1

قابل توجه شورای صنفی نمایش؛ این فیلم نه کمدی است و نه مبتذل اما روزی ۷۰ میلیون می‌فروشد

سینماژورنال: تازه ترین محصول سینمایی علیرضا رئیسیان به مانند دیگر آثار او درونمایه ای اجتماعی دارد و البته با محوریت ارتباطات زوجین بنا شده است.

به گزارش سینماژورنال این فیلم کمترین بار طنزی ندارد و بازیگران اصلی آن از شهاب حسینی و لیلا حاتمی گرفته تا فرهاد اصلانی و بیتا فرهی نیز هیچ ربطی به سینمای کلیشه شده طنزآلود ندارند.

با این حال این فیلم در مدت ده روزی که از اکران آن می گذرد توانسته به طور متوسط روزی 70 میلیون تومان فروش داشته باشد و تا اینجای کار فروش کل آن به 700 میلیون تومان برسد.

“دوران عاشقی” در روزهای اخیر در پردیسهای سینمایی مختلف تهران و از جمله پردیس کوروش و آزادی به سانس فوق العاده رسیده است!

عطش مخاطب برای تماشای فیلمهای تازه و محترم

به نظر می رسد یکی از اصلی ترین دلایل فروش بالای “دوران عاشقی” تشنگی مخاطب برای تماشای فیلمهای به روز و کمی محترمانه تر از ابتذالی است که در برخی کمدی ها به تماشا گذاشته می شود.
“دوران عاشقی” شاید بلحاظ درونمایه آن که ماجرای خیانتهای زناشویی را روایت می کند بدعت نداشته باشد اما به هر حال مروری هرچند اجمالی از اوضاع و احوال اجتماع امروز ایران که در آن یک نخبه ریاضی از بازار ارز سردرمی آورد به اندازه کافی مطلوب مخاطبان روزگار ما هست.
فروش بالای “دوران عاشقی” این اندرز را پیش روی شورای صنفی نمایش قرار می دهد که اگر سبد اکران را متنوعتر کنند و رقبای قدرتمندی را وارد دایره تکراری فعلی کنند مطمئنا سینماها نیز رونق بهتری خواهند یافت.



باز هم رضا عطاران، باز هم سرویس بهداشتی؛ این بار رودرو با پرستار تیمارستان!

سینماژورنال: سعید اقاخانی بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون شب گذشته مهمان “خندوانه” بود و در این برنامه به ذکر خاطراتی از زندگیش پرداخت.

سعید آقاخانی در “خندوانه” از این گفت که در دوران دانشجویی با فرهاد اصلانی هم اتاق بوده اما با رضا عطاران نیز همدانشگاهی بوده و البته به همین علت خوابگاهشان یکی بوده است.

جالبترین بخش “خندوانه” دیشب جایی بود که آقاخانی خاطره ای را از عطاران در دوران دانشجویی تعریف کرد و عجبا که در این خاطره نگاری باز هم این دستشویی یعنی عنصر ثابت خلق کمدی در بسیاری از آثار عطاران است که وجود دارد؛ البته اینجا بجای “آفتابه” با “مسواک” طرفیم!

هم اتاقی عطاران دیوانه شده بود

آقاخانی که این روزها “خداحافظی طولانی” را روی پرده دارد با اشاره به بیست سال قبل و دوران دانشجویی گفت: یک شب تعدادی از دانشجویان در را روی یکی از هم اتاقی‌هایشان قفل کرده بودند و او هم داد و بیداد می‌کرد. آن‌ها معتقد بودند که هم اتاقی شان دیوانه شده و به همین خاطر به تیمارستان هم زنگ زده بودند تا کادر پزشکی برای بردن بیمار به خوابگاه بفرستد.

عطاران مسواک به دهان از دستشویی خارج شد…

او ادامه داد: این ماجرا حدود 20 دقیقه طول کشید و ما هم هر کدام به اتاق‌هایمان برگشتیم تا این که آمبولانس آمد و پرستاران هم به داخل راهرو خوایگاه آمدند، در همین حین رضا عطاران هم از دستشویی خوابگاه بیرون آمد و مسواک هم دستش بود، سر و وضع رضا عطاران طوری بود که یک هو پرستاران به او گفتند که آقا از جات تکان نخور. عطاران هم جواب داد که بابا من نیستم که یکی دیگه‌اس.

کاش به تیمارستان می بردندش

در اینجای گفتگو رامبد جوان به شوخی گفت که خوب شد رضا را نگرفتند، اما آقاخانی هم جواب داد: کاش می‌گرفتنش و به تیمارستان می بردند.




“دوران عاشقی” در اولین شب نمایش به سانس فوق‌العاده رسید

سینماژورنال: فیلم سینمایی «دوران عاشقی» به کارگردانی علیرضا رئیسیان در اولین روز اکران خود بدون داشتن تبلیغات سطح شهر، توانست به حدنصاب بی‌سابقه نمایش فوق‌العاده در پردیس سینمایی کوروش دست پیدا کند.

به گزارش سینماژورنال فیلم سینمایی «دوران عاشقی» Time to Love آخرین ساخته علیرضا رئیسیان و با بازی «لیلا حاتمی»، «شهاب حسینی»، «فرهاد اصلانی»، «پرویز پورحسینی» و «بیتا فرهی» با معرفی «مینا وحید» دیروز چهارشنبه 7 مردادماه جاری در اکران سراسری و عمومی خود، در سینماهای تهران و شهرهای مختلف کشور روی پرده رفت و در اولین روز اکران خود، بدون داشتن تبلیغات سطح شهر، توانست به حدنصاب بی‌سابقه نمایش فوق‌العاده در پردیس سینمایی کوروش تهران دست پیدا کند.

این مسئله در حالتی اتفاق افتاد که در چند سال گذشته، تنها فیلم‌های کمدی می‌توانستند شروع خوبی داشته باشند و فیلم‌هایی که جدی‌تر بودند و نوعی درام سنگین در آنها جاری بود نمی‌توانستند در اولین روز نمایش خود به سانس فوق‌العاده برسند.

دیروز همچنین سینماهای نمایش‌دهنده فیلم «دوران عاشقی» در سطح شهر تهران از وضعیت بسیار خوبی برخوردار بودند و پیش‌بینی یک اکران فوق‌العاده را برای این فیلم نوید می‌دهند.

در این فیلم همچنین؛ نسیم ادبی، سوگل قلاتیان، داریوش فائزی، لی‌لی فرهادپور، شینا هادیان، عرشیا خلج، پارسا رئیسیان، عاطفه للهی و سیامک مرندی به ایفای نقش پرداخته‌اند.

اکران سراسری و عمومی فیلم سینمایی «دوران عاشقی» از روز چهارشنبه 7 مردادماه جاری در سینماهای تهران، همچون؛ پردیس سینمایی کوروش، پردیس سینمایی آزادی، پردیس سینمایی ملت، زندگانی، فرهنگ، جوان، اریکه ایرانیان، چهارسو و ده سینمای دیگر پایتخت و همچنین در 70 سینمای سراسر کشور آغاز شده است و مردم برای دیدن این فیلم و خرید آنلاین بلیط و رزروآن می‌توانند به سایت «سینما تیکت» به آدرس اینترنتی www.cinematicket.org مراجعه کنند.

فیلم سینمایی «دوران عاشقی» توسط شرکت پخش بین‌المللی فیلمیران با مدیریت «علي سرتيپي» هم اکنون در سینماهای تهران و شهرهای مختلف کشور در حال اکران است.




ماجرای دستبند سبزی که کار دست فرهاد اصلانی داد

سینماژورنال: فرهاد اصلانی این روزها به شمایل درجه یک بازیگری در سینمای ایران بدل شده است.

به گزارش سینماژورنال اصلانی در اکران رمضان “عصر یخبندان” را روی پرده داشت و این روزها هم با “دوران عاشقی” به سینماها آمده است.

این بازیگر متولد بیجار کردستان در یکی از تازه ترین گفتگوهایش به هنگام صحبت درباره فیلمی به نام “شاخ به شاخ” که به تازگی به شبکه خانگی عرضه شده(اینجا را بخوانید) درباره ماجرای تغییر پایان بندی این فیلم به دلیل استفاده از یک دستبند سبز توضیح داده است.

فرهاد اصلانی در این گفتگو با اشاره به اینکه در ابتدا اصرار داشته اند فضای این فیلم شیرین شود به “فیلم” می گوید: مدیران وقت سیما اصرار داشتند آن فیلم چون در نیمه شعبان به نمایش درخواهد آمد شیرین شود؛ میخواستند بازیگران ضعیف برخی طنزهای نود شبی را وارد کنند که تن ندادیم.

تغییر سکانس پایانی

وی ادامه می دهد: ضبط شروع شد و رسیدیم به سکانس پایانی که در آن من پس از 24 ساعت خماری موادی بدست آورده بودم و میخواستم بروم پشت بام مصرف کنم. پیشنهاد کردم برادرم بیاید و بگوید رفته جمکران برایم دعا کرده و به دستم مچ بند سبزی که از جمکران آورده ببندد و من هم پیرو آن اتفاق و پس از پی بردن به پاکی 24 ساعته، مواد را از پشت بام با همان دستی که مچ بند به آن بسته شده بود پرتاب کنم.

فرهاد اصلانی می افزاید: با این پایان بندی کار مناسب پخش در نیمه شعبان هم می شد اما زد و این وسط وقایع سال 88 رخ داد و آن سکانس را درآوردند و هنوز هم بدون آن پخشش می کنند.




از فرهاد اصلانی تا بیتا فرهی در پردیس کوروش+عکس

سینماژورنال: نمایش افتتاحیه فیلم سینمایی «دوران عاشقی» به کارگردانی علیرضا رئیسیان با حضور بازیگران و عوامل اصلی این فیلم، در پردیس سینمایی کوروش تهران برگزار شد.

به گزارش سینماژورنال نمایش افتتاحیه فیلم سینمایی «دوران عاشقی» Time to Love آخرین ساخته «علیرضا رئیسیان» با حضور این کارگردان سینمای ایران، «علي سرتيپي» مدیرعامل شرکت پخش فیلمیران و پخش‌کننده این فیلم، تعدادی از بازیگران این فیلم از جمله؛ فرهاد اصلانی، بیتا فرهی و مینا وحید و عوامل اصلی این فیلم همچون؛ مجید میرفخرایی، علیرضا برازنده، رؤیا محقق، مهسا محب‌علي، ستار اورکی و مجید کریمی و تعداد دیگری از بازیگران این فیلم از جمله  نسیم ادبی، سوگل قلاتیان، داریوش فائزی، لی‌لی فرهادپور، شینا هادیان، عرشیا خلج، پارسا رئیسیان و عاطفه للهی، تعدادی از بازیگران و هنرمندان سرشناس سینمای ایران و همچنین تعداد زیادی از عکاسان، خبرنگاران و روزنامه‌نگاران در ساعت 9 دوشنبه شب 5 مردادماه جاری در سالن اصلی پردیس سینمایی کوروش در تهران برگزار شد.

در این مراسم افتتاحیه، همچنین تعدادی از هنرمندان سینمای کشور از جمله حسین جعفریان، سید ضیاء هاشمی، منصور لشکری قوچانی، دکتر مجید پازوکی، ناهید تیموری، مسعود فروتن، میلاد کی‌مرام، علیرضا علویان، سمیه نجومی، شهرام شاه‌حسینی، محسن کیایی، نیکی مظفری، سحر عبداللهی، سید علی هاشمی، ندا آصف و ثنا حاجی زاده حضور داشتند.

فیلم سینمایی «دوران عاشقی» از فردا چهارشنبه 7 مردادماه جاری در اکران سراسری و عمومی خود، در سینماهای تهران، همچون؛ پردیس سینمایی کوروش، پردیس سینمایی آزادی، پردیس سینمایی ملت، زندگانی، فرهنگ، جوان، اریکه ایرانیان، چهارسو و ده سینمای دیگر پایتخت و همچنین در 70 سینمای سراسر کشور روی پرده خواهد رفت.

دوران عاشقی
عوامل فیلم سینمایی “دوران عاشقی”



محمدصادق کوشکی: اعتراض چند مداح نباید خللی به اکران وارد کند/اگر چهره ابوالفضل(ع) به نمایش درنیاید، نمایش “رستاخیز” مشکلی ایجاد نخواهد کرد

سینماژورنال: آنها که اتفاقات سینمایی چند سال اخیر را مرور کرده اند حتما یادشان است که سه سال قبل و به هنگام اکران آثاری چون “خصوصی”، “گشت ارشاد” و “من مادر هستم” چه حواشی عجیب و غریبی گریبان رییس قبلی سازمان سینمایی را گرفت.

به گزارش سینماژورنال در آن هنگام از جمله نامهایی که به عنوان منتقد فرهنگی در نقد این فیلمها اظهارنظر می کرد محمدصادق کوشکی استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران بود؛

همان انتقادات بود که فشار زیادی را به صاحبان این آثار وارد کرد و باعث شد کارگردانان دو فیلم “گشت ارشاد” و “خصوصی” وقتی فیلمهای بعدی خود را می سازند با قرار دادن  کاراکترهایی به نام “کوشکی” در فیلمهایشان گلایه های خود را از این منتقد اعلام کنند.

کوشکی در دو سالی که از عمر دولت جدید می گذرد کمتر پیش آمده که درباره مسائل سینمایی کشور ورود کند با این حال وی در یک مورد تازه یادداشتی را به بهانه توقیف “رستاخیز” احمدرضا درویش برای “جوان” نگاشته است و در این یادداشت از یک سو به صراحت بیان کرده است که اعتراض چند مداح نباید خللی را به اکران وارد کند و از طرف دیگر گفته اگر تصاویری که از حضرت ابوالفضل(ع) در فیلم می بینیم به گونه ای اصلاح شود که چهره ایشان دیده نشود امکان اکران فیلم فراهم است.

