1

نظاره کنید استدلال مدیر تولید آثار اسکاری اصغر فرهادی را⇐محمد امامی[حتی اگر اختلاس کرده] یکی از مومن‌‌ترین و درست‌‌ترین آدم‌هایی بود که من در این سینما با او کار کردم چون پول آدمها را به موقع میداد!/تلویزیون، خوب نیست چون هنوز بابت “ن.خ” با ما تسویه نکرده!!

سینماروزان: اینکه میگویند حاکم اصلی روزگار ما ، پول است و با پول است که سختیها، آسان میشود و برای بسیاری هم منشأ پولی که استحصال میشود چندان، مهم نیست و آنچه اهمیت دارد دریافت بدون فوت وقت، پول است را هر روز بیشتر از روز قبل حس میکنیم.

به تازگی حسن مصطفوی که مدیر تولید آثار اسکاری اصغر فرهادی یعنی “جدایی…” و “فروشنده” بوده، گفتگویی تفصیلی با روزنامه متبوع دانشگاه آزاد “فرهیختگان” داشته و در این گفتگو ضمن ذکرخیر محمد امامی تهیه کننده بازداشتی “شهرزاد” از او با صفاتی نظیر “مومن” و “سالم” یاد کرده است.

مصطفوی ولی دل پری از رسانه ملی داشته و در حد امکان به نوازش مدیران رسانه ملی پرداخته است!

وجه افتراق امامی و رسانه ملی از منظر این مدیر تولید چه بوده؟؟؟ طبق گفته مصطفوی ، محمد امامی همواره به موقع پول میداده-بی آن که برای پول گیرندگان، مهم باشد که این پول از کجا آمده؟؟-ولی مدیران رسانه ملی هنوز بابت یک سریال نوروزی به مصطفوی بدهکارند!

اینکه مصطفوی صداقت این را داشته که بدون ژست انتلکت نمایان مدعی همراهی با تیره ردوزان، بی پروا از دلایل خود برای مومن بودن امامی بگوید ، همان قدر حائز اهمیت است که سرعت مادیگرایانه شدن جامعه ای که بالادستیان آن مدام درباره اهمیت معنویت سخن میرانند.

حسن مصطفوی که در سریال “شهرزاد” و در فیلم “گینس” با محمد امامی کار کرده میگوید: من به‌عنوان کسی که نزدیک‌‌ترین شخص به محمد امامی بودم، اعلام می‌‌کنم محمد امامی، یکی از سالم‌ترین، انسان‌‌ترین، مومن‌‌ترین و درست‌‌ترین آدم‌هایی بود که من در این سینما با او کار کردم. حالا هر کاری کرده، ولو اگر اختلاس کرده، مربوط به خودش است، به من ارتباطی ندارد. پول آدم‌‌ها را به موقع می‌‌داد، نمازش ترک نمی‌‌شد، اولین جمله‌‌اش این بود که در پروژه، دل کسی نشکند.

حسن مصطفوی با انتقاد از تلویزیون بیان میدارد: خیلی جالب است که تلویزیون آمد از ما برای تولید “ن.خ” تقدیر هم کرد ولی هنوز هزینه فصل اول ‌نون. خ‌ را با ما تسویه نکرده‌اند. من و مهدی فرجی از جیب خودمان پول گذاشتیم و به لطف خداوند، ما یکم به یکم هر ماه، پول تمام عوامل را دادیم و قبل از اینکه فیلمبرداری کار تمام شود، با همه عوامل تسویه کردیم و هیچ‌کس طلبکار نماند، ولی متاسفانه تلویزیون قدر تهیه‌‌کننده‌‌هایی مانند فرجی را نمی‌‌داند. من به خودم گفتم برای چه باید از جیبم خرج کنم و هیچ پولی به‌عنوان مجری طرح و جانشین تهیه‌‌کننده دریافت نکنم و تازه چهار، پنج ماه بعد، اصل پولم را بگیرم. شما فکر کن من اسفند‌ماه پولی را دادم و مرداد‌ماه، همان رقم را گرفتم. آن رقم اگر 10 هزار تومان بود با توجه به تورم موجود به پنج هزار تومان تبدیل شد. در تلویزیون تهیه‌‌کنندگانی باید کار کنند که سری‌‌سازی می‌‌کنند و با هر قسمتش، کار 6 ماهه را در چهار ماه جمع می‌کنند، روزی20 ساعت از عوامل کار می‌‌کشند بعد هر یک فصلی که می‌‌سازند می‌روند ملک می‌‌خرند. این تهیه‌‌کنندگان تا پنج سال پیش چیزی نداشتند، اما الان همه چیز دارند چون عوامل کار را استثمار کردند و برای خود دارایی فراوان دست و پا کردند. تهیه‌‌کنندگان تلویزیون از کجا وضع‌شان به این اندازه خوب شده؟ تلویزیون برای اینها خوب است برای من که می‌‌خواهم نرمال کار کنم و عواملم روزی 12 ساعت کار کنند و دستمزدها اول هر ماه پرداخت شود، خوب نیست.




رسانه منسوب به هلال احمر خطاب به محسن چاووشی⇐كاش به ما بگوييد با خودتان چند چنديد؟!/ چطور است كه شما هم دردمنديد و هم بهره‌مند!؟؟/هم كار سفارشي مي‌كنيد و هم از ظلم و ستم روا رفته بر محرومان مي‌گوييد؟؟

سینماروزان: محسن چاووشی خواننده پاپ در این سالها نه فقط به خاطر میزان مخاطبان یا پرهیز از اجرای زنده بلکه به خاطر تناقضات رفتاریش در کانون اظهارنظر قرار گرفته. محسن چاووشی جزو معدود خوانندگان پاپ است که هم برای سریالی خوانده که سرمایه گذارش به 20 سال حبس محکوم شده، هم حمایت آقازاده ای را در تولید آلبوم داشته که مدعی داشتن «ژن خوب» است و هم برای برخی ارگانهای ارزشی متمول محصول تولید کرده است و در عین حال سعی کرده خود را حامی حقوق محرومان جامعه نشان دهد!!

اخیرا خبری منتشر شده مبنی بر آن که محسن چاووشی توانسته با حمایتهای خویش 32 نفر را از اعدام قطعی نجات دهد؛ انتشار این خبر موجب نگارش یادداشتی در روزنامه «شهروند» منسوب به سازمان هلال احمر شده است. یادداشتی که در آن با تحسین رفتارهای خیرخواهانه چاووشی، تناقضات این رفتارها گوشزد شده است.

متن یادداشت «شهروند» را بخوانید.

 اين يادداشت را نوشتم تا از خواننده‌اي به نام محسن چاووشی كه در سكوت كامل خبري به ناگهان ادعا کرد كه 32 نفر را از اعدام نجات داده، تشكر كنم. قطعا اجر اين عمل شما نزد خدا محفوظ است، اما كاش تعدادشان را نمي‌شمرديد و به دوست نزديك خبرنگارتان اعلام نمي‌كرديد، تا باز هم در سكوت كامل خبري بمانيد، چراكه غير از آن دو نفري كه به يمن صفحات اجتماعي و طرفداران‌تان برايشان پول جمع شد، كسي از وجود آن 30 نفر كه معلوم نيست كي هستند و چطور نجات‌شان داديد، خبر نداشت و ندارد!

