کشیده شده و این داستان نشان می‌دهد نسل امروز چقدر راحت ازدواج و چقدر راحت جدا می‌شود.

کارگردان درام عاشقانه «شب یلدا» ادامه داد: توجه به مسائل روز مانند اینستاگرام، تلگرام و تلفن‌های هوشمند و پیامدهای آن در جامعه و به تصویر کشیدن آن‌ها در قالب داستان از دیگر ویژگی‌های مثبت این مجموعه داستان است.

کیومرث پوراحمد تأکید کرد: بعضی از داستان‌های «خونه خالی» از نظر عناصر داستانی قابلیت تبدیل به رمان را داشته‌اند. مثل اولین داستان کتاب با نام «ریموت» که به روابط یک زن و شوهر می‌پردازد که داستان تکان دهنده‌ای است.

«خونه خالی» بعد از رمان‌های «هیچ وقت نامزد نبودیم» و «بدون تو غیرممکن بود»، اولین مجموعه داستان رضا استادی روزنامه‌نگار و نویسنده است که بهار امسال از سوی انتشارات «برکه خورشید» به بازار نشر عرضه شده است. استادی در این اثر با نگاهی طنز و نقادانه به سراغ جامعه ایران در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود رفته است؛ مقطعی که رویدادهایی همچون: گسترش شبکه‌های اجتماعی، شکل‌گیری سبک‌های جدید و خاصی از زندگی شده و پدیده‌هایی مانند: «خیانت»، «ازدواج سفید»، «آزادی‌های یواشکی»، «شکل گیری طبقه نوکیسه»، «زندگی لاگجری» و…. در شهرهای بزرگ گسترش فراوانی یافته است.

کیومرث پوراحمد-خونه خالی
کیومرث پوراحمد-خونه خالی



بعد از انتقادات مهدی فخیم‌زاده و کیومرث پوراحمد از فارابی⇐محمد نیک‌بین: مشخص نیست فارابی چرا به فیلمی ۵۰میلیون می‌دهد و به فیلمی دیگر ۵۰۰میلیون؟!/نبود ضابطه و قانون‌مندی آسیبهای فراوانی را وارد کرده!

سینماروزان: سیاست تازه ای که در فارابی برای حمایت از تولید صورت گرفته و در این مسیر به جای اعطای وام، نوعی مشارکت در تولید البته در قبال گرفتن وثیقه صورت می گیرد با انتقادات مهدی فخیم زاده و کیومرث پوراحمد مواجه شد.

به گزارش سینماروزان فخیم زاده با ارائه روایتی از تلاشهایش برای دریافت حمایت از فاربی، رویه جدید را همچون قرارداد ترکمانچای دانسته بود و پوراحمد به گلایه از این پرداخته بود که چرا فارابی فقط از نورچشمیها حمایت می کند.(اینجا و اینجا را بخوانید)

به تازگی محمد نیک بین تهیه کننده محجوب سینمای ایران که همچنان «ملی…» را روی پرده دارد درباره وضعیت حمایت فارابی از فیلمسازان به «شرق» گفت: یکی از مسائلی که این روزها در سینمای ایران مطرح شده، ‌بحث چگونگی عملکرد بنیاد سینمایی فارابی درباره اعطای وام به تهیه‌کنندگان در چرخه تولید فیلم‌‌های سینمایی است. قبل از هر چیزی، ‌واقعیت این است که اصلا نمی‌دانیم سیاست‌های جدید بنیاد دقیقا چیست! چندان مشخص نیست که می‌خواهند به چه نوع فیلم‌هایی وام بدهند و این وام‌ها قرار است مشمول چه نوع فیلم‌هایی شود!

این تهیه کننده ادامه داد: آیا قرار است به فیلم‌های دفاع مقدس توجه شود، ‌یا فیلم‌اولی‌ها یا ژانر کودک و… . از همه مهم‌تر، نحوه تقسیم وام‌هاست؛ مثلا می‌خواهند به فیلمی ٥٠ میلیون تومان وام بدهند یا به فیلم دیگر ٥٠٠ میلیون تومان! اصلا مبنای انتخاب فیلم‌ها بر اساس چه معیاری خواهد بود. به ‌همین ‌دلیل وقتی سیاست‌ها ‌شفاف بیان نمی‌شود، در نتیجه معیاری دیگر وجود ندارد و فقط سلیقه‌ها اعمال خواهند شد!

نیک بین خاطرنشان ساخت: اصلا حسن اینکه سیاست‌ها شفاف بیان شود، ‌این است که هر کسی در جایگاه خودش قرار می‌گیرد و دست آخر انتظارات بی‌جا از بنیاد سینمایی فارابی نخواهیم داشت. نکته مهم بعدی این است که اصولا اعطای وام برای تداوم فعالیت سینمای مستقل امری ضروری است؛ چون سال‌هاست بنیاد سینمایی فارابی به چنین کاری مشغول بوده و با زیروبم‌های کار تولید فیلم کاملا آشناست؛ وگرنه غیر از فارابی هیچ جای دیگری وجود ندارد که چنین کاری انجام دهد. از آن گذشته، ‌گرفتن وام از بانک‌ها و بازگشت آنها با سود‌های ٢٠ درصد، کمر بخش خصوص را می‌شکند و در درازمدت هم با توجه به بالارفتن هزینه‌های تولید، به‌صرفه نخواهد بود.

این تهیه کننده تأکید کرد: باید بپذیریم در همه این سال‌ها مشکلات مهم در بخش فرهنگ و هنر، نبود قانون‌مندی و ضابطه‌مندی است که آسیب‌های فراوانی وارد کرده است؛ چون اصولا در ایران هیچ نهادی از کسانی که کارآفرین هستند و اصولا سودآوری می‌کند، حمایت نمی‌کند. اغلب هم دولت‌ها به دلیل اینکه از موضع قدرت هستند، کمتر به سرمایه این بخش از جامعه توجه می‌کنند و به دلیل حمایت‌نکردن و نبود امنیت اقتصادی این بخش رها می‌شود و طبیعتا کسی در این بخش نمی‌تواند ریسک کند. به ‌همین ‌دلیل بی‌‌دلیل نیست که این روزها صدای برخی از تهیه‌کنندگان سینمای ایران درآمده است.




کیومرث پوراحمد در محفلی کاملا دولتی بیان کرد⇐فارابی به نورچشمی‌ها سرمایه می‌دهد و به ما می‌گوید برای خودت سرمایه پیدا کن/وقتی آدم باخاصیت را برمی‌دارند و آدم بی‌خاصیت می‌گذارند، سازمان از حیز انتفاع ساقط می‌شود/«فامیل بازی» و «معامله کردن پست» در مدیریت سینما نضج یافته!

سینماروزان: کیومرث پوراحمد کارگردانی که دو سال بعد از «کفشهایم کو؟» هنوز نتوانسته فیلمی را بسازد تازه ترین حضورش در هیأت داوران جشنواره کاملا دولتی رشد را مجالی کرد برای گلایه از سیکل مدیریت سینما در کشور.

به گزارش سینماروزان پوراحمد که عضو هیات داوران بخش فیلم داستانی بلند جشنواره فیلم رشد است با اشاره به دوران مدیریت علیرضا زرین در کانون پرورش و فکری کودکان و نوجوانان در اوایل انقلاب گفت: وقتی آدمی را که خاصیت داشته باشد برمی‌دارند و انسانی بی‌خاصیت می‌گذارند، سازمان از حیز انتفاع ساقط می‌شود. کانون در گذشته خیلی فعال بود و فیلم‌هایش در سراسر ایران نمایش داده می‌شد اما الان به سازمانی تبدیل شده که هرچند سال یک فیلم می‌سازد.

او همچنین اظهار کرد: برخی از آنهایی که پشت میزها نشسته‌اند، مشغولیت دیگری دارند و دغدغه سینما ندارند،  درحالی که ما با سینما زندگی می‌کنیم و نفس می‌کشیم اما آنها با سینما مدیریت و کاسبی می‌کنند.

پوراحمد با مطرح کردن اینکه مسائلی مثل «خاله‌بازی» و «فامیل‌بازی» و «معامله کردن پست» در سیکلهای مدیریتی سینما نضج یافته ابراز عقیده کرد: پست‌ها را به افرادی می‌دهند که شایسته نیستند و فقط میزشان را چسبیده‌اند و دلشان  نه برای ایران، نه برای کودک ایران و … نمی‌سوزد. باید شرایطی مهیا شود که فیلم‌سازان فیلم بسازند. آنهایی که دغدغه دارند، امکانات ندارند، حمایت نمی‌شوند و یا سرمایه آنها جور نمی‌شود.

او با بیان این‌که «بنیاد فارابی گفته خودم برای ساخت فیلم‌نامه‌ام سرمایه بیاورم و این در حالی است که به بعضی‌ها که نور چشمی‌ هستند سرمایه می‌دهند» درباره اینکه چرا مثل همیشه شاداب و سرحال نیست گفت: در حال حاضر زمین خورده‌ام و مهره‌هایم آسیب دیده‌اند و درد دارم. علاوه بر این موضوع، یک زمانی سالی یک فیلم می‌ساختم اما الان هر پنج یا شش سال یک فیلم می‌سازم. طبیعتا کلا حالم خوب نیست.

پوراحمد همچنین بیان کرد: با عرض پوزش از برگزارکنندگان جشنواره فیلم رشد باید بگویم کلا جشنواره‌ها اعم از جشنواره رشد، فجر و … هیچ تاثیری بر بدنه سینما نداشته‌اند، ندارند و نخواهند داشت.




اظهارات کیومرث پوراحمد در گفتگویی تازه⇐«۵۰ قدم آخر» قربانی دعوای دو سردار شد که می‌خواستند روی یکدیگر را کم کنند!!!/یکی از افتخاراتم این است که احمد شاملو «به خاطر هانیه» را از وسط در تلویزیون دیده بود/انبوهی فیلمنامه نوشته‌ام و دائم این در و آن در می‌زنم که کار کنم ولی کو سرمایه‌؟/علی قائم‌مقامی مرا هل داد در استخری که فقط یک وجب آب داشت!!!/«اتوبوس شب» از شبکه چهار بدون سانسور پخش شد اما شبکه یک آن را قیمه قیمه کرد!/یک ایده عالی از حبیب احمدزاده برای تولید به دستم رسید اما چون همسر یک آزاده در داستان بود، از خیرش گذشتم

سینماروزان: کیومرث پوراحمد هرچند بعد از ساخت فیلم ارگانی و کم فروش «50 قدم آخر» یک فیلم دیگر به نام «کفشهایم کو» را هم ساخت اما فاصله بعید این آثار آخر با نقاط اوجی همچون «شب یلدا» و «اتوبوس شب» موجب شده برخی او را در انتهای مسیر فیلمسازیش تصور کنند.

