1

صرفه‌جویی حدودا ۳۰میلیاردی ارشاد بابت تعطیلی کرونایی فقط دو محفل بودجه‌خوار!+عکس

سینماروزان: باورش سخت است ولی در همین روزهایی که مدام مدیران مملکتی از فشارهای اقتصادی و کمبود بودجه می‌گویند و در این کمبود بودجه هم بیش از همه جا بر اهالی فرهنگ فشار می‌آید یک صرفه‌جویی ۳۰میلیاردی فقط در حیطه فرهنگ روی داده!

به گزارش سینماروزان این صرفه‌جویی نتیجه شیوع کروناست!!! چطور؟ تعطیلی کرونایی محافلی مانند نمایشگاه کتاب و جشنواره جهانی رویهم صرفه‌جویی ۳۰میلیاردی را شکل داده.

عاطفه جعفری در فرهیختگان گزارش داده که ۲۳میلیارد و ۴۲۰میلیون صرفه‌جویی بابت عدم برگزاری نمایشگاه کتاب شکل گرفته و ۹میلیارد و ۵۰۰میلیون صرفه‌جویی بابت عدم برگزاری جشنواره جهانی(؟) فجر!

درمجموع ۳۲میلیارد و ۹۲۰میلیون صرفه‌جویی شکل گرفته بابت همین دو فقره صرفه‌جویی که می‌توان از آن برای اعطای تسهیلات مناسب به اهالی فرهنگ و هنر استفاده کرد.

تازه این فقط صرفه‌جویی ناشی از تعطیلی دو محفل است و درنظر بگیرید با توجه به ادامه شیوع کرونا که منجر خواهد شد به تعطیلی تعداد بیشتری جشن و جشنواره و نمایشگاه، یقینا رقم صرفه‌جویی چند برابر خواهد شد و البته اگر این صرفه‌جویی‌ها برای کمک به اهالی هنر صرف شود لااقل تا چند ماه دعای خیری ویژه نصیب مدیران هنری خواهد شد.

هزینه‌های برگزاری آخرین ادوار نمایشگاه کتاب و جشنواره جهانی فجر
هزینه‌های برگزاری آخرین ادوار نمایشگاه کتاب و جشنواره جهانی فجر




روایت قابل تأمل رسانه اصلاح‌طلب از صف طویل نوجوانان ایرانی برای خرید کتابهای مصور ژاپنی با ارز آزاد!!+شرایط فروش کتابهای «ممنوعه» به نوجوانان

سینماروزان: در همه سالهای برگزاری نمایشگاه کتاب به قدر کفایت درباره غرفه‌های ناشران ایرانی نمایشگاه شنیده ایم و خوانده ایم اما کمتر پیش آمده درباره مخاطبان غرفه‌های ناشران خارجی و علاقمندیهای آنها یک کار رسانه ای دقیق انجام شود.

روزنامه اصلاح طلب «اعتماد» در گزارشی به قلم یکی از حاضران در غرفه های ناشران خارجی روایت قابل تأملی را ارائه داده از طیف سنی حاضران در این غرفه ها که اغلب نوجوانانی را تشکیل داده که از آنها با عنوان آینده سازان این ملک نام برده میشود؛ آینده سازانی که صفی طویل می بستند برای خرید کتابهای مصور ژاپنی یا زندگینامه خوانندگان غربی یا مجموعه کتاب «بازی تاج و تخت»!

در روزگاری که مدیران با فیلتر تلگرام به خیال خود به دنبال اصلاح آموزه های غلط هستند عطش نوجوانان برای خواندن محصولاتی کاملا منتج از فرهنگ غرب درسها برای مدیران دارد.

متن گزارش «اعتماد» را بخوانید:

چندي پيش به پيشنهاد يكي از دوستانم كاري را در نمايشگاه كتاب قبول كردم؛ در بخش ناشران خارجي. دوستم اصرار داشت كه يك مستندساز بايد از پس هر كاري بر بيايد تا قادر باشد فيلم بسازد. به هر حال من بدون اطلاع چنداني از جزييات كار آن را پذيرفتم.

روز چيدمان با غرفه‌اي ٣٠٠ متري، خالي و با ميليون‌ها كارتن پر از كتاب روبه‌رو شدم. پرسنل آنجا عموما مردهاي جوان زير ٣٠ سال بودند كه همگي يا تازه از دانشگاه فارغ‌التحصيل شده بودند يا در حال گذراندن دوران سربازي بودند تا به قول خودشان بتوانند فلنگ را ببندند و سمت و سويي بروند. تعداد پرسنل خانم تنها دو نفر بود. ساعت كاري، نامحدود و نامشخص بود كه عموما از ٩ صبح آغاز مي‌شد و اتمامش دست صاحب غرفه بود. روزي ١٢ الي ١٦ ساعت كار، عموما ايستاده.

