1

ادعای علی ژکان که آخرین فیلمش به جشنواره راه پیدا نکرده⇐ فیلمم انتخاب نشد چون در دو گونه‌ای که بیشترین فیلم‌های جشنواره را تشکیل داده‌اند، نمی‌گنجد!/این دو گونه عبارتند از «جنگی» و «طنز»!!⇔تناقض: فقط ۲ فیلم طنز به جشنواره راه پیدا کرده‌اند!!!

سینماروزان: علی ژکان کارگردانی که آثاری همچون «سایه به سایه» و «چهره به چهره» را در کارنامه دارد امسال با فیلم «اولین امضاء برای رعنا» متقاضی حضور در جشنواره سی و ششم فجر بود اما فیلمش به بخش مسابقه جشنواره راه پیدا نکرد.

به گزارش سینماروزان همین عدم حضور در جشنواره اسباب دلخوری علی ژکان را رقم زده تا جایی که او در گفتگو با «شرق» مدعی شده چون فیلمش در دو گونه اصلی جشنواره که جنگی و کمدی نبوده نتوانسته به جشنواره راه پیدا کند.

ادعای ژکان درحالی طرح شده که در جشنواره سی و ششم فجر فقط دو فیلم کمدی به نامهای «مصادره» و «خجالت نکش» حضور دارد و بخش عمده ای از کمدی سازان اصلا فیلمهایشان را به جشنواره ندادند تا آنها را مستقیما راهی اکران عمومی کنند.

متن گفتگوی ژکان را بخوانید:

 شما نسبت به چگونگی برگزاری جشنواره سی‌وششم فجر نقد دارید؟
بله، همان‌طور که همه می‌دانیم، جشنواره فیلم فجر در کنار جشنواره موسیقی و تئاتر به مناسبت پیروزی نظام جمهوری اسلامی تشکیل شد و به اجرا درآمد و همه این جشنواره‌ها با یک هدف معین که همان برگزاری جشن پیروزی نظام جدید است تا به امروز برگزار شده است؛ بنابراین ماهیت این جشنواره‌ها یک جشنواره مناسبتی و موضوعی است که مأموریتش به‌نمایش‌درآوردن دستاوردهای یک سال سینمای کشور است؛ در نتیجه اساسا ما با یک برگزاری نمایشگاه سروکار داریم؛ نه یک فستیوال رقابتی مثل فستیوال‌های جهانی.
  به نظر شما جشنواره نمی‌تواند رقابتی باشد؟
چرا می‌تواند؛ چنانچه در ادوار گذشته بخش رقابتی آن نیز به اجرا درمی‌آمد. صحبت بر سر ماهیت جشن‌گونه جشنواره است. فرض کنید مثل جشن خرمن در شکل روستایی آن به عبارتی دستاوردهای تولیدکنندگان با هدف حمایت از آنها و ارتقای کمّی و کیفی سینمای ملی در بخش‌های دیگر به نمایش درمی‌آمد؛ حتی در دوره‌هایی درجه‌بندی فیلم‌ها و نوبت‌دهی به اکران آنها صورت می‌گرفت؛ اما امسال ناگهان شورای سیاست‌گذاری جشنواره فیلم فجر تصمیم به محدودکردن آن می‌گیرد. تصمیم به برجسته‌کردن رقابتی جشنواره می‌گیرد و صحبت از ارزش‌های سینمایی و هنری می‌کند و فیلم‌های بسیاری را از گردونه‌ نمایش حذف می‌کند. آن هم از سوی جشنواره‌‌ای که کاملا دولتی است و مأموریت ذاتی‌اش نمایش شکوه و جلال تولیدات یک‌ساله سینمای کشور است. این همان تناقضی است که من به آن انتقاد دارم.
  بنابراین شما با رقابتی‌بودن جشنواره مشکلی ندارید؟
اصلا و ابدا؛ اما همین برجسته‌کردن حالت رقابتی جشنواره امسال با اصول جهانی آن در تعارض است.
  یعنی چه، منظورتان چیست؟
دبیر جشنواره مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی است و در رأس شورای سیاست‌گذاری آن ریاست محترم سازمان سینمایی کشور نشسته است. تیم اعضای هیئت انتخاب از فعالان دولتی هستند و هیچ‌کدام سابقه سینمایی معتبر و قابل اعتنا در هنر سینما ندارند. هیچ افق و چشم‌اندازی هم از هویت جشنواره رقابتی در دست نیست و هیچ‌کس نمی‌داند با چه‌جور جشنواره‌ای سروکار دارد. چه ارزش‌های هنری و سینمایی مدنظر هیئت انتخاب و دبیر آن است. قرار است این جشنواره چه تأثیری در سینمای ملی داشته باشد، چه چیزی را می‌خواهد ارتقا دهد، انتخاب فیلم‌ها براساس چه معیارها و ارزش‌هایی صورت می‌گیرد. هیچ توضیحی وجود ندارد، جز به فرموده و اراده و میل مدیران!
   بالاخره به نظر شما ما با چه جور جشنواره‌ای طرف هستیم؟
همان‌طور که دبیر محترم جشنواره در مصاحبه‌های خود گفته است، تمام تلاش‌شان این بوده که بی‌حاشیه‌ترین فیلم‌ها را داشته باشند؛ یعنی ما با جشنواره‌ای طرف هستیم که نمی‌‌خواهد هیچ شهامتی از خود نشان دهد.
   مگر فیلم شما حاشیه‌ساز است؟
نمی‌دانم، فکر می‌کنم شاید به نظر آقایان این‌طور رسیده؛ چون در دو گونه‌ای که بیشترین فیلم‌های جشنواره را تشکیل داده‌اند، نمی‌گنجد.
   منظورتان چه جور فیلم‌هایی است؟
فیلم‌های ژانر جنگی و تجاری.
   مگر این‌ گونه‌های سینمایی اشکال دارد؟
وقتی مسئولان صحبت از تنوع آثار و گونه‌های متفاوت سینمایی می‌کنند، طبیعی به نظر نمی‌رسد که فیلم‌های جنگی ارگانی و آثار طنز بیشترین رقم فیلم‌های انتخاب‌شده را تشکیل دهد.
   یعنی به خاطر اینکه فیلم شما نه جنگی و نه تجاری است، انتخاب نشده؟
حتما روزی داوران دلیلش را توضیح خواهند داد؛ اما امروزه متأسفانه فیلم‌هایی با شعار سینمای تجاری آن هم به معنای سخیف آن سینمای ایران را قبضه کرده است و سالن‌های سینما را در اختیار دارد. اوضاع به گونه‌ای شده که ساخت فیلم‌های هنری تبدیل به یک اتهام شده است.
   شما با فاصله زیادی از ساخته‌های قبلی به سراغ «اولین امضا برای رعنا» رفته‌اید. 
امثال من سال‌ها طول می‌کشد تا بتوانند فیلمی بسازند. کسانی که آبرو و اعتبار سینمای بعد از انقلاب مدیون آنهاست. وقتی هم بالاخره موفق به ساخت اثری می‌شویم، با تبعیض و نابرابری مواجه می‌شویم. در همین جشنواره امسال با وجود ضوابط و مقرراتی که خودشان گذاشته‌‌اند، دو فیلمی که سال گذشته در هیئت انتخاب دیده شده و چند نفر از اعضای آن هیئت در رسانه‌ها اعلام کرده‌اند این دو فیلم را دیده‌ایم و رأی نداده‌ایم، انتخاب می‌شوند یا چند فیلمی که هنوز فیلم‌برداری آنها به اتمام نرسیده یا به طور ناقص‌ تحویل هیئت انتخاب شده، رأی می‌آورند. خودشان مقررات جشنواره را تعیین می‌کنند.  خودشان هم آن را رعایت نمی‌کنند. رفتارهایی از این دست امثال من را به گوشه‌گیری و انزوا می‌کشاند؛ اما من مانند گذشته ایمان دارم داور نهایی مردم‌اند. اگر فیلم من حقی داشته باشد؛ مانند گذشته از سوی فرهیختگان سینما و مردم به حقش خواهد رسید. فقط باید منتظر بمانیم.




