1

صدور پروانه برای نیکی کریمی پس از پوشش متعارف در برلین+صدور پروانه برای یک پدر و دختر+صدور یک پروانه دیگر

سینماروزان/محمد شاکری: شورای صدور پروانه نمایش آثار سینمایی با نمایش سه عنوان فیلم موافقت کرد.

نیکی کریمی که اخیرا با پوشش متعارف و قرار دادن کلاه بر روی گیسوان در جشنواره برلین حضور یافته بود پروانه #تا_فردا را گرفته که خودش تهیه‌کننده اش بوده است. نیکی کریمی که فیلم قبلی خود در مقام تهیه‌کننده و کارگردان #آتابای را با پخش بهمن سبز حوزه اکران کرده بود در بیگ‌پروداکشن #دسته_دختران که با حمایت حوزه و فارابی تولید شده بود نیز نقش محوری بازی کرد.

#فسیل ساخته تازه کریم امینی به تهیه‌کنندگی ابراهیم عامریان که اکران نوروز گرفته در کنار فیلم #جان_جانان که حاصل همکاری یک پدر و دختر (حبیب و شادی الهیاری) است با عنوانی یادآور فیلم #جانان کامران قدکچیان دیگر فیلم‌های پروانه گرفته هستند.

فهرست پروانه‌های صادره به شرح زیر است:

–«تافردا» به تهیه‌کنندگی نیکی کریمی و کارگردانی علی عسگری

— «جان جانان» به تهیه‌کنندگی حبیب الهیاری و کارگردانی شادی آفرین الهیاری

— «فسیل» به تهیه‌کنندگی سید ابراهیم عامریان و کارگردانی کریم محمدامینی

صدور پروانه برای نیکی کریمی و شادی آفرین الهیاری
صدور پروانه برای نیکی کریمی و شادی آفرین الهیاری




نیکی کریمی جای پیمان معادی نشست!+صدور پروانه برای کارگردان #مادیان+صدور سه پروانه دیگر

سینماروزان/مهدی کشاورز باحقیقت: شورای پروانه ساخت سینمایی با تولید پنج فیلم موافقت کرد.

در میان نام پروانه های صادره عنوان #چیزهایی_که_میکشی به کارگردانی علیرضا خاتمی به چشم می‌خورد؛ پیشتر بنا بود این پروژه به تهیه‌کنندگی پیمان معادی تولید شود و علیرغم دریافت پروانه ساخت به جایی نرسید تا حالا که یک بار دیگر به تهیه‌کنندگی نیکی کریمی پروانه ساخت گرفته است.

علیرضا خاتمی کارگردان به جز فیلم‌های کوتاه و  تبلیغاتی پرداخت، پنج سال پیش فیلم «آیه‌های فراموشی را در شیلی ساخته بود و دو سال پیش نیز با فیلمنامه #چیزهایی_که_میکشی مشمول حمایت سی هزار یورویی صندوق مالی جشنواره برلین شده بود.

نیکی کریمی یک فیلم دیگر با عنوان تهیه‌کننده به نام #تا_فردا را آماده اکران دارد که خاتمی در آنجا به عنوان نویسنده حضور داشت و حالا دومین تولیدش #چیزهایی_که_میکشی را به ثمر میرساند تا یحتمل با دو فیلم متقاضی جشنواره فجر۴۱ باشد.

علی ژکان کارگردان آثاری مثل مادیان، سایه به سایه د چهره به چهره دیگر کارگردان شناخته شده ای است که پروانه گرفته؛ ژکان پروانه #درخت_نورد را گرفته.

فهرست پروانه‌ های صادره به شرح زیر است:

–«وزن بودن» به تهیه‌کنندگی محمد نشاط ،کارگردانی محمد اسدنیا و نویسندگی علی اصغری آقاباقری

— «درخت نورد» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی علی ژکان و نویسندگی محسن سراجی و علی ژکان

— «پس از عاشقی» به تهیه‌کنندگی حسن امجدی مقدم، کارگردانی و نویسندگی محمد علی صفورا

–«روی زمینه قرمز» به تهیه‌کنندگی بهروز نشان و کارگردانی و نویسندگی آرش انیسی

–«چیزهایی که می‌کشی» به تهیه‌کنندگی نیکی کریمی و کارگردانی و نویسندگی علیرضا خاتمی

نیکی کریمی به جای پیمان معادی تهیه کننده فیلم چیزهایی که می‌کشی شد
نیکی کریمی به جای پیمان معادی تهیه کننده فیلم چیزهایی که می‌کشی شد




آسیب‌دیدگی شدید نیکی کریمی سرصحنه پروژه ۱۲.۵ میلیاردی فارابی+عکس

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر: نیکی کریمی به تازگی از مصدومیت سرصحنه فیلمی گفته که مشمول حمایت ۱۲.۵میلیاردی فارابی بوده است.

به گزارش سینماروزان نیکی کریمی به فرهاد عشوندی در خبرآنلاین گفته است: از اواخر آذر و برای فیلم «دسته دختران» به کارگردانی خانم قیدی در آبادان بودیم و الان هم اهواز هستیم. اتفاقا خارج از کرونا و مسائل و مصائب آن سر صحنه این فیلم همان اوایل فیلمبرداری اتفاقی افتاد که به گردن و کمرم خیلی آسیب رسید.

نیکی کریمی ادامه داد: حین بازی در فیلم از پشت سر به شدت پرتاب شدم روی زمین، که اتفاق خطرناکی بود ولی خدا را شکر به خیر گذشت.

گفتنی است طبق آمار ارائه شده از سوی سازمان سینمایی فیلم “دسته دختران” به کارگردانی منیر قیدی و تهیه‌کنندگی محمدرضا منصوری در شمار پروژه‌های مورد حمایت فارابی بوده است.(اینجا را بخوانید)

فارابی برای این فیلم ردیف حمایت ۱۲.۵میلیاردی قرار داده است تا بالاترین رقم حمایت یک سال اخیر نثار “دسته دختران” شود.

نام دسته دختران به تهیه کنندگی محمدرضا منصوری در فهرست فارابی
نام دسته دختران به تهیه کنندگی محمدرضا منصوری در فهرست فارابی




افشاگری نیکی کریمی درباره کیارستمی !؟؟+عکس

سینماروزان/محمد شاکری: ادعای نیکی کریمی بازیگر توانای سینما درباره نسبت دادن فیلمنامه دو فیلم “کلید” و “خانه دوست کجاست” به کامبوزیا پرتوی به شدت پرسش برانگیز شده؟؟

به گزارش سینماروزان نیکی کریمی در رثای کامبوزیا پرتوی کارگردان “کافه ترانزیت” نوشت: درباره كامبوزيا پرتوى چه بگويم؟ يا همان كامبيز عزيزمان كه همه اش صفا بود و لطف و معرفت؟ اگر اشك امان دهد مى‌گويم. از استاد خوب و فروتن و مهربانم كه جان داد! از همان روزهاى يك شب اولين فيلمى كه ساختم كنارم بود و هر فيلمى كه ساختم حتى اگر زمان فيلمنامه نبود ، بود و زنگ ميزد و انرژى ميداد ، هميشه بود ، سر سوت پايان ، شيفت شب و هر وقت مى خواستى سر مونتاژ و يا نسخه اول مشورتى داشته باشى كامبيز بود ، چون سينما برايش مهم بود و فيلم برايش مهم بود . انگار نه انگار كه ما با فيلم هايش بزرگ شده بوديم ، گلنار ، كليد و خيلى فيلم هاى ديگر!! از ديدن يك سكانس خوب همان ذوق و شوق و خنده كودكانه پر از لطف و صفا و صميميت را از او ميديدى كه انگار جهان متوقف شده و تنها همين لحظه و سينماست كه مانده!! اويى كه بزرگ بود و استاد واقعي مينيماليزم در سينما بود و من يكى كه تعارف ندارم كه چقدر خوب مى نوشت و يكى از بهترين ها بود و چقدر از او ياد گرفتم و چقدر خانه دوست کجاست، شيرك ، كافه ترانزيت ، طلاي سرخ ، دايره و خيلى فيلمنامه هاى ديگر را خوب نوشت!

نیکی کریمی+کامبوزیا پرتوی
نیکی کریمی+کامبوزیا پرتوی

ورای آن که سن و سال نیکی کریمی به فیلم کودک “گلنار” نمی‌خورد- چون هنگام اکران “گلنار” ایشان هجده ساله بوده و فیلمی به نام “وسوسه” را نیز بازی کرده بود و بر این مبنا به تعبیر خودشان بزرگ‌شدن‌شان با “گلنار” کمی تعارف است!-اینکه نیکی کریمی در سوگنامه خود برای کامبوزیا پرتوی از “کلید” و “خانه دوست کجاست” به‌عنوان آثار پرتوی نام برده است، عجیب است.