داخل كارتن‌ها، كتاب‌هاي ناشران خارجي از جمله كمبريج، آكسفورد، تاشن، راتلج، بلك ويل، كيمز‌اند هادسن، هايدون، ورد وورث، فيدن، پنگون، وينتيج، آكتاپوس، بلومز بري، لونلي پلنت و خيلي‌هاي ديگر ديده مي‌شد؛ اما نصف بيشتر كارتن‌ها را كتاب‌هاي مصور نوجوانان پر كرده بود. كميت استريپ‌هاي ماروِل شامل انتقام‌جويان جديد (New Avengers) اسپايدرمن، كاپيتان امريكا، بتمن، سوپرمن، ايكس‌من، ولورين، آيرونمن، هالك، چهار شگفت‌انگيز، مرد مورچه‌اي، ثور، دكتر استرنج، بي‌باك، گروه محافظين كهكشان و پانيشر. ماروِل به نام مارول كاميكس (Marvel Comics) كه قبلا تحت نام شركت انتشاراتي تايملي شناخته مي‌شد در سال ۱۹۳۹ تاسيس شد. كمپاني امريكايي عرضه‌كننده كتاب كميك كه در صنعت سينما و تلويزيون هم بسيار فعال است. اكثر اتفاقات كميك‌هاي مارول در دنياي خيالي رخ مي‌دهد كه با نام دنياي مارول شناخته مي‌شود و شهرهاي واقعي مانند نيويورك‌سيتي، لس‌آنجلس و شيكاگو در راس آن قرار دارند. دانستن اين اطلاعات بر هر سينما دوستي واجب است و اصلا عجيب نيست؛ اما من تمام اين اطلاعات را به شكل كامل‌تر و با جزييات دقيق‌تر از خواننده‌هاي نوجوان هر روزه نمايشگاه كتاب تهران مي‌شنيدم. ديدن اين همه مارول شايد آنقدرها هم برايم عجيب نبود كه ديدن هزاران مانگاي ژاپني بسيار عجيب به نظر مي‌رسيد. مانگا به معني صنعت كميك استريپ در كشور ژاپن بسيار پررونق است. كميك استريپ در اصل متعلق به كشور امريكا بوده است كه در خلال جنگ جهاني وارد ژاپن شده يعني از سال ١٩٥٠؛ و بايد گفت كه ژاپني‌ها آنقدر در اين صنعت پيشرفت كردند كه صحنه را از امريكايي‌ها گرفتند و مانگا را تبديل به يك جور نماد فرهنگي و هنري كشور خودشان كرده‌اند. شخصيت‌هاي (ضد قهرمان‌هاي) كميك استريپ‌هاي امريكايي عموما خشن بوده و درصحنه‌ها ي پراكشن و پر خشونت ظاهر مي‌شوند در حالي كه شخصيت‌هاي مانگاهاي ژاپني عموما لطيف و احساساتي هستند. آن هم به شكلي اغراق‌آميز. از همان اغراق‌هايي كه در شخصيت كارتون‌هاي ژاپني به وفور از كودكي شاهد بوديم. چشم‌هاي درشت و گرد، دهان و بيني كوچك؛ اما نكته قابل توجه محبوبيتي است كه اين شخصيت‌ها بين ژاپني‌ها پيدا كردند. مردم ژاپن به همان شيوه اغراق‌آميز مانگاهاي‌شان، مانگا مي‌خوانند و انتشارات بي‌شماري در كشورشان به چاپ مانگا اختصاص دارد؛

اما اينجا درست در قلب تهران، نه در توكيو، نوجوانان ايراني و نه ژاپني درست در روز اول نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران، رأس ساعت ٩ صبح درست يك ساعت قبل از گشايش درهاي سالن ناشران خارجي، در مصلاي تهران، صف‌هاي طويلي تشكيل داده بودند. به محض باز شدن درها، نوجوان‌هاي ١٢ تا ١٨ ساله در جلوي غرفه تجمع كرده بودند و مانگاهاي ژاپني را با سرعت بر مي‌داشتند. هر كدام چند جلد در دست‌شان گرفته بودند. خيلي‌ها تعداد مانگاهايي كه برداشته بودند آنقدر زياد بود كه چانه‌شان را روي كتاب‌هاي تلنبار شده روي دست‌شان گذاشته بودند. صداي همهمه تمام غرفه ٣٠٠ متري را گرفته بود. دختر پسرهاي نوجوان با شور و هيجان داشتند مانگا انتخاب مي‌كردند. اسم‌هاي شخصيت‌هاي ژاپني را از بر بودند. همه از ناروتو حرف مي‌زدند. همه به دنبال كامل كردن مجموعه خود بودند. صفي طويل از دم در غرفه تا صندوق تشكيل شده بود. ازاسامي ژاپني ناروتو اوزوماكي، ساسوكه اوچيها، ساكورا هارونو، كاكاشي هاتاكه و هوكاگه‌ها حرف مي‌زدند. از مانگايي به نام دِسو نوتو يا دفتر مرگ كتاب‌هايي با ورق‌هاي سياه رنگ نوشته تسوگومي اوبا و طراحي تاكشي اوباتا. نوجوان‌ها با چنان غلظت و لهجه‌اي اين اسامي را به زبان مي‌آوردند كه به گمانم، انگار تعدادي ژاپني وارد غرفه شده بودند و داشتند مانگا‌ها را درو مي‌كردند؛ اما اشاره به اين موضوع خالي از لطف نيست كه اين كتاب‌ها با ارز غير دولتي، در شرايط كنوني قيمت نابسامان ارز، با پوندي ٨ هزار تومان فروخته مي‌شد و نوجوان‌ها بن‌هاي كتاب‌شان و تمام پس اندازشان را تمام و كامل خالي مي‌كردند! در ضمن فروش پايين مجموعه كتاب‌هاي مصور تن‌تن كه براي خواننده ايراني ٦٨٠ هزار تومان رقم مي‌خورد و فروش بالاي كتاب‌هاي واركرفت يا هنر جنگ كه نام يك مجموعه بازي ويديويي به همين نام است، نيز قابل توجه بود.

در بخش سينما وموسيقي هم جنجالي بر پا بود. كتاب‌هاي نفيس انتشارات تاشن و فيدن و آكتاپوس با جلدهاي جذاب لوندي مي‌كردند. زندگي نامه‌هاي گروه‌هاي موسيقي از جمله پينك فلويد، لدزپلين، ديويد بويي و كويين و زندگي نامه كارگردان‌هايي چون استنلي كوبريك، وودي آلن و بازيگراني چون رابرت دنيرو، جاني دپ و آدري هپبرن و آلبوم عكس فيلم پدرخوانده از جمله پر فروش‌ترين‌ها بودند.

با وجود قيمت‌هاي هنگفت، كتاب‌هاي استنلي كوبريك، بين خواننده‌هاي ايراني، يكي از پرفروش‌ترين‌ها بود. كتاب‌هاي مراحل ساخته شدن ۲۰۰۱: اديسه فضايي، ناپلئون، فيلمي كه كوبريك هرگز نساخت، اما كتابي ضخيم كه بانك اطلاعاتي عظيمي درباره‌ ناپلئون فراهم كرد. خواننده‌هاي ايراني با عشق اين كتاب را ورق مي‌زدند و دقت و وسواس كوبريك را تحسين مي‌كردند. كارتني عظيم دربالاي قفسه كتب سينمايي خودنمايي مي‌كرد. دو كتاب نفيس درباره فيلم راننده تاكسي مارتين اسكورسيزي. كتابي كه تنها چند نسخه محدود از آن در دنيا موجود است و يكي از آن نسخه‌ها درست همين جا بود. در تهران.

