1

۴ سال بعد از تولید و بلاتکلیفی «رنج و سرمستی» رخ می‌دهد⇐همراهی جهانگیر الماسی با نویسنده «گلادیاتور» برای مرور زندگی نقاش یهودی‌تبار!

سینماروزان: جهانگیر الماسی در آخرین سالهای حضور محمود احمدی نژاد در ریاست جمهوری فیلمی به نام «رنج و سرمستی» را ساخت که بعد از رونمایی در جشنواره فجر و بروز پاره‌ای انتقادات تا همین امروز که نزدیک به 4 سال از تولید می گذرد هنوز نتوانسته اکران شود.

به گزارش سینماروزان الماسی که در این 4 سال مدام درباره بلاتکلیفی «رنج و سرمستی» گلایه کرده حالا تصمیم گرفته یک نمایش را روی صحنه ببرد.

الماسی نمایشنامه تحسین برانگیز «قرمز» اثر جان لوگان نویسنده آمریکایی و سناریست آثاری همچون «گلادیاتور»، «هوگو»، «هوانورد» و «سویئی تاد: آرایشگر اهریمنی خیابان فلیت» را برای اجرا درنظر گرفته است.

«قرمز» که نخستین بار در سال 2009 در لندن روی صحنه رفته است نگاهی دارد به بخشهایی از زندگی «مارک روثکو» نقاش آمریکایی-روسی یهودی تبار. روثکو هرچند خود را وامدار سبکهای نقاشی نمی دانست اما منتقدان اغلب آثار او را متعلق به گونه اکسپرسیونیسم(هیجان نمایی) انتزاعی می‌دانند.

جهانگیر الماسی با اشاره به اقتباس از «قرمز» به «مهر» گفت: نمایشنامه ای را برای اجرا به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیشنهاد داده ام و قصد دارم این اثر نمایشی را که بر اساس نمایشنامه «قرمز» اثر جان لوگان است، به صحنه ببرم. برای اجرای نمایش «قرمز» ۲ رویکرد مدنظر دارم که در اولین رویکرد تالار وحدت برای اجرا مناسب است و در رویکرد دوم سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر مدنظر است.

الماسی ادامه داد: این نمایشنامه دارای ۲ نقش اصلی است ولی اتفاقات دیگری در صحنه می افتد. نمی توان به صورت همزمان این نمایش را کارگردانی و در آن بازی کرد چون باید روی کارگردانی آن متمرکز باشم. به دلیل نقش هایی که در نمایش «قرمز» وجود دارد، بازیگرانی که در این نمایش حضور خواهند داشت باید دارای تجربه باشند و بعد از قطعی شدن سالن، بازیگران اثر نیز قطعی و معرفی می شوند.

الماسی با اشاره به حضور خود در کارگاه کارگردانی و بازیگری تئاتر در شهرهای ملارد و مارلیک، بیان کرد: این کارگاه ها اتفاق بسیار خوبی است که توسط انجمن نمایش استان تهران رخ داده است و به نظر من اتفاق مبارکی است. در این کارگاه جوان های مستعدی حضور دارند که یک نمایش را هم تمرین می کنند و این تمرین ها خوب پیش می رود. احتمال دارد «قرمز» را هم در تهران و کرج به صحنه ببریم.




کارگردان “قرمز” با نگارش یادداشتی مطرح کرد⇐بر روی “جناب خان” و صداپیشه‌اش سرمایه‌گذاری کنید

سینماژورنال: “خندوانه” هرچند در هفته های اخیر افت محسوسی نسبت به روزهای موفق خود داشته است اما همچنان “جناب خان” است که توانسته بخش عمده ای از بار سرگرم سازی این برنامه را برعهده داشته باشد.

به گزارش سینماژورنال فریدون جیرانی کارگردان و نویسنده سینما و صاحب آثاری مانند “قرمز”، “شام آخر”، “آب و آتش”، “قصه پریا” و “من مادر هستم” در یادداشتی با عنوان «از جمع عروسک‌ها تا عروسک تنها» که در “ایسنا” منتشر شده، ضمن مرور تاریخچه برنامه های عروسکی در تلویزیون به پدیده “جناب خان” پرداخته است.

متن کامل یادداشت جیرانی را بخوانید:

عروسکهایی که می رقصاندند

ورود عروسک‌ها به برنامه‌های تلویزیون اگر چه مسبوق به سابقه بود و قبل از انقلاب کارهای عروسکی راه افتاده بود، اما در دهه‌ی 60 عروسک‌ها بهانه‌ای شدند تا تلویزیون خشک و عبوس آن روزها را تغییر دهند. زمان جنگ بود و مسئولان تلویزیون از تولید برنامه‌های شاد پرهیز داشتند و اصلا در آن تاریخ محدوده‌ی برنامه‌های شاد روشن نبود.

