1

#حامد_عنقا تهیه‌کننده #غریب در گفتگویی تفصیلی اظهار داشت: می‌خواستم #رادیوسیتی را بسازم که پیشنهاد تولید #غریب مطرح شد!/شرطم برای تولید این فیلم حضور بابک حمیدیان بود!/بابک حمیدیان می‌گفت هر وقت از بزرگراه کردستان رد می‌شوم می‌گویم کی میشود نقش بروجردی را بازی کنم!/در نگارش فیلمنامه به تمام اسناد مکتوب و شفاهی توجه کردیم حتی به نامه‌های حزب‌های کومله و دموکرات!/ به اختلافات درون‌گروهی نیروهای نظامی در آن مقطع پرداختم؛ نمونه‌اش درگیری بابک حمیدیان و رحیم نوروزی!/ درگیری رحیم نوروزی و بابک حمیدیان، می‌تواند یک فیلم مستقل باشد ولی اینکه قابل پخش باشد یا نه، معلوم نیست!/کاراکتر فرهاد قائمیان می‌تواند سوژه چند فیلم سینمایی و راوی دردهای فروخورده بسیاری از ارتشی‌های وطن‌پرست باشد/روزنامه‌های آن روزها را ببینید؛ حرف‌های تند و انقلابی را بیشتر در روزنامه بنی‌صدر می‌خوانید یا روزنامه حزب جمهوری؟/ شعارهای بگیرید و اعدام کنید و مصادره کنید، بیشتر در روزنامه‌های مجاهدین خلق و حزب توده بوده یا روزنامه‌های بچه‌های انقلابی؟/ارتش زیر فشار همین گروه‌های چپ تندروی مارکسیست تضعیف شد!/خیلی از کسانی که امروز ادعای انقلابی‌گری دارند، هیچ ادراکی از آنچه بر انقلابی‌های دهه ۶۰ گذشته، ندارند!/خیلی از این‌ها حتی یک بار صحیفه امام (ره) را نخوانده‌اند!/همه حرف همان است که بروجردی گفت؛ باید ببخشیم تا بتوانیم زندگی کنیم!/ همین امروز مگر همان‌هایی که تا چند روز پیش علیه یکدیگر در خیابان شعار می‌دادند، چاره‌ای دارند جز اینکه که کنار یکدیگر زندگی کنند؟؟

سینماروزان/محمد صابری: روزهای خانه‌نشینی به دلیل همه گیری کرونا و نیز بیماری مضاعف، مشغول نگارش داستانی به نام «رادیوسیتی» بودم. یک روز احسان محمدحسنی رئیس سازمان اوج برای احوال‌پرسی تماس گرفت و گفت حالا که خانه هستی، اگر چند کتاب بفرستم، می‌خوانی؟ کتاب‌ها را فرستاد که از میان آنها یکی درباره شهید محمد بروجردی بود و قبلاً نسخه‌ای از آن را خوانده بودم…

 

حامد عنقا تهیه‌کننده و نویسنده فیلم غریب با بیان مطلب فوق به خبرگزاری مهر گفت: تصادف جذاب آن مربوط به داستان #رادیوسیتی است که اشاره کردم در حال نوشتن آن بودم و مربوط به سال‌های ۵۶ تا ۵۸ و وقایعی که از تهران سال ۵۶ شروع می‌شد تا روزگار بازگشت شهید چمران به ایران بعد از اتفاقات مربوط به مفقود شدن امام موسی صدر در لیبی و… می‌شد. در یکی از بخش‌های قصه، شخصیت اصلی که قصد خروج پنهانی از مرز دارد تا خود را به لبنان برساند، یک شب را در خانه‌ای اقامت می‌کرد که کسانی مانند محسن آرمین و محمد بروجردی و… از اعضای گروه «صف»، در آن مستقر بودند و در داستان ماجراهایی داشته‌اند.

 

حامد عنقا بیان داشت: فیلمنامه «غریب» را وام‌دار و اقتباس از کتاب خاصی نمی‌توان دانست؛ بلکه ته نشین شده همه کتاب‌ها، اسناد و گزارش‌ها در ذهن من است. یک شرط هم گذاشتم. گفتم اگر بابک حمیدیان قبول کرد این نقش را بازی کند، وارد کار می‌شوم وگرنه بماند برای وقت مناسب. موضوع را با بابک مطرح کردم؛ بلافاصله پذیرفت و دست داد. حتی گفتم طول می‌کشد فیلمنامه را بنویسم. اما گفت هر زمان شرایط تولید فراهم باشد، من هستم. بابک گفت هر وقت از بزرگراه کردستان رد می‌شوم و تصویر محمد بروجردی را می‌بینم، با خودم می‌گویم کی می‌شود نقش او را بازی کنم. شباهت زیادی هم در ظاهر با او دارد. 

 

عنقا ادامه داد: در نگارش فیلمنامه «غریب» علاوه بر کتاب‌های منتشر شده، به تمام اسناد مکتوب و شفاهی، روزنامه‌ها، آدم‌ها و… توجه کردیم. حتی به نامه‌های سال‌های ۵۷ تا ۶۰ مربوط به حزب‌های کومله و دموکرات هم رجوع کردیم. در برخی از این اسناد حتی با عباراتی توهین‌آمیز به محمد بروجردی اشاره شده است. این خیلی مهم است که بتوانید شخصیت را از چند زاویه ببینید.

 

عنقا با اشاره به ظهور زودهنگام بروجردی اظهار داشت: معتقدم محمد بروجردی، ۴۰ سال برای این مملکت زود بود! این غریزه و این حس شناخت سرشتی که در او بود. او درس آموخته سیاسی نبود، هرچند در مقطعی علاوه بر علاقه به امام به حضور کسی مثل جناب بهاءالدینی رسیده و به خواندن مولوی و وحشی بافقی عادت دارد و اینها بر منش فرد اثر دارد.

 

وی درباره سختی‌های روايت تمام واقعیت در #غریب گفت: فیلم حتی به اختلاف درون‌گروهی نیروهای نظامی در آن مقطع که کم هم نبوده، نپرداخته و تنها اشاره‌هایی کوتاه داشته است. چند دیالوگ ابتدایی میان رحیم نوروزی و بابک حمیدیان، می‌تواند یک فیلم مستقل باشد. اینکه اگر آن فیلم را بسازیم؛ قابل پخش هست یا نه، نکته دیگری است! ولی نپرداختم چون نمی‌خواستم چیزی حرف و مفهوم اصلی که شمایل خود محمد است، تحت تاثیر قرار دهد. هر چند چه بسا پرداختن به آنها جنجالی‌تر و پر سر و صداتر بود…شرمنده‌ام که در فیلم «غریب» نتوانسته‌ام بیش از این به شهید ایرج نصرت‌زاد(با بازی فرهاد قائمیان)بپردازم. همین کاراکتر می‌تواند سوژه چند فیلم سینمایی و راوی دردهای فروخورده بسیاری از ارتشی‌های وطن‌پرست باشد. گاه قضاوت‌ها و رفتارها با ارتشی‌هایی که واقعاً سرباز وطن بودند و شهید شدند، دل آدم را به درد می‌آورد.

 

وی ادامه داد: روزنامه‌های آن روزها را ببینید؛ حرف‌های تند و انقلابی را بیشتر در روزنامه «انقلاب اسلامی» بنی‌صدر می‌خوانید یا در روزنامه «جمهوری اسلامی» که متعلق به حزب جمهوری اسلامی بود؟ شعارهای بگیرید و اعدام کنید و مصادره کنید، بیشتر در روزنامه‌های مجاهدین خلق و حزب توده بوده یا روزنامه‌های بچه‌های انقلابی؟ ارتش زیر فشار همین گروه‌های چپ تندروی مارکسیست تضعیف شد.

 

حامد عنقا درباره برخی نقدهای افراطی علیه #غریب بیان داشت: خیلی از کسانی که امروز ادعای انقلابی‌گری دارند، هیچ ادراکی از آنچه بر انقلابی‌های دهه ۶۰ گذشته، ندارند. یا همیشه از دور مشغول نقد و حرف بوده‌اند که خب هزینه‌ای هم ندارد. اجازه بدهید محکم‌تر بگویم؛ خیلی از این‌ها حتی یک بار از ابتدا تا انتهای صحیفه حضرت امام (ره) را نخوانده‌اند. البته این حرف به این معنا نیست که در سال‌های جنگ، آدم‌های رادیکال نداشته‌ایم. خیلی هم داشته‌ایم. رادیکال‌های آن زمان همان‌هایی بودند که وقتی محمد بروجردی داشت با کومله می‌جنگید، در تهران دنبال اثبات التقاطی بودن محمد بروجردی بودند. آخر سر هم آنقدر گفتند سیاسی است و گرایش‌های فلان دارد که بروجردی خسته شد و رفت. البته درست‌ترش این است که بگوییم نرفت، بلکه راهی‌اش کردند! کما اینکه او از اولین کسانی بود که از گروه سیاسی اش در ابتدای انقلاب خارج شد و لباس نظامی پوشید.

حامد عنقا: خیلی از مدعيان انقلابی‌گری، صحیفه امام(ره) را هم نخوانده‌اند
حامد عنقا: خیلی از مدعيان انقلابی‌گری، صحیفه امام(ره) را هم نخوانده‌اند

حامد عنقا درباره فرازمانی بودن برخی دیالوگهای فیلمش گفت: یکی از دوستان از بی‌حجابی‌ها و شرایط دختران جامعه گلایه می‌کرد، از او پرسیدم میانگین سن این دخترها چقدر است؟ گفت ۲۰ تا ۳۰ سال. گفتم همه را خودتان در مدارس و دانشگاه‌ها تربیت کردید. اتفاقاً همین دوست سال‌ها معاون وزیر بود و در حوزه‌های فرهنگی مسولیت‌هایی داشته است. شما فکر می‌کنید محمد بروجردی و محمد جهان‌آرا و امثال آن‌ها ناگهان و در سال‌های جنگ متولد شدند؟ مصطفی چمران در لابراتور بل آمریکا سرگرم زندگی‌اش بود، اما آمد و در دهلاویه شهید شد. این‌ها تربیتی داشتند که سلوک شان #شناختی بود. خیلی از بازمانده‌های این نسل هنوز چنین‌اند و دل شان برای کشور می‌تپد. اما آن‌ها را در حال شعار دادن نمی‌بینیم.

 

وی تأکید کرد: همه حرف این است که وقتی شهید بروجردی می‌خواهد بچه سیروان را به کژال برگرداند، می‌گوید گرچه فراموش نمی‌کنیم، اما چاره‌ای هم نداریم جز اینکه ببخشیم و کنار هم زندگی کنیم. می‌گوید باید ببخشیم تا بتوانیم زندگی کنیم. همین امروز مگر همان‌هایی که تا چند روز پیش علیه یکدیگر در خیابان شعار می‌دادند، چاره‌ای دارند جز اینکه که کنار یکدیگر زندگی کنند؟




صدور پروانه تولید فیلم شهید بروجردی+صدور یک پروانه دیگر

سینماروزان: شورای صدور پروانه ساخت آثار سینمایی در جلسه اخیر با تولید دو فیلم‌نامه موافقت کرد.

به گزارش سینماروزان، حامد عنقا تهیه‌کننده سریالهای پدر و آقازاده، در شراکت با سازمان اوج پروانه #غریب را گرفته که بناست محمدحسین لطیفی آن را بسازد.

به نظر می‌رسد #غریب همان پروژه زندگینامه‌ای شهید محمد بروجردی باشد که عنقا با اقتباس از کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» نوشته نصرت الله محمودزاده آن را نگاشته.

فهرست پروانه‌ های صادره به شرح زیر است:

— «غریب» به تهیه‌کنندگی سازمان هنری رسانه‌ای اوج و حامد عنقا، کارگردانی محمدحسین لطیفی و نویسندگی حامد عنقا

— «آشیل» به تهیه‌کنندگی سعید شاهسواری و کارگردانی و نویسندگی فرهاد دلارام دیزجی

صدور پروانه ساخت فیلم‌نامه غریب با محوریت شهید محمد بروجردی
صدور پروانه ساخت فیلم‌نامه غریب با محوریت شهید محمد بروجردی