فارغ از اين كه تيتر نجات جان 32 اعدامي توسط شما با متن خبر كه مي‌خواهيد در سكوت خبري بمانيد، مغايرت دارد، اما در همه جاي دنيا از شهرت سلبريتي‌ها براي انجام امور خيريه استفاده مي‌شود، اين كار برخلاف گذشته كه مثلا تختي از چهارراه‌وليعصر تا بويين زهرا پياده مي‌رفت و سينه به سينه آدم‌ها پول جمع مي‌كرد و چند شبانه‌روز نمي‌خوابيد، ساده‌تر شده و با گذاشتن يك پيغام روي صفحات اجتماعي اداي دين مي‌شود، اگرچه هنوز هم علي دايي با همان مرام پهلواني تختي، ماه‌ها كنار افراد آسيب‌ديده زلزله مي‌ايستد و تا كار را به سرانجام نرساند، كنار نمي‌كشد.

در جاي درست كه كمك مي‌خواهد، اتفاقا كار رسانه‌اي هم مي‌كند و ابايي ندارد كه بگويد قصدش چيست و هرجا كه بايد حساب‌وكتاب‌هايش را شفاف بيان مي‌‌كند .خداي نكرده منظورم اين نيست كه چرا براي اين كار خيرتان عرق نريختيد، نه اصلا! دم شما هم به قول دوست خبرنگارتان گرم، چون هر وقت احساس خطر مي‌كنيدبرای نهادها سفارشي كار مي‌كنيد و پول‌هاي كلان مي‌گيريد و هر وقت ميل‌تان كشيد مردمي مي‌شويد و براي محروميت خطه‌اي فغان سر مي‌دهيد.

كاش به ما بگوييد با خودتان چند چنديد؟! مگر سازوكار زندگي و تفكر و منش و رفتار يك خواننده اجتماعي نبايد با هم هماهنگ باشد، پس چطور است كه شما هم دردمنديد، هم بهره‌مند! هم كار سفارشي مي‌كنيد و هم از ظلم و ستم روا رفته بر محرومان خوزستان مي‌گوييد؟

باز هم دم شما گرم كه از اين همه اعتمادي كه به شما شده و از اين همه اعتباري كه در اختيار شما قرار گرفته، پستي از صفحه اجتماعي‌تان را به نجات چند جوان اعدامي اختصاص داديد، اما با اين‌كه خواستيد در سكوت خبري بمانيد، خواهشمنديم از سرنوشت 30 نفر ديگر و اين‌كه چطور نجات بخش‌شان شديد، اطلاعاتي به دوستان خبرنگارتان بدهيد، اگر كار خير رسانه‌اي شد، اشكالي ندارد، شما شفاف‌سازي كنيد تا ابهامات از بين برود.




پروژه ها و افراد مرتبط با محکومان بانک سرمایه کدامند؟⇐از “شهرزاد۱” تا “میلیونر میامی” و جشنواره “مدافعان حرم”/از “شاهگوش” و “ماه تی تی” تا “لامپ صد” و “فردا”/از حسن فتحی و داوود میرباقری تا بازرس خانه سینما و همکار خبرگزاری اصولگرا/از سعید ملکان و محسن محسنی نسب و عبدالله اسکندری تا مدیرعامل سابق انجمن دفاع مقدس!

سینماروزان: با اعلام احکام حسین هدایتی، محمدهادی رضوی و احسان دلاویز از متهمان بانک سرمایه و مشخص شدن اینکه این سه نفر رویهم به 50 سال حبس و رد مال و 156 ضربه شلاق محکوم شدند بد نیست مروری داشته باشیم بر پروژه ها و افرادی که حمایت این سه محکوم را داشته اند.

هادی رضوی به جرم اخلال عمده در نظام اقتصادی به ۲۰ سال حبس، رد مال و ۷۴ ضربه شلاق و محرومیت از خدمات دولتی محکوم شده است. احسان دلاویز نیز به جرم معاونت در اخلال در نظام اقتصادی به ۱۰ سال حبس محکوم شده است. حسین هدایتی نیز به جرم اخلال در نظام اقتصادی به ۲۰ سال حبس، محرومیت دائم از بکارگیری در خدمات دولتی و رد مال معادل ۴۸۸ میلیارد تومان به نفع بانک سرمایه و به تحمل ۷۴ ضربه شلاق در انظار عمومی محکوم شد.

حسین هدایتی دارای سابقه حمایت از تولید سریال ناتمام “ماه تی تی” به کارگردانی داوود میرباقری و تهیه کنندگی مهران برومند بود.

محمدهادی رضوی داماد محمد شریعتمداری به غیر از سرمایه گذاری در فصل اول “شهرزاد” و حمایت و ریاست شورای سیاستگزاری جشنواره فیلم “مدافعان حرم” چنان که در دادگاهش روایت شد در تولید فیلمی به نام “بی حساب/میلیونر میامی” هم نقش داشت.

کارگردانی “شهرزاد” را حسن فتحی برعهده داشت و کارگردانی “میلیونر میامی” را مصطفی احمدی بازرس خانه سینما!!! دبیری جشنواره مدافعان حرم را نیز حمید یادروج از همکاران سابق یک خبرگزاری اصولگرا برعهده داشت.

سعید ملکان نیز علاوه بر حضور به عنوان مجری طرح در “شهرزاد1” تهیه کنندگی “میلیونر…” را برعهده گرفته بود.

احسان دلاویز مشاور جوان رییس اصلاحات کار هنریش را زودتر از محمدهادی رضوی و با حمایت از تولید سریال “شاهگوش” شروع کرد. “شاهگوش” را داوود میرباقری کارگردانی کرد.

دلاویز در تولید دو فیلم “فردا”ی مهدی پاکدل-ایمان افشاریان و “لامپ صد”سعید آقاخانی نیز به عنوان سرمایه گذار حضور داشت.

تهیه کنندگی “فردا” را حسین صابری برعهده داشته که در ماههای اخیر تجربه مدیریت انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس را هم پشت سر گذاشت!!! تهیه کننده “لامپ صد” هم محسن محسنی نسب بود.

عبدالله اسکندری گریمور برجسته وطنی به نوعی هم مشمول همکاری با رضوی و هم دلاویز میشود چون اسکندری هم در تیم تولید “شهرزاد” و هم تیم تولید “شاهگوش” حضور داشت.

اگر میخواهید سیاهه کامل همکاران این دو محکوم را پیش رو داشته باشید کافیست فهرست تمام عوامل درگیر در پروژه های مطروحه را کنار هم بگذارید.