در چنین وضعیتی عروسک‌هایی از دل جُنگی بیرون آمدند که مجموعه‌ی “مدرسه‌ی موش‌ها” را شکل دادند، ترانه را با اندکی حرکات موزون با عروسک آوردند، آن هم در فضایی که واژه “ترانه” در رادیو و تلویزیون گفته نمی‌شد. ترانه‌ای که در مدرسه‌ی موش‌ها خوانده شد، گر چه شعر ساده‌ای برای بچه‌ها داشت اما ریتم تند موسیقی آن می‌توانست همراه با حرکات نیمه موزون عروسک‌ها، بچه‌ها را برقصاند، شادی که مجموعه‌ی مدرسه موش‌ها و بعد فیلم “شهر موش‌ها” با عروسک‌ها آوردند گر چه کنترل شده بود، اما در آن تاریخ، در آغاز دهه‌ی 60 اتفاق مهمی بود، چرا که رادیو و تلویزیون آن قدر احتیاط می‌کرد که واژه‌ی “سرود” را به جای ترانه به کار می‌برد.

راه گریزی برای عبور از ممیزی

درست در آغاز دهه‌ی 70 عروسکی که از دل برنامه‌ی جقجقه و فرفره بیرون آمد، بیش از یک دهه مردم و بچه‌ها را سرگرم کرد. عروسکی که راه گریزی می‌شد برای عبور از ممیزی‌های تلویزیون و سینما که بعد از تغییر وزیر ارشاد و مدیرعامل تلویزیون سخت‌تر شده بود. عروسکی که باز فضای تلویزیون و بعد سینما را بازتر کرد. فقط کلاه قرمزی در آغاز آن دهه می‌توانست آوازی شبیه آواز “فردین” در اتوبوس بخواند و بچه‌ها را در سالن سینما به دست زدن وادارد، آن هم در شرایطی که در مراسمی اگر دست می‌زدند یک نوع اعتراض بود به کسانی که مخالف دست زدن بودند.

نمی‌توان خلاقیتی که پشت شکل‌گیری این عروسک‌ها وجود داشت و بعد تخیلی که در نگارش متن و صداپیشه‌گان عروسک‌ها دیده می‌شد نادیده گرفت. این خلاقیت و تخیل قابل تحسین حتماً در موفقیت عروسک‌ها نقش اساسی داشته است. اما وقتی در دوره‌ی اصلاحات کلاه قرمزی از شرایط تاثیر نگرفت و فیلم ساخته شده در این دوران (کلاه قرمزی و سروناز) ارجحیتی بر “کلاه قرمزی و پسرخاله” تولید قبل از اصلاحات نداشت، این تحلیل را که عروسک‌ها از دل ممیزی بیرون آمدند و محصول محدودیت‌ها هستند، بیشتر جا انداخت. بویژه اینکه تنوع عروسک‌ها در کلاه قرمزی بعد از دوره‌ی اصلاحات شکل گرفت و مهم‌تر از آن تحول برنامه همراه این تنوع در بسته‌ترین شرایط تلویزیون اتفاق افتاد. بعد از وقایع سال 88 تلویزیون احتیاط‌های خود را چند برابر کرد. در چنین شرایطی خلاقیتی قابل تحسین در کنار هم قرار دادن عروسک‌ها در برنامه‌ای که برای کودکان ساخته شده بود، بزرگسالان را نیز کنار کودکان نشاند. دیگر عروسک‌ها تنها ترانه نمی‌خواندند و حرکات موزون انجام نمی‌دادند، آن‌ها حرف‌های خانوادگی را به نمایش می‌گذاشتند. برخوردهایی که ساده بود اما در همان شکل ساده عمقی به یک برنامه‌ عروسکی بخشیده بود. در دل این تحول، حرفه صداپیشگی رشد سریع کرد و آمدند صداهایی که به عروسک‌های کنار کلاه قرمزی جان تازه دادند.

هیچ کس فکرش را نمی کرد

هیچکس فکر نمی‌کرد عروسکی که از برنامه‌ی ناموفق “کوچه مروارید” به “خندوانه” می‌آید، بتواند نبض برنامه را در اختیار گیرد و بر محبوبیت برنامه بیفزاید و بشود آیتم جذاب برنامه. تردیدی نیست که در آن تاریخ برنامه‌ی خندوانه داشت به یک برنامه‌ی مهم و تاثیرگذار تبدیل می‌شد. که حضور در یک برنامه‌ی مهم و تاثیرگذار می‌توانست به موفقیت شرکت‌کننده اضافه کند، اما حضوری موثر نه هر حضوری. عروسکی که از کوچه مروارید به نام “جناب خان” به خندوانه آمد، در همان برنامه نخست توانست برای خود هویتی دست و پا کند. این هویت با استفاده‌ی درست از لهجه‌ی جنوبی، سادگی و لاف جنوبی‌ها توأماً، آواز جنوبی با خنده‌های بسیار بامزه به دست آمد. شوخی‌های مناسب با اسم “رامبد” که مجری برنامه بود و اسم برنامه، هویت عروسک را با شروعی خوب تکمیل کرد. شروعی که حکایت از هوش و درایت صداپیشه‌ی عروسک داشت که می‌دانست آغاز دهه‌ی 90 است و برنامه‌ای است کاملا متفاوت از همه‌ی برنامه‌ها و باید به‌روزتر از بقیه عروسک‌های پیشین عمل کند. ورود عروسک جناب‌خان به برنامه‌ی خندوانه شکل افتتاحیه‌ی یک فیلم جذاب را داشت که در همان دقایق اول قهرمانش را خوب معرفی می‌کرد.

به اعتقاد نگارنده این یادداشت آنچه عروسک “جناب خان” را متفاوت می‌کرد، شکل و فرم برنامه‌ای بود که اصلا به اتکای حضور عروسک طراحی نشده بود.

“مدرسه موش‌ها” و “کلاه قرمزی” اصلا برنامه‌هایی متکی به عروسک یا عروسک‌ها بودند. به همین دلیل عروسک خندوانه در عین اینکه می‌خواست با شوخی و خنده و آواز شباهت‌هایی با عروسک‌های ماقبل خودش داشته باشد، اما دیگر عروسکی نبود که به خاطر عبور از ممیزی وارد فانتزی شود، بلکه عروسکی بود جدی، باهویت و به‌روز، که وظیفه‌اش عبور از خطوط قرمز ممیزی‌های تلویزیون نبود که برنامه‌ی خندوانه اصلا از این خطوط قرمز عبور کرده بود.

بر روی این چهره سرمایه گذاری کنید

“محمد بحرانی” صداپیشه عروسک “جناب خان” متولد 1360 است و لیسانس بازیگری دارد و فوق لیسانس کارگردانی. در چند فیلم بازی کرد. که البته نقش‌هایش مهم نبوده است.

اما صدایش در کلاه قرمزی به جای ببعی و آقوی همسایه در ذهن‌ها مانده است. عروسک جناب خان با مجموعه‌ی “کوچه مروارید” به تهیه‌کنندگی و کارگردانی “سعید سالارزهی” معرفی شده است. مجموعه‌ای نوشته‌ی محمد نادری که برای نمایش خانگی با شرکت رامبد جوان و علیرضا خمسه در سال 93 برای شبکه نمایش خانگی ساخته شده است. این مجموعه که برای مخاطبان کودک و نوجوان تولید شده عروسک‌های مختلف داشته که یکی از عروسک‌های آن جناب‌خان بوده است. محمد بحرانی چهره‌ی بسیار مستعدی است که بیشتر از جناب خان می‌توان روی او سرمایه‌گذاری کرد و این عروسک موفق را در کارهای بیشتری حتی سینما به کار گرفت.




امین حیایی درباره همه چیز سخن گفت⇐از فوت خواهرش که دریچه‌ای بود برای ورود به سینما تا اتفاقی ماورایی که باعث شد نقش اصلی “قرمز” را رد کند/از زندگی عاطفی‌، شکستهای عشقی‌ و طلاق از همسر اول تا بامزه شدن نسخه نهایی “ناردون”/از دستمزد ۳۰۰ میلیونی تا نون و نمک خوردن با شریفی‌نیا/از خاص بودن تتلو تا عذرخواهی از خواننده لس‌آنجلسی/از رفاقت ایام شباب با بهرام رادان تا ماجرای پروژه‌ای که بنا بوده با ناصر ملک‌مطیعی همبازی شود

سینماژورنال: امین حیایی بازیگر سینما و تلویزیون که در سالهای اخیر و بعد از ایفای نقش در “قلاده های طلا” کم کارتر از قبل شده است در تازه ترین برنامه “35” در برابر فریدون جیرانی نشست و درباره برخی از نکات کمتر شنیده شده از زندگی شخصی و حرفه ای اش سخن گفت.

به گزارش سینماژورنال حیایی که بیش از دو دهه است در سینمای ایران حضور دارد در این گفتگو سعی زیادی کرد که تقریبا به تمامی سوالاتی که از وی پرسیده می شود؛ از سوالات خانوادگی گرفته تا سوالات پیرامون دستمزدش پاسخ دهد.

بلافاصله بعد از مرگ خواهرم وارد سینما شدم

این بازیگر درباره جریان ورودش به سینما بیان می دارد: فوت خواهرم دریچه ای بود برای ورود به سینما؛ سومین روز درگذشت خواهرم بود که برای اولین فیلم سینمایی ام بهم زنگ زدند و رفتم سراغ “دو همسفر”؛ که زمینه ای سیاسی داشت و به همین دلیل مشکل پیدا کرد و به‌موقع  اکران نشد تا فیلم بعدی ام “دو روی سکه” که اکران شد و از این طریق دیده شدم.

وی ادامه میدهد: همایون اسعدیان در “دو روی سکه” دستیار محمد متوسلانی بود و برای این فیلم مرا به حسین فرحبخش معرفی کرد و همین جا بود که با ابوالفضل پورعرب آشنا شدم و خیلی هم کمک کرد به ادامه راه من. بعد از “دو روی سکه” در “پرتگاه” بهرام ری پور بازی کردم. آدمی دوست داشتنی مودب بااخلاق و دلسوز و حواس جمع بود. فکر می کردم با ایشان باز هم کار خواهم کرد اما فوت ایشان مانع ادامه همکاری شد.

حیایی درباره اولین جایزه سینمایی اش می گوید: اولین جایزه ام یک سکه بود که برای کاندیداتوری نقش دوم در “براده های خورشید” از جشنواره فجر گرفتم.

ماجرای رد کردن بازی در “قرمز” بعد از ضبط 20 دقیقه از فیلم

امین حیایی درباره رد کردن پیشنهاد بازی در “قرمز” بیان می دارد: اولين فيلمي که نقش اول بودم “قرمز” بود؛ تست زدم و 20 دقیقه بازی کردم و حتی سکانس آخر فیلم هم سایه خودم در فیلم است. در همان مدت هم با نیلوفر خوش خلق آشنا شده بودم که سرصحنه هم می آمد. اما يک روز صبح نيامدم سرصحنه و همان باعث شد که قید این کار را بزنم.

امین حیایی درباره دلیل این سرصحنه نرفتن می گوید: در ماجراهایی بودم که انقلاب درونی برایم پیش آمده بود و تحت آزمایشاتی بودم. خودکشی یکی از دوستان صمیمی ام و قبلتر هم فوت خواهرم که باعث شد دیدم نسبت به دنیا عوض شود. یعنی حس می کردم انگار به دلیل خاصی این اتفاقات پیش رویم قرار گرفته پس مبارزه کردم با کارهای اشتباهی که ناآگاهانه انجام می دادم. یک روز مقابل آینه ایستادم و با خدا صحبت کردم بعد تیغ را برداشتم و ریشهایم را زدم و فردایش رفتم سرصحنه “قرمز” و گفتم دیگر نمی توانم بیایم!

نیکی کریمی کمکم کرد و مرا به بقیه معرفی کرد

حیایی پیرامون جریان بازیگری حرفه ای اش بعد از رد “قرمز” بیان می دارد: بعد از مدتی در دو کلیپ بازی کردم و بعد هم نقش اصلی “سیب سرخ حوا” را بازی کردم در کنار نیکی کریمی و به تدریج نقشهای اصلی بیشتری به سراغم آمد.

حیایی در جایی دیگر از گفتگو درباره همکاری با نیکی کریمی می گوید: در “سیب سرخ حوا” در اتاق گریم بودیم و من غریبگی می کردم چون کسی مرا نمی شناخت و همه دور کریمی بودند… ایشان مرا صدا کرد و روی گشاده نشان داد و مرا به بقیه معرفی کرد.

با هر کسی دوست می‌شدم می‌خواستم بگیرمش!!!

درباره زندگی خانوادگی امین حیایی و ازدواج اولش هم همواره صحبتهایی وجود داشته است. به گزارش سینماژورنال امین حیایی درباره زندگی عاطفی اش هم به صراحت بیان می‌دارد: 23 سالم بود ازدواج کردم. علاقه است؛ جوانی است و عاشق شدن. من از بچگي عاشق پيشه بودم اما هميشه در عشق شکست ميخوردم…من با هر کسی دوست می شدم ميخواستم بگيرمش و فکر می کردم این زن آینده من است. از 18 سالگی به بعد دیگر جدی تر شدم و روابط برایم مهمتر شد و دنبال کیس مناسب بودم برای ازدواج.

وی ادامه می دهد: پسرم دارا 19 سالش است و نتیجه ازدواج اولم است.

امین حیایی و فرزندش دارا
امین حیایی و فرزندش دارا

حضانت فرزندم را به همسر اولم دادم

این بازیگر 46 ساله پیرامون طلاق از همسر اولش می گوید: ازدواج اولم به سال نکشید و به طلاق منجر شد. جفت‌مان نخواستیم و درگیریهایی هم داشتیم. اوایل جدایی سر حضانت دارا دچار مشکل شدیم ولی هر چه جلوتر رفتیم او فهمید من دارا را دوست دارم و با من راه آمد. اما این را هم بگویم که ایشان واقعا زحمت کشید برای دارا و من هم حضانت را به همسر سابقم دادم.

حیایی درباره ازدواج دومش اظهار می دارد: سه سال و نیم بعد از ازدواج اول، با نیلوفر خوش‌خلق ازدواج کردم. البته سر جریان فیلمبرداری “قرمز” با نیلوفر دوست بودم و بعد ازدواج کردیم.

دستمزدم بین 50 تا 300 میلیون بوده است

حیایی در پاسخ به این سوال که دستمزدت چقدر است به شوخی می گوید: 3 تا 20 تومان! زیر پل تجریش می فروشند.

وی ادامه دهد: بسته به لوکیشن، حجم کار و میزان انرژی دستمزد تغییر می کند.  یک کار کردم با 50 میلیون. کاری هم بوده که 300 میلیون گرفتم!

ناردون
امین حیایی، سیروس گرجستانی و شهرام قاعدی در نمایی از “ناردون”

“ناردون” واقعا بامزه شده و دوست داشتنی!

