1

شاهد مثال ۱۸+ “کیهان” از نوش آفرین!!

سینماروزان: اینکه رسانه ای همچون “کیهان” به نقد فضای هنری قبل از انقلاب اسلامی بپردازد چندان تازگی ندارد ولی اینکه “کیهان” با بازنشر گفته های برخی از عناصر شکوفا شده در همان دوران به نقد فضای هنری پیش از انقلاب بپردازد تازگی دارد.

فاطمه عبدی گلنگشی یا نوش آفرین از جمله بازیگر-خوانندگان دوران سابق است که به غیر از شاخصه های هنری بخاطر همسری سابق سعید راد هم شناخته میشود.

نوش آفرین اخیرا در گفتگویی به ارتباط تهیه کننده سالاری سینمای پیش از انقلاب با پرده دری های فیلمها اشاره کرده که موجب شده “کیهان” هم این سخنان را شاهد مثالی بداند بر نزول هنری پیش از انقلاب.

متن گزارش “کیهان” را بخوانید:

یک بازیگر زن فیلمفارسی به سهم خود از پشت صحنه سینمای فاسد پیش از انقلاب سخن گفت!

فاطمه عبدی گلنگشی مشهور به نوش‌آفرین- خواننده و بازیگر فیلمفارسی- در گفت‌وگو با تلویزیون «من و تو» اعتراف کرد که در بازی صحنه‌های غیر اخلاقی، هیچ بازیگر زنی حق انتخاب نداشته است.

این بازیگر سابق مقیم آمریکا، با اشاره به پول دوستی تهیه کنندگان سینمای طاغوت گفت: می‌خواستند با برهنه کردن زن‌ها، مردها را به هر شکلی به سینما بکشانند.




کیهان” در تحلیلی با اشاره به انفعال دست اندرکاران محفل موسوم به جهانی خبر داد⇐ سازمان سینمایی ادغام بین الملل در جشنواره اصلی فجر را عملی خواهد کرد

سینماروزان: نقد و نظر پیرامون جدایی هزینه زای بین الملل از فجر، پنج سال بعد از جدایی همچنان ادامه دارد.

روزنامه اصولگرای “کیهان” در تحلیلی با برشمردن نقاط ضعف جشنواره جداگانه بین الملل،  پیش بینی کرده که به زودی بخش بین الملل در جشنواره اصلی فجر ادغام خواهد شد.

متن تحلیل “کیهان” را بخوانید:

سی‌و‌هفتمین جشنواره جهان فیلم فجر درحالی به کار خود پایان داد که برگزارکنندگان این جشنواره هنوز هم به یک سؤال اصلی و اساسی پاسخ نداده‌اند: «این جشنواره، چرا برگزار می‌شود؟» به هر حال، هر رویداد فرهنگی و هنری مدیریت شده‌ای که دارای دبیر، دبیرخانه و تشکیلات اجرایی است، هدف یا کارکردی برای برگزاری دارد. اما آنچه جشنواره «جهانی» فیلم فجر خوانده می‌شود، هنوز هدف و هویت مشخص و معینی ندارد. البته تفکیک این جشنواره، فلسفه خاص خودش را داشت، اما نوع برگزاری جشنواره، دقیقا در نفی و نقض این فلسفه است!

جشنواره «جهانی» فیلم فجر دچار یک نقض غرض بزرگ است:چون در زمان برگزاری جشنواره در دهه فجر، توجه مردم، هنرمندان و رسانه‌ها به فیلم‌های ایرانی متمرکز بود، کمتر کسی به بخش بین‌الملل جشنواره، توجه می‌کرد. بنابراین، از سال 92 این بخش منفک شد تا بیشتر به چشم بیاید. اما واقعیت این است که در این چند سالی که بخش بین‌الملل به طور مستقل برگزار می‌شود، اغلب رسانه‌ها و منتقدان برای تماشای فیلم‌های ایرانی پا به جشنواره می‌گذارند و باز هم به فیلم‌های خارجی توجهی نمی‌شود! حتی در بین اسامی برگزیدگان این جشنواره نیز، اغلب اسامی فیلم‌ها و هنرمندان ایرانی دیده می‌شود! یعنی خود برگزارکنندگان جشنواره نیز، به آثار داخلی بیش از خارجی توجه دارند. آثاری که برخی از آنها از فیلم‌های بازمانده از جشنواره ملی فیلم فجر هستند! در این شرایط سؤال است که کجای این جشنواره، جهانی است؟

به همین دلیل هم بسیاری از سینماگران و منتقدان و متخصصان، جشنواره جهانی فیلم فجر را چندان جدی نمی‌گیرند و حتی بسیاری از آنها، برای چند دقیقه هم که شده در محل جشنواره حاضر نمی‌شوند. چون انگیزه‌ای برای این کار نیست. اغلب منتقدان و خبرنگارانی هم که به جشنواره می‌روند، هدفشان دیدن فیلم‌های داخلی است.

شاید همین مسئله نیز باعث شد تا حسین انتظامی، مدیر جدید سازمان سینمایی در اولین مصاحبه خود پس از انتصاب، مسئله ادغام دوباره جشنواره ملی و جهانی فجر را مطرح کند.

می‌توان پیش‌بینی کرد که به دلیل عدم تأثیرگذاری و جریان‌سازی، سرپرست سازمان سینمایی ادغام جشنواره را عملی کند.

البته باید جانب انصاف را رعایت کرد؛ در جشنواره جهانی فیلم فجر اگر فیلم به درد بخور و مهمی نیست، اما هر سال، یک مهمان درجه یک و دو سه میزگرد خوب و خبرساز برگزار می‌شود. امسال هم پل شریدر، فیلمنامه‌نویس مطرح آمریکایی به این جشنواره آمد و حرف هایش تیتر رسانه‌ها شد؛ به ویژه بخش‌هایی که گفت به آمریکایی بودن خود افتخار نمی‌کند و در مراسم اسکار، شایسته‌سالاری رعایت نمی‌شود. اما هم دبیر محترم جشنواره جهانی- جناب میرکریمی- و هم سرپرست سازمان سینمایی، نیک می‌دانند، معیار جریان‌سازی و تأثیرگذاری یک جشنواره، فیلم‌هایی است که در آن به نمایش در می‌آید، نه سخنرانی و میزگرد.

جشنواره جهانی فیلم فجر زمانی می‌تواند در عرصه بین‌المللی عرض اندام کند که هم در شکل برگزاری و اجرا، به هویت و تعریفی مستقل دست یابد و هم در نوع فیلم‌هایی که در آن حضور می‌یابد، خبرساز شود. یعنی جشنواره باید بتواند با ویژگی‌های متمایزی، چشم سینماگران و سینما دوستان دنیا را بگیرد و رسانه‌های بین‌المللی، درباره برگزاری جشنواره‌ای خاص و منحصر به فرد در ایران، واکنش نشان دهند و اخبار و تحلیل‌هایی را منتشر کنند.

مشکل اصلی جشنواره جهانی فیلم فجر در سال‌هایی که برگزار شده، تیم اجرایی جشنواره بوده است. اغلب افرادی که به عنوان مدیر و مجری در این جشنواره حضور دارند، خودشان دچار انفعال فکری و عملی هستند. وقتی برگزارکنندگان یک جشنواره، خودشان اعتقادی به اعتراض و انقلاب علیه سیستم حاکم بر جهان از طریق هنر و رسانه ندارند، نمی‌توان از حاصل کار آنها انتظار جریان‌سازی داشت.




“کیهان” در تحلیلی تفصیلی مدعی شد⇐بیش از ۵۰ فیلم ایرانی درخواست حضور در کن را داشتند و جملگی رد شدند!!!/دیگر نمیشود هم ارگانهای متمول را سرکیسه کرد و هم از کن و برلین سربرآورد!/بعد از صدام و مرسی و قذافی، با پایان عمر حضرات جشنواره ای ساز روبروییم!!

سینماروزان: علیرغم بریز و بپاشهایی که برای جدایی بخش بین الملل از فجر و امتداد این جدایی صورت گرفت ولی این برگزاری جداگانه نه تنها به پرقدرت شدن حضور جهانی سینمای ایران نینجامیده که آمار حضور سینمای ایران در جشنواره های مطرح جهانی مدام در حال کاهش است.

به گزارش سینماروزان روزنامه اصولگرای “کیهان” در تحلیلی با اشاره به عدم حضور هیچ نماینده ای از سینمای ایران در جشنواره های اخیر برلین و کن مدعی پایان عمر سینمای جشنواره ای شده است.

متن گزارش “کیهان” را بخوانید:

در حالی که اسامی فیلم‌های بخش‌های مختلف هفتاد و دومین جشنواره فیلم کن از جمله بخش مسابقه اصلی آن اعلام شده، اما نام هیچ فیلم ایرانی در این میان دیده نمی‌شود. این درحالی است که براساس گزارش‌های واصله، تولیدکنندگان بیش از 50 فیلم ایرانی برای شرکت در جشنواره کن، نمونه آثار خود را به دبیرخانه این جشنواره ارسال داشته بودند، اما هیچ یک از آنها برای هیچ کدام از 11 بخش این جشنواره پذیرفته نشدند. پیش از این در شصت‌و‌نهمین جشنواره فیلم برلین که در ماه فوریه (بهمن سال گذشته) برگزار گردید نیز تمامی حدود 40 فیلم ایرانی ارسال شده برای حضور در این جشنواره مردود اعلام شدند!