بازخوانی گزارش چهار سال پیش سینماروزان درباره محمدهادی رضوی+یک پیشنهاد تازه⇐به‌جای شلاق و حبس احتمالی، سرمایه گذار «شهرزاد» را به ادلب سوریه بفرستید بلکه به آرزویش که مرگ در راه جهاد با داعش است، نائل آید

سینماروزان: وقتی حدود چهار سال قبل در تیر ماه 1394 در چرایی سرمایه گذاری میلیاردی محمدهادی رضوی داماد محمد شریعتمداری- که آن زمان معاون اجرایی رییس جمهور بود- در «شهرزاد»، نوشتیم خیلیها حتی جرأت این را نداشتند که رزومه چنین سرمایه گذارانی را مرور کنند چه برسد به اینکه بخواهند درباره اهدافشان از سرمایه گذاری طرح سوال کنند.(اینجا را بخوانید)

همان چهار سال پیش که محمدهادی رضوی در واکنش به گزارش سینماروزان در یادداشتی بلندبالا نوشت:« خدایا مرگم را در جهاد با حرامیان صهیونیسم و داعش و وابستگانشان قرار بده» خطاب به ایشان نوشتیم به واسطه مجاهدتهای مدافعان حرم در برابر داعش، آرزوی شهادت در این مسیر آن قدرها محال و دست نیافتنی نیست و کافیست فقط ایشان فعل خواستن را درست صرف کند.(اینجا را بخواند)

پس از آن نیز مدام درباره آفات حضور سرمایه گذاران مشکوک در سینما و شبکه خانگی نوشتیم و حتی نخستین رسانه ای بودیم که خبر بازداشت سرمایه گذاران «شهرزاد» را منتشر کردیم! اینکه چهار سال بعد از آن افشاگریها حالا گروهی از همانها که برای محصولات این سرمایه‌های مشکوک ویژه نامه های پر و پیمان و جلسات نقد و بررسی میگذاشتند تازه بعد از سخنان نماینده دادستان درباره ایشان، سعی میکنند آنها را تکفیر کنند هم برایمان، مهم نیست چون جسارت، کیمیایی است که در هر دکان سرگذری یافت نمیشود.

این روزها که حکم شلاق و حبس و رد مال حسین هدایتی-یکی دیگر از همان سرمایه گذاران ورود کرده به هنر- اعلام شده و دادگاه یکی دیگر از آن سرمایه گذاران که محمدهادی رضوی باشد در حال برگزاری است فقط یک پیشنهاد داریم و آن هم باز برآمده از خواسته های خود رضوی است.

آنها که به صفحه اجتماعی محمدهادی رضوی سر زده اند حتما دیده اند در بالای صفحه آمده: «در حسرت راه شهدای حرمت یا زینب! السلام علی قلب زینب صبور»؛

پیشنهاد سینماروزان آن است که چون پیشتر هم رضوی از آرزویش برای مرگ در راه جهاد با داعش و وابستگانش گفته بود به جای حبس و شلاق احتمالی(؟)، برای پاک کردن کامل سوریه از بقایای داعش، رضوی را به ادلب سوریه بفرستند؛ اگر سعادتش را داشت به آرزویش که مرگ در راه جهاد با داعش است نائل آید و اگر این گونه نشد و شهادت به سراغش نیامد، لااقل حسرت راه شهدای حرم در دلش نماند!

تصویری از صفحه اجتماعی محمدهادی رضوی با تأکید بر حسرتی که در راه شهدای حرم داشته!




بعد از ادعای شگفت انگیز درباره تأمین بودجه فیلم مطبوع “کیهان” از بلوچستان!!⇐آیا سرمایه گذاری “قسم”تنابنده هم از اوج به استانی در شمال ایران منتقل خواهد شد؟؟  

سینماروزان: مدتی پس از انتشار متن اتهامات محمد امامی سرمایه گذار بازداشتی سریال “شهرزاد” ، تهیه کننده فیلم “شبی که ماه کامل شد” از تأمین سرمایه این فیلم توسط سرمایه گذاران بلوچ خبر داد!!!

به گزارش سینماروزان اینکه بودجه فیلمی با مضمون قتل زن داداش عبدالمالک ریگی- که اتفاقا “کیهان” هم زودتر از خیلی ها آن را بعنوان فیلم معیار جشنواره معرفی کرد-توسط سرمایه گذاران استانی محروم همچون بلوچستان تأمین شده باشد به شدت شگفت انگیز بود و شاید برای بستن مسیر حاشیه های احتمالی به هنگام رونمایی فیلم در جشنواره.

شفاف سازی روزگار جدید مصائب خود را هم دارد و در سالی که قیمت دلار افسارگسیخته بالا رفت و معیشت مردم تحت الشعاع قرار گرفت همه میخواهند خود را مستقل و بی وابستگی نشان دهند مبادا با قضاوت مخاطبان روبرو شوند.

به نظر میرسد عنقریب است که برخی از صاحبان محصولات ارگانی جشنواره نیز از ترس قضاوت بخاطر ارگانی بودن شرایط معرفی خویش به عنوان محصولی مستقل را فراهم کنند.

آیا میتوان انتظار داشت فیلمی مانند “قسم”محسن تنابنده که پیشتر درباره حمایت سازمان هنری-رسانه ای اوج از آن سخن گفته شده به همین زودیها به عنوان فیلمی که با حمایت مالی سرمایه گذارانی ساکن در استانی شمالی ساخته شده، معرفی شود؟؟؟




پرسشهایی از منادیان نورس شفاف‌سازی درباره سرمایه‌گذار «شهرزاد»⇐چرا نمی‌پرسید چه کسی برای این سرمایه‌گذار، کارت تهیه‌کنندگی صادر کرد؟ و کدام مقام صنفی در جامعه تهیه کنندگان، دخترش را بدل کرد به بازیگر کاراکتری موثر در سریال ایشان؟/چرا درباره شرکای سینمایی این سالهای ایشان طرح سوال نمی‌کنید؟ چرا نمی‌گویید کدام سینماگران بظاهر ارزشی و کدام روشنفکرنمایان کنار ایشان موفق به تولید شدند؟/چرا درباره هیأت داورانی حرف نمی‌زنید که ۹ سیمرغ را یکجا تقدیم به فیلم چرک این سرمایه‌گذار کرد؟؟/چرا درباره حمایت مجلات متبوع خویش از فیلمهای تولیدشده توسط این سرمایه گذار حرفی نمیزنید؟/  چرا از همراهی هم‌مجله‌ایهای خود با محافل این سرمایه گذار چیزی نمی‌گویید؟/چرا از مجله شبه‌انتلکتی نمی‌گویید که برای سریال این سرمایه‌گذار پرونده پر و پیمان درآورد؟/ چرا نمی‌گویید داداش کوچیکه کدام کارگردان با حمایت ایشان فیلمی ساخته که در بخش فیلم اولیهای فجر است؟ /چرا نمی‌گویید کدام سریال ایشان با تهیه‌کنندگی یک نیروی سابقا ارزشی و اخیرا انتلکت بدون داشتن پروانه ساخت در مسیر تولید است؟/چرا نمی‌گویید همین تهیه‌کننده با کدام پروژه مطبوع رسانه‌های ارزشی در بخش مسابقه فجر است؟/چرا نمی‌گویید تکلیف اموال ایشان چیست؟ آیا به مانند داستان فیلمی محصول خودشان گرفتار مصادره خواهد شد یا …؟

سینماروزان: الحمدلله که در سایه فضای پیشروانه‌‌ای که در سالهای اخیر از سوی معدود ژورنالیستها و رسانه‌های مستقل حیطه سینما شکل گرفته حتی آنها که زمانی جرأت طرح پرسش پیرامون منابع مالی پروژه‌های مشکوک را نداشتند نیز به قافله تکفیرکنندگان این پروژه‌ها و صاحبان آنها میپردازند.

اگر این روزها گشتی در فضای رسانه‌های سینمایی بزنیم می‌بینیم که اغلب زوم کرده‌اند بر محمد امامی سرمایه‌گذار سریال «شهرزاد»؛ سرمایه‌گذاری که چهار سال قبل وقتی با شراکت محمدهادی رضوی داماد محمد شریعتمداری پروژه «شهرزاد»ی که ابتدا اسماعیل عفیفه پروانه ساختش را گرفته بود روی غلتک انداخت فقط این سینماروزان و یکی دو رسانه مستقل دیگر بودند که درباره اش نوشتند!