آنچه تاکنون می‌دانستیم آن بوده که “خانه دوست کجاست” جزو شناخته‌شده‌ترین آثار عباس کیارستمی است و “کلید” را هم ابراهیم فروزش با فیلمنامه‌ای از کیارستمی ساخته است.

اینکه چرا نیکی کریمی چنین ادعایی را طرح کرده نوعی افشاگری و به نوعی لو دادن ماجرایی است که فقط او از آن خبر دارد؟

به هر حال نیکی کریمی سالها دستیار و از نزدیکان کیارستمی بوده و بر این اساس میتوان این پرسش را طرح کرد که آیا او از خود کیارستمی شنیده که “خانه دوست…” و “کلید” متعلق به پرتوی است؟؟؟

بعید است که نیکی کریمی تیتراژ این دو فیلم را ندیده باشد و یحتمل دانسته چنین ادعایی را طرح کرده. بر این اساس بد نیست نیکی کریمی شفاف‌تر و روشن‌تر بگوید که استنادش برای مالکیت پرتوی بر “کلید” و “خانه دوست…” چیست؟؟؟

جالب است که نیکی کریمی ساعاتی بعد از انتشار سوگنامه‌اش برای پرتوی، مبادرت به اصلاح آن کرده و نام “خانه دوست کجاست” را از متن نوشته‌ حذف کرد ولی همچنان در سوگنامه ایشان، نام “کلید” به چشم می‌خورد.

باید منتظر ماند و توضیحات نیکی کریمی یا بنیاد کیارستمی را درباره این ادعا شنید.

 

پست اول نیکی کریمی در رثای کامبوزیا با نسبت دادن "خانه دوست..." و "کلید" به پرتوی
پست اول نیکی کریمی در رثای کامبوزیا با نسبت دادن “خانه دوست…” و “کلید” به پرتوی

 

پست اصلاح شده نیکی کریمی با حذف "خانه دوست" و همچنان انتساب "کلید" به کامبوزیا پرتوی
پست اصلاح شده نیکی کریمی با حذف “خانه دوست” و همچنان انتساب “کلید” به کامبوزیا پرتوی




ادعای نیکی کریمی درباره تاثیرپذیری کیارستمی از وی!!

سینماروزان: نیکی کریمی بازیگری که در این سالها به‌عنوان کارگردان هم فعالیت داشته است نزدیک به یک دهه قبل فیلمی با نام “سوت پایان” را ساخت که روایتی بود از کشمکشهای یک زوج مستندساز؛ فیلمی که برخی آن را ملهم از سالهای معاشرت نیکی کریمی با عباس کیارستمی و به‌خصوص اتفاقات پشت صحنه تولید مستند “تعزیه” دانستند که نیکی به‌عنوان دستیار کیارستمی حضور داشت.

بعدتر بعضی جلوتر رفتند و کل کارنامه نیکی کریمی به‌عنوان فیلمساز را متاثر از کیارستمی دانستند با این حال نیکی کریمی خودش اساسا به تاثیرپذیری یکسویه اعتقاد ندارد.

نیکی کریمی درباره سختی‌های فعالیت به‌عنوان یک زن در جامعه مردانه به اندیشه‌پویا گفت: من با مبارزه و کشمکش به جایی که الان هستم، رسیدم. فکر می‌کنم همه خانم‌ها این‌طور هستند. در این جهان مردسالار که جامعه ما هم بیشتر به این درد مبتلاست، شخصا با تلاش و مبارزه کار کردم.

این بازیگر با اشاره سالهای رفاقت و همنشینی با عباس کیارستمی ادامه داد: همیشه دو نفر آدم روی هم تاثیر متقابل می‌گذارند. مثلا فیلم “ده”کیارستمی که راجع به زنان است بعد از مستند “داشتن و نداشتن” ساخته شد که من درباره یک زن و دغدغه‌هایش ساخته بودم.

نیکی کریمی با تاکید بر تاثیری که کیارستمی از وی گرفته بیان داشت: همیشه در جامعه ما می‌خواهند بگویند فقط خانم‌ها هستند که تحت‌تاثیر یک مرد بوده‌اتد ولی قطعا تاثیرگذاری همیشه متقابل است و زن و مرد هر دو بر هم تاثیر میگذارند.




#آتابای ( #نیکی_کریمی) ؛ سفره‌ای زیبا و پر از دسر بدون یک لقمه غذا!/عاقبتِ پا کردن در کفش کیارستمی و بیگله‌جیلان

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر:

➕نماهای کارت پستالی از آذربایجان برای دلبری از جشنواره‌های آن طرفی؛ کمی دیر اقدام نکرده برای کسب موفقیت با چنین ساختاری؟؟

➖ ترس از عدم توانایی در داستانگویی موجب شده به بازی‌های تصویری پناه ببرد؛ طبیعی هم هست، نیکی کریمی بازیگر استانداردی است و نه کارگردان متبحری و چون خودآگاه بوده به توانایی‌های خویش، قید درام را زده

➖نمایی باز از مقبره شمس تبریزی؛ در توجیه حمایت فرمانداری خوی!

➕استفاده از بازیگران آذری زبانی نظیر آتش تقی‌پور که خیلی خوب زیر و بم گویش روستایی آذری‌زبانان و به‌خصوص فحش‌ها(!) را درآورده‌اند

➖تغییر پی در پی خط روایی از ماجرای باغ تا خودسوزی تا عشق به خواهر رفیق بی آن که هیچ بازنمایی تصویری کاملی از رویدادها را شاهد باشیم

?دیالوگ

–هر وقت به کسی خواستی محبت کنی جوری محبت کن که محبتو با وظیفه اشتباه نگیره!

–تا چیزی مال خودت نباشه میترسی دوستش داشته باشی

?جوک

–تهیه‌کننده خوش‌حساب(!!) در نقش باغ‌دار منفعت‌طلب!

☑️نتیجه فنی

–همنشینی با کیارستمی و نوری بیگله جیلان نمی‌تواند دلیلی منطقی باشد برای پا کردن در کفش آنها! مخاطب همیشه اصل جنس را ترجیح می‌دهد؛ درست شبیه همین پسر نوجوان #آتابای که با شنیدن واقعیت چینی بودن آدیداس، لبخندش می‌ماسد!




رد شایعات مرگ مشکوک بدلکار مرحوم⇐روایت تازه یک بدلکار از چرایی مرگ پیمان ابدی+گلایه از نیکی کریمی!

سینماروزان/مسعود احمدی: ده سال بعد از درگذشت پیمان ابدی بدلکاری که اصرار زیادی داشت به جاانداختن حیطه طراحی نماهای اکشن در ایران، همچنان شایعات پیرامون مرگ وی فراوان است و بسیاری از شایعات هم به سهل انگاریهای بیرونی مرتبط است ولی در یک اظهارنظر تازه یکی از بدلکاران ایرانی، روایتی خواندنی از مرگ پیمان ارائه داده!

آرش یزدانی از بدلکاران فعال در سینما و تلویزیون با اشاره به تله‌فیلم “چشمهای نامحسوس” که پیمان ابدی را از سینما و تلویزیون گرفت با رد شایعات مربوط به مرگ مشکوک پیمان ابدی اظهار داشت: قبل از پیمان، من و سه نفر دیگر از دوستان با تهیه‌کننده “چشمهای نامحسوس” قرارداد بستیم ولی تهیه‌کننده قرارداد ما را لغو کرد و با پیمان قرارداد بست‌! چرا؟ برای اینکه ما از او امکاناتی همچون آتش‌نشانی، آمبولانس و جرثقیل خواستیم تا امنیت سقوط ماشین بیشتر شود ولی پیمان رودربایستی کرد و بعدش هم آن اتفاق تلخ افتاد.

یزدانی ادامه داد: شما فکر کنید بدلکار “کبری۱۱” وقتی در آن صحنه گرفتار انفجار شد حتی یک ماشین آتش نشانی در صحنه نبود و آتش نشانی وقتی رسید که کار پیمان تمام شده بود! خدا رحمت کند پیمان را…

آرش یزدانی با انتقاد از جدی نگرفتن بدلکاران حتی از سوی بازیگرانی که بدون بدل، به شدت دچار مشکل می‌شوند، گفت: در یکی از سکانس های خشن “کامیون” به‌جای نیکی کریمی پشت فرمان یک بی.ام‌دبلیو۵۳۰ نشستم و به رئال‌ترین شکل ممکن، تصادف را گرفتیم ولی بعدش نیکی کریمی حتی اجازه نداد با ایشان، عکس یادگاری بگیرم.