باورش كمي سخت است اما حقيقت داشت. نوجوان‌هاي ١٥، ١٦ ساله پينك فلويد را خيلي خوب مي‌شناختند. درست است كه اين گروه در سال ١٩٦٥ تشكيل شده و حالا سال ٢٠١٨ است. به قول يكي از همين نوجوان‌ها، چه ربطي دارد! از جلد كتاب‌ها عكس مي‌گرفتند و ساعت‌ها در جلوي قفسه‌ها مي‌نشستند و با دوستان‌شان كتاب ورق مي‌زدند و بلند بلند ترانه‌هاي پينك فلويد را مي‌خواندند و اما گروه‌هايي چون متاليكا، نيروانا و ريديوهِد در بخش كتاب‌هاي به اصطلاح «ممنوع» پشت قفسه‌ها خاك مي‌خوردند. هر نوجواني كه سراغ آنها را مي‌گرفتند از نظر پرسنل غرفه انگار كلمه خيلي بدي به زبان آورده. بايد اول سر تا پاي نوجوان بررسي مي‌شد و بعد در خلوت‌ترين گوشه پنهان غرفه مي‌نشست درحالي كه سه، چهار پرسنل جلوي او ايستاده بودند تا او اجازه ورق زدن پيدا مي‌كرد؛ اما او دليل اين همه سختگيري را اصلا نمي‌فهميد. اينطور بود كه مي‌توانست از چشم سانسورچي‌هاي نمايشگاه در امان بماند. اشاره به جمع‌آوري توپ هري پاترو چوب جادويي‌اش كه در زمره اسباب‌بازي‌ها قرار مي‌گرفت خالي از لطف نيست كه از نظر جناب سانسورچي‌ نماد ترويج فرهنگ جادوگري بين نوجوانان بود!

فروش مجموعه رمان ترانه يخ و آتش آنقدر زياد بود كه قابل‌توجه است. نخستين كتاب اين مجموعه بازي تاج‌وتخت (گيم آو ترونز) نام دارد. خيلي‌ها به دنبال نقشه وستروس مي‌گشتند و مرتب سوال مي‌كردند: «مي‌شه تو انبار رو ببينين؟» و ما مدام تكرار مي‌كرديم «موجود نيست»؛ اما وستروس كجاست؟ داستان سريال گيم آو ترونز عموما در قاره وستروس رخ مي‌دهد. وستروس بي‌شباهت به قاره امريكاي جنوبي نيست با مساحتي در حدود ٧ ميليون مترمربع كه بخش‌هاي زيادي از آن هنوز كشف نشده. بخش شمالي‌اش بسيار سرد است و بخش‌هاي زيادي از آن هنوز كشف نشده. عموما در اين سرزمين فصل‌ها نظم خاصي ندارند. ١٠ سالي است كه تابستان است. مردم از آمدن زمستان مي‌ترسند. چراكه ممكن است به همين درازا باشد. در روزهاي آخر نمايشگاه قيافه سرباز وظيفه‌اي كه تا كمر خم‌شده بود و در حال خواندن كتاب بازي تاج‌وتخت بود هنوز در خاطرم است.

باوجود تمام كاغذهايي كه از طرف نمايشگاه كتاب به دروديوار چسبانده شده بود، مبني بر فروش دلار به نرخ ٤٢٠٠، يورو ٥٢٠٠ و پوند ٦٩٠٠؛ اما كتاب‌ها به نرخ ارز روز به فروش مي‌رسيد. يادم مي‌آيد يكي از روزها، از صبح تا غروب هرچند دقيقه يك‌بار از فاصله قفسه معماري تا نقاشي تا سينما تا انيميشن به فاصله چند دقيقه يك‌بار قيمت‌ها تغيير مي‌كرد. اگر كسي كتاب پينك فلويد را صبح ٢٥٤ هزار تومان خريد كه خريد وگرنه نرخش نزديكي‌هاي غروب به ٢٨٠ هزار تومان افزايش پيدا مي‌كرد. اگر كتاب هري پاتر ٨ پوند است با پوند ٨٠٠٠ تومان، ٦٤٠٠٠ تومان مي‌شود كه با ٢٠ درصد تخفيف نمايشگاه تا پنجاه‌ويك هزار تومان مي‌رسيد. از همه فجيع‌تر اينكه روزي كه پوند به ٩ هزار تومان رسيد، كتاب‌ها با همان نرخ فروش رفت. گاهي احساس مي‌كردم در صرافي يا طلافروشي كار مي‌كنم نه در بخش ناشران خارجي نمايشگاه كتاب. اين در حالي است كه بعد از اعتراض تعداد زيادي از خواننده‌ها، درست در روز آخر كتاب‌ها را با پوند ٥٢٠٠ ارايه دادند. اين بدين معني است كه بسياري از خواننده‌ها كه در روزهاي قبل كتاب خريده بودند بدجوري ضرر كرده بودند!

به‌هرحال نمايشگاه كتاب است و شگفتي‌هاي خودش را دارد. ياد حرف دوست فرهيخته‌ام افتادم كه مي‌گفت يك مستندساز بايد به هر گوشه‌اي سر بزند!




