1

بعد از بیش از یک دهه⇐صدور پروانه ساخت یک فیلم حادثه ای برای فخیم زاده+صدور پروانه ساخت برای حاتمی کیا و حسن کاربخش

سینماروزان: شورای پروانه ساخت با ساخت سه فیلمنامه موافقت به عمل آورده که در میان آنها نام فیلمنامه تازه حاتمی کیا و همچنین فیلمنامه ای حادثه ای با نام “مشت در وقت اضافه” از مهدی فخیم زاده به چشم میخورد؛ فخیم زاده آخرین بار بیشتر از یک دهه قبل “همنفس” را ساخته بود که با محوریت بیماران روانی بود.

حسن کاربخش کارگردان آثاری نظیر “پرواز از اردوگاه” و “دیار عاشقان” نیز دو دهه بعد از آخرین فیلمش “ترور” پروانه ساخت یک کمدی با نام “بابامو بگیر” را گرفته است.

فیلمنامه های پروانه ساخت گرفته به شرح زیرند:

–” مشت در وقت اضافه” به تهیه کنندگی وکارگردانی مهدی فخیم زاده در ژانر اجتماعی(حادثه ای)

–“به وقت شام” به تهیه کنندگی محمد خزاعی و کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا در ژانر اجتماعی ( تحولات منطقه )

–“بابامو بگیر” به تهیه کنندگی و کارگردانی حسن کاربخش در ژانر اجتماعی (کمدی).




انتقادات تند و تیز مهدی هاشمی از «علی البدل»⇐فیلمنامه در شخصیت پردازی مشکل داشت/همه چیز تکه و پاره بود/از متن رضایت نداشتم/اگر میدانستم بازی نمیکردم/در تلویزیون افرادی حضور دارند که مأموریت آنها خراب کردن فیلمنامه‌هاست!

سینماروزان: مهدی هاشمی بازیگر سرشناسی که در سالهای اخیر فعالیتهای تلویزیونی اش بیشتر شده است نوروز امسال سریال «علی البدل» را روی آنتن داشت؛ سریالی که شباهتهای آن به «ایران برگر» بسیاری را به طرح این پرسش انداخت که آیا این ادامه همان کمدی-سیاسی است؟

در ابتدای پخش «علی البدل» گفتگویی از هاشمی منتشر شد که در آن از خوب بودن همه چیز در این سریال سخن گفته بود ولی نظردهی نهایی را منوط دانسته بود به پخش قسمتهایی بیشتر از سریال(اینجا را بخوانید) اما اکنون و بعد از پایان پخش سریال در گفتگو با «شرق» به شدت به گلایه از کیفیت پایین متن و فیلمنامه پرداخته است! در حالی که سرپرست نویسندگان این مجموعه محسن تنابنده بوده است.

متن گلایه های مهدی هاشمی را بخوانید:

پیش از این زمانی که درباره کیفیت فیلم‌نامه در مجموعه‌های تلویزیونی صحبت می‌کردیم، نقد شما بیشتر متوجه زمان بسیار کم برای نگارش فیلم‌نامه‌ها و در نهایت کیفیت پایین آنها بود، زمانی که پشت صحنه سریال «علی‌البدل» پخش شد و صحبت‌های شما درباره کلیت ساخت مجموعه را شنیدم، تصور می‌کنم در مرحله اول فیلم‌نامه‌ این سریال برای شما رضایت‌بخش بوده.
مشکلی که درباره فیلم‌نامه‌ها گفتم همچنان وجود دارد و در این سریال هم وجود داشت. صحبت‌های من در پشت صحنه سریال مربوط به چند قسمت ابتدایی بود و ذهنیتی درباره کلیت کار نداشتم چراکه متن هم‌زمان نوشته می‌شد و اینجا هم مشکلی که درباره کیفیت پایین سریال‌ها گفتم، وجود داشت. متأسفانه «علی‌البدل» هم دچار پراکنده‌گویی بود و در ١٣ قسمت، داستان تازه از قسمت هفت یا هشت سریال آغاز شد. برای ساخت این سریال زحمت زیادی کشیده شد، اما متأسفانه فیلم‌نامه در شخصیت‌پردازی مشکل داشت و همه‌چیز تکه و پاره بود و آخر هم ‌جور بدی تمام شد و من از متن رضایت نداشتم و برای من پخش ناامیدکننده‌ای بود. امیدوارم دفعات بعد به متن دقت بیشتری داشته باشند یا دست‌کم سعی کنند متن را هم‌زمان با تصویربرداری ننویسند.
‌پس می‌توان گفت همکاری خوبی برای شما نبود؟
گروه بسیار خوبی بود و آدم‌های بسیار خوبی کنار هم جمع شدند. اما اگر می‌دانستم روند داستان به این شکل است، بازی نمی‌کردم.
‌مدت‌هاست که درباره ارتقای کیفی مجموعه‌های تلویزیونی صحبت می‌شود و ظاهرا قصدي براي بهبود این شرایط وجود دارد، به نظر شما در سال‌های اخیر این پیشرفت ملموس بوده یا خیر؟
همان‌طور که اشاره کردید، قصد بهبود فیلم‌نامه‌ها هست، اما عملا هرآنچه دیده می‌شود افت کیفی فیلم‌نامه‌هاست. نمی‌دانم چرا متوجه نیستند فیلم‌نامه بخش بسیار مهمی از روند ساخت سریال است و باید بیشتر به آن بها داده شود و فیلم‌نامه خوب طبعا شوقی برای بازیگر ایجاد می‌کند تا تلاش بیشتری انجام دهد. از طرفی متأسفانه در سینما و تلویزیون افرادی حضور دارند که مأموریت آنها دست‌کاری فیلم‌نامه‌هاست و به‌نوعی مأمور خراب‌کردن فیلم‌نامه‌ها هستند و به بهانه تغییر در فیلم‌نامه، اساس و ساختار آنها را به هم می‌ریزند، کسانی که در طول کارشان یک فیلم‌نامه خوب ننوشته‌اند و وظیفه آنها تغییر فیلم‌نامه‌هاست! خب طبیعی است که نتیجه چه می‌شود؛ وگرنه فیلم‌نامه خوب کم نداریم.




چرا نگذاشتند گوهر خیراندیش در «علی‌البدل» ایفای نقش کند؟

سینماروزان: سریال نوروزی شبکه اول سیما با عنوان «علی البدل» در حالی به نیمه های خود رسیده است که شباهتهای متنی سریال به کمدی-سیاسی «ایران برگر» و موتیفهایی یادآور مجموعه آثار «صمد»پرویز صیاد در کانون توجه قرار گرفته است.

در این شرایط گوهر خیراندیش در گفتگویی با «فارس» از این گفته که بنا بود نقش یکی از خانهای این سریال را بازی کند اما به دلیل ترس از ایجاد مشکل این امر محقق نشده است.

خیراندیش گفته است: قرار بود نقش یکی از خان‌ها را در سریال «علی البدل» بازی کنم. با من تماس گرفتند گفتند نقش یکی از خان‌ها را بازی کنم که بسیار هم بامزه بود و بعد به دلیل اینکه ممکن بود مشکلاتی بوجود بیاید گفتند مادر تنابنده را بازی کن که نقش جذابی هم است. خیلی دوست داشتم با سیروس مقدم هم همکاری داشته باشم و حتی قرارداد هم بستم، اما دیگر زمان‌هایمان برای همکاری هماهنگ نشد. 

به گزارش سینماروزان اینکه پیشنهاد بازی در نقش یک خان زن از سوی کارگردان به خیراندیش داده میشود ولی از ترس ایجاد مشکل یک مرد این نقش را بازی میکند حکایت دارد از محافظه کاری گریبانگیر سریال سازان رسانه ملی که همچنان به جای اینکه بکوشند پیشرو باشند تلاش دارند در چارچوبهای ده ها بار امتحان شده قبلی حرکت کنند تا امتداد حضورشان در این مدیوم خدشه‌دار نشود.




مهدی فخیم‌زاده آب پاکی را روی دست خانه سینما ریخت⇐سینمای دولتی رییس دارد و صنف در آن معنایی ندارد!/خانه سینما از بالا شکل گرفته است و نه از طرف افرادی که منافع مشترک دارند!/بودجه خانه سینما هنوز هم از ارشاد می‌آید/عضو خانه سینما بودن یا نبودن هیچ فرقی نمی‌کند!

سینماروزان: هویت سندیکاها و صنفها در همه جای دنیا با خدمات رفاهی که برای اعضاء انجام می دهند گره خورده است اما تنها صنف سینمای ایران که بیشتر از دو دهه هم سابقه تأسیس دارد هنوز در اصلی ترین فعالیت صنفی که ارائه خدمات به اعضاء است مشکل دارد.

به گزارش سینماروزان مهدی فخیم زاده بازیگر و کارگردان سینمای ایران به تازگی در گفتگویی که در برنامه «چشم شب روشن» داشت به صراحت به انتقاد از عدم کارکرد واقعی این صنف اشاره کرد و اصلی ترین مسبب این انفعال را هم وابستگی بیش از حد صنف به دولت دانست.

این بازیگر  بیان کرد: در این زمینه یک اشتباهی شد و همچنان مسئولان پرهیز می‌کنند از این اشتباه، اما این ریلی که چیده شده هنوز هست. مشکلی در صنوف ما هست ولی این مشکل از جای دیگری نشأت گرفته.

وی ادامه داد: سینمای دولتی که دست‌اندرکاران آن همه توقع داشته باشند پول فیلم را از جایی بگیرند و با آن فیلم بسازند. این موضوع باعث می‌شود چنین سینمایی نتواند صنف داشته باشد. سینمای دولتی رییس دارد و صنف در آن معنایی ندارد.

فخیم زاده خاطرنشان ساخت داد: خانه سینما از طرف افرادی که منافع مشترک دارند ایجاد نشده بلکه از بالا شکل گرفته است. بودجه آن هم هنوز از ارشاد می‌آید. اما پول مجمع تولیدکنندگان را خود اعضایش می‌دهند. همانطور که یک صنف باید اینگونه باشد و حافظ آن هم خود اعضایش باشند. ولی اکنون افراد به خانه سینما می‌روند چون نیازمند هستند.

وی افزود: با یکی از بچه‌هایی که حالا خیلی مطرح است، اخیرا در یک کاری بودیم و گفت من عضو خانه سینما نیستم. عضو هیچ صنفی نیستم. چون عضو بودن یا نبودن هیچ فرقی نمی کند. نه چیزی از تو می خواهند و نه تو میتوانی از آن چیزی بخواهی! اینکه صنف نیست!

فخیم‌زاده اظهار کرد: بعد از چند سال که در سروکله هم زده‌ایم، برای جنگ اعلام آتش بس شده است. اگر ما منافع مشترکی داریم چرا یکی نیستیم؟ همه اینها از دخالت دولت می‌آید.




تازه‌ترین گفته‌های حسین فرحبخش درباره مدیریت سینمایی دهه ۶۰⇐در فاصله تیر ۶۲ تا اردیبهشت ۷۳ تعداد ۷۵۰ فیلم بی سر و ته تولید شد؛ از “نار و نی” بگیر تا “نقش عشق” و “آن سوی مه”!!!/ دفتر منوچهر محمدي را با پول فارابي درست كردند/”گربه آوازه‌خوان” براساس “گنج قارون” ساخته شد اما به‌خاطر رفاقت با سازندگان به آن درجه الف دادند/چرا اجازه ندادند در سینمای ایران تهیه‌کننده حرفه‌ای تربیت شود؟/رهبر انقلاب زمان مديريت مهدي كلهر گفتند همه قديمي‌ها بيايند در سينما كار كنند اما اينها نگذاشتند/احمدی‌نژاد وزیر ارشاد وقت را توبیخ کرد که چرا «زندگی خصوصی» را از پرده پایین کشیدند

سینماروزان/الهام نداف: بي پروايي و صراحت از ويژگي‌هاي بارز محمدحسين فرحبخش است. به دليل فعاليت مستمر اين تهيه‌كننده، كسي نمي‌تواند منكر تاثيرگذاري و جريان‌سازي او در سينماي ايران شود، اما اين همه ماجرا نيست.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “اعتماد” فرحبخش روحيه جنگنده‌اي دارد و به نظر مي‌رسد همزمان با سينما، به دنبال مقابله با جريان‌هايي است كه وجودش را به ضرر سينما مي‌دانند. با اين همه او كار خودش را مي‌كند و تا امروز بي‌وقفه فيلم تهيه كرده و كمتر پيش آمده تغيير رويه بدهد. گفت‌وگوي ما با اين تهيه‌كننده سينما، به بهانه چهارمين تجربه كارگرداني‌اش بود؛ چيزي كه فرحبخش خيلي درباره آن حرف نزد و ترجيح داد، بخشي از تاريخ سينماي ايران را از زاويه نگاه خودش روايت كند.

