1

تزلزل موقعیت جعفری‌جلوه؟؟⇐ورود پژمان لشکری‌پور به حلقه مدیریتی شبکه دو؟!

سینماروزان: پیشتر از تغییر و تحولات در حلقه مدیریتی شبکه دوم سیما و جایگزینی یک نواصولگرا با محمدرضا جعفری‌جلوه نوشتیم.(اینجا را بخوانید)

حالا خبر رسیده که در اولین گام از تغییرات متوجه این شبکه، پژمان لشکری‌پور گزینه‌ای جدیست برای انتصاب بر مدیریت گروه فیلم و سریال شبکه دوم سیما.

بعد از استعفای جواد حاتمی از مدیریت گروه فیلم و سریال شبکه دو در ابتدای زمستان سال قبل، این حمیدرضا دیبایی قائم‌مقام شبکه و از نزدیکان سالیان جلوه بود که سرپرستی گروه فیلم و سریال را هم برعهده گرفته و تاکنون نیز این مسئولیت دوم را برعهده داشته است.

پژمان لشکری‌پور که در دولت دوم محمود احمدی‌نژاد و در زمان مدیریت احمد میرعلایی بر فارابی، تا معاونت فرهنگی-پژوهشی فارابی پیش رفته بود در سالهای اخیر هیچ مسئولیت ارگانی نداشته ولی اخیرا چندین بار در فصل تازه برنامه “هفت” حاضر شده و دست‌اندرکاران نواصولگرای برنامه اصرار عجیبی داشته‌اند که از وی به‌عنوان تهیه‌کننده سینما نام ببرند؛ درحالی‌که نامبرده هیچ تجربه تهیه‌کنندگی مشهودی در سینمای بلند نداشته است!

جعفری‌جلوه هموست که در بدو روی کار آمدن دولت اول حسن روحانی به‌جای میرعلایی، بر صدر فارابی نشست و البته دیبایی را هم همراه خود به فارابی برد. حالا یکی از نیروهای میرعلایی یعنی لشکری‌پور در فارابی گزینه‌ای جدی شده برای ورود به شبکه دو و جایگزینی با دیبایی!

باید منتظر روزهای آتی ماند و دید بالاخره مدیریت گروه فیلم و سریال شبکه دوم سیما به لشکری‌پور خواهد رسید؟؟ و در صورت تحقق این امر آیا لشکری‌پور خواهد توانست بهبودی ایجاد کند در کارنامه سریال‌سازی این شبکه؟؟؟




مجري طرح “باديگارد”: ديگر در هيچ فيلمي نخواهم بود+عکس

سینماژورنال: پژمان لشکری‌پور که در سالهای اخیر و در تولید “چ” و “بادیگارد” به عنوان همکار در گروه تولید ابراهیم حاتمی کیا حضور داشت به تازگی از این خبر داده که به دلیل ابتلا به یک بیماری مجبور شده از سینما خداحافظی کند.

به گزارش سینماژورنال پژمان لشکری پور که مجری طرح “بادیگارد” بود به نسیم گفته است: مدت ها است دچار بیماری شده ام و پزشکان انجام کارهای استرس زا را برایم منع کرده اند، به همین دلیل از عرصه سینما و تولید فیلم خداحافظی می کنم.

وی ادامه داد: پیش از ساخت «بادیگارد» نیز دچار بیماری بوده ام ولی حدودا یک ماه است که دیگر اجازه فعالیت های استرس زا را از سوی دکترها ندارم.

مجری طرح «بادیگارد» خاطر نشان کرد: قطعا «بادیگارد» آخرین فیلمی خواهد بود که در مقام تولید آن حضور داشتم و دیگر هیچ فیلمی نخواهم ساخت.

البته لشکری پور خداحافظی اش را فقط محدود به امور تولید سینما دانسته است و به همین دلیل انتظار می رود در پستهای مدیریتی سینمایی حضور داشته باشد.

پژمان لشکری پور
پژمان لشکری پور



نیم میلیارد درآمد “بادیگارد” از نهادها، دوایر دولتی، دانشگاه ها و… پيش از اكران عمومی!!

سینماژورنال: در حالی که هنوز اکران‌ نوروزی سینما به طور رسمی آغاز نشده و فیلم‌های نوروزی روی پرده نرفته اند، مجری طرح “بادیگارد” ابراهیم حاتمی کیا از فروش 500 میلیونی این فیلم پیش از اکران عمومی خبر داده است!

به گزارش سینماژورنال این فروش برآمده از دریافتیهایی بوده که به واسطه اکرانهای ارگانی نصیب این فیلم شده است.

پژمان لشکری‌پور مجری طرح “بادیگارد” در خصوص وضعیت اکران‌های ویژه و دانشگاهی این فیلم بیان کرد: در بازه زمانی حدود 35 روزه پس از پایان جشنواره فجر تا پیش از آغاز اکران عمومی اکران‌های ویژه و دانشگاهی موفقی را پشت سر گذاشتیم و فیلم در دانشگاه‌های متعدد در سراسر کشور و همینطور نهادها و دوائر دولتی که خود متقاضی بودند به نمایش درآمد.

لشکری پور درباره درآمد برآمد از اکرانهای ارگانی گفت: از این طریق حدود یکصدهزار مخاطب جذب فیلم شدند که بنابر محاسبات گیشه رقمی بالغ بر پانصدمیلیون تومان درآمد فیلم از این محل می‌باشد که البته جزئیات این موضوع را آقای سرتیپی به عنوان مدیرعامل دفتر پخش “بادیگارد” اعلام خواهند کرد.




مجري طرح “باديگارد” از جايزه اي مي‌گويد كه لحظه آخر عوض شد

سینماژورنال: چهار روز قبل، رسانه متبوع یک عضو هیات انتخاب از این موضوع خبر داده بود که برنده اصلی سیمرغ نگاه ملی “بادیگارد” حاتمی‌کیا بوده است و چون وی علاقه ای به گرفتن یک سیمرغ مدیریتی نداشته ناگزیر سیمرغ به فیلمی به نام “نفس” رسیده است.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال حالا پژمان لشکری پور مجری طرح “بادیگارد” نیز از طریق سایت رسمی “بادیگارد” این ماجرا را تایید کرده است.

متن کامل گفته های لشکری پور در این باره را در ادامه بخوانید:

حیدری مصرانه دریافت سیمرغ ملی را پیشنهاد داد
جهت اطلاع آن دسته از عزیزانی که آگاه نیستند و ممکن است چنین شائبه‌ای برایشان به وجود بیاید صراحتاً عرض می‌کنم که چه در جشنواره سی و دوم که با فیلم “چ” حضور داشتیم از سوی آقای رضاداد و چه در جشنواره سی و چهارم که با “بادیگارد” حاضر بودیم از سوی آقای حیدری، یعنی دبیران وقت جشنواره تا چند ساعت قبل از برگزاری مراسم اختتامیه مصرانه از سوی هر دو عزیز پیشنهاد دریافت سیمرغ زرین نگاه ملی را دریافت می‌کردیم که هر دوبار هم این پیشنهاد از سوی آقای حاتمی‌کیا و بنده رد شد!

با عدم پذیرش ما سیمرغ ملی به فیلم دیگری{نفس} رسید
در جشنواره سی و دوم مدیرعامل وقت فارابی به ناچار و در عدم حضور ابراهیم حاتمی‌کیا سیمرغ را دریافت کرد و در جشنواره سی و چهارم با عدم پذیرش ما سیمرغ به فیلم دیگری اهدا شد.

