1

انتقاد تهیه کننده «ناخدا خورشید» از آثار متأخر اصغر فرهادی⇐«همه می‌دانند» جالب نبود!!/ «فروشنده»  افت داشت!

سینماروزان: علیرغم نقد و نظرهای متفاوتی که میان روزنامه نگاران و فعالان رسانه درباره آثار اخیر اصغر فرهادی وجود دارد ولی کمتر سینماگر شناخته شده ای جرأت کرده و به صراحت پیرامون فیلمهایی مانند “فروشنده” و “همه میدانند” نظرش را گفته است.

هارون یشایایی تهیه کننده “هامون”، “ناخدا خورشید” و “اجاره نشینها” از این حیث جزو استثنائات است چون با تمجید از “درباره الی” از فیلمهای اخیر فرهادی انتقاد کرده است.

هارون یشایایی به شرق گفت: باید سینمای جهان امروز را بشناسیم تا درباره سینمای فرهادی قضاوت کنیم. سینمای فرهادی در روال سینمای امروز است؛ چیزی که عباس کیارستمی به سینمای جهان داده بود. کیارستمی واقعا خدمت بزرگی به سینمای ایران و جهان کرد.

این تهیه کننده ادامه داد: فیلم‌های فرهادی خوب‌اند، ولی فیلم «همه می‌دانند» به نظرم جالب نبود. حتی «فروشنده» هم افت داشت. فیلم اساسی فرهادی «درباره الی» بود.




فقط چند روز پس از انتشار نسخه قاچاق “همه میدانند” با زیرنویس سلیس فارسی، اصغر فرهادی مسئولیت آماده سازی زیرنویس این نسخه را برعهده گرفت⇐از همان ابتدا به ذهنم رسيد که مي‌توان فيلم را با کيفيت بالا در فضاي مجازي منتشر کرد!!/میخواستیم زیرنویس را بعد از اکران آمریکا منتشر کنیم اما برنامه ریزی قبلی به هم خورد/بلافاصله بعد از عرضه بلوری “همه میدانند” در فرانسه فایل زیرنویس را منتشر کردیم/بیانیه روابط عمومی[در مذمت قاچاق فیلم] از سوی تهیه کنندگان بود و نه سازندگان!!!/نه تنها با دیده شدن فیلم در ایران مشکل ندارم که اتفاقا باعث خوشحالیم است که مردم فیلم را ببینند

سینماروزان: انتشار نسخه قاچاق فیلم “همه میدانند”  در ایران با زیرنویس سلیس فارسی از همان ابتدا محل پرسش قرار گرفت. اصلی ترین پرسش این بود که با توجه به منبع قاچاق که بلوری فرانسویست چگونه زیرنویسی سلیس به زبان فارسی در نسخه های قاچاق داخلی وجود دارد؟؟

اصغر فرهادی تنها چند روز بعد از انتشار این نسخه قاچاق نه تنها مسئولیت زیرنویس را برعهده گرفته بلکه به عسل عباسیان در “شرق” گفته که از همان زمان پیش تولید به انتشار نسخه کامل در فضای مجازی فکر کرده بود!!!

اصغر فرهادی با اشاره به برنامه ریزی برای انتشار زیرنویس مطلوب خود ذیل نسخه قاچاق بیان داشت:

