1

همزمان با پخش «سوران»؛ قطعه «دم زندگی گرم» با صدای محمد معتمدی منتشر شد/ بخواهی نخواهی تو را دوست دارم

سینماروزان/روح‌الله نشیبا: قطعه «دم زندگی گرم» تیتراژ پایانی سریال «سوران»، با صدای محمد معتمدی منتشر شد.

قطعه «دم زندگی گرم»، تیتراژ پایانی سریال «سوران» به کارگردانی سروش محمدزاده و تهیه‌کنندگی مجتبی فرآورده، با صدای محمد معتمدی، شعری از محمدمهدی سیار و با مجوز دفتر موسیقی حوزه هنری منتشر شد و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت.

دیگر عوامل سازنده این قطعه که محصول سازمان سینمایی سوره و دفتر موسیقی حوزه هنری است، عبارتند از آهنگساز: مسعود سخاوت‌دوست، میکس و مستر: میلاد فرهودی، تایپوگرافی: حمید قدسی، طراحی گرافیک: حسام حاجی‌پور و عکس: معین هاشمی‌نسب و علی فرآورده.

قطعه دم زندگی گرم با صدای محمد معتمدی برای سریال سوران
قطعه دم زندگی گرم با صدای محمد معتمدی برای سریال سوران

متن شعر «دم زندگی گرم» به شرح زیر است:

«چه آوارگی‌ها
که شد بر من آوار
خداحافظی‌ها
به امید دیدار

خوشا نامت ای عشق!
دمی غم نبینی
که بر دل نشاندی
غم دلنشینی!

به خاطر بیاور
که جز خاطراتت
ندارم پناهی

سوالم تو بودی
جوابم تو بودی
سر هر دو راهی

زمانه تنم را
به هر زخمی آراست
نگاه تو اما
مرا زنده می‌خواست

نترسیدم از عشق
از این شور و این شرم
نترسیدم از مرگ
دم زندگی گرم

به هر ماجرایی
دلم گفت: آری
پشیمانی‌ام نیست
از این بی‌قراری

بخواهی نخواهی
تو را دوست دارم
بگویی نگویی
مرا دوست داری

زمانه تنم را
به هر زخمی آراست
نگاه تو اما
مرا زنده می‌خواست

نترسیدم از عشق
از این شور و این شرم
نترسیدم از مرگ
دم زندگی گرم»

سریال «سوران» تازه‌ترین اثر مرکز سریال سوره، چهارشنبه و پنجشنبه شب‌ها ساعت ۲۲:۱۵ از شبکه یک سیما روی آنتن می‌رود.




ماجرای حمله به یک خواننده به‌خاطر عدم حمایت از “فلان شخص محترم”!؟

سینماروزان: یک خواننده از حمله گروه‌های فشار به خود به‌دلیل عدم حمایت از طیف موسوم به اعتدال در انتخابات۹۶ سخن گفت.

به گزارش سینماروزان محمد معتمدی خواننده با اشاره به کناره‌گیری از اظهارنظر انتخاباتی در سال۹۶ از حملاتی گفت که به‌خاطر عدم حمایت از کمپین “تا ۱۴۰۰ با فلان شخص محترم” به سمتش روانه شده!

معتمدی در قسمتی از یادداشت خود در صفحه اجتماعیش نوشت: آخرین موضع‌گیری سیاسی اینجانب مربوط به انتخابات نودوشش بود. پستی گذاشتم دقیقاًً با همین عکس و یک شرحی مبنی بر اینکه فارغ از هر انتخابی کنار مردم کشورم هستم و خواهم بود. چون در آن مقطع یک قالب گرافیکی آماده بین همه پخش شده بود که در آن نوشته بود تا هزاروچهارصد با فلان شخص محترم.

