1

رجعت مهرجویی، روز جهانی عینک دودی و جای خالی سوسن…

سینماروزان/حامد مظفری: در روزهایی که هرازگاه هنرمندی را از دست می‌دهیم و این مرگها ابزاری شده برای شوآف جماعتی که هنرمند را فقید می‌خواهند و عاشقند بر دست‌اندازی به تابوت هنرمندان مُرده، همچنان می‌توان آوای سوسن طاهرخانی را شنید که شعر معینی کرمانشاهی را با ملودی تورج شعبانخانی میخواند: تو که نیستی من‌و با این دل داغونِ ویرون…با من یه همصدا نیست، با من یه آشنا نیست، دیگه یه همزبونی با من غیر خدا نیست…

اینکه چرا همچنان می‌توان با سوسن همدل بود و به خدا پناه برد از شر این جماعت عینک دودی به چشم و سلفی گیر با تابوت، فقط فقط به مشی سوسن برمی‌گردد. کل تاریخ هنری قبل و بعد از انقلاب را که کنکاش می‌کنیم فقط چند هنرمند پیدا می‌کنیم که ثروت و اشتهار خویش را عاملی کردند برای خدمت به خلق خدا.

شوخی نیست! نزدیک به شصت سال قبل که نه خانه موسیقی بود و نه خانه سینما و نه صندوق هنر و نه هیچ صنفی که مدیرانش، هنرمندان را زینت‌المجالس بخواهند، سوسن طاهرخانی در زادگاه خود قصرشیرین بیمارستانی را با هزینه شخصی ساخت؛ بیمارستانی که در آستانه افتتاح گرفتار حمله عراق به ایران شده و اشغال شد و قبل از فرار نیز، قوای بعث زیر بیمارستان مواد منفجره گذاشتند و خلاص…

سوسن طاهرخانی خواننده‌ای بود که تا سالها با برچسب خواننده کوچه بازاری از سوی جماعت شبه‌انتلکت نواخته شد و تا مدتها حتی به رادیو راهش نمی‌دادند با این وجود همان سوسن آن قدر مخاطب داشت که صدایش مورد توجه عباس پهلوان سردبیر مجله فردوسی و همراهانش قرار گرفت و پایش به رادیو باز شد و جلو رفت و رفت و حتی تورج نگهبان و اسفندیار منفردزاده را هم واداشت، در کنار هم ترانه “ناش ناش نیناش ناش…” را برایش بسازند تا بیاید و برای #قیصر اجرایش کند!

سوسن طاهرخانی شصت سال قبل و به جای آن که به دنبال خرید خانه و ویلا و دریافت پاسپورت دوم و سوم باشد، بخشی عمده از پس اندازش را صرف ساخت یک بیمارستان کرد تا فقط نه همکاران خودش که کل مردم بتوانند از آن استفاده کنند. سوسن طاهرخانی تا داشت هرازگاه و بدون آن که جار بزند کمک‌های نقدی و غیرنقدی می‌کرد هم به همکاران گرفتار و هم به بسیاری از مردمانی که برای تهیه جهیزیه دختر یا داماد کردن پسران خویش، لنگ مانده بودند. بیمارستان او هیچ گاه به افتتاح نرسید ولی مشی او چرا از سوی هنرمندان ثروتمند دنبال نشد؟؟ که اگر می‌شد خودِ سوسن فرسنگها دور از وطن در فقر و نداری نمی‌مُرد!

