1

تذکر صریح شورای نظارت به صداوسیما به‌خاطر پخش اعترافات یک رقاص اینستاگرامی!!

سینماروزان: پخش اعترافات مائده هژبری رقاص اینستاگرامی در مستندی به نام «بیراهه» هرچند در ابتدا با طرح این ادعای محمدحسین رنجبران مدیر روابط عمومی سازمان مواجه شد که پخش اعترافات را با هماهنگی مقامات قضایی دانست اما تکذیب این ادعا از سوی مقامات قضایی ماجرا را وارد مسیری تازه کرده است و شورای نظارت بر صداوسیما را واداشته در این باره تصمیماتی بگیرد.

به گزارش سینماروزان در جلسه ۴۴۹ شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما درباره پخش مستند «بیراهه» در رسانه ملی تصمیماتی اخذ شد. در این جلسه پس از بررسی و استماع گزارش‌های واصله، مصوبات زیر درباره پخش مستند «بیراهه» به تصویب رسید:

1-جریانی فعال و هدایت شده در خارج از کشور وجود دارد که حرمت‌شکنی، هنجارستیزی و اباحه‌گری در فضای واقعی و مجازی را در دستور کار خود قرار داده است. شورای نظارت، سازمان صداوسیما را موظف به روشنگری و تنویر افکار عمومی نسبت به وجوه مختلف و ابعاد متنوع این پدیده می‌داند و از رویکرد این سازمان در مواجهه منطقی و حرفه‌ای با مفاسد اجتماعی سازمان یافته حمایت می‌کند.

2-در موضوع مستند اخیر «بیراهه» بررسی شورای نظارت نشان داد که پخش این برنامه بدون هماهنگی با قوه قضائیه بوده است، از این جهت به سازمان تذکر لازم داده می‌شود.

3-به سازمان توصیه می‌شود در پرداختن به موضوعاتی که دارای ابعاد اجتماعی، فرهنگی و قضایی است از مشاوره‌های لازم بهره‌مند شود و هماهنگی‌های لازم را با نهادهای ذیربط انجام دهد.




در دورانی که بازیگر فیلم پرفروش «آتش بس» هم از طریق یک اپ موبایلی، مسابقه ۱۰۰میلیونی راه انداخته⇐تهمینه میلانی از کازینویی حلال در رسانه ملی گفت!!!

سینماروزان: در ماههای اخیر برنامه های گفتگومحوری یا مسابقاتی که متکی بر اپلیکیشنهای موبایلی هستند بیش از پیش در تلویزیون دیده شده‌اند؛ برنامه‌هایی که برای بیشتر دیده شدن به‌جای مجریان تلویزیون به سراغ بازیگران سینما میروند و جملگی یک سرشان به یکی از این اپلیکیشنها ختم میشود.

نقطه اشتراک تمامی این اپلیکیشنها آن است که مدام اصرار دارند مخاطبان به عضویتشان درآیند و به این طریق شانس خود را برای برنده شدن در جایزه‌ای ویژه امتحان کنند!

اینکه این اپلیکیشنها چه گردش مالی دارند که وعده جوایز هنگفت را به مخاطبان میدهند به کنار، اینکه رسانه ملی در همه این سالها و علیرغم داشتن ردیف بودجه ویژه همچنان باید تولیداتش را متکی بر اپ‌هایی پیش ببرد که درباره هویت و گردانندگان شان شفاف سازی نمیشود جای سوال دارد.

تهمینه میلانی کارگردان زن سینمای ایران با اشاره به این ماجرا در صفحه اجتماعیش نوشت: این روزها به هر شبکه از شبکه‌های صداوسیما که سرکشی کنید، انواع و اقسام قرعه کشی‌ها را می‌توانید مشاهده کنید. کازینویی حلال به نام رسانه ملی طوفان به پا کرده است. خیل عظیمی از هموطنان نیز با تبلیغات اغوا کننده مجریان، مجذوب این فرآیند می‌شوند.  آن‌چنان فقر بیداد می‌کند که در تعدادی از این قمارهای حلال، تعداد شرکت کنندگان از ۸ میلیون نفر گذشته است. شرکت کنندگان با رقمی به ظاهر ناچیز، بخت خود را امتحان می‌کنند اما برنده اصلی این معرکه، گردانندگان آن هستند که سودهای میلیاردی نصیب‌شان می‌شود. جا دارد به رسانه ملی بابت راه‌اندازی چنین قمارخانه بزرگی تبریک بگوئیم. خسته نباشید برادران!

واکنش میلانی به این اپ‌های اغواکننده در روزهایی رخ داده که محمدرضا گلزار بازیگر کمدی پرفروش «آتش بس»تهمینه میلانی نیز به زودی با اجرای مسابقه ای که از طریق یک اپ، وعده جایزه صدمیلیونی را به برندگان داده به رسانه ملی خواهد آمد!!




انتقاد روزنامه اصولگرا از رسانه ملی به‌خاطر انفعال در شفاف‌سازی ماجرای «پویول»⇐چرا صداوسیما سکوت کرده و صرفا تماشاگر شایعات است؟!/چه میزان پول به «پویول» داده شده و چه میزان ارز از کف رفته است؟/چرا با دلیل و برهان به دنبال اقناع مخاطب نیستید؟

سینماروزان: عدم صدور اجازه حضور «کارلوس پویول» بازیکن اسپانیایی در برنامه «2018» عادل فردوسی‌پور، حجم بالایی از شایعات را پیرامون چرایی اتفاق شکل داده است و در رأس آنها هم یکی حجم بالای رقم پرداختی به وی بوده و دیگری موی بلند این بازیکن!!!

روزنامه اصولگرای «جوان» در گزارشی پیرامون این اتفاق به انتقاد از رسانه ملی پرداخته که چرا به صراحت به شفاف سازی درباره این ماجرا نمی پردازد و درباره رقم مالی تفاهم نامه حضور پویول در صداوسیما هیچ داده ای به مخاطبان نمیدهد.

متن گزارش «جوان» را بخوانید:

صداوسیما پیشانی انقلاب اسلامی است. ضعف و انفعال در اطلاع‌رسانی به موقع در برابر اتهامات رسانه‌ای درباره موضوعاتی، چون موانع حضور یک بازیکن اسپانیایی بی‌تردید برای انقلاب اسلامی چیزی جز هزینه‌تراشی به همراه ندارد.
خبر به سرعت در فضای مجازی دست به دست می‌شود. دو روز هم می‌گذرد، هر کس که خبر را می‌شنود حداقل واکنشش این است که زیر لب غر می‌زند، حتی حسن شمشادی گزارشگر فعال در فضای مجازی هم به آن واکنش نشان می‌دهد. به تدریج پای سلبریتی‌ها به موضوع باز می‌شود. صداوسیما همچنان زیر رگبار انتقاد است، لحظه‌ها و دقایق و ساعات پشت سر هم می‌گذرند، اما دریغ از یک واکنش از سوی مسئولان رسانه ملی که خود را از زیر بار اتهامات برهانند و برای تنویر افکار عمومی سخنی بگویند، حتی روابط عمومی سازمان هم لازم نمی‌بیند تا واکنشی به این موجی که علیه صداوسیما ایجاد شده نشان دهد. این انفعال عجیب بیش از اینکه برای رسانه ملی هزینه داشته باشد برای انقلاب و نظام هزینه‌تراشی می‌کند.
عادل فردوسی‌پور در یکی از پربیننده‌ترین زمان‌های تاریخ رسانه ملی و دقایقی پیش از آغاز مسابقه فوتبال ایران و اسپانیا در جام جهانی درست در زمانی که پیامک‌شمار برنامه رقمی نزدیک به ۹ میلیون را نشان می‌دهد و با سرعتی سرسام آور در حال صعود است و تخمین زده می‌شود که مخاطب برنامه ۵۰ میلیون نفر باشد اعلام می‌کند که بازیکن مشهور اسپانیایی به تهران آمده و هم اکنون در هتل به سر می‌برد، اما نتوانستیم او را به برنامه بیاوریم. چند ساعت پس از بازی فضای مجازی پر می‌شود از این خبر غیررسمی که ظاهر پویول و موی بلند او سبب شده تا جلوی ورود او را بگیرند. موجی از حملات رسانه‌ای در چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی فضای مجازی را دربرمی گیرد. برخی منابع غیررسمی هم اعلام می‌کنند موضوع مو‌های پویول نیست و به رقمی مربوط می‌شود که قرار بوده به او برای حضور در برنامه بپردازند. به نظر می‌رسد دلیل دوم منطقی‌تر باشد چراکه به قول یکی از دوستان مرحوم آغاسی نیز در دهه ۷۰ وقتی در رسانه ملی شعر می‌خواند زلف‌های بلندی داشت و طی سال‌های اخیر هم خیلی‌ها در برنامه‌های مختلف سیما با زلف بلند حاضر شده‌اند و مشکلی هم پیش نیامده است، ضمن اینکه پویول اساساً ایرانی هم نیست. اما از همه عجیب‌تر سکوت رسانه ملی و نظاره کردن موجی است که علیه انقلاب ایجاد شده است.
این اصلاً خوب نیست که انقلاب اسلامی در چهلمین سالگردش متهم شود به اینکه به خاطر موی یک خارجی او را به برنامه راه نداده‌اند. اینجا لازم است برای صیانت از انقلاب در میان افکار عمومی به سرعت روابط عمومی سازمان یا هر شخص حقیقی دیگری واکنش نشان داده و فضای غبار آلود را شفاف نماید. اگر این کار را نکرد یا به موقع واکنش نشان نداد دود این انفعال و بی‌عملی به طور قطع به چشم انقلاب می‌رود.
اگر دلیل حضور نیافتن پویول در ویژه برنامه جام جهانی رقم پرداختی به او بوده یا ملاحظات اقتصادی دلیل این مسئله بوده در میان گذاشتن آن با مردم و اعتماد به افکار عمومی در سریع‌ترین زمان ممکن بهترین راهکار است. سکوت در این برهه به دامن زدن شایعه از سوی بدخواهان و ضد انقلاب کمک می‌کند. اینکه در شرایط اقتصاد مقاومتی دلیلی ندارد اسپانسر ایرانی ارز را به خارج از کشور انتقال دهد منطق استواری دارد. در چنین شرایطی اولویت باید با کارشناس ایرانی باشد. در میان گذاشتن این موضوع با مردم کار سختی نیست. بماند که هنوز به دلیل ضعف اطلاع رسانی خبر نداریم که چه میزان از پول به پویول داده شده و چه میزان ارز از کف رفته است؟
این انفعال اولین بار نیست که به اعتبار رسانه ملی خدشه وارد می‌کند. در ماجرای ضبط برنامه از مرحوم ناصر ملک‌مطیعی هم همین اتفاق افتاد.
ابتدا خبر حضور او در دو برنامه خبررسانی شد و بعد هیچ کدام از برنامه‌ها پخش نشد و مدت‌ها صرفاً فضای مجازی عنان کار را در دست داشت، موجی از حملات علیه نظام در فضای مجازی و رسانه‌های ضد انقلاب ایجاد شد و هیچ صدایی از سازمان صداوسیما شنیده نشد، به فاصله‌ای طولانی معاون سیما اعلام کرد ما از ضبط برنامه خبر نداشتیم و تلویحاً عنوان شد که اسپانسر‌ها کار را مدیریت کردند! و مسئولان اساساً اطلاعی نداشتند.
یک عذر بدتر از گناه، شاید اگر در آن نشست خبری از معاون سیما سؤالی در این ارتباط پرسیده نمی‌شد او در آن مقطع نیز نیازی برای سخن گفتن نمی‌دید تا همان چند جمله را هم بر زبان جاری سازد. یکی دوماه بعد که ملک‌مطیعی فوت کرد موجی چندبرابر علیه رسانه ملی (بخوانید انقلاب) بالا گرفت و حتی شعار‌هایی هم در این باره در مراسم تشییع سر‌داده شد و ضد انقلاب بیشترین سوءاستفاده را از این فضا دشت کرد.
روابط عمومی شبکه‌ها در زمان مدیریت رئیس سابق سازمان حذف شدند. شاید بتوان گفت همین خلأ در ضعف اطلاع رسانی‌ها مشکلات را دوچندان کرده است.
هر چند موضوع فقط این نیست. رسانه ملی به طور سنتی نیاز زیادی به شفاف‌سازی برخی مسائل که به چشم مدیرانش زیاد جدی و با اهمیت نیستند نمی‌بیند. معلوم نیست چرا تا این حد در برابر مسائلی که اتفاقاً پیچیدگی خاصی هم ندارد منفعل و غیرحرفه‌ای عمل می‌شود. صداوسیما به نوعی پیشانی انقلاب اسلامی است و نحوه رفتار و عملکرد این مرکز به دلیل همین در پیشانی بودن نسبت به سایر مراکز، حساسیت و اهمیت بیشتری دارد. چرا باید ساده‌ترین امور به نحوی مدیریت شود که بی‌خود و بی‌جهت و البته غیرمستقیم فضاسازی به زیان انقلاب اسلامی رقم بخورد. وقتی می‌توان با دلیل و برهان و منطق مخاطبان میلیونی را اقناع کرد و به آن‌ها احترام گذاشت چرا نباید چنین رویه‌ای در پیش گرفته شود. این انفعال‌ها بیش از همه به حساب انقلاب اسلامی نوشته می‌شود نه صرفاً چند مدیر در رسانه ملی.
شاید به نظر برسد چنین مسائلی اساساً آنقدر اهمیت ندارند که خدشه به نظام و انقلاب وارد کنند، اما حقیقت مسئله این است همین مواردی که علی الظاهر به چشم نمی‌آیند وقتی جمع می‌شوند حجم زیادی را شامل می‌شوند که نتیجه‌اش جز بی‌اعتماد کردن مخاطبان رسانه ملی و مردم نیست. می‌شود با اهمیت دادن بیشتر به روابط عمومی و سرعت در اطلاع‌رسانی و سپردن این امور به افراد کاردان و دلسوز بسیاری از فضاسازی‌های رسانه‌ای را به سود انقلاب کنترل کرد.



محمود شهریاری بیان کرد⇐خودم هم نمی‌دانم چرا ممنوع‌التصویر هستم؟!/از شبکه‌های سیاسی گرفته تا همین GEM به من پیشنهاد همکاری داده‌اند!!!/صداوسیما باید زودتر از اینها به سودآوری می‌رسید/توسعه کمّی بیهوده ضربه سختی به رسانه ملی زد/ تعداد کارکنان برخی شبکه‌های تلویزیون بیشتر از تعداد مخاطبان است!/ماهواره را مسخره می‌کنند و از آن طرف «استیج» را کپی می‌کنند!!/با تحقیر شبکه‌های ماهواره‌ای نمی‌توان مخاطب جذب کرد/مدام می‌گویند کمبود بودجه داریم اما سوال اینجاست که با همین بودجه موجود چه کرده‌اید؟/اگر نهادهای قضایی به کمک سازمان نمی‌آمدند فارغ از فیلمهای سینمایی تمامی شرکتهای تجاری هم آگهی‌های خود را به ماهواره می‌دادند/برای بهبود اوضاع رسانه ملی قبل از هر کاری باید جلوی موازی‌کاری را گرفت و سپس به سراغ کوچک کردن سازمان رفت/آدمهای کاربلد با حذف از رسانه ملی بیکار نمی‌مانند؛ می‌روند در شبکه خانگی کار میکنند یا برای فضای مجازی برنامه می‌سازند

سینماروزان/مهناز خدادوست: محمود شهریاری مجری قدیمی رادیو و تلویزیون که مدتی است دچار مشکل ممنوعیت از فعالیت در رسانه ملی شده است این روزها در کنار اداره یک شرکت فرهنگی چندمنظوره اجرای برنامه های ارگانی را هم برعهده می گیرد.

شهریاری آخرین بار با فصلی ناتمام از «قویترین مردان ایران» که با نام «مردان پولادین» تولید شده بود به عنوان مجری به شبکه خانگی آمد. خودش درباره این تجربه به سینماروزان گفت: این مجموعه قرار بود به مانند فصلهای قبلی از تلویزیون خودمان پخش شود اما گویا رسانه ملی برای پخش این مجموعه از اسپانسر کار رقمی بالا درخواست کرده بود و اسپانسر هم که تأمین این هزینه در توانش نبود قید پخش کار از تلویزیون را زد و به سراغ شبکه خانگی رفت.

شهریاری درباره اقبال مخاطبان به این محصول در شبکه خانگی گفت:  کل مسابقه در دو دی.وی.دی به شبکه خانگی عرضه شد؛ یکی مربوط به دور مقدماتی و دیگر نهایی و کار آن قدر امتداد نیافت که بخواهیم درباره میزان مخاطبان آن به دورنمایی روشنی برسیم.

محمود شهریاری با اشاره به ممنوعیت از فعالیت در تلویزیون اظهار داشت: حضورم در شبکه خانگی به دلیل همان ماجرای ممنوع التصویری است که چند سالی است بر ما حادث شده و خودمان هم خبر نداریم چرا این اتفاق افتاده است.

وی ادامه داد: در این مدت هم نه طرحی برای تولید برنامه به صداوسیما بردم و نه اصلا مایل به همکاری مجدد بودم. وقتی رسانه ملی قدر منابع انسانی که سالها همکارش بوده‌اند را نمی‌داند چه دلیلی دارد که ما مدام طرح بدهیم. آدمهای کاربلد که بیکار نمی‌مانند؛ می روند بیرون از سازمان و یا در فضای مجازی برنامه می سازند و یا درگیر مدیومهایی مانند شبکه خانگی می شوند. این سازمان است که از نبود این کاربلدان ضربه می خورد.

شهریاری با اشاره به شرکت چندمنظوره اش اظهار داشت: این روزها تمام وقت در موسسه فرهنگی «شبکه فرهنگ و هنر» هستم؛ موسسه‌ای چندمنظوره که می تواند از انتشار روزنامه تا مجله و کتاب و آلبوم موسیقی تا برگزاری همایش را انجام دهد.

شهریاری در پاسخ به این پرسش که چرا برخلاف برخی از همکارانش از قابلیتهای فضای مجازی و سامانه ویدیوی درخواستی برای تولید برنامه استفاده نمی کند به سینماروزان گفت: اتفاقا پیشنهادات مختلفی برای همکاری با سامانه های فعال در این حیطه داشتم اما متأسفانه یک قانون قدیمی پوسیده در این باره وجود دارد و آن هم اینکه صداوسیما خود را قیّم همه این سامانه ها می داند و اخیرا هم که دیدیم رفته است از برخی از فعالان این حیطه شکایت کرده. چرا؟ شاید به خاطر اینکه انحصار سازمان را شکسته اند!؟؟

وی ادامه داد: در کنار سامانه های مجازی از برخی شبکه های ماهواره ای فارسی زبان اعم از شبکه های سیاسی گرفته تا شبکه های سرگرم کننده مانند جم پیشنهاد داشته ام اما حتی وارد مذاکره هم نمی شوم و فقط می گویم نه! دلیلش هم کاملا شخصی است چون ایران را دوست دارم و گمان می کنم هیچ کس بهتر از هنرمندی که در داخل کشور است نمی تواند برای مخاطب محصول تولید کند.

محمود شهریاری که سابقه اجرای برنامه هایی مانند «سلام صبح به خیر»  و «زنده رود» را دارد با بیان اینکه حسرت می خورد از اینکه شبکه های ماهواره ای رقابت با صداوسیما را به نفع خود تمام کرده اند به سینماروزان اظهار داشت: متأسفانه مدیران صداوسیما در برج عاج نشسته‌اند و فکر می‌کنند همین که شبکه‌های ماهواره‌ای را دست بیندازند و آنها را تحقیر کنند کافیست در حالی که تقریبا در همه جای ایران این شبکه ها مخاطب دارند و بخش عمده مخاطب رسانه ملی به این واسطه از دست رفته است.

وی ادامه داد: باعث تأسف است که شبکه ای ماهواره‌ای با 10 تا 20 نیروی جوان کاری را می‌کند که رسانه ملی با ده‌ها هزار پرسنل نمی‌تواند انجام دهد.

این مجری افزود: همین مسابقه صدایابی ماهواره ای(استیج) را درنظر بگیرید؛ مگر کل دست اندرکاران تولید این برنامه چند نفرند؟ خیلی بد است که این مسابقه خیابانهای شهر ما را خلوت کند و از آن طرف رسانه ملی که مدام ماهواره را مسخره می کند از روی دست این مسابقه به تولید برنامه های مشابه اقدام کند و از آن طرف آن شبکه ماهواره ای خاص طلبکار باشد و اینها را دست بیندازد که از ما کپی کرده اید!

شهریاری با بیان اینکه توسعه کمّی بیهوده در رسانه ملی باعث کند شدن تدریجی سرعت آن و در نهایت زوال آن شده است تأکید کرد: توسعه کمّی بدون فکر و فقط برای افزودن بر دامنه ردیفهای بودجه باعث شد که مدام شبکه راه بیندازند و کارمند بگیرند به جای اینکه می شد با تولید برنامه های خوب و غنی در همان شبکه های معدود به افزایش مخاطب کمک کرد.

این مجری افزود: از آن طرف می بینیم که با تغییر مدیران نیز سیاستهای سازمان مدام تغییر می کند؛ مدیری می آید و یک شبکه را منحل می‌کند و مدیری دیگر برای آن شبکه جشن افتتاح می‌گیرد! بارها شده برخی همکاران به من می گویند تعداد کارکنان شبکه ها به مراتب بیشتر از مخاطبان آن است. خودم پشت یک وانت خواندم «تنهاتر از شبکه … هستم»!

این مجری 58 ساله با اشاره به کلیدواژه مدیران سازمان که کمبود بودجه است اظهار داشت: مدام می گویند کمبود بودجه داریم اما سوال اینجاست که با همین بودجه موجود چه کرده اید که حالا افزایش بودجه می خواهید؟ این خیلی بد است که سازمان صداوسیما بعد از این همه سال هنوز به سودآوری نرسیده است در صورتی که باید در طول این سه دهه و نیم به جایی می‌رسید که خودش به سوددهی رسیده و حتی به دولتها کمک کند نه آن که مدام دست به دامن دولتها شود.

شهریاری خاطرنشان ساخت: همین بحث پخش آگهی‌ها از شبکه های ماهواره ای مثل جم را ببینید. باور کنید اگر دادستانی و قوه قضاییه به کمک سازمان نمی آمدند فارغ از فیلمهای سینمایی تمامی شرکتهای تجاری هم آگهی‌های خود را به این شبکه ها می‌دادند. باعث تأسف است که در پخش آگهیهای فرهنگی-هنری هم خودی و غیرخودی دارند؛ برخی آگهیها را هزاران بار نمایش میدهند و برخی دیگر را با وجود دریافت مجوز اصلا نشان نمیدهند!!

محمود شهریاری با بیان اینکه جلوی ضرر را از هرجا که بگیری منفعت است از مدیران سازمان صداوسیما خواست در گام اول جلوی موازی کاری در رسانه ملی را بگیرند. وی به سینماروزان گفت: الان ما هم شبکه ورزش داریم و هم در چندین شبکه دیگر برنامه ورزشی روی آنتن می فرستیم؛ هم شبکه سلامت داریم و هم در چندین شبکه دیگر برنامه های پزشکی روی آنتن می فرستیم! این موازی کاریها جز اینکه به اتلاف منابع منجر شود سود دیگری ندارد. برای کمک به بهبود اوضاع رسانه ملی بهترین آغاز جلوگیری از همین موازی کاری هاست. در مراحل بعدتر هم می توان به کوچکتر کردن سازمان و حفظ نیروهای هدفمند و واسپاری بسیاری از بخشهای سازمان به دست‌اندرکاران بخش خصوصی تکیه کرد.




آقای پرستویی! در کنار نواختن مهران مدیری و رسانه ملی بد نبود سوزنی هم بزنید به رفیق ۱۴شغله‌تان در خانه سینما!/ از باجناق ۱۴شغله هم می‌گفتید و همچنین رییس اصلاحات که حکم ممنوع‌الفعالیتی ناصر در زمان وزارت ارشاد وی صادر شد

سینماروزان: پرویز پرستویی در مراسم تشییع ناصر ملک‌مطیعی به انتقاد از صداوسیما پرداخت که علیرغم ضبط برنامه های «دورهمی» با حضور ناصر آن را توقیف کرد.

پرستویی گفت: صدا وسیما مال شما نیست و با پول ما و بیت‎المال صدا و سیما شده! آن بالا که مدام میگویید اجازه پخش نداده کیست و کجاست؟ چه شد که بعد از مرگ مشکل ندارد و خبر مرگ را پخش میکنید؟

پرستویی خطاب به مدیری ادامه داد: آقای مدیری چرا او را دعوت کردی و از پخش این برنامه دفاع نکردی؟

آنچه پرستویی درباره تناقضات حاکم بر رسانه ملی گفت صددرصد درست است و در همه این سالها بارها از سوی رسانه‌های مستقل به چالش کشیده شده!

اما پرستویی باید در کنار رسانه ملی از مدیران خانه سینما و سازمان سینمایی هم میگفت که در تمام لحظات آخرعمر ناصر که کارش به بستری شدن در بیمارستان کشیده شده بود هم سری به او نزدند و حالی از او نپرسیدند!

ای کاش پرستویی از مدیر 14شغله هم میگفت که حتی شرایط بیمه شدن افتخاری ناصر را فراهم نکرد! ای کاش پرستویی از باجناق 14شغله و رییس عباشکلاتی اصلاحات که حکم ممنوع الفعالیت ناصر در زمان حضور آنها در مدیریت سینمایی و وزارت ارشاد صادر شد هم حرف میزد تا باور کنیم دلشان واقعا به حال هنرمندان سوخته است!

فیلم صحبتهای پرستویی در تشییع ناصر را اینجا ببینید.




محمد هاشمی رییس دهه شصتی صداوسیما بیان کرد⇐در کوران فشارها برای حذف گویندگان زن، امام(ره) دستور داد پیامش را یک گوینده زن بخواند/یکی پیدا شد که می‌خواست خانواده شاه را بکشد اما امام(ره) گفت به کدام گناه؟؟/برنامه «هويت» كه در دوره لاريجاني ساخته شد خيلي واقع‌بينانه نبود/امام(ره) تأکید داشت اعمال ايده شخصي در تلويزيون و راديو ممنوع است!/به عنوان كارمند مي‌توانيم چپ باشيم يا راست باشيم اما اعمال‌نظر در صداوسیما اشتباه است

سینماروزان: محمد هاشمي‌ اولين دوره رياست بلندمدت صدا و سيما را از ابتداي دهه ٦٠ تا ابتداي دهه ٧٠ بر عهده داشته است؛ دوره ای که درگیری با جنگ موجب شده بود صداوسیما بیشتر به تریبونی برای تهییج مردم به حضور در دفاع مقدس بدل شود.

به گزارش سینماروزان هاشمی که برادر کوچکتر علی اکبر هاشمی رفسنجانی است این شانس را داشت که حضورش در صداوسیما همراه شود با حمایتهایی که امام خمینی(ره) از وی داشت و همین امر بود که ریاست او بر این سازمان را تسهیل می‌کرد.

محمد هاشمی در گفتگویی تازه درباره فشارهای افراطیون در زمان حضورش در صداوسیما به «اعتماد» بیان داشت: به ما فشار مي‌آوردند كه چرا تا وقتي مردان هستند از زنان براي گويندگي خبر استفاده مي‌كنيد؟ مثلا فشار مي‌آوردند كه ما از خانم مريم رياضي كه از گوينده‌هاي خبر قبل از انقلاب بود و بسيار هم گوينده‌اي قوي و مسلط بود، استفاده نكنيم. تماس‌هاي فراواني مي‌گرفتند كه بايد مردان خبر بخوانند. تلفن باران شده بوديم. رفتم خدمت امام و اين مشكل را در ميان گذاشتم. ايشان پرسيد كه شما به منتقدان چه جوابي داده‌ايد؟ توضيح دادم كه به منتقدان گفته‌ام چون ما جنگ داريم مردان بايد بروند جبهه. امام تبسمي كردند. يك هفته بعد مراسمي بود كه امام پيام داشتند مرحوم احمد آقا با من تماس گرفتند و پرسيدند شيفت كاري خانم مريم رياضي چه زماني است و تاكيد كردند كه پيام امام را خانم رياضي بخواند. در حالي كه قبل از آن پيام‌ها را يا آقاي توسلي مي‌خواند يا احمد مي‌خواند يا افراد ديگر. اين‌بار اما امام اصرار كرده بودند كه خانم رياضي پيام را بخواند. خب وقتي ما پيام امام را داديم ايشان خواند ديگر مخالفت‌ها تمام شد.

هاشمی ادامه داد: تعدد اين مسائل زياد بود. هر هفته مساله‌اي پيش مي‌آمد كه بايد برايش چاره‌اي مي‌انديشيدم. حضرت امام هشت سال از دوره مديريت من در قيد حيات بودند و در همين مدت توانستيم آن مواردي را كه برايش تعريف خاصي در چارچوب مسائل ديني وجود نداشت، ضابطه‌مند كنيم. بنابراين تلويزيون و راديو از بلاتكليفي و اعمال سليقه شخصي خارج شد.

محمد هاشمی با اشاره به کیفیت محصولات رسانه ملی در ادوار مختلف اظهار داشت: من هم اتفاقا به سريال «معماي شاه» نقد داشتم. منتها خيلي از حوادث كه نقل مي‌شد اغراق‌ها تاثير منفي مي‌گذاشت راجع به اشرف و نحوه ارتباط‌شان يا عبدالكريم ايادي در اين حدي كه سريال نشان مي‌داد همه كاره شاه بوده، به اين شكل نبوده است. به نظر من هم اين نوع نگاه اثر منفي داشت. برنامه «هويت» كه در دوره لاريجاني ساخته شد خيلي واقع‌بينانه نبود. چون يك عده را مي‌خواستند بزنند خراب كنند، آن برنامه را ساختند. ما نمي‌گوييم همه با يك كيفيت انقلابي بوده‌اند اما يك جامعه نبايد خودش را نفي كند. ما سعي مي‌كرديم در عين اختلاف نظر اين كار را نكنيم. همان دوره ما در صدا و سيما بسياري از نيروها به جريان‌هاي فكري وابسته بودند. اشاره كردم. رفتم خدمت امام(ره) گفتم ما با اين گروه‌ها چه كار كنيم، ايشان فرمودند به ايشان بگوييد داشتن ايده و عقيده اشكال ندارد اما اعمال ايده شخصي در تلويزيون و راديو ممنوع است و به ما هم فرمودند كه نبايد اين اتفاق بيفتد. ما به عنوان كارمند مي‌توانيم چپ باشيم يا راست باشيم. اما در برنامه‌هاي صدا و سيما بخواهيد اعمال نظر كنيد اشتباه است. بايد مديريت جلويش را بگيريد. اتفاقي كه بعد از من افتاد دقيقا عكس نظر امام بود. ما نمي‌گذاشتيم هر كسي مطابق با ميل شخصي‌اش برنامه بسازد. برنامه در شورا تصويب مي‌شد و همان مي‌رفت روي آنتن.

هاشمی با گلایه از کم لطفی نسبت به برادرش در رسانه ملی اظهار داشت: مثلا مي‌بينيم كه آيت‌الله هاشمي در برنامه‌هاي دهه فجر تلویزیون غايب است. آيا آقاي هاشمي نقشي در انقلاب نداشته؟ هفته جنگ ايشان فرمانده جنگ بوده. نه اسمي از ايشان هست نه عكسي. وقتي اين نوع مسائل مي‌آيد در كار نتيجه اين‌طور مي‌شود. من يك خاطره‌اي از امام دارم درباره فرح و بچه‌هايش. شاه را مصر دفن كردند خانواده‌اش مي‌آمدند در مناسبت‌ها سر قبر او. يك فردي آمد به من گفت اگر امام اجازه دهند دفعه بعد كه مي‌آيند سر قبر اينها را بكشم. بچه‌هاي صغير هم داشتند. من رفتم به امام اين حرف را منتقل كردم و امام فرمودند: «بِأيِّ ذنْبٍ». «به چه گناهي» مي‌خواهد اين كار را بكند؟ مثلا يك بچه صغير كه گناهي نكرده. ولي ما در كارهاي مان كه مي‌خواهيم منتشر كنيم از همين افراد يك غول مي‌سازيم. خب اين نگاه به افراد خيلي متفاوت است. ما متاسفانه يك سري موارد را براي مصرف يك هدفي مي‌سازيم ولي آن طور كه مي‌خواهيم جواب نمي‌دهد.




گزارش رسانه اصلاح‌طلب از تابوشکنی رسانه ملی در پخش رپورتاژ برای کنسرتی با حضور نوازندگان و خوانندگان زن

سینماروزان: در سالهای بعد از آزادی موسیقی پاپ هرچند صداوسیما در برهه هایی خودش مجالی برای تربیت و ارائه نسل جوان خوانندگان فراهم کرده اما سیاستگزاری این رسانه نسبت به پخش موسیقی همواره پرسش برانگیز بوده است. اصلی ترین پرسش هم بر سر چرایی عدم نمایش تصویر ساز بوده است.

روزنامه اصلاح طلب «شرق» به تازگی گزارشی ارائه داده با عنوان «تابوشکني صداوسيماي ملي» که بهانه آن پخش رپورتاژ ارکستر سمفونی رسانه ملی در شبکه خبر بوده است؛ رپورتازی که در آن هم ساز نشان داده شده و هم نوازندگی بانوان!!!

متن گزارش این رسانه را بخوانید:

در سي‌وسومين جشنواره موسيقي فجر امسال، گروه‌هاي مختلف موسيقي؛ از ارکستر سمفونيک تهران تا گروه‌هاي کوچک‌تري از ايران و خارج از کشور اجراي خود را روي سن بردند. يکي از اجراهايي که باعث ايجاد حاشيه شد، کنسرت ارکستر صداوسيما به رهبري سهراب کاشف بود. چند روز قبل از اجرا، کساني که در حال ديدن شبکه خبر بودند، با صحنه غريبي مواجه شدند. گوينده خبر: «ارکستر سمفونيک رسانه ملي در سي‌وسومين جشنواره موسيقي جشنواره فجر، ترانه «اي ايران» را اجرا خواهد کرد»،

ولي نکته، تصاويري بود که همراه با صداي گوينده پخش مي‌شد؛ خانم‌ها کنار آقايان ساز مي‌زدند و گروه کر، متشکل از خانم‌ها و آقايان که همراه با هم، سرود «اي ايران» را مي‌خواندند. نشان‌دادن ساز، نشان‌دادن خانم‌ها کنار آقايان در حال ساززدن و خانم‌هايي که کنار آقايان در گروه کر هم‌خواني مي‌کنند، تصاويري است که سال‌هاست رسانه ملي از نشان‌دادن آنها به‌شدت خودداري کرده. حالا چه اتفاقي افتاده است که ما مي‌توانيم اين تصاوير را ببينيم؟

آيا چون تبليغ کنسرت، مربوط به خود صداوسيما بوده، ديدن اين‌گونه تصاوير ايرادي ندارد؟ يا شايد فضا براي نشان‌دادن عمق تخصص نوازندگان و آهنگ‌سازان ايراني، به‌خصوص در زمينه موسيقي کلاسيک بازتر شده است؟

در کنسرت با يکي از نوازندگان خانم صحبت کوتاهي کردم. وقتي در مورد وضعيت حاضر نوازندگان از او پرسيدم، به من گفت که حمايت‌هاي معنوي و مالي نسبت به قبل پيشرفت بسيار خوبي داشته و آزادي‌هاي بيشتري دارند؛ هم در مورد نحوه پوشش که سخت‌گيري‌هاي سابق کمتر شده و هم در مورد اهميت‌دادن به کساني که در زمينه موسيقي کلاسيک کار مي‌کنند، اعم از سازندگان تا نوازندگان که تا پيش از اين بيشتر در سايه فعاليت مي‌کردند. اميد آن است که گشايش‌ها در اين زمينه بيشتر شود تا فعالان اين عرصه از موسيقي در جايگاه واقعي خود نمايش داده شوند.




چرایی تعلل رسانه ملی در سانحه نفتکش سانچی؟؟⇐قائم‌مقام صداوسیما پاسخ داد

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: حادثه غم‌انگيز سانحه كشتي نفتكش سانچي كه منجر به آتش گرفتن و كشته‌شدن سرنشينان كشتي شد، در رسانه‌هاي داخلي و خارجي بازتاب‌هاي زيادي داشت؛ حادثه‌اي كه باعث شد شبكه‌هاي اجتماعي نقد‌هاي تندي عليه عملكرد صداوسيما در بخش اطلاع‌رساني منتشر كنند.

حسن عابديني، قائم مقام خبرگزاري صداوسيما در گفتگو با «جوان» درباره عملكرد صداوسيما و البته رقباي غربي‌اش در اين حادثه توضيح مي‌دهد.
گفته مي‌شود كه صداوسيما در اطلاع‌رساني درباره حادثه كشتي سانچي تعلل كرده است، اين ادعا چقدر صحت دارد؟
حادثه سانچي، بامداد روز 17 دي ماه به وقت تهران رخ داد. اولين خبر همان رو ساعت 9 صبح از خبر بامدادي شبكه خبر پخش شد و طبيعتاً از نظر سرعت انتشار خبر، مشكلي به وجود نيامده است.
نقد اصلي درباره عدم حضور دوربين صداوسيما در محل حادثه است، مردم دوست داشتند تصاوير حادثه را از شبكه خبر ببينند!
نبايد بُعد فاصله تا محل حادثه را فراموش كنيم. ما در هر حادثه‌اي سه حلقه خبري را در نظر مي‌گيريم. حلقه اول ميداني است، حلقه دوم نزديك به حلقه ميداني و سومين حلقه كه دورتر از سايرين است، براي ارتباط با مسئولان است. در حادثه نفتكش سانچي، اولين حلقه ما دفتر صداوسيما در پكن بود. دومين حلقه دفتر خبرگزاري و خبرنگار ما در كوآلالامپور مالزي بود و سومين حلقه نيز در تهران قرار داشت كه وظيفه ارتباط با مسئولان مرتبط با حادثه را در كشورمان داشت.
چرا خبرنگار مستقر در پكن نتوانست به محل حادثه برود؟
اتفاقاً ما مي‌خواستيم بلافاصله بعد از اعلام خبر يعني صبح روز 17 دي‌ماه هم خبرنگار به چين اعزام كنيم. فاصله پكن تا شانگهاي دو ساعت پرواز هوايي است و از آنجا نيز تا نزديك‌ترين جزيره به محل حادثه كه يانگ‌شن نام دارد، تقريباً دو ساعت زمان لازم است. از ساحل جزيره يانگ‌شن تا محل حادثه نيز 250تا300 مايل دريايي است كه حدود 500 كيلومتر مي‌شود. پس اولين مشكل ما دور بودن محل بود. دومين مورد دولت چين بود كه اجازه نزديك‌شدن به محل حادثه را نمي‌داد.
اين محدوديت شامل حال همه رسانه‌ها بود يا فقط براي خبرگزاري صداوسيما ايجاد محدوديت كرده بودند؟
نه‌تنها ما بلكه به هيچ رسانه ديگري چنين اجازه‌اي داده نمي‌شد، حتي شبكه ملي چين CCTV نيز اجازه ارسال تيم خبري و تصويربرداري از محل را پيدا نكرد.
پس تصاوير چطور تهيه مي‌شد؟
چيني‌ها اتاق بحران تشكيل داده بودند و تصاوير محل سانحه در اين اتاق پخش مي‌شد. اين تصاوير را نه بخش رسانه‌اي چين بلكه بخش دولتي و غيررسانه‌اي كه در اختيار اتاق عمليات بود، تهيه مي‌كرد. تصاوير خوب و با كيفيتي بود كه برخي از آنها را دوربين‌هاي مستقر روي كشتي‌هاي آتشخوار تهيه مي‌شد و باقي نيز فيلمبرداري هوايي مي‌شد. اتاق بحران در شانگهاي در طبقه 21 يك هتل قرار داشت كه خبرنگار ما در طبقه 17 آن مستقر بود و از طريق مانيتورها تصاوير را دريافت مي‌كرد.
به اعلام آمادگي براي اعزام خبرنگار به محل حادثه اشاره كرديد، اين كار صورت گرفت؟
ما به سرعت براي آقاي سلامي خبرنگار خبرگزاري درخواست ويزاي چين كرديم و سفارت چين هم به سرعت ويزا را صادر كرد، ولي به دليل شدت انفجار و گرماي شديد در منطقه كه امكان نزديك شدن به آنجا را سخت مي‌كرد، ديديم حتي اگر اجازه رفتن به منطقه را بدهند، امكان اطلاع‌رساني نيست. وگرنه خبرنگار مستقر در پكن همان كار را انجام مي‌داد. تيم نيروي ويژه ارتش هم با وجود اينكه توانست مجوز اعزام را بگيرد، به خاطر همين مشكل نتوانست عمليات انجام دهد.
اطلاع‌رساني در داخل كشور چطور پيش مي‌رفت؟
ما از همان روز 17 دي تماس با سركنسول ايران را در شانگهاي و سفير كشورمان در پكن آغاز كرديم و به طور مداوم اخبار را منتشر مي‌كرديم. روز 18 دي جسد يكي از دريانوردان پيدا شد كه خبرش را نشر داديم. اينكه خبرنگار به صورت مستقيم به محل حادثه دسترسي نداشت، كار اطلاع‌رساني را سخت مي‌كرد. چيني‌ها اطلاعات را در اختيار سركنسول قرار مي‌دادند و ما از وي جويا مي‌شديم، بعد كه آقاي ربيعي به چين رفت اطلاعات را از طريق وزير مي‌گرفتيم.
چرا خبرنگار صداوسيما با مقامات چيني مصاحبه نداشت و اخبار را مستقيم از خود آنها دريافت نمي‌كرد؟
چيني‌ها مصاحبه نمي‌كردند. نه‌تنها با ما بلكه با ديگر رسانه‌ها هم مصاحبه نداشتند. بالاخره هر كشوري مقررات خود را دارد، آنها اطلاعات را در اختيار مقامات كشورمان مي‌گذاشتند.
گفته مي‌شود شبكه خبر احتمال مرگ دريانوردان را خيلي با تأخير منتشر كرده است!
اتفاق كشتي سانچي يك رخداد غم‌انگيز بود، چه براي مردم، چه براي رسانه، اما درباره اطلاع‌رساني وظيفه ما به عنوان يك رسانه اين است كه اخبار را صحيح، معتبر و با سرعت منتشر كنيم. در همان روزهاي اول، چيني‌ها اعلام كردند به خاطر حجم آتش‌سوزي امكان زنده ماندن سرنشينان كشتي وجود ندارد، اما ما حق نداشتيم تا وقتي كه مقامات رسمي كشورمان اين موضوع را تأييد نكرده‌اند يا دوربين تصويربرداري صداوسيما آن را ثبت كند، اين خبر را بر مبناي حدس و گمان‌ها منتشر كنيم. اين با اصل كار رسانه در تضاد بود.
اما شبكه‌هاي خارجي اين كار را كردند!
بله، مثلاً شبكه تلويزيوني متعلق به دولت انگليس اعلام كرد كه امكان خاموش كردن آتش وجود دارد و بر اين ابهام دامن مي‌زد، در حالي كه ما شاهد بوديم همه كشتي‌هاي مخصوص خاموش كردن آتش از كل منطقه براي امداد آمده بودند و كارشناسان مي‌گفتند امكان اين كار وجود ندارد.
همسو با صداوسيما برخي از رسانه‌ها مانند شبكه BBC كه به آن اشاره كرديد يا چند شبكه فارسي زبان ديگر اخبار سانچي را پوشش مي‌دادند، به عنوان كارشناس رسانه، عملكرد اين شبكه‌ها را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟
به صورت كلي رسانه‌هاي غربي بيشتر از اينكه به دنبال اطلاع‌رساني بودند، سعي مي‌كردند بر ابهامات دامن بزنند يا مثلاً زمان لازم براي استخراج اطلاعات جعبه سياه كشتي مشخص است، اما آنها مي‌گويند چرا سريع‌تر علت حادثه اعلام نمي‌شود، در صورتي كه بايد فرايند استخراج اطلاعات جعبه سياه انجام شود. آنها حتي مصاحبه‌هايي با خانواده‌هاي نگران دريانوردان داشتند، در حالي كه مي‌دانيم آن خانواده‌ها در شرايط روحي و رواني خوبي قرار نداشتند. در زماني كه آنها با خانواده‌ها مصاحبه مي‌گرفتند، دوربين صداوسيما هم در چند متري مستقر بود، اما ما نمي‌خواستيم از شرايط بد روحي افراد استفاده كنيم، اما بعد از آن بود كه گفت‌و‌گو‌هايي انجام و در بخش‌هاي خبري و غير خبري صداوسيما پخش شد.
به عنوان كارشناس رسانه از عملكرد شبكه خبر و خبرگزاري صداوسيما تا چه حد رضايت داريد؟
بايد در هر خبر شرايط پوشش آن را در نظر گرفت. در جايي مي‌شود دوربين مستقر كرد و ساعت‌ها تصوير و مصاحبه داشت و در جاي ديگري مانند سانحه كشتي نفتكش، دسترسي مستقيم به محل حادثه وجود ندارد، به نظرم مهم اين است كه در هر شرايط سه اصل صحت، اعتماد و سرعت در انتشار خبر رعايت شود كه در اين حادثه ناگوار رعايت شد.



پرسش رسانه اصلاح‌طلب⇐چرا عزت‌الله ضرغامی در دوران معزولی به بایزید و شبلی شبیه شده؟؟

سینماروزان: واکنشهایی که عزت الله ضرغامی بعد از جدایی از صداوسیما نسبت به اتفاقات و رخدادهای مختلف سیاسی-فرهنگی نشان داده است سبب ساز ارائه تحلیلی قابل تأمل در رسانه اصلاح طلب «اعتماد» شده است.

به گزارش سینماروزان این رسانه با طرح این پرسش که چگونه میتوان حاکمان را از خلق و خوی شمر دور و به خلق و خوی شبلی و بایزید اولی صوفی و دومی عارف قرن سوم هجری نزدیک کرد، چاره این کار را عزل حاکمان دانسته و مثالی هم زده از نیروهای چپ ابتدای انقلاب که علیرغم تندرویهای اولیه، این سالها اصلاح طلبی پیشه کرده اند؛ در ادامه تحلیل این رسانه جسارت ضرغامی رییس اسبق صداوسیما هم از مواهب دوران معزولی برشمرده شده است.

متن تحلیل «اعتماد» را بخوانید:

حاكمان در زمان معزولي/همه شبلي و بايزيد شوند؛ مابقي سخن حكيم البته تلخ است و حاوي اين نكته كه اگر دوباره به همين حاكمان معزول فرصت داده شود ديگر بار چنان كنند كه پيش از اين مي‌كردند. با بخش دوم سخن حكيم فعلا كاري نداريم. بالاخره انسان با نسيان همزاد است و مدام در ساحت غفلت از خويش به سر مي‌برد اما چگونه مي‌توان حاكمان را از خلق و خوي شمر و يزيد دور كرد و به شبلي و بايزيد نزديك؟ آيا چاره‌اي جز عزل آنان وجود ندارد؟ در اين سال‌ها كم نبوده‌اند حاكماني كه در زمان معزولي بالكل چهره ديگري از خود به نمايش گذاشتند.

اصلا يكي از دلايلي كه بسياري از چهره‌هاي موسوم به چپ در ايران پس از انقلاب از گريبان اصلاح‌طلبي سر برآوردند همين موهبت زمان معزولي بود. به تعبيري توفيق اجباري نصيب آنها شد تا در زمان معزولي با مردم كوچه و خيابان بيشتر نشست و برخاست داشته باشند. تا فرصتي براي خواندن و انديشيدن و تامل بيابند تا بتوانند اندكي از تبختر و تفرعن حاكمان فاصله بگيرند. البته اين توفيق فقط نصيب سياستمداران چپ رو نشده. در ميان راستگرايان هم بوده‌اند كساني كه اين توفيق اجباري سبب فلاح و رستگاري‌شان شده.

از قديمي‌ها چند نفري را مي شناسم كه اندكي فاصله گرفتن از سياست به معناي معمول و مرسوم كلمه سرنوشت سياسي‌شان را به كلي دگرگون ساخته و از جديدي‌ها عزت‌الله ضرغامي كه دارد به شبلي و بايزيد نزديك مي‌شود. جسارت و صداقت اين روزهاي آقاي ضرغامي را بايد به فال نيك گرفت و آن را از مواهب زمان معزولي دانست و اما پرسش سهمگين اين است: آيا براي رسيدن به حداقلي از انصاف و عدالت تنها راه، عزل حاكمان است؟ متاسفانه در سرزمين ما چاره‌اي جز اين نيست. يعني مادامي كه حاكمان به هيچ كس پاسخگو نباشند در، بر همين پاشنه خواهد چرخيد، ‌مگر اينكه نهادهاي نظارتي همواره همچون شمشير داموكلس بر فراز سر حاكمان در پرواز باشند تا اگر خطايي از آنان سر‌زد، بلافاصله آنها را عزل كنند.




پیشنهاد معاون اسبق رسانه ملی متعاقب ادعای تحریم صداوسیما از سوی دولت آمریکا⇐فضای تعامل با مخاطب را گسترش دهید

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: چند روزي است بحث تحريم صداوسيما از سوي دولت امريكا مطرح شده است؛ تحريمي كه بعد از اغتشاشات روزهاي اخير مطرح شده و بيشتر از آنكه جنبه اجرايي داشته باشد، ظاهراً جنبه بلوف و ترساندن ايران را دارد.

«جوان» احتمال تحريم صداوسيما و تأثيرات آن را در گفت و گو با  محمد اخگري، معاون اسبق برون‌مرزي سازمان صداوسيما بررسي كرده است.

چرا امريكا به دنبال تحريم صداوسيما است؟
واقعيت اين است كه صداوسيما چه در بعد داخلي و چه بعد برون‌مرزي به دليل پيگيري گفتمان انقلاب اسلامي از ويژگي‌هايي برخوردار است كه آن را به رسانه‌اي خاص تبديل كرده است، به‌خصوص در بعد بين‌الملل مواضع و رويكردي كه صداوسيما دنبال مي‌كند به مذاق امپراتوري رسانه‌اي غرب خوش نيامده است؛ اتفاقاتي مانند قضيه فلسطين، نقش دولت استعماري امريكا در كل منطقه و حمايت‌هايش از گروه‌هاي تكفيري و دولت‌هاي مرتجع عربي مثل عربستان يا سكوتي كه غرب در مقابل اتفاقات بحرين و يمن داشته، در حالي كه هميشه داعيه‌دار حقوق بشر بوده است!
پس دشمني با صداوسيما در اصل خصومت با كل نظام اسلامي است؟!
جمهوري اسلامي نقش اساسي در بيداري اسلامي دارد كه از زمان پيروزي انقلاب اسلامي ايران بعد بين‌المللي پيدا كرده است و براي مخاطبانش در سراسر جهان داراي جذابيت است براي همين نظام سلطه تلاش مي‌كند از كوچك‌ترين اتفاقاتي كه در ايران رخ مي‌دهد به نفع خودش بهره‌برداري كند؛ چيزي كه در روزهاي اخير شاهد آن بوديم و اخبار نادرست زيادي برخلاف ادعاهاي رسانه‌اي غرب مبني بر حرفه‌اي بودن و صداقت داشتن منتشر شد.
صحبت از تحريم صداوسيما تا چه حد مي‌تواند جدي باشد؟
طبعاً آنها هميشه تلاش كرده‌اند صداوسيما را تهديد و تحريم كنند و اين اولين‌باري نيست كه شاهد چنين بحث‌هايي هستيم. بعد از فتنه سال 88 هم شاهد بوديم كه «آفكام» شبكه پرس‌تي‌وي را تحريم كرد. بعد از آن هم كل شبكه‌هاي صداوسيما چه شبكه‌هاي برون‌مرزي و چه شبكه‌هاي داخلي كه در خارج از كشور نيز پخش مي‌شدند، براي مدتي تحريم شدند،اما هميشه صداوسيما راهكارهاي جايگزين داشته است.
رسانه ملي چه تدابيري براي مقابله با تحريم‌ها داشته است؟
يكي از ابزارهایی كه در دست صداوسيماست، استفاده از فضاي وب و اينترنت است. اطلاع‌رساني بر بستر اينترنت بسيار گسترده بوده و نمي‌شود با شيوه‌هاي فعلي تحريم‌ها، آن را محدود كرد. به‌خصوص اينكه هر وقت شبكه‌هاي ايراني تحريم شدند، استقبال و استفاده از وب سايت‌هاي آنها بيشتر شده است، مثل سايت‌هاي «پرس‌تي وي» و «العالم» كه استقبال از آنها زياد شد. در يكي از اسناد منتشر شده در ويكي ليكس آمده است كه دولت عربستان مستقيماً دستور داده تا پخش شبكه «العالم» از ماهواره‌هاي عربي حذف شود. اين كار شايد براي فضاي ماهواره جواب دهد، اما در فعاليت بر بستر وب مشاهده كرديم كه مخاطبان شبكه خودشان پيام‌هاي آن را نشر دادند و به اشتراك گذاشتند. علاقه‌مندان به يك رسانه با اين كار نمي‌گذارند صداي آن خاموش شود.
به سؤال قبل بازگرديم، صحبت از تحريم‌ها تا چه حد مي‌تواند جدي باشد؟
بيشتر مانور تبليغاتي است. مي‌خواهند صداوسيما را بايكوت كنند. يكي از روش‌هاي قديمي غرب در مواجهه با رسانه‌هاي مستقل همين بايكوت كردن است تا صداهاي مخالف را خاموش كنند. پرس‌تي وي شعاري دارد كه مي‌گويد «صداي كساني است كه صدايي ندارند» آنهايي كه مخاطب اين پيام هستند،‌يعني كساني را كه در سراسر جهان نظام غرب امكان شنيدن صداي آنها را از بين برده، طبعاً به دنبال حقيقت مي‌آيند و رسانه را پيدا مي‌كنند، پس مي‌شود گفت كه عملاً تحريم تأثيري بر كار صداوسيما به خصوص در حوزه بين‌الملل ندارد، حتي فكر مي‌كنم صحبت از تحريم‌ها يعني صداوسيما توانسته مؤثر عمل كند و چقدر كار حساس و درستي را انجام داده است و بايد از اين به بعد با ايمان بيشتر به اين كار ادامه دهد تا اين صداي مستقل راستين به گوش مخاطبان در سراسر جهان برسد.
كدام يك از فعاليت‌هاي رسانه ملي به خصوص در بعد برون‌مرزي باعث شده تا صحبت از تحريم‌ها پيش كشيده شود؟
بارها و بارها صداوسيما اخباري را در جهان پوشش داده كه هيچ رسانه ديگري سراغ آنها نرفته است. وقتي مي‌گويم صداوسيما در اينجا مجموعه رسانه‌هاي جبهه مقاومت است؛‌ اتفاقاتي مانند پيروزي مقاومت بر تكفيريسم در منطقه و رسوا كردن چهره كريه جريان تكفير و حاميان آن.
مهم‌ترين ابزار صداوسيما براي بي‌اثر كردن تحريم‌هاي احتمالي چيست؟
ما برودكست را به معناي ارسال فركانس از ماهواره‌ها تعبير مي‌كنيم، اما امروز با «وب‌كست» روبه‌رو هستيم. وب كستينگ به معناي قرار دادن صوت و تصوير روي وب نيست بلكه معناي اصلي آن «شيرينگ» يا همرساني است كه بر پايه پلتفرم‌هاي مختلف انجام مي‌شود. شبيه پلتفرم‌هاي OTT كه در تلويزيون‌هاي اسمارت (هوشمند) انجام مي‌شود. شركت‌هاي مختلفي هستند كه چنين پلتفرم‌هايي را ارائه مي‌دهند. به نظرم صداوسيما بايد بيش از پيش از نظر فني و محتوايي روي پلتفرم‌ها كار كند. صرفاً نبايد محدود به استفاده از پلتفرم‌هاي جديد باشيم، بلكه مهم‌تر از آن محتوايي است كه ارائه مي‌شود. در «نيو مديا» محتواي حرفه‌اي در ايجاد جذابيت نقش اساسي دارد. مدل رسانه‌اي امروز مي‌گويند چه چيزي جذابيت براي كليك دارد؟ محتوا در فضاي مجازي زماني ارزشمند است كه مخاطب روي آن كليك كند، آن را لايك كند و در نهايت آن را به اشتراك بگذارد، ما به محتوايي «محتواي خوب» مي‌گوييم كه هر سه كليك، لايك و اشتراك را داشته باشد. اين محتوا بيشترين وزن را در ديده‌شدن رسانه خواهد داشت. صداوسيما بايد روي محتواهاي كوتاه قابل‌نشر در رسانه‌هاي موبايلي كار كند؛ محتوايي كه مخاطبانش خودشان آن را براي هم «شيرينگ» كنند. رسانه ملي بايد روي توليد محتواي «اينتراكتيو» تمركز كند و فضاي تعامل با مخاطب را گسترش دهد. در گذشته بعد از آنكه محتوا پخش مي‌شد، كار كارمند تمام مي‌شد و به خانه‌اش مي‌رفت، اما در فضاي تعاملي قبل و بعد از پخش است كه كار داريم. تازه كار كارمند رسانه با پخش محتوا وسيع‌تر مي‌شود بايد ارتباط با مخاطب را مديريت كند. 
پس صحبت از تحريم‌ها فرصتي براي استفاده بيشتر صداوسيما از فضاي مجازي است؟
تحريم‌ها يك هشدار است. هشداري براي توليد‌كنندگان محتوا در صداوسيما كه روي فضاي مجازي بيشتر كار كنند. فضاي مجازي آنقدر اهميت دارد كه مقام معظم رهبري در حكم انتصاب رئيس رسانه ملي بر استفاده از آن تأكيد كرده‌اند. صداوسيما مي‌تواند با استفاده از همين فضا و توليد محتواي خوب تحريم‌ها را بي‌اثر كند.



فدراسيون فوتبال و صداوسيما فرمول محاسبه حق پخش را كشف كردند!

سینماروزان: بعد از چندين جلسه مذاكره، اين بار قرار است با توافقي نهايي، فرمول تقسيم درآمد‌هاي ناشي از پخش آگهي در زمان پخش مسابقات فوتبال، ميان صداوسيما و وزارت ورزش و فدراسيون فوتبال اجرايي شود.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» اين توافق در حالي به نهايي شدن نزديك مي‌شود كه فصل 97- 96 ليگ برتر فوتبال، از نيمه گذشته و يك فصل ديگر از فوتبال نيز بدون به دست آوردن حق پخش در حال پايان است. اين در حالي است كه فدراسيون فوتبال امسال نيز بر دريافت حق پخش از تلويزيون اصرار داشت و حتي كار به راه ندادن دوربين‌هاي تلويزيون به استاديوم‌هاي فوتبال رسيد.
اما اين بار نايب رئيس مجلس شوراي اسلامي مي‌گويد: مسئولان رسانه ملي از يك طرف و وزارت ورزش و جوانان و فدراسيون فوتبال از طرف ديگر در آستانه توافق هستند.
در اين ميان قرار است ديوان محاسبات كشور، به عنوان حَكَم وارد ماجرا شده و اختلاف ميان فدراسيون فوتبال و تلويزيون و ماجرا را مديريت كند. علي مطهري در اين باره مي‌گويد: ديوان محاسبات به‌عنوان داور و مرجع مورد قبول طرفين ميزان درآمد سالانه آگهي‌هاي تبليغاتي تلويزيوني ناشي از مسابقات ورزشي و نيز تبليغات داخلي ورزشگاه‌ها را با احتساب هزينه‌هاي مربوط اعلام كنند تا مبنايي براي رسيدن به فرمول تقسيم درآمدها باشد و توافقي صورت بگيرد.
به گفته علي مطهري براي رسيدن به اين توافق تاكنون چندين جلسه تشكيل شده است و در نهايت قرار بر اين شد كه ديوان محاسبات نتيجه بررسي‌ خود را تا بهمن ماه سال جاري اعلام كند.
پرداخت حق پخش تلويزيون مسابقات ورزشي يك اصل پذيرفته شده در تمام دنياست. قراردادهاي حق پخش مسابقات ورزشي به صورت انحصاري به شركت‌هاي تلويزيوني فروخته مي‌شود و اين شركت‌ها اين حق را به شبكه‌هاي تلويزيوني واگذار مي‌كنند. كاري كه صداوسيما درباره مسابقات مهمي مانند جام جهاني انجام مي‌دهد و مي‌تواند حق پخش مسابقات را به دست آورد. اين كار در حالي انجام مي‌شود كه بسياري از كشورهاي ثروتمند عربي حاشيه خليج فارس تمايلي به خريد حق پخش ندارند و مردم علاقه‌مند به تماشاي فوتبال تا همين چند سال پيش سراغ شبكه‌هاي ايراني را مي‌گرفتند تا بتوانند مسابقات مهم فوتبال جهان را تماشا كنند.
مسئله حق پخش اما درباره مسابقات داخلي داستان متفاوتي را طي كرده است. صداوسيما معتقد است لزومي به پرداخت حق پخش به ليگ برتر ندارد چون ساختار ليگ دولتي است و خود صداوسيما از جمله مجموعه‌هايي است كه از دولت بودجه مي‌گيرد. مسئله‌اي كه باعث اعتراض هميشگي باشگاه‌هاي بزرگ ليگ برتر مانند استقلال و پرسپوليس بوده است. باشگاه‌هايي كه تقريباً همه بازي‌هايشان از تلويزيون پخش مستقيم شده و پيش از بازي، ميان دو نيمه و بعد از پايان بازي، آگهي‌هاي تلويزيوني با رقم‌هاي بالا فروخته مي‌شود.
مهدي تاج رئيس فدراسيون فوتبال، بعد از غائله راه ندادن دوربين‌هاي صداوسيما به استاديوم‌هاي فوتبال، در مصاحبه‌اي گفت در اسپانيا حدود ۱۲ سال پيش اين مانع به وجود آمده است و در تركيه حدود هشت سال پيش. اين مانعي بوده كه همه از آن گذشته‌اند ولي اينكه صداوسيماي ما پول ندارد بحث ديگري است. در اين زمينه نظر او اين بود كه نبايد دولت از جاي ديگر مثلاً كارخانه‌ها به فوتبال كمك كند و از صداوسيما هم بخواهيم پول دريافت كنيم. بايد اين پول از يك طريق به فوتبال وارد شود. يعني اينكه اگر كارخانه‌ها مي‌خواهند كمكي هم كنند بايد به دولت و صداوسيما اين پول را بدهند تا صداوسيما به باشگاه‌ها بدهد و حقوق شناخته شده فوتبال باشد. در اين صورت اگر پولي به فدراسيون از صداوسيما بيايد اين‌ پول بين همه باشگاه‌ها به صورت مساوي تقسيم مي‌شود و فيرپلي مالي باشگاه‌ها رعايت مي‌شود.
در ماجراي پرداخت حق پخش مسابقات ليگ برتر، مجلس شوراي اسلامي كه مي‌تواند با نقش قانونگذاري‌اش، مسير رسيدن به توافق را تسهيل كند، تا امروز به عنوان پشتيبان برقراري حق پخش، مواضعي نزديك به فدراسيون فوتبال دارد.
محمد عزيزي، عضو فراكسيون ورزش مجلس شوراي اسلامي مي‌گويد: بي‌ترديد اين حق اوليه فوتبال است و بايد حق پخش پرداخت شود. اين نماينده ورزش اما درمقابل اين موضوع را نيز متذكر مي‌شود كه اگر فكر مي‌كنيد در اين شرايط حق پخش مي‌تواند فوتبال را زير و رو كند كاملاً غلط است، اما بي‌تأثير هم نخواهد بود.
در شرايطي كه تقريباً همه باشگاه‌هاي فوتبال در ليگ برتر و ليگ يك كشور داراي مشكلات مالي متعددي هستند و بدهي‌هاي ميلياردي باشگاه‌هاي بزرگ به بحراني ورزشي تبديل شده است، مديران اين باشگاه‌ها معتقدند مي‌توان با دريافت حق پخش، بسياري از مشكلات را حل كرد. در مقابل اما صداوسيما مي‌گويد اعتباري براي پرداخت حق پخش ندارد! صداوسيما در صورت قبول پرداخت حق پخش، بايد سهمي از درآمد ميلياردي را كه به دليل پخش مسابقات ليگ برتر فوتبال به دست مي‌آورد با فدراسيون فوتبال سهيم شود. اين در حالي است كه صداوسيما مدت‌هاست به خاطر كسري بودجه دريافتي از دولت، مجبور است با بالابردن حجم آگهي‌هاي تلويزيوني  امورات سازماني‌اش مانند پرداخت حقوق چندين هزار كارمند خود را تأمين كند.
اكنون كه علي مطهري مدعي شده است توافق نهايي براي رسيدن به فرمول تقسيم درآمد آگهي‌هاي فوتبال فراهم شده، بايد ديد صداوسيما براي جبران پرداختي‌اش به فدراسيون فوتبال چه تصميمي خواهد گرفت و آيا باز هم قرار است بر حجم آگهي‌هاي تلويزيوني افزوده شود يا رسانه ملي  با افزايش تعرفه‌هاي آگهي‌هاي مربوط به پخش مستقيم مسابقات، سهم فدراسيون فوتبال را پرداخت خواهد كرد؟!




علیرضا عصار با انتقاد از رسانه ملی اظهار داشت⇐بدون اینکه من بدانم، اثرم را روی یک تبلیغ تلویزیونی گذاشتند!

سینماروزان: علیرضا عصار از جمله خوانندگان نسل اول موسیقی پاپ بعد از انقلاب اسلامی است که به تازگی کنسرتهایی را در تهران برگزار کرده است.

به گزارش سینماروزان عصار در گفتگویی با «ایسنا» که به بهانه همین کنسرتها با وی ترتیب داده شده با انتقاد از رسانه ملی بیان داشت: هیچ وقت درباره تصویرهایی که روی آثار من قرار داده شده، هیچ‌وقت با من صحبت نشده و درباره آن‌ها اطلاعی نداشتم. این بخش شخصی من است. من چند کار اولم را به سفارش دفتر صدا و سیما تولید کردم که متعلق به صدا و سیما است. ضمن احترام برای تمام دوستانم که در صدا و سیما کار می‌کنند، سیاست کلی آن‌ها را درباره موسیقی دوست ندارم. یکی از دلایل عمده نرفتن من به تلویزیون در این‌ سال‌ها، همین بوده است.

عصار ادامه داد: من کاری به سیاست‌گذاری کلی صدا و سیما ندارم اما درباره موسیقی این موضوع به همه ما مرتبط است. من برخورد عمومی صدا و سیما را در این زمینه دوست ندارم. در این‌که ساز را در تلویزیون نشان نمی‌دهند، هیچ منطقی وجود ندارد. من اثری را خواندم و به تلویزیون بردم که بنا به هر دلیلی گفتند نمی‌توانیم آن را پخش کنیم و من قبول کردم؛ بعدها بدون اینکه من بدانم، موسیقی آن را روی یک تبلیغ تلویزیونی گذاشتند و پخش کردند




انتقاد صریح «کیهان» از برنامه‌های یلدایی رسانه ملی

سینماروزان: حجم بالای برنامه های گفتگومحور کلیشه‌گرایی که در شب یلدا شبکه‌های مختلف تلویزیون را درنوردیده بودند موجب شده روزنامه اصولگرای «کیهان» به انتقاد صریح از این روند برنامه سازی در سیما بپردازد.

متن گزارش «کیهان» را بخوانید:

سیما در شب یلدا نشان داد که باز هم برای پرداختن به مناسبت‌های ویژه، برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری خاصی ندارد. خانواده‌ها و اقوام در این شب فضای اجتماعی و فرهنگی خاصی را ایجاد کرد. البته تلویزیون نیز یکی از عناصر ویژه در این شب بود، به طوری که در اغلب خانه‌ها و گردهمایی‌های خانوادگی، تلویزیون نیز روشن بود.

بیشتر هموطنانمان نیز در این شب شبکه‌های ملی را بر رقبای خارجی صداوسیما ترجیح می‌دادند. با این حال، سیما باز هم نتوانست از این فرصت فرهنگی به نحو احسن استفاده کند و با روش‌های قدیمی و کلیشه‌ای آنتن اغلب شبکه‌ها پر شد.  تنها ترفند سیما برای چنین مناسبت‌هایی برگزاری دورهمی‌هایی با حضور سلبریتی‌ها و بازیگران سینما بود.

برنامه‌هایی که با حضور دو – سه چهره هنری یا سینمایی و گفت وگوهایی معمولی و عادی با آنها پخش شدند، بدون اینکه خلاقیت، نوآوری و محتوای مهمی در آنها دیده شود. هر چند که در برخی از برنامه‌ها، خانواده‌های شهدا هم حضور یافتند که قابل تقدیر بود. اما به‌طور کلی، دستان سیما در شب یلدا نیز همچون بسیاری دیگر از مناسبت‌ها، تقریبا خالی بود. همچنین جای سؤال است که دعوت از مهمانان این برنامه‌ها بر چه مبنایی انجام می‌شود؟

ای کاش برنامه‌های سیما از قالب‌های کلیشه‌ای دور شوند و برنامه‌سازان و برنامه‌ریزان در پی روش‌هایی جدیدتر برای پاسخگویی به نیازهای مخاطبان در چنین مناسبت‌هایی باشند. به ویژه شبکه یک سیما که شبکه ملی محسوب می‌شود و انتظار می‌رود در این زمینه قوی‌تر از سایر شبکه‌ها و کانال‌ها عمل کند.




ادعای يك تهيه‌كننده تلويزيون درباره رسوخ اسپانسر‌ها در رسانه ملی⇐برنامه‌هایی روی آنتن می‌روند که از دكتر تا آشپزش اسپانسرند

سینماروزان: بحث حضور اسپانسر‌هاي برنامه‌هاي تلويزيوني آن قدر شور شده كه صداي تهيه‌كننده‌هاي تلويزيوني را هم درآورده است، آنها معتقدند اين حجم از تبليغات از كيفيت توليدات مي‌كاهد و لطمه جبران ناپذيري به برنامه‌ها مي‌زند.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» اينكه تلويزيون مجبور است براي تأمين هزينه‌هاي مالي‌اش از حاميان مالي استفاده كند، موضوع پذيرفته‌شده‌اي است، اما اينكه حضور اسپانسر چقدر و چطور باشد، موضوعي است كه هنوز بر سر آن مناقشه وجود دارد؛ مناقشه‌اي كه حتي اعتراض به آن دامنه‌اي فراگير‌تر از بينندگان و منتقدان رسانه ملي پيدا و به برنامه‌سازان داخل صداوسيما نيز سرايت كرده است؛ كساني كه از نزديك با روند توليد درگير هستند و مي‌دانند كه حضور بي‌قاعده اسپانسر چقدر مي‌تواند نتايج نامطلوبي بر اثر توليدي بگذارد.
در همين راستا، انتقادات مهدي هاشمي تهيه‌كننده برنامه فوتبال برتر كه پخش مسابقات تيم ملي فوتبال و همچنين ليگ برتر فوتبال باشگاهي كشور را بر عهده دارد، جالب‌توجه است.
هاشمي كه 20 سالي سابقه تهيه‌كنندگي در تلويزيون را دارد، مي‌گويد: همه جاي دنيا اسپانسرهايي در برنامه‌هاي تلويزيوني حضور دارند و يك كار حرفه‌اي است، ولي به اين شكلي كه اكنون استفاده مي‌شود، من قبول ندارم. در برنامه «فوتبال برتر» به علت اينكه مخاطبان زيادي دارد براي اسپانسر برنامه شرايط خاصي در نظر گرفته شده است، اما متأسفانه در برنامه‌هاي ديگر ضوابط چندان رعايت نمي‌شود. در بسياري از برنامه‌ها كارشناسي و مخاطب‌سنجي كار تبليغي انجام نمي‌شود.
وي در ادامه با طرح ادعایی پرسش آلود مي‌افزايد: مثلاً برنامه‌هاي اجتماعي را مي‌بينيم كه از دكتر و آشپز و. . . همه اسپانسر هستند. اين موضوع به برنامه لطمات جبران‌ناپذيري مي‌زند. موضوع ديگر تبليغات قبل و بعد از بازي‌هاست، متأسفانه براي بازي دربي 27 دقيقه قبل از بازي و 15 دقيقه بين دو نيمه تبليغات پخش مي‌شود!‌
تهيه‌كننده برنامه «فوتبال برتر» با تأكيد بر اينكه بايد اين‌گونه تبليغات كم شود، ادامه مي‌دهد: به طور كلي بايد به اين وضع سروسامان مناسبي داده شود؛ آفت به وجود آمده اين است که به شخصي كه هنوز دستياري تهيه‌كننده را تجربه نكرده چون فلان اسپانسر را مي‌آورد، برنامه خاصي را به او مي‌دهند و بايد تجديدنظر اساسي در اين رويه شود.

رسانه ها پيشتر نيز از حضور تأثير‌گذار اسپانسر‌ها در تعيين رويكرد برنامه و انتخاب مجري حرف زده بودند و اين بار يكي از تهيه‌كنندگان برنامه‌هاي تلويزيوني نيز بر اين موضوع مهر تأييد گذاشته است و به نظر مي‌رسد با اين وضع بايد مديران تلويزيون فكري براي چنين پرسشهایی بكنند.




واکنش مهرداد فرید به ادعاهای طرح شده در رسانه ملی درباره «جن زیبا»⇐آیا تولیدکنندگان «۲۰٫۳۰» سواد سینمایی ندارند؟!/آخر کدام تهیه‌کننده‌ایست که میلیاردها خرج فیلمی کند برای جشنواره فجر!؟/در زمان تمدید پروانه ساخت حتی کپی پاسپورت «نورگل یشیلچای» را هم ضمیمه کردم!/هنوز نمی‌دانند که من تهیه‌کننده «جن زیبا» هستم و نه کارگردان آن!/مگر نهادهای امنیتی بیکارند که وقتشان را صرف صدور مجوز برای بازیگران سینما کنند؟/اگر جلوی «جن زیبا» را بگیرند پس باید جلوی «خانم یایا»ی کاهانی و «تکزاس»اطیابی را هم بگیرند!/چطور بود که زمان اکران «سلام بمبئی» با حضور بازیگر زن هندی، تلویزیون چیزی نگفت؟!/سازمان سینمایی مدام بر تولید مشترک تأکید دارد و تولید مشترک امکانپذیر نیست مگر با استفاده از عوامل مشترک!

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر: حواشی حضور «نورگل یشیلچای» بازیگر سریالهای «گوزل» و «عشق و جزا» در فیلم «جن زیبا» به کارگردانی بایرام فضلی و تهیه‌کنندگی مهرداد فرید همچنان ادامه دارد.

به تازگی بخش خبری «20.30»رسانه ملی، به حضور یشیلچای بازیگر ترک در این فیلم تاخته و حتی مدعی شده که این فیلم باید مجددا با حضور بازیگری ایرانی فیلمبرداری شود!! این ادعاها با واکنش صریح مهرداد فرید تهیه کننده «جن زیبا» مواجه شد که در گفتگو با سینماروزان به شدت ادعاهای این بخش خبری را زیر سوال برد.

مهرداد فرید با زیر سوال بردن میزان آگاهی سینمایی تولیدکنندگان «20.30» به سینماروزان گفت: آیا تهیه‌کننده این گزارش و یا خود گزارشگر این خبر چندان سواد سینمایی نداشته و در واقع با مقدمات حرفه ای سینما آشنایی ندارند؟؟ به طور مثال در گزارش خود عنوان کردند که فیلم «جن زیبا» برای جشنواره فیلم فجر ساخته شده که این خنده دار ترین بخش گزارش بود! آخر کدام فیلمسازی می آید که فقط برای جشنواره فیلم بسازد؟ این ادعا بدان معنی است که عوامل این گزارش حتی تراز کاری سینما را نمیدانند.

فرید ادامه داد: یعنی یک تهیه کننده یا سرمایه‌گذار میلیاردها تومان خرج ساخت یک فیلم میکند به خاطر حضور در جشنواره فیلم فجر؟ مثل این است که بگویند فلانی فیلم میسازد برای اسکار یا جشنواره کن! صدها سال است که در کل دنیا فیلم سینمایی ساخته میشود برای مردم و ما فیلم می‌سازیم که مردم ببینند. جشنواره فیلم فجر یعنی چه؟ البته من و دیگر فیلمسازان بدمان نمی‌آید که فیلممان در جشنواره نمایش داده شود و مورد تشویق قرار بگیرد! ولی گزارشگر با همین یک جمله نشان داد که متعلق به وادی سینما نیست و در این امر سررشته ندارد و متأسفانه تلویزیون در حوزه سینما خبرنگار حرفه ای استخدام نکرده است!

این کارگردان با اشاره به گاف برخی رسانه ها که نام وی را به عنوان کارگردان «جن زیبا» آورده بود، افزود: یک خبرنگار یا گزارشگر باید با حوزه کاریش آشنا باشد. مثلا خبرنگار حوزه پزشکی میبایست با اصول آن حوزه آشنا باشد یا مثلا خبرنگار حوزه نشر و کتاب باید با مقدمات و مبانی ساز و کار نشر آشنا باشد. وقتی گزارشگر بدون اطلاع از قوانین و اصول فیلمسازی اقدام به تهیه گزارش میکند، میشود این چیزی که میبینیم. مثلا خبرنگاری آمده و میگوید کارگردان «جن زیبا» مهرداد فرید است یعنی هنوز نمیدانند من تهیه کننده فیلم هستم!!! سالهاست که در دنیای وب، مرورگری داریم به اسم «گوگل» که حتی بچه های کم سن و سال هم کارکردن با آن را بلدند. چرا نباید یک خبرنگار پیش از تهیه گزارش حداقل سرچی بکند و اطلاعاتی را جمع آوری نمایند و یکسری موارد اولیه را یاد بگیرد و بعد در مورد آن خبر و گزارش تهیه کنند.

این تهیه کننده سینما درباره برخی موارد مطرح شده در گزارش «20.30» مثلا عدم استعلام از نهادهای امنیتی برای حضور «نورگل یشیلچای» به سینماروزان اظهار داشت: گزارشگر این خبر عنوان کرده چرا این بازیگر بدون استعلام از نهادهای امنیتی در این فیلم حضور پیدا کرده که این هم یکی دیگر از حرفهای مضحک و خنده دار روزگار است! در پاسخ به ایشان عرض میکنم مگر نهادهای امنیتی بیکارند؟ این همه مسائل مهم و حیاتی در دستور کار دارند بعد فیلمسازان یکی یکی بیایند و بروند در نهادهای امنیتی بپرسند که شما فلان بازیگر یا فلان کارگردان را قبول دارید یا تایید می کنید؟ بیان اینگونه مطالب از سوی رسانه هایی که نام ملی گرفته اند(!) بسیار خنده دار است.

فرید تأکید کرد: تنها مرجع استعلام ما وزارت ارشاد است که اصلا امنیتی نیست و یک نهاد کاملا فرهنگی و هنری است و اصول و عقاید کار ذیل پرچم جمهوری اسلامی را میداند و تمام کارگردانها و تهیه کننده های سینما هم آگاه هستند که در جمهوری اسلامی چگونه باید فیلم بسازند. ما یک پروانه ساخت داریم که وقتی آن را اخذ می‌کنیم برمبنای آن کار را میسازیم. دیگر چکار داریم که برویم از نهادهای امنیتی استعلام کنیم؟ اگر من بروم وزارت اطلاعات و در بزنم و بگویم آقا من این کار را میخواهم بکنم و این عمل را میخواهم انجام بدهم آیا به من نمی‌خندند؟ من در زمان درخواست تمدید اعتبار پروانه ساخت حتی کپی پاسپورت بازیگر ترکیه‌ای فیلم را پیوست کردم که اگر مخالفتی دارند پروانه را تمدید نکنند که البته پروانه تمدید شد و هنوز هم معتبر است.

مهرداد فرید با اشاره به حواشی حضور «نورگل یشیلچای» ادامه داد: بنده از روز اولی که فرم درخواست پروانه ساخت را پر کردم در ذیل آن نوشتم که این فیلم با حضور بازیگر و ستاره سینما و تلویزیون ترکیه ساخته خواهد شد و در غیر اینصورت اصلا ساخته نخواهد شد و اگر شما مخالف هستید به من پروانه ساخت ندهید ولی پروانه ساخت صادر شد و ما با حضور این بازیگر مشغول تولید فیلم شدیم. حال من از این خانم گزارشگر سوال دارم که آیا مردم ما حق دیدن فیلم سینمایی ایرانی با حضور بازیگران خارجی را ندارند؟ اگر فردا فیلم اصغر فرهادی با حضور پنه لوپه کروز بخواهد در ایران پخش شود آیا مردم حق دیدن آن را ندارند؟ آیا فیلم «گذشته»  فرهادی که با حضور بازیگر سینمای فرانسه ساخته شد نباید اکران میشد؟ مگر آن بازیگر فرانسوی قبل از حضور در این فیلم، در فیلمهایی بازی کرده که با قوانین و موازین جمهوری اسلامی مطابقت داشته؟ فیلم «خانم یایا»ی عبدالرضا کاهانی در تایلند و با حضور بازیگر زن تایلندی ساخته میشود. آیا مردم حق دیدن این فیلم را ندارند؟ یا مسعود اطیابی کارگردان فیلم ارگانی «ماه گرفتگی» در برزیل در حال تولید «تکزاس» با حضور بازیگران زن برزیلی هستند نباید مردم فیلمش را ببیند؟ آیا «سلام بمبئی» که بازیگر زن هندی در آن بازی کرد نباید اکران میشد؟ مگر «دیا میرزا» محجبه بود؟ چطور در زمان اکران آن فیلم تلویزیون چیزی نگفت؟ اگر جلوی «جن زیبا» را بگیرند پس باید جلوی اکران این فیلمها را هم می گرفتند.

مهرداد فرید
مهرداد فرید

کارگردان «همخانه» و «بی‌تابی بیتا» ادامه داد: حالا که من پروژه ام را ده ها قدم به موازین ساخت فیلم در ایران نزدیکتر کرده و فیلمم را با حضور این خانم بازیگر ذیل پرچم جمهوری اسلامی و با حجاب مورد قبول وزارت ارشاد و نهادهای فرهنگی کشور تولید کرده ام نباید تشویق شوم؟ یا آنهایی که بیرون از جغرافیای ایران فیلمشان را میسازند و در ایران به نمایش در می آورند دارند خلاف میکنند؟ نهادهای امنیتی چرا انگشت روی آنها نمیگذارند؟ چرا آنها را مواخذه نمیکنند؟ اگر این گونه باشد که اصغر فرهادی و نظایر آنها نباید به ایران برگردند. به نظرم گزارشگر صدا و سیما وارد بحثی شده که از آن اطلاع کاملی ندارد و حرفهایی را بیان میکند که کاملا خاله زنکی و متعلق به نشریات زرد است.

این تهیه کننده سینما در واکنش به بخشی از گزارش که در آن ادعا شده بود مسئولان سینمایی خواستار فیلمبرداری مجدد این فیلم با یک بازیگر زن ایرانی شده اند به سینماروزان گفت: این گونه صحبتها و حرفها بعد از اینکه فیلمبرداری کار به اتمام رسیده غیر قابل قبول است. اگر روزی وزارت ارشاد چنین حرفی بزند که من بعید میدانم زده باشد با ساز و کار ساخت فیلم در ایران سازگار نیست. به این دلیل که وقتی شما یک پروژه تولید مشترک با یک کشور خارجی را تعریف میکنید چنین حرفهایی خلاف توافقات تولید مشترک است. مسئولان سینمایی و ارشاد یا می بایست پشت تولیدات مشترک بایستند و یا باید بگویند محصولات سینمای ایران در داخل همین مرزها محدود و ساخته شود و بعد از این هیچ تولید مشترکی صورت نخواهد گرفت. وقتی در دفترچه های سیاستگذاریشان بحث تولیدات مشترک را پیش میکشند میدانند که یکی از قوانین تولید مشترک استفاده از امکانات هر دو طرف است؛هم از لحاظ مالی و هم تجهیزات و …

مهرداد فرید تأکید کرد: ما از ابتدا اعلام کردیم که «جن زیبا» یک محصول مشترک است و بر همین مبنا پروانه ساخت گرفتیم بنابراین اگر قرار است تولید مشترک نباشد خب از این به بعد ما هم نمیسازیم. ضمن اینکه باید روشن کنیم سرمایه ای که شریک ترک گذاشته را چه کنیم؟ آیا باید فیلم را بسوزانیم؟ آیا سرمایه شریک ترک را بازگردانیم؟ آیا باید کار را متوقف کنیم؟ در حالی که از همان روز صدور پروانه ساخت میتوانستند مخالفت کنند و بگویند در سینمای ایران هیچ راهی برای تولید فیلم در بیرون از مرزها وجود ندارد و شما این فیلم را نسازید و ما هم نمیساختیم. من تصور میکنم گزارشگر تلویزیون که چنین ادعاهایی را در گزارش خود بیان کرده قواعد کار را نشناخته و سیستم فیلمسازی در ایران برایش قابل درک نیست چون سازمان سینمایی نه تنها مخالفتی با تولیدات مشترک ندارد که برای بازاریابی محصولات ایرانی در کشورهای همسایه هم که شده مدام درباره لزوم تولیدات مشترک گفته است. سازمان سینمایی مدام بر تولید مشترک تأکید دارد و تولید مشترک امکانپذیر نیست مگر با استفاده از عوامل مشترک!




مهدی فخیم‌زاده: بازپخش برخی کارهای قدیمی به مدیران تلویزیون ارتباطی ندارد و معلول کمبود بودجه است/از اواسط دوران ضرغامی تلویزیون دچار معضل کمبود بودجه شد و این معضل همچنان باقیست/تا بودجه نباشد کسی به سراغ تولید سریال تاریخی-مذهبی نمی‎‌رود

سینماروزان: مهدی فخیم زاده از جمله کارگردانان باسابقه سینماست که سابقه فعالیت برای تلویزیون را هم دارد و از جمله دو سریال تاریخی «ولایت عشق» و «تنهاترین سردار» را کارگردانی کرده است.

به گزارش سینماروزان بازپخش چندین و چندباره آثار تاریخی-مذهبی قدیمی و از جمله «مختارنامه» از رسانه ملی موجب شده مهدی فخیم زاده در این باره طرف پرسش قرار گیرد.

مهدی فخیم زاده که قصد دارد به زودی و بعد از سالها دوری از سینما فیلمی با نام «مشت در وقت اضافه» را بسازد با اشاره به دلیل بازپخش برخی سریال‌ها در تلویزیون به «ایسنا» گفت: زمانی که تلویزیون برای تولید آثار نمایشی جدید بودجه ندارد، مجبور می‌شود به اینکه سریال‌های قدیمی را بازپخش کند و تکرار یک سریال دیده شده دیگر جذابیتی برای بیننده ندارد.

این کارگردان با اشاره به روند تولید سریال‌های تاریخی مذهبی، بیان کرد: ساخت سریال‌های مذهبی و تاریخی بودجه زیادی لازم دارند و مدت زمان زیادی طول می‌کشد تا به نتیجه برسد. تولید سریال «مختارنامه» هفت سال طول کشید. همچنین مجموعه «ولایت عشق» را دو سال و نیم فیلمبرداری کردیم؛ البته از زمانی که من شروع به تحقیق و نگارش فیلمنامه این سریال کردم تا زمانی که پخش سریال تمام شود، پنج سال زمان برد.

فخیم‌زاده به مشکلات مالی تلویزیون اشاره کرد و گفت: ساخت این نوع سریال‌ها سنگین و دشوار است و هزینه زیادی برای تولید آن‌ها نیاز است. تلویزیون از اواسط دوره آقای ضرغامی، رییس سابق سازمان صدا وسیما گرفتار معضل کمبود بودجه شد در نتیجه اگر بودجه نباشد اصل قضیه یعنی تولید و کیفیت هم دچار مشکل می‌شود.

او با اشاره به اینکه پخش تکراری برخی سریال‌ها از تلویزیون معلول کمبود بودجه است ادامه داد: بازپخش برخی کارهای قدیمی از تلویزیون به مدیران سازمان ارتباطی ندارد، بلکه به بودجه تلویزیون مربوط می‌شود. در حال حاضر تلویزیون به دلیل مشکلات مالی تحمل مخارج سنگین برای تولید یک پروژه را ندارد، بنابراین زمانی که تلویزیون برای تولید آثار نمایشی جدید بودجه ندارد، مجبور می‌شود سریال‌های قدیمی را بازپخش کند و تکرار یک سریال دیده‌شده دیگر جذابیتی برای بیننده ندارد.

این بازیگر درباره محتوای برخی مجموعه‌های تلویزیونی اظهار کرد: من به دلیل اینکه تمامی سریال‌های تلویزیون را ندیده‌ام، نمی‌توانم قضاوت کلی کنم  اما کیفیت محتوای سریال‌های تلویزیونی هم به بودجه بستگی دارد و مدیران هم نمی‌توانند کاری کنند.

او درباره تاثیر بودجه بر کیفیت ساخت یک سریال توضیح داد: زمانی که برآورد بودجه سریالی که تولید آن هفت یا هشت ماه زمان می‌برد، پایین باشد باعث می‌شود که آن سریال در چهار ماه فیلمبرداری و تمام شود؛ بنابراین این کم وقت گذاشتن بر روی تولید یک سریال، به کیفیت آن لطمه خواهد زد.




انتقاد یک رسانه اصولگرا به تبلیغات مضر در شبکه‌های کودک و نوجوان+طرح ادعایی درباره تعلیق پرداخت حقوق پرسنل یکی از این شبکه‌ها به‌خاطر ممانعت از پخش تیزر اروتیک!!!

سینماروزان: تبلیغ برخی خوراکیهایی که حتی برای بزرگسالان هم مضر است در خلال برنامه های شبکه های تلویزیونی مخصوص کودک و نوجوان با انتقاد یک رسانه اصولگرا مواجه شده است.

به گزارش سینماروزان  روزنامه «جوان» در کنار مرور آسیبهای احتمالی که به واسطه پخش این آگهیها سلامت کودک و نوجوان را نشانه خواهد رفت ادعایی را هم طرح کرده درباره تعلیق پرداخت حقوق پرسنل شبکه پویا بخاطر ممانعت از پخش یک آگهی اروتیک!!!

متن کامل گزارش «جوان» را بخوانید:

تبليغات بازرگاني خلاف در «پويا» و «نهال»

تبليغات بازرگاني در برنامه‌هاي تلويزيوني ويژه كودك و نوجوان يكي از چالش‌هايي است كه هميشه درباره كيفيت برنامه‌هاي سينما مطرح بوده است. مدافعان حقوق كودكان بارها درباره تأثيرات سوء تبليغات روي باورهاي خردسالان هشدار داده‌اند. به اعتقاد آنها به دليل اينكه كودك در سنين پايين قدرت تشخيص ميان واقعيت‌ها و فضاي فانتزي و غير واقعي تبليغات را ندارد، نمي‌تواند اين دو فضا را از هم جدا كند و به همين خاطر تماشاي تبليغات روي ذهن خردسالان تأثيرات منفي باقي مي‌گذارد اما این مدیران رسانه ملی ایران هستند که این روزها هر ارزشی را پای آگهی‌های خود ذبح می‌کنند.
سوداگری بی‌حد و حصر
تبليغات تجاری در برنامه‌ها کودکان علاوه بر تأثير منفي رواني، باعث مي‌شود تا كودك به سمت مصرف محصولات عموماً زیان‌آور و خوراكي‌های بي‌ارزش سوق داده شود. تبليغات محصولات خوراكي حجيم شده مانند «پفك» و «چيپس» با هدف‌گذاري روي مخاطب خردسال و كودك از جمله مواردي بوده كه هميشه انتقادهاي زيادي را نسبت به صداوسيما به همراه داشته است.
براي همين يك‌بار و در زمان رياست عزت‌الله ضرغامي براي مدتي محدود پخش تبليغات بازرگاني در برنامه‌هاي كودك ممنوع شد. ضرغامي در آن زمان طي مصاحبه‌اي علت پخش‌شدن تبليغات در برنامه‌هاي كودك را بي‌پولي صداوسيما عنوان و از ممنوعيت پخش آگهي‌ها دفاع كرد ولي اين بي‌پولي بود كه باز هم قواعد بازي را به هم زد و انواع و اقسام تبليغات مستقيم و غير‌مستقيم از برنامه‌هاي كودك و حتي شبكه تلويزيوني كودك سردرآورد.
به بچه‌ها رحم کنید
جالب است كه مديران صداوسيما نيز به مضرات پخش آگهي‌هاي بازرگاني براي كودك واقفند. پيش از راه‌اندازي كانال‌هاي پويا و نهال، محمد سرشار، مدير شبكه كودك ابراز اميدواري كرده‌بود كه دولت تسهيلاتي را به صداوسيما ارائه كند تا در اين شبكه آگهي بازرگاني پخش نشود.
 وي گفته بود: اميدوارم با نگاه ويژه به شبكه كودك و نوجوان پخش آگهي‌هاي بازرگاني را در اين شبكه متوقف كنيم. سرشار دليل اين كار را نيز بي‌دفاع بودن مخاطب كودك در برابر تبليغات بازرگاني دانست. با اين حال نه خبري از كمك دولت شد و نه صداوسيما تمايلي براي پخش نكردن آگهي در برنامه‌هاي كودك از خود نشان داد؛ موضوعي كه اخيراً اعتراض‌هاي نمايندگان مجلس را در پي داشته است. اعضاي كميسيون فرهنگي مجلس معتقدند تبليغات بازرگاني در برنامه‌هاي كودك مخالف مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي است.
سيد صادق طباطبايي، عضو كميسيون فرهنگي مجلس مي‌گويد: تبليغ خوراكي آن هم از نوع مضر آن در برنامه‌هاي تلويزيوني كودك و نوجوان در اكثر كشورها ممنوع است؛ چراكه اين مسئله ذائقه و عادات غذايي كودكان را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد و بالطبع سلامت نسل آينده نيز متأثر از آن خواهد بود.
نماينده مردم اردستان در مجلس شوراي اسلامي با بيان اينكه رسانه ملي در صورت داشتن شديدترين مشكلات مالي باز هم نبايد از برنامه‌هاي كودك و نوجوان خرج كند، مي‌افزايد: تبليغات در رسانه ملي به دليل مشكلات مالي از حد متعارف گذشته‌است و اين مسئله در برنامه‌هايي كه توانسته‌اند جلب اعتماد عمومي كنند، بيشتر ديده مي‌شود. در واقع اگر مخاطب از يك برنامه تلويزيوني استقبال كند، مجبور به تحمل انواع و اقسام تبليغات در ابتدا، ميانه و انتهاي آن برنامه خواهد شد. اين نماينده با اشاره به مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي مبني بر منع تبليغات بازرگاني در محيط‌هاي آموزشي، پژوهشي، تربيتي، مذهبي و فضاهاي مخصوص كودكان تصريح مي‌كند: اجراي مصوبات اين شورا وظيفه همه دستگاه‌هاي ذي‌ربط است و با دستگاهي كه در اجراي آن تخطي كند بايد برخورد قانوني شود.
مشکلات مالی را جور دیگری حل کنید
از سوي ديگر، جمشيد جعفرپور، رئيس كميسيون فرهنگي مجلس نيز با انتقاد از پخش آگهي‌هاي بازرگاني در برنامه‌هاي كودك مي‌گويد: از آنجا كه هر نوع تبليغي در برنامه‌هاي كودك مي‌تواند تأثير مستقيمي در سبك زندگي و خلقيات كودكان داشته باشد، رسانه ملي بايد با دقت و طمأنينه بيشتر به اين مهم اقدام كند؛ چراكه در پي اين تبليغات، عادات غذايي كودكان براي هميشه تحت الشعاع قرار خواهد گرفت.
جعفر‌پور مي‌افزايد: بايد اين سؤال را از مسئولان مربوطه پرسيد، چرا شير و ديگر خوراكي‌هاي مفيد در برنامه‌هاي كودك تبليغ نمي‌شوند، بنابراين بايد از صدا و سيما خواست مشكلات مالي خود را از طرق ديگري حل كند و در بدترين شرايط مالي نيز برنامه‌هاي كودك و نوجوان را تحت‌الشعاع قرار ندهد. مديران صداوسيما بارها به بهانه كسري بودجه تن به پخش آگهي‌هاي مواد خوراكي داده‌اند كه براي سلامت جامعه مضر است. به نظر مي‌رسد اكنون مجلس بايد گام‌هايی جدي براي مقابله با اين روش غلط صداوسيما بردارد.
ماجرای تبلیغ اروتیک!
يكي از نمايندگان مجلس به «جوان» مي‌گويد: سال پيش يك تيزر تبليغاتي در اختيار شبكه پويا براي پخش قرار گرفت. در اين تيزر دو كودك دختر و پسر مقابل هم مي‌ايستند و پوشك‌هاي خودشان را در مي‌آورند و به سمت يكديگر پرتاب مي‌كنند. مدير وقت شبكه پويا به خاطر محتواي اروتيك اين تيزر تبليغاتي حاضر به پخش آن نمي‌شود و به همين خاطر حقوق آن ماه كارمندان پويا در موعد پرداخت نمي‌شود و بخش آگهي‌ها برخورد ناشايستي با اين شبكه مي‌كند.



ادعاهای وحید جلیلی از هسته مرکزی جشنواره‌ای که بودجه میلیاردیش در لایحه بودجه آمده⇐از حوزه هنری اخراج شدم به خاطر نقد صداوسیما و عملکرد آقای ضرغامی/در بخش‌های دراماتیک تلویزیون بنده اثری از حضور مؤثر یک جریان حزب‌اللهی نمی‌بینم/جیرانی یادش رفته که به «هفت» دعوت شدم و زنگ زد گفت نیا، ممنوع‌التصویری!/قبل و بعد سفر ژاپن نظر من نسبت به معتمدآریا مثبت بود و هنوز هم هست/ممنوع‌الفعالیت بودن معتمدآریا در تلویزیون بخاطر حضور در فیلم تبلیغاتی موسوی، قابل باور نیست/حیدریان که رئیس ستاد هنرمندان موسوی بوده الان رئیس سینمای کشور است!/مجیدی که فیلم تبلیغاتی موسوی را ساخته بود با بیشترین حمایت‌های نظام، بعد از فتنه ۸۸ فیلم ساخت/چه بلاهایی که بعضی سینمایی‌ها بر سر حامد کمیلی و علیرام نورایی و محمدرضا شریفی‌نیا نیاوردند

سینماروزان: حرف و حدیثهای ابتدایی درباره حضور فاطمه معتمدآریا در سریال «لحظه گرگ و میش»همایون اسعدیان و سپس حذف وی در آستانه فیلمبرداری و جایگزینی فاطمه گودرزی شایعاتی را درباره ممنوع‌الفعالیت بودن معتمدآریا در تلویزیون شکل داده است.

با این حال پرسشهایی هم طرح شده مبنی بر آن که علت حذف معتمدآریا خودخواسته بوده و مبتنی بر عدم علاقه وی برای ایفای نقش در قامت زنی متشرع با پوشش چادر؟؟؟

در این شرایط وحید جلیلی از فعالان فرهنگی جریان اصولگرا که رییس شورای سیاستگذاری جشنواره عماری هم هست که بودجه‌ای میلیاردی برای آن در لایحه سالانه بودجه درنظرگرفته شده بود(اینجا را بخوانید) در گفتگویی با «تماشاگران امروز» وقتی درباره سفر به ژاپن به همراه معتمدآریا و به بهانه جشنواره صلح، مورد پرسش قرار گرفته در کنار ذکر خیر ایشان، ممنوع الفعالیت بودن او به خاطر ماجرای انتخابات88 را کاملا زیر سوال برده است.

* یکی از مهم‌ترین عکس‌هایی که در ماه‌های اخیر در عالم سینما منتشر شد، تصویر حضور شما در کنار خانم معتمدآریا در ژاپن بود؛ تقریبا دو طیف مختلف فکری از اصولگرا و اصلاح‌طلب سر یک میز غذا. دیروز خبر تازه‌ای منتشر شد درباره اینکه ایشان در تلویزیون ممنوع‌التصویر هستند و نامشان از لیست بازیگران آقای اسعدیان حذف شده است. بعد از آن دیداری که شما با ایشان داشتید نظرتان درباره ایشان تغییر کرده یا فکر می‌کنید خانم معتمدآریا صلاحیت کار هنری در تلویزیون دارند یا همچنان مخالف هستید؟

اصل خبر ممنوع‌التصویری را می‌فرستید؟ الکی راجع به یک شایعه سر کار نرویم؟! درست است. قرار بوده ایشان در سریال آقای اسعدیان بازی کند و نگذاشتند. به جایش خانم گودرزی قرار شده بازی کند. روزنامه سینمای آقای جیرانی هم نوشته.

کاش آن سال‌هایی که ما ممنوع‌التصویر بودیم رفقایی مثل شما داشتیم‌! آقای جیرانی یادش رفته که به «هفت» دعوت شدم و زنگ زد گفت نیا، ممنوع‌التصویری! البته آن زمان انگیزه نداشت رسانه‌ای‌‌اش کند‌! تازه خودش هم زنگ نزد و مسعود فراستی به نیابت از جیرانی تماس گرفت.

* آقا واقعا اینکه شما ممنوع‌التصویر شده باشید، خودش تیتر یک است! در باور عمومی، شما فقط ممنوع‌التصویر می‌کنید!

باور عمومی نیست. باور خصوصی رسانه‌های محفلی است. مشکل، تبعیض‌ها و تحریف‌ها و یک بام و دوهواهاست.  ضمنا اخیرا که سریال «آشپز‌باشی» با بازی خانم معتمد‌آریا پخش شد.  چطور می‌گویید ممنوع‌التصویرند؟

* کارهای قدیمی‌شان انگار مشکلی ندارد. ظاهرا فقط برای کارهای جدید ممنوع‌الکار هستند!

آقای شمقدری هم سال‌هاست دارد تلاش می‌کند یک سریال از تلویزیون بگیرد و خیلی کارگردان‌ها و بازیگرهای دیگر که دل پری از مدیریت‌های سیما دارند.  ممنوع‌التصویری بیشتر در سینما اعمال می‌شود تا تلویزیون. یادتان هست بلایی که بعضی سینمایی‌ها بر سر حامد کمیلی و علیرام نورایی و محمدرضا شریفی‌نیا و … آوردند؟ صرفا به خاطر اینکه در فیلم‌هایی بازی کرده بودند که با منافع ایدئولوژیک بعضی‌ها همخوان نبود‌!

* بعد از دیداری که شما با خانم معتمد‌آریا داشتید نظرتان درباره ایشان تغییر کرده یا فکر می‌کنید ایشان صلاحیت کار هنری در تلویزیون دارند یا همچنان مخالف هستید؟

«همچنان» مخالف هستم؟!! خوب خودتان می‌برید و می‌دوزید و نسبت خلاف می‌دهید و … . نظر من قبل و بعد سفر ژاپن فرقی نکرده. قبلش هم نظر من نسبت به ایشان مثبت بود و هنوز هم هست.

* ایشان به خاطر عقاید سیاسی و حضورشان در آن فیلم انتخاباتی در سال 88 اجازه کار ندارند و …

کدام فیلم؟

* فیلم انتخاباتی آقای موسوی.

چه ربطی دارد؟! آقای حیدریان که رئیس ستاد هنرمندان آقای موسوی بوده الان رئیس سینمای کشور است!

* ولی به نظر می‌رسد ایشان همچنان در تلویزیون ممنوع‌الفعالیت هستند و …

بازار شایعات را داغ کنید ولی یک ذره هم به واقعیت‌ها نگاهی بیندازید! بسیاری مدیران و بازیگران و مجریان و کارمندان صداوسیما به آقای موسوی رأی دادند و الان هم کارشان را می‌کنند. اگر به خاطر شرکت در فیلم تبلیغاتی کسی ممنوع‌التصویر بشود سازنده آن فیلم آقای مجید مجیدی بوده که با بیشترین حمایت‌های نظام، بعد از فتنه ۸۸ فیلم ساخته. آقای حیدریان که عضو فعال آن ستاده بوده الان رئیس سینمای کشور است. تا قبل از شورش بر رأی مردم و مخالفت با جمهوریت نظام، هر کسی به یک کاندیدایی رأی داده. اینکه مشکلی نداشته. آقای افخمی هم به آقای کروبی رأی داده و … .

* خودتان اگر بخواهید درباره خانم معتمدآریا جمله‌ای بگویید چه می‌گویید؟ بالاخره اگر دو طیف اصولگرا و اصلاح‌طلب سینما بتوانند دور هم بنشینند، حتما باید بروند یک کشور دیگر، مثلا ژاپن؟ واقعا این امکان برای دیالوگ در همین ایران وجود ندارد؟

قاعدتا من این تقسیم‌بندی‌ها را قبول ندارم. اگر عملکرد ما را در جشنواره مردمی فیلم عمار ببینید، این نظر را نخواهید داشت. ما قبل از اینکه به فیلم‌ساز پر‌مخاطب و جهانی ایران، آقای سلحشور رحمه‌الله علیه جایزه داده باشیم به مرحوم آقای امیر قویدل و آقای داوود میرباقری جایزه داده‌ایم یا در دوره‌های بعدی فانوس عمار را به جعفری جوزانی یا حسین زندباف داده‌ایم. نکته این است که فراتر از بازی‌های ژورنالیستی و پاپاراتزی‌های سیاسی در واقعیت خیلی از این مرزبندی‌هایی که بعضی دوست دارند درباره‌‌اش جنجال کنند وجود خارجی ندارد. یکی از مهم‌ترین فیلم‌ها و درخشان‌ترین بازی‌های خانم معتمد‌آریا در فیلم «گیلانه» است. 10 سال پیش زمانی که سوره بودم، مفصلا به «گیلانه» پرداختیم و با رخشان بنی‌اعتماد میزگرد داشتیم که چاپ شده. یعنی وقتی که به واقعیت نگاه می‌کنید می‌بینید که فراتر از بازی‌های ژورنالیستی سخیف و پیش پاافتاده اگر بر اساس اطلاعات واقعی و منصفانه بخواهید نگاه کنید بسیاری از این کارهای ژورنالیستی، بازی سیاسی است.

* حتما لازم بود بروید ژاپن برای دیالوگ؟

«از این طرف که منم راه کاروان باز است». همه جا می‌شود دیالوگ کرد. ما 10 سال پیش آن میزگرد را داشتیم و قبل و بعد از آن هم عملکردمان شفاف است.

* مثل آن زمانی نیست که آقای مخملباف می‌گفتند نمی‌شود با آقای کیارستمی در یک لانگ شات قرار گرفت که طیف‌های سینمای ما این‌طور نیستند؟

به خوب نکته‌ای اشاره کردید. ایشان وضعیتشان مشخص است. همان افراطی‌ها سر از تفریط و بی‌هویتی درآوردند و به سخیف‌ترین مواضع افتاده‌اند.

* پس به اینکه دو طرف می‌توانند با هم صحبت کنند قائلید؟

اصلا دو طرفی وجود ندارد. خانم معتمدآریا کسی است که «گیلانه» و «مهر مادری» و «روسری آبی» را بازی کرده و کسی است که یکی از سالم‌ترین نیروهای سینمای ایران از لحاظ خانوادگی و خوش‌نامی است. این دو طرف که می‌گویید را من نمی‌فهمم.

* یعنی از نظر شما غیرخودی نیستند؟

تعریف خودی و غیرخودی مشخص است. هر کسی که دلبسته استقلال و هویت ایران باشد، چه استقلال فرهنگی، چه استقلال سیاسی و برای داشته‌های جامعه دینی ایران و دستاوردهای جمهوری اسلامی که با حرکت فراگیر ملت و نثار صدها هزار خون پاک به دست آمده احترام قائل باشد، خودی است.

* کسی که نقش یک مادر شهید را در «آباجان» بازی می‌کند؛ به نظر شما چنین کسی را به هر دلیلی که نمی‌دانیم چیست، می‌توانند از بازی در تلویزیون محرومش کنند؟ احیانا شاید از واکنش اصولگرایان می‌ترسند …

«آباجان» را ندیده‌ام و قضاوتی ندارم اما درباره صداوسیما بحث مفصل است. من از حوزه هنری اخراج شدم به خاطر نقد صداوسیما و عملکرد آقای ضرغامی.

* پس نظر شما را هم نمی‌پذیرند؟

فعلا که در بخش‌های دراماتیک تلویزیون بنده اثری از حضور مؤثر یک جریان حزب‌اللهی نمی‌بینم. اگر شما می‌بینید بفرمایید. تلویزیون عمدتا در تسخیر کاسب‌ها و بی‌آرمان‌ها و ریاکارهاست. سخافتی که در دوره آقای ضرغامی بر صداوسیما حاکم شد متأسفانه ادامه دارد. صداوسیما به عنوان رسانه ملی باید مورد نقدهای جدی‌تری قرار بگیرد. با جنجال‌های زرد بر سر شایعات فصلی اتفاق خاصی نخواهد افتاد.




تعيين تكليف مجلس براي حق پخش مسابقات فوتبال⇐تقسيم كيك حق پخش بين تلويزيون و فدراسيون؟؟

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: بعد از آنكه فدراسيون فوتبال هر كاري كرد تا بتواند صداوسيما را تحت فشار قرار دهد كه بابت پخش مسابقات مبلغي را به عنوان حق پخش پرداخت كند، اين بار قرار است مجلس ختم غائله را اعلام كند و احتمالاً سهمي براي هر كدام از طرفين دعوا در نظر بگيرد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» علي مطهري، نايب رئيس مجلس شوراي اسلامي مي‌گويد: فعلاً كميته مشترك وزارت ورزش، مجلس و سازمان صداوسيما كار خود را ادامه مي‌دهد تا ميزان درآمد صداوسيما و فدراسيون را به دست آورد. وي مي‌افزايد: در جلسه‌اي كه در اواخر شهريورماه سال جاري در مجلس برگزار خواهد شد، اين موضوع حل و فصل مي‌شود كه چه درصدي از درآمد صداوسيما به فدراسيون فوتبال بازگردد.

باشگاه‌هاي ليگ برتر فوتبال كه اغلب باشگاه‌هاي دولتي يا وابسته به بخش عمومي‌اند، تصميم دارند هر طور شده پولي را از صداوسيما به عنوان حق پخش مسابقات‌شان دريافت كنند. آنها معتقدند بخشي از حرفه‌اي بودن در دنياي فوتبال به اين بازمي‌گردد كه باشگاه‌ها حق پخش تلويزيوني مسابقات را بفروشند و از درآمد آن هزينه‌هاي باشگاه را پرداخت كنند. اين‌گونه كه آمار و ارقام مي‌گويند همه باشگاه‌هاي ورزشي و مخصوصاً باشگاه‌هاي ليگ برتر فوتبال ايران، از نظر مالي ضررده هستند و براي همين است كه بعضي از باشگاه‌ها در پايان هر فصل ميان مالكان جديد دست به دست مي‌شوند يا كلاً امتياز حضورشان در ليگ برتر را واگذار مي‌كنند و از صحنه خارج مي‌شوند. در اين شرايط بد، گرفتن هر ميزان پول از منبعي به نام صداوسيما مي‌تواند چراغ اميدي باشد؛ چراغي كه مديران باشگاه‌ها به شدت به دنبال روشن نگه داشتن آن هستند.
در روزهاي اخير فدراسيون از طرف باشگاه‌ها تحت فشار قرار گرفته است تا حق پخش را به سرانجام برساند. در مقابل صداوسيما تا امروز زير بار تمكين از زياده‌خواهي باشگاه‌هاي دولتي نرفته است. به زعم مديران صداوسيما، باشگاه‌ها دولتي‌اند و صداوسيما نيز كه از دولت بودجه مي‌گيرد، لزومي ندارد كه دوباره بخشي از بودجه نصفه و نيمه‌اي را كه از دولت مي‌گيرد، برگرداند! حتي تلويزيون در اين دعوا مدعي است كه از تبليغات محيطي در ورزشگاه‌ها و حاشيه زمين فوتبال عايدي ندارد، در صورتي كه بخشي از ارزش و درآمد آن تبليغات ناشي از پخش مسابقات از تلويزيون است. علي مطهري  كه‌ از جمله نمايندگان پيگیر بحث حق پخش مسابقات است، اين وعده را داده كه در شهريورماه با حكميت مجلس اين دعوا خاتمه يابد.



عزت‌الله ضرغامی بیان کرد⇐زمانی که من وارد صداوسیما شدم با شکایت هایی که از زمان مدیر قبلی{علی لاریجانی} نسبت به اشخاص و سازمانها وجود داشت، مواجه شدم اما هیچ کدام از آن شکایتها را پیگیری نکردم/مدیران صداوسیما از امکاناتی که در اختیارشان است برای تبیین کارشان بهره نمی‌گیرند/فیلمهای ۱۱ شب شبکه «نمایش» و «خندوانه» را پیگیری می‌کنم/{بخاطر انتشار به‌موقع خبر}مدیران خبر صداوسیما با مسئولان رسمی کشور دچار چالش می‌شوند!

سینماروزان: عزت الله ضرغامی دهم مردادماه در مراسم بزرگداشت حبیب الله کاسه ساز تهیه کننده سینما و تلویزیون حضور یافت و در حاشیه این مراسم به سوالاتی درباره نظرش نسبت به سیاست های صداوسیمای فعلی و رویکرد آن، برنامه های تلویزیون، حذف منتقدان و… سخن گفت.

ضرغامی درباره اینکه چقدر این روزها رسانه ملی را دنبال می کند و نظرش در این باره چیست به «مهر» گفت: من به اهالی رادیو و تلویزیون خدا قوت می گویم چون محدودیت‌هایشان را می‌دانم و به مشکلات واقف هستم. از مظلومیت عوامل و مدیران صداوسیما همین کافی است که کار زیادی انجام می دهند ولی از امکاناتی که در اختیارشان است به دلایل مختلف برای تبیین کارشان بهره نمی گیرند.

رییس اسبق صداوسیما ادامه داد: مخالفان من می آیند و نمی گویم بدترین بلکه بهترین سخنان را مطرح می کنند و من چیزهای جدیدی هم یاد می گیرم.

ضرغامی در پاسخ به اینکه چقدر این رویکرد را در سال های حضورش در صداوسیما به کار گرفته است، گفت: من نسبت به صداوسیما هم همینطور بودم و شاید تنها مدیری بودم که شهرت داشتم به اینکه از هیچ کس به دلیل سخنان یا تهمت هایش و یا حرف هایی که خلاف بود و قاعدتا باید پاسخی نسبت به آنها پخش می شد، شکایت  نکردم. من این رکورد را ۱۰ ساله و نیم که رییس صداوسیما بودم حفظ کردم و از هیچ فرد و نهاد و موسسه رسانه ای که سخنان خلافی به صداوسیما و شاید خود من بیان می کرد، شکایت نکردم. حتی اگر پاسخی هم به این افراد یا رسانه ها می دادیم آن را منتشر نمی کردند چون می دانستند اگر هم منتشر نکنند من شکایتی نمی کنم. من این رکورد را به خاطر اعتقادم حفظ کردم نه اینکه صرفا رکورددار شوم.

وی ادامه داد: زمانی که من وارد صداوسیما شدم با شکایت هایی که از زمان مدیر محترم قبلی نسبت به اشخاص و سازمان ها وجود داشت، مواجه شدم حتی شکایت هایی نسبت به شخصیت های مشهور اصلاح طلب بود که من آنها را پیگیری نکردم و بعدا از طرف آنها تماس گرفتند و از من تشکر کردند. البته اینها را می گویم و امیدوارم این سوءتفاهم پیش نیاید که خدایی نکرده فکر کنند من متعرض یک مدیر محترم و زحمتکش شده ام.

رییس اسبق صداوسیما در واکنش به پرسش دیگری نسبت به تلاشش برای اینکه برنامه ای حذف نشود و ادامه داشته باشد از پاسخ گفتن به دلیل سوء تفاهمی که ممکن است نسبت به زیر سوال بردن رفتار مدیران فعلی به وجود آید، امتناع کرد.

ضرغامی در پاسخ به پرسش دیگری درباره اینکه چه برنامه ای را در تلویزیون بیشتر دنبال می کند، اظهار کرد: من فیلم های ساعت ۱۱ شب شبکه نمایش را معمولا در ذهن دارم که اگر فیلمی را ندیده باشم حتما نگاهش کنم.

وی در ادامه به عنوان دومین گزینه خود توضیح داد: «خندوانه» را نیز پیگیری می کنم به دلیل اینکه در دوره من با حساسیت های زیادی که داشتم راه اندازی شد و ابتدا خیلی سخت گیری داشتیم که خوب و مفید دربیاید و در کنارش نیز دو برنامه دیگر داشتیم که آنها ادامه پیدا نکردند. این برنامه را دنبال می کنم چراکه برایم مهم است که بدانم این برنامه به کجا رسیده است.

رییس اسبق صداوسیما همچنین درباره فضای مجازی و اینکه گاهی سازمان صداوسیما در پوشش اخبار از شبکه های اجتماعی عقب می ماند، اظهار کرد: صداوسیما از کسی عقب نمی ماند بلکه اقتضائاتی دارد که باید براساس آن عمل کند. صداوسیما به دلیل کنترل کردن خبری که می تواند در جامعه موثر باشد و هماهنگی با دستگاه های مربوطه به لحاظ قانونی که باید روی دقت و صحت خبر کار کند گاهی ایجاب می کند که دیرتر از یک مجموعه رسانه ای دیگری که تعهدی در این مساله ندارد خبر را منتشر کند. گاهی رسانه ها به دلیل سرعت، خبری را منتشر می کنند و بسیار هم فراگیر می شود اما صداوسیما ضمن اینکه به سرعت توجه دارد چون رسانه رسمی کشور است به صحت و دقت نیز توجه می کند.

وی عنوان کرد: بسیاری از خبرهای مهم امنیتی حتما باید در یک گردش کار، پروسه ای را در دبیرخانه شورای امنیت ملی که زیر نظر رییس جمهور محترم اداره می شود طی کنند و بعد از پاسخ دقیقی که آنها بیان می کنند، آن خبر منتشر شود. در غیر این صورت صداوسیما امکان انتشار و اعلام خبر را ندارد و من مطلع هستم مدیران خبر ما با مسئولان رسمی کشور دچار چالش می شوند و اصرار می کنند که اگر ممکن است خبر را یک دقیقه زودتر برای مردم مطرح کنند در واقع علی رغم اینکه صحت و دقت باید در نظر گرفته می شود مدیران خبر ما پیگیر سرعت هم هستند.

ضرغامی در پایان درباره رویکرد دولت ها نسبت به صداوسیما و اینکه سیاست آن را جناحی می دانند، اظهار کرد: بالاخره هر کس که خودش جناحی است اگر ببیند جناحش دارای اشکالی است به صداوسیما انتقاد می کند.