1

توصیه جدی عبدالجبار کاکایی به محسن چاووشی!

سینماروزان: عبدالجبار کاکایی ترانه‌سرای موسیقی به محسن چاووشی تاکید کرده که خارج از اشعار مولانا، کاری نکند.

به گزارش سینماروزان عبدالجبار کاکایی درباره کیفیت آثار چاووشی به روزنامه فرهیختگان گفت: استثنائا آنچه محسن چاووشی از مولانا خوانده را دوست دارم. سایر کارهای او را یا نشنیده‌ام یا یکبار شنیده‌ام و دیگر گوش نکردم. به نظرم کارهایی که از مولانا می‌خواند حس و حال و لحن و به‌خصوص ملودی‌هایی که انتخاب می‌کند با ریتم کارهای مولانا هماهنگ است.

ترانه‌سرای “کبوتر” و “بوی سیب” فریدون و “سالهای مشروطه”سالار عقیلی ادامه داد: اگر بخواهم توصیه‌ای هم به چاووشی داشته باشم این است که خارج از مولانا کار دیگری را نخواند. حتی شعرهایی که رنگ شعر مولانا را دارد نخواند. مستقیم به اصل برود و سراغ فیک نرود. برخی مواقع شعری شبیه مولاناست ولی حس و حال شعر مولانا را ندارد. درباره ایشان نظرم این است که بیشتر کارهای مولانا را بخواند.

به گزارش سینماروزان کاکایی که مدیر دفتر ادبیات موسسه نشر آثار امام(ره) است با اشاره به رواج مولاناخوانی در ایران گفت: چاووشی اولین کسی نیست که مولوی می‌خواند. خواننده‌های حق‌الزحمه‌ای و آزادی که سال‌هاست با سازمان صداوسیما همکاری می‌کنند، مولانا، حافظ و سعدی می‌خوانند. این که صدای چاوشی یه یکباره می‌گیرد و مورد اقبال است به نظر من به دلیل تاثیرگذاری موسیقی است و نوع انتخاب موسیقی‌اش مهم است. شکل اجرای ایشان با تلفیقی از رنگ صدای او تاثیرگذار است. برخی خواننده‌های دیگر این استعداد را دارند حتی خواننده‌ای به نام شهرام شکوهی بود که گفتم اگر مولانا بخوانند با توجه به تن و رنگ صدایی که دارد مورد اقبال قرار می‌گیرد. آن صلابت را صدای آنها دارد.




متن کامل اشعار آلبوم تازه چاووشی لو رفت!!

سینماروزان: محسن چاووشی بعد از تغییر نام اجباری آلبومش از “قمارباز” به “بی‌نام” قصد کرده این آلبوم را از ۲۶آذر به طور رسمی منتشر کند.

تهیه‌کننده آلبوم تازه چاووشی هادی حسینی است که گفته شده برادرزاده محمد حسینی وزیر ارشاد دولت دوم احمدی‌نژاد است.

به تازگی روزنامه “فرهیختگان” متعلق به دانشگاه آزاد متن کامل اشعار آلبوم “بی نام” را منتشر کرده. این آلبوم ۱۰ قطعه دارد و اشعارش از میان آثار مولوی، سعدی و فصیح‌الزمان شیرازی انتخاب شده‌اند.

متن اشعار آلبوم “بی نام” را در ادامه بخوانید:

–قند منی(مولوی)

جان منی جان منی جان من
آن منی آن منی آن من
شاه منی لایق سودای من
قند منی لایق دندان من
نور منی باش در این چشم من
چشم من و چشمه حیوان من
گل چو تو را دید به سوسن بگفت
سرو من آمد به گلستان من
از دو پراکنده تو چونی بگو
زلف تو حال پریشان من
ای رسن زلف تو پابند من
چاه زنخدان تو زندان من
دست‌ فشان مست کجا می‌روی
پیش من آ ‌ای گل خندان من

–گنجشک پریده (سعدی)