داداش کوچیکه اصغر فرهادی هم پروانه ساخت گرفت و هم یک سریال ۴۰قسمتی را به تصویب رساند

سینماروزان: سعید فرهادی برادر کوچکتر اصغر که پیشتر نامش را به عنوان نویسنده در سریال «پریا» به تهیه کنندگی اسماعیل عفیفه دیده بودیم چندی قبل پروانه ساخت اولین فیلمش با نام «سر شب» را برای مدیوم ویدیویی به تهیه کنندگی اسماعیل عفیفه گرفت.

به گزارش سینماروزان اما این همه فعالیتهای سعید فرهادی نیست چون او به تازگی نیز نگارش سریالی به نام «چهره به چهره» را برای شبکه 5 به پایان رسانده است؛ سریالی که با محوریت آسیب شناسی جراحیهای زیبایی نگاشته شده است.

سعید فرهادی که به مانند اصغر فعالیتش را از تلویزیون استارت زده، درباره وضعیت تولید «چهره به چهره» که عنوانش یادآور یکی از آثار جنایی سالیان اخیر علی ژکان است به «مهر» گفت: فیلمنامه این سریال ۴۰ قسمت دارد که حدود ۱۰ قسمت از آن به نگارش درآمده است. البته من ترجیح می دهم حداقل نصف فیلمنامه این سریال آماده و بعد وارد تولید شود. در حال حاضر هم منتظر یک سری مسایل اداری هستیم و نگارش متن ادامه پیدا می کند.

این نویسنده درباره قصه سریال «چهره به چهره» که به جراحی های زیبایی می پردازد، توضیح داد: قصه این سریال بسیار جدی است و من سعی کردم داستان با جزییاتی از اتفاقات و دیدگاه ها باشد. وجه تمایز داستان هم نگاهی است که در سریال مطرح می شود چون در واقعیت دو دیدگاه در جامعه وجود دارد یکی از طرف جوانان که عمل های زیبایی را لازم و بدون اشکال می بینند و نگاهی که این اقدام را محکوم می کند با این توجیه که چرا باید در خلقت خود دست برد و این سیرت است که اهمیت دارد.

وی اضافه کرد: این ۲ طیف هر یک از زاویه ای به موضوع نگاه می کنند و من این دیدگاه ها را وارد داستان می کنم تا هر دو طرف یکدیگر را درک و بهتر تصمیم گیری کنند و فکر می کنم اگر یک طرف را نشان دهیم کمکی به حل این پدیده در جامعه نکرده ایم.

فرهادی با اشاره به ابعاد گسترده عمل های زیبایی و آنچه که در سریال به تصویر درمی آید، بیان کرد: این قضیه ابعاد بسیار گسترده ای دارد و آنچه که بیشتر می توان روی آن مانور داد و مردم را نسبت به موضوع آگاه کرد شرایطی است که منجر به این عمل های زیبایی می شود. اگر کسی که مخالف و یا موافق این عمل هاست این شرایط و تبعات آنها را ببیند می تواند خودش تصمیم بگیرد. شرایطی هست که اصلا عمل زیبایی ضروری نیست و شخص خود را به دردسر می اندازد و زمانی هم قضیه بالعکس است.

فرهادی ادامه داد: به هر حال مردم شعور بالایی دارند و نیازی نیست من برای آنها نسخه بپیچم. خودشان می توانند به برآیندی برسند که کدام راه بهتر است. قطعا توصیه هایی هم از سمت سازمان صداوسیما وجود دارد که تاکید بیشتر روی سیرت انسان هاست که کاملا هم درست است اما هیچ کس صورت و ظاهر را نیز نفی نمی کند. به تصویب رسیدن فیلمنامه این سریال حدود سه سال طول کشید چون موضوع حساسی است و خوشبختانه شبکه پنج و آقای الماسی مدیر گروه فیلم و سریال این شبکه این نیاز را در جامعه احساس کردند که اکنون باید چنین سریالی ساخته شود و حمایت کردند.

