1

انتقاد خانواده شهید جهان آرا از سریال “کیمیا”

سینماژورنال: یکی از اعضای خانواده شهید محمدعلی جهان‌آرا در بیانیه‌ای از نحوه نمایش شخصیت این شهید در سریال «کیمیا» انتقاد کرد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “ایسنا” در این بیانیه آمده است:

صد حیف که نپذیرفتند تصویری درست و واقعی از شهید جهان آرا ارائه کنند

مردم بزرگوار ایران اسلامی، دو سال از تلاش ما برای ارائه تصویری درست و منطبق با حقایق تاریخی از شهید محمدعلی جهان‌آرا در سریال «کیمیا» می‌گذرد.

در این دو سال سخت، ناباورانه رنج توهین و بداخلاقی جمعی از دست‌اندرکاران تهیه سریال و بدعهدی مسئولان رسانه ملی بر شانه‌مان سنگینی کرد.

با تمام این جفاها و صرف‌نظر از قسمت‌های غیرواقعی مربوط به شهید جهان‌آرا، اینک این سریال توانسته گوشه‌هایی از مظلومیت خرمشهر عزیز را به تصویر بکشد ولی صد حیف که دست‌اندرکاران تولید سریال و مسئولان رسانه ملی نپذیرفتند که یا تصویری درست و واقعی از شهید محمدعلی جهان‌آرا نمایش دهند و یا به حرمت صداقت و راستی و امانت‌داری آن را وسیله تبلیغات صرف نکنند یا آن را حذف کنند!

خلف وعده آشکار رسانه ملی با خانواده جهان آرا

و با وجود توافق مسئولان ارشد صدا و سیما و خانواده جهان‌آرا، در جلسه دیرهنگام حضوری هفدهم آبان امسال مبنی بر حذف کامل نقش شهید جهان‌آرا به دلیل تحریفات و اشتباهات تاریخی و دیالوگی،با ما خلف وعده کردند! خلف وعده آشکار رسانه ملی با خانواده جهان آرا دور از انتظار بود.

هم میهنان عزیز آن نقشی که در سریال “کیمیا” منسوب به محمد جهان آرا می‌شناسید و با بازی آقای حامد بهداد ارائه شد، تنها زاییده تصورات نویسنده و البته قدرت هنری بازیگر این نقش است و متاسفانه، ما، همرزمان و دوستان آن شهید را بی‌دلیل در حسرت تطبیقش با واقعیت باقی گذاردند.

عجالتا ما هم مثل شما تنها با جملات مخدوش یا تحریف شده آن شهید در دیالوگ‌های سریال مواجه شدیم و با تأسف در انتظار فرصتی دوباره در تاریخ ایران می‌مانیم تا شاید اخلاق و هنر توأمان اجازه بروز و تجلی واقعیات جنگ تحمیلی را بدهند.




یک نماینده مجلس: عوامل “کیمیا” تنها برای دریافت بودجه از صداوسیما عنوان “انقلابی” به این اثر داده‌اند!

سینماژورنال: انتقادات از کیفیت ساختاری و مضمونی سریال “کیمیا” از سطح مخاطبان و منتقدان فراتر رفته است و در یک مورد یکی از نمایندگان مجلس هم به انتقاد از سریال پرداخته است.

به گزارش سینماژورنال عضو فراکسیون رسانه و هنر مجلس با بیان اینکه به نظر می‌رسد عوامل فیلم «کیمیا» تنها برای دریافت بودجه لازم از صدا و سیما، عنوان و شکل و شمایل انقلابی به این اثر داده‌اند،‌تصریح کرد: به جای تصویر روشن و کامل بخشی از تاریخ معاصر جامعه ایران، اثری خانوادگی و عاشقانه تولید شده است.

غلامعلی جعفرزاده ایمن‌آبادی به “خانه ملت” گفت: آنچه در سریال “کیمیا” بیش از هر مسئله دیگری به چشم می‌آید، مضمون عاشقانه و درگیری‌هایی است که برای شخصیت‌های اصلی آن در این رابطه ایجاد می‌شود در حالی که عوامل این مجموعه تلویزیونی آن را اثری با مضامین انقلابی و مرتبط با دفاع‌مقدس معرفی کرده و حتی با همین عنوان بودجه یک سریال 100 قسمتی را از رسانه ملی دریافت کرده‌اند.

نماینده مردم رشت در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: قرار بر این بود که «کیمیا» نقش یک فرد انقلابی و مذهبی را ایفا کند، اما این ویژگی‌ها در این شخصیت بسیار کم رنگ است و او بیشتر درگیر زندگی شخصیش نشان داده شده است.

وی با بیان اینکه سازندگان سریال “کیمیا” احتمالا توانایی لازم برای جذب مخاطب از طریق حوادث مرتبط با انقلاب را در خود نمی‌دیدند به همین دلیل برای از دست ندادن مخاطب، از میان راه فیلمنامه را به سوی مباحث عاشقانه سوق داده‌اند، اضافه کرد: به نظر می‌رسد عوامل “کیمیا” تنها برای دریافت بودجه لازم از صدا و سیما عنوان و شکل و شمایل انقلابی به این اثر داده و در ادامه به جای تصویر روشن و کاملی بخشی از تاریخ معاصر جامعه ایران اثری خانوادگی و عاشقانه را تولید کردند.

او با تاکید براینکه بی‌شک انتخاب برش تاریخی از دوران انقلاب و جنگ تحمیلی و مرتبط کردن آن به زمان حال بیشتر با هدف مطول کردن سریال به 100 قسمت از سوی تولیدکنندگان صورت گرفته است، گفت: البته این مسئله می‌تواند تمهیدی برای ساخت سریال‌های تاریخی باشد؛ اما این به آن معنا نیست که می‌توان هر داستانی را در دل وقایع تاریخ وارد کرد و بی‌هیچ داده صحیحی دیگری گنجاند.




گاف تاريخي “كيميا” كه محمد قوچاني از آن پرده برداشت

سینماژورنال: سریال “کیمیا” از جمله سریالهای اخیر تلویزیون است که تقریبا از هفته اول پخش با انتقادات مختلف روبرو شد.

به گزارش سینماژورنال این انتقادات دامنه گسترده ای از ایرادات روایی تا مشکلات اجرا و البته گافهای طراحی صحنه را دربرمی گیرد.

در یکی از تازه ترین انتقادات محمد قوچانی روزنامه نگار اصلاح طلب با نگارش یادداشتی از نسبت دادن ویرایش کتاب “پرتوی از قرآن” آیت ا.. طالقانی به کاراکتر اصلی سریال گلایه کرد.

متن کامل یادداشت قوچانی را در ادامه بخوانید:

چقدر کتاب در سینما و تلویزیون ما مهجور است
“کیمیا” سریال بدی نیست . حتی می توان گفت خوب است در حد سنت پاورقی های عشقی تاریخی، گاف‌هایی مانند تیر چراغ های سیمانی در دهه پنجاه و …هم در کشوری که شهرک سینمایی دهه پنجاه و شصت ندارد هم قابل چشم پوشی است اما وقتی خانم کیمیا ویراستار کتاب “پرتوی از قرآن” مرحوم آیت الله طالقانی می شود و از قول ناشر کتاب اعلام می شود مولف از کیمیا خانم خیلی تشکر کرده ، بیش از آنکه به گاف فکر کنیم به این فکر می کنیم که چه قدر کتاب در سینمای ایران مهجور و دم دستی و باری به هرجهت است و در حد انتخاب ماشین و مانتو و آرایش برایش حساسیت وجود ندارد.

این کتابی که دست کیمیا داده اید محمدمهدی جعفری ویرایش کرده اند
“پرتوی از قرآن” را که دست خانم کیمیا داده اند ، آقای محمد مهدی جعفری ویرایش کرده اند و در آن زمان که مولف از ویراستار تشکر می کرده ، آن مرحوم رحلت کرده بودند! به راستی نمی شد به مخاطب اهمیت داد و کتاب دیگری را برای ویراستاری به کیمیا سپرد ؟ البته باز جای شکرش هست که تفسیر “المیزان” را به ایشان نسپرده اند!

پی نوشت سینماژورنال: همزمان با پخش سریال “کیمیا” چند هفته ای میشود که سریال تاریخی “معمای شاه” هم روی آنتن می رود. در انتهای پخش آن سریال برای توجیه کردن بخشی از ایرادات، خسرو معتضد به عنوان کارشناس تاریخی روبروی مخاطبان قرار می گیرد.
اگر انتهای “کیمیا” هم از خسرو معتصد به عنوان کارشناس استفاده می شد شاید توجیهی برای نسبت دادن ویرایش کتاب آیت ا.. طالقانی به کیمیا پیدا می شد…




سرمایه‌گزار فیلم تازه تهیه‌کننده “کیمیا” هم مشخص شد

سینماژورنال: محمدرضا شفیعی تهیه‌کننده پرکار سالهای اخیر تلویزیون که امسال دو سریال “تنهایی لیلا” و اخیرا هم “کیمیا” را روی آنتن داشت و البته یک فیلم به نام “ماهی سیاه کوچولو” را روی پرده داشت که در گیشه شکستی فاجعه‌بار را تجربه کرد، این روزها درگیر تولید تازه‌ترین محصول سینمایی خود است.