چنین دوران فترتی در طول 30 سال گذشته که سینمای ایران محبوب جشنواره‌ها شده بود، سابقه نداشته و از نظر کارشناسان غیرقابل توجیه است. برخی از ناظران نزدیک به این جشنواره‌ها، علت این امر را رکود حاکم بر سینمای ایران می‌دانند، در حالی که در طول این سال‌ها نه تنها از میزان تولید در این سینما کاسته نشده بلکه تحت عناوین مختلف به آن افزوده هم شده و در حال حاضر هر سال بیش از 100 فیلم در سینمای ایران، جلوی دوربین می‌رود و برای نمایش آنها نیز ده‌ها جشنواره ریز و درشت در داخل کشور برگزار می‌شود.

دو جشنواره مطرح خارجی درحالی از پذیرفتن فیلم‌های ایرانی که هر سال به آنها ارائه شده‌اند، سر باز زده‌اند که تقریبا همان‌ها که در سال‌های پیش، فیلم‌های خود را در این جشنواره‌ها به نمایش درآورده و بعضا جایزه‌هایی هم دریافت داشتند، همچنان فیلم ساخته و تقریبا با همان کیفیت قبلی، آثار خود را ارائه می‌کنند. پس دلیل اصلی چیست؟ آیا عمر سینمای جشنواره‌ای ایران به پایان رسیده است؟! آیا این فقره نیز شامل تحریم‌های ترامپ و دارودسته‌اش شده است؟!! آیا بالاخره حضرات شبه روشنفکر متوجه می‌شوند هنگامی که دیگر منافع امپریالیسم جهانی اقتضاء نکند، آنها هم مانند شاه و صدام و مرسی و قذافی و سایرین قربانی می‌شوند؟ آیا سرانجام درمی‌یابند اصل برای این جشنواره‌ها، اهداف سیاسی و ایدئولوژیک است که وقتی قرار است صاحبانشان، از طریق فیلم و هنر مقابله کنند، هر کس با دوربینش، به هر نحو اهانتی به انقلاب و نظام اسلامی کرد و تصویر کج‌و‌معوجی از جامعه ایرانی نشان داد، عزیز می‌شود؛ اما چنانچه قرار بر این نباشد، دیگر خودش را به زمین و زمان هم بدوزد، افاقه نمی‌کند که نمی‌کند! سرانجام او هم در زمره ایادی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی محسوب می‌شود، چرا که بالاخره متهم است یکی از موسسات و ارگانها و نهادهای فرهنگی کشور را سرکیسه کرده و بودجه ساخت فیلمش را دریافت داشته است!




گزارش «کیهان» از تردیدهای حسین انتظامی در امتداد مدیریت بر سینما!!

سینماروزان: مدیریت سینما تقریبا با تمامی حیطه های هنری دیگر یک تفاوت عمده دارد و آن هم قرارگیری عملکرد مدیران در آکواریومی است که با رشد رسانه‌های مستقل سینمایی روزبروز شفاف‌تر میشود.

برای همین است که حسین انتظامی که سابقه سالها معاونت مطبوعاتی را داشت وقتی پا به حیطه سینما گذاشت بجای پذیرفتن ریاست، به سرپرستی بسنده کرد تا ابتدا اوضاع را ارزیابی کند و بعد اگر دید میتواند برنامه هایش را عملی کند به ریاست سازمان برسد.

روزنامه اصولگرای «کیهان» در گزارشی با مرور برخی اتفاقات دردسرساز حیطه سینما در ماههای اخیر از تردیدهای حسین انتظامی در امتداد مدیریت بر سینما گفته است.

«کیهان» نوشت: اخبار ضد و نقیض درباره تغییرات در سازمان سینمایی کشور، نشانه وضعیت نابسامان در این بخش از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است! پس از بروز اتفاقات تلخ در عرصه سینما در سال پیش و امسال و در جهت کاستن از فشار انتقادات نیروهای انقلابی، خبرهایی از انجام تغییر در سازمان سینمایی به گوش رسید!

این روزنامه ادامه داد: بهمن سال پیش بود که یک بازیگر زن «س.م.آ» تمامی دستاوردهای 40 ساله انقلاب اسلامی را کتمان کرد و به انقلابیون دروغ بست. در همین مراسم از این بازیگر که سابقه اهانت به شهدای هشت سال دفاع مقدس را در کارنامه دارد، تقدیر ویژه شد. به همین بازیگر نیز در جشنواره بین‌المللی فیلم فجر مسئولیت اعطا شد؛ تا نشانه‌ای باشد بر بیگانگی گردانندگان و تصمیم‌گیرندگان جشنواره با اهداف انقلاب اسلامی!

«کیهان» با اشاره به توقیف «رحمان…» نوشت: در نمونه‌ای دیگر از بی‌کفایتی مسئولین سازمان سینمایی، امسال فیلمی مبتذل به نمایش عمومی درآمد که شاید برای اولین بار در پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به شکلی عریان، مطالب رکیک و مسائل جنسی کلامی و فیزیکی را عرضه کرده است! اما در حالی که گفته می‌شد به‌زودی بهمن حبشی جانشین محمدرضا فرجی مدیرکل فعلی نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی خواهد شد، این خبر تکذیب گردید تا این پرسش شکل گیرد؛« گردانندگان اصلی سازمان سینمایی چه کسانی هستند که از تغییر نگاه و رویه در این سازمان، جلوگیری می‌کنند؟»

این رسانه اصولگرا با اعلام رو به پایان بودن حکم سرپرستی حسین انتظامی خاطرنشان ساخت: حکم سرپرستی حسین انتظامی بر سازمان سینمایی رو به اتمام است. شنیده شده وی در حال بررسی ماندن یا نماندن در سازمان سینمایی است؟




«کیهان» در گزارشی تحلیلی مطرح کرد⇐ چرا خانه سینما فهرست کامل گیرندگان عیدی میلیاردی ارشاد را اعلام نمیکند؟؟/مقاومت مدیریت خانه سینما در برابر شفاف سازی، عامل تنش شده!!

سینماروزان: یک ماه بعد از افشای ورود عیدی میلیاردی ارشاد به خانه سینما همچنان حلقه بالادستی خانه سینما فهرست کامل گیرندگان عیدی میلیاردی را منتشر نمیکند و از آن سو حجم عیدی تعلق گرفته به آن دسته از صنوفی که شخصا شفاف سازی کرده اند فرسنگها فاصله دارد با عیدی میلیاردی!

این روند باعث شده روزنامه «کیهان» در گزارشی تحلیلی درباره این اتفاق بنویسد: ماجرای توزیع عیدی‌های خانه سینما به برخی از اعضای این تشکیلات، به جای اینکه بخشی از مشکلات سینمای کشور را حل کند، عامل اختلاف و تنش شده است؛ مقاومت مدیریت خانه سینما در مقابل شفاف‌سازی، به این تنش دامن زده است.

این روزنامه ادامه داد: ابتدای امسال، برخی از رسانه‌ها مدعی شدند که مبلغ یک میلیارد تومان از سوی سازمان سینمایی در اختیار خانه سینما قرار گرفته تا به عنوان عیدی به اعضای صنوف مختلف سینمایی پرداخت شود و این مسأله هم از سوی یک عضو هیأت مدیره و هم از سوی رییس هیأت مدیره تأیید شد اما بسیاری از اعضای انجمن‌ها و اصناف زیرمجموعه خانه سینما از این موضوع ابزار بی‌اطلاعی کردند. پس از پخش گزارشی در صداوسیما با عنوان «سرنوشت نامعلوم عیدی‌های خانه سینما» همایون اسعدیان، رئیس ‌هیئت مدیره خانه سینما واکنش نشان داد. وی حتی از شکایت خانه سینما از صداوسیما به خاطر پخش این گزارش سخن گفت اسعدیان اعلام کرد مبلغی که به عنوان عیدی در اختیار خانه سینما قرار گرفته، به اعضای بیکار، نیازمند و از کارافتاده پرداخت شده و برای حفظ آبروی افراد، اسامی آنها اعلام نخواهد شد؛ روندی که البته به ابهامات افزود چون با انتشار فهرست کامل عیدی گیرندگان نه این همه حاشیه پیش میآمد و نه این همه تلاش برای پاسخگویی ابهام آفرین.
«کیهان» افزود: چرا خانه سینما فهرست کامل گیرندگان عیدی میلیاردی ارشاد را اعلام نمیکند؟ این شبهه همچنان بین اهالی سینما شایع است و خانه سینما با شفاف‌سازی دقیق درباره این مسئله، می‌تواند غائله را خاتمه دهد.