فرهادی در پایان گفت: من در این سه سال به صورت پراکنده تحقیقات میدانی، مطالعه ای و گفتگویی داشتم و حدود چهار ماه هم به شکلی جدی تر تحقیق کردم که از سوال درباره آرایشگاه های زنانه تا کلینیک های زیبایی تا طلاق هایی را که به دلیل عمل های زیبایی انجام گرفته بود، شامل می شد.

سعید فرهادی
سعید فرهادی




در گفتگو با سینماژورنال بیان شد⇐روایت شیوا خنیاگر از چگونگی حذف میترا حجار از ایفای نقش اصلی”ستایش”، چرایی حذف کاراکترش از فصل دوم این سریال، ماجرای دعوتش برای بازی در سریالی محصول GEM، علاقه علی حاتمی برای سپردن نقش ثریا همسر محمدرضا پهلوی به وی و…

سینماژورنال/مهدی فلاح‌صابر: شیوا خنیاگر فعالیت بازیگری را از سینما و آن هم از اواخر دهه 60 و با بازی در “عبور از غبار” پوران درخشنده آغاز کرد. نقش او در این فیلم نقش مکمل بود اما کیفیت قابل قبول بازیش سبب ساز آن شد که تقریبا تا دو دهه بعد حضور فعالی در سینما داشته باشد.

به گزارش سینماژورنال خنیاگر طی سالهای حضورش در سینما تجربه فعالیت با کارگردانان مختلفی را از سر گذرانده است؛ از سیروس الوند در “چهره” تا فریدون جیرانی در “ستاره می شود” و محمدهادی کریمی در “امشب شب مهتابه”.

خنیاگر البته که در کنار همکاری با کارگردانان شناخته شده تر تجربه حضور در آثار تجاری سینمای بدنه مثلا فیلمهایی چون “کلاغ پر”، “ازدواج صورتی” و “عروس فراری” را هم داشته است.

این بازیگر که از اوایل دهه هشتاد در تلویزیون هم حضور داشته است و البته در سریال پرمخاطب “ستایش” هم ایفای نقش کرده است چند سالی می‌شود که کم‌کارتر از قبل شده است.

اغلب نقشها محدود به عده ای خاص شده

خنیاگر درباره کم‌کاریش در سالهای اخیر به سینماژورنال می گوید: از آخرین کار سینمایی من چندسال می‌گذرد. نمیدانم چرا این طور شده که اغلب نقش ها محدود به عده ای خاص شده و برای من و امثال من مجالی برای حضور و نقش آفرینی باقی نمانده. با تغییر و تحولاتی که در سینما و تلویزیون صورت گرفته بطور کلی این اواخر کارهای بسیار کمی پیشنهاد شده.

نقش مرا به لعیا زنگنه دادند

وی با اشاره به یکی از پیشنهادات اخیرش که در نهایت به بازیگری دیگر رسیده بیان می دارد: قرار بود در کاری تلویزیونی بازی کنم و قرارداد هم امضاء شد ولی به دلایل نامعلومی نقش من را به خانم لعیا زنگنه دادند و ایشان جای من بازی کرد! من در حضور کارگردان و تهیه کننده برای ایفای نقش شخصیتی بنام “انوشه” قرارداد امضاء کردم؛ نقش مقابل بنده را بهزاد فراهانی بازی می کرد که من نقش همسر دوم ایشان را داشتم. سناریوی کار و توضیحات نقش را هنوز هم دارم. بعد از عقد قرارداد یک جلسه دورخوانی با حضور آقای فراهانی برگزار کردیم اما ناگهان نمیدانم چه اتفاقی افتاد که خانم زنگنه را جایگزین من کردند و جالب است که خانم زنگنه هم اصلا خبر نداشت که چنین اتفاقی افتاده و به ایشان گفته بودند که نقش “انوشه” اصلا برای خانم خنیاگر نیست…

خنیاگر خاطرنشان می سازد: این گونه رفتارها بسیار ناپسند و به دور از اخلاق حرفه ای است؛  دروغگویی برای برخی مانند آب خوردن شده. حتی امضای خودشان را قبول ندارند و به آن احترام نمیگذارند. چه چیزی باعث این روند شده است؟؟ چیزی غیر از ارجحیت دادن روابط بر ضوابط؟ گله مندم و خیلی هم گله مندم برای اینکه افرادی می آیند که هیچ پیشینه و سابقه کاری ندارند و با یک سری مسائل خاص و زد و بند(!) نقش می گیرند و آنها که وقتشان را بر سر بازیگری گذاشته اند بیکار یا کم کار می مانند.

