1

انتقادات یک جامعه‌شناس از نحوه مخابره تلویزیونی فینال باشگاههای آسیا⇐چرا دوربین این قدر محتاطانه و با ترس عمل کرد؟؟/چرا تماشاچیان را نشان ندادند؟/چرا در اغلب نماها، فقط صدای تماشاچیان را شنیدیم و آنها را ندیدیم؟/آیا واهمه از رفتن به دل تماشاچیان ناشی از حضور بانوان در استادیوم آزادی بود؟/چرا دوربین در پایان بازی فقط بازنده‌ها را نشان داد؟/آیا ترس از نمایش شكست، نشانه یک ضعف مدیریتی نیست؟

سینماروزان: برگزاری فینال باشگاههای آسیا در تهران هرچند به شکست نماینده ایران و احساس غبن منتج از آن منجر شد ولی حداقل این مزیت را داشت که بار دیگر شماری اندک از بانوان هم که شده بتوانند در استادیوم آزادی حضور پیدا کنند و به تشویق تیم محبوب خود بپردازند.

با این حال آنها که بازی را نه در استادیوم که از طریق گیرنده های تلویزیونی می‌دیدند نه تنها اثری محسوس از حضور بانوان را در کل زمان پخش بازی مشاهده نکردند بلکه حجم نماهایی که به نشان دادن واکنش تماشاچیان ایرانی میپرداخت هم آن قدر اندک بود که انتقاد بسیاری از مخاطبان را موجب شد.

تقی آزاد ارمکی جامعه شناس و استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در یادداشتی برای «اعتماد» با نقد نگاه محتاطانه دوربین، ترس دوربین از نمایش تماشاچیان را زیر سوال برده است.

یادداشت این جامعه شناس را بخوانید:

بازي ديروز پرسپوليس و كاشيما، يك بازي ملي بود. واكنش جامعه ايراني به اين بازي به نظر من بسيار مهم است، زيرا در هر صورت جامعه ما الان در شرايط سخت‌ترين تحريم‌هايي به سر مي‌برد كه در دهه‌هاي اخير وجود داشته است. از اين حيث بازي بسيار خوب و فني و بدون هيچ حاشيه و كم و كاستي برگزار شد و از اين منظر قابل ستايش است.

حضور تماشاچيان در اين بازي نيز بسيار قابل توجه بود. واكنش تماشاچيان ارزشمند بود زيرا در تمام طول بازي، با بازيكنان همراهي كردند و از آنها به خوبي حمايت كردند. حتي در انتهاي بازي كه نتيجه مشخص شد، در ورزشگاه ماندند و تيم‌شان را تشويق كردند. به نظر من اين واكنش تماشاچيان نشان‌دهنده تقويت جامعه باز و زندگي مدرن است. از اين حيث حضور زنان در ميان تماشاچيان اتفاق مهم و قابل توجهي است، به‌خصوص كه اين حضور هيچ حادثه و حاشيه‌اي نداشت. بر عكس حضور آنها عامل كنترلي و تنظيم‌كننده بازي بود؛ يعني مثلا اگر بازي مي‌خواست تند شود و حادثه‌اي ايجاد كند، حضور زنان مانع از اين واكنش‌ها بود، زيرا زنان در چنين وضعيت‌هايي مي‌توانند جو را معتدل كنند و با فضاسازي، توازن ايجاد كنند، به گونه‌اي كه همه‌چيز اخلاقي و منطقي پيش برود.

اما در مورد بازي معتقدم كه شكست پرسپوليس، شكست خوبي بود. يعني من اين شكست را پسنديدم، زيرا بازي پرسپوليس به خصوص در دقايق پاياني، بسيار هيجاني و خوب بود. در اين ميان آنچه قابل اعتناست، رابطه دوربين با بازي و تماشاچي بود. به نظر من دوربين در اين بازي خيلي محتاطانه و با ترس عمل كرد و تماشاچيان را نشان نمي‌داد و بازي را نيز از دور دنبال مي‌كرد. از اين حيث دوربين در اين بازي نقش منفعلانه‌اي ايفا كرد و بازي خوبي را به نمايش نكشيد، زيرا برخي جاها را نمي‌ديد و رابطه تماشاچي با فوتبال را به تصوير نمي‌كشيد. اين نشانگر ترس دوربين از تماشاچي بود. البته من نمي‌دانم اين ترس به دليل حضور خانم‌ها در ورزشگاه بود يا مسائل ديگر.

نكته ديگر اينكه به نظر مي‌رسيد همه مي‌ترسيدند از اينكه هيجان ايجاد كنند و در نتيجه براي اينكه اتفاق خاصي نيفتد، نقش خودشان را بازي نمي‌كردند، نه مربي، نه كاپيتان و نه تماشاچي‌ها. به عبارت ديگر به نظر من بازي مي‌توانست خيلي هيجاني‌تر از اين باشد و همين ترس ناگفته سبب شد كه از هيجان بازي كاسته شود. به خصوص كه در نمايش اين بازي، مقوله‌اي به نام تماشاچي ناديده گرفته شد. ما صداي تماشاچيان را از دور مي‌شنيديم و آنها را نمي‌ديديم. اما از سوي ديگر اتفاق خوشايند در اين بازي و مسابقه پيشين شكستن اين كليشه رايج بود كه اگر زن‌ها به عنوان تماشاچي در ورزشگاه حضور پيدا كنند، ممكن است حادثه ناگواري اتفاق بيفتد و حاشيه ايجاد شود.