به گزارش سینماروزان با این حال پوراحمد همچنان می‌نویسد و امیدوار است طرحهای دلخواهش را به فیلم بدل کند اما مشکل نبود سرمایه عاملی است بر امتداد بیکاری.

پوراحمد در گفتگویی تفصیلی با معین احمدیان در «فرهیختگان» هم درباره این بیکاری حرف زده است و هم درباره دردسرهایی که بر سر «50 قدم آخر» کشید.

متن کامل گفتگوی پوراحمد را بخوانید:

«اتوبوس شب» از جمله آثار ماندگار سینمای دفاع مقدس است و به گفته خودتان، تجربه خوب ساخت این اثر، باعث شد که سراغ فیلم «50 قدم آخر»  بروید. ولی چه فرآیندی طی شد که شما در سال‌های اخیر بارها بگویید، دیگر فیلم دفاع مقدس نخواهم ساخت؟

برخوردهای کاملا سلیقه‌ای مقاماتی که هیچ ربطی به سینما ندارند ولی خودشان را محق می‌دانند در‌باره هر فیلمی اظهار‌نظر کنند. در واقع جز ارشاد که همیشه مبصر سینما بوده است حالا هر فیلمی، در هر ولایتی مبصر خاص خودش را هم دارد.  این دخالت‌های بی‌رویه  وقتی به فیلم‌های دفاع مقدس می‌رسد چند برابر می‌شود. دیگر تحملش را ندارم که یک فیلم بسازم و بی‌شمار مبصر داشته باشد. همین.

 «اتوبوس شب» در اکران عمومی بدون حذف یک فریم نمایش داده شد. اما در اولین نمایش تلویزیونی از شبکه اول ، فیلم را قیمه قیمه کردند. اندکی بعد برای حضور در برنامه «یک فیلم، یک تجربه» در شبکه چهار از من دعوت شد. گفتم فیلمم را قیمه قیمه کرده‌اید حالا توقع دارید بیایم در مراسم ختمش شرکت کنم‌، گفتند شما فیلم را از شبکه چهار ببین بعد تصمیم بگیر. وقتی «اتوبوس شب» از شبکه چهار پخش شد دیدم حتی یک فریم آن دست نخورده. هنوز هم نمی توانم حیرت نکنم از وضعیت اسف‌بار تلویزیون‌، یک بام و چند هوا !؟ اگر فیلم مشکلی ندارد چرا در شبکه یک قیمه قیمه شد؟ اگر مشکل دارد چرا از شبکه چهار کامل و درست پخش شد‌!؟ شما می‌توانی جوابم را بدهی؟ اتوبوس شب بارها از شبکه ‌های مختلف پخش شد و هربار صحنه‌هایی از فیلم حذف می‌شد و دفعه بعد صحنه‌های دیگری ! هر شبکه به سلیقه خودش سانسور می‌کند.خب معلوم است که  نه حساب کتابی در کار است نه قانون و مقرراتی دارد! به نظر شما با این شرایط بازهم باید فیلم دفاع مقدس بسازم؟ نخیر ، پشت دستم را داغ کرده‌ام.

یکی دو سال پیش حبیب احمدزاده، ایده‌ای ‌عالی داشت برای یک فیلم خانوادگی ولی زن قهرمان قصه، همسر یک آزاده بود. فکر کردم همین همسر آزاده بودن باعث می‌شود باز هم فیلم بی شمار مبصر پیدا کند. از  خیرش گذشتم.

چقدر با این نظر موافقید که تصمیمی که  حالا گرفتید در مورد اینکه دیگر فیلم دفاع مقدس نسازید، بخاطر همان حواشی و خاطره تلخ اکران «50 قدم آخر» در جشنواره سی و دوم فیلم فجر است.

اصلش همان بود‌، نه «اتوبوس شب». چون «اتوبوس شب» در اکران سینما و خارج از کشور هیچ مشکلی نداشت خیلی هم بازخوردهای خوبی داشت. این پشت دست داغ کردن سر «50 قدم آخر» پیش آمد.

 وقتی مونتاژ اولیه «50 قدم آخر» تمام شد یک نسخه 135 دقیقه‌ای داشتم که 35 دقیقه‌اش اضافه بود به‌ اضافه اینکه موسیقی متن هم نداشت، اصلاح رنگ و نور هم نشده بود، صداگذاری هم نشده بود، افکت‌های کامپیوتری فیلم هم اجرا نشده بود…همه اینها یعنی فیلمی که 60،50 درصد تاثیراتش را ندارد. قرار شد همین نسخه ناقص را به سرمایه گذار  50 درصد نشان بدهم. یک آقای بزرگوار با چندتن از معاونانش آمد و نسخه ناقص فیلم را دید و گفت این پاک‌ترین‌، زلال‌ترین، انسانی‌ترین (و چندتا ترین دیگر) فیلم دفاع مقدسی است که تا به حال دیده‌ام. حدود20  نفر از همکاران و دوستان مطبوعاتی را هم دعوت کردم، آمدند همان نسخه را دیدند و همه به‌به ،چه چه کردند. کات! روز اولین نمایش فیلم در برج میلاد. یک خبرگزاری بود که همیشه پیامک‌هایش برایم می‌آمد. تازه می‌خواستیم برویم توی سالن‌. یعنی هنوز فیلم شروع نشده بود که یک پیامک از این خبرگزاری رسید که نوشته بود‌: «فیلم 50 قدم آخر با برخورد سرد و تمسخرآمیز تماشاگران رو‌به‌رو شد.»

خب وقتی درباره فیلمی که هنوز دیده نشده یک پیامک از پیش آماده شده با این مضمون می‌آید معنی‌اش چیست؟ معنی‌اش این است گروهی از پیش تصمیم گرفته‌اند فیلم را بزنند و جالب اینکه در نمایش برج میلاد برخورد تمسخر‌آمیز هم بود. انگار گروهی را توی سالن چیده بودند که یک جاهایی هو کنند و یک جاهایی که اصلا خنده‌دار نیست بخندند و یک جاهایی سوت بلبلی بزنند و جالب‌تر از همه اینها به شهادت گروهی از دوستان مطبوعاتی که در طبقه پایین سالن نمایش،کار می‌کردند همان بزرگوار‌ «ترین ترین»‌، معاونش را گوشه‌ای خفت کرده بود او را شماتت می‌کند که چرا حالی‌اش نبوده این فیلم معلوم‌الحال (!) را به جشنواره راه ندهد!؟ خب در چنین فضای مسمومی هیچ‌کس نمی‌تواند خودداری کند و بی‌تفاوت بماند، یا لااقل من نتوانستم.  این بود که جلسه پرسش و پاسخ هم با عصبیت و سوء‌تفاهم زیاد برگزار شد و عده‌ای دلخور شدند. بعد هم آنها که از قیافه من خوش‌شان نمی‌آید به جای خود‌، دوستان نزدیک هم برهوت‌! سکوت محض‌! هیچ‌کس جز حامد عنقا و احمد طالبی‌نژاد کلامی بر فیلم ننوشتند. کلامی! در حالی که دست‌کم دوستان مطبوعاتی من خیلی خوب می‌دانند هیچ‌کس به اندازه من ظرفیت انتقاد‌پذیری ندارد. بعد هم که می‌گویم اخوی تو نه به عنوان دوست‌، نه به عنوان کسی که به گردنت حق دارم چون می‌گویی فلان فیلم من‌، فیلم بالینی توست، نه‌، به عنوان منتقد موظف بودی بنویسی فیلمی که ساخته‌ای مزخرف است و ایرادهایش را بگویی‌، یک‌، دو، سه چهار، تا 100، 200، 300 ؛ هر ایرادی که فیلم دارد باید بنویسی.

بعد هم که قرار شد فیلم اکران شود. در تمام این سال‌ها، معمولا قبل از اکران‌،  اداره نظارت ایرادهایی به فیلم می‌گیرد‌، ما هم می‌رویم چانه می‌زنیم و حذفی‌ها را به حداقل می‌رسانیم و بعد هم خودمان فیلم خودمان را مطابق سلیقه آقایان سانسور می‌کنیم. هیچ وقت  فیلم را دست ارشاد نمی‌دهیم. خودشان هم این جور راضی‌ترند، چون آنها در فیلم دست نبرده اند، تو خودت فیلم خودت را قیچی زده ای! می‌بینید چقدر دردناک و غم انگیز و نفرت انگیز است.اما سر «50 قدم آخر» فشارها آنقدر زیاد بود که واقعا توان تحملش را نداشتم‌، گفتم اختیار کامل دارید‌، هر کاری که می‌خواهید بکنید. بزرگواران هم 18 دقیقه فیلم را حذف کردند. یک سگ توی فیلم هست که نقش مهمی دارد، نقش سگ را کاملا مخدوش کردند. الان حضور سگ توی فیلم مسخره است. چون بالاخره هرچه باشد سگ نجس است دیگر. بعد هم پایان فیلم را به کل عوض کردند و تغییراتی دادند که واویلا ! نسخه‌ای که از دی وی دی فیلم الان توی بازار است تا دقیقه 80 آن (با اغماض) فیلم من است، از آن به بعدش فیلم من نیست. من ابدا ادعا ندارم که شاهکاری بدون نقص ساخته‌ام، لابد کار من هم اشکالاتی دارد‌، اما نکته اینجاست که واقعا نمی‌دانم «50 قدم آخر» فیلم خوبی است یا فیلم مزخرفی‌؟

زمانی که فیلم را می‌ساختیم می‌گفتم «50 قدم آخر» سخت‌ترین و بهترین فیلم من است‌. الان فقط می‌توانم بگویم که سخت‌ترین فیلمم است، اینکه بهترین یا بدترین فیلمم است، را نمی‌دانم؛ چون هیچ کس ننشست بنویسد و فیلم را به درستی تحلیل کند. آن سکوت دوستان مطبوعاتی خیلی غم‌انگیز بود واقعا. وقتی همه قطعات پازل «زدن» فیلم را کنار هم می‌گذارم به این نتیجه می‌رسم که به احتمال خیلی زیاد «50 قدم آخر» قربانی دعوای دو  سردار شده که می‌خواستند روی یکدیگر را کم کنند.

