1

رخشان بنی‌اعتماد در توجیه کنار گذاشتن فیلمسازی داستانی⇐فضای سینمای داستانی تغییر کرده و برایم کاملا غریبه است!/انگار نه انگار که گیس من در این سینما سفید شده!/انگار نه انگار که از اولین روزهای شکل‌گیری سینمای نوین ایران(!!!) تجربه‌ سینمایی داشتم!!!/«قصه‌ها» را در دوران معجزه هزاره سوم{احمدی نژاد؟؟} ساختم!/ بعد از تغییر{احمدی‌نژاد؟} باز تصميم‌گيرنده، مديران مياني سينما با تفكر بازمانده از آن دوران‌اند!!

سینماروزان: رخشان بنی‌اعتماد از جمله فیلمسازان نزدیک به جریان اصلاح طلبی بود که در هشت سال احمدی نژاد دو فیلم «خون بازی» و «قصه ها» را ساخت اما این دومی را اکران نکرد تا دولت اعتدال روی کار بیاید. بعد از اکران محدود «قصه ها» در گروه هنروتجربه در دوران اعتدال هرچند پیش بینی میشد این فیلمساز باز هم فیلم داستانی بسازد اما بنی اعتماد کلا فیلمسازی داستانی را کنار گذاشت و به سراغ تولید مستندهایی مانند «کارستان»، «آی آدمها» و «توران خانم» رفت.

بنی اعتماد در چرایی کنار گذاشتن فیلمسازی داستانی به نازنین متین‌نیا در «اعتماد» گفت: اين‌طور نيست كه اراده‌اي براي نساختن فيلم داستاني داشته باشم، اما حال و هوايم در سينماي مستند خيلي بهتر است. البته تجربه تلخ بعد از فيلم «قصه‌ها» و مشكلات آن‌هم بي‌تاثير نبود.

این کارگردان 64ساله در توضیح تلخیهای جریان فیلمسازی داستانی بیان داشت: متوجه شدم فضاي سينماي داستاني كاملا تغيير كرده و برايم كاملاغريبه است. انگار نه انگار كه چهل سال است گيس من در اين سينما سفيد شده. انگار نه انگار كه از اولين‌ روزهاي شكل‌گيري سينماي نوين ايران، تجربه‌هاي مختلف در سينما داشته‌ام و به فيلمسازي رسيده‌ام.

رخشان بنی اعتماد افزود: تغيير فضاي سينما، براي من و سينماي داستاني فاصله ايجاد كرد. من يا نسل من، سينما را اين‌طور شناختيم كه مفهوم‌سالاري در آن معنايي نداشت. اما ناگهان ديديم كه سالارهاي مختلفي در سينما تعريف شده طبيعتا در اين مقطع سني‌اي كه من هستم فرصت زيادي ندارم و بايد هر چه بيشتركار كنم. عطش من براي كارهاي نكرده آنقدر زياد است كه وقت و زماني براي تحمل اين فضاها يا جنگيدن با آن را ندارم...ترجيح مي‌دهم اگر خواستم كار سينمايي انجام ‌دهم، در شرايط آسوده باشم. نمي‌خواهم مدام در حال دويدن و جنگيدن از پيدا كردن سرمايه تا مجوز اكران براي سينماي داستاني باشم. 

بنی اعتماد در پاسخ به این پرسش که آیا زمان ساخت «قصه ها» که در دل دولت احمدی نژاد بود اوضاع بهتر از این روزها بود که آن زمان فیلم ساخت و حالا نمیسازد، اظهار داشت: «قصه‌ها» را در دوران معجزه هزاره سوم! ساختم كه شرايط از امروز هم سخت‌تر بود. اما بعد از آن، نه تنها شرايط حرفه‌اي فيلمسازي كه حتي اخلاق حرفه‌اي در سينما هم به سمتي حركت كرد كه براي من عجيب و غريب و دور بود. فضاي بيروني سينما بر فضاي داخلي سينما هم تاثير گذاشت و همه‌چيز تغيير كرد. حتي اين تاثير آنقدر روي مديران مياني سينما زياد بود كه حتي بعد از تغييرات هم باز تصميم‌گيرنده، مديران مياني سينما با همان تفكر بازمانده از همان دوران بودند.

