1

هشت پخش‌کننده-تهیه‌کننده با انتقاد از بی‌کفایتی روسای سینما متذکر شدند⇐نزدیک به یک سال است که سینماداران، حق صاحبان فیلمها را نمی‌دهند!/تدابیر ارشاد نه تنها مشکلی را حل نکرده بلکه گره کور را محکم‌تر کرده!/چاره‌ای نمانده جز شکایت به قوه قضاییه جهت مطالبه حقوق پایمال شده!!

سینماروزان: بدقولی سینماداران در عدم بازپرداخت سهم پخش‌کنندگان و تهیه‌کنندگان از فروش فیلمهای پارسال(!!) به معضلی بدل شده که متاسفانه نه هیچ مدیر صنفی و نه هیچ مدیر دولتی سینما نتوانسته آن را حل کند.

به گزارش سینماروزان امتداد این بدقولی و کاهش روزافزون ارزش پول ملی موجب شده هشت تهیه‌کننده-پخش‌کننده به اسامی علی آشتیانی‌پور، امیر آشتیانی‌پور، محمدرضا تخت‌کشیان، امیرحسین حیدری، سعید خانی، محمد شایسته و مصطفی کیایی در نامه‌ای سرگشاده به‌صراحت از شکایت به دستگاه قضا برای بازپس‌گیری حق خود سخن گویند.

متن نامه این هشت تهیه‌کننده-پخش‌کننده را بخوانید:

نزدیک به یک سال شد که بخش زیادی از سرمایه و درآمد اکران فیلم‌ها توسط سینمادارها تصاحب شده و متولیان و صاحبان دولتی و ارگانی و خصوصی سالن‌ها به دلایل واهی حاضر به پرداخت حق صاحبان فیلم و تهیه‌کنندگان نیستند.

تصمیم‌ها و تدبیرهای خام و غلط وزارت ارشاد هم نه‌تنها ‌گره‌گشای این معضل نشده، بلکه با بی‌کفایتی گره کور آن را محکم‌تر کرده است.

اکران این فیلم‌ها پیش از ورود کرونا به کشور به پایان رسیده و فروش حاصل از آن به جیب سینمادارها رفته و عملکرد غیرحرفه‌ای این صنف شرعاً و قانوناً یک حق‌کشی آشکار است که منجر به زیان‌ هنگفت مالی و بی‌انگیزگی در تولید سینما شده است.

امضاکنندگان این متن شامل تهیه‌کنندگان و مدیران پخش فیلم‌ها در ماه‌های اخیر از تمام روش‌ها و فرصت‌های قانونی و روابط و ضوابط حرفه‌ای حاکم بر سینما برای گرفتن سهم خود از فروش استفاده کردند و امید داشتند در فضایی آرام و با پرهیز از تنش در بدنه سینما و دور از جنجال‌های رسانه‌ای حقوق از کف‌رفته‌شان را از سینمادارها دریافت کنند، اما تمام اقدامات بی‌نتیجه ماند و با تورم سرسام‌آور و اوضاع اقتصادی این ماه‌ها عملاً بخش عمده‌ای از سرمایه‌شان از دست رفت.

متاسفانه حتی به‌رغم یکپارچه‌شدن تهیه‌کنندگان، «اتحادیه صنف تهیه‌کنندگان» هم هنوز هیچ قدمی در مسیر حل این مشکل جدی برنداشته و بی‌توجه از کنار موضوع گذشته است.

پس در شرایط کنونی با بی‌اعتنایی بدهکاران و بی‌مسئولیتی متولیان صنفی و دولتی سینما در پرداخت سهم فیلم‌ها، راه و چاره‌ای جز شکایت به قوه قضاییه و مطالبه‌ی حقوق پایمال‌شده همراه با کلیه خسارت‌های ناشی از آن در مراجع قضایی نمانده است.

روند قانونی مطالبه‌ی این بدهی‌ها با احتساب ضرر و زیان‌هایی که در مسیر این دادرسی محاسبه خواهد شد، تنها گزینه‌ی پیشِ روی صاحبان فیلم و‌ موسسه‌های پخش برای مقابله با این چپاول آشکار است.




هاتف علیمردانی بیان داشت⇐در ونزوئلا مردم به جایی رسیده‌اند که همه فرار کرده‌اند ولی در ایران مردم ایستاده‌اند و دارند زندگی می‌کنند!!/۵۰درصد هزینه «کلمبوس» را خودم گذاشتم و ۵۰درصد دیگرش را تهیه‌کنندگان سالم سینما(!!) یعنی علی سرتیپی و محمدرضا تخت‌کشیان(!) تقبل کردند/از طریق سینما می‌شود حول و حوش ۴۰ درصد پولت را بشویی و وارد سیستم کنی!!