توی سینمای ایران سانسور امری است رایج و قطعی و انگار که حق ارشاد است که سانسور کند و انگار نه انگار که نکبت سانسور چه بلاهایی سر فیلم و فیلمساز می‌آورد ، اما در مورد فیلم دفاع مقدس این سانسور مضاعف در مضاعف است. همه این مشکلات و فشارها و خون دل خوردن‌ها را کنار هم بگذار اگر تو باشی باز هم فیلم دفاع مقدس می‌سازی !؟

شما فیلمی ماندگار به نام «به خاطر هانیه» دارید که دارای عناصر عاشورایی است. این اثر در بین اثار سینمایی شما چه جایگاهی دارد؟

اوایل انقلاب، سریال مستندی می‌ساختم به اسم «خلیج فارس‌، جغرافیای فقر و غنا». هنگام فیلمبرداری یکی از آن مستندها در بوشهر، همزمان با تاسوعا و  عاشورا  شد که از مراسم عاشورا هم فیلم گرفتم و در آن مستند استفاده کردم. عاشورای بوشهر به قدری باشکوه و جذاب و به نوعی تاثیرگذار بود که از همان موقع فکر کردم باید روزی فیلمی داستانی بسازم که مراسم عاشورای بوشهر نقطه مرکزی درام باشد تا اینکه بالاخره سال‌ها بعد ایده‌ای به ذهنم رسید که با اصغر عبداللهی رفتیم بوشهر و فیلمنامه را نوشتیم و حوزه هنری هم سرمایه فیلم را داد. یادم هست که اوایل بهار برای فیلمبرداری حاضر بودیم اما من گفتم باید چله تابستان برویم بوشهر. مدیر تولید فیلم گفت می‌دانی تابستان بوشهر چه جهنمی است؟ گفتم قبلا تابستان در بندرعباس و جزیره قشم زندگی کرده‌ام خوب می‌دانم تابستان بوشهر چه خبر است. چون موضوع فیلم تشنگی و گرما است باید گرما در تک تک فریم‌های فیلم موج بزند. این بود که وسط تابستان رفتیم بوشهر و فیلم را توی گرمای طاقت فرسای تابستان بوشهر ساختیم‌. من بعضی فیلم‌هایم را اصلا دوست ندارم و بعضی‌ها را خیلی دوست دارم. «به خاطر هانیه» را خیلی دوست دارم. یکی از افتخاراتم این است که احمد شاملو فیلم را از وسط در تلویزیـــون دیــده بود. مسلم منصوری به من خبر داد که شاملو فیلم را نصفه در تلویزیون دیده و دوست دارد آن را کامل ببیند. می‌دانیم شاملو به فولکلور خیلی اهمیت می‌داد. کار سترگش در کتاب «کوچه» نشانگر این اهمیت دادن است. یک کپی وی اچ اس (که آن موقع رایج بود) از «به خاطر هانیه» تهیه کردم و برای شاعر فرستادم. یادداشتی هم روی جلد فیلم نوشتم؛ یادداشتی سرشار از ابراز عشق و ارادت به شاملوی بزرگ.

این سال‌ها کم کار شده اید. علتش چیست؟

هیچ وقت به اندازه الان پرکار نبوده‌ام. انبوهی فیلمنامه کامل و خلاصه فیلمنامه نوشته‌ام و دائم این در و آن در می‌زنم که کار کنم ولی کو سرمایه‌؟

در مراسمی رئیس سازمان سینمایی را دیدم‌، گفتم آقا  ما در دهه 60 و 70 پادشاهی می‌کردیم‌. کافی بود اراده کنیم فیلم بسازیم فورا همه چیز مهیا می‌شد. فرقی هم نمی‌کرد که فیلم «خواهران غریب» پرفروش باشد یا «به خاطر هانیه» که فقط یک هفته در سینما آزادی اکران شد و بعد حوزه هنری فیلم را هدیه کرد به تلویزیون.

اما حالا کار به جایی رسیده که هر پنج،۶ سال امکان ساختن یک فیلم دست می‌دهد. مگر ما چقدر دیگر زندگی می‌کنیم؟  رئیس سازمان سینمایی گفت ما کمک می‌کنیم‌، ما حمایت می‌کنیم و چه و چه و چه‌ها. عین همین مکالمه را چهار سال قبلش با رئیس قبلی سازمان سینمایی داشتم‌، باز هم توی مراسمی بود. رئیس سازمان سینمایی گفت چه می‌کنی‌؟ گفتم پروانه ساخت گرفته‌ام که فیلم بسازم‌. گفت عالی! حتما باید فیلم بسازی. توی چهار سال گذشته تو مغضوب سازمان سینمایی بودی و اگر توی این دولت هم (آقای روحانی تازه رئیس جمهور شده بود) اگر فیلم نسازی خیلی بد است. در‌واقع علی قائم مقامی (تهیه‌کننده) فیلم دست من را کشید و من را هل داد و ما شیرجه زدیم توی استخری که یک وجب آب داشت، وقتی نیاز داشتیم که سازمان سینمایی و فارابی کمک کند برهوت. همان 200 میلیونی که به همه وام می‌دادند به من هم دادند آن هم قطره چکانی‌!  با هزار مکافات و تنگدستی و در‌واقع به همت علی قائم مقامی «کفش‌هایم کو؟» را ساختیم.

چهل و چند سال سابقه و تجربه در گوشه انزوا خاک می‌خورد، کپک می‌زند و می‌پلاسد. من نمی‌دانم این نکته برای  مدیران سینمای کشور هیچ اهمیتی دارد یا نه؟ نمی‌دانم وزیر ارشاد می‌داند که من و نسل ما در چه شرایطی هستیم یا نه؟




کيومرث پوراحمد روي آنتن زنده بيان کرد⇐ديگر فيلم جنگي نمي‌سازم چون اين ژانر «مبصر» زياد دارد!!!/روحاني گفت اگر فيلم نسازيد بد است اما ۴ سال فيلم نساختيم و اتفاقي نيفتاد/امسال هم پس از انتخابات گفتند حمايت مي‌کنند اما اتفاقي نيفتاد/در کاخ جشنواره افرادي چيده شده بودند که «۵۰قدم آخر»-فيلمي که ۴۰ ميليون هم نفروخت- را تمسخر کنند!

سينماروزان: آغاز هفته دفاع مقدس سبب ساز آن شد که کيومرث پوراحمد که سابقه ساخت دو فيلم جنگي «اتوبوس شب» و «پنجاه قدم آخر» را دارد مهمان برنامه «سينمادو»ي حامد عنقا شود و هم درباره فيلمسازي جنگ بگويد و هم درباره کم لطفيهاي سياسيون نسبت به سينماگران.

به گزارش سينماروزان پوراحمد درباره تبديل شدن «اتوبوس شب» از تله‌فيلم به فيلم بيان داشت: گفته بودند «اتوبوس شب» تله‌فيلم شود منتها من بعد گفتم اين فيلم قرار است فيلم جنگي باشد و قرار نيست تله فيلم باشد و بعد از ديدن قرار شد فيلم سينمايي باشد و در عرصه جشنواره و فستيوال هاي خارجي و داخلي هم موفق بود.

پور احمد درباره تجربه ساخته شدن «پنجاه قدم آخر» که در گيشه شکست سختي خورد اضافه کرد: طرحي پيشنهاد شد؛ حبيب احمدزاده هم در اين باره نقش اساسي داشت و هميشه فکر مي کردم سخت ترين فيلم و بهترين فيلمم خواهد بود. اينکه سخت‌ترين بود به من ثابت شد اما بهترين را هنوز هم نمي دانم. فيلم را وقتي در مرحله راف کات بود به يکي از سرمايه گذاران نشان دادم که بسيار از آن تعريف کرد. قبل از ورود به سالن نمايش فيلم در کاخ جشنواره «پنجاه قدم آخر» در جشنواره پيامکي آمد مبني بر اينکه فيلم با برخورد سرد تماشاگران روبرو شده است در حاليکه هنوز فيلم ديده نشده بود. فهميدم قرار شده فيلم زده شود.

پوراحمد که «پنجاه قدم…»ش در اکران رسمي حتي 40 ميليون هم نفروخت در «سينمادو» مدعي برنامه ريزي براي زدن فيلم شد. اين کارگردان گفت: در سالن ميلاد هم انگار افرادي چيده شده بودند که فيلم را تمسخر کنند. در جلسه پرسش و پاسخ هم همين اتفاق افتاد. بعد هم کساني که فيلم را دوست نداشتند که جاي خود اما دوستان هم سکوت کردند؛ کساني که در اکران خصوصي فيلم از آن تمجيد کرده بودند. براي همين من هنوز نمي دانم فيلم خوبي ساخته ام يا بدي.

پوراحمد با اشاره به دلخوري از کار در ژانر جنگ پاسخ داد: من ديگر در اين عرصه فيلم نمي سازم چون سينما به اندازه کافي مصبر دارد و در عرصه دفاع مقدس اين مبصرها بسيار زيادتر مي شوند.

پور احمد درباره حال و روزش بعد از انتخابات96 بيان داشت: فقط فيلمنامه مي نويسم. در افطاري چهار سال پيش با آقاي روحاني ايشان گفتند اگر شما فيلم نسازيد بد است، اما اين چهار سال نساختم اتفاقي هم نيفتاد به جز يک فيلم «کفش هايم کو؟».

اين کارگردان ادامه داد: اينکه 40 سال تجربه خاک مي خورد افسردگي مي آورد. امسال هم پس از انتخابات، گفتند حمايت مي‌کنند اما اتفاقي نيفتاد اينطور به نظر مي رسد که زياد هم از بين رفتن اين تجربيات براي کسي مهم نيست.




