1

آقای روحانی! این بار دیگر متخصصان را در مناصب هنری بگمار!

سینماروزان: حسن روحانی برای دومین بار به ریاست جمهوری رسید تا به مانند اسلاف خود از هاشمی رفسنجانی گرفته تا محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد رییس جمهوری را برای هشت سال تجربه کند.

به گزارش سینماروزان در چهار سال اول دولت روحانی بیش از همه از فقدان تخصص در مدیرانی گفتیم که مناصب فرهنگی-هنری به آنها واگذار شد و این فقدان تخصص در نهایت با استعفای علی جنتی و برکناری رییس سازمان سینمایی همراه شد.

این بار اما دیگر فرصت خطا وجود ندارد. شاخه های مختلف هنری و از جمله سینما مدیرانی را می خواهند که واقعا متخصص هنر باشند. دیگر نمی توان با فارغ التحصیلان سیاست حتی اگر فرنگ رفته باشند و مدام شعر بخوانند هنر را اداره کرد.

مدیریت هنری نیاز به مدیر متخصص دارد؛ مدیری که به جای برخورد تدافعی با منتقدان، نقدهای سازنده آنها را با گوش جان بشنود و همین نقدها را زیربنای اصلاح مدیریت خود یا گذشتگانش کند.

حل مشکلات هنری اگر مدیران بالادستی هنر آدمهایی دارای عقبه هنری باشند کار سختی نیست. سیاهه مشکلات که موجود است و البته در این سالها، پیشنهادات کمابیش مفیدی هم از سوی رسانه های مستقل ارائه شده است.

پس آقای روحانی! متخصصان را به مدیریت هنری بگمار تا در سال 1400 به جای مرور چندین باره سیاهه مشکلات از موفقیتهایتان در حل مشکلات بگوییم.




قابل توجه رییس جمهور آینده⇐با شعرخوانی، سلفی گرفتن و مزدور خواندن منتقدان، نمی‌توان سینما را اداره کرد

سینماروزان: با مشخص شدن شش کانديداي نهايي انتخابات رياست جمهوري رفته‌رفته رقابت‌ سياسي ميان شهروندان له يا عليه يک کانديداي خاص صورت می‌گیرد و از آن سو سينماگران هم در حمايت از نامزدي خاص احتمالاً شاهد رقابت‌هايي ميان خود خواهند بود.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» مهم‌تر از اين رقابت‌ها که در ذات هر انتخاباتي نهفته است هر کدام از کانديداهاي انتخاباتي بايد به دقت برنامه‌هاي خود را براي عرصه‌هاي فرهنگ و هنر و به‌خصوص مقوله سينما مشخص کنند.  در سال‌هاي اخير و با روي کار آمدن دولت اعتدال هرچند پيش‌بيني مي‌شد براي تحقق شعار تدبير هم که شده اين سينماگران باشند که مديريت سينماي ايران را در دست گيرند، اما اتفاقي که افتاد استفاده از چهره‌هاي با حداقل رزومه سينمايي در حيطه مديريت سينمايي بود، اتفاقي که البته مهم‌ترين نتيجه‌اش تغيير رئيس سازمان سينمايي در هفته‌هاي انتهايي سال گذشته بود.

در انتخابات پيش‌رو و به‌خصوص در مناظرات انتخاباتي کانديداهاي مختلف حتماً بايد درباره برنامه‌اي که براي فرهنگ و هنر و سينما دارند به صراحت سخن گويند و در صورت امکان حتي گزينه‌هايي را که براي مديريت وزارت ارشاد و البته زيرمجموعه‌هايي مانند معاونت هنري و سازمان سينمايي دارند، به طور کاملاً شفاف اعلام کنند.

 با کلی‌گویی، شعرخوانی و سلفی گرفتن نمیتوان سینما را مدیریت کرد
کانديدايي که برنامه‌اي قطعي براي راهبردهاي فرهنگي ندارد و البته منتظر است ببيند انتخاب مي‌شود يا نه تا تازه بعد از آن به فکر پيدا کردن وزير و مدير فرهنگي باشد، قطعاً نخواهد توانست در اين حيطه‌هاي مهم اثرگذار باشد.
اين يک واقعيت است، حتي اگر بناست در مقولاتي مانند صنعت، اقتصاد و تجارت هم پيشرفت کنيم به ايجاد زيرساخت‌هاي فرهنگي نياز داريم و اين زيرساخت‌هاي فرهنگي ايجاد نمي‌شود مگر با کمک يک سلسله مديران فرهنگي درجه يک و البته داراي رزومه در حيطه فرهنگ.
تجربه اين سال‌ها نشان داد که صرفاً با کلي‌گويي، شعرخواني و سلفي گرفتن با هنرمندان نمي‌توان مديريت هنري قابل قبولي داشت و اينکه کوشش شود صداهاي منتقدان عارضه‌هاي فرهنگي با انگ‌هايي چون مزدوري زير سؤال رود، روشي منطقي براي مديريت فرهنگي لااقل در دهه 90 نيست.
دهه 90 خورشيدي از ميانه گذشته است و حالا هر دولتي که روي کار مي‌آيد بايد حتماً از چهره‌هاي داراي رزومه فرهنگي مؤثر و نه حاشيه‌اي براي مديريت فرهنگي استفاده کند. اگر بناست معاونت هنري انتخاب شود بايد به سراغ چهره‌هايي رفت که در شاخه‌هايي چون موسيقي و هنرهاي تجسمي صاحب کارنامه مؤثر بوده‌اند و اگر بناست رئيس سازمان سينمايي انتخاب شود قطعاً بايد به سراغ آنها رفت که لااقل بيشتر از يک دهه در سينما حضوري مثمرثمر داشته‌اند!



صالحی امیری وزیر ارشاد شد⇐آیا سازمان سینمایی دستخوش تحول خواهد شد؟

سینماروزان: در پایان جلسه سه شنبه 11 آبان صحن علنی مجلس و با اتمام شمارش آرا وزیر پیشنهادی وزارت ارشاد رأی اعتماد گرفت.

به گزارش سینماروزان براساس رای گیری انجام شده سیدرضا صالحی امیری با ۱۸۰ رای موافق، ۸۹ رای مخالف و ۶ رای ممتنع از مجموع ۲۷۵ رای اخذ شده، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شد.

باید منتظر ماند و دید حضور صالحی امیری در ارشاد به ترمیم مدیریت های زیرمجموعه او و از جمله سازمان سینمایی، معاونت فرهنگی و معاونت هنری هم منجر خواهد شد یا او ترجیح می دهد ماههای باقیمانده تا عمر دولت را در فضایی آرام و بی حاشیه های برآمده از تغییر و تحول سپری کند؟




علی رفیعی: معاونت هنری از پرداخت طلب ۲۵۰ میلیونی ما طفره می‌رود!!!

سینماژورنال: علی رفیعی کارگردان خبره تئاتر که معدود تجربیات سینمایی اش یعنی “ماهیها عاشق میشوند” و “آقایوسف” در زمره بهترین آثار تاریخ سینمای ایران جای می گیرند به تازگی در مراسم آکادمی سالانه سمندریان مورد تقدیر قرار گرفت.

به گزارش سینماژورنال این تقدیر بهانه ای شد تا او بخشی از درددلهای خود را که مهمترین آنها طلب 250 میلیونی از معاونت هنری است برای “شرق” بازگو کند.

علی رفیعی بابت اجرای “خاطرات و کابوسهای یک جامه دار…” از تالار وحدت طلب دارد و همین طلب باعث شده که برای اجرای نمایش بعدی اش به جای تالار وحدت سراغ تماشاخانه ایرانشهر برود.

معاونت هنری طفره می رود

رفیعی می‌گوید: فعلا با محدودیت‌های متعددی از بابت شروع کار تئاتر مواجه هستم که منشأ آن، پولی است که قرار بوده تالار وحدت بابت ٢٥٠ ‌میلیون تومانی که شرکت تیکت براي فروش بلیت پرداخت کرده، به ما بپردازد. برخلاف قرار قبلی این پول را به ما نمی‌پردازند و در حقیقت تالار وحدت مسئول این پرداخت‌نشدن نیست بلکه معاونت هنری وزارت ارشاد است که از پرداخت این مبلغ هنوز هم دارد بی‌دلیل طفره می‌رود. همین خودش ترمز بسیار بزرگی برای شروع مجدد تئاتر است.


او چنین رفتاری را از معاون هنری که متولی هنر یک مملکت است بعید می‌داند؛ حتی فکر اینکه یک ‌بار دیگر بخواهد در تالار وحدت کار کند آزارش می‌دهد مادامی‌که این مدیریت حاضر در آنجا باشد از چنین تصمیمی هم پرهیز می‌کند و اصلا فکرش هم به ذهن دکتر علی رفیعی خطور نخواهد کرد.

اجرای تئاتر بعدی در ایرانشهر
از آنجا که این کارگردان باید برای کار بعدی‌اش از تالار وحدت چشم بپوشد با اختلاف ٥٥٠ تا ٦٠٠ صندلی، سالن ایرانشهر را مناسب می‌داند. به نظرش برخلاف مدیریت معاونت هنری، مدیریت تالار ایرانشهر از او بسیار استقبال کرده و شرایط دعوت را طوری پیش برده که در نهایت همه چیز به نفع این کارگردان و گروهش باشد. گروه از هم‌اکنون می‌تواند تمرین‌هایش را شروع کند و از فرودین ٩٦ هم به مدت سه ‌ماه سالنی را در اختیارش می‌گذارند که بتواند هزینه‌های گروه را جبران کند. او تأکید می‌کند مدیریت ایرانشهر با صمیمیت و گرمی از او دعوت کرده و خواهان اجرای اثری در ایرانشهر در سال آینده است. او از رجبی‌معمار و حسین پارسایی، مدیران ایرانشهر، نام می‌برد که پیگیری‌هایشان بسیار دلگرم‌کننده است برای اینکه هنرمندی مشتاقانه‌تر دل به تئاتر بدهد آن هم در شرایطی که برخی از متولیان فرهنگ و هنر کشور به دنبال اهداف شخصی خودشان هستند تا اینکه دلسوز فضای فرهنگی باشند و بخواهند آثار درخور تأملی به روی صحنه بیاورند.


دکتر رفیعی به‌ناچار باید از متنی که برای تالار وحدت در نظر گرفته چشم بپوشد و به سراغ متنی برود که از تعداد بازیگران محدودتری برخوردار باشد برای اینکه بتواند به‌جای یک سالن ٧٠٠ نفری در یک سالن ٢٠٠ نفری از عهده هزینه و دستمزدهای منصفانه هنرمندان گروه بربیایند.

بازنویسی “سالتو”
او این روزها به دلیل دوربودن زمان اجرای کار بعدی‌اش، فرصت را مناسب دیده برای اینکه فیلم‌نامه “سالتو” را بازنگری و بازنویسی كند و آن را با آخرین تغییرات لازم به‌زودی در اختیار تهیه‌کننده‌ای قرار دهد، که پیش‌ازاین برای این منظور صحبت‌هایی انجام داده‌اند.


رفیعی برای تالار وحدت نمایش‌نامه “سربازها” اثر لنتس، نمایش‌نامه‌نویس قرن هفدهم آلمانی را در نظر گرفته بود که این متن را خودش از فرانسه به فارسی برگردانده است. این کار ٢٠ تا ٢٢ بازیگر می‌خواهد و کار بسیار دشواری است به لحاظ اجرای میزانسن و همچنین به لحاظ فهم متن و هم به لحاظ ارکستراسیون که فعلا از انجامش به دلیل این نگاه‌های بازدارنده معاونت هنری چشم‌پوشی کرده است.

یک روز خاطره‌انگیز از دانشمند بزرگ…
همچنین او در نظر دارد نمایش «یک روز خاطره‌انگیز از دانشمند بزرگ وو» را که متنی از نمایش‌های کلاسیک چینی است، برای یک‌ بار دیگر اجرا کند چون به نظرش اجرای قبلي‌اش در اسفندماه ٨٦ به دلیل برخورد با آخر سال با ناکامی مواجه شد و هم‌اکنون این کارگردان می‌خواهد با بازنگری در شیوه اجرائی و بازیگری با یک تیم تازه‌تر آن را دوباره به صحنه بیاورد و اگر هم یکی، دو نفر از بازیگران از تیم گذشته همراه این گروه باشند، با نقش‌های متفاوتی در اجرای اخیر حضور خواهند داشت. درهرحال چون این متن هشت یا ٩ بازیگر می‌خواهد برای یک سالن کوچک‌تر از تالار وحدت مناسبت بیشتری دارد و این بار با نگاه تازه‌ای به صحنه خواهد آمد.

اینها تئاتر و اصلا هنر را نمی خواهند
دکتر رفیعی می‌داند که در این بازی برخی افراد خواسته‌اند سودجویی کنند و نخواسته‌اند پیگیر چنین سودجویی کلانی باشند و دلش هم نمی‌خواهد که برای ٢٥٠ ‌میلیون وکیل بگیرد و از معاونت هنری شکایت کند چون در شأن خودش نمی‌بیند که به خاطر این پول متولی هنر کشور را زیر سؤال ببرد و دلش می‌خواهد مادامی‌که زنده است از این سودجویی در هر جایی نام ببرد و درواقع دلش می‌خواهد که اگر اینها یک جو احساس و عذاب وجدان دارند و دلشان نمی‌خواهد جفایی به اهل هنر کنند خودشان کلاهشان را قاضی کنند و این حق طبیعی و مسلم یک گروه تئاتری را به ایشان برگردانند وگرنه در این بازی بی‌قاعده که نمی‌شود چنین ماجرایی را پیگیری کرد مگر خودشان دلسوز باشند و حق را ناحق نكنند. او تأکید می‌کند اینها تئاتر و اصلا هنر را نمی‌خواهند؛ وگرنه به‌دروغ نمی‌گفتند که هنر می‌خواهیم اما در حق هنرمندانش جفا بکنند.




پس از ۱۱ سال انتظار بی‌حاصل برای دریافت مجوز از ارشاد⇐”ملک جمشید” کوروش یغمایی در آمریکا منتشر می‌شود!!!

سینماژورنال: صبح جمعه 21 خردادماه آخرین آلبوم کوروش یغمایی نه توسط شرکت‌های داخلی، بلکه از سوی یک شرکت آمریکایی قدرقدرت در حوزه انتشار موسیقی، منتشر خواهد شد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “شرق” انگار بخت یار ایرانی‌ها نبود که اثرِ هنرمند خود را مستقیم از مراکز مجاز فروش موسیقی تهیه کنند چراکه آن‌طور که کوروش یغمایی می‌گوید، شرکت آمریکایی Now-Again Records قرار است آلبوم این استاد موسیقی راک را صبح جمعه در سراسر جهان به‌جز ایران، توزیع کند.

نکته غم‌انگیز اینجاست که تمام اشعار این آلبوم به زبان فارسی هستند و نامش، یعنی «ملک جمشید» یادآور اثر بزرگ و ملی ایران، شاهنامه، بوده، اما ایرانی‌ها که سال‌ها آثار کوروش یغمایی را دنبال کرده و از طرفداران بی‌شمار او محسوب می‌شوند، نمی‌توانند از آخرین اثرش بهره‌مند شوند. 

یازده سال در دست انداز مجوز

بروشور «ملک جمشید»، با گزارشی به قلم کوروش یغمایی به پیشگاه مردم ایران آغاز می‌شود؛ گزارشی کوتاه اما پر از درد؛  او در این گزارش از دلایل انتشار این آلبوم در فضایی خارج از زادگاهش می‌گوید: «آلبوم ملک جمشید با وجود داشتن مجوز شعر و موسیقی، از آغاز کار دولت پیشین، به شیوه سلیقه‌ای به مدت هشت سال از پخش آن جلوگیری شد و در پی آن در معاونت هنری دولت تازه، پس از گرفتن مجوز شعر و موسیقی برای بار دوم و باز‌سازی آن در استودیو، تاکنون مدت سه سال است که با بهانه‌گیری‌های گوناگون از پخش آن جلوگیری شده است».

با وقت کشی مواجه شدم و ارائه ندادن هر گونه پاسخ رسمی

یغمایی می‌گوید: «از سوی دیگر، همان‌گونه که معاونت هنری وزارت ارشاد نیز آگاه است، سه سال از درخواست پخش همین آلبوم (ملک جمشید) از سوی کمپانی پژوهشی آمریکایی (Now-Again Records) برای پخش در جهان (به‌جز ایران)، در جایگاه یک آلبوم جهانی با شعر پارسی که برای نخستین‌بار نام ایران را در گستره موسیقی روز جهان مطرح می‌کند، می‌گذرد.از آنجا که من همواره در اندیشه آن بوده‌ام که آثار هنری‌ام، به دست صاحبان اصلی‌اش یعنی مردم ایران برسد، از کمپانی یادشده درخواست کردم برای هم‌زمانی پخش آلبوم در ایران و جهان تا گرفتن مجوز پخش در ایران، کار را به تعویق بیندازد اما سرانجام وقت‌کُشی‌های اداری بدون قید زمان از سوی معاونت هنری، یعنی ارائه‌ندادن هرگونه پاسخ رسمی تاکنون، گریبانگیر این کمپانی آمریکایی هم شد و مدیریت و دست‌اندرکاران آن پس از سه سال انتظار بیهوده، با بهت و حیرت هنوز چشم‌به‌راه صدور مجوز آلبوم در ایران هستند!»

حتی گذشت 11 سال هم نتوانسته بهانه ای برای صرفنظر از انتشار باشد
کوروش یغمایی، پیش‌تر به نقل خاطره‌های ساخت و شکل‌گیری آلبوم «ملک جمشید» پرداخته و از مسئولان وقت گله کرده بود که چرا با وجود اخذ مجوزهای لازم، راه را برای انتشار این اثر هموار نمی‌کنند ولی حالا گویی نه او که کمپانی خارجی که قرار بود هم‌زمان با انتشار این اثر در ایران، آن را به صورت جهانی نیز منتشر کند، کاسه صبرش لبریز شده و جمعه (بیست‌ویکم خرداد) را روز رونمایی از این آلبوم عنوان کرده است، چراکه به گفته یغمایی «این اثر در تاریخ موسیقی مدرن پاپ ایران یک اثر بی‌نظیر است که حتی گذشت زمان ١١ ساله هم نتوانسته بهانه‌ای برای صرف‌نظر شرکت آمریکایی در انتشار آن شود».

با پوزش از مردم ایران از این به بعد آثارم را به شیوه جهانی منتشر خواهم کرد
آهنگ‌ساز و خواننده‌ای که موسیقی‌اش مبتنی‌بر راک ایرانی است که شاید بتوان آن را راکِ «سایکدلیک/روانگردان» نامید و در آثارش همیشه جلوه‌های جدال روشنایی و تاریکی که از قدیمی‌ترین ویژگی‌های هنر ایرانی بوده را می‌شنویم، حالا نگاهی به تاریخچه سال‌ها ممنوعیت فعالیتش می‌اندازد و اضافه می‌کند: «هرچند که در ٣٧ سالی که پشت‌سر نهاده‌ایم، ٢٧ سال ممنوعیت‌های گوناگون هنری را با شکیبایی و ایستادگی گذرانده‌ام، اما برپایه وظیفه‌ای ملی و هنری که همواره بر دوش خود احساس می‌کنم، برای ثبت و حفظ این دستاورد مهم فرهنگی که نام ایران را برای نخستین‌بار در رسانه‌های موسیقی روز جهانی مطرح می‌کند، ناگریز و ناگزیر، با پوزش از پیشگاه مردم فرهیخته و گران‌مایه ایران، آلبوم «ملک جمشید» و در پی آن، دیگر آثار موسیقی خود را در خارج از ایران و به شیوه‌ای جهانی منتشر خواهم کرد».

برای اولین بار موزیک مدرن ایران وارد عرصه جهانی شد

انتشار «ملک جمشید» در نوع خود هم غم‌انگیز و هم شادی‌بخش است؛ از یک‌سو، آلبوم کوروش یغمایی بعد از سال‌ها انتظار روانه بازار شده و از سوی دیگر، گویی پدرخوانده موزیک راک ایران از نوع انتشار آن که خارج از سرزمین مادری‌اش است، ناراضی است: «به‌هررو آلبوم ملک جمشید منتشر شد، اما نه آن‌گونه که می‌خواستم در سرزمین و میهنم ایران، بلکه در کشوری دیگر و برای جهانیان. بااین‌همه، با پخش این آلبوم، برای اولین‌بار موزیک مدرن ایران وارد عرصه جهانی شد و حال من آرزویی جز پیروزی و سربلندی برای ایران و هم‌میهنان عزیزم ندارم».

هم‌وطنان این آهنگ‌ساز و خواننده بزرگ چه زمانی می‌توانند «ملک جمشید» را بشنوند؟
کوروش یغمایی برای اهالی موسیقی دنیا، نام ناآشنایی نیست و استقبال گسترده از آلبوم او، خصوصا با توجه به شرایط انتشارش، از همین حالا قابل‌پیش‌بینی است اما سؤال اینجاست که هم‌وطنان این آهنگ‌ساز و خواننده بزرگ چه زمانی می‌توانند «ملک جمشید» را بشنوند؟

آیا قرار است ممنوعیت غیررسمی فعالیت کوروش یغمایی همچنان ادامه پیدا کند درحالی‌که براساس پژوهش‌ها، او در فهرست معتبرترین موسیقی‌دانان راک جهان قرار گرفته است؟ 




مدیر مستعفی دفتر موسیقی ارشاد: در جاهایی با دلواپسان همذات‌پنداری می‌کردم/ ٩ ماه بود شورای شعر و موسیقی حقوق خود را دریافت نکرده بود

سینماژورنال: یک‌روز بعد از آنکه پیروز ارجمند، مدیر دفتر موسیقی وزارت ارشاد، در یک نشست موسیقی شرکت کرد، استعفا داد. خبر استعفای او درحالی صبح یکشنبه، ١٤ تیر منتشر شد که او در توضیح دلیل این کار به خبرگزاری‌ها گفت که قصد دارد، بار دیگر به مجامع دانشگاهی بازگردد.

به گزارش سینماژورنال اما بررسی فعالیت‌های او از دی‌ماه ٩٢ که به این سمت منصوب شد، حاکی از مسائل دیگری است. برگزارنشدن کنسرت‌های شهرستان‌ها در پی ممانعت گروه‌های دلواپس، جلوگیری از روی‌صحنه‌رفتن نوازندگان زن در شهرستان‌ها، حساسیت در کنسرت‌هایی که همخوان زن داشتند و فشارهایی از این دست، موجب شد موسیقی در دو،سه سال اخیر به بحث خبری تبدیل شود.

دراین‌میان بی‌اطلاعی ارجمند از برخی مباحث موسیقی و مشارکت‌نداشتن او در جلسه‌ مشورتی جشنواره فجر در کنار استعفای نابهنگام او، این موضوع را پیش آورده است که او به‌تدریج کنار گذاشته شده است.

ارجمند ساعاتی پس از استعفایش در گفتگویی با سحر آزاد در “شرق” شرکت کرده و کوشیده درباره وضعیت حاکم بر دفتر موسیقی به هنگام حضورش در مدیریت این دفتر سخن گوید.

سینماژورنال متن کامل این گفتگو را ارائه می دهد:

 در روزهایی که ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک فعالیت خود را از سر گرفته‌اند، وعده دولت محقق شده و شما روز شنبه، ١٣ تیر در نشستی در مورد لغو کنسرت‌ها صحبت کرده بودید، درحالی‌که یک روز بعد از آن خبر استعفای شما منتشر شد و به نظر می‌رسد این استعفا در چنین شرایطی معنادار است. چه شد که استعفا دادید؟
در این مدت سعی کردم مدیریت بحران کنم. بخشی از مشکلات موسیقی، کنسرت‌ها هستند و مهم‌تر از آن امنیت شغلی و حرفه‌ای هنرمندان است. موسیقی دچار شرایط بحرانی بود مخصوصا که بعد از سال‌ها موسیقی ‌روبه‌تعطیلی بار دیگر فعال شد و به همین دلیل، خیلی از مشکلات پیش آمد… .
 یعنی فکر می‌کنید چون بوی بهبود از اوضاع شنیده می‌شد، مشکلاتی برای موسیقی پیش آمد؟
تعدادی از کسانی بودند که موسیقی به شکل متعالی و روبه‌رشد برایشان خیلی خوشایند نبود، آنها دغدغه‌هایی در بطن خود دارند و برای اینکه نظرشان را حاکم کنند، دست به هر کاری می‌زنند، اما ما در وزارت ارشاد اعتقاد داشتیم کار مصمم و قاطع انجام دهیم، ارکسترهای سمفونیک و ملی بازگشایی شد، بخش تکریم ارباب‌رجوع شکل گرفت، استانداردسازی سالن‌ها، تأسیس مکتب‌خانه موسیقی سنتی و نواحی در کل کشور و طرح‌های زیرساختی دیگر تدوین و برنامه‌ریزی شد…
 با این شرایط چرا تصمیم گرفتید استعفا دهید؟
برای پریدن در ارتفاع بلندتر نیاز به عزم و امکانات بیشتری دارید، یک‌موتوره نمی‌شود اوج گرفت. در شرایط موجود نمی‌شد، البته عزم در وزارت ارشاد وجود داشت، اما از نظر سخت‌افزاری با کمبود مالی و منابع انسانی روبه‌رو بودیم و در این موقعیت نمی‌توان آن‌طور که بایدوشاید با سرعت، کارها را پیش برد. در نتیجه ترجیح دادم فرصت به شخص دیگری داده شود.
 می‌توان این‌طور از حرف‌های شما نتیجه گرفت که از شرایط موجود و فشارهایی که وجود داشت، خسته شده‌اید؟
به‌هرحال هر انسانی ظرفیتی دارد. عشق به ‌کار در من بود، اما قبل از اینکه یک مدیر باشم، هنرمند بودم و روحیه من با مدیری که مشی سیاسی داشته باشد، متفاوت است. گاهی برخی از مواضعم به مذاق خیلی از هنرمندان و جامعه خوش نمی‌آمد و در مقام کارشناسی، نقطه‌نظراتی داشتم که بیان آن، نیازمند هماهنگی با دستگاه‌ها بود بنابراین احساس کردم در این شرایط به دانشگاه بازگردم.
 در روزهایی که شاهد صحبت‌هایی از سوی مسئولان مختلف مانند وزیر کشور در مورد لغو کنسرت‌ها هستیم و گفته می‌شود تعداد لغو کنسرت‌ها زیاد نبوده است و از طرف دیگر شاهد ممانعت از برگزاری کنسرت از سوی گروه‌های دلواپس در برخی شهرستان‌ها هستیم، فکر نمی‌کنید استعفای شما به‌نوعی عقب‌نشینی از  فعالیت این رشته باشد؟
نه. حقیقت این است که من خودم را از بدنه جامعه جدا نمی‌دانم حتی شاید در جاهایی با دلواپسان همذات‌پنداری می‌کردم چون آنها با خلوص‌نیت صحبت می‌کردند و در مناظره‌ها متوجه شدم که در بسیاری از موارد، ما درد مشترک داریم، اما راه‌حل درمان موضوع، متفاوت است. در دوره من بالاترین تعامل وزارت ارشاد با نیروی انتظامی وجود داشت و این تعامل، نکته مثبتی بوده است. اگر دو هزار کنسرت در سال ٩٣ برگزار شده، بدون همکاری با نیروی انتظامی نبوده و این نشان می‌دهد ما وارد دور جدیدی از همراهی شده‌ایم. وقتی وزیر ارشاد هم در مورد موسیقی صحبت می‌کند، یعنی موسیقی دارد ظرفیت‌های خود را نشان می‌دهد.
 این تعامل با نیروی انتظامی  که به آن اشاره کردید، در زمان شما بوده است، اما چه ضمانتی وجود دارد که مدیر بعدی هم این موارد را اجرا کند؟
این موضوع به سیاست‌های وزارت ارشاد برمی‌گردد که بخواهد چنین مسیری را طی کند یا نه. زیرساخت‌هایی که اکنون ایجاد شده با خط‌مشی وزارت ارشاد همسو است و شیوه‌نامه‌ای نیز با نیروی انتظامی تنظیم کرده‌ایم که باعث تفکیک وظایف، شورای صیانت و شورای راهبردی است.
 مدیران بالاتر به‌ویژه علی مرادخانی، معاون هنری وزارت ارشاد چقدر در این مدت از شما حمایت کردند؟ در برخی از موارد همچون همراهی مدیرعامل انجمن موسیقی با مرادخانی در سفر به آمریکا که شما از آن بی‌اطلاع بودید، این تصور را به‌وجود آورد که شکافی میان دفتر موسیقی و معاونت هنری وجود دارد.
در بعضی از موارد کوچک دچار مشکلاتی بودیم البته این مشکلات در کل معاونت وجود داشت مثلا در سال ٩٢ در بحث بودجه باید سیاست ریاضت اقتصادی را تحمل می‌کردیم و معاونت هنری سعی داشت بودجه را به‌صورت متناسب تقسیم کند، بالطبع هر مدیری تلاش کرد برای گرفتن بودجه بیشتر چانه بزند و عموما چون تئاتر هنر وابسته‌تری به بودجه دولتی است، در بخش موسیقی ما به‌غیر از موسیقی نواحی و رفع امورات دفتر موسیقی، خیلی به بودجه وابسته نبودیم. بااین‌حال ارتباط ما با انجمن موسیقی قطع شده بود…
 چرا؟
چون من به‌عنوان عضو هیأت امنای انجمن موسیقی انتخاب نشدم و انجمن موسیقی، بازوی دفتر موسیقی به خصوص در شهرستان‌هاست. در تمام دوره‌ها مدیر دفتر موسیقی، مدیر هیأت امنا می‌شد و به همین دلیل ارتباط خیلی کمرنگی میان ما و آنها وجود داشت. تقریبا ارتباط دفتر موسیقی و انجمن موسیقی به صفر رسیده بود. در بخش‌های منابع انسانی هم کل بدنه وزارت ارشاد خالی از متخصص است و باید این مسئله، آسیب‌شناسی شود. در بدنه دفتر موسیقی یک کارشناس برای بررسی پرونده کنسرت‌ها داشتیم و بعضی مواقع من و او تا نیمه‌های شب کار می‌کردیم که بتوانیم پرونده‌ها را به موقع به نتیجه برسانیم و این سیستم، فرسایشی است.
 آیا با علی مرادخانی و معاونت هنری اختلافی پیش آمده بود که هماهنگی میان دفتر موسیقی و این معاونت کم‌رنگ‌تر شود؟
ارتباط شخصی من با او پیش از اینکه مدیر دفتر موسیقی شوم، به‌عنوان یک دوست و همراه بود و آقای مرادخانی به دلیل همین اعتمادی که داشت کل کار را به خودم واگذار کرده بود. من هم سعی کردم بیشتر مشکلات را خودم حل کنم و بعد از حل موضوع به او گزارش می‌دادم، به همین دلیل در خیلی از مواقع خودم این ارتباط را کم می‌کردم. آقای مرادخانی و وزیر ارشاد همیشه من را همراهی می‌کردند اما مشکل در سیستم اداری است که چابک نبود و بوروکراسی اداری حاکم بود مثلا ٩ ماه بود شورای شعر و موسیقی حقوق خود را دریافت نکرده بود و با وجود دستور مرادخانی، سیستم اداری آنقدر قدرتمند نبود که این کار را عملی کند. بوروکراسی حاکم، باعث می‌شد بسیاری از ایده‌ها اجرا نشود.
 همان‌طور که در نشست ١٣ تیر هم از سوی برخی از هنرمندان مطرح شد، وقتی کنسرتی برگزار نمی‌شود، عملکرد وزارت ارشاد زیر سؤال می‌رود. مشکل اصلی که در این زمینه باید برطرف شود، چیست؟
خلأهای قانونی برطرف شود. ما در این مورد قوانینی را برای تخلفات شرکت‌ها، خوانندگان و گروه‌ها نداریم. آیین‌نامه و اعضای شورای صیانت از حقوق هنرمندان در دفتر موسیقی مشخص شده است و اگر آغاز به‌کار کند در زمینه حقوقی جلو می‌افتیم. همچنین قراردادهای تیپ مربوط به قیمت دستمزدها، سالن‌ها و محصولات موسیقی باید تعیین شود؛ چون برخی از کنسرت‌ها به‌دلیل همخوان‌نبودن قیمت بلیت با دستمزد نوازندگان به‌هم می‌خورد و بحث بعدی، نظارت بیشتر بر اجراها و رصد کنسرت‌هاست.
 شما شهریور سال گذشته در مورد رپ ایرانی صحبت کردید. این موضوع بحث‌های زیادی را به‌وجود آورد و هربار شایعاتی مبنی‌بر صدور مجوز برای یک اثر رپ منتشر می‌شد اما تاکنون هیچ مجوزی در این زمینه صادر نشده است. آیا اثری که با فرهنگ ما مطابق باشد، هنوز تولید نشده یا فشارهایی برای صادرنشدن مجوز وجود داشته است؟
مخالفت با موسیقی رپ وجود داشته است، اما ما اعتقاد داریم به موسیقی رپ غربی نیاز نداریم و باید موسیقی رپی داشته باشیم که رفع‌کننده معضلات اجتماعی باشد. حتی در بسیاری از رپرهای ایرانی، علاقه‌مندی به فرهنگ ایرانی دیدم و کارهای خوبی داشتند که باید حمایت می‌شد.
 چقدر این حمایت در بدنه وزارت ارشاد وجود دارد؟
ما به‌عنوان دفتر موسیقی، موافق رپ ایرانی بودیم اما فشارهای زیادی داشتیم که به موسیقی رپ و راک مجوز داده نشود و حتی تهمت‌های زیادی به خوانندگان رپ زده شد.
 این فشارها از سوی چه کسانی بود؟
در بحث فرهنگ، دستگاه‌های سیاست‌گذار دیگری هم هستند که درباره موسیقی رپ و راک به صحبت با آنها پرداختیم اما به هیچ توافقی نرسیدیم.