دردمان سیمرغ نبود
بنابراین اگر به اصطلاح دردمان سیمرغ بود سیمرغ طلائی واقعی را که مادی و معنوی از سیمرغ‌های شیشه‌ای گرانبهاتر است می‌پذیرفتیم.




با رو نمايي از پوستر “باديگارد”⇐بالاخره سردرگمي‌ها درباره اينكه چه كسي تهيه‌كننده شود، پايان يافت+عکس

سینماژورنال: چگونگی نام بردن از افراد درگیر در تولید “بادیگارد” تازه ترین فیلم ابراهیم حاتمی‌کیا همچنان محل بحث است.

به گزارش سینماژورنال حاتمی‌کیا پروانه ساخت “بادیگارد” را به تهیه کنندگی خودش دریافت کرد و بنا بود سازمان هنری-رسانه ای اوج به عنوان سرمایه گذار کنارش باشد.

با این حال بعد از مدتی نام پژمان لشکری‌پور به عنوان تهیه کننده اثر ذکر شد و اوج به عنوان مجری طرح معرفی گشت.

محمدحسنی مدیر پروژه معرفی شد

چندی پس از آن و در بخش خبری “20.3” شبکه دوم سیما رییس سازمان اوج به عنوان مدیر پروژه “بادیگارد” معرفی شد؛ عنوانی که پیشتر در سینمای ایران کاربرد نداشت و البته محل پرسش سینماژورنال قرار گرفت.(اینجا را بخوانید)

محمدحسنی تهیه کننده شد

اما حالا و در رونمایی از پوستر “بادیگارد” نام احسان محمدحسنی به عنوان تهیه کننده آمده است، لشکری پور به عنوان مجری طرح معرفی شده و فیلم محصول سازمان اوج قلمداد شده است.

نکته اینجاست که برخلاف رویه که معمولا نام تهیه کننده با فونتی بزرگتر از سایر عوامل پشت صحنه درج می‌شود اما در پوستر “بادیگارد” نام محمدحسنی با فونتی ریز و هم‌اندازه فونت نام عوامل پشت صحنه آمده است.

امتداد تغییر نام تهیه کننده از “چ” تا “بادیگارد”

این دومین فیلم حاتمی‌کیا با حضور پژمان لشکری پور است که در مقاطع مختلف نامهای مختلفی به عنوان تهیه‌کننده آن ذکر می‌شود، در پروژه “چ” هم ابتدا نام مهدی کریمی بود که به عنوان تهیه کننده ذکر شد، مدتی بعد نام لشکری پور به عنوان تهیه کننده آمد و در نهایت نیز این نام سرمایه‌گذار یعنی بنیاد سینمایی فارابی بود که به عنوان تهیه‌کننده ذکر شد.

بادیگارد
پوستر “بادیگارد”



در رپرتاژ ويژه “٢٠:٣٠” از “باديگارد”⇐نام “اوج” به نفع مديرش حذف شد؟!/ پرستويي: باديگارد محافظ شخصيت نظام است

سینماژورنال: از میان فیلمهای راه یافته به بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر تاکنون به دو فیلم “رسوایی2” و “بادیگارد” در بخشهای خبری رسانه ملی به صورت ویژه  و مستقل  پرداخته شده است و “ايستاده در غبار” كه به طور ضمني در اخبار مربوط به جشنواره سازمان از آن هميشه  به عنوان اثري ارزنده ياد مي كند احتمالاً سومين فیلمی خواهد بود که به این جرگه خواهد پیوست.

به گزارش سینماژورنال سه‌شنبه شب 22 دی ماه و در “20.30” شبکه دوم سیما  این “بادیگارد” تازه ترین ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا بود که در قالب یک آیتم کوتاه به صورت کامل معرفی شد.

اثری برای حفظ شخصیت نظام
نکته جالب این معرفی از یک طرف حرفهای پرویز پرستویی در آن بود که به جاي كارگردان كه گويا ترجيح داده بود از اين طريق راجع به فيلمش فعلاً حرف نزند، در تبيين حرف اصلي  “بادیگارد” آن  را اثری برای حفظ شخصیت نظام دانست و با بازي با واژه باديگارد كه معلوم نبود از نقش باديگارد در فيلم مي‌گويد يا خود فيلم باديگارد منظور نظر اوست گفت باديگارد محافظ شخصيت نظام است و به اين ترتيب اين موضوع را كه باديگارد محافظ كدام شخصيت است را تلويحاً عاري از اهميت دانست.

چرا نامی از اوج برده نشد؟
از طرف دیگر نحوه معرفی تهیه‌کننده اثر توسط اين بخش خبري جلب توجه نمود.

در حالی که پروانه ساخت این پروژه به تهیه کنندگی ابراهیم حاتمی‌کیا صادر شده بود اما در این برنامه نام پژمان لشکری‎‌پور به عنوان تهیه کننده برده شد و از آن طرف از لفظ “مدیریت فیلم” برای نام بردن از احسان محمدحسنی مدیر سازمان هنری-رسانه‌ای اوج که سرمایه گزار پروژه بوده است استفاده شد.

از آنجا که تابه حال در کمتر پروژه سینمایی  شخصی به عنوان مدیر معرفی  شده است این پرسش پیش می‌آید که چرا از محمدحسنی به عنوان مدیر پروژه نام برده شده است؟ مدیریت صحنه یا مدیریت تولید از جمله الفاظ مرتب با واژه مدیریت هستند که در صنعت سینما کاربرد دارند اما مدیریت فیلم واقعا تازگی دارد و بد نبود در شرح وظایف این عنوان هم توضیح مختصری داده می‌شد.

آیا این حق اوج نبود که نامش برده شود؟
گزارش “20.30” از “بادیگارد” تقریبا یک معرفی مختصر اما کامل درباره این فیلم را ارائه داد اما حتی یک کلمه هم درباره سازمان هنری-رسانه‌ای اوج که حامی مالی تولید پروژه بوده سخنی به میان نیاورد.

دلیل این تأکید بر نام مدیر اوج به جای نام بردن از سازمانی که در سالهای اخیر کوشیده فرصتهای جدیدی را پیش روی هنرمندان ایرانی بگذارد چیست؟ آیا این حق سازمان هنری-رسانه‌ای اوج نبود که به عنوان سرمایه گزار “بادیگارد” از آن نام برده شود؟

محافظت از یک دانشمند هسته ای
به گزارش سینماژورنال “بادیگارد” داستان محافظی به نام “حیدر” را روایت می‌کند که وظیفه حفاظت از یک دانشمند هسته‌ای به او گمارده می‌شود و همین مسئولیت است که اتفاقات فراوانی را برایش رقم می زند.

پرویز پرستویی که در “بادیگارد” در نقش “حیدر” ظاهر شده این روزها فیلمی به نام “بوفالو” را روی پرده دارد که از جمله آثار کم مخاطب  اكران ٩٤ است، گفتني است پس از يك دوره ي فشرده همكاري ‌هاي متعدد پرستويي با سهيلا گلستاني در آثاری چون “مهمان داریم”، “بیداری برای سه روز” و “دو” در مقام بازيگر نقش مقابل یا كارگردان، اين بازيگر در “باديگارد” حضور ندارد.




پرده‌برداری رییس انجمن دفاع مقدس از قرارداد ۳۴۰ میلیونی مجری طرح “بادیگارد” حاتمی‌کیا با انجمن

سینماژورنال: انتقادات چند هفته قبل پژمان لشکری پور مجری طرح  “بادیگارد” ابراهیم حاتمی کیا از انجمن سینمای دفاع مقدس سبب ساز آن شده است که محمدرضا شرف الدین مدیرعامل انجمن با نگارش نامه ای سرگشاده به انتقاد از وی بپردازد.