حمله کیومرث پوراحمد به آنها که به دنبال حذف جوایز فنی از جشنواره فجر هستند⇐باید برویم سر گذر تئاتر خیابانی اجرا کنیم

سینماروزان: برخی از حلقه بالادستی خانه سینما به دنبال حذف جوایز فنی از جشنواره فجر هستند تا بدین طریق اعتباری تراشیده شود برای جشن خانه سینما با این حال نه تنها پشت صحنه قدرتمند سینمای ایران به مخالفت با این تصمیم پرداخته‌اند بلکه یکی مثل فریدون جیرانی هم پیدا شده و  از این گفته که چنین تصمیمی در جشنواره بیست و دوم فجر به دبیری محمدمهدی عسکرپور هم گرفته شد اما مخالفتها آن قدر بود که فقط یک دوره دوام آورد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان حالا کیومرث پوراحمد کارگردان قدیمی سینمای ایران که آخرین ساخته اش «کفشهایم کو» سه سال قبل در جشنواره فجر حضور داشت با طعنه ای گزنده به آنها که به دنبال حذف جوایز منفی از فجر هستند به «ایسنا» گفت: فرض کنید من کارگردان یک سناریو دارم و بازیگرانم را هم انتخاب کرده‌ام، خُب اگر فنی‌ها و هنری‌ها نباشند باید بروم سر یک گذر، تئاتر خیابانی اجرا کنم. ولی اگر قرار است فیلم بسازم اول به فیلمبردار احتیاج دارم، بعد صدابردار، گریمور، طراح صحنه و لباس،مسوول جلوه‌های ویژه و کلی متخصص دیگر.

پوراحمد خاطرنشان کرد: مسوولان فعلی سینما مدیرانی قدیمی و باتجربه هستند اما یک مسئول فرضی هرچقدر هم تازه کار باشد می‌داند که فیلم‌سازی «هلو بیا تو گلو» نیست و هرگز جوایز دستاوردهای هنری و فنی را حذف نمی‌کند. در ضمن جشنواره‌ای با قدمت فجر بعد از این همه سال جایزه دادن به همه افرادی که در یک فیلم نقش خلاقه دارند، چگونه می‌تواند با حذف این جوایز انگیزه‌های انبوهی از بهترین تکنسین‌ها و هنرمندان خلاق را از بین ببرد.




روایت کیومرث پوراحمد از شکست «درخت گلابی» بخاطر حذف شکیبایی تا نقش نداشتن در فیلمی که نامش در تیتراژ آن آمده!

سینماروزان: کیومرث پوراحمد کارگردان سینما و تلویزیون که در سالهای اخیر و بعد از «اتوبوس شب» نتوانسته اثری قابل توجه و اقناع کننده بسازد در تیتراژ فیلم «برادرم خسرو» نامش به عنوان مشاور کارگردان آمده است. پوراحمد در گفتگو با «شرق» از این گفته که در تولید این فیلم که احسان بیگلری دستیار سابقش آن را ساخته هیچ نقشی نداشته است.

پوراحمد می گوید: قرار نبود مشاور فیلم باشم اما وقتی در تیتراژ فیلم اسم خودم را به‌عنوان «مشاور کارگردان» دیدم جا خوردم، یادم آمد که وزارت ارشاد از کارگردان‌های فیلم اول می‌خواهد که یک مشاور معرفی کنند. احسان هم از من خواست، من هم قبول کردم درحالی‌که هیچ، مطلقا هیچ نقشی هم در فیلم نداشتم. اسم من در تیتراژ صرفا یک فرمالیته اداری است.

این کارگردان با اشاره به تیم بازیگران «برادرم خسرو» بیان میدارد:  تا جایی که اطلاع دارم،  قرار بود نقش ناصر هاشمی را کسی دیگر{علی مصفا} بازی کند. اما در اجرا ناصر هاشمی لحن دیگری به نقش داد. مثل فیلم «درخت گلابی» داریوش مهرجویی که خسرو شکیبایی انتخاب اولش بود. اما به توافق نرسیدند و همایون ارشادی جایگزین شد و همین باعث شکست آن فیلم درخشان شد. آقای ارشادی بسیار دوست‌داشتنی و محترم است اما… . عباس کیارستمی می‌گفت بازیگران من یکبارمصرف هستند. به گمانم درست می‌گفت. یا دست‌کم برای هر نقشی و در هر فیلمی مناسب نیستند.




ساعاتی پس از روی آنتن رفتن ⇐خالق «شب یلدا» و «قصه‌های مجید» به فرمانداری رفت+عکس

سینماروزان: کیومرث پوراحمد خالق آثاری ماندگار نظیر «شب یلدا» و قصه های مجید» سومین روز بهار را در فرمانداری تهران گذراند آن هم در شرایطی که فرمانداری تهران شاهد تعداد بالای علاقمندانی بود که برای ثبت‌نام در پنجمین دوره انتخابات شورای شهر تهران حاضر شده بودند.

به گزارش سینماروزان حضور پوراحمد که ساعاتی قبلتر از حضور در فرمانداری، در مجموعه «دکوپاژ» شبکه افق ظاهر شده بود و به تفصیل درباره کارنامه هنری خویش سخن گفته بود بسیاری را به این گمان انداخت که بعد از رضا ایرانمنش او دومین سینماگر ایرانی است که بناست در انتخابات شورای شهر امسال شرکت کند.

با این حال پوراحمد نه برای ثبت نام در انتخابات بلکه برای همراهی با علی قائم‌مقامی مدیرتولید باسابقه که تهیه‌کنندگی فیلم آخر پوراحمد «کفشهایم کو؟» را برعهده داشت به فرمانداری آمده بود. قائم مقامی که پیشتر در انتخابات مجلس هم ثبت نام کرده بود برای اعلام کاندیداتوری شورای شهر و ثبت نام به فرمانداری آمده بود و پوراحمد که به رفیق سالهای اخیر او بدل شده نیز در این حضور کنارش بود.

قابل تأمل درباره علی قائم مقامی که مدیریت تولید آثاری مختلف از «آژانس شیشه ای»، «متولد ماه مهر» و «نسل سوخته» تا «به رنگ ارغوان»، «چ» و «رستاخیز» را برعهده داشته آن است که در انتخابات اخیر هیأت مدیره خانه سینما هم توانست به هیأت مدیره راه پیدا کند و به عنوان سخنگوی هیأت مدیره جدید فعالیت کند.

با ثبت نام علی قائم‌مقامی و پیشتر رضا ایرانمنش باید منتظر ماند و دید آیا صنف سینمای ایران که مدام از بی توجهی ارگانهای شهری به سینماگران می‌نالد یک بار برای همیشه هم که شده کنار کاندیداهای صنفی خود قرار خواهند گرفت و از آنها برای حضور در شورای شهر حمایت خواهد کرد یا به مانند سالیان اخیر ترجیح می دهد دنباله‌روی سیاسیونی باشد که همواره هنرمندان را به چشم پیاده نظام انتخاباتی نگریسته‌اند؟

علی قائم مقامی و کیومرث پوراحمد در فرمانداری تهران
علی قائم مقامی و کیومرث پوراحمد در فرمانداری تهران
علی قائم مقامی و کیومرث پوراحمد در فرمانداری تهران
علی قائم مقامی و کیومرث پوراحمد در فرمانداری تهران



افشاگری بی‌سابقه علیه جشنواره‌ای منسوب به یک شبکه ماهواره‌ای غیرمجاز⇐از حضور کارمندان قراردادی ارشاد به عنوان مهمان ویژه تا ارسال اخبار جشنواره توسط کارمند فارابی/از رفت و آمدهای اخیر رییس نظارت به ترکیه تا حضور تهیه‌کننده منتقد پولشویی-حوزه هنری در جشنواره!

سینماروزان: برگزاری جشنواره فیلم عصر در ترکیه و وابستگی این جشنواره به یک شبکه ماهواره ای فارسی زبان با عنوان pntv سبب ساز آن شد که مدتی پیش از برگزاری جشنواره مدیران نظارتی ارشاد از سینماگران بخواهند در این جشنواره شرکت نکنند.

به گزارش سینماروزان با این حال نه تنها این جشنواره با حضور برخی سینماگران سرشناس ایرانی برگزار شد(اینجا را بخوانید) بلکه حتی برخی کارمندان قراردادی سازمان سینمایی و از جمله متصدی تولید کتابچه در یک گروه سینمایی کم مخاطب که در روابط عمومی جشنواره دولتی بین الملل فجر هم مشغول به کار است از جمله همکاران این جشنواره بودند. جالبتر اینکه یکی از کارمندان فارابی نیز وظیفه ارسال اخبار این جشنواره برای رسانه ها را برعهده داشته است.

این تناقضات باعث شده روزنامه «جوان» در گزارشی انتقادی به طرح پرسشهایی درباره ریشه های برگزاری چنین جشنواره ای بپردازد.

متن گزارش «جوان» را بخوانید:

صنوف سينما زير چتر يك ميلياردر

با اينکه سازمان سينمايي وزارت ارشاد دولت يازدهم اعلام کرده بود که «جشنواره فيلم عصر» را به رسميت نمي‌شناسد، اما حضور کارمندان قراردادي اين وزارتخانه در آنکارا نشان مي‌دهد که حتي خود كارمندان اين وزارتخانه تره‌اي براي اين حرف‌ها خرد نمي‌كنند.

برخي اعضاي اصناف سينمايي نيز که انتظار مي‌رود رفتاري پدرانه نسبت به سينما داشته باشند، جزو افرادي هستند که در چند روز گذشته خود را به آنکارا رسانده‌اند و از همه متأسفانه صنف سينما آنقدر حقير شده که رئيس يکي از اصلي‌ترين اصناف سينمايي جمعي از اهالي سينماي ايران را گرد آورده و ايشان را براي ضيافت چند روزه به بهانه جشنواره‌اي ايراني به ترکيه برده است.

