1

ماجرای نمایش فیلم #سفیر برای رهبر انقلاب/خاطرات خواندنی #حسن_جلایر تهیه‌کننده از روند تولید و اکران فیلم

سینماروزان: با گذشت چهار دهه از تولید و اکران فیلم عاشورایی #سفیر، همچنان این فیلم یکی از سه محصول برتر عاشورایی تاریخ سینما و تلویزیون است.

#سفیر را فریبرز صالح دانش آموخته سینما در اروپا به تهیه‌کنندگی حسن جلایر ساخت؛ جلایر در آن زمان از مسئولان فرهنگی بنیاد مستضعفان بود ولی #سفیر با حمایت شهید یوسف کلاهدوز تولید شد که هم جلایر و هم صالح را مامور خدمت در سپاه می‌کند و با بودجه حدود ۱۵ میلیونی شرایط تولید را فراهم می‌نماید.

حسن جلایر به تازگی در گفتگویی تلویزیونی با مسعود نجفی تهیه‌کننده و کارگردان برنامه #قاب_عاشقی شبکه نسیم به ذکر روایتی خواندنی از تولید سفیر پرداخته است.

جلایر در برنامه قاب عاشقی گفت:  نود درصد کار انتخاب بازیگر با خود صالح بود و ایشان بازیگران را معرفی می‌کرد و من هم تأیید میکردم چون فکر کرده و میکنم کارگردان است که باید فیلم را بسازد. کارگردان باید کارش را بلد باشد و تهیه‌کننده فقط باید کنارش باشد و بگذارد کارش را انجام دهد.

جلایر ادامه داد: خدا خواست و به خاطر مضمون کار از زمین و آسمان برایمان کمک آمد و ازجمله یک سازمان سوارکاری که پای کار آمد و کاری کرد که همه سوارکار شدند؛ از فرامرز قریبیان تا افرندنیا و بقیه. هیچ بدلکاری برای سوارکاری نداشتیم، از نقش مثبت تا منفی همه سوارکاری می‌کردند و الحمدلله اتفاق بدی نیفتاد. قریبیان اصرار داشت که در تمام نماها خودش حضور داشته باشد و زیربار بدلکار نرفت.

تهیه‌کننده سفیر درباره همکاری با صالح گفت: فریبرز صالح وقتی به کار می افتاد دیگر صالح قبل نبود و گاهی کار دوروزه را ده روز می‌گرفت تا بهترین محصول عرضه گردد. البته گاهی از صالح عصبانی میشدم ولی به هر حال تعامل میکردیم تا کار به سرانجام برسد.

حسن جلایر با اشاره به خاطره ای از سفیر گفت: یک گله گوسفند اجاره کردیم برای برخی نماها ولی آن قدر فیلمبرداری این نماها ادامه پیدا کرد که در نهایت پول خرید دو گله را برای اجاره یک گله پرداخت کردیم.

جلایر با تاکید بر حمایت تام شهید کلاهدوز از فیلم بیان داشت: هم لطف خدا بود و هم بزرگواری شهید کلاهدوز که ما در هیچ چیز خست به خرج ندادیم و از همه امکانات، بهترین اش را به خدمت گرفتیم. استودیوی اصلی استودیوی روبیک منصوری بود و برای اعطای دستمزدها اصلا کم و کسری نداشتیم و چه به دوبلورها و چه به بازیگران هرچه خواستند دادیم‌. مثلا فقط یک قسط فرامرز قریبیان هشتاد هزار تومان بود آن هم در دهه شصت و دستمزدها سه بار تکرار شد یعنی در سه قسط.

حسن جلایر درباره انبوه هنروران حاضر در کار گفت: از شهریور ۶۰ استارت زدیم و پایان خرداد ۶۱، کار تمام شد. در نماهای یزد که عمدتا مربوط به مابعد دستگیری قیس بود، در هر سکانس پنجاه تا صد هنرور نیاز داشتیم که چون در یزد برادران افغان زیاد بودند از مدیر تدارکات خواستم از آنها استفاده کند و البته با حقوق روزانه صد تومان که از نظر معیشت هم به برادران افغان کمک شود. آنها هم با شوق می‌آمدند و کار میکردند ولی صالح چنان سختگیری میکرد که این جماعت نه شب داشتند و نه روز. در ادامه آن قدر فشار کار زیاد شد که برخی افاغنه اصلا در شهر نمی‌ماندند که مبادا دعوت به کار شوند!!