وقتی برای اولین بار در سینماروزان به صراحت درباره حضور داماد محمد شریعتمداری در تولید یک سریال خانگی گزارشی مبسوط ارائه کردیم(اینجا را بخوانید) نه از آن توئیت‌نویس متصل به ملکه(؟) خبری بود و نه آنها که این روزها داعیه‌دار شفاف سازی مالی پروژه‌های این سرمایه گذاران شده اند. بعدتر و زمانی که درباره صدور کارت تهیه کنندگی برای محمد امامی توسط خواهر همسر معمار سینمای گلخانه ای نوشتیم(اینجا را بخوانید) نه تنها این جماعت وسط لحاف گز کرده بودند بلکه برخی شان نیز مشغول برگزاری نشست برای همان سریال و مشاوره دادن به متنهای سرمایه گذاران بودند.

به هنگام اولین بازداشت محمد امامی باز خبری از این جماعت نبود و چهار سال بعد و تازه نه پس از بازداشت دوم بلکه پس از انتشار شرح اتهامات وی در دادگاه متهمان بانک سرمایه است که این جماعت منادی شفاف سازی سروکله شان پیدا شده. برای سینماروزان اسباب خرسندی است که به نوبه خود اسباب رشد تهور در این جماعت را فراهم کرده و باعث شده حالا آن قدر جرأت داشته باشند که پویش شفاف سازی مالی راه بیندازند ولی این شفاف سازی ابتر است به دلایلی که در ادامه می‌آید:

اول. آنها که این روزها منادی شفاف سازی شده‌اند چرا همچنان جرأت ندارند بپرسند چه کسی برای امامی کارت تهیه کنندگی صادر کرد؟ و کدام مقام صنفی در جامعه تهیه کنندگان، دخترش را بدل کرد به بازیگر کاراکتری موثر در سریال «شهرزاد»؟

دوم. منادیان نورس شفاف‌سازی چرا درباره شرکای سینمایی این سالهای امامی طرح سوال نمیکنند؟ چرا درباره همراهی حمید فرخ نژاد، سعید ملکان، مانی حقیقی، سعید سعدی و محمدحسین قاسمی با امامی و تولید «خوب بد جلف»، «ابد و یک روز»، «خوک»، «مغزها…» و «مصادره» حرف نمیزنند؟ «ابد و یک روز» همان فیلمی است که به ناگاه یازده سیمرغ جشنواره سی و چهارم فجر را گرفت؛ جشنواره ای که از ابوالحسن داوودی تا جمال ساداتیان و منوچهر شاهسواری در هیأت داوران آن حاضر بودند! هیچ کدام از این چهره ها حواسشان نبود سرمایه تولید فیلم را چه کسی فراهم کرده؟؟

سوم. منادیان نورس شفاف‌سازی چرا درباره حمایت مجلات متبوع خویش از فیلمهای تولیدشده توسط این سرمایه گذار حرفی نمیزنند؟ چرا اینها از پرونده ویژه مجله خود برای «شهرزاد» صحبت نمی‌کنند؟ ایشان چرا از همراهی هم‌مجله‌ایهای خود با محافل این سرمایه گذار چیزی نمی‌گویند؟ دقیقا بیایند و بگویند چه کسی بود که در یک مجله شبه‌انتلکت سینمایی(!) برای سریال امامی پرونده ای پر و پیمان تدارک دید؟

چهارم. چرا منادیان نورس شفافیت که از مجله‌درآورندگان برای «شهرزاد» تا یک فیلمساز سابقا همکار با آقازاده سیاسی و فیلمسازی که مدام با همکاری بانکها و فارابی فیلم ساخته را شامل میشود، مدام میگویند نباید فیلمهای اخیر امامی وارد جشنواره شود ولی نمیگویند امامی با کدام فیلمها متقاضی حضور در جشنواره شده؟؟ اگر واقعا متهور شده‌اید رک و راست بگویید داداش کوچیکه کدام کارگردان با حمایت ایشان فیلمی ساخته که در بخش فیلم اولیهاست؟ اگر واقعا به دنبال شفاف سازی هستید بگویید کدام سریال ایشان با تهیه‌کنندگی یک نیروی سابقا ارزشی و اخیرا انتلکت بدون داشتن پروانه ساخت در مسیر تولید است؟ و همین تهیه کننده با کدام فیلم در بخش مسابقه فجر حاضر است؟

پنجم. منادیان نورس شفاف‌سازی ورای اینکه باید بپرسند آیا بخشی از سرمایه‌های این متهم برای رد گم کردن به سمت حمایت از تولیدهای استراتژیک با مضمون قتل زن‌داداش یک تروریست یا تحقیر قتلهای زنجیره ای رفته تا اسباب تسهیل تولید سریالهای روتین اش را فراهم کند(؟) حتما در این باره هم طرح سوال کنند که اموال این سرمایه‌گذار الان کجاست؟ و آیا همان طور که در یکی از فیلمهای متبوع ایشان یعنی «مصادره» دیدیم آیا این اموال هم گرفتار مصادره خواهد شد یا از تمام اتهامات وارده تبرئه خواهد شد و به دامن پاک تولید بازخواهد گشت؟




بازیگر “مرد هزارچهره” و “شهرزاد” مطرح کرد⇐نزدیک به۲۷ سال است که بازیگری میکنم و هنوز موقع دروی من نرسیده است ولی یک بازیگر زن ۲۴ ساله دستمزد چندصدمیلیونی میگیرد!/همان پول اندک امثال ما را هم به بهانه کمبود بودجه نمیدهند!/اگر پول نیست چرا در برخی پروژه ها، میلیاردی بریز و بپاش میکنند؟؟/ پولی که در فلان پروژه خرج میشود از آفریقا که نیامده! پول همین مملکت است! پس چرا مدام از عمل به تعهدات مالی سرباز میزنند؟/در دولت دهم به طور متوالی چکهایی که از سه پروژه مختلف داشتم برگشت خورد و از مراجعه به مدیران صنفی هیچ نتیجه ای نگرفتم/همان زمان وقتی به دفتر احمدی نژاد رفتم با یک پیگیری چندروزه دستمزدم را پرداخت کردند!!/این معنایی دارد جز آن که اگر نظارتهای قوی از بالا وجود داشته باشد تهیه کنندگان جرأت بدحسابی نخواهند داشت؟!

سینماروزان: گرفت و گیرهای معیشتی اهالی سینما و تلویزیون فارغ از همه کمبودهای صنفی یک دلیل مهم هم دارد و آن نیز بدحسابیهایی است که از سوی برخی تهیه کنندگان صورت میگیرد.

به گزارش سینماروزان ساقی زینتی بازیگر زنی که سالهاست تجربه بازیگری در نقشهای مکمل دارد و از “دنیای شیرین دریا” و “مرد هزارچهره” تا “شهرزاد” ایفای نقش داشته در اظهاراتی برای “جام جم” به گلایه از بدحسابیهای دامنگیر سینما و تلویزیون و حتی شبکه خانگی پرداخته است.