واکنش “کیهان” به تخلف دست اندرکاران “رحمان۱۴۰۰” در اکران فیلمی مغایر با نسخه مجاز⇐چگونه میشود اعضای شورای پروانه نمایش فیلم را مضر بدانند ولی برایش پروانه صادر کنند؟/چگونه میشود علی سرتیپی هم پخش کننده فیلم باشد و هم عضو شورایعالی اکران و هم کلی سالن به فیلمش تخصیص یابد؟/آیا حیدریان همچنان در تصمیمات سازمان نقش اصلی را دارد؟/عجیب بود که کارگردان “رحمان۱۴۰۰” و همسرش برنده جایزه ۱۰۰ میلیونی مسابقه ای تلویزیونی با اجرای بازیگر “رحمان…” شدند!!/ورود قوه قضاییه محتمل است!/اربابی بر جای داروغه زاده خواهد نشست!  

سینماروزان: دامنه توقیف “رحمان 1400” بخاطر تفاوت نسخه اکران با نسخه روی پرده گسترش بیشتری یافته و “کیهان” نیز با طرح برخی پرسشهای حول ماجرای توقیف فیلم احتمال ورود قوه قضاییه به ماجرا را طرح کرده است.

متن گزارش “کیهان” را بخوانید:

رسیدگی به اتفاقات مرتبط با فیلم ضداخلاقی و در جهت فروپاشی خانواده که بدون مجوز نیز به اکران رسید در قوه قضائیه محتمل به‌نظر می‌رسد.

فیلم «رحمان 1400» به دلیل اکران نسخه‌ای که اصلاح نشده و درواقع فاقد مجوز بوده، توقیف شد. هر چند که مدیرکل سینمای حرفه‌ای سازمان سینمایی اعلام کرده که پخش‌کننده و تهیه‌کننده فیلم، مقصر هستند، اما سازمان سینمایی نیز مجرم است. چرا که این فیلم بیش از یک ماه در حال اکران بوده و جای شگفتی است که پس از این مدت، سازمان سینمایی تازه متوجه شده که نسخه‌ای اصلاح نشده از فیلم روی پرده است! بنابراین ورود قوه قضائیه به مسئله متحمل به‌نظر می‌رسد.

علاوه‌بر موضوع نمایش نسخه غیراصلاح شده، ازجمله مواردی که می‌تواند از سوی دستگاه قضایی قابل پیگیری باشد، این است که علی سرتیپی، تهیه‌کننده فیلم «رحمان 1400» خود از مسئولان شورای عالی اکران سینما محسوب می‌شود و تعداد سینماهای اختصاص یافته برای نمایش این فیلم، بیش از حد متعارف بود.

نکته قابل تأمل این است که اعضای شورای پروانه نمایش در گفت‌وگو با روزنامه فرهیختگان، همگی در برابر این پرسش که آیا حاضرند به همراه خانواده‌شان این فیلم را ببینند یا نه، جواب منفی دادند. جای سؤال است که اعضای این شورا، در شرایطی که این فیلم را برای خانواده خود مضر و «غیرقابل تماشا» تشخیص دادند، پس چرا برای آن مجوز اکران عمومی صادر کردند؟

شنیده شده که انتظامی، سرپرست سازمان سینمایی، تقاضای دیدار منوچهر هادی و علی سرتیپی را نپذیرفته و آنها را به ابراهیم داروغه‌زاده، معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی ارجاع داده است. اما در این میان، گفته می‌شود که مهدی حیدریان، رئیس‌سابق سازمان سینمایی که به عنوان مشاور سرپرست این سازمان مشغول است، همچنان نقش فعالی در برنامه‌ها و تصمیمات این سازمان دارد و باز جای سؤال است که چرا یک مدیر بازنشسته و برکنار، باید دارای امکانات یک مدیر در حد رئیس‌سازمان سینمایی باشد؟ همچنین گفته می‌شود که پس از اتفاقات اخیر و به ویژه اکران فیلم ضداخلاقی و ضدخانوادگی «رحمان 1400» ابراهیم داروغه‌زاده از سمت خود برکنار خواهد شد و احتمالاً محمود اربابی به‌جای او خواهد نشست.

چندی قبل نیز منوچهر هادی و همسرش یکتا ناصر در مسابقه «برنده باش» که اجرای آن برعهده بازیگر همین فیلم “رحمان1400″است، 100 میلیون برنده شدند! اتفاق نادری که می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد.




به‌خاطر طعنه‌های گزنده به بی‌کفایتانی که دلار را به مرز ۱۵هزار تومان رساندند؟؟⇐«کیهان» از «زندانیها»ی ده‌نمکی به‌عنوان اثر به‌روز اکران نوروز نام برد!

سینماروزان: مسعود ده نمکی حدودا ده سال بعد از ساخت کمدی-جنگی «اخراجیها» که در آن عملا به انتقاد از مذبذبان کاسب جنگ پرداخته بود نوروز امسال با کمدی-سیاسی «زندانیها» به سینماها می‌آید؛ فیلمی که بعد از تلاشهای ناکام برای ساخت فیلم زندگی طیب تولید شد و آن طور که از قرائن برمی‌آید به مانند دیگر آثار کارگردان حاشیه سازش، نقدهای تند و تیزی را هم روانه بی کفایتی مدیران مملکتی داشته است.

به گزارش سینماروزان «زندانیها» از حضور مثلث هومن برق نورد-بهنام تشکر-هدایت هاشمی که هر سه از جمله تئاتریهای دیده شده در تلویزیون و سینما هستند سود برده و بهنوش بختیاری بازیگر مکمل زن فیلم است. به تازگی روزنامه اصولگرای «کیهان» در مروری بر گزینه های اکران نوروز و با نقد عدم حضور فیلمهای استراتژیک در اکران نوروز از «زندانیها» به عنوان گزینه ای به روز برای جلب بدنه مخاطب یاد کرده است.

«کیهان» نوشته است: کم‌توجهی به فیلم‌های استراتژیک و دفاع مقدسی در اکران نوروز، ارتباط چندانی با تقاضای مردمی ندارد، بلکه یک قانون نانوشته است. چرا که فیلم‌های مذکور در دوره اخیر جشنواره فیلم فجر، با استقبال گسترده‌ای از سوی مردم نیز مواجه شده بودند. هر چند که فیلم جدید مسعود ده نمکی، یعنی «زندانی‌ها» تنها گزینه اکران نوروز 98 است که ضمن قابلیت جذب مخاطب، مضمون موثر و به روز قابل تأملی هم دارد.




متعاقب قرارگیری یک فیلم ضدملکه در میان گزینه های اکران نوروز رخ داد⇐حمله “کیهان” به رییس معزول سینما بخاطر برگزاری جشن جهانی نوروز با حضور پررنگ سفارت انگلیس!!!

سینماروزان: متعاقب قرارگیری “دیدن این فیلم جرم است” -که وابستگی بیش از حد دولتمردان به ملکه(!) را نقد میکند- در میان گزینه های اکران نوروز، روزنامه “کیهان” خبری منتشر کرده درباره برگزاری زودتر از موعد جشن جهانی نوروز با حضور پررنگ سفارت انگلیس در تهران.

از آنجا که برگزارکننده این جشن، کمیسیون ملی یونسکو بوده، حجت ایوبی رییس معزول سینما و مدیر فعلی کمیته ملی یونسکو هم زیر سوال رفته است.

متن خبر “کیهان” را بخوانید:

سفارت انگلیس فعالیت خود را در حوزه فرهنگ و هنر ایران افزایش داده است. حضور پررنگ در جشن جهانی نوروز را می‌توان مقدمه این امر دانست.

مراسم جشن جهانی نوروز در سال‌های قبل همزمان با فروردین و با حضور رئیس‌جمهورهای کشورهای فارسی زبان برگزار می‌شد. اما امسال، این جشن 20 روز زودتر از نوروز و توسط کمیسیون ملی یونسکو در تهران برگزار شد.

اینکه کمیسیون ملی یونسکو نوروز را سه هفته قبل از زمان واقعی آن جشن گرفته خودش نشانه آن است که این مراسم نسبت چندانی به فرهنگ و کشور ما ندارد. نکته مهم این است این مراسم به طور چراغ خاموش برگزار شد و تقریبا هیچ یک از رسانه‌های رسمی، خبری از آن را منتشر نکردند.

اما در این میان، سفیر انگلیس در تهران روز 9 اسفند از برگزاری این جشن خبر داد و نوشت: «كارمندان سفارت بريتانيا امروز در جشن نوروزي يونسكو كه ايران با همراهي ١١ كشور ديگر كه نوروز را جشن مي‌گيرند شركت نمودند.»

اینکه چرا در جشن جهانی نوروز، سهم سفارت انگلیس تا این حد پررنگ بوده را باید از حجت‌الله ایوبی، مدیر کمیسیون ملی یونسکو در ایران و مسئول کمیته هنرمندان حسن روحانی در انتخابات اخیر پرسید. اما نکته بسیار مهم این است که سفیر انگلیس و همچنین صفحه مجازی سفارت بریتانیا در تهران مدتی است که بیش از گذشته به موضوعات فرهنگی و هنری ایران علاقه و توجه نشان می‌دهد.