جلایر درباره چگونگی فیلمبرداری یکی از نماهای مهیج سفیر گفت: برای طراحی نمای سر زنی با شمشیر فردی کوتاه قامت پیدا کردند و سر ساختگی را روی سرش سوار کردند به طوری که او دو سر داشت و سپس حین حرکت فرار به جلو، قریبیان از پشت با شمشیر واقعی، سردیس را زد. قریبیان جایی را هم زد که فقط سه سانتیمتر فاصله داشت با سر آن فرد و اگر کمی پایین‌تر می‌زد، سر یارو بریده میشد.

حسن جلایر خاطره ای از برخورد با رهبر انقلاب را چنین طرح کرد: در اولین رونمایی فیلم در جشنواره آیت الله خامنه ای به نماهای انتهایی رسیدند یعنی نماهایی که قیس در حال سخنرانی انتهایی است. ایشان مشتاق شدند که یک بار دیگر فیلم را ببینند برای همین یک بار دیگر فیلم را به طور کامل تماشا کردند. برای نمایش دوم به ریاست جمهوری دعوت شدیم چون آیت الله خامنه ای آن موقع رئیس جمهور بودند، با من تماس گرفتند و گفتند فیلم را به ریاست جمهوری بیاور و در آن اکران هم رئیس جمهور و هم وزرا حضور داشتند. من کنار آقا نشسته بودم و ایشان خیلی از فیلم خوشش آمد.

جلایر ادامه داد: بعد از پایان نمایش گعده ای شکل گرفت و ازجمله جناب ناطق نوری هم بودند و نشستیم دور هم به گفتگو و صحبت کردیم درباره چند و چون تولید و هیچ گاه دیالوگ رفیق دوست و آقا را یادم نمیرود؛ در حال صحبت بودیم که محسن رفیق دوست جلو آمد و خطاب به آیت الله خامنه‌ای گفت آقا این فیلم را ما ساختیم که آقا هم بلافاصله خیلی صریح گفت اگر شما ساختی، برو دومی اش را هم بساز.

حسن جلایر پیرامون نماهای انتهایی گفت: برخی نماها را در برازجان و برخی نماها را در یزد گرفتیم. در یزد مسجد و عمارتی پیدا کردیم که زیر خاک پنهان بود و تازه کشف شده بود و صحنه آخر و صحنه شهادت قیس را در همان جا گرفتیم. فیلمبرداری آن نما هم به این شکل بود که به جای قیس، دوربین به پایین می‌افتاد و نمای بعد هم نمای شهادت قیس.

جلایر خاطرنشان ساخت: کاری که ریاکارانه و تصنعی باشد در دل جا نمی‌گیرد ولی خلوص فریبرز صالح و شهید کلاهدوز و همکاران باعث شد کار در دلها جا گیرد.

روایت خواندنی حسن جلایر تهیه کننده از روند تولید فیلم سفیر
روایت خواندنی حسن جلایر تهیه کننده از روند تولید فیلم سفیر




حرفهای قابل تامل چهل سال قبل فریبرز صالح⇐”سفیر” را ساختم فقط برای آن که نشان دهم در شرایط آشفته هم میشود فیلم خوب ساخت!/برای ساخت “سفیر” فقط حق ماموریت در سپاه عایدم شد و لاغیر!/وقتی تماشاگر نماهای سر بریدن و شکم پاره کردن را دوست دارد چرا در فیلم نباشد؟؟/بازیگران زن به قدر کفایت در “سفیر” بودند ولی زاویه دوربین ما طوری تنظیم شده بود که زنان در کادر دیده نشوند!/با گدایی، سی اسب برای “سفیر” فراهم کردیم و مدام نگران بودیم سیاهی‌لشکرها غیبشان نزند/هیچ گاه سینمای اسلامی نداشته‌ایم و فقط تفکرات اسلامی است که به تصویر درآمده!/پس از انقلاب، فیلم ساخته نشده بلکه مقادیری فتورمان ساخته شده و مقداری عکس متصل به حرف که سینما نیست!!/سینما در مملکت ما وضع سردرگم و آشفته‌ای دارد و بهتر است تعطیل شود/سینما برای دولت در درجه صدم اهمیت قرار دارد!/در ساختار سینمای بعد از انقلاب نهادهایی متمول به سمت فیلمسازی یورش برده‌اند ولی چون سینماگران واقعی را به کار نمی‌گیرند به جایی نمیرسند!!

سینماروزان: نزدیک به چهل سال بعد از تولید فیلم “سفیر” که نخستین فیلم سینمایی حرفه ای مرتبط با تاریخ تشیع است همچنان این فیلم با فاصله ای بعید از بسیاری فیلمها و سریالهای دیگر جزو دیدنی ترین آثار تاریخی-مذهبی بعد از انقلاب است.