امین حیایی درباره تازه ترین فیلمش بیان می دارد: تازه ترین کارم”ناردون” فیلمنامه جدی داشت اما آن قدر رگه های طنز زیرپوستی در جریان است که باعث می شود مخاطب از روابط آدمها دچار خنده شود.

وی ادامه می دهد: در “ناردون” نقش آدمی را بازی می کنم که برای پدرش جان فشانی می کند. نسخه نهایی کار واقعا بامزه شده و یک کمدی آبرومند، شریف و دوست داشتنی است.

خیلی ها می‌گویند با شریفی نیا کار نکن اما من با او نون و نمک خوردم

حیایی که سالها جزو گروهی بود که محمدرضا شریفی نیا به عنوان تیم بازیگران به پروژه های مختلف معرفی می کرد درباره ارتباطش با شریفی نیا در ماههای اخیر می گوید: ایشان را قبل از جشنواره دیدم و هنوز با او رفیقم. اگر پیشنهاد بدهد باید کار را دوست داشته باشم تا بازی کنم. “کلاه پهلوی” را مدیون شریفی نیا هستم که مرا معرفی کرد و فیلمهای موفقی را کنار هم کار کردیم. خیلی ها می‌گویند با او کار نکن اما من با او نون و نمک خوردم. انسانی است که دارد تلاش می کند از پس مسئولیتهایش برآید. بازیگر خوبی بوده تا الان.

حیایی در بیانی که می تواند کنایه ای باشد به بازی در “قلاده های طلا” بیان می دارد: آدمها در موقعیتهای مختلف ممکن است درگیر کارهایی شوند که شاید خودشان هم از این حضور خوششان نیاید.

امین حیایی در "اخراجیها"
امین حیایی در “اخراجیها”

عذرخواهی از خواننده لس آنجلسی

امین حیایی که تیپ یک دزد با نام “بیژن مرتضوی” را در سری “اخراجیها” ایفا کرده بود درباره حضور در این فیلم هم روایت خاص خود را دارد. به گزارش سینماژورنال امین حیایی درباره خلق این تیپ می گوید: تیپ “اخراجیها” از ابتدا در فیلمنامه بود و در سکانسهایی به عنوان دوست مجید سوزوکی و یک قالپاق دزد معرفی می شد. اما من به ده‌نمکی پیشنهاد دادم  که این تیپ اگر از کفش دزدی در مسجد وارد داستان شود بهتر است؛ ده نمکی هم استقبال کرد. پیشنهاد گریم هم برای خودم بود با یک کلاه که پشت مو به آن چسبیده بود و یک سبیل. راه رفتن را هم خودم درآوردم.

وی ادامه می دهد: دیالوگهای قسمت مسجد هم برای خودم بود و با کامبیز دیرباز دونفری دیالوگها را درآوردیم. ده نمکی هم خوشش آمد.

حیایی درباره نامگذاری این تیپ اظهار می دارد: نام “بیژن مرتضوی” هم به طور بداهه درآمد. خانواده بيژن مرتضوي خواننده و نوازنده لس آنجلسی وقتی یک بار در فرودگاه مرا ديدند گلایه کردند که چرا اسم اين خواننده را گذاشتي روي يک دزد. آيا درست بود؟ گفتم واقعيتش اين است که آن قدر بداهه بود که تا گفت اسمت چيه گفتم بيژن و بعد هم فاميلي را پرسید گفتم مرتضوي؛ همه خنديدند و ده‌نمکي هم گفت همين خوب است.

حیایی می افزاید: از اینجا از ییژن مرتضوی و خانواده اش عذرخواهی می کنم.

چه کلینتون چه ترامپ هر دو از بالا دستور می گیرند

حیایی درباره علایق سیاسی خود هم می گوید: کلا علاقه ای به سیاست ندارم. به گزارش سینماژورنال وی درباره انتخابات آمریکا ادامه می دهد: چه کلینتون رییس جمهور شود چه ترامپ هر دو از بالا دستور می گیرند. اوباما را هم آوردند که بگویند ما اهل تبعیض نژادی نیستیم.

تتلو کارش خاص است

حیایی درباره خوانندگان مورد علاقه اش می گوید: احسان خواجه امیری را خیلی دوست دارم. امیر تاجیک هم صدای خوبی دارد.

او ادامه می دهد: محسن چاووشی را در “سنتوری” شناختم ولی کار زنده از ایشان ندیدم.

وی درباره امیر تتلو بیان می دارد: تتلو رپ می خواند و من فضایم پاپ و راک است و برای همین فضای رپ را ترجیح نمی دهم اما جوانان و نوجوانان دوست دارند. تتلو کارش خاص است و متفاوت.

قرار بود با ناصر ملک مطیعی همبازی شوم اما نشد/بیک ایمان وردی بازیگری توانا بود

امین حیایی با اشاره به پروژه ای که بنا بود در آن با ناصر ملک مطیعی همبازی شود می گوید: قرار بود در فیلمی به کارگردانی تورج اصلانی باهاش همبازی شوم اما نشد. ناصرخان مردی دوست داشتنی و همانی است که در نقشهایش است. اولین فیلم ایرانی که در سینما دیدم “پهلوان مفرد” بود که ایشان و رضا بیک ایمان وردی در آن همبازی بودند. بیک ایمان وردی هم بازیگری توانا بود.