اين دو بازي مي‌تواند مثال و نمونه خوبي براي آينده باشد براي ما كه اگر سازماندهي مسابقه به درستي صورت بگيرد و روند برگزاري بازي به درستي هدايت شود، هيچ اتفاق خاصي نمي‌افتد. من در مقام جامعه‌شناس توصيه خاصي به مسوولان برگزاري مسابقاتي از اين دست ندارم، زيرا معتقدم بازي بايد خوب باشد و به خوبي انجام شود. اما ما بايد مجموعه مولفه‌هايي را كه در برگزاري يك مسابقه خوب نقش دارند، در نظر بگيريم. براي نمونه خود بازيكنان و مربي آنها در اينكه يك بازي خوب باشد، تعيين‌كننده هستند، فضايي كه بازي در آن برگزار مي‌شود، نقش دارد و اهميت خود بازي هم در اين ميان موثر است. اگر اين مولفه‌ها در كنار يكديگر جمع بشوند، بازي خوب مي‌شود، زيرا به هر حال تماشاچيان آمده‌اند يك بازي جدي تماشا كنند و تيم‌شان را تشويق كنند. از اين حيث بايد هر بازي را جداگانه در نظر گرفت و مولفه‌هاي مختلف آن را مد نظر داشت و براي برگزاري آن سياستگذاري كرد.

در چنين شرايطي مي‌توان به مجموعه هنجارهايي دست يافت كه هيچ‌كس نتواند از آنها عبور كند و دردسر آفرين شود. همچنين حضور خود مسوولان در چنين مسابقه‌هايي اهميت دارد. وقتي يك مسابقه مهم در اين سطح برگزار مي‌شود، بايد مقاماتي مثل معاون رييس‌جمهور، رييس كميته المپيك و… در ورزشگاه حضور يابند. حضور اين افراد بسيار تعيين‌كننده است. متاسفانه در گذشته ديده شده كه در چنين مسابقاتي كساني كه مسوول هستند، پاي كار نيستند. در مورد واكنش جامعه به چنين بازي‌هايي نيز نبايد بيهوده نگران شد و اضطراب داشت. جامعه ما يك جامعه طبيعي است و مردان و زنان آن به زندگي روزمره خود در خيابان و بازار و محل كار مشغولند. مساله عجيبي از اين حيث در مورد جامعه ما وجود ندارد. فوتبال و واكنش جامعه به آن نيز يكي از بخش‌هاي زندگي روزمره جامعه ايراني است. اينكه زنان در ورزشگاه حاضر شدند، نشان داد اتفاق عجيبي نمي‌افتد و واكنش جامعه به آن بسيار طبيعي و عادي است. در ضمن لازم نيست اين واكنش به شكل خاصي از سوي مسوولان كنترل و هدايت شود. به هر حال وضعيت طبيعي فوتبال با يك كنش هيجاني از سوي تماشاچيان و هواداران همراه است.

فوتبال يك بازي پر‌هيجان است. اين هم كه گفته مي‌شود تماشاچيان به تخريب اموال عمومي مبادرت مي‌ورزند، دقيق نيست. بخشي از اين واكنش‌ها طبيعي و مربوط به خود بازي است. براي يك بازي در اين سطح بايد آمادگي چنين برخوردهايي هم وجود داشته باشد. به هر حال صد هزار نفر آدم كه عموما جوان هستند، براي تماشاي يك بازي مهم تجمع كرده‌اند و طبيعي است كه با واكنش‌هايي از اين دست نيز مواجه هستيم. به نظر من اين واكنش‌ها را بايد طبيعي دانست و كساني كه مسووليت برگزاري و هدايت اين مسابقات را به عهده دارند، بايد ظرفيت تحمل چنين برخوردهايي را داشته باشند و آنها را تخريب به معناي منفي كلمه قلمداد نكنند و اتفاقات را بخشي از فوتبال ببينند. البته اينكه هيجانات فوتبالي را چگونه مي‌توان هدايت كرد، بحث ديگري است. منطق فوتبال، مبتني بر سرعت، هيجان و زيبايي و برد و باخت است. بازنده‌ها معمولا هيجان بيشتري از برنده‌ها دارند. در اين بازي به دليل نتيجه، بازنده‌ها بيشتر از برنده‌ها بودند و برنده‌هاي آن غايب بودند. متاسفانه دوربين هم در بازنمايي اين جنبه، صرفا بازنده‌ها را نشان داد و گويي برنده‌ها وجود ندارند. گويي اصرار دارد كه برنده‌ها را نبيند. به نظر من اين نشانه ترس از نشان دادن شكست و واكنش به شكست است كه نشان از ضعف يك نهاد مديريتي و سازمان دارد.