به گزارش سینماژورنال این محصول سینمایی که ساختاری اپیزودیک دارد “رند”/هیهات” نام دارد که چهار کارگردان جوان سینمای ایران یعنی دانش اقباشاوی، محمدهادی نائیجی، روح ا.. حجازی و هادی مقدم دوست اپیزودهای مختلف آن را می سازند.

اپیزودیک و عاشورایی با حضور یک هنرپیشه زن عراقی

هرچند خلاصه داستان واضحی برای “رند” که به تازگی نام آن به “هیهات” تغییر یافته ارائه نشده است اما آن طور که مشخص است چهار اپیزود مختلف این فیلم با مضمون عاشورا ساخته خواهند شد.

حامد بهداد، حمید فرخ‌نژاد، بابک حمیدیان، مینا ساداتی و آلا نجم(هنرپیشه عراقی) بازیگرانی هستند که در اپیزودهای مختلف “رند” ایفای نقش کرده اند.

حمایت مجری بیلبوردهای صداقت آمریکایی از پروژه

نکته جالب درباره “رند” سرمایه گذار آن است که هرچند به طور رسمی اعلام نشده اما شنیده‌های سینماژورنال حکایت از آن دارند که سازمان هنری-رسانه‌ای اوج یعنی مجری بیلبوردهای معروف “صداقت آمریکایی” حمایت از این پروژه را متقبل شده است.

پیش از این احسان محمدحسنی مدیر این سازمان هم از حضور اوج با چهار فیلم در جشنواره سخن گفته بود؛ سه فیلم دیگر “بادیگارد” ابراهیم حاتمی‌کیا، “ایستاده در غبار” محمدحسین مهدویان و انیمیشن “بازگشت” ساخته محمد همدانی(اینجا را بخوانید) بوده‌اند و آن طور که شنیده شده “هیهات” هم فیلم چهارم است.

اینکه شفیعی که در هفته‌های اخیر به‌خاطر تقدیم رسانه متبوعش به نویسنده “گاو” با انتقاد رسانه‌های ارزشی مواجه شده بود(اینجا را بخوانید) و سالهای گذشته نیز آثاری سینمایی مانند “سربه مهر” و “زندگی خصوصی آقا و خانم میم” را تولید کرده بود که به لحاظ بازخورد مخاطب سودآور نبوده‌اند باز هم می‌تواند حمایت ارگانهای متنفذ ارزشی را پشت خود داشته باشد به نوبه خود هم جالب است و هم عجیب.

“هیهات” یک رقیب عاشورایی دیگر هم دارد

 به جز “رند/هیهات” امسال یک انیمیشن با نام “ناسور” هم به دفتر جشنواره ارائه شده که گفته شده مضمون آن هم درباره عاشوراست. سازندگان این انیمیشن برادران دالوند هستد که در زمینه تهیه کنندگی محمدحسین قاسمی هم به آنها کمک می‌کند با این حال سرمایه گذار تولید این انیمیشن هنوز مشخص نشده است.




بعد از تهیه کننده “کیمیا”⇐ پخش ویژه برنامه غلامحسین ساعدي دامن یک برنامه رادیویی را گرفت

سینماژورنال: هنوز چند روزی از ماجرای عذرخواهی تهیه کننده “کیمیا” از مدیرمسئول “کیهان” به خاطر تقدیم روزنامه متبوعش به غلامحسین ساعدی نگذشته بود(اینجا را بخوانید) که دیروز شنیده شد یکی از برنامه‌های رادیویی هم به خاطر بخش ویژه برنامه غلامحسین ساعدی تعطیل شده است.

به گزارش سینماژورنال دیروز 15 آذرماه “نسیم” گزارش کرد که در پی پخش ویژه‌برنامه رادیویی “هفت‌اقلیم” با موضوع غلامحسین ساعدی، این برنامه تعطیل شده است.

بی اطلاعی تهیه کننده از تعطیلی برنامه

این در حالی است که طی تماس تلفنی “شرق” با تهیه‌کننده ویژه‌برنامه‌های ادبی “هفت‌اقلیم” مرتضی صداقت‌گو، او از این تعطیلی ابراز بی‌اطلاعی کرد. در پی انتشار این خبر، روز گذشته “فارس” نیز نوشت محمدصادق رحمانیان، مدیر شبکه رادیویی فرهنگ، درباره اختصاص چهره هفته برنامه «هفت‌اقلیم» به غلامحسین ساعدی گفته: ناظر پخش این برنامه توبیخ شده و دست‌اندرکاران تولید برنامه نیز عذرشان خواسته شده است.


وی افزود: همچنین برنامه «هفت‌اقلیم» تا دو هفته آینده تعطیل خواهد شد و رویکرد آن از ابتدای دی‌ماه تغییر می‌کند و با رویکرد و عنوان متفاوت روی آنتن شبکه رادیویی فرهنگ خواهد رفت.


رحمانیان همچنین گفت: برنامه جدیدی با عنوان «زیر چتر فرهنگ» از اول دی پخش خواهد شد. «هفت‌اقلیم» حوزه‌های مختلف تئاتر، ادبیات، موسیقی، تجسمی و… را پوشش می‌داد.

تعطیلی این برنامه ناگهانی نبوده است
محمدصادق رحمانیان، مدیر رادیو فرهنگ، در واکنش به خبر تعطیلی این برنامه به “شرق” گفت: این برنامه با سابقه ١٥ساله در شبکه فرهنگ پخش می‌شد و در تصمیم جدیدی که برای جدول پخش این برنامه در نظر گرفته شده است به این نتیجه رسیدیم که برنامه‌های فرهنگ و هنر در ساعات مختلف روز در برنامه‌های مختلف گنجانده شود و تلاش کردیم با برنامه جدیدی تحت عنوان عصرانه فرهنگی با رویکردی جدید و متفاوت برنامه‌های فرهنگی را پوشش دهیم.

او ادامه داد: این تصمیم ناگهانی هم نبوده و حدود پنج، شش‌ماه زمان صرف برنامه‌ریزی جدول پخش شد که امیدوارم نتیجه آن برای مخاطبان قابل‌قبول باشد.




عذر خواهي تهيه كننده "كيميا" از مدير مسئول "كيهان" بخاطر تقديم نشريه اش به نويسنده "گاو" و "آرامش در حضور ديگران"

سینماژورنال: دوشنبه دوم آذرماه روزنامه “صبا” که مدیرمسئول آن محمدرضا شفیعی تهیه کننده تلویزیون و سینما است به روال هر روزه که روزنامه اش را به یکی از هنرمندان تقدیم می‌کند، روزنامه را به غلامحسین ساعدی نویسنده سرشناس ایرانی تقدیم کرد.

به گزارش سینماژورنال تقدیم این روزنامه به ساعدی که یکی از مهمترین آثار سینمای ایران یعنی “گاو” داریوش مهرجویی اقتباسی از یکی از داستانهای اوست اما به مذاق برخی رسانه های اصولگرا و از جمله روزنامه “کیهان” خوش نیامد و آنها همین تقدیر را بهانه ای کردند برای انتقاد از شفیعی که این شبها سریال “کیمیا” را هم روی آنتن دارد.

دامنه انتقادات که رسانه های مختلف اصولگرا و اغلب طیف تندروی آنها را دربرگرفت باعث شد تا محمدرضا شفیعی طی نامه ای به  مدیرمسئول روزنامه “کیهان” از درج نام ساعدی و تقدیم روزنامه اش به وی عذرخواهی کند؛ آن هم در شرایطی که ساعدی به غیر از “گاو” در نگارش فیلمنامه آثاری چون “دایره مینا”ی مهرجویی و “آرامش در حضور دیگران” ناصر تقوایی نقش داشته است.

متن کامل نامه شفیعی که نسخه ای از آن در اختیار سینماژورنال قرار گرفته را در ادامه می خوانید:

مدیر مسئول محترم روزنامه کیهان
جناب آقای حسین شریعتمداری

سلام علیکم
احتراماً، پیرو درج مطلبی در خصوص تقدیمی روز دوم آذر ماه روزنامه صبا در شماره 31317 آن روزنامه وزین توضیحاتی به عرض می رسد:
درج نام غلامحسین ساعدی در آن شماره یک خطای رسانه ای و بدون تعمد و مورد تایید اینجانب نبوده است. اما اینکه همکاران شما از آثار و مواضع بنده بی اطلاع باشند قابل درک نیست.
تنظیم چنین مطلبی با بی انصافی و کم توجهی به سوابق جای تاسف دارد. نیازی به توضیح عملکرد خود نمی بینم اما این نکته برایم جالب است در زمانی که یک فیلم سینمایی با موضوع انقلاب اسلامی در حال اکران “ماهی سیاه کوچولو” و یک سریال پربیننده تلویزیونی با همین موضوع روی آنتن “کیمیا” دارم با چنین برخوردهایی مواجه می شوم. خداوند به قلم ما و شما تعهد و باور بدون غرض عنایت فرماید.
همیشه موفق باشید.