معتمدی ادامه داد: بنده به‌دلایل شخصی و تحلیل‌های شخصی خودم، فارغ از جو غالب بر فضای مجازی، عکس خودم را در آن قالب نگذاشتم و آن پیام انتخاباتی را تکرار نکردم. به هر دلیل… و به ‌جای آن نوشتم: تا همیشه با مردم کشورم. هرکس هم آن شعار را تکرار کرد از حق شخصی‌اش استفاده کرد و خرده‌ای بر هیچ‌کس نیست. آن روز آن‌قدر به من حمله شد و حتی گاهی تهدید شد، که به درخواست دوستانم آن مطلب را پاک کردم.




انتقادات کیوان ساکت و شاهین فرهت از سخنرانی سیاسی در کنسرتی که محمد معتمدی با حمایت یک سازمان ارزشی متمول در تالار کشور برگزار کرده⇐درست مثل این است که در نان سنگک، عدس بریزند!/مگر بنان و تاج اصفهانی برای مردم سخنرانی می‌کردند؟؟

سینماروزان: طرح حرف‌ها و سخنان سیاسی در کنسرت‌های خواننده‌ای که در هفته‌های اخیر بارها در رسانه ملی حاضر شده به شدت سوال‌برانگیز بوده. به خصوص اگر بدانیم این کنسرت‌ها با حمایت یکی از ارگانهای متمول ارزشی برگزار شده است و البته شماری قابل توجه از مخاطبان کنسرت نیز وابستگان همین ارگان بوده‌اند.

بحث‌ بر سر کنسرت‌های اخیر محمد معتمدی در تالار بزرگ وزارت کشور است که با حمایت مرکز موسیقی «ماوا» از مراکز هنری زیرمجموعه سازمان هنری-رسانه‌ای «اوج» اجرا شد.

اینکه معتمدی به‌جای سورپرایزهای موزیکال جای‌جای کنسرت را پر کرده بود از اظهارنظراتی یادآور مشی سیاسی روسای ارگان حامی کنسرت، به‌شدت سطح هنری کنسرت را پایین آورده بود.

شاهین فرهت، آهنگساز مطرح ایرانی با بیان اینکه هر کنسرتی در هر ژانر از موسیقی که باشد فقط باید به موسیقی بپردازد به “شهروند” گفت: در کشورهای دیگر دنیا حتی درباره برنامه کنسرت و قطعه‌ها هم صحبت نمی‌شود؛ چون همه این موارد در بروشورها چاپ شده است. اینکه بپرسیم چرا نباید در کنسرت خواننده صحبت کند مثل این است که بپرسیم چرا در نان سنگک از عدس استفاده نمی‌کنیم؟ بنابراین در سالن کنسرت فقط باید موسیقی جاری باشد. اما ممکن است شما برای کنسرت خود نشست خبری برگزار کنید یا صحبت از میزگرد باشد که در این شرایط، وضع فرق می‌کند و شما می‌توانید درباره مسائل مختلف اظهارنظر کنید.

کیوان ساکت، آهنگساز و نوازنده ایرانی، هم تقریبا همین اعتقاد را دارد؛ اگر چه برای آن شرط و شروطی هم قایل است.

ساکت به “شهروند” بیان داشت: تفاوتی ندارد کنسرت پاپ، سنتی یا تلفیقی باشد. کنسرت ممکن است در محتوا، شکل و احساس اجرا متفاوت باشد اما در کلیت آن تفاوتی نیست. مخاطب برای گوش‌کردن موسیقی و جلاخوردن روحش به کنسرت می‌آید، البته که بیان سخنان و جملات کوتاه اشکالی ندارد. برای من هم پیش آمده است که بعد از فوت هنرمندی در کنسرت چند جمله‌ای بیان کرده‌ام یا حتی خواسته‌ام که به احترامش یک دقیقه سکوت کنند و بایستند ولی جای بحث سیاسی در کنسرت نیست.