اينجاست که مي‌شود ريشه‌هاي وضعيت اسفناک سينماي ايران را بهتر شناسايي کرد. وقتي اصناف از هول حليم خود را به درون ديگ پرتاب مي‌کنند، ديگر از بدنه سينما چه انتظاري مي‌رود. غلامرضا موسوي که مدت‌ها پست رياست شوراي عالي تهيه‌کنندگان سينما را يدک مي‌کشيد و مدام به حوزه هنري به خاطر نمايش ندادن برخي آثار سينمايي گير مي‌داد و از پولشويي در سينما سخن مي‌گفت و به تازگي نيز در جشنواره فيلم فجر به خاطر يک عمر فعاليت سينمايي از وي تجليل شد، حالا خودش جزو افرادي است که حاضر شده در جشنواره موسوم به فيلم‌هاي ايراني در ترکيه حضور يابد.

جالب است که وزارت ارشاد چندي پيش اعلام کرده بود که اين جشنواره را به رسميت نمي‌شناسد، اما يک فوج از کارمندان اين وزارتخانه در آنکارا حضور به هم رساندند، براي مثال کارمند گروه دولتي هنر و تجربه در اين بزم ايراني حاضر شده است.

روز گذشته در گزارشي درباره جشنواره عصر نظر محمدرضا عباسيان، دبيـر سابق جشنواره فجـر را جويا شد و اين مدير سابق سينمايي از اين سخن گفت که «برگزاري جشنواره «عصر» مـي‌تـواند مـانند سرمـايه‌گـذاري‌هـاي «ب. ‌ز» متهم بزرگ مـالي در سينمـا باشد. بنده اطلاع دارم که از طريق سازمان سينمايي پول در اختيار برخي افراد قرار گرفته است که در خارج از کشور هفته فيلم و جشنواره فيلم ايراني برگزار کنند؛ جشنواره‌هايي که نه تنها خودشان بلکه جوايزي که مي‌دهند نيز بي‌ارزش‌ هستند.»

جشنواره فيلم‌هاي ‌ايراني موسوم به عصر از سوي اسماعیل ايزددوست، صاحب يک شبکه ماهواره‌اي فارسي‌زبان برگزار مي‌شود و براي رد گم کردن و حساس نشدن مسئولان ايراني شروع مراسم افتتاحيه را مشابه برنامه‌هاي رسمي داخل کشور و با تلاوت قرآن کريم و اجراي سرود ملي کشورمان برگزار کرد. قرار است بخش بين‌الملل اين جشنواره نيز شهريورماه سال آينده در ترکيه برگزار شود.

اصلي‌ترين کار ويژه جشنواره‌هاي فيلم در جهان خط دادن به فيلمسازان و الهام‌بخش بودن در گرايش‌هاي مضموني فيلم‌هاست. اينکه در جشنواره فيلم‌هاي ايراني صوت قرآن يا سرود ملي ايران پخش شود، موضوعي فرعي است و صرفاً برگزاري اين تشريفات براي حفظ ظاهر نمي‌تواند نگراني‌هاي فرهنگي چنين رويدادهايي را کمرنگ کند. البته همين حالا و در جشنواره فجر انقلاب به فيلم‌هايي جايزه داده مي‌شود که بعضاً سنخيتي با اهداف و آرمان‌هاي کشور ندارند و معلوم است که در جشنواره‌اي که در کشور ترکيه برگزار مي‌شود، قرار است چه رويکردهايي لحاظ شود.

اينکه يک کشور خارجي جشنواره‌اي ايراني برگزار کند، اساساً نقض غرض محسوب مي‌شود، جشنواره‌هاي دنيا را به نام شهرشان مي‌شناسند و پرواضح است که آنکارا هيچ ربطي به ايران ندارد و اگر قرار است جشنواره‌اي صرفاً با فيلم‌هاي ايراني برگزار شود، اساساً بايد اين جشنواره در جغرافياي ايران برگزار شود گرچه برخي جشنواره‌هاي بزرگ دنيا چند سالي است که بخشي از برنامه‌هاي جنبي خود را به فيلم‌هاي يک کشور خاص اختصاص مي‌دهند و اين اقدام هم گرچه محض رضاي خدا و ستايش از هنر انجام نمي‌شود، ولي اينکه به طور اختصاصي يک جشنواره در کشوري بيگانه فيلم‌هاي کشور ديگر را نمايش داده و داوري کند و جايزه بدهد حتماً جنبه‌هاي راهبردي و اهداف درازمدتي را براي سمت‌دهي به اغراض پشت‌پرده دنبال مي‌کند.

رفت و آمدهاي چندي پيش حبيب ايل‌بيگي، معاون ارزشيابي وزارت ارشاد و اخبار مربوط به اکران فيلم‌هاي ايراني در ترکيه نيز جزو سياست‌هايي بود که روزنامه «جوان» نسبت به آن هشدار داده بود.

توزیع جوایز؛ از «لانتوری» تا «قندون جهیزیه» و «کفشهایم کو؟»

جالب است که فاطمه معتمدآريا، كيومرث پوراحمد، مهدى احمدى، ابراهيم شيبانى و نادر طريقت فيلمهاى اين جشنواره را داورى كردند. در اين جشنواره تنديس برترين بازيگر زن به مريم كاظمى براى بازي در فيلم «جامه دران»، بهترين بازيگر مرد به صابر ابر براى فيلم «قندون جهزيه»، لوح تقدير و تنديس بهترين فيلمنامه به سارا سلطانى و ابراهيم ابراهيميان براى فيلم «عادت نمي كنيم» و بهترين فيلمنامه اقتباسى به حميدرضا قطبى و ناهيد طباطبايى براي فيلم «جامه دران» اهدا شد.

همچنين ديپلم افتخار بهترين كارگردانى به سام قريبيان براي فيلم« ٣٦٠درجه» رسيد. تنديس بهترين كارگردانى به رضا درميشيان براى فيلم «لانتورى» اهدا شد و تنديس بهترين فيلم به سعيد سعدى براي تهيه «قندون جهيزيه» تعلق گرفت. در پايان مراسم جايزه ويژه هيئت داوران به  على ملاقلى پور رسيد و على قائم مقامى تهيه كننده فیلم سینمایی «کفشهایم کو» جایزه ویژه دبیر برای نگاه سالم و انسانی در فیلم سینمایی را دریافت کرد.




روی آنتن سیما بیان شد⇐کیومرث پوراحمد: خاک بر سر آن بازیگر و شرم باد بر آن تهیه‌کننده!!!

سینماروزان: کیومرث پوراحمد کارگردان سینمای ایران در بخشی از برنامه “بدون تعارف” که از شبکه دوم سیما روی آنتن رفت نکات تندی را درباره شیوع ناهنجاری های رفتاری میان بازیگران بیان کرد.

به گزارش سینماروزان کیومرث پوراحمد در این گفتگو اظهار داشت: سوپراستارهای دوزاری که دوزار هم نمی‌ارزند اما میلیارد میلیارد می‌گیرند، پول‌های خیلی کلان و بی‌خود و بی‌جهت می‌گیرند، بی‌خود و بی‌جهت به آن‌ها می‌دهند، شرمشان باد تهیه‌کنندگانی که به این‌ها این پول‌ها را می‌دهند!

وی تصریح کرد: شرمش باد آن بازیگری که سر صحنه مواد می‌کشد؛ خاک بر سرش کنند! و خاک بر سر سینمای ما که به چنین آدم نفرت‌انگیزی همچنان کار می‌دهد، با پول‌های کلان، چون جایزه فلان و فلان را گرفته!

کارگردان “شب یلدا” و “کفشهایم کو” ادامه داد: خاک بر سر بازیگر زنی که برای خوشگل شدن، جراحی می‌کند!




آخرین عاشقانه پوراحمد در شبکه نمایش خانگی+عکس

سینماروزان: آخرین فیلم سینمایی اکران شده کیومرث پوراحمد با نام “کفشهایم کو” به شبکه خانگی عرضه شد.

به گزارش سینماروزان عاشقانه “کفشهایم کو” که توسط علی قائم مقامی تهیه شده است از حضور رضا کیانیان به عنوان بازیگر اصلی سود می برد.

“کفشهایم کو” داستان عشق یک پدر و دختر را در شرایطی بیان می کند که سالهاست از هم جدا افتاده اند.

علاوه بر کیانیان، مجید مظفری، رویا نونهالی، بهاره کیان افشار و مینا وحید هم در فیلم ایفای نقش کرده اند.

کفشهایم کو؟
کفشهایم کو؟



۲۰ سال بعد از “سرنخ”⇐پوراحمد یک فیلم جنایی می‌سازد

سینماژورنال: کیومرث پوراحمد که در کارنامه اش ساخت یک سریال پلیسی با نام “سرنخ” را دارد قصد دارد در سینما هم ژانر پلیسی-جنایی را تجربه کند.

به گزارش سینماژورنال پوراحمد نوروز امسال “کفشهایم کو” را به تهیه کنندگی علی قائم مقامی روی پرده داشت و حالا چنان که “مهر” خبر داده  پروانه ساخت یک فیلمنامه جنایی را اخذ کرده است.

خبر داده این فیلمنامه “پرونده باز است” نام دارد و داستانی جنایی دارد.

“پرونده باز است” بیستمین فیلم کیومرث پوراحمد است و نویسندگی فیلمنامه توسط کیومرث پوراحمد و فرید مصطفوی انجام شده است. تهیه کنندگی این فیلم را هم علی قائم مقامی برعهده دارد که سابقه سالها مدیریت تولید در سینمای ایران را داشته است.

“پرونده باز است” بعد از سریال “سرنخ” که حدودا دو دهه قبل تولید شد دومین تجربه جدی پوراحمد در ژانر جنایی به شمار می رود.




پس از تمجيد حاتمي‌كيا⇐اين مخالف پيشين هم براي مراسم يادبود به پاريس رفت!!+عکس

سینماژورنال: ماجرای پیامهای تسلیت مرتبط با درگذشت عباس کیارستمی تمامی ندارد و جالب است که درست به مانند شهادت مرتضی آوینی که مجالی را فراهم آورد تا مخالفان درجه اول وی از فراقش فریاد وااسفا به آسمان بردارند حالا درباره کیارستمی هم پیامهایی گل درشت از جانب مخالفان سالیان وی می رسد.

به گزارش سینماژورنال بعد از حاتمی‌کیا که درباره پیام تسلیت “قلندر”وارش(!) به تفصیل نوشتیم (اینجا را بخوانید) حضور کیومرث پوراحمد بلافاصله بعد از درگذشت کیارستمی در فرانسه و حضور در مراسم یادبود کیارستمی است که جلب نظر می‌کند.