سینماروزان: هاتف علیمردانی که با همراهی منصور لشکری قوچانی به عنوان تهیه کننده فیلمهایی مانند «کوچه بی نام» و «هفت ماهگی» را ساخته بود که در عین غیرکمدی بودن مخاطب‌پسند هم بودند بعد از تهیه کنندگی «آباجان» که گیشه مطلوبی نداشت، در دومین تجربه تهیه کنندگی مستقلش، «کلمبوس» را روی پرده دارد؛ فیلمی که گیشه ای متوسط دارد و توانسته از رقم فروش 2میلیارد عبور کند.

علیمردانی با اشاره به چرایی پرداختن به مهاجرت در «کلمبوس» به «جوان» گفت:  من در این فیلم یک ایده خیلی مهم را مطرح کرده‌ام: «مهاجرت». در این روزهای سخت که مردم زیر فشار تحریم‌ها قرار دارند و زندگی به لحاظ مالی برایشان سخت است، فکر مهاجرت اولین فکری است که به ذهن خیلی‌ها می‌آید. در ونزوئلا مردم به جایی رسیده‌اند که همه فرار کرده‌اند ولی در ایران مردم ایستاده‌اند و دارند زندگی می‌کنند. بخشی هم که دارند مهاجرت می‌کنند باید بدانند که برای چه دارند مهاجرت می‌کنند. ما در فیلم‌مان قضاوت نکردیم که بروند یا نروند، ما فقط گفتیم اگر می‌خواهید بروید، ببینید برای چه می‌خواهید این کار را کنید.

علیمردانی درباره چگونگی تأمین هزینه فیلمش اظهار داشت: پول زیادی را بابت ساخت این فیلم خرج کردم. من 50 درصد هزینه این فیلم را از جیب خودم گذاشتم و 50 درصد دیگرش را هم تهیه‌کنندگان سالم سینما(!!) یعنی آقایان «علی سرتیپی» و «محمدرضا تخت کشیان» تقبل کردند و به صورت مشخص با اینها شراکت کردم و واقعا من 50 درصد برای این فیلم پول خرج کردم. پولی که امروز با گران شدن دلار، به هیچ وجه نمی‌توانم آن را برگردانم.

این کارگردان با اشاره به رسوخ پولشویی در سینما بیان داشت: سینمای ایران به وسیله‌ای برای پولشویی تبدیل شده و آدم‌های بسیار زیادی دارند در سینما پولشویی می‌کنند. از طریق پولشویی، تو حداقل 20 درصد از پول را هم بتوانی وارد سیستم کنی، برنده‌ای. الان از طریق سینما می‌شود حول و حوش 40 درصد پولت را بشویی و وارد سیستم کنی. سریال‌ها و فیلم‌های زیادی در شبکه نمایش خانگی و سینمای ایران وجود دارند که به وسیله پولشویی تولید می‌شوند.




صدور پروانه ساخت برای داور جشنواره پرحاشیه سی و پنجم بعد از شش سال+صدور یک پروانه دیگر

سینماروزان: شورای پروانه ساخت معاونت نظارت با ساخت دو فیلمنامه موافقت به عمل آورد.

به گزارش سینماروزان در میان فیلمنامه های مجوز گرفته بیش از همه نام فیلمنامه «سایه هما» جلب توجه می کند که محمدرضا تخت کشیان از هیأت داوری مناقشه‌برانگیز جشنواره سی و پنجم فجر، تهیه کنندگیش را برعهده دارد.

تخت‌کشیان که جزو هسته اصلی موسسه پخش «فیلمیران» بوده از شش سال قبل و بعد از تولید اولین فیلم رضا عطاران با نام «خوابم می آد» فیلم دیگری را تولید نکرده بود.

«بهت» به کارگردانی عباس رافعی و تهیه کنندگی محمد نشاط دیگری فیلمی است که پروانه ساختش صادر شده است.

فهرست کامل پروانه های صادرشده به شرح زیر است:

«بهت» به تهیه‌کنندگی محمد نشاط ،کارگردانی و نویسندگی عباس رافعی در ژانر اجتماعی

«سایه هما» به تهیه‌کنندگی محمدرضا تخت کشیان ، کارگردانی و نویسندگی آزاد جعفریان در ژانر اجتماعی.