محمود دولت‌آبادی در تازه‌ترین گفتگوی خود بیان کرد⇐ فقط یک بار از من دعوت شد به نمایشگاه کتاب بروم و رفتم/ بعد از آن دعوتى نشده و من هم نرفته‌ام!/ از بركت توجهات عاليه‌ وزارت ارشاد محتمل است كتابى جعلى با عنوان «زوال كلنل» (ترجمه، تقلب، تخريب و چاپ با حروف فارسي!) در نمايشگاه به اشخاص ناآگاه فروخته شود

سینماروزان/ندا آل‌طیب: محمود دولت‌آبادي براي همه كتابخوان‌ها چهره جذابي است؛ نويسنده‌اي كه با رمان‌هايش خاطرات مشترك زيادي را در ذهن همه ما ساخته، از «كليدر» تا «جاي خالي سلوچ» و «روزگار سپري شده مردم سالخورده»، «سلوك»، «آن ماديان سرخ يال» و… نويسنده‌اي كه آوازه شهرت و اعتبارش فراتر از مرزهاي وطن رفته وآثارش به زبان‌هاي مختلفي همچون انگليسي، ايتاليايي، فرانسوي، آلماني، عربي، هلندي، سوئدي و… ترجمه شده‌ است.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «اعتماد» طبيعتا همه آنان كه با آثار و شخصيت‌هاي اين نويسنده خاطره دارند علاقه‌مندند گاهي هم به خلوت او سرك بكشند و دريابند كه نويسنده مورد علاقه شان چگونه به هستي و امورات آن مي‌نگرد و شايد كتاب «اين گفت و سخن‌ها» پاسخي براي همين كنجكاوي‌ها باشد. اين كتاب دربر دارنده چندين گفت‌وگو با دولت‌آبادي است كه در نشريات گوناگوني منتشر شده بود كه اكنون از سوي نشر «چشمه» منتشر و در قالب يك كتاب به چاپ رسيده است و يكي از آثار تازه‌اي است كه در نمايشگاه كتاب تهران ارايه شده است.

هرچند كه انتشار اين كتاب خبري خوشحال‌كننده براي دوستداران دولت‌آبادي است اما همچنان جاي خالي «زوال كلنل» اثر توقيفي او رخ‌نمايي مي‌كند و آقاي نويسنده همچنان اين احتمال را مي‌دهد تا باز هم نسخه‌هاي جعلي اين اثر منتشر شود. به انگيزه عرضه كتاب «اين گفت و سخن‌ها» در نمايشگاه كتاب تهران گپ و گفتي كوتاه با او داريم.

به عنوان نخستين پرسش يكي از نقاط ضعف ما نبود و كمبود منابع مكتوب درباره چهره‌هاي صاحب نام كشور است و هميشه اين سخن مطرح مي‌شود كه ما ملتي شفاهي هستيم و در مكتوب كردن تجربيات چهره‌هاي سرشناس كشورمان كم‌كاري مي‌كنيم. آيا كتاب «اين گفت و سخن‌ها» به نوعي زندگي نامه يا تاريخچه شفاهي درباره شماست؟

بله، متاسفانه تا اكنون ما ملتى بيشتر شفاهى بوده‌ايم و علت تاريخي آن از اين بابت بوده و شايد هنوز هست كه امر كتابت منحصر به بخش يا قشر نازكى از جامعه بوده است، اما از آستانه‌ مشروطيت به اين سو- اگر شده با حداقل‌هاى چاپ و انتشار كتاب و روزنامه، گرايش به سمت بيرون آمدن از موقعيت شفاهى به تدريج پديد آمده و در حال رشد بوده و هست با وجود همه‌ مضايق- البته در گذشته‌هاى دور زندگي‌نامه‌نويسى در سطح وزارت وجود داشته كه ازميان رفته بود تا دوران معاصر. خوشبختانه در اين روزگار به جبر تاريخ بسيارى از رجال و شخصيت‌هايى كه نقش قابل توجهى در دوره خودشان داشته‌اند، زندگينامه‌نويسى رونق يافته و اين بسيار خوب است. اما مجموعه‌ «اين گفت و سخن‌ها» هيچ شباهتى به زندگى نامه ندارد، بلكه بيشتر به بيان نقطه نظرهاى تجربى- آموختگي من مربوط مى‌شود، عمدتا در زمينه‌ى ادبيات با نيم‌نگاهى به مسائل اجتماعى و بعضا سياسى تا آنجا كه به حدود و حوزه‌ى حرفه‌اى من مربوط مى‌شود. بديهى است باورهاى من نسبت به مقولات مربوطه در «اين گفت و سخن‌ها» آمده است.

هميشه درباره زندگي و ديدگاه‌هاي افراد مشهور و چهره‌هاي ملي جامعه كنجكاوي زيادي وجود دارد و مردم علاقه‌مندند به زواياي پنهان زندگي آنان مانند ديدگاه‌شان نسبت به مسائل سياسي و اجتماعي، مرگ، عشق، تنهايي و… آگاه شوند. كتاب «اين گفت و سخن‌ها» چقدر به اين كنجكاوي پاسخ مي‌دهد؟

بستگى به هوشمندي خواننده دارد كه چه ميزان كنجكاو پيدا كردن پاسخ براى جواب‌هايش باشد، فكر مى‌كنم هر آنچه درباره مقولات عام معاصر به حرفه من مربوط مى‌شود، پرداخته شده است. در مواردى دقيق‌تر و در مواردى هم عميق‌تر؛ شايد بايد مى‌گفتم كه اين گفت‌وگوها در مسيرى حدودا بيست ساله كه از جانب اشخاص گوناگون انجام گرفته، به گزين شده و الزام چاپ آنها وجود داشته است، زيرا به بسيارى پرسش‌هاى پراكنده‌اى كه ازجانب اشخاص كنجكاو، اينجا و آنجا – مستقيم يا غيرمستقيم- عنوان مى‌شود، پاسخ مى‌دهد، به خصوص در بابِ چند و چون زندگي و كار در جامعه‌اى اينچنين كه همه‌ تجربه‌اش كرده‌ايم و داريم تجربه مى‌كنيم.

انتخاب اين بيست و چهار گفت‌وگو براي انتشار در اين كتاب بر چه اساس و مبنايي بوده است؛ به عبارت ديگر اين گفت‌وگوها چه ويژگي‌هايي داشتند كه براي اين كتاب انتخاب شدند؟

فكر مى‌كنم بيست و پنج گفت‌وگو باشد. بله، بيست و پنج تاست. انتخاب‌شان هم مبناى خاصّى نداشته، فكر مى‌كنم توجه شده كه مواردى مكرر نباشند كه البته ممكن است بازهم سوال يا جوابى شبيه در كتاب ديده شود؛ همين. ويژگى‌شان هم چنانچه در بالا ذكر كردم همين عرصه كار و زندگى و عقايد و باورهاى آدمى است در كسوت نويسنده‌اى در كشورِ ما ايران و در جامعه و نظام سياسى‌اى كه با آن و در آن به سر مي‌بريم!