ابتدا دستیاری در “خانه دوست…”

پوراحمد البته که در دهه شصت علاقه زیادی به کیارستمی و سبک سینمایی وی نشان می‌داد و نه تنها به عنوان دستیار در “خانه دوست کجاست” کنار وی بود بلکه از مجله‌ای که در آن قلم می‌زد فراوان در جهت تحسین کیارستمی و “خانه دوست”ش استفاده کرد ضمن اینکه بعدتر در پاس داشت این فیلم کتابی هم نوشت…

همراهی با حوزه هنری و نقد کیا

ماه عسل پوراحمد با کیارستمی اما زودتر از حد تصور به پایان رسید چون نزدیکی به جریان سینمایی حوزه هنری و همراه شدن با فیلمسازان حاضر در حوزه هنری و از جمله سیدمرتضی آوینی سبب ساز آن شد که پوراحمد نه تنها به نقد جریان سینمایی جشنواره‌ای که کیارستمی را به آن می‌شناختند بپردازد بلکه در اثبات مواضع جدید خویش مستندی مانند “ما و مرتضی” را بسازد.

این نقد در تمام سالهای نزدیکی پوراحمد و حوزه هنری و بخصوص سالهای مرافقت با حجت الاسلام زم و تولید شدن آثاری مانند “خواهران غریب” با حمایت حوزه ادامه داشت اما بعد از خروج از حوزه هنری بود که دوباره ورق برگشت و اوضاع متعادلتر شد.

بازگشت بعد از مرگ

بعد از درگذشت کیارستمی نیز پوراحمد بی‌اعتنا به همه آن طعنه‌ها زودتر از حتی دستیاران کیارستمی خود را به پاریس رساند و در مراسم یادبود او شرکت کرد تا چندین علامت تعجب باشد که در واکاوی این تناقضات در ذهن مخاطبان نقش ببندد…

پوراحمد در یادبود کیارستمی در پاریس

پوراحمد در یادبود کیارستمی در پاریس




دو دهه تقابل حاتمی‌کیا-کیارستمی با مرگ کیارستمی به پایان رسید؟؟؟/”قلندر” در دایره واژگان حاتمی‌کیا چه معنایی دارد؟

سینماژورنال/حامد مظفری: در میان پیامهای تسلیتی که برای درگذشت عباس کیارستمی از سوی چهره های مختلف سینما صادر شد بیش از همه پیام تسلیت ابراهیم حاتمی‌کیا جلب توجه می‌کرد.

به گزارش سینماژورنال ساعاتی بعد از مرگ کیارستمی، حاتمی‌کیا در یادداشتی نوشت: روحت قرین رحمت اصل‌ترین قلندر سینمای ایران.

این یادداشت و استفاده از صفت “قلندر” برای توصیف کیارستمی به قدر کافی دوپهلو به نظر می‌رسید و مشخص نبود که حاتمی‌کیا در استفاده از لفظ “قلندر” بر وجه مثبت این واژه به شخصیتی دارای عزت نفس تکیه داشته یا شخصیتی گریزان از اجتماع!

دو دهه تقابل

برای آن که بتوانیم به دریافتی کاملتر از منظور حاتمی‌کیا برسیم باید به مرور ارتباط وی با کیارستمی در طی دو دهه اخیر بپردازیم.

ابراهیم حاتمی کیا به هنگام زندگانی کیارستمی از جمله فیلمسازانی به شمار می‌رفت که چندین بار وی را مورد انتقاد شدید وی قرار داده بود.

شاید روترین انتقاد حاتمی‌کیا خطاب به کیارستمی به هنگام ساخت فیلم “آژانس شیشه ای” بازگردد که حاتمی کیا در این فیلم کاراکتر کارگردانی را خلق کرد بلحاظ ظاهری کاملا شبیه به کیارستمی. این کاراکتر  بارانی به تن و عینک آفتابی به چشم در میان حاضران در آژانس کاکتوسی قرار داشت که اعضایش گروگان “حاج کاظم” بودند.

مجید مشیری ایفاگر این کاراکتر بود و این کاراکتر در طول فیلم به صراحت از این می‌گفت که کارگردان است و برای تهیه بلیت جهت شرکت در جشنواره‌ای خارجی به آژانس کاکتوس آمده است!

آژانس شیشه ای
نمایی از “آژانس شیشه ای”/مجید مشیری در شمایل کیارستمی در میان عزت‌ا.. مهرآوران و حبیب رضایی

شخصیت پردازی حاتمی کیا برای این کاراکتر در این جهت صورت گرفته بود که این کارگردان آدمی نشان داده شود که به حضور در بحثهایی که میان حاج کاظم و گروگانهای مختلف-یا به تعبیر حاج کاظم “شاهد”های مختلف- صورت می‌گیرد علاقه ای ندارد و همه سعیش این است که شرایط خروج از آژانس و احتمالا پریدن به سمت جشنواره‌ای خارجی را فراهم آورد.

حین فیلم حتی برخوردی فیزیکی هم میان این کارگردان و “حاج کاظم”(با بازی پرویز پرستویی) که انگار از این همه بی تفاوتی این کارگردان به تنگ آمده صورت میگیرد…

رضا کیانیان و پرویز پرستویی در نمایی از "روبان قرمز"
رضا کیانیان و پرویز پرستویی در نمایی از “روبان قرمز”

در سالهای بعدتر و در آثاری مانند “روبان قرمز” و تصویرسازی کاراکتر یک افغان شوریده مسلک با بازی رضا کیانیان نیز طعنه‌هایی به خلق و خوی رفتاری کیارستمی به چشم می‌خورد؛ درست در فضایی که پرویز پرستویی نیز شمایلی از حاتمی کیا را تداعی می کرد…

طعنه به سینمای جشنواره‌ای و دوپاسپورته‌ها

این تقابلات نمادین در سالهای بعد همراه شد با انتقادات شفاهی حاتمی کیا از کیارستمی و سبک فیلمسازی او در دهه شصت.

از جمله این انتقادات شفاهی به ابتدای سال 93 بازمی‌گشت که حاتمی‌کیا با حضور در برنامه “راز” نادر طالب‌زاده با انتقاد از سینمای جشنواره‌ای که کیارستمی از پیشروانش بود بیان داشت:  همکاران من اگر نمی‌خواهید حرف مردم را بزنید پس زنده باد سینمای جشنواره ای؛ آن ور آبیها کیف هم می‌کنند از کارتان! برخی فیلمسازان واقعا درگیر ردکارپت شده اند. این دوپاسپورته‌ها بویژه در حوزه فرهنگ یعنی چه که اتفاق افتاده؟ چرا طرف یک پایش این ور است و یک پایش آن ور؟ این غم‌انگیز است برای ما که برخی تا می‌بینند خبری است دنبال عافیت باشند و جای دیگر بروند. اگر از این مملکتی پای آن بایست.

تقابل در جشنواره مقاومت به اوج رسید

چند ماه بعد در مهرماه 93 و در اختتامیه جشنواره مقاومت حاتمی‌کیا با طعنه‌هایی تندتر به کیارستمی تاخت و چنین گفت: عزیزکرده‌ای از سینمای ایران، اخیرا حرف‌هایی زده و شهدا را قربانی جنگ دانسته است. من مصاحبه این کارگردان را چندین‌بار دیدم. البته همیشه می‌دانستم که جریانی وجود دارد که نسبت به جنگ و دفاع مقدس بی‌تفاوت است. از همین‌رو از استادان خود که در راس آنها سیدمحمد بهشتی قرار دارد می‌خواهم که نگاه خود را نسبت به این اظهارنظر بیان کنند.

اعتراض ابراهیم حاتمی‌کیا به آن بخش از اظهارات عباس کیارستمی مربوط می‌شد که چند ماه قبلتر در حاشیه جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشگاه سیراکیوز آمریکا بیان شده بود.

کیارستمی در آن جلسه گفته بود: یک‌هفته قبل از اینکه اینجا بیایم یکی از فیلمسازانی که سال‌ها فیلم جنگی ساخته {اشاره به ابراهیم حاتمی‌کیا} فیلم‌های پرهزینه جنگی – و البته با مخاطب کمتر- برای اینکه مخاطب ایرانی دیگر حوصله جنگ نداشت، بنابراین بودجه‌های خیلی سنگین می‌گیرد و فیلم‌های جنگی می‌سازد، گوش من را پیچانده بود که زمانی که ما داشتیم می‌جنگیدیم کیارستمی داشت دنبال دفترچه دوستش می‌گشت. “خانه دوست کجاست” یکی از پربیننده‌ترین فیلم‌هایی بود که من ساختم، درواقع همه‌جای دنیا آن را می‌شناسند.

این کارگردان ادامه داده بود: “خانه دوست کجاست” ماندگار شد چون راجع به یک ارزش انسانی صحبت می‌کرد. اما فیلم‌های تو نماند چون تو راجع به دوره‌ای از تاریخ ایران حرف زدی که تازه آن دوره هم بچه‌ها را به هیجان آوردی و احمدپورهای دیگر رفتند در جنگ و کشته شدند و حالا پس از سال‌ها می‌شود راجع به آنها فکر کرد که آنها چطوری از بین رفتند. در یک جنگی که هیچ مفهومی نداشت.

ابراهیم حاتمی‌کیا در دیگر اظهارات خود در اختتامیه جشنواره مقاومت ۹۳ عباس کیارستمی را کارگردانی معرفی کرد که همواره مورد حمایت وزارت‌خارجه بوده است.

 اشاره اخیرش به جریان دریافت جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن ۱۹۹۷ توسط کیارستمی مربوط می‌شود که در زمان خود در پی کش‌وقوس‌های فراوان در ساختمان بهارستان، ‌دکتر علی‌اکبر ولایتی، ‌وزیر امورخارجه وقت، در معرفی‌شدن فیلم «طعم گیلاس» به جشنواره فیلم کن تاثیرگذار بود.

عباس کیارستمی بعد از اظهارات حاتمی کیا وقتی مخاطب سوالی قرار گرفت مبنی بر اینکه نظرش نسبت به صحبتهای حاتمی کیا چیست فقط بیتی از اشعار سعدی را خواند و گفت: «گر خسته‌دلی نعره زند بر سر کویی / عیبش نتوان گفت که بی‌خویشتن است آن.»