   بعون الله تعالی
                                                                                                      مدیر مسئول محمدرضا شفیعی




کمونیست این فیلم قسم حضرت عباس می‌خورد!+عکس

سینماژورنال: از جمله آثاری که بعد  از دهه اول محرم روی پرده رفت و البته خیلی زود و به دلیل فروش پایین از پرده پایین کشیده شد “ماهی سیاه کوچولو” است.

به گزارش سینماژورنال به تازگی نشست نقد و بررسی این فیلم در محفل سینماروایت که به همت ایزد مهرآفرین و با اجرای رسول شادمانی اجرا می‌شود، برگزار شد.

در این نشست جبار آذین منتقد سینما بخشی از  ایرادات این فیلم را مربوط به عدم تحقیقات کافی پیرامون کاراکترهایی دانسته که محوریت فیلم هستند و به نکته تناقض برانگیزی از فیلم اشاره کرده و آن هم “قسم حضرت عباس خوردن یکی از شخصیتهای کمونیست فیلم”!

از آن سو محمدرضا شفیعی که انگار گلایه‌هایی از فیلمنامه‌نویس اثر داشته که درباره ایرادات فیلمش پاسخگو نیست از این گفته که مسئولیت فیلمنامه کار برعهده سناریست کار است و اینکه چرا سناریست “ماهی سیاه کوچولو” هم در نشستهای مربوط به فیلم حضور پیدا نمی کند.

بد است در مورد سوژه ای که می خواهیم فیلم بسازیم اطلاعات کافی نداشته باشیم

جبار آذین منتقد با پرداختن به سوژه اصلی “ماهی سیاه کوچولو” بحث را آغاز کرد و گفت: قصه تکراری نیست. استفاده از سوژه های اجتماعی انقلابی از نکات خوب فیلم است. در حقیقت چیزهایی را خواستند به تصویر بکشند که دیگران به آن توجه نداشته اند. سوژه برای جامعه می تواند حرف های زیادی داشته باشد اما بد است که در مورد سوژه ای که می خواهیم فیلم بسازیم اطلاعات کافی نداشته باشیم. نقص پژوهش و تحقیق دیده می شود. شاهد شخصیت هایی هستیم که به لحاظ تفکر با آنها آشنا نیستیم.

وی ادامه داد: اگر «ماهی سیاه کوچولو» قرار است که مربوط به حادثه آمل در دهه شصت شود که این فیلم هیچ ارتباطی به آن ندارد. اگر قرار بوده که نقد تفکرات چپ و کمونیست باشد باز ارتباطی به آن تفکر ندارد. در حادثه آمل یکی از سردمداران، اتحادیه جامعه کمونیست بود اما وقتی حرکت فیلم شروع می شود می بینیم نه تنها تفکر مارکسیستی در این ماجرا دخیل بوده بلکه گروه های چپ هم وارد کار شدند و بعد ها گروهک منافقین نیز دیده شدند.

جالب است که کمونیست این فیلم قسم حضرت عباس می خورد!!

این منتقد همچنین گفت: اگر قرار است در مورد واقعه آمل فیلم ساخته شود باید تفکراتی که مطرح است نیز شناخته شود. اگر قرار است تفکرات چپ نقد شود باید با آگاهی نقد صورت بگیرد. دوستان به تحقیق و مشاوره سیاسی نیز بیشتر نیاز داشتند. اگر هم قرار بود فیلم فیلمی عاشقانه باشد باز هم در این زمینه نتوانسته موفق عمل کند. جالب است که کمونیست این فیلم قسم حضرت عباس می خورد{اشاره به کاراکتر مصطفی زمانی}! اینها سهل انگاری است. اینها نگاه نکردن درست به واقعیت ها است.

فیلمی که خالقش باید درباره‌اش توضیح دهد فیلم مشکل‌داری است

جبار آذین خاطرنشان ساخت: تکلیف فیلم از منظر فیلمنامه با خودش مشخص نیست و مجموع این ناهماهنگی ها در فیلمنامه آش شله قلمکاری را به بار می آورد که کارگردان فیلم تبحر خود را به خرج می دهد. موضوعات پراکنده فیلم به درستی پرداخته نشده است. مشکل در بخش فیلمنامه است که نتوانسته کار را پیش ببرد. وقتی شما فیلمی را می بینید و یا هر اثر هنری دیگر آن حرف های کارگردان است و اگر قرار باشد بعداز آن افراد خالقش بیایند و توضیح بدهند که منظورشان چه بوده مشخص است که آن اثر دچار اشکالات زیادی است.

ماهی سیاه کوچولو
مصطفی زمانی و مریلا زارعی در نمایی از “ماهی سیاه کوچولو”/مصطفی زمانی در فیلم بازیگر کاراکتری است که افکار کمونیستی دارد اما در جایی به ناگاه قسم حضرت عباس می‌خورد!!!

قرار بود درباره شهیده حماسه آمل کار کنیم اما به داستان جذابی نرسیدیم

محمدرضا شفیعی تهیه کننده “ماهی سیاه کوچولو” در پاسخ به انتقادات آذین گفت: سفارش به من شد که در مورد موضوعی تحقیق کنم. چند کتاب و فیلم هم به من دادند در ارتباط با شهیده ای بود که با این واقعه ارتباط داشت. در نهایت به داستان جذابی نرسیدیم و کنارش گذاشتیم.

وی ادامه داد: اما از طرفی ماجرای آمل در صدر انقلاب بسیار مهم بوده که هیچ اتفاقی در سینما درباره آن نیفتاده است. ما تحقیق و پژوهش کردیم اما کمی همه چیز با عجله اتفاق افتاد. قطعا اگر خرد امروز را داشتم با تعامل بیشتری فیلم را می ساختم. اما واقعا میخواستیم فیلم را به جشنواره برسانیم.

دلخوری تهیه کننده از پاسخگو نبودن فیلمنامه نویس اش

شفیعی در ادامه افزود: خیلی ناراحتم که علی طالب آبادی فیلمنامه نویس فیلم مورد تأکید بنده در این برنامه حاضر نشده است. ایشان را در خصوص این فیلم چند جای دیگر هم دعوتش کرده اند و نرفته!! در حالی که مسئولیت فیلمنامه بر عهده نویسنده است.

این تهیه کننده خاطرنشان ساخت:  با این حال ما هم بی تقصیر نیستیم. بالاخره باید مراقبت هایی می کردیم اما از این چیزی که اتفاق افتاده دفاع می کنم. آن چیزی که اشکال فیلم است و من متوجه شدم بخش هایی است که فکر می کردیم مخاطب متوجه می شود چون مخاطب تحقیق و پژوهشی که من داشتم را نداشته است. البته مخاطبی که فیلم را دوبار دیده است متوجه شده است.

وی ادامه داد: ما متن طولانی را در ابتدای فیلم گذاشته ایم تا به مخاطب کمک کند. ما سعی کردیم فیلمنامه را پربارتر کنیم. آن چیزی که پروانه ساخت گرفت در نهایت تغییرات زیادی کرد و ساخته شد. برخی ضعف ها رامی پذیرم اما نمی پذیرم که ما در فیلمنامه آشفته بودیم. فیلم نامه کاملاً شخصیت دارد و بر اساس اصولی که باید پیش می رود. چون اطلاعاتی را که باید می دادیم ندادیم مخاطب احساس آشفتگی می کند.




تازه ترین فیلم مریلا زارعی با نام “ماهی سیاه کوچولو” برخلاف شنیده‌ها نه ربطی دارد به داستان صمد بهرنگی دارد و نه ربطی به حماسه آمل! چرا؟/کارگردان پاسخ می‌دهد

سینماژورنال: تازه ترین فیلم اکران شده مریلا زارعی”ماهی سیاه کوچولو” است؛ فیلمی که نامش یادآور داستانی از صمد بهرنگی نویسنده ایست که در دهه چهل به طوری مشکوک در ارس غرق شد.

یه گزازش سینماژوزنال به هنگام پیش تولید و سپس فیلمبرداری اثر شنیده هایی طرح شد مبنی بر اینکه این فیلم بخشی از حوادثی که در کوران حماسه آمل رخ داده را به تصویر می کشد.