اگر بخواهيد از جاي خالي برخي آثارتان در نمايشگاه كتاب امسال ياد كنيد، كدام اثر شما هست كه جايش در نمايشگاه كتاب تهران خالي است؟

متاسفانه چندى است كه ديگر نمايشگاه كتاب نرفته‌ام و اكنون هم دقيقا نمى‌دانم كدام يك از آثار مُجاز من در نمايشگاه در معرض ديد هست يا نيست. حدس مى‌زنم كه منطقا تمام آثار مجاز در نمايشگاه و در غرفه‌هاى ناشران باشد، اما يقين دارم سه عنوان از آثار من كه مجوز نشر نيافته‌اند در نمايشگاه هم نيستند و آن سه عنوان عبارتند از: كلنل، طريق بسمل شدن و عبور از خود. البته از بركت توجهات عاليه‌ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى محتمل است كتابى جعلى با عنوان زوال كلنل (ترجمه، تقلب، تخريب و چاپ با حروف فارسي!) در نمايشگاه به اشخاص نا آگاه فروخته شود كه باز هم تاكيد مى‌كنم آن كتاب به صورتى كثيف و رذيلانه وارد بازار شده و ربطى به اثر ادبي من ندارد!

اگر اجازه دهيد يكي دو پرسش هم درباره نمايشگاه كتاب تهران مطرح كنم، برخي نويسندگان معتقدند نمايشگاه بيشتر ويتريني براي ناشران است و خيلي نمي‌تواند ويتريني براي آثار نويسندگان باشد. ارزيابي شما در اين زمينه چيست؟

متاسفانه من از چند و چون امور مربوطه اطلاع ندارم، گرچه اگر هم ويترينى براى ناشران باشد باز هم به نويسنده يا نويسندگان مربوط مى‌شود، چون نويسندگان درون كتاب‌هاى‌شان هستند كه در ويترين‌ها به نمايش گذاشته شده.

يكي از اموري كه نمايشگاه كتاب مي‌تواند به عنوان برنامه‌اي جذاب براي مخاطبان خود تدارك ببيند اين است كه نشست‌هايي را براي گفت‌وگو و تبادل نظر مستقيم ميان خوانندگان كتاب با نويسندگان و مترجمان مطرح، برگزار كند. چراكه بسياري از خوانندگان كتاب علاقه‌مندند تا از نزديك با نويسندگان مورد علاقه خود گفت‌وگو كنند. نمايشگاه كتاب تهران چقدر اين فرصت گفت‌وگو را فراهم مي‌كند؟ آيا از شما دعوت مي‌كنند تا در اين نشست‌ها حضور داشته باشيد و با خوانندگان آثارتان گفت‌وگو كنيد؟

يك بار از من دعوت شد كه بروم نمايشگاه كتاب و رفتم و آن سالى بود كه يك بانوى نويسنده از كويت آمده بود و ازمن دعوت شد كه بروم سالن اهل قلم و باشم در جلسه‌ آن بانوى نويسنده همسايه‌ى جنوبي كشورمان و رفتم. بعد از آن دعوتى نشده و من هم نرفته‌ام، مگر يك بار به مناسبت معرفي كتابى از آقاى دكتر مجابى در غرفه‌ ناشر كتاب. البته اينكه شما معتقد هستيد نمايشگاه محل گفت‌وگو و آشنايى نويسندگان با خوانندگان ايشان است، نكته منطقى، معمول در همه‌ى نمايشگاه‌هاي كتاب دنيا و درست است؛ اما اينجا متاسفانه از اين بابت هم ظاهرا لنگش‌هايى داريم ما و نمى‌دانم آيا چنان ديدارهايى با نويسندگان منسوب به نظام هم انجام مى‌گيرد يا آنها هم عطايش را به لقايش بخشيده‌اند. اما تا آنجا كه به من مربوط مى‌شود جواب سوال شما «نه» است. خير، ترجيح اين بوده كه درنمايشگاه كتاب نباشم و من هم اصرارى براى بودن نداشته‌ام و ندارم.

 




از ازدواج سفید تا آزادی‌های یواشکی در نمایشگاه کتاب

سینماژورنال: رضا استادی روزنامه‌نگار و نویسنده که مدیریت سایت مستقل “سینماپلاس” را برعهده دارد از انتشار جدیدترین اثر خود در قالب یک مجموعه داستان طنز خبر داد.

به گزارش سینماژورنال رضا استادی که خالق دو رمان «بدون تو غیرممکن بود» و «هیچ‌وقت نامزد نبودیم» بوده، سومین اثر خود را که شامل 15 داستان طنز با مضامین اجتماعی است، به رشته تحریر درآورد.

 این نویسنده در توضیح این کتاب به “ایبنا” گفت: «در طول سال‌های اخیر سوژه‌ها و قصه‌های زیادی بوده که قصد داشتم آن‌ها را برای عرضه در سینما و تلویزیون بنویسم اما به دلیل برخی مشکلات، ترجیح دادم ابتدا این آثار در قالب داستان منتشر کنم و سپس فیلمنامه‌ آن‌ها را بنویسم.»

استادی با اشاره به تغییر شیوه‌های زندگی اظهار کرد: «جامعه ما در چند سال اخیر با تحولات عجیب و پیچیده‌ای مواجه بوده است. گسترش شبکه‌های اجتماعی، شکل‌گیری سبک‌های جدید و خاصی از زندگی مانند ازدواج سفید و آزادی‌های یواشکی، همچنین تأثیر اتفاق‌های سیاسی و پدیده‌های جدید اجتماعی بر زندگی فردی، مسائلی است که در این سال‌ها با آن‌ها مواجه بودیم.»