ای یار جفا کرده پیوند بریده
این بود وفاداری و عهد تو ندیده
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلوده یوسف ندریده
ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند
افسانه مجنون به لیلی نرسیده
در خواب گزیده لب شیرین گل اندام
از خواب نباشد مگر انگشت گزیده
بس در طلبت کوشش بی‌فایده کردیم
چون طفل دوان در پی گنجشک پریده
مرغ دل صاحب نظران صید نکردی
الا به کمان مهره ابروی خمیده
میلت به چه ماند به خرامیدن طاووس
غمزت به نگه کردن آهوی رمیده

–بر سلطان (مولوی)

تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم
نیست شوم نیست شوم تا بر جانان برسم
خوش شده‌ام خوش شده‌ام پاره آتش شده‌ام
خانه بسوزم بروم تا به بیابان برسم
خاک شوم خاک شوم تا ز تو سرسبز شوم
آب شوم سجده کنان تا به گلستان برسم
چونک فتادم ز فلک ذره صفت لرزانم
ایمن و بی‌لرز شوم چونک به پایان برسم
چرخ بود جای شرف خاک بود جای تلف
بازرهم زین دو خطر چون بر سلطان برسم
عالم این خاک و هوا گوهر کفر است و فنا
در دل کفر آمده‌ام تا که به ایمان برسم
آن شه موزون جهان عاشق موزون طلبد
شد رخ من سکه زر تا که به میزان برسم

–چنگ (فصیح‌الزمان شیرازی)

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویى
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویى؟!
به کسى جمال خود را ننموده‏یى و بینم
همه جا به هر زبانى، بود از تو گفت‌وگویى!
غم و درد و رنج و محنت همه مستعد قتلم
تو بِبُر سر از تنِ من، بِبَر از میانه، گویى!
به ره تو بس که نالم، زغم تو بس که مویم
شده‏ام زناله، نالى، شده‏ام زمویه، مویى
همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار، چنگى
من از آن خوشم که چنگى بزنم به تار مویى!
چه شود که راه یابد سوى آب، تشنه کامى؟
چه شود که کام جوید زلب تو، کامجویى؟
شود اینکه از ترحّم، دمى اى سحاب رحمت!
من خشک لب هم آخر ز تو‌ تر کنم گلویى؟!

–قمارباز (مولوی)

همه صیدها بکردی هله میر بار دیگر
سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر
همه غوطه‌ها بخوردی همه کارها بکردی
منشین ز پای یک دم که بماند کار دیگر
همه نقدها شمردی به وکیل در سپردی
بشنو از این محاسب عدد و شمار دیگر
تو بسی سمن بران را به کنار درگرفتی
نفسی کنار بگشا بنگر کنار دیگر
خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
تو به مرگ و زندگانی هله تا جز او ندانی
نه چو روسبی که هر شب کشد او بیار دیگر
نظرش به سوی هر کس به مثال چشم نرگس
بودش زهر حریفی طرب و خمار دیگر

–عقل و خرد (مولوی)

جرمی ندارم بیش از این کز دل هوا دارم تو را
از زعفران روی من رو می‌بگردانی چرا
یا این دل خون خواره را لطف و مراعاتی بکن
یا قوت صبرش بده در یفعل الله ما یشا
این دو ره آمد در روش یا صبر یا شکر نعم
بی شمع روی تو نتان دیدن مر این دو راه را
هر گه بگردانی تو رو آبی ندارد هیچ جو
کی ذره‌ها پیدا شود بی‌شعشعه شمس الضحی
بی باده تو کی فتد در مغز نغزان مستی یی
بی عصمت تو کی رود شیطان بلا حول و لا
در مرگ هشیاری نهی در خواب بیداری نهی
در سنگ سقایی نهی در برق میرنده وفا
سیل سیاه شب برد هر جا که عقلست و خرد
زان سیلشان کی واخرد جز مشتری هل اتی

–باز آمدم (مولوی)