سینماژورنال متن کامل یادداشت کوشکی را ارائه می دهد:

فيلم ديني چه بايد باشد؟

از آنجايي كه ما الگوي عمومي و دقيقي در خصوص سينماي ديني نداريم و هنوز در حال تجربه كردن هستيم، طبيعي است كه در مسير توليد فيلم‌هايي كه بتوانند مصداق سينماي ديني باشند، دچار ابهامات بسيار مي‌شويم، اينكه اصلاً آيا سينما مي‌تواند ديني باشد يا خير، هنوز براي ما يك ابهام است. برخي معتقد هستند كه آري و بعضي بر اين باورند كه خير. پرسش ديگر اينكه فيلم ديني چه بايد باشد؟ اينكه فيلم ديني صرفاً بايد در خصوص تاريخ زندگي چهره‌هاي مقدس باشد يا هر فيلمي كه مفاهيم ديني را عرضه مي‌كند، لقب سينماي ديني را مي‌گيرد؟
زماني كه در عرصه‌هاي كلي هنوز ابهام داريم و راه نرفته در برابرمان هست، در موارد جزئي‌تر و تكنيكي مانند نشان دادن تصاوير مقدسات جامعه هم دچار اختلاف‌نظر هستيم و طبيعي است كه اقشاري از جامعه ممكن است با نمايش دادن چهره افراد مقدس دين ما مشكل داشته باشند و عده‌اي ديگر نه. اين مسئله در حوزه مسائل شرعي هم وجود دارد مانند اختلاف فتواي مراجع تقليد و اين اختلاف‌نظر‌ها اتفاق تازه‌اي نيست.

احترام مصطفی عقاد به شیعیان
نكته بعدي اين است كه چون ما در ابتداي مسير سينماي ديني هستيم بايد سعي كنيم برآيندها را محاسبه كنيم، مثلاً مي‌بينيم برخي از افراد جامعه مشكلي با نمايش دادن چهره مقدسان ديني ما ندارند و بعضي ديگر مشكل دارند كه در اين ميان احتياط ايجاد مي‌كند كه برآيند را در نظر بگيريم.

تجربه سينماگران موفق حوزه ديني در طول تاريخ نشان مي‌دهد كه مي‌شود بدون نمايش چهره افراد مقدس ديني، مفاهيم دين را منتقل كرد. به عنوان مثال در يكي از ماندگارترين آثار سينماي ديني، فيلم “محمد رسول‌الله” با اينكه با نگاه اهل سنت ساخته شده اما با همين شيوه عمل به احتياط سعي كرده است كه چهره مقدسان شيعيان را نشان ندهد.

به عنوان مثال حضرت امير‌المؤمنين(ع) براي اهل سنت يكي از اصحاب پيامبر(ص) است و از چهره‌هاي خيلي مقدس به حساب نمي‌آمد اما كارگردان فيلم “محمد رسول‌الله(ص)” در اقدامي معقول از آنجايي كه شيعيان حضرت علي(ع) را به عنوان يك چهره مقدس قطعي مي‌دانستند، از نمايش دادن تصوير ايشان خودداري كرد و به همين دليل عملاً يكي از دلايل محبوبيت اين كارگردان و اين فيلم در جهان اسلام، عمل به احتياط اين كارگردان بود كه احساسات هيچ بخشي از جهان اسلام را جريحه‌دار نكرد.

اگر کارگردان “رستاخیز” احتیاط می کرد بهتر بود
اگر در جامعه ما هم از ميان فيلمسازان كساني قصد دارند كه به اين عرصه خطير و حساس قدم بگذارند، طبيعتاً عمل به احتياط اتفاق معقولي است. ما مي‌دانيم كه در ميان مراجع شايد تنها يكي، دو نفر با نشان دادن چهره حضرت ابوالفضل(ع) مخالف بودند اما اگر كارگردان “رستاخیز” عمل به احتياط مي‌كرد و از تكنيك‌هاي سينمايي رايج براي نشان دادن كاراكتر آن حضرت، بدون نمايان شدن چهره‌اش بهره مي‌برد، بهتر بود؛ مانند اتفاقي كه در آثاري مانند “امام علي(ع)” و “محمد رسول‌الله” اتفاق افتاد و در “مختارنامه” هم تكرار شد و اگر كارگردان “رستاخيز” هم از اين شيوه‌ها استفاده مي‌كرد، شايد هيچ تنش و اختلافي ايجاد نمي‌شد.

اعتراض چند مداح نباید خللی به اکران وارد کند اما اعتراض مراجع باید لحاظ شود
در جريان اعتراضات هم زماني كه چند مداح به مسئله‌اي اعتراض دارند، اين مسئله نبايد خللي در جريان اكران فيلم ايجاد كند، اما زماني كه مراجع تقليد به اين مسئله ايرادي وارد مي‌كنند، لازم است كه احترام آن مراجع حفظ شود كما اينكه آن مراجع با ساخت فيلم مخالفت نكرده‌اند و تنها با نمايش دادن چهره‌هاي مقدس در آن مشكل دارند.

اگر چهره ابوالفضل(ع) به نمایش درنیابد اکران فیلم مشکلی ایجاد نخواهد کرد

هنوز هم مشكلي به وجود نيامده و اگر صحنه‌هايي كه چهره حضرت ابوالفضل(ع) مستقيماً به نمايش در مي‌آيد، با استفاده از تكنيك‌هاي خاص سينمايي به گونه‌اي بدل شود كه چهره آن بزرگوار به نمايش در نيايد، مشكلي ايجاد نخواهد شد كما اينكه در سريال “امام علي(ع)” ما ديديم كه كاراكتر امام علي(ع) به صورت كمرنگ با بازي مهدي فتحي به نمايش درمي‌آمد كه اكثريت افراد جامعه پسنديدند و مشكلي هم ايجاد نشد.




تماشای فیلم با تخفیف ۵۰درصدی برای دارندگان کارت پستال رادان!+عکس

سینماژورنال: تازه ترین فیلمی که از بهرام رادان اکران شده است درامی است به نام “عصر یخبندان”؛ فیلمی به کارگردانی مصطفی کیایی و تهیه کنندگی منصور لشکری قوچانی.

به گزارش سینماژورنال طی ابتکاری که تهیه کننده این فیلم و مدیریت سینما استقلال انجام داده اند از چهارشنبه هفته جاری تمامی مخاطبانی که برای تماشای “عصر یخبندان” این سینما را انتخاب می کنند یک کارت پستال هدیه می گیرند.

کارت پستالی که یک طرف آن تصویری تمام قد از بهرام رادان به چشم می خورد و در طرف دیگر آن تصاویری از بازیگران “عصر یخبندان”.

دارندگان این کارت پستال با هدیه دادن آن به دوستان خویش این شانس را برای آنها فراهم می کنند که بتوانند در کنار یک نفر همراه خود به صورت نیم بها به تماشای “عصر یخبندان” بپردازند.

یعنی با یک کارت پستال دو نفر با قیمت یک بلیت فیلم را تماشا خواهند کرد.

کارت هدیه "عصر یخبندان"
کارت هدیه “عصر یخبندان”
کارت هدیه "عصر یخبندان"
کارت هدیه “عصر یخبندان”



مهتاب کرامتی: کارگردانهای ما در پایان باز غرق شده‌اند!/از نیمه‌های “عصر یخبندان” حس کردم حالم بد است

سینماژورنال: مهتاب كرامتي در فيلم “عصر يخبندان” يكي از نقش‌هاي سخت خود را ايفا كرده است.

به گزارش سینماژورنال او در نقش زن معتاد به شيشه، كانون خانواده خود را دستخوش فروپاشيدگي مي‌كند و تبعات اين معضل اجتماعي را به تصوير مي‌كشد. فرازوفرودهاي حسي‌اش در رفتار و چهره، تماشاگر را با خود همراه مي‌كند.

فرانک آرتا در “شرق” با او به‌خاطر ايفاي نقش “منيره” در “عصر یخبندان” به گفت‌وگو نشسته است.

مهتاب کرامتی در ابتدای گفتگو به انتقاد از برخی فیلمسازان ایرانی پرداخته است که در پایان باز غرق شده اند و سنت داستان گویی برای مخاطبان را فراموش کرده اند.

کرامتی که در “عصر یخبندان” در نقش یک زن معتاد ایفای نقش کرده در جایی از گفتگو هم به این مساله اشاره کرده که درگیری در نقش باعث شده بود بلحاظ جسمی از میانه های فیلم به بعد وضعیت نامناسبی را تجربه کند.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی کرامتی را ارائه می دهد:

  دلیلتان برای بازی و حضور در فیلم عصر یخبندان چه بود؟
شما با دغدغه‌های من در انتخاب نقش، فیلم و فیلم‌نامه آشنا هستید. حتما می‌دانید سلیقه و گرایش من به فیلم‌های خاص و هنری‌تر است. یعنی فیلمی که حرفی برای گفتن داشته باشد که حتی ممکن است مخاطبان کمتری را دربر بگیرد. ولی برای ماندگاری در سینما، یک بازیگر باید تماشاگر، اقتصاد سینما و خیلی چیزها را در نظر بگیرد. ضمن اینکه در این سال‌ها فیلم‌نامه‌ها و کارگردان‌های ما در یک‌سری فیلم‌ها غرق شده‌اند که اگر بخواهیم به‌طورمثال داستان آن را در یک خط تعریف کنیم شاید نتوانیم؛ داستان‌هایی با پایان‌های باز که در نهایت مخاطب را سرگشته می‌کند. و وقتی مخاطب از شما می‌پرسد که سرانجام و پایان این فیلم چه شد؟ پاسخ درخوری نخواهیم داشت. البته مطلق به این قضیه نگاه نمی‌کنم. تا جایی ممکن است این سبک و شکل کار جذابیت هم داشته باشد. اما گاهی می‌بینیم خود کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس هم نمی‌دانند که چگونه پایان فیلم را به اتمام برسانند! شاید یکی از دلایلش به‌خاطر برخی مسائل ممیزی باشد و… ولی اینها می‌تواند فیلمی را به تصویر بکشد که درنهایت تماشاگر را خسته کند. بنابراین فکر می‌کنم سینمای ما به مرحله‌ای رسیده است که نیاز به داستان دارد. مخاطب ما می‌خواهد داستان بشنود. می‌خواهد با فیلمی روبه‌رو شود که ابتدا و انتهاي قصه، جذابیت داشته باشد و وقتی از سینما بیرون می‌آید احساس نکند که دچار پوچی شده، فریب خورده یا وقتش تلف شده است. با این نگاه من به فیلم عصر یخبندان نگاه کردم. فکر می‌کنم مصطفی کیایی بلد است داستان بگوید و دغدغه‌های اجتماعی را در درون فیلم خود مطرح کند و هم‌زمان به مخاطب هم فکر می‌کند. این به نظر من هنر می‌خواهد. خوشبختانه مصطفی کیایی رگ خواب سینمای ایران و مخاطبان را یاد گرفته است. الان نام او برندی است که تماشاگران دوست دارند فیلم‌های او را ببینند. هرچند تا امروز فیلم‌های زیادی نساخته، اما همین تعداد فیلم، داستان دارند و تماشاگر می‌داند با چه فیلمی طرف است. به نظر من همین داستان‌گویی امتیاز ویژه‌ای است که فیلم‌های ایشان دارند.
  از همان ابتدا نقش منیره را به شما پیشنهاد دادند؟
پیش از آن من فقط آقای کیایی را یک‌بار در تئاتر دیده بودم ولی از قبل فیلم‌هایشان را دیده بودم و با کارهایشان آشنایی داشتم. وقتی فیلم‌نامه به من پیشنهاد شد دلم می‌خواست نقشی که به من پیشنهاد می‌شود مورد قبول من باشد. اما در ابتدا ایشان درباره نقش چیزی به من نگفتند. گفتند شما فقط فیلم‌نامه را بخوانید و بعد با هم صحبت می‌کنیم. من عادت دارم زمانی که فیلم‌نامه را می‌خوانم، یک‌بار به‌طور کامل فقط روی داستان و تمام شخصیت‌ها متمرکز می‌شوم. چون خیلی از مواقع وقتی فیلم‌نامه را می‌فرستند، می‌گویند به فلان نقش خاص توجه ویژه داشته باشید. ولی در مورد این فیلم‌نامه این‌طور نشد.
  پیچیدگی روابط داستان و شخصیت‌ها شما را سرگردان نکرد؟
ابدا. بعد از مدت‌ها فیلم‌نامه‌ای می‌خواندم که احساس خوبی نسبت به آن داشتم. ضمن اینکه برایم مهم بود در فیلمی پربازیگر ببینم برای من چه نقشی در نظر گرفته شده است و سایر همکاران و بازیگران چه کسانی هستند. روز اولی که به دفتر تولید رفتم، تخته‌ سفیدی روی دیوار نصب بود و اسم تمامی شخصیت‌ها را روی آن نوشته بودند و تقریبا جلو تمام کاراکترها خالی بود و با خودم گفتم که چقدر بازیگر در این فیلم وجود دارد و چقدر سخت است انتخاب تک‌تک آنها.
  انتخاب بازیگران کار سختی بود؟
بله. سخت است که شما بخواهید برای تمام این شخصیت‌ها، افراد متخصص، حرفه‌ای و درست انتخاب کنید و از ایده‌آل‌های خودتان هم عدول نکنید. تا اینکه به من گفتند که برای نقش منیره به شما فکر کردیم که برای من خیلی جذاب بود. در همان موقع من برای بازی در دو فیلم دیگر قول همکاری داده بودم. هرچند نقشم کوتاه بود. اما متوجه شدم که نقش منیره شوخی‌بردار نیست و باید روی این کار متمرکز شوم.
  این نوع اعتیاد و گریم شما را اذیت نمی‌کرد؟ چون تصویر شما روی بیلبوردهای تبلیغاتی ثبت می‌شود. با این موضوع چگونه کنار آمدید؟
من با این موضوع از خیلی وقت پیش کنار آمده بودم. تجربه و پرونده کاری‌ام به‌راحتی این موضوع را نشان می‌دهد. اگر بخواهیم به تلویزیون برگردیم، سریال «خاک سرخ» که آن زمان از سن من بسیار بیشتر و شخصیت زن عرب بود و کاملا یک چهره دیگری بود و روزهای آخر هم به شوخی می‌گفتیم که سطل گل هم بعد از گریم، روی ما می‌ریزند و می‌گویند جلو دوربین بروید! برای همین هم من از این موضوع به هیچ عنوان نمی‌ترسم. برای اینکه به نظر من یک گریم درست، اتفاقا به بازیگر کمک می‌کند. فکر می‌کنم که این دغدغه هر بازیگری است که نقش متفاوتی را ایفا کند. البته باید بگویم اکثر فیلم‌هایی که پیشنهاد می‌دهند، بیشتر به خود من نزدیک است، ولی منیره از من خیلی دور بود. من تجربه نقش معتاد را در فیلم کاهانی داشتم. پس آن ریسک را کرده بودم. اما در این فیلم من فرصت بیشتری برای ارائه نقش داشتم. من احساس کردم که اگر ما این داستان را درست تعریف کنیم، کار ویژه‌ای برای اجتماع و آگاه‌سازی افکار عمومی کرده‌ایم که این جزئی از دغدغه‌های من است و من هم که برای این‌گونه مسائل سرم درد می‌کند. چون باید دل‌نگران باشیم از اینکه الان اعتیاد دیگر به یک قشر خاص محدود نمی‌شود و تمامی طبقات اجتماعی را دربر گرفته است. پس باید کاری انجام دهیم. قرار هم نیست که راه‌حل بدهیم. فقط باید مطرح کنیم که برای دورشدن از این معضل باید محیط پیرامونمان امن باشد. همه‌چیز به امنیت زندگی شما برمی‌گردد که همان محیط خانواده است که باید آن را حفظ کنیم. زمانی که این باور به‌وجود بیاید، قطعا شما از خیلی از این آسیب‌های اجتماعی مصون می‌مانید. فیلم این مسائل را مطرح می‌کند و دیگر اینکه بخشش را یاد بگیریم. بخشیدن خیلی به آرامش و امنیت در زندگی کمک می‌کند.
  نقشی که بازی کردید معتاد به هروئین و… نیست، معتاد شیشه‌ای است. چگونه به ایفای درست این نقش رسیدید. حالت‌ها، عرق‌کردن‌ها و عصبیت‌های شما براساس چه الگو و معیاری بود؟
آقای کیایی زمان نوشتن فیلم‌نامه تحقیقات کامل را انجام داده بودند. من هم مطمئن بودم همه آن چیزی را که نوشته‌اند سندیت دارد. اما حالا من بایستی خودم را به آن شخصیت نزدیک می‌کردم. به همین دلیل سراغ این قشر از خانم‌ها رفتیم و چنین آدم‌هایی را به عینه دیدیم.
  یعنی خودتان هم تحقیقات میدانی کردید؟
بله. افرادی که قبلا دچار اعتیاد و حالا پاک شده بودند خیلی به من کمک کردند. برایم جالب بود که تجربیات همه آنها به یک گونه است.
  از چه نظر؟
مثلا سؤال می‌کردیم زمانی که شما مواد می‌کشیديد، اولین حسی که به شما دست می‌داد چه بود؟ همه آنها به حالات و تجربیات واحدی اشاره می‌کردند. یا اینکه می‌پرسیدیم چگونه به مواد دسترسی پیدا می‌کرديد؟ می‌گفتند ما وقتی به خیابان می‌رفتيم تعداد زیادی آدم از کنار ما رد می‌شدند و متوجه می‌شدیم که چه کسانی معتاد یا موادفروش هستند! یعنی آنها خیلی راحت همدیگر را پیدا می‌کردند.
  بر اساس چه معیاری همدیگر را پیدا می‌کنند؟
من نمی‌دانم به چه شکل است. ولی همدیگر را پیدا می‌کنند. برای من هم  خیلی عجیب بود و نمی‌دانم چطور همدیگر را راحت می‌شناسند. البته وقتی شما، زمان بیشتری اعتیاد دارید و مواد مختلف را هم امتحان می‌کنید یعنی هر چه که به دست شما بیاید استفاده می‌کنید، با چم‌و‌خم کار هم بیشتر آشنا می‌شوید. بعضی مواقع فروپاشی، زمانی اتفاق می‌افتد که شما همه چیز را مصرف می‌کنید. اما ما بالاخص در مورد مصرف شیشه تحقیق می‌کردیم. مثلا زمانی که مواد به آنها نمی‌رسید، در آنها حس پرخاشگری تشدید می‌شد. در آن موقع شما نمی‌توانید با معتاد شوخی کنید. اگر احتیاج به مواد داشته و پول نداشته باشد، به‌راحتی هرکاری می‌کند مثل کیف‌قاپی و… یا زمانی که مواد استفاده می‌کنند دائما عرق می‌کنند. انگار تمام مدت آب بدن آنها در حال اتمام است. این مواد، به خاطر تعریق زیاد آب بدن، آنها را می‌کشد و دائما عطش دارند. اکثرا تن آنها بو می‌دهد. و از بوی بدن آنها کاملا متوجه اعتیادشان می‌شوید.
  در تاریخ سینما فیلمی هست به نام «می‌خواهم زنده بمانم» که سوزان هیوارد در آن بازی کرد. می‌گفتند که آنقدر در نقش فرو رفته بود که حتی حالت جنون به او دست داده بود. یا کسی مثل ویوین لی در فیلم «اتوبوسی بنام هوس» که آن‌قدر در نقش فرو رفت که تأثیرات انکار‌ناپذیری بر روح و روانش گذاشت. این شخصیت به چه میزان تأثیر بر روح و روان شما گذاشت؟
این نقش به‌شدت روی من تأثیر گذاشت. اصولا من بازیگر حسی هستم. یادم می‌آید با فرهاد اصلانی صحبت می‌کردیم و قرار بود فیلم جدیدی را با هم بازی کنیم. گفتم آقای اصلانی من هنوز از فیلم عصر یخبندان خسته هستم. چند ماه گذشته اما هنوز درگیر آن هستم. او هم گفت که دقیقا همین اتفاق برایش افتاده. یعنی تأثیر آن، این‌قدر عمیق بوده است. آن اضطراب و هیجانی که من برای ایفای این نقش داشتم روی من اثر گذاشته است. مثلا  وقتی این افراد مواد می‌زنند، خیلی با وسواس آرایش می‌کنند. یک‌ساعت آن را طول می‌دهند که دقیق و مرتب باشند. ولی زمانی‌که حالشان بد است چیز دیگری می‌شوند. تمام این بالاوپایین‌های حسی روی من تأثیر گذاشت. مثالی می‌زنم؛ من اصولا آدمی هستم که فشار خون پایینی دارم. پزشکان هم می‌گویند عادی است. از نیمه کار احساس کردم که حال من بد است. البته این حال بد به من کمک کرد. ولی در نیمه‌های کار، قبل از اینکه سر صحنه بروم، گفتم قبل از آن به اورژانس بروم و بررسی کنم که این بدی حال من از چیست و ببینم پزشک به من چه می‌گوید. آنجا فشار خونم را گرفتند. فشارم که در حالت عادی ٩ بود، ١٥ شده بود! یعنی من اصلا تابه‌حال چنین چیزی را تجربه نکرده بودم و این تا پایان فیلم با من بود. می‌رفتم چک‌آپ می‌کردم، آرام‌بخش می‌خوردم تا بتوانم کار کنم. البته بعد از اینکه صحنه‌ها را می‌گرفتیم و برمی‌گشتیم. این قضیه بیشتر تشدید می‌شد. برای اینکه تعداد پلان‌هایی که این بالاو پایین‌های حسی و عصبیت‌ها را داشت در فیلم بسیارزیاد بود. ما بازیگران زمانی‌که فیلم‌نامه را می‌خوانیم و سکانس‌ها را بررسی می‌کنیم، مثلا می‌گوییم فلان سکانس سخت است و فلان سکانس راحت، تقسیم‌بندی‌هایی با خودمان داریم که همگی آنها باارزش‌اند. ولی در این فیلم سکانس‌های سخت من تمام نمی‌شد. البته خوشبختانه مصطفی کیایی کنار من بود. پابه‌پای من اشک می‌ریخت و استرس داشت، پابه‌پای من برافروخته و عصبانی می‌شد، درواقع این نقش را با همدیگر بازی کردیم.
 

عصر یخبندان
عصر یخبندان

حضور فرهاد اصلانی چگونه بود؟
بی‌نظیر بودند. در این فیلم من اولین‌بار بود که با ایشان کار می‌کردم، ایشان بازیگر بسیارخوب، باتجربه و همراهی هستند. من کارهای ایشان را بسیار دوست دارم. از همان ابتدا دوست داشتم بتوانیم با یکدیگر هماهنگ شویم. البته من آدم آرامی هستم ولی ممکن است در یک فیلم دو بازیگر نتوانند در کنار یکدیگر به هماهنگی برسند. خوشبختانه این اتفاق خیلی راحت افتاد و دیدم که فرهاد اصلانی از من خیلی جلوتر است. ایشان فقط سر پلان‌های خودش نمی‌آمد، بلکه تمام مواقع در صحنه حضور داشت. خیلی از مواقع دوستان به‌شوخی به آقای کیایی می‌گفتند بازیگر محبوب شما، فرهاد اصلانی است. او هم می‌گفت برای اینکه فرهاد اصلانی زمانی که پلانی هم برای بازی ندارد، اینجا پیش من نشسته و به‌عنوان یک ناظر و همراه به من کمک می‌کند.
  الان از آن حالت‌ها منفک شدید؟
خیلی بهتر هستم. فیلم را چند بار دیده‌ام. ولی هنوز هم زمانی‌که فیلم را می‌بینم و از سالن بیرون می‌آیم، احساس می‌کنم تحت‌تأثیر نقشم هستم. هنوز هم زمانی‌که فیلم را می‌بینم با آدم‌های آن گریه می‌کنم. هنوز هم فکر من را مشغول می‌کند که این پلان‌ها چه چیزهایی را پشت خود داشت و ما چه میزان تلاش کردیم. البته برخی از صحنه‌ها کوتاه شدند که این اتفاق در همه فیلم‌ها می‌افتد و می‌بینید که در تدوین به نفع فیلم حذف شده است. شاید احساس می‌کنید که بچه شما را از شما گرفته‌اند. ولی بابت همان صحنه‌ای که من در ماشین با آهنگ محسن یگانه می‌خوانم، شب تا صبح برای فیلم‌برداری وقت گذاشتیم. باور می‌کنید اصلا به خاطر ندارم که آن صحنه را چگونه رانندگی کردم. نمی‌دانم که چگونه به من اطمینان کردند و در ماشین کنار من نشستند. برای اینکه من هیچ چیزی را نمی‌دیدم از بس که در حس نقش فرو رفته بودم.
  به شما خیلی فشار آمد؟
بله. ولی الان که نتیجه کار را می‌بینم بسیار راضی هستم. برای اینکه شما احساس می‌کنید دارید خلق می‌کنید و مسیری را که طی می‌کنید درست است. من هنوز نتوانسته‌ام از عصر یخبندان جدا شوم و ایفای چنین نقش سختی، مخصوصا با توجه به این که از نتیجه کار راضی هستم، مرا مقداری مشکل‌پسندتر کرده است.
  توقعتان از خودتان بالا رفته است؟
بله. خیلی زیاد.
  یکی از سکانس‌های جالب فیلم، دعوایی بود که بین شما و بابک (فرهاد اصلانی) در پارک اتفاق افتاد. این سکانس چگونه شکل گرفت؟
جای شلوغی بود. ابتدا من و فرزندم وارد آنجا می‌شدیم. سکانس‌های طولانی داشتیم. گشت‌وگذار و پیداکردن همدیگر و تمام این تنش‌ها و نقطه اوج آن زمانی بود که هر دو ما با هم رودررو می‌شویم. فرهاد اصلانی با همراهی درخشانش در من حسی را به‌وجود آورده بود که خیلی از لحظات همان موقع خلق شد و آن صحنه کاملا باورپذیر و تأثیرگذار شد.
دست و پاچلفتی بودنش هم جالب بود.
بابک دست‌وپا چلفتی نیست. در این نقش، انسانیتی در درون او وجود دارد. با آمدن و ورودش در صحنه، نیکی وارد قصه می‌شود که ستودنی است. به خاطر خوب‌بودن او هست که این اتفاق برای او می‌افتد. او تنها کسی است که تلاش مطلق می‌کند که زندگی خود را در این فیلم نگه دارد. به نظرم در این فیلم، بابک، نماینده عنصر نیکی و بخشش و به نظر من از همه زیباتر است و تماشاچی بیشتر احساس می‌کند که این مرد به فراموشی دچار نشده، بلکه خودش را به فراموشی زده است که زندگی خود را نجات بدهد. اینجاست که می‌گویم فیلم ما، اگر شعاری دارد، شعارش این است که اشتباهات یکدیگر را ببخشیم. چون درکنارهم‌بودن امن‌تر است و حال آدم را بهتر می‌کند.
 امکان هم داشت اکت‌های نقش شما در جاهایی گل‌درشت به نظر برسد؟
این چیزی بود که نگران آن بودم و همیشه با کارگردان صحبت می‌کردیم. اینکه نقش من منزجرکننده نشود؛ یعنی به قول شما گل‌درشت بازی نشود.
سخت‌ترین سکانسی که بازی کردید چه بود؟
همه آنها. حتی سکانس‌هایی که من احساس می‌کردم سخت نیستند! البته زمانی‌که فیلم‌نامه را خواندم احساس کردم که فیلم، فیلم خوبی می‌شود، ولی زمانی‌که فیلم را دیدم، به نظرم حتی از فیلم‌نامه جلوتر هم بود.
  بازخوردهای مردم نسبت به بازی شما چگونه بود؟
شاید درست نباشد که من این را بگویم، ولی خوشبختانه بازتاب‌‌ها صددرصد و به‌شدت مثبت بوده است.
  یعنی نتیجه‌ای را که می‌خواستید، گرفتید؟
خدارو شکر بله. به نظر من فیلم عصر یخبندان، تازه در ابتدای راه است. مسیر طولانی را در پیش دارد که درست دیده شود. امیدوارم مردم فیلم را ببینند. چون حمایت مردم می‌تواند به دیده‌شدن فیلم کمک کند. اما به نظر من این فیلم عمری طولانی و مسیر طولانی‌تری خواهد داشت. ولی این را هم بگویم که تمامی گروه و عوامل در موفقیت فیلم مؤثر بودند و گروه بازیگران همگی خوب بازی کردند. البته با یادآوری اینکه اگر عوامل پشت صحنه به این خوبی نداشتیم بازی بازیگران دیده نمی‌شد.




“دوران عاشقی” جایگزین “رستاخیز” می‌شود

سینماژورنال: در حالی که ساعاتی قبل خبر رسمی تعلیق اکران “رستاخیز” از سوی سازمان سینمایی اعلام شد به تازگی خبر رسیده که بناست درام خانوادگی-اجتماعی “دوران عاشقی” جایگزین این فیلم در گروه سینمایی آزادی شود.

به گزارش سینماژورنال برخلاف شنیده هایی که درباره جایگزینی این فیلم با “نهنگ عنبر” شنیده شده اما با کنار رفتن “رستاخیز” از سبد اکران و برای اینکه در آستانه عیدسعید فطر سینماها از رونق نیفتد بنا شده “دوران عاشقی” روی پرده برود.

“دوران عاشقی” ساخته علیرضا رییسیان موفق به کاندید شدن برای کسب ده سیمرغ بلورین و دریافت دو سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر شده و به جز آن در جشنواره بین‌المللی فیلم شهر هم موفق ظاهر شده و توانست عنوان بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد را به خود اختصاص دهد.