عیادتی رسمی به اهتمام حبیب

این تقابلات و نیش و کنایه ها ادامه داشت تا شدت یافتن بیماری سرطان عباس کیارستمی در فروردین 95 و چندین بار بستری شدن وی در بیمارستان.

شدت یافتن بیماری سبب ساز آن شد که دو ماه قبل از مرگ، حاتمی‌کیا از عباس کیارستمی عیادت کند. این عیادت هم نه در خانه کیارستمی و فضایی صمیمانه که به هنگام یکی از چک‌آپ‌های بیمارستانی‌ کیارستمی در فضایی کاملا رسمی فراهم شد.

جالب است که حلقه واسطه میان حاتمی‌کیا و کیارستمی برای ترتیب دادن این عیادت نویسنده‌ای به نام حبیب احمدزاده بود که در سالهای اخیر به عنوان مشاور فیلمنامه هم در کنار امثال کیومرث پوراحمد و خسرو سینایی حضور داشته و هم کنار امثال حسن برزیده و پرویز شیخ‌طادی.

آیا ماجرا ادامه دارد؟

مرور همه این اتفاقات برای طرح این پرسش بود که آیا تقابلات حاتمی‌کیا-کیارستمی با مرگ کیارستمی پایان پذیرفته است؟ یا آن که خیلی زود این تقابلات در جایی دیگر و محفلی دیگر و این بار با نیش و کنایه به همروان کیارستمی امتداد خواهد یافت؟

باید منتظر ماند و اتفاقات تازه را رصد کرد…




کلاس درس کيانيان براي دانشجويان نورولوژي!+عکس

سينماژورنال: آخرين ساخته سينمايي کيومرث پوراحمد با عنوان “کفشهايم کو؟” همچنان به اکران خود به صورت محدود ادامه مي دهد.

به گزارش سينماژورنال اين فيلم که داستان پيرمردي آلزايمري با بازي رضا کيانيان را روايت مي کند که درگيريهاي قبلي زندگي خانوادگيش در گذشته آسيبهاي فراواني را وارد مي کند با واکنش يک عصب‌شناس و عصب‌پژوه به نام عبدالرحمن نجل‌رحيم مواجه شده است.

اين عصب شناس با نگارش يادداشتي در “شرق” ضمن تقدير از بازي کيانيان در نقش يک آلزايمري آن را کلاس درسي براي دانشجويان نورولوژي دانسته است.

سينماژورنال متن کامل يادداشت اين عصب شناس را ارائه مي دهد:

آلزايمر نيز معلول ازهم‌پاشيدگي خانواده است

براي من که هنر سينما ابداع شده است تا گستره کار مغز ما را به نمايش بگذارد، فيلم «کفش‌هايم کو؟» با مرکزيت بيماري آلزايمر (نوعي زوال عقل)، طبيعتا بايد زمينه مناسبي براي بحث و بررسي باشد. بيماري آلزايمر، نتيجه تخريب و ازهم‌پاشيدگي تدريجي ساختاري مغز است که موجب فروپاشي ذهن، زوال حافظه و شناخت مي‌شود.

در سناريوي فيلم «کفش‌هايم کو؟»، شاهد ازهم‌پاشيدن مغز و ذهن کاراکتر اصلي فيلم، به علت بيماري آلزايمر (اما متعاقب ازهم‌پاشيدن زندگي خانوادگي‌اش) هستيم، بنابراين بدون تأکيد آشکار، روايت فيلم اين‌طور القا مي‌کند که گويي آلزايمر نيز معلول ازهم‌پاشيدگي خانواده است و به نحوي تأکيد دراماتيک فيلم روي بحران موازي ديگر قرار مي‌گيرد که با هم رابطه علت‌ومعلولي بارزي ندارند. گرچه تنهايي و عوارض عاطفي و افسردگي ناشي از آن مي‌تواند در سرعت‌بخشيدن به ظهور اين بيماري تأثير داشته باشد يا اضطراب ناشي از امکان بروز آن را تشديد کند، اما نمي‌تواند عامل اصلي بروز آن باشد. بنابراين روايت دراماتيک يا تراژيک فيلم از درون فاجعه اصلي يعني در مغز، نمي‌گذرد و آشوب درون‌مغزي به آشوب درون‌خانوادگي نسبت داده مي‌شود و بحران اصلي، مسئله‌اي فرعي و در حاشيه جلوه مي‌کند.

حمله اضطرابي زاييده از ترس ابتلا به بيماري آلزايمر

مزيت قابل‌تقدير فيلم «کفش‌هايم کو؟» اين است که شايد براي اولين‌بار در فيلمي به‌طور جدي و دقيق نظريات مشورتي نورولوژيستي کارآشنا براي پرداختن به زيروبم رفتاري فرد دچار آلزايمر در نظر گرفته مي‌شود. اين همکاري ميمون از مقاله بهار سال 94 «کيومرث پوراحمد» در مجله فيلم که آن را تقديم به دکتر «مريم نوروزيان» کرده‌اند، مشخص و معلوم است.

ولي آنچه در آن مقاله و در فيلم «پوراحمد» بيشتر جلب‌نظر مي‌کند و امروزه ما در قشري از طبقه متوسط به بالا در ايران شاهد هستيم، حمله اضطرابي زاييده از ترس ابتلا به بيماري آلزايمر و علائم نبود تمرکز و ازهم‌پاشيدن حافظه‌اي ناشي از تشويش و اضطراب است که شايد در ابتدا علائم طبيعي بروز بيماري را تحت‌الشعاع خود قرار دهد و حتي ممکن است که تشخيص را با تأخير بيشتري روبه‌رو کند يا مدتي سرگرداني تشخيصي ايجاد کند. اين جو نامساعد رسانه‌زده اضطرابي که در ابتداي فيلم بر شخصيت محوري آن و در نوشته قبلي و کار فعلي «پوراحمد» آشکار است، کمکي به شناخت بيماري در ميان اکثر اقشار جامعه در سطح فرهنگي مختلف و خرده‌فرهنگ‌ها در جامعه نمي‌کند که اغلب دغدغه‌اي چندان در مورد حافظه افراد مسن خود ندارند. از طرف ديگر افراد مسن اقشار وسيعي نيز اين پريشاني زودرس را از خود نشان نمي‌دهند. نشان‌دادن اين اضطراب وسواسي، ماهيت آهستگي و تدريجي و پنهاني‌بودن بيماري، که نياز به ظرافت و دقت در نگاه دارد از تماشاچي فيلم که بايد به آرامي به عمق فاجعه راهنمايي شود و در آن تجربه شريک شود تا به ادراک همه‌جانبه‌تري برسد، گرفته مي‌شود و سوءتفاهماتي در مورد ماهيت بيماري ايجاد مي‌کند.

کلاس درس کيانيان براي تدريس نورولوژي

نکته مهم ديگر درباره فيلم به بازيگري مربوط مي‌شود. مسلما فشار بازيگري در اين فيلم بر دوش کسي است که نقش آدم مبتلا به آلزايمر را بازي مي‌کند. بازي «رضا کيانيان» مثل معلمي سر کلاس است که مي‌خواهد اداي آلزايمري‌ها را دربياورد تا دانشجويانش آن را بهتر ياد بگيرند.

بنابراين بازي «کيانيان» براي کلاس تدريس نورولوژي به دانشجوياني که تابه‌حال بيمار آلزايمري نديده‌اند، عالي است تا درباره برخي از نشانه‌هاي ملموس بيماري در رفتار آنها بيشتر توجه شود. گرچه هنوز به نظر مي‌رسد «کيانيان» در تقليد نيز در بعضي از سکانس‌هاي فيلم دچار لغزش مي‌شود، به‌ويژه در هنگام اجراي ترانه‌هاي محبوب قديمي بيش‌ازحد و به مدت طولاني‌تر از يک آلزايمري پيشرفته که دچار تکرارهاي تکلمي شده، طبيعي به نظر مي‌رسد.

کفشهایم کو
رضا کیانیان و رویا نونهالی در نمایی از “کفشهایم کو”

کيانيان به مانند يک معلم ورزيده

ولي به‌جرئت مي‌توان گفت که در هيچ لحظه‌اي از فيلم نمي‌توان باور کرد که «کيانيان» آدمي است که به آلزايمر مبتلا شده است و مشکل نيست که تشخيص دهيم که او «کيانيان» است و در حال اجراي آگاهانه و دقيق نقش يک آلزايمري در فيلم، درعين‌حال که نمي‌شود باور کرد که او آلزايمر دارد. اما نبايد اين را ناديده گرفت که «کيانيان» مانند يک معلم بسيار ورزيده و توانا حتي مي‌داند کدام علامت رفتاري را بايد با اغراق بازي کند تا در ذهن دانشجويانش بماند. ولي در همين احوال پرواضح است که او آلزايمر ندارد و تنها نقش آلزايمري را به دقت تقليد مي‌کند. البته اين نوع بازي نيز ناشي از نحوه برخورد ابژکتيو، از بيرون و آگاهانه به بيماري است. اما به‌طورکلي، با توجه به ساختار فيلم مي‌شود تصور کرد که اگر سناريو به اين سو هدايت مي‌شد که درنهايت آقاي کارخانه‌دار سابق، تنهامانده در ايران با خانواده مهاجرت‌کرده به آمريکا، آلزايمر نداشته، بلکه افسردگي و اضطراب ناشي از ابتلا به آلزايمر، حافظه او را آشفته کرده و با بازگشت اعضاي خانواده، نگراني‌اش برطرف شده و او سلامت خود را بازمي‌يافت، فيلم و بازيگري آن قابل‌باورتر، پرنفوذتر، مؤثرتر و حتي آموزنده‌تر مي‌شد. درهرحال به تلاش دست‌اندرکاران فيلم و دقت نظر آنها بايد ارج گذاشت و به اميد کارهاي بهتر در اين زمينه ماند. سينماگران ما فراموش نکنند که طبق نظريات جديد در بسط ايده «نوروايماژ»، توسعه اين نوع همکاري با نورولوژي و مغزپژوهي امروز مي‌تواند عرصه‌اي نوين در سينماي هنري ما ايجاد کند.