این بدلکار ادامه داد: دلیل این بی‌اعتنایی چیست؟ بخاطر اینکه بعدا ادعا کنند خودشان پشت فرمان بوده‌اند و اصلا بدلکار نداشته‌اند؟؟؟




توجیه مناقشه‌برانگیز نیکی کریمی در چرایی پذیرفتن دبیری جشن صنفی عکاسان⇐دبیری را قبول کردم چون اکثر عکاسان حرفه‌ای سینما را می‌شناسم!!!

سینماروزان: یک ماه قبل که نام نیکی کریمی بازیگر توانای ایرانی به عنوان دبیر جشن صنفی عکاسان سینمای ایران اعلام شد در بی ربطی چنین انتصابی نوشتیم و بر این امر تأکید نمودیم کریمی هرچند تجربیاتی مختلف از کارگردانی تا عکاسی و ترجمه را در کارنامه دارد اما تخصص اصلیش بازیگری است و چه بهتر که اگر می‌خواهد کار صنفی کند در همان رشته تخصصی‌اش باشد.(اینجا را بخوانید)

با این حال نیکی کریمی جور دیگری می اندیشد و پیش خود بر این باور است که چون عکاسان سینما را می شناسد پس حائز حضور در دبیری جشن عکاسان است. نیکی کریمی در چرایی پذیرفتن دبیری جشن عکاسان به بهناز شیربانی در «شرق» گفت: قبول کردم دبیر جشن باشم به این دلیل که اکثر اشخاصی را که عکاسی سینما را به‌طور حرفه‌ای انجام می‌دهند می‌شناسم و زمانی که دبیری جشن به من پیشنهاد شد قبول کردم و تشکر می‌کنم که من را برای این بخش انتخاب کردند!!!

توجیه نیکی کریمی آن قدر مناقشه برانگیز است که ناچاریم تردید کنیم که آیا واقعا تحلیل بازیگری با نزدیک به سه دهه تجربه در همین حد است؟

 توجیه ایشان این پرسش را پیش رو میگذارد که آیا هر آن کس که حرفه‌ای های یک حیطه را بشناسد قادر است به ارزیابی و محک آنها در محفلی رسمی بپردازد؟

فی‌المثل مخاطبی که زیروبم بازیگران سینما را می شناسد و از اسرار زندگی حرفه ای اغلب آنها آگاه است می‌تواند حائز حضور در دبیری جشنی باشد که برای ارزیابی بازیگری راه افتاده؟؟ یا هر آن که حرفه‌ای‌های حیطه کارگردانی را می‌شناسد قادر است دبیر جشنی باشد که برای ارزیابی حرفه کارگردانی راه افتاده؟؟

امیدواریم نیکی کریمی که در 46 سالگی همچنان یکی از وزنه های بازیگری ایران است، پاسخی درخور برای چنین پرسشهایی داشته باشد.




آیا جشن صنفی را با همایش فلان برند اشتباه گرفته‌اند؟؟⇐نیکی کریمی دبیر جشن عکاسان سینما شد!

سینماروزان/مهناز خدادوست: اینکه تاجران و فعالان اقتصادی بخواهند با استفاده از سلبریتیها شرایط دیده شدن هرچه بیشتر برند خویش را فراهم کنند کاملا منطقی است و در این سالها کم هم نداشته‌ایم برندهای گمنامی را که به واسطه تکیه بر شهرت سلبریتی‌های سینما یا ورزش توانسته‌اند در مدت زمانی کوتاه رقیبی جدی برای برندهای قدیمی شوند.

اما آیا در جشنی که کاملا صنفی است و متعلق به فن‌سالاران یک حیطه خاص سینما هم باید با استمداد از سلبریتی‌ها اسباب دیده شدن را فراهم کرد؟ در این راستا آیا حضور نیکی کریمی به عنوان دبیر چهارمین جشن عکاسان سینمای ایران منطقی است؟

جشن عکاسان سینمای ایران همان طور که از نامش برمی آید جشنی است ویژه صنف عکاسان سینمای ایران که اتفاقا چهره مشهور و به قدر خویش شناخته شده هم کم ندارد پس چرا باید یک بازیگر سینما بشود دبیر این جشن؟؟ لابد در توجیه این تصمیم بناست گفته شود نیکی کریمی سابقه عکاسی هم دارد و تا امروز چند نمایشگاه عکاسی نیز برگزار کرده است.

بله، ایشان سابقه عکاسی هم دارد درست مثل برخی بازیگرانی که سابقه خوانندگی یا حتی اجرا و نویسندگی دارند ولی کدام جشن مرتبط با موسیقی را دیده اید که دبیریش را به بازیگری دهد که یکی دو بار آوازخوانی هم کرده است؟؟ یا کدام جایزه ادبی را دیده اید که مدیریتش به بازیگری سپرده شود که هرازگاه چیزهایی هم نوشته است؟

اشتباه نشود؛ جایگاه بازیگری نیکی کریمی و تجربیات قابل تأملش در کارگردانی پوشیده نیست و این بانوی بازیگر نشان داده که حتی در آستانه 50سالگی هم یکی از وزنه‌های بازیگری سینمای ایران است اما جای نیکی کریمی نه در دبیری جشن عکاسان که دبیری جشن بازیگران یا حتی حضور در مرکزیت برگزاری جشن کانون کارگردانان است.

جشن صنفی نامش رویش است؛ جشنی که برای حرمت‌گزاری به صنف و اعضایش تدارک دیده شده.

حتی اگر بناست با استفاده از سلبریتیها اسباب توجه بیشتر به جشن عکاسان فراهم شود چه بهتر که از این سلبریتیها به عنوان مهمان ویژه یا در بخشهای جانبی استفاده شود و نه در مرکزیت جشن و آن هم به عنوان دبیر!




رسانه اصلاح‌طلب خطاب به سلبریتی‌هایی که به فکر ساختن خانه فرهنگ در مناطق زلزله‌زده اند⇐الان زمان نگه‌داشتن پول در حساب نيست، کار واقعي بکنيد!/بعید است مردمی که برای زیرانداز و پتو التماس می‌کنند هوس هنرآموزی به سرشان بزند

سینماروزان: نزدیک به هشت ماه بعد از زلزله در غرب کشور همچنان آسیبهای زمین لرزه باقیست و بخشی از مردمان این منطقه گرفتار اصلی ترین نیاز خویش که «مسکن» باشد، هستند. در این اوضاع و احوال برخی از سلبریتیهای فرهنگی-اجتماعی کوشیده‌اند به زعم خود به دیگرگونه دیدن زلزله پرداخته و وعده راه اندازی مراکز فرهنگی و از جمله خانه فرهنگ را در این منطقه بدهند.

روزنامه اصلاح طلب «شرق» با مرور اتفاقاتی که پیشتر و در جریان تلاش ناکام محمدرضا شجریان برای راه اندازی «باغ هنر بم» بعد از زلزله این شهر روی داد به گلایه از سلبریتیهایی پرداخته که به جای کمک به رفع نیازهای اساسی مردمان زلزله زده درگیر اموری غیر شده اند.

متن گزارش «شرق» را بخوانید:

اول) اگر در گوگل نام محمدرضا شجريان را همراه عبارت «باغ هنر بم» جست‌وجو کنيد، تيترهايي مثل «کنارکشيدن شجريان از باغ هنر بم» و «باغ هنر بدون شجريان» پيش چشمانتان قطار مي‌شوند. گزارش‌هاي فراواني هم درباره چرايي به‌نتيجه‌نرسيدن پروژه و انصراف استاد آواز ايران پيدا مي‌کنيد که گزارش خبرگزاري ايسنا مفصل‌ترينشان است و در آن به فراهم‌نشدن بودجه و خلف وعده برخي سازمان‌ها به‌عنوان دلايل اصلي اين رخداد اشاره شده است. در اين گزارش آمده که استاد شجريان مي‌خواست «براي مردم اين شهر يک آکادمي احداث کند که در آن نه تنها موسيقي و هنرهاي ديگر تدريس شود، بلکه مرهمي باشد براي زخم عميق بمي‌ها». خب نشد. حالا صادق زيباکلام هم در پاسخ به چرايي هزينه‌نشدن مبالغي که مردم پس از زلزله سرپل‌ذهاب به حسابش ريختند، از مخالفت فرماندار اين شهر براي آغاز ساخت «دهکده اميد» خبر مي‌دهد.
مهدي اصلاني هم به‌عنوان نماينده نيکي کريمي، افتتاح قريب‌الوقوع خانه فرهنگ سرپل‌ذهاب را اعلام کرده است. غرض نيت‌خواني نيست. قطعا هر کسي با هر کسوت و در هر مقامي مي‌خواهد به زلزله‌زدگان کمک کند و اهل فرهنگ خود را موظف به ايجاد رونق فضاي هنري و فرهنگي مناطق آسيب‌ديده مي‌دانند، ولي دمي بينديشيم که باغ هنر و خانه فرهنگ و دهکده اميد در فهرست نيازهاي مردمي که سقف بر سرشان آوار شده و در کمتر از يک‌دقيقه خانه و زندگي و نزديکانشان را ازدست‌رفته ديده‌اند، چه اولويتي دارد؟
فراموش نکنيم دليل تحريک احساسات ما پس از شنيدن خبر وقوع زلزله در نقطه‌اي از سرزمينمان چيست؟ فيلم‌ها و تصاوير بازماندگان فاجعه و بلاياي طبيعي چرا اشک به چشمانمان مي‌آورند؟ ما مردمي را مي‌بينيم که ناگهان امکانات اوليه زندگي هم از آنها دريغ شده؛ مردمي چه‌بسا دارا و قطعا آبرودار که يک‌شبه خيابان‌خواب شده‌‌اند و نيازمند سرپناهي در حد چادر و زيراندازي براي برخاک‌نخفتن. خبرهايي مي‌شنويم از مرگ کودکان بر اثر سرما يا نيش مار و عقرب.
مصاحبه‌هايي مي‌بينيم با مردمي که برای کانکس و زيرانداز و پتو التماس مي‌کنند. در چنين شرايطي سرعت‌عمل حرف اول را مي‌زند، چون بايد نيازهاي نخستين ملت را برطرف کرد. بايد به فکر خواب و خوراک آنها بود. وقتي فيلمي در فضاي مجازي دست‌به‌دست مي‌چرخد که در آن مردي روي چادر همسر و فرزندش نفت مي‌ريزد تا به آتششان بکشد، درک وخامت وضعيت رواني زلزله‌زدگان دشوار نيست و رسيدن به اين واقعيت که کمبود امکانات اوليه و خلف وعده‌هاي دائم چه تأثير ترسناکي بر اين روان‌هاي از‌هم‌گسيخته مي‌گذارد، هوش چنداني نمي‌خواهد.
دوم) نگارنده مدتي کوتاه از دوران سربازي‌اش را در سرپل‌ذهاب گذراند. يادم هست که روزي در اسفند 86 تعدادي سرباز در اختيارم قرار دادند تا براي تبديل بخشي از حياط به باغچه زمين را بکنند. سربازان بيل‌وکلنگ‌به‌دست هنوز به اندازه يک وجب خاک را زيرورو نکرده بودند که انبوهي عقرب که زمستان را زير خاک مي‌گذراندند، بيرون آمدند. شانس آورديم که از سردي هوا کرخت و کم‌توان بودند و سرعتشان کند بود. آن منظره اين روزها و هم‌زمان با گرم‌شدن هواي سرپل‌ذهاب دوباره در ذهنم زنده شده و بر نگراني‌ام مي‌افزايد. آرزو مي‌کنم کاش کاري جز نوشتن از من برمي‌آمد و نگرانم که خبرهاي خزيدن مار در چادرها و گزيدن‌هاي عقرب و… در روزهاي آينده آن‌قدر زياد شود که حساسيتمان را به آنها از دست بدهيم.
به خفته در چادري که شايد ساعتي بعد قرباني زهر عقرب شود، نمي‌توان وعده آموختن پيانو در خانه فرهنگ يا تمرين آواز در دهکده اميد داد. از قديم گفته‌‌اند شکم گرسنه ايمان ندارد. چگونه انتظار داريم مردمي گرسنه و آسيب‌ديده زير هرم آفتاب و آگاه از هزار خطر در کمين و در رنج از بيماري‌هاي پوستي، ناگهان هوس هنرآموزي به سرشان بزند؟ با نهايت احترامي که براي هنرمندان و فعالان اجتماعي قائلم، فکر نمي‌کنم درک اين نکته نيازمند نبوغ باشد. کافي است يک‌بار و يک لحظه خود را جاي زلزله‌زدگان بگذاريم. دهکده اميد و خانه فرهنگ و باغ هنر همان‌قدر مي‌توانند مشکل زلزله‌زدگان را حل کنند که ديوار مهرباني توانست از پس واقعيت فقر در ديارمان بربيايد. زلزله‌زدگان سرپل‌ذهاب را دريابيد. تا اينجا نمره سلبريتي‌ها و هنرمندان و استاد علوم سياسي دانشگاه که در روزهاي فاجعه با کارت بانکی‌شان عکس گرفتند و در صفحه‌هايشان گذاشتند، بالا نیست.
دوباره مي‌نويسم؛ زلزله‌زدگان سرپل‌ذهاب را دريابيد. براي انسانيت، با درک نيازهاي اوليه، آنها را از خطرهاي در کمين و خودتان را از مردودي برهانيد. نام سرپل‌ذهاب را با عبارات و واژگان بيماري پوستي، خزندگان، عقرب و کودکان در اينترنت جست‌وجو کنيد و به تصاوير خيره شويد تا قانع شويد که الان زمان نگه‌داشتن پول در حساب براي انجام کارهاي نمادين نيست، کاري واقعي بکنيد.



داوودنژاد در انگلیس درگیر «مصائب شیرین۲»/«فراری» با «نقی معمولی»(!) در قعر جدول فروش نوروزی!

سینماروزان: تازه ترین فیلم علیرضا داوودنژاد که قسمت دوم درام تین ایجری «مصائب شیرین» است در انگلستان در حال فیلمبرداری است و به تازگی نیکی کریمی هم در این فیلم جلوی دوربین رفته است.

به گزارش سینماروزان در همین حین فیلم آخر داوودنژاد با عنوان «فراری» هم بعد از دو سال در نوروز روی پرده رفته و در روندی غیرقابل انتظار قعرنشین اکران نوروزی است.

«فراری» که از حضور محسن تنابنده بازیگر «نقی معمولی» و ترلان پروانه سود می‌برد بعد از دو هفته اکران به زحمت از فروش 100میلیون گذشته است که شکستی سنگین نه فقط در کارنامه داوودنژاد و تنابنده که در باکس نوروزی همه این سالهاست.

این شکست در سرگروه ماندانا که اغلب کم طرفدارترین سرگروه سینمایی بوده و به زودی هم جای خود را به قدس خواهد داد رخ داده است تا مشخص شود این فقط اکران در بهترین زمان سال نیست که عاملی میشود برای اقبال مخاطبان.

اقبال مخاطبان به یک محصول به پارامترهای فراوانی بستگی دارد که یکی از آنها زمان اکران است و مهمتر از آن کیفیت محصول و ایجاد شرایطی هوشمندانه برای معرفی محصول!

سوژه «فراری» از آن سوژه‌هایی بود که دو سال قبل و درشرایطی که عطش دیده شدن در فضای مجازی به واسطه سبک زندگی لاکچری به اوج خود رسیده بود، به‌روز به نظر می‌رسید اما با اتفاقاتی که در چند ماه گذشته رخ داد و به خصوص ناآرامیهای جامعه که بسیاری ریشه آن را اختلاف طبقاتی دانستند دیگر چنین سوژه‌هایی نمی‌تواند برای مخاطب جذابیت داشته باشد؛ بماند که فاز اطلاع‌رسانی پیرامون «فراری» آن قدر ضعیف بود که انگاری نه کارگردان و نه عوامل چندان علاقه ای به دیده شدن فیلم ندارند.

بعد از شکست اقتصادی «کلاس هنرپیشگی» و «مرهم» در گیشه حالا با «فراری» سه گانه شکستهای داوودنژاد تکمیل شده است. باید دید این شکستها آینده فیلمسازی داوودنژاد را که زمانی به واسطه رییس معزول سینما تا معاون آموزشی مدرسه سینما پیش رفته بود(!!) را تحت الشعاع قرار خواهد داد یا نه؟




نیکی کریمی در چرایی استفاده از عنوان «گل مردگی» برای نمایشگاه عکسهایش متذکر شد⇐تاریخ شهادت خواهد داد که چه رفتارهایی با کیارستمی شد/نه تنها قدرش را ندانستند بلکه به او توهین و تحقیر شد/فیلمهایش را اکران نکردند و وادارش کردند در جایی به جز کشورش فیلم بسازد/در این بی‌حرمتی، کیارستمی تنها نیست؛ خیلی‌های دیگر هم هستند

سینماروزان: نیکی کریمی که پاییز امسال در مقام تهیه کننده «آذر» را روی پرده داشت که علیرغم استفاده از امکانات تبلیغی فراوان نتوانست حتی یک میلیارد هم بفروشد به تازگی نمایشگاهی از عکسهایش با نام «گل مردگی» را در گالری اعتماد تهران برگزار کرده است.