به گزارش سینماژورنال جالب اینجاست که لشکری پور در سالهای اخیر از جمله تهیه کنندگان متبوع انجمن دفاع مقدس بوده است و قرارداد تولید 14 مستند با این انجمن را نیز منعقد نموده بود. مستندهایی که به گفته شرف الدین 340 میلیونی را عاید او خواهد کرد.

اینکه لشکری پور چند هفته قبل از جدایی شرف الدین از انجمن علیهش موضع می گیرد و از آن طرف شرف الدین هم صبر میکند تا آخرین روزهای حضورش در انجمن برسد و آن گاه به کسی که مدتها برایش کار می کرده می تازد هم از آن عجایبی است که احتمالا فقط در ساختار سینمایی ما رخ می دهد.

سینماژورنال متن کامل نامه شرف الدین را ارائه می دهد:

آقای پژمان لشکری­ پور

من به شما یک بدهی دارم که لازم است در واپسین روزهای حضور خود در انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس این بدهی را با شما تسویه کنم. چه کنم که در ماه مبارک رمضان قرار داشتیم و گرنه زودتر بدهی خود را ادا می کردم. ماهی که فرصت طلائی برای توبه و انابه، بازگشت به سوی حقیقت و جبران گذشته، ماه رحمت خدا و کرامت انسانی، ماه میهمانی خدا و زدودن زنگار از قلب و روح و شستشوی روان از کدورت ها، ناخالصی ها، بدخلقی ها، کج فهمی ها و همه آنچه شیطان برای رقیب ابدی خود، یعنی «انسان» به ارمغان آورده است.

آرزو داشتم به برکت این ماه، هم من و هم شما آدم شویم. من که از خود ناامیدم و امیدم فقط به فضل حضرت حق است. ولی امیدوارم شما آدم شوی. دعا کرده ام و دعا می کنم که خدا همه ما را به راه راست که رضای او در آن است هدایت کند. ما که کارمان تمام است و آب از سرمان گذشته است اما شما جوان هستید.

میدانم که اعتقادی به امام و راه امام نداری ولی امام عزیز ما به جوانان توصیه میکرد تا از نشاط جوانی برخوردارند به فکر خودسازی باشند. لذا تو «مَن قال» را رها کن و به «ما قال» توجه کن. امیدوارم چهره واقعی تو نمایان شود زیرا نفاق خطرناکتر، پلیدتر و زشت تر از کفر است.

تکلیف انسان با منافق معلوم نیست ولی با کافر روشن است. چنانکه امام ما رحمت ا… علیه فرمود: «منافقین از کفّار بدتراند.»

فکر نکن من این سطور را از روی عصبانیّت و یا ناراحتی و خشم و یا منتقمانه می نویسم. از تاریخ نامه تو تاکنون زمان قابل ملاحظه ای گذشته است و من فرصت کافی یافته ام که پاسخم واکنشی نباشد.

آن گاه به تو شک کردم که ترجیع بند کلماتت شهیدآوینی بود

من به تو آنگاه شکّ کردم که ترجیع بند جملات و کلماتت «شهید آوینی» بود. در ده سطر صحبتت، حداقل 9 بار شهید آوینی میگفتی در حالی که باید بیش از آنکه تو نام آن شهید بزرگوار را بیاوری و از او نشان و ارجاع و فکتس ارائه دهی، از ما که همرزم او بودیم می شنیدی. همان زمان به یاد جمله تاریخی امام خودمان افتادم که درباره منافقین می گفت: اینها (منافقین) آمده بودند پیش من و برای من نهج البلاغه میخواندند!! تو هم هر وقت به ما میرسیدی برای ما جملات شهید آوینی را می گفتی!

من در همان زمان به تو شک کردم. اما با آخرین پروژه ای که برای انجمن کار کردی و هنوز به انجام نرسانده ای تردید و شکّ من به یقین تبدیل شد.ازآن مهمتر!!! اینکه اگر ردّپای فراماسیونری را در آن پروژه یعنی «سمفونی استیضاح» ندیده بودم همچنان سکوت میکردم و امروز هم پاسخی به خزعبلات تو نمیدادم چنانکه در آثار بی شماری ابتذال و انحراف وجود دارد و الزاماً اینجانب اعتراضی نکرده ام و مخصوصاً این روزها که در آستانه رفتن از انجمن قرار دارم حرف و حدیث های زیادی را می شنوم که قابل پاسخ نمی دانم.

در اثری که ساخته ای ردپای فراماسونری پیداست

آقای لشکری­ پور در اثری که به تهیه کنندگی شما ساخته شده است ردّپای فراماسیونری به روشنی پیداست. شما هنوز کوچکتر از آن هستی که دستان پنهان در مدیریت های نهفته در سیاست های فرهنگی را بازشناسی کنی. حتماً به یاد داری هنگامی که با من تماس گرفتی و گفتی فیلم «سمفونی استیضاح» را به جشنواره فیلم فجر داده ای و من به شما اعتراض کردم وگفتم بایدقبل از اقدام،موافقت انجمن راکسب می کردی آنگاه تأکید کردم هیچ اسمی و اثری از انجمن سینمای دفاع مقدس، بنیاد روایت و بسیج در این اثر نباید بیاوری، تا زمانی که اصلاحات انجام و کار به تأیید ما برسد. زیرا شاهد بودم که چطور توسط جریان فراماسیونری مدیریت شده ای و نه تنها متوجّه نیستی بلکه به آن افتخار نیز میکنی. تو نیز پذیرفتی و فیلم را بدون ذکر نام سرمایه گذار و کارفرما و با مسئولیت خودت به جشنواره فیلم فجر دادی.

تو از شهید دیالمه استفاده ابزاری کردی. شهید دیالمه 2 بار شهید شد. یک بار توسط سازمان مجاهدین خلق و با مدیریت جریان کثیف فراماسیونری در سال 60 و بار دیگر سی وسه سال بعد توسط تو و این بار نیز همچنان با مدیریت پنهان همان جریان. نکته جالب این است که هر چند امروز دیگر اثری از سازمان مجاهدین خلق نیست اما جریان وابسته ی آنها یعنی نفاق به قوّت وجود دارد و تو شاهدی بر این مدعا هستی.

این وعده الهی است که چهره نفاق را کنار خواهد زد. پس تا دیر نشده برگرد، توبه کن و گذشته را جبران نما. فیلم مستند «سمفونی استیضاح» را میگویم. زیرا وعده عذاب الهی برای منافق بسیار شدید و غلیظ است. به اسلاف خلف خود بنگر و عبرت بگیر.

اما نکته بعد. آقای لشکری پور. امام ما مطلبی دارند مربوط به سال 60 هنگامی که سازمان مجاهدین خلق بر علیه انقلاب، نظام مقدس جمهوری اسلامی، امام و مردم اعلام جنگ مسلحانه کرد. آنها یکی از بهانه هایشان این بود که امام ما آنها را نپذیرفته است. امام فرمود: من اگر احتمال میدادم که اینها (منافقین آن زمان) اصلاح می شوند، من پیش آنها میرفتم.