شما در اين سال‌ها عبارتي را تحت عنوان سينماي دولتي باب كرديد و هر جا كه توانستيد در مذمت اين مساله حرف زديد. سال ٩٢ و از زمان مديريت آقاي ايوبي در سازمان سينمايي، سينماي ايران از توليدات دولتي فاصله گرفته است، اين مدل ايده‌آل شماست؟
دولت در اين سه سال از سينماي دولتي فاصله نگرفته، پولي ندارد كه بخواهد صرف فيلمسازي كند. اگر پول داشت همچنان سينماي ايران دولتي بود. همان موقع كه آقاي ايوبي به سازمان سينمايي آمد، از آنجايي كه با اين حوزه آشنايي نداشت، به او گفتم تمام پولي كه در اختيار داريد به سالن‌سازي بدهيد. سالن‌سازي مثل ساختن پارك مي‌ماند، سالن‌سازي وظيفه هر حكومتي است. فيلمسازي جزو وظايف دولت‌ها نيست اما سالن‌سازي هست. سالن‌سازي مي‌تواند به امنيت اجتماعي مردم كمك كند و آن را بالا ببرد. امنيت اجتماعي كه بالا برود مملكت پيشرفت مي‌كند و مردم مي‌توانند در اين فضا پيشرفت و در نهايت تفكر كنند.

سالن‌سازي چطور مي‌تواند امنيت اجتماعي را بالا ببرد؟
سينما مي‌تواند از طريق سرگرم‌سازي مخاطب جلوي خيلي از بزه و كارهاي خلاف شرع، قانون و عرف در ايران و كشورهاي دنيا را بگيرد. آدمي كه سينما مي‌رود، دو ساعت مدت زمان فيلم و دو ساعت قبل و بعد آن، كار خلاف انجام نمي‌دهد. درعين حال اگر فرهنگي‌تر فكر كنيم، مي‌توانيم مردم را از پاي ماهواره‌ها به سالن‌هاي سينماي جمهوري اسلامي بكشانيم.

در كشور خودمان خيلي‌ها فكر مي‌كنند سينما به تنهايي فساد ايجاد مي‌كند، آن وقت شما مي‌گوييد سينما مي‌تواند جلوي بزه را بگيرد؟!
اين حرف من را ياد يك سخنراني از شهيد مطهري در سال ٥٤ انداخت. آن موقع خودم پاي منبرش بودم و درباره خوارج بحث شد. اين آدم‌هايي كه فكر مي‌كنند سينما فسادآور است، دو دسته هستند، يا احمق‌هايي چون خوارج هستند يا بدون داشتن هيچ اعتقادي با غرض، كاري مي‌كنند كه سينما را از ميان بردارند. در واقع بحث شان نبود سينما به دلايل شخصي است. البته تعداد اين افراد خيلي زياد نيست و ما بيشتر با آدم‌هايي طرف هستيم كه خوارج‌گونه فكر مي‌كنند. البته اين را هم بگويم كه در حال حاضر چنين تفكري كمتر وجود دارد. نه كسي مي‌تواند سينما را از ميان بردارد و نه كسي زير بار اين حرف مي‌رود و اصلا شرايط براي بها دادن به چنين تفكري وجود ندارد. من يك چيزي به شما مي‌گويم كه مديران سينمايي دهه ٦٠ زياد از آن سوءاستفاده مي‌كنند. امام خميني (ره) زماني كه در بهشت زهرا گفتند ما با سينما مخالف نيستيم و با فحشا مخالفيم، كه به نظر من اين جمله را با مشورت شهيد مطهري گفتند، برنامه براندازي سينما برچيده شد. اما اين وسط يك عده سوءاستفاده كردند از سينما لولو ساختند.

روشن بگوييد منظورتان از آن يك عده چه كساني است؟
دهه ٦٠ آقايان از سينما لولو ساختند. من كسي هستم كه از سال ٦١ و قبل از آمدن اين آقايان در سينما فيلم ساخته‌ام.
شما چرا با دوره مديريتي اين آقايان زاويه داريد؟ آمار و ارقام كه موفقيت نسبي كمي و كيفي را در اين دوران نشان مي‌دهد.
اگر منظورتان كميت است كه بايد بگويم ما زمان مديريت اين آقايان سالي ٥٠ فيلم بيشتر نمي‌ساختيم. اتفاقا تنها حسني كه آن دوره دارد، اين است كه تعداد فيلم‌هاي كمي ساخته مي‌شد. اما درباره كيفيت، ما بايد اول معنا كنيم كه سينما چيست. من مي‌دانم شما الان از فيلم‌هايي مثل هامون، ناخدا خورشيد و اجاره‌نشين‌ها حرف مي‌زنيد كه در همان سال‌ها ساخته شد. اما عرض من اين است كه در مدت ١١ سال مديريت اين آقايان ٨٠٠ فيلم توليد شده است.

الان داريد درباره سال‌هاي ميان ٦٢ تا ٧٣ حرف مي‌زنيد؟
بله، اينها تير ٦٢ آمدند و ارديبهشت ٧٣ رفتند. چيزي حدود ١١ سال در سينما فعاليت كردند. ١٠ سال زمان وزارت آقاي خاتمي، يك سال با آقاي لاريجاني و سه، چهار ماه آخر كارشان هم به وزارت آقاي ميرسليم رسيد. من اين تاريخ‌ها را از حفظم. درباره كيفيت بايد بگويم اگر شما بتوانيد بيش از ٣٠ فيلم از ميان ٨٠٠ فيلم ساخته شده نمونه بياوريد كه تا پايان قابل ديدن يا سرگرم‌كننده باشد، من به شما مدال طلا مي‌دهم .

نقد شما به درجه‌بندي‌هاي آن دوران است؟
من بايد به شما بگويم كه چه جنايتي در اين دهه نسبت به سينما شده است. از ميان ٨٠٠ فيلمي كه توليد شد تنها ٥٠، ٦٠ فيلم قابل ديدن و حرف زدن است. مابقي نه تنها قابل ديدن نيست بلكه خنثي و بي‌خاصيت است.

يعني شما مدعي هستيد ٧٥٠ فيلم به درد نخور در آن سال‌ها ساخته شده است؟
بله و اين فيلم‌ها در هيچ دسته‌بندي‌اي قرار نمي‌گيرد. اصلا سر و ته ندارد. شما الان فيلم‌هاي قبل از انقلاب را كه مي‌بينيد، با اينكه خيلي‌هاي‌شان مستهجن است، اما ٩٠ درصدشان را به واسطه داستان داشتن، مي‌شود تا انتها ديد.

چند مثال از فيلم‌هايي كه در آن دوره قابل ديدن نبودند مي‌زنيد؟
«نار و ني»، «نقش عشق»، «آن سوي مه» و الاماشاء‌الله كه مي‌توانم ليستش را براي‌تان دربياورم. آن فيلم‌ها دنبال الگو بودند. مثلا فيلم «گربه آوازه‌خوان» كه به گربه لاته معروف بود، دقيقا بر اساس «گنج قارون» ساخته شده بود اما بر اساس رفاقت از اين فيلم حمايت كردند و به آن درجه كيفي الف دادند. اگر بنده اين فيلم را ساخته بودم حتما ج مي‌گرفت.

شما در آن سال‌ها چند فيلم ساختيد؟
١٧ فيلم.

هيچ كدام‌شان درجه الف نگرفت؟
درجه الف را به من نمي‌دادند چراكه نظرم با آنها مغايرت داشت. فيلم «غريبه» را كه يك فيلم اجتماعي بود به بدترين وجه مجازات كردند و به آن درجه ج دادند.

يعني شما مي‌گوييد اين درجه بندي‌ها بر اساس محتوا نبوده؟
هم بر اساس جبهه‌گيري درباره آدم‌ها بود و هم محتوا. اما مديران سينمايي آن دوران با سينماي داستانگوي قصه‌محور مخالف بودند. به من گفتند اگر مي‌خواهي فيلم‌هاي ديگري مثل «غريبه» بسازي از سينما برو بيرون من نمي‌گذارم اين كار را انجام بدهي. من ١٥ سال با آن مسوول تفاوت سن دارم با اين حال همان زمان گفتم بدان من ريگ ته جويم و شما آب در جوي.

چه كساني؟
اگر نياز شد اسم‌شان را هم مي‌گوييم.

شما رسما منكر مي‌شويد كه ما در دهه ٦٠ سينما داشتيم؟!
ببينيد ما قبل از انقلاب هم فيلم‌هاي خوب داشتيم، مگر شما مي‌توانيد منكر فيلم «خشت و آيينه»، «دايره مينا»، «شب قوزي» و «گوزن»ها بشويد؟ ما اندك فيلم‌هاي خوب داشتيم اما سينماي خوب نداشتيم. ما زماني سينماي خوب داريم كه تعداد فيلم‌هاي رفوزه مان به هفت تا برسد. اما زمان مديريت آقاي انوار سه فيلم نمره ٢٠ مي‌گرفتند و ٤٠ فيلم هم رفوزه مي‌شدند. چون اين دوستان با درام و داستان‌پردازي مشكل داشتند.

به نظر مي‌رسد ناراحتي شما از درجه‌بندي است چون همان فيلم‌هايي كه به عنوان نمونه‌هاي موفق در آن دوران، از آنها نام برديد درام و قصه دارند. همه ناراحتي شما از درجه‌بندي است؟!
مساله من فقط درجه‌بندي نيست. آن موقع بايد سناريو تصويب مي‌شد، سناريو از زمان مديريت سيف‌الله داد به بعد تصويبش برداشته شد. اگر سناريو شما يك مقدار قصه داشت، رد مي‌شد. سناريوي همين فيلم‌هايي هم كه درجه ج به آنها دادند، كلي تغيير كرد. همين فيلم «بگذار زندگي كنم»، شما فكر مي‌كنيد با سناريو اوليه توانست مجوز بگيرد؟!

پس شما چطور توانستيد آن سال‌ها بيش از ١٥ فيلم داستان‌دار بسازيد؟
من آدمي هستم كه مي‌ايستم و مي‌جنگم. من مي‌دانستم اينها توخالي هستند و به همين خاطر جا نزدم. اصلا درجه‌بندي را به خاطر من درست كردند. اينها ديدند فيلم‌هايي مثل «تاراج» و «عقاب‌ها» فروش خوبي دارند و براي محدود كردن اين فيلم‌ها، درجه‌بندي را درست كردند. درجه‌بندي در آن دوره يعني «و تعز من تشاء و تذل من تشاء» بود. خدا مي‌گويد من به هر كس مي‌خواهم عزت و به هر كس مي‌خواهم ذلت مي‌دهم. اگر عقاب‌ها سال ٦٥ بود مطمئن باشيد به آن درجه ج مي‌دادند. مي‌دانيد مجازات داشتن درجه ج چه بود؟ فيلم «بگذار زندگي كنم» را در سينما سعدي شيراز با ١٠٠٠ صندلي اكران كردند و عين ٢١ روز كه فيلم نمايش داشت، سالن پر بود. سر ٢١ روز فيلم را پايين كشيدند و فرداي همان روز «آن سوي مه» را در همان سالن اكران كردند كه روزانه كمتر از هفت نفر مخاطب داشت. به آقايان مي‌گفتم پول جمهوري اسلامي و بچه پابرهنه‌هاي زاهدان را براي ساخت اين فيلم‌ها بدهي، ظلم است. بايد جواب خدا را بدهيد. آقايان مي‌گفتند هر آنچه ما مي‌گوييم بايد بسازيد. مثل تلويزيون. تازه من چنين حرفي را از تلويزيون هم نمي‌توانم بپذيرم چون پول بيت‌المال است اما بالاخره پول دولت و حكم حاكم و مرگ مفاجات.

به «اجاره‌نشين‌ها» هم كه الف دادند!
اينها براي رد گم كردن بود.