به گزارش سینماروزان نیکی کریمی درباره نامگزاری نمادگرایانه نمایشگاهش به «شرق» گفت: آدم‌های بسیاری هستند که دائم در سفرند. من هم در مواقعی از سال بین تهران و لندن در رفت‌وآمد‌م و خیلی اوقات در لندن یا جاهای دیگر به‌سر می‌برم. مشاهداتم به من می‌گویند در کشورهای پیشرفته جهان، ما شاهد تکریم و پاسداشت هنرمندان در قالب طرح‌های تشویقی و حمایتی هستیم.


این بازیگر ادامه داد: هر کدام از هنرمندانی که داخل ایران کار می‌کنند و زحمت می‌کشند، اگر در خارج بودند، قدر می‌دیدند و بر صدر می‌نشستند؛ چه برسد به هنرمند بزرگی مانند آقای کیارستمی. متأسفانه بزرگان و دولتمردان ما اصلا قدر هنرمندان‌ خود را نمی‌دانند. درحالی‌که دفاع از یک هنرمند برای احترام به هنر است. همه ما خواهیم رفت و زمان خواهد گذشت، اما تاریخ یک روز شهادت می‌دهد به کیارستمی نامی با این درجه از هنر چه گذشت و چه رفتارهایی با او شد. بعد هم یکباره می‌بینیم می‌گویند مرد!

کریمی که در مستند «ای.بی.سی. آفریقا» دستیار کیارستمی بود افزود: حالا این قضیه چه درباره بزرگانی مانند کیارستمی می‌تواند اتفاق بیفتد چه برای نسل ما. می‌گویم نسل ما، منظورم متولدین دهه ٥٠ یا دهه خاصی نیست؛ همه آنهایی که چه قبل از آن به دنیا آمده‌اند چه بعد؛ تمام کسانی که این روزها را گذرانده‌اند. این همه سال زحمت کشیدند، نه تنها کسی قدرش را ندانست، بلکه به او توهین و تحقیر نیز کردند. فیلم‌هایش را اكران نکردند، آخر سر هم اسطوره‌ای حذف شد. گوهرهای ارزنده خود را یکی یکی از دست می‌دهیم و قدر آنها را نمی‌دانیم. او را وادار می‌کنیم در جایی دیگر جز کشور خودش فیلم بسازد و البته در این بی‌مهری‌کردن و نادیده‌گرفتن، کیارستمی تنها نیست. خیلی‌های دیگر هم هستند؛ یکی از آنها محمود دولت‌آبادی است؛ نویسنده‌ای که نه‌تنها هیچ حمایتی از او نشد، بلکه فرصت دریافت جایزه نوبل نیز از او سلب شد. خلاصه این ماجرای گل‌مردگی است و هیچ اسم‌و‌رسم دیگری ندارد. گل نمادی از نسل خودم یا انسان‌هایی است که دوستشان دارم.




نیکی کریمی در سرپل‌ذهاب به دنبال چیست؟

سینماروزان: نیکی کریمی این روزها درام «کمدی انسانی» را روی پرده دارد که علیرغم همه محدودیتها فروشش از 600 میلیون عبور کرده است.

به گزارش سینماروزان نیکی که فیلمی به نام «آستیگمات» را داشت که به جشنواره راه نیافت و در «کامیون» هم نقشی کوتاه برعهده داشت، این‌روزها به کرمانشاه رفته و یکی از کمپین‌های کمک به زلزله‌زدگان را هدایت می‌کند.

این بازیگر در حاشیه برخی خبرها مبنی بر اینکه وجوه جمع‌آوری شده از سوی سلبریتی‌ها به مناطق زلزله‌زده پرداخت نشده است به «ایلنا» گفت: من در زمان حادثه زلزله کرمانشاه در خارج از کشور بودم. در همان سفر؛ کمپینی را برای کمک به مردم کرمانشاه راه‌اندازی کردم و به‌رغم پیشنهاداتی که برای مشارکت در این کمپین مطرح شد، تصمیم گرفتم به تنهایی این کار را انجام بدهم زیرا معتقدم وقتی تنهایی کاری را انجام می‌دهم، می‌توانم آن را به خوبی مدیریت کنم. در این مدت شنیدم که چند شخص و گروه اعلام کرده‌اند که من در این مسیر کمک به زلزله‌زدگان به آنها پیوسته‌ام اما همین‌جا و از همین تریبون اعلام می‌کنم واقعیت ندارد. من تنها با گروه خودم فعالیت می‌کنم.

وی ادامه داد: به محض آنکه از سفر خارج از کشور بازگشتم، همراه با تورج اصلانی و مهدی اصلانی که در فیلم «سوت پایان» با هم همکاری کرده بودیم، به کرمانشاه سفر کردم تا از نزدیک مناطق زلزله‌زده را مشاهده کنم و ببینم چه کمکی را می‌توانیم انجام دهیم. در این سفر از سرپل ذهاب و سایر مناطق زلزله‌زده بازدید کردم و با گروه‌های مردم‌نهاد که در آن منطقه فعالیت می‌کردند، گفتگو کردم و متوجه شدم در این مناطق کودکان و نوجوان‌هایی زندگی می‌کنند که والدین خود را در زلزله از دست داده‌اند و هم مشکل مسکن دارند و هم فضایی برای گذران اوقات خود ندارند.

کریمی ادامه داد: سال پیش در سالروز زلزله بم به این شهر سفر کردم و یکی از مکان‌هایی که دیدم؛ منزلی بود به نام خانه فرهنگ که در آنجا تعدادی از کودکان بازمانده از زلزله بم در این سالها زندگی کرده بودند و امروز در حال فارغ‌التحصیل شدن بودند. تابستان امسال و قبل از زلزله نیز همراه با تعدادی از سینماگران؛ کارگاه‌هایی را در شهر سُنقُر برگزار کرده بودم. آنجا دیدم در این مناطق پتانسیل خوبی از لحاظ هنری و انسانی وجود دارد.

این بازیگر افزود: پس از بازدیدها و بررسی‌ها، به این نتیجه رسیدم که می‌توان در کرمانشاه محلی را راه‌اندازی کرد و مکانی را ساخت که همزمان هم به گروهی پناه و سکونت بدهد و هم پذیرای هنرمندانی باشد که می‌توانند فعالیت کنند. فکر کردم با ساخت خانه فرهنگ می‌توان هم فعالیت فرهنگی انجام داد و هم استعدادها را شناخت و به شکوفا شدن آنها کمک کرد. ساخت این خانه‌های فرهنگ در مناطق زلزله‌زده از نگاه من بسیار مبرم و ضروری است زیرا مردم در این مناطق نه تلویزیون دارند، نه سینما و نه نه هیچ سرگرمی دیگری. وقتی به این شهرها می‌رویم فقط مردمی را می‌بینیم که در چادرها نشسته‌اند و هیچ کاری انجام نمی‌دهند جز غصه خوردن.

وی ادامه داد: طرحی که مدنظر داریم یک طرح چند منظوره است که هم فرهنگسراست و هم محلی برای اسکان و نگهداری کودکان و نوجوانان. اولین مرحله از ساخت این مکان که گرفتن زمین است، در حال انجام است و در اواخر مراحل قانونی قرار دارد. متراژ این زمین هم حدود دو هزار متر است و نقشه ساختمان نیز تهیه شده است.

کریمی عنوان کرد: قبل از راه‌اندازی و ساخت این فرهنگسرا و خانه فرهنگ، ما با همراهی کمپین احداث خانه‌های فرهنگ و هنر همراه شدیم که مجموعه‌ای از هنرمندان و فعالان فرهنگ و هنر در این زمینه اقدام به آموزش مربیان بومی می‌کنند. ساخت هفت کانکس را برنامه‌ریزی کرده‌ایم که در مناطق مختلف به صورت سیار مستقر می‌شود و امکانات کاملی دارد و به نوعی خانه فرهنگ سیار خواهد بود. هنرمندان کرمانشاهی هم با حضور در این خانه‌های فرهنگ‌ سیار برنامه‌های مختلفی همچون شعرخوانی، نقاشی و تئاتر انجام می‌دهند و همزمان می‌توانند اسکان موقت پیدا کنند. بزودی اولین کانکس از این هفت کانکس نیز به بهره‌برداری می‌رسد.