به جای بلوف زدن درباره «مردانه جنگیدن» و متهم کردن قهرمانان به «کثافت بازی»، ایمان بیاوریم به عقب افتادگی ممتد!! ⇔با پرایدوانت نمیشود در برابر تویوتا کری خواند!!

سینماروزان/حامد مظفری: «ما قهرمان نمیشیم چون اگه قهرمان نشیم هم چیزی از ارزشهامون کم نمیشه!!!»
«ما قهرمان نمیشیم چون مهم مردانه جنگیدنه!!!»
«ما قهرمان نمیشیم چون همین که به فینال رسیدیم افتخاره!!!»
«ما قهرمان نمیشیم چون روی نیمکتمون خالیه!!!»
«ما قهرمان نمیشیم چون تیم مقابل کثیف بازی میکنه!!!»

اینها که خواندید فقط مشتی نمونه خروار است از کرور کرور توجیهی که بعد از شکست در فینال آسیا، از گزارشگران فوتبال تا بازیکنان بازنده برای گریز از فاش گویی درباره عقب ماندگی فوتبالمان، جار زدند.

آقایی که شده‌ای گزارشگر شکست، بعد از چهار دهه درجا زدن و در سایه این و آن قرار گرفتن بهتر نیست توجیهاتی تازه تر پیدا کنی برای التیام جراحت عقب ماندگی؟؟؟

آقایی که کاپیتان شکستی چرا آن زمانی که در زمین حریف زیر توپ میزدید، به کثیفی فوتبال نمی اندیشیدی؟

چرا یک نفر پیدا نمیشود و رک و راست از عقب افتادگی فوتبال ایران حرف بزند؟این ژاپنی که تیمش حتی در برابر صدهزار تماشاگر ایرانی یک گاف نمی‌دهد همان‌ کشوریست که به مزدا، میتسوبیشی، نیسان، هوندا، تویوتا، سوزوکی و… شناخته میشود! ما را به چه میشناسند؟ پرایدوانت یا پی.کی؟؟

مگر نه اینکه ایمان مقدمه رستگاریست پس به جای بلوف زدن درباره ارزشها و  متهم کردن حریف به کثافت بازی ایمان بیاوریم به عقب افتادگی سالیان.




واکنش سخنگوی شورای صنفی نمایش به گزارش سینماروزان⇐سازمان سینمایی مجوز پخش سینمایی فینال باشگاههای آسیا را داده!⇔پرسش قبلی که همچنان به قوت خود باقیست: بدون تسویه حساب کامل با سینماگرانی که از نمایش جام جهانی متضرر شده بودند، چرا مجددا سینماها مجاز شده‌اند به نمایش فوتبال؟؟/پرسش تازه: آیا صاحبان آثار روی پرده هم از پخش سینمایی بازی پرسپولیس منتفع خواهند شد؟

سینماروزان: انتشار گزارشی پیرامون پخش مسابقه فوتبال لیگ قهرمانان آسیا در برخی سینماهای پایتخت بدون اعلام قبلی شورای صنفی نمایش با پرسشهایی مختلف روبرو شد و از جمله مرجع صدور مجوز پخش فوتبال در سینماها و همچنین چگونگی صدور مجوز.(اینجا را بخوانید)

غلامرضا فرجی سخنگوی شورای صنفی نمایش در پاسخ به این پرسشها به «ایلنا» گفت:  سازمان سینمایی مجوز پخش مسابقه فوتبال دو تیم پرسپولیس و کاشیما آنتلرز برای روز شنبه ۱۲ آبان صادر کرده است. سینماهایی که متقاضی نمایش این مسابقه هستند باید مجوزهای لازم را از اداره اماکن و نیروی انتظامی نیز اخذ کنند.

با مشخص شدن مرجع صدور مجوز پخش مجدد فوتبال در سینماها، همچنان پرسش مرتبط با چگونگی صدور مجوز در شرایطی که برخی سینماداران همچنان بابت پخش جام جهانی به سینماگران بدهکارند به قوت خود باقیست. آیا سازمان سینمایی از عدم تسویه حساب کامل برخی سینماداران با سینماگران باخبر بوده و مجددا مجوز نمایش فوتبال را صادر کرده؟؟

پرسش دیگر آن است که آیا به مانند جام جهانی صاحبان آثار روی پرده هم از پخش سینمایی مسابقه پرسپولیس-کاشیما آنتلرز منتفع خواهند شد یا این بار کل درآمد پخش فوتبال به جیب سینماداران خواهد رفت؟؟




روایت تهیه‌کننده «اجاره نشینها» از الفاظ رکیکی که بعد از بازی پرسپولیس-السد شنید!!

سینماروزان: تساوی پرسپولیس با السد در تهران و راهیابی این تیم ایرانی به فینال آسیا در کنار شادی ایرانیان واکنشهای تلخی هم به دنبال داشته است. هارون یشایایی تهیه کننده ای که آثاری همچون «اجاره نشینها»، «هامون» و «ناخدا خورشید» را در کارنامه داشته است از جمله تماشاگران این بازی در استادیوم آزادی بوده است.

یشایایی در یادداشتی با روایت حضورش در استادیوم به انتقاد از الفاظ رکیکی پرداخته که بعد از بازی شنیده است؛ الفاظی که به زعم ایشان گنده لاتهای تهران هم جرأت بیانش را ندارند.

متن یادداشت یشایایی را بخوانید:

شكرشكن شوند همه طوطيان هند

زين قند پارسي كه به بنگاله مي‌رود

نتيجه مسابقه فوتبال روز سه‌شنبه در استاديوم آزادي و موفقيت و فداكاري بازيكنان ميدان با حمايت پرشور تماشاچيان حاضر در ورزشگاه و سرپرستي مردي مدبر و آگاه و در مجموع تيم فوتبال پرسپوليس موجب شادماني مردم ايران در نقاط مختلف ميهن‌مان شد.

حضور بيش از يكصد هزار نفر تماشاچي روي سكوهاي ورزشگاه عموما جوان فضايي هيجان‌انگيز و گاه توام با اشتياق و سروصداي بسيار به وجود آورده بود.

تا آنجا كه بازيكنان ما در ميدان با تمام وجود سعي در پيروزي داشتند، مورد حمايت تماشاچيان قرار مي‌گرفتند و در نهايت بعد از پايان بازي و پيروزي تيم ايراني به نظر مي‌رسيد كه تماشاچيان همه راضي و خوشحال از راه سختي كه آمده بودند با متانت به خانه‌هاي خود برمي‌گردند.

اما بعد از پايان بازي و ترك صندلي‌هاي ورزشگاه، نمي‌دانم چرا…؟ براي عده‌اي قليل تماشاچي محوطه خروجي ورزشگاه به ميدان بدگويي و جنگ بين خود و ساير تيم‌هاي ايراني و بازيكنان محبوب آنها بدل شده بود، باوركردني نبود گروهي افراد بدون در نظر گرفتن انبوه جمعيت بي‌دليل ركيك‌ترين كلمات را با يكديگر رد و بدل مي‌كردند…!

نويسنده در محله‌اي از تهران متولد شده و بسامان رسيده‌ام كه زبان مردم آن خوب يا بد گاهي همراه با بدگويي و نثار دشنام بود. ولي بي‌ترديد گواهي مي‌دهم آنچه روز سه‌شنبه از زبان بعضي تماشاچيان شنيدم در تمام عمر نسبتا طولاني خود از زبان هيچ يك از «گنده‌لات»هاي جنوب و شمال شهر تهران نشنيده بودم و تعجب كرده بودم كه اين جوان‌ها اين الفاظ ركيك و بي‌ربط را از كجا ياد گرفته‌اند…!

همراه با نوه جوانم كه مرا با هزار خواهش و التماس به ورزشگاه كشانده بود با عجله خود را از اين ماجرا كنار كشيديم تا زودتر به خانه برسيم.

با وجود آنكه يك ساعتي بيشتر از مسابقه نگذشته بود، به منزل كه رسيديم اهالي خانه با تعجب از حرف‌هايي كه در دنياي مجازي درباره فوتبال و بازيكنان تيم‌هاي مختلف و خصوصيات زندگي آنها راست يا دروغ سرهم‌بندي شده بود، فراوان گفتند و بنده را كه شوربختانه با دنياي مجازي در ارتباط نيستم دچار يأس و تعجب كردند.

مي‌دانم كه در بيشتر ميدان‌هاي بازي فوتبال در جهان، بين طرفداران تيم‌هاي مختلف جر و بحث‌ فراوان و گاهي برخورد فيزيكي هم اتفاق مي افتد، ولي يقين دارم كه در هيچ جاي دنياي فوتبال اين الفاظ ركيك و بي‌در و پيكر و بي‌مناسبت از زبان تماشاچيان به گوش نمي‌رسد.

با آنچه بعد از مسابقه شنيدم با تاسف مي‌گويم بهتر است ديگران با اين ادبيات لجام‌گسيخته آشنا نشوند و ما نيز در وطن‌مان دلخوش باشيم كه «قند پارسي» از اين بحران‌ها گذر خواهد كرد و به زندگي پربار و طولاني خود در خدمت به فرهنگ و ادبيات جهان ادامه خواهد داد.




علی انصاریان شهید شد!!!+فیلم و عکس

سینماروزان: علی انصاریان بازیکن سابق پرسپولیس که در سالهای اخیر بشدت درگیر بازیگری شده و در چندین فیلم از محصولات شبکه خانگی به عنوان بازیگر یا تهیه کننده حضور داشته در تازه ترین کار بازیگری خود شهید شد!!!

به گزارش سینماروزان “یک هفت پنج” عنوان یک مستند-داستانی است به کارگردانی سعید چاری و علی انصاریان در آن با گریمی متفاوت نقش شهید مهدی رضایی مجد کاپیتان سالهای دور تیم ملی جوانان را ایفا کرده است.

مهدی رضایی مجد که سابقه سالها بازی در تیمهای اکباتان و تهران جوان را داشت در سال 65 به پرسپولیس هم دعوت شد اما بخاطر حضور در جبهه قید این دعوت را زد.

رضایی مجد که در هر دو عملیات کربلای 4 و 5 حضور داشته و بخشهایی از زندگیش به شهدای غواص گره خورد در نهایت در جریان عملیات کربلای 5 شهید شد.

“یک هفت پنج” که فیلمبرداریش به تازگی به پایان رسیده، زندگی این فوتبالیست-شهید را در سه مقطع کودکی، نوجوانی و جوانی روایت می کند و در این بین علی انصاریان بازیگر نقش دوران جوانی این شهید است.

برای دیدن نماهایی از حضور انصاریان با شمایل شهید رضایی مجد اینجا را ببینید.

فهرست عوامل “یک هفت پنج” به شرح زیر است:
کارگردان و تدوین : سعید چاری، فیلمنامه و پژوهش : ثنا صادقی، مدیر تولید : سید محمد پاچناری، گریم : مینا اصلانی، طراح لباس : مریم جعفری، عکاس : محمد خاکباز، دستیار کارگردان : سیاوش چاوشی، جانشین تولید : مهران اسبقی

علی انصاریان در قالب شهید رضایی مجد در "یک هفت پنج"
علی انصاریان در قالب شهید رضایی مجد در “یک هفت پنج”



کارگردان زن ایرانی رمان پرفروش فرانسوی را فیلم می‌کند/بازیگر “پالپ فیکشن” و “بیل را بکش” یکی از نقشهای اصلی را ایفا خواهد کرد+عکس

سینماژورنال: مرجان ساتراپی کارگردان زن ایرانی مقیم پاریس که بیش از هر چیز به خاطر ساخت انیمیشن “پرسپولیس” شناخته می‌شود تازه ترین فیلمش را با اقتباس از یک رمان پرفروش می‌سازد.

به گزارش سینماژورنال این رمان “سفر خارق العاده مرتاضی که در یک جالباسی به دام می‌افتد” نام دارد که توسط نویسنده ای فرانسوی به نام “رومن پوئرتولاس” نگاشته شده است.

این رمان که زمینه ای کمدی-فکاهی دارد داستان مرتاضی هندو و به نام “آجاتاشاترو اوقاش راثود” را روایت می‌کند که در راجستان هند به شعبده بازی روزگار می‌گذراند. تصمیم او برای سفر به فرانسه و خرید یک تختخواب پوشیده از سوزن است که سرنوشتی متفاوت را برایش رقم می زند؛ از یک طرف  آشنایی اش با زنی به نام “ماری” و از سوی دیگر برخورد با یک راننده تاکسی به نام “گوستاو” و البته کلاهبرداری از هر دو نفر که در اولی به ایجاد یک رابطه احساسی می انجامد و در دومی به تعقیب و گریز، ادامه داستان را شکل می دهد…

“سفر خارق العاده مرتاض…” اول بار در سال 2013 در فرانسه منتشر شد و یک سال بعد برگردان انگلیسی آن در انگلستان عرضه شد و تا 2015 در کشورهای دیگر دنیا و از جمله کانادا و ایالات متحده عرضه شد.

فیلمنامه ای که ساتراپی برای اقتباس از این رمان در دستور کار قرار داده در مسیر پیش تولید قرار دارد و تا اینجا تعدادی از بازیگران آن انتخاب شده اند.

مرجان ساتراپی
مرجان ساتراپی

به اشتراک بازیگر “بیل را بکش” و “پالپ فیکشن”
“سفر خارق العاده مرتاض” عنوانی است که ساتراپی برای اقتباس خود برگزیده است و برای نقش اصلی فیلم خود یعنی نقش “راثود” یک بازیگر هندی به نام “وِنکاتش پاربائو” با نام مستعار “دانوش” را برگزیده است.

“الکساندر داداریو” بازیگر سری فیلمهای “پرسی جکسون” و همچنین “جما آرترتون” بازیگر “شاهزاده پارسی: سنگهای زمان” و “ذره ای آرامش” دیگر بازیگران این فیلم هستند ضمن اینکه “اوما تورمن” بازیگر آثاری نظیر “بیل را بکش” و “پالپ فیکشن” هم در گروه بازیگران است.

“بارخاد عبدی” سومالیایی و “ابل جعفری” تونسی نیز نقشهایی کوتاه در فیلم ایفا می کنند.

“آدیتی آناند” تهیه کننده فیلم را برعهده دارد و این اثر برای اکران در سال 2017 تولید خواهد شد.

آحرین اثر اکران شده ساتراپی یک کمدی-هارور به نام “صداها” بود که دو سال قبل اکران شد.

او همزمان با “سفرخارق العاده..” درگیر کارگردانی اپیزودی از فیلمی با نام “برلین دوستت دارم” هم هست؛ این فیلم شامل ده داستان عاشقانه است که همه در برلین رخ می دهند.

سفر خارق العاده مرتاض
روی جلد رمان “سفر خارق العاده مرتاض…”



بعد از مدتها هیجان به رسانه ملی تزریق شد

سینماژورنال: دربی پایتخت میان پرسپولیس و استقلال در حالی با برد 4 بر 2 قرمزها همراه بود که بعد از مدتها رسانه ملی ساعات پرمخاطب و البته پرتیزری را تجربه کرد.

به گزارش سینماژورنال نه هیچ کدام از سریالهای نوروزی و نه هیچ کدام از برنامه های نوروزی و حتی نمونه هایی چون “خندوانه” که در فصول قبل پرمخاطب بودند نتوانسته بودند هبجانی را که رسانه ملی با پخش زنده دربی پایتخت به مخاطبان منتقل کرد خلق کنند.

این هیجان که البته برآمده از نوع رقابت نفس گیر میان پرسپولیس و رقیب آبی اش بود سبب ساز سرازیر شدن تیزرهای تبلیغاتی خوبی هم به رسانه ملی در ساعات عصرگاهی جمعه 27 فروردین داشت.

از آن سو بعد از مدتها شبکه های ماهواره ای فارسی زبان و بخصوص GEM هم ساعات خلوت و کم مخاطبی را تجربه کردند.




آیا ممنوع‌الفعالیت بودن علی ضیاء پایان یافته؟

سینماژورنال: حواشی حضور در جریان تماشای دربی درون یک کافی شاپ و پخش فیلمی کوتاه از این حضور که در آن واکنشی از علی ضیاء نسبت به سرمربی استقلال دیده می شد سبب ساز توبیخ این مجری جوان شد.

به گزارش سینماژورنال همین توبیخ باعث کنار گذاشته شدن این مجری از رسانه ملی شد اما حالا به تازگی خبر رسیده که این مجری جوان به رسانه ملی بازمی گردد.

علی‌ اصغر پورمحمدی معاون سیما خبر بازگشت ضیاء به رسانه ملی را در گفتگو با “ایسنا” تأیید کرده و احتمال داده شده بازگشت سید علی ضیاء به تلویزیون با اجرای ویژه برنامه «شب یلدا» در شبکه اول اتفاق بیفتد.

علی ضیاء پس از اتفاق منجر به محرومیتش به شکل حضوری و چندین بار هم تلفنی از پرویز مظلومی معذرت‌خواهی کرد. همچنین سرمربی تیم استقلال از سازمان صدا‌و سیما درخواست کرده بود که به دوره ممنوع‌الکاری این مجری جوان تلویزیون پایان دهند.




تک‌بیت خالق “فقط بخاطر تو” برای کاپیتان پرسپولیس+عکس

سینماژورنال: مریم حیدرزاده ترانه سرای شماری از زیباترین عاشقانه های پاپ از پرسپولیسیهای دوآتشه است.

به گزارش سینماژورنال همین پرسپولیسی بودن سبب ساز آن شده است که ایشان از جمله شرکت کنندگان مراسم ختم هادی نوروزی باشد.

خالق ترانه “فقط بخاطر تو”با انتشار عکسی از حضورش در مراسم ختم هادی نوروزی و در کنار فرزند ایشان “هانی” نوشته است: فردا به یاد ناخدا هادی/  سرخ است ورزشگاه آزادی.

مریم حیدرزاده در کنار هانی نورورزی
مریم حیدرزاده در کنار هانی نورورزی




مشابه‌سازی خبرگزاری اصولگرا میان “تنهایی لیلا”ی محمدحسین لطیفی و “پرسپولیس” مرجان ساتراپی!

سینماژورنال: سریال “تنهایی لیلا” تازه ترین محصول تلویزیونی محمدحسین لطیفی چنان که باید نتوانسته مورد توجه مخاطبان قرار گیرد.

به گزارش سینماژورنال تقریبا هفته ای نیست که نقدی در رسانه ها علیه سریال منتشر نشود و در تازه ترین مورد خبرگزاری اصولگرای “تسنیم” در یادداشتی به نقد این سریال پرداخته است.

نکته جالب این یادداشت مقایسه “تنهایی لیلا” با “پرسپولیس” اثر بحث برانگیز مرجان ساتراپی است؛ همان انیمیشنی که هشت سال قبل براساس رمانی تصویری از ساتراپی و با همکاری وی و “وینسنت پارانود” فرانسوی تبار ساخته شد و برنده جایره هیأت داوران جشنواره کن شد.

فیلم ساتراپی همچنین نامزد دریافت اسکار بهترین انیمیشن سال هم شد که البته این نامزدی را به “راتاتویل/موش سرآشپز” باخت.

سینماژورنال متن کامل نقد این خبرگزاری را ارائه می دهد:

بخشی از دیدگاه مخاطبان

«اسم فیلم “تنهایی لیلا” رو باید می‌ذاشتن بدبخت‌تر از ستایش…»

این جمله محاوره‌ای بخشی از نقد یک منتقد نیست. این جمله نگاه یک فرد سرشناس درباره سریال جناب لطیفی نیست. این یک لطیفه است که در فضای مجازی منتشر شده است و دست به دست مخاطبان این سریال، می‌رود تا تبدیل به یک موج شود. اما این موج بخشی از دیدگاه مخاطبان این سریال است و نه منتقدانی که برنامه‌های تلویزیونی محلی است برای قلمفرسایی‌شان. حال این سؤال پیش می‌آید چرا مخاطب چنین نگاه تمسخرآمیزی نسبت به سریالی دارد که بهترین زمان آنتن تلویزیون در اختیار دارد و داعیه‌دار حرکت خاصی است؟ چه شده است سریال در چشم مخاطبش افول می‌کند؛ ولو این لطیفه را یک جریان مخرب علیه آن بدانیم؟

لازم است درباره خطری که سریالی همچون «تنهایی لیلا» و البته دوگانه «ستایش» برای جامعه خلق می‌کند به حافظه تاریخی سازندگان این سریال‌ها رجوع شود تا با واقعیت نهفته در ساخت این گونه آثار شبه‌فرهنگی بیشتر آشنا شویم. برای همین منظور در چند بخش به این مسئله پرداخته خواهد شد.

1- Perspolis

پرسپولیس محصول سال 2007 کشور فرانسه، به کارگردانی مرجان ساتراپی و ونسان پارونو است که در زمان اکرانش با واکنش‌های تند مقامات کشوری مواجه شد. فیلم تصویر سیاهی از انقلاب اسلامی ارائه می‌داد و انقلاب را جریانی همسو با سرکوب زنان معرفی کرد. در یکی از صحنه‌های فیلم، شخصیت اصلی پس از طلاق متوجه می‌شود که تمام مردان محله به وی توجه می‌کنند، او را محترم می‌شمارند و در مجالس مهمانی محبوب مردان است. شخصیت اصلی این وضعیت را با زمان تأهلش مقایسه می‌کند که در آن زمان مردان چندان توجهی به وی نمی‌کردند. گویی طلاق و بی‌شوهری انگیزه‌ای برای مردان اطراف اوست تا او را به چنگ آورند. نگاه مردان در این فیلم، نگاهی کاملاً جنسی است.

2- ستایش

ستایش قهرمان منفعل سریالی بود که همواره از جانب پدر همسرش در خطر بود. او با دو فرزند کوچکش سفری در سال‌های زمان جنگ آغاز می‌کند تا در جایی به آسایش برسد. این قهرمان زن منفعل همواره برای بودنش نیازمند یک مرد است، حال این مرد پدرش باشد یا کارفرمایش. او به تنهایی از پس مشکلاتش برنمی‌آید و همواره در تیررس نگاه هرزه مردان اطرافش است. مردان ضعیف‌النفس از همه نظر ضعیف هستند و تنها راه برای انتقام از این زن معصوم را توطئه می‌دانند. ستایش همواره هدف توطئه مردان است؛ چون نمی‌خواهد به آنان باج دهد و برای این باج ندادن نیازمند مردی است تا او را در برابر مردان بد داستان حمایت کند.

در مقابل حشمت فردوس، آنتاگونیست ثروتمند و قوی داستان فعال است و برای رسیدن به اهدافش از هر حربه‌ای استفاده می‌کند. اگر قدرت‌های ماورا الطبیعی نبود، چه بسا به اهدافش هم دست می‌یافت. در این کارزار ستایش زنی است رنجور و زخم خورده که با گذر زمان گرد پیری بر چهره‌اش می‌نشیند و چون کاری جز مقاومت از خود نشان نداده است، در نهایت قهرمان باقی می‌ماند و دشمنان مردش به سزای اعمالشان می‌رسند؛ بدون آنکه ستایش کاری کرده باشد.

3- تنهایی لیلا

با اشاره به یک فیلم و یک سریال حال نگاهی به «تنهایی لیلا» می‌اندازیم. در اوایل پخش سریال نگارنده آنچه از شخصیت لیلا به نمایش درآمده بود را کاریکاتوری می‌دانست؛ چرا که واقعیت شخصیتی همانند لیلا در فیلم یا فضای زندگی شخصیت‌ها با آنچه مخاطب در جهان واقعی می‌بیند در تضاد بود. این نکته بر گردن قوانین حاکم بر رسانه ملی انداخته می‌شود؛ کما اینکه همه چیز به قوانین ختم نمی‌شود. برای مثال در یک روند کلیشه‌ای خانواده سنتی در مکانی زندگی می‌کند که حیاطی دارد و آن وسط حوض آبی رنگی خودنمایی می‌کند. خانه این افراد در محله‌هایی است که اصولاً جوی آبی از میان کوچه‌هایشان روان است و مردمش هنوز خودروهای مدل 46 سوار می‌شوند. بهتر است این محله‌ها چند پله در میانه کوچه داشته باشد تا پیرمرد و پیرزن مهربان هر از گاهی روی آن بنشینند.

این در حالی است که در تهران – به عنوان لوکیشن عمده سریال‌های تلویزیون – خانواده‌های سنتی و مذهبی همانند دیگر مردم در سازه‌ای به اسم آپارتمان زندگی می‌کنند. محله‌های مذهبی شاخص تهران این روزها ارتفاع گرفته‌اند. مردم سنتی و مذهبی صرفاً از طبقه بازاری نیستند. معلوم نیست در آستانه قرن جدید شمسی، کارگردانان و نویسندگان ایرانی چه لذتی در به تصویر کشیدن ایران دهه چهل و پنجاه  دارند!!؟

لیلا در وضعیتی مشابه شخصیت اصلی “پرسپولیس”

اما داستان تنها به اینجا ختم نمی‌شود. لیلای قصه لطیفی در موقعیتی مشابه با شخصیت اصلی فیلم «پرسپولیس» قرار دارد. لیلا شوهرش را از دست داده است و در این بین چشم طماع مردی در محله او را دنبال می‌کند. جایی لیلا مقاومت می‌کند و جایی دیگر کوتاه می‌آید. برخلاف ستایش که نه از مال و منال آنچنانی بهره‌مند بود و نه از مهارت‌هایی برای درآمدزایی،‌ لیلا دختری است ثروتمند و دارای تحصیلات که می‌تواند به واسطه آن کسب روزی کند. او در یک حرکت توفانی طلاهایش را می‌فروشد؛ نه اینکه به دنبال کاری باشد. او حتی برای فروش طلاهایش محتاج یک مرد است و آن دختری که در ابتدای سریال در قامت لیلای توبه نکرده نمایش داده می‌شود، حال از یک کار ساده هم عاجز است. چه شده است؟

این ساختار تکراری که در «تنهایی لیلا» و «ستایش» و سریال‌های مشابه دیده می‌شود از کجا آمده است؟ جواب بسیار ساده است. جواب را می‌توان در همان لطیفه‌های فضای مجازی یافت که به دلایل مشخص از ذکر آن معذورم و آن چیزی نیست جز سریال‌های ترکی.

سریال‌هایی که از یک کلیشه بهره می‌برند. دختری باردار است،‌ پدر کودکش یا مرده یا ناشناس است و حال او به واسطه زیباییش – نه چیز دیگری – مورد طمع مردان اطرافش است. همه این مردها ثروتمندند – دقت شود به مردانی که ستایش و لیلا را پسند می‌کنند – که به هر ترتیب و توطئه‌ای قصد تصاحب دختر را دارند. ادعایشان آن است که می‌خواهند برای کودک پدری کنند. همه اینها را با این نکته تصور کنید که زن همواره در موضع انفعال است و این رفتار و رقابت مردهاست که او را به این سو و آن سو می‌کشد.

خطر همه جا در کمین است

گویا در سریال‌های ایرانی، زن موجودی است بی‌دست و پا که از پس ساده‌ترین امور خود برنمی‌آید. این لیلا همانند لیلای مهرجویی چون سایه مردی را بالای سر خود حس می‌کند که دنیا بیرون از خانه برایش کابوسی زنده است. خطر همه جا به کمینش نشسته است.همه چیز به این سمت سوق پیدا می‌کند که سنت و در سطح بالاترش دین، زن را در رحم اولیه‌ای اسیر می‌کند.

 ادعای اتفاقی بودن نیز فرافکنی است؛‌ چرا که این رویه در حال تکرار شدن است و استقبال عمومی مانع از دیدن واقعیت شده است.

من و دیگر مخاطبان این سریال‌ها در زندگیمان با زنانی روبرو شده‌ایم که در نبود شوهرشان موفق به ادامه زندگی آبرومندانه بوده‌اند و توانسته‌اند در کوران مشکلات از پس همه آسیب‌ها برآیند. نمونه بارز این مسئله همسران شهدای گرانقدری‌اند که موفقیت در زندگی را بدون نگاه هرزه مردان اطرافشان کسب کردند.

رویه رسانه ملی در خلق چنین سریال‌هایی گویا مبارزه با محصولات کشور همسایه است؛ غافل از اینکه به جای مبارزه در مسیر تبلیغ این غاز خوش رنگ و لعاب همسایه است.




فیلمساز توقیفی در کنار فوتبالیست مقیم آمریکا+عکس

سینماژورنال: جعفر پناهی هرچند ممنوع الفعالیت است اما فیلم میسازد و فیلمهایش هم از جشنواره های آن وری جایزه می گیرند!

به گزارش سینماژورنال آخرین فیلم وی “تاکسی” نام داشت که توانست خرس طلای جشنواره برلین را بگیرد.

پناهی به تازگی تصویری اجتماعی از خود منتشر کرده در کنار حسین کلانی قوتبالیست اسبق پرسپولیس که به دلیل تحصیل در آمریکا اقامت این کشور را هم دارد.

جعفر پناهی در کنار حسین کلانی
جعفر پناهی در کنار حسین کلانی