طوری که در ماه‌های اخیر، مطالب متعددی را درباره هنرمندان و موضوعات فرهنگی ایران منتشر می‌کنند که نمونه اخیر، بزرگداشت جشن نوروز بود. بدون تردید سفارت انگلیس دلسوز فرهنگ و هنر ایران نیست، بلکه این فعالیت‌ها بخش تازه‌ای از تأثیرگذاری بر پروژه نفوذ از طریق فرهنگ و هنر است.

همچنانکه پیش از این نیز برخی سفارتخانه‌ها از جمله فرانسه و آلمان نیز تحرکاتی را برای استفاده ابزاری از هنرمندان و رویدادهای فرهنگی ایران در جهت اهداف دیپلماتیک خود در کشورمان انجام داده بودند.




«کیهان» خطاب به سینماگرانی که مدعیند «۴۰ سال است یک روز خوش ندیده‌اند»⇐اگر انقلاب نشده بود محال بود بتوانید در برابر فعالان سینمای‌ قبل از انقلاب، عرض اندام کنید/قبل از این چهل سال، در حد و اندازه یک دستیار جزء یا بازیگر دست چندم تئاترهای پرت و گمنام هم نبودید!!/ به واسطه انقلاب بود که بیشترین کارهای تولیدی و پروژه‌های میلیاردی در اختیارتان قرار گرفت!!/مگر در اوج اتفاقات ۸۸ سریال میلیاردی به شما واگذار نشد؟؟/مگر در اوج بیکاری بدنه سینما، مرتب دستمزد نجومی نگرفتنید؟

سینماروزان: ژست شبه‌روشنفکرانه برخی چهره های سینمایی باعث شده که در عین برخورداری از مواهب دولتی و شبه‌دولتی مدام به نقد و گلایه از ساختار موجود دست زنند و این تناقض رفتاری در روزگار غلبه سایبر بر زندگی ایرانیان به شدت زیر سوال میرود.

فاطمه معتمدآریا، رضا کیانیان و کیومرث پوراحمد از جمله سینماگرانی هستند که قرارگیری در مسیر رشد و اشتهار را مدیون ساختار حاکم بر ایران بعد از انقلاب اسلامی هستند و البته که در ادوار مختلف نیز از مواهب همکاری با محصولات ارگانهای متمول بهره برده اند. با این حال کنایه هفته های اخیر اینها به اوضاع بعد از انقلاب به شدت تناقض ساز شده است.

روزنامه اصولگرای «کیهان» در نوشتاری با مرور ادعاهای چنین چهره هایی، پرسشهایی کلیدی را درباره کارنامه آنها بیان کرده است.

متن تحلیل «کیهان» را بخوانید:

«40 سال است که یک روز خوش ندیدیم»
«در طی این چهل ساله برایم توقف ایجاد کردند».
«در این 40 سال گذشته، کدام روز ما روز خوبی بوده»
تکرار اینگونه جملات که چندبار از سوی معدودی به اصطلاح هنرمندان ما در موقعیت‌های مختلف که میکروفونی بدست آورده، در مراسمی چه جشن یا عزا بیان شده، دیگر به تدریج گوش‌های مخاطبان را حساس کرده است. جملاتی یکسان با یک نوع ادبیات و لحن بیانی و یک موتیف خاص، آن هم از سوی کسانی که قبل از این 40 سال و در دوران پیش از انقلاب در عرصه هنر و تلویزیون و سینما اصلا محلی از اِعراب نداشتند و در نهایت در حد و اندازه یک دستیار جزء یا بازیگر دست چندم تئاترهای پرت و گمنام فعالیت می‌کردند.
واقعا این جملات از کجا در دهان این افراد نهاده و بر زبانشان جاری می‌شود که این‌قدر کپی شده به نظر می‌رسد؟ آیا بخشنامه یا سناریو و یا طرحی است که در چهلمین سالگرد انقلاب، همراه با خیل عظیم تبلیغات رسانه‌های بیگانه و دشمنان تاریخی این ملت، تعدادی معدود از به اصطلاح هنرمندان را هم به میدان کشیده و با خود همراه سازند؟
مگر در طول همین 40 سال که این حضرات ادعا دارند یک روز خوش ندیده و در واقع آنها را متوقف کردند!! بیشترین کارهای تولیدی در حد بازیگران نقش اول و درجه یک و انواع و اقسام فیلم و سریال و پروژه‌های میلیاردی و جایزه و تقدیر و تجلیل و… در اختیار این افراد قرار نگرفت و تقریبا در حالی که بسیاری از هنرمندان سینما و تلویزیون ما بیکار بوده و یا به ندرت دعوت به کار برای فیلم یا سریالی می‌شدند، این حضرات مدام یا سر صحنه سریال یا فیلم‌های سینمایی بودند و یا سریال و فیلم‌هایی در دست ساخت داشتند و دستمزدهای نجومی دریافت می‌کردند، بارها و بارها از  جشنواره‌های مختلف و همین تلویزیونی که ادعا دارند، نگاه نمی‌کنند، جایزه گرفتند و حتی در اوج اتفاقات فتنه 88 علی‌رغم فعالیت برای فتنه‌گران اما پروژه سریال میلیاردی به آنها واگذار شد. آیا اینها نشانه روزهای ناخوشی بوده که این افراد مدعی‌اش هستند؟!!
به راستی اگر انقلاب نشده بود، این مدعیان هنر، کجای آن شبه هنر شاهنشاهی قرار داشتند؟ در آن فضای ابتذال فیلمفارسی و سوپربازیگرانی که به هر حال در آن فضا جا افتاده و میدانی برای خود برپا کرده بودند، این افراد کجا  می‌توانستند اساسا عرض‌اندام بکنند و حتی اگر رنگ آن جماعت را هم می‌پذیرفتند، در نهایت بیشتر از یک وسیله صحنه، به‌حساب نمی‌آمدند!
دیروز یکی از همین افراد که فیلم‌های اخیر وی با تمسخر منتقدان روبه‌رو شده است، در مراسم تشییع خشایار الوند، بدون مقدمه و مناسبتی بیان کرده است که «در این 40 سال گذشته کدام روز ما روز خوبی بوده؟»!
او درحالی چنین حرفی را به زبان آورده که در 40 سال اخیر از مواهب تلویزیون، بنیاد فارابی، بنیاد روایت فتح و… بیشترین بهره را برده است.



امتداد حمایت «کیهان» از فیلم لرزان قتل زن داداش ریگی؛ این بار با یادداشتی ۵۰۷ کلمه‌ای!⇔«کیهان» همچنان درباره چگونگی تأمین سرمایه تولید این فیلم پرسشی طرح نکرده!

سینماروزان: مدتی قبل از برگزاری جشنواره فیلم فجر بود که روزنامه «کیهان» با تأکید بر فیلم «شبی که ماه کامل شد» درباره قتل زن داداش ریگی از این فیلم به عنوان محصول معیار خود در جشنواره نام برد و با کسب برخی جوایز اصلی توسط این فیلم در جشنواره، همه چیز بر مدار مطلوبات این رسانه پیش رفت.

حالا یک هفته بعد از پایان جشنواره همچنان حمایت «کیهان» از این فیلم که فیلمبرداری روی دست و لرزانی داشته ادامه دارد و این روزنامه که کمتر فیلمی از سینمای ایران را ستایش میکند در یادداشتی 507 کلمه‌ای حسابی از این فیلم تعریف و تمجید کرده است. با این حال «کیهان» درباره چگونگی تأمین سرمایه این فیلم پرسشی طرح نکرده است.

یادداشت تحسن آمیز «کیهان» بر «شبی که ماه کامل شد» را بخوانید:

نرگس آبیار این بار متوجه شده است که چنانچه بخواهد به عنوان کارگردان سینما حرفی برای گفتن داشت باشد می‌باید سینمایی فکر کند، سینمایی بی‌اندیشد، سینمایی بنویسد وسینمایی فیلم بسازد باید گفت این خصوصیات در فیلم آخر آبیار «شبی که ماه کامل می‌شود» تاحدود زیادی رعایت شده است. او با یک قصه به ظاهر ملودرام عشقی برگرفته از واقعیت شروع می‌کند و آرام آرام به سمت یک چالش وتعارض ذهنی و فکری و ائدیولوژیک می‌رود و ماجرا را به سمتی می‌برد که لحظات نفس گیری را برای مخاطب خلق می‌کند.عشق در واقع دستمایه‌ای می‌شود تا داستانی واقعی گفته شود که کشور ما و مردم بخشی از سرزمین ما را در گیرخود کرده بود.
ماجرای «عبدالمالک ریگی» وجنایاتی که انجام داد و ترورهایی که کرد و افراد بی‌گناه و مردم عادی‌ای را که کشت همه ایرانیان را متاثرنمود. ریگی که یک سرش به دشمنان کشور و بیگانگان وصل بود و سر دیگرش به القاعده و گروه‌های تکفیری درصدد وحشت آفرینی بود. برداشت تکفیری و غلط او ازاسلام و دستورات دینی باعث شده بود که حتی برادران اهل سنت هم از او بیزاری جویند. هر چند که در فیلم نرگس آبیار، حمایت قاطع آمریکا و انگلیس از جنایات ریگی و حتی مصاحبه شبکه تلویزیونی صدای آمریکا با وی گفته نمی‌شود و این از نقاط ضعف این فیلم است.
ریگی در پی ایجاد وحشت بود تا از این طریق امیال شیطانی خود را پیاده کند و چیزی مانند طالبان یا بن لادن در ایران باشد. تا ازاین طریق والبته حمایت بیگانگان سیستان وبلوچستان عزیزرا نا امن گرداند و درنهایت به سوی تجزیه ببرد. دراین میان باهوشی سربازان امام زمان‌(عج) در طی سالها و تلاش شبانه‌روزی این عزیزان جان برکف باعث شد که او وهمدستان جنایتکارش دستگیر شده و به دستان عدالت ملت ایران سپرده شوند تا به سزای اعمال کثیف وننگینشان برسند. اتفاق تلخ این بود که همزمان با نمایش این فیلم، بار دیگر گروهک‌های تکفیری در بلوچستان دست به جنایت زدند.
نرگس آبیار اما با روندی دراماتیک سعی در واشکافی چگونگی عملکرد خزنده فکری ومذهبی این دست از افراد را در بین جوانان، نوجوان واقشار مختلف دارد. کسانی که بعضا به واسطه علقه‌های مذهبی تحت تاثیر احساسی نفوذ کلامی افرادی چون ریگی قرار می‌گیرند که دانسته انگشت روی اعتقادات و حساسیت‌های مذهبی آنها می‌گذارند.
ماجرای عشقی وسپس ازدواج برادر ریگی دستمایه‌ای می‌شود تا « آبیار» به داستان ریگی ورود نماید. او با شخصیت پردازی‌های درست وفکر شده چه به لحاظ بیرونی وچه درونی تماشاگر را با خود وفیلمش همراه می‌کند. نشانه گذاری‌های آبیار درفیلم می‌تواند یکی از نقاط قوت کار او باشد مانند سکانس آخر که روی فائزه یک ملحفه قرمز کشیده شده به نشانه اینکه او در خون خود خواهد غلتید و…
در نهایت قاب بندی‌های سینمایی و نماهای مکمل، اثری دیدنی را به وجود آورده است. مانند نماهایی که فائزه در بازار گوشت پاکستان به دنبال مامور ایرانی می‌گردد. نماهای این سکانس گویای بخشی از مفاهیمی است که او می‌خواهد ارائه دهد هرچند که در جاهایی دیگر زیاده می‌نماید و می‌تواند که بخش‌هایی از همین نماها کم شود تا ریتم این سکانس وایضا کل فیلم مطلوب‌تر گردد.




در جهت پیش بینی سینماروزان⇐رسانه صداوسیما هم فیلمهای متبوع “کیهان” را روی جلد برد!

سینماروزان: یک هفته قبل بود که روزنامه اصولگرای “کیهان” در تحلیلی از دو فیلم “ماجرای نیمروز2” و “شبی که ماه کامل شد” با عنوان فیلمهای استراتژیک جشنواره نام برد.(اینجا را بخوانید)

سینماروزان در آن زمان پیش بینی کرد که بعد از “کیهان” دیگر رسانه های اصولگرا نیز حمایت از این فیلم و برخی فیلمهای ارگانی دیگر و از جمله “بیست و سه نفر” ، “قسم”  ، “تختی” و “دیدن این فیلم جرم است” را در دستور کار قرار خواهند داد.

حالا با تیتر “چهار فیلم وسوسه انگیز” که روی جلد”جام جم” آمده و قرارگیری سه فیلم “ماجرای نیمروز2” ، “بیست و سه نفر” ، “دیدن این فیلم جرم است” و “شبی که ماه کامل شد” در این فهرست 4فیلمه پیش بینی سینماروزان محقق شده است.

با این روند احتمالا در روزهای آینده برخی دیگر از رسانه های اصولگرا به حمایت از این فیلمها خواهند پرداخت و هیچ بعید نیست که توزیع جوایز میان این فیلمها در جشنواره ، به مانیفست این رسانه ها بدل شود!!




انتقاد همه جانبه “کیهان” از اوضاع اخیر رسانه ملی⇐تلویزیون در این روزگار هر روز لطمه جدیدی می‌خورد؛ چه از حیث هزینه‌دادن به خاطر یک عده‌ مجری کارنابلد و چه از حیث میدان دادن به جوانانی که از مدیریت چیزی نمیدانند!/چرا بنابر رابطه و سفارش به برخی فرصت داده می‌شود تا مدیریت در این رسانه را برعهده بگیرند؟/اسپانسری اداره کردن برنامه ها، تلویزیون را درمانده کرده!/برای پر کردن چاه طویل آنتن تلویزیون،‌ باید از هر نوع اسپانسر با هر نوع رویکردی بهره گرفت؟/در نتیجه تمرکز اسپانسرها بر امثال گلزار و گودرزی نبوده که کاربلدهای اجرا خانه نشین شدند؟

سینماروزان: انبوه مسابقه های فصلی در رسانه ملی را کنار اسپانسرمحور بودن بیش از حد این برنامه ها که بگذاریم متوجه خواهیم شد که چقدر دست رسانه ملی در جلب مخاطب خالی است.

روزنامه اصولگرای “کیهان” در تحلیلی انتقادی نسبت به اوضاع تلویزیون به صراحت برخی از مهمترین مشکلات این رسانه را فهرست کرده است.

متن تحلیل “کیهان” را بخوانید:

این روزها چند برنامه شاخص داریم که کودکان و نوجوانان آن را دنبال می‌کنند؛ یکی «محله گل و بلبل» اصطلاحاً عمو پورنگ(داریوش فرضیایی) است و دومی «فیتیله‌ای‌هاست» که با نگاهی جدید و متفاوت کاری تحت عنوان «دوقلوها» را می‌سازند. اما اسپانسری اداره کردن برنامه‌ها یا اصطلاحاً مشارکتی مدیریت کردن برنامه‌ها، تلویزیون را درمانده کرده است.

نکته‌ای که فیتیله‌ای‌ها خصوصا علی فروتن هم به آن اشاره کرده که همه کار ما را منوط به مشخص شدن سرنوشت اسپانسر مالی کرده‌اند و این کوچک انگاشتن جایگاه کودک در تلویزیون است. یا داریوش فرضیایی که در صفحه مجازی خودش به همین مشخص نبودن اسپانسر «محله گل و بلبل» اشاره می‌کند. این‌ها مصداقی از مشکلات تلویزیون با اسپانسرهاست. حالا بماند که اسپانسر امروز برای برنامه‌سازی و حتی سریال‌سازی در محتوا دخل و تصرف می‌کند و هرچه را که می‌پسندد در محتوای برنامه‌ها و سریال‌ها می‌گنجاند حال به نفع مخاطب باشد یا به ضرر مخاطب!

یکی از ضربه خوردن‌ها علاوه بر بی‌احترامی به نوستالژی‌های مخاطب، خانه‌نشین شدن کاربلدهاست. چرا که اسپانسرها یک عده سرمایه‌گذار هستند که با نگاه تجاری به میدان فرهنگی می‌آیند تا بگویند برای فرهنگ این مرز و بوم هم کاری کرده‌اند و احتمالاً پلی بشود برای پولدار شدن‌شان! زیرا به کار فرهنگی، نگاه فرهنگی ندارند و این یکی دیگر از آسیب های دیگر استفاده از اسپانسرهاست. اسپانسرها اصرار دارند مثلاً گلزار «برنده ‌باش» را اجرا کند چون از چشم و ابروی او خوش‌شان می‌آید و اصلاً محتوای بیان و گفتار او اهمیتی ندارد. اینکه حمید گودرزی می‌تواند مجری یک مسابقه تلویزیونی در حد استاندارد باشد برای اسپانسر و سرمایه‌گذار برنامه «پنج‌ستاره» هیچ اهمیتی ندارد. او فقط یک بازیگر مشهور است که احتمالاً در فضای مجازی هم فالوئر داشته باشد بقیه مطالب مهم نیست.

تلویزیون در این روزگار هر روز لطمه جدیدی می‌خورد چه از حیث هزینه‌دادن به خاطر یک عده‌ مجری نابلد کار که فقط صرف روابط و تعاملات و تسلط تمام عیار اسپانسرها، روی آنتن می‌روند. نمونه بارز آن شاید علی انصاریان باشد که «ورزشگاه» در حالی به او واگذار می‌شود که قبلاً این بازیکن سابق که سر از بازیگری و اجرا درآورده، شوخی‌های سخیف و مبتذلی را در ایام جام‌ جهانی در تلویزیونی اینترنتی انجام داد و حالا به او آنتن رسانه‌ملی داده‌اند. چند روز از اجرای ضعیفش نگذشته بی‌احترامی به ملت افغانستان رخ می‌دهد. حالا حالا چقدر از روی احساس و اراده شخصی بوده و چقدر تحت فشار، امیدواریم که خودخواسته این چنین اتفاقی افتاده باشد.