مي خواستند به سينما ضربه بزنند؟
نه مي‌خواستند تفكر خودشان را حاكم كنند. اينها اهداف نظام و قانون را پياده نمي‌كردند. گعده‌اي بودند كه دنبال اهداف خودشان بودند. اگر من فيلمساز در جايگاه دولتي مسوول شدم حق ندارم نگاه خودم را در سينما حاكم كنم. من بايد قانون را لحاظ كنم و سياستگذاري را هم منطبق بر قانون انجام دهم. مشخص است روش من و شما با هم متفاوت است. اما وقتي مسوول مي‌شوي نمي‌تواني به دليل اعتقادات شخصي‌ات جلوي كسي را بگيري.مثلا آن موقع اين آقايان مي‌گفتند كدام هنرپيشه‌ها در فيلم‌ها بايد بازي كنند. من فيلم «ماموريت» را سال ١٣٦٥ ساختم.  در اين فيلم آقاي اكبر عبدي براي نخستين بار از تلويزيون به سينما آمد. حالا من به شما مي‌گويم اصلا قرار نبود در اين فيلم عبدي بازي كند، آقاي خمسه قرار بود بازي كند اما ما اسمش را داديم به ارشاد و آقاي [الف] گفت ما اجازه نمي‌دهيم در سينما بازي كنند.

دقيقا همين جمله را گفت؟
بله، دقيقا همين جمله را گفت. شما چه كاره بوديد كه اين حرف را زديد آقاي [الف]؟ تمام بازيگران قبل انقلاب را ممنوع‌الكار كردند. سال گذشته در مراسمي سينمايي به دعوت آقايان جنتي و [الف] حضور داشتم. آقاي ناصر ملك‌مطيعي هم در اين مراسم بود. تمام مديران فرهنگي و هنرمندان سينما دور ميز او را گرفته بودند و با او عكس يادگاري مي‌انداختند. از وزير و وكيل گرفته تا همه آدم‌ها با او عكس مي‌انداختند. يكي از آقايان كه آمد به او گفتم شما ٤٠ سال مبارزه كرديد كه آقاي ملك‌مطيعي نباشد اما الان همه دور او را گرفته‌اند. كجاست آن تفكرات‌تان؟ چرا نتوانستيد جلوي علاقه مردم را بگيريد؟ اين تفكري بود كه آنها به راه انداختند. رهبر انقلاب زمان مديريت آقاي مهدي كلهر گفتند همه قديمي‌ها بيايند در سينما كار كنند اما اينها نگذاشتند. من مدافع اين نيستم كه قديمي‌ها كار كنند يا نكنند من مدافع تنوع تفكر هستم.

دهه ۶۰ كدام سينماگران با شما درباره مديريت فرهنگي  هم نظر بودند؟
من اسفند ٦٦ به آقاي فخيم‌زاده پيشنهاد دادم صنف راه بيندازيم. آن موقع صنفي در كار نبود. ما صنف مجمع توليدكنندگان فيلم‌هاي ايران را كه حالا به جامعه صنفي تبديل شده و خيلي‌ها از آن منشعب شدند، راه انداختيم. من شدم موسس و آقاي فخيم‌زاده را هم آوردم و تيمي درست كرديم. هدف‌مان از تاسيس اين صنف مجمع توليدكنندگان كه حالا به جامعه صنفي تبديل شده ريشه كن كردن آقايان انوار و بهشتي و حذف درجه‌بندي از سينما بود. من مدارك و اسناد اين صنف را هنوز دارم. من، فخيم‌زاده، ناصر تقوايي، فريدون جيراني، غلامرضا موسوي، احمد نجفي و محمدعلي نجفي كه اتفاقا از رفقاي اين آقايان بود، در اين صنف حضور داشتيم. مي‌توانم حتي دعوتنامه‌اش را هم نشان شما بدهم. آن موقع خانه سينمايي وجود نداشت. محل فعلي خانه سينما در كوچه سمنان دفتر ايران فيلم بود. در هيات‌مديره اين صنف كيانوش عياري، مجيد قاري‌زاده، اصغر هاشمي، مهدي صباغ‌زاه، مجيد بهمن‌پور، من و غلامرضا موسوي حضور داشتند و بازرس ما هم فريدون جيراني و آقايي به نام جلالي بود. اينها همه‌شان مخالف سياست‌هاي انوار و بهشتي بودند و هركدام كه حالا مي‌گويند نه، دروغ مي‌گويند. اسنادش موجود است. آقاي فخيم‌زاده هم در خاطراتش اين حرف‌ها را گفته است.

مصداقي‌تر حرف بزنيد آقاي فرحبخش. كلي‌گويي نكنيد. با فيلم‌هاي شما چه كردند؟
الان به شما مي‌گويم. ما فيلم «گردباد» را سال ٦٤ ساختيم. موضوع اين فيلم درباره مسائل اتمي بود. اصلا كسي آن موقع درمورد انرژي اتمي فيلم نمي‌ساخت. يادم مي‌آيد ما را به خاطر اين فيلم بيچاره كردند. ١٠ دقيقه آخر فيلم را كه شخصيت امريكايي كشته مي‌شد، درآوردند و بعد هم به قدكچيان (كارگردان) گفتند ديگر از اين فيلم‌ها نساز. همين اخيرا نسخه كامل اين فيلم از تلويزيون پخش شد و همه آدم‌ها به من زنگ زدند و گفتند از اين فيلم‌ها بساز. فيلمي كه ما بابت آن توبيخ شديم. امروز به من مي‌گويند چرا ديگر فيلم‌هاي ارزشي نمي‌سازي، نمي‌دانند آن موقع چه دماري از ما درآوردند. اينها دنبال «آن سوي مه»، «انار» و… بودند. وجه اصلي سينما در تمام دنيا سرگرمي است، اينها سرگرمي را از دل سينما بيرون كردند. اما از طرفي هم منظور من اين نيست شما فيلمي بسازي كه حرفي براي گفتن نداشته باشد. بارها گفته‌ام دست آن فيلمسازي را بايد بوسيد كه در فيلمش حرف و انديشه دارد اما شما نمي‌تواني جلوي فيلمسازي را كه در فيلمش حرفي ندارد هم بگيري. مردم فيلم‌هاي سرگرم‌كننده را دوست دارند. به نظر من «٥٠ كيلو آلبالو» و «من سالوادور نيستم» كه از اول سال تا حالا فروخته‌اند سينما هستند. مردم نشان دادند كه چه فيلم‌هايي مي‌خواهند. اينها نمي‌گذاشتند اين فيلم‌ها ساخته شود و فقط مي‌گفتند انديشه ما مهم است. شما حق نداري بگويي من انديشه‌ام. من حاضرم ميزگردي با طرفداران اين آقايان و مديريت‌شان در دهه ۶۰ بگذارم. اگر كسي جرات كرد از اينها حمايت كند! امكان ندارد اين اتفاق بيفتد! آقاي اسفندياري خودش مي‌گفت ما ديكتاتورهاي دلسوز هستيم. البته ان‌شا‌ء‌الله يك روزي اين حرف‌ها را مي‌گويم.

يك مقدار از دهه ٦٠ فاصله بگيريم. اين دهه كشور در جنگ بود و…
نه ديگر. در اين رابطه هم دارند به شمايي كه آن دهه را به ياد نداري اطلاعات غلط مي‌دهند.

ما خودمان سره را از ناسره تشخيص مي‌دهيم. اجازه بدهيد…
منظور من چيز ديگري است. اينطوري نبود، شما اگر خواندي و شنيدي ما ديده‌ايم. اتفاقا در آن دهه به دليل جنگ دولت و حكومت كاري به سينما نداشت.

خوب وضعيت نابسامان بود ديگر!
بله، اتفاقا به دليل اينكه مسوولان رده بالاي مملكت مشغول جنگ بودند از اين مشغوليت سوءاستفاده مي‌شد. شما اگر مي‌رفتيد از مقام بالاي وزارت ارشاد شكايت مي‌كرديد كسي اهميتي نمي‌داد. براي آنكه كسي نبود به اين چيزها رسيدگي كند.

دليل ارتباط نزديك شما با آقاي عليخاني چيست؟ تمام فيلم‌هايي كه كارگرداني كرديد به تهيه‌كنندگي آقاي عليخاني است و اين در حالي است كه خودتان ۵۰ فيلم در سينما تهيه كرده‌ايد.
كارگرداني امر مضاعفي نسبت به تهيه‌كنندگي است و آقاي عليخاني اين وظيفه را برعهده مي‌گيرد كه به من كمك كند. من معتقدم تهيه‌كنندگي از كارگرداني مهم‌تر است. سازنده اصلي فيلم تهيه‌كننده است. يكي از كار‌هايي كه كردند اين است كه اجازه ندادند تهيه‌كننده تربيت شود. چون تهيه‌كننده جلوي‌شان مي‌ايستاد. كساني را مي‌آوردند كه جلوي‌شان خنثي باشند. آنها هم چند فيلم مي‌ساختند و مي‌رفتند.

يعني از نظر شما ما الان تهيه‌كننده در سينما نداريم؟
چرا داريم. سيد ضيا هاشمي، منوچهر محمدي، مرتضي شايسته. اينها هم از دهه ٦٠ آمدند. اصلا دفتر آقاي منوچهر محمدي را با پول فارابي درست كردند. پنج، شش فيلم خارجي بهشان دادند و گفتند اينها را اكران كنيد. بعد فيلم‌هاي خارجي افتاد دست اينها.

آقاي فرحبخش اگر دوست داشته باشيد كمي هم به خودتان بپردازيم! شما زماني كه خودتان در مقام تهيه‌كننده قرار مي‌گيريد، به سينماي سرگرمي بيشتر اعتقاد داريد تا وقتي كه قرار است كارگرداني كنيد. واقعا موضوعات اجتماعي دغدغه‌تان است؟
سليقه شخصي من سينماي اجتماعي است چون حس مي‌كنم با قيد سرگرمي يك كارهايي هم مي‌شود كرد. در دوران تهيه‌كنندگي هم اين را نشان دادم. همين فيلم «غريبه» را با دغدغه اجتماعي ساختم و آن زمان كسي فيلم اجتماعي نمي‌ساخت. يا «تكيه بر باد»، «آواز قو»، «شب‌هاي تهران» و «كما». اينها اجتماعي نيستند؟ فيلم «عطش» هم موضوعي اجتماعي داشت كه تا آن زمان مشابهش را نساخته بودند.

فاصله زيادي هم بين فيلم اول و دومي كه كارگرداني كرديد افتاد.
اصلا قرار نبود من «عطش» را بسازم.

چه اتفاقي افتاد؟ فيلمنامه‌اش هم براي پيمان معادي بود؟
طرحش براي من بود. اصلا پيمان معادي را من به سينما آوردم. قبل از اين او در سينما حضور نداشت. سناريوی “عطش” را سعيد اسدي آورده بود و نام ۱۱ نويسنده روي فيلمنامه نوشته شده بود كه يكي‌شان هم پيمان معادي بود. اصلا كسي او را نمي‌شناخت چون شغلش چيز ديگري بود.

چرا قرار نبود شما فيلم را بسازيد؟

اتفاقاتي افتاد كه يكدفعه مجبور شدم فيلم را بسازم. حقيقتا قرار نبود فيلم «زندگي خصوصي» را هم من بسازم. سناريو را خودم سفارش دادم اما با ارشاد كه حرف زدم گفتند يا بايد خودت بسازي يا چند نفر ديگر كه مورد تاييدشان بود.

چه كساني؟
آدم‌هايي كه اعتقادات‌شان به من نزديك بود. اما خودم مسووليتش را پذيرفتم.

ارشاد كه به شما گفت بساز، چرا از فيلم زمان اكران حمايت نكرد و در نهايت فيلم از روي پرده پايين آمد؟
ارشاد كه به من نگفت بساز ما پشتت هستيم! گفت كساني كه از اين مسائل اطلاع ندارند و به آن اعتقاد ندارند، نبايد اين سناريو را بسازند. كساني بايد بسازند كه با موضوع آشنايي و به آن اعتقاد قلبي داشته باشند.