حالا؟ حالا با جماعتی روبروییم که به همکاران خویش تا زنده‌اند، رحم ندارند و بمحض ظهور عزرائیل و فوت همکار، رفاقت‌شان زیر تابوت گل می‌کند. تشییع مهرجویی را بنگرید؛ عینک دودی‌ها وقتی روی سن رفتند تقریبا هیچ برای گفتن نداشتند چون اصلا علقه ای به پیرمرد نداشتند و شانسی که بسیاری از اینها آوردند همزمانی فقدان مهرجویی و همسرش است و به فرض اگر فقط مهرجویی به قتل می‌رسید و همسرش زنده می‌ماند برخی از اینها اصلا جرأت نمی‌کردند به تشییع بیایند مبادا وحیده محمدی‌فر-که اتفاقا آدم صریحی هم بود-پنبه کاسبکاری آنها را بزند.
بازیگر بلوند حتی نتوانست دو کلمه حرف ماندنی از او بزند چون اصلا حسی در کار نیست وقتی با اعتبار فیلم توقیفی مهرجویی، حسابی کاسبی کرد ولی پای دنباله‌اش نایستاد؟ یا نوه آن مرحوم بریتانیانشین که حالا گریه‌کنان، می‌خواهد ربطی بدهد به این قتل و قتل‌های زنجیره‌ای و منتقد قتل‌های زنجیره‌ای باشد، انگار یادش رفته که همین چند سال قبل با سرمایه مشکوک فیلمی کمدی-حیوانی ساخت در ردّ قتل‌های زنجیره‌ای!

داریوش مهرجویی، وحیده محمدی‌فر و سوسن طاهرخانی
داریوش مهرجویی، وحیده محمدی‌فر و سوسن طاهرخانی

بله، هنرمند مردمی مثل سوسن نداریم یا کم داریم و آن برگزارکنندگان تشییع مهرجویی که بابت‌ش فاکتور می‌کنند حتی نکردند فیلمسازی مانند محمدرضا اصلانی که اشرافی هم بر فلسفه دارد را به عنوان سخنران بیاورد بلکه وجهه فلسفی مهرجویی را یادآور شود به عنوان فیلمسازی که دشوارترین مفاهیم فلسفی را تبدیل می‌کرد به ساده‌ترین داستان های قابل فهم. اصلا پاپیولارترش چرا محمدرضا شریفی‌نیا که رکن مهم بسیاری از آثار ماندگار مهرجویی بود نباید سخنران تشییع او می‌شد؟
باری، سلبریتی مایه‌دار چندپاسپورته تابوت‌باز، کم نداریم ولی مثل سوسن طاهرخانی؟ نه که نباشد؛ هنوز داریم امثال رضا درمیشیان را که در این سالها تلاش زیادی کرد که کنار مهرجویی باشد و کمک کند تا او فیلم بسازد ولی ده مقابل جماعت رانت‌خوار دست در بیت‌المال داریم که جز خود و هم‌گنگ‌ی‌ها را نمی‌خواهند.

منفی بافیم؟ واقعیت است دیگر، یک عمر هنر کوچه بازاری را تحقیر کردید تا نخل کن و خرس برلین و اسکار و… بگیرید ولی حالا هر چه می‌گردیم یک هنرمند پیدا نمی‌کنیم که همان فعل شصت سال قبل سوسن-هنرمند کوچه بازاری- را بروز دهد و لااقل یک بیمارستان برای هم‌صنفان خود بسازد و نامش را هم بگذارد داریوش مهرجویی تا این گونه، حفظ حرمت گردد بر یک عمر فعالیت هنری.




قتل داریوش مهرجویی کارگردان #هامون و همسرش وحیده محمدی‌فر!!/پایان تحمیلی مرد پاییزی!؟

سینماروزان/حامد مظفری: داریوش مهرجویی فیلمساز باسابقه در ۸۳ سالگی در کنار  همسرش وحیده محمدی‌فر در ویلای شخصی‌اش واقع در زیبادشت مشکین آباد کرج به قتل رسید.

قتل داریوش مهرجویی در حالی رخ داد که حدودا یک سال و نیم از اکران آخرین فیلمش #لامینور می‌گذشت و البته مدتی کوتاه پیش از قتل نیز وحیده محمدی فر همسر مهرجویی از سرقت سنتور فیلم سنتوری از خانه‌اش خبر داده بود و در عین حال از تهدید با چاقو حکایت کرده بود.

داریوش مهرجویی متولد آذر ۱۳۱۷ تهران بود و در ۲۲مهر ۱۴۰۲ به قتل رسید و در خلال این دو پاییز، توانست با ساخت بیش از بیست فیلم که برخی از آنها همانند اجاره نشینها، هامون، بانو، گاو، دایره مینا، پستچی، پری، سنتوری و آقای هالو، به آثاری خاطره‌ساز بدل شدند، نقشی پررنگ در سینمای ایران به جای گذارد.

مهرجویی بعد از خواندن فلسفه در آمریکا،  کار فیلمسازی را با الماس۳۳ آغاز کرد ولی با ساخت فیلم گاو بود که توجه جریان هنری را به خود جلب کرد و در ادامه کوشید با ساخت آثاری مختلف و بیشتر بر زیربنای تعارضات طبقات متوسط و پایین با سیر و سلوک تجددمابانه، از کمدی‌ (آقای هالو و اجاره نشینها) تا درام(هامون و بانو) و گاهی تراژدی(پستچی و سنتوری و دایره مینا) را تجربه کند.

قتل داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی فر
قتل داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی فر

مهرجویی از جمله فیلمسازان موسوم به موج نوی سینمای ایران بود که تقریبا تا پایان زندگی به کار فیلمسازی ادامه داد و با وجود همه نقدها و کنایه ها و نیشترهایی که بابت آثار پساسنتوری از آسمان محبوب تا نارنجی پوش و چه خوبه که برگشتی و اشباح، نصیبش شد ولی همچنان کار فیلمسازی را با عشق ادامه داد و همچنان به دنبال ساخت فیلمی تازه بود؛ فیلم‌هایی که با وجود همه خستگی‌های خالق‌شان باز هر کدام وجوهی دیدنی ولو در حد چند سکانس برای مخاطب داشتند.

داریوش مهرجویی تا سالها حسرت توقیف سنتوری بر دلش بود و با اینکه اعاده حق خود در توقیف فیلمی مجوزدار را از طریق دیوان عدالت اداری پی گرفته بود ولی خود به نگارنده گفته بود که اگر میلیون‌ها دلار بابت آن توقیف، غرامت بگیرد باز شوک روحی توقیف که همچون مالیخولیا نزدیک به یک دهه دنبالش کرده، التیام‌پذیر نیست.

شاید در جهت جبران درد آن توقیف بود که مهرجویی بارها تلاش کرد قسمت دوم سنتوری را بسازد…

این هم خود یک سناریوی جنايي است؛ کارگردانی که مدتها به دنبال ساخت قسمت دوم فیلم توقیفی #سنتوری با عنوان #مرد_پاییزی بود و به دلیل عدم همراهی محسن چاووشی و برخی دیگر(!) نتوانست آن فیلم را بسازد حالا خودش در پاییز به قتل رسید تا این باشد پایان تحمیلی مرد پاییزی؟؟

مهرجویی دو بار ازدواج کرد؛ یک بار با فریار جواهریان مهندس معمار و طراح صحنه؛ حاصل این ازدواج دو فرزند با نام‌های مریم و صفا بود. بار دیگر با وحیده محمّدی فر؛ همراه نویسنده‌اش در کارهای آخر ازدواج کرد، حاصل این ازدواج دختری به نام مونا است.

 




بازجویی بی‌اجازه‌ی مهرجویی در اروپا؟؟!/وحیده محمدی‌فر همسر داریوش مهرجویی مطرح کرد…

سینماروزان/محمد شاکری: حضور داریوش مهرجویی و همسرش در لوکزامبورگ برای نمایش #گاو همراه شد با  مزاحمت خیابانی برای داریوش مهرجویی به بهانه مصاحبه تصویری درباره حجاب!

وحیده محمدی‌فر همسر کارگردان هامون و اجاره‌نشینها و بانو با انتقاد از چنین مزاحمت‌هایی که عمدتا از سوی برخی شبکه‌های ماهواره‌ای سیاسی‌باز، ضریب می‌گیرد، خواستار حفظ حریم شخصی افراد شد.