به گزارش سینماروزان طرح اولیه “سفیر” از غلامعلی حدادعادل بوده و تولید آن با حمایت 15میلیون تومانی سپاه پاسداران(معادل 350هزار دلار وقت) و همراهی شخص شهید یوسف کلاهدوز صورت گرفت و فریبرز صالح هرچه در چنته داشت برای ساخت فیلم به کار گرفت.

“سفیر” فیلمی خوش ساخت و مخاطب پسند شد و در عین حال مطلوب مدیران ولی صالح بعد از تولید این فیلم جز ساخت یک فیلم سفارشی کار دیگری از پیش نبرد. در چرایی بایکوت کارگردان “سفیر” بیش از هر چیز رزومه اش در ساخت فیلم “دام نامرئی” که به سفارش ساواک ساخته شده بود نقش داشت.(اینجا را بخوانید)

حدود چهار دهه قبل و بلافاصله بعد از اکران “سفیر” فریبرز صالح کارگردان این فیلم در گفتگویی با مجله فیلم برخی آرای خود درباره سینمای بعد از انقلاب را مطرح کرده بود و عجبا که اغلب نظرات وی بعد از این همه سال همچنان قابل تامل به نظر میرسد.

فریبرز صالح با رد تصورات آنها که با صرف هزینه هنگفت به دنبال راه اندازی سینمای ایدئولوژیک بودند بیان داشت: هیچ گاه سینمای اسلامی نداشته ایم و فقط تفکرات اسلامی داشته ایم که به تصویر درآمده! سینما هیچ مرزی ندارد و هر تفکری و از جمله اسلام میتواند در آن بگنجد.

فریبرز صالح ادامه داد: پس از انقلاب هنوز فیلم ساخته نشده بلکه مقادیری فتورمان ساخته شده و مقداری عکس متصل به حرف که سینما نیست. در این ساختار نهادهایی متمول به سمت فیلمسازی یورش برده اند ولی به جایی نمیرسند چون از قبل چارچوبهایی ثابت درنظر دارند که باعث میشود سینماگران واقعی به معنای کامل کلمه به کار گرفته نشوند. در این ساختار سینماگران حرفه ای یا خیلی کم فیلم میسازند یا اصلا نمیسازند.

سردرگمی و آشفتگی سینما که همچنان بعد از سالها ادامه دارد از دیگر حرفهای قابل تامل این کارگردان بوده. به گزارش سینماروزان فریبرز صالح با نقد این سردرگمی گفت:  سینما در مملکت ما وضع سردرگم و آشفته ای دارد و بهتر است تعطیل شود تا مسئولان بنشینند و تصمیم بگیرند که اصلا میخواهند سینمایی وجود داشته باشد یا نه و اگر تمایل به وجود است خطوط و شیوه های عملی آن روشن گردد.

صالح افزود: دولت باید در عمل و نه در حرف از سینما حمایت کند. در شرایط فعلی سینما برای دولت در درجه صدم اهمیت قرار دارد چون مسائل مهمتر دیگری وجود دارد!!

بسیاری ساخت “سفیر” توسط صالح را به سبب رهایی از سایه سنگین ساخت “دام نامرئی” برای ساواک میدانند. به گزارش سینماروزان صالح بی اشاره به این مساله درباره هدف خود از ساخت “سفیر” چنین گفت: این فیلم را ساختم فقط برای آن که نشان دهم در شرایط آشفته فعلی هم میشود فیلم خوب ساخت! میخواستم یک چهره گمنام تاریخی را به وسیله فیلم معرفی کنم و درعین حال چیزی بیشتر از تکنیک و فن معمول عرضه کنم. میخواستم با ساختن این فیلم زمینه ای فراهم شود که دیگران هم دست به کار شوند!

فریبرز+صالح+پشت+صحنه+سفیر
فریبرز+صالح+پشت+صحنه+سفیر

صالح در شرح سختیهای تولید “سفیر” گفت: کمبود امکانات تولید هم من و هم تهیه کننده را فرسوده کرد. با گدایی سی اسب فراهم کردیم و مدام نگران بودیم قبل از پایان کار آنها را ازمان نگیرند. سیاهی لشکرها را با چنگ و دندان نگه داشتم و مدام دلهره این را داشتم غیبشان نزند. آنها هر شب لباسشان را درمیاوردند و به گوشه ای مینداختند و روز بعد نمیدانستند دیروز چه پوشیدند. هیچ دکوری نمیشد زد و بین دو لوکیشن ما 700کیلومتر فاصله بود. طول مدت فیلمبرداری هفت ماه و نیم بود که سه ماه و نیم آن صرف حمل و نقل شد!