هيچ‌وقت به وزارت ارشاد دولت دهم به خاطر حواشي پيش آمده درباره فيلم «زندگي خصوصي» اعتراض كرديد؟
ما آن موقع اين طرف و آن طرف خيلي اعتراض كرديم. آقاي احمد خاتمي در نماز جمعه دو خطبه عليه من خواند. نامه‌هاي معروف من به او را كه به ياد داريد؟

آن دوره وزارت ارشاد و رييس سازمان سينمايي هم قدرت ايستادگي پشت فيلم را نداشت. چرا به اين مساله معترض نبوديد؟
ببينيد آن فيلم فداي اين شد كه يك جريان‌هايي دولت را بزنند. از رييس‌جمهور گرفته تا مقامات پايين‌تر. اين فيلم فداي اين مساله شد. بحث قدرت داشتن يا نداشتن ارشاد مطرح نبود. اتفاقا از وزير گرفته تا پايين‌تر همه پشت فيلم بودند. ما در يك جلسه‌اي كه آقاي احمدي‌نژاد را ديديم وزير ارشاد وقت را توبيخ كرد كه چرا اين فيلم را از اكران پايين كشيدي. خودشان هم فيلم را ديده بودند و خوش‌شان آمده بود. كسي را از دولت مردان چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا نديديم كه از اين فيلم خوشش نيامده باشد. البته اين را هم بگويم كه من نه اصلاح‌طلب‌ها را قبول دارم و نه اصولگراها را. چون معتقدم اگر كسي پيرو مكتب اهل بيت باشد، نيازي به اين باند بازي‌ها و دروغ‌ها ندارد و ته همه شان حقه بازي است. البته در اين دو گروه انسان‌هاي بسيار شريف، خدوم و خوبي هم هستند كه ما با آنها رفيق هستيم. براي مردم كار كردن خيلي مهم است. به نظر من براي مردم كار كردن از اعتقاد داشتن به نظام هم مهم‌تر است. نظام براي همه ما است. هر كس مي‌گويد نظام فقط براي من است، جلوي‌شان مي‌ايستم. هيچ كس حق ندارد نظام را براي خودش مصادره كند. نظام براي ٨٠ ميليون ايراني و حتي براي ايرانياني كه ايران زندگي نمي‌كنند و نظام را هم قبول هم ندارند، است. نظام از سهم همه مردم ارتزاق مي‌كند. من در فرمايشات رهبري هم اين را ديده‌ام. وقتي ايشان مي‌گويند هر كس به نظام هم اعتقاد ندارد، برود راي بدهد يعني اينكه اين نظام براي كس خاصي نيست.

برگرديم به سينما! به نظرتان ما در حال حاضر سينماي مستقل در كشورمان داريم؟
سينماي مستقل در سه سال اخير به دليل كمتر شدن پول دولتي، در حال شكل‌گيري است. در صحبت‌هايي كه چند وقت پيش با آقاي ايوبي داشتيم او گفت به دنبال اين است از سال آينده ٨٠ درصد بودجه سينما را به سالن‌سازي احتصاص بدهد. گفتم اگر اين كار را كني نامت را در تاريخ ثبت مي‌كني. اگر سالن باشد، سرمايه‌گذار ترغيب مي‌شود و سينماي خصوصي شكل مي‌گيرد. اما سرمايه‌گذاري كه قرار باشد فيلم بسازد و شوراي صنفي و وزارت برايش تصميم بگيرند، چرا اين كار را بكند؟ پولش را مي‌گذارد بانك و سودش را مي‌گيرد. چرا بايد در سينمايي فيلم بسازد كه هزار نفر براي او تصميم مي‌گيرند؟

ظاهرا در گفت‌وگويي عنوان كرده بوديد رضا عطاران ديگر مثل سابق بازيگر پر فروشي نيست.
من اين حرف را تكذيب مي‌كنم. اصلا چنين حرفي را نزدم. اتفاقا به نظرم اگر «آبنبات چوبي» در حال حاضر يك ميليارد و نيم فروخته به خاطر حضور رضا عطاران است. اگر او نبود فيلم ٥٠٠ ميليون تومان هم نمي‌فروخت.

عطاران را آورديد كه فيلم‌تان بفروشد؟
صدر درصد. عطاران را آوردم كه هم به فيلم كمك كند و هم چون مردم او را دوست دارند فيلم ديده شود. من نمي‌دانم اين اراجيف را چه كسي از زبان من نوشته است. بعضي‌ها مي‌گويند «آبنبات چوبي» نفروخته است. چه كسي مي‌گويد اين فيلم نفروخته؟ بر چه اساسي اين حرف را مي‌زند؟ فيلم «آبنبات چوبي» تا از اكران جمع شود، دو ميليارد تومان مي‌فروشد. مي‌دانم برخي منتقدان و مخالفان من اين حرف‌ها را مي‌زنند. اين را هم بگويم اگر «فروشنده» وارد چرخه اكران نمي‌شد، حتما ٧٠٠ ميليون تومان روي فروش «آبنبات چوبي» مي‌رفت. «فروشنده» به فيلم‌هاي دور و برش ضربه زد. عيبي ندارد نوش جانش. من اصلا معترض نيستم و سينما يعني همين.

در تمام اين سال‌ها پشت سرتان حرف و حديث زياد بوده. خيلي‌ها معتقدند شما با فيلم‌هايي كه تهيه كرديد جرياني در سينما راه انداختيد كه به نفع سينما نيست. اين حرف‌ها چقدر باعث شد از مواضع‌تان كوتاه بياييد و مثلا وقتي در مقام كارگردان قرار مي‌گيريد، به سينماي اجتماعي بپردازيد. به نظر مي‌رسد گاهي مي‌خواهيد خودتان را اثبات كنيد.
من سال ٥١ فيلم هشت ميليمتري را ساختم. سال ٦١ كه وارد سينما شدم شرطم براي تهيه‌كنندگي نخستين فيلمم اين بود كه دستيار كارگردان باشم. سيروس الوند كارگردان، اول با اكراه اين شرط را پذيرفت اما در پايان فيلم از من تشكر كرد. يعني ورود من به سينما اصلا براي تهيه‌كنندگي نبود. چنانچه در فيلم «ريشه در خون» هم اسمم را به عنوان تهيه‌كننده نگذاشتم. از بد حادثه به ورطه تهيه‌كنندگي افتادم. اصلا از اول قصدم كارگرداني بود گرچه هرچه جلوتر رفتم فهميدم تهيه‌كننده خيلي مهم‌تر از كارگردان است. پس اين نبوده كه من به خاطر اظهارنظر منتقدان وارد كارگرداني بشوم. در عين حال از سال ٦٦ فيلم اجتماعي ساختم. من حدود ٥٠ فيلم ساختم و مجموع تماشاگران فيلم هايم با مجموع تماشاگران فيلم‌هاي هيچ كس درسينما قابل مقايسه نيست. كسي در سينماي ايران نيست كه فيلم‌هايش اين ميزان تماشاگر داشته باشد. منتقدين هم محترم هستند. اما من مي‌گويم ما منتقد درست و حسابي به تعداد انگشتان دو دست بيشتر نداريم ما بقي همه سياهي‌لشكر هستند. اينها وقتي من را مي‌بينند برخورد چكشي مي‌كنند. من و آقاي عليخاني در پويا فيلم تنها تهيه‌كنندگان جريان‌ساز هستيم. الان هم با صراحت مي‌گويم هيچ نوع كمكي دولتي هم نداريم.

در كارنامه كاري‌تان فيلمي هست كه از كارگرداني يا تهيه‌كنندگي‌اش پشيمان باشيد؟
به هيچ‌وجه. من فيلم بد، متوسط و خوب داشتم اما اگر فيلمي بد شده هرگز قصد نداشتم بد شود. عوامل زحمت‌شان را كشيده‌اند اما خب، فيلم خوبي نشده است. در همه فيلم‌ها قصد و قبله‌ام مردم بودند. نخستين كسي هستم كه بسم‌الله الرحمن الرحيم را در بخش خصوصي در تيتراژ فيلم‌هايم نوشتم. ممكن است بگوييد اين چيزها مهم نيست اما من به آن افتخار مي‌كنم و دنبال عوام‌فريبي هم نيستم. به‌شدت با عوام‌فريبي مساله دارم. پدرم نخستين كتابي كه به من داد سال ٥٣ با نام «تشيع علوي و تشيع صفوي» بود. گفت اگر مي‌خواهي انسان باشي اين كتاب را بخوان و گفت ما همه‌مان تشيع صفوي هستيم. كاش امروز ايشان زنده بود و مي‌ديد تشيع صفوي در مملكت ما چه كار مي‌كند! ما پيرو تشيع علوي هستيم. تشيع علوي با ظاهر‌سازي به‌شدت مخالف است و به عمل و باطن مي‌پردازد.




مهدی هاشمی خط اصلی داستان “علی‌البدل” را لو داد⇐بوی کپی‌برداری از “ایران برگر” به مشام می‌رسد+عکس

سینماژورنال: مهدی هاشمی بازیگری که سالها پیش از این و با نسخه ای از نمایش “مرگ یزدگرد” بهرام بیضایی که توسط گروه فیلم لیسار برای تلویزیون ضبط شده بود بازیگری برای رسانه ملی را تجربه کرد، در سالهای بعد همزمان با سینما در سریالهایی ماندگار نظیر “سلطان و شبان” و “کوچک جنگلی” بازی کرده و طوری پیش رفت که به یکی از قله های بازیگری بدل شد با این وصف در سالهای اخیر اما هاشمی بدجوری گرفتار سریالهای روتین تلویزیون شده است.

به گزارش سینماژورنال بعد از حضور در دو فصل از “دردسرهای عظیم” و “زعفرونی” که هیچ کدام در حد و اندازه های نام این بازیگر نبودند حالا هاشمی بناست در یک سریال تلویزیونی دیگر بازی کند.

مهدی هاشمی خط اصلی “علی البدل” را لو داد

این سریال “علی البدل” نام دارد که توسط سیروس مقدم که به نسبت جزو کارگردانان موفق رسانه ملی بوده است ساخته خواهد شد. تیم تولید این سریال تقریبا همان تیم سریال “پایتخت” هستند و البته که محسن تنابنده هم به عنوان سرپرست نویسندگان و بازیگر در کار حضور دارد.

مهدی هاشمی به بهانه این حضور به تازگی گفتگویی با “ایسنا” کرده و درباره جزییات نقش اش در “علی البدل” حرف زده است؛ هاشمی می گوید: داستان اصلی این مجموعه در یک ده می‌گذرد که ویژگی‌های منحصر به فرد خودش را دارد و خیلی خاص است. این ده معمولی و واقعی نیست بلکه یک ده خیالی است و ماجراهای بسیاری در آن اتفاق می‌افتد.

هاشمی پیرامون همکاری با سیروس مقدم هم بیان می دارد: همیشه مجموعه‌های «پایتخت» را دوست داشتم و برایم سوال بود که چطور این صحنه‌های سخت را به وجود می‌آورند اما حالا که با آن‌ها برخورد کردم دیدم که این گروه بیش از ظرفیت تلویزیون مایه می‌گذارند. به نظرم قصه «علی‌البدل» پُر از خلاقیت است.

نکته اصلی اما آنجاست که هاشمی اعلام می کند که در سریال “علی البدل” وی به همراه مهدی فخیم‌زاده نقش دو خان بزرگ ده را بازی می‌کنند که با یکدیگر در کشمکش هستند و درگیر ماجراهای بسیاری می‌شوند.

این خط داستانی بی بروبرگرد ذهن را به سمت ماجرای “پرونده قدیمی پیرآباد” بهرام بیضایی و درگیری‌های دو طایفه ای می برد که بر سر ورود یک اتوبوس به روستا شکل می گیرد. این خط داستانی در سالهای بعد توسط کارگردانانی نظیر رفیع پیتز و یدا.. صمدی در آثاری نظیر “فصل پنجم” و “اتوبوس” گرته برداری شد.

مهدی هاشمی نقش یکی از خان های روستای علی البدل" را بازی می کند
مهدی هاشمی نقش یکی از خان های روستای علی البدل” را بازی می کند
مهدی فخیم زاده در "علی البدل"
مهدی فخیم زاده در “علی البدل” نقش خان مقابل مهدی هاشمی را بازی می‌کند

شباهت خط اصلی با “ایران برگر”

اما آشناترین و به‌روزترین تصویرسازی از تعارضات دیدگاه‌های مردمان یک روستا و درگیریهای خوانین را سال گذشته در کمدی-سیاسی”ایران برگر” مسعود جعفری جوزانی دیدیم.

درست شبیه روایتی که مهدی هاشمی از “علی البدل” ارائه کرده در “ایران برگر” که فیلمنامه آن را محمدهادی کریمی نویسنده و کارگردان سالهای اخیر و روزنامه‌نگار سالهای پیش، نگاشته بود نیز با دو خان روستایی به نام “شید” روبرو بودیم که تعارضات رفتاری آنها در بزنگاهی چون انتخابات است که بار طنز کار را تشکیل می دهد.