بازآمدم بازآمدم، از پیش آن یار آمدم
در من نِگر در من نِگر، بهر تو غمخوار آمدم
شاد آمدم شاد آمدم، از جمله آزاد آمدم
چندین هزاران سال شد، تا من به گفتار آمدم
آن جا روم، آن جا روم، بالا بدم، بالا روم
بازم رَهان بازم رَهان، کاین جا به زِنهار آمدم
من مرغ لاهوتی بُدم، دیدی که ناسوتی شدم
دامَش ندیدم ناگهان، در وی گرفتار آمدم
من نور پاکم ‌ای پسر، نه مشت خاکم مختصر
آخر صدف من نیستم، من درّ شَهوار آمدم
ما را به چشم سَر مَبین، ما را به چشم سِر ببین
آن جا بیا ما را ببین، کین جا سبکبار آمدم

–من ندانستم (سعدی)

من ندانستم از اول که تو بی‌مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی
ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی
آن نه خالست و زنخدان و سر زلف پریشان
که دل اهل نظر برد که سریست خدایی
پرده بردار که بیگانه خود این روی نبیند
تو بزرگی و در آیینه کوچک ننمایی
حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقیبان
این توانم که بیایم به محلت به گدایی
عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت
همه سهلست تحمل نکنم بار جدایی

–قوم به حج رفته (مولوی)

ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بی‌صورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید
آن خانه لطیفست نشان‌هاش بگفتید
از خواجه آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدید
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید

–راز (سعدی)

دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمی‌بینم
دلی بی‌غم کجا جویم که در عالم نمی‌بینم
دمی با همدمی خرم ز جانم بر نمی‌آید
دمم با جان برآید چون که یک همدم نمی‌بینم
مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده
ولیکن با که گویم راز چون محرم نمی‌بینم
قناعت می‌کنم با درد چون درمان نمی‌یابم
تحمل می‌کنم با زخم چون مرهم نمی‌بینم
خوشا و خرما آن دل که هست از عشق بیگانه
که من تا آشنا گشتم دل خرم نمی‌بینم
نم چشم آبروی من ببرد از بس که می‌گریم
چرا گریم کز آن حاصل برون از نم نمی‌بینم




به سفارش آقازاده اصلاح‌طلب؟؟⇐محسن چاوشی برای روحانی خواند+موسیقی

سینماروزان: محسن چاوشی خواننده ای که به زودی و یک بار دیگر با سریال «شهرزاد» به میان مخاطبان می آید در آستانه انتخابات قطعه ای را در حمایت از حسن روحانی منتشر کرده است.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «نمایش خانگی» این قطعه «۲۰ هزار آرزو» نام دارد از غزلیات مولانا در «دیوان شمس» که با مطلع «ای همه خوبی تو را پس تو کرایی که را/ای گل در باغ ما پس تو کجایی کجا» آغاز میشود.

محسن چاوشی پیشتر با سرمایه گذاری حمیدرضا عارف آقازاده نماینده اصلاح طلب مجلس که فیلمی به نام «فصل نرگس» را هم تولید کرده، آلبوم «امیر بی گزند» را به بازار موسیقی ارائه داده بود؛ آلبومی که قطعه «متصل» آن که در میانه به «متصلست او/ معتدلست او/ شمع دلست او…» می‌رسید، بسیاری را به این گمانه انداخت که آیا این قطعه ای برای تبلیغ جهت حسن روحانی است؟ و جالب اینجا بود که در تبلیغات انتخاباتی روحانی هم از این بخش از قطعه کم استفاده نشد.

حالا و در آستانه انتخابات هم شنیدن قطعه تقدیمی چاوشی به حسن روحانی این گمانه را به ذهن میدارد که آیا قطعه جدید امتدادیست بر سرمایه گذاریهای آقازاده عارف برای چاوشی؟؟؟

برای شنیدن قطعه «۲ هزار آرزو» اینجا را کلیک کنید.




ماجرای نجات جان یک اعدامی توسط محسن چاووشی!+عکس

سینماروزان: علی ضیاء در «فرمول یک» میزبان روحانی برتر به انتخاب مردم شد که یکی از کارهای خیر محسن چاووشی را رسانه ای کرد.
به گزارش سینماروزان حجت الاسلام كميل نظافتی روحانی برتر بود؛ همان روحانی که كليه اش را به كودك ٨ ساله داد و با فروش ماشين شخصی خرج درمان را داد و در امور خیریه فعالیتهای بسیاری دارد و حتی به حیوانات کمک می کند.
 
