1

تازه ترین اظهارات مسعود ده نمکی⇐انتشار نشریه “شلمچه” بسیار سختتر از نبرد با عراق در دل شلمچه بود!!/تیراژ “شلمچه” و “جبهه” با مجموع تیراژ همه نشریات اصولگرا برابری می‌کرد!!/ در «کدام استقلال، کدام پیروزی»، نتیجه انتخابات ۸۴ را پیش بینی کردم!/شبکه های ماهواره ای فهمیدند در “فقر و فحشا” نقد درون گفتمانی کرده ام ولی احمقهای داخلی(!) نفهمیدند!!/در “رسوایی۲” زلزله ای را پیش بینی کردم که در نتیجه از بین رفتن عدالت ایجاد خواهد شد!!/همان کسانی که تفکر سرمایه‌داری را باب کردند، امروز دارند در مورد هپکو حرف می‌زنند!!/سردار همدانی خیلی صریح جلوی مخالفان “اخراجیها” ایستاد و به تجربه خودش استناد کرد که یک گردان زندانی اعدامی را به جبهه برده و از آنها نیروهای درجه یک ساخته!!/در “اخراجیها۱” ۳۰ میلیون دستمزد گرفتم،  در “اخراجیها۲” ۷۰ میلیون عایدم شد و در “رسوایی۱” هم ۲۰۰میلیون!!/درباره “سختی جنگ” هنوز که هنوز است فیلم خوبی تولید نشده/دوست دارم فیلم “کربلای ۴ و ۵” را بسازم!/چرا جرأت ندارند در سینمای جنگ از فرمانده ای بگویند که نیروها را قال گذاشته و به عقب بازگشته؟؟/بخشی از واردات سرمایه های مشکوک به سینما و شبکه خانگی درجهت دراختیار گرفتن مدیریت فرهنگی کشور است

سینماروزان: کم پیش میاید مسعود ده نمکی حرفی بزند یا یادداشتی بنویسد و از دل آن یکی دو تیتر درنیاید. عقبه ژورنالیستی ده نمکی باعث شده یا حرف نزند یا وقتی حرف میزند حرفهایی بزند که تیتر شود.

مسعود ده نمکی در تازه ترین گفتگویش با رسانه متبوع رییس سینما “خبر آنلاین” هم به مانند همیشه کلی تیتر تحویل رسانه ها داده است.

مسعود ده نمکی با تأکید بر سختیهای انتشار “شلمچه” گفت:شلمچه‌ای که روی کاغذ بود سخت‌تر بود. اول فکر می‌کردیم آن شلمچه خیلی سخت است. یعنی آتش و …

ده نمکی ادامه داد: آتش شلمچه یک جوری بود که بالاخره دشمن معلوم بود. آن طرف خط و این طرف خط معلوم بود. ولی در این شلمچه واقعا دوست و دشمن قاطی بود. دوغ و دوشاب با هم بود. مثل امروز نبود همه عدالتخواه باشند، همه از آقازاده‌ها و اشراف بگویند و از دزدی‌ها حرف بزنند. آن موقع از این حرف‌ها می‌زدی، سریع انگ می‌خوردی که اخراجی و تندرو هستی. خیلی فرق می‌کرد.

ده نمکی افزود: این وادی کار فرهنگی سخت‌تر از جنگ است. یعنی من هیچ‌وقت در جنگ پشیمان نمی‌شدم که به خط آمدم و میان آتش، ولی اینجا یک جا‌هایی واقعا کم می‌آورید. عملا نمی‌توانید شرایط را تحلیل کنید که چرا اینجوری برخورد می‌کنند؟ خودی و غیرخودی، حجم آتشی یکباره روی سرتان می‌ریزند… با این حال دوره‌ای بود که من فکر می‌کنم حتی تیراژ نشریه ما با مجموع همه نشریات اصولگرا برابری می‌کرد. قبول دارید یا نه؟ یعنی شلمچه و جبهه تیراژی برابر همه این‌ها بود و مجموعه نیرو‌هایی هم که این طرف کار می‌کردند، مجموعه اخراجی‌های همه نشریات اصولگرا بود که همه را اینجا جمع کرده بودیم. از جعفریان، میرشکاک و موسویان و … این تیپ آدم‌ها از جریان اصولگرا همه آمده بودند اینجا، ولی یک مطالبه مشترک داشتیم. بحث ما جناح نبود، بحث ما انقلاب بود، بحث ما عدالت و آرمانگرایی بود. در نشریه تریبون به سمت مسئولین است. نقد قدرتمندان است، ولی وقتی به سمت رسانه می‌آیید اینجا به نوعی تریبون فرق می‌کند و فراگیر میشود.