متن اظهارات این بازیگر را بخوانید:

عمل به تعهدات مالی مدتهاست که در مراودات میان بازیگران و تهیه کنندگان جدی گرفته نمیشود؛ فرقی هم نمیکند که در مدیوم سینما کار کنید یا تلویزیون یا حتی شبکه خانگی. متاسفانه عمل به تعهدات را جدی نمی‌گیرند و همین باعث بدبینی بازیگران میشود. بهانه همه شان هم این است که پول نیست، تورم زیاد است، نقدینگی اندک است! ولی نمیگویند اگر پول نیست چرا در برخی پروژه ها، میلیاردی بریز و بپاش میکنند؟؟ به هر حال پولی که در فلان پروژه خرج میشود از آفریقا که نیامده! پول همین مملکت است! پس چرا به همه نمیرسد؟

27 سال است که بازیگری میکنم و هنوز موقع دروی من نرسیده است اما یک بازیگر زن 24 ساله نورس دستمزد چندصدمیلیونی میگیرد؟ چرا؟ جز این است که بازیهای پشت پرده است که همه چیز را پیش میبرد؟ من که در برابر پیشکسوتان بازیگری عددی نیستم. چند پیشکسوت داریم که سالهاست خانه نشین شده اند؟

شاید باورتان نشود در همان سریال سه فصلی پربریز و بپاش که برای شبکه خانگی تولید شد به عنوان بازیگر حاضر بودم و دیدم که چه پولهایی که ردوبدل نشد. شخص خودم ولی پوستم کنده شد تا دستمزدم را از این کار بگیرم.

این ماجرای عدم برآورده شدن تعهدات مالی سالهاست که جریان دارد و متأسفانه برخورد ضربتی با بدحسابان را نمی بینیم.

یادم است در دولت دوم احمدی نژاد به طور متوالی چکهایی که از سه پروژه مختلف داشتم برگشت خورد و از مراجعه به مدیران صنفی نتیجه نگرفتم و حتی تهدید به خودسوزی کردم ولی نه از ارشاد و نه خانه سینما کسی دستم را نگرفت؛ این شد که مستقیما به دفتر رییس جمهور وقت رفتم و آنجا بود که با یک پیگیری چندروزه دستمزدم را پرداخت کردند!! همان زمان یکی از دوبلورها هم با مراجعه به دفتر ریاست جمهوری دستمزدهای معوقه اش را گرفت.

این معنایی دارد جز آن که اگر نظارتهای قوی از بالا وجود داشته باشد تهیه کنندگان جرات بد حسابی نخواهند داشت ولی افسوس که این روزها نظارتها جدی نیست و صنوف هم سعی دارند همه چیز را با حکمیت حل کنند و نتیجه اش عدم احقاق حق امثال ماست. همین حالا از دو تهیه کننده طلبکارم و نمیدانم بالاخره به دستمزدم میرسم یا نه؟؟!! نظارتی لازم است برای بهبود اوضاع.




تازه‌ترین خاطرات و نظرات ملک‌جهان خزایی طراح صحنه و لباس پیشکسوت⇐زمانی که حقوق انتظامی ۱۳۰۰ تومان بود من ۶۵۰۰ تومان می‌گرفتم!!/در بدو ورودم به ایران یکی از اهالی تئاتر گفت: «براش يک پشت پا مي‌گيريم که با مخ بياد رو زمين!»/به فرمان‌آرا گفتم من اهل شب‌زنده‌داری و الواطی‌های سینما نیستم!!/شهرک سینمایی که علی حاتمی ساخت فقط مناسب دوران قاجار است! عجیب بود که «شهرزاد» را هم در این شهرک ضبط کردند/فمینیستها اغراق می‌کنند؛ در هنر نگاه جنسیتی وجود ندارد

سینماروزان: هرچند در سالهای پس از انقلاب با رشد حضور بانوان در حرفه های مختلف سینما و تئاتر و از جمله طراحی صحنه و لباس مواجه بوده ایم و بسیاری از سینماگران مرد هم که دل خوشی از دنیای بازیگری نداشته‌اند(!) فرزندان دختر خود را به سمت و سوی این حرفه سوق داده‌اند اما ملک‌جهان خزایی از بانوان پیشتاز سینما و تئاتر ایران در طراحی صحنه و لباس است.

او که برآمده از یک خانواده ایلیاتی اهل تربت حیدریه بود پس از تحصیل در انگلستان در رشته مدیریت هنری در اوایل دهه پنجاه به ایران آمد و ابتدا در تئاتر و بعدتر در سینمای ایران به کار طراحی صحنه و لباس پرداخت.

ملک جهان خزایی به تازگی در گفتگویی تفصیلی با «شرق» درباره بازگشت به ایران بعد از تحصیل در لندن گفت: فارغ‌التحصيل شده بودم و تئاتر رويال کورت لندن من را براي يک سال استخدام کرده بود. از سفارت با من تماس گرفتند؛ به من گفتند بيا ايران. گفتم «نمي‌آيم چون شما اذيت مي‌کنيد»، هرچه تلفن مي‌کردند من قطع مي‌کردم. بالاخره آن‌قدر اصرار کردند و گفتند ما مي‌خواهيم تو بيايي ايران کار کني با بهترين شرايط و بالاترين حقوق. البته برايم جالب بود که اين ايراني که اين‌قدر هم ازش  شنيده بودم، مي‌خواهد امکانات کاري به من بدهد.

این طراح صحنه ادامه داد: بالاخره شهامت به خرج دادم و آمدم ايران. حقوق من آن موقع شش هزارو 500 تومان بود اما حقوق آقاي انتظامي هزارو 300 تومان بود. بالافاصله همه گارد گرفتند. وقتي رفتم اداره، جلسه کارگردانان تئاتر بود و من بيرون دفترِ رئيس اداره نشسته بودم يکي از اين آقايان که اسمش را نمي‌آورم، گفت «براش يک پشت پا مي‌گيريم که با مخ بياد رو زمين!» حالا شما فکر کنيد که من با يک بچه چهارساله آمدم ايران و قرار است با اين آقايان کار کنم!!!

ملک جهان خزایی پیرامون همکاری با بهمن فرمان آرا در «شازده احتجاب» گفت: آقاي فرمان‌آرا همراه فيلم‌نامه شازده احتجاب آمدند دفتر من در اداره تئاتر. من هم گفتم قرار نيست کار سينمايي انجام دهم چون شنيده‌ام که در سينما الواطي هست و شب‌زنده‌داري مي‌کنند و… . ايشان گفتند: «خب تو نکن!» و خيلي براي من جالب است که ايشان بار دوم همراه نعمت حقيقي به دفتر من آمدند و يک بار هم به من نگفتند اين را مي‌خواهيم اين را نمي‌خواهيم. يعني به من اختيار تام دادند. من هم بايد کلي تحقيق مي‌کردم، درست است که از دوره قاجار عکس هست ولي بالاخره فيزيک بازيگر امروز با فيزيک کسي که در زمان قاجار بوده فرق مي‌کند؛ به همين مناسبت لباس‌هايشان هم فرق مي‌کند. اگر ما لباس آماده براي دوره قاجار انتخاب کنيم اين لباس روي تن بازيگر نمي‌نشيند به خاطر قد و سرشانه و…

این طراح صحنه که مادر رفیع پیتز کارگردان سینماست، با ردّ شبهه های مربوط به محدودیت فعالیت بانوان در عرصه های هنری بیان داشت: زن و مرد ندارد. مهم اين است که تعداد سال‌هاي باقي‌مانده در حرفه چقدر باشد. تعداد سال‌هاي کاري زن‌ها کم است؛ به‌خاطر ازدواج، بارداري، بچه، ساعت کار، سفر و… زن‌ها بعد از اينکه وارد اين پروسه شدند از يک جايي به بعد نمي‌توانند کار انجام دهند چون مسئوليت خانواده برعهده‌شان است. من معتقدم که نگاه شخصي وجود دارد اما نگاه جنسيتي وجود ندارد. فمينيست‌ها هم در حال اغراق هستند. از ديد من اين ايدئولوژي جنسيتي بصري به عنوان يک شخص اثر دارد؛ گاهي حتي فصلي است؛ مثل انتخاب رنگ‌ها.