نظافتی درباره زندگی خود بعد از اهدای کلیه اظهار کرد: بعد از این اتفاق من به نوعی رابطه بین خیرین و بیماران شدم و جراحی های مختلف کلیه و مغز و استخوان و ریه برای نیازمندان صورت گرفت. خوشبختانه مردم به ما اعتماد کرده اند و پای کار آمده اند و از این به بعد خبرهای خوبی خواهید شنید.
او با بیان اینکه اکنون در کنار تحصیل در حوزه علمیه دانشجوی موسیقی هم هست، یادآور شد: کلیه دادن اتفاق مهمی نیست، ائمه ما علاوه بر جان و مال از آبرویشان هم می گذشتند و ما هم باید این چنین باشیم.
وی همچنین در بیان خاطره ای با اشاره به اینکه درباره فرد مشهوری-محسن چاوشی- است و او اگر خبردار شود، خوشحال نمی شود، گفت: زمانی برای یک محکوم به اعدام به شیراز رفته بودم، فراخوان دادم و مردم کمتر از 24 ساعت ۵۰ میلیون تومان فرستادند. جوانی به من زنگ زد و گفت من به شما 80 میلیون تومان می دهم به شرطی که شما را ببینم، گفتم من شیراز هستم. گفت من شیراز می آیم و می بینمت. وقتی آمد گفتم چقدر قیافه ات برایم آشناست؟! گفت اسمم محسن است. گفتم فامیلی ات چیست؟ نگفت. گفتم کجا زندگی می کنی؟ نگفت. گفتم کد ملی ات را بگو من می خواهم صورت جلسه کنم. گفت ولش کن! گفتم اگر من رضایت نگیرم این 80 میلیون تومان باید برگشت داده شود. گفت خیالت راحت، اگر رضایت هم نگرفتی، در حساب خودت هم باشد هرجا خواستی هزینه کن! گفتم کثرالله امثالهم، خدا امثال شما را برای من زیاد کند!
نظافتی افزود: کار انجام و جلوی اعدام گرفته شد. ما هر شب چند تا پیامک تا اذان صبح برای هم می فرستادیم. یک هفته اتفاقی عکس کاور آهنگی را دیدم و او همان آدمی هست که من دیده بودم. او محسن چاووشی بود و بعد از آن هم آهنگ «گلدون» را خواند و او جان یک نفر دیگر را هم نجات داد.
حجت الاسلام نظافتی در برنامه «فرمول یک»
حجت الاسلام نظافتی در برنامه «فرمول یک»



محمد اصفهانی در تازه‌ترین گفتگویش از همه چیز گفت⇐از گران بودن دستمزش تا دینی که به شجریان دارد/از نقطه‌نظرش درباره تنظیم آهنگهای محسن چاووشی تا بی‌اعتبار شدن کنسرتهای پاپ/از خوب نبودن اوضاع روحی‌اش تا عدم آگاهی از ذائقه مخاطبان جوان

سینماروزان: محمدمهدی واعظی معروف به محمد اصفهانی که خاطره‌ساز بسیاری از قطعات به‌یادماندنی در ذهن مردم این کشور است، حالا ۵۰ سال سن دارد و می‌توان گرد سفید را در چهره و محاسنش دید.

به گزارش سینماروزان اصفهانی که در سالهای اخیر در حیطه موسیقی کم کارتر شده است در گفتگو با «ایسنا» کوشیده هم درباره این کم کاری توضیح دهد و درباره وضعیت موسیقی پاپ در سالهای اخیر.

متن کامل گفتگوی محمد اصفهانی را بخوانید:

آقای اصفهانی! شما در حال حاضر مخاطبان خود را چه قشری می‌دانید؟ فکر می‌کنید می‌توانید با همه قشرها ارتباط برقرار کنید؟

کسانی که من به صورت جسته گریخته در خیابان و معابر عمومی با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنم و می‌بینم که کار من را دوست دارند، از تمامی اقشار هستند و آنچه می‌بینم طیف متنوعی را تشکیل می‌دهند.

شما در چند سال اخیر خیلی گزیده‌کار شده‌اید.

چرا رودربایستی می‌کنید؟ من کم‌کار شده‌ام.

خب این کم‌کار شدن باعث می‌شود مردم از موسیقی شما فاصله بگیرند. بسیاری از قشر نوجوان شاید نتوانند آثار خاطره‌انگیز شما را به یاد بیاورند. لطفا بگویید چرا کم‌کار شدید و می‌خواهید این فاصله را چگونه پر کنید؟

موسیقی برای من همیشه یک دلمشغولی بوده است. من به موسیقی به عنوان یک صنعت یا فرآیندی که در آن پول درمی‌آورم نگاه نکرده و نمی‌کنم. من نمی‌گویم از موسیقی درآمد مادی نداشتم و ندارم، اما هیچ‌وقت به آن مثل حرفه‌ای که از آن پول درمی‌آورم نگاه نکردم. موسیقی را به عنوان چیزی دیدم که از نظر روحی من را ارضا می‌کند؛ البته از آن پول نیز درآورده‌ام؛ هرکس بخواهد منکر چنین چیزی شود اغراق کرده است.

در این سال‌ها از نظر روحی، احوالات خوبی نداشتم و به همین دلیل انرژی لازم را نیز برای کار موسیقی نداشتم. در حال حاضر حال و روزم بهتر شده است و دارم کار می‌کنم.

حرف شما صحیح است؛ هرکس کار نکند کمرنگ می‌شود و به قول معروف از دل برود هرآنکه از دیده رود.

شما فکر می‌کنید باید تغییراتی در موسیقی خود به وجود بیاورید تا دوباره به روزهای اوج کاریتان برگردید؟

آنچه شما از آن به عنوان روزهای اوج یاد می‌کنید، من هیچ تلاش سیاست‌مدارانه ای برایش نکردم و قصدی نداشتم تا به آن برسم؛ این اتفاق خودش افتاد؛ یعنی به نظر من صرفا یک حادثه بود و الان نیز اگر بشود یا نشود، یک اتفاق بیشتر نیست.

من باید به عنوان مجری یک اثر موسیقی حواسم را جمع کنم کار درست را انجام بدهم. می‌توانم بگویم با مرور زمان به دلیل اینکه سازها، افکت‌ها، نوع نوازندگی‌ها و فضاها می‌کند، تنظیم‌ها و ملودی‌ها نیز تغییر می‌کنند. بنابراین هیچ احتیاجی نیست ما تلاش کنیم خودمان را تغییر بدهیم زیرا تغییرات اتوماتیک‌وار کلید می‌خورند. در واقع اگر در جریان آب رودی که از مسیری رد می‌شود بیفتی، طبیعی است که هرچقدر جلو می‌روید مناظر متنوعی را خواهید دید و این مناظر در مغز شما واکنش‌هایی ایجاد خواهد کرد و درک شما را از محیط اطرافتان تغییر خواهد داد.

من نیز با توجه به درکی که از شرایط فعلیمان دارم کار را انتخاب می‌کنم و می‌خوانم، و یا با تیم همکاران اثری را می‎‌سازیم و تنظیم می‌کنیم. ولی مانند یک انسان که کالبد و روح او ثابت است اما لباس‌های مختلف می‌پوشد باید سعی کنیم اصالت‌ و سلامت کاری خود را حفظ کنیم.

در چند وقت اخیر خواننده‌ یا اثری بوده  که توجه شما را به خودش جلب کند؟

به نظرم بیشتر افرادی که جدیدا به سمت موسیقی پاپ آمده‌اند، افراد زحمت‌کشیده‌ای هستند که بیهوده به این جا و مکان نرسیده‌اند.

اما از میان کسانی که توانستند همراه با جلب توجه از دیگران کار بکنند، محسن چاووشی را نام می‌برم. او اتفاقی را در میان جامعه موسیقی پاپ به وجود آورد. من می‌توانم به عنوان یکی از نقاط برجسته کار او به آلبوم «من خود آن سیزده‌ام» اشاره بکنم. آقای چاووشی در این آلبوم تلفیق جالبی از صدای خودش با ویژگی‌های خودش و موسیقی خودش انجام داد.