البته “ایران برگر” با تمام آثار پیشین و از جمله فیلمنامه بیضایی یک تفاوت زیرکانه داشت و آن هم اینکه برخلاف آن آثار که همه در جغرافیای روستا می‌گذشت در “ایران برگر” برای نام بردن از منطقه محل وقوع حوادث مدام بر واژه “مملکت” تأکید می‌شد و عبارت “مملکت شید” بود که در درگیریهای خوانین مرتب بیان می شد.

علی نصیریان در نقش "امرا.. خان" در "ایران برگر"
علی نصیریان در نقش “امرا.. خان” در “ایران برگر”
محسن تنابنده در نقش "فتح ا.. خان" در "ایران برگر"
محسن تنابنده در نقش “فتح ا.. خان” در “ایران برگر”

به بیان بهتر نویسنده و کارگردان قصد داشتند این واقعیت را بگویند که ریشه‌های بحران‌های سیاسی نه جغرافیای خاص بلکه فقر فرهنگی است که می‌تواند در تمامی نقاط یک کشور یا حتی فراتر از آن در تمامی ممالک توسعه‌نیافته بلحاظ فرهنگی وجود داشته باشد.

اگر دقت کنیم که مهدی هاشمی درباره ده محل ماجراهای “علی البدل” این را می گوید که با یک ده “منحصر به فرد” روبروییم که دهی خیالی است، باز هم حدس و گمان درباره گرته برداری از “ایران برگر” است که افزایش می یابد.

بوی شباهت با “ایران برگر” به مشام می رسد

“ایران برگر” درگیری های خوانین را زمینه ای کرده بود برای نقد درونی احوال جامعه ایرانی و جالبتر اینجاست که نقش دو خان اصلی فیلم را که “امرا.. خان” و “فتح ا.. خان”  نام داشتند علی نصیریان و محسن تنابنده ایفا می کردند.

در این بین “فتح ا.. خان” یعنی محسن تنابنده در تیم نویسندگان سریال سیروس مقدم حضور دارد و البته جزو بازیگران آن است!!!

فارغ از آن که واژه “علی البدل” بار سیاسی هم دارد، در آنچه به عنوان جملاتی نمادین از خلاصه داستان رسمی سریال منتشر شده چنین آمده است:  من علی البدل هستم ، فرعی، رزرو و جانشین عضو اصلی؛ حرف نزنم میگن مگه لالی، حرف بزنم میگن حق رأی نداری. خلاصه هم هستم هم نیستم.

اینکه در خلاصه داستان رسمی “علی البدل” به صراحت به “حق رأی” که مضمونی انتخاباتی از آن متبادر می‌شود اشاره شده بیش از پیش ذهن را به این سمت می‌برد که آیا موفقیت گونه‌ای از کمدی با اشارات سیاسی به‌روز نظیر “ایران برگر” است که مبنای نگارش این سریال قرار گرفته است؟

“علی البدل” همان طرح “ایران برگر2” است؟

در میانه‌های سال قبل شنیده‌هایی در فضای رسانه‌ای بازتاب یافت درباره ارائه طرحی از سوی تنابنده به جعفری جوزانی برای ساخت “ایران برگر2” که البته این پیشنهاد از سوی جوزانی رد شد.

حالا با مشخص شدن طرح اصلی “علی البدل” و مشابهت فراوان آن با ماجراهای “ایران برگر” بیش از پیش این پرسش به ذهن خطور می کند که آیا “علی البدل” همان طرحی است که تنابنده برای “ایران برگر2” نوشته بود و البته تأییدیه جوزانی را برای ساخت نگرفت؟

برای یافتن پاسخ این پرسش باید تا زمان پخش سریال تحمل را پیشه سازیم.

اما اگر این فرضیه درست باشد آن گاه تنابنده خود در سریال چه کاراکتری را بازی خواهد کرد؟ قطب سوم درگیری یعنی همان “آقا معلم”ی که در “ایران برگر” توسط محمدرضا هدایتی ایفا شده بود؟

برای دانستن پاسخ این پرسش هم چاره ای جز صبر نیست…




“نقی”، “ارسطو” و چند نفر دیگر با گریم‌های رمضان۹۵+عکس

سینماژورنال: محسن تنابنده و احمد مهرانفر بازیگرانی که در سریال چندفصلی “پایتخت” دو کاراکتر “نقی” و “ارسطو” را ایفا کرده بودند ماه رمضان امسال با سریال “علی البدل” به تلویزیون می آیند.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “ایسنا” سریال «علی‌البدل» به کارگردانی سیروس مقدم قرار است از شبکه اول سیما به روی آنتن برود. این سریال اول هفته آینده در یکی از روستاهای همدان کلید می‌خورد.

به تازگی عکس‌هایی از تست گریم بازیگران سریال «علی‌البدل» منتشر شده است. کل تصویربرداری سریال سیروس مقدم در شهر همدان انجام می‌شود و داستان در همان جا می‌گذرد.

«علی‌البدل» به تهیه‌کنندگی الهام غفوری تهیه می‌شود و محسن تنابنده و خشایار الوند از گروه نویسندگان این مجموعه طنز هستند.

مهدی فخیم‌زاده، مهدی هاشمی، محسن تنابنده، احمد مهران‌فر، هومن حاجی‌عبدالهی، حسین محب‌اهری، هادی کاظمی، محمود جعفری، عزت‌الله رمضانی‌فر و … از جمله بازیگرانی هستند که تاکنون حضورشان در «علی‌البدل» قطعی شده و تست گریم آنها نیز انجام شده است. سریال سیروس مقدم بازیگران دیگری هم اضافه خواهد کرد.

آنچه در خلاصه داستان سریال جدید سیروس مقدم آمده به این شرح است: من علی البدل هستم، فرعی، رزرو و جانشین عضو اصلی؛ حرف نزنم میگن مگه لالی، حرف بزنم میگن حق رأی نداری. خلاصه هم هستم هم نیستم.

محسن تنابنده در "علی البدل"
محسن تنابنده در “علی البدل”
احمد مهرانفردر "علی البدل"
احمد مهرانفردر “علی البدل”
مهدی فخیم زاده در "علی البدل"
مهدی فخیم زاده در “علی البدل”
هومن حاجی عبدالهی در "علی البدل"
هومن حاجی عبدالهی در “علی البدل”
هادی کاظمی در "علی البدل"
هادی کاظمی در “علی البدل”
حسین محب اهری در "علی البدل"
حسین محب اهری در “علی البدل”



پرسش روزنامه اصولگرا⇐آيا شوراي راهبردي سينماي ايران منحل شده است؟ یـــــا امتیازات سازمان، اعضای شورا را به سکوت واداشته؟

سینماژورنال: شورای راهبردی سینمای ایران از شهریورماه پارسال اعلام موجودیت کرد و در هفته های ابتدایی آغاز فعالیتش بیانیه های تند و تیزی هم می داد اما هر چه به زمان جشنواره نزدیکتر شدیم این شورا فعالیتش کمتر شد و در هفته های اخیر هم که اصلا خبری از این شورا نیست.

به گزارش سینماژورنال همین مسأله عاملی شده است تا روزنامه اصولگرای “جوان” در گزارشی با عنوان “چرا ديگر از بيانيه‌هاي آتشين خبري نيست؟” به طرح احتمال انحلال شورای راهبردی بپردازد و این فرضیه را طرح کند که امتیازات تحصیص یافته از سوی سازمان سینمایی به اعضای شورا بوده که باعث شده آنها فعلا سکوت اختیار کنند.

سینماژورنال متن کامل گزارش “جوان” را ارائه می دهد:

شورایی که می خواست مشاوره دهد

شهريورماه پارسال و در آستانه روز ملي سينما، شورايي به نام شوراي راهبردي تحقيق و توسعه سينماي ايران آغاز به كار كرد؛ شورايي متشكل از تعدادي از سينماگران ايراني كه از كارگردان گرفته تا بازيگر و تهيه كننده در آن حضور داشتند.

اين شورا آن طور كه خودش ادعا مي‌كرد به دنبال آن بود كه در مقاطع حساس سينمايي كشور با ارائه مشاوره به مديران سينمايي، آنها را در جهت تصميم‌گيري‌هاي درست ياري كند.

ايوبي ابتدا واكنش نشان داد و بعد امتیاز داد
البته كه حجت‌الله ايوبي نيز سريع‌تر از حد تصور در برابر اين خواسته‌ها به حرف آمد و از اعضاي اين شورا خواست براي اينكه سايه رانت‌خواري از سر سينما كم شود، خودشان پيشقدم شوند و براي ساخت آثارشان از حمايت‌هاي دولتي استفاده نكنند، اما اين اتفاق باعث كوتاه آمدن اعضاي شوراي راهبردي نشد و برخي از چهره‌هاي آن كوشيدند به نقد ادبيات واكنشي رئيس سازمان سينمايي دست زنند.

اين بار ايوبي به پاسخگويي دست نزد، ولي در مقابل نه‌تنها پروانه ساخت فيلمنامه‌اي از مهدي كرم‌پور از جمله اعضاي اين شورا به سرعت صادر شد كه در كنار آن شرايط حضور برخي از اعضاي اين شورا در هيئت‌هاي انتخاب و داوري جشنواره فيلم فجر فراهم آمد.

مهدي كرم‌پور، عضو هيئت داوران فيلم اولي‌هاي جشنواره سي و چهارم شد و سيدجمال ساداتيان و مهدي فخيم‌زاده نيز به هيئت داوران بخش اصلي راه يافتند. از آن جالب‌تر اين بود كه براي يكي از اعضاي شوراي راهبردي يعني فخيم‌زاده علاوه بر كرسي داوري، بزرگداشتي ويژه هم برگزار شد تا همه چيز در خدمت اعضاي شوراي راهبردي باشد.

درّي با استعفا از شورا هم مغضوب بود، اما حاضران در شورا به هيئت داوري راه يافتند
مدتي پيش از استفاده از اعضاي شوراي راهبردي در جشنواره شايعاتي طرح شد درباره جدايي برخي از اعضاي شورا مطرح شد اما در اين ميان درّي تنها چهره‌اي بود كه به صراحت استعفاي خود را از شورا اعلام كرد، ولي بقيه سعي كردند در اين باره وضعيت نه تأييد نه تكذيب را در پيش گيرند.

پيش‌بيني مي‌شد دري بعد از استعفا راحت‌تر بتواند توليد پروژه‌اي تاريخي به نام «پهلوان خشمگين» كه پروانه ساختش را هم گرفته بود در دستور كار قرار دهد، اما عقبه حضور در شورا باعث شد هيچ گونه حمايتي از جانب سازمان سينمايي براي توليد اين پروژه به وي محول نشود!

دري حتي با استعفا از شورا هم نتوانست پروژه‌اش را امتداد دهد و باقي‌ماندگان در شورا اما به هيئت‌هاي داوري جشنواره راه يافتند.

امتیازات آن قدر بوده که اعضای شورا را به سکوت واداشته؟
حالا در ابتداي سال جديد و در شرايطي كه بيشتر از چهار ماه از آخرين بيانيه شوراي راهبردي مي‌گذرد، هيچ خبري از اين شورا نيست.

بسياري انتظار داشتند شورا لااقل در آستانه نوروز و در شرايطي كه مشكلات رفاهي بسياري گريبانگير اعضاي صنف سينماي ايران است يك بيانيه راهبردي بدهد، اما گويا امتيازاتي كه اعضاي شورا در راستاي حضور در جشنواره و دريافت پروانه ساخت و گرفتن وعده حمايت از ارگان‌هاي سينمايي دريافت كرده‌اند، آن قدر بوده كه فعلاً ترجيح مي‌دهند بي سروصدا امور شخصي خويش را پيش گيرند تا شايد اگر باز هم در مسير دريافت پروانه ساخت به مشكل خوردند يا نيازمند دريافت كمك‌هاي دولتي براي ساخت آثارشان بودند به ارائه بيانيه‌هاي راهبردي درباره اوضاع سينماي ايران دست زنند.




برنده سيمرغ بهترین بازیگری⇐ آقاي فخيم‌زاده! چرا مصلحتي بودن جايزه مرا تأييد مي‌كني و مي‌گويي من راي ندادم؟

سینماژورنال: حدودا یک ماه بعد از پایان جشنواره سی و چهارم فیلم فجر همچنان حواشی اختتامیه و توزیع سیمرغها ادامه دارد.

به گزارش سینماژورنال در تازه ترین حاشیه سازی پرویز پرستویی بازیگری که به خاطر بازی در “بادیگارد” حاتمی کیا سیمرغ بلورین بهترین بازیگری مرد را از آن خود کرده با خطاب کردن مهدی فخیم زاده یکی از اعضای هیأت داوری از او بخاطر تأیید مصلحتی بودن جایزه بهترین بازیگری مرد گلایه کرده است.

