1

همبازی زن سعید کنگرانی در فیلم دردسرساز «در امتداد شب» اظهار داشت⇐ متأسفانه کنگرانی گیاهی بود کاملا معمولی که سعی نکرد از فرصتی که برایش ساخته شد استفاده درست کند!!/کنگرانی استعداد و بضاعتی نداشت! درست مثل گلزار فقط یک پسر زیبا بود که به دلیل شباهت به «آلن دلون» مورد توجه قرار گرفت!/کمبودهای کودکی و در مسیر درست قرار نگرفتن باعث شد که سقوط کند!/بارها به او تذکر دادم کتاب بخوان و یاد بگیر اما گوش نکرد و مست پیروزی شد!/مثل او زیاد هستند؛ چهره‌های زیبایی که قربانی جیب تهیه‌کنندگان می‌شوند

سینماروزان: بخش عمده دردسرهایی که سعید کنگرانی بعد از انقلاب متحمل شد به خاطر پرده دریهای «در امتداد شب» بود؛ فیلمی که تهیه کننده اش که بهمن فرمان آرا باشد هم بعد از انقلاب مجوز کارگردانی و حتی بازیگری دریافت اما بازیگرش که کنگرانی باشد نتوانست از میانه دهه شصت به بعد به جز یک فیلم در فیلمی دیگر بازی کند.

اینکه درست بعد از درگذشت سعید کنگرانی، همبازیش در فیلم «در امتداد شب» پیدا شده و به انتقاد از سیر و سلوک این بازیگر بپردازد جای تعجب دارد بخصوص در جامعه ایرانی که بعد از مرگ آدمها عزیزتر شده و نقد واقعی درباره شان صورت نمیگیرد.

محبوبه بیات بازیگری که در فیلم دردسرساز «در امتداد شب» نقش دوست صمیمی معشوقه سعید کنگرانی را بازی میکرد و برخلاف کنگرانی این فرصت را یافت که بعد از انقلاب هم در شماری از آثار سینمایی و از جمله «رسوایی»مسعود ده نمکی(!) ایفای نقش کند در گفتگویی با روزنامه «شرق» ضمن زیر سوال بردن تواناییهای بازیگری کنگرانی صرفا او را یک پسر زیبا دانسته که قربانی شهرت شده است.

متن گفته های محبوبه بیات را بخوانید:

 نظرتان درباره سعید کنگرانی چیست؟
سعید و امثال سعید، قربانی شهرت بادآورده می‌شوند، صرفا به‌خاطر چهره خاص بازیگر نیستند، خودشان هستند و این‌چنین هدف هنرمندانه و ذات هنر را دارا نیستند. آنها به‌زودی غرق در ظواهر این محیط می‌شوند. دانش این هنر را ندارند، بنابراین هدفی جز شهرت و پول ندارند و درگیر حاشیه می‌شوند؛ به‌خصوص خوش‌گذرانی‌های خاص. بارها به او تذکر دادم کتاب بخوان، یاد بگیر، گوش نکرد. مست پیروزی‌شدن … و سقوط‌کردن! لازمه این نوع نگاه به حضور به ظاهر هنر است. متأسفانه کمبود‌های کودکی و در مسیر درست قرارنگرفتن باعث می‌شود که قربانی شود و فقط سعید هم نیست که قربانی می‌شود. این روزها ناظر حضور خیلی‌ها هستیم که بدون شناخت از هنر قربانی این محیط می‌شوند.
  به‌هرتقدیر هنوز تماشاگران دایی‌جان ناپلئون، در امتداد شب، دایره مینا و سرایدار از او خاطره دارند. این خاطره دلیلش چه می‌تواند باشد؟
کارها به‌طورکلی خوب بوده، قصه خوب و کارگردان خوب و تیم خوب برایش ‌شانس آوردند. اینکه در کنارشان قرار بگیری؛ سینما به‌خصوص به فرصت‌ها خیلی مربوط است.
  آیا خود کنگرانی هم استعداد و بضاعتی داشته که در این داستان و هدایتگری‌های خوب بدرخشد؟
نه متأسفانه، یک پسر زیبا بود که مورد توجه قرار گرفت. شاید به دلیل شباهت به آلن دلون.
 یعنی مثل محمدرضا گلزار و… فقط زیبایی عامل موفقیتش بوده است؟
بله، کاملا مثل گلزار… سینمای امروز هم غرق فساد است، ولی این نسل از ما زرنگ‌تر و کاسب‌تر است، کارش به فقر نمی‌کشد.
  آیا در این سال‌ها نباید کار می‌کرد، چون پیش از انقلاب هم درکل کارهایش به شمار دو انگشت هم نمی‌رسید؟
خودش رفت آمریکا، کسی کاری با او نداشت! تو کار حسن فتحی؛ «ازدواج به سبک ایرانی» خیلی بد بازی کرد. اینها به‌خاطر گیشه و مشتری‌های جوان دنبالش بودند.  
  اما بعد از ازدواج به سبک ایرانی، کار فتحی، دیگر به او فرصت بازی ندادند، چرا؟
بله، البته مثل او زیاد هستند. چرا که نه؟ ولی اصلا چرا دوستان حرفه‌ای ما فرصت قربانی‌شدن را به این دوستان می‌دهند و هنرمندها ناشناخته می‌مانند. آیا چهره فقط در زیبایی ظاهر است، همه دخترها و پسرها قربانی جیب تهیه‌کننده می‌شوند، چرا.
  حالا با همه انتقادات وارد از نظر شما، سعید کنگرانی امتیازی هم داشت؟
متأسفانه گیاهی بود کاملا معمولی… . این نام قصه‌ای از جواد مجابی است. متأسفم که سعی نکرد از فرصتی که برایش ساخته شد استفاده درست کند، ولی استعداد یادگرفتنی نیست، ذاتی است. هنرمند خاص است و فقط در اندیشه مشخص می‌شود.




انتقادات عجیب و غریب بازیگر زن “رسوایی” از همه چیز و همه کس؛ از ده‌نمکی گرفته تا فرهادی و فرحبخش و برنامه “هفت”/این بازیگر اکنون در فرانسه اقامت دارد

سینماژورنال: محبوبه بیات بازیگری را از دهه 50 با بازی در “گوزنها”ی مسعود کیمیایی آغاز کرد و در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز تجربه همکاری با کارگردانانی نظیر بهرام بیضایی، علی حاتمی، تهمینه میلانی، محمدعلی سجادی، مهدی صباع زاده و بسیاری دیگر را پشت سر گذاشت.

به گزارش سینماژورنال بیات از دهه 80 به بعد در سینمای ایران کم کارتر شد تا آن که در آخرین حضورهای سینمایی اش نقشهایی کوتاه در “رسوایی” و “هیس! دخترها فریاد نمی زنند” را ایفا کرد.

این بازیگر 66 ساله چند ماهی است که از ایران کوچ کرده و در فرانسه روزگار می گذراند و البته به مانند اغلب بازیگرانی که از ایران مهاجرت می کنند در گفتگوهایش بیشتر نیمه خالی لیوان سینمای ایران را دیده.

وی در تازه ترین گفتگویی که با یکی از رسانه های آن ور آبی انجام شده است نیز خستگی خود از اینکه تلاشهایش در بازیگری به ثمر نرسیده را دلیل اصلی مهاجرتش دانسته و در کنار آن انتقادات عجیب و غریبی را از سینمای ایران، بازیگرانش و کارگردانان مختلف آن مطرح کرده است.

جالب است که بیات در کنار انتقادات فراوان از سینمای ایران از این می گوید که چون سینمای دهه شصت سینمای خوبی بوده او نیز نقش اول فیلمها را بازی می کرده است!!!

سینماژورنال بخشهایی از گفته های محبوبه بیات را در ادامه ارائه می کند:

بازیگران امروزی مردم را کفش خودشان هم حساب نمی کنند

فیلم‌های قبل از انقلاب از یک جاذبه‌هایی برخوردار بودند که فیلم‌های بعد از انقلاب همان جاذبه‌ها را هم ندارند و آن هم “بازیگران خوب” بود. بازیگرانی که سینما را می‌شناختند؛ محبوب بودند و مردم برای‌شان احترام قائل بودند. اما بازیگران امروزی، مردم را کفش خودشان هم حساب نمی‌کنند.

فرحبخش تمام فیلمهای قبل از انقلاب را آداپته می کند

الان هم به هر حال، چهار تا فیلم خوب در سال ساخته می‌شود و بقیه آثار کاملا “تجاری” برای قشر جوان هستند. اما مساله این است که الان مثلا آقای فرح‌بخش تمام قصه‌های فیلم‌های قبل از انقلاب را آداپته و به‌ روز می‌کند و دوباره می‌سازد؛ از فیلم “عروس فرنگی” [به کارگردانی نصرت‌الله وحدت، محصول سال ۱۳۴۳] با بازی خانم پوری بنایی بگیرید تا خیلی موارد دیگر. فیلم‍‌‌های امروزی، در حقیقت همان فیلم‌ها هستند که فقط آداپته شده‌اند؛ خانم‌ها روسری گذشته‌اند و فیلم را دوباره ساخته‌اند. به جای رقص و کافه هم جنگ و جبهه را می‌گذارند

ایشان خودشان فیلم نمی سازد

به نظر من اصلا ایشان{مسعود ده نمکی} خودش فیلم نمی‌سازد بلکه یک فرد دیگری این کار را برایش انجام می‌دهد. به خاطر این‌که وقتی من از آقای ده‌نمکی خواستم که درباره سناریو و نقش با هم صحبت کنیم، ایشان اصلا حرفی برای گفتن نداشت و اصلا نیامد. من حدسم این است که اگر کسی چیزی را نوشته باشد، باید بتواند از آن دفاع کند. مثلا به او گفتم هر فرد لال، حرکات و بازی مخصوص به خودش را دارد؛ چون یک نفر سکته کرده، دیگری لال مادرزاد است و یک نفر دیگر هم شوکه شده؛ وقتی از آقای ده‌نمکی توضیح خواستم، ایشان اصلا جوابی نداشت. در موقع کار هم، چون ایشان اصلا به من توضیحی درباره نقشم نداده بود، به مشکل خوردیم. به من می‌گفت «بازی شما غلط است» و بسیار بد … رفتار می‌کرد. در حالی که تمام وقتش را برای خانم‌های جوان بازیگر می‌گذاشت و نگران بود آنها لنز داشته باشند یا خیر و لنزشان چه رنگی باشد؛ چطور خوشگل‌تر باشند و لباس‌شان چه باشد به خاطر این‌که آن‌ها را برای جلب تماشاگر لازم داشت. آقای ده‌نمکی اصلا سینمایی و هنری فکر نمی‌کند…

در دهه شصت شاهد آثار خوبی بودیم که من هم نقش اول آنها بودم!

در دهه شصت که به نوعی دهه اول انقلاب بود و برخی افراد هنوز روی‌شان باز نشده بود… شاهد تولید آثار خوبی بودیم که من هم نقش اول این فیلم ها بودم. فضای دهه شصت، فضای سینمایی بود اما الان دوباره همان شوها و جلب توجه تماشاگر برای پول درآوردن مطرح است.

اگر کسی از هفت خوان رستم رد نشده باشد نمیتواند در “هفت” حضور پیدا کند

درباره برنامه‌های زنده‌ای که شما در تلویزیون می‌بینید، مثل برنامه “هفت” اگر کسی از هفت‌خان رستم رد نشده باشد، امکان ندارد که بتواند در آن‌ها حضور داشته باشد. مسئولان این برنامه از کسانی دعوت می‌کنند که به قولی “خودی” هستند و اجازه اعتراض دارند؛ امثال من به این برنامه‌ها راه پیدا نمی‌کنند. من در ایران اصلا به برنامه زنده دعوت نمی‌شدم؛ فقط یک بار هم که از دست‌شان در رفته بود و ماه رمضان به یک برنامه زنده رفته بودم، به مجری برنامه گفته بودند این قدر حرف بزند که من اصلا دهنم باز نشد! {می‌خندد} کسانی به برنامه‌های زنده دعوت می‌شوند که از قبل به آنها دیکته شده باشد که باید چه چیزهایی بگویند و چه چیزهایی نگویند.

فرهادی قرار بود بیاید تا گفتگو کنیم اما نمی دانم چه شد که هرگز ایشان را ندیدم

من یادم است اصغر فرهادی هنوز “اصغر فرهادی” نشده بود که یک بار به من زنگ زد و درباره یک متنی با هم صحبت کردیم. من به او گفتم «آقای فرهادی بیا بنشینیم از دید زنانه هم به این قصه نگاه کنیم چون من یک زن و زن آزاده‌ای هستم که ذهنم گسترده‌تر از زنان عادی است». قرار هم شد که بیایند و گفتگو کنیم اما نمی‌دانم چه شد که دیگر هرگز ایشان را ندیدم. بعدها که موفق شدند از موفقیت ایشان خیلی خوشحال شدم چون بسیار آدم باشعور و بافهمی است.