«کامیون»⇐فصل صفر «پایتخت»؟؟؟/انتقام تورج اصلانی از تنابنده؟؟؟

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر:

منفی: انتقام تورج اصلانی-فیلمبردار اثر- از محسن تنابنده که متهمش کرده بود به سرقت ایده «پایتخت»؟؟
منفی: فصل صفر «پایتخت»! به جای نقی معمولی سعید آقاخانی نشسته و به جای لهجه شمالی، کردی!
منفی: ریتم کند و کشدار فیلم که حتی اگر 45 دقیقه از آن هم حذف شود باز اتفاقی نمی‌افتد؟ چرا؟ چون کارگردان دلش نیامده از راشهای زائدش دل بکند؟

 دیالوگ: (از زبان نیکی کریمی در نقش خودش و با ریشخند به ژستهای بشردوستانه سلبریتیهای علاف در فضای اشتراکی)
–شما ایزدی هستی؟ داعش با شما چکار کرده؟

پلان:
تبدیل اتاق کامیون به خانه به سبک «پایتخت»!

کاراکتر:
راننده کامیون با بازی سعید آقاخانی! آقاخانی برخی جاها به تیپ نزدیک می‌شود اما سعی زیادی دارد که با تسلط بر گویش و زبان بدن شخصیت خلق کند.




بعد از فریادهای احمد نجفی در شورای اکران⇐حالا انتقادات بی‌پرده نیکی کریمی از آشفتگی اکران⇐همه ما به فیلمسوزی معترضیم!!/نزدیک به ۹۰ سالن توسط افرادی خاص قبضه شده و سهم امثال من فقط ۱۵ سالن است!

سینماروزان: باز شدن ورودی اکران در نیمه دوم سال که منجر شد به روی پرده رفتن همزمان ده‌ها فیلم و پایین آمدن کف فروش اغلب فیلمها شد، ماههاست با انتقادات سینماگران مختلف از محمد نیک‌بین و حسین فرحبخش تا حبیب اسماعیلی و علیرضا داوودنژاد و مهدی صباغ‌زاده و محمد احمدی و… مواجه شده است.

به گزارش سینماروزان همین سه روز قبل بود که فریادهای احمد نجفی در گلایه از وضعیت پیش آمده برای اکران فیلمش در آستانه جشنواره را شاهد بودیم؛ فریادهایی که با واکنش شورای اکران مبنی بر محفوظ بودن پیگیری حقوقی انتقادات نجفی همراه شد!!!

اما این داستان سر دراز دارد و حالا نیکی کریمی بازیگر-کارگردان سینماست که به گلایه از فیلمسوزی پرداخته است.

کریمی که در فصل پاییز فیلمی به نام «آذر» را که خودش تهیه‌کننده‌اش بود، روی پرده فرستاد با اشاره به سختیهای فعالیت بخش خصوصی در سینما به «شرق» گفت: درحال‌حاضر در سال جاری با ماجراهایی که برای پخش و اکران پیش آمده؛ مثل «فیلم‌سوزی» قضیه کمی پیچیده است. دولت هم سروکاری با این قضیه ندارد. پخش‌کننده است که انتخاب می‌کند و سینماها، شورای صنفی، این مداخله‌ها و تمام اتفاقاتی که می‌افتد؛ نه‌تنها من؛ بلکه همه بچه‌ها داریم بازنگری می‌کنیم که چه فیلمی باید بسازیم تا بتوانیم ادامه بدهیم. این موضوع برای بخش خصوصی، مثل من، که به جایی وابسته نیستند،

نیکی کریمی که در «آذر» نقش اصلی را هم ایفا کرده ادامه داد: نه‌تنها من بلکه همه ما به این حالتی که به آن «فیلم‌سوزی» می‌گویند، معترضیم. نزدیک به ٩٠ سالن از قبل از سوی برخی‌ افراد و فیلم‌های‌شان قبضه شده! به من و امثال من فقط ١٥ سالن می‌دهند.




روایت داریوش مهرجویی از آنها که می‌خواستند تمام نسخه‌های «پری» را بسوزانند

سینماروزان: داریوش مهرجویی در ابتدای دهه هفتاد فیلمی به نام «پری» را با اقتباس از داستان کوتاه «یک روز خوب برای موزماهی» نوشته «جروم دیوید سالینجر» نویسنده آمریکایی به تهیه کنندگی امیرحسین شریفی ساخت.

به گزارش سینماروزان پیش از این شنیده هایی طرح شده بود درباره درگیری حقوقی مهرجویی با وکلای سالینجر در چرایی اقتباس از اثر او و حالا داریوی مهرجویی درباره چند و چون این ماجرا به «اعتماد» گفت: قرار بود فيلم «پري» اكران جهاني شود. در يك برنامه اكران ١٠ فيلم در نيويورك، فيلم «پري» هم اكران شد. روزنامه‌ها هم درباره فيلم و ارتباطش با داستان‌هاي سالينجر نوشتند و يادم مي‌آيد‌ روزنامه «نيويورك‌تايمز» هم عكس بزرگ نيكي كريمي را چاپ كرد و مقاله مفصلي هم درباره من و اقتباس فيلمم از سالينجر نوشت. وكلاي سالينجر هم متوجه شدند و اعتراض‌ها شروع شد. حتي مي‌گفتند كه فيلم را بايد سوزاند، چون بدون اجازه ساخته شده.

مهرجویی ادامه داد: برداشت من از اين داستان‌ها بسيار رقيق و ظريف بود. من براي ساختار و فضاي فيلمنامه از آن استفاده كردم و در واقع براساس آنچه دريافتم از اين داستان‌ها بود، داستاني ديگر نوشته بودم. كار متداول و معمولي كه هميشه اتفاق مي‌افتد و از آثار مختلفي چنين برداشتي انجام مي‌شود، مثلا از آثار شكسپير و… منتها وكلا معتقد بودند كه بايد فيلم سوزانده شود.

این کارگردان درباره اینکه چرا با خود سالینجر در این باره حرف نزده بیان کرد: سالينجر نويسنده‌اي دور از جمع بود و هميشه غايب. فرصتي هم دست نداد. فقط وكلايش بودند كه سنگش را به سينه مي‌زدند. جالب اينكه همزمان با اين اتفاق، كپي دي‌وي‌دي فيلم در كاليفرنيا بيرون آمده و هركسي ديده بود، تعريف مي‌كرد.

 




واکنش کارگردان «آذر» به پرسشهای مبتنی بر اختلافات میان او و نیکی کریمی⇐واقعا متحیرم که چرا نام من به عنوان کارگردان مخدوش شده؟!/این میزان تبلیغات بر موتورسواری نیکی کریمی به مخاطب آدرس غلط می‌دهد/نمی‌دانم چرا از ظرفیت امثال پژمان جمشیدی برای تبلیغات استفاده نشد؟!/امیدوارم پاسخ مناسبی برای رفتارهایشان داشته باشند!

سینماروزان: فیلم «آذر» تهیه کننده ای به نام نیکی کریمی دارد که یک تنه کوشیده با راه اندازی اکرانهای مردمی و استفاده از اسپانسرینگ اپلیکیشنی متمول و برندی کره شرایط دیده شدن فیلمش را فراهم آورد.

به گزارش سینماروزان یک آسیب این تلاشهای یک‌تنه بی توجهی به کارگردان جوان اثر محمد حمزه ای و برخی بازیگران نظیر حمیدرضا آذرنگ و پژمان جمشیدی و فرید سجادی حسینی بوده است به گونه ای که در هیچ یک از اکرانهای مردمی اینها حضور پررنگ نداشته اند.

محمد حمزه ای در گفتگو با «اعتماد» گلایه های خود را از رفتار تهیه کننده اعلام کرده است.

« آذر» فيلم بسيار پرحاشيه‌اي است كه اين روزها هر چه مي‌گذرد انگار حواشي آن بيشتر هم مي‌شود. به عنوان كارگردان كه در راس اين فيلم قرار داريد چه نظري در مورد اين حواشي داريد؟

ببينيد من به عنوان يك فيلمساز حالا پيش‌تر به عنوان كسي كه ساليان بلندي در پشت صحنه سينما فعاليت مي‌كردم و بعدتر فيلمسازي را در حوزه‌هاي بلند و كوتاه تجربه كردم ميلم به سمتي است كه بتوانم اثري را در آرامش توليد و به نتيجه برسانم؛ اما وقتي خواه ناخواه گرفتار برخي از حواشي اين مدلي مي‌شويم بايد ببينيم ريشه اين حواشي كجاست. من به عنوان كارگردان اين فيلم طي يك سال گذشته تمام تلاشم را كردم اين ماجراهايي كه از زمان توليد گريبانگير «آذر» بود دست‌كم از طريق من نباشد تا جايي كه شده تلاش كردم و مقابل اين ماجراها ايستادم؛ اما الان واقعا متحيرم كه چه كسي ازاين ميزان حاشيه ايجاد شده سود مي‌برد و آيا متوجه اين نيستم كه همچنان ممكن است اين ماجراها سلامت اكران فيلم را به مخاطره بيندازد و باعث شكل‌گيري ذهنيت و هاله‌اي از انرژي منفي نزد مخاطب شود. نمي‌دانم بالاخره كي بناست اين داستان مديريت شود به هر حال خود من حرف‌هاي زيادي را نگه داشتم و تا به اينجا هنوز عنوان نكردم تا بيش از اين حواشي بسط داده نشود، ولي برخي رفتارها موجب مي‌شود كه به هر حال برخي صحبت‌ها عنوان شود كه به نظر من در مجموع اين شكل خوبي ندارد.

پرسشي كه اين چند وقته ايجاد شده اينكه چرا شما در مراسم‌هاي عمومي‌‌كه براي فيلم برگزار مي‌شود حضور نداريد، اسم‌تان هم در تيزرهاي فيلم نيست يا اگر هست خيلي كمرنگ است؛ انگار كه فيلم كارگردان ندارد.

(مي‌خندد) فكر مي‌كنم علت نبود من را شخص تهيه‌كننده كه اين برنامه‌ها را طراحي مي‌كند بايد جواب بدهد. در خصوص تيزرها هم اين را خودم نديدم ولي شنيدم؛ در حال پيگيري هستم كه ببينم مشكل از كجاست كه نام من به عنوان كارگردان به اين شكل مخدوش و كمرنگ شده، اميدوارم دوستاني كه با حقوق معنوي كارگردان اينگونه برخورد مي‌كنند پاسخ مناسبي براي اين كار خود داشته باشند.

 

فيلم «آذر» از بازيگران چهره شناخته شده زيادي بهره مي‌‌برد. به عنوان مثال تنها در يك سكانس از پژمان جمشيدي استفاده كرديد و نكته جالب اينكه از اين بازيگران براي تبليغات فيلم هيچ بهره‌اي برده نشده…

ببينيد با توجه به اينكه قصه «آذر» يك بازيگر محوري زن و دو بازيگر مكمل آن سن بالا بودند از ابتدا تصميم بر اين بود حتي براي نقش‌هاي كوچك كار با توجه به اينكه فيلمنامه كامل نبود از دوستان شناخته‌شده‌تري استفاده كنيم تا حضور اين رفقا با توجه به توانايي و تجربه‌شان هم به قوام و موقعيت كاراكترها و فضاي فيلم كمك كند و از همه مهم‌تر بتوانيم از تمام پتانسيل اين افراد به عنوان بازيگران اين فيلم براي داشتن يگ گروه بازيگران در خور و ويترين مناسب هنگام اكران و تبليغات بهره ببريم تا شايد بتوانيم گروه متنوعي از مخاطبين را جذب كنيم، در نتيجه به فروش و برگشت سرمايه هم فكر كرده باشيم؛ ولي زمان اكران عمومي تا به الان كه وارد هفته سوم شديم نمي‌دانم با چه استراتژي‌اي اين اتفاق نيفتاد و براي معرفي فيلم «آذر» از تمام ظرفيت حضور دوستان بازيگر استفاده نشد كه براي خود من هم مثل شما سوال بود كه آيا كسي كه اين تصميم را گرفته براي تبليغات به تبعات آن فكر كرده يا خير.

در مصاحبه‌اي كه چند روز گذشته از شما خواندم شما به حواشي مربوط به بدلكار فيلم از جنبه تبليغي نگاه كرديد كه باعث ديده شدن فيلم مي‌شود. بازيگر فيلم شما در طول فيلم نهايت ١٠ دقيقه روي موتور مي‌‌نشيند اما پوستر فيلم حكايت ديگري دارد. پرسش من اينجاست كه آيا به هر طريقي مخاطب را بايد به سالن كشاند؟ البته منظور تنها فيلم آذر نيست. بعضا ديده مي‌شود فيلمسازان از تحريم‌هاي ارگان‌ها در جهت دعوت مردم براي ديدن فيلم‌شان بهره مي‌‌برند كه اين به نظر مي‌‌رسد راه درستي براي جذب مخاطب نيست.

خير؛ من در آن مصاحبه‌اي كه شما به آن اشاره مي‌كنيد نگفتم اين حواشي باعث ديده شدن فيلم مي‌شود؛ بلكه تعبير من اين بود در اين سينما اين گونه است كه ظاهرا برخي از نمد اين حواشي براي خود كلاهي مي‌سازند كه فيلم‌شان بيشتر مورد توجه قرار گيرد. در صورتي كه درآن مورد به خصوص ماجرا آن بدلكار خانم به نظرم مي‌‌رسد اصلا به نفع فيلم نيست و بيشتر نتيجه عكس در ذهن مخاطب ايجاد مي‌كند كه يكي هم همين مساله موتورسواري است كه اين ميزان مانور و تبليغ رو موتور سوار شدن ممكن است از پايه آدرس غلط به مخاطب بدهد و باعث سرخوردگي شود. چون مخاطب عملا وقتي به ديدن فيلم مي‌نشيند با اثري مواجه مي‌شود كه اصلا مساله قهرمان فيلم موتورسواري نيست و اين شكل فيزيكي موتورسواري به فراخور آن قصه است كه در آن صحنه شخصيت آذر ناگزير به موتور سواري مي‌شود. فكر مي‌كنم اين ماجرا را تهيه‌كننده بايد پاسخگو باشد نه من فيلمساز.

 




ادعاهای توأم با گلایه مربی موتورسواری نیکی کریمی⇐حامی مالی «آذر» یک شرکت تولید موتورسیکلت است/نیکی کریمی از اینکه گفتم من بدلکار او هستم، ناراحت شد!!/نه دستمزدم را پرداخت کرد و نه حتی برای رونمایی فیلم دعوت کرد/دیگر با هیچ بازیگری همکاری نمی‌کنم

سینماروزان: از جمله فیلمهای اکران شده در گروه آزاد «آذر»است به تهیه کنندگی نیکی کریمی. نیکی کریمی که برای اولین بار در این فیلم، تهیه فیلم با حضور کارگردانی به جز خودش را تجربه کرده کوشیده در یک هفته‌ای که از اکران می گذرد شرایطی را فراهم آورد تا فیلم در کانون توجهات قرار گیرد و شاید اینکه فیلم با وجود اکران در گروه آزاد نزدیک به 200 میلیون در یک هفته فروخته ناشی از تلاشهای نیکی کریمی باشد.

به گزارش سینماروزان نیکی کریمی خود ایفاگر نقش زنی مظلوم در «آذر» است که بعد از مرگ همسر به دنبال آن است که با گردانندن پیتزافروشی زندگیش را بگذراند اما با مانعی به نام پدرشوهر مواجه میشود. نیکی کریمی در بخشهایی از فیلم خود سوار بر موتور به پخش پیتزا هم می پردازد؛

برای ایفای این بخشهای فیلم این بهناز شفیعی از چهره های توانمند موتورسواریست که به نیکی کریمی کمک کرده اما شفیعی در گفتگو با «قانون» به گلایه از کریمی پرداخته که علیرغم تلاشهایش برای یاد دادن موتورسواری با برخورد سرد کریمی چه به هنگام فیلم در جشنواره و چه حالا حین اکران عمومی مواجه شده است.

بهناز شفیعی با اشاره به حمایت مالی یک شرکت تولید موتورسیکلت از «آذر» بیان داشت:  من از نيكي كريمي گله زيادي دارم. قرار بود براي اكران اين فيلم از عوامل دعوت شود اما من را دعوت نكردند. حتي نيكي كريمي در پيج اينستاگرامي خود، تيزرهاي اين فيلم را گذاشت اما مربي و بدلكار را معرفي نكرد. حامي مالي اين فيلم شركتي به نام انرژي موتور بود و از آنجايي كه من با اين شركت همكاري مي‌كنم، تمام آموزش‌هاي موتورسواري و بدلكاري بر عهده من بود اما در نهايت نه براي جشنواره از من دعوت شد و نه دستمزدم را پرداخت كردند.

شفیعی درباره اینکه چرا با پیگیری دستمزدش را دریافت نکرد اظهار داشت: به مدير توليد زنگ زدم. آن‌ها گفتند ما هزينه‌ها را پرداخت كرده‌ايم؛ به نيكي كريمي زنگ بزنيد. به او زنگ زدم اما نتوانستم به نتيجه‌اي برسم. همين موضوع سبب شد در يك فيلم سينمايي ديگر بازي كنم كه نقش خودم را در آن فيلم دارم و بدلكار يا مربي شخص ديگري نيستم. تجربه تلخي كه از اين فيلم داشتم، سبب شد تا قيد همكاري با ديگر بازيگران را بزنم و خودم بازي كنم.

وی پیرامون برخوردهای نیکی کریمی اظهار داشت: يك مدت من را در اينستاگرام بلاك كرده بودند و پس از مدتي آنبلاك كردند. هيچ پاسخي به من ندادند اما فكر مي‌كنم از اينكه گفته بودم من بدلكار او هستم ناراحت شده زيرا گفته بود اين موضوع را به هيچ‌كس نگويم. اينكه چرا بايد دروغ بگويم را نمي‌دانم اما تمام جذابيت فيلم «آذر» براي من اين بود كه خودم متولد آذر هستم. اين فيلم در آذر ساخته و در همين ماه نيز اكران شد. به همين دليل من قبول كردم كه به عوامل اين فيلم كمك كنم اما در آخر هيچ نتيجه‌اي براي من نداشت. ضمن اینکه نیکی کریمی از من خواسته بود که به کسی نگویم بدلکار او هستم تا فکر کنند خودش موتورسواری کرده.

بهناز شفیعی خاطرنشان ساخت: پول نمي‌خواهم ولي از نظر حرفه‌اي بايد مرا دعوت مي‌كردند كه در اكران حضور داشته باشم يا به عنوان مربي و بدلكار معرفي مي‌شدم اما اين اتفاق رخ نداد. انتظار داشتم در تبليغاتي كه براي اين فيلم‌ها انجام مي‌شود، نام من را نيز ذكر كنند اما در عمل اين اتفاق رخ نداد.




آیا این مصداق بارز غش در معامله نیست؟⇐طراحی پوسترهای شنگول برای فیلمهای تلخ؛ از «سارا و آیدا» تا «آذر»+عکس

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: تصويري كه پوستر‌ها از چند فيلم در حال اكران در سينماها ارائه مي‌كنند هيچ همخواني‌ای با محتواي فيلم‌ها ندارد و اگر كسي صرفاً به خاطر نماي شاد و پر انرژي پوستر يك فيلم به تماشاي آن بنشيند، از آنچه مي‌بيند متعجب خواهد شد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» در اصطلاحات فقهي و مسائل حقوقي، احكامي درباره «غش در معامله» وجود دارد. در بخشي از تعاريف «غش در معامله» آمده است: پنهان كردن چيزي كه مورد معامله نيست در كالاي مورد معامله، مانند مخلوط كردن آب با شير، نشان دادن وصف و ويژگي خوب در كالاي مورد معامله، در حالي كه واقعيت آن چيزي ديگراست، مانند پاشيدن آب بر سبزي براي تازه نشان دادن سبزي‌هاي كهنه و مانده.
اين تعبير فقهي به آنچه در موضوع فيلم‌هاي غمگين با پوسترهاي شاد مي‌گذرد، شباهت زيادي دارد. پوستر چيزي را به مخاطب القا مي‌كند كه عملاً در فيلم نيست و اگر باشد هم تأثيري بر روح كلي فيلم ندارد؛ كاري كه از نظر حرفه‌اي اشتباه است.
«متيو كارپنتر» كارشناس استراليايي تبليغات در مقاله‌اي با عنوان «7 عنصر طراحي پوستر فيلم‌هاي بزرگ» به طور مشروح به نكاتي كه در طراحي پوستر فيلم بايد به آنها توجه شود، پرداخته و تأثير طراحي خوب يك فيلم را بر ميزان فروش آن فيلم بيان كرده‌است.
در بخشي از اين مقاله مي‌خوانيم: تأثيرگذارترين پوسترهاي فيلم‌ها، نمادين هستند و تم درونمايه‌ اخلاقي و نمايشي فيلم را نشان مي‌دهند، بدون اينكه به گفتن متوسل شوند.
آنها از تصويرسازي استفاده مي‌كنند. حالا اين تصويرسازي مي‌تواند كلوزآپ بازيگر وحشت‌زده‌ فيلم باشد يا پوتين رزمنده‌ فيلم، منظورم استفاده از تصوير يك شيء از فيلم است كه تا حدودي تم فيلم را نشان مي‌دهد يا يك گرافيك ساده، اين روش مي‌تواند تأثيرگذاري، جلب‌توجه و علاقه‌مندي را به يكباره ايجاد كند.
بهزاد خورشيدي، گرافيست و طراح پوستر فيلم نيز مي‌گويد: پوسترها شناسنامه و هويت ماندگار فيلم‌ها هستند. آنها به ظاهر ساده و قابل دسترس به نظر مي‌آيند، ولي به طور حتم تأثير بسزايي در جذب مخاطب سينما خواهند داشت. تلاش براي جذب مخاطب به سينما از طريق پوستر‌هاي حرفه‌اي، مانند آنچه در مورد فيلم‌هاي «آذر» و «سارا و آيدا» يا خيلي فيلم‌هاي ديگر با درونمايه تلخ اما پوستر‌هايي شاد رخ داده است، نشان مي‌دهد تهيه‌كننده يا كارگردان سينما بر لزوم اينكه مخاطب به دنبال اثري شاد و انرژي‌آور در سينما است، احاطه دارند،اما اين احاطه داشتن و حرفه‌اي‌گري را صرفاً در طراحي و تدوين پوستر لحاظ مي‌كنند و در زماني كه فيلمنامه فيلم در حال نگارش است يا وقتي فيلم جلوي دوربين مي‌رود، خبري از آنچه بايد رخ مي‌داده نيست. فيلمساز تا پيش از طراحي پوستر هر كاري مي‌خواسته انجام داده و شايد آگاهانه مي‌دانسته چيزي كه مي‌سازد براي مردم عادي و مخاطباني كه سينما را به چشم تفريح نگاه مي‌كنند، خوشايند نيست، اما به هر دليل نخواسته يا نتواسته است فضاي فيلم را به سمت ذائقه مخاطب بچرخاند و المان‌هاي پرفروش شدن فيلم را در آن بگنجاند.
قضيه ولي در زمان اكران فيلم در سينما‌ها متفاوت شده و تازه حساب و كتاب و دخل و خرج به ميان آمده و فيلمساز متوجه شده كه به هر نحوي بايد مردم را ترغيب كند كه فيلم را تماشا كند. اينجاست كه طراحان پوستر‌ها سليقه به خرج مي‌دهند و از ميان معدود سكانس‌هاي فيلم كه قابليت جلب‌توجه و انرژي‌آفريني در بيننده را داشته، استفاده  و پوستري طراحي كرده‌اند كه 180 درجه با آنچه در فيلم قرار است ديده شود، متفاوت است. در اينجا بايد از تهيه‌كننده فيلم اين سؤال را پرسيد كه چرا اين همه شادابي پوستر را در زمان ساخت فيلم به كار نبرده‌ايد؟ آيا نمي‌شد فيلم هم به زيبايي پوستري باشد كه از آن تهيه شده است؟ آيا فيلمساز پاسخگوي مخاطباني خواهد بود كه صرفاً بر اساس تماشاي پوستر فيلم و به اميد ديدن يك اثر دلپذير به سينما رفته‌اند و چيزي كه تماشا كرده‌اند مصداق «غش در معامله» بوده!
پوسترهای کاملا شاد فیلمهای با درونمایه تلخ
پوسترهای کاملا شاد فیلمهای با درونمایه تلخ




با همکاری برندی که برای بهنوش بختیاری کلی حاشیه ساخت⇐سیروان خسروی برای نیکی کریمی می‌خواند+فیلم و عکس

سینماروزان: سیروان خسروی با اجرای ترانه ای، در موزیک ویدئویی مرتبط با فیلم «آذر» به تهیه کنندگی نیکی کریمی و کارگردانی محمد حمزه ای حضور پیدا کرد.

به گزارش سینماروزان قرار است این موزیک ویدئو همزمان با اکران «آذر» در آذرماه رونمایی شود.

در تیزر پشت صحنه این موزیک ویدیو برند عطری دیده میشود که همکاری تبلیغاتی با آن برای بهنوش بختیاری حاشیه‌ساز شد و حتی شایعاتی را شکل داد مبنی بر ممنوع التصویری این بازیگر.(اینجا را بخوانید)

در «آذر» نیکی کریمی، حمیدرضا آذرنگ، فرید سجادی حسینی، هستی مهدوی، مهران نائل، شیرین آقاکاشی، مائده طهماسبی، پریسا هاشم پور، مانیا علیجانی و لیلا زارع با حضور پژمان جمشیدی و هومن سیدی به ایفای نقش می پردازند.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: برای خودم فکرهایی داشتم، آرزو داشتم، می خواستم قهرمان بشم، می خواستم اون چیزی که جامعه بهم تحمیل می‌کنه رو کنار بزنم.

فرزین عابدینی و نیکی کریمی سرمایه گذاران این فیلم هستند.

برای تماشای تیزر پشت صحنه کلیپ «آذر» اینجا را ببینید.

سیروان خسروی-آذر

سیروان خسروی در حال ضبط کلیپ «آذر»