فخیم زاده دانشکده را رها کرد و…

پرستویی با اشاره به سابقه آشنایی خود از فخیم زاده به “شرق” گفت: من امروز آقای فخیم‌زاده را نشناختم. ایشان را سال‌هاست می‌شناسم. از زمانی که دانشجوی هنرهای دراماتیک بودند. اگر یادشان نیست، من یادآوری می‌کنم. آقایان مهدی فخیم‌زاده، مرتضی عقیلی، بهرام وطن‌پرست، بهزاد فراهانی و بهمن مفید هم‌دوره‌ای بودند. آقای فخیم‌زاده دانشکده را نیمه رها کردند و در سینما شروع به کار کرد. یکی از آنها مثل بهمن مفید با پنج دقیقه بازی در فیلم «قیصر» مطرح شد.

شما که دو سریال مذهبی کار کرده اید چرا بازیچه افخمی شدی؟

وی ادامه داد: آقای فخیم‌زاده هم با خیلی‌ها همکاری کردند؛ مثل حسین گیل. من یک‌بار ندیدم آقای فخیم‌زاده قدردان نسل گذشته باشد. شما که دو سریال مذهبی مثل امام‌رضا(ع) و «تنهاترین سردار» را ساختید چرا اجازه می‌دهید بازیچه دست آقای افخمی شوید و گفته آقای مجری را که جایزه من را مصلحتی اعلام کرد، تأیید کنی و بعد بگویی من رأی ندادم!

این بازیگر خاطرنشان ساخت:  این قدر معرفت داشتم که در هنگام دریافت جایزه در سالن برج میلاد بگویم دوست داشتم از بزرگان سینما جایزه می‌گرفتم. اشاره کردم که جای پنج نفر سینمای ایران – آقایان انتظامی، مشایخی، کشاورز، رشیدی و نصیریان- در اینجا خالی است. درآن لحظه صدایم می‌لرزید و بغض گلویم را گرفته بود. آن وقت شما من را چوب می‌زنید که جایزه حقم بود یا نبود!

متأسفم برای ادبیات ایشان که گفت این “یارو”…

وی تأکید کرد: البته به نظرم ایشان هول شد و اگر نشد متأسفم برای این ادبیات که در برنامه گفت این «یارو» – منظورش حیدر ذبیحی بود – اول فیلم چشمانش را نشان می‌دهند که دارد معاینه و بعد فراموش می‌شود. با این نگاه فکر می‌کنم ایشان فیلم را ندیدند.




ده نكته‌اي كه درباره هیأت داوري جشنواره ٣٤ بايد بدانيد

سینماژورنال: دبیرخانه جشنواره فجر حدودا یک هفته بعد از شایعات شکل گرفته درباره حضور برخی چهره های سرشناس در هیأت داوران، فهرست رسمی هیأت داوران سودای سیمرغ را معرفی کرد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال شش مرد شامل دو تهیه کننده، یک بازیگر-کارگردان، دو کارگردان، یک فیلمبردار و یک بانوی بازیگر-کارگردان اعضای هیات داوران هستند.

در ادامه مروری خواهیم داشت بر برخی نکات قابل ذکر هیأت داوران جشنواره.

1–مهدی فخیم زاده سه سال بعد از داوری در آخرین جشنواره ای که در دولت احمدی نژاد برگزار شد یعنی جشنواره سی و یکم فیلم فجر، مجددا وارد هیأت داوران فجر شده است.

2–نیکی کریمی بعد از مدتها داوری در جشنواره های غیرایرانی از جشنواره تسالونیکی یونان و کلکته هند گرفته تا جشنواره پراگ و لوکارنو و ابوظبی و دوبی، اردیبهشت امسال به هیات داوری بخش بین الملل فجر راه پیدا کرد و حالا نیز داور جشنواره ملی فجر شده است يعني همانطور كه سالها پس از دريافت جايزه از جشنواره هاي خارجي در ايران جايزه گرفت، سالها پس از داوری در جشنواره هاي خارجي در ايران داور شد.

3–مهدی فخیم زاده و سيدجمال ساداتيان کارگردان و تهیه کننده ای که در تولید سریال “خواب و بیدار” کنار هم بودند هر دو درهیات داوران اين دوره حاضران اند.

4--فخیم زاده در حالی به هیات داوران راه یافته که پانزده سالي است فیلم سینمایی نساخته و درگیر تولید سریال در تلویزیون بوده است. آخرین فیلم سینمایی فخیم زاده “همنفس” بود که بیشتر از یک دهه قبل در سینماها اکران شد.

5–مجتبی راعی به فاصله دو سال بعد از حضور در هیأت داوری جشنواره سی و دوم فجر، امسال هم در هیات داوران حضور دارد. او تنها وجه اشتراک هیأت داوری علیرضا رضاداد و محمد حیدری است.

6–هرچند در همه سالهای اخیر از اهميت فیلمنامه به عنوان سنگ بناي محكم  هر فيلم  ياد مي‌شود اما بر خلاف دور هاي قبل هیچ فیلمنامه نویسی در هیأت داوران اين دوره به چشم نمی خورد.

7–باز بر خلاف دوره هاي قبل هیچ منتقد یا روزنامه نگار پیشکسوتی در هیات داوران به چشم نمی‌خورد.

8–هرچند هیچ کدام از کارگردانان باسابقه سینمای ایران یعنی ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی امسال در جشنواره، فیلم ندارند اما هیچ کدام از آنها در جمع هیأت داوران حاضر نیستند، چرا كه احتمالاً حضور هر يك به تنهايي موجب دلگيري ديگري مي شود و حضور حداقل دو نفر از اين جمع سه نفره مشكل رياست هيأت داوران را به وجود مي‌آورد.

9–هیأت انتخاب جشنواره امسال هیچ نماینده ای در هیأت داوران ندارد.

10–محمد داوودی از سال 87 که به عنوان مدیر فیلمبرداری “شکارچی” رفیع پیتز حضور داشت دیگر کار سینمایی انجام نداده است. “شکارچی” که از حضور رفیع پیتز و میترا حجار به عنوان بازیگر اصلی سود می‌برد نامزد دریافت خرس طلای جشنواره 2011 برلین شده بود و البته مضمون آن نیز حاشیه برانگیز بود.




بزرگداشت رویا تیموریان در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر

سینماژورنال: بعد از آن که سینماژورنال سه روز پیش خبر از بزرگداشت مهدی فخیم زاده و رضا کیانیان در جشنواره فجر داد(اینجا را بخوانید) امروز مشخص شده که سی و چهارمین جشنواه فیلم فجر، به پاس یک عمر فعالیت هنری رویا تیموریان بزرگداشت این بازیگر سینما نیز در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر برگزار خواهد شد.

به گزارش سینماژورنال رویا تیموریان متولد سال ۱۳۳۸ در تهران و همسر مسعود رایگان است. وی لیسانس بازیگری و کارگردانی‌اش را در سال ۱۳۶۶ از دانشگاه هنر دریافت کرد.

فعالیت در رادیو از سال ۱۳۶۰ و فعالیت در تلویزیون را از سال ۱۳۶۲ با مجموعه برده رقصان به کارگردانی ابوالقاسم معارفی آغاز کرد و در سال ۱۳۷۳ با فیلم سینمایی “حسرت دیدار” وارد عرصه سینما شد.

تیموریان با بازی در مجموعه تلویزیونی “رعنا” به کارگردانی داود میرباقری نوید یک بازیگر با استعداد را داد. وی در سریال های برجسته و موفقی همچون “محاکمه”، “شب دهم”، “ریحانه”، “گمشده” و “مدار صفر درجه” به خوبی درخشید.

تیموریان برای بازی در فیلم‌های “مرد بارانی”، “قارچ سمی”، “شیفتگی”، “گوشواره” و “زندان زنان” نامزد دریافت سیمرغ جشنواره فیلم فجر بوده است. وی همچنین بیش از دیگر بازیگران زن کشورمان نامزد دریافت سیمرغ از جشنواره فیلم فجر در ادوار مختلف بوده است. تیموریان علاوه بر این، جایزه بهترین و پرکار‌ترین زن تئا‌تر در سال های 78 تا 80 را دارد و در بسیاری از نمایش‌ها همچون “عروسی خون”، “معرکه در معرکه”، “بینوایان”، “قاتل بی‌رحم”، “رویای یک عکس” و “باغ آلبالو” حضور درخشانی داشته است.

این بازیگر کشورمان چندین دوره داوری جشن خانه سینما را بر عهده داشته و علاوه بر آن داور بخش تئا‌تر فجر در سال 82، داور تئا‌تر دانشجویی، داور انجمن سینمای جوان، رئیس انجمن بازیگران سینمای ایران، عضو هیات مدیره خانه سینما (2 دوره)، عضو هیات موسس خانه تئاتر، داور جشنواره فیلم‌های کوتاه، داور جشنواره فیلم‌های استانی در صدا و سیما، سه دوره عضویت در کمیته انتخاب فیلم اسکار را بر عهده داشته است.

ازجوایز دیگر این بازیگر می توان به دریافت جایزه برای جشنواره سینمای دفاع مقدس ، جایزه حافظ از دنیای تصویر، تقدیر شده به عنوان بازیگر اول زن در جشنواره فیلم های مستقل، تندیس خانه سینما برای فیلم زندان زنان اشاره کرد.تیموریان همچنین از سال ۱۳۸۰ نشان درجه یک هنری را دارد.

سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر ۱۲ تا ۲۲ بهمن به دبیری محمد حیدری برگزار می شود.




فخيم زاده و كيانيان در “بزرگداشت”

سینماژورنال: در حالی که این روزها بیش از همه اخبار مربوط به هیأت انتخاب جشنواره فجر است که به گوش می‌رسد و البته حرف و حدیثهای فراوانی هم درباره رسیدن و نرسیدن فیلمها به جشنواره در کانون توجه قرار دارد گویا دبیرخانه در تدارک چیدن بزرگداشتهای جشنواره است.

شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارند که برای بخش بزرگداشتها بناست ترکیبی از فعالان عرصه های مختلف سینمای ایران انتخاب شوند و گویا تا اینجای کار نام دو بازیگر پیشکسوت برای این بخش قطعی شده است.

این دو بازیگر رضا کیانیان و مهدی فخیم‌زاده هستند که هر دو نفر از فعالان سینمای ایران در سالهای اخیر بوده اند.

کیانیان را به عنوان بازیگری شناخته‌ایم که تمامی فیلدها از تئاتر گرفته تا سینما و تلویزیون را تجربه کرده است و فخیم‌زاده هم بازیگر-کارگردانی است که در این سالها همواره چه در تلویزیون چه در سینما فعالیت داشته است.

به زودی دو سینماگر دیگر به جمع کیانیان و فخیم‌زاده افزوده خواهند شد و بزرگداشت این چهره ها در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر صورت خواهد گرفت و البته فیلمهایی نیز برای بزرگداشت آنها ساخته خواهد شد.




ثبت‌نام تهیه‌کننده “اخراجیها” برای ورود به مجلس

سینماژورنال: بعد از حواشی خاصی که با انتشار شایعه کاندیداتوری چهره هایی چون بهروز افخمی، رخشان بنی‌اعتماد و هوشنگ مرادی کرمانی در انتخابات مجلس دهم رخ داد و البته این شایعه خیلی زود هم تکذیب شد و به دنبال آن انتشار شایعاتی درباره حضور الهام چرخنده در انتخابات مجلس، حالا اما یکی از تهیه کنندگان سینمای ایران برای شرکت در انتخابات مجلس ثبت نام کرده است.

به گزارش سینماژورنال این تهیه کننده حبیب ا.. کاسه ساز است؛ چهره ای که در همه سالهای اخیر به خاطر تهیه اولین فیلمهای بلند سینمایی مسعود ده‌نمکی یعنی دو قسمت ابتدایی “اخراجیها” شناخته می‌شود.

شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارند که کاسه ساز سه‌شنبه اول دی ماه با حضور در ستاد انتخابات کشور برای حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی ثبت نام کرده است.

فارغ التحصیل فیلمنامه نویسی با سابقه تهیه کنندگی

حبیب ا.. کاسه ساز که متولد 1341 تهران است فارغ التحصیل رشته فیلمنامه نویسی دانشکده هنر است اما در کارنامه وی حتی نگارش یک فیلمنامه هم به چشم نمی‌خورد و بیشتر به عنوان تهیه کننده فعالیت داشته است.