بازگشت خالق “قصه‌های مجید” به تلویزیون با سریالی تاریخی

سینماژورنال: کیومرث پوراحمد که بعد از بیشتر از دو دهه فعالیت در سینما و تلویزیون همچنان به واسطه ساخت سریال “قصه‌های مجید” شناخته میشود یک سریالیتاریخی می سازد.

به گزارش سینماژورنال محمود فلاح تهیهکننده سریال «مختارنامه» تهیه کنندگی این سریال را که “آب” نام دارد برعهده دارد. فلاح درباره وضعیت تولید این سریال به “ایسنا” اعلام کرد: سریال تاریخی «آب» همچنان در حال نگارش است و فکر می‌کنم تا پاییز امسال نگارشش به پایان برسد.

محمود فلاح در پاسخ به اینکه فکر می‌کند شرایط تولید این مجموعه تاریخی چه زمانی فراهم شود؟ گفت: هنوز معلوم نیست این مجموعه تاریخی که مربوط به تاریخچه آب از زمان قاجار تا حال حاضر است، برای تلویزیون ساخته شود یا برای شبکه نمایش خانگی تهیه شود.

وی بیان کرد: اینکه سازمان صداوسیما سریال «آب» را بخواهد یا رسانه‌های تصویری و اینکه قرار است بودجه‌اش را چه کسی بدهد و با چه ارگان‌هایی مشارکت داشته باشیم، هنوز مشخص نشده است؛ بنابراین فعلا تا پایان نگارش این مجموعه باید منتظر باشیم ببینیم چه تصمیمی گرفته می‌شود.

فلاح همچنین خبر داد: با پایان نگارش سریال «آب‌» امیدواریم بتوانیم تا پایان سال 95 این مجموعه 30 قسمتی را کلید بزنیم.




واکنش تهیه‌کننده “کفشهایم کو” به سینماژورنال: فارابی فقط یک وام داد که آن را هم تا ریال آخر باید پس دهیم

سینماژورنال: چند روز قبل بخشی از گفته های علی قائم مقامی تهیه کننده “کفشهایم کو” که در آن ادعا کرده بود فیلمش محصول بخش خصوصی است در سینماژورنال منتشر شد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال همزمان با انتشار آن گزارش به این خرده گرفتیم که چطور میشود فیلمی با حمایت فارابی تولید شده باشد و تهیه کننده اش ادعای خصوصی بودن داشته باشد.

این مساله با واکنش علی قائم مقامی مواجه شده که در گفتگو با سینماژورنال درباره چند و چون حضور فارابی در این پروژه توضیحاتی داده و گفته است حمایت فارابی در حد یک وام بوده است.

فقط یک وام گرفتیم

قائم مقامی می گوید: ما برای تامین 30 درصد از بودجه فيلم از فارابی مصوبه وام داشتيم؛ آن هم وامی که باید ظرف 18 ماه تا ریال آخر بازگردانده شود.

وی ادامه می دهد: تقریبا تمامی فیلمهای تولیدشده در سینمای ایران مشمول این وام می شوند که فقط یک سوم  هزینه تولید را پوشش می دهد. برای دریافت همین وام هم باید بارها و بارها پشت در دفتر آقایان منتظر بمانید تا بار دهند و دو کلام با شما دیالوگ کنند.

این تهیه کننده که سابقه سالها فعالیت به عنوان مدیر تولید را در سینمای ایران داشته می افزاید: تازه همان وام هم هنوز به طور کامل تسویه نشده در شرایطی که فیلم ما در روزهای انتهایی اکران قرار دارد.

آثاری دیگر مشمول حمایتهای خاص بودند

قائم مقامی با اشاره به حمایتهای تمام و کمال فارابی از برخی پروژه های خاص خاطرنشان می سازد: فارابي در همه این سالها در تولید بعضي از فيلم ها شراکت داشته و بخش عمده بودجه را به عنوان سرمایه گذار تامین کرده؛ نمونه هایی از این آثار را در جشنواره سی و چهارم دیدیم و البته بازخورد  توام با رخوت مخاطبان نسبت به آنها را!! با این حال در مورد “کفشهایم کو” فارابی فقط و فقط 30 درصد بودجه تولید را وام داد و 70 درصد بودجه تولید را خودمان تامین کردیم و حتی برای دریافت تجهیزات تولید هم هیچ حمایتی صورت نگرفت.

مدیر تولید آثاری نظیر “چ” و “رستاخیز” ادامه می دهد: سوابق طولانی خودم در حیطه مدیریت تولید که هیچ اما اگر سوابق پوراحمد را هم اعمال می کردند سهم این فیلم چیزی بیشتر از یک وام حداقلی بود که قسط آخر آن هم هنوز پرداخت نشده است.

مشمول هیچ رانتی نبودیم

قائم مقامی در پایان گفته های خود به سینماژورنال بیان می دارد:”کفشهایم کو” مشمول هیچ رانت یا حمايت خاصی نبود و با توجه به اینکه ظرف چند ماه آینده باید همان وام را هم برگردانم پس تمامی هزینه تولید را خودمان تامین کرده ایم.




تهیه‌کننده “کفشهایم کو” بدون اشاره به حمایت فارابی⇐ این فیلم محصول کامل بخش خصوصی است

سینماژورنال: علی قائم مقامی مدیرتولید باسابقه سینمای ایران که سال گذشته اولین تجربه تهیه کنندگی خود را با کیومرث پوراحمد در “کفشهایم کو؟” انجام داد اخیرا با حضور در “هفت” توضیحاتی را داد درباره وضعیت اکران این فیلم و البته چگونگی تولید آن.

به گزارش سینماژورنال علی قائم مقامی با انتقاد از قانون جدید شورای صنفی نمایش در محدود کردن مدت زمان اکران فیلم‌ها و وضعیت سالن‌ها تعلق گرفته به این فیلم، گفت: آئین نامه محدودیت اکران 10 هفته‌ای درباره فیلم‌هایی مثل فیلم من که کاملا محصول بخش خصوصی است، نباید لحاظ شود. ما به 2 سینما با تعداد هفته‌ بیشتر مثلا 15 هفته راضی‌ایم.

این تهیه کننده در اظهارنظری تعجب برانگیز مهم ترین علت عدم فروش آخرین ساخته کیومرث پوراحمد را اضافه شدن یک فیلم به اکران نوروزی نسبت به سال‌های گذشته دانست و افزود: امسال یک فیلم بیشتر در ایام نوروزی اکران شد. لذا به فیلم «کفشهایم کو؟» سینمای کمی تعلق گرفت. وقتی اعتراض می‌کنیم به ما مجوز اکران داده‌اید، اما سالن ما کم است می‌گویند، نمی توانیم سینماداران را اجبار کنیم یک فیلم را اکران کنند؟!اوضاع اکران ما به لحاظ کمیت سانس فرق زیادی با هنروتجربه نداشت.

وی با اشاره به وضعیت سانسهای فیلمش ادامه داد: در تعطیلات نوروز سینمایی در میدان انقلاب فیلم ما را فقط در سانس 10 صبح نشان می داد. من از شما می‌پرسم در تعطیلات نوروز چه کسی پیدا می‌شود ساعت 10 صبح فیلم ببیند؟ اگر بن هور هم به نمایش در می‌آمد، نمی‌توانست فروش خوبی داشته باشد.

قائم مقامی که شنیده هایی درباره حمایت بنیاد سینمایی فارابی در تولید فیلم “کفشهایم کو؟”یش وجود دارد درباره روند جذب سرمایه برای این فیلم گفت: این فیلم محصول کامل بخش خصوصی است. سرمایه آن هم توسط من و کیومرث پوراحمد جور شد. پوراحمد بعد از بیشتر از سه دهه فیلمنامه نویسی و کارگردانی پس انداز خود را صرف تولید این فیلم کرد. این تهیه کننده ادامه داد: این را هم بگویم که هیچ نهاد خاصی برای تولید این فیلم به ما پول نداد.

به گزارش سینماژورنال اینکه تهیه کننده ای با حمایت فارابی فیلم تولید کند و از آن طرف محصول خود را اثری متعلق به بخش خصوصی بداند هم از آن عجایبی است که احتمالا فقط در سینمای ایران می توان سراغ گرفت.

علی قائم مقامی(راست) در کنار علیرضا زرین دست و کیومرث پوراحمد
علی قائم مقامی(راست) در کنار علیرضا زرین دست و کیومرث پوراحمد

 




دختری جوان در محاصره دوستان و آشنایان؛ مضمون تازه‌ترین فیلم کیومرث پوراحمد

سینماژورنال: کیومرث پوراحمد کارگردانی که همچنان “شب یلدا”یش در فاصله ای طولانی از دیگر ساخته هایش محبوب ترین اثرش قلمداد می شود، نوروز امسال “کفشهایم کو؟” را روی پرده داشت.

به گزارش سینماژورنال “کفشهایم کو؟” جزو آن دسته از آثار نوروزی بود که به دلیل مضمون نه چندان مفرح نتوانست مورد توجه مخاطبان قرار گیرد.

پوراحمد در تازه ترین گفتگویش درباره این اثر که با “فیلم” انجام شده از تازه ترین طرحش برای نگارش فیلمنامه سخن گفته است؛ این طرح درباره دختر جوانی است که دچار وضعیت پیچیده ای می شود.

به گزارش سینماژورنال پوراحمد با اشاره به یکی از رمانهایی که اخیرا خوانده می گوید: اخیرا رمانی خواندم به اسم “کی از این چرخ و فلک پیاده می شوم”(گلرنگ رنجبر) که میثم مولایی کتاب را به من داد. خیلی از آن لذت بردم. داستان دختر جوانی است که از همه نزدیکان و آشنایانش رودست می خورد.

وی ادامه می دهد: از نویسنده و ناشر کتاب اجازه اقتباس از آن را گرفتم. رمان را به یکی دو نفر داده ام تا بخوانند و نظرشان را بگویند و خودم و فرید مصطفوی هم مشغول کلنجار رفتن با آن هستیم تا براساس آن فیلمنامه ای بنویسیم.

پوراحمد خاطرنشان می سازد: گفتگوهایی هم با دختران جوانی که هم سن و سال شخصیت اصلی این رمان هستند داشته ایم تا ببینم اگر آنها دچار چنین وضعیتی بشوند چه عکس العملی نشان می دهند.