تهیه‌کننده “ستایش” برای پرداخت دستمزد امروز و فردا میکرد

شیوا خنیاگر که در فصل اول “ستایش” حضور داشت اما در فصل دوم غایب بود درباره این عدم حضور هم به اتفاقات عجیبی اشاره می کند. وی به سینماژورنال می گوید: من به دلیل اختلافاتی که با آرمان زرین‌کوب تهیه کننده کار برایم پیش آمد از کار کنار گذاشته شدم. تهیه کننده در پرداخت دستمزدها مرتب تأخیر داشت و دستمزدها به موقع پرداخت نمی شد. بنده به ایشان گفتم که قرارداد ما قرارداد دوجانبه است؛ طبق قرارداد اگر شما از من میخواهید در ساعت معین سرصحنه حاضر شده و کارم را درست انجام بدهم در مقابل شما موظفید که دستمزد مرا به موقع پرداخت کنید. ایشان کلی امروز و فردا کردند و وعده سر خرمن دادند…

چون از تهیه کننده خواستم که به تعهداتش عمل کند از قسمت دوم “ستایش” کنار گذاشته شدم

وی ادامه می‌دهد: نه تنها من بلکه اکثر عوامل هم این مشکل را داشتند ولی به خاطر حفظ منافع خودشان صدایشان در نمی‌آمد. من به خاطر بدقولیهای مکرر کار را رها کردم و کار تعطیل شد؛  گفتم یا دستمزدهای معوقه بنده را بدهید یا بازی نمیکنم. همین شد که از “ستایش2 ” حذف شدم و به من بی احترامی های فراوان شد. به دفتر تهیه کننده رفتم منشی ایشان نامه ای را به من داد؛ در نامه از من خواسته شده بود که متعهد شوم صحنه را ترک نکنم و در جواب نوشتم که تا حقوق معوق بنده پرداخت نشود هیچ چیزی را امضاء نمیکنم و همین شد که میانه ما به هم خورد و از نویسنده کار خواستند دیگر برای من نقشی ننویسد. چون آن موقع نقشها سرصحنه نوشته میشد سناریست کار برای من نقشی ننوشت و به این راحتی من حذف شدم.

این بازیگر می افزاید: اصل داستان “ستایش 2” بر این اساس بود که نقش “آتی” به عنوان همسر “حشمت فردوس” بعنوان یک مادربزرگ دلسوز تا آخر سریال پا به پای سایرین باشد ولی به دلیل گلایه از عدم پرداخت به موقع دستمزدها نقش مرا در فصل دوم حذف کردند و البته فصل دوم هم نتوانست به اندازه فصل اول موفق باشد. آن تقابل های عاطفی بین من و حشمت فردوس و درگیری عاطفی بین من و فرزندانم برای مردم خیلی جذاب بود و این در فصل دوم اتفاق نیفتاد.

میترا حجار به عنوان بازیگر نقش اصلی “ستایش” معرفی شده بود اما به ناگاه بازیگری دیگر جایگزین شد

شیوا خنیاگر حین گلایه از دست اندرکاران “ستایش” ماجرایی درباره انتخاب بازیگر نقش اصلی این سریال را هم روایت می کند. وی به سینماژورنال می‌گوید: در لوکیشن سریال مشغول کار بودیم. بازیگر نقش اصلی سریال هم یکی از بازیگران مطرح سینما یعنی میترا حجار معرفی شده بود و بارها وی را در لوکیشن دیده بودیم، یک روز که در دادگاه مشغول تصویربرداری بودیم اعلام شد که قرار است بازیگری دیگر نقش اصلی سریال را بازی کند…