یکی از اله مانهای فیلمهای ابتدای انقلاب و از جمله “سفیر” قلت استفاده از بازیگران زن بود. به گزارش سینماروزان فریبرز صالح در چرایی عدم وجود بازیگر زن حتی به شکل سیاهی لشکر در “سفیر” گفت: اتفاقا بازیگران زن به قدر کفایت بودند ولی زاویه دوربین ما طوری تنظیم شده بود که زنان در کادر دیده نشوند!

اعلان +فیلم+سفیر+فریبرز+صالح
اعلان +فیلم+سفیر+فریبرز+صالح

صالح درباره حجم بالای نماهای خشن و از جمله شکم پاره کردن و سر بریدن در “سفیر” گفت: وقتی تماشاگر چنین نماهایی را دوست دارد و در موضوع فیلم هم وجود دارد چرا در فیلم نباشد؟؟ تماشای غیرمستقیم چنین نماهایی مخاطب را راضی نمیکند و حتی آنها که تماشای چنین نماهایی را محکوم میکنند خودشان دوست دارند ببینند!

بحث درباره بودجه 15میلیونی که برای تولید فیلم صرف شده بود و اینکه چقدرش سهم صالح بوده از دیگر فرازهای گفتگو است. به گزارش سینماروزان فریبرز صالح درباره دستمزدش بابت تولید “سفیر” گفت: بنده به همراه هفت نفر دیگر و ازجمله یک مدیر تولید و یک دستیار و چهار خیاط حین تولید فیلم از سوی تلویزیون مامور خدمت در سپاه بودیم و همه مابه غیر از حقوق ماهیانه فقط حق ماموریت عایدمان شد و لاغیر!

فریبرز+صالح+پشت+صحنه+سفیر
فریبرز+صالح+پشت+صحنه+سفیر




صدای تهیه‌کننده سریال هم درآمد⇐«مختارنامه» بیش از اندازه پخش شده/بارها این مسأله را با مدیران تلویزیون هم مطرح کردم/ به جز «مختارنامه» وجدانا چیزی برای پخش در ایام‌ مناسبتی ندارند!/سالها پیش می‌خواستیم سریال «زهیر بن قین» را با فریبرز صالح بسازیم اما نشد⇔پرسش: آیا عدم تولید «زهیر بن قین» به ماجرای «دام نامرئی» و تیمسار مقربی مربوط است؟

سینماروزان: پخش مدام سریال «مختارنامه» در ماههای محرم و صفر با اعتراض تهیه کننده این سریال محمود فلاح مواجه شد.

به گزارش سینماروزان محمود فلاح درباره‌ وضعیت مجموعه‌های نمایشی در مناسبتی مثل محرم امسال به «ایسنا» گفت: متاسفانه دست سازمان صداوسیما برای ساخت و پخش آثار شاخص خیلی خالی است و همان‌طور که دیدیم امسال هم تلویزیون در ایام محرم به بازپخش «مختارنامه» و سریال‌های قدیمی بسنده کرد.

وی با اشاره به بازپخش هر ساله سریال «مختارنامه» گفت: این روزها مشغول تماشای «مختارنامه» هستم و هر بار هم این سریال را ببینم، سیر نمی‌شوم. اما واقعیت این است که این سریال بیش از اندازه پخش شده است. بارها با مسؤولان تلویزیون مطرح کردیم که فکر نمی‌کنید «مختارنامه» زیادی پخش شده است، اما با این اوصاف از هر کسی می‌پرسم بازپخش این سریال را هم می‌بینند و هنوز برای مخاطب جذابیت دارد.

این تهیه‌کننده در ادامه با بیان اینکه پس از «مختارنامه» دیگر کارهای شاخصی برای تلویزیون ساخته نشده است، افزود: اگر تلویزیون به بازپخش «مختارنامه» اقدام می‌کند، به این دلیل است که وجدانا چیزی برای پخش در ایام‌ مناسبتی ندارد.

وی یادآور شد: در تولید سریال «امام علی(ع)» مدیر کل تولید بودم و همان جا با آقای میرباقری همکاری کرده بودم. آن زمان پیشنهاد ساخت سریالی با نام «توابین» که بعدها به «مختارنامه» تغییر نام پیدا کرد را مطرح کردند.

فلاح ادامه داد: امیدوارم باز هم لطف خداوند شامل حالم شود و بتوانم از این دست سریال‌ها برای تلویزیون بسازم. اما ساخت این سریال‌ها بودجه زیادی می‌خواهد و نمی‌توان با هزینه شخصی آن را تولید کرد. از سال‌ها پیش دوست داشتم اثری درباره زندگی زهیر بن قین بسازم. حتی نویسنده و کارگردان آن نیز مرحوم فریبرز صالح بود، در ادامه رییس وقت سازمان، آقای ضرغامی با نیمی از بودجه تولید این اثر موافقت کردند اما در نهایت نشد.

عواقب «دام نامرئی»؟؟

 اینکه محمود فلاح از علاقه به همکاری با فریبرز صالح برای ساخت سریال«زهیر بن قین» گفته و اینکه علیرغم تصویب نیمی از بودجه باز هم سریال به تولید نرسیده می تواند مرتبط باشد به همان پرسشی که بعد از مرگ فریبرز صالح مطرح شد؛

پرسشی ناظر به ساخت فیلم «دام نامرئی» به سفارش سازمان امنیت طاغوت و درباره یکی از امرای ارتش به نام تیمسار مقربی توسط صالح در دوران پهلوی دوم که پاشنه آشیلی برای وی بعد از موفقیتهای فیلم «سفیر» شد و موجب گشت او علاوه بر کنار گذاشته شدن از تولید سریال «شیخ مفید» هیچ گاه نتواند درخششی همچون «سفیر» را تجربه کند. (اینجا را بخوانید)




کاشان⇐ از آن “میعادگاه خشم” تا این میعادگاه خشم

سینماژورنال: ماجراي نشست يك فيلم “هنرو تجربه” در كاشان هر چه كه باشد ، براي آنهايي كه دقيق تر به موضوع فكر مي كنند حواشي جالب توجهي را  در ذهن خود متبادر مي يابند،  حاشيه هايي مهم تر از متن كه البته جوابشان هم در  حادثه هاي تكراري سالهاي گذشته نهفته است.

به گزارش سینماژورنال نخست آن كه از سال ٧٦ كه هنرمندان  علناً به واسطه  حضور نامزدي كه سالها سكاندار امور هنري و فرهنگي كشور بود وارد كمپين هاي تبليغاتي و سياسي اين نامزد و  آن نامزد شدند تا الان كه حدود دو دهه مي گذرد در موسم  هر انتخاباتي  حوادث مشابه به  كرات رخ داده كه هر دو طرف نيز  از بار خبري تبليغاتي  ماجرا سود خود را برده و به مقصود خود نائل  آمده است.

تقسیم کار ناخودآگاه؟

گويي يك اتحاد پنهان يا  تقسيم كار ناخودآگاه في مابين طرفين در قراردادي نامكتوب اما تا حدودي مشهود بسته شده تا با اجراي نمايشي تكراري هر جناحي راضي و خرسند برداشت ها و دستاوردهاي خود را براي خبر سازي ، كمپين سازي ، جمع آوري راي و … داشته باشد و اين ماجرا نيز تا اينجا براي طرفين ماجرا بسيار خوب به  پيش رفته است ، بخصوص كه فرد مورد هجمه ، بازيگري است كه در يك فيلم به زعم کارگردان استعاري كه مورد حمايت كامل مالي يك بانك بوده نقشي فراتر از يك بازيگر داشته است؛

فيلمي كه مشاور آن  يك فرد فرهنگي مشهور از حلقه  تيوريسين هاي فرهنگي نظام بوده و تابش آفتاب حقيقت بعد از ده روز بارش بي امان برف را در ده روز سخت و طاقت فرسا كه مي تواند نمادي از ده روز  پاياني  دوره پرالتهاب و سخت مبارزه عليه رژيم شاه تلقي شود، نشان مي دهد.

فيلمي كه استعاري اگر تلقي شود به شدت مدافع انقلاب اسلامي است و از اين رو ماجراي كاشان از اين حيث براي اين بازيگر مي تواند در آن تعادل بخشي و موازنه الاكلنگي بين جناح ها كمك كند آن  هم زماني كه سازنده آن فيلم هم در مصاحبه اي خواسته بود عليرغم چيزي كه فيلمش مي گويد ژستي اپوزيسيون وارالبته  به شكلي مليح  و نه به اصطلاح گل درشت به خود بگيرد.(اینجا را بخوانید)

مشکل عقاید سیاسی است یا پوشش؟

اما دومين نكته، مدعايي است  راجع به مردم  دارالمونين كاشان و مخالفت ذاتي  شان با مصاديقي كه يك نمونه اش حضور يك بازيگر حالا ميانسال  بعد از انقلاب اسلامی با  پوشش ، در سينما و در يك جلسه پرسش و پاسخ است، چيزي كه براي فرار از  طرح عقايد سياسي اين بازيگر و جناحي كه به آن دلبسته و وابسته است ،به عنوان دليل  اصلي اين هجمه ، عناويني چون مورد تاييد نبودن پوشش او  و مواردي از اين دست ، بازگو مي شود.

از “طوقی” تا “ذبیح” و “میعادگاه خشم” همه در کاشان فیلمبرداری شد

اما نكته جالب آنكه اگر دارالمومنين يا دارالعباده  خواندن بعضي شهرها را در پهنه ايران كه كل كشور به صفت اسلامي خوانده ميشود يك نكته انحرافي در اطلاعيه مذكور  بدانيم و به نويسندگان آن بيانيه اطلاع دهيم علاوه بر كاشان، همزمان قم و اردبيل و سبزوار هم خود را پايتخت و خاستگاه شيعه در ايران مي دانند و مي خوانند، سرانجام به اين موضوع اصلي مي رسيم كه اين كاشان كه مردم مومنش امروزه تاب تحمل يك بازيگر با پوشش را در سالن سينمايشان ندارند، چهار دهه پيش كه بايد قاعدتا سنتي تر مي بوده اند در شهري زندگي مي كردند كه يك پاي ثابت  فيلمسازي براي ساخت فيلم هايي بود كه ستاره هاي سابق سينماي  پيش از انقلاب با استانداردهاي آن زمان در آنها به ايفاي نقش مشغول مي شدند.

از “طوقي” علي حاتمي تا “ذبيح” متوسلاني و “ميعادگاه خشم” سعيد مطلبي و  ده ها فيلم  ديگر ايراني كه به واسطه خلوتي شهر ، معماري فوق العاده جذاب و نزديكي اش به كوير ، تهران و اصفهان و همچنين تكرار موفقيت  تجاري فيلم هايي چون “طوقي” در كاشان فيلمبرداري شده است، حتي فيلم هاي روشنفكرانه ي آن زمان چون “آدمك” خسروهريتاش كه بيشتر از فيلم هاي جريان اصلي، خط قرمز هاي امروزين را رعايت نمي كردند و حتي از خط قرمزهاي مميزي ديروز هم مي گذشتند  در كاشان و ابيانه و … فيلمبرداري شده اند.

از “غارتگران” تا “سفیر” فریبرز صالح

همچنين مجموعه هاي بيشماري نيز از پيش از انقلاب و از زمان “غارتگران” و “سمك عيار” به اين سو در  كاشان  تصوير برداري شده كه آخرين آن به يكي از مجموعه هاي نوروزي  سه سال پيش سيما باز مي گردد و اگر اصلاً اين سابقه قابل توجه در امر فيلمسازي در اين شهر نبود بي شك بيگ پروداكشن اول انقلاب ، “سفير” فريبرز صالح به كاشان نمي رفت.

اصلاً از نيمه دوم دهه ي چهل كه آغاز رونق فيلمسازي در ايران به حساب مي آيد تا نيمه دوم دهه شصت كه مهمانسراي شريتي يا كافه شربتي در كاشان باز بود ، هر روزه تعداد بسيار زيادي از بازيگران سينما و تلويزيون و ستاره هاي مشهور  آن زمان را مي شد ، در آن محل به واسطه حضور كاري در اين شهر ديد، اتفاقي كه شايد در يك پاتوق خاص در تهران كمتر اتفاق  مي افتاد ، حال چگونه بايد پذيرفت  همين مردم ناگهان به طور خودجوش پس از ديدن اولين بازيگر در شهر خودشان اين چنين شوك شده و به هم ريخته و بر انگيخته شده اند كه كار به اينجا رسيده است؟

دستاورد تبلیغاتی برای بازیگری که به ظاهر مظلوم واقع شده

باور اين موضوع بسيار سخت است همانقدر سخت كه باور كنيم  ماجراي رخ داده براي اين بازيگر براي او دستاورد تبليغاتي ويژه آن هم در آستانه انتخابات نداشته باشد.




“دام نامرئي” تيمسار مقربي؛ علت اصلي به حاشيه راندن كارگردان “سفير”؟!

سینماژورنال: با درگذشت فريبرز صالح اين سوال بيش از  پيش در اذهان مخاطبان سينماي ايران دوباره  زنده شد كه چرا فيلمسازي چون صالح كه در سال ٦١ مي تواند فيلمي چون “سفير” را با امكانات و بضاعت هاي آن روز سينما بسازد ديگر در طي دهه هاي بعد عليرغم قوت جسماني و سلامت بدني و فكري خانه نشين مي‌شود و بعد از ماجراي كنار گذاشتنش از سريال  “شيخ مفيد” و گماردن دستيارش به جاي او ديگر در تلويزيون و سينما نتوانست كاري انجام داده و تجربياتي معدود را در سيماي شهرستانها آن هم لابد براي اينكه از حرفه اش دور نماند از سرگذراند.

به گزارش سینماژورنال به راستي آن آغاز شكوهمند چرا به اين اعتزال و يا اعراض خودخواسته صالح از بودن در عرصه سينما انجاميد؟ چرا فيلمسازي كه وقتي “سفير” را مي ساخت و با جلوه هاي ويژه ميداني اش كه با آن امكانات اندك آن زماني فراهم آمده بود زبان تماشاگر را به تحسين فيلم باز ميكرد خود دو طي سه دهه بعد زبان از سخن عامدانه فرو بست و هيچ نساخت؟!

آن هم وقتي فيلم فاخرسازان و تاريخي مذهبي سازان امروز ، زماني  كه او فيلم “سفير” را  در بهترين شكل ممكن آن زمان اجرا و پرداخت كرده بود هنوز دوربين فيلمبرداري را از نزديك نديده بودند؟

حسادت همکاران به کارگردانی که کارش را درست انجام داده بود
حالا كه فريبرز صالح از ميان همكارانش رخت بر بسته شايد بتوان راحت تر درباره شنیده های مرتبط با اين كنار گذاشته شدن يا كنار كشيدن صحبت كرد؛ چيزي كه تا زمان حيات وي صحبت درباره آن كار عبثي مي نمود كه اگر ميخواست خود در آن باره صحبت مي كرد.

حقيقت آنكه فريبرز صالح در سالهاي آغاز انقلاب اسلامی و شكل گيري دوباره سينما محسود همكاران خود واقع شد.

“سفير” فيلم استانداردي با داستان پردازي محكم و مضموني عاشورايي بود كه ناگهان نام صالح را به عنوان تكنسيني كه در اروپا دوره كارگرداني ديده و سالها مدير دوبلاژ بوده ، در قامت فيلمسازي كه بلد كار است و در مضمون مورد علاقه سفارش دهنده دولتي اش هم دخل و تصرفي نمي كند و پاي هيچ دار و دسته سياسي فعال آن روزها را به مضمون تاريخي اش باز نمي كند، بر سر زبان ها افتاد و همين باعث آن شد كه یکی دو فيلمساز مطرح  پيش از انقلاب كه سابقه مديريت دولتي در دوران جدید را هم داشتند و گذشته فيلمسازي شان در رژيم شاه معترضانه مي نمود  زبان به اعتراض بگشايند كه چرا بايد در به روال گذشته بچرخد و سازنده “دام نامرئي” اين بار براي يك نهاد انقلابي فيلمي پر هزينه بسازد؟!

“دام نامرئی” پیش روی فریبرز صالح

اما ماجرای “دام نامرئي” كه دامي نامرئي براي به حاشيه رانده شدن صالح شد چیست؟ “دام نامرئي” فيلمي بود كه صالح در تلويزيون پيش از انقلاب ساخته بود و گویا سفارش دهنده اصلی تولید فیلم، شاخه ای از سازمان امنیت آن زمان بود؛ فيلمي كه داستانش به يك  پرونده واقعي باز مي گشت.

داستان جاسوسي يكي از امراي ارتش به نام تيمسار مقربي كه همكار سازمان اطلاعات اتحاد جماهير شوروي (كا.گ.ب)بود و درست در لحظه مخابره بخشي از اطلاعات به روسها در دام ماموان اطلاعاتي ايران مي افتد و رازش برملا مي شود، تيمسار مقربي اعدام مي شود.

سازمان امنيت طاغوت به خیال خود با سفارش ساخت اين فيلم هم مي خواست خودي نشان داده و خود را در قياس با فعاليت سازمان هاي مشابه برتر جلوه دهد و هم از طريق ديدن اين فيلم به كاركنان خود آموزش دهد اما زهی خیال باطل که این تبلیغات دروغین نه تنها برایش سودی نداشت که به ضرر کارگردان اثر هم تمام شد.

هر چه بود “سفیر” فقط یک سفارش نبود

اين فيلم را فريبرز صالح مي سازد و البته که همین برایش گافی میشود تا علیرغم تلاش برای تغییر مسیر و همگامی با انقلاب در “سفیر” وی در نهایت با كنار رفتن مديراني كه به صداقت و سلامت كاري او اعتماد داشتند و شهادت برخي ديگر چون شهيد كلاهدوز که گویا از تولیدکنندگان اولیه “سفیر” بود، نتواند در شكل گيري سينمايي كه بنياد فارابي آن را پايه گزاري مي كند، با حضور مديران جديد فعاليت و حضور لازم را داشته باشد.