 




رخشان بنی‌اعتماد بیان داشت⇐حاضر نیستم برای مصاحبه با تلویزیون روسری‌ام را جلوتر بیاورم!/تا اندازه‌اي حجابم را حفظ مي‌كنم كه قانون جاري مملكت بر آن تأكيد كرده!/نمیشود جلوي تهاجم فرهنگی را با پايين آوردن ديش‌هاي ماهواره گرفت/الگویی که الهام‌بخش باشد در تلویزیون وجود ندارد و برای همین مخاطب به سراغ ماهواره می‌رود/در سال۷۴ مدیران تلویزیون پخش مستندم درباره شیوع موادمخدر را سیاه‌نمایی دانستند و اجازه پخش ندادند/چند سال بعد و پس از فراگیری اعتیاد گزارش‌هايي به‌مراتب تكان‌دهنده‌تر از آنچه من ساخته بودم از آنتن تلويزيون پخش شد!

سینماروزان: رخشان بنی اعتماد کارگردان زن سینمای ایران به مانند بسیاری دیگر از همکاران خویش کار خود را با تلویزیون و آن هم منشی گری صحنه آغاز کرده است و سپس با مستندسازی باز هم برای تلویزیون ادامه داده است اما از جایی به بعد درگیر سینما شد و تاکنون فعالیتش برای سینما را ادامه داده است.

به گزارش سینماروزان بنی اعتماد که این روزها به عنوان یکی از مدیران اجرای پروژه «کارستان» شش مستند را روی پرده دارد در گفتگو با «اعتماد» با اشاره به فاصله ای که میان او و تلویزیون افتاده بیان داشت: با اينكه شخصا سال‌هاست ارتباطم با تلويزيون قطع است و عطاي چهارده سال كار در تلويزيون را به لقايش بخشيده‌ام، اما اين گسست به اين معنا نيست كه اهميت، ارزش و تاثيرگذاري اين رسانه را ناديده بگيرم. به همان اندازه كه اعتماد و ارتباط مخاطب با تنها رسانه فراگير ميهن‌مان قطع مي‌شود، ما هم به‌خاطر از دست رفتن اين پتانسيل قوي حسرت مي‌خوريم. ما به عنوان سينماگر مدام به اصل مهم مخاطب‌شناسي فكر مي‌كنيم و درصدد شناسايي اين حوزه‌ايم، آن وقت چطور سياستگذارانِ آنتني به وسعت تلويزيون تلاش نمي‌كنند از اين مخاطب‌شناسي به نفع خودشان استفاده كنند؟! ما شعار مقابله با تهاجم فرهنگي مي‌دهيم اما واقعيت اين است كه نمي‌شود جلوي اين تهاجم را با پايين آوردن ديش‌هاي ماهواره گرفت. تهاجم فرهنگي مثل رسوخ آب در ميان صخره‌هاست و يك مشكل جهاني در جوامع مخالف با فرهنگ‌هاي مختلف است.

این کارگردان تأکید کرد: براي واكسينه كردن جامعه در برابر اين تهاجم بايد به قوت‌بخشي هويت خودمان فكر كنيم. ما در مورد كار فرهنگي تنها به شعار دادن بسنده مي‌كنيم و در واقع آن را پشت بايدها و نبايدها حبس كرده‌ايم. به همين خاطر مخاطب با رسانه‌اي چون تلويزيون فاصله مي‌گيرد، بازتابي از زندگي واقعي و جاري جامعه را در قاب تلويزيون كمتر مي‌بيند، الگويي كه بتواند الهام‌بخش او باشد و با او همذات‌پنداري كند، پيدا نمي‌كند و در نتيجه به آنتن ماهواره‌اش كه از دنيايي ديگر و ناشناخته به او خوراك مي‌دهد وصل مي‌شود.

رخشان بنی اعتماد با اشاره به یکی از تجربیات خودش در برخورد با مدیریت بسته تلویزیون بیان داشت: سال ٧٤ به پيشنهاد كارشناسان اداره پيشگيري سازمان بهزيستي فيلم مستندي با هدف مشخص پيشگيري از سوء مصرف موادمخدر در بين جوانان ساختم. كارشناسان و متخصصان اين حوزه با مطالعه و بررسي تشخيص داده بودند ١٠ سال بعد مصرف موادمخدر در بين جوانان و به‌ ويژه جوانان طبقه متوسط، شايع و مانند ويروس و باتكثير مي‌شود. به همين دليل بنا شد كه فيلم با هدف هشدار به خانواده‌هاي طبقه متوسط خطر شيوع مصرف موادمخدر در جامعه را به تصوير بكشد تا يك ضلع مهم مثلث جامعه، مدرسه و خانه از طريق آگاهي خانواده‌ها در پيشگيري و كند كردن سير اين بلاي ويرانگر مسلح شود. تحقيق مفصل و طولاني‌اي با پيروز كلانتري انجام داديم و ساختار فيلم بر اساس يك فيلم كاربردي ريخته شد كه با پخش از تلويزيون بتوانيم خانواده‌ها را نسبت به خطر سونامي‌اي كه در پيش روي فرزندان‌مان بود، حساس كنيم.

این کارگردان ادامه داد: در نخستين جلسه نمايش فيلم در اداره بهزيستي با حضور گروهي از مديران تلويزيون و مديران رده بالاي اداره مبارزه با موادمخدر، پخش اين مستند را ترويج سياه‌نمايي و مشوش‌كننده اذهان عمومي دانستند. در نهايت با وجود رايزني‌هاي فراوان، تلويزيون حاضر به پخش اين مستند نشد. چند سال بعد مساله اعتياد به بحران تبديل شد. سال‌ها بعد كه فراگيري اعتياد از كنترل خارج شد، گزارش‌هايي به‌مراتب تكان‌دهنده‌تر از آنچه من ساخته بودم از آنتن تلويزيون پخش شد و مي‌بينيم كه اين بحران در حال حاضر در جامعه فراگير شده تا جايي كه استفاده از بخشي از مواد مخدر هم تحت كنترل در حال آزاد شدن است!

بنی اعتماد خاطرنشان ساخت: ادعا نمي‌كنم پخش آن يك فيلم مي‌توانست مانع از شيوع هولناك اعتياد شود، بحث بر سر تفكر غيركارشناسانه و غيرمسوولانه و سرپوش گذاشتن بر مسائل است؛ سانسور در ملاحظات صرفا سياسي و پاك كردن صورت مساله تعريف شده و انتخاب اين روش كه راجع به كاستي‌ها و آسيب‎ها و زشتي‌ها حرف نزنيم و زماني كه به مرز بحران رسيدند با صرف هزينه و انرژي زياد به فكر چاره بيفتيم. همين تفكر گل و بلبلي است كه حتي بحث احتمال زلزله را بر نمي‌تابد. گرچه با توسعه وسايل ارتباط جمعي و اينترنت ديگر نمي‌شود همه‌چيز را در لفافه سانسور و محدوديت پيچيد اما تا وقتي كه چنين تفكري نسبت به موضوعات اجتماعي وجود دارد، معضلات به بحران و زخم‌ها به دمل تبديل مي‌شوند و درست زماني كه اين دمل تركيد و عفونت آن بخشي از جامعه را فراگرفت به صرافت آن مي‌افتيم براي حل كردن اين معضلات كاري كنيم. متاسفانه اين نوع برخورد با مشكلات نتيجه عقب ماندن سياست‌هاي سياستگذاران از واقعيت‌هاي جامعه است. مستندساز و فيلمساز ادعاي پيشاهنگي جامعه را ندارد اما بخشي از وظايف او ديدن و انعكاس و آگاهي‌بخشي است.

این کارگردان 63 ساله با نقد سیاستهای رسانه ملی گفت: ممكن است تلويزيون برخي آدم‌ها و موقعيت‎هاي‌شان را دوست نداشته باشد اما واقعيت اين است كه آنها هم بخشي از افراد جامعه هستند. آنها نمي‌توانند براي موجه نشان دادن چهره‌شان ماسك ريا و دورويي بزنند. وقتي ما خط قرمز را فقط به مسائل اجتماعي معطوف مي‌كنيم منطق اين محدوديت‌ها براي كساني كه آنها را اعمال كرده‌اند، قوي‌تر مي‌شود. با اين كار رسانه فراگيري چون تلويزيون يك بخش اساسي جامعه را ناديده مي‌گيرد.

بنی اعتماد ادامه داد: مثل اينكه وقتي خبرنگار تلويزيون مي‌خواهد با من مصاحبه كند مي‌گويد روسري‌ات را جلوتر بياور و من حاضر نمي‌شوم اين كار را بكنم، چون من تا آن اندازه‌اي حجابم را حفظ مي‌كنم كه قانون جاري مملكت به آن تأكيد كرده است. اين واقعيت من است و نمي‌توانم بابت قرار گرفتن داخل قاب تلويزيون دروغ بگويم و خودم نباشم. اين واقعيت من است و تلويزيون همين واقعيت را محدود مي‌كند. اينجاست كه بايد بگوييم حقوق شهروندي براي قرار گرفتن در قاب تلويزيون رعايت نمي‌شود چون اين رسانه كليشه رايجي دارد كه آن را هم لابه‌لاي خط قرمزهايش تعريف مي‌كند. همين مسأله هم سبب فاصله گرفتن مردم از تنها رسانه فراگيرشان مي‌شود.