آیا رپورتاژ رامبد و «خندوانه» برای «فیلمیران» و شرکای آن، با سانسهای فراوان «نگار» در پردیس کورش مرتبط است؟+فیلم

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر: این روزها موسسه پخش فیلمیران و علی سرتیپی مدیرعامل آن با دراختیار داشتن مدیریت برخی از پردیسهای مهم و از جمله پردیس کورش، نقش مهمی در مناسبات اکران بازی میکنند و شاید برای همین باشد حتی رامبد جوان که فیلم تازه اش «نگار» با پخش هدایت فیلم یکی از رقبای قدیمی فیلمیران روی پرده است به ناگاه از رسول صدرعاملی یکی از شرکای فیلمیران دعوت میکند که مهمان «خندوانه» باشد!

به گزارش سینماروزان حضور رسول صدرعاملی در «خندوانه» هرچند به بهانه مرور کارنامه فعالیتهای فرهنگیش از روزنامه نگاری تا فیلمسازی صورت گرفت اما پایان بندی برنامه که بنا بود با ضبط واکنش صدرعاملی نسبت به برخی واژگان همراه باشد کاملا در خدمت فیلمیران و شرکای آن قرار گرفت.

نخستین واژه‌ای که صدرعاملی باید درباره اش سخن میگفت غلامرضا موسوی از شرکای فیلمیران بود(!) و سومین واژه هم محمدرضا تخت‌کشیان یکی دیگر از شرکا!!! آخرین واژه هم «فیلمیران» بود تا رپورتاژی حسابی برای فیلمیران صورت گیرد چون نه فقط شخص رامبد جوان به معرفی این شرکت پخش پرداخت و در مدح آن سخن گفت بلکه صدرعاملی نیز کوشید تا میتواند هم از فیلمیران تعریف کند و هم از سختیهایی بگوید که پسرخاله اش علی سرتیپی در فیلمیران میکشد!

اگر «خندوانه» در جهتی پیش میرفت که تمامی فعالان صنعت پخش فیلم بتوانند مجالی برای معرفی در این برنامه داشته باشند خیلی هم خوب بود و شائبه جانبداری از یک شرکت پخش را شکل نمیداد اما در شرایطی که فیلم «نگار» رامبد یک هفته است روی پرده است و در این مدت در پردیسی مانند کورش هم سانسهای فراوانی برای آن تدارک دیده شده این نوع رپورتاژ به شدت شبهه برانگیز است و خلاف عنصری به نام عدالت که باید زیربنای تولید محتوا در رسانه ای باشد که نام ملی گرفته است.

برای دیدن بخشهایی از «خندوانه» که کاملا در خدمت فیلمیران بود اینجا را ببینید.




اظهارات محمدمهدی عسکرپور که که فیلم سالها خاک‌خورده‌اش به ناچار از گروه هنروتجربه سر درآورده⇐میخواستم فیلمی بسازم که برای بازار اروپا و ایران مفید باشد!!!/طعم فیلم طوریست که میتوان آن را یک اثر اروپایی دانست!!!/قرار بود محسن نامجو به‌جای رضا عطاران در فیلم بازی کند/تمام فشارهایی که قبل از این دولت به حوزه فرهنگ تحمیل می‌شد از سوی افرادي بود که به شکل جدی هنوز هم هستند!!!

سینماروزان: «هفت‌ و پنج دقیقه» عنوان فیلمی به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور است که بعد از 9 سال پشت خط اکران ماندن در نهایت بدون اینکه بتواند به صورت رسمی و با داشتن سرگروه اکران شود از گروه دولتی هنروتجربه سربرآورده است.

به گزارش سینماروزان عسکرپور که آخرین ساخته اکران شده اش پیش از این فیلم «مهمان داریم» بود که با حمایت حوزه هنری تولید شده بود و البته آن هم در اکران بیشتر از 400 میلیون فروش نداشت در گفتگویی با «شرق» به بهانه اکران «هفت و پنج دقیقه» هدفش از ساخت این فیلم را محصولی دانسته که علاوه بر بازار ایران برای بازار اروپا هم مفید باشد و البته همچنان طعم فیلم را طوری دانسته که به نظر اروپایی می آید!!