برنامه‌ريزي براي نمايش «همه مي‌دانند» در ايران اين بود که فيلم را بعد از اکران آمريكا؛ يعني چند ماه ديگر، به طور رايگان با زيرنويس روان و مورد تأييد روي اينترنت بگذاريم تا هرکس دوست دارد ببيند و چون حقوق پخش اين فيلم در ايران متعلق به کارگردان است، با تهيه‌کنندگان هم روي اين موضوع از قبل توافق شده بود که بعد از اکران آنها، به دليل اينکه در ايران امکان اکران اين فيلم وجود ندارد، روي اينترنت منتشر شود، اما اتفاقي که افتاد اين بود که از دو هفته پيش و با توزيع رسمي دي‌وي‌دي و بلورِي فيلم در فرانسه که طبق قوانين آنجا مدت معيني بعد از اکران انجام مي‌شود حدس زدم که ممکن است فيلم روي اينترنت منتشر شود و برنامه‌ريزي قبلي ما را به‌هم بريزد. به همين دليل زيرنويس را سريع آماده کرديم که اگر فيلم غيرقانوني آمد، لااقل با زيرنويس درست ديده شود. همين هم شد؛ نسخه قاچاق فيلم از فرانسه با کيفيت بالا به فاصله چند روز از توزيع روي اينترنت آمد و به‌سرعت گسترش پيدا کرد و چندساعت بعد ما به‌ناچار فايل زيرنويس را روي اينترنت گذاشتيم تا مانع انتشار زيرنويس‌هاي متفرقه شويم.

فرهادی درباره بیانیه روابط‌عموميش پیرامون نارضایتی و مذمت انتشار نسخه قاچاق گفت:  در آن بیانیه گفته شده تهيه‌کنندگان، نه سازندگان. به‌هرحال وقتي اين اتفاق افتاد به نظر نمي‌رسيد با توجه به سرعت انتشار لينک‌ها کاري بشود کرد و تصميم من اين بود که علي‌رغم برنامه‌ريزي که براي چند ماه بعد شده بود که فيلم منتشر بشود، اعلام کنيم که هرکس خواست فيلم را ببيند، اما تهيه‌کننده‌ها اين ميزان از گستردگي لينک‌ها در اينترنت را که ديدند برايشان خيلي نگران‌کننده بود. تماس گرفتند و خواهش کردند که روابط‌عمومي فيلم در ايران از قول آنها انتشار فيلم را غيرقانوني اعلام کند که فيلم انتشارش به بيرون از ايران گسترش پيدا نکند. آنها با توجه به توافقي که براي پخش ايران وجود دارد مي‌دانند علاقه‌مندان نهايتا در ايران اين فيلم را از طريق اينترنت خواهند ديد، اما فکر مي‌کردند چند ماه ديگر اين اتفاق مي‌افتد که اکران‌هاي اصلي انجام شده که اين‌گونه نشد و بدتر از آن، در اين بين دو شبکه ماهواره‌اي فيلم را غيرقانوني پخش کردند که البته پخش‌کننده آمريكا در مورد آنها اقدام حقوقي‌اش را شروع کرده است.

اصغر فرهادی با اشاره به مخاطبانی که نسخه قاچاق را می بینند گفت: يک وجه مربوط به داخل ايران است که چون حقوق پخش آن متعلق به من است با وجود اينکه فيلم زودتر منتشر شده، نه‌تنها با ديده‌شدنش مشکلي ندارم، بلکه باعث خوشحالي من است که مردم فيلم را ببينند. بخش دوم اما مربوط به بيرون از ايران است و حق پخش فيلم متعلق به پخش‌کننده‌هاي آن کشورهاست که بعضي‌شان فيلم را سال گذشته پيش‌خريد کرده‌اند. اينکه اين لينک‌ها بيرون از ايران هم امکان دسترسي به فيلم را فراهم کرده چيزي است که باعث آسيب به اکران ديگر کشورها مي‌شود.

این کارگردان ادامه داد: داخل ايران با خیال راحت فیلم را ببیند. فقط اميدوارم که دانلود فيلم به خارج از ايران گسترش پيدا نکند. وقتي اين لينک‌ها روي اينترنت مي‌آيد ديگر فقط محدود به ايران نيست. در بسياري از کشور‌هاي ديگر که فيلم هنوز اکران نشده براي همه در دسترس است. اميدوارم کسي فيلم را به زبان‌هاي ديگر زيرنويس نکند، اما ديدنش در ايران باعث خوشحالي من است.