گرفتار شهوت شهرت هستی

اگر در سیره امام ما دقّت کنی می بینی او هیچوقت بلوف نزد و هرگز اهل لاف زدن نبود چنانکه در ابتدای فتنه ی مرحوم آقای شریعتمداری، امام ما نزد او رفت و در جلسه ای با حضور آیتاله العظمی گلپایگانی و آیت اله العظمی مرعشی نجفی رحمت اله علیهما با آن مرحوم اتمام حجّت کرد (هر چند که متأسفانه حجت امام در ایشان مؤثر نیفتاد و ایشان عاقبت به خیر نشد) من هم با تأسی به امام خودمان برخاستم و با خضوع تمام نزد تو آمدم. چند بار هم آمدم. زیرا من نفاق تو را در مرحله مقدماتی میدانم و مطمئنم راه اصلاح در تو وجود دارد. تو به لحاظ جوانی، بی تجربه گی، کم دانشی و جویائی نام گرفتار شهوت شهرت هستی صرف نظر از اینکه از چه طریقی آنرا کسب کنی! مقداری از این خصلت ها اشکالی ندارد ولی مواظب باش تو را به هلاکت ندهد. من مطمئنم تو وقتی بزرگ بشوی عاقل میشوی تو هنوز بالغ نشده ای. زمانی که به بلوغ برسی با توجه به ظرفیّت هایی که در تو سراغ دارم فرد مؤثر، مدیر و توانایی خواهی بود. اما به شرطی که نفاق را از خود دور کنی تا کارآمد هم بشوی.

 امانت را نگه نداشتی

علی ایحال من نزد تو آمدم تا کمک کنم آن کار مستند شهید دیالمه (سمفونی استیضاح) را اصلاح کنیم. من آن روز جمله ای گفتم و به صورت امانت نزد تو سپردم (هنوز در مرحله شک و تردید نسبت به نفاق تو بودم و به یقین نرسیده بودم وگرنه به تو اعتماد نمی کردم.) به یاد داری. در اسفند ماه 93 (قبل از عید نوروز و مدتی بعد از جشنواره فیلم فجر که حتّی به من اعتراض کردی که چرا به آقای شعبانی (کارگردان­اش) زنگ نزدم و دریافت سیمرغ بلورین را به او تبریک نگفتم) من به صورت محرمانه و به عنوان امانت به تو گفتم تصمیم گرفته ام از انجمن بروم و به تو توصیه کردم تا من در انجمن هستم بیا پروژه هایت را اصلاح و تکمیل کن و قراردادهایت با انجمن را به انجام برسان. تا من در آنجا هستم برایت آسان تر است و آنگاه تأکید کردم که موضوع رفتن من از انجمن را به عنوان امانت نزد خود نگهدار و راضی نیستم جایی بیان کنی و یا به احدی بگویی.

آقای لشکری پور، ما مسمانان شیعه، امامی داریم به نام حضرت امام جعفر صادق علیه السلام. ایشان می­فرمایند: «دینداری در کثرت نماز و روزه نیست، در امانتداری و راستگویی است.» می شود بگویی کدامش در تو وجود دارد؟ آیا امانت داری بود که درنامه سرگشاده به من توصیه به استعفا میکنی؟! من خودم حداقل4ماه قبل از نامه تو، به تو گفته بودم که تصمیم به رفتن دارم. من از نامه تو ناراحت نیستم که تصمیم خودم را به من توصیه میکنی! بخصوص که با بخشی از مطالب آن نامه با تو هم عقیده ام، بلکه از خیانت در امانت ناراحتم.

ضمنا باید بگویم من افتخار میکنم که به نشان شوالیه حمله کرده ام. من کفش پاره یک هم وطنم را با تمام نشان های شوالیه و منافع مادی و به اصطلاح معنوی که ضمیمه آن است عوض نمی کنم. بی وطنان و بی هویت ها بر این گونه نشانها ارج می نهند. حتماً میدانی که فرانسه یعنی صاحب اصلی نشان شوالیه، پشتیبان اصلی، قدیمی و سنتی منافقین بخصوص سازمان مجاهدین خلق بوده است و ظلمی نیست که در این سی واندی سال به ملت مظلوم ما نکرده باشد. از ژیسگاردستن تا ر و لاند.

سنّ شما نمیرسد امّا من هدایای فرانسه به صدام را به خوبی به یاد دارم

شما فیلم مستند سمفونی استیضاح را از زندگی و شهادت شهید بزرگوار و شاخص، مرحوم عبدالحمید دیالمه تهیه کرده ای. شهیدی که در واقعه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیرماه سال 60 همراه با دیگر یاران شهید والامقام مرحوم بهشتی، مظلومانه به شهادت رسید. فکر کنم حتماً میدانی که آن انفجار توسط سازمان مجاهدین خلق انجام شد که تعداد هفتادواندی از بهترین، مخلصترین و کارآمدترین مدیران را از انقلاب، مردم و جمهوری اسلامی گرفت و بلافاصله سرکردگان، مجرمان و متهمان آن واقعه تروریستی به دامن فرانسه گریختند و دولتمردان فرانسه به جای اینکه آن تروریستها را دستگیر و به ایران تحویل دهند، همواره از آنها حمایت کردند و آن تروریستها تحت مصونیت سیاسی فرانسه قرار گرفتند. این در حالی است که دو ملت ایران و فرانسه همواره از یکدیگر متأثر بوده اند و بر روابطشان احترام متقابل حاکم بوده است.اقتصاد، صنعت، فرهنگ مخصوصاً ادبیات و سینما در ایران سالهای طولانی متأثر از فرانسه بوده است. امام ما مدت کوتاهی در کنار مردم نوفل لوشاتوزندگی کرد و به رهبری انقلاب پرداخت و از آن مردم تشکر نمود. لکن دشمنی های دولتمردان آنها با جمهوری اسلامی چیزی نیست که بتوان به راحتی از آن گذشت و به اقدامات آنها بدبین نبود. سنّ شما نمیرسد امّا من هدایای فرانسه به صدام را به خوبی به یاد دارم، جنگنده های میراژ، سوپراتانداردها که سکوهای نفتی ما را از راه دور میزد،توپ های دوربرد وسایرجنگ افزارهای پیشرفته و هواپیمای استیجاری فرانسوی که حلبچه را بمب باران شیمیایی کرد.همچنین حمایت های دیپلماتیک تمام وکمال ازرژیم نامشروع صدام وحزب بعث عراق وسازمان مجاهدین خلق،مانندآنچه امروزازرژیم نامشروع وکودک کش اسرائیل انجام می دهد، نمونه هایی از خاطرات من و نسل من از فرانسه است.

حال سؤال این است که چه رابطه ای بین انتقاد شما از من در بیان حقیقت آن نشان مسلمان کشی با تو وجود دارد که این افشاگری را برنتافتی؟!

با فریاد می گفتی چرا او قرارداد چند میلیاردی با روایت بسته و من قرارداد چند میلیونی!

تو اگر اخلاق و اخلاص میداشتی و واقعاً نیّت خیر داشتی میتوانستی نامه ات را در یک پاکت سر بسته و به صورت محرمانه به من بدهی(چنانکه درموضوعات پیش آمده بین شما وانجمن بخصوص درمسائل مالی این کارراکردی). نه اینکه از طریق مطبوعات به من برسانی. و اگر من هم امروز از طریق رسانه ها پاسخم را به تو میرسانم، برای این است که وظیفه میدانم که ترا معرفی کنم.

اگر دقت کنی به خوبی می بینی که نامه تو فقط دستآویز یک روزنامه زرد برای چند روز جولان شد. روزنامه ای که صاحب آن از همان رانت خوارانی است که تو به حضور او در بنیاد روایت انتقاد داری، همان کسی که با فریاد می گفتی چرا او قرارداد چند میلیاردی با روایت بسته و من قرارداد چند میلیونی!. نکته دیگر اینکه شما تاکنون 14 پروژه با انجمن قرارداد بسته ای آن هم فقط مربوط به سالهای 91 و 92 با مبلغی بالغ بر 340 میلیون تومان. تو خودت میدانی من هم با رانت خواری و بی عدالتی مخالفم ولی آقای لشکری پور کدام پروژه تو به سلامت به پایان رسیده، تحویل شده و رضایت کارفرما را حاصل کرده است چه فرق میکند تو رانت خواری کنی و یا کس دیگر. ابتدا پروژه های گذشته ات را تمام کن، تحویل بده و قراردادهای گذشته را به انجام برسان بعد ادعای زیاده خواهی کن. هر چند در مقایسه با بعضی از قراردادهای گذشته با دیگر افراد مخصوصاً رانت خواران حرفه ای حق با توست. اما من توجه دارم که حرف راست و حق تو «کلمه الحق و یرا دوا به الباطل» است که این هم از خصلت های منافقین است.

من در اینجا به تو دو راه حل ارائه میدهم تا به جای شلوغ کاری و شعبده بازی های رسانه ای یکی از این دو کار را انجام دهی و آنگاه خلاص.

1ـ فیلم مستند «شهید دیالمه» یا همان (سمفونی استیضاح) که عدم پذیرش آن توسط ما تو را برآشفته ساخته است و اساس اختلاف من و شما است را مطابق تراز خانواده و دوستان شهید و یا مرکز اسناد انقلاب اسلامی (چنانکه در حکمیتی که در تاریخ سه شنبه 1/2/94 دردفترشماوباحضورخانواده معظم ومعزز دیالمه توسط اینجانب انجام و به عنوان فصل الخطاب و راه حل به خانواده محترم شهید دیالمه ارائه شد و همگی پذیرفتید) اصلاح و یا مطابق لیست اصلاحاتی که توسط انجمن به شما داده شده اصلاح کن و تحویل بده که البته میدانم در این صورت پول سرشاری به جیب نخواهی زد.

این فیلم را برای سناتور جوزف کیبرمن بفرست

اما راه دوم که همه ی منظور تو را برآورده خواهد کرد.

2ـ اکنون که در حال نگارش این سطور هستم و هم زمان با نهائی شدن برجام (توافق هسته ای) یک گروه به نام جعلی و صوری «شهروندان حامی ایران عاری از سلاح هسته ای» در زیرمجموعه کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل (AiPac) تشکیل شده است شاید بدانی که AiPac لابی با نفوذ اسرائیل در واشنگتن است که بخصوص در مجلس سنا نفوذ چشمگیری دارد. این گروه تازه تأسیس توسطAipacاعلام کرده است که بیست میلیون دلار بودجه برای مقابله با توافقنامه هستهای ایران با 1+5 قرار داده تا با استفاده از فضای مجازی، آگهی های تلویزیونی و اینترنتی و رسانه های دیجیتال افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دهد و بخصوص کنگره آمریکا را از به اصطلاح تأیید این توافقنامه منصرف سازد.

همه میدانند اکنون که این سند در شورای امنیت سازمان ملل با اکثریت قاطع (همه 15 عضو اصلی و موقت) به تصویب رسیده، مخالفت کنگره، تقابل با اجماع بین الملل تلقی میشود و هرگز چنین اتفاقی نخواهد افتاد. پس چرا آنها میخواهند بیست میلیون دلار هزینه کنند تا به اصطلاح با تصویب این سند مقابله نمایند؟!

همه میدانند که از این بیست میلیون دلارها قبلاً هم برای فضاهای رسانه ای در مقابله با جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی هزینه شده است و هنوز هم بعضی از قلم به مزدها و مزدوران رسانه ای (به خصوص داخلی) طعم آن دلارها را در ذائقه سیری ناپذیرشان دارند. شما هم مطمئن باش که آنها برای فیلم کنونی “سمفونی استیضاح” به تو پول خوبی خواهند داد .

همچنین می توانی این فیلم را برای سناتور “جوزف کیبرمن” بفرستی. او یکی از سرسخت ترین دشمنان جمهوری اسلامی و حامی اصلی سازمان مجاهدین خلق در حزب دمکرات و کنگره آمریکاست. بد نیست بدانی در دکترین روابط خارجی این افراد در مقابله با حکومت های مستقل، تروریسم از جایگاه قابل ملاحظه ای برخوردار است. که ترور شخصیت از مهمترین فرآیندهای تروریسم است بخصوص که ایشان عضو حزب دمکرات است و حداقل وبه ظاهرترور شخصیت از فرآیند خشونت بیرون است و بر حسب ظاهر باطبع دمکرات ها شاید بیشتر سازگار باشد.

البته اگر این دو گزینه بعنی AiPac یا جوزف کیبرمن نشد، بی بی سی هم هست که بی تردید هر سه گزینه بسیار بیشتر از بنیاد فرهنگی روایت به تو پول خواهند داد و البته شهرت را هم.

همچنین مطمئن باش که انجمن اولاً این نسخه را نخواهد پذیرفت ثانیاً در صورت اصلاح، پول گزاف به تو نخواهد داد ثالثاًتعامل باانجمن در این پروژه برای تو شهرت چندانی هم نخواهد داشت.

اما حرف آخر؛

آقای حجیم جسیم چنانکه قبلاً و از همان ابتدا گفته ام و تأکید کرده ام ممکن نیست در مقابل خیانتی که به شهید دیالمه کرده ای کوتاه بیایم چه مدیرعامل انجمن باشم ،چه نباشم مطمئن باش که بعد از رفتنم از انجمن نیز با چشمی بیدار و ذهنی هوشیار این پروژه را رصد خواهم کرد تا ببینم مستند «سمفونی استیضاح» که به تهیه کنندگی شما و مدیریت فراماسیونرها به استهزاء شهید دیالمه پرداخته است چون خواهد شد.

شاید مطلع نباشی اما لازم میدانم که برای اولین بار بعد از گذشت 34 سال رازی را از خودم فاش کنم. خوب دقت کن و بعد از این مطلب، حساب کارت را بکن. آن مطلب این است که بخشی از درصد جانبازی من مربوط به حادثه ی برخورد با منافقین است که برای من حاصل شده است. در سال 60 چند میلیشیای سازمان مجاهدین خلق (حدود 7 یا 8 نفر) یک دست نوشته ی بزرگی را در توهین به امام و شهدا به دیوار نصب کرده بودند و در اطراف آن به صورت گارد ایستاده بودند من به تنهایی و با دست خالی به طرف آن نوشته رفتم آن را از دیوار کندم و پاره پاره کردم و با آنها درگیر شدم و سخت کتک خوردم (هنوز آثار ضرب و شتم آنان را در جسم دارم و البته لذت آن کتکی که برای دفاع از امامم و شهدا خوردم را نیز) باور کن وقتی نامه ی تو را خواندم همان لذّت برایم تداعی شد. در بالا اشاره کردم که امروز دیگر سازمان مجاهدین خلق و عوامل فریب خورده آن نسیتند لکن جریان نفاق وجود دارد. البته که، ما هم هستیم!!

ختم نامه ام را با جملاتی از مادر بزرگوار و دو خواهر فرهیخته ی شهید دیالمه که در نامه ای که به اینجانب نوشته اند و رونوشت آن دست شما هم هست مزین میکنم تا خوانندگان گرامی این نوشته پی به چرائی برآشفتگی تو و دلیل اینگونه پاسخ به آن نامه ببرند. این جملات که در پی می آید دیگر از من نیست از خانواده معظم شهید دیالمه است که چند ماه قبل از نامه تو به من، نگاشته اند که با اجازه ی آنها منتشر می کنم. همچنین اگر کسی در آنچه در این نامه به تو نسبت داده ام شک دارد حاضرم آثاری که تو برای انجمن ساخته ای بخصوص فیلم مستند «سمفونی استیضاح» را با آنها ببینیم و با هم نقد و تحلیل کنیم. آن آثار هنوز در اختیار من است.