مسعود ده نمکی با بیان اینکه زمان “شلمچه” حرف زدن از عدالتخواهی دشوار بود بیان داشت: آن حرفها حتما درست بود که بعد از ۳۰ سال چپ و راست همه دارند همان حرف‎ها را می‌زنند دیگر… البته آن‌هایی که آن موقع سکوت کردند و الان دارند حرف می‎زنند، به نظرم باعث و بانی همه این اتفاقات بودند. خیلی از آدم‌هایی که الان دارند اینطوری عدالتخواهی می‌کنند، خودشان بخشی از بانیان همین روند بودند. خیلی جالب است، کسانی که تفکر سرمایه‌داری و الگوی توسعه آن شکلی را در جامعه باب کردند، امروز دارند در مورد هپکو حرف می‌زنند. یعنی خود همان‌ها داد می‌زنند آی دزد! چون خریدار دارد. الان هم که فراگیر شده، چون شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های جدید همه دارند در این مورد حرف می‌زنند!!

ده نمکی با بیان اینکه نگاه رسانه ایش را در سینما ادامه داده اظهار داشت: «کدام استقلال، کدام پیروزی» همان تیتری است که من در نشریه می‌زدم، کدام چپ، کدام راست؟ متوجه‌اید؟ یعنی من آن موقع بحث عبور از دو جناح را مطرح کرده بودم که این جریانات به دلایلی کارکردشان تمام شده و اگر نوآوری نباشد و جهت جدید خلق نشود، کسی باور نمی‌کرد، ولی در «کدام استقلال، کدام پیروزی»، نتیجه انتخابات ۸۴ را پیش بینی می‌کنم. یعنی کسی که زبان استعاره بلد باشد فیلم را ببیند متوجه می‎شود. همین الان فیلم را نگاه کنید، می‌بینید که تمام المان‌های یک انتخابات است. یعنی مردمش، هوادارهایش دارند با همدیگر می‌جنگند، ولی یک گفتمان دیگری است. موقعی که «فقر و فحشا» را ساختم شبکه‌های ماهواره‌ای به مردم فحش می‌دادند که نبینید.این کلک است. می‌گفتند که من آمده‌ام نقد درون گفتمانی مطرح کرده‌ام که آن‌ها را خلع سلاح کنم. دشمن فهمیده بود، ولی این احمق‌های داخلی نفهمیده بودند…جلوترکه بیاییم در «رسوایی ۲» خیلی رک‌تر این حرف‌ها را زده‌ام. در «رسوایی ۲» بالاخره این تحلیل عینی وجود دارد که جامعه‌ای که در آن ارزش‌های اخلاقی و معنوی و از آن طرف عدالت فرو بریزد از آن طرف زلزله سیاسی می‌آید و به خاطر همین این فیلم با آن بایکوت مواجه می‌شود

مسعود ده نمکی با بیان اینکه بخش عمده “اخراجیها” همان چیزی بوده که در جنگ رخ داده اظهار داشت: اگر همه لشکر ما نماز شب خوان بودند و بچه پیغمبر بودند، پس این چه تعبیری است که امام می‌فرماید جبهه دانشگاه آدم‌سازی است. آن‌ها چه کسانی بودند؟ اگر آدم بودند که می‌آمدند آدم‌تر می‌شدند. چرا شهید چمران می‌گوید وقتی شیپور جنگ نواخته می‌شود مرد از نامرد تشخیص داده می‌شود؟ ما چرا همیشه در مورد مرد‌های جنگ حرف زدیم و در مورد نامرد‌های جنگ حرف نزدیم؟ چرا در سینمای جنگ جرأت ندارند از فرمانده گردانی بگویند که نیرو‌ها را قال گذاشته و به عقب برگشته؟؟؟

ده نمکی ادامه داد: در مورد «اخراجی‌ها» فکر می‌کنم یکی از آدم‌هایی که خیلی سریع و شجاعانه آمد جلوی خیلی‌ها که من نمی‌توانستم بایستم، ایستاد، شهید همدانی بود. شهید همدانی می‌گفت این آدم نشان داده که حالا سه، چهار تا لوتی یا لات به جبهه آمده‌اند. ذات سینما هم اغراق و طنز است. بیایید من به شما بگویم که من یک زندان، زندانی به جبهه بردم که بخش زیادی‌شان اعدامی بودند و با دادستان همدان هماهنگ کردیم و خودشان داوطلب هم شدند و آمدند رزمنده های درجه یک یگان شدند. یعنی من این‌ها را به عملیات بردم. در حالی که جرم و جنایت‌های این‌ها خیلی بیشتر بوده است. این که فقط مجید سوزوکی را نشان داد که عاشق شده بوده.

ده نمکی پیرامون درآمدش از فیلمسازی گفت: در “اخراجیها1” 30 میلیون عایدم شد و در “اخراجیها2” 70 میلیون و در “رسوایی1” هم 200میلیون عایدم شد. “رسوایی2” هم بلحاظ هزینه و درآمد یر به یر شد چون موضوعش طوری بود که تلویزیون بایکوتش کرد!!

مسعود ده نمکی درباره علایق خود برای ادامه فیلمسازی گفت: آن چیزی که خودم فکر می‌کنم شاید یک بخشی هنوز پرداخته نشده سختی جنگ است. اینکه به شکلی پرداخته شود که نسل امروز این سوال برایش ایجاد نشود که مثلا چرا ۸سال این جنگ طول کشیده؟ سختی جنگ، شلمچه، شب‌های شلمچه و اتفاقاتی که آنجا رقم می‌خورد. شاید فکر کردم یک روزی این قابلیت فنی فراهم شود که بتوانم این کار را انجام دهم. وگرنه دیگران هستند که دارند ابعاد مختلف جنگ را کار می‌کنند و احساس خلاء نمی‌کنم که خودم حتما باید در زمینه جنگ ورود کنم و حرفی بزنم.

د نمکی ادامه داد: اگر امکانات لجستیکی فراهم باشد دوست دارم کربلای پنج را بسازم. کربلای چهار و پنج قابل تفکیک از هم نیستند. این بحث‌هایی است که قبلا هم شده. از هم جدا نیستند، ولی اگر کسی می‌خواهد کربلای پنج را کار کند به نظر من باید نیم نگاهی هم به کربلای چهار داشته باشد.

مسعود ده نمکی درباره ورود سرمایه های مشکوک به وادی هنر بیان داشت: یک بخشی از این سرمایه های هنگفت هدایت‎شده وارد میشود برای اینکه مدیریت فرهنگی کشور را دستشان بگیرند. خیلی هدفمند و سیاستگذاری‎شده وسط می‎آیند؛ هم در شبکه نمایش خانگی و هم در سینما. یعنی نوع فیلم‌هایی که این‌ها حمایت می‌کنند، حتما از لحاظ محتوا در خدمت جریان سرمایه‌گذار فیلم است. یعنی سر هر فیلمی نمی‌روند سرمایه‌گذاری کنند، حتی فیلم بفروش. بعضی آدم‌ها حتی می‌دانند ممکن است فیلم ما چندمیلیارد بفروشد و پولشان هم برگردد، ولی حاضر نیستند در این زمینه بیایند و سرمایه‌گذاری کنند.




مسعود ده‌نمکی در شبکه چهارم سیما مطرح کرد⇐هیچ کدام از نشریات اصولگرایان در جریان تعطیلی نشریاتم از من حمایت نکردند/حزب‌اللهي‌هاي سينمايي‌نويس براي دلبری از شبه‌روشنفکران، به من حمله می‌کنند!!/برخی از منتقدان پرمدعا به روابط عمومی بدل شده‌اند!/براساس کدام متر و معیار در نماز جمعه‌، نرده و سیم خاردار می‌کشیم؟!/فاصله انداختن میان مردم و مسئولین فاصله‌ای ایجاد کرد که حالا آسیبهایش را نشان می‌دهد

سینماروزان: مسعود ده‌نمکی از فیلمسازان منتسب به جریان اصولگرایی این روزها حتی از اصولگرایان هم دل خوشی ندارد.

به گزارش سینماروزان ده‌نمکی که در روندی کاملا عجیب و غریب نتوانست بودجه لازم برای ساخت فیلم «طیب خان» را جور کند جشنواره امسال را بدون فیلم و در حالی پشت سر گذاشت که برخی فیلمسازان شبه‌روشنفکر با حمایت ارگانهای ارزشی بودجه‌های پر و پیمانی برای تولید در اختیار گرفتند!!

شاید همین تناقضات بوده که باعث شده تازه‌ترین حضور تلویزیونی ده‌نمکی که در برنامه «پیش رو»ی بیژن نوباوه بود شامل طعنه‌های تند ده‌نمکی به جریان موسوم به اصولگرایی باشد.

 ده‌نمكي در «پایش» با اشاره به کیفیت نقد در حوزه های مختلف گفت: كساني كه از سر دلسوزي نقد مي‌كنند بايد واقع‌نمايي كنند. من مسائل درون مستند فقر و فحشا را قبلاً در نشريات مختلف مي‌نوشتم اما آن زمان متهم به افراطي‌گري و تندروي مي‌شدم. اين چگونه تندروي‌اي است كه شما 30 سال بعد همان حرف‌ها را داريد در تريبون‌هاي رسمي مي‌زنيد.

الان در تريبون‌هاي رسمي راجع به اختلاس، فساد و اشرافي‌گري حرف مي‌زنند، آن زمان (بيست و اندي سال قبل) من در نشرياتم اين حرف‌ها را مي‌زدم و متهم به افراط مي‌شدم. اين مسئله نشان مي‌داد منتقدان ما كند مي‌رفتند و ما تند نمي‌رفتيم. در نشريه شلمچه يا جبهه من خيلي صريح انتقاد كردم. روايت هست وقتي وارد نمازجمعه‌ مي‌شدند گرد مي‌نشستند و جايگاه پيامبر غيرقابل تشخيص بود. ما در نمازجمعه‌هاي خودمان بر اساس كدام متر و معياري نرده و سيم‌خاردار مي‌كشيم و طبقات را از هم جدا مي‌كنيم؟ اين فاصله انداختن ميان مردم و مسئولان يك تبختري و تكبري ايجاد مي‌كند و به مرور و حالا آسيب‌هاي خودش را نشان مي‌دهد. من اين حرف‌ها را سال ۷۷ مي‌زدم و نشريه من اجازه پخش در نمازجمعه‌ها را نداشت.

در ادامه اين برنامه بيژن نوباوه از مسعود ده‌نمكي پرسيد مستند فقر و فحشا را با چه جرئتي ساختي؟ كارگردان اخراجي‌ها پاسخ داد: با همان جرئتي كه يك روزي آرپي‌جي دستمان مي‌گرفتيم و جلوي دشمن مي‌جنگيديم. جرئت را به ما انقلاب داده است. امام در سال ۶۷ حكم انقلابي اعدام سلمان رشدي را صادر كرد. افراد وقتي پيرتر مي‌شوند محافظه‌كارتر مي‌شوند امام برعكس بود. ايشان در ماه‌هاي آخر حيات خودشان انقلابي‌تر شده‌اند. نقد انقلابي همواره هزينه دارد و برايش فرش قرمز پهن نمي‌كنند.

ده‌نمكي در ادامه درباره نقد آثار خودش اشاره كرد: اولاً هيچ كس بدون عيب نيست. فضاي نقد جامعه امروز ما مسموم است. يعني همان نگاه اشرافي كه در حوزه سياست بود و نقدهاي آن زمان ما را برنمي‌تابيد الان اگر در اثر سينمايي نقدشان كنيد چه تفكر، چه جريان سياسي، باز هم فيلم را برنخواهند تابيد. اصلاً حوزه نقد فيلم منتسب به يك جريان فكري خاص است. شبح روشنفكري بر حوزه نقد فيلم سايه افكنده است و اشرافی‌گري در اين حوزه وجود دارد و با هم بده بستان دارند. اينها علم نقد را بلند كنند و به اسم نقد ساختاري محتوا را مي‌كوبند. به نظرم در جامعه ما وفور منتقد وجود دارد چه در حوزه سياست، چه حوزه سينما، همه منتقد هستند. فيلمسازان ما فيلمي را كه عرضه مي‌كنند و نمايش داده مي‌شود در مظان نقد قرار دارد.

او در ادامه اشاره كرد: اينكه بگوييد فيلم را نقد نكنيد نگاهي كاملاً ديكتاتوري است. همه ما فرعون هستيم فقط مصرهايمان كوچك است. طرف رئيس‌جمهور است، مصر او به اندازه وزارتخانه‌هايش است. مصر كارگردان سينما به اندازه فيلم اوست. مسئله اين است كه نقد سينمايي ما با نقدهاي دهه 60 بسيار متفاوت است. نقدهاي شهيد آويني كجا، نقدهايي كه در مجله دهه 60 نوشته مي‌شد كجا، نقدهايي كه الان نوشته مي‌شود كجا؟ برخي از منتقدان پرمدعا روابط عمومي فيلم‌هاي سينمايي هستند. هركسي كه مي‌خواهد ثابت كند منتقد سينماست اول بايد ده‌نمكي را بكوبد. يعني حزب‌اللهي‌هاي سينمايي‌نويس براي اينكه به شبه‌روشنفكران ثابت كنند ما سينما را مي‌فهميم اول شروع مي‌كنند به ده‌نمكي حمله كردن. طوري رفتار مي‌كنند تا ثابت كنند ده‌نمكي از ما نيست. شما ببينید در ارزش‌‌گذاري‌هايشان اصلاً فيلم‌هاي مرا به رسميت نمي‌شناسند و تلاش مي‌كنند ثابت كنند ده‌نمكي نماينده تفكر ما نيست. از آن طرف هم روشنفكران با هزار قصد و نيت خير مي‌كوبند.

ده‌نمكي در مورد اقبال گسترده مردمي آثارش به نوباوه گفت: من در فيلم‌هايم حرف‌هايي را مي‌زنم كه ديگران نمي‌زنند. فيلم‌هاي من به همان دليلي كه مستندهايم پرمخاطب بود، پرفروش است. به همان دليلي كه نشرياتم پرمخاطب بود. هفت الي هشت سال من پرمخاطب‌ترين هفته‌نامه ايران را منتشر كردم. «شلمچه» توقيف مي‌شود، «جبهه» توقيف مي‌شود، به هفته‌نامه «صبح» با آن مشكلات مالي، آنقدر فشار مي‌آورند كه تعطيل شود. من برخي وقت‌ها دادگاه داشتم؛ ۱۸ تا شاكي داشتم، از رئيس‌جمهور تا چند تا وزير چپ و راست. در حوزه روزنامه‌نگاري نيروهاي انقلابي گوشت قرباني بودند. هر وقت مي‌خواستند ثابت كنند بي‌طرف هستند چند تا از نشريات نيروهاي انقلابي را تعطيل مي‌كردند. با من هم اينگونه تا مي‌كردند. وقتي «شلمچه» تعطيل شد شما ببينيد در جريان نشريات اصولگراي آن زمان هيچكس حمايت نمي‌كند، يك جور خوشحالي زيرپوستي‌هم دارند. مي‌خواستند يك جور سفره خودشان را جدا كنند. الان تيترهاي برخي نشريات اصولگرايي كه تريبون رسمي نظام هستند از تيترهاي شلمچه 20 سال پيش استفاده مي‌كنند و عقب‌تر از زمان خودشان هستند.




عرضه گسترده “فقر و فحشا”ی ده‌نمکی در شبکه نمایش خانگی/این فیلم نه از دولت اصلاحات مجوز گرفت و نه از دولت احمدی‌نژاد/ارشاد دولت یازدهم با افزودن بر حجم نماهای شطرنجی مجوز آن را صادر کرد/”فقر و فحشا” به همراه “کدام استقلال کدام پیروزی” و پشت صحنه “اخراجیها۳” و با قیمت ۴ هزار تومان به بازار آمده+توضیحات ده‌نمکی درباره مجوزدار شدن

سینماژورنال: اولین تجربه سینمایی مسعود ده نمکی در ژانر مستند فیلمی بود به نام “فقر و فحشا”؛ فیلمی که در اوایل دهه هشتاد به صورت غیرمجاز در شبکه قاچاق محصولات ویدیویی منتشر شد.

به گزارش سینماژورنال “فقر و فحشا” که سعی داشت نقش فقر اقتصادی در شیوع فحشا را نشان دهد در آن هنگام که هنوز اینترنت این قدر متداول نشده بود و دانلودهای اینترنتی فراگیر نشده بود میلیونها نسخه به صورت سی.دی کپی شده و دست به دست شد.

بعد از فراگیری اینترنت نیز این فیلم از جمله آثاری بود که بصورت غیرمجاز در سایتهای آپلود فیلم برای دانلود قرار داده می شد با این حال صدور مجوز این فیلم حدودا یک دهه و اندی طول کشید.

نه دولت اصلاحات مجوز نمایش را داد و نه دولت احمدی نژاد

ده نمکی در همان زمان تولید “فقر و فحشا” برای دریافت مجوز فیلمش جهت عرضه در شبکه خانگی اقدام کرد اما فیلم به دلیل سوژه ملتهبش نتوانست از وزارت ارشاد دولت اصلاحات مجوز بگیرد. در هشت سالی که محمود احمدی نژاد سر کار بود نیز نه در وزارتخانه صفارهرندی و نه وزارتخانه محمد حسینی به این فیلم روی خوش نشان ندادند تا سال قبل که بالاخره وزارتخانه ارشاد علی جنتی مجوز پخش ویدیویی “فقر و فحشا” را صادر کرد.

کتاب “فقر و فحشا” نیز مجوز انتشار گسترده نگرفت

جالب است که تقریبا چند ماه بعد از انتشار غیرقانونی “فقر و فحشا” کتابی حاوی سلسله مقالاتی درباره فیلم و البته گفتگو با کارگردان آن نیز تهیه گردید اما این کتاب نیز در دولت احمدی نژاد مجوز انتشار گسترده نگرفت و فقط طبق یک قرارداد نانوشته با ده نمکی مقرر گردید کتاب با تیراژ محدود و صرفا جهت آرشیو شخصی عوامل گردآورنده منتشر شود!!!

پیوستن “فقر و فحشا” به جنبش سه فیلم با یک بلیت!!!

“فقر و فحشا” اما حالا و بعد از بیشتر از یک دهه که از تولیدش گذشته به صورت گسترده در شبکه خانگی توزیع شده است.

روش عرضه “فقر و فحشا” هم جالب است؛ این فیلم در کنار “کدام استقلال کدام پیروزی” دیگر مستندی که ده نمکی آن را ساخته و البته پشت صحنه “اخراجیها3” با دو دی.وی.دی در یک مجموعه و تنها با قیمت 4 هزار تومان به بازار عرضه شده است.

به این ترتیب مخاطبان تنها با صرف هزینه ای که برای یک فیلم می کنند می توانند دو مستند در نوع خود ملتهب و پشت صحنه یکی از کمدیهای پرفروش سالهای اخیر را به تماشا بنشینند.

افزایش نماهای شطرنجی

درباره مقایسه نسخه قانونی “فقر و فحشا” با نسخه قاچاق آن نیز اصلی ترین نکته ای که به چشم می خورد عدم ممیزی محسوس است و تقریبا تمامی نماهای نسخه زیرزمینی در نسخه مجاز هم وجود دارد با یک تفاوت!

تفاوت در افزایش حجم نماهای شطرنجی موجود در فیلم است. در نسخه اصلی فیلم هم برخی از نماها به دلیل رعایت آبروی اشخاص شطرنجی شده بود و در نسخه مجاز بر حجم این نماها افزوده شده است.

فقر و فحشا
پوستر “فقر و فحشا” در سطح شهر

ده نمکی: گفتمان عدالت خواهی همواره مخاطب دارد

یکی از نکاتی که درباره توزیع قانونی “فقر و فحشا” وجود دارد این است که بعد از گذشت یک دهه و اندی از تولید فیلم، آیا همچنان سوژه فیلم می تواند جذابیت زا باشد آن هم برای مخاطب دهه نودی که هر روز با ده ها عنوان فیلم برای انتخاب روبروست.

مسعود ده نمکی کارگردان “فقر و فحشا” در گفتگو با سینماژورنال در این باره بیان می دارد: “فقر و فحشا” از گفتمان عدالت خواهی سخن می گوید که همواره و در همه ادوار جایگاه خود را داشته است. سالها بعد از “فقر و فحشا” وقتی “دارا و ندار” را در مدیوم تلویزیون می ساختم نیز همین گفتمان عدالت خواهانه محور کار بود. حتی “رسوایی” نیز از چنین نگاهی برخوردار بود و همه این فیلمها نیز مخاطب خاص خود را داشتند.

ده نمکی تاکید می کند: گفتمانی که برپایه عدالت خواهی بنا شده مربوط به دولت خاص یا زمان خاصی نیست و اگر صادقانه بیان شود همه جا و در همه دورانها مخاطب خاص خود را دارد. “فقر و فحشا” می تواند برای آدمهای روزگار ما نیز جاذبه های خاص خود را داشته باشد چون محدود به زمان خاصی نیست و متکی است بر گفتمانی که حتی امروزه نیز می تواند کاربردی باشد.