شیوا خنیاگر ستایش
شیوا خنیاگر در نمایی از “ستایش”

کاش گویندگی را ادامه میدادم

شیوا خنیاگر که سابقه گویندگی هم داشته است با اشاره به اینکه وضعیت نابسامان عرصه بازیگری باعث شده افسوس بخورد که چرا گویندگی را ادامه نداده خاطرنشان می سازد: در شرایط فعلی و اتفاقاتی که رخ داد و آزار و اذیت هایی که در آخرین فیلمم و همینطور سریال “ستایش” افتاد اعتراف میکنم که ای کاش همان گویندگی را ادامه میدادم؛  این کار پیشینه ای میخواست و من این پیشینه را صرف سینما کردم. اگر 25 سال کارم را در رادیو ادامه میدادم اتفاقاتی دیگر برای من می افتاد اما من هر دو طرف را از دست دادم؛ هم گویندگی و هم بازیگری را.

وی ادامه می دهد: دستمزد گویندگی بسیار پایین بود و رادیو دستمزد بسیار کمی به کارکنانش پرداخت میکرد. 2 سال گوینده “شهرزاد قصه گو” بودم. مرحوم حمید عاملی وقتی صدای من را شنید گفت بعد از 30 سال صدایی را که میخواستم پیدا کردم چون 30 سال قبل گوینده “شهرزاد قصه گو” کسی دیگر بود… اما دستمزد ما آنقدر پایین بود که حتی کفاف هزینه ایاب و ذهاب ما را نمیداد و اگر میخواستیم کار دیگری اختیار کنیم که حقوقمان بالا برود ممکن نبود و کار را به کس دیگر میدادند و میگفتند همین شغلی که دارید برای شما کافی است.

هرجا بحث پول باشد فساد هم هست

بازیگر آثاری چون “چهره به چهره” و “مجسمه” درباره بحثهایی که اخیرا درباره فساد در سینما از سوی برخی بازیگران شکل گرفته بیان می دارد: به صراحت میگویم هرجا اتفاقات مالی در حجم قابل توجه رخ دهد خواه ناخواه فساد هم ایجاد می شود و این یک واقعیت و مسئله ای کتمان ناپذیر است. هر جا که قرار است پولی رد و بدل شود و منافع مالی نصیب شخص یا اشخاصی شود این فسادها اتفاق می افتد و متاسفانه سینما و تلویزیون هم از این قاعده مستثنا نیست.

چون اهل روابط آن چنانی نبودم به من گفتند مغروری

وی درباره برخی مراودات غیراخلاقی موجود در سینما هم بیان می دارد: من ارتباط گسترده ای با اهالی سینما ندارم اما از دوستان و همکارانی که با هم در ارتباط هستیم میشنوم که این مسئله وجود دارد. روابط و پیشنهادات نامشروع از همان اول در سینما بیداد میکرد. از همان سالهای آغازین کار خیلی ها  میگفتند این خانم تلخ است، مغرور است  و هیچ کس را آدم حساب نمیکند. چرا ؟؟ چون آن رابطه دلخواهی را که میخواستند با آنها برقرار نکردم…
خنیاگر می افزاید: به این حرفها توجهی نکردم  و گفتم ایرادی ندارد که  تعریفی از من و اخلاق من داشته باشید و مرا متهم به این بی اخلاقی ها کنید. این برای من بهتر است تا اینکه بخواهم شرف و شأن خودم را زیر سوال ببرم و خودم را وارد حاشیه کنم. خوشحالم با تمام این فسادی که بوده به سلامت رفتم و به سلامت کار کردم و وارد مسائل حاشیه ای و جانبی سینما نشدم. نه وارد فسادهای مالی شدم و نه فسادهای دیگر چون اگر اینگونه بود وضعیتم باید به گونه ای دیگر باشد نه این وضعی که الان در آن هستم.