کاسه ساز فعالیت تهیه کنندگی خود را از ابتدای دهه هشتاد و با تهیه فیلمی دفاع مقدسی به نام “نوروز” آغاز کرده و در سالهای بعد هم بیشتر در گونه سینمای دفاع مقدس فعالیت داشته است.

تا پیش از “اخراجیها” که در میانه دهه هشتاد ساخته شد مهمترین فیلم کارنامه سینمایی وی “مزرعه پدری” به کارگردانی رسول ملاقلی پور بود.

در کارنامه تهیه کنندگی کاسه ساز یک فیلم آوانگارد به نام “ریسمان باز” به کارگردانی مهرشاد کارخانی هم وجود دارد که ربط چندانی به بقیه فیلمهای کارنامه اش ندارد.

کاسه ساز بعد از موفقیت تجاری قسمت اول “اخراجیها” قسمت دوم این کمدی-جنگی را هم تهیه کرد اما پس از آن دیگر همکاری مشترکی میان وی و مسعود ده‌نمکی شکل نگرفت.

 آخرین حضور با فیلمی کودکانه

به گزارش سینماژورنال آخرین کار سینمایی اکران شده کاسه ساز در مقام تهیه‌کننده یک فیلم کودکانه با نام “مبارزان کوچک” به کارگردان داوود اطیابی بود که اخیرا روی پرده رفت.

کاسه ساز نوروز امسال هم سریالی با عنوان “فوق سری” به کارگردانی مهدی فخیم زاده را روی آنتن داشت که هرچند در ابتدا بنا بود تهیه کننده اصلی‌اش خودش باشد اما از جایی به بعد به خاطر اختلافات شکل گرفته میان وی و فخیم زاده(اینجا را بخوانید) این محمود رضوی بود که به عنوان تهیه کننده فاز دوم وارد کار شد.

تهیه کننده “اخراجیها” چندی قبل و به واسطه سوء استفاده‌ای که یکی از بستگانش از نام خانوادگی مشترکی که با وی دارد صورت داده بود با نگارش متنی اجتماعی از این خویشاوند تبری جست.(اینجا را بخوانید)




اولين “سنتوري” سينماي ايران، دو دهه پيش از رادان چه كسي بود؟+عکس

سینماژورنال/غفور پورغفور: داریوش مهرجویی در میانه دهه 80 فیلمی موزیکال به نام “سنتوری” را ساخت که البته این فیلم هیچ گاه نتوانست اکران شود و در آستانه اکران، توقیف شد.

به گزارش سینماژورنال “سنتوری” البته بعد از مرگ تهیه کننده‌اش حسن فرازمند این شانس را یافت که در شبکه خانگی توزیع شود اما اکران نشدن این فیلم در سینماها، داغی بود که تا امروز در دل مهرجویی باقی است.

البته که مهرجویی به خاطر توقیف فیلمش که مجوز اکران داشت به دیوان عدالت اداری هم شکایت برد(اینجا را بخوانید) با این حال حسرت عدم اکران رسمی “سنتوری” همچنان همراه اوست.

شاید یکی از دلایلی که مهرجویی به سراغ ساخت قسمت دوم “سنتوری” رفته و به زودی آن را کلید هم خواهد زد(اینجا را بخوانید) همین خاطرات بدی بود که از توقیف “سنتوری” در خاطرش باقی مانده بود.

“سنتوری” مهرجویی اولین “سنتوری” سینمای ایران نبود

 به هنگام رونمایی “سنتوری” در جشنواره بیست و پنجم فیلم فجر و بعدتر به هنگام عرضه نسخه غیرمجاز آن در شبکه زیرزمینی محصولات خانگی و بعدتر عرضه مجاز در شبکه خانگی اغلب مخاطبان گمان می‌کردند این اولین محصول سینمایی پس از انقلاب اسلامی است که با محوریت زندگی یک نوازنده سنتور ساخته شده است.

با این حال حدودا 23 سال قبل از اینکه مهرجویی به فکر ساخت زندگی نوازنده‌ای به نام “علی سنتوری” بیفتد این خسرو ملکان بود که فیلمی با محوریت زندگی یک نوازنده سنتور را ساخت و روی پرده فرستاد.

مهدی فخیم زاده=حسن سنتوری

البته نوازنده سنتور فیلم ملکان “حسن سنتوری” نام داشت و نقش اصلی آن یعنی کاراکتر “حسن سنتوری” را مهدی فخیم‌زاده بازی می‌کرد.

جالب است که در “زخمه” نیز مانند “سنتوری” این گره خوردن زندگی نوازنده سنتور با پدیده مهلک اعتیاد است که داستان را پیش می‌برد و البته همین اعتیاد است که سرنوشتی شوم را برای وی رقم می‌زند؛ درست مانند سرنوشتی که برای “علی سنتوری” فیلم مهرجویی با بازی بهرام رادان رخ می‌دهد!!!

زخمه
نمایی از پوستر “زخمه”

تغییر نام از “حسن سنتوری” به “زخمه”

“زخمه” با نام اولیه “حسن سنتوری” در سال 1362 در سینماهای تهران و شهرستانها اکران شد و البته با اقبال مثبت مخاطبان هم مواجه شد اما فضای بسته سالهای ابتدایی دهه 60 و تصویرسازی فیلم از زندگی یک نوازنده که در آن سالها نوعی خط‌شکنی به شمار می‌رفت سبب ساز آن شد که مخالفتهایی با اکران فیلم صورت گیرد.

این مخالفتها و بخصوص در شهرهایی چون اصفهان و شیراز سبب ساز آن شد که علیرغم اقبال مخاطبان، نام فیلم به “زخمه” تغییر پیدا کند با این حال حتی با تغییر عنوان هم فروش فیلم نسبتا خوب بود.

فخری خوروش، رضا کرم رضایی، هوشنگ منصورخاکی، محمدتقی کهنمویی، مجید مظفری، محمد ورشوچی، جهانسوز فولادی، احمد بهروزی، مهدی صناعی، سعدی افشار، حسن شمشاد، کاوه فولادی، اصغر علایی و منوچهر افسری بازیگرانی بودند که در “زخمه” ایفای نقش کرده بودند.

نویسندگی فیلمنامه “زخمه” را خسرو ملکان انجام داده بود و تهیه‌کنندگی آن را حسین حقیقی و علی‌اصغر احدی انجام داده‌ بودند.

زخمه
نمایی از آگهی تبلیغاتی “زخمه” با جمله تبلیغی “قصه مردی بنام حسن سنتوری”

“حسن سنتوری” فرزندش را هم به اعتیاد می کشاند

داستان “زخمه” درباره “حسن سنتوري” سرپرست يك گروه مطرب روحوضي است كه در تماشاخانه‌هاي لاله‌زار فعاليت مي‌كند. او با “اقدس” رقاصه گروه، ازدواج كرده و صاحب فرزندي به نام علي است.

حسن معتاد است و زن و فرزند خود را نيز به اعتياد كشانده است. پس از انقلاب و برچيده شدن تماشاخانه هاي لاله زار، حسن براي گذراندن زندگي و تهيه مواد مخدر به قاچاق ترياك روي مي آورد. در مدرسه معلم متوجه اعتياد علي مي شود و او را كه ناخوش احوال است به بيمارستان مي برد. اقدس نيز براي پرستاري از علي روانه بيمارستان مي شود و حسن تنها مي ماند.

حسن كه بيم دارد دستگير شود آواره كوچه و خيابان مي شود، تا اين كه رحيم – فردي كه قبلا حسن او را به اعتياد كشانده و بعد ترك اعتياد كرده است – حسن را در زد و خوردي به قتل مي رساند…

32 سال بعد از فخیم زاده چه کسی سومین سنتوری سینمای ایران خواهد بود؟

به گزارش سینماژورنال حالا دقیقا 32 سال بعد از ساخت “زخمه” و ایفای نقش مهدی فخیم زاده در نقش “حسن سنتوری” و حدودا 10 سال بعد از ساخت “سنتوری” و ایفای نقش بهرام رادان در نقش “علی سنتوری”، مهرجویی بار دیگر تصمیم گرفته به سراغ ساخت فیلمی با محوریت ساز سنتور برود.

ارکان اصلی “سنتوری” یعنی بهرام رادان که به زودی با یک درام عاشقانه-تاریخی به نام “حکایت عاشقی” به سینماها می‌آید(اینجا را بخوانید) و محسن چاووشی که این روزها با قطعاتش برای “شهرزاد” در کانون توجه است هیچ کدام در سومین “سنتوری” تاریخ سینمای ایران حاضر نیستند.

برخلاف دو فیلم قبل در “سنتوری2” یا “سنتوری: مرد پاییزی” این دو موزیسین هستند که محوریت فیلم را تشکیل می دهند. موزیسینهایی که مهرجویی برای انتخاب آنها به سراغ خوانندگان جوان موسیقی رپ رفته است.

سومین “سنتوری” سینمای ایران ترک اعتیاد کرده!!!

داستان “سنتوری، مردپاییزی” از جایی آغاز میشود که حمید به عنوان یکی از شاگردان علی بعد از ترک اعتیاد و آموختن سنتور زیر نظر علی سنتوری در حال خداحافظی از آسایشگاه و بازگشت به شهر است.

در ادامه داستان یک سرمایه‌گذار از کار حمید خوشش می آید و از او می خواهد با تشکیل یک گروه آلبومی منتشر کند. اما حمید درگیر مشکلاتی با یک گروه موسیقی دیگر می شود که مسیر حرفه ای اش را تحت تاثیرقرار می دهد.

پیش از این قرار بود که حامد بهداد و امین حیایی نقش دو خواننده فیلم را ایفا کنند و از صدای خودشان در این فیلم استفاده شود که البته این موضوع از سوی مهرجویی تأیید نشد.

در برهه‌ای از زمان نام دو خواننده رپ جوان با نامهای یاسر بینام و حمید فریزند به عنوان خوانندگان “سنتوری2” شنیده شد که این مسأله نیز خیلی زود از سوی مهرجویی تکذیب شد.




تعریض فخيم زاده به صدف طاهريان: اگر براي ورود به سينما بايد فساد اخلاقي داشت، شما كه خودت چند فيلم بازي كرده‌اي، پس…

سینماژورنال: مهدی فخیم زاده بازیگر و کارگردان ایرانی مهمان پنجشنبه 5 آذرماه برنامه “شهرفرنگ” شبکه خبر بود.

به گزارش سینماژورنال فخیم زاده حین صحبتهایش در این برنامه تعریضی هم زد به صدف طاهریان بازیگری که اخیرا و بعد از مهاجرت کشف حجاب کرده و سینمای ایران را زیر سوال برده است.

فخیم زاده در پاسخ به مجری برنامه که از وی درباره کثیفی سینما پرسید گفت: نسبت به سينماي بقيه جاها سینمای ما خيلي پاك است و نسبت به مشاغل ديگر هم مسائل طرح شده درباره آن، برابر و يكسان است.

مهدي فخيم زاده با اشاره به ادعاهای طاهریان درباره پشت پرده سینمای ایران ادامه داد: اگر ورود به سينماي ايران با پذيرفتن كارهاي خلاف و فساد اخلاقی است و سينماي ايران پشت پرده كثيفي دارد، خب خود شما كه چند تا فيلم بازي كردي ، پس خودت هم …

اگر دولت پول بدهد خودم هم می گیرم
این کارگردان که از اعضای شورای تازه تاسیس تحقیق و توسعه راهبردی سینمای ایران است و شنیده شده متن بیانیه سوم شورای راهبردی درباره لزوم قطع کردن حمایتهای دولتی از سینما هم با نظر وی نگارش شده اظهارنظر جالب و البته عجیبی را هم درباره فیلمسازی با حمایت دولت بیان کرد.
وی گفت: همين الان كه من مخالف پول دادن دولت و سبنماي دولتي ام ، فردا اگر بخواهم فيلم بسازم و ببينم دولت کمک می کند، حتما خود من هم مي گيرم.

بهترین آثارم
فخیم زاده در جایی دیگر از این گفتگو هم بهترین محصولاتش را فیلمهای “تاواريش” و “همسر” و سریالهای “ولايت عشق” و “خواب و بيدار” اعلام كرد.