ملک جهان خزایی که تجربه همکاری کوتاه مدت با علی حاتمی در «سلطان صاحبقران» را دارد با اشاره به تلاشهای حاتمی برای ساخت شهرک سینمایی غزالی اظهار داشت: شهرک سينمايي حاتمی اولين و آخرين شهرک سينمايي ساخته‌شده بود و آن‌قدر درست ساخته شده که براي شما که «هزاردستان» را ديده‌ايد، خاطره هزاردستان در يادتان مانده ولی بايد دوره قاجار را در شهرک کار کرد اما خب بعضي کارهايي که به دوره قاجار ربط ندارد هم آنجا کار کرده‌‌اند؛ مثلا من چند قسمت «شهرزاد» را ديدم اما دوره قاجار نبود ولي در شهرک سينمايي گرفته شده بود.




تناقض درجه اول⇐محسن چاووشی که این سالها حمایت «ژن خوب»ها و جریانات متصل(!) را داشته در آلبوم تازه‌اش می‌خواند: دلیر ماندی و نان را به خون زدی که نمیری!!

سینماروزان: محسن چاووشی در روزهای اخیر به خاطر عدم ارائه مجوز آلبومی به نام «ابراهیم» و تهدیداتش مبنی بر انتشار بی مجوز این آلبوم در کانون توجه قرار گرفته است. رفتاری که با واکنش مدیر دفتر موسیقی ارشاد مبنی بر صدور مجوز با انجام اصلاحات همراه شد.

به گزارش سینماروزان در این اوضاع دمویی از آلبوم «ابراهیم» هم توسط محسن چاووشی منتشر شده که در بخشی از آن چاووشی چنین میخواند: تو را که بست به گاری که روز مزد عذابی/لگد زدند به شیری که صبر غرش او بود/شکست یوزیلنگی که رام و آینه‌خو بود/و از فراز دهانی سقوط کرد عقابی/دلیر ماندی و نان را به خون زدی که نمیری/به هرزه پا ندواندی از این دوندگی آخر/ چه میرسد به جماعت جز آخوری و طنابی

اینکه چاووشی در این قطعه کوشیده ولو به نماد هم که شده از گرفتاریهای کف جامعه بگوید قابل تأمل است اما چگونه میتوان از مخاطبی که در این سالها مراودات مختلف چاووشی با افراد و جریانهای متصل(!) را دنبال کرده انتظار داشت همدردی چاووشی را بپذیرد؟؟

محسن چاووشی به غیر از همین آلبوم «ابراهیم» که با حمایت هادی حسینی برادرزاده محمد حسینی وزیر ارشاد دولت دوم احمدی نژاد و شوهرخواهر اصغر پورمحمدی از مدیران سالیان رسانه ملی تولید شده در آلبوم قبلیش هم از حمایت حمیدرضا عارف آقازاده محمدرضا عارف که مدعی «ژن خوب» داشتن بود بهره برد.

ایشان در سریال «شهرزاد» هم از حمایت محمد امامی تهیه کننده ای که به خاطر درگیری با ماجرای پرونده صندوق ذخیره فرهنگیان مدتی در بازداشت به سر می برد برخوردار بود ضمن اینکه ایشان در ماههای اخیر همکاریهایی هم با موسسات ارگانی وابسته به سازمان هنری-رسانه‌ای اوج داشته است.

در این شرایط آیا مخاطبان همدردی چاووشی را می‌پذیرند؟ و آیا این همدردی مصداق بارز رطب خوردن و در عین حال منع رطب کردن نیست؟

بخشهایی از اجرای چاووشی را اینجا ببینید.




لیلا حاتمی در چالشی مهیج، «شهرزاد» شد+عکس

سینماروزان: لیلا حاتمی بازیگری که این روزها کمدی «خوک» را روی پرده دارد و فیلمهای «دل دیوانه» و «بمب» را هم آماده اکران دارد در چالشی مهیج، نقش شهرزاد انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» به نویسندگی و کارگردانی اشکان رهگذر را گویندگی کرد.

به گزارش سینماروزان لیلا حاتمی، بازیگر سینما و تلویزیون با صداپیشگی شخصیت شهرزاد راوی قصه این انیمیشن شد که پیش از این پرویز پرستویی، بیتا فرهی، حامد بهداد، اکبر زنجان پور، مجید مظفری، حسن پورشیرازی، باران کوثری، فرخ نعمتی، اشکان خطیبی، شقایق فراهانی، ملیکا شریفی‌نیا، زهیریاری، و بانیپال شومون دیگر نقش‌های آن را گویندگی کرده‌اند.

تولید انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» با برداشتی آزاد از داستان «ضحاک» شاهنامه سال گذشته به پایان رسید. این انیمیشن به ‌زودی در جشنواره بین‌المللی فیلم انیمه انسی(فرانسه) ۲۰۱۸ برای اولین بار به نمایش در می‌آید.

انیمیشن «آخرین داستان» از سال ۸۹ در استودیو هورخش در حال ساخت است. این انیمیشن در مسیر تولید و در سال ۲۰۱۳ موفق شد به‌عنوان شش پروژه برتر در حال تولید جهان در جشنواره بین‌المللی فیلم انیمه انسی فرانسه معرفی شود. همچنین این اثر در سال ۲۰۱۶ به دعوت جشنواره انسی در بازار فیلم جشنواره بین‌المللی کن، به‌عنوان یکی از چهار انیمیشن سینمایی برتر در حال تولید جهان معرفی شد.

عوامل انیمیشن: نویسنده و کارگردان: اشکان رهگذر، تهيه‌كننده: احسان رسول‌اف، مجريان طرح: آرمان رهگذر و احسان رهگذر، تدوین: ژینوس پدرام، آهنگساز: کریستف رضاعی، طراحی و ترکیب صدا: علیرضا علویان، انتخاب بازیگران: تینا پاکروان، سرپرستان انيماتورها: بابك ارجمند، ريحانه مير هاشمي و حامد شاملو، سرپرستان كامپوزيت: نگار صدري و گلي شريف بختيار، سرپرست جلوه‌هاي ويژه: عليرضا مالميري، سرپرستان انيميت ليپسينك و سايه: نگين خواجه‌ای و آرزو پيشگاهي، سرپرست قلم گيري و رنگ: مهشاد منقش صنعتي و سرپرست طراحي بك‌گراند: رسول رضايي‌جو، عکس: امیر عابدی، مشاور رسانه‌ای: زهرا نجفی

شهرزاد در «آخرین داستان»
شهرزاد در «آخرین داستان»