حماسه آمل در بهمن 60 و در جریان درگیری میان نیروهای وابسته به منافقین و مردمان آمل روی داد و در نهایت نیز با همراهی میان مردم آمل و نیروهای بسیج و سپاه سرکوب شد.

نکته اما اینجاست به جز دو نریشن ابتدایی و انتهایی هیچ چیز درباره این اتفاق در فیلم “ماهی سیاه کوچولو” به چشم نمیخورد و انگار نه انگار که شنیده ها درباره ارتباط با این فیلم با حوادث آمل است.
ضمن اینکه کمترین ربط معنایی میان داستان فیلم و داستان “ماهی سیاه کوچولو”ی بهرنگی وجود ندارد.

مجید اسماعیلی کارگردان “ماهی سیاه کوچولو” درباره انتخاب چنین عنوانی برای این فیلم در حالی که داستان آن ربطی به داستان صمد ندارد به سینماژورنال می گوید: در ابتدا عنوان فیلم “طوفان سنجاقک” بود اما از آنجا که شهرام مکری فیلم کوتاهی به همین نام داشت این طور شد که نام فیلم تغییر کرد.

وی ادامه داد: از آن سو چون اتفاقات داستان در حاشیه درگیری آمل روی می داد و یک طرف آن درگیریها هم قوای وابسته به کمونیست بودند و البته بهرنگی هم افکار توده ای داشت بد ندیدیم عنوان فیلم عنوان مهمترین داستان او باشد.

از ابتدا هم قرار نبود فیلم تاریخی بسازیم
چرایی بی ربط بودن داستان “ماهی سیاه کوچولو” به اتفاقات حماسه آمل دیگر پرسش اصلی ما از اسماعیلی بود. اسماعیلی با اشاره به اینکه از ابتدا به دنبال این نبوده که واقعه نگاری آن اتفاق را در فیلمش داشته باشد به سینماژورنال می گوید: از ابتدا هم قرار نبود یک فیلم تاریخی بسازیم. داستان ما ماجرایی عاشقانه داشت که در حاشیه حماسه آمل رخ می داد. دنبال برداشتی آزاد یا نعل به نعل از آن حادثه نبودیم و ادعای چنین کاری هم نداشتیم.

در خلاصه داستان هم اشاره ای به آمل نکردیم
وی درباره حواشی پیرامون فیلم که از آن بعنوان اثری زندگینامه ای از شهیده طاهره هاشمی نام برده شده بود می گوید: اینها شایعات بود و همزمان با فیلمبرداری تهیه کننده اثر هم منبع بروز شایعه را پیگیری کرد و هم آن را تکذیب کرد. حتی در خلاصه داستانی که به رسانه ها دادیم نه به واقعه آمل اشاره شد و نه به شهر هزارسنگر و در خلاصه کلماتی نمادگرایانه مثل شکارچی، جنگل و پرنده ها آمد.

اینکه حادثه در حاشیه قیام آمل روایت شد باعث شد مخاطبان بروند و درباره قیام آمل تحقیق کنند
داستان “ماهی سیاه کوچولو” داستانی فرازمانی و فرامکانی است و در هر نقطه ای می توانسته روی دهد. اسماعیلی درباره چرایی به تصویر کشیدن ماجرا در حاشیه قیام آمل می گوید: این اتفاق باعث شد خیلی از آنها که فیلم را می بینند بخصوص نوجوانان و جوانان بروند تحقیق کنند ببینند آن اتفاق چه بود و چرا رخ داد.

نه فیلمساز تاریخی ام و نه علاقه به تاریخ دارم
وی در پایان تاکید کرد: من نه فیلمساز تاریخی ام و نه علاقه ای به فیلمسازی تاریخی دارم و فقط دوست داشتم یک داستان انسانی عاشقانه را در دل جنگل روایت کنم.

ماهی سیاه کوچولو
مصظفی زمانی و مریلا زاعی در نمایی از “ماهی سیاه کوچولو”



تهیه‌کننده “کیمیا” با حضور بهداد و فرخ‌نژاد، فیلم مذهبی می‌سازد

سینماژورنال: محمدرضا شفیعی تهیه کننده پرکار تلویزیون که اخیرا سریال صد قسمتی “کیمیا” را روی آنتن فرستاده است و چندی قبل هم سریال “تنهایی لیلا” را روی آنتن داشت یک فیلم اپیزودیک مذهبی می سازد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “سینما” پروژه تازه شفیعی با عنوان “رند” چهار اپیزود دارد که به ترتیب توسط کارگردانانی چون روح ا.. حجازی، محمدهادی نائیجی، هادی مقدم دوست و دانش اقباشاوی ساخته خواهد شد.

بهداد به شوشتر می رود و فرخ نژاد به آبادان

نکته جالب درباره این پروژه سینمایی آن است که حمید فرخ نژاد در اپیزود مربوط به دانش اقباشاوی که فیلمبرداری اش در آبادان می گذرد بازی خواهد کرد و حامد بهداد هم در پروژه نائیجی که در شوشتر فیلمبرداری می شود، بازی می کند.

فیلمبرداری این پروژه از حدود ده روز دیگر و با فیلمبرداری اپیزود اقباشاوی آغاز خواهد شد و گویا برای ارائه به جشنواره فجر آماده می شود.

حجازی و مقدم دوست پیشتر هم با شفیعی کار کرده بودند

به گزارش سینماژورنال روح ا.. حجازی پیش از این “زندگی خصوصی آقا و خانم میم” را به تهیه کنندگی شفیعی ساخته بود و هادی مقدم دوست هم “سر به مهر” را به تهیه کنندگی وی کارگردانی کرده بود.

محمدهادی نائیجی که پیشتر “حق سکوت” را از وی دیده بودیم و اقباشاوی که این روزها “تاج محل” را در گروه “هنروتجربه” روی پرده دارد اولین همکاری خود با شفیعی را تجربه می کنند.

محمدرضا شفیعی سال قبل هم پروژه ای با نام “ماهی سیاه کوچولو” را تولید کرد و به جشنواره فجر ارائه داد که هرچند ادعا می شد مرتبط با حماسه آمل است اما کمترین نزدیکی را با آن واقعه داشت. این فیلم به زودی توسط نیمروزفیلم پخش خواهد شد.




چه برکتی داشت “شیار۱۴۳” برای مریلا زارعی…

سینماژورنال: با جایزه ای که مریلا زارعی از هفدهمین جشن خانه سینما برای “شیار143” نرگس آبیار گرفت جمع جوایزش رسمی اش برای این فیلم به عدد 5 رسید.

به گزارش سینماژورنال سیکل موفقیتهای زارعی برای بازی در این فیلم از جشنواره سی و دوم فیلم فجر و دریافت سیمرغ بهترین بازیگر زن آغاز شد.

به دنبال آن نیز در اغلب جشن و جشنواره های داخلی که “شیار143” حاضر بود از جشنواره مقاومت تا جشن انجمن منتقدان مریلا برنده جایزه بهترین بازیگری شد.

از آن طرف در جشنواره آسیاپاسیفیک استرالیا نیز زارعی چنین موفقیتی را تجربه کرد و جمعه شب نیز با دریافت تندیس بهترین بازیگری جشن خانه سینما این سیکل پایان یافت.

سکوت ابتدایی…

این موفقیت بی سابقه برای زارعی در شرایطی رخ داد که در موقعیتی ابزورد نام “شیار143” در فهرست اولیه فیلمهایی که برای بخش مسابقه جشنواره سی و دوم معرفی شده بودند، نبود و البته در آن موقعیت زمانی زارعی کاملا در سکوت به سر برد.

با این حال در نهایت فیلم به بخش مسابقه وارد شد و البته نمایش در کاخ جشنواره ورق را به سود صاحبان اثر برگرداند.

ماهی سیاهی که مورد توجه قرار نگرفت

زارعی بعد از “شیار143” در فیلمی به نام “ماهی سیاه کوچولو” بازی کرد که سال قبل در جشنواره به نمایش درآمد اما نه تنها مورد توجه مخاطبان قرار نگرفت که منتقدان هم اثر را پایین تر از استانداردهای مدیوم سینما دانستند.




چه کسانی قبر ساختگی “محمد” سریال “تنهایی لیلا” را زیارتگاه کردند؟/چه کسی این قبر را برای جلوگیری از خرافات تخریب کرد؟

سینماژورنال: امامزده‌ای که در سریال «تنهایی لیلا» به آن پرداخته شد، امامزاده محمد بن موسی الکاظم(ع) در روستای بوجان لواسان است که متولی این آستان ناگفته‌های زیبایی از این امامزاده دارد مانند به تبرک بردن خاک محمد!

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “شفاف” امامزاده محمد بن موسی‌الکاظم(ع) است که در سریال «تنهایی لیلا» با آن آشنا شدیم، امامزاده‌ای در یکی از روستاهای لواسان کوچک است.