 هر چه شد و هر چه گذشت نمي توان كتمان كرد كه او “سفير” را به عنوان تنها يك سفارش نساخته بود كه اگر اينطور بود هرگز  بر دل مخاطبان آنگونه نمي نشست كه بعد سه دهه  نماهاي بيشماري از فيلم يادشان مانده باشد و ملودي موسيقي اش به گوششان آشنا مانده و شعرش را زير لب زمزمه كنند: بيا اي تكسوار جاده عشق/ رهاكن از بندهامان/بتاب اي چشمه خورشيد خونرنگ/رها كن زين شب تيره، رهامان




آلودگی هوا خالق “سفیر” را به کام مرگ برد!+عکس

سینماژورنال: فریبرز صالح، کارگردان فیلم ماندگار «سفیر» درگذشت.

به گزارش سینماژورنال آیدین صالح، فرزند این کارگردان فقید، در گفت‌وگو با “ایسنا” با اشاره به درگذشت پدرش به علت آلودگی هوا اظهار کرد: پدرم که سال‌ها ساکن شهری در شمال کشور بود، در مراجعت به تهران به‌دلیل هوای بد دچار مشکل تنفسی شد و صبح امروز در بیمارستان درگذشت.

اسماعیل فریبرز صالح متولد 1323 در تهران، فعالیت سینمایی را از سال ۱۳۴۷ با بازی در فیلم «کشتی نوح» به کارگردانی خسرو پرویزی آغاز کرد و مدتی نیز به کار دوبله‌ی فیلم مشغول بود.

او در سال ۱۳۴۹ به انگلستان رفت و در زمینه سینما مطالعه و تحصیل کرد و در سال ۱۳۵۱ به ایران بازگشت و با ساختن فیلم کوتاه «کتیبه» در سال ۱۳۵۳ در تلویزیون ملی ایران مشغول به کار شد.

صالح در سال 1361 «سفیر» را به‌عنوان اولین فیلم سینمایی‌اش کارگردانی کرد که این فیلم از اولین تجربه‌های مهم سینمای ایران در پرداختن به‌ تاریخ اسلام و یکی از ماجراهای منتهی به‌ عاشورای حسینی محسوب می‌شود و هنوز هم به‌عنوان یکی از ماندگارترین آثار سینمای ایران در این حوزه به‌شمار می‌آید که با امکانات اوایل انقلاب به خوبی به تصویر کشیده شد.

این کارگردان درباره ساخت «سفیر» که در اولین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت و مورد توجه مهمانان خارجی قرار گرفت گفته بود: ساخت این فیلم تیری در تاریکی نبود، بلکه پدیده‌ای روشن بود که در یک برهه‌ی خاص به‌ زایش رسیده بود و لازم و ضروری و بجا می‌نمود که ماحصلی مثبت و معنوی داشته باشد.

او که بعد از ساخت «سفیر» دیگر این نوع تجربه را تکرار نکرد و فقط دو فیلم «مرگ پلنگ» (1368) و «شیخ مفید» (1374) را ساخت، اظهار کرده بود: ساخت فیلم‌هایی مانند «سفیر» به‌دلیل هزینه سنگینش باید متقاضی‌ داشته باشد. ضمن این‌که معتقدم این‌گونه آثار یا نباید ساخته شود یا اگر ساخته می‌شود، باید در شأن شخصیتی باشد که به آن پرداخته می‌شود.

فریبرز صالح که در سال‌های آخر زندگی، دور از هیاهوی پایتخت در شمال کشور زندگی می‌کرد، در آخرین گفت‌وگویش، از آماده بودن فیلمنامه‌ای درباره یکی از یاران امام حسین (ع) خبر داده بود و با امیدواری از فراهم شدن شرایط تولیدش گفته بود: سال‌ها پیش به سفارش آقای ضرغامی که علاقه‌مند بود کار درخور توجهی مانند «سفیر» ساخته شود، فیلمنامه «روز بعد» را درباره «زهیر بن قین» یکی از 72 نفر از یاران امام حسین (ع) نوشتم و در حالی که کد تولید سیما فیلم را نیز گرفته بود، اما به نتیجه نرسید. این شخصیت در ابتدا از مخالفان بود، اما در نهایت به یاران و مریدان امام پیوست و در ظهر عاشورا به شهادت رسید. معتقدم اگر شرایط ساخت این فیلم فراهم شود، اثر خوبی مرتبط با موضوع عاشورا و بسیار بهتر از «سفیر» خواهد شد.

فریبرز صالح و فرامرز قریبیان در پشت صحنه "سفیر"
فریبرز صالح و فرامرز قریبیان در پشت صحنه “سفیر”