وحیده محمدی فر نوشته است:  این هم اخیرا مد شده حق پرسشگری!؟ با دوربین دنبال یکی بیافتی بی اجازه فیلم بگیری و به حریم شخصی افراد حمله کنی؛  پرسشگری نیست، بازجویی و مزاحمت است. داریوش قبل نمایش فیلم هم خواهش کرد سوالات سیاسی نپرسید چون می دونه ما ایرانی ها مدتهاست بلد نیستیم دیگه با هم گفتگو کنیم!!! پس بی توجهی به خواسته ی فردی که زحمت کشیده اومده سر اکران تا با مخاطب خودش درمورد فیلم حرف بزنه بی احترامی و غیر اخلاقی است و حتی توهین به بقیه‌ی مخاطبانه توی سالنه.

وی ادامه داد: حالا شما این پدیده رو از هر نظر بررسی کنی فقط نمایشگر فرهنگ ماست…اون از رسانه های غیر رسانه ، اون هم کامنت های بیمار برخی مردم که پر از خشم و کینه و نفرت کورکورانه به هر سمتی شده، جماعت پای موبایل نشین کامنت گذار یک سری جمله های زننده و وحشی پراندند… حالا انگار همسر من صبح تا شب نشسته‌ پای اینستا ببینه کدوم بازیگر زن کشف حجاب کرد بعد در مورد این رویداد از دیدگاه شما بزرگ و حیاتی وسط خیابون نظر بده؟ بگه آفرین؟ هرگز وقتش رو در این فضای مغشوش نابه هنجار تلف نمی کنه!

محمدی فر تاکید کرد: مهرجویی حتی در سفر از دست فروش ها کتاب می گیره و مطالعه می کنه… خودم هم چند وقته از این محیط مجازی دلزده ام بس که دروغ و ریا و خشونت و بی‌رحمی و تناقض می بینم ولی خب بی انصافی نکنیم هموطن‌های با درک و با معرفت هم کم نیستند که قدر بزرگان خودشون رو می دونن و آلوده ی این بازی‌ها نمی شن. در نهایت به قول علی سنتوری : خیلی دلم گرفته از خیلی ها!!!

بازجویی بی‌اجازه‌ی مهرجویی در اروپا؟؟!/وحیده محمدی‌فر همسر داریوش مهرجویی مطرح کرد...
بازجویی بی‌اجازه‌ی مهرجویی در اروپا؟؟!/وحیده محمدی‌فر همسر داریوش مهرجویی مطرح کرد…




تازه‌ترین اظهارات #داریوش_مهرجویی که #لامینور را در اکران عیدفطر روی پرده فرستاد⇐عاشق همسرم هستم و امیدوارم این عشق، پایدار بماند!/معتقدم #سنتوري بهترين فيلم من است كه جعفري جلوه در زمان اكران، الكي جلوي آن را گرفت!!/انگار جلوه با من لج بود؟ و رسالتش فقط اين بود كه جلوي #سنتوري را بگيرد!/فیلمنامه #لامینور دچار سانسورهای زيادي شد!/ تناقض وحشتناكي است كه روضه‌خوان‌ها از موسيقي بهره مي‌برند ولی مردم از بخش مهمي از آنچه وجود دارد، محروم مي‌شوند!/با آدم‌هايي كه جلوي موسیقی را مي‌گيرند، مخالفم!/نسل جدید، جانورهايي هستند كه از قضا بسيار روشنفكر و متوجه هستند!!/امیدمان به نسل جدید است که گشایشی در فرهنگ ایجاد کنند!

سینماروزان: موسيقي عالي‌ترين هنر انساني است. من بسيار به موسيقي اهميت مي‌دهم و واقعا احساس مي‌كنم اين هنر بهترين و ناب‌ترين وسيله براي پالايش روح انسان است.

داریوش مهرجویی کارگردانی که #لامینور را روی پرده دارد با بیان مطلب فوق به روزنامه اعتماد گفت: حتي در كليساها موسيقي نواخته مي‌شود. به چند صدايي‌هاي لطيف يك گروه كر دقت كنيد. چقدر زيباست وقتي هارمونيزه و ارايه مي‌شود و روح آدمي را تازه مي‌كند. مختص گروه و فرقه و تيره خاصي از انسان‌ها هم نيست؛ هم بودايي‌ها موسيقي دارند، هم هندوها، هم ديگران و هم البته اسلام. موسيقي، المان تلطيف‌‌كننده روح است. جالب است كه در روضه‌خواني‌ها از موسيقي استفاده مي‌شود و نوحه‌خوان‌ها با صدا و موسيقي مرثيه‌سرايي مي‌كنند.از ضرباهنگ و نت استفاده مي‌شود. به نظر من اين تناقض وحشتناكي است كه در كشور ما از يك طرف روضه‌خوان‌ها از موسيقي بهره مي‌برند، از طرف ديگر مردم از بخش مهمي از آنچه وجود دارد و توليد مي‌شود يا مي‌تواند توليد بشود، محروم مي‌شوند. آخر چرا؟

این کارگردان افزود: متاسفانه بايد گفت بعضي خانواده‌ها هم گرفتار اين قضيه و اين نگاه بسته هستند و به دختران‌شان اجازه نمي‌دهند موسيقي كار كنند. آدم‌هايي را مي‌شناسم كه وقتي صداي ساز بلند مي‌شود، كلافه مي‌شوند. در حالي كه خودشان روضه مي‌خوانند يا روضه گوش مي‌دهند كه در آن از موسيقي استفاده شده است.

مهرجویی گفت: موسيقي از همان ابتداي فعاليتم در سينما در فيلم‌هايم جريان داشته. از فيلم «گاو» بگير تا «اجاره‌نشين‌ها» و… ببينيد شخصيت‌هاي فيلم‌هايم چقدر زيبا ساز مي‌زنند. خودم اهل موسيقي هستم و گفتم كه موسيقي را بسيار دوست دارم و با آدم‌هايي كه جلوي اين هنر را مي‌گيرند، مخالفم.

داریوش مهرجویی با اشاره به ممیزی #لامینور در دولت اعتدال بیان داشت: فيلمنامه #لامینور دچار سانسورهاي زيادي شد و تحت فشار بودم اما ارزش اين را داشت كه با سانسورها كنار بيايم تا اين فيلم در جامعه‌اي كه در آن حتي زنان حق رفتن به استاديوم و تماشاي بازي فوتبال را هم ندارند و در زمينه موسيقي بسيار شديد سانسور مي‌شوند، ساخته شود تا صداي‌شان را به گوش جامعه برسانم.

مهرجویی درباره تجربه تلخ توقیف #سنتوری گفت: من معتقدم «سنتوري» بهترين فيلم من است كه جعفري جلوه در زمان اكران الكي جلوي آن را گرفت. انگار رسالتش فقط اين بود كه جلوي فيلم «سنتوري» را بگيرد. من در «سنتوري» موسيقي را ستايش كردم و پرورش دادم. حتي وزير وقت-صفارهرندی- هم فيلم «سنتوري» را نديده بود. انگار جعفري جلوه با من لج بود!؟ فيلم «سنتوري» در ستايش موسيقي است اما «لامينور» فيلمي درباره موسيقي است و اين هنر در سراسر فيلم جريان دارد. آن بخش از فيلم كه زن چاقو در دست گرفته معناي بسيار خاصي دارد؛ يعني مي‌خواهد از ممانعت‌ها در قبال موسيقي جلوگيري كند.

مهرجویی تاکید کرد: من معتقدم نسل جديد از اين تعصبات و گرفتاري‌ها فرا مي‌گذرد. آنها جانورهايي هستند كه از قضا بسيار روشنفكر و متوجه هستند. جلوي اين نسل را نمي‌توانند بگيرند. آنها مي‌روند جلو و كاري هم از دست‌ كسي برنمي‌آيد كه بخواهد جلوي پيشروي آنها را بگيرد. من معتقدم نسل جديد و پيشِ رو در فرهنگ ما گشايش ايجاد مي‌كنند. اميدمان به آنهاست.

داریوش مهرجویی پیرامون همکاری با همسرش وحیده محمدی‌فر در #لامینور گفت: وحيده خيلي انسان ماه و درجه يكي است. همسر عزيز من شاعر است. ديالوگ‌هاي فيلم را هم او نوشته است. بسياري از نكات برگرفته از ذهن اوست. بله از اين همكاري بسيار لذت مي‌برم و عاشقش هستم و اميدوارم اين عشق پايدار باشد.

داریوش مهرجویی: عاشق همسرم-وحیده محمدی فر-هستم!/سنتوری، بهترين فيلم من است!
داریوش مهرجویی: عاشق همسرم-وحیده محمدی فر-هستم!/سنتوری، بهترين فيلم من است!




ایفای نقش گردشی امین حیایی و امیرعلی دانایی در نمایش “غرب واقعی” مهرجویی/خواهر فردین، همبازی مشترک این دو نفر است!/آغاز تمرینات در منزل مهرجویی

سینماژورنال: روز گذشته خبرگزاری ایسنا خبر بازیگران حاضر در تئاتر جدید داریوش مهرجویی، کارگردان سرشناس سینما، را منتشر کرد. به گزارش ایسنا مهرجویی «غرب واقعی» نوشته سام شپارد را به زودی روی صحنه خواهد برد. در این خبر بازیگران اصلی این نمایش امین حیایی و امیرعلی دانایی معرفی شدند.

به گزارش سینماژورنال اما وحیده محمدی فر، همسر مهرجویی و مدیر تهیه و طراح صحنه و لباس این نمایش، امروز در گفت و گو با باشگاه خبرنگاران جوان اعلام کرد این دو بازیگر یک نقش را بازی خواهند کرد. وی گفت:« نقش اصلی نمایش دو بازیگر دارد. در واقع به دلیل اینکه اجراهای زیادی خواهیم داشت قرار به این است که یک هفته امیرعلی دانایی نقش را بازی کند و یک هفته دیگر امین حیایی آن نقش را ایفا کنند.»

وحیده محمدی‌فر همچنین افزود:«اکنون کرج در حال تمرین هستیم اما اوایل مرداد‌ماه این کار را در پردیس کوروش به روی صحنه خواهیم برد. به دنبال آن هستیم که نمایش «غرب واقعی» را در شهرستان‌ها و کشورهای خارجی هم به روی صحنه ببریم.»

این دومین تجربه پی در پی حضور امیرعلی دانایی ، بازیگر نقش اول سریال «کلاه پهلوی» در اصلی اثری از داریوش مهرجویی است. این بازیگر جوان پیش از این نقش اول فیلم «اشباح» را بر عهده داشت.

جایگزینی امین حیایی و امیرعلی دانایی

به گزارش سینماژورنال دانایی این روزها در غیاب امین حیایی تمرینات خود را در منزل مهرجویی شروع کرده است. حیایی تا چند هفته دیگر در شهر شیراز مشغول بازی در جدیدترین فیلم کامران قدکچیان است. البته شنیده ها حاکی از این است که حیایی شهریور ماه را هم ایران نخواهد بود.

بنابراین به نظر می رسد او قرار است در زمان هایی که دانایی نمی تواند روی صحنه باشد جایگزین این سوپراستار جدید سینما شود. این دو بازیگر شناخته شده پیش از این تجربه همکاری در سریال «کلاه پهلوی» را با هم داشتند.

به اشتراک خواهر فردین

گفتنی است جمیله فردین (خواهر مرحوم محمدعلی فردین)، امیرعلی دانایی، امین حیایی، محمدرضا خلج، جمال مرتضوی در این نمایش به ایفای نقش می‌پردازند. دستیاران داریوش مهرجویی در این اثر سهیل برخورداری و محمد پارسا حسینی هستند.