بخشهائی از نامه خانواده معظم شهید دیالمه به اینجانب؛

فیلم به اصطلاح مستند «سمفونی استیضاح» با ادعای زندگی سیاسی شهید دکتر عبدالحمید دیالمه که ظاهراً با حمایت آن انجمن به جشنواره فیلم فجر راه یافت، اندوهی بزرگ بر دل ما خانواده آن شهید بر جای گذاشت، زیرا تصور نمی کردیم شهیدی که همه حیات کوتاه خود را در مسیر احیاء اندیشه های مکتب اهل بیت علیهم السلام و دفاع از حریم انقلاب اسلامی و ولایت فقیه صرف کرده و سرانجام جان خود را آماج تیرها و بمب های منافقین و دشمنان انقلاب کرد، کسانی جرأت یابند با بهره گیری از امکانات انقلاب حقیقت را وارونه ساخته و علیه او و خط اصیل رهبری فرزانه انقلاب (به بهانه انتقاد) مجموعه ای را تدوین نمایند. آن هم با گذران سی واندی سال از غربت آن شهید و تنها با آشکار شدن برخی از روشنگری های خالصانه او پس از فتنه 88 !! گرچه فعالیت ها و سخنرانی های فکری و اعتقادی شهید در حیات کوتاه و پربرکتش توانسته است در لایه های عمیق و درونی نسل جوان انقلابی و بیدار نفوذ کرده و همواره الگویی برای طالبان حقیقت باشد، لکن به همان میزان، توطئه برای به حاشیه راندن نام و یاد او از جانب دشمنانی که متأسفانه زودتر از دوستان، نیروهای تأثیرگذار در انقلاب را شناسایی می کنند هرگز از بین نخواهد رفت و شاید سمفونی استیضاح واکنشی باشد به یک پسوند واقعی برای نام این شهید (شهید بصیرت) که در قالب حرکتی خودجوش از نسل بیدار انقلاب و آزاداندیش نمودار گشت و البته زنگ خطری برای برخی به حساب آمد!…

… متأسفانه اصرارهای ما به کارگردان مبنی بر درخواست مشاهده فیلم همچنان بی نتیجه ماند تا اینکه متوجه اکران آن در جشنواره فجر آنهم بدون دعوت از خانواده شهید شدیم! امری که به دلیل غیرمعمول بودنش ما را بیش از پیش متعجب کرده و صدای پای حرکتهایی مشکوک علیه انقلاب و مدافعان آن]را[ به گوشمان میرساند. به حکم رسالتمان در دفاع از حرمت شهدای انقلاب، کارگردان را ملزم کردیم که فیلم را در اختیارمان بگذارد و تنها همین جا بود که نام آقای «لشکریپور» به عنوان تهیه کننده محترم را شنیدیم و ادعای کارگردان که همه کارها باید با اجازه ایشان انجام گیرد. و ایشان نیز طبق قراری فیلم را در اختیارمان گذاشتند…

… پس از مشاهده دقیق فیلم متوجه شدیم که حاصل آن همه صداقت و اعتماد خانواده شهید در همکاری با کارگردان، با کمال تأسف، تدوین مجموعه ای خلاف حقیقت بوده است، البته اگر اتهامات به شهید، منحصر به کلام مخالفان در فیلم بود شاید آنقدر نگران کننده نبود، زیرا موضع گیری های آنان در مسیر انقلاب بر کسی پوشیده نیست و انتظاری هم بیش از این نبود، لکن جای تأسف آن است که نه تنها از مصاحبه دوستان شهید سوءاستفاده شده بلکه متن راوی نیز کاملاً متأثر از سخن مخالفان بلکه به نحوی زیرکانه بازخوانی همان اتهامات است…

… اکنون بر خود لازم میدانیم مواردی که در فیلم ناجوانمردانه، حقیقت وارونه گردیده و حاصلش بیش از دهها اتهام به شهید است خدمتتان عرض کنیم و عنوان نماییم که چنانچه این موارد در فیلم اصلاح نگردد از همه مراجع ذیصلاح بهره گرفته و تا پای جان در حریم دفاع از انقلاب و رهبری فرزانه آن و حیثیت و اعتبار آن شهید بزرگوار خواهیم ایستاد، گرچه اطمینان داریم که حضرتعالی با توجه به سوابق انقلابی و حضور مستمرتان در تاریخ انقلاب و جنگ، و ارادتتان به ساحت شهدا، بصیرت و هوشیاری لازم جهت رسیدگی به این مسأله را دارید.




مجری طرح “بادیگارد” مطالعه فیلمنامه این اثر توسط دو روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب را تأیید کرد و گفت: حاتمی‌کیا میخواهد یک فیلم فاخر بسازد

سینماژورنال: حدودا دو هفته پیش بود که خبری مبنی بر حضور دو روزنامه نگار شناخته شده اصلاح طلب بعنوان مشاوران فیلمنامه تازه ابراهیم حاتمی کیا منتشر شد.

در این خبر که سینماژورنال هم آن را منعکس کرده بود از سعید لیلاز و محمد قوچانی دو روزنامه نگار مطرح جریان اصلاحات بعنوان مشاوران حاتمی کیا در نگارش “بادیگارد” نام برده شد.

به گزارش سینماژورنال  اندکی بعد از انتشار این خبر، یکی دو رسانه این خبر را زیر سوال بردند و یکی از آنها حتی به نقل از سعید لیلاز ماجرا را تکذیب کرد با این حال پژمان لشکری پور در تازه ترین گفتگوش با “تماشاگران امروز” این ماجرا را تایید کرده است.

لشکری پور با تایید این مطلب که فیلمنامه “بادیگارد” توسط لیلاز و قوچانی خوانده شده است می گوید: این معنایش مشاور بودن این دو نفر نیست. فیلمنامه “بادیگارد” را افراد بسیاری خوانده اند و حاتمی کیا برایش از مشاوران بسیاری استفاده کرده است.

حاتمی کیا میخواهد یک فیلم فاخر بسازد

لشکری پور درباره اینکه آیا فیلم تازه حاتمی کیا دسته بندی سیاسی دارد بیان می دارد: نه، اصلا! او میخواهد فیلمش را بسازد. نمیدانم چطور بر سر فیلمی که ساخته نشده دعوا میکنند. فیلم باید به نمایش دربیاید تا مشخص شود چه حرفی می زند.

وی ادامه می دهد: حاتمی کیا میخواهد یک فیلم فاخر بسازد. او فیلمش را میسازد و بعد میشود درباره اش قضاوت کرد.

لشکری پور خاطرنشان می سازد: فیلم در دسته بندیهای سیاسی نیست و حاتمی کیا سعی کرده همه دوستان سابقش را دور خود جمع کند تا فیلمی بحث برانگیز بسازد و از این حواشی فاصله بگیرد.

معنای فاخر چیست؟

به گزارش سینماژورنال اینکه “بادیگارد” در دسته بندیهای سیاسی مرسوم نگنجد به اندازه اینکه او میخواهد فیلم “فاخر” بسازد جالب به نظر میرسد. بخصوص که اگر بدانیم فاخر واژه ای است که در زمان حضور لشکری پور در فارابی برای یک سری آثار که ردیف بودجه های میلیاردی داشتند به کار می رفت.

فیلم “چ” حاتمی کیا نیز از جمله آثاری بود که در آن زمان در زمره آثار فاخر قرار گرفت و بودجه ای ویژه صرف تولید آن شد. البته که حاتمی کیا نیز سعی کرد با مدیریت درست بودجه اثری قابل تامل برای سینمای دفاع مقدس خلق کند. حال باید منتظر ماند و دید چه نتیجه ای در انتظار “بادیگارد” است.