وی ادامه داد: «در اثر تازه‌ام بازتابی از این شرایط در قالب 15 داستان با زبانی طنز به تصویر کشیده شده است. اغلب این داستان‌ها در طول دو سال گذشته نوشته شده و نثری ساده دارد. مخاطب آن‌ها نیز عامه مردم و علاقه‌مندان به داستان‌های فارسی هستند. بر همین اساس زاویه دید روایت داستان‌ها نیز اول‌شخص و سوم شخص بوده و از پیچیدگی‌های تکنیکی در این آثار خبری نیست.»

 به گفته استادی، این اثر که هنوز نام قطعی آن مشخص نشده است، برای عرضه در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران آماده خواهد شد.




اعلام آمادگی قالیباف برای برگزاری نمایشگاه کتاب در دو مکان جدید

  سینماژورنال: چند ماهي به برگزاري نمايشگاه كتاب نمانده است و با آنكه شهردار تهران سال گذشته در اختتاميه نمايشگاه به صورت تلويحي به وزير ارشاد قول داد تا نمايشگاه بعدي در باغ كتاب برگزار شود، اما اين موضوع با نزديك شدن به برگزاري اين رويداد بين‌المللي هنوز در هاله‌اي از ابهام قرار دارد.
به گزارش سینماژورنال و به نقل از “اعتماد” از هشت سال پيش كه نمايشگاه كتاب به مصلاي تهران نقل مكان كرد، اين مكان قرار بود تنها جايي موقت براي آن باشد و هر سال مسوولان وقت درباره جابه‌جايي اين مكان سخن راندند، مكان‌هايي چون شهر آفتاب و باغ كتاب براي برگزاري نمايشگاه مطرح شدند اما راه به جايي نبردند. يك بار دوري راه بهانه شد و يك بار كوچكي مكان. اما انگار وزير ارشاد مصمم است هر طور شده نمايشگاه كتاب را در خانه جديدي برگزار كند. خانه‌اي كه مي‌تواند نمايشگاه را از خانه‌ به دوشي سال‌هاي گذشته‌اش رها كند.
علي جنتي روي حرف‌هاي آقاي شهردار حساب باز كرده است، در نمايشگاه قرآن نيز به قول محمدباقر قاليباف براي برگزاري نمايشگاه در باغ كتاب استناد كرد و قول داد كه با توجه به حرف‌هاي شهردار نمايشگاه سال آتي در باغ كتاب برگزار شود.

باغ کتاب؛پروژه ای که سالها ساختش طول کشید
پروژ‌ه‌اي كه سال‌ها ساخت آن طول كشيده و با آنكه علي‌اكبر اشعري مدير اين پروژه گفته بود كه اين مكان وسعت كافي براي برگزاري نمايشگاه كتاب را ندارد، اما مسوولان مصر هستند كه اين رويداد را در اين مكان برگزار كنند. مكاني كه در سال‌هاي گذشته نيز موضوع برگزاري نمايشگاه كتاب در آنجا مطرح شده بود اما هر بار با بررسي نقص‌هايي كه اين فضا دارد برگزاري اين نمايشگاه در آن رد شد.
البته آنچه قاليباف در آن مراسم گفت به اين معنا بود كه تا زمان آماده‌سازي شهر آفتاب فعلا نمايشگاه را در تپه‌هاي عباس آباد برگزار كنند و به وزير ارشاد قول داد كه نمايشگاه آينده در باغ كتاب برگزار شود. وزير ارشاد اين را هم گفت كه: «مصلاي تهران واقعا جاي برگزاري نمايشگاه نيست و ان‌شاءالله در فضاي مناسبي در منطقه عباس‌آباد بتوانيم آن را برگزار كنيم و همچنين براي سال‌هاي بعد هم ما از آقاي قاليباف انتظار داريم كه بتوانند با همياري مجموعه‌هاي ديگر مثل وزارت صنعت، معدن و تجارت و موسسه نمايشگاه‌هاي بين‌المللي، مجموعه شهر آفتاب را به عنوان مكاني آبرومند براي نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران و درخور نام جمهوري اسلامي ايران تكميل و تجهيز كنند.»

حتی اگر باغ کتاب آماده باشد نمایشگاه در آن برگزار نمی شود
چندي پيش علي‌اكبر اشعري در گفت‌وگو با «اعتماد» تصريح كرده بود كه حتي اگر باغ كتاب آماده باشد نمايشگاه كتاب آينده قطعا در اين مكان برگزار نخواهد شد.

او در اين گفت‌وگو حرف‌هاي آقاي وزير را براي برگزاري نمايشگاه كتاب در باغ كتاب نوعي تسامح دانسته بود و با تفسير حرف‌هاي جنتي گفته بود كه شايد منظور او فضاي باز باغ كتاب بوده است كه اين موضوع هم عملي نيست چرا كه اين روزها عمليات گودبرداري در آنجا در حال انجام است. اشعري تاكيد كرده بود كه باغ كتاب هنوز آماده نيست و مبلمان آن هنوز چيده نشده است. به گفته او «اين طور ساختمان‌ها را وقتي مي‌سازند يك گروه ناظر هست كه عيوب را بايد برطرف كنند كه اين اتفاق هنوز نيفتاده است.» او البته تاكيد كرده بود كه من چيزي نشنيده‌ام كه بخواهند نمايشگاه كتاب را آنجا برگزار كنند. از سوي ديگر در شوراي سياستگذاري تاجايي كه مي‌دانم بين شهر آفتاب و مصلي يكي را در نظر دارند.

اشعري در همان گفت‌وگو تاكيد كرده بود كه فضاي باغ كتاب سي‌هزار متر است و اگر وزير اين حرف را زده باشد به نظرم با تسامح زده است.

اعلام آمادگی شهرداری برای برگزاری نمایشگاه در دو مکان جدید
حالا با گذشت چند ماه از حرف‌هايي كه بين شهردار و وزير ارشاد رد و بدل شده است، اشعري به مهر گفته كه شهرداري تهران براي برگزاري نمايشگاه كتاب تهران در دو مكان اعلام آمادگي كرده است؛ يكي شهر آفتاب و يكي تپه‌هاي عباس‌آباد.
او خبر داده است كه جنتي نامه‌اي خطاب به قاليباف نوشته و منتظر پاسخ نهايي است و تا اين لحظه پاسخي از طرف شهرداري مشخصا داده نشده است. از طرف ديگر كارهاي كارشناسي براي ارزيابي اين مكان‌ها در حال انجام است. از آنجا كه مشخص نيست آيا مي‌توان نمايشگاه كتاب تهران را با كيفيتي مطلوب در اين دو مكان پيشنهادي برگزار كرد، لذا هنوز مكان برگزاري نمايشگاه كتاب تهران قطعي نشده است. ضمن اينكه همزمان وزارت ارشاد هم برگزاري نمايشگاه سال آينده را در مصلي، تا اين لحظه رد نكرده است. آقاي وزير حالا منتظر جواب آقاي قاليباف به نامه‌اش كه هنوز هيچ پاسخي به اين نامه داده نشده است.




“باغ کتاب” آماده بهره‌برداری است/آیا نمایشگاه کتاب به “باغ کتاب” منتقل خواهد شد؟

سینماژورنال: داستان انتقال نمايشگاه كتاب به خانه‌اي دايمي انگار تمامي ندارد. از زماني كه محسن پرويز، معاون فرهنگي در سال ٨٦ بالاخره دلش را به دريا زد و نمايشگاه كتاب را به مصلا انتقال داد؛ دوباره چند سال بعد بحث‌هاي انتقال نمايشگاه به جايي ديگر قوت گرفت.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “اعتماد” يك روز شهر آفتاب مطرح مي‌شد و يك روز باغ كتاب. در اين ميان هر كسي پيشنهادي در آستين داشت تا نمايشگاه را به آنجا انتقال دهند اما با گذشت هشت سال ماندن در مصلا همچنان اين بحث به جايي نرسيده تا اينكه محمدباقر قاليباف در مراسم اختتاميه بيست و هشتمين نمايشگاه كتاب تهران خطاب به وزير ارشاد و ديگر حاضران در سالن گفت: بياييد قول بدهيم سال آينده، بيست و نهمين نمايشگاه كتاب تهران در تپه‌هاي عباس‌آباد برگزار شود كه فضايي ١٣٠ هزار متر مربعي و بسيار زيبا، متنوع و استاندارد دارد. همين حرف كافي بود تا دوباره بحث انتقال نمايشگاه كتاب قوت بگيرد. بر مبناي همين حرف‌ها بود كه علي جنتي، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي از قول شهردار تهران سخن به ميان آورد و گفت كه شهردار قول داده است با آماده‌سازي ۱۳۰ هزار متر مربع از مجموعه باغ موزه و باغ كتاب، بيست و نهمين نمايشگاه بين‌المللي كتاب در اين مجموعه برگزار شود.

وزیر ارشاد: از شهردار تهران قول گرفتيم كه نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران هم در اين فضا برگزار شود

علي جنتي، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي چندي بعدتر كه در نمايشگاه بين‌المللي قرآن در باغ موزه و باغ كتاب برگزار مي‌شد، حضور يافته بود يك بار ديگر به قول آقاي شهردار اشاره كرد و با تاكيد بر مناسب و استاندارد بودن فضاي نمايشگاهي مجموعه باغ موزه و باغ كتاب تهران براي برپايي نمايشگاه قرآن، گفت: نه تنها فضاي باغ موزه دفاع مقدس و باغ كتاب براي برگزاري نمايشگاه قرآن مناسب است بلكه ما از شهردار تهران قول گرفتيم كه نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران هم در اين فضا برگزار شود.

اما جنتي همان موقع هم خودش مي‌دانست كه اين فضا هنوز آماده نشده و در همان روز ديدار از نمايشگاه بين‌المللي قرآن گفته بود در حال حاضر تنها نزديك به ۵۰ هزار مترمربع از اين مجموعه آماده‌سازي شده است كه در اختيار نمايشگاه قرآن قرار گرفته است. بنابراين براي رسيدن به ميزان فضاي مورد نظر كار زيادي بايد صورت بگيرد.

مدیر پروژه باغ کتاب: وزیر با تسامح حرف زده است

با اينكه بسياري فكر مي‌كردند كه نمايشگاه سال ٩٥ قرار است در باغ كتاب برگزار شود اما علي‌اكبر اشعري، مدير اين پروژه چيز ديگري مي‌گويد و حرف‌هاي آقاي وزير را براي برگزاري نمايشگاه كتاب در باغ كتاب را نوعي تسامح مي‌داند.

او با تفسير حرف‌هاي وزير مي‌گويد كه شايد منظور آقاي جنتي فضاي باز باغ كتاب بوده است كه اين موضوع هم عملي نيست چرا كه اين روزها عمليات گودبرداري در آنجا در حال انجام است. اشعري تاكيد دارد كه باغ كتاب هنوز آماده نيست و مبلمان آن هنوز چيده نشده است. به گفته او «اين طور ساختمان‌ها را وقتي مي‌سازند يك گروه ناظر هست كه عيوب را بايد برطرف كنند كه اين اتفاق هنوز نيفتاده است.»

او البته تاكيد دارد كه من چيزي نشنيده‌ام كه بخواهند نمايشگاه كتاب را آنجا برگزار كنند. از سوي ديگر در شوراي سياستگذاري تاجايي كه مي‌دانم بين شهر آفتاب و مصلا يكي را در نظر دارند.

اشعري مي‌گويد كه فضاي باغ كتاب سي هزار متر است و اگر وزير اين حرف را زده باشد به نظرم با تسامح زده است. با اين چيزهايي كه مطرح مي‌شود به نظر مي‌رسد داستان «باغ كتاب» قرار نيست به اين زودي‌ها به نتيجه برسد.

امکانات ویژه باغ کتاب که در تپه های عباس آباد واقع شده

از همان روزهايي كه محل برگزاري نمايشگاه‌ بين‌المللي كتاب تغيير كرد، بحث مكاني براي برگزاري دايمي نمايشگاه‌هاي كتاب وجود داشت، جايي كه تمام سال مخاطباني كه شامل علاقه‌مندان به كتاب، مديران، ناشران و پژوهشگران مي‌شوند به آن سر بزنند و منتظر گردهمايي بزرگ ناشران نباشند. البته قرار است باغ كتاب امكاناتي داشته باشد كه جست‌وجو درباره يك موضوع، كتاب، نويسنده يا ناشر را راحت‌تر مي‌كند و ديگر مانند نمايشگاه‌هاي كتاب نيست كه هركسي به دنبال كتابي خاص يا نويسنده مشخص باشد و نداند به كدام غرفه يا ناشر بايد سر بزند اين همان كاربري است كه اشعري درباره آن حرف مي‌زند؛ برگزاري نمايشگاه‌هاي تخصصي در باغ كتاب.

باغ كتاب تهران در تپه‌هاي عباس‌آباد واقع شده‌ است، جايي كه از شرق با كتابخانه ملي ايران، از شمال شرقي با فرهنگستان‌هاي علوم، زبان و ادبيات فارسي، از شمال غربي با باغ هنر و از غرب با باغ‌موزه دفاع مقدس همسايه است.

130 هزار مترمربع وسعت باغ کتاب

وسعت باغ كتاب تهران ۱٣۰ هزار مترمربع است كه ۶۵ هزار متر مربع آن ساختمان نمايشگاهي، تالارهاي همايش و اداري است و مابقي آن را فضاي سبز و يك درياچه مصنوعي تشكيل مي‌دهد. فضاي داخلي باغ كتاب تهران شامل ۱۶ سالن نمايشگاهي هر يك به مساحت ۲۰۰۰ متر مربع و در دو طبقه بنا شده است. قرار است باغ كتاب تهران پس از تكميل، به عنوان يك نمايشگاه كتاب دايمي در چهارفصل سال به نمايش و ارايه كتاب بپردازد.

ارديبهشت سال ۹۲ اشعري در حاشيه بيست و ششمين نمايشگاه كتاب تهران اعلام كرده بود پروژه بزرگ باغ كتاب همان سال و همزمان با هفته كتاب افتتاح مي‌شود.

اتفاقي كه رخ نداد و همچنان دو سال ديگر از آن تاريخ مي‌گذرد. باغ كتاب پروژه‌اي است كه از سوي بخش خصوصي اداره مي‌شود و مي‌خواهد خلأ بخش خصوصي و دولتي در حوزه كتابخواني را پر كند. يعني جايي كه بخش خصوصي توان و امكانات لازم و بخش دولتي هم دانش لازم براي اداره چنين مكاني را ندارد.

پروژه ای برای مشاركت جدي ميان ناشران و كتابفروشان

حبيب‌الله حبيبي، كارشناس پروژه باغ كتاب نيز همان سال گفته بود: «در جهان به ازاي هر يك ناشر سه كتابفروشي وجود دارد اما در ايران به ازاي هر سه ناشر يك كتابفروش داريم و از همين رو ويژگي‌هاي كافي براي عرضه ويترين مناسب آثار ادبي در كشور نداريم. اين پروژه سبب مي‌شود مشاركت جدي ميان ناشران و كتابفروشان ايجاد شود و به رونق اقتصادي نشر كمك كند و با توجه به مشكل مكاني برگزاري نمايشگاه كتاب در سال‌هاي متعدد تصميم براي ساخت اين پروژه قطعي شده و قرار است با ساخت مكاني مجزا و اختصاصي براي كتاب، عطش مردم براي خريد كتاب در طول سال تامين شود تا نمايشگاه بين‌المللي كتاب با ازدحامي كه حالا مي‌بينيم روبه‌رو نشود و كيفيت اين رويداد فرهنگي نيز افزايش پيدا كند.»

اشعري هم اعتقاد دارد: «پروژه باغ كتاب تهران براي رونق كار ناشران و كتابفروشان داير شده و نقش مكمل را در اين بخش ايفا مي‌كند و فروشندگان و ناشران هنگامي كه وارد اين شبكه مي‌شوند، مي‌توانند از نزديك‌ترين كتابفروشي در نزديكي خود مطلع شوند.»

مدیرعامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری: باغ کتاب آماده بهره برداری است اما نمی دانیم آن را به چه کسی تحویل دهیم

خليل راحتي، مديرعامل شركت توسعه فضاهاي فرهنگي شهرداري تهران در گفت‌وگو با «اعتماد» از پايان عمليات ساختماني باغ كتاب خبر داده و اضافه مي‌كند: «پروژه باغ كتاب در حال حاضر آماده بهره‌برداري است و وقتي بهره‌بردار مشخص شود، با ناشرهاي مختلف مذاكراتي صورت مي‌گيرد. اما با اينكه عمليات ساختماني كار تمام شده، هنوز به ما گفته نشده آن را به چه كسي تحويل دهيم.»

او در ادامه مي‌گويد: «امكانات جانبي كه براي باغ در نظر گرفته شده، مانند سالن‌هاي نمايش و همايش نيز حاضر هستند، البته يك سالن چندمنظوره نيز در نظر گرفته‌ايم كه نصب تجهيزات آن يك سال طول مي‌كشد و سال آينده آماده بهره‌برداي خواهد بود.»

هنوز هیچ چیز معلوم نیست

گرچه وزير ارشاد بعد از نمايشگاه كتاب سال گذشته اعلام كرد كه بالاخره نمايشگاه كتاب به باغ كتاب خواهد رفت اما با حرف‌هايي كه مدير پروژه زده هنوز اين مكان تحويل كسي داده نشده است معلوم نيست پروژه باغ كتاب به كجا مي‌رسد و بالاخره ايده نمايشگاه دايمي كتاب از چه زماني اجرا مي‌شود و نمايشگاهي كه لقب بين‌المللي را يدك مي‌كشد و يكي از پر‌بيننده‌ترين نمايشگاه‌هاي خاورميانه است كي بالاخره به خانه جديد خواهد رفت.