علی ضیاء هم که مثلاً یک مجری با سابقه تلویزیونی است با لحن ناشایستی وقتی گوشی تلفن همراه مهمان زنگ می‌خورد می‌گوید این تلفن را بیاورید یک فحش بدهم اما به یک باره بعد از صحبت کردن مهمان از او می‌پرسد چه کسی زنگ زده بود؟ او می‌گوید دخترم! اینجاست که آن نقش نظارت رسانه‌ ملی احساس می‌شود که انگار در خواب قیلوله‌ای به سر می‌برد که آنقدر باید مخاطب شاهد بی‌حرمتی‌های سریالی در صداوسیما باشد که این یک مصداق بارز آن همه رفتارهای غیراستاندارد و غیرمرسوم در تلویزیون است.

اینکه می‌گوییم اسپانسرها برخی از برنامه‌های تلویزیون را درمانده کرده‌اند بی‌راه نگفته‌ایم؛ چون رونق حضور سلبریتی‌ها در مقام اجرا و حتی تهیه‌کنندگی این روزها به دانیال عبادی هم آنتن داده و حتی می‌خواست فضای حضور بنیامین بهادری به عنوان مجری برنامه «تب‌تاب» را هم فراهم کند.

شاید گوشه‌ای از این مشکلات عدم مدیریت لازم و میدان‌دادن به جوان‌هایی باشد که اصلاً از رسانه چیزی نمی‌دانند. فقط بنابر رابطه و سفارش به آن‌ها فرصت داده می‌شود تا مدیریت شبکه‌ای را برعهده بگیرند. آن‌ها هم به خاطر ساختن یک عقبه اجتماعی برای خودشان، بر این باورند که می‌توانند با نزدیک شدن به هنرمندان سینمایی که خیلی با مدیوم تلویزیون آشنا نیستند، این اتفاق می‌افتد.

وقتی هم با آن‌ها صحبت می‌کنیم از این کار به عنوان آشتی با هنرمندان و نجات رسانه‌ ملی از ریزش مخاطب، یاد می‌کنند. اما به راستی تلویزیون بایستی خودش را رقیب ماهواره بداند و برای این رقابت دست به هر کاری بزند؟ یا در جریان بازنشستگی و استفاده از مدیران جدید، هر نوع مدیری بنابر سفارش و توصیه افرادی که عموماً سیاسی هم هستند را به کار بگیرد؟ یا در جریان مشکلات اقتصادی صداوسیما برای پر کردن چاه طویل آنتن تلویزیون،‌از هر نوع اسپانسر با هر نوع رویکردی بهره بگیرد؟ این سوالاتی است که امیدواریم هرچه زودتر مدیران به بطن آن‌ها دست پیدا کنند.




روزنامه اصولگرای “کیهان” مدعی شد⇐ نزدیک به چهل فیلم بلند ایرانی درخواست حضور در برلین۲۰۱۹ را داشتند و درخواست همه آنها رد شد!!/حتی فیلمنامه نویس جعفر پناهی هم نتوانست به جشنواره راه یابد!/تاریخ مصرف سینمای جشنواره ای به پایان رسیده و کاسبان این نوع سینما، همچون دستمالی یک بار مصرف دور انداخته شده اند!؟

سینماروزان: عدم حضور حتی یک فیلم بلند ایرانی در جشنواره برلین 2019، علیرغم تلاشهای بسیاری از صاحبان آثار شبه روشنفکرانه برای حضور، با واکنش روزنامه “کیهان” مواجه شده است.

متن گزارش “کیهان” را بخوانید:

شصت و نهمین جشنواره فیلم برلین درحالی در بهمن ماه سال جاری برگزار می‌شود که هیچ فیلم بلند ایرانی به هیچ یک از بخش‌های چندین‌گانه آن راه پیدا نکرده است. این درحالی است که براساس گزارش‌های خبرگزاری‌ها و منابع دیگر، حدود 40 فیلم ایرانی برای حضور در این جشنواره درخواست داده‌اند اما به هیچ‌کدام از درخواست‌های یاد شده پاسخی داده نشده است.

از جمله فیلم‌هایی که درخواست حضور در جشنواره شصت و هشتم برلین را داشته، فیلمی از نادر ساعی‌ور، فیلمنامه‌نویس فیلم «سه رخ» جعفر پناهی بوده که از فیلمسازان محبوب جشنواره برلین به حساب آمده و تاکنون با حضور یا بدون حضور وی و فیلم‌هایش فقط به دلیل اعمال و موضع‌گیری‌های ضدایرانی وی، جوایز متعددی در این جشنواره به او داده شده است. فیلم «سه رخ» او نیز در اردیبهشت ماه گذشته در جشنواره فیلم کن حضور داشت اما چندان مورد لطف قرار نگرفت!

چنین رویکردی در جشنواره فیلم برلین، تعجب و شگفتی برخی کارشناسان سینمایی را در داخل و خارج کشور برانگیخته که آیا سینمای جشنواره‌ای ایران به پایان راه خود رسیده که حتی از میان 40 فیلم درخواستی، یک فیلم هم قابلیت حضور در میان صدها اثر حاضر در بخش‌های مختلف جشنواره را نداشته است؟!

شاید هم دیگر تاریخ مصرف این گونه فیلم‌ها و آثار به اصطلاح سینمایی حداقل در جشنواره‌هایی مانند برلین گذشته که زمانی برای سینمای ما، نسخه می‌پیچیدند و تعیین راه می‌کردند و متاسفانه عده‌ای هم به هوای جوایز و بوی کباب، به دنبال این نسخه‌های مسخ شده و هر آنچه ارزش‌های ملی و دینی و انسانی بود را زیر پا می‌گذاشتند.

اگرچه این ماجرا مسبوق به سابقه است و بسیاری از این دسته افراد وقتی به آن سوی مرزها در جست‌وجوی تشویق و جایزه و امثال آن رسیدند، پس از استفاده و بهره‌های مختلف جشنواره‌ها و محافل وابسته، همچون دستمال یک بار مصرفی به دور انداخته شدند. امروز دیگر بسیاری از آن نام‌ها در جشنواره‌های یاد شده به چشم نمی‌خورد!




رونمایی از فیلمهای متبوع «کیهان» در جشنواره سی و هفتم فجر⇐یکی فیلمی درباره منافقین که با حمایت «فارابی» ساخته شده و دیگری فیلمی درباره «قتل زن‌داداش عبدالمالک ریگی» که پرسشهایی درباره حمایت یک وزارتخانه خاص از تولید آن وجود دارد⇔پرسش: آیا همراهی گسترده رسانه‌های اصولگرا از این دو فیلم را در کنار حمایت از محصولات سازمان ارزشی متمول برای دریافت سیمرغ شاهد خواهیم بود؟

سینماروزان: کمتر از یک ماه تا برگزاری جشنواره فیلم فجر زمان باقیست و در همین فرصت کوتاه هم گمانه‌زنیهای رسانه ای درباره آثار جشنواره آغاز شده و هم برخی رسانه‌ها کاملا شفاف از محصولات معیار خویش در جشنواره یاد کرده اند.

روزنامه اصولگرای «کیهان» در تحلیلی پیرامون جشنواره با انتقاد از اینکه هیچ حرکتی منطبق با چهل سالگی انقلاب برای جشنواره امسال صورت نگرفته از دو فیلم به زعم خود استراتژیک جشنواره هم نام برده است؛ این دو فیلم «ماجرای نیمروز2» و «شبی که ماه کامل شد» هستند.

پیشتر مسعود نقاش زاده معاون فرهنگی فارابی از حمایت فارابی از تولید «ماجرای نیمروز2» که درباره عملیات مرصاد است خبر داده بود(اینجا را بخوانید) و پرسشهایی درباره حمایت یک وزارتخانه خاص از تولید «شبی که ماه کامل شد» هم وجود دارد؛ این فیلم که داستانی درباره قتل زن‌داداش عبدالمالک ریگی دارد از حضور هوتن شکیبا بازیگر «لیسانسه ها» در نقش اصلی مرد سود می‍‍‌برد و لو رفتن برخی تصاویر فیلم در رسانه‌ها هم،  گمانه‌زنیهایی شکل داده درباره کمدی شدن فیلم!؟؟ حضور مرتضی اصفهانی مشاور تولید پروژه‌های امنیتی در گروه تولید «شبی…» نیز به اندازه خود سوءتفاهم‌زاست!

«کیهان» نوشته است: با اینکه تنها سه هفته تا آغاز سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر باقی است اما نه تنها هیچ حرکت یا ویژه برنامه‌ای برای این مناسبت در نظر گرفته نشده که تعداد فیلم‌های برخوردار از مضامین انقلابی در این دوره از جشنواره فجر، بسیار ناچیز خواهد بود.

