1

افشاگری رسانه شهرداری درباره تعریف و تمجیدهای مشکوک از چند فیلم بدردنخور جشنواره!

سینماروزان: تعریف و تمجیدهای مشکوک از شماری آثار بی‌کیفیت جشنواره که پر شده‌اند از کفتر و موش و گاو و پشم و ملخ و…، با تحلیل یک روزنامه مواجه شده است.

همشهری بخش عمده تعریف و تمجیدهای بیجا از آثار بدردنخور جشنواره را به نمایشهای خصوصی پیش از جشنواره و ردوبدل شدن مقادیری تعارف در این نمایشها، نسبت داده است.

متن تحلیل همشهری را بخوانید:

تصور کنید به یک مهمانی شام دعوت شده‌اید که تنها افراد معدود و خاصی به آن دعوت شده‌اند. شما که انتظار چنین دعوتی را نداشته‌اید، طبیعتا از چنین دعوتی سر از پا نمی‌شناسید و از شدت هیجان در پوست خود نمی‌گنجید. بهترین لباس‌هایتان را می‌پوشید و حتی اگر لباس خوب و مناسبی ندارید، از دوست و آشنایی لباس آبرومندی قرض می‌گیرید. به حال، می‌خواهید در نظر میزبان فرد متشخص و معتبری جلوه کنید تا حالی‌اش شود در دعوت از شما اشتباه نکرده است. عطر تقلبی و ارزان قیمتی را -که معمولا در استفاده از آن خست به خرج می‌دهید- روی خودتان خالی می‌کنید تا مطمئن شوید بوی آن حداقل تا رسیدن به منزل میزبان نمی‌پرد.

بارها در آینه سر و وضعتان را برانداز می‌کنید تا اگر هر عیب و ایرادی -غیر از وجود خودتان- دیدید، برطرفش کنید. چون ماشین ندارید، با یکی از تاکسی‌های اینترنتی خودتان را به منزل میزبان می‌رسانید. در طول مسیر متوجه می‌شوید بابت همه کارهایی که چند ساعت است شما را به‌خودشان مشغول کرده تا آماده مهمانی شوید، چقدر گرسنه‌اید و دلتان مالش می‌رود. بالاخره به مقصد می‌رسید. به محض زدن زنگِ در، میزبان استقبال گرمی از شما می‌کند و چنان از دیدنتان مشعوف می‌شود و گل از گلش می‌شکفد که خودتان هم از این میزان صمیمت جا می‌خورید.

پس از چاق‌سلامتی و خوش‌وبش‌های معمول که به‌طور نامعمولی در حق شما اجرا شده، میزبان شما را به سمت سالن مهمانی می‌برد و شما را به دیگران معرفی می‌کند و برایتان سنگ تمام می‌گذارد و هرچه صفت خوب و شایسته و بایسته را که در شما هست و نیست، به شما نسبت می‌دهد. بعد هم انواع و اقسام پذیرایی‌ها انجام می‌شود تا وقت شام می‌رسد. اما هنگامی که شام را می‌آورند، مشکلی رخ می‌دهد. غذا در نهایت بی‌سلیقگی و ناشی‌گری پخته شده و طمع و رنگ و بوی دلچسبی ندارد. نه فقط شما که دیگران هم متوجه این مشکل شده‌اند. اما چاره چیست؟ می‌توانید به میزبان بگویید این چه غذایی است که تدارک دیده؟ آن‌هم بعد از همه محبتی که به شما داشته؟ غذا چنان غیرقابل خوردن است که هر چقدر هم بخواهید سخت نگیرید، نمی‌شود به آن لب زد. به‌رغم اینکه اشتهایتان کور شده و غذا را دوست ندارید، ناچار چند لقمه‌ای می‌خورید که بی‌ادبی نکرده باشید.

خودتان را با این توجیه که برای این غذا زحمت کشیده شده و نخوردن آن بی‌احترامی به میزبان و زحمات اوست، راضی می‌کنید که چند لقمه را به هر سختی‌ای که هست، فرو دهید. پس از خوردن غذا احساس می‌کنید دل و روده‌تان به هم پیچیده و هر آن ممکن است پس بیفتید، اما هر طور شده خودتان را جمع‌وجور می‌کنید تا مهمانی به پایان برسد. آخر شب و در هنگام رفتن، میزبان را در آغوش می‌گیرید و از اینکه شما را داخل آدم حساب کرده و دعوتتان کرده تشکر می‌کنید. بعد هم از زحمت بسیاری که برای شام کشیده شده بود تشکر می‌کنید و درباره خوشمزگی و عطرو طعم غذا داد سخن می‌دهید. شما می‌دانید که اگر کلامی درباره غذا بد بگویید، دیگر به چنین مجلسی دعوت نمی‌شوید. با اینکه حسابی گرسنه هستید، اما می‌دانید هرچه بیشتر از غذا و ذائقه معرکه میزبان تعریف کنید، احتمال اینکه در آینده هم به چنین مجالسی دعوت شوید بیشتر است.

حقیقت این است که میزبان هم نیازی به صداقت شما ندارد؛ همین که این‌ور و آن‌ور از مهمانی او تعریف کنید و نمک‌نشناس نباشید، به یکی از مهمانان ثابت و محبوب او بدل می‌شوید. حالا هرچقدر هم کیفیت غذا بد باشد، شما حداقل فرصت حضور در مجلسی را دارید که از قِبَل آن می‌توانید با افراد متنفذی که می‌توانند دست شما را بگیرند، نشست و برخاست کنید.

این مهمانی شبیه جلسات خصوصی نمایش فیلم‌های سینمایی است و آن میزبان، کارگردان یا تهیه‌کننده فیلم است و آن مهمان، کسی است که در رسانه‌ها به‌عنوان منتقد سینما شناخته می‌شود. سال‌هاست که تهیه‌کنندگان سینما آثارشان را پیش از اکران در جشنواره فیلم فجر در دفترشان برای منتقدان و روزنامه‌نگاران به نمایش درمی‌آورند. معمولا کسانی به این جلسات دعوت می‌شوند که بعد از نمایش فیلم، هرچقدر هم فیلم بد و بی‌مایه باشد، می‌توانند در رسانه‌ها و البته در فضای مجازی از آن تعریف کنند. این منتقدان و روزنامه‌نگاران شبیه دادزن‌های بازار هستند که کیفیت و جنس کالایی که تبلیغش را می‌کنند -در واقع همان طمع و رنگ و بوی غذای مهمانی- اصلا برایشان مهم نیست و فقط از اینکه بتوانند وظیفه‌شان را درست انجام دهند و رابطه‌شان را با تهیه‌کننده و کارگردان مستحکم کنند و مدارج ترقی را طی کنند راضی هستند.

معمولا هر فیلمی در جشنواره فجر طرفدارانی دارد و اساسا حجم نظرات مثبت درباره فیلم‌ها بیشتر از نقد و نظرهای منفی است. دلیل این موضوع نه کیفیت واقعی فیلم‌ها که روابط پشت پرده شبه‌منتقدانی است که کار اصلی‌شان روابط‌عمومی بودن است. پس هروقت فیلمی را نپسندیدید، اما دیدید فلان شبه‌منتقد و روزنامه‌نگار در توییتر و اینستاگرام و کانال تلگرامی‌اش در تمجید از آن سنگ تمام گذاشته، به درک و دریافت خود شک نکنید؛ راستش، چیزهایی هست که نمی‌دانی.




نگاه یک روزنامه‌نگار اصولگرا به عطش فعالان رسانه‌‌ای اصلاح‌طلب برای کارمندی در رسانه‌های متمول دولتی-شهری⇐رسانه‌های اطلاح‌طلب دارند خالی می‌شوند و اصولگرایان به فکر راه انداختن مرجع رسانه‌ای نیستند

سینماروزان: برخلاف شعارهایی که عموما در موسم انتخابات درباره شفاف سازی در رسانه های اصلاح طلب می‌خوانیم و علیرغم اینکه نگارندگان این شعارها سعی زیادی در معرفی خود به عنوان نیروهای ثابت‌قدم نشان میدهند اما جالب است که بلافاصله بعد از روی کار آمدن دولت همسو کوچ‌های رسانه ای به سمت بنگاههای رسانه ای متمول دولتی را شاهدیم.

به گزارش سینماروزان در این اوضاع است که می بینیم یک مدعی روزنامه نگاری آزاداندیشانه به ناگاه و با کمال میل کارمندی دفتر ریاست جمهوری را می پذیرد و دیگرانی از رسانه های اصلاح طلب عطشی بالا نشان میدهند برای کار در موسسه های متمول «همشهری» و «ایران»!

این آفت به گونه ای غیرمستقیم با واکنش کیوان امجدیان روزنامه نگار اصولگرا مواجه شده است. امجدیان در یادداشتی اجتماعی با اشاراتی سرراست به امثال محمد قوچانی که تبدیل شدن به کارمندان دولت را با روی باز و به صورت هدفمند(!) می پذیرند تعریضی زده است به افت کیفی رسانه‌های قدیمی اصلاح‌طلب که به دلیل مهاجرت نیروهایشان به رسانه های متمول دولتی-شهری روزهای دشواری را درپیش خواهند داشت.

امجدیان البته که یادداشتش را با سوزن به خودی به پایان برده و از کهنسالان اصولگرایان خواسته با تکیه بر نیروهای جوان و باشهامت و در کنارش مستقلهای راستین به فکر راه اندازی مرجع رسانه ای باشند.

متن یادداشت امجدیان را بخوانید:

حالا مدتی است که هر سه چهار روز یک بار خبر مهاجرت یکی از  اهالی حرفه ای رسانه، به گوش میرسد. مهاجرت هدف‌مند و مطابق نقشه. ظاهرا هم  محمد قوچانی این بار فقط قرار است نقش فرمانده رسانه را در جبهه اصلاحات و اعتدال بازی کند یعنی او قدرت جوانترها را پذیرفته و حاضر شده تجربه اش را به تدبیر و شهامت آنها گره بزند تا گروهی دیگر تصمیم بگیرند و او صرفا مسولیتش را تقبل کند. خبرهای این مهاجرت هم بعضی هایش هر دو سه روز یک بار درز میکند و بعضی هاش هم اعلام نمیشود؛ اما هست.

یعنی حالا با قدرت گرفتن اعتدالیون و اصلاح طلبان و تغییر در شورای شهر و شهرداری، از اهالی رسانه ، آنها که کاربلد و حرفه ای هستند، از جاهایی مثل «اعتماد» و «شرق» به جاهای مهمتری مثل «همشهری» و «ایران» میروند.(در این چهارسال پیش رو حتی روزنامه ایران هم دارد احیاء میشود و قرار است قدرت بگیرد!)
آنها می دانند که این چهارساله دوم وقت بازی رسانه هاست. آنها خوب میدانند اعتبار فضای مجازی هم  کم شده و  اعتماد به آن تا میزانی پایین آمده  که حالا دوباره در  مرجعیت رسانه ای قدرت فضای مجازی و رسانه های مکتوب به یک میزان شده است و حتی ممکن است تا انتخابات آینده، کفه ترازو به سمت روزنامه ها سنگینی کند.

متأسفانه همه اینها هم در شرایطی است که اصولگراها هنوز سرگرم موضوعاتی مثل تحلیل چرایی شکست و… هستند.

اگرچه این مهاجرت رسانه ای معلوم میکند جایگاه «همشهری» هنوز به قدری با اعتبار هست که در مقابل «اعتماد» و «شرق» وسوسه کننده باشد و این یعنی یک نمره مثبت برای همشهری دوره قبل. اما آن چه مهمتر است تحلیل چرایی این مهاجرت است.

به نظرم اگر مغز متفکرهای جریان اصولگرایی باهوش باشند، حالا و در دوره شکست دوم و 4سال قبل از آزمون آینده، دقیقا وقت کار رسانه ای است.  آن هم در شرایطی که «اعتماد» و «شرق» و… دارند ضعیف میشوند و می‌شود مرجعیت رسانه را در بزنگاه بعدی در دست گرفت.

حالا وقت راه انداختن مابه‌ازای «اعتماد» و «شرق» برای اصولگراهاست؛ البته بدون کپی کاری و با تکیه بر اسلوب حرفه ای کار رسانه ای. حالا بهترین زمان است! اگر دوباره منش کهنسال اصولگرایان بر تدبیر و شهامت جوانترهای این طیف نچربد و با تجربه‌ترها، به واسطه بی‌اعتمادی به جوانها و مستقلهای راستین شکستی دیگر را به تجربه های قبلی اضافه نکنند.

کیوان امجدیان
کیوان امجدیان



انتقاد روزنامه متبوع شهرداری از متصدی روابط عمومی سینما⇐به جای انداختن ماجرا به گردن سالن رسانه ها، ریزهزینه های جشنواره را اعلام کنید

سینماروزان: افشای بودجه بیش از 20 میلیاردی برای جشنواره فجر و صرف بیش از 8میلیارد برای جدایی بین الملل از فجر همچنان در کانون توجه رسانه هاست.

به گزارش سینماروزان اسفندماه سال قبل متصدی روابط عمومی سازمان سینمایی از بودجه 11.6 میلیاردی برای جشنواره های فجر گفته بود و حالا و با روشن شدن بودجه بیش از 20 میلیاردی همه کنجکاو شده اند که بدانند اختلاف 9 میلیاردی میان بودجه اعلام شده از سوی سازمان با رقم واقعی از کجا آمده؟!

متصدی روابط عمومی سازمان سینمایی بعد از طرح سوال درباره این تناقض در گفتگو با «شرق» صرف هزینه برای سالن رسانه ها را یکی از دلایل اختلاف 9 میلیاردی دانسته بود!(اینجا را بخوانید)

روزنامه «همشهری» با مرور ماجرای افشای بودجه 20 میلیارد و خرده ای و تناقض 9میلیاردی، به انتقاد از  متصدی روابط عمومی سازمان سینمایی پرداخته است. ارگان متبوع شهرداری نوشت: بهتر است مدیران سینمایی ریزهزینه های برگزاری جشنواره و سایر مدیریتهای زیرمجموعه را اعلام کرده و از انتشار خبرهایی مانند صرف شدن مبالغ مورد مناقشه و اختلاف رقم بودجه مثلا در سینمای رسانه ها خودداری کنند.




فریدون صدیقی: کیوسک‌های مطبوعاتی ما هنوز حکم نمایشگاه دائمی مطبوعات را دارند

سینماژورنال: در آستانه برگزاری نمایشگاه مطبوعات و انصراف برخی نشریات و خبرگزاریها از حضور در این رویداد، فریدون صدیقی که از وی به عنوان استاد روزنامه نگاری یاد می شود توصیف خاصی را برای نمایشگاه مطبوعات ارائه داده است.

به گزارش سینماژورنال صدیقی که سالها در شورای سردبیری روزنامه هایی چون “کیهان” و “همشهری” حضور داشته با بیان اینکه ریشه های برگزاری جشنواره مطبوعات به برگزاری جشنواره فیلم فجر بازمی گردد این را هم گفته که هرچند نمایشگاه مطبوعات در سالهای اخیر کارکرد سابق خود را ندارد اما نباید اجازه داد همین فرصت حداقلی برای تعامل مخاطبان و اهالی رسانه از بین برود.

صدیقی در خلال یادداشت خود نکته جالبی را هم درباره کیوسکهای مطبوعاتی بیان کرده و آنها را نمایشگاه دائمی مطبوعات دانسته است.

سینماژورنال متن کامل یادداشت صدیقی را ارائه می دهد:

ریشه جشنواره مطبوعات در برگزاری جشنواره فیلم فجر است
فلسفه وجودی برپایی نمایشگاه، جشنواره مطبوعات و رخدادهایی دیگر نظیر این، به برگزاری اولین دوره جشنواره فیلم فجر برمی‌گردد.
پس از این جشنواره بود که در حوزه های مختلفی چون موسیقی، تئاتر و بعدها مطبوعات شاهد برگزاری نمایشگاه‌ها و جشنواره‌هایی از این دست بودیم.
در عمل، برگزاری جشنواره، فرصتی است برای نمایش آثار و انتخاب برترین‌ها، اما در این سال‌ها نمایشگاه مطبوعات کم‌رنگ‌تر از قبل و جشنواره مطبوعات هم با وقفه‌هایی برگزار شده که یادآوری می کنند، کیوسک‌های مطبوعاتی ما هنوز حکم نمایشگاه دائمی مطبوعات را دارند.

فرصتی مناسب برای دیدار مخاطبان و اهالی رسانه
فارغ از اینها، عوامل دیگری هم در برگزاری سالانه نمایشگاه مطبوعات مؤثر بوده که نمی‌توان آنها را در نظر نگرفت؛ از زمانی که سینمای ایران با آثار کیارستمی و بعدها مجیدی، سمت‌وسوی جهانی پیدا کرد، برگزاری نمایشگاه و جشنواره، فرصت مناسبی برای عرضه و ملاقات و ملاحظات میان خالقان اثر، مولدان و مخاطبان آن شد.
در حوزه نشریات، امروز نمایشگاه مطبوعات، محل ارتباط میان مخاطب و روزنامه‌نگاران و رسانه است.

تعمد دیگری هم که در برگزاری نمایشگاه مطبوعات شاهدیم، تعامل میان رسانه‌هایی است که در شهرستان‌ها تولید می‌شوند و می‌توان با برگزاری کارگاه‌هایی در این زمینه، آموزه‌هایی را در هم‌گفت‌وگویی با آنها مطرح کرد. در این گردهمایی‌ها و همجواری‌ها، مجال تعامل رسانه‌ها با مخاطبان هم فراهم می‌شود.

امروز کارکرد سابق را ندارد اما…
در دوره اصلاحات که مطبوعات هنوز وارد فضای فعلی نشده بودند؛ نمایشگاه مطبوعات فضای تعامل بیشتر مخاطب با روزنامه‌ها بود اما به‌تدریج اهمیت این اتفاق از میان رفت چراکه کم‌کم رسانه‌های مکتوب اهمیت خود را از دست می‌دادند و راه را برای شبکه‌های مجازی باز می‌کردند. از سوی دیگر، از همین دوره بود که رسانه‌های مکتوب به دلایلی دچار مشکلات و محدودیت‌هایی شده بودند که به ریزش مخاطبانشان منجر شده بود.
با این حساب اگرچه ممکن است امروز نمایشگاه مطبوعات نتواند کارکردهای پیشین خود را داشته باشد اما نمی‌توان اجازه داد همین موقعیت حداقلی هم از دست برود.