حضور معتمدآریا و مهدی هاشمی در سریال نوروزی شبکه سوم؟⇐تهیه‌کننده: تکذیب می‌کنم/کارگردان: نه تکذیب می‌کنم و نه تأیید

سینماژورنال: در حالی که حدودا سه روز قبل خبری منتشر شد مبنی بر اینکه فاطمه معتمدآریا بعد از مدتها ممنوع الکاری در تلویزیون نوروز امسال با سریال “زعفرانی” به رسانه ملی بازخواهد گشت و در این سریال در برابر مهدی هاشمی ایفای نقش می کند(اینجا را بخوانید) اما گفته‌های تهیه‌کننده این سریال و کارگردانش در قبال این خبر کاملا متناقض است.

به گزارش سینماژورنال از یک طرف ایرج محمدی تهیه کننده “زعفرانی” در گفتگو با “باشگاه خبرنگاران جوان” از این گفته که این مسأله را تکذیب می‌کند و تا هفته آینده درباره تیم بازیگران این سریال توضیح می‌دهد.

از آن طرف حامد محمدی که قرار است کارگردان سریال باشد در گفتگو با “برنا” بیان داشته است: متاسفانه نمی‌توانم حضور فاطمه معتمد آریا و مهدی هاشمی در “زعفرانی” را تایید یا تکذیب کنم، فعلا هیچ چیز مشخص نیست.

اینکه تهیه کننده سریال ماجرا را تکذیب می کند و کارگردان، آن را نه تکذیب می کند و نه تأیید هم احتمالا از آن اتفاقاتی است که خروجی اش فقط یک چیز است؛ کنجکاوی بیشتر مخاطب نسبت به ماجرا و اینکه حقیقت واقعا چیست.

جالب است که تهیه کننده و کارگردان سریال عمو و برادرزاده هستند و این طور متناقض حرف می زنند!

حالا باید تا هفته بعد صبر کرد و دید ماجرا واقعا از چه قرار است…




بعد از ۶ سال ممنوع الکاری؛ ایفای نقش معتمدآریا در سریال نوروزی شبکه ۳/مهدی هاشمی بازیگر مقابل است+با حضور خواننده ای که سورپرایز سریال است!

سینماژورنال: بعد از حواشی انتخاباتی 88 فاطمه معتمدآریا در لیست سیاه رسانه ملی قرار گرفت و نه تنها اجازه بازی در سریالهای تلویزیونی به وی داده نشد که حتی پخش تصویرش در تیزر تبلیغاتی فیلمهای روی پرده نیز ممنوع شد.

به گزارش سینماژورنال حتی کار به جایی رسید که در بازپخش مجموعه خاطره انگیز “آرایشگاه زیبا” نام وی از تیتراژ حذف شد.

حالا اما یک اتفاق جالب افتاده و آن هم حضور این بازیگر در سریال نوروزی شبکه سوم سیما.

“هفت صبح” خبر داده که معتمدآریا در سریال “زعفرانی” به کارگردانی حامد محمدی و تهیه کنندگی ایرج محمدی که دارای بار طنز است ایفای نقش خواهد کرد.

گویا نقش مقابل معتمدآریا در “زعفرانی” هم توسط مهدی هاشمی ایفا خواهد شد؛ بازیگری که آخرین کار تلویزیونی اش سریال “دردسرهای عظیم” بود.

مهدی هاشمی و فاطمه معتمدآریا در اوایل دهه هفتاد در کمدی “همسر” ساخته مهدی فخیم زاده ایفای نقش کرده بودند.

سورپرایز در انتخاب خواننده

حامد محمدی به همراه سعید جلالی متن این سریال را می نویسند و کار پیش تولید نیز ظرف یک ماه آینده آغاز می شود.

ایرج محمدی تهیه کننده این کار برای انتخاب خواننده تیتراژ این مجموعه نیز یک سورپرایز برای مخاطبان خواهد داشت.




از پسر ۱۹ ساله امین حیایی و مادرش چه می‌دانید؟+عکس

سینماژورنال: مدتیست تصاویری از امین حیایی در کنار جوانی که ادعا میشود فرزند پسر اوست مدام در گروههای اجتماعی بازنشر می شود.

به گزارش سینماژورنال برای بسیاری از مخاطبان این پرسش پیش آمده که این پسر کیست و چرا امین حیایی زیاد درباره اش حرف نزده است.

واقعیت آن است که این پسر که متولد 1375 است و نوزده سال سن دارد، دارا حیایی است؛ فرزند امین حیایی از همسر اولش مونا بانکی پور.

فرزند  بازیگر سالهای دور
مونا بانکی پور همسر اول حیایی فرزند فرزانه داوری بازیگر سینمای قبل از انقلاب بود.
داوری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در یکی دو فیلم مانند “پرواز در قفس” حبیب کاوش بازی کرد اما پس از آن بازیگری را کنار گذاشت.

مونا بانکی پور فرزند فرزانه داوری بازیگر حرفه ای نبود اما تجربیات معدودی در بازیگری داشت و از جمله در سریال “خواب و بیدار” ساخته مهدی فخیم زاده نقش همسر دانیال حکیمی را ایفا کرده بود.

علاقه به بازیگری و کامپیوتر و ورزش

هرچند در یکی دو سال اخیر دارا به بازیگری هم علاقمند شده و مترصد فرصتی است تا بخت خود را بطور جدی در این حرفه بیازماید اما پنج سال قبل امین حیایی در یکی از گفتگوهایش از بی علاقگی دارا به بازیگری چنین گفته بود: دارا دوست ندارد مانند من بازیگر شود اما علاقه مند به هر کاری که باشد کمک و پشتیبانی اش می کنم.

حیایی افزوده بود: پسرم بیشتر به کامپیوتر و ورزش علاقه دارد و هر کاری که از دستم بربیاید برای رسیدن به آرزوهایش می کنم.

امین حیایی و فرزندش دارا
امین حیایی و فرزندش دارا



افشای نقش همکار BBC در نگارش فیلمنامه پرمخاطب‌ترین فیلم سی و چهار سال اخیر

سینماژورنال: با وجود ساخت آثاری مانند “اخراجیها” و “شهرموشها2” که بلحاظ رقم فروش آمار بالایی را تجربه کرده اند و در صدر جدول فروش سی سال اخیر قرار گرفته اند اما به لحاظ تعداد مخاطب همچنان “عقابها” پرمخاطب ترین فیلم است.

به گزارش سینماژورنال “عقابها” در ابتدای دهه 60  حدودا 8 میلیون تومان فروخت و با متوسط قیمت بلیت 4 تومانی حدودا 2 میلیون نفر مخاطب داشت.

کارگردانی “عقابها” را ساموئل خاچکیان برعهده داشت و علی اکبر مزینانی هم تهیه کننده اثر بود. در منابع سینمایی موجود از محمدرضا یوسفی به عنوان نویسنده فیلمنامه اثر نام برده شده ولی گویا مسعود بهنود روزنامه نگاری که این روزها همکار BBC  است و البته در دهه 60 در یکی از آثار علیرضا داوودنژاد با نام “خانه عنکبوت” ایفای نقش کرده بود، در نگارش فیلمنامه “عقابها” وظیفه اصلی را ایفا کرده است.

فخیم زاده: بهنود را در خانه داوودنژاد دیده بودم

فخیم زاده درباره چگونگی این روند در کتاب خاطرات خود آورده است: علی مزینانی فیلمنامه “عقابها” را به من داد و گفت بخوان چون می خواهیم تو نقش اصلی اش را بازی کنی. وقتی فهمیدم کارگردان خاچکیان است توجهم جلب شد. نگاه کردم دیدم نویسنده اش مسعود بهنود است. بهنود را می‌شناختم و با او در خانه داوودنژاد و خانه خودم کلی گپ و گفت داشتیم. به نظرم آدم باسوادی می آمد.

مهدی فخیم زاده در ابتدا و البته منطبق با کتابی با عنوان “چهل و یکمین پرواز” بخشهای مهم و دراماتیک سناریوی اولیه را منسجم کرده و به صورت سکانسهای پیاپی مرتب می کند اما در نهایت از آنجا که واهمه این را داشته که ممکن است بازیش در “عقابها” به قیمت ممنوع الکاریش تمام شود قید بازی در آن را می زند.

عقابها
عقابها

ترسیدم بازی در “عقابها” به قیمت ممنوع الکاری ام تمام شود

وی درباره تردید برای بازی در “عقابها” بیان داشته است: یاد حرفهایی افتادم که در مورد فیلم “فرار” و بازی کردن نقش بسیجی به من گفته بودند. پیش خودم گفتم بازی کردن در آن نقش باعت توقف فیلم شد حال اگر نقش خلبان را بازی کنم چه می شود. بخصوص که آن روزها خلبانها تقدس پیدا کرده بودند و حتی برایشان آهنگ ساخته شده بود.

فخیم زاده در نهایت از مزینانی می خواهد قید او را بزند و همین باعث میشود انگیزه ای برای ادامه کار بر روی سناریو هم نداشته باشد. این بازیگر-کارگردان خاطرنشان ساخته است: بعد از اینکه به مزینانی زنگ زدم و گفتم بازی نمی کنم انگیزه ای برای کار روی فیلمنامه نداشتم. مزینانی هم هر روز تماس می گرفت و می گفت چه شد و بالاخره برای اینکه از دستش خلاص شوم به دستیارم محمدرضا یوسفی گفتم بنشین و برای این صحنه ها دیالوگ بگذار. وقتی تمام شد خودم نگاهی به سناریو انداختم و دادم به مزینانی.

علی اکبر مزینانی: سناریو را به فخیم دادم و بعد از آن هم مسعود بهنود آن را خواند

به گزارش سینماژورنال علی اکبر مزینانی تهیه کننده “عقابها” هم هرچند حضور مسعود بهنود را در تیم نویسندگان تأیید می کند اما درباره ترتیب زمان بندی نگارش جور دیگری قضیه را بیان می کند.

مزینانی به “سینما” می گوید: وقتی سناریوی “عقابها” به دستم رسید مشغول ساخت “فرار” با بازی فخیم زاده بودم. سناریو را به فخیم دادم و نظرش را خواستم و بعد از آن هم مسعود بهنود فیلمنامه را خواند و آخرین بازنویسی را خود ساموئل انجام داد.




پاسخ میرباقری به آنها که “دندون طلا” را مروج لمپنیسم می‌خوانند

سینماژورنال: تازه ترین محصول تلویزیونی داوود میرباقری با عنوان “دندون طلا” که در شبکه خانگی عرضه میشود علاوه بر موافقان، منتقدان خود را هم داشته است.

به گزارش سینماژورنال برخی از منتقدان از لمپنیسم افراطی که در این سریال ترویج می شود سخن گفته اتد و آن را متاثر از فیلمفارسی دانسته اند.

میرباقری اما در تازه ترین گفتگوی خود که با “اعتماد” انجام شده این نقد را عالمانه ندانسته و آن را فاقد تحلیل عمیق دانسته لست.

میرباقری می گوید: به نظر من اين برخورد عالمانه‌اي نيست و آدم بيشتر احساس مي‌كند طرف از روي بي‌ميلي مطلبي نوشته، بدون آنكه زحمت كندوكاو و جست‌وجوي بيشتر يا تحليل عميق‌تر داشته باشد و در نهايت بداند كه قصه چه چيزي را مي‌خواهد بيان كند.

وی ادامه می دهد: بله اگر من مي‌خواستم فضايي بسازم كه اين آدم‌ها را محبوب كنم و از آنها قهرمان بسازم، شايد حق با آن اشخاص باشد اما بستر داستان و روايت ما اين‌گونه نيست. حقيقتش هيچ‌وقت اين نقطه‌نظرها براي من ارزشي نداشته كه حتي خودم را به زحمت بيندازم و در موردش فكر كنم. شما هر كاري انجام دهيد بالاخره يك عده مخالف‌نظر شما هستند.

کارگردان “شاهگوش” خاطرنشان می سازد: ما هم نمي‌خواهيم به‌گونه‌اي صحبت كنيم كه افراد را موافق خودمان كنيم، ما هم منطق خودمان را بيان مي‌كنيم يا منطق ما مجاب‌كننده است و آن شخص به وجدانش مراجعه مي‌كند يا نيست و ما اشكال داريم. به هر حال فكر مي‌كنم براي بررسي يك اثر بايد به صورت دقيق و عالمانه رفتار كرد و بايد صبر كرد تا خيز اصلي كار و جهت كلي كار پديدار شود و بعد در معنا ديد كه آيا اين كار توانسته به مفاهيمي كه مدنظرش بوده برسد يا نه؟ اين برخورد هم منحصر به دندون طلا نيست.