«کیهان» ادامه داده است: از معدود فیلم‌های انقلابی و استراتژیک سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر می‌توان به آثاری چون «ماجرای نیمروز2: خط خون» با موضوع جنایات منافقین، «شبی که ماه کامل شد» با داستانی مرتبط با دستگیری عبدالمالک ریگی و احتمالا یک یا نهایتا دو فیلم دیگر ‌اشاره کرد. این درحالی است که بر اثر سیاست‌گذاری غلط وزارت ارشاد و جشنواره فیلم فجر، تعداد قابل توجهی از آثار این دوره از جشنواره، با هزینه یک سرمایه‌دار و با مضامین سیاه و شبه روشنفکرانه ساخته شده‌اند و به نمایش درخواهند آمد.

به گزارش سینماروزان باید منتظر ماند و دید با تأکیدی که «کیهان» بر «ماجرای نیمروز2» و «شبی که ماه کامل شد» داشته است، آیا دیگر رسانه‌های اصولگرا هم در کنار محصولات تولیدشده با همراهی سازمان هنری-رسانه ای اوج و از جمله «بیست و نفر» و «قسم» و «تختی»، حمایت همه جانبه از «ماجرای نیمروز2» و «شبی که ماه کامل شد» را نیز تا دریافت سیمرغ در پیش خواهند گرفت؟؟




خبر تازه «کیهان»: عزل مدیری فرهنگی که به دنبال گرفتن تابعیت برای فرزندش بود!

سینماروزان: یک هفته قبل بود که روزنامه اصولگرای «کیهان» با نقد رفتار یکی از مدیران کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دریافت تبعیت خارجی برای فرزندش، از مدیران بالادستی این نهاد خواستار برخورد ضربتی با این گونه مدیران شد.(اینجا را بخوانید)

حالا «کیهان» خبر داده آن مدیر خطاکار از کار برکنار شده است. این روزنامه نوشت: مدیری که در پی گرفتن تابعیت یک کشور غربی برای فرزندش بود، از سمت خود برکنار شد. روزنامه کیهان در تاریخ چهارم دی در بخش اخبار ادبی و هنری، خبری را درباره اقدام یکی از مدیران کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای گرفتن تابعیت یک کشور غربی برای فرزندش منتشر کرده بود.

«کیهان» ادامه داد: اخیرا مشخص شد که همزمان با انتشار این خبر، مسئول مورد نظر به‌دلیل دیگری از سمت خودش برکنار شده بود. ضمن تقدیر از فاضل نظری، مدیر متعهد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، امید است که همواره نسبت به نفوذ و رسوخ افراد دوتابعیتی یا کسانی که در پی گرفتن تابعیت بیگانه برای فرزندان خود هستند و همچنین تبعات منفی حضور چنین مدیرانی در مراکز و نهادهای فرهنگی، هوشیاری لازم نزد مسئولان ارشد آنها وجود داشته باشد.




پاسخ مدیران کانون به این ادعای “کیهان” چیست⇐ یک مدیر کانون پرورش فکری، قصد دارد فرزندش را به تابعیت یکی از کشورهای غربی دربیاورد!؟

سینماروزان: بعد از تلاش برخی چهره های مطرح هنری برای زایش در خارج اولاد، حالا روزنامه اصولگرای “کیهان” ادعا کرده که یکی از مدیران کانون پرورش فکری کودک و نوجوان قصد دارد برای فرزندش تابعیت یک کشور غربی را بگیرد؟؟ واکنش مدیران کانون به این ادعا چیست؟

“کیهان” نوشت: علاوه‌ بر حضور مدیران دو تابعیتی، این روزها شاهد برخی مدیران هستیم که از جایگاه خود جهت گرفتن تابعیت خارجی برای فرزندان‌شان بهره می‌برند. اما اینکه یک نفر در جایگاه مدیریت نهادی قرار بگیرد که مسئول فرهنگ‌سازی برای بچه‌های ایران است و همزمان، برای اقامت گزیدن فرزندش در یک کشور غربی در تقلاست، از عجایب است!

این روزنامه ادامه داد: فرد مذکور، یکی از مدیران ارشد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است و قصد دارد فرزندش را به تابعیت یکی از کشورهای غربی دربیاورد! از مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان جای سؤال است که چگونه به فردی مسئولیت داده‌اند که ایران اسلامی را برای زندگی و پرورش فرزندش مناسب نمی‌داند؟ و اساسا چنین فردی در سیاست‌گذاری‌های کانون چگونه می‌تواند جهت‌گیری مناسب، همسو با تعالی ارزش‌های ایرانی – اسلامی را اعمال کند؟




ادعای “کیهان” درباره برخی فیلمهای پرمخاطب سینماها⇐از “هزارپا” تا “لازانیا” یک انشعاب در فیلمفارسی هستند و به شدت شبیهند به موسیقی لس آنجلسی!!

سینماروزان: در سال اخیر هم با فروش 40میلیاردی “هزارپا” اقبال مخاطبان به کمدی به اوج خود رسید و هم با تب بالای اکران کمدی ، بازار در نیمه دوم سال به اشباعی رسید که نتیجه اش فروش نازل کمدیهایی مانند “میلیونر میامی” است.

روزنامه اصولگرای “کیهان” در تحلیلی با کنار هم قرار دادن برخی کمدیهای پرفروش نوشت: طی ماه‌های اخیر، موجی از فیلم‌ها روی پرده سینماها رفته‌اند که ویژگی‌های مشترکی دارند. گرچه سابقه تولید و نمایش آثار مبتذل در ایران قدمتی به اندازه ورود سینما به کشورمان دارد؛ فیلمفارسی اصطلاحی است که معرف این نوع فیلم‌هاست.

این روزنامه ادامه داد: فیلم‌هایی چون «لس ‌آنجلس تهران»، «خانم یایا»، «واااای آمپول»، «لازانیا»، «هزار پا» و … ویژگی‌هایی متمایز دارند و می‌توان آن‌ها را یک خرده جریان یا یک انشعاب در فیلمفارسی دانست. این فیلم‌ها شباهت بسیار زیادی به آنچه موسیقی لس آنجلسی خوانده می‌شود دارند. هم آن نوع موسیقی و هم این نوع فیلم‌ها، از تعلقات فرهنگی و تاریخی و قومی بریده‌اند؛ بی هویتی، رفاه‌زدگی و بی‌دغدغه‌ای جز مسائل غریزی، زیستن درد لس آنجلسی‌هاست. فرم‌گریزی و آشفتگی در ساختار و روایت، ابتلا به محتوایی لغو و بیهوده و البته آلوده بودن به کنایه‌ها و اشارات سیاسی آن هم به سطحی‌ترین شکل ممکن، از دیگر شباهت‌های چنین فیلم‌ها و ترانه‌هایی است.

“کیهان” افزود: فیلم‌های لس آنجلسی نیز همچون موسیقی لس آنجلسی، مملو از عبارات و حرف‌های رکیک و بی‌مایه هستند. جالب این است که بخشی از داستان یا عنوان این نوع فیلم‌ها، به غرب یا نشانه‌های فرهنگی بیگانه گره می‌خورد. «تگزاس»، «لس آنجلس»، «لازانیا» و … انتخاب اسم‌های زشت و بدترکیب نیز ناشی از نداشتن مبنا و ریشه فرهنگی در چنین فیلم‌هایی است؛ درست شبیه موسیقی لس آنجلسی!




“کیهان” مدعی شد: با حضور انتظامی در سازمان سینمایی به زودی شاهد تغییراتی در سطوح مختلف مدیریتی خواهیم بود!/یکی از مدیران پرحاشیه زودتر از بقیه برکنار میشود!/اغلب مدیران جایگزین، افرادی غیرمتخصص و به ویژه از میان مدیران ناکام معاونت هنری وزارت ارشاد خواهند بود!!؟/یک مدیر معزول تئاتری به سینما خواهد آمد!!

سینماروزان: روزنامه اصول گرای “کیهان” که زمانی حسین انتظامی را گزینه ای قابل اعتنا برای سازمان سینمایی دانسته بود مدتی کوتاه بعد از انتصاب وی به سرپرستی سازمان مدعی تغییرات مدیریتی در زیرمجموعه های سازمان شده است.

متن خبر “کیهان” را بخوانید:

با حضور مدیر جدید سازمان سینمایی به زودی شاهد تغییراتی در سطوح مختلف مدیریتی این سازمان خواهیم بود، هر چند که برخی از این تغییرات، قابل تأمل و نگران‌کننده به نظر می‌رسد.

پس از حضور حسین انتظامی در رأس امور سینمایی کشور، رایزنی‌ها درباره تغییر مدیران این سازمان آغاز شده و به زودی شاهد جابه‌جایی‌هایی در این سازمان خواهیم بود.

از تغییرات احتمالی، برکناری زودهنگام مدیری است که اخیرا حاشیه‌های زیادی داشته است و حتی وزیر ارشاد نیز چندی پیش توئیتی را در کنایه به یکی از فعالیت‌های وی نوشته بود.

با این حال، شنیده‌ها حاکی است که این‌جابه‌جایی‌ها، قابل تأمل و بعضا نگران‌کننده هستند. به‌طور مثال، یکی از احتمالات این است که اغلب مدیران جایگزین، افرادی غیرمتخصص و به ویژه از میان مدیران ناکام و کنارگذاشته شده معاونت هنری وزارت ارشاد خواهند بود. این احتمال از آنجا قوی به نظر می‌رسد که اغلب اعضای تیم حسین انتظامی، مدیران عرصه تئاتر و هنرهای تجسمی هستند. ازجمله این افراد می‌توان به یک مدیر برکنار شده تئاتری ‌اشاره کرد که از قضا قبلا هم نامش به عنوان یکی از نامزدهای ریاست سازمان سینمایی شنیده شده بود. گویا از ابتدا نیز نام وی به این دلیل برای این سمت مطرح شده بود تا زمینه برای حضور وی در جمع مدیران سینمایی فراهم شود و غیرمتخصص بودن وی به این وسیله تعدیل شود.

به هر حال، باید منتظر بود و دید که با توجه به شرایط نه چندان نامساعد سینمای کشور، اتفاقات پیش رو چه ثمراتی خواهد داشت و آیا وضعیت مدیریت سینما به سود فرهنگ و هنر کشور و به ویژه اهالی سینما، تغییر خواهد یافت؟




آیا این ادعای “کیهان” ناظر به “خانم یایا”ی کاهانی است؟⇐تماشاگران از این فیلم سخیف(؟؟!) به ستوه آمدند!!!

سینماروزان: تازه ترین فیلم عبدالرضا کاهانی با نام “خانم یایا” به واسطه تلاش برای شبیه شدن به برخی آثار فلسفی سینمای ایران مناقشه برانگیز شده!

به گزارش سینماروزان تماشاگران عادت کرده به وراجی طنزپیشگان در “خانم یایا” رفتارهایی پرسکوت از شخصیتهای اصلی می بیند و همین اسباب انتقاد را فراهم کرده.

روزنامه اصولگرای “کیهان” در گزارشی که اشاراتی مستقیم به نارضایتی مخاطبان دارد آورد: ضعف مفرط تازه‌ترین فیلم سخیف به نمایش درآمده در سینماهای کشور، تماشاگران این فیلم را هم به ستوه آورده است به طوری که در صفحات مجازی عوامل این فیلم، اعتراض کردند.

این روزنامه ادامه داد: نمایش سرسام آور فیلم‌های سخیف در فصل جدید اکران به اوج رسیده است! به طوری که از میان آثار روی پرده، حداقل هفت فیلم را می‌توان در ردیف فیلم‌های مبتذل برشمرد که نه تنها ارزش هنری و سینمایی ندارند که به ارزش‌های اخلاقی و فرهنگی و نهاد خانواده نیز حمله می‌کنند.

اما تازه‌ترین محصول سینمایی لیبرال‌ها حتی اعتراض تماشاگران این فیلم را نیز برانگیخت. این فیلم که به کارگردانی یک فیلمساز همیشه معترض ساخته شده، به حدی ضعیف و بی‌سر و ته است که باعث شد، تعداد قابل توجهی از مخاطبان این فیلم به صفحات شخصی عوامل آن در فضای مجازی مراجعه و انتقادات خود را مطرح کنند. دو فیلم قبلی همین کارگردان نیز به خاطر ضعف مفرط ساختاری و محتوایی، امکان نمایش نیافتند و این فیلمساز در مصاحبه هایی، مدعی توقیف و سانسور فیلم‌های خود شد!

“کیهان” با اشاراتی که یادآور  یادداشت احمد طالبی نژاد درباره کاهانی است افزود: یک منتقد شبه روشنفکر، در یادداشتی در روزنامه «شرق» با متهم کردن این فیلمساز به «تظاهر به اپوزیسیون بودن» و «دو دوزه بازی» نوشت که او از روی عمد کار‌هایی انجام می‌دهد که فیلم‌هایش با مشکل مواجه شوند.




دو هفته بعد از ادعای این روزنامه مبنی بر تعویض حیدریان با یک «مدیر صوری»⇐حالا «کیهان» گزینه قابل اعتنای خود برای مدیریت در سازمان سینمایی را معرفی کرد!!!⇐این گزینه عبارتست از معاون معزول مطبوعات که کمترین سابقه‌ای در سینما نداشته!!

سینماروزان: دو هفته قبل بود که روزنامه اصولگرای «کیهان» در کنار مرور برخی گزینه های جانشینی محمدمهدی حیدریان در سازمان سینمایی مدعی قرارگیری یک «مدیر صوری» در سازمان سینمایی شده بود؛ مدیری که اجرا‌کننده فرمایشات مدیران پشت صحنه و افراد ذی‌نفوذ در بخش‌های فرهنگی دولت خواهد بود!(اینجا را بخوانید)

حالا اما روزنامه «کیهان» در مروری دوباره بر گزینه های جانشینی حیدریان تمامی آنها از محمد احسانی تا مرتضی رزاق کریمی و محمود اربابی را دارای سابقه نه چندان مطلوب در حوزه فرهنگ و هنر دانسته است ولی در عین حال از حسین انتظامی به عنوان گزینه ای «قابل اعتنا» برای ریاست در سازمان سینمایی نام برده!!!

حسین انتظامی کیست؟ معاون مطبوعاتی معزول که در کارنامه اش کمترین ردّپای سینمایی دیده نمیشود و عمده فعالیتهایش حضور در مدیریت رسانه های مختلف بوده؛ رسانه هایی اغلب متصل به منابع عمومی!

اینکه با این عقبه چطور «کیهان» حسین انتظامی را به عنوان گزینه ای قابل اعتنا برای جانشینی حیدریان دانسته مشخص نیست اما واقعیت پیش رو حضور فردی ناآشنا به سینما در دولت اول اعتدال است؛ فردی به نام حجت‌الله ایوبی که هرچند در ظاهر خود را دوستدار سینما نشان میداد اما عدم اشراف به جریانات حاکم بر سینما و افزودن بر دامنه نهادهای بودجه خوار از مدرسه ملی سینما گرفته تا گروه هنروتجربه و جدایی بین الملل از فجر به جای تلاش برای چابک سازی، او را در موقعیتی قرار داد که به ناگاه اندکی قبل از پایان کار دولت یازدهم عزل شد!!

گزارش «کیهان» درباره گزینه های جانشینی حیدریان و تأکید این روزنامه بر قابل اعتنا بودن انتظامی را بخوانید:

بعد از کش قوس‌های فراوان و جدایی قطعی محمدمهدی حیدریان از سازمان سینمایی، جریان‌ها و لابی‌های موجود چه در بدنه سازمان و چه در وزارت ارشاد، آستین‌ها را بالا زده و با حداکثر توان سعی در تصاحب کرسی ریاست دارند. البته از همان ابتدا که حیدریان مشمول قانون منع به کارگیری بازنشستگان شد اسامی مختلفی برای جانشینی وی به میان آمد. اما درنهایت نامزدهای ریاست سازمان را این روزها می‌توان تنها در چند اسم خلاصه کرد، افرادی که هر یک مورد حمایت جریان‌های پرنفوذ در بدنه وزارت ارشاد و حتی خارج از آن بوده و هرکدام از آن جریان‌ها همان‌طور که پیش‌تر بیان شد با تمام ظرفیت در حال تلاش برای نشاندن نامزد مورد حمایت خود بر صندلی سازمان سینمایی می‌باشند.
از محمد احسانی مدیر فعلی شبکه نسیم گرفته تا مدیران درون‌سازمانی چون مرتضی رزاق کریمی و محمود اربابی، همگی مورد حمایت جریان‌های خاص و پرنفوذی در بدنه ارشاد بوده و بی‌تعارف باید گفت، جریان‌های مطبوعشان نیز برای گرفتن امضای حکم ریاست از هیچ اقدامی فروگذار نکرده و نمی‌کنند. افرادی که سابقه مدیریت نه‌چندان مطلوبشان در حوزه فرهنگ و هنر شهره عام و خاص است و عملاً کارنامه قابل دفاعی نیز ندارند اما گزینه بسیار مهم و قابل‌اعتنا در این جمع، «حسین انتظامی» قائم‌مقام و دبیر کمیسیون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات وزارت ارشاد است که وارد گود شده است. انتظامی پیش‌تر نیز حضورش را در سازمان سینمایی تکذیب کرده بود اما شنیده‌ها حاکی از تشکیل جلسه نهایی و تائید وزیر ارشاد در صورت عدم تایید احسانی، رزاق‌کریمی و اربابی است که انتظامی حتی به عنوان سرپرست ردای ریاست را بر تن کند.
درهرصورت فارغ از انتخاب حسین انتظامی نکته اصلی زمانی است که برای تصاحب کرسی ریاست سازمان سینمایی می‌بایست رو به لابی‌ها و جریانات مؤثر و صاحب نفوذ آورد، جریان‌هایی چون لابی رئیس‌خانه سینما، کانون کارگردان‌ها، قائم‌مقامی فعلی و حتی دبیر اسبق جشنواره فیلم فجر که برای هرکدام از گزینه‌های خودشان سنگ تمام گذاشته و تا جایی که حتی برای انتخاب‌هایشان از رسانه‌های تحت نفوذ نیز درخواست روپورتاژ آگهی کرده‌اند.