مسعود ده‌نمکی که فیلم اولش را با حمایت مرکز گسترش ساخته بود اظهار داشت⇐هیچ کدام از فیلمهای من با بخش دولتی ساخته نشده!!/نمیشود با پولهای اختلاس‌شده از بانکها و صندوقهای بازنشستگان فیلم بسازی و بعد بیایی و درباره اختلاس و دزدی، پست اینستاگرامی بگذاری!! / ماجرا جوری شده که وقتی جایی اختلاسی کشف میشود یا کسی دستگیر میشود سینماگران ما عزا میگیرند/دیگر دزدی و اختلاس کسی را ناراحت نمیکند و همه میخواهند در این خوردن و دزدیدن سهیم باشند

سینماروزان: مسعود ده‌نمکی کارگردانی که همچنان موفقترین محصولش همان سه گانه «اخراجیها» و قسمت اولش است قصد دارد تازه‌ترین فیلمش «زندانیها» را به زودی جلوی دوربین ببرد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «نمایش خانگی»، ده‌نمکی که فیلم اولش را با حمایت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و شخص محمد آفریده مدیرعامل وقت آن تولید کرد و در تولید فیلم پرهزینه اما نه چندان مخاطب پسند «معراجیها» هم حمایت تلویزیون و تهیه کننده نزدیک به محمدباقر قالیباف شهردار سابق را داشت در تازه ترین گفتگویش که با رسانه متبوع حوزه هنری انجام شده در عین طرح این ادعا که تمام فیلمهایش را بدون حمایت بخش دولتی ساخته(!!) طعنه های تند و تیزی را نثار سریال «شهرزاد» کرده است.

مسعود ده نمکی با ادعای استقلال در فیلمسازی بیان داشت: هیچ کدام از فیلمهای من با بخش دولتی ساخته نشده و سرمایه گزار روی فیلم سرمایه گزاری کرده است برای همین است که وقتی میخواهم در «رسوایی۲» حرف جدی بزنم هیچ کس پشت من نیست و هم حزب اللهی‌ها مرا بایکوت میکنند و هم روشنفکران!!

این کارگردان ۴۹ ساله با اشاراتی به سریال «شهرزاد» اظهار داشت: نمیشود طرف بورژواها باشی و برای فقرا فیلم بسازی. نمیشود با پول جریان سرمایه داری و با پولهای اختلاس شده از بانکها و صندوقهای بازنشستگان فیلمت را بسازی و بعد بیایی و درباره اختلاس و دزدی، پست اینستاگرامی بگذاریماجرا جوری شده که وقتی جایی اختلاسی کشف میشود یا کسی دستگیر میشود سینماگران ما عزا میگیرند. آخرش هم میشود اینکه بالاخره فرهاد، شهرزاد را گرفت یا قباد؟؟

ده‌نمکی ادامه داد:  دغدغه میشود این و نهایتش این است که جامعه فرهنگ و هنر بیمار میشود و عدالت برایش الویت نیست. دیگر دزدی و اختلاس کسی را ناراحت نمیکند و همه اتفاقا میخواهند در این خوردن و دزدیدن سهیم باشند. ما آدمهایی را می بینیم که دستشان در جیب یکدیگر است و در این فضای مسموم هر حرفی بزنید سوءتعبیر میشود و فکر میکنند تو هم داری از یک جایی میخوری.




یک رسانه راهبردی خبر داد⇐رقابت تهیه‌کننده «شهرزاد» با یک سازمان ارزشی در جشنواره سی و ششم فجر

سینماروزان: انتشار فهرست ۲۵ فیلمی که امسال در جشنواره فیلم فجر به نمایش درخواهد آمد در کنار تحلیلها و اظهارنظرات مختلفی که در رسانه های سیاسی و غیرسیاسی داشته با واکنش قابل تأمل هفته‌نامه راهبردی «هم‌قلم» مواجه شده است.

به گزارش سینماروزان این هفته نامه با مرور فیلمهایی که سازمان هنری-رسانه ای اوج در جشنواره دارد و همچنین فیلمهایی که محمد امامی تهیه کننده «شهرزاد» را به عنوان حامی تولید داشته اند رقابت اصلی جشنواره را بین آن سازمان ارزشی و این تهیه کننده حقیقی دانسته است.

متن تحلیل «هم‌قلم» را بخوانید:

فهرست اسامی فیلمهای بخش مسابقه جشنواره سی و ششم فجر در حالی اعلام شد که حضور گل درشت محصولات ارگانی بیش از هر چیز جلب توجه می‌کند.

«امپراطور جهنم» محصول انجمن سینمای دفاع مقدس، «به وقت شام»، «تنگه ابوغریب» و «سوءتفاهم» هر سه از محصولات سازمان هنری-رسانه ای اوج، «سرو زیر آب» محصول سه ارگان حوزه هنری، فارابی و تصویرشهر و همچنین «فیلشاه» محصول مشترک فارابی و تصویرشهر از جمله محصولات ارگانی حاضر در فهرست فیلمهای بخش مسابقه هستند.

در کنار این آثار ارگانی حضور محمد امامی تهیه کننده سریال «شهرزاد» که سال قبل به دلیل درگیری با پرونده صندوق ذخیره فرهنگیان مدتی را در بازداشت به سر می‌برد با حمایت از سه فیلم در جشنواره جالب توجه است.  «مغزهای کوچک زنگ زده»، «مصادره» و «بمب» از جمله این فیلمها هستند.

اینکه ارگانی‌ها در مهمترین جشنواره سینمایی کشور، یک سرمایه گزار خصوصی را به عنوان رقیب اصلی دارند که با «شهرزاد» به ناگاه در کانون توجهات قرار گرفت جالب به نظر می رسد. در میان فیلمهای ارگانی جشنواره بیش از همه ژانر دفاع مقدس جلب توجه می‌کند اما فیلمهای امامی شامل یک کمدی، یک درام اجتماعی و یک درام تاریخی هستند؛ تاریخی در اینجا ناظر به «بمب» است که داستانش در دهه ۶۰ می گذرد.




پرسش یک رسانه مستقل درباره شباهت «خوک»مانی حقیقی با پروژه ناتمام بهرام بیضایی⇐آیا «حسن» معادل «پروا نیازی» است؟

سینماروزان: نام تازه ترین فیلم مانی حقیقی با عنوان «خوک» به مانند فیلم قبلیش «اژدها وارد میشود» به عنوان یکی از آثار حاضر در بخش مسابقه جشنواره برلین اعلام شد و همین اعلام نام که همراه بود با انتشار خلاصه داستان این فیلم کمدی، موجب گمانه زنی یک رسانه درباره شباهتهای میان این فیلم با پروژه ناتمام «لبه پرتگاه»بهرام بیضایی شد.

رسانه مستقل «نمایش خانگی» به بهانه حضور تهیه کننده «شهرزاد» به عنوان سرمایه گزار «خوک» پرسشهایی را درباره شباهتهای پیرنگ این فیلم و «لبه پرتگاه»بیضایی طرح کرده است.

متن گزارش این رسانه را بخوانید:

محمد امامی تهیه کننده «شهرزاد» که امسال با آثاری همچون «مصادره»، «مغزهای کوچک زنگ زده» و «بمب» رقیب اصلی سازمان هنری-رسانه ای اوج در جشنواره فیلم فجر است به جشنواره برلین راه پیدا کرد.

محمد امامی با فیلم «خوک»مانی حقیقی به بخش مسابقه جشنواره برلین راه پیدا کرده است.