متن کامل گفتگوی عسکرپور با «شرق» را بخوانبد:

«هفت‌وپنج دقیقه» از جمله فیلم‌های شما است که خارج از کشور ساخته شده و فیلم‌نامه‌ای دارد که بعد از گذشت سال‌ها از ساختش دچار گذشت زمان نشده و به نظر می‌رسد چنین موضوعی می‌توانست در ایران هم دستمایه ساخت یک فیلم باشد. چه شد که تصمیم گرفتید این فیلم را در فرانسه بسازید؟
آقایان تختکشیان و توحیدی پیشنهاد ساخت این فیلم را با من در میان گذاشتند. قرار بود این فیلم‌نامه در ایران ساخته شود؛ البته با داستانی مفصل‌تر از چیزی که در فیلم دیدید و بعد دوستان متوجه شده بودند شاید نتوان فیلم را با همان کیفیتی که مدنظر هست، در ایران ساخت و به‌همین‌دلیل آقای تختکشیان با فردی که ایرانی‌الاصل بود و در فرانسه زندگی می‌کرد و یک شرکت فیلم‌سازی تأسیس کرده بود، درباره ساخت فیلم در فرانسه صحبت کرد و به این نتیجه رسیدند که این فیلم در فرانسه ساخته شود. طبعا فیلم‌نامه براساس ساخت در کشوری دیگر بازنویسی شد و در نهایت من با فیلم‌نامه کاملی که بر حسب شرایط کار در کشوری دیگر بازنویسی شده بود، روبه‌رو شدم. در وهله اول قصه برایم جذابیت داشت و از طرف دیگر میل به تجربه ساخت فیلم در کشوری دیگر اتفاقی است که بسیاری از فیلم‌سازان از آن استقبال می‌کنند؛ البته من تا پیش‌ از‌ این تولید در فرانسه را با سریال «خاطرات یک خبرنگار» آقای صدرعاملی که در مقام تهیه‌کننده آن حضور داشتم، تجربه کرده بودم؛ اما کارکردن با عوامل پشت و جلوی دوربین که بسیاری از آنها فرانسوی بودند، چالش خوبی بود. پیش از شروع فیلم‌برداری یک هدف مشخص داشتیم و آن این موضوع بود که فیلمی می‌سازیم که برای بازار اروپا و ایران مفید باشد؛ به‌همین‌دلیل است که طعم فیلم به‌گونه‌ای است که آن را یک اثر اروپایی می‌توان دانست. یکی، دو ماه پیش از آغاز فیلم‌برداری به فرانسه سفر کردیم و یک نفر که قرار بود کار تولید را انجام بدهد و بعد به دلایلی از گروه جدا شد، انتخاب‌های اولیه را براساس فیلم‌نامه و پیشنهادهای ما انجام داده بود. بخش درخور‌توجهی از بازیگران انتخاب شدند، در این بخش تقریبا به نظر می‌آمد مسئله خاصی وجود ندارد و نوید این داده می‌شد که وارد یک پروژه کم‌دردسر می‌شویم؛ اما به‌مرور اختلافاتی بین آقای تختکشیان و شریک فرانسوی ایشان پیش آمد و سه، چهار روز قبل از کلیدخوردن پروژه، آقای تختکشیان از شرایط کار برای من توضیح دادند که ممکن است ساخت این فیلم با توجه به این اختلافات منتفی شود و جواب من هم این بود که آمادگی این را دارم که اگر قرار است در این شرایط کار خوبی تولید نکنیم، اساسا نیازی نیست فیلمی ساخته شود؛ اما در نهایت به تفاهم رسیدند و کار آغاز شد. کار با سرعت بالایی پیش می‌رفت و به دلیل نزدیکی ژانویه زمان محدودی برای فیلم‌برداری داشتیم و تلاش کردیم در زمان کم بهترین اتفاق را رقم بزنیم؛ اما متأسفانه هرچه به پایان فیلم‌برداری نزدیک‌تر شدیم، اختلافات بیشتر شد و شرایط دیگر با ابتدای کار تفاوت داشت. دیگر با فیلمی روبه‌رو بودیم که سر و شکل داشت و فیلم‌برداری سکانس پایانی برایم اهمیت داشت. امکانات زیادی برای سکانس پایانی فیلم نیاز داشتیم که با وجود وعده‌هایی که داده شد، هیچ‌کدام از آنها اتفاق نیفتاد. در آن شرایط به این فکر کردم که یا کار را تعطیل کنم، بدون سکانس پایانی یا فکری کنم تا فیلم نجات پیدا کند و می‌دانستم اگر بدون سکانس پایانی کار را تمام کنم، امکان برگشتن و گرفتن آن وجود ندارد؛ بنابراین راهی پیدا کردم که فیلم پایان مقبولی داشته باشد و همان شد که در فیلم می‌بینید.
برگردیم به همان اختلافاتی که از زمان ساخت فیلم باعث شد اکران آن هشت سال عقب بیفتد. مشکل اکران فیلم چه بود؟
طبق توافقی که با تهیه‌کنندگان فیلم داشتیم، قرار بود به محض آماده‌شدن ابتدا اکران اروپایی فیلم انجام شود و براساس همین توافق کارها پیش رفت؛ اما به میزانی که به کار من مربوط می‌شود، باید بگویم که بعد از فیلم‌برداری، کارها با نظم و سرعت خوبی پیش رفت و اختلافات بین آقای تختکشیان و شریک فرانسوی چیزی است که خودشان باید توضیح بدهند؛ اما این اختلافات آن‌قدر زیاد شده بود که بحث جدایی مطرح شد و صحبت سر این بود که یکی از طرفین طرف حساب فیلم شوند و به‌اصطلاح مالکیت فیلم را برعهده بگیرند و آقای تختکشیان ظاهرا فیلم را نگه می‌دارند که به نظر من کار عاقلانه‌ای کرد. اگر فیلم به اروپا می‌رفت، نمی‌دانم چه سرنوشتی در انتظار فیلم بود. متأسفانه به دلیل همین اختلافات اکران جهانی یا حضور بین‌المللی فیلم به تعویق افتاد. طبعا فیلم به‌گونه‌ای بود که می‌توانست توفیقی در جشنواره‌های خارجی داشته باشد؛ اما این اتفاق نیفتاد و جشنواره‌ها هم با فیلمی که یکی، دو سال از ساخت آن گذشته باشد، کاری ندارند. تقریبا کاری که از دست من برمی‌آمد، این بود که هر سال موضوع اکران فیلم را با آقای تختکشیان در میان بگذارم و پیگیری کنم و دو سال بود که برای اکران فیلم کارم به خواهش و تمنا رسیده بود. زمانی که گروه سینمایی هنر و تجربه شروع به فعالیت کرد، جزء اولین گزینه‌های اکرانشان این فیلم بود که آقای تختکشیان موافقت نکردند و بعد از مدتی با اکران این فیلم موافقت کردند و پروسه طولانی دیجیتال‌شدن را طی کرد و در نهایت به اکران هنر و تجربه رسید.
ظاهرا نسخه ابتدایی فیلم‌نامه با چیزی که ساخته شد تفاوت‌هایی داشته، حذف بخش‌هایی از فیلم‌نامه دلیل خاصی داشت؟
نسخه‌ای که من با آن مواجه شدم با فیلم موجود تفاوت زیادی ندارد. تغییرات فیلم‌نامه در حد تغییرات متعارفی بود که هر کارگردانی وقتی با پروژه‌ای پیوند می‌خورد، انجام می‌دهد و نظراتی است که اعمال می‌شود. اما طبعا پیش از ورود من به جریان ساخت فیلم، نگارش فیلم‌نامه پروسه‌ای را طی کرده بود و آقای توحیدی طبق مشورت‌ها و بازنویسی‌هایی که انجام داده بود، بخش‌هایی از فیلم‌نامه را حذف کرد و بر حسب شرایط ساخت در کشوری دیگر نوشت.
این فیلم با حضور بازیگران فرانسوی و ایرانی ساخته شد. از انتخاب رضا کیانیان و رضا عطاران به‌عنوان بازیگران ایرانی صحبت می‌کنید؟
دو شخصیت ایرانی در فیلم‌نامه وجود داشت، فقط بخش انتخاب آنها مهم بود. واقعیت این است که ذهنی چند نفر را برای این دو نقش تست زدیم؛ اما به این موضوع هم فکر کردیم طوری شناخته‌شده باشند که در اکران نیز پارامتری برای فروش فیلم باشند. به گزینه‌هایی فکر شد كه شاید عجیب باشد؛ اما یکی از گزینه‌های قبل از آقای کیانیان، محمود کلاری برای نقش رضوی بود یا برای نقشی که رضا عطاران بازی کرد، محسن نامجو را در نظر داشتیم؛ چون بحث تارزدن و خواندن این شخصیت هم در فیلم بود فکر کردیم انتخاب بدی نیست و این گزینه‌ها به دلایل مختلفی اتفاق نیفتاد و سراغ بازیگران رفتیم.
هر دو بازیگر ایرانی در فیلم به زبان فرانسه آشنایی ندارند این مورد تعمدی در فیلم‌نامه وارد شد یا خیر؟
درباره رضا عطاران همان اتفاقی افتاد که در فیلم‌نامه با این شخصیت مواجه هستیم؛ یعنی کسی که زبان فرانسه را متوجه می‌شود و شاید برخی لغات یا مفاهیم را نداند. جالب بود در سکانس قهوه‌خانه رضا عطاران چیزی نزدیک به سه صفحه دیالوگ فرانسه داشت که حفظ کرده بود و خوب از پس این سکانس برآمد. این‌طور نبود که سه روز برای سکانس قهوه‌خانه زمان بگذاریم. درباره شخصیت رضوی که رضا کیانیان بازی کرد هم همین‌طور؛ شاید نیاز بود تا رضا کیانیان دست‌کم یک ماه زودتر به پروژه اضافه می‌شد تا تمرین‌های بیشتری داشته باشیم، البته چیزی که در فیلم می‌بینید از این جهت هم قابل بررسی است که فارسی صحبت‌کردن کیانیان به این منظور است که زبان فارسی را به «انت» یادآوری می‌کند، قطعا اگر فرصت بیشتری در اختیار داشتیم اتفاق بهتری می‌افتاد؛ اما طبعا حضور بازیگران حرفه‌ای مثل آنها در فیلم به سرعت بهتر فیلم و به پرداخت شخصیت‌ها کمک کرد.
زمان زیادی برای اکران بهتر فیلم از دست داده شد تا به اکران هنر و تجربه رسیدید. ارزیابی شما از اکران فیلم بعد از هشت سال چیست؟
حتما شرایط آن نیست که از اول برای این فیلم فکر کرده بودیم، همیشه این صحبت هست که به‌اصطلاح فیلم‌های آدم مثل بچه‌هایش می‌مانند، توی بچه‌های من این یکی ٨، ٩ سال به خانه بخت نرفت. نمی‌دانم اگر اکران نمی‌شد چه اتفاقی برای فیلم می‌افتاد؛ اما قطعا فراموش می‌شد.
معمولا همیشه صحبت‌های شما درباره سیاست‌های کلان مدیریتی حوزه فرهنگ خصوصا سینما، حواشی بسیاری داشته. بعد از جشنواره فیلم فجر نقل‌قول‌هایی از شما منتشر شد که بازتاب‌های بسیاری داشت، نگاه‌تان به شرایط حال حاضر سینما چیست؟
بخشی از اتفاقاتی که درحال‌حاضر در حوزه فرهنگ و هنر می‌افتد، امکان پیش‌بینی داشت. بعد از ماجرای دولت دهم مجموعه فضاهایی که در حوزه‌های مختلف از جمله فرهنگ و هنر وجود داشت، نشان می‌داد ما وارد فضای جدید‌تری می‌شویم که این فضا منافذ و دریچه‌هایی دارد که تنفس در آن راحت‌تر است؛ اما کمی خام‌اندیشی بود اگر فکر می‌کردیم به‌طور کل وارد یک منظومه دیگر می‌شویم. می‌توانست پیش‌بینی کرد در حوزه فرهنگ محافظه‌کاری جدیدی شکل می‌گیرد و دلیلش هم این بود که تمام فشارهایی که قبل از این دولت به حوزه فرهنگ تحمیل می‌شد از سوی افرادي بود که به شکل جدی هنوز هم هستند. اینها تغییر خاصی نکردند و وجود دارند، دولت هم در حوزه فرهنگ بخشی از انرژیش را باید صرف اثبات برادریش می‌کرد و نشان می‌داد که من از اصولی که دلواپسان به آن معتقد هستند، قرار نیست دور شوم. مخصوصا اینکه گروهی قرار بود مسئولیت را عهده‌دار شوند که پیشنیان آنها به‌شدت شعار می‌دادند و ادعای حفظ ارزش‌ها را داشتند. اینها فضایی را ایجاد می‌کند و افرادی که بعد از آنها مدیریت را در دست می‌گیرند اگر جسارت زیادی نداشته باشند، حتما در لایه‌های محافظه‌کاری قرار می‌گیرند.
بخش درخور توجهی از انرژی مسئولان فرهنگی ما در این چند سال در وهله اول صرف اثبات حقانیتشان شده و این قابل پیش‌بینی بود. مدیریت سینما هم سعی کرد نشان دهد با همه تفکرات می‌تواند کار کند که قطعا این اتفاق یک ظاهر خوب و عامه‌پسند دارد؛ اما در عمل موضوع چیز دیگری است؛ چراکه ما با یک مجموعه مسلط که حرف و عمل متکی به یک شاکله قابل فهم داشته باشد، مواجه نیستیم. انتقادی که به مدیریت سینما در این چند سال داشتم، همین بود؛ اینکه نتوانست یک تیم با این مشخصات تشکیل دهد.
به گمان بسیاری انتقاداتی به این دوره جشنواره از جهات مختلف وارد بود، با در نظر گرفتن تجربه شخصی شما در دبیری جشنواره پاشنه آشیل این دوره را چه می‌بینید؟
وقتی درباره جشنواره صحبت می‌کنیم، طبعا دارای جایگاه و شأنی است؛ اما یک چیز را گاهی فراموش می‌کنیم؛ اینکه اعتبار یک رویداد در طول زمان ممکن است به اندازه کلیت همان موضوع باشد مثل جشنواره کن و سینمای فرانسه، در بخش مسابقه جشنواره کن خیلی فیلم‌های فرانسوی نمی‌بینيد یا جشنواره برلین و نسبتش با فیلم‌های آلمانی، اما به ما یادآوری می‌کنند که آنها غالبا اعتباربخش به سینمای کشورشان هم هستند. بخشی از مشکلات جشنواره فجر به مقررات آن برمی‌گردد، جشنواره فجر در زمان شکل‌گیری با هدف ویترین‌بودن برای سینمای ایران در یک‌سال فعالیت سینماگران، شروع شد؛ در زمانی که تولیدات یک‌سال آن‌قدر زیاد نبود و تعداد فیلم‌سازان انگشت‌شمار بود و کل فضای سینما نیاز به گسترش داشت به وجود آمد. نوع داوری با توجه به مشاغل سینما گسترش پیدا کرد و یک موجود عجیب‌وغریبی شد شبیه اسکار، جشنواره کن و همه جشنواره‌ها؛ درصورتی‌که عملا شبیه هیچ‌کدام نبود. به‌واقع جشنواره فجر در هیچ‌کجای دنیا مشابه ندارد. به نظرم بسیاری از مشاوره‌های غلط را خود اهالی سینما به مدیران جشنواره به‌خصوص آنهایی که از این منظومه نیستند و از حوزه‌های دیگری آمده‌اند، می‌دهند. به نظر من جشنواره فیلم فجر را باید بااندازه سینمای حال‌حاضر ایران متناسب کرد، قرار نیست آبروی سینمای ایران در جشنواره فجر خلاصه شود. همه کم‌وبیش می‌دانند که جشنواره فیلم فجر در دوره ٢١ زمانی که دبیر جشنواره بودم دچار دگرگونی کم‌سابقه‌ای شد. در آن زمان بر مبنای آسیب‌شناسی دوره‌های مختلف و به مدد کار کارشناسی گروهی به این نتیجه رسیدیم که جشنواره فجر به مفهومی که سال‌های قبل‌تر برگزار می‌شد، نمی‌تواند ادامه داشته باشد؛ تقریبا همین چیزی که چندین‌سال است بعد از برگزاری جشنواره مسئول و غیرمسئول آن را می‌گویند. من اشتباهاتی از این دست را که گاهی به شوخی و جدی گفته می‌شود، در سال‌هایی که خودم حضور داشتم می‌دیدم که مثلا فیلمی نامزد صدابرداری می‌شود که اساسا فقط صداگذاری شده بود. طبعا داورانی با تخصص‌های مشخص که باید در یک زمان کاملا محدود تعداد زیادی فیلم ببینند ممکن است اشتباهاتی را مرتکب شوند، اما در جشنواره‌های جهانی می‌بینیم داوران در مورد سرفصل‌های مشخص یک فیلم مثل بهترین کارگردانی، فیلم، فیلم‌نامه و بازیگر صحبت و جوایز را دسته‌بندی می‌کنند. همان‌سالی که دبیری جشنواره را برعهده داشتم، سیمرغ‌هایی را که در بررسی‌های آکادمیک و نه جشنواره‌ای قابل ارزیابی هستند حذف کردم و سنگینی این موضوع را به جشن خانه سینما منتقل کردم. برخی همکاران ما در همان سال انتقاداتی را مثل اینکه چرا اختتامیه کوتاه بود یا چرا تعداد سیمرغ‌ها کم بود مطرح کردند.
بعد از من دوستان تصمیم دیگری گرفتند و به گفته خودشان برای دلجویی اهالی سینما نه‌تنها سیمرغ‌های حذف‌شده را برگرداندند، بلکه در جهت همان دلجویی تعدادی هم اضافه کردند و البته یک‌بار از من نپرسیدند چرا تعداد سیمرغ‌ها را کم کردی؟ یک‌بار دلیلت را توضیح بده. با زیادکردن تعداد سیمرغ‌ها ارزش این جایزه را از بین بردند. هنوزم هست و خواهد بود شک نکنید سال‌های بعد یکی، دو سیمرغ را جابه‌جا یا تلفیق می‌کنند و باز تعداد سیمرغ‌ها را درمجموع بیشتر می‌کنند. تصور فیزیکالی دوستان از جشنواره فجر این است که باید در وسعت زیاد و آب‌وتاب جشنواره را برگزار کرد، اگر قرار است در همه شهرها جشنواره فیلم فجر داشته باشیم مشکلی نیست، حداقل رقابت را از آن جدا کنید. اسم این رویدادی که برگزار می‌شود میهمانی است، نه جشنواره! گروهی به قصد مسابقه می‌آیند و با میهمانی مواجه می‌شوند و گروهی که صرفا برای میهمانی آمده‌اند با وجوهی از رقابت مواجه می‌شوند که همه اینها منشأ اختلافات می‌شود.

 




معرفی هیأت داوران بخش مسابقه جشنواره فجر⇔از تهیه‌کننده «یتیم‌خانه ایران» و کارگردانی که ۱۵ سال است فیلم نساخته تا منتقد متبوع رسانه ملی و…

سینماروزان: اعضای هیأت داوران بخش سودای سیمرغ سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر معرفی شدند.

به گزارش سینماروزان محمدرضا هنرمند، شهرام اسدی، محمدمهدی دادگو، محمدرضا تخت‌کشیان، رویا نونهالی، ایرج رامین‌فر و اکبر نبوی به عنوان اعضای هیأت داوران بخش سودای سیمرغ سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر انتخاب شدند.

در فهرست داوران دو کارگردان به نامهای هنرمند و شهرام اسدی به چشم می خورند، دو تهیه کننده به نامهای دادگو و تخت‌کشیان، یک بازیگر به نام رویا نونهالی، یک طراح صحنه به نام ایرج رامین‌فر و یک منتقد سابق به نام اکبر نبوی که در سالهای اخیر هر برنامه سینمایی که بنا بوده از رسانه ملی روی آنتن برود نام وی هم به عنوان یکی از گزینه های اجرایش شنیده شده است!

در میان چهره‌های سینمایی حاضر در هیأت داوران به‌روزترین چهره سینمایی رویا نونهالی است که امسال دو فیلم «نیمه شب اتفاق افتاد» و «کفشهایم کو» را روی پرده دارد و البته محمدرضا تخت کشیان که «یتیم خانه ایران» را به عنوان تهیه کننده روی پرده دارد.

ایرج رامین‌فر طراح صحنه برجسته سینمای ایران نیز آخرین بار دو سال قبل به عنوان طراح صحنه و لباس «احتمال باران اسیدی» و «در دنیای تو ساعت چند است» حضور داشت.

بقیه چهره‌های حاضر در هیأت داوران سالهاست در عرصه سینمای حرفه‌ای حضور ندارند. محمدرضا هنرمند آخرین فیلمش با عنوان «عزیزم من کوک نیستم» را 15 سال پیش ساخته است.

شهرام اسدی آخرین فیلمش «شب واقعه» را هشت سال قبل تولید کرد و محمدمهدی دادگو نیز آخرین بار هشت سال قبل نامش به عنوان تهیه کننده «تردید» آمد.




ابوالقاسم طالبی رقم دقیق بودجه “یتیم‌خانه ایران” را فاش کرد

سینماژورنال: تازه ترین ساخته سینمایی کارگردان “قلاده های طلا” یک درام تاریخی با نام “یتیم خانه ایران” است که به قحطی رخ داده در ایران در خلال جنگ جهانی اول می پردازد.

به گزارش سینماژورنال این فیلم که بعد از حواشی پدید آمده در جریان مهاجرت یکی از بازیگرانش به جم به دلیل آماده نبودن در جشنواره سی و چهارم به نمایش درنیامد هفته گذشته در پردیس کوروش رونمایی شد.

درباره هزینه تولید این فیلم که به تهیه کنندگی محمدرضا تخت کشیان و مدیریت پروژه حمیدرضا مقدم‌فر از معاونان فرهنگی سپاه پاسداران تولید شده است شنیده های متفاوتی وجود دارد.

برخی از بودجه چند ده میلیاردی پروژه سخن گفته اند که البته برای تولید یک درام تاریخی با طراحی صحنه دقیق رقمی منطقی هم هست.

طالبی اما اخیرا در گفتگویی با “مهر” به صراحت رقم تولید “یتیم خانه…” را بسیار کمتر از اینها دانسته است.

ظالبی گفته است: این فیلم حدود هفت میلیارد تومان طی ۵ سال تولید، هزینه برداشت و ما برای اینکه سعی داشتیم هزینه های فیلم بالا نرود خیلی اذیت شدیم.

پخش “یتیم خانه ایران” به فیلمیران واگذار شده است و این فیلم از اواخر شهریورماه اکران خواهد شد.