امامزاده‌ای که در سریال “تنهایی لیلا” نقش اول قصه بود. نقش اولی که باعث شد تا محمد بینام، متولی امامزاده، میردامادگونه از گناه فرار کند و دختری که بویی از خدا و پیغمبر نبرده بود ولی فطرت پاکی داشت مجذوب این رفتار او شود و سرانجام به ازدواجش با محمد ختم شود و ادامه ماجرا…

همین سریال بهانه‌ای شد تا برای تهیه گزارش به زیارت امامزاده محمد بن موسی الکاظم(ع) برویم. امامزاده‌ای که از مرکز تهران تا مقبره مطهرش بیش از نیم ساعت راه نیست.

پس از زیارت امامزاده، گشتی در محوطه حرم می‌زنیم. حرم مطهر امامزاده بنای بسیار کوچک و قدیمی‌ با گنبد سبز رنگ مخروطی دارد.

وقتی از 6 پله امامزاده که پایین می‌روی تا به بقعه برسی اثری از ضریح‌های زیبا و آنچنانی نمی‌بینی بلکه یک ضریح ساده و قدیمی که پارچه‌های سبز تبرکی در اطراف آن آویزان هستند نظرت را جلب می‌کند.

قبل از ورودی بقعه یک فضای 6 متری وجود دارد که محل استراحت محمد قصه بود.

بالای ضریح تصویر زیبای یک خورشید کشیده شده که از وسط آن لوستر قدیمی امامزاده آویزان شده است.

در آستانه ورودی امامزاده نرده‌های چوبی البته بدون گلدان‌های داخل فیلم! و حوض آبی در وسط محوطه خودنمایی می‌کند.

به گفته خادم امامزاده این نرده‌ها و حوض وسط را گروه فیلمبرداری ساختند که البته پس از پایان فیلمبرداری همان گلدان‌ها را هم بردند!

حیاط امامزاده قبرستان محلی مردمان روستای بوجان بود. امامزاده دو در ورودی داشت. یکی دری که مخصوص زوار غریبه بود دیگری دری که به داخل روستا و بافت مسکونی می‌رفت.

در کنار دری که به روستا باز می‌شد، خانه محمد و لیلا مشخص بود که البته کارگران در آن مشغول کار بودند و ظاهرا لوله کشی‌های خانه را عوض می‌کردند.

نمای بیرونی امامزاده
نمای بیرونی امامزاده

از راه روستا که به اندازه 50 قدم رفتیم به بنگاه معاملات املاک بوجان رسیدیم که در سریال صاحب آن حسن پورشیرازی بود. رو به روی این بنگاه مسجد بوجان قرار داشت که ظاهرا خیلی غیرفعال است.

پایین‌تر از مسجد بوجان، روبروی در پایین امامزاده همان مصالح‌فروشی معروف سریال تنهایی لیلا قرار گرفته بود. ظاهرا فیلمبرداری سریال تنهایی لیلا در فضایی حدود 1000 متر مربع از این روستا انجام شده بود.

تا ساعت 15 منتظر خادم و متولی آستان امامزاده محمد بن موسی الکاظم(ع) ماندیم.

جوانی بسیار ساده و پاک که در برخورد اولیه و روبوسی بوی عطر خوشش شامه ما را نوازش کرد. از او خواستم تا با حضور در آستان مقدس امامزاده گفت‌وگو را شروع کنیم.

نوکری آستان امامزاده افتخار من و خاندان من است

محسن عابدینی، متولد سال 1365، اصالتا بوجانی است و در حال حاضر کارمند شهرداری لواسان؛ صبح‌ها پس از بازکردن در آستان امامزاده به محل کار خود می‌رود و بعد از ظهرها امور آستان را رفق و فتق می‌کند.

می‌گوید به صورت افتخاری کار می‌کند و از سال 91 تاکنون امور مربوط به آستان امامزاده را انجام می‌دهد.

قبل از او پدرش حاج رضا عابدینی و قبل از پدرش خاندان شیخ عبدالله بوجانی(اولین متولی آستان امامزاده محمدبن موسی) خادمی امامزاده را به عهده داشتند.

او خیلی از گذشتگان یاد می‌کند و دائم از کارهای خوبی که رفتگان برای این آستان کرده‌اند سخن می‌گوید.

جوانی بسیار مودب و مخلص که تمام زندگی خود را مدیون الطاف این امامزاده می‌داند. محسن عابدینی امامزاده را با لفظ آقاسید خطاب می‌کند و می‌گوید: « این آقا سید خیلی کارها برای من کرده است و من هم خیلی دوستش دارم.»

خادم امامزاده(راست)
خادم امامزاده(راست)

شفای پیرمردی که استخوان پایش خرد شده بود

از او درباره کرامات امامزاده می‌پرسم. می‌گوید: «در زمان گذشته که ایزوگام و قیرگونی به این شکل وجود نداشت مردم برای استحکام سقف خانه‌هایشان خاک و شن و ماسه را با دستگاهی به نام غلطان روی پشت‌بام صاف می‌کردند.

یک روز پدربزرگم در حین غلطان‌کاری از پشت بام افتاد و غلطان هم افتاد روی پاهایش. همین حادثه سبب شد تا استخوان پای پدربزرگم خرد شود.

در آن زمان هم امامزاده مانند الان چراغ نداشت. همان شب در حالیکه پدربزرگم بسیار درد می‌کشید به فرزندانش گفت من را ببرید امامزاده. پس از اینکه او را به امامزاده آوردند و فرزندانش به خانه برگشتند، دیدند که نیمه‌های شب پدربزرگم با پای خودش به خانه برگشته است.

او آن شب امامزاده را دیده بود و آقاسید او را شفا داده بود.»

مشابه داستان محمد برای خادمین امامزاده پیش آمده بود

بنا به گفته محسن عابدینی داستانی مشابه داستان محمد قصه تنهایی لیلا برای دو تن از خادمین قبلی امامزاده پیش آمده بود. یکی از خادمین وقتی که در شرایطی قرار می‌گیرد که می‌تواند گناه کند فضولات دستشویی را به خود می‌مالد تا از گناه فرار کند و به همین سبب آن زن متقاضی گناه از او بیزار می‌شود.

محسن تمام این مسائل را لطف امامزاده محمد(ع) می‌داند و معتقد است او در همه احوال خادم و زائر خود را رها نمی‌کند.

این خادم باصفای آستان امامزاده از کمبود امکانات در این آستان گلایه می‌کند و از کم‌لطفی اوقاف سخن می‌گوید. او معتقد است اوقاف به زیبایی آستان امامزاده نمی‌رسد و به تهیه تهویه، تجهیز سرویس بهداشتی و حتی تهیه یک عدد جاروبرقی برای نظافت امامزاده توجه نمی‌کند.

گروه فیلمبرداری از اهدای چند گلدان به آستان امامزاده دریغ کردند

او با بیان اینکه بنای اصلی امامزاده برای دوران شاه عباس صفوی است، می‌گوید: از زمانیکه سریال تنهایی لیلا پخش شد اقبال مردم به این امامزاده بیشتر شد و الحمدلله ما شاهد زائران بیشتری هستیم.

خادم آستان مقدس امامزاده محمد(ع) از کم‌لطفی گروه فیلم‌سازی سریال تنهایی لیلا هم گلایه می‌کند و می‌گوید: این گروه تنها کاری که برای آستان امامزاده انجام داد نصب نرده‌های چوبی، ساخت حوض وسط حیاط و رنگ دیوارها بود. هنوز نیمی از پول اجاره آستان امامزاده را نداده‌اند حتی گلدان‌هایی که جلوه خوبی به فضای امامزاده داده بود را هم بردند و از همان چند گلدان هم دریغ کردند.

معتقد است هرکمکی که گروه فیلم‌سازی می‌کردند کمک به آستان امامزاده بود و به جز اجر اخروی آن هیچ سود فردی به اهالی نمی‌رسید.

محسن عابدینی همچنین دغدغه درخت چنار 800 ساله موجود در حیاط امامزاده را هم دارد و می‌گوید: این درخت هم اکنون پوک شده و با یک باد شدید از بین می‌رود.

بنا به گفته او سازمان میراث فرهنگی با شهرداری همکاری نمی‌کند و همین عدم همکاری باعث از بین رفتن این درخت 800 ساله می‌شود.

امامزاده
امامزاده

بعد از پخش سریال «تنهایی لیلا» مردم به من می‌گویند «محمد»

محسن عابدینی از اتفاقات جالب بعد از پخش سریال تنهایی لیلا می‌گوید.

او می‌گوید: «بعد از پخش این سریال بسیاری از اهالی یا زواری که برای زیارت می‌آیند من را «محمد» صدا می‌کنند. حتی برخی از مردم به من می‌گویند «زرین». به هرحال از اینکه امامزاده و روستای ما شناخته شد خوشحالم.

یک روز بعد از پایان فیلمبرداری متوجه شدم که سیم برقی که گروه فیلمبرداری کشیده بودند به در ورودی آستان اتصالی کرده و مردم را برق می‌گیرد ولی اتفاقی برایشان نمی‌افتد.

حتی یکی از زوار هم به من گفت که این در برق دارد. اینکه اتفاقی برای زوار آقا نیفتاد لطف خود آقاسید بود.»

تبرک بردن خاک «محمد»

اتفاق جالب دیگری که بعد از پایان فیلمبرداری افتاد مربوط به قبر محمد می‌شود.

محسن عابدینی دراین باره می‌گوید: « پس از اینکه فیلمبرداری تمام شد بعضی از مردم سراغ قبر محمد را از من می‌گرفتند. وقتی قبر را پیدا می‌کردند از خاک محمد به عنوان تبرک بر می‌داشتند. حتی برخی روی قبر او پول می‌انداختند. قبری که هیچ مرده‌ای در آن نبود. من هم قبر را با خاک زمین یکسان کردم.»

پس از شنیدن این ماجرا یاد این ضرب المثل افتادم: «قبری که برایش گریه می‌کنی مرده‌ای در آن نیست.»

روستایی با جمعیت حدود هزار نفر بدون روحانی و فعالیت‌های فرهنگی

روستای بوجان حدود هزار نفر جمعیت دارد. پیر و جوان و زن و مرد ولی به گفته خادم آستان امامزاده محمد(ع) حتی یک روحانی در این روستا وجود ندارد و با وجود دو مکان فرهنگی (امامزاده و مسجد) آرزوی یک نماز جماعت بر دل اهالی روستا مانده است.

این روستا با داشتن ظرفیت بسیار زیاد فرهنگی و معنوی ولی از عدم فعالیت‌های فرهنگی رنج می‌برد. بنابراین ضرورت توجه مسئولین به این امور در چنین روستاهایی بیش از پیش مشخص می‌شود.

محسن عابدینی می‌گوید: در سه ماه رمضان، محرم و صفر مسجد فعال است و در شب عاشورا اهالی 4 روستا در امامزاده جمع می‌شوند و سینه‌زنی خوبی انجام می‌دهند.

شاید عدم شناخت ما امامزاده‌های شهر و استان خودمان و به زیارت آنها نرفتن به نوعی جفا به خودمان باشد و بعد ادا نکردن حق آنها.

آیت‌الله شیخ عباس قوچانی که بر اثر مکاشفه توانسته بود برزخ خود را ببیند و مکاشفات خود را به رشته تحریر در کتابی با عنوان «سیاحت غرب» درآورده بود، نوشته است: تمام امامان و امامزادگانی که در طول حیات دنیا یکبار به زیارت آنها رفته بودم در شب اول قبرم به دیدنم آمدند و همین آمدن آنها موجب کمک بسیاری به من شد.

اگر می‌خواهید به زیارت امامزاده محمد بن موسی الکاظم(ع) در روستای بوجان بروید، باید این مسیر را طی کنید:

لواسان کوچک- میدان گلمدوئک- جاده بوجان- روستای بوجان.




ادعاهای سناریست سریال “تنهایی لیلا”: تنها کسی هستم که در هر ژانری به شکل غیرخطی به روایت پرداخته‌ام/سال قبل به طور مستقیم “من و تو” را زدم و حالا دردشان گرفته!/مینا ساداتی خیلی دیر متوجه شد که دارد سریال پرمخاطبی را بازی می‌کند

سینماژورنال: یکی از سریالهایی که این شبها روی آنتن است “تنهایی لیلا” است. سریال که محمدحسین لطیفی کارگردانی آن را برعهده داشته و محمدرضا شفیعی هم تهیه کننده آن بوده است.

به گزارش سینماژورنال حامد عنقا نویسنده این سریال به تازگی در گفتگو با مرتضی اسماعیل دوست در “وطن امروز” نکات خاص و ادعاهایی را درباره این سریال مطرح کرده است.

سال قبل “من و تو” را زدم و حالا دردشان گرفته

عنقا با طرح این ادعا که سریالی که نوشته پرمخاطب است بیان داشته: مردم در فضای مجازی، واکنش‌های متعددی نسبت به سریال «تنهایی لیلا» نشان می‌دهند، متوجه می‌شوم این کار توانسته موفق باشد. من که برای چند نفر محدود در کافه‌های شبانه نمی‌نویسم، من برای همین مردم کوچه و خیابان کار می‌کنم، برای آن شاگرد نانوایی کار می‌کنم که در برازجان بعد از خستگی کار می‌خواهد شب در کنار خانواده‌اش سریال ببیند.

خوشحالم که “من و تو” علیه سریال برنامه می گذارد

وی درباره واکنش شبکه های ماهواره ای درباره سریالش می گوید: اتفاقا من خوشحال می‌شوم شبکه‌هایی مانند «من و تو» حدود 10 دقیقه علیه سریال «تنهایی لیلا» و نوع روابط ارائه‌شده در آن برنامه می‌گذارند! من سال پیش هم به طور مستقیم در سریال «انقلاب زیبا» داشتم آنها را می‌زدم و حالا دردشان گرفته و شکلی از زندگی را هدف گرفته‌اند که من در این سریال نشان می‌دهم.

تنها کسی هستم که در هر ژانری به شکل غیرخطی به روایت پرداخته ام

حامد عنقا در جایی دیگر از گفتگویش با اشاره به توانایی اش در نویسندگی ادعایی را هم درباره این بیان می کند که نخستین کسی است که در سریال سرا روایت غیرخطی رفته است. وی می گوید: من و امثال من به دلیل ضعف در روایت‌پردازی و نداشتن تکنیک نویسندگی، تماشاگر را در سطح پایینی فرض می‌کنیم. امروز مخاطبان ما متفاوت از گذشته هستند و به انواع فیلم‌ها با فرمی متفاوت دسترسی دارند. من باید بتوانم برای این سلیقه جدید قصه‌ای متفاوت بگویم.

وی ادامه می دهد: شاید اگر 20 سال پیش می‌خواستم «تنهایی لیلا» را روایت کنم به شکلی کلاسیک این کار را انجام می‌دادم. ما فیلم‌های غیرخطی در ایران داریم اما در زمینه سریال من تنها کسی هستم که در هر ژانری به شکل غیرخطی به روایت پرداخته ام و واکنش تماشاگر نشان داده این نوع روایت را دوست دارد.

با مینا ساداتی برای گفتن یک دیالوگ کلنجار می‌رفتیم!

این نویسنده جوان نکته ای را هم درباره بازی مینا ساداتی بازیگر زن کار بیان می کند. وی می گوید: خانم ساداتی خیلی دیر متوجه شد که دارد سریال پُرمخاطبی را بازی می‌کند. امروز خودش نسبت به سکانس‌هایی نقد دارد ولی فراموش نکنید که خودش یکی از دلایل این اتفاقات بوده است.

عنقا می افزاید: ما با خانم ساداتی در ماه‌های اول برای گفتن یک دیالوگ کلنجار می‌رفتیم! و اتفاقا امروز آن دیالوگ همان چیزی است که مردم دوست دارند. ما در این کار بخشی از انرژی‌مان صرف این مسائل شد.




چگونه مهراوه شریفی‌نیا در ۱۵۰۰ کیلومتری تهران به بزرگترین آرزوی نوجوانی‌اش رسید؟+عکس

سینماژورنال: مهراوه دختر محمدرضا شریفی نیا این روزها برای ضبط نماهایی از فاز سوم سریال “کیمیا” به گرجستان رفته است.

به گزارش سینماژورنال این سفر شرایطی را فراهم آورده است که او در 1500 کیلومتری تهران به بزرگترین آرزوی دوران نوجوانی اش که تماشای فوتبال در استادیوم است برسد.

بزرگترين آرزوى نوجوانی

مهراوه شریفی نیا با انتشار تصویری اجتماعی در این باره می نویسد: در سال هاى نوجوانى بزرگترين آرزوى من ديدن دربى در ورزشگاه آزادى بود؛ ديشب تا قبل از تصميم همگانى براى حضور در ورزشگاه فكر مى كردم ديگه استاديوم رفتن برام جذاب نيست ولى اشتباه مى كردم.

وی ادامه می دهد: ديشب براى اولين بار فوتبال رو در ورزشگاه ديدم و يكى از بهترين شب هاى عمرم رو سپرى كردم. البته اگه بازى رئال مادريد يا منچستر يا يكى از تيم هاي ايتاليايي بود خيلي بيشتر مى چسبيد چون حداقل طرفدارشون بودم.

جای تک تک اونا که رویای حضور دارن خالی

این بازیگر می افزاید: جاى تك تك زنان و دخترانى كه مثل من روياى حضور در ورزشگاه رو داشتن و دارن  خالى.

مهراوه شریفی نیا با اشاره به همبازیش در “کیمیا” که او را ترغیب به حضور در استادیوم کرده خاطرنشان میسازد: دم پوريا پورسرخ هم گرم كه همه بچه هاى گروه فيلمبردارى سريال “كيميا” رو براى حضور در ورزشگاه ترغيب كرد و گفت از اين شانسا خيلي كم پيش مياد. خودش هم از بهترين لحظه ديشب فيلم گرفت و در صفحه اش منتشر كرد.

مهراوه شریفی نیا در استادیوم تفلیس
مهراوه شریفی نیا در استادیوم تفلیس/قبل از دیدار بارسلونا و سویا



انگشت‌سوزان “میرداماد” در شبکه سوم نتیجه عکس داد یـــا آقای جوان! برای آن که به گناه نیفتی انگشتانت را بسوزان!

سینماژورنال/مارتا ثناوش: تازه ترین محصول تلویزیونی محمدحسین لطیفی سریالی است با عنوان “تنهایی لیلا”؛ ملودرامی که داستان جوانی معتقد با بازی بهروز شعیبی را روایت می کند.

جوانی که شبی از شبها بانویی از فرنگ برگشته به حجره او پناه آورده و جوان قصه لطیفی از ترس اینکه به گناه آلوده نشود به کوچه و خیابان می زند و در نهایت چون جایی را برای اسکان نمی یابد به حجره خویش بازگشته و در آستانه تحریک است که می کوشد با سوزاندن انگشتان خود هوس را از وجود خویش بیرون کند…

فارغ از تیپ تکراری بهروز شعیبی بازیگر اصلی سریال که پیش از این عینا در آثاری چون “طلا و مس”، “گزارش یک جشن” و “مهمان داریم” تکرار شده بود شباهت داستانی سریال با اتفاقی منسوب به یکی از فیلسوفان دوران صفوی است که بدجوری جلب توجه می کند.

میرداماد آنها و میرداماد ما…

در زمان حکومت صفویه فیلسوفی ملقب به میرداماد زندگی می کرد. فیلسوفی با نام کامل “میر برهان‌الدین محمدباقر استرآبادی” که اصالتا به گرگان کنونی تعلق داشت و از سادات حسینی این شهر بود.

میرداماد در کودکی به توس هجرت کرد و علوم دینی را نزد سیدعلی فرزند ابی‌الحسن موسوی عاملی و دیگر اساتید آن دیار آموخت. در کنار علوم دینی، علوم فلسفه و ریاضیات را نیز در دوران حضورش در توس آموخت. میرداماد سپس راه قزوین پیش گرفت و بعد از مدتی زندگی در آنجا به خراسان بازگشت و پس از آن مدتی هم در کاشان زندگی کرد.

درباره صفتی به نام “میرداماد” که بر روی این فیلسوف ایرانی گذاشته شده است در میان عوام ماجرای جالبی رواج یافته است؛ ماجرایی به این شرح که شبی از شبهای سرد و برفی زمستان که میرداماد در حجره خود مشغول درس خواندن بوده است دختر یکی از چهره های متنفذ شهر-برخی گفته اند دختر شاه عباس صفوی- که راه بازگشت به خانه را گم کرده برای اینکه از گزند راهزنان در امان باشد به حجره میرداماد پناه می آورد.

میرداماد چاره ای نمی بیند جز پناه دادن به این دخترک جوان و اما از آنجا که می ترسیده به گناه افتد به هنگام حضور دختر در حجره اش، انگشتانش را می سوزاند مبادا نفسانیات بر او غلبه کند. بعدتر وقتی پدر دختر-شاه عباس- ماجرا را می فهمد شرایط ازدواج دخترش با وی را فراهم کرده و به او لقب “میرداماد” می دهد!

ماجرایی مربوط به ظرف زمانی 5 قرن پیش را رها کرده اند در روزگار معاصر

فارغ از اینکه چقدر صحت و سقم این اتفاق می توانسته درست باشد داستان پرداز این روایت آن را برای ظرف زمانی حداقل پنج قرن پیش روایت کرده و طبیعی است که در آن شرایط زمانی و با توجه به محدودیتی که در روابط میان زنان و مردان وجود داشته این داستان می توانسته بار دراماتیک و اخلاقی داشته باشد.

اما در روزگار ما که دختران و پسران نه فقط در محیطهای دانشگاهی با هم معاشرت می کنند بلکه در سطح شهر نیز در کنار یکدیگر دیده می شوند این روایت کاربرد لازم را ندارد.

در تهران بلواری هم به نام میرداماد نامگذاری شده است؛ بلواری نسبتا عریض که در محله داوودیه واقع شده است.

نویسنده “تنهایی لیلا” و کارگردان آن اگر گذارشان به این بلوار و خیابانهای منتهی به آن افتاده باشد قطعا با کافی شاپها و رستورانهایی روبرو شده اند که در آنها زن و مرد و جوان و میانسال در کنار هم یا به تنهایی مشغول صرف غذا یا نوشیدنی هستند.

طبیعی است که این وضعیت در بسیاری از نقاط دیگر شهر و کشور دیده می شود و هیچ کس هم نیست از ترس گناه آلوده شدن به کوچه و خیابان نیاید یا اگر می آید با شمعی در دست بیاید که مبادا به گناه بیفتد.

تنهایی لیلا
بهروز شعیبی در “تنهایی لیلا”

به جای انگشت‌سوزی می‌شد در پارک قدم بزنید یا چند ساعتی در یک اتوبوس بین شهری استراحت کنید

از آن گذشته جوانی که محور “تنهایی لیلا” شده می توانسته به جای ماندن در حجره و سوزاندن انگشت، از حجره بیرون زده و در این همه پارک و فضای سبزی که در شهر وجود دارد قدم زده و پیاده روی کند تا انرژی برآمده از نفسانیات را از بدن خارج کند.

تازه حتی اگر آب و هوا هم مساعد نبود و نمی توانست در فضای سرباز قدم زند به یکی از پایانه های مسافربری رفته و سوار اتوبوسی می شد به مقصدی نزدیک؛ هم راحت تا صبح می خوابید و هم نیازی نبود که انگشتانش را بسوزاند.

آقای جوان! برای آن که به گناه نیفتی انگشتانت را بسوزان

این گرفت و گیرهای دراماتیک که ناشی از نشناختن روزگار معاصر و نشستن در اتاقهای دربسته و نگارش سناریو است را که کنار بگذاریم این سوال هم پیش روی ماست که آیا تصویری که از جوان اول سریال ارائه می شود بناست الگویی باشد برای جوانان روزگار ما که به سادگی به گناه نیفتد؟

اگر این طور است آیا عوامل سریال از تهیه کننده گرفته تا کارگردان و نویسنده آن قصد داشته اند این بسته پیشنهادی را پیش روی جوانان قرار دهند که هر وقت در آستانه گناه قرار داشتند با سوزاندن انگشتان خود، هوس را از درون خود بیرون کنند؟

حالا اگر این اتفاق برای عوامل سریال بیفتد و آنها هم در آستانه گناه قرار گیرند به انگشت سوزی می پردازند؟

طبیعی است که حتی تصور چنین فرضیاتی در روزگار ما کاربرد ندارد چه برسد به اینکه بخواهیم به آنها بار عملی داده و در درامی که در روزگار معاصر می گذرد آنها را به تصویر بکشیم.

تعلق خاطرتان به‌جای خود اما تصویری که از میرداماد خلق کرده اید به کاریکاتور شباهت دارد

 تعلق خاطر حامد عنقا نویسنده این سریال به داستان میرداماد، تعلق خاطر محترمی است اما آیا نمی شد اصل داستان را با درنظر گرفتن اقتضائات زمانی آن به تصویر درآورد؟

طبیعی است که در آن حالت هزینه تولید به مراتب بیشتر می شد اما این حسن را داشت که حداقل نام میرداماد را که فیلسوفی بزرگ برای خود بوده با چهره رنگ باخته کاراکتری که انگار از چهارصد سال و اندی قبل به دل روزگار مدرن آمده گره نخورد.

از آن بدتر تصویری است که از جوانان متشرع و دیندار روزگار ما در کار تصویر شده است. همین الان بسیاری از جوانان مذهبی ما که اتفاقا سفت و سخت پای بند اصول دینی هستند در انظار ظاهر شده و با رعایت حدود به گفت و شنود با همتایان خود می پردازند. طبیعی است تصویری که سریال “تنهایی لیلا” از یک جوان معتقد ارائه می دهد با این جوانان ملموس و باورپذیر پیرامونی کمترین نسبتی ندارد.

شما که معتمد رسانه ملی هستید آدمهای دوروبرتان را بیشتر بشناسید

فرصت تولید “تنهایی لیلا” که از دست رفت؛ امید که دست اندرکاران تولید این فیلم از تهیه کننده گرفته تا نویسنده و کارگردان که اتفاقا جزو چهره های مورد اعتماد مسئولان رسانه ملی در تمامی ادوار هستند(!) در کارهای آینده فقط اندکی واقع گرایانه تر آدمهای آثارشان را به نظاره بنشینند.

برای ایجاد این نگاه واقع گرایانه لازم نیست کارشناسان متخصص علوم اجتماعی و شوراهای ارزیابی فیلمنامه را به یاری طلبید. گاهی کافیست فقط یک شبانه روز به دل شهر زد و در مراکزی مانند پارکها، تاکسیها، مترو و اتوبوسهای درون شهری به گپ و گفت با آدمها پرداخت.این گپ و گفتهاست که واقعیت خلق می کند.




حمایت دلواپس معروف از “تنهایی لیلا”!

سینماژورنال: “دلواپس” در ادبیات سیاسی حامیان دولت یازدهم به آنهایی که اطلاق می شود که اغلب به نقد فعالیتها و عملکردهای دولت می‌پردازند.

به گزارش سینماژورنال از جمله چهره های نزدیک به محمود احمدی نژاد که در سالهای اخیر  از طریق رسانه اش “وطن امروز” بیشتر باب انتقاد از عملکرد دولت اعتدال و تدبیر را گشوده مهرداد بذرپاش است.

بذرپاش که در زمان احمدی نژاد تا مدیرعاملی سایپا هم پیش رفته بود کمتر پیش آمده که درباره موضوعات هنری اظهارنظر کند اما ایشان در یک بدعت درباره سریال تازه محمدحسین لطیفی با عنوان “تنهایی لیلا” یک متن اجتماعی را منتشر نموده است.

روایت کسانی که خدا را فراموش کرده اند

وی با انتشار تصویری در صفحه اجتماعی اینستاگرامش نوشت: “تنهایی لیلا” روایت تنهایی کسانی است که گرچه گاهی خدارا فراموش کرده اند اما همواره او را احساس کرده اند.

وی ادامه داد: تم سریال با لحنی دلنشین به ذهن مخاطب می نشیند و همراه فطرت حق طلب او با شخصیت ها همذات پنداری یا مقابله می کند. اما در این میان گاهی جزئیات کلیشه وار آزار دهنده است. اگر برخى از دیالوگها از قالب کلیشه اى خارج و قالب واقعى تری مى گرفت،ب طور قطع اثر را دیدنی تر مى کرد.

بذرپاش در نهایت بیان داشت: درنهایت اثر خوب و قابل تحسینی است و از همه عوامل فیلم صمیمانه تشکر و قدردانى میکنم.




شریفی‌نیای کوچک در گرجستان چه می‌کند؟+عکس

سینماژورنال: فیلمبرداری فاز سوم سریال “کیمیا” در حالی در گرجستان آغاز شده که تعدادی از بازیگران سریال و از جمله مهراوه شریفی نیا برای ایفای نقش جلوی دوربین جواد افشار رفته اند.

به گزارش سینماژورنال رضا کیانیان، نیکی کریمی و پوریا پورسرخ دیگر بازیگرانی هستند که در تفلیس گرجستان جلوی دوربین رفته اند.

فازهای اول و دوم “کیمیا” در تهران و جنوب کشور جلوی دوربین رفته بود. تهیه کنندگی سریال را محمدرضا شفیعی برعهده دارد.

رضا کیانیان، مهراوه شریفی نیا و پوریا پورسرخ در پشت صحنه "کیمیا"
رضا کیانیان، مهراوه شریفی نیا و پوریا پورسرخ در پشت صحنه “کیمیا”




رونمایی از پدرخوانده‌های تولید سریال در رسانه ملی/الهام غفوری در رأس قرار دارد/ محمدرضا شفیعی، محمدی-مهام و مجید اوجی در رده‌های بعدی

سینماژورنال: در سالهای اخیر در کنار تهیه کنندگانی که به صورت گذری و از سر شانس یا اتفاق سر از تلویزیون درآورده اند و برای رسانه ملی سریال تولید کرده اند بوده اند چهره هایی که به قطبهای قدرتمند تولید سریال در تلویزیون بدل شده اند.

به گزارش سینماژورنال هرچند تعداد این تهیه کنندگان ثابت قدم تولید سریال در تلویزیون اندک است و جمع همه آنها شاید به تعداد انگشتان دو دست هم نرسد اما به هر حال نفوذ این تهیه کنندگان در تلویزیون باعث میشود بسیاری از کارگردانان توانمند سینما هم وقتی بناست به سراغ مدیوم تلویزیون بروند چاره ای نداشته باشند جز رایزنی با این تهیه کنندگان.

به تازگی فهرستی از این تهیه کنندگان قدرتمند تلویزیونی به همراه مجموعه کارهایشان در “هفت صبح” منتشر شده است و درباره میزان موفقیت آنها و مدیرانی که با آنها کار کرده اند اطلاعات ارائه شده است.

تهیه کننده “پایتخت” در رأس فهرست

جالب است که در صدر این فهرست الهام غفوری همسر سیروس مقدم قرار دارد که 10 سریال را تولید کرده است.

بعد از اینها زوج ایرج محمدی-مهران مهام، محمدرضا شفیعی، علی لدنی، و مجید اوجی با 9 سریال قرار دارند.

جواد نوروزبیگی و داوود هاشمی هر کدام با 6 سریال رده بعدی پدرخوانده های تولید سریال را برعهده دارند و محمدرضا تخت کشیان نیز با 3 سریال رده بعدی است.

فهرست پرکارترین تهیه کنندگان تلویزیون به همراه نام آثارشان در ادامه می آید.

1-الهام غفوری(چاردیواری، زیر هشت، تا ثریا،چک برگشتی، دیوار، میکائیل و چهار فصل پایتخت)

2-ایرج محمدی-مهران مهام(دلنوازان، زن بابا، خوش نشینها، راه دررو، نقطه سرخط، روزهای بدبدر، دو فصل از دردسرهای عظیم و سربراه)

3-محمدرضا شفیعی(رستگاران، جراحت، وضعیت سفید، فاصله ها، چهارچرخ، مادرانه، رهایی، کیمیا، تنهایی لیلا)

4-مجید اوجی(ماه عسل، توطئه فامیلی، شبهای روشن، ناز و نیاز، تا رهایی، باغ سرهنگ، دو فصل از بیقرار و ما فرشته نیستیم)

5-علی لدنی(سالهای مشروطه، شب هزار و یکم، تبریز در مه، عمارت فرنگی، از یاد رفته، نوشدارو، گذر از رنجها و معمای شاه)

6-جواد نوروزبیگی(آشپزباشی، شوق پرواز، بیدارباش، بالهای خیس، ماتادور، آمین)

7-داوود هاشمی(پنج کیلومتر تا بهشت، خداحافظ بچه، پنجمین خورشید، دو فصل از عملیات 125 و همه چیز آنجاست)

8-محمدرضا تخت کشیان(کلاه پهلوی، راه طولانی و بچه ها نگاه میکنند)




آوازخوانی محسن چاووشی برای یک سریال ۱۱۰ قسمتی

سینماژورنال: سریال صد و ده قسمتی “کیمیا” که به کارگردانی جواد افشار ساخته میشود بنا دارد از محسن چاووشی به عنوان خواننده تیتراژ استفاده کند.

به گزارش سینماژورنال چاووشی که این روزها به عنوان خواننده درام “لامپ صد” را روی پرده دارد طی توافقاتی که با تهیه کننده “کیمیا” محمدرضا شفیعی داشته خوانش قطعه تیتراژ این سریال تاریخی را برعهده گرفته است.

چاووشی اول بار برای فیلم “سنتوری” داریوش مهرجویی قطعاتی را خواند اما در تلویزیون سابقه آوازخوانی برای هیچ سریالی را نداشت و “کیمیا” اولین تجربه آوازخوانی او برای سریال است.

اولین قسمت “کیمیا” ماه رمضان روی آنتن می رود

بنا به اطلاعات ارائه شده در “صبا” تصویربرداری 85 قسمت ابتدایی این سریال تا اردیبهشت سال آینده به اتمام می رسد و اولین قسمت سریال از ابتدای ماه رمضان سال آینده روی آنتن خواهد رفت.

این سریال در فصول مختلف زندگی زنی به نام کیمیا را در سه بازه زمانی پیش از انقلاب، دوران دفاع مقدس و دوران معاصر به تصویر می کشد.

انجمن سینمای دفاع مقدس و گروه فیلم و سریال شبکه دوم سرمایه گذاران تولید این سریال بوده اند.

محمدرضا شفیعی تهیه کننده “کیمیا” در جشنواره سی و سوم فجر با درامی تاریخی به نام “ماهی سیاه کوچولو” حضور داشت؛ فیلمی که نتوانست توجه منتقدان را به خود جلب کند.