«خوک» که نقش اصلیش را حسن معجونی بازی میکند داستان یک سینماگر شکست خورده را روایت میکند که درگیر یک پرونده قتل میشود. هرچند «خوک» یک کمدی است اما شباهتهایی دارد با تریلر جنایی «لبه پرتگاه»بهرام بیضایی که بنا بود در میانه دهه هشتاد تولید شود اما به دلیل اختلافات بیضایی با حمید اعتباریان تهیه کننده به جایی نرسید.

در «لبه پرتگاه» این یک بازیگر زن شناخته شده به نام «پروا نیازی» بود که در یک ظاهرسازی تمام عیار متهم به قتل می‌شد و در «خوک» یک کارگردان مرد شناخته شده به نام «حسن» است که متهم به قتل می شود!

«حسن» در «خوک» متهم است به قتل سریالی یک گروه از کارگردانان سرشناس سینما(!!) و «پروا نیازی» در «لبه پرتگاه» متهم است به قتل جسدی که در صندوق عقب خودروی گروه تولید فیلم یافت شده است!!!

لیلا حاتمی، لیلی رشیدی، پری ناز ایزدیار، سیامک انصاری، علی باقری، مینا جعفرزاده، آیناز آذرهوش و رضا یزدانی، بیوک میرزایی، سهیلا رضوی و علی مصفا دیگر بازیگران «خوک» هستند؛ فیلمی که در جشنواره امسال فجر هم حاضر نیست و باید منتظر زمان اکران آن ماند تا متوجه شباهتهای بیشتر با پروژه ناتمام بیضایی شد.




نگاه یک رسانه ورزشی به ریشه‌ دروغ‌پردازی شکست خوردگان انتخابات۹۶ درباره برخی محصولات سینما و شبکه خانگی⇐آیا برنامه آن است که افراد متخصص حذف شده،  آدمهای بی‌ربط بیایند و در پایان از اوین سربرآورند؟؟!

سینماروزان: مدتی پس از انتخابات96، انتقادات سریالی برخی رسانه های افراطی منسوب به جریان شکست خورده در انتخابات از سریالهای خانگی «عاشقانه» و «شهرزاد» و ولنگاری خواندن آنها که هر دو مجوز ارشاد را داشته‌اند آغاز شد و ادامه انتقادات مطابق پیش بینی ها به سینما آمد و ابتدا فیلمهای «مادر قلب اتمی» و «اکسیدان» را نشانه گرفت و در روزهای اخیر هم این کمدی «پا تو کفش من نکن» بوده که آماج انتقادات افراطیون واقع شده است.

به گزارش سینماروزان این هجمه ها موجب شده روزنامه «هدف» که از قدیمی ترین رسانه های حیطه ورزش است در گزارشی با ایجاد شباهت میان ورزش و سینما به هدف نهایی برخی از شکست خوردگان انتخابات از این انتقادات که سهم خواهی در کابینه است اشاره کند.

متن گزارش «هدف» را بخوانید:

سینما و ورزش در برخی جاها خیلی شبیه به هم می‌شوند به خصوص در جاهایی که بنا شود برخی جریانات سیاسی شکستهایی که در کارزارهای سیاسی و از عدم اعتماد شهروندان خورده اند را به زمین ورزش یا سیاست بکشانند و تسویه حساب خود با  رقیب سیاسی را بر سر نقد افراطی مدیران فرهنگی-ورزشی انجام دهند.

در ماههای گذشته کم نداشته‌ایم جریاناتی کاملا متعلق به اردوگاه رقیب روحانی در انتخابات که خواسته اند بر سر تعیین مدیریت باشگاههای پرطرفدار دولت چانه‌زنی کرده و افراد نزدیک به خود را به مدیریت برسانند و به تازگی در سینما هم مواجه شده‌ایم با انتقادات مغرضانه و شدیدی که از سوی یکی دو رسانه منسوب به جریان رقیب روحانی در جهت  زیر سوال بردن محصولات مجوزدار سینما رخ داده است.

ماجرا چیست؟ چرا باید محصولاتی که با دریافت پروانه ساخت و نمایش از شوراهایی که اتفاقا افراد متبوع جناح سیاسی مقابل هم در آن نماینده دارند ساخته شده، عاملی شود برای زدن دولت؟ هر دولتی فارغ از اصلاح‌طلب یا اصولگرا می‌تواند آنقدر ایراد ساختاری در شاخه های مختلف داشته باشد که نیازی نباشد برای نقد آن تشبّث پیدا کرد به بی ربط‌ترین دلایل.

 آنها که در هفته‌های اخیر محصولاتی مانند «عاشقانه»، «شهرزاد»، «مادر قلب اتمی»، «اکسیدان» و در تازه‌ترین مورد یک کمدی معمولی به نام «پا تو کفش من نکن» را هدف هجمه خود قرار داده‌اند و دلشان فقط وقتی خنک می‌شود که این محصولات از پرده پایین کشیده شود یا جلوی عرضه‌شان گرفته شود چرا به سراغ ده‌ها ایراد دیگر موجود در ساختار فرهنگ و همین سینما نمی‌روند؟

عجیب است در همین ماه‌های اخیر نه تنها یک جشنواره پربریز و بپاش کم‌مخاطب در اصفهان برگزار شد بلکه در هفته‌های اخیر مدام مواجه شده‌ایم با انتشار خبر راه‌اندازی جشنواره‌های با آبشخور دولتی بی‌فایده اما رسانه‌های افراطی درباره این هدررفت بیت‌المال کلمه‌ای نمی‌نویسند و به شایعه‌پراکنی درباره فیلمهایی می‌پردازند که حتی خواندن شرح داستانی که از آنها ارائه میدهند معنایی ندارد جز آن که فیلمها را نادیده قضاوت می‌کنند.

این رسانه‌ها مثلا درباره چرایی راه‌اندازی مدرسه ملی سینما و کلی خرج کردن برای آن در سه سال گذشته و به ناگاه تغییر وضعیت برنامه های آن در ماه اخیر و اعتراض هنرجویان و در نهایت اتلاف بودجه‌ای که بر سر این سعی و خطا گذاشته شد چیزی نمی‌گویند.

اینکه به دروغ فلان سریال را مصداق ولنگاری فرهنگی بخوانند و با فانتزی سازی فلان فیلم را مصداق پرده‌دری فرهنگی قلمداد کند سالهاست از سوی این تیپ رسانه‌ها انجام می‌شود بدون اینکه کمترین کارکرد فرهنگی داشته باشد. شما که مدعی حفظ اخلاق در سینما هستید چرا از فیلمسازان همسوی‌تان که اغلب حمایتهای ارگانی هم داشته اند نمی‌خواهید یک فیلم مفرح مطلوب‌تان به عنوان الگو ساخته و همان را شابلونی کنید برای تکفیر دیگر محصولات!؟

از آن گذشته وقتی با یک ساختار مدیریتی خاص مشکل داریم باید آلترناتیو موثری برای آن ساختار در ذهن داشته باشیم. آنها که مدام ساختار سینمایی فعلی را به خاطر مجوز دادن به چند فیلم مفرح که اتفاقا در اکران پرمخاطب هم بوده اند می کوبند آیا به این فکر کرده اند که اگر مدیران فعلی نباشند چه کسانی بناست جای آنها را بگیرند؟

آیا برنامه آن است که به مانند آنچه در دولت قبل در ورزش و بالاخص مدیریت باشگاههای سرخابی شاهد بودیم افراد متخصص حذف شده و آدمهای بی ربط و تشنه اشتهