1

بابک حمیدیان در قالب یک مجاهد منشعب+پوستر

سینماروزان: در تازه ترین پوستر منتشر شده از فیلم “سیانور” بابک حمیدیان بازیگر سینما و تلویزیون را در قالبی متفاوت می بینیم.

به گزارش سینماروزان حمیدیان در درام سیاسی-تاریخی “سیانور” به کارگردانی بهروز شعیبی در نقش یکی از اعضای سازمان مجاهدین به نام مرتضی صمدیه لباف ظاهر شده است.

صمدیه لباف در کنار مجید شریف واقفی از جمله اعضای سازمان مجاهدین خلق بود که بعد از تغییر ایدئولوژی صورت گرفته در سازمان توسط تقی شهرام از این سازمان جدا شد.

شعیبی کوشیده در “سیانور” بخشهایی از اتفاقات رخ داده در سالهای آخر زندگی شریف واقفی و صمدیه لباف را مرور کند.

“سیانور” از اواخر مهر ماه در گروه سینمایی استقلال اکران عمومی می‌شود.

مهدی هاشمی، هانیه توسلی، حامد کمیلی، پدرام شریفی، بابک حمیدیان، بهنوش طباطبایی، رضا مولایی، فرزین صابونی، فریدون محرابی، سارا توکلی، وحید حبیبیان، وحید رونقی و آتیلا پسیانی بازیگران این فیلم هستند.

تهیه کنندگی فیلم را محمود رضوی برعهده داشته است.

 

مرتضی صمدیه لباف
مرتضی صمدیه لباف
بابک حمیدیان در پوستر "سیانور"
بابک حمیدیان در پوستر “سیانور”

 




حضور سعید آقاخانی در “دارکوب”

سینماروزان: بهروز شعیبی کارگردانی که “سیانور” را آماده اکران دارد، قصد دارد سومین فیلم بلند سینمایی خود را با عنوان «دارکوب» به زودی جلوی دوربین ببرد.

به گزارش سینماروزان به مانند “دهلیز” و “سیانور” دو فیلم قبلی شعیبی در “دارکوب” هم محمود رضوی به عنوان تهیه کننده حضور دارد و سعید آقاخانی که این روزها “اروند” را روی پرده دارد و به تازگی نیز بازی در “آباجان” را پشت سر گذاشته، در اولین همکاری خود با بهروز شعیبی قرار است در «دارکوب» به ایفای نقش بپردازد.

شعیبی در سومین تجربه سینمایی خود سراغ فضای تازه ای در سینمای اجتماعی رفته است. فیلمنامه «دارکوب» توسط حسن تراب نژاد و آزیتا ایرایی به نگارش در آمده است.

پیش از این تراب نژاد در مجموعه تلویزیونی «پرده نشین» با شعیبی در مقام نویسنده همکاری داشته است. آزیتا ایرایی نیز نویسنده فیلمنامه «خانه ای در خیابان چهل و یکم» به تهیه کنندگی محمود رضوی است که البته هنوز اکران نشده است و در جشنواره سال قبل هم چنان که باید توجه مخاطبان را جلب نکرد.

تاکنون حضور محمدرضا جهان پناه به عنوان مدیر فیلمبرداری و آیدین ظریف طراح صحنه و لباس در «دارکوب» قطعی شده است و به زودی بازیگران و دیگر عوامل معرفی می شوند.




با حضور مهتاب کرامتی رقم خواهد خورد⇐ادامه همکاری بهروز شعیبی و تهیه‌کننده “معراجیها”

سینماژورنال: بهروز شعیبی کارگردان جوان و خوش ذوق سینمای ایران که در سالهای اخیر همکاری مداومی با محمود رضوی تهیه کننده سریالهایی همچون “معراجیها” و “پادری” داشته است تازه ترین فیلم خود را نیز به تهیه کنندگی رضوی خواهد ساخت.

به گزارش سینماژورنال شعیبی پیش از این فیلمهای “دهلیز” و “سیانور” و البته سریال “پرده نشین” را به تهیه کنندگی رضوی ساخته بود و حالا “تحریرنو” خبر داده که سومین فیلم سینمایی بلند شعیبی را هم رضوی تولید خواهد کرد.

گویا مهتاب کرامتی بازیگر زن سینمای ایران که سال گذشته مشاور دبیر جشنواره فجر شده بود نقش اصلی فیلم تازه شعیبی را که مضمونی اجتماعی دارد بازی خواهد کرد.

محمود رضوی امسال یک فیلم دیگر را هم تهیه خواهد کرد؛ فیلمی به کارگردانی محمدحسین مهدویان با مضمون “تابستان 60” و به این ترتیب حداقل دو اثر را به جشنواره سی و پنجم ارائه خواهد کرد.




فیش گیت دامن “هفت” را هم گرفت⇐افخمی ۳ برابر فردوسی‌پور بودجه می‌گیرد؟+عکس

سینماژورنال: بعد از هياهوى پیش آمده در جریان انتشار فيش هاى حقوقى نجومی برخی مدیران دولتی و امتداد آن تا سینما و تقابلی که در سینمای ایران درباره میزان دستمزد میان مدیران فعلی و مدیران سابق پیش آمد حالا تصاویر برآورد هزینه های برخی برنامه های تلویزیونی هم در شبکه های اجتماعی منتشر شده است.

به گزارش سینماژورنال از جمله این برآوردها مربوط به برنامه های “هفت” و “نود” هست که هر دو از شبکه سوم سیما روی آنتن می‌روند.

تصاویری که در شبکه های اجتماعی منتشر شده حکایت از آن دارد که علیرغم قدمت 17 ساله برنامه “نود” و البته موفقیت نسبی آن در این سالها اما عایدی مالی این برنامه تقریبا یک سوم “هفت” فعلی است که عمرش به یک سال هم نمی‌رسد؛ از این تصاویر چنین برمی آید که “هفت” فعلی دقیقه ای 380 هزار تومان بودجه داشته است در حالی که “نود” با دقیقه ای 142 هزار تومان تولید می شود.

فصل سوم “هفت” که با حضور بهروز افخمی از مهرماه سال قبل روی آنتن رفت از همان آغاز به واسطه حضور یوسف منصوری داماد علی‌اصغر پورمحمدی و همچنین محمدحسین رضوی برادر محمود رضوی تهیه کننده تلویزیون، در تیم تولید، مورد توجه قرار گرفت.

این برنامه که در ابتدا به صورت تولیدی و در ماههای اخیر به صورت زنده پخش شده است در برهه های زمانی مختلف و به دلایلی چون اظهارنظر مسعود فراستی درباره یک فیلم خاص و همچنین انتقادات صریح افخمی به بین الملل فجر و برگزارکننده اش حاشیه ساز شد.

حالا و با انتشار رقم برآورد این برنامه و شنیده هایی که درباره دستمزد ماهیانه 50 تا 60 میلیون تومانی افخمی از این برنامه وجود دارد قطعا حواشی پیرامون “هفت” وارد فاز تازه تری خواهد شد…

تصاویر برآمده از برآورد "هفت" و "نود" که در شبکه های اجتماعی منتشر شده
تصاویر برآمده از برآورد “هفت” و “نود” که در شبکه های اجتماعی منتشر شده/برای وضوح کلیک کنید




کمال تبریزی به بهانه “خیابانهای ناآرام” میرحسین موسوی را مقصر جریانات ۸۸ معرفی کرد+عکس

سینماژورنال: کمال تبریزی شش سال قبل و  بعد از ماجراهای انتخابات 88 فیلمی به نام “خیابانهای آرام” ساخت؛فیلمی که هرچند ادعا می شد در فضایی غیر از ایران می گذرد و حتی برای دوری از سوء تفاهم در ارمنستان فیلمبرداری شده بود اما پر بود از اشارات سیاسی آشکاری که بیش ار هر چیز و هر کس رییس دولت نهم و دهم را هدف قرار گرفته بود.

به گزارش سینماژورنال شاید برای همین بود این فیلم که توسط محمود رضوی از تهیه کنندگان نزدیک به شهردار تهران تولید شده بود در کنار “گزارش یک جشن” ابراهیم حاتمی کیا به دو فیلمی بدل شدند که حتی بعد از روی کار آمدن هنروتجربه و فرستادن برخی از آثار توقیفی برای اکران در این گروه هم روی پرده نرفتند.

البته که در همان زمان شنیده هایی وجود داشت مبنی بر اینکه سازمان سینمایی وقت به ریاست جواد شمقدری هر دو فیلم را خریداری کرده است تا دست اندرکاران تولید آنها و البته حامیان مالی نگران سوخت سرمایه خود به دلیل توقیف فیلمها نباشند.

کمال تبریزی به تازگی و در حالی که انتاخابات مجلس دهم را پشت سر گذاشته ایم در گفتگویی با “نقد سینما” از رسانه های متبوع حوزه هنری، به برخی مصادیق “خیابانهای آرام” اشاره کرده و البته ابایی هم نداشته از اینکه به میرحسین موسوی کاندیدای شکست خورده انتخابات 88 بخاطر رفتارهای احساسی اش خرده بگیرد.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی تبریزی را ارائه می دهد:


هنوز معتقدید در ماجرای سال 88 عده‌ای دیوانه به خیابان‌ها آمدند؟ یعنی آدمی مدیریت کرده بود تا اوضاع را به هم بریزند و چند بی‌گناه را متهم کنند ولی کار خود را جلو ببرند؟

تبریزی: در «خیابان‌های آرام» می‌خواستم بگویم چنین اتفاقی به دلیل نبود تعقل است. شاید بتوانید این را به هر کسی نسبت دهید. وقتی تعقل جایش را به احساسات دهد و آدم از حالت عقلانی خارج شود، چنین اتفاق‌هایی می‌افتد. ریشه‌ی آشوب‌ها و درگیری‌های خیابانی همیشه به دلیل نبود تعقل درست و احساس است.

اما این انصاف و تعادل و در نظر گرفتن سهم اشتباه هر دو طرف در فیلم شما دیده نمی‌شود. بیش‌تر اتفاقات و دیالوگ‌های فیلم انتقاد از احمدی‌نژاد است، به‌ویژه صحنه‌ای که با تمسخر درباره‌ی یک دختر مخترع انرژی اتمی در پارک صحبت می‌شود.

تبریزی: بله چون مخالفم. من مخالفتم را پنهان نکردم. نبود تعقل این است که با احساس بخواهید مملکت را اداره کنید.

یعنی هیچ‌وقت به این نتیجه نرسیدید که طرف سیاسی مطلوب شما هم مرتکب اشتباهات جبران‌ناپذیری شد؟

تبریزی: من فکر می‌کنم کسی که قدرت دارد، مسئولیت بیش‌تری هم دارد.

منظور من همان تذکر مشهور رهبری در خطبه‌های نماز جمعه‌ی 29 خرداد 88 است. ایشان به کسانی که اردوکشی خیابانی را باب می‌کنند، تذکر دادند که: «…اگر نخبگان سیاسی بخواهند قانون را زیر پا بگذارند، یا برای اصلاح ابرو، چشم را کور کنند، چه بخواهند، چه نخواهند، مسئول خون‌ها و خشونت‌ها و هرج و مرج‌ها، آن‌هایند».

تبریزی: دقیقاً. کسانی که در هر موقعیتی در مسند قدرت می‌نشینند، مسئولیت بیش‌تری دارند، چون قدرت دارند. پس باید بر اساس تعقل، تدبیر و اعتدال حرکت کنند. زیاده‌روی در هر حالتی مشکل ایجاد می‌کند.

پس مخاطب «خیابان‌های آرام» باید بداند که مولف فیلم برای هر دو طرف ماجرا سهمی از اشتباه قائل است؛ هر دو طرفی که باعث شدند جامعه از مسیر اعتدال خارج شود. حتی اگر این تعادل و انصاف در فیلمش حس نشود، چون به زعم او کسی که قدرت دارد، مسئولیت بیش‌تری دارد.

تبریزی: کسی که مسئولیت، قدرت و تریبون بیش‌تری داشت، جرم بیش‌تری مرتکب شده است. گناه او سنگین‌تر است.

خیابانهای آرام
لعیا زنگنه و حسن معجونی در نمایی از “خیابانهای آرام”


از این بابت اصرار دارم که توضیح بدهید چون بعد از انتخابات، به همراه آقایان «برزیده»، مجیدی و «میرکریمی» نامه‌ای سرگشاده خطاب به آقای «موسوی» منتشر و با لفظ «منتخب محبوب ملت» از او یاد کردید. همچنین ایشان را برنده‌ی صداقت و اخلاق دانستید. کسانی که این نامه را خوانده باشند و “خیابان‌های آرام” را با گزاره‌های یک‌سویه‌اش ببینند، شاید احساس کند که شما بی‌انصافید و از نیت خیر شما آگاه نشوند. با این‌که شما دو طرف را مقصر می‌دانید.

تبریزی: صد درصد. من معتقدم اگر میرحسین موسوی جلوی احساسش را می‌گرفت، منطقی اعتراض می‌کرد، حرف‌هایش را می‌زد اما به احترام نظام و کشور سکوت می‌کرد و ادامه نمی‌داد، در دوره‌ بعدی رئیس‌جمهور می‌شد.

تا از این بحث عبور نکرده‌ایم، دوست دارم بدانم که چقدر با ورود هنرمندان –که انسان‌های احساساتی هستند و کفه‌ی اقبال و ادبارشان به سرعت تغییر وزن می‌دهد – به عرصه‌ جدی سیاست موافقید؟

تبریزی: هنرمندان نباید وارد فضای سیاست شوند. البته فیلم ساختن برای یک کاندیدا فرق می‌کند؛ خود من برای آقای «هاشمی» فیلم انتخاباتی ساختم….

و فکر می‌کنم باعث رأی نیاوردن ایشان در سال 84 شدید.

تبریزی: چطور؟

هر کسی آن نمای پرسپکتیو انتهایی را می‌دید، نمی‌فهمید که این‌جا خانه‌ حاج‌آقاست یا پارک نیاوران و احتمالاً اشک‌ها و دغدغه‌های ایشان را هم برای مردم مستضعف باور نمی‌کرد!

تبریزی:(خنده) … مقاطع انتخابات را باید جداگانه تحلیل کرد. به‌عنوان مثال افرادی که برای «سیدمحمد خاتمی» فیلم ساختند سیاسی نبودند.


قبول! اما تبدیل کردن پاتوق‌های صنفی به اتاق‌های عملیات سیاسی درست است؟

تبریزی: درست نیست. اما باید توجه داشت که هنرمندانی که پایگاه مردمی دارند، باید هنگام اتفاق‌های اجتماعی که به حقوق مردم مربوط می‌شود، کنار مردم باشند. این متفاوت است. این اتفاق خوبی است که از انرژی هنرمندان استفاده کنیم و شور و هیجان به وجود آوریم. اشکالی ندارد هنرمندان از توانایی‌شان و حس مردم استفاده کنند، طرفدار نامزدی شوند و برای او تبلیغ کنند. این تعیین کننده است و امکان رأی آوردن چنین نامزدی بیش‌تر می‌شود. شرایط بد موقعی است که هنرمندان نسبت به انتخابات واکنشی نداشته باشند. ورود هنرمندان به حوزه‌های تبلیغی اشکالی ندارد؛ در صورتی که درست باشد و از اعتدال خارج نشود.

ورود هنرمندان –به‌ویژه سینماگران- به کارزارهای سیاسی تصمیمی است که باید خودشان بگیرند. نکته‌ی من این است که سینماگری که از یک طرف احساسی است و از طرف دیگر به ابزار قدرتمندی مثل سینما دسترسی دارد، اگر نتواند ناکامی‌های مرسوم دنیای سیاست را -که برای سیاسیون امری متداول است- هضم کند و افسرده بشود، چه بلایی سر مخاطب فیلم‌هایش خواهد آمد؟ آیا سینماگر حق دارد تحفه‌ی این تجربه‌ی تلخش را که چند سال ناراحتی و افسردگی است، روی پرده‌ی سینما ببرد؟ به‌عنوان هنرمندی که پایگاه اجتماعی دارد، این حق را دارد؟

تبریزی: این کارها برای هنرمندان تجربه است. قبل‌تر که این تجربه‌ها وجود نداشته است؛ چون انتخابات مولود انقلاب اسلامی است. این‌ها مشق دموکراسی است. باید از گذشته تجربه بگیریم و رو به آینده حرکت کنیم. خود من در همان دوره تصمیم گرفتم برای کسی و نامزدی فیلم نسازم. باید فرزند زمان خویشتن بود. یک موقع‌هایی باید ورود کرد و یک موقع‌هایی باید پرهیز کرد. البته بستگی به موقعیت، روش و منش هنرمند هم دارد و این‌که ببیند جامعه از او چه انتظاری دارد و چه چیزی به صلاح است.

بعد از تجربه‌ سال 88، نه‌تنها من، بلکه خیلی‌ها به این نتیجه رسیدند که این‌گونه عمل کنند. بسیاری از اهالی سینما گفته‌اند که فعلاً به این موضوعات کاری نداریم. شاید در مقطع دیگری دوباره این شور ایجاد بشود.

پس باید امیدوار باشیم که در سال‌های بعد، این جملات تکراری «حالم خوب است» و «حالم بد است» را کم‌تر از سینماگران بشنویم؟

تبریزی: حال خوب و بد، واقعیتی درباره‌ی اهالی هنر است. متأسفانه چنین چیزی وجود دارد. بیش‌تر هنرمندان حساس‌اند. هنرمند حس ظریف و لطیفی دارد؛ به همین دلیل هنرمند شده است و این طبیعی است. منتها خود هنرمندان هم در این مسیر رشد عقلانی پیدا می‌کنند. البته نه به این معنی که بتوانند رهبری جامعه را به دست بگیرند.

اما با همه‌ی این اوصاف، اگر همه‌ی هنرمندان را در نظر بگیرید، برآیند رفتارشان قابل قبول است. کسانی که دلشان برای این مملکت می‌تپد و دلشان می‌خواهد آسیب اجتماعی کم‌تر و رشد و پیشرفت بیش‌تری در مملکتشان باشد. منتها مهم است از چه مسیری می‌خواهند این مفهوم‌ها را به منصه‌ی ظهور برسانند. این مسیرها می‌تواند متفاوت باشد. الآن بیش‌تر هنرمندان به این نتیجه رسیده‌اند که سعی کنیم در این مقطع، از سیاست دوری کنیم. البته به این معنا نیست که درباره‌ی سیاست فیلم نسازیم. انتخابات اخیر «خانه‌ی سینما» هم پیام واضح و آشکاری داشت. یعنی نمی‌خواهیم تا اطلاع ثانوی وارد مسائل سیاسی شویم؛ ممکن است مشکل سیاسی داشته باشیم ولی از آن مهم‌تر مشکل معیشتی، شغلی، امنیتی و بیکاری خودمان است. ابتدا مشکل صنفی‌مان را حل کنیم بعد به مشکل‌های دیگر توجه کنیم.

معمولاً در ایران هنرمندان مثل آمریکا در لحظه‌های حساس موضع‌گیری نمی‌کنند. در کشوری مانند آمریکا در دوره‌ای، «ریگان» را مجبور می‌کنند و پشت جبهه می‌فرستند. سینمای هالیوود شهید جنگ هم داده است. خیلی از هنرمندان ما این‌طور نیستند. برای فیلم‌برداری از تهران بیرون نمی‌روند. اگر فیلم‌برداری نزدیک سیستان و بلوچستان باشد و بمبی منفجر شود، کار را تعطیل می‌کنند. سال 88 و در ماجرای تحریم‌ها، فرانسه در مذاکره‌هایمان کارشکنی کرد اما حتی همان سال هنرمندانمان جشنواره‌ی کن را تحریم نکردند. داروهایمان تحریم شد اما «مهتاب کرامتی» که سفیر صلح است، بیانیه‌ای نداد ولی «آنجلیا جولی» برای امنیت ملی کشورش بیانیه داد یا به پاکستان رفت. حتی کسانی مثل «نیکی کریمی» و «لیلا حاتمی» که وجهه‌ی بین‌المللی دارند، بی‌تفاوت ماندند و بیانیه‌ای ندادند. چرا هنرمندان ما این‌قدر بی‌تفاوت‌اند؟

تبریزی: به دقت نمی‌توانم درباره‌ آن نظر بدهم اما می‌توانم بگویم فاصله‌ای میان قشر هنرمند و روشنفکر، و مردم ایجاد شده. البته این فاصله نسبت به گذشته کم‌تر شده. هرچه این فاصله بین قشر روشنفکر و مردم کم‌تر شود، هنرمندان واکنش‌های بیش‌تری در برابر جریان‌های اجتماعی و سیاسی نشان می‌دهند.

اما هنرمندان ادعا می‌کنند صدای مردم‌اند.

تبریزی: بله. ولی این فقط یک ادعاست. وقتی بر اساس آمار فقط پانزده درصد از مردم در سال گذشته بیننده‌ی سینما بودند، به این معناست که ما صدای مردم نیستیم. البته به شرایط مختلفی بستگی دارد؛ پایگاهی که هنرمندان در دل مردم دارند گاهی خیلی خوب است اما گاهی از هم فاصله می‌گیرند. برخی از هنرمندان با مردم اُخت می‌شوند و بعضی نه. هنرمند باید بفهمد که محبوبیتش، حضور و تأثیرگذاری‌اش برای حفظ پایگاه مردمی است و به هر قیمتی باید آن را حفظ کند. اگر چنین درک، تصور و فهمی داشته باشد، واکنش نشان می‌دهد. جدا از این‌که یک مثلثی است که یک ضلع آن مردم، ضلع دیگر هنرمند و ضلع دیگرش سیاست است. سیاست ضلعی از این مثلث است. هنرمند نسبت به سیاست محتاط است و از آن فاصله می‌گیرد. همین باعث می‌شود واکنشی از آن‌ها نبینید. نگرانی هنرمند از سیاسی شدن واکنش‌هایش است.

شاید گاهی تفسیر هنرمندان از مردم اشتباه باشد، نه؟

تبریزی: ممکن است. مثلاً درباره‌ی مذاکره‌های هسته‌ای، عده‌ای از دوستان گفتند کاری کنیم؛ بیانیه بنویسیم، نظری بدهیم و موضعمان را بگوییم. این اتفاق‌ها خوب است به‌شرطی که ریشه‌اش غیر سیاسی و مردمی باشد. یا از سوی انجمن‌های مردمی باشد. همان‌طور که برای حمایت از محیط زیست جمع می‌شوند و حرکت‌هایی می‌کنند که تأثیری بگذارد. حرکت‌هایی که نگاهش به‌سوی مردم است. جاهایی که چنین حرکت‌هایی اتفاق نمی‌افتد، به این دلیل است که یک جنبه‌اش سیاسی است. سیاست این فاصله را به وجود می‌آورد. اگر حرکتی فقط برای مردم باشد، همه‌ی هنرمندان این درک و شعور را دارند که پای آن بایستند.

 




ادعای خبرگزاری اصولگرا⇐عضو مقتول شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق و همسر سازمانی‌اش؛ محوریت “سیانور” بهروز شعیبی!

سینماژورنال: دیگر کمتر از یک هفته به برگزاری جشنواره فیلم فجر باقی مانده است و البته که رسانه ها می کوشند در این روزهای انتهایی هر برگ برنده ای که درباره آثار جشنواره دارند رو کنند.

به گزارش سینماژورنال شاید برای همین باشد که بخشی از شنیده‌های مرتبط با فضای داستانی آثار به تیتر یک رسانه ها بدل می شود.

خبرگزاری اصولگرای “نسیم” که چندی قبل ماجرای دو فیلم اولی راه یافته به سودای سیمرغ را فاش کرده بود(اینجا را بخوانید) به تازگی به گمانه زنی درباره شخصیت اصلی “سیانور” بهروز شعیبی پرداخته است.

طبق ادعای این خبرگزاری این مجید شریف‌واقفی یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق قبل از تغییر ایدئولوژیک است که زندگیش محور نگارش فیلمنامه “سیانور” قرار گرفته است و از آن سو همسر سازمانی وی لیلا زمردیان نیز در این فیلم تصویرسازی شده است. قطب منفی داستان “سیانور” هم یکی از اعضای رده بالای آن زمان سازمان یعنی تقی شهرام است.

سینماژورنال متن کامل گزارش “نسیم” درباره “سیانور” را ارائه می کند:

فیلمی که بنا بود در سی اُمین سالگرد پیروزی انقلاب تولید شود

بهروز شعیبی کارگردان جوان سینما و تلویزیون که اثر قبلی اش “دهلیز” مورد توجه مخاطبان جشنواره سی و یکم قرار گرفته بود امسال با یک درام جنایی با زمینه های سیاسی به جشنواره فجر می آید.

این درام “سیانور” نام دارد که به مانند “دهلیز” محمود رضوی، تهیه کنندگی آن را برعهده دارد.

چندی قبل برخی از رسانه ها از اینکه “سیانور” روایتگر زندگی یکی از شخصیتهای انقلابی سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی است سخن گفتند و البته شنیده هایی را درباره تصویرسازی چهره هایی چون عزت‌الله شاهی، مرضیه دباغ و آیت الله طالقانی طرح کردند با این حال گویا حقیقت امر این نیست.
فیلمنامه “سیانور” از جمله سناریوهایی است که بنا بود هفت سال پیش و به مناسبت سی اُمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با حمایت فارابی تولید شود. نگارنده اصلی سناریو یعنی مسعود احمدیان هم از جمله چهره های مدیریتی سالیان فارابی بوده است.

طی این سالها تولید فیلمنامه به چند تن از کارگردانان سینمای ایران و بخصوص آنها که تجربیاتی در ساخت سریالهای تاریخی-مذهبی در تلویزیون دارند پیشنهاد شد اما هیچ یک پیشنهاد را قبول نکردند تا اینکه بالاخره قرعه به نام بهروز شعیبی افتاد.

زندگی شریف‌واقفی در “سیانور”
“سیانور” نامش یادآور قرصی است که چریکهای پیش از انقلاب وقتی در آستانه دستگیری توسط نیروهای شاه قرار می گرفتند می بلعیدند مبادا نتوانند شکنجه ها را تحمل کنند و مجبور به افشای اطلاعات محرمانه شوند و شنیده های نسیم آنلاین حکایت از آن دارد که این فیلم مروری دارد بر زندگی مجید شریف واقفی یکی از چریکهایی که از سازمان مجاهدین خلق ایران انشعاب کرد.

حتی اگر نام مجید شریف واقفی به گوشمان نخورده باشد نام دانشگاه صنعتی شریف را شنیده ایم. این دانشگاه در سالهای پیش از انقلاب به دانشگاه آریامهر مشهور بود و بعد از انقلاب به پاسداشت مبارزات مجید شریف واقفی به دانشگاه شریف تغییر نام داد اما مجید شریف واقفی که بود؟

مخالف سرسخت تغییر ایدئولوژی سازمان
شریف واقفی از جمله اعضای سازمان مجاهدین خلق بود که خاستگاه خانوادگیش مذهبی بود. وی از جمله دانشجویانی بود که در رشته مهندسی برق دانشگاه آریامهر شروع به تحصیل نمود اما درگیری در فعالیت علیه رژیم گذشته موجب شد که بیشتر از تحصیل در دانشگاه این فعالیتهای سیاسی باشد که محوریت زندگی قرار گیرد.

شریف واقفی پس از ورود به دانشگاه، همراه با دوستان خود انجمن اسلامی دانشگاه را بنیان نهاد سپس برای مبارزه علیه شاه به سازمان مجاهدین خلق پیوست و با صعود در سلسله مراتب آن به یکی از رهبران سازمان تبدیل شد.

 پس از مدتی بعضی از سران این گروه تصمیم گرفتند ایدئولوژی سازمان را از اسلام به مارکسیسم تغییر دهند. شریف واقفی به شدت با این تصمیم به مخالفت پرداخت که این مخالفت باعث اخراج وی از شورای مرکزی شد.

ردپای همسر شریف واقفی در ترور وی و البته جایگاهش در “سیانور”
شریف واقفی در ۱۶ اردیبهشت ۵۴ به دلیل اصرار بر هویت اسلامی خود و مخالفت با مارکسیست شدن سازمان مجاهدین خلق، به دستور سران سازمان کشته شد و جنازه اش به آتش کشیده شد.

در ترور شریف واقفی بیش از بقیه این همسر سازمانی وی لیلا زمردیان بود که نقش داشت. لیلا زمردیان به مرکزیت سازمان خبر داد که مجید قصد تاسیس شاخه اسلامی مجاهدین خلق را دارد و در حال عضوگیری از اعضایی است که هنوز به اسلام وفادارند.

به دنبال آن با ابلاغ سازمان قراری بین وحید افراخته با مجید در ساعت ۴ بعد از ظهر روز ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۵۴ در سه راه بوذرجمهری نو (۱۵ خرداد شرقی) گذاشته شد و  هنگامی که وی بر سر قرار حاضر می‌شود توسط وحید افراخته و محسن سیدخاموشی ترور شده و سپس برای جلوگیری از هویت یابی، جسدش توسط حسین سیاه‌کلاه و محسن سیدخاموشی سوزانده می‌شود و آن را در محل دفن زباله‌ها در خارج از تهران می‌اندازند.

 اما بعد از دستگیری وحید افراخته و محسن سیدخاموشی، جسد توسط ساواک کشف و شناسایی می‌شود.

مرگ با سیانور
به نظر می رسد این حامد کمیلی باشد که در “سیانور” نقش مجید شریف واقفی را ایفا کرده باشد و هانیه توسلی هم نقش لیلا زمردیان را بخصوص که زندگی لیلا زمردیان هم با بلعیدن سیانور به پایان رسید.

مردیان که در یادداشت دستنویسی در برائت خود از عاملیت ترور شریف واقفی نوشته بود: «دلم می‌خواست گفتن من {خبردادن در مورد فعالیت مجید شریف واقفی و دوستانش} برای حیات بچه‌ها خطری نداشته باشد. یعنی من به {شریف واقفی و دوستانش} خیانتی نکرده باشم..» در دی ماه 55 در تعقیب گشتهای ساواک مورد اصابت گلوله قرار گرفت و با جویدن سیانور کشته شد.

حامد کمیلی در "سیانور"/معادل مجید شریف واقفی
حامد کمیلی در “سیانور”/معادل مجید شریف واقفی؟؟

جریان کشته شدن وی نیز این طور بود که مأموران ساواک در خیابان ری در حوالی میدان قیام (میدان شاه سابق) به وی ظنین شده و چون قصد تعیین هویت او را داشتند ، لیلا با استفاده از ازدحام جمعیت و ترافیک سنگین گریخته و به اخطارهای مأموران توجهی نمی‌کند. عاقبت در کوچه شترداران از ناحیه لگن خاصره و پا مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد و از فرار باز می‌ماند و با جویدن قرص سمی سیانور جان می‌بازد.

آیا تقی شهرام هم در فیلم حضور دارد؟
گویا فقط شریف واقفی و لیلا زمردیان نیستند که در “سیانور” حضور دارند چراکه شنیده ها حکایت از آن دارند که تقی شهرام یکی از سران مجاهدین که حکم به قتل شریف واقفی داد هم در فیلم تصویرسازی شده است.

محمدتقی شهرام فارغ‌التحصیل رشته ریاضی از دانشگاه تهران یکی از چهره‌های شاخص سازمان مجاهدین خلق ایران و یکی از رهبران شاخه مارکسیسم-لنینیسم سازمان پس از انشعاب در سال ۱۳۵۴ بود.

این شاخه کمی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر تغییر نام داد. تقی شهرام در تیر ماه ۵۸ دستگیر و در مرداد ۵۹ به اتهام صدور دستور ترور مجید شریف واقفی محاکمه و اعدام شد.

اتفاقاتی که شریف واقفی طی سالهای مبارزه علیه رژیم شاه تجربه کرد پر از هیجان و دارای بار دراماتیک بالاست.

باید منتظر ماند و دید آیا شعیبی در “سیانور” توانسته وجه تعلیق برانگیز این اتفاقات که حتی خواندن آنها نیز مخاطب را به وجد می آورد در اثر خود خلق کند یا آن که بیشتر از وجه ماجرایی قضیه به فکر تصویرسازیهای تردیدهای و  دودلیهایی بوده است که چریکهای سابق حین انشعاب گرفتارش می شدند؟

پی نوشت سینماژورنال: 
آنچه خبرگزاری نسیم درباره ماهیت “سیانور” گفته و اینکه داستان آن برآمده از بخشهایی از زندگی مجید شریف واقفی و تقی شهرام است پربیراه نیست اما…
اما شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارد که بهروز شعیبی کارگردان “سیانور” هم در فیلم ایفای نقش کرده و انگار نقش قطب مثبت داستان یعنی شریف واقفی را خودش بازی کرده است!!
از آن سو انگار حامد کمیلی شخصیت منفی داستان است یعنی چریکی که با همکاری با ساواک می پردازد.


هانیه توسلی در "سیانور"/معادل لیلا زمردیان؟
هانیه توسلی در “سیانور”/معادل لیلا زمردیان؟؟؟



روزنامه اصولگرای “جوان” مدعی شد⇐یک فیلم بخش مسابقه جشنواره فجر به سفارش وزارت اطلاعات تولید شده‌ و فیلم دوم با نظارت این وزارتخانه+عکس

سینماژورنال: در روزهای پس از اعلام لیست فیلمهای بخشهای اصلی جشنواره فیلم فجر این گمانه‌زنی درباره میزان موفقیت هر یک از آثار برگزیده در داوری نهایی است که مورد توجه قرار گرفته است.

به گزارش سینماژورنال در این بین برخی رسانه‎ها نیز کوشیده‌اند از ریشه‌های مالی تولید آثار و حمایت ارگانی که از برخی آثار شده پرده بردارند.

روزنامه اصولگرای “جوان” از جمله این رسانه‌هاست که در گزارشی به قلم محمدصادق عابدینی مروری داشته است بر شاخص ترین فیلمهای سیاسی سینمای ایران در ادوار مختلف و در عین حال مدعی شده امسال دو فیلم در جشنواره حضور دارند که با حمایت وزارت اطلاعات تولید شده اند.

این دو فیلم “امکان مینا”ی کمال تبریزی به تهیه کنندگی منوچهر محمدی و “سیانور” بهروز شعیبی به تهیه کنندگی محمود رضوی هستند؛ این روزنامه این را هم گفته که “امکان مینا” به سفارش وزارت اطلاعات ساخته شده و “سیانور” با نظارت این وزارتخانه. جالب است که هر دو فیلم هم به موضوع منافقین می پردازند.

سینماژورنال متن کامل گزارش “جوان” را ارائه می دهد:

دو فیلم براساس موضوع منافقین

سه فيلم شاخص سي و چهارمين جشنواره فيلم با نگاه مستقيم به مسائل سياسي و با مشاركت نهاد‌هاي امنيتي ساخته شده ‌است. از اين ميان خط داستاني دو فيلم براساس موضوع گروهك تروريستي مجاهدين خلق شكل گرفته است. حضور پررنگ ژانر سياسي در جشنواره امسال نقطه عطفي در برگزاري جشنواره به شمار مي‌رود.
فيلم‌هاي «امكان مينا»، «باديگارد» و «سيانور» نگاه مستقيمي به مسائل سياسي دارند. پروژه‌هاي سينمايي كه با مشاركت و نظارت نهاد‌هاي سياسي و امنيتي توليد شده و احتمال اينكه در گزينه‌هاي احتمالي دريافت سيمرغ‌هاي جشنواره قرار بگيرند نيز زياد است.

امکان مینا
مینا ساداتی و میلاد کیمرام در نمایی از “امکان مینا”

سابقه سينماي سياسي در ايران
براي بررسي سابقه سينماي سياسي در كشورمان بايد ابتدا تمايزي ميان حضور سياست در فيلم‌ها و فيلم‌هایي كه با پايبندي فيلمساز به ژانر سياسي توليد شده‌اند را متمايز كرد. اگر اين موضوع را در نظر نگيريم بايد اولين فيلم ناطق ايراني را به عنوان اولين فيلم سياسي نيز در نظر بگيريم. مرحوم سپنتا، كارگردان فيلم «دختر لر» به دستور دربار پهلوي تصوير رضاشاه را در فيلم گنجاند، در صورتي كه اين فيلم داستاني عاشقانه را روايت مي‌كرد!
اما آنچه به عنوان توليد فيلم با رگه‌هاي سياسي در ايران ناميده مي‌شود به اواسط دهه 50 باز مي‌گردد. زماني كه مسعود كيميايي فيلم «گوزن‌ها» و بعد از آن «سفر سنگ» را ساخت. البته مي‌توان به اين ليست فيلم‌هاي ديگري مانند «تنگسير» را نيز افزود.
به دليل فضاي سانسور شديد توسط حكومت پهلوي گاهي يك ديالوگ كه شبهه سياسي به آن وارد بود مي‌توانست فيلم را به توقيف بكشاند بنابراين كمتر فيلمسازي اين ريسك را مي‌پذيرفت كه سرمايه‌گذاري‌اش در توليد فيلم با خط قرمز ساواك رو‌به‌رو شود.
اين شرايط با پيروزي انقلاب اسلامي به سرعت تغيير كرد. در سال‌هاي ابتدايي انقلاب كارگردانان جوان و حتي فيلمسازهايي كه سابقه توليد چندين فيلم تجاري و فيلمفارسي‌هاي عامه‌پسند را داشتند، شروع به توليد فيلم‌هايي با مضمون افشاي سياست‌هاي غلط پيش از انقلاب و فساد سياسي دوران پهلوي كردند.
اين فيلم‌ها از سال 58 تا اوايل دهه 60 بخش عمده‌اي از آثار سينماي ايران را تشكيل مي‌دادند از «فرياد مجاهد» و «خانه عنكبوت»گرفته تا آثار توقيفي چون «برنج خونين» و «آقاي هيروگليف» كه غالباً فيلم‌هاي شعاري نيز بودند، اما تغيير شرايط اجتماعي و آغاز جنگ تحميلي سينما را از پرداختن به ژانر سياسي دور كرد و در عوض سينماي دفاع مقدس و ژانر اجتماعي رشد خود را آغاز كردند. دومين دوره رشد سينماي سياسي در دهه 70 بود كه به واسطه دولت اصلاحات فيلمسازاني كه افكار نزديك به اين دولت داشتند شروع به توليد فيلم‌هايي با مضامين سياسي كردند.
«بانوي ارديبهشت» و«نيمه پنهان» فيلم‌هايي با رگه فمنيستي و با نگاه سياسي‌اند كه در اين دوران ساخته شدند.

حاتمي‌كيا، سينماي سياسي دفاع مقدس
ابراهيم حاتمي‌كيا كارگرداني است كه بيشترين علاقه در پرداختن به ژانر سياسي را در آثارش به نمايش گذاشته است. در اواخر دهه 70 و اواسط دهه 80 برخي از فيلمسازاني كه در حوزه دفاع مقدس فيلم ساخته بودند آثاري را با رنگ بوي سياسي توليد كردند.
حاتمي‌كيا و مرحوم ملاقلي‌پور در اين گروه قرار مي‌گيرند. حاتمي‌كيا در طول اين سال‌ها «آژانس شيشه‌اي»، «موج مرده»، «ارتفاع پست»، «به رنگ ارغوان»، «گزارش يك جشن» و «باديگارد» توليد كرد كه همگي نشانه‌هايي قوي از ژانر سياسي را دارند. از سوي ديگر كارگردان كم‌كار سينماي ايران «ابوالقاسم طالبي» نيز در همين سال‌هاست كه «آقاي رئيس‌جمهور» را با موضوع انتخابات رياست جمهوري توليد مي‌كند.
اين كارگردان بعد‌ها يكي از شاخص‌ترين فيلم‌هاي سياسي تاريخ سينماي ايران را با نام «قلاده‌هاي طلا» ساخت، فيلمي كه توليد آن ريسك بزرگي براي طالبي به شمار مي‌رفت.
البته پيش از طالبي، كارگردان گمنامي به نام حامد كلاهداري نيز فيلمي با عنوان «پايان‌نامه» درباره وقايع سال 88 ساخت كه چندان مورد توجه قرار نگرفت.
مسعود ده‌نمكي نيز از جمله افرادي است كه نگاه سياسي به دفاع مقدس و شرايط اجتماعي بعد از جنگ داشته است قسمت سوم سه‌گانه «اخراجي‌ها» يك كمدي سياسي به شمار مي‌رود. ابوالحسن داوودي هم فيلم سياسي «زاد‌بوم» را توليد كرده كه در توقيف بسر مي‌برد.
در سال‌هاي اخير توليد فيلم‌هايي مانند «قصه‌ها»، «عصباني نيستم»، «پل چوبي» و «آشغال‌هاي دوست‌داشتني» گرچه نگاه سياسي فيلمساز در آنها مشهود است اما در ژانر اجتماعي طبقه‌بندي مي‌شوند.

سیانور
آتیلا پسیانی و مهدی هاشمی در نمایی از “سیانور”

3 تفنگدار سينماي سياسي/دو فیلم یکی با نظارت وزارت اطلاعات و دیگری با سفارش این وزارتخانه
امسال سه فيلم «امكان مينا» ساخته كمال تبريزي، «باديگارد» به كارگرداني ابراهيم حاتمي‌كيا و «سيانور» اثر بهروز شعيبي را مي‌توان پرچمداران ژانر سياسي دانست. گرچه درباره «سيانور» گفته شده كه فيلمي در ژانر پليسي است، اما در خبر‌ها آمده اين فيلم با نظارت مستقيم وزارت اطلاعات توليد شده و داستان آن درباره گروهگ منافقين است.
«امكان مينا» نيز به گروهك منافقين پرداخته، در اخبار منتشر شده درباره اين فيلم گفته شده «امكان مينا» با سفارش وزارت اطلاعات ساخته شده، اما «باديگارد» كه گفته مي‌شود در آن حاتمي‌كيا انتقاد‌هاي تندي به رئيس‌جمهور پيشين داشته، تكميل‌كننده مثلث فيلم‌هاي سياسي جشنواره سي و چهارم است.
حاتمي‌كيا بعد از توليد فيلم «چ» با موضوع زندگي شهيد چمران، سراغ «باديگارد» رفته است. در بخشي از خلاصه داستان اين فيلم آمده است: باديگارد بخشي از زندگي خود را به محافظت از جان يك شخصيت مهم مي‌گذراند، اما از جايي مي‌فهمد كه اين شخصيت بيش از آنكه به فكر مصالح نظام باشد به فكر منافع شخصي است و همين موضوع است كه باديگارد را آشفته مي‌كند.
ژانر سياسي از جمله موضوعاتي است كه كمتر سينماي ايران رغبتي به پرداختن به آن داشته است. حضور سه فيلم با موضوع سياسي در اين دوره فجر را مي‌توان به فال نيك گرفت. احترام به سليقه‌هاي مختلف و اينكه سينما در چند ژانر مانند اجتماعي محدود نشده است را بايد از نقاط قوت سي و چهارمين جشنواره بين‌المللي فيلم فجر دانست.




ثبت‌نام تهیه‌کننده “اخراجیها” برای ورود به مجلس

سینماژورنال: بعد از حواشی خاصی که با انتشار شایعه کاندیداتوری چهره هایی چون بهروز افخمی، رخشان بنی‌اعتماد و هوشنگ مرادی کرمانی در انتخابات مجلس دهم رخ داد و البته این شایعه خیلی زود هم تکذیب شد و به دنبال آن انتشار شایعاتی درباره حضور الهام چرخنده در انتخابات مجلس، حالا اما یکی از تهیه کنندگان سینمای ایران برای شرکت در انتخابات مجلس ثبت نام کرده است.

به گزارش سینماژورنال این تهیه کننده حبیب ا.. کاسه ساز است؛ چهره ای که در همه سالهای اخیر به خاطر تهیه اولین فیلمهای بلند سینمایی مسعود ده‌نمکی یعنی دو قسمت ابتدایی “اخراجیها” شناخته می‌شود.

شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارند که کاسه ساز سه‌شنبه اول دی ماه با حضور در ستاد انتخابات کشور برای حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی ثبت نام کرده است.

فارغ التحصیل فیلمنامه نویسی با سابقه تهیه کنندگی

حبیب ا.. کاسه ساز که متولد 1341 تهران است فارغ التحصیل رشته فیلمنامه نویسی دانشکده هنر است اما در کارنامه وی حتی نگارش یک فیلمنامه هم به چشم نمی‌خورد و بیشتر به عنوان تهیه کننده فعالیت داشته است.

کاسه ساز فعالیت تهیه کنندگی خود را از ابتدای دهه هشتاد و با تهیه فیلمی دفاع مقدسی به نام “نوروز” آغاز کرده و در سالهای بعد هم بیشتر در گونه سینمای دفاع مقدس فعالیت داشته است.

تا پیش از “اخراجیها” که در میانه دهه هشتاد ساخته شد مهمترین فیلم کارنامه سینمایی وی “مزرعه پدری” به کارگردانی رسول ملاقلی پور بود.

در کارنامه تهیه کنندگی کاسه ساز یک فیلم آوانگارد به نام “ریسمان باز” به کارگردانی مهرشاد کارخانی هم وجود دارد که ربط چندانی به بقیه فیلمهای کارنامه اش ندارد.

کاسه ساز بعد از موفقیت تجاری قسمت اول “اخراجیها” قسمت دوم این کمدی-جنگی را هم تهیه کرد اما پس از آن دیگر همکاری مشترکی میان وی و مسعود ده‌نمکی شکل نگرفت.

 آخرین حضور با فیلمی کودکانه

به گزارش سینماژورنال آخرین کار سینمایی اکران شده کاسه ساز در مقام تهیه‌کننده یک فیلم کودکانه با نام “مبارزان کوچک” به کارگردان داوود اطیابی بود که اخیرا روی پرده رفت.

کاسه ساز نوروز امسال هم سریالی با عنوان “فوق سری” به کارگردانی مهدی فخیم زاده را روی آنتن داشت که هرچند در ابتدا بنا بود تهیه کننده اصلی‌اش خودش باشد اما از جایی به بعد به خاطر اختلافات شکل گرفته میان وی و فخیم زاده(اینجا را بخوانید) این محمود رضوی بود که به عنوان تهیه کننده فاز دوم وارد کار شد.

تهیه کننده “اخراجیها” چندی قبل و به واسطه سوء استفاده‌ای که یکی از بستگانش از نام خانوادگی مشترکی که با وی دارد صورت داده بود با نگارش متنی اجتماعی از این خویشاوند تبری جست.(اینجا را بخوانید)




همكاري مهدی هاشمي با ساواك در فيلم ديگري كه از جنايات شاه ساخته مي‌شود؟+عکس

سینماژورنال: در شرایطی که در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد پرداختن به بخشی از جنایات رژیم شاه یکی از سوژه های متداول در سینما و تلویریون بود اما از میانه های دهه هفتاد تا میانه دهه هشتاد این سوژه در سینما و تلویزیون کمرنگ شد تا چند سال اخیر که دوباره باب شده است.

به گزارش سینماژورنال بعد از سریالهایی چون “کیمیا” و “معمای شاه” و حتی “کلاه پهلوی” و همچنین فیلمهایی نظیر “کیمیا و خاک”، “بیداری” و “یک گزارش واقعی” که به مرور برخی از اتفاقات پهلوی دوم می پرداختند، حالا بهروز شعیبی کارگردان جوان سینمای ایران هم داستان فیلم جدیدش را برمبنای مرور برخی اتفاقات آن روزگار می سازد.

فیلم جدید شعیبی “سیانور” نام دارد که داستان آن در دهه 50 می گذرد و گویا در این فیلم هم به مانند دیگر آثار این حیطه به جنایات رژیم شاه پرداخته خواهد شد.

در اولین تصاویر منتشره از این فیلم مهدی هاشمی و آتیلا پسیانی بازیگران اصلی آن با پوششی متعلق به آن دوران حوالی پارک شهر دیده می شوند.

گریم این دو بازیگر در “سیانور” شمایلی را تداعی می کند که پیشتر در آثار سینمایی و تلویزیونی از مأموران ساواک دیده بودیم.

به واسطه بازه زمانی “سیانور” طراحی صحنه و لباس در آن نقش مهمی دارد. گروه صحنه در این پروژه تلاش میکنند با طراحی دکورها به تصویر واقعی از دهه 50 برسند.

فیلمبرداری به صورت نگاتیو
این فیلم به مدیریت علیرضا برازنده به صورت نگاتیو فیلمبرداری میشود، که این موضوع یکی از ویژگیهای “سیانور”  به شمار میرود.

در این فیلم هانیه توسلی، پدرام شریفی، بابک حمیدیان، بهنوش طباطبایی، رضا مولایی، فرزین صابونی، فریدون محرابی، سارا توکلی، وحید حبیبیان، وحید رونقی دیگر بازیگران فیلم هستند.

تهیه کنندگی فیلم بهروز شعیبی را محمود رضوی برعهده دارد که برادر 25 ساله اش هم اخیرا تهیه کنندگی “هفت” را برعهده گرفته است.

سیانور
آتیلا پسیانی و مهدی هاشمی در نمایی از “سیانور”



سکونت مهناز افشار در خیابان چهل و یکم!+عکس

سینماژورنال: مهناز افشار که بخش عمده ای از نیمه ابتدایی سال را بخاطر حواشی تولد فرزندش در آلمان پشت سر گذاشت این روزها درگیر بازی در تازه ترین فیلمش شده است.

به گزارش سینماژورنال این فیلم “خانه ای در خیابان چهل و یکم” نام دارد که دستیار اصغر فرهادی در “درباره الی” یعنی حمیدرضا قربانی آن را می سازد.

فيلم “خانه ای در خیابان چهل و یکم” با نام قبلی “خانه یحیی” به کارگردانی حمیدرضا قربانی، به تازگی در تهران کلید خورده است.

این فیلم اولین تجربه سینمایی حمیدرضا قربانی است که پيش از اين فيلم تلويزيوني “سه ماهي” را كارگرداني كرده است.

فيلم “خانه ای در خیابان چهل و یکم” هفته گذشته با بازی سهیلا رضوی در لوکیشن اصلی این فیلم آغاز شد و طی چند روز گذشته مهناز افشار و سارا بهرامی نیز جلوی دوربین رفته اند.

در این فیلم، مهناز افشار، علی مصفا، سهیلا رضوی، سارا بهرامی، آرش مجیدی و علیرضا کمالی به ایفای نقش می پردازند. همچنین مانی رحمانی و مانیا علیجانی هم به عنوان بازیگران کودک در این فیلم حضور دارند.

تا الان هم که فیلم نساخته دیر شده است
سید محمود رضوی تهیه کننده فیلم درباره همکاری با حمید قربانی به “سینما” می گوید: از فیلم “درباره الی” به این طرف با حمید قربانی با عناوین مختلفی کار کرده ام. چند فیلم و سریال برای من مونتاژ کرده و البته یک تله فیلم با عنوان “سه ماهی” در دفتر من ساخته و البته همیشه به عنوان مشاور به من کمک کرده است.

وی ادامه می دهد: طی این مدت متوجه شدم قابلیت های زیادی برای کارگردانی دارد. به نظرم تا الان هم که فیلم نساخته دیر شده است.

من هر قصه ای را تهیه نمی کنم

این تهیه کننده درباره انتخاب این فیلمنامه می گوید: فیلمنامه در فضای کارهای قبلی ام است. کسانی که من را می شناسند می دانند من هر قصه ای را تهیه نمی کنم. “خانه ای در خیابان چهل و یکم” فیلمی است که حرف انسانی می زند و با قابلیت هایی که از کارگردان سراغ دارم و ترکیب فعلی بازیگران به نظرم نتیجه کار رضایت بخش خواهد.

فيلم “خانه ای در خیابان چهل و یکم” محصول موسسه سینمایی سیمای مهر و به تهيه كنندگي سيد محمود رضوى است.

ساکن در خیابان 41
مهناز افشار در نمایی از “خانه ای در خیابان چهل و یکم”



اعتراف حجت‌ا.. ایوبی به اینکه او و وزیر ارشاد تنها تصمیم‌گیرندگان سینما نیستند و اشاره‌اش به ناپایداری صندلی بهروز افخمی!!!

سینماژورنال: حجت ا.. ایوبی رییس سازمان سینمایی دیروز با حضور در برنامه “شهر فرنگ” شبکه خبر بعد از مدتها اعتراف کرد که نه او نه علی جنتی هیچ کدام تنها تصمیم گیرندگان سینما نیستند.

به گزارش سینماژورنال ایوبی در پاسخ به این سوال که چرا پای برخی تصمیم‌هایی که نسبت به اکران یک فیلم می‌گیرید، نمی‌ایستید؟ اینگونه پاسخ داد: اهالی سینما انتظار به حقی از ما دارند و می‌گویند که از فیلم‌هایمان صیانت کنید یعنی اگر به این رسیدیم که فیلمی ممکن است در اکران دچار مشکل شود از همان اول و در ارائه پروانه ساخت دقت کنیم.

نه من تصمیم گیرنده نهایی ام و نه وزیر ارشاد

وی ادامه داد: ما به شورای پروانه ساخت گفتیم که اگر می‌بینید فیلمی در پروانه نمایش به مشکل بر می خورد در همان ارائه مجوز ساخت درست عمل کنید. می‌گویند ممیزی ها سخت شده است ولی همین ممیزی‌ها برای صیانت از فیلمی است که قرار است تولید شود.

ایوبی خاطرنشان ساخت: بنده اعلام می‌کنم که من حجت‌الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی و جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تنها تصمیم‌گیرنده در عرصه سینما نیستیم.گاهی پیش آمده  از دو قوه، نامه زده‌اند و گفته‌اند نمایش یک فیلم باید متوقف شود، این را چه باید کرد؟‌ اگر اسم این عقب‌نشینی است، بله ما عقب‌نشینی می‌کنیم.

این صندلی‌ها خیلی ناپایدار است

رئیس سازمان سینمایی در بخشی از گفتگویش در شبکه خبر در مورد بهروز افخمی که اخیرا با همراهی محمدحسین رضوی اخوی جوان محمود رضوی تهیه کننده “معراجیها” تولید “هفت” را انجام می دهد(اینجا را بخوانید) نیز اظهارنظر کرد.

ایوبی گفت: امیدوارم بهروز افخمی به سینما کمک کند و از فرصتی که در اختیارش است استفاده کند. حالا این فرصت چه یک سال و چه ده سال است. این دوران سریع می‌گذرد و این صندلی‌ها خیلی ناپایدار است اما نتیجه کار ما خواهند ماند.

وی تأکید کرد: تاریخ معمولا ما را درست قضاوت می‌کند. برایشان{بهروز افخمی} آرزوی موفقیت می‌کنم و امیدوارم سینما را یک گام پیش ببرد.




همبازی شدن مهدى هاشمى و بابك حميديان در درامی سیاسی-تاریخی

سینماژورنال: مهدي هاشمى در “سيانور ” دومين فيلم بلند بهروز شعيبى به عنوان يكي از بازيگران اصلى فيلم جلوي دوربين مى رود.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “سینما” “سيانور” که گفته می‌شود پروژه ای جنجالی خواهد بود، هم اكنون در مرحله پيش توليد قرار دارد و به تازگى مهدى هاشمى براي حضور در اين فيلم قرارداد بسته است. اين اولين همكارى هاشمى با بهروز شعيبى است.

همچنين حضور بابك حميديان نيز در اين پروژه قطعى شده است. پيش از اين حميديان با بهروز شعيبى در مجموعه تلويزيونى “پرده نشين” همكارى کرده بود و اين دومین تجربه اين بازيگر با كارگردان “سيانور” محسوب مي شود. انتخاب بازيگران اين فيلم كه  كاري پر پرسوناژ است همچنان ادامه دارد.

تهيه كنندگى “سيانور” که یک عاشقانه پلیسی با مایه های سیاسی است، را سيدمحمود رضوي برعهده دارد. پيش از اين رضوي و شعيبي در اولين فيلم بلند سينمايي اين كارگردان “دهليز” با يكديگر همكارى داشتند

قصه “سیانور” در دهه 50 می گذرد و محور اصلی آن زندگی عاشقانه یک زوج است که در آن دوره زمانی به تصویرکشیده می شود. فیلمبرداری “سیانور” در تهران و چندین شهرستان انجام می شود.

بهروز شعیبی قبل از مجموعه پرمخاطب “پرده نشین” که سال گذشته از شبکه اول سیما پخش شد، فیلم “دهلیز” را کارگردانی کرد. او برای اولین فیلم بلند سینمایی خود جوایز متعددی دریافت کرد.




فرزند بازیگر “پرده نشین”: ۱۰ ماه بعد از سکته مغزی پدرم هیچ کدام از مدیران سینما یا تلویزیون به سراغش نیامده‌اند

سینماژورنال/مارتا ثناوش: احمد علامه‌دهر بازیگر پیشکسوت تئاتر حدودا ده ماه قبل و هنگام بازی در سریال مناسبتی “پرده نشین” دچار سکته مغزی شد و این سکته او را تا بستری شدن در بیمارستانی در مشهد پیش برد.

به گزارش سینماژورنال مدتی بعد از بستری بودن در بیمارستانی در مشهد وی به بیمارستان عرفان تهران منتقل شد و در این بیمارستان تحت درمان قرار گرفت آن هم در شرایطی که در این مدت خانواده این بازیگر مرتب با مشکلات مالی متعدد دست و پنجه نرم می کردند.

بعد از بستری بودن چند هفته ای در بیمارستان عرفان احمد علامه هرچند به خانه منتقل شد اما از آن زمان تاکنون تقریبا همواره در بستر به سر می برد و به سختی می تواند حتی کارهای روزمره خود را انجام دهد.

بیمه طلایی هنرمندان از درجه اعتبار ساقط بود و مجبور شدیم 17 میلیون هزینه بستری شدن در بیمارستان را بدهیم

نیما علامه فرزند جوان این بازیگر درباره وضعیت پدرش در این ده ماه به سینماژورنال می گوید: درباره وضعیت مالی و هزینه های بیمارستان همین قدر بگویم که فقط 17 میلیوت تومان به هنگام بستری بودن در بیمارستان عارف از ما دریافت کردند. مشکل اصلی هم اینجا بود که علیرغم اینکه پدرم هزینه بیمه تکمیلی سالانه اش را پرداخت کرده بود اما متاسفانه مسئولان هنری تعرفه بیمه تکمیلی را پرداخت نکرده بودند و کارت بیمه تکمیلی طلایی که در اختیار پدرم و شماری دیگر از سینماگران قرار گرفته بود از درجه اعتبار ساقط شده بود.

در این ده ماه بیشتر از 100 میلیون هزینه درمان پدر شده

فرزند این هنرمند با اشاره به دیگر هزینه هایی که حین بستری بودن پدر در خانه به آنها تحمیل شده است بیان می دارد: با توجه به داروهای وارداتی و گرانی که پزشکان تجویز کرده اند و البته استخدام پرستاری مخصوص بیماری پدرم که نارسایی مغزی است ماهانه حدودا 12 تا 13 میلیونی هزینه درمان پدر میشود و در این ده ماه بیشتر از 100 میلیونی هزینه درمان ایشان شده است.

نیما علامه خاطرنشان می سازد: پدرم از بیمه هنرمندان استفاده کرده است اما این بیمه هنوز که هنوز است کارکرد یک بیمه واقعی را ندارد و فقط هزینه اندکی از درمان را پوشش می دهد.

تهیه کننده “پرده نشین” فقط 3 میلیون تومان بابت کمک هزینه درمان به ما داد

با توجه به اینکه عارضه مغزی حین بازی احمد علامه در سریال “پرده نشین” پیش آمده بود این پرسش پیش می آید که آیا تهیه کننده این اثر حمایتی را از بازیگرش انجام داده است یا نه. نیما علامه در این باره به سینماژورنال می گوید: محمود رضوی تهیه کننده آن سریال در کنار پرداخت دستمزد پدرم، مبلغی حدودا 3 میلیون تومان را بابت کمک هزینه درمان به ما داد که البته در برابر هزینه های سرسام آور درمان واقعا چشمگیر نیست.

هیچ کدام از مدیران سینما و تلویزیون سراغی از ما نگرفته اند

جالب است که فرزند احمد علامه از بی توجهی مدیران سینما و تلویزیون نسبت به وضعیت پدرش هم گلایه دارد. او می گوید: متاسفانه در این ده ماهی که پدرم بستری است هیچ کدام از مدیران سینما یا تلویزیون به سراغش نیامده اند تا حتی حالش را بپرسند.

وی خاطرنشان ساخت: تنها کسانی که در این مدت سراغ پدرم آمدند داوود فتحعلی بیگی و حمیدرضا نعیمی از همکاران تئاتری او بوده اند. ضمن اینکه یک گروه تئاتری نیز عایدی اجرای یک شب شان را به پدر هدیه دادند. به جز اینها نه حمایتی صورت گرفته و نه دیداری انجام شده است.

احمد علامه
احمد علامه در بستر بیماری




کپی فخیم‌زاده از “گشت ارشاد” سهیلی با حضور تهیه‌کنندگان “اخراجیها” و “معراجیها”!

سینماژورنال: تازه ترین سریال مهدی فخیم زاده به مانند آثار متاخر او زمینه ای جنایی دارد. البته که در این سریال نیز به مانند تمامی کارهای فخیم زاده رگه هایی از طنز وجود دارد.

 به گزارش سینماژورنال نکته جالب درباره این سریال که “فوق سری” نام دارد آن بود که در یکی دو قسمت ابتدایی سکانسهایی شبیه به “گشت ارشاد” داشت؛ همان اثر پرحاشیه و در نهایت توقیفی سعید سهیلی.

 در “فوق سری” درست مانند “گشت ارشاد” با یک گروه خلافکار روبروییم که با جا زدن خود به عنوان مأموران نیروی انتظامی به سراغ دختران و پسرانی که پوششی خلاف عرف دارند رفته و از آنها اخاذی می کنند.

 این گروه خلافکار درست شبیه گروهی که در “گشت ارشاد” دیده بودیم با سوار کردن دختران و پسران و بردن آنها به نقطه ای دورافتاده طلا و جواهر و پولهای نقد آنها را گرفته و بعد آنها را به حال خود رها می کنند.

 شباهت با سرهنگ نیروی انتظامی

البته که سردسته این گروه خلافکار که “ناصر افراشته” نام دارد شباهتهایی هم با یک سرهنگ نیروی انتظامی با نام “نصرالهی” دارد و همین شباهت باعث میشود بتواند در برخورد با خلافکارانی که نصرالهی را دیده اند در آنها ارعاب ایجاد کرده و به نام نصرالهی از آنها رشوه بگیرد.

 کوکائین کیلویی 400 میلیون!!!

یکی از اخاذیهای این خلافکاران مشابه فیلم سهیلی جایی است که سه قاچاقچی مواد مخدر را فریب داده و وقتی می فهمند آنها سه کیلو کوکائین حمل می کنند یا احتساب رقم هر کیلو کوکائین 400 میلیون تومان حدودا 20 درصد قیمت کل کوکائین یعنی 240 میلیون تومان از قاچاقچیان گرفته و آنها را رها می کنند.

مهدی فخیم زاده در سریالش هم نقش “ناصر افراشته” را بازی کرده و هم نقش “نصرالهی” را و البته که در بیشتر سکانسهای سریال این خودش است که به مانند جوان اول در کار حضور دارد.

 تهیه کننده “اخراجیها” در کنار تهیه کننده “معراجیها”

به گزارش سینماژورنال جالبتر اینجاست سریال “فوق سری” که پیشتر “قورباغه و قناری” نام داشته دو تهیه کننده آشنا دارد. تهیه کننده فاز اول آن حبیب کاسه ساز بوده است یعنی تهیه کننده “اخراجیها” و تهیه کننده فاز دوم آن محمد رضوی یعنی تهیه کننده “معراجیها”!!!

اینکه با حضور این دو تهیه کننده، داستان در قسمتهای ابتدایی “فوق سری” کاملا شبیه به فیلمی با نام “گشت ارشاد” پیش رفته که زمانی به دلیل عبور از خطوط قرمز، توقیفی تشخیص داده شد و حتی عرضه ویدیویی اش در شبکه خانگی نیز چند روز بعد از پخش، غیرمجاز تشخیص داده شد نیز به اندازه خود می تواند سوال برانگیز باشد.