بهرام رادان دوست دوران شباب است

حیایی درباره رفاقت با بهرام رادان اظار می دارد: بهرام دوست دوران شباب است. او دوست برادر کوچک یکی از دوستانم بود. همان موقع که هنوز وارد سینما هم نشده بود بهش گفتم تیپ ات خوراک سینماست. خودش هم دوست داشت بازی کند. یک بار در “هتل کارتن” با خانم بیتا فرهی آمد سرصحنه و گویا خانم فرهی به دنبال معرفیش به یک پروژه بود. در جریان فیلمبرداری “آواز قو” هم زنگ زد گفت رفقایت ما را تحویل نمی گیرند و من هم تماس گرفتم گفتم رفیقم است و هوایش را داشته باشید.




نکته‌ای برآمده از تازه‌ترین گفتگوی فریدون جیرانی⇐بیضایی هم سینمای جشنواره‌ای ایران را محصول دست اروپا می‌دانست

سینماژورنال: فریدون جیرانی کارگردان سینما و مجری اسبق “هفت” که در ماههای اخیر سردبیری روزنامه “سینما” و اجرای برنامه “35” را برعهده داشته است در تازه ترین گفتگوی خود که با “وطن امروز” انجام شده به مرور تاریخچه ای از سینمای جشنواره ای ایران پرداخته است.

به گزارش سینماژورنال مهمترین وجه این تاریخ نگاری آن است که جیرانی ابتدا سینمای اروپا را در نقطه مقابل سینمای آمریکا و به ویژه هالیوود قرار می دهد و در ادامه نیز به صراحت از این می گوید که سینمای جشنواره ای ایران هم تحت تأثیر همین نگاه اروپایی ایجاد شده است.

یکی از مهمترین فرازهای این گفتگو جایی است که جیرانی به نقطه نظری از بهرام بیضایی کارگردان مولف سینمای ایران اشاره کرده و می گوید حتی بیضایی هم سینمای جشنواره ای ایران را محصول دست اروپا می دانست.

اروپا عقب افتادگی فرهنگی خود از آمریکا را با فیلمهای ضدآمریکایی جبران می کند

جیرانی با توجه به عقبه فرهنگی اروپا و به ویژه فرانسه می گوید: اروپا به طور کلی و فرانسه که خود را مهد فرهنگ و تمدن و اینها می‌داند، همیشه دلش می‌خواسته در موضوع فرهنگی از آمریکا عقب نیفتد که در یک جهاتی از نظر فرهنگی عقب افتاده و همین عقب‌افتادگی را سعی کرده با گرایش به یک نوع سینما پاسخ دهد. یعنی اینکه کن تمایل پیدا می‌کند به جنس فیلم‌های ضد داستانی آمریکایی، تمایلی است که اروپایی‌ها دارند برای پیدا کردن یک جنس سینمایی که در تقابل با هالیوود باشد.

این کارگردان ادامه می دهد: کن هم سمبل جشنواره روشنفکران بود. برلین و ونیز به خاطر تحولات زیاد سیاسی در کشورشان، هیچ وقت مانند جشنواره‌‌ای مثل کن نبودند که شده بود معبود روشنفکران در دهه 70 و اوایل دهه 80. در کن سعی کردند به کشف سینمایی روی بیاورند که علیه هالیوود باشد. کیارستمی از دل این تفکر بیرون آمد.

مدیران دهه 60 به دنبال سینمای سربلند ایرانی بودند

فریدون جیرانی درباره شکل گیری سینمای جشنواره در دوران بعد از انقلاب اسلامی بیان می دارد: بعد از انقلاب سینما به طور کلی تغییر پیدا می‌کند. یعنی سینمای پس از انقلاب قرار است شکل دیگری داشته باشد. مدیران سینمایی از سال 62 دنبال این هستند که فیلمفارسی شکل نگیرد و سینمای سربلند ایرانی ارائه شود. بدون اینکه آنها بخواهند از دل همین فضا فیلم‌هایی مثل «دونده» و «خانه دوست کجاست» بیرون می‌آید که با خط مدیران سینمایی ساخته نشده است. امیر نادری قصه‌اش را به کانون می‌دهد، کانون می‌پسندد، کیارستمی هم همینطور اما  2 فیلم می‌شوند فیلم جشنواره‌ای. «نارونی» هم همینطور.

سینمای جشنواره با سرمایه بخش خصوصی راه نمی افتد

جیرانی با تأیید وابسته بودن آثار جشنواره ای به بودجه های دولتی ادامه می دهد: در کشورهایی مثل ایران و حتی در اروپا سینمای غیرمتعارف با سرمایه بخش خصوصی راه نمی‌افتد. بخش دولتی هزینه می‌کند. بعد از اینکه این فیلم‌ها در اواخر دهه 60 رشد کرد، فارابی متوجه این شد که آن‌طرف (بیرون از مرزها) یک سینمایی را می‌پسندد. سمت و سویی که به این سینما داده شد، یک اختلافی را شکل داد. توازن به هم خورد. یعنی سمت و سوی مدیریت رفت به سمتی که در بخش بین‌الملل فارابی گسترش پیدا کرد و از دل این اختلافاتی به وجود آمد.

چرا بیضایی گفت تماشاچی اروپایی به ما خط می دهد

وی می افزاید: یک گروه هیات هنرمندان مسلمان که با ریل‌گذاری مدیر وقت فارابی مشکل داشتند و یک گروه دیگر مثل شهید آوینی که معتقد بودند نارونی، هامون و… سینمای ملی ایران را نابود می‌کنند. بعد از این مجادلات تغییراتی در مدیریت رخ داد، مثلا لاریجانی آمد اما سینمای جشنواره‌ای به حیات خودش ادامه داد. چون سینمای جشنواره‌ای آن‌طرف برای خودش شکل پیدا کرده بود. تماشاچی پیدا کرده بود. بیضایی مصاحبه‌ای همان موقع با نشریه «گفت‌وگو» که یک مجله روشنفکری بود، انجام داد. مصاحبه خیلی مهمی بود و در آن مصاحبه گفت: تماشاچی اروپایی به ما خط می‌دهد!

در دوره اصلاحات چهره شاخص سینمای روشنفکری دیگر کیارستمی نبود
جیرانی خاطرنشان می سازد: تا آن تاریخ سینمای جشنواره‌ای سمت و سوی فیلم‌های کیارستمی بود. من وقتی رفتم نانت، سینمای روشنفکری آسیای میانه متاثر شده بود از کیارستمی. اما از اصلاحات به بعد تغییراتی رخ داد که جنس سینمای جشنواره‌ای شکل دیگری گرفت و وارد فاز دیگری شدیم. در دوره اصلاحات چهره شاخص سینمای روشنفکری دیگر کیارستمی نبود. نسل بعد از کیارستمی آمدند، مثل جعفر پناهی و… .

دوست عزیز! ابوالفضل جلیلی هم با پول دولت فیلم ساخته

این کارگردان ادامه می دهد: اروپایی‌ها متوجه تغییر در ایران شده بودند، اصلاحات که آمد آنها تحولات ما را مطالعه کردند. جنس فیلم‌هایی که در آن دوره ساخته شد و در جشنواره‌ها رفتند، هم این را نشان داد. کما اینکه خود من هم با «شام آخر» رفتم. خیلی متعجب بودند که چنین فیلم‌هایی در ایران ساخته می‌شوند. یکی از اتفاقات جالب هم این بود، من در نانت که بودم، یکی آنجا بلند شده بود و مدام از [ابوالفضل] جلیلی تعریف می‌کرد و من به او توضیح دادم که دوست عزیز! تو اگر از جلیلی به عنوان کارگردان سینمای معترض یاد می‌کنی، جالب است بدانی که جلیلی با سرمایه دولت فیلم‌هایش را ساخته است. من به او گفتم که جلیلی همه فیلم‌هایش را با سرمایه دولتی ساخته است.

فریدون جیرانی
فریدون جیرانی



بعد از مدتها هیجان به رسانه ملی تزریق شد

سینماژورنال: دربی پایتخت میان پرسپولیس و استقلال در حالی با برد 4 بر 2 قرمزها همراه بود که بعد از مدتها رسانه ملی ساعات پرمخاطب و البته پرتیزری را تجربه کرد.

به گزارش سینماژورنال نه هیچ کدام از سریالهای نوروزی و نه هیچ کدام از برنامه های نوروزی و حتی نمونه هایی چون “خندوانه” که در فصول قبل پرمخاطب بودند نتوانسته بودند هبجانی را که رسانه ملی با پخش زنده دربی پایتخت به مخاطبان منتقل کرد خلق کنند.

این هیجان که البته برآمده از نوع رقابت نفس گیر میان پرسپولیس و رقیب آبی اش بود سبب ساز سرازیر شدن تیزرهای تبلیغاتی خوبی هم به رسانه ملی در ساعات عصرگاهی جمعه 27 فروردین داشت.

از آن سو بعد از مدتها شبکه های ماهواره ای فارسی زبان و بخصوص GEM هم ساعات خلوت و کم مخاطبی را تجربه کردند.




بازیگر مطرح دهه‌های شصت و هفتاد با گریمی متفاوت روی پرده+عکس

سینماژورنال: حبیب اسماعیلی هرچند در سالهای اخیر بیشتر به عنوان پخش کننده و مدیر شرکت پخش رسانه فیلمسازان مولود شناخته می شود اما پیگیران سینمای دهه های شصت و هفتاد بیشتر او را به عنوان بازیگر به خاطر دارند.

به گزارش سینماژورنال حبیب اسماعیلی فعالیت بازیگری خود را با کار در تئاتر آغاز کرد اما خیلی زود جذب سینما شد و در دهه های شصت و هفتاد در آثاری چون “بازجویی یک جنایت”، “تصویر آخر”، “بازی تمام شد”، “تبعیدیها”، “بدل” و “ساده لوح” ایفای نقش کرد که اغلب آنها در یک نقطه مشترک بودند و آن هم تکیه بر جلب نظر مخاطب عام.

اسماعیلی حین بازیگری کار تهیه کنندگی را هم پی می گرفت و طی سه دهه فعالیت تهیه کنندگی در تولید فیلمهایی مانند “قرمز”، “بازیگر”، “تصویر آخر”، “بازی تمام شد” و “خاطره” نقش داشت.

حبیب اسماعیلی چند سالی بود که فعالیت بازیگری نداشت که شاید یک دلیل آن دغدغه هایش در پخش فیلم باشد اما اخیرا با یک نوآر به نام “360 درجه” به سینماها آمده است.

سینمای ایران نیاز دارد به آثاری با قهرمان یا ضدقهرمانهایی مطلوب مخاطب

کاراکتر حبیب در این کار هم کاراکتری است خاص؛ مردی با سابقه خلافکاری که چند سالی است کوشیده مسیری متفاوت در زندگی خویش پی گیرد و از همین جهت یک چاپخانه را اداره می کند با این حال آن سابقه قبلی دست از سر وی برنمی دارد و در نهایت نیز مرگ وی را موجب می شود.

اسماعیلی که با گریمی متفاوت در “360 درجه” ایفای نقش کرده درباره دلایل حضورش در این فیلم به سینماژورنال می گوید: فارغ از ایفای نقشم در این فیلم فکر می کنم سینمای ایران سینمایی است که نیاز دارد به قهرمان یا ضدقهرمانهایی که بتوانند شرایط جلب نظر مخاطبان عام را فراهم کنند. فیلمنامه ای که سام قریبیان نوشته بود از این جهت کار متفاوتی بود و شاید همین رویکرد بود که باعث شد در این فیلم ایفای نقش کنم.

وی ادامه می دهد: البته در کنار فضای مخاطب پسند سناریو اینکه فرامرز قریبیان به عنوان تهیه کننده کنار پروژه بود در ایفای نقشم در “360 درجه” نقش داشت؛ قریبیان از رفقای قدیمی من است و از جمله چهره هایی است که حین حضورش در سینما همواره کوشیده مخاطبان را به سینماها بکشاند.

حبیب اسماعیلی، 360 درجه
حبیب اسماعیلی در نمایی از  “360 درجه”

پیشنهاد گریم خاص این کاراکتر از سام قریبیان بود

حبیب اسماعیلی درباره چهره پردازی متفاوتش در “360 درجه” و اینکه پیشنهاد این گریم از چه کسی بوده بیان می دارد: سام قریبیان جوان خوشفکری است که درباره گریم تک تک کاراکترها پیش بینی های لازم را کرده بود. درباره شخصیت من هم این سام بود که پیشنهاد این گریم خاص با آن عینک رنگی را داد. بعد از پیشنهاد سام با مهری شیرازی گریمور کار در این باره مشورتهای لازم انجام شد و در نهایت خروجی چهره پردازی همان چیزی شد که الان در فیلم می بینید.

حبیب اسماعیلی با اشاره به اینکه “360 درجه” از جمله فیلمهایی است که سعی می کند ژانر نوآر را در سینمای ایران احیا کند اظهار می دارد: سالهاست که مخاطبان ما سینمای ژانر را نه از محصولات داخلی که از محصولات هالیوودی طلب می کنند و این برای سینمای ما که حداقل در گونه هایی مانند جنایی و نوآر صاحب چهره های مجربی مانند فرامرز قریبیان و اخیرا فرزندش است نمی تواند نقطه مطلوبی باشد. شخصا سعی کردم کمک حال فرامرز و سام در “360 درجه” باشم و با پخش مطلوب فیلم شرایط دیده شدن آن را فراهم کنم.

حبیب اسماعیلی، 360 درجه
حبیب اسماعیلی در نمایی دیگر از “360 درجه”

“360 درجه” بلحاظ مخاطب دومین فیلم پرمخاطب دو هفته اخیر بوده است

این پخش کننده درباره قضاوتش نسبت به فروش فیلم طی سه هفته ای که از اکران آن گذشته به سینماژورنال می گوید: اکران “360 درجه” در شرایطی که بلحاظ تعداد سینماها و امور تبلیغی با برخی از آثاری که حمایتی همه جانبه را پشت خود دارند(!) قادر به رقابت نبوده نسبتا مطلوب بوده است و این فیلم در دو هفته اخیر بلحاظ تعداد مخاطب دومین فیلم جدول فروش بوده است.

اسماعیلی در پایان گفته های خود تاکید می کند: “360 درجه” فیلمی است محصول بخش خصوصی سینمای ایران و به نظرم بیشتر از اینها باید از چنین آثاری حمایت شود چون هر چه بخش خصوصی قدرت بیشتری بگیرد رقابت بیشتر شده و سینمای ایران هم رشد بهتری را تجربه خواهد کرد.