ساکت تاکید کرد: اینکه هنرمند در ارتباط مستقیم با جامعه باشد، بسیار پسندیده است؛ چون هنرمند بازگو‌کننده دردها، شادی‌ها، غم و آرزوهای همه مردم زمان خود است اما هنرمند با زبان هنر حرف می‌زند. بنابراین معتقدم موزیسین هم ترجیحا باید این دردها را به زبان موسیقی بیان کند و اگر هنرمندی که قادر نباشد مسائل را به زبان موسیقی بیان کند یعنی به بیان خود دست پیدا نکرده است، به‌ویژه در کنسرت آوازی.

ساکت ادامه داد: خوانندگان قدیمی ایرانی ازجمله تاج اصفهانی، اقبال آذر و بنان یاد کرد که به مناسب‌خوانی شهره بودند و با کلام زیبای شعر، حرف و سخن خود را درباره وقایع روزگار بیان می‌کردند؛ نه اینکه در کنسرت برای مردم سخنرانی کنند!! در کنسرت‌هایی که در دنیا برگزار می‌شود هم کمتر دیده‌ام که خواننده صحبت‌های طولانی را در میانه کنسرت بگنجاند. آنها هم اغلب از شعرا و آهنگسازان کمک می‌گیرند تا از طریق هنر حرف خود را بزنند.




ملت را سرکار گذاشته اید؟ آغاز پروژه “هنر برای همه” با بلیتهای ۲۵ هزار تومانی!!

سینماروزان: درست در روزهایی که صدای اعتراض مخاطبان به فروش بلیت 20 هزار تومانی سینماها-حتی بعد از پایان تعطیلات چهارروزه ابتدای سال- شنیده میشود اینکه در پروژه ای با نام “هنر برای همه” نیز به مخاطبان بلیت 25 هزار تومانی فروخته شود واقعا نگران کننده است.

پروژه “هنر برای همه” برگرفته از ایده ایست که اواخر سال 97 از سوی خواننده ای به نام محمد معتمدی مطرح شد و منطبق بر آن بنا بود با حمایت ارگانهای فرهنگی شرایط استفاده ارزان مخاطبان از برنامه های هنری فراهم شود.

با این حال در فاز ابتدایی این پروژه که با اجرای محمد معتمدی در پردیس دورافتاده تئاترتهران در خاوران(!) برگزار شده بلیتهایی به مبلغ 25 هزار تومان فروخته شده! آن هم درحالیکه سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران حامی پروژه بوده!!

واقعا فروش بلیت 25 هزار تومانی کنسرت خواننده ای نه چندان پاپیولار برای سالنی دورافتاده کجایش معنای “هنر برای همه” میدهد؟؟ هنر وقتی برای همه میشود که از یک کارگر تا یک فرهنگی تا یک راننده بتوانند شرایط استفاده از آن را داشته باشند. کدام کارگریست که برای تماشای یک کنسرت به همراه زن و فرزندش نفری 25 هزار تومان هزینه کند؟؟؟




یک خواننده با انتقاد از برنامه یلدایی فرزاد حسنی بیان داشت⇐تا ساعت يك‌ونيم نيمه شب ما را نگه داشت تا يك آواز سه دقيقه‌اي اجرا کنیم!!!

سینماروزان: «اين يك نامه سياسي نيست بلكه نامه‌اي از سر دلسوزي و شايد دلسردي است. من فرزند فرهنگ همين خاك هستم و مي‌دانم شما و ديگر خوانندگان اين سطور از حرف‌هايم برداشتي جز از سر خيرخواهي نخواهيد داشت. نمي‌دانم دليل يك هفته اصرار سازمان [صداوسيما] براي حضور من در آن برنامه كذايي چه بود؟ و اينكه چرا تمام شرايط ما براي حضور پذيرفته شد ولي در عمل اتفاقي ديگر افتاد و برنامه‌اي كه مي‌توانست جولانگاه فرهنگ و اصالت باشد به قتلگاه هنر و انديشه بدل شد.»

به گزارش سینماروزان و به نقل از “اعتماد” اين جملات ابتدايي نامه سرگشاده محمد معتمدي، خواننده موسيقي سنتي ايراني خطاب به عبدالعلي علي‌‌عسگري، رييس سازمان صداوسيما در واكنش به اتفاقات پيش آمده در حاشيه حضورش در برنامه «حرف تو برف» است كه به بهانه شب يلدا روي آنتن شبكه سوم رفت. اين برنامه با اجراي فرزاد حسني براي ويژه‌برنامه شب يلدا از محمد معتمدي دعوت كرده بود تا در كنار اجراي قطعه موسيقي در جايگاه مهمان ويژه صحبت كند، اما آنچه در نهايت روي آنتن شبكه سوم رفت اجرايي سه دقيقه‌اي بود از اين خواننده و حذف بخش گفت‌وگو. اين اتفاقي است كه معتمدي در نامه‌اش از آن به عنوان اتفاقي تلخ ولي خجسته ياد مي‌كند.

او در بخش ديگري از اين نامه خطاب به رييس سازمان صداوسيما در واكنش به برخوردي كه در اين برنامه با او شده مي‌نويسد؛ «اگر در رسانه شما به كساني بي‌حرمتي شود كه نماينده نوعي تفكر در جامعه هستند اين بي‌حرمتي نه به يك شخص بلكه بي‌احترامي به نوعي انديشه است. انديشه‌اي كه جاي خالي آن امروز در رسانه ملي به‌شدت احساس مي‌شود و شايد به همين دليل است كه اين رسانه با ريزش عظيم مخاطب مخصوصا در ميان قشر فرهيخته جامعه روبه‌رو گرديده است.»

معتمدي همزمان با انتشار اين نامه به طور رسمي هم اعلام كرد كه ديگر در رسانه ملي حاضر نخواهد شد. او در بخش ديگري از نامه‌اش درباره چنين تصميمي خطاب به علي‌عسگري مي‌نويسد؛ «ما براي اصلاح آن رسانه محترم كاري نمي‌توانيم انجام دهيم چون عملا اختياري در آنجا نداريم ولي اختيار خود و حضور و عدم حضور خود را داريم. حضور نداشتن بنده و امثال بنده در برنامه‌هاي تلويزيون كمترين كاري است كه براي صيانت از فرهنگ و تفكر اصيل ايراني مي‌توان انجام داد. گاهي حضور نداشتن خود حضوري تاثيرگذار است. بنده تحصيلكرده دانشكده صداوسيما هستم و شايد به همين خاطر در اين سال‌ها هميشه تلاش كردم به دليل تعلق خاطر نسبي‌اي كه به آن رسانه داشتم در مجامع هنري و مطبوعاتي رابطه از دست رفته تلويزيون و قشر فرهيخته جامعه را به سهم خودم بهبود بخشم ولي متاسفانه در يلداي ٩٥ به بيهوده بودن اين تلاش پي بردم.»

یک هفته اصرار کردند…
و اما چه اتفاقي در ويژه‌برنامه يلداي شبكه سه افتاد كه در نهايت به انتشار چنين نامه‌اي ختم شد؟ محمد معتمدي در گفت‌وگو با «اعتماد» در مورد اين اتفاق اين‌طور توضيح مي‌دهد: «يك هفته پيش از شب يلدا دست‌اندركاران اين برنامه از ما خواستند تا در اين برنامه حاضر شويم. من برنامه‌هاي آن شب را در سايت شبكه ديدم و بلافاصله عذرخواهي كرده و جواب رد دادم. در طول اين يك هفته باز اصرارها ادامه داشت. در نهايت با مدير برنامه‌هايم صحبت كردم و گفتم اگر شرايطي كه ما داريم پذيرفته شود حاضرم در اين برنامه شركت كنم. »

شرطم حضور نوازنده ها جلوی دوربین بود
اصرارها و انكارها ادامه پيدا مي‌كند تا اينكه باز با معتمدي تماس گرفته مي‌شود، چرا كه مديران شبكه اصرار دارند او حتما در برنامه حضور داشته باشد. همين صحبت‌ها باعث مي‌شود تا معتمدي حضور در اين برنامه را بپذيرد و بعدتر توافقات بر سر شرايط حضور معتمدي در اين برنامه هم انجام مي‌شود؛ «يكي از شرايطي كه پيش از حضور در اين برنامه اعلام كردم حضور نوازنده‌ها جلوي دوربين بود. شرط ديگر هم اين بود كه من فقط به عنوان خواننده در اين برنامه حضور نداشته باشم. به اين فكر كردم كه اين‌طور از صدايم استفاده ابزاري خواهد شد و شرط كردم تا بتوانم با حضور در اين برنامه در مورد موسيقي، فرهنگ و ديگر اتفاقات موسيقي كشور هم صحبت كنم. »

تا ساعت یک و نیم شب ما را نگه داشتند

شرايط پذيرفته مي‌شود، اما در موقع اجراي برنامه اتفاق ديگري مي‌افتد: «تا ساعت يك‌ونيم نيمه شب ما را آنجا نگه داشتند و تنها يك آواز سه دقيقه‌اي بدون حرف و حديثي اجرا كرديم. بعد دوباره برنامه ادامه پيدا كرد و ديدم نسبت به چيزي كه ما براي حضور در برنامه صحبت و توافق كرده بوديم اتفاقات متفاوتي افتاد. همان موقع هم به دوستان گفتيم، اما راه به جايي نبرديم. ما هم كه اين برخورد را ديديم، برنامه را ترك كرديم و در اعتراض به همين موضوع نامه‌اي به رييس سازمان نوشتيم. »

اين ره كه تو مي‌روي به تركستان است
اين همان نامه‌اي است كه در بالا بخش‌هايي از آن را خوانديد. معتمدي در بخش پاياني اين نامه مي‌نويسد كه اگر چه صداوسيما مي‌تواند از آثارش در جاي درستش استفاده كند اما خود او ديگر جلوي دوربين صداوسيما حاضر نخواهد شد و خطاب به رييس سازمان صداوسيما ادامه مي‌دهد: «جناب دكتر علي عسگري، شما يك شخصيت انقلابي هستيد. صدا و سيما براي خروج از بحران مخاطب و تاثيرگذاري گسترده، نياز به انقلاب دارد؛ انقلاب انديشه و انقلاب عملكرد. مي‌دانم كه جنابعالي و متوليان فرهنگ و رسانه اهداف بلندي در سر داريد و بايد پرچمدار و قافله سالار تعالي فرهنگ و هنر فاخر باشيد ولي با اين رويكرد و با اين بينش و با يكه‌تازي برنامه‌سازان و مجريان كوته‌نظر و عامي در آن رسانه محترم قطعا اين هدف والا محقق نخواهد شد.
به قول سعدي: ترسم نرسي به كعبه‌اي اعرابي/ اين ره كه تو مي‌روي به تركستان است. از آثارم مي‌توانيد در جاي درست استفاده كنيد ولي از حضور در جلوي دوربين‌هاي فاقد انديشه معذورم بداريد.»
اين موضوعي است كه معتمدي در صحبت‌هايش هم به آن تاكيد مي‌كند؛ «من به نشانه اعتراض آنجا را ترك كردم و ديگر پشت دستم را داغ كردم كه در اين برنامه‌هاي مسخره شركت نكنم. »
او در پايان در مورد اينكه آيا منتظر واكنشي به اين نامه مي‌ماند يا خير هم مي‌گويد: «من منتظر واكنش كسي نيستم، اين رفتار به اندازه‌اي زشت و غيرقابل دفاع است كه همه‌چيز از همان ابتدا اظهرمن‌الشمس است و هر واكنشي اين رفتار را از اينكه هست زشت‌تر مي‌كند.»