1

روایت یک شاعر از سعادت دیدار با کیارستمی/الو؟من عباس کیارستمی هستم…

سینماژورنال: دیدار با بزرگان هنر مملکت همواره برای مخاطبان به امری رویایی شبیه بوده است؛ رویایی که وقتی محقق شده است بعضا به سرخوردگی هم منجر شده است.

به گزارش سینماژورنال با این حال کمتر هنرمندی را دیده ایم که اعتراف به این کند که آرزوی دیدار با هنرمندی دیگر را داشته است و وقتی هنرمند ثانی سراغش آمده لذت فراوانی برده است.

احمد پوری شاعر و مترجم پیشکسوت ایرانی با نگارش یادداشتی برای “شرق” از دیدار با عباس کیارستمی گفته که زمانی برای او آرزو بود ولی خیلی زود هم به واقعیت پیوست.

سینماژورنال متن کامل یادداشت این شاعر را ارائه می دهد.

خرده آرزویی که امید به تحققش داشتم

گاه برخی از دیدارها و حتی تکرار آنها از صورت واقعی خالی می‌شود و میان غبار و مه شکلی ویژه می‌گیرد؛ شکلی بین «بود» و «شاید بود». همیشه برایم دیدار و گپ با عباس کیارستمی که سال‌هاست در جدول فیلم‌سازان محبوب من جایگاهی ویژه دارد، از خرده‌آرزوهایی بود که می‌شد امید داشت روزی به واقعیت بپیوندد.

الو؟ من عباس کیارستمی هستم

اما هرگز فکر نمی‌کردم رمان «دو قدم این ور خط» من دست او را بگیرد و به این دیدار بیاوردش. سر کلاس بودم که تلفن صداخاموش من، با روشن‌شدن صفحه‌اش نشان داد که کسی قصد ارتباط دارد. شماره را نمی‌شناختم، گذاشتم پس از کلاس تماس بگیرم. اما چنددقیقه بعد دوباره تلفن زنگ زد البته صدا خاموش. از کلاس بیرون آمدم و ارتباط را برقرار کردم. 

– الو آقای پوری؟ من عباس کیارستمی هستم.
– به‌به. چه سعادتی…
احتمالا او از این تعارفات زیاد شنیده بود. این است که رفت سر اصل مطلب:
– من «دو قدم این ور خط» را دیشب تمام کردم و باید بگویم که…
باید می‌گفت که از آن خیلی خوشش آمده و اصلا انتظارش را نداشته از مترجم شعر رمانی بخواند که چنین… .

احمد پوری
احمد پوری

از دست خبرنگاران در رفتیم
«دو قدم این ور خط»، عباس کیارستمی را به من رساند تا قرار ملاقاتی بگذاریم. اولین ملاقات در خانه هنرمندان در جلسه افتتاحیه سینماتک بود. پس از جلسه، من و کیارستمی مجبور شدیم از دست خبرنگاران و علاقه‌مندان او در برویم و حتی با نوعی کلک‌زدن از خیابان شرقی آنجا با قدم‌های تند به خیابان خردمند برویم و آنجا به‌دنبال یک کافه و استراحت‌گاهی بگردیم و آخرسر در کافه‌ای کوچک نزدیک به کریمخان در گوشه‌ای که تقریبا نهان از خیابان بود، بنشینیم و هرکدام نخست با محافظه‌کاری فراوان در کلام و رفتار با هدف اینکه اول طرف صحبت را مختصر بشناسیم تا مبادا کلامی به سهل‌انگاری بگوییم و تصویری نامطلوب از خود ارائه دهیم. کیارستمی چنان تیز و باهوش است که همان اول تو را مجاب می‌کند که در ظرفیت آن دیدار اول خوب شناخته تو را، پس می‌توانی آسوده باشی و یکی دو تا از ماسک‌هایت را برداری. 

دیدی؟ عجب تصویر زیبایی بود
نه من از «دوقدم این ور خط» می‌گویم و نه او از کارها و فیلم‌هایش. حرف‌ها از گوشه‌ای به گوشه‌ای، از خاطره‌ای به خاطره دیگر پرت می‌شوند و یک لحظه متوجه می‌شویم شب رسیده است و در پیاده‌رو به طرف میدان هفت‌تیر قرار دیدار دیگری را می‌گذاریم. او گرم صحبت، ناگهان می‌گوید: «دیدی؟ عجب تصویر زیبایی بود.» من ندیده بودم. چند قدم به عقب برمی‌گردیم تا تصویر زیبایی را که او دیده بود دوباره ببینیم. نوری از آن‌سوی خیابان به درختی خورده و روی کرکره مغازه‌ای بسته، تصویری بسیار زیبا مثل نقاشی‌های چینی ساخته بود. با حیرت می‌پرسم چرا من ندیدم این را. خیلی عادی و با خونسردی می‌گوید: «کار ما تصویر است دیگر. چشمانمان همیشه آماده‌باش‌اند.»

جرعه‌ای گوارا اما ناکافی
دیدارها تکرار می‌شود، اکثرا بدون برنامه‌ریزی از پیش. اما در هر دیدار با هزار سؤال می‌روی و انتظار‌ داری چیزهایی که در خلوت خود می‌خواستی در این دیدار با کیارستمی در میان بگذاری، از خاطر می‌رود و جای خود را به پاره‌پاره حرف و حدیث و خاطره می‌دهد. وقتی ترکش می‌کنی انگار در اوج تشنگی جرعه‌ آبی خورده‌ای اما نه آنقدر که سیرابت کند. جرعه‌ای گوارا اما ناکافی. 




ارائه ماحصل کارگاهها و سخنان عباس کیارستمی در بین‌الملل فجر

سینماژورنال: کتاب «کارگران مشغول کارند» شامل یادداشت‌هایی از کارگاه‌های عباس کیارستمی در اسپانیا به قلم محمودرضا ثانی که به زبان انگلیسی در بسیاری از کشورهای دنیا توزیع شده است، در سی و سومین جشنواره فیلم فجر عرضه خواهد شد.

به گزارش سینماژورنال کتاب «کارگران مشغول کارند» نوشته محمودرضا ثانی که با نام اصلی«Men at works: cinematic lessons with Abbas Kiarostami» توسط انتشارات “هیوز پرس” منتشر و در بسیاری از کشورها توزیع شده است، شامل یادداشت‌هایی از کارگاه‌های 10 روزه عباس کیارستمی در اسپانیا است.

ژان کلود کریر فیلمنامه‌نویس و بازیگر فرانسوی که در فیلم «کپی برابر اصل» ساخته عباس کیارستمی به ایفای نقش پرداخته بود، مقدمه‌ای بر این کتاب نوشته است.

محمودرضا ثانی درباره جزئیات نگارش این کتاب گفت: در سال 2012 زمانی‌که مدیر فستیوال ابن‌عربی در مورسیای اسپانیا بودم، نشان بین‌المللی «ابن عربی» به پاس تقدیر از یک عمر فعالیت حرفه‌ای عباس کیارستمی و تاثیرگذاری وی در تاریخ سینما به این سینماگر اهدا شد.

وی ادامه داد: آقای کیارستمی در آن زمان در محل برگزاری جشنواره، کارگاه‌ 10 روزه‌ای را برای 35 دانشجو که از نقاط مختلف جهان در کنار یکدیگر جمع شده‌ بودند، برگزار کرد. شرکت در کارگاه‌های ایشان متقاضیان زیادی داشت که متاسفانه امکان حضور همه آن‌ها در کلاس‌ها نبود.

ماحصل کارگاهها و یادداشتهای کیارستمی

ثانی با اشاره به اینکه خودش به عنوان شاگرد در این جلسات شرکت کرده است، عنوان کرد: ماحصل شرکت در این کارگاه‌ها و یادداشت‌هایی که از سخنان، تدریس آقای کیارستمی برداشتم، نهایتا در کتابی جمع‌آوری و به زبان انگلیسی منتشر شد.

وی با اشاره به موضوع و خط کلی این یادداشت و تدریس کیارستمی در کارگاه‌هایش اظهار کرد: عباس کیارستمی در 30 سال گذشته، کارگاه‌های زیادی را بر مبنای «سینمای کم هزینه» برگزار کرده است. او توانسته است تحولی را در صنعت سینما به وجود بیاورد که فیلم‌سازان با کمترین میزان بودجه و با حداقل امکانات فیلم بسازند. کتاب «کارگران مشغول کارند» تمرینی برای سینماگرانی است که می‌خواهند در این زمینه فعالیت داشته باشند.

محمودرضا ثانی در عین حال خاطرنشان کرد: علاوه بر فیلمسازانِ علاقمند، این کتاب برای کسانیکه می‌خواهند از سینما لذت ببرند هم مفید است.




منتقد “سایت اند ساوند”: “امروز” شخصی را نشان می‌دهد که قانون‌شکنی می‌کند!!!/ کتابی که درباره “ده” کیارستمی نوشتم چند نسخه بیشتر فروش نداشت!/ هنگام دیدن “پرده” جعفر پناهی گیج شده بودم و نمی‌توانستم آن را بفهمم/”تاکسی” سبک‌تر از “ده” است

سینماژورنال: “جف اندرو” منتقد سرشناس نشریه سینمایی “سایت ‌اند ساوند” و یکی از برنامه‌ریزان مؤسسه بنیاد فیلم بریتانیاست.

او مقالاتی درباره سینمای ایران نوشته و کتابی هم درباره سینمای کیارستمی تألیف کرده است.

اخیرا اولین‌جلسه گفت‌وگوی بی‌پرده جشنواره فیلم روتردام با حضور او و رضا میرکریمی برگزار شد.

به گزارش سینماژورنال این منتقد بریتانیایی در گفتگویی اختصاصی با امیر گنجوی در “شرق” کوشیده به برخی از سوالات او درباره سینمای ایران پاسخ دهد.

ناراحت کننده اینجاست که تمامی دامنه ذهنی این منتقد درباره سینمای ایران عباس کیارستمی و جعفر پناهی هستند. البته که او به واسطه همراهی با رضا میرکریمی در جشنواره روتردام هم توانسته فیلم “امروز” وی را ببیند؛ البته فقط “امروز” و نه هیچ فیلم دیگری از او.

“امروز” شخصی را نشان میدهد که قانون شکنی میکند!

این منتقد درباره آخرین ساخته میرکریمی می گوید: از “امروز” خوشم آمد. خیلی‌جذاب بود. تنها شاید از یک‌چیز خوشم نیامد، نحوه استفاده از موسیقی در فیلم؛ بعضی‌وقت‌ها موسیقی زیادی قوی به‌نظر می‌آمد، ولی به‌نظرم خود فیلم درمجموع خیلی‌خیلی خوب بود، اما تعجب کردم که فیلم در رقابت‌های اسکار نامزد نشد.

به گزارش سینماژورنال این منتقد در توصیفی عجیب از فیلم می افزاید: این فیلم شخصی را نشان می‌دهد که قانون‌شکنی می‌کند و در‌عین‌حال این شخص به‌نوعی قهرمان و شخصیت اصلی است. خیلی‌ عجیب بود که برای اسکار نامزد نشد. خیلی از فیلم خوشم آمد. نمی‌دانستم داستان به کجا می‌کشد. کمی شگفت‌زده‌ام می‌کرد.

کتابی که درباره “ده” کیارستمی نوشتم چند نسخه بیشتر فروش نداشت!

جف اندرو که پیشتر کتابی درباره فیلم “ده” کیارستمی نگاشته است درباره اینکه آیا قصد ندارد کتابی جدید درباره سینمای ایران بنویسد بیان می دارد: کتابم در مورد «ده» هم چند‌نسخه بیشتر فروش نداشت و ثروتمندم نکرد! ‌ای‌کاش این‌طور شده بود. وی سپس می افزاید: تا همین چندی‌پیش نمی‌دانستم که این کتاب به فارسی ترجمه شده است و حتی به ایران رسیده است و البته که یک‌پنی هم از فروش ترجمه آن به من نرسید، ولی خیلی خوشحالم که مردم در ایران می‌توانند آن را بخوانند. خیلی افتخار می‌کنم.

هنگام دیدن “پرده” جعفر پناهی گیج شده بودم و نمی‌توانستم آن را بفهمم

جف اندرو درباره فیلم تازه جعفر پناهی “تاکسی” اظهار می دارد: این فیلم یک بازگشت به فرم بود برای او، چون فکر می‌کنم فیلم قبلی او «پرده»، شاید خیلی نمادگرایانه بود. از وسط فیلم گیج شده بودم و دیگر نمی‌توانستم آن را بفهمم و حس می‌کردم که تقریبا از فیلم بیرون افتاده‌ام. این یکی خیلی فیلم بازتری بود.

“تاکسی” خیلی‌خیلی بامزه بود

به گزارش سینماژورنال این منتقد اضافه می کند: “تاکسی” خیلی‌خیلی بامزه بود. فیلم، خیلی باز و سخاوتمند به‌نظر می‌آید. اصلا تلخی یا عصبانیت ندارد. فکر می‌کنم فیلم خیلی‌جالبی است و به‌نوعی جنبه‌های مختلف زندگی در تهران را نشان می‌دهد و همچنین مرتبا فیلم‌های قبلی او را به‌یاد ما می‌آورد. فیلم خیلی زیرکانه و بازیگوشانه (playful) است.

“تاکسی” سبک‌تر از “ده” است

این منتقد در مقایسه “ده” و “تاکسی” بیان میدارد: شاید “ده” در نوع خودش سیاسی‌تر باشد! چون «تاکسی» درباره نوع درست سینما و فایده سینما صحبت می‌کند و اینکه سینما باید واقعیت، واقعیت تحریف‌شده یا واقعیت فریبنده را نشان دهد و به این سؤال می‌پردازد و کمتر به مسائل سیاسی اشاره می‌کند. بیشتر فیلم خنده‌دار و سرگرم‌کننده است، خیلی‌سرخوشانه است، ولی “ده” فیلمی است که کمی بیشتر به عمق می‌رود، چون خیلی دلواپس مسائل زنان است. “تاکسی” کمی سبک‌تر است.