1

انتشار نامه‌ای منسوب به فرزند حبیب بدون الصاق تصویر اصل نامه!

سینماژورنال: هفته گذشته بود که متن نامه‌ای منسوب به حبیب که برای محمود احمدی نژاد رییس دولت دهم نوشته شده بود توسط خبرگزاری اصولگرای “فارس” منتشر شد؛ نامه ای که حبیب در آن از کسانی گفته بود که در ابتدای انقلاب باعث مهاجرت او شدند.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال مدتی بعد از انتشار متن آن نامه و در پی طرح پرسشی مبنی بر چرایی عدم انتشار تصویر اصل نامه، خبرگزاری مذکور تصویر اصل نامه را هم منتشر کرد.(اینجا را بخوانید)

حالا روزنامه اصلاح طلب “شرق” شنبه 5 تیرماه نامه ای منسوب به محمد فرزند حبیب را منتشر کرده که در آن به گلایه از این پرداخته شده که چرا نمی‌گذارند خانواده اش در آرامش باشد.

هرچند این طور برمی‌آید که این روزنامه اصلاح طلب در تقابل با آن خبرگزاری اصولگرا این نامه را به عنوان تکذیبیه ای بر نامه حبیب به احمدی‌نژاد منتشر کرده با این حال در متن نامه محمد محبیان هیچ تکذیبیه صریحی بر آن ماجرا وجود ندارد؛

به خصوص که تصویر اصل نامه حبیب به احمدی‌نژاد منتشر شده اما روزنامه اصلاح طلب مذکور فقط متن نامه محمد را منتشر کرده و خبری از تصویر اصل نامه نیست!!!

متن نامه محمد محبیان را بخوانید:

نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده است

با پيام‌هاي تسليت براي فوت پدرم از خواب بیدار شدم. ولي مثل یکی، دو بار گذشته، با خودم گفتم دوباره شایعه ساختند! با این حال ناخودآگاه گوشی تلفنم را برداشتم و قبل از تماس با خانواده‌ام اسم حبیب را در گوگل سرچ کردم و با عکس‌هاي جنازه پدرم در سردخانه مواجه شدم. عکس‌ها را می‌دیدم؛ اما باز فكر كردم آنها هم ساختگی هستند. ساعت چهار صبح بود و من گیج خواب. عكس‌ها روي خروجی یکی از خبرگزاري‌های رسمی کشور منتشر شده بود که همه آن را دیدند. نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده است.

بی‌اعتنا به حال ما

با ایران تماس گرفتم و تازه متوجه شدم پدرم با هزاران کیلومتر فاصله و در خاک وطن خودش، جایی که آرزو داشت، چشم‌هایش را به روی دنیا بسته است. بلافاصله بعد از آن، رسانه‌ها شروع کردند به نبش قبر هفت سال پیش یعنی سال ٨٨، زمانی که پدرم به ایران بازگشت و شایعه‌هایی درباره ارتباطش با محمود احمدی‌نژاد منتشر شد. رسانه‌های خارجی و داخلی بی‌اعتنا به حال ما، فقط دنبال این بودند پدرم با محمود احمدی‌نژاد چه رابطه‌ای داشته است و آیا نامه‌ای خطاب به او نوشته یا نه؟!

پدرم دوست داشت در ایران زندگی کند

وقتی یکی از همین رسانه‌ها با من تماس گرفتند و این سؤال را پرسیدند، گفتم پدرم هرگز نامه‌ای به احمدی‌نژاد ننوشت، چون می‌دانستم همان سالی که پدرم به ایران بازگشت در صحبت‌هایی رئیس‌جمهور وقت قول داده بود اجازه خواهند داد او در کشور خودش کار کند؛ اما نامه‌ای که خبرگزاری «فارس» منتشر کرد بیشتر از آن که درخواستی برای ادامه فعالیت هنری در ایران باشد، شبیه نامه‌ای بود که یک شخص با گرایش‌های شدید جناحی نوشته است!

پدرم دوست داشت در ایران زندگی کند و برای مردم کشور خودش بخواند و در این خاک دفن شود؛ اما هرگز از این ادبیات استفاده نمی‌کرد. ادبیات او در کارش و حتی در مصاحبه‌هایی که انجام داده مشخص است. در این همه سال، حتی یکبار هم نشنیدم بگوید جناح خاصی در ایران باعث شده او و خیلی‌های دیگر از ایران مهاجرت کنند. زبانش موسیقی بود و دوست داشت به ایران برگردد. زمان ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد به او چنین قولی داده شد که البته هیچ وقت به آن عمل نکردند.

اجازه دفن پدرم در قطعه هنرمندان را هم داده بودند، اما…
بعد از فوت پدر خودم را به آب و آتش زدم که برای خاک‌سپاری ایشان به ایران برسم، اما نشد. دوستانم و برخی از مسئولان تلاش کردند تا بتوانم خودم را حداقل به مراسم یادبود پدرم در تهران برسانم. برای برگزاری مراسم یادبود در تهران با موانعی روبه‌رو بودیم، ولی نهایتا یک شب قبل از مراسم، مجوز برگزاری آن را در تهران به ما دادند. اجازه دفن پدرم در قطعه هنرمندان را هم داده بودند، اما این امکان به دلایل مختلفی میسر نشد.

نامه‌ای مربوط به هشت سال پیش که من نمی‌دانم از کجا آمده ؟

تنها کاری که توانستیم انجام دهیم همان مراسم بود که عده‌ای آن را هم تاب نیاوردند و با انتشار نامه‌ای که تاریخش مربوط به هشت سال پیش بود، نگذاشتند خانواده ما در آرامش عزاداری کند. نامه‌ای مربوط به هشت سال پیش که من نمی‌دانم از کجا آمده ؟! بارها از پدرم پرسیده بودم چرا برای دریافت مجوز اقدامی نمی‌کنی و هر بار گفته بود: «نمی‌خواهم به‌صورت علنی به من بگویند اجازه نداری در ایران کار کنی».

کاش جناحهای سیاسی از مرگ حبیب سوءاستفاده نکنند
آیا کسی با چنین تفکری می‌تواند نویسنده آن نامه باشد؟! نامه‌ای که معلوم نیست چرا باید هم‌زمان با مراسم یادبود پدرم و تنها به فاصله یک هفته پس از مرگش، منتشر شود! ای کاش به حرمت خانواده عزادار و سهمی که پدرم در موسیقی این مملکت داشت، می‌گذاشتند ما در آرامش و با احترام از او خداحافظی کنیم. کاش جناح‌های سیاسی و رسانه‌ها به این فکر نبودند که از اسم، موسیقی و حتی مرگ او سوءاستفاده کنند.
در آخر از همه مردم ایران که با وجود ماه رمضان و گرمای شدید هوا، روز برگزاری مراسم در مسجد حضور پیدا کردند تشکر می‌کنم. همچنین قدردان تمام مسئولان، ارگان‌ها و نهاد‌هایی هستم که در هر چه باشکوه‌تر برگزارشدن مراسم پدرم، کمال همکاری را با خانواده‌ام داشتند.




جناب ایوبی! آیا ادعاهای همه این دو سال درباره “عصبانی نیستم” تعارف بود؟

سینماژورنال: حجت ا.. ایوبی رییس سازمان سینمایی که در دو سال گذشته مرتب سعی می کرد مستقیم یا دوپهلو از امیدواری برای حل مشکل “عصبانی نیستم” حرف بزند در تازه ترین گفتگوی خود که با فریدون جیرانی در “35” انجام شده دیگر حتی دوپهلو حرف زدن که یکی از خصلتهای وی در برخورد با پرسشهای مخاطره آمیز است را نیز کنار گذاشته و به صراحت آب پاکی را روی دست صاحبان فیلم و از جمله رضا درمیشیان کارگردان آن ریخت.

به گزارش سینماژورنال در پاسخ به این سوال که آیا مشکل “عصبانی نیستم” حل می شود گفت: با وضع فعلی نه. حل مشکل “عصبانی نیستم” در دستور کار ما نیست.

وی سپس با طعنه ای به جیرانی گفت: شما هم آن را {یعنی حل مشکل “عصبانی نیستم” را} در دستور کار ما نگذارید.

این نوع ادبیات ایوبی که در همه دو سال و چند ماه گذشته مرتب از تلاشهایش برای حل مشکل اکران این فیلم سخن می گفت به شدت پرسش برانگیز است.

اگر نقطه نظرات ایوبی درباره “عصبانی نیستم” در دو سال و چند ماه گذشته را مرور کنیم بیش از همه “تشکر از درمیشیان بخاطر درک شرایط ایشان و گذشتن از خیر داوری فیلمش در جشنواره سی و دوم” و این عبارات که “عصبانی نیستم یک فیلم اجتماعی خوب است” و “تلاش برای ایجاد تمهیدات اکران” بود که جلب نظر می کرد.

البته که ایوبی پیشتر و در گفتگویی از مخالفت دو قوه کشور با اکران این فیلم سخن گفته بود ولی باز هم از تلاش خود برای حل مشکل حرف زده بود.

با اظهارنظر تازه ایوبی این پرسش طرح می شود که آیا آن ادعاهای قبلی فقط از سر تعارف بوده است؟

آیا به فکر وزارت هستید؟
یا آن که ایوبی کنار گذاشتن حل مشکلات اکران آثاری مجوزدار مانند “عصبانی نیستم” را با داشتن آرامش در سال انتهایی حضور خود در سازمان سینمایی تاخت زده است؟

می توان این احتمال را هم طرح کرد که ایوبی از حالا به فکر دولت آینده است و برای رسیدن به مناصب مدیریتی بالاتر حتی وزارت در دولت بعد نیاز دارد به جلب نظر طیفی که مخالف سفت و سخت اکران “عصبانی نیستم” بوده‌اند.

هر کدام از این احتمالات که درست باشد آنچه در تاریخ می ماند مسامحه آزاردهنده ایست که در سازمان سینمایی در برخورد با حل مشکل چنین آثاری صورت گرفت؛ مسامحه ای برآمده از محافظه کاری مدیرانی که بی شناخت سینما وارد حیطه مدیریتی آن شدند و وقتی به مشکل خوردند به‌جای حل آن بهترین راه را پاک کردن صورت مسأله دیدند.