خلق یک عنوان جدید سینمایی برای ذکر نام مجری پوسترهای “صداقت آمریکایی” در تیتراژ فیلم جدید حاتمی‌کیا

سینماژورنال: پیش تولید “بادیگارد” تازه ترین فیلم ابراهیم حاتمی کیا در حالی به تازگی آغاز شده است که پیوستن پرویز پرستویی و مریلا زارعی به پروژه قطعی شده است.

به گزارش سینماژورنال به تازگی نیز لیست عوامل پشت صحنه فیلم اعلام شده است که حضور یک نام در آن بیشتر از بقیه جلب توجه می کند.

این نام احسان محمدحسنی است که در فهرست عوامل فیلم به عنوان “مدیر پروژه” از او یاد شده است.

جستجوهای سینماژورنال در میان منابع سینمایی و پرسش از تعدادی سینماگر مطرح برای دانستن اینکه حیطه فعالیت “مدیر پروژه” کجاست به نتیجه خاصی منجر نشد.

کسی درباره وظایف مدیر پروژه چیزی نمی داند

کمتر پروژه سینمایی را پیدا کردیم که چنین عنوانی در تیتراژش باشد و هیچ کدام از سینماگران طرف پرسش سینماژورنال درباره حیطه وظایف مدیر پروژه چیزی نمی دانستند.

در سینمای حرفه ای به جز تهیه کننده، عناوینی چون مجری طرح و مدیر تولید وجود دارد که اولی مدیریت کلیدی یک یا چند پروژه را پیش می برد و دومی مدیریت هزینه‌کرد بهینه بودجه یک پروژه خاص را انجام میدهد اما “مدیر پروژه” عنوانی نامرسوم در سینمای ایران است و به تبع آن نمیتوان برای حوزه وظایفش جزییاتی را بیان کرد.

آیا مدیریت پروژه بمعنای سرمایه گذاری است؟

بر این مبنا اینکه نام محمدحسنی که مدیر سازمان هنری-رسانه ای اوج است(یعنی همان سازمانی که مجری بیلیوردهای “صداقت آمریکایی” بوده) در فهرست عوامل فیلم تازه حاتمی کیا بعنوان مدیر پروژه می آید بایستی بیش از هر چیز به حضور این سازمان به عنوان سرمایه گذار “بادیگارد” برگردد.

شاید بواسطه طرح این مساله از سوی پژمان لشکری پور مجری طرح کار که “بادیگارد” با سرمایه دوستان حاتمی کیا تولید میشود قرار دادن نام سازمان اوج به عنوان مجری طرح یا سرمایه گذار در فهرست کمی غیرمنطقی می نموده و این شده که بجای آن، نام مدیر این سازمان بعنوان “مدیر پروژه” ذکر شده است.

احسان محمدحسنی
احسان محمدحسنی

 




محمد قوچانی و سعید لیلاز؛ مشاوران حاتمی‌کیا در نگارش “بادیگارد”!/لشکری‌پور: من و دوستان حاتمی‌کیا بودجه تولید را فراهم می‌کنیم

سینماژورنال: ابراهیم حاتمی کیا این روزها در شرایطی وارد پیش تولید “بادیگارد” شده است که حضور پرویز پرستویی و مریلا زارعی در آن قطعی است.

به گزارش سینماژورنال حاتمی کیا در “بادیگارد” زندگی یک محافظ شخصی یا همان بادیگارد فرنگیان را تصویر می کند.

آشفتگی بادیگارد محترم!

این بادیگارد بخشی از زندگی خود را به محافظت از جان یک شخصیت مهم می گذراند اما از جایی می فهمد که این شخصیت بیش از آن که به فکر مصالح نظام باشد به فکر منافع شخصی است و همین موضوع است که بادیگارد را آشفته می کند.

ابراهیم حاتمی کیا فیلمنامه “بادیگارد” را خودش نگاشته است اما شنیده های “تماشاگران امروز” حکایت از آن دارند که دو روزنامه نگار سرشناس اصلاح طلب نیز در زمینه نگارش فیلمنامه به حاتمی کیا مشاوره داده اند.

محمد قوچانی و سعید لیلاز دو روزنامه نگاری هستند که بعد از نگارش ورسیون اولین “بادیگارد” و بعد از مطالعه آن درباره برخی قسمتهای آن به حاتمی کیا مشاوره داده اند.

محمد قوچانی و سعید لیلاز که قرابتهایی با حزب کارگزاران دارند سالهاست که در نشریات اصلاح طلب قلم می زنند و هر دو نفر در جریان اتفاقات بعد از انتخابات سال 88 مدتی را در زندان به سر بردند.

من و دوستان بودجه را فراهم می کنیم

نکته دیگر درباره “بادیگارد” حاتمی کیا گفته های پژمان لشکری پور مجری طرح این کار است. وی درباره هزینه تولید این کار می گوید: من و چندین نفر از دوستان حاتمی کیا دور هم جمع شدیم تا بودجه این کار را فراهم کنیم.

البته لشکری پور این را هم اضافه می کند: تاکید میکنم “بادیگارد” به هیچ وجه سفارشی نیست اما تولید چنین پروژه ای در بخش خصوصی هم آسان نیست چراکه اگر آن را در دسته آثار پرهزینه جای دهیم قطعا باید بودجه زیادی برای آن درنظر گرفت و عمدتا در بخش خصوصی چنین اتفاقی برای این گونه آثار کمتر رخ می دهد.




مریلا زارعی بازیگر “بادیگارد” حاتمی‌کیا شد/مذاکره با فیلمبردار “از کرخه تا راین”

سینماژورنال: هرچند ابراهیم حاتمی کیا و پژمان لشکری پور که این روزها به عنوان تهیه کننده در کنارش فعالیت می کند هیچ کدام به صراحت درباره وضعیت تولید تازه ترین فیلم این کارگردان حرف نمی زنند اما گویا تولید “بادیگارد” جدی شده و این فیلم به زودی کلید می خورد.

به گزارش سینماژورنال چندی قبل شایعه شد که پرویز پرستویی نقش اصلی مرد فیلم را بازی می کند و حالا و البته همان طور که قابل پیش بینی بود مشخص شده که مریلا زارعی نیز بازیگر اصلی زن است.

زارعی در آثار سالهای اخیر حاتمی کیا و از جمله “گزارش یک جشن”، “دعوت” و “چ” نقش محوری داشته است.

مریلا زارعی و پرستویی در برابر دوربین محمود کلاری

آن طور که “بانی فیلم” خبر داده در “بادیگارد” هم این مریلا زارعی است که ایفاگر نقش اصلی زن خواهد بود و در کنار وی چند بازیگر شناخته شده و از جمله پرویز پرستویی نیز حضور دارند.

به جز این گویا حاتمی کار مدیریت تصویربرداری “بادیگارد” را هم به محمود کلاری پیشنهاد داده اما وی که این روزها در ایالات متحده به سر می برد هنوز به این پیشنهاد پاسخ مثبت نداده است. کلاری پیش از این و در “از کرخه تا راین” با حاتمی کیا همکاری کرده بود.

دانشمند هسته ای و بادیگاردش

داستان “بادیگارد” درباره محافظ یک دانشمند هسته‌ای است که مأموریت پیدا می‌کند از او محافظت کند. او از بچه‌های جنگ است و حالا درگیر ماجرایی جدید شده است.

پیش بینی می شود با تکمیل بازیگران، “بادیگارد” تا اواخر بهار کلید خورده و برای حضور در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر آماده شود.

زندگی شهید قجه ای بعد از “بادیگارد”

حاتمی کیا همزمان تحقیقات پروژه زندگی شهید حسین قجه ای را هم جلو می برد اما از آنجا که آن پروژه بلحاظ پروداکشن وسیعتر است فعلا “بادیگارد” را تولید کرده و سپس به سراغ آن پروژه خواهد رفت.




پیش‌بینی “کیهان” از موضوع فیلم جدید ابراهیم حاتمی‌کیا

سینماژورنال: در حالی که حدودا یک ماه قبل سینماژورنال از ساخت فیلم زندگی شهید حسین قجه ای توسط ابراهیم حاتمی کیا خبر داده بود در روزهای اخیر خبری درباره ساخت فیلمی به نام “بادیگارد” توسط این کارگردان به گوش رسیده است.

به گزارش سینماژورنال با این حال حاتمی کیا بی توجه به این اخبار فقط مشغول نگارش کار تازه اش است.

فیلم جدید حاتمی کیا درباره مرصاد نیست…

روزنامه اصولگرای “کیهان” که همواره اخبار مربوط به آثار این فیلمساز را مورد توجه قرار داده به نوبه خود سعی کرده درباره کار جدید این کارگردان هم کسب اطلاع کند.

به اعتقاد این روزنامه فیلم جدید حاتمی کیا نه درباره  «عملیات بیت المقدس» است و نه درباره «عملیات مرصاد» یا «مدافعان حرم». این فیلم همان “بادیگارد” است که هنوز در مرحله پیش تولید است.

همکاران حاتمی کیا به “کیهان” پاسخ مشخصی ندادند

خبرنگار “کیهان” در تماس با عوامل تولید “بادیگارد” و پرسش درباره مضمون اصلی این فیلم، پاسخ مشخصی را دریافت نکرده و این طور نتیجه گرفته که گویا حاتمی کیا هنوز علاقه‌ای به اعلام موضوع اصلی فیلم خود را ندارد. همچنین زمان ساخت این فیلم نیز همچنان مبهم است.

این روزنامه در روندی کاملا کلیشه شده، پیش بینی کرده که فیلم آینده حاتمی کیا مضمونی شبیه به علایق و آرمان‌های این کارگردان داشته باشد و در جهت دغدغه‌ها و مواضع اخیر وی در محافل و تریبون‌ها باشد.




ابراهیم حاتمی‌کیا زندگی یک کشتی‌گیر شهید را سینمایی می‌کند/این شهید از فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسول ا..(ص) بود/سازمان هنری-رسانه‌ای اوج حامی مالی پروژه است

سینماژورنال/حامد مظفری: ابراهیم حاتمی کیا کارگردان باتجربه ژانر جنگ سینمای ایران بعد از تجربه موفقش در تصویرسازی بخشهایی دیدنی از زندگی شهیدچمران در “چ” باز هم به سراغ شهدای دفاع رفته است.

به گزارش سینماژورنال ابراهیم حاتمی کیا در تازه ترین تجربه کارگردانی خود قصد دارد پروژه ای با محوریت زندگی شهید حسین قُجه‌ای را بسازد.

شهید قجه ای که در جوانی کشتی گیری قابل بود و در مسابقات استانی خوش درخشیده و به اردوی تیم ملی هم راه یافته بود، از فرماندهان لشکر 27 محمد رسول ا.. در دوران دفاع مقدس بود.

تحقیقات براساس کتابی از گلعلی بابایی

حاتمی کیا این روزها مشغول تکمیل فیلمنامه مرتبط با بخشهایی از زندگی این شهید است؛ بخشی که در سالهای ابتدایی دفاع مقدس و در کوران جنگ می گذرد.

ابراهیم حاتمی کیا تحقیقات مرتبط با جمع آوری داده های مورد نیاز فیلمنامه اش را براساس منابع مطالعاتی موجود و از جمله “پهلوان گود گرمدشت” که مروری است بر زندگی شهید قُجه ای انجام داده است.

“پهلوان گود گرمدشت” هشتمین جلد از مجموعه “بیست و هفت در 27” است؛ مجموعه ای که در هر جلد از آن گلعلی بابایی به مرور زندگی یکی از شهدای دفاع مقدس می پردازد.

پهلوان گود گرمدشت
کتاب “پهلوان گود گرمدشت”

این کارگردان جلساتی را هم با گلعلی بابایی نویسنده کتاب مذکور برگزار کرده و در این جلسات درباره اطلاعاتی که بابایی از همرزمان آن شهید بدست آورده است تعامل لازم برای نگارش اثر صورت پذیرفته است.

تهیه کننده لشکری پور است اما سرمایه گذار سازمان اوج

شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارند که ابراهیم حاتمی کیا نوزدهمین فیلم بلندش را به تهیه کنندگی پژمان لشکری پور خواهد ساخت و البته که سرمایه گذار نیز سازمان هنری-رسانه ای اوج است.

لشکری پور پیش از این به عنوان مجری طرح “چ” فعالیت کرده بود و در برهه ای از تولید که مشکلاتی برای تهیه کننده “چ” مهدی کریمی پیش آمده بود امور تولید را پیش برد.

به گزارش سینماژورنال سازمان هنری-رسانه ای اوج سازمانی وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که در سالهای اخیر به طور جدی وارد فعالیتهای فرهنگی شده است. درام نه چندان قابل قبول “زیباتر از زندگی” ساخته انسیه شاه حسینی از جمله آثار بلند تولید شده توسط این موسسه است. از سازمان اوج این روزها سریال “آسمان من” روی آنتن است.

این موسسه در سال گذشته به واسطه طراحی و اجرای سلسله بیلبوردهایی با محوریت “صداقت آمریکایی” در کانون توجه قرار گرفته بود.

شهید قجه ای کیست؟

به گزارش سینماژورنال شهیدحسین قجه ای متولد 1337 در زرین شهر اصفهان بود. این شهید از کودکی علاقه زیادی به ورزش کشتی داشت و این علاقه باعث شد از نوجوانی به باشگاه کشتی رفته و تا حد قهرمانی شهرستان و سپس استان اصفهان رشد کند.

 وی از سالهای ابتدایی دهه پنجاه به فعالیتهای انقلابی پیوست و در سال 56 و بعد از مهاجرت به قم، از سوی ساواک دستگیر شد.

حسین قجه ای
شهیدحسین قجه ای/نفر دوم از سمت چپ/برای وضوح، کلیک چپ کنید

قجه ای با پیروزی انقلاب اسلامی به استخدام کمیته درآمد، چندی بعد به همراه دوستانش سپاه پاسداران زرین‌شهر را بنیان نهاد و خود نیز سبزپوش این نهاد گردید. قجه‌ای سپس به عنوان مسئول یک گروه به سنندج رفت و چهارماه در این شهر خالصانه خدمت کرد. در بازگشت به زادگاهش مسئولیت عملیات سپاه پاسداران زرین شهر را به او سپردند.

این شهید برای مدتی نیز مسؤولیت توپخانه سپاه مریوان و دزلی را پذیرفت و هنوز مدتی نگذشته بود که به عنوان مسئول عملیات سپاه مریوان و دزلی معرفی گردید. حسین ماهها با ضدانقلاب جنگید و در عملیات محمد رسول ا..(ص) با سمت فرمانده عملیات حاضر شد.

حسین قجه ای بعد از شرکت در عملیات فتح‌ المبین با سمت فرمانده گردان سلمان فارسی، در عملیات بیت‌المقدس شرکت کرد و سرانجام در اردیبهشت 61 در جاده اهواز – خرمشهر به شهادت رسید.