از شبکه GEM پیشنهاد داشتم اما رد کردم…

شیوا خنیاگر که گویا برای حضور در سریالهای شبکه GEM هم پیشنهاد داشته درباره رد این پیشنهادات به سینماژورنال می گوید: برای فعالیت در شبکه GEM به من پیشنهاد دادند اما اعلام کردم که تمایلی ندارم تصویری از من باشد برای اینکه کار تصویری در این شبکه مساوی است با کشف حجاب و پیامدهای بعدی آن.

وی ادامه می دهد: من انسان معتقدی هستم و مملکتم را دوست دارم و نمیخواستم در شرایطی قرار بگیرم که نتوانم وارد کشورم شوم. این بود که نپذیرفتم و در گفتگو با مدیران جم گفتم اگر بحث صدا و کارهای نریشن میخواهید کار میکنم  چون در نریشن فقط بحث صدا روی فیلم است و تصویری از گوینده دیده نمیشود  اما آنها قبول نکردند و اعلام کردند در موقعیتی هستیم که میخواهیم ساخت فیلم و سریال داشته باشیم و کار صدا به درد شبکه ما نمیخورد. من هم با بررسی شرایط موجود مخالفت کردم. پسرم هم مخالف این کار بود و می گفت 25 سال سابقه و خوشنامی را به خاطر کار در یک شبکه معلوم الحال خراب نکن.

قرار بود در “ملکه‌های برفی” علی حاتمی نقش “ثریا” همسر محمدرضا پهلوی را بازی کنم
بازیگر سریالهای “اغما” و “پرواز در حباب” در جایی دیگر از گفتگوی خود با اشاره به معضلات انتخاب بازیگر در سینمای ایران به سینماژورنال بیان می‌دارد: متاسفانه پروسه انتخاب بازیگر در پروژه های مختلف سینمایی و تلویزیون به میزان زیادی وابسته شده به ارتباطات و حضور در گعده ها و باندهایی که در زمینه انتخاب بازیگر وجود دارد. از آن طرف امثال من که در این روابط نیستند کم کار می شوند و این می شود که همه میپرسند خانم خنیاگر شما چرا در سریال “کلاه پهلوی” بازی نکردید؟ یا چرا در “معمای شاه” حضور ندارید؟ جواب اینها را چه کسی باید بدهد؟

وی با اشاره به یکی از آثار تاریخی علی حاتمی که درباره همسران محمدرضا پهلوی بود اظهار می دارد: مرحوم علی حاتمی قرار بود کاری بسازد به نام “ملکه های برفی” و برای نقش “ثریا” همسر محمدرضا پهلوی من را انتخاب کردند چون شباهتهایی از لحاظ فیزیک و استخوان بندی صورت با او داشتم؛ الان شما بروید و  سریالی در حال پخش از تلویزیون را ببینید! چه کسی دارد این نقش را بازی میکند؟ خانم فلانی دختر آقای بهمانی!!!

20 سال بعد به حال سینما و تلویزیون ما تأسف خواهند خورد
این بازیگر تأکید می دارد: در همین ماه رمضانی که گذشت در سه شبکه تلویزیون و در سه سریال یک خانم بازیگر حضور داشت، آن وقت من و امثال من خانه‌نشین هستیم. چرا؟ پیگیر قضیه هم که می‌شویم و حرف می‌زنیم می‌گویند تهمت است و برو ثابت کن. چرا باید کار به اینجا بکشد؟ اگر بعد از 20 سال کتیبه یا نوشته ای از سرگذشت من باشد و کسی آن را بخواند، به حال هنر و هنرمندان مملکت ما، به حال سینما و تلویزیون ما تأسف میخورد و میگوید وااسفا به این جماعت.
وی می افزاید: چرا باید کسی مثل آقای ایکس در هر فیلم و سریالی دخل و تصرف و نفوذ داشته باشد؟ صدای و سیمای هر کشوری متمول ترین سازمان آن است و به نظرم وظیفه رسانه ملی است که برای جلوگیری از سوءاستفاده های این چنینی بازرسانی ویژه را مأمور بررسی پروسه های انتحاب بازیگر کند.