لیلا حاتمی ، شهاب حسینی ، فرهاد اصلانی ، مینا وحید ، بیتا فرهی و پرویز پورحسینی از جمله بازیگرانی هستند که در “دوران عاشقی” به ایفای نقش پرداخته اند.
“دوران عاشقی” دغدغه های یک وکیل زن در زندگی حرفه ای و زندگی خانوادگی و تعارضاتی که میان این دو زندگی به وجود می آید را به تصویر می کشد. پخش این فیلم را فیلمیران برعهده دارد.
دوران عاشقی
شهاب حسینی و لیلا حاتمی در “دوران عاشقی”




مهتاب کرامتی و ژاله صامتی فردا شب در پردیس شکوفه

سینماژورنال: سومین آیین دیدار مردمی هنرمندان و عوامل “عصریخبندان “به کارگردانی مصطفی کیایی در پردیس سینمایی شکوفه شامگاه چهارشنبه 24 تیرماه برگزار می شود.

به گزارش سینماژورنال مهتاب کرامتی، محسن کیایی، ژاله صامتی ، مصطفی کیایی نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی ” عصریخبندان ” و… چهارشنبه شب در پردیس سینمایی شکوفه ساعت 22 گرد هم می آیند تا مردم دیدار داشته باشند.

مهتاب کرامتی کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن ، محسن کیایی کاندید دریافت سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد، مصطفی کیایی نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در سی و سومین جشنواره فیلم فجر بودند. همچنین “عصر یخبندان” دومین فیلم منتخب آرای مردمی در جشنواره فجر سال گذشته شد.

“عصر یخبندان” در کل در سی وسومین جشنواره فیلم فجر ، کاندیدای دریافت هفت سیمرغ شد.

بهرام رادان، فرهاد اصلانی، سحر دولتشاهی، آنا نعمتی، مینا ساداتی و بابک بهشاد دیگر بازیگران حاضر در این فیلم هستند.

” عصریخبندان ” به تهیه کنندگی منصور لشکری قوچانی است.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است : خارپشت ها تصمیم گرفتند رنج خارهای یکدیگر را تحمل کنند اما کنار هم باشند و به هم گرما بدهند ، خارپشت ها تنها جاندارانی بودند که در عصر یخبندان زنده ماندند.




فیگور دیدنی سحر دولتشاهی در میان مخاطبان+عکس

سینماژورنال: دومین آیین دیدار مردمی “عصریخبندان” شامگاه جمعه در سینما استقلال برگزار شد.

به گزارش سینماژورنال دومین آیین دیدار مردمی هنرمندان “عصر یخبندان” شامگاه جمعه 12 تیرماه در سینما استقلال ساعت 21:30 برگزار شد.

این مراسم با توجه به همزمانی پخش مسابقه والیبال، با استقبال بی نظیری از سوی مخاطبین روبه روشد.

سحردولتشاهی ( برنده سیمرغ بلورین نقش مکمل زن از جشنواره سی وسوم فجر) ، محسن کیایی ( کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد از جشنواره سی و سوم فجر )، مصطفی کیایی (کاندید بهترین کارگردانی از جشنواره سی و سوم فجر)، پوریا رحیمی سام و منصور لشگری قوچانی (کاندید بهترین فیلم مردمی از جشنواره سی و سوم فجر) از جمله هنرمندان حاضر در این مراسم بودند.

فروش فیلم سینمایی « عصریخبندان » با تبلیغات چهره به چهره روبه افزایش است و با توجه به انتخاب دومین فیلم برگزیده مردمی در سی و سومین جشنواره فجر قابل پیش بینی بوده است.

سحر دولتشاهی در اکران "عصر یخبندان"
سحر دولتشاهی با فیگوری خاص در اکران “عصر یخبندان”

مهتاب کرامتی، بهرام رادان، فرهاد اصلانی، آنا نعمتی، مینا ساداتی و بابک بهشاد از دیگر بازیگران ” عصریخبندان ” هستند.

این فیلم  از 3 تیرماه اکرانش را در گروه سینمایی استقلال آغاز کرده است.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: خارپشت ها تصمیم گرفتند رنج خارهای یکدیگر را تحمل کنند اما کنار هم باشند و به هم گرما بدهند ، خارپشت ها تنها جاندارانی بودند که در عصریخبندان زنده ماندند.




فرهاد اصلانی:تهيه‌كنندگي را به “حق‌العمل كاري” تبديل كرده‌اند!/مشكل اصلي “قصه‌ها” خودِ بني‌اعتماد بود

 سینماژورنال: فرهاد اصلاني دوره‌هاي مختلفي در بازيگري داشته است. كارهاي متنوعي كرده اما مي‌گويد سال‌هاست دغدغه‌اش اين است كه بداند فيلمي كه قرار است بازي كند رابطه‌اش با مردم چيست؟ و چقدر در اجتماع تاثيرگذار است؟

به گزارش سینماژورنال این چهره که در سالهای اخیر به شمایلی مهم از هنر بازیگری در سینمای ایران بدل شده این روزها “عصر یخبندان” را روی پرده دارد؛ فیلمی که در جشنواره سی و سوم فیلم فجر در زمره فیلمهای محبوب مخاطبان بود و این روزها هم علیرغم بی عدالتیها در توزیع سانس، فروش نسبتا خوبی دارد.

اصلانی در تازه ترین گفتگوی خود که با “اعتماد” انجام شده کوشیده درباره وجوه مختلف زندگی هنری خود صحبت کند و در این صحبتها نکات جالبی را درباره اوضاع سینمای ایران بیان کرده است.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی فرهاد اصلانی را ارائه می دهد:

اين رابطه اجتماعي داشتن هنرمند با مردم را چگونه تعريف مي‌كنيد؟ مي‌خواهم فاكتورهاي ذهني فرهاد اصلاني را براي انتخاب يك فيلم بدانم.

بي‌تعارف مي‌گويم تعداد زيادي فيلم ساخته مي‌شودكه سفارشي و تبليغي است كه در واقع خيلي تاثيرگذار هم نيست. پول هنگفتي هم براي ساخت اين فيلم‌ها در نظر گرفته مي‌شود و نهايتا به سرعت فراموش مي‌شود و تاثير مهمي در سينماي ايران ندارد. سينما بايد در خدمت مردم باشد و مشكلات و معضلات و حرف مردم را بزند. اين‌گونه فيلم‌ها اصلا مطلوب من نيست و با توجه به اينكه ممكن است خيلي نور چشمي بشوي و خيلي ديده شوي و مطبوعات و جشنواره‌ها به كارت بپردازند اما من خيلي وقت است كه تمايلي به اين جور كارها ندارم و پيش از اين
هم نداشتم.

در هر صورت همين كه عرض كردم بايد آن رضايت قلبي در من به وجود بيايد و از اجراي كارم در يك فيلم احساس خوبي داشته باشم، يعني اينكه متناسب با شرايطي كه لازمه جامعه است خود را مي‌بينيم، حالا من با ابزاري كه به آن وارد هستم بايد ببينم چقدر توانسته‌ام حرف مردم را بزنم. ما الان در جامعه بي‌شمار مشكل داريم، مشكل اقتصاد و بيكاري، فساد و بداخلاقي، رانت‌خواري و… كه مي‌شود به تك‌تك آنها پرداخت و نمي‌توان نسبت به آن بي‌اعتنا بود. معتقدم كه هنرمند بايد فاصله‌اش را با سياست حفظ و خودش را جدا كند و در آن جايگاهي باشد كه بين مردم و قدرت باشد و حرف مردم را بزند.

در كارنامه كاري شما فيلم‌هاي زيادي هست كه توقيف شده يا به هر دليلي امكان نمايش پيدا نكرده است.

بله، در هر صورت خود وزارت ارشاد در تمام ادوار مختلف كه من به خاطر دارم از دوره آقاي رفسنجاني تا الان محل مناقشه و دعوا بوده، يعني در اين دعواهاي سياسي و جناحي فرهنگ نخستين چيزي است كه قرباني شده چون تكليف مشخصي ندارند و روشن نيست كه سينما را مي‌خواهند، موسيقي را مي‌خواهند يا نمي‌خواهند رويكردشان به تئاتر چيست و خلاصه هميشه محل دعوا بوده است. ما ديگر به آن عادت كرده‌ايم ولي من هم جور ديگري نمي‌توانم كار كنم چون وقتي سناريو را مي‌خواني مي‌فهمي كه چه خبر است و چه سرنوشتي ممكن است داشته باشي اما تمام توانت را صرف اجراي آن مي‌كني.

يعني از پيش اين امكان را مي‌دهيد؟

تا حدودي، براي اينكه تكليف ما حتي در سانسور نيز مشخص نيست كه چه چيزي بايد حذف شود. تصميمات شخصي گرفته مي‌شود و به‌طور طبيعي اين نگراني با ما از پيش توليد تا اكران فيلم هست.

شما فيلم‌هاي اكران نشده كم نداريد، حق و حقوق بازيگر از فيلمي كه به اكران در نمي‌آيد چيست؟

هيچ، چون بازيگر فقط عضوي از گروه است مثل فيلمبردار و طراح صحنه و… هيچ حق و حقوقي ندارند. بعضي از مواقع مشكلات فيلم به دليل وجود شخص خاص در آن فيلم است يعني با شخصي دچار مشكل مي‌شوند يا روي يك آدم خاصي حساسيت نشان مي‌دهند. حال ممكن است آن آدم در مناسباتش كمي هم سوءتفاهم ايجاد كرده باشد با اين حال كل فيلم قرباني مي‌شود و حقوقي كه ما داريم اصلا ديده نمي‌شود. بايد پرسيد آيا ارزش كار در يك نفر خلاصه مي‌شود؟ شك نكنيد كه همه كارهاي سينما توام با ريسك است. حتي در شرايط كاملا نرمال هم ريسك است چون نمي‌داني كه كاملا درست از آب درمي‌آيد يا نه. حالا مشكلات ديگر را اضافه كن به اين موارد. در بسياري از مواقع ما قرباني يك توافق مي‌شويم. مثلا با كساني توافق كرد‌ه‌اند اما حقوق بقيه چه مي‌شود؟

مساله همين است.

مثلا در فيلم «قصه‌ها» مشكل اصلي خود خانم بني‌اعتماد بود يعني اين فيلم عوامل زيادي داشت و مي‌دانستند گروه فعال و آبرومندي اين كار را انجام داده‌اند اما اين فيلم سه سال تمام توقيف بود. به چه دليل؟ چه كسي الان پاسخگوست كه چرا سه سال مانع از اكران اين فيلم شده‌اند؟

چطور مي‌شود منطقي براي موضوع يافت؟

فكر مي‌كنم اغتشاشي وجود دارد كه كسي هم نمي‌تواند منكر آن شود و ما در اغتشاش به دنبال منطق مي‌‌گرديم. مثلا بايد دعا كنيم تا فيلم به ثمر بنشيند وگرنه فيلم در پروسه‌اي كه ساخته مي‌شود هزار تا عامل در اكران يا عدم اكران آن دخيل است. مسائلي كه حتي فكر كردن به آنها ديوانه‌كننده است. يك‌سري از مشكلات فني است و يك فيلم گاهي قرباني مونتاژ، اكران بي‌موقع، نبود تبليغات و… مي‌شود. همين طور اين مسير پيش مي‌رود. تازه پس از اينها سانسور و مصايب بعدش شروع مي‌شود. به اعتقاد من كمي شانس نقش دارد و همين امر باعث مي‌شود كه شما دچار استهلاك و بي‌انگيزگي شويد و بسيار سخت است كه بخواهي دوباره به كاري ديگر فكر و از نو شروع كني.

فكر مي‌كنم اما عصر يخبندان از آن كارهايي بود كه شما را سرحال آورد.

دقيقا. دوست دارم كمي بيشتر درباره اين قضيه توضيح دهم، من نخستين كاري كه از مصطفي كيايي خواندم همان «بعد ازظهر سگي»اش بود. فكر كنم سر كار ديگري بودم كه سناريو را براي من فرستادند. من خيلي از قصه خوشم آمد و دوست داشتم كسي كه اين متن را نوشته ببينيم و تحسين كنم و بگويم كه خيلي خوب نوشتي ولي متاسفانه سركار بودم و نمي‌توانستم در اين فيلم بازي كنم. بعد مصطفي دو تا فيلم ديگر ساخت كه يكي از آنها خط ويژه و ديگري ضد گلوله بود، ضد گلوله در شرايطي ساخته مي‌شد كه حال همه بد بود و من كه رمق كار نداشتم اما براي فيلم ديگرش خود من پيشقدم شدم و اعلام آمادگي كردم و گفتم كه دوست دارم با تو كار كنم.

و همكاري‌تان كه اين همه مدت عقب افتاد بود شروع شد.

بله، واقعا وقتي رفتم خيلي حال خوبي داشتم. مصطفي كيايي واقعا خيلي آدم باهوشي است و در كارش خيلي متمركز است. پيش‌توليد كار به اندازه كافي روال منطقي داشت و خود فيلم همچون روايت غيرخطي دارد تمركز بالايي مي‌خواست و ما مهياي آن بوديم. ما بازيگران مانند دونده‌هاي امدادي به يكديگر كمك مي‌كرديم و كسي نمي‌توانست كم بگذارد و انصافا هم همه بازيگران با تمام وجود بازي كردند.

به نظرم همه در نقش خودشان خوب قرار گرفته بودند، براي مثال مهتاب كرامتي متفاوت‌ترين بازي خودش را داشت با وجود روند بازيگري‌اش.

درست است، ايشان زحمت فراواني كشيد. حتي ممكن بود كار به دلايلي به برداشت‌هاي طولاني برسد كه خانم كرامتي به نفع كيفيت كار به اين برداشت‎ها تن مي‌داد. بازيگر با نشاط و همراهي بود و هر آنچه لازم بود را براي بهبود فيلم انجام مي‌داد. خوشبختانه تهيه‌كننده هم همراه گروه بود و بيشتر نيتش به ثمر رسيدن فيلم بود و فيلم در جشنواره هم توجه مخاطب را جلب كرد. در نهايت هم مصطفي كيايي كه واقعا عالي بود. البته فيلم براي اكران عمومي كمي كوتاه
شده است.

چه بخش‌هايي از آن كوتاه شده؟

آن موقع بحث سر پايان فيلم بود كه زودتر از پاياني كه براي فيلم طراحي شده است تمام مي‌شود يعني يكي، دو تا پايان دارد بعد از دفعات زيادي كه خود كيايي همراه با مخاطب فيلم را تماشا كرد سرانجام تصميم گرفت آن را اصلاح كند.

اين پايان‌بندي‌ها به فيلم صدمه نزده است؟

خير به هيچ‌وجه، فيلم درباره يكي از معضلات وحشتناك اين جامعه حرف مي‌زند؛ موضوع اعتياد كه واقعا در جامعه مساله است. آن هم اعتياد زنان و شما فكر كنيد طبق آمارهايي كه مي‌دهند سن اعتياد به ١٢، ١٣ سالگي رسيده. الان شما در شهر كه چرخ بزنيد، شاهد خيلي از اين صحنه‌ها هستيد. موادمخدر و روانگردان‌هايي كه واقعا به جامعه آسيب زدند و اين قتل و جنايات كه آثار استفاده از اين مواد است در جامعه اتفاق مي‌افتد. اين فيلم خيلي خوب اين چرخه را توضيح و نشان داده است.

بله چند مورد را توضيح مي‌دهد: يكي اعتياد است، يكي روابط تعريف نشده و بي‌بنيان است و چند موضوع تنيده در هم دارد كه خيلي خوب به آنها پرداخته شده است.

بله، به نظر من فيلم يك هشدار ديگر هم مي‌دهد و آن هم اين است كه طبقه متوسط ما فوق‌العاده آسيب‌پذير شده‌اند. واقعا بيراه نمي‌گويند كه در چند سال گذشته اين طبقه آرمان‌گراي سرسلامت و ريشه‌دار در حال حذف شدن است. در هر صورت به نظر من اين فيلم متعلق به زمان خودش است و فيلم هولناكي از قصه‌هاي اجتماع است و بسيار صادقانه طرح موضوع مي‌كند.

فكر مي‌كنيد با در نظر گرفتن آن چيزي كه از خودتان سراغ داريد عصر يخبندان چقدر خواسته‌هاي‌تان را برآورده كرده است؟

اگر از ميزان رضايتمندي مي‌گوييد من خيلي اين فيلم را قابل قبول مي‌دانم و براي اجرا در اين فيلم زحمت كشيدم و كار برايم خيلي لذت بخش بود. از قصه نوشته شده و از تيمي كه با آن كار مي‌كردم و سرانجام خروجي كار هم خيلي به دل من چسبيد.

آقاي اصلاني زيبايي بازي شما را هم مخاطب عام سينما مي‌فهمد و هم منتقد سينما. در مواجهه با نقش‌هاي جدي و گاه منفي ما به هيچ عنوان به ياد نقش‌هاي كمدي شما نمي‌افتيم يا بالعكس. اين اتفاقي است كه طي اين سال‌ها در سينماي ما كمرنگ شده و بازيگران ما يا دارند خيلي تيپيكال بازي مي‌كنند يا كار به لوده‌بازي كشيده شده است يا اينكه در يك مسير ثابت باقي مانده‌اند.

حقيقتش من خيلي علاقه‌مند به آناليز كردن كارم نيستم، شايد كمي از زندگي خودم بتوانم بگويم كه شما پي به پاسخ سوال خودتان ببريد.

يعني از زندگي به بازيگري…

بله، اينكه اول ما دهه ٤٠ هستيم و بسياري از اتفاقات اين مملكت را از انقلاب گرفته تا جنگ و اتفاقات بعدي را با پوست خودمان لمس كرديم و در بطن جامعه بوديم، من هيچ‌وقت رابطه‌ام را با مردم قطع نكردم و نخواستم در يك طبقه اجتماعي خاص تعريف شوم. من هميشه با مردم زندگي مي‌كنم و از اين بابت واقعا خوشحالم هر چيزي كه به آن مي‌رسم از بين همين مردم پيدا مي‌كنم.

مورد بعدي هم اين است كه من واقعا كارم را صادقانه انجام مي‌دهم و در آن غرق مي‌شوم و هيچ‌وقت نشده به‌ندرت، شايد يكي، دو مورد كه آن هم يك اضطراب و اجباري درونش بوده كه بتوانم همزمان دو تا كار
را انجام بدهم.

من هر كاري را كه پذيرفتم به اندازه كافي پيش از آن فكر كرده‌ام. به تمام بخش‌هاي كارم فكر ‌كرده‌ام و خيلي صادقانه كارم را انجام داده‌ام و در آن موقع كه به كار فكر مي‌كنم به مخاطب فكر نمي‌كنم و به آن آدمي كه دارم بازي مي‌كنم فكر مي‌كنم حالا شايد آن وقت اين به دل مردم بنشيند. البته در طول اين سال‌ها منتقدان لطف داشتند، احيانا اگر بازي خوبي از من ديدند حتما به آن توجه كردند يا اگر ضعفي بوده در گوشي به من گفته‌اند (مي‌خندد) مردم هم كه لطف دارند و به هر صورت مشوق ما در گفت‌وگوهاي روزمره هستند. در همين گپ و گفت‌هايي كه در كوچه و خيابان داريم، احساس دروني‌شان را گفته‌اند.

آقاي اصلاني هيچ‌وقت شده مردم كوچه و خيابان چيزي از بازيگري به شما گفته باشند كه شما را به جلو سوق دهد و در بازيگري شما تاثير بگذارد؟

شك نكنيد كه همين‌طوري است مردم وقتي نظري مي‌دهند و از همان كلمات روزانه‌ استفاده مي‌كنند بايد به آن فكر كرد كه منظورشان چيست. يعني مي‌دانيد مردم خيلي فني حرف نمي‌زنند در مورد كاري كه انجام مي‌دهي، از واژه‌هاي محدودي استفاده مي‌كنند و احساس‌شان را مي‌گويند؛ اتفاقا من ديروز جايي خريد مي‌كردم دوستاني كه آنجا بودند در مورد همه‌چيز در سينما حرف مي‌زدند و من دقيق به اينها گوش مي‌دادم كه كلماتي كه استفاده مي‌كردند خيلي بامزه بود و بعد من در راه كه پياده مي‌رفتم به حرف‌هاي اينها فكر مي‌كردم كه چقدر درست مي‌گويند يعني حس خود‌شان را نسبت به بازيگري كه مي‌گويند مثلا اين بازيگر اين‌طوري بازي مي‌كند. خيلي خوب مي‌گيرند و شك نكنيد كه من هميشه فكر مي‌كنم مردم جلوتر هستند حالا ممكن است به نظر بياد كه ما حقي براي آنها قائل نيستيم، همه مناسبت‌هاي تشكيلاتي كه در سينما تعريف شده دنبال حقوق اهالي اين حرفه بوده و هيچ‌وقت دنبال حقوق مخاطب
نبوده است.

مثلا شما ببينيد در هر حرفه‌اي كه مي‌رويد مثلا صنف بستني‌فروشي‌ها دنبال حقوق مشتري هستند كه مغازه‌ چطور باشد، نظافت آن چگونه باشد ولي در سينما قانوني وجود ندارد كه اگر فيلم بدي ساخته شد با آن آدم برخورد بشود يا نه؟ اين حقوق مخاطب به نظر من سال‌هاست كه ناديده گرفته شده و اينكه جاي مخاطب تصميم بگيريم و… و همه اينها سال‌هاست كه بوده اما مردم هم هميشه لطف داشتند و به ضعيف‌ترين كارهاي ما توجه مي‌كنند ولي شك نكنيد كه در خلوت خيلي صريح حرف‌شان را مي‌گويند.

رابطه آنها را در عمل‌شان مي‌بينيد شما الان نگاه كنيد واقعا تلويزيون وقتي آنقدر خود خواهانه مردم را دارد فراموش مي‌كند و يك نگاه كاملا محافظه‌كارانه و به اعتقاد من براي طيف محدودي برنامه‌سازي مي‌كند به نظر من مردم تنها كاري كه مي‌كنند اين است كه ديگر تلويزيون نمي‌بينند. هر سال تعداد زيادي دانش‌آموز از مدارس و دبيرستان‌ها بيرون مي‌آيند، ما چه خوراك فرهنگي به آنها داده‌ايم؟ براي همين است كه وقتي آنها وارد دانشگاه مي‌شوند و از ساده‌ترين مسائل باز مي‌مانند، براي اين است كه در موردش به اندازه كافي حرف زده نمي‌شود.

و خب طبيعتا وقتي مخاطب را نشناسيم و او را در فرآيند ساخت دخيل نكنيم نمي‌توانيم براي آينده يك فيلم در مرحله اكران و فروش هم ديدگاه قابل اعتمادي داشته باشيم.

بله، اين بحث‌هاي اجتماعي و فرهنگي ما محل دعواست يعني هيچ ثباتي وجود ندارد، چندسال پيش چگونه بوده و الان چگونه است. من با پوزش از تهيه‌كنندگان و اينكه احترام زيادي براي خيلي از آنها قايل هستم ولي بايد عرض كنم كه الان تهيه‌كنندگي را به حق‌العمل كاري تبديل كرده‌اند، يعني اينكه يك سرمايه‌گذار كه معلوم نيست چه قرابتي با سينما دارد و پولش از كجا آمده مي‌خواهد سرمايه فيلم را تهيه كند و تهيه‌كننده هم فقط سوري است و برايش مهم نيست و با كمال بي‌انگيزگي فيلم را به سرانجام مي‌رساند. اما اين فيلم خواه ناخواه مراحل بعدي دارد مثل كار فني و مميزي و… كه اصلا از آن فيلم هيچ دفاعي نمي‌شود و امكان دارد هر جايي متوقف شود يعني اينكه ساختار واقعي سينما نابود شده. در همه جاي دنيا اين تهيه‌كننده است كه حرف اول را مي‌زند ولي در سينماي ما تهيه‌كننده‌ها بسيار ضعيف و بي‌انگيزه شده‌اند.

دست روي چه نكته مهمي گذاشتيد!

بله نكته مهمي است. بعد هم يك اختلاف عجيب و غريب ديگري به وجود آمده كه من مي‌خواهم به آن هم اشاره كنم؛ استفاده بي‌رويه و مصادره كردن آدم‌هاي فرهنگي به نفع سياست. ببينيد چه آسيب وحشتناكي زده است. اين چنددستگي كه ما شاهد آن هستيم نتيجه همين اتفاق است.

يعني اين رفتار را در جهت تفكر دسته خاصي مي‌دانيد كه به هنر صدمه مي‌زند.

بله كاملا مشخص است، من معتقدم هنر فقط ابزار نيست كه در خدمت جرياني باشد بلكه قائم به ذات خودش است ولي متاسفانه ما فضاي هنري را به‌شدت بيمار كرده‌ايم، حال مي‌گوييم چرا فضا اين شكلي است؟ چرا مردم ما سينما را دوست ندارند؟ چرا تئاتر را دوست ندارند. چرا بايد نگاه كاسبكارانه به آن باشد… چرا حوزه موسيقي اين‌گونه است. اين چيزي است كه ما در آن بايد احساس مسووليت كنيم و همه ما در آن سهيم هستيم.

يعني با كسي كار مي‌كني، كسان ديگري ناراحت مي‌شوند، يعني اينكه اتفاقي كه به نظر من واقعا نتيجه يك بي‌فكري است براي راي گرفتن اتفاق افتاده! مثلا براي جلو رفتن در عرصه سياست از اهالي فرهنگ مايه مي‌گذارند و ما آدم‌هاي مهمي را در اين عرصه از دست داده‌ايم.

چاره‌اش را درچه مي‌بينيد؟

من معتقد هستم كه سياست و دولت بايد پاي خود را از حوره فرهنگ بيرون بكشند. در يك تعاملي ممكن است با هم باشند ولي دولت به هيچ‌وجه نمي‌تواند متصدي خوبي باشد. براي اينكه يك افرادي مي‌آيند و در كوتاه‌مدت يك مديريتي مي‌كنند و بعد مي‌روند. اين اهالي فرهنگ هستند كه ماندگار‌ند و اينها هستند كه هميشه مورد بحث و انتقاد قرار مي‌گيرند. اما كساني مي‌آيند و براي اينها در كوتاه‌مدت نسخه‌اي مي‌پيچند و بعد هم هيچ مسووليتي را قبول نمي‌كنند.

حرف شما درست است ولي با توجه به شرايطي كه در سينما و فرهنگ ما وجود دارد، اين اتفاق ساز و كار ساخت فيلم را با بحران روبه‌رو مي‌كند.

به اعتقاد من سينماي ما بيمار شده و ممكن است ما يك دوره بدي را داشته باشيم ولي از آن عبور خواهيم كرد. يعني وقتي پاي تهيه‌كننده خصوصي وسط باشد يك رقابت صحيح به وجود مي‌آيد و همه‌چيز سرجاي خودش قرار مي‌گيرد. رقابت صحيح به وجود مي‌آيد ديگر كسي علي‌السويه كار نمي‌كند، مثلا آن بازيگري كه به شكل قابل قبولي جايزه گرفته جايگاهش يك چيز ديگر مي‌شود. مي‌خواهم بگويم وقتي كه دولتي باشد يك وابستگي به پول دولت به وجود مي‌آيد و ديگر هيچ انگيزه‌اي نمي‌ماند و كارگرداني كه فيلم را مي‌سازد وقتي وابسته دولت است برايش فرقي نمي‌كند كه فيلم به فروش برود يا نه. سرانجام حرف من اين است كه سينما بايد به سمت خصوصي‌سازي برود.

با اين تفاسير بد نيست از سينما به تئاتر برويم. آقاي اصلاني، خيلي از تئاتر فاصله گرفته‌ايد.

من از تئاتر سينما آمده‌ام. در دوره اصلاحات فضاي تئاتر خوب بود. خودم كاري را نوشتم و كارگرداني كردم. بيشتر كارهاي عليرضا نادري را كار كردم و بيشتر كارهاي ايشان را با هم بوديم، آخرين كار من در اصل همان «سمفوني درد» كار آقاي پاكدل بود كه در اواخر دوره اصلاحات بود. بعد اما راستش در من رغبتي به كار به وجود نيامد.

اين تاكيد شما بر خوب بودن، به دليل فضاي سياسي اجتماعي آن ايام بود؟

صد‌در‌صد، آن نسلي كه ما با هم كار كرديم خيلي از آنها ديگر كار نكردند. در آن زمان يا همان موقع‌ها ما يك احوالات خاصي داشتيم كه در هر صورت در دوره بعدي حال خوبي نداشتيم از اينكه كار تئاتر بكنم هم فاصله گرفتم.

دليلش چه بوده خب؟

تئاتر مميزي سنگين‌تري پيدا كرده و هم كارها كميتي شده و كيفيت ندارد. فضا بسته‌تر شده و ما هم ناخواسته فاصله گرفتيم.

دوست داريد باز هم كار تئاتر انجام دهيد؟

راستش را بخواهيد يك كمي ترسناك است.

ترس از چه چيزي؟

ترديد بيش از حد براي كار كردن. وقتي وارد زندگي تئاتري مي‌شوي و اگر به شما عادت كنند ديگر نمي‌پذيرند كه ترك‌شان بكني به هر صورت براي من يك ذره سخت است اما در برنامه‌هاي آينده‌ام قصد دارم كارگرداني تئاتر كنم. باورتان نمي‌شود ما بازيگران و كارگردان‌هاي فوق‌العاده‌اي داريم اما نويسنده زياد نداريم، نويسنده خوب نداريم و اينكه متن‌هاي خوبي اگر نداريم علتش هم مشخص است.

آقاي اصلاني، گستره نقش‌هايي كه بازي كرديد نشان از ذهن خلاقي است كه مي‌تواند خودش را در لحظات مختلفي بگذارد و غالبا اين‌طوري است. كساني كه اين توانايي را دارند دانش هنري‌شان هم بيشتر از هنرمندان ديگر است، يعني از حوزه‌هاي ديگر هم كمك مي‌گيرند روزگارشان را با حوزه‌هاي ديگر مثل ادبيات، موسيقي و هنرهاي ديگر پر مي‌كنند شما هم در زندگي‌تان ادبيات مهم است، مخاطب ادبيات هستيد يا موسيقي و…

بله، بي‌شك همين‌طوري است. من در حوزه سياست هميشه مطالعه دارم، پيگير مطبوعات هستم، البته به نظر من وضع ادبيات ما به واسطه اينكه تحت فشار بود در حوزه داستاني خيلي مصيبت‌زده است يعني اينكه خيلي از نويسنده‌ها كاري هم كه از آنها چاپ مي‌شد خودشان هم راضي نبودند. شايد به پيشنهادهاي دوستان كتابي را خوانده باشم، ولي در هر صورت شك نكنيد كه من مدام پيگير همه‌چيز هستم. اين يك بخش از زندگي است چون كار ديگري هم نمي‌توان كرد. در حوزه‌هاي مختلف مطالعه دارم مثل جامعه‌شناسي، تاريخ، روانشناسي و. . .

موسيقي را چطور؟

در موسيقي شنونده خوبي هستم.

چه نوعي؟

در هر صورت ما با كارهاي آقاي شجريان بزرگ شده‌ايم و كم‌كم كارهاي كلاسيك را متوجه شدم و گوش دادم، اما باز هم آن سبك موسيقي را دوست دارم. به‌طور مشخص مثلا در موسيقي آن طرف هم موسيقي كانتري را دوست دارم، چقدر عاشقش هستم و هميشه هم آرزوي ياد گرفتن‌سازي را داشتم اما نشد.

پس در واقع اين ماجرا براي شما هم كار مي‌كند اينكه يك پويايي ذهني را نمي‌توان در يك حوزه نگاه داشت و واقعا بايد از حوزه‌هاي ديگر هم باشد مثلا خواندن يك رمان خوب يا شنيدن يك موسيقي خوب به انسان اين توان را مي‌دهد كه در جاي كس ديگري قرار بگيرد و دنيا را جور ديگري ببيند و از زواياي ديگر جدا از آن رشدي كه براي ذهن و تخيل هر هنرمندي به آن نياز دارد؟

صد در صد، من تجربه زندگي خودم را مي‌گويم: پيش از اينكه آدم عادي بودي و در همه جا مي‌توانستي ورود كني و در يك قهوه‌خانه بروي و با مردم حرف بزني، در بازار قدم بزني، در شهر راه بروي و در همه جا سفر كني. اما متاسفانه يك اتفاقي كه براي ما بازيگران مي‌افتد بعد از آن شهرتي كه به دست مي‌آيد تو را كمي منزوي مي‌كند و براي اينكه عقب نماني بايد از حوزه‌هاي ديگر هم استفاده كني و با مطالعه آن را به دست بياوري. حتي با ديدن عكس و گوش دادن به موسيقي، به نظر من موسيقي يكي از اركان بازيگري است. اصلا بازيگري يك ساز است كه در گستره فيلم بايد هميشه كوك باشد.

ولي خب ساز شما هم كوك است! كمي از تاثير تجربه زيسته خودتان در هنر بازيگري بگوييد. اينكه چطور فراز و فرودهاي زندگي به هنر بازيگري شما كمك كرده. اگر اين‌طور بوده البته.

شك نكنيد كه همين‌طوري است. من فكر مي‌كنم در واقع كمي ناصداقتي و ناتواني است كه پناه مي‌آوريم به شلوغ كردن در يك نقش، خود فيلمنامه به ما مي‌گويد كه چقدر بايد ديده شوي. بايد در خدمت فيلمنامه باشي. بيشتر از حد هم اگر ديده شوي غلط است، بعد بايد به هارموني توجه داشته باشي. در هر كار تعدادي بازيگر مي‌آيند و كنار هم كار مي‌كنند و شك نكنيد ما بايد كار همديگر را رصد كنيم. محض كنجكاوي شده يا هر چيز ديگر كار هم را مي‌بينيم. يكي از وظايف بازيگر از نظر من اين است كه كار بقيه را ببيند و به كوك بقيه آشنايي داشته باشد. وقتي در كنار اينها قرار مي‌گيرد بداند كه چگونه بازي كند. ما گاهي با بازيگري سر كار هستيم كه اصلا همديگر را نمي‌بينيم، يعني آن بازيگر در بخش ديگري از فيلم‌ بازي مي‌كند و من در بخش ديگر فيلم، ولي شك نكنيد من بايد حواسم باشد كه او چطوري بازي مي‌كند. وقتي تشخيص مي‌دهم كه براي اجراي نقشش چگونه دورخيز مي‌كند، من هم بايد گوشه چشمي به اجراي نقش آن داشته باشم. به خصوص كه الان بيشتر بازيگرها ديدشان نگاه مستندگونه و واقع‌گرايانه است و مي‌خواهند زندگي كنند كه البته اين همه جا جواب نمي‌دهد.

آقاي اصلاني براي اينكه سازتان كوك‌تر بماند چه مي‌كنيد؟

شك نكنيد كه بازيگري مراقبه مي‌خواهد يعني يك مراقبه تمام وقت مي‌خواهد چه موقعي كه در خدمت كاري هستيد و چه در خانه نشسته باشي خارج از فضاي كاري هميشه يادت باشد كه بازيگري و به مدل يك بازيگر زندگي كني حتي مطلبي كه مي‌خواني، غذايي كه مي‌خوري، موسيقي‌اي كه مي‌شنوي بايد بازيگري باشد. من حتي يك واقعه ختم هم كه بود از ديد او نگاه مي‌كردم. مدام اين نوع تجربه كردن، نوع زندگي حتي نوع غذا خوردن و آداب و معاشرت و هميشه اين مراقبه را بايد حفظ و مراقبت كني.




“شاخ به شاخ” با فرهاد اصلانی یا چرا فیلم هفت سال قبل اصلانی را به نام محصول جدید به مخاطب قالب می‌کنید؟+عکس

سینماژورنال: شبکه نمایش خانگی همچنان محلی است پر از سورپرایز یا به زبان فارسی شگفتی برای مخاطبان!

به گزارش سینماژورنال تقریبا هفته ای نیست که سری به سوپرمارکت محله خود بزنید و با فیلمی که در نوع خود می تواند سورپرایزتان کند در شبکه خانگی روبرو نشوید.

تازه ترین سورپرایز فیلمی است به نام “شاخ به شاخ” که بر روی پوسترهای آن تصویری گل درشت از فرهاد اصلانی بازیگر کارکشته سینمای ایران به چشم می خورد.

حتی اگر مخاطب عام نباشید و یک مخاطب جدی سینما باشید باز هم از عرضه چنین محصولی متعجب می شوید چون هر چه به ذهنتان فشار می آورید نمی فهمید که اصلانی در چه زمانی در چنین فیلمی بازی کرده است.

شگفتی بعدی زمانی رقم می خورد که می بینید زیر لوگوی فیلم، عبارت “فیلمی از کارگردان لامپ صد” یعنی سعید آقاخانی به چشم می خورد. اینکه آقاخانی چه زمانی این فیلم را کارگردانی کرده است که بیشتر کنجکاوتان می کند و پیش خود می گویید احتمالا این فیلم اخیرا و در سکوت خبری تولید شده است.

فیلم هفت سال قبل را به نام محصول جدید به مخاطب قالب می کنند

بعد از اینکه محصول را خریده و یک ربع ابتدایی آن را می بینید است که تازه می فهمید چه رکبی خورده اید چراکه این فیلم نه محصولی تازه از سعید آقاخانی و فرهاد اصلانی که تلفیلمی است که حدودا هفت سال قبل تولید شده بود و در آن زمان از تلویزیون روی آنتن هم رفته بود.

تلفیلمی که به تهیه کننده اش بهادر اسدی نیز ایفای یکی از نقشهای مقابل اصلانی سپرده شده و برای همین در جای جای فیلم حضور فعال دارد.

حالا بعد از گذشت هفت سال چون فرهاد اصلانی به یکی از بازیگران محبوب سینما بدل شده و آقاخانی هم فیلمی به نام “لامپ صد” را ساخته و روانه پرده کرده، موسسه ای که رایت فیلم در اختیارش بوده تصمیم گرفته با توزیع فیلمی قدیمی به عنوان محصولی جدید، استفاده لازم را از نام این دو چهره ببرد.

تصویر “بخاطر پونه” روی جلد دی.وی.دی/زندگینامه اصلانی بجای معرفی محصول

جالب اینجاست که “شاخ به شاخ” حدودا چهار سال پیش از “بخاطر پونه” ساخته شده اما بر روی جلد این محصول تصویری از اصلانی در “بخاطر پونه” دیده میشود. شاید به این خاطر که در هر دو فیلم اصلانی نقش یک معتاد را بازی کرده است!

پشت جلد دی.وی.دی “شاخ به شاخ” هم بجای آن که درباره این محصول به مخاطب اطلاعات داده شود زندگینامه هنری فرهاد اصلانی نوشته شده است و البته در زیر زندگینامه نیز فهرست جوایزش! ابلهانه اینکه کاندیداتوری او در جشنواره فجر هم در فهرست جوایز آمده است!

اینها همه شگفتیهایی نیست که در برخورد با محصول رخ می دهد. بزرگترین شگفتی آنجاست که شرکت پخش کننده این فیلم را محصول 93 ایران دانسته است در صورتی که این فیلم شش سال پیش از تاریخ ذکر شده روی محصول تولید شده است.

شاخ به شاخ
نمایی از پوستر “شاخ به شاخ”

مدیران شبکه خانگی! برای این بی حرمتیها چاره ای بیندیشید

وقتی به عنوان مخاطب برای تماشای محصولات روز سینمای جهان به سراغ دستفروشها می روید شاید برایتان اهمیت نداشته باشد که بر روی جلد دی.وی.دی خریداری شده چه چیزی نوشته شده است چون معمولا جنسی که از دستفروش می خرید حداقل نصف قیمتی است که برای محصول مجاز می دهید و البته آنچه دستفروش به شما می دهد به مانند هر جنس زیرزمینی دیگر، ضمانت فروش ندارد.

اما وقتی به سراغ شبکه نمایش خانگی کشور خود می روید و محصولی را می خرید که نام یکی از شرکتهای صاحب نام این حیطه رویش آمده انتظارتان این است که کمی بیشتر به شما احترام گذاشته شود و لااقل درباره تاریخ تولید محصول به شما راست گفته شود.

نمی دانم برای برخورد با این بی احترامیهای پی در پی ای که در شبکه خانگی به مخاطب محترمی که برای خرید محصول ارژینال هزینه می کند، روا می شود، راهکارهای قانونی وجود دارد یا نه اما این را می دانم مخاطبی که بیشتر از یک بار از یک سیستم، ناراستی می بینید، برای دفعات بعد به جای خرید نسخه اصلی، راهش را کج کرده و ترجیح می دهد به سراغ دستفروشی برود که بجای یک فیلم اصلی و با اطلاعات نادرست، شش فیلم کپی و بدون اطلاعات را در یک دی.وی.دی و با نصف قیمت یک فیلم مجاز به او عرضه می کند.

پس مدیران محترم شبکه نمایش خانگی تا دیر نشده برای این بی احترامیها چاره ای بیندیشند.




بر و بچه های “ساعت خوش” در کنار خالق “سگ کشی”+عکس

سینماژورنال: اینکه با گرفتن ردپای تعدادی از چهره های طنز سالهای اخیر سینما و تلویزیون ایران به نزدیک به دو دهه قبل رفته و زمانی را ببینیم که اینها دانشجوی یکی از جدی ترین کارگردانان تاریخ سینمای ایران بوده اند هم عجیب است و هم جذاب.

به گزارش سینماژورنال با این حال درباره چهره درجه یکی چون پیمان قاسم خانی که در سالهای اخیر از گرانترین فیلمنامه نویسان ایرانی است و اغلب کارهایش هم در گونه کمدی است این مساله صدق میکند.

قاسم خانی سالها پیش از این و در کلاسهای فیلمنامه نویسی باغ فردوس شاگرد بهرام بیضایی بوده است و جالب اینکه همواره نیز شاگردی بیضایی را در رشد هنری خود بسیار اثرگذار دانسته است.

در کنار قاسم خانی تعدادی دیگر از چهره های طنز سالهای اخیر و از جمله نادر سلیمانی، نصرا.. رادش، فاطمه هاشمی هم سالها پیش و در اواخر دهه 60 به هنگام تحصیل در دانشگاه تهران مدتی دانشجوی بهرام بیضایی بوده اند.

جالب است که هیچ کدام از این چهره ها نتوانستند در سالهای بعد همکاری با بیضایی را تجربه کنند شاید به همان دلیل ابتدایی که این شاگردان سابق در کارهای طنز غوطه خوردند و فضای جدی و اغلب خشن آثاری از بیضایی که تولید آنها محقق شد با تصویر تیپیکال آنها جور در نمی آمد.

البته گروه بچه هاي “ساعت خوش” بخصوص رضا شفيعي جم كه با بازي در نقش “درك پلنگ” معروف شده بود قرار بود در یک فيلم طنز پليسي به اسم “چه كسي رييس را كشت” از نوشته های بیضایی بازي كنند ، بعد هم در يك فيلم به اسم “فيلم در فيلم” باز هم اثر بیضایی قرار بود همه آنها حضور داشته باشند كه هر دو فيلم در آستانه فيلمبرداري بخاطر اختلافات تهيه كننده و كارگردان متوقف شدند.

نادر سلیمانی به تازگی با قرار دادن تصویری در صفحه اجتماعی خود ضمن ادای احترام به بیضایی مخاطبان را به سال 1368 و دوران شاگردی خالق “سگ کشی”، “رگبار” و “وقتی همه خوابیم” برده است.

بهرام بیضایی
بهرام بیضایی در مرکز تصویر و “نادر سلیمانی” در سمت چپ وی ایستاده است. پشت سلیمانی، “نصرا.. رادش” است. در سمت راست بیضایی نیز دومین نفر “فرهاد اصلانی” است. اولین بانوی نشسته از راست هم “فاطمه هاشمی” است!



رضا عطاران با ریشی انبوه و فرهاد اصلانی با سبیلی پررنگ+عکس

سینماژورنال: سعید آقاخانی که سالها پیش از این با چهره هایی چون رضا عطاران و فرهاد اصلانی کار تئاتر میکرده هرازگاه عکسهای جالبی از آن روزگاران منتشر میکند.

به گزارش سینماژورنال در تازه ترین تصاویر قدیمی آقاخانی او را در کنار رضا عطاران و فرهاد اصلانی در حالی می بینیم که این دو بسیار متفاوت از امروز هستند.

فرهاد اصلانی با اندامی لاغر و در دو تصویر یکی با سبیلی پررنگ و دیگری بدون ریش و سبیل و رضا عطاران نیز با ریشی انبوه.

فرهاد اصلانی هم در کنار عطاران و آقاخانی از جمله کسانی بود که برای بازی در “ساعت خوش” به کار دعوت شد اما از آنجایی که گمان می کرد کار در یک مجموعه طنز آیتمی ممکن است موچب کلیشه شدن وی شود ترجیح داد این پیشنهاد را قبول نکند.

سالها بعد از “ساعت خوش” اصلانی این روزها به بازیگر مورد علاقه بسیاری از کارگردانان سینمای ایران در ایفای نقشهای چندپهلو بدل شده است و عطاران و آقاخانی نیز علاوه بر بازیگری تجربه های کارگردانی موفقی داشته اند.

رضا عطاران و سعید آقاخانی

رضا عطاران با ریشی انبوه در کنار سعید آقاخانی

1433527082606

فرهاد اصلانی(نفر دوم از سمت چپ)

سعید آقاخانی و فرهاد اصلانی

فرهاد اصلانی در کنار سعید آقاخانی




میرکریمی در “دختر” ماجرای دختری شهرستانی را روایت می‌کند که برای شرکت در پارتی به تهران می‌آید/فرهاد اصلانی نقش پدر دختر را ایفا می‌کند/یک بانک معروف از تولید حمایت می‌کند

سینماژورنال: رضا میرکریمی در حالی بنا دارد به زودی فیلمبرداری تازه ترین اثرش “دختر” را آغاز کند که شنیده های جالبی درباره ماجرای داستانی فیلم و روند تامین بودجه آن مطرح شده است.

به گزارش سینماژورنال میرکریمی در آخرین روزهای سال گذشته پروانه ساخت “دختر” را به تهیه کنندگی خودش از اداره نظارت گرفت آن هم در حالی که نام مهران کاشانی رفیق قدیمی او به عنوان نویسنده اثر به چشم می خورد.

مهران کاشانی که از اوایل حضور میرکریمی در سینمای بلند و درام تحسین شده “زیر نور ماه” کنار وی حضور داشت فیلمنامه “دختر” را با محوریت بررسی معضلات زندگی دختران جوان طبقه سنتی جامعه نوشته است.

دختری که میخواهد در پارتی شرکت کند اما نمی تواند

محوریت “دختر” همان طور که از نام فیلمنامه برمی آید دختری جوان و متعلق به خانواده ای سنتی است که در خوزستان زندگی می کند و از سوی دوستانش برای شرکت در یک پارتی یا همان مهمانی به تهران دعوت می شود. به گزارش سینماژورنال با این حال خانواده وی اجازه حضورش در این مهمانی را نمی دهند و همین جاست که درام فیلم شکل می گیرد؛ دختر از خانه فرار کرده و می کوشد مستقلا تجربه حضور در این مهمانی را بدست آورد.

حضور دختری بی پشتوانه در بدنه اجتماعی متناقض و از آن سو تلاشهای پدر برای پیدا کردن دختر و بازگرداندنش به خانه است که اتفاقات مختلف فیلم را شکل می دهد.

سیر و سلوکی مشابه “خیلی دور خیلی نزدیک”

موضوع “دختر” به نسبت دوره ای که در آن زندگی می کنیم نمی تواند آن قدرها ملتهب باشد و گویا برای همین بوده که پروانه ساخت فیلم هم به راحتی صادر شده است. البته که بواسطه سیر و سلوکی که کاراکتر محوری فیلم برای دریافت واقعیات انجام می دهد، “دختر” بی شباهت نیست به “خیلی دور خیلی نزدیک” دیگر ساخته میرکریمی.

رضا میرکریمی
رضا میرکریمی

چهره ای تازه در نقش اصلی؟!

به گزارش سینماژورنال میرکریمی به دنبال چهره ای کمتر دیده شده برای واگذاری نقش محوری فیلم است؛ البته که او برای یافتن این چهره گروه ویژه ای را به خدمت گرفته که هم از چهره های تئاتر و هم هنرجویان کارگاههای تئاتر تست می گیرند. با این حال اگر این چهره پیدا نشود میرکریمی یکی از بازیگران حرفه ای سینما را به خدمت خواهد گرفت.

اصلانی پدر دختر می شود

فرهاد اصلانی بازیگر توانمند ایرانی نیز به عنوان بازیگر نقش پدر دختر انتخاب شده است. حضور دوباره فرهاد اصلانی در کنار میرکریمی از این جهت می تواند جالب باشد که وی چندی قبل در گفتگویی میرکریمی را بخاطر موضع گیریهایش درباره حضور “یه حبه قند” در جشنواره سی و یکم مورد انتقاد قرار داده بود.

فرهاد اصلانی، رضا میرکریمی
فرهاد اصلانی و رضا میرکریمی در پشت صحنه “یه حبه قند”

بودجه میلیاردی یک بانک برای حمایت از تولید

به گزارش سینماژورنال شاید جذاب ترین نکته مرتبط با پروژه تازه میرکریمی ارگان حمایت کننده فیلم باشد. این ارگان همان بانک خصوصی است که در جشنواره سی و سوم فیلم فجر نیز حضور پررنگی داشت.

میرکریمی با ارائه فیلمنامه “دختر” به کارگروه سینمایی این بانک نظر مثبت آنها را برای حمایت مالی از تولید این کار جلب کرده است و آنها نیز بودجه میلیاردی خوبی را برای این کار تصویب کرده اند.

دلیل جدایی حمید خضوعی ابیانه از گروه تولید

گروه پشت صحنه “دختر” تقریبا همان عواملی هستند که در سالهای اخیر کنار میرکریمی بوده اند با این حال حمید خضوعی ابیانه مدیر تصویربرداری باسابقه سینمای ایران و رفیق قدیمی میرکریمی برای حضور در “دختر” با وی به توافق نرسیده است.

خضوعی ابیانه در چندین فیلم میرکریمی از “زیر نور ماه” و “کودک و سرباز” گرفته تا “خیلی دور خیلی نزدیک” و “یه حبه قند” در کنار وی حضور داشته و برای “دختر” نیز ابتدا از وی برای مدیریت تصویربرداری دعوت به عمل آمده اما علیرغم توافقات ابتدایی در نهایت خضوعی قید همکاری با این پروژه را زده است.

یه حبه قند
حمید خضوعی ابیانه(اولین نفر از راست) در پشت صحنه “یه حبه قند”

برخی از عدم توافق بر سر مبلغ قرارداد می گویند اما خضوعی ابیانه به سینماژورنال گفت که به دلیل درگیری در یک پروژه سینمایی دیگر که مدتی پیش از”دختر” به او پیشنهاد شده نتوانسته در این کار حضور یابد.

بازگشت به “یه حبه قند” یا امتداد “امروز”؟

باید منتظر روزهای آتی ماند و خبرهای جالبتری را از فیلم شنید؛ فیلمی که به اعتقاد بسیاری، تلاش میرکریمی برای بازگشت به اجماعی خواهد بود که در “یه حبه قند” میان منتقدان و مخاطبان عام شکل داده بود.




چرا فرهاد اصلانی مدیرعامل خانه سینما نشود؟

سینماژورنال/حـــامد مظفـــری: در فضای سیاست زده ای که در آن زندگی می‌کنیم یافتن چهره های هنری که مستقل رفتار کرده و مستقل سخنان خویش را به زبان آورند کار دشواری شده است.

بده بستانهای اقتصادی که میان بخشی از جامعه هنری ما و جناحهای سیاسی وجود دارد از یک سو و جهل بخشهایی از بدنه جامعه هنری نسبت به اغراض سیاسی‌بازان باعث شده اغلب هنرمندان ما در گفتگوهای خویش حتی آشکارترین واقعیات را هم نادیده گرفته و از کنارش به سادگی رد شوند مبادا به فلان گروه سیاسی بربخورد یا به بهمان گروه سیاسی باج داده شود.

در این اوضاع اینکه بازیگری توانمند به نام فرهاد اصلانی داریم که تا حد ممکن سعی میکند گفتار خویش را از کانال منطق و نه آلودگی به جریانات سیاسی عبور دهد جای خوشحالی دارد.

در نقد فرقی میان میرکریمی و طالبی نیست

فرهاد اصلانی در تازه ترین گفتگویش نیز سعی کرده بی آلودگی به سیاسی بازی نظر شخصی خود را درباره اتفاقات سینمایی سالهای اخیر بیان کند.

شاید برای همین باشد که در گفته های وی هم نقد رضا میرکریمی وجود دارد و هم انتقاد از محمدرضا عباسیان. هم دلایلش برای بازی نکردن در “قلاده های طلا” منطقی به نظر می رسد و هم عقیده اش درباره رعب و وحشتی که سخنان حاتمی کیا بر جشنواره سی و دوم پدید آورد.

البته که اصلانی آن قدر استقلال دارد که وقتی دلیل اش درباره بازی نکردن در فیلم ابوالقاسم طالبی که مساعد نبودن زمینه برای تولید فیلمها با زاویه دیدهای مختلف درباره یک اتفاق است را بیان می کند بلحاظ شخصیتی طالبی را زیر سوال نمی برد و او را انسانی شریف قلمداد می کند.

اصلانی همان قدر که به انتقاد از افراطیونی می پردازد که باعث از پرده پایین کشیده شدن “خصوصی” شدند همان قدر هم از رییس سازمان سینمایی سابق بواسطه تحمل فشارها به نیکی یاد می کند.

اصلانی همان قدر که از بازار رانتی فیلمهای برآمده از مدیریت سابق که جشنواره سی و یکم را اشغال کرده بودند گلایه می کند همان قدر هم از مدیریت فعلی بخاطر عدم ایستادگی بر مجوزهایی که می دهد گله دارد.

فرهاد اصلانی
فرهاد اصلانی

الگویی برای آنها که از انحصاری شدن مسیر پیشرفت می نالند

خوشحالیم که در سینمای ایران هنوز هم چهره های ارزنده ای هستند چون فرهاد اصلانی که با آزادگی و مستقل سخن می گویند. فرهاد اصلانی می تواند الگویی باشد برای بسیاری از جوانان و نوجوانان ما که مرتب از منحصر شدن راه پیشرفت در وابستگی به این و آن می نالند!

فرهاد اصلانی نمونه ای است که روی پای خود ایستاده و بالا آمده! او به کسی باج نمی دهد و انتظاری هم ندارد که کسی برایش نوشابه باز کند. اصلانی نه به “آقای شین” طعنه می زند و نه برای “آقای الف” خوش رقصی می کند.

او واقعیت را با حداقل سانسور به گوش مخاطب می رساند و به نظر می رسد برای سینمایی که در همه سالهای حیاتش از سیاسی بازی لطمه دیده همین واقعیت گرایی و پرهیز از غلتیدن به دامن جناحهاست که کارآمد خواهد بود.

این پیشنهاد را فانتزی فرض نکنید

تنها نهاد صنفی سینمای ایران برای حل مشکلاتی که در همه این سالها بواسطه سیاسی کاری هیات رییسه اش رخ داده چاره ای ندارد جز پای بندی به اصولی که اصلانی و اصلانی‌ها به آن پای بندند.

یک پیشنهاد می تواند این باشد بجای آن چند نام تکراری که در هفته اخیر درباره مدیرعاملی شان بر خانه سینما شایعه پراکنی شد یک بار هم از چهره ای مستقل مثل فرهاد اصلانی برای مدیریت برای این نهاد صنفی استفاده شود.

البته که چنین پیشنهادی برای اذهان درگیر در سنتهای هزاران بار تکرار شده به مانند تماشای سری فیلمهای “هری پاتر” یا “ارباب حلقه ها” کاملا فانتزی و برآمده از تخیل به نظر می رسد اما آزمودن رویایی تجربه نشده و در تئوری، منطقی، به مراتب سودمندتر از تجربه متدی است که ده ها بار پیموده شده و در عمل به بن بست رسیده است.




فرهاد اصلانی: باید به مدیریت شمقدری دست مریزاد گفت/ابوالقاسم طالبی مرد شریفی است/با میرکریمی موافق نبودم/گفته‌های حاتمی‌کیا رعب و وحشتی را در جشنواره ایجاد کرد/محمدرضا عباسیان “بخاطر پونه” را کنار گذاشت

سینماژورنال: فرهاد اصلانی از جمله بازیگران سینمای ایران است که نمیتوان او را به خط و ربط سیاسی خاصی نسبت داد.

همین مساله بوده که باعث شده وی هم در آثار حسین فرحبخش ایفای نقش کند، هم در فیلمی به کارگردانی رضا میرکریمی، هم اثری محصول رخشان بنی اعتماد، هم فیلمی به کارگردانی انسیه شاه حسینی و هم کاری از مازیار میری.

به گزارش سینماژورنال همین ویژگی است که باعث شده اصلانی در تازه ترین گفتگوی خود که با فرانک آرتا در “شرق” انجام شده نیز بی پروا و صرفا از کانال ذهنی خویش به رصد اتفاقات چند سال اخیر سینما بپردازد.

البته که این سیاسی نبودن به شدت هم به کمک وی آمده تا دورنمایی نسبتا واقعی از اوضاع و احوال سینمای ایران را پیش روی مخاطب بگذارد.

با نامه میرکریمی موافق نبودم

به گزارش سینماژورنال فرهاد اصلانی با انتقاد از انصراف میرکریمی از داوری “یه حبه قند” در جشنواره بیست و نهم می گوید: پاییز 88 “یه حبه قند” را کار کردیم که کاری گروهی و پرانرژی بود اما میرکریمی با نگارش نامه ای که شاید ما خیلی با آن موافق نبودیم به شورای داوری جشنواره اظهار کرد فیلم را داوری نکنید. با این کار عملا خودش را مقابل جریان حاکم بر سینما قرار داد و فیلم قربانی شد.

طالبی مرد شریفی است

اصلانی درباره دلایل رد کردن پیشنهاد بازی در “قلاده های طلا” بیان می دارد: ابوالقاسم طالبی مرد شریفی است و من به ایشان گفتم خیلی خوشحال میشوم که در فیلمهای سیاسی بازی کنم اما به شرطی که به اندازه کافی از وقایع مهم فاصله گرفته باشیم تا نگاهمان در فیلم، حاصل عصبانیتمان نباشد! به گزارش سینماژورنال اصلانی ادامه میدهد: البته که باید فیلمهایی دیگر با روایتهای دیگر از این اتفاقات سیاسی اجازه ساخته شدن داشته باشد تا تصویرسازی کاملی صورت گیرد.

کاراکترم در “خصوصی” آن روزنامه نگار اصلاح طلب نیست

فرهاد اصلانی درباره شائبه های شباهت کاراکترش در “خصوصی” با “الف.گاف” اظهار می دارد: این کاراکتر آن روزنامه نگار اصلاح طلب نیست. ترجیح می دهم از شخص خاصی به عنوان الگویم در این نقش صحبت نکنم اما در فیلم نشانه هایی گذاشتم که معلوم میشود چه کسی مدنظرم بود.

فرحبخش آدرس غلط داد تا فیلم ممیزی نشود

اصلانی با اشاراتی که به نظر می رسد به یارغار پرحاشیه احمدی نژاد بازگردد می افزاید: در این فیلم رادیکالها نشانه گرفته شده بودند و حسین فرحبخش آدرس غلط داد تا فیلم دچار ممیزی نشود. یادمان نرود این فیلم در دوره محمود احمدی نژاد ساخته شد!

فرهاد اصلانی
فرهاد اصلانی

باید به مدیریت شمقدری دست مریزاد گفت که پای فیلمش ایستاد

فرهاد اصلانی با انتقاد از فشارهایی که جلوی اکران طبیعی “خصوصی” را گرفتند ادامه می دهد: من همان سال سیمرغ بهترین بازیگر را گرفتم اما شرایط اکران فیلم با مشکلاتی مواجه شد. البته باید به آن مدیریت{جواد شمقدری} بابت آن تصمیم گیری دست مریزاد گفت چون پای فیلمی که مجوزش را داده بود، ایستاد در حالی که مدیریت فعلی این گونه نیست.

در جشنواره سی و یکم بازار فیلمهای رانتی داغ بود

به گزارش سینماژورنال فرهاد اصلانی با اشاره به جشنواره سی و یکم فیلم فجر-یعنی همان جشنواره ای که آثاری چون “استرداد”، “برلین منهای هفت”، “عقاب صحرا” و “فرزند چهارم” در آن حضور داشتند- بیان می دارد: بازار فیلمهای رانتی در آن سال داغ بود. من فقط در “بخاطر پونه” بازی کردم چون از جنس دیگری بود.

عباسیان با فیلم مشکل داشت

وی درباره مشکل دبیر آن زمان جشنواره فجر با این فیلم ادامه می دهد: فیلم درباره اعتیاد بود اما برخی در پشت پرده فیلم را در ردیف فیلمهایی از نوع خیانت جلوه دادند و به طور مشخص محمدرضا عباسیان دبیر وقت جشنواره مقابل فیلم ایستاد و آن را از جشنواره کنار گذاشت.

مجبور شدند فیلمهای احمدی نژاد را مدیریت کنند

این بازیگر بااخلاق درباره حضورش در جشنواره سی و دوم فیلم فجر با فیلم پرحاشیه “قصه ها” می گوید: آن دوره جشنواره به روزهای ابتدای ریاست جمهوری حسن روحانی متصل شد و مجبور شدند مجموعه فیلمهای دوره احمدی نژاد را مدیریت و اکران کنند.

فرهاد اصلانی
فرهاد اصلانی

گفته های حاتمی کیا رعب و وحشت ایجاد کرد

اصلانی ادامه می دهد: در افتتاحیه تکلیف روشن شد که داستان به این سادگیها نیست. حمله ای که به سعید راد شد را به یاد بیاورید. به گزارش سینماژورنال فرهاد اصلانی با اشاره به صحبتهای حاتمی کیا که در جشنواره سی و دوم با “چ” حاضر بود می افزاید: گفتگوهای حاتمی کیا رعب و وحشتی در فضای جشنواره به وجود آورد ضمن اینکه داوران تحت فشار تصمیماتشان را عوض کردند و ارزش کار دو بازیگر را در دو فیلم، زیر سوال بردند؛ چه به کسی که جایزه دادند و چه به کسی که جایزه ندادند.

هر هنرمندی که با مدیران لابی داشته باشد برنده است اما من الویتم مخاطب است

فرهاد اصلانی در انتهای گفته هایش هم نکته ظریفی را درباره دلیل مشکلات فراوان عرصه فرهنگ و هنر ایران بیان می کند. وی می گوید: به عقیده من سیاست گذاری در حوزه فرهنگ و علی الخصوص سینما با توجه به خاستگاه نظام و کشور رقم نمیخورد بلکه با توجه به علایق دولتها شکل می گیرد.

اصلانی تاکید می کند: بنابراین هر هنرمند اعم از کارگردان، بازیگر و تهیه کننده که لابی قدرتمندی با مدیران دولتی داشته باشد برنده است اما من به عنوان بازیگر علاقمندم الویت کاریم در ارتباط با مردم تعریف شود.




حسین فرحبخش: برای اینکه سیمرغ را به بازیگر فلان پروژه دولتی بدهند ناجوانمردانه فرهاد اصلانی را کنار گذاشتند

حسین فرحبخش گفت: فرهاد اصلانی شگفتی “کوچه بی نام” بود و حقش بود که بخاطر بازی در این فیلم کاندیدای بهترین بازیگر نقش اول مرد شود. اما برای اینکه بازیگر فلان پروژه دولتی سیمرغ را بگیرد ناجوانمردانه اصلانی را از فهرست کاندیداهای بهترین بازیگر مرد خارج کرده و او را برای نقش مکمل “دوران عاشقی” کاندیدا کردند.

سینماژورنال/ورتا چمانی: حسین فرحبخش کارگردان و تهیه کننده قدیمی سینمای ایران که همواره پیگیر سینمای روز ایران و جشنواره های فجر بوده است سی و سومین جشنواره فیلم فجر را یکی از بی بو و بی خاصیت ترین دوره های آن قلمداد می کند.

فرحبخش در گفتگو با سینماژورنال با بیان اینکه این جشنواره محصول تمام عیار سیاستهای مدیران سینمایی فعلی است خواستار بازنگری در چینش مدیریت رده بالای سینما شد.

نیاز داریم به مدیران جسور

فرحبخش با اشاره به اینکه در جشنواره بجای اینکه سینما ببینیم تلفیلم دیدیم به سینماژورنال گفت: اغلب آثار سینمایی جشنواره از رده خارج بودند و به نوعی توهین به تماشاگران به شمار می رفتند. این هم محصول سیاستهای مدیران سینمایی کشور است. او که رییس سازمان سینمایی است باید متوجه باشد که این همه فیلم بد ثمره یک مدیریت اشتباه است. مدیر سینمای ما می تواند رایزن فرهنگی خوب و بی حاشیه ای برای کشورمان باشد اما در عرصه سینما نیاز داریم به مدیران جسوری که بتوانند سینما را بالا بکشند.

بدترین و بی خاصیت ترین جشنواره سی و سه سال اخیر را شاهد بودیم

تهیه کننده ای که در کارنامه اش آثار تجاری پررنگتر است ادامه داد: شخصا از دوره اول یعنی بهمن 61 در جشنواره حضور داشتم و طی این سی و سه سال نیز همیشه فیلمهای جشنواره را مرور کرده ام. متاسفم که بگویم جشنواره امسال بدترین و بی خاصیت ترین جشنواره سی و سه سال اخیر بود و البته که آثار این جشنواره نمی توانند آبرویی را هم برای کشورمان به ارمغان آورند.

مدیر باید “نه گفتن” بلد باشد

حسین فرحبخش با بیان اینکه سیاستهای غلط سینمایی باعث شده که فیلمسازان به سمت سوژه های تکراری و فیلمهای آپارتمانی بروند افزود: ساده ترین ویژگی یک مدیر این است که “نه گفتن” بلد باشد. مدیر سینمایی هم باید در برابر فشارهای وارده ایستادگی کند و اجازه ندهد توصیه های این و آن پیش برنده جشنواره اش باشد. اینکه فیلمسازان را به سمت سوژه های مستعمل ببریم و سپس جشنواره ای با حضور فیلمهای تکراری برگزار کنیم که نشد مدیریت سینمایی.

فرحبخش ادامه داد: سیاستگذاری سینمایی یک سال اخیر ما حتما ایراد داشته که در یک جشنواره چندین فیلم با یک سوژه مثلا خیانت زناشویی می بینیم و البته پرداخت تازه ای هم از سوژه ها را شاهد نیستیم.

حسین فرحبخش
حسین فرحبخش

فیلمهایی که یا تکراری اند یا ساختار مالیخولیایی را در اذهان متبادر میکنند

کارگردان “خصوصی” و “عطش” درباره اینکه آیا حضور فیلمهایی مانند “استراحت مطلق” یا “دلم میخواد” میتوانست گرمابخش جشنواره باشد به سینماژورنال بیان داشت: با یک گل که بهار نمیشود و البته این را هم درنظر بگیریم که برخی از فیلمهای جامانده از جشنواره هم آثار قابل تاملی نبوده اند. مشکل این فیلمها این است که براساس سیاستهای غلط ساخته شده اند و همین است که یا تکراری اند یا ساختاری مالیخولیایی و مغشوش را در اذهان متبادر میکنند.

بودجه های دولتی را رانت خواران می بلعند و بخش خصوصی چاره ای ندارد جز ساخت فیلمهای آپارتمانی

این سینماگر با اشاره به عدم رقابت بخش خصوصی واقعی با بخش دولتی که ثمره اش میشود انبوه فیلمهای آپارتمانی بخش خصوصی اظهار داشت: وقتی رانت خواران سینما بودجه های دولتی را می بلعند و چیزی برای بخش خصوصی نمی ماند بدیهی است که سرمایه گذاران هم به سمت پروژه های کم هزینه و با ریسک پایین می روند. همین میشود که یک خانه را اجاره کرده و فیلمشان را پر میکنند از کلوزآپهای بازیگران و شک و تردیدهایی که کاراکترها نسبت به هم دارند. در نتیجه چشم مخاطب جشنواره از دیدن فیلمهای آپارتمانی خسته میشود.

برای اینکه سیمرغ را به بازیگر فلان پروژه دولتی بدهند ناجوانمردانه فرهاد اصلانی را کنار گذاشتند

حسین فرحبخش درباره نامزدیهای جشنواره سی و سوم هم نظر جالبی دارد. او با اشاره به اینکه کاندیداها طوری انتخاب شده اند که به آثار وابسته حال داده شود بیان داشت: این خوب نیست که کاندیداها را طوری بچینیم که ارزشهای هنری آثار دیده نشود. اینکه بازیهای بازیگران خوب را نادیده بگیریم که بازیگر فلان پروژه دولتی دیده شود اخلاقی نیست.

وی با اشاره به بازی فرهاد اصلانی در “کوچه بی نام” ادامه داد: فرهاد اصلانی شگفتی “کوچه بی نام” بود و حقش بود که بخاطر بازی در این فیلم کاندیدای بهترین بازیگر نقش اول مرد شود. اما برای اینکه بازیگر فلان پروژه دولتی سیمرغ را بگیرد ناجوانمردانه اصلانی را از فهرست کاندیداهای بهترین بازیگر مرد خارج کرده و او را برای نقش مکمل “دوران عاشقی” کاندیدا کردند.

ای کاش از همان ابتدا می گفتند “محمد(ص)” در جشنواره به نمایش درنمی آید

فرحبخش درباره عدم نمایش فیلم “محمد(ص)” در جشنواره که از ابتدای جشنواره، وعده حضور آن در این جشنواره داده می شد به سینماژورنال گفت:  ای کاش از همان ابتدا راستش را می گفتند که نمی خواهند فیلم را در جشنواره نشان دهند اما متاسفانه چون تجربه مدیریت در شرایط خاص را ندارند مرتب وعده دادند که امروز یا فردا فیلم را اکران خواهند کرد.

این شریک دفتر پویافیلم افزود: یک مدیر خوب از ابتدا می آید و با بیان صادقانه می گوید فلان فیلم به فلان دلیل در جشنواره به نمایش درنخواهد آمد درست شبیه همان کاری که در همه جشنواره های دنیا انجام میشود. آیا شما دیده اید که مثلا فیلمی را به عنوان فیلم افتتاحیه جشنواره کن انتخاب کنند و بعد بگویند فیلم در میانه جشنواره به نمایش درخواهد آمد و در نهایت نیز آن را از جشنواره خارج کرده و به اکران خصوصی اش بسنده کنند؟ مطمئنا نه اما در اینجا چون مدیران ما مشاوران متخصص ندارند که در این گونه موارد به آنها مشاوره های مفید دهند همین اتفاقاتی می افتد که می بینید.

95 درصد فیلمهای جشنواره بد بودند/از تماشای “عصر یخبندان” لذت بردم

حسین فرحبخش در انتهای گفتگویش در پاسخ به این پرسش که بهترین و بدترین فیلمهایی که در جشنواره دیده است چه بوده اند بیان داشت: 95 درصد فیلمها بد بودند و اگر نام یکی را بگویم ممکن است از آن بدتر هم وجود داشته باشد که نامش یادم رفته باشد! درباره فیلمهای خوب همین قدر بگویم که از تماشای “عصر یخبندان” و “دوران عاشقی” لذت بردم.