من جای پای دخالت محسن چاووشی را حتی در تنظیم‌ قطعاتش نیز می‌توانم ببینم. نوع گویش او در کارها و ملودی‌هایی که انتخاب کرده است کار و قدم جدیدی در موسیقی پاپ بود.

بقیه دوستان نیز در این سال‌ها کارهای خوبی انجام داده‌اند مانند احسان خواجه‌امیری، محسن یگانه و… که با روح مردم ارتباط برقرار و جامعه موسیقی ما را صحیح و سالم اداره کردند.

آیا در برنامه‌های آتی خود به عنوان مثال با خواننده‌ای مانند علیرضا عصار، قصد انتشار اثر یا آلبومی به صورت دوصدایی دارید؟

خیلی چیزها در موسیقی «اتفاق» است. اثر «ای کاروان» که به همراهی آقای عصار اجرا شد، نیز یک اتفاق بود و اگر قرار باشد کار دیگری به صورت دوصدایی انجام شود، آن نیز بر حسب یک اتفاق خواهد بود؛ یعنی باید پیش بیاید و همه چیز با هم جفت‌وجور شود.

یعنی فکر می‌کنید برنامه‌ریزی لازم ندارد؟

نه. چه لزومی برای برنامه‌ریزی وجود دارد؟ این کارها در مسیر پیش می‌آید. اگر خواننده‌ای باشد که صدای او با صدای من کنتراست داشته باشد و قطعه‌ای باشد که صدای من بتواند به آن کمک کند، آنگاه آن دو چیز به ظاهر ناهمگون با یک ربط درست موسیقایی، عقلی و منطقی کنار یکدیگر قرار می‌گیرند که قطعا کار موفقی از آب درخواهد آمد.

شما محمدرضا شجریان را اسطوره خود می‌دانید؛ کمی هم از خسرو آواز ایران صحبت کنیم.

تمام کسانی که در موسیقی ایرانی و آواز ایرانی فعالیت کرده‌اند، به آقای شجریان مدیونند و من یکی از آن‌ها هستم. ایشان احتیاجی به توصیف ندارند. کار و جایگاه ایشان در موسیقی ایران مشخص است و من واقعا از صمیم قلب آرزو می‌کنم سلامتی خود را پیدا کنند و ما باز هم بتوانیم از وجود، صدا و دانش ایشان بهره ببریم.

آقای اصفهانی برخی می‌گویند شما خواننده گرانی هستید؛ آیا این درست است؟

بله (می‌خندد)، این موضوع را انکار نمی‌کنم.

دوست دارم نظرتان را درباره مارکت حال حاضر موسیقی پاپ ایران بدانم.

سمت و سوی مارکت پاپ ایرانی را به راحتی نمی‌توان تشخیص داد. ما هم که در این مارکت کار می‌کنیم گاهی از اتفاقاتی که رخ می‌دهد متعجب و حیرت‌زده می‌شویم؛ گاهی از یکسری اقبال‌ها و گاهی از یکسری نبود اقبال‌هایی که درباره اثر، اجرا و خواننده‌ای وجود دارد.

من معتقد هستم این سمت‌وسو را مردم و طیفی از مردم که مخاطب‌های این مارکت هستند یعنی بیشتر جوان‌ترها تعیین می‌کنند. من ۵۰ سال سن دارم و شاید نتوانم درست ذائقه آن‌ها را متوجه شوم. البته این موضوع برای من حسن نیست؛ باید تلاش کنم ذائقه آن‌ها را بشناسم تا بتوانم مقداری از این تغییر جهت‌ها و سمت‌وسوها را به درستی پیش‌بینی کنم.

فکر می‌کنید روند جشنواره موسیقی فجر در سال‌های اخیر به چه صورت بوده است؟

روند آن صعودی بوده است.

تغییر روند جشنواره در دو سال اخیر انتقادهای زیادی را به همراه داشت.

اگر انتقاد وجود نداشته باشد، پیشرفت نیز وجود نخواهد داشت. انتقاد با تخریب تفاوت دارد. وقتی تخریب صورت بگیرد دست‌اندرکارانی که صادقانه زحمت می‌کشند احساس می‌کنند نگاه منصفانه‌ای به حاصل کارشان نشده و ممکن است برخی از تحلیل‌گران به اغراضی آلوده باشند. من به عنوان یک شخص فعال در موسیقی اگر بخواهم بدون تعصب و غرض صحبت کنم، می‌گویم جشنواره موسیقی فجر رو به صعود و جلو است.

عده‌ای می‌گویند بخش پاپ جشنواره به سمت تجاری شدن پیش می‌رود.

موسیقی پاپ در بیشتر شاخه‌هایش یک موسیقی تجاری و مورد مصرف روزانه است که دارد طبیعت خودش را نشان می‌دهد و این نه تنها عیب نیست بلکه حسن آن هم به شمار می رود. این موضوع را نمی‌توان گردن جشنواره انداخت.

می‌گویند روی جشنواره اعمال نظر و در آن پارتی‌بازی می‌شود؛ شاید نقاط ضعفی وجود داشته باشد اما این نقاط ضعف با گفت‌وگو کردن مرتفع می‌شود. نباید تخریب کنیم؛ باید بگوییم داریم کاری را انجام می‌دهیم که در منازل ابتدایی آن هستیم و چشممان به قله است و در عین پیش رفتن اشکالات را رفع و آن‌ها را کمرنگ می‌کنیم.

اگر واقعا معتقدیم اِعمال نظر می‌شود کاری کنیم و پیشنهاداتی بدهیم که اعمال نظرها کم شود نه اینکه کل حرکت جشنواره را زیر سوال ببریم. جشنواره باید با اعتلا و قانونمندی و گرایش‌های نخبه‌پرور به سمتی برود که بزرگترین هنرمندان ما با افتخار در آن شرکت کنند؛ البته هنوز به آن نقطه نرسیده است ولی به نظر بنده در سالهای اخیر فضایش برای رسیدن به این مهم مهیاتر شده است.

یعنی فکر می‌کنید برگزاری ۳۲ دوره کفایت نکرده است؟

به نظر من استراتژی و مدیریت هدفمند، درازمدت و هوشمندی در این قضیه وجود نداشته است. یعنی مدیرانی آمدند در جشنواره کاری کردند و رفتند و پرونده کاریشان بسته شد و عده‌ای دوباره از اول شروع کردند.

اگر استراتژی درازمدت وجود داشته باشد، جشنواره رو به جلو حرکت می‌کند. اگر فضای سلامت و درستی به وجود بیاید آن وقت یک استاد موسیقی از حضور در جشنواره، عارش نمی‌شود و منتظر است که فقط به او تلفن بزنند و از او دعوت کنند. وقتی اساتید موسیقی به جشنواره بیایند اعتبار آن نیز بیشتر می‌شود یعنی این موضوعات هم‌افزایی دارند.

امیدوارم عده‌ای از متخصصین بنشینند و چیزی شبیه به قانون اساسی، برای جشنواره موسیقی فجر بنویسند و آن قانون جایگاه قدرتمند و ثابت و لایتغیری پیدا کند که هر مدیری موظف به ادامه و اجرایش شود.

موسیقی سنتی، تلفیقی و پاپ، هرسه در جامعه ما در حال حرکت هستند؛ فکر می‌کنید وضعیت کدام یک بهتر پیش می‌رود؟

سوال خیلی سختی است. شاید به دلیل اینکه رشته فعالیت من، موسیقی پاپ است و از بازخوردهای مردمی شاخه‌های دیگر خبر ندارم، نتوانم قضاوت منصفانه‌ای در این زمینه داشته باشم. اما در حوزه پاپ می‌دانم که متاسفانه به خاطر برخی کارها که صرفا جنبه تجاری داشته است، در مردم وازدگی ایجاد شده است.

به عنوان مثال یک رپرتوار ثابت  پنج بار در تهران متوالیا اجرا می‌شود و گوش مردم از آن اشباع می‌شود. در حال حاضر متاسفانه کنسرت‌ها بی‌اعتبارتر شده و تکرارهای تجاری آن حالت بی‌اعتمادی در مردم را دامن می‌زند و این موجب می‌شود مردم سخت‌تر بلیت کنسرت‌ها را بخرند چرا که می‌خواهند مطمئن شوند پولی که پرداخت می‌کنند ارزشش را دارد یا نه.

اگر هنرمندان ما موضوعات تجاری را در اولویت اول قرار ندهند و به هر قیمتی اجرا نکنند وضعیت بهتر می‌شود. به نظر من گوش مردم حرمت دارد. باید رعایتش را کرد، باید دید چه موسیقی و شعری را تحویل آن‌ها می‌دهی. مردم گرانترین متاع زندگی خود را که همان عمر و زمانشان است در اختیار موسیقی قرار می‎دهند.

اگر این‌ها مراعات شود وضعیت خیلی خوب می‌شود ولی متاسفانه در شرایط فعلی کمبود چنین نگرش‌هایی در موسیقی پاپ ما احساس می‌شود.




در سریال “شهرزاد”: محسن چاووشی از وحشی بافقی می‌خواند و مصطفی زمانی از نیما یوشیج+متن اشعار، فیلم و موسیقی

سینماژورنال: تازه ترین محصول تلویزیونی حسن فتحی که سریالیست به نام “شهرزاد” این روزها مراحل فنی پس از فیلمبرداری را می گذارند.

به گزارش سینماژورنال نخستین قسمت این سریال تاریخی-عاشقانه بناست از 20 مهرماه در شبکه خانگی توزیع شود و حالا حدودا یک ماه مانده به عرضه، اولین نماهنگ این سریال با صدای محسن چاووشی و دکلمه های مصطفی زمانی و ترانه علیدوستی از طریق “فیلم نت” رونمایی شد.

مصطفی زمانی دکلمه می کند و چاووشی می خواند

کارگردان این نماهنگ مسعود رفیع زاده است و محسن چاووشی کلام آن را با ترکیب 3 غزل از غزلهای عاشقانه و البته اندوهناک وحشی بافقی شاعر قرن دهم هجری خوانده است.

به گزارش سینماژورنال نکته مهم اجرای چاووشی در این قطعه همراهی با سوز و گدازیست که اشعار وحشی بافقی را به آن می‌شناسند؛ سوز و گدازی که برآمده از زندگی پر از اندوه و تنگدستی این شاعر مقارن با سلسله صفوی است.

در ابتدای اجرای غم آلود محسن چاووشی، مصطفی زمانی یکی از بازیگران اصلی “شهرزاد” مطلع شعر “مرغ آمین” نیما بوشیح پدر شعر نوی فارسی را دکلمه کرده است.

در انتهای اجرای چاووشی نیز ترانه علیدوستی بازیگر زن اصلی “شهرزاد” دکلمه می کند.

دکلمه مصطفی زمانی(برآمده از شعر نیما)

مرغ آمین درد آلودی است کاواره بمانده
رفته تا آنسوی این بیدادخانه
بازگشته رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی آب و دانه

کلام محسن چاووشی(برآمده از سه غزل مختلف وحشی بافقی)

همخواب رقیبانی و من تاب ندارم

بی‌تابم و از غصهٔ این خواب ندارم

دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست

کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست

سیار ستمکار و بسی عهد شکن هست

اما به ستمکاری آن عهد شکن نیست

پیش تو بسی از همه کس خوارترم من
زان روی که از جمله گرفتارترم من

روزی که نمانَد دگری بر سر کویت
دانی که ز اغیار، وفادارترم من

بر بی‌کسی من نگر و چاره‌ی من کن
زان کز همه کس، بی‌کس و بی‌یارترم من

دکلمه ترانه علیدوستی

باز میشه این در

صبح میشه این شب

صبر داشته باشد

دیدن یا شنیدن این قطعه

برای دیدن نماهنگ “شهرزاد” اینجا را کلیک کنید.

برای شنیدن این آهنگ اینجا را کلیک کنید.