فرهادی پیرامون درگیری ذهنی بر سر عدم اکران فیلمش در ایران گفت: در سفرهاي متعددي که به اسپانيا داشتم، متوجه شدم ساخت اين فيلم به طوري که در ايران هم قابل نمايش باشد، شدني نيست. قراري با خودم گذاشته بودم فيلم را هر اسپانيايي هم که ببيند، احساس نکند يک غيراسپانيايي سازنده آن است. اين در واقع يک چالش بود. بنابراين ديدم اولين تصميمي که بايد بگيرم اين است که آيا اين فيلم در ايران اکران رسمي بشود يا نه؟ و به دلايل بسيار، ديدم بهتر است ذهنم را گرفتار اين موضوع نکنم؛ حتي به قيمت اينکه فيلم در سينماهاي ايران روي پرده نرود و به ذهنم رسيد که مي‌توان فيلم را با کيفيت بالا در فضاي مجازي منتشر کرد. اين از تصميمات اوليه بود.




فقط ساعاتی بعد از حذف از اسکار، یاد وطن کرد؟؟!!⇐اصغر فرهادی: برای من بسیار حیاتی است که در ایران فیلم بسازم!

سینماروزان: اصغر فرهادی بعد از اسکاری که در بحبوحه منازعات ضدایرانی ترامپ گرفت امید زیادی داشت که فیلم «همه میدانند» که در اسپانیا هم ساخته راحتتر از حد تصور راهی اسکار شود ولی زهی خیال باطل که اسپانیا فیلم «قهرمانان» ساخته «خاویر فِسِر»مادریدی را به «همه میدانند»فرهادی ترجیح داد.

جالب اینکه فقط ساعاتی بعد از انتشار خبر حذف اصغر از اسکار این کارگردان ایرانی در گفتگو با نشریه کانادایی «لاناسیون» از علاقه به بازگشت به ایران و فیلمسازی مجدد در وطن گفته است!!! به گزارش «سینمادیلی» فرهادی بیان داشت: نمی‌خواهم وارد فرآیند ساختن یک فیلم در ایران و یک فیلم در خارج شوم. از سوی دیگر، به گشتن دور دنیا مثل وودی آلن هم علاقه ندارم. آنچه می‌دانم اینکه به احتمال زیاد فیلم بعدی‌ام در ایران مقابل دوربین می‌رود.

این کارگردان ادامه داد: برای من بسیار مهم و بهتر بگویم حیاتی است که نه تنها در ایران فیلم بسازم، بلکه آنها را در ایران به نمایش بگذارم. از آنجا که پیشینه همه ما یکی است، واکنش تماشاگران بسیار به احساس من نزدیک است. تجربه کار کردن در فرهنگ‌ها و زبان‌های مختلف را دوست دارم اما جوهره و ذات من همیشه ایرانی می‌ماند.

آیا اعتراف فرهادی به اینکه لازم است باز در ایران فیلم بسازد معنایی دارد جز آن که اصغر فقط در دل مناسبات داخلی است که می‌تواند همواره بر صدر نشسته و هر زمان فیلم ساخت بی توجه به کیفیت رقبا، راهی اسکار شود؟؟

آیا انصافا اگر با پیدا کردن تبصره و تک ماده همین «همه میدانند» به عنوان محصول مشترک ایران و اسپانیا معرفی میشد، هیأت انتخاب ایرانی فیلم برای اسکار جرأت میکردند فیلمی جز آن را برای اسکار بفرستند؟؟




پیام اختتامیه کن۲۰۱۸⇐اصغر به خانه برگرد و در ایران فیلم بساز!/جعفر در خانه بمان و ممنوع‌الخروجی‌ات را در آغوش بگیر!+فهرست کامل برندگان

سینماروزان: اختتامیه جشنواره کن2018 برای ایرانیان ولرم تمام شد آن هم با یک جایزه “نوعی نگاه” برای فیلم “مرز” ساخته علی عباسی ایرانی مقیم سوئد و یک جایزه اشتراکی یا نصفه جایزه که به جعفر پناهی ممنوع الخروج برای فیلمنامه “سه رخ” دادند.
“سه رخ” فیلمیست که جعفر با تاثیرپذیری از سینمای عباس کیارستمی ساخته و گواهی بر آن که جعفر بعد از مدتها که به دنبال خلق سبک شخصیش بود به جایی نرسید و دوباره به کیارستمی بازگشت و حتی در پیام اختتامیه هم از کیارستمی نام برد تا اعتبار کسب کند بدون آن که از اختلافات کیارستمی با روند کاری امثال او که با اپوزیسیون انگاری به دنبال جلب توجهند حرف بزند.

اصغر فرهادی و فیلم تازه اش “همه میدانند” که در اسپانیا تولید شده نیز در اختتامیه کن کاملا دست خالی ماند تا مهمترین پیام این محفل برای جعفر ماندن در ایران و خالی کردن صندلی در کن باشد و برای اصغر بازگشت به ایران و نمایش اگزجره و گاه تخیلی اجتماع ایران!

برنده نخل طلای کن2018 فیلم ژاپنی “دله دزدها” بود با محوریت مرور زندگی پرفلاکت یک خانواده پایین دستی ژاپنی چیزی در مایه های سینمای فلاکت بار خودمان(!) و اسپایک لی کارگردان سیاهپوست آمریکایی هم جایزه بزرگ جشنواره را برای “بلک کلنزمن” گرفت.

فهرست کامل برندگان کن2018 به شرح زیر است:

–نخل طلا: فیلم «دله دزدها» ساخته هیروکازو کوره ایدا/ژاپن

–جایزه بزرگ: اسپایک لی برای فیلم «بلک کلنزمن»

–جایزه هیات داوران: نادین لبکی برای فیلم «کفرناحوم»

–بهترین فیلمنامه: «سه رخ» به نویسندگی نادر ساعی ور و جعفر پناهی/ «لازارو خوشحال» به نویسندگی آلیس رورواچر

–بهترین کارگردان: پاوو پاولیکوفسکی برای فیلم «جنگ سرد»

–بهترین بازیگر زن: سامال ایسلیاموا برای فیلم «آیکا»

–بهترین بازیگر مرد: مارسلو فونت برای فیلم «مرد سگی»

–جایزه دوربین طلایی: لوکاس دونت  برای فیلم «دختر» / در بخش فیلم اول

–نخل طلای افتخاری: ژان لوک گدار برای فیلم «کتاب تصویر»




در پی برخورد سرد منتقدان با فیلم «اصغر» در کن⇐رقیب اصلی «جعفر»،این فیلمساز روسی درحصر است!!!

سینماروزان: جشنواره فیلم کن در حالی آغاز به کار کرده که برخورد سرد منتقدان با «همه میدانند»اصغر فرهادی و کسب پایین‌ترین نمره از سوی نویسندگان «اسکرین دیلی» دورنمایی مطلوب را برای فیلم اصغر ایجاد نکرده است؛ گویا دست اصغر برای معلق نگه داشتن دوسوم ابتدایی فیلم و غافلگیری انتهایی، برای آن ور آبیها هم کاملا رو شده است و دیگر این سبک، جذابیتی برای محافل جشنواره ای ندارد.

در این اوضاع اما عدم صدور مجوز خروج جعفر پناهی برای حضور با «سه رخ» در جشنواره کن و خالی نگه داشتن یک صندلی به یادش در کن، دورنمایی مطلوبتر را برای «سه رخ»جعفر در کن فراهم کرده است. این را بگذارید کنار انتخاب «طعم گیلاس»کیارستمی به عنوان دومین فیلم محبوب برنده نخل طلا از سوی «گاردین» تا شانس جعفر که یکی از دستیاران کیارستمی بود و فضاسازی فیلم تازه اش هم تداعیگر سینمای کیارستمی است برای دریافت نخل طلا بیشتر شود.

اما جعفر یک بدشانسی بزرگ آورده و آن هم اینکه یک فیلمساز روسی منتقد پوتین به نام «کریل سربرنیکوف» که با اتهام اختلاس(!) در حصر خانگی است، تازه‌ترین فیلمش «تابستان» را در بخش مسابقه کن دارد! سربرنیکوف نیز به مانند جعفر نتوانسته در این محفل حضور یابد و نتیجه‌اش شده حضور عوامل به جای کارگردان که این معنایی ندارد جز تزلزل موقعیت جعفر.

بماند که در ماههای اخیر اتحادیه اروپا با روسیه در موضوعاتی مختلف از جریان اوکراین و شبه جزیره کریمه تا قتل جاسوس دوجانبه در انگلیس، تقابل داشته و حالا جشنواره کن میتواند محملی باشد برای تسویه حساب بر سر این تقابل؛ تسویه حسابی که بیش از همه به نفع فیلمساز روسی منتقد پوتین است.

حالا باید منتظر ماند و دید محفل کن، مداخله در امور ایران را ارجح می‌داند یا مداخله در امور روسیه را؟؟

اگر درنظر داشته باشیم روسیه از سوی دول اروپایی همواره به عنوان متحد استراتژیک ایران نگریسته شده، توجه به فیلمساز منتقد پوتین علاوه بر روسیه  به نوعی تقابل اروپا با متحدان روسیه را هم شامل شده و اینجاست که بدشانسی جعفر بیشتر به چشم  می آید چون دیگر صندلی خالی هم به کارش نیامده و فیلمساز درحصر روسی است که نخل طلا برایش پست خواهد شد!!

جعفر هرگز گمان نمی‌کرد که در  راه  میانبر برای رسیدن به نخل طلا با صندلی خالی که- اولین بار «یلماز گونی» فیلمساز زندانی ترکیه با این روش  در زمان زندانی بودنش نخل طلا گرفت-  رقیب روسی گردن کلفتی هم در کنارش قرار بگیرد و این یعنی جعفر تا اینجا برخلاف همیشه خوش شانس نبوده است!!




بعد از «تکراری» خوانده شدن توسط منتقد «ورایتی»⇐حالا انتقاد همزمان «کیهان» و «شرق» از کیفیت پایین «همه میدانند»اصغر فرهادی که «پدرو آلمادوار» قبل از پیش‌تولید قید شراکت در آن را زد

سینماروزان: «همه میدانند» فیلم تازه اصغر فرهادی که در اسپانیا و با بازیگران اسپانیایی ساخته شده است در ابتدا بنا بود با حضور «پدرو آلمادوار» به عنوان تهیه کننده تولید شود اما آلمادوار از این کار انصراف داد و برادرش هم از عدم درک به عنوان مهمترین سدّراه همکاری حرف زد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان «همه میدانند» با حضور کمپانی فرانسوی ممنتوفیلمز و یک کمپانی گمنام اسپانیایی به نام «مورنافیلمز» تولید شده و در افتتاحیه جشنواره کن روی پرده رفته و از سوی رسانه‌هایی مانند «ورایتی» با عبارت «تکراری» و «ضعیف‌ترین فیلم کارنامه سازنده‌اش» نواخته شده است.

در داخل نیز دو رسانه به لحاظ سیاسی در نقطه مقابل هم یعنی «شرق» و «اعتماد» نیز به شدت به انتقاد از ریتم کند، زمان طولانی و قصه هزاران بار تکرار شده آن پرداخته اند.

ابتدا متن «شرق» درباره «همه میدانند» را بخوانید:

اکثر فیلم‌سازان شهیر ایرانی که در خارج از کشور مشغول به کار فیلم‌سازی شدند، نتوانستند‌ از آثاری که در ایران ساختند پیشی بگیرند. هنوز زمانی که بزرگداشتی برای آثار نادری، کیارستمی یا سهراب شهیدثالث برگزار می‌شود، کسی نمی‌تواند زیبایی فیلم «سازدهنی» را با «منهتن از روی شماره» یا تأثیرگذاری فیلم «کلوزآپ» را با «کپی برابر اصل» مقایسه کند. شاید در این میان «شهیدثالث» یک استثنا باشد، چون فیلم‌ «در غربت» او‌ دست‌کمی از «طبیعت بیجان» ندارد، زیرا او حداقل تسلط خوبی بر زبان آلمانی داشت و همچنین «ادبیات و فرهنگ آلمانی» را به‌خوبی می‌شناخت!

فیلم «همه می‌دانند» فرهادی با ریتمی کند، زمانی طولانی و فیلم‌نامه‌ای سردرگم به درد همان فیلم‌های افتتاحیه جشنواره‌ها می‌خورد که معمولا نظر کسی را جلب نمی‌کنند! طبیعتا هیچ جشنواره‌‌ای نمی‌خواهد که از همان شب اول افتتاحیه بهترین فیلم و برگ برنده خود را رو کند، زیرا سطح توقع مخاطب بالا خواهد رفت.

به همین‌ خاطر اکثر فیلم‌های افتتاحیه خارج از مسابقه نمایش داده می‌شوند که البته در مورد این فیلم چنین اتفاقی نمی‌افتد. «همه می‌دانند» حتی نسبت به تجربه دیگر فرهادی؛ یعنی فیلم «گذشته» که در فرانسه کار شده بود، کار ضعیف‌تری از آب درآمده است. در «گذشته» علی مصفا پیوند فرهادی را با «فرهنگ و خلق‌و‌خوی ایرانی» به‌خوبی نشان می‌داد ‌‌و هسته مرکزی داستان با «مفهوم و تضاد شرق و غرب» پیوند نسبتا خوبی برقرار کرده بود، اما در «همه می‌دانند» فیلم‌ساز به تجربه‌ای نو دست زده که مشخص است توان بالابردن این وزنه سنگین را نداشته است، زیرا تسلط روی یک فرهنگ بیگانه با نوشتن یک فیلم‌نامه و مشاهده عکسی در یک گروگان‌گیری در اسپانیا، کشف فوق‌العاده و نویی به حساب نمی‌آید.

درست است که هنر سینما مرزی ندارد، اما به‌سادگی نیز نمی‌توان «ردیف‌های سه‌تار میرزاعبدالله» را با «گیتار اسپانیایی» درهم آمیخت‌ تا به یک تجربه مشترک فرهنگی رسید. زمانی این امر میسر می‌شود که هر دو زبان و فرهنگ به‌خوبی شناخته شوند. درواقع «همه می‌دانند» فرهادی حکم‌ فیلم «آرایشگر سیبری» میخالکوف را پیدا کرده است. «نیکیتا میخالکوف» هم بعد از گرفتن اسکار دست به تجربه مشترک با بازیگران وقت هالیوود؛ «جولیا اورموند» و «ریچارد هریس»، می‌زند و زمانی که با فیلم «آرایشگر سیبری» در افتتاحیه جشنواره کن ۱۹۹۹ شرکت می‌کند، با اینکه فیلم خوش‌ساختی از آب درآمده بود، اما نقدهای زیادی به فیلم شد که «مشخص نیست کارگردان روی کدام صندلی نشسته است! «آمریکا یا روسیه؟». اما نقطه‌ قوت آن فیلم این بود که حداقل ۹۰ درصد داستان در روسیه می‌گذشت! اما فرهادی با اعتمادبه‌نفس بالایی سراغ وزنه‌ای می‌رود که نمی‌تواند از پس آن به‌خوبی بر‌آید یا اینکه نظام فکری خود را نتوانسته زنده و ‌‌پویا سازماندهی کند تا جوهره درام انتقال یابد و به همین خاطر مخاطب قادر نیست که با چشم و گوش شخصیت‌ها به این درام خیره شود. حضور زوج «پنه‌لوپه کروز» و «خاویر باردم» طبیعتا طرفداران زیادی را به سالن سینما می‌کشاند و ممکن است فیلم فروش بدی نیز نداشته باشد، اما این فیلم در کارنامه فرهادی کار قابل‌تأملی به‌شمار نمی‌آید!

تصویر‌سازی و رنگ‌ولعاب فیلم خیلی خوب است، سکانس افتتاحیه فیلم را «هایده صفی‌یاری»، تدوینگر ثابت کارهای او، با توانایی‌های خوبی در مونتاژ نشان داده است. سکانس معرفی ساعتی در کلیسا که می‌بینیم در روند فیلم «پرنده‌ها» از شکاف ریز آن به بیرون می‌گریزند از تأثیرگذاری خوبی برخوردار است، همچنین سکانس عروسی با پلان‌های بسته و عکس‌العمل خوب آدم‌ها به موقعیت‌ها ریتم خوبی در کار پیدا کرده است. پایان فیلم و شست‌وشوی خیابان و مجسمه‌ای در میدان شهر پیوند خوبی در تدوین با مفهوم افشای حقیقت برقرار کرده، ولی فرهادی در کارگردانی و انتقال داستان به کالبد شخصیت‌ها خوب عمل نکرده، زیرا عمل برانگیزنده درام که عروسی را به عزا تبدیل می‌کند در این فیلم باورپذیر نشده و ستیز شخصیت‌ها حول محوری ثابت شکل نمی‌گیرد و تغییر ناگهانی شخصیت‌ها با بحران جدیدی که «چه کسی پدر واقعی این دختر است» باعث شده پیوند درام با مخاطب به مسیر دیگری برود و در انتها موضوع و ژانر فیلم که آدم‌ربایی است به فراموشی سپرده شود! زیرا ریتم حاصله از تمپوی درونی هیجان‌برانگیزی برخوردار نیست تا مخاطب را با خود درگیر کند و فیلم با توجه به فیلم‌برداری و فضا‌سازی خوب آن فیلم‌نامه خوبی ندارد و این در حالی است که در کارهای قبلی فرهادی به‌ندرت چنین مشکلاتی در کارگردانی دیده می‌شود و او حداقل در روایت داستان همیشه خوب عمل کرده است. به نظر می‌رسد که ادامه فیلم‌سازی برای کارگردانان شهیر ما در ایران همیشه تجربه بهتری را برای آنها رقم زده است، مگر آنکه اسباب سفر مهیا باشد.

⇓⇓⇓

حالا متن «کیهان» درباره «همه میدانند» را بخوانید:

فیلم «همه می‌دانند»، آخرین ساخته اصغر فرهادی در مراسم افتتاحیه هفتاد و یکمین جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد ولی به دلیل مسائل حاشیه‌ای شب افتتاح همچون سخنرانی ترامپ و اعلام خروج از برجام و همین‌طور ضعف ساختار و کشش خود فیلم چندان هدف استقبال قرار نگرفت!
چنان‌که برای برخی از منتقدان اروپایی این سوال پیش آمده بود که چرا با چنین فیلم ضعیفی، برنامه افتتاحیه جشنواره شکل گرفته، در حالی که سال‌های قبل همواره سعی می‌شد جشنواره با یک فیلم قوی و پر سر و صدا افتتاح شود ولو اغلب آنها در بخش مسابقه اصلی شرکت نداشته و خارج از مسابقه به نمایش درمی‌آمدند. اما فیلم «همه می‌دانند» از محصولات سفارشی شورای اروپا (وابسته به اتحادیه اروپا) و بخش سینمایی آن به نام «یورو ایمیج» بوده که براساس اعلام وب سایت رسمی خود، 20 فیلم دیگر در بخش‌های مختلف این جشنواره شرکت داده و به دلیل اینکه از حامیان اصلی جشنواره کن نیز به شمار می‌آید، علاوه بر اختصاص برنامه افتتاحیه به یکی از محصولاتش، پیشاپیش برخی از جوایز این دوره از جشنواره کن را نیز برای خود و تولیداتش تضمین نموده است.
ماجرای فیلم «همه می‌دانند»، قصه هزاران بار تکرار شده عشقی قدیمی و آدم دزدی و باج‌گیری است که این بار با شکل و شمایلی ضد مذهبی نیز ترکیب شده و مثل فیلم قبلی فرهادی، آش درهم جوشی به‌وجود آورده که یک سوم اولش یک ساز می‌زند و دو سوم بقیه‌اش سازی دیگر که اصلا ربطی به آن یک سوم ابتدایی ندارد و فرهادی همچنان در کشاکش سفارشی‌سازی، گیج و گنگ در میان سینمای تعلیق و شوک و ته‌مانده‌های تصورات به اصطلاح هنری از سینما دست و پا زده است!



با انتشار خط داستانی پروژه تازه فرهادی مشخص شد⇐شباهت با یکی از آثار متأخر پدرو آلمادوآر و البته اشتراکات با فیلمی از مجیدی+عکس

سینماروزان: اصغر فرهادی بعد از دریافت دومین اسکارش بخاطر «فروشنده» این روزها در اسپانیا و در آستانه فیلمبرداری تازه ترین پروژه اش با نام «همه میدانند» قرار دارد.

به گزارش سینماروزان «پنه لوپه کروز» و «خاویر باردم» بازیگران اصلی «همه میدانند» هستند و در کنار آنها  «ریکاردو دارین»، «ادواردو فرناندس»، «خاویر کامارا» و «الویرا مینگس» هم ایفای نقش خواهند کرد.

به تازگی خط داستانی این فیلم از سوی رسانه اسپانیایی «فتوگراما» فاش شده و رسانه «سینمادیلی» هم این خط داستانی را منتشر کرده است.

در این خط داستانی  «پنه لوپه کروز» و «ریکاردو دارین» نقش یک زن و شوهر را بازی می کنند که در یک  مراسم عروسی، دخترشان به یکباره ناپدید می شود. همه به دنبال دختر می گردند. در این میان خاویر باردم هم که از دوستان بسیار نزدیک این خانواده و صاحب تعدادی تاکستان است تلاش زیادی برای پیدا کردن این دختر می کند…

نکته جالب توجه درباره این خط داستانی شباهت آن است با یکی از آثار قرن بیست و یکمی پدرو آلمادوآر با نام «پوستی که در آن زندگی میکنیم»(2011) که برداشتی آزاد بود از رمانی به نام «تارانتولا» نوشته «ثیری جان کوئت»فرانسوی.

آلمادوآر که خود تا یک ماه قبل به عنوان تهیه کننده «همه میدانند» کنار فرهادی بود و درباره خصوصیات غیرمتعارف شخصیتی(!) او هم کمتر کسی است که نداند، در «پوستی که در آن زندگی میکنیم» هم ماجرای ناپدید شدن یک انسان را روایت کرده بود.

منتها به جای ناپدیدی یک دختر در آنجا یک پسر جوان بود که ناپدید میشد و از سوی پدر دختری که بهش تعرض کرده بود و البته جراح زیبایی بود، تحت عمل تغییر جنسیت قرار گرفت(!!!) و سالها بعد وقتی به یک دختر جوان بدل شده بود نزد خانواده‌اش بازمیگشت!

“بانی لیک گمشده”(1965) ساخته “اتو پرمینگر” با محوریت ناپدید شدن ناگهانی دختری به نام بانی دیگر فیلم شناخته شده مشابه فیلم تازه فرهادیست.

گم شدن یک انسان اولین حلقه اشتراک فیلم تازه فرهادی و فیلم سابق آلمادوآر و همچنین “بانی لیک…” است و با توجه به آنچه از سینمای فرهادی بخصوص در «فروشنده» دیدیم هیچ بعید نیست که ماجرای تعرض امتداد داستان را بسازد و سوءظن به دوست خانوادگی والدین دخترک گمشده باشد که داستان را پیش ببرد.

اگر این اتفاق بیفتد «همه میدانند»فرهادی شباهتهایی هم پیدا خواهد کرد به «بدوک»(1370) مجید مجیدی!

در «بدوک» که با حمایت حوزه هنری تولید شده بود هم دختری گم میشد و برادر برای یافتن او دست به دامن مردی میشد در ظاهر دلسوز اما در باطن شریر که دخترک را تصاحب کرده بود.

البته این فرض هم محتمل است که فرهادی پایان بندی را به سمت تصویرسازی هیولاوش از پدر دختر پیش ببرد!!!

پوستی که در آن زندگی می کنیم
پوستی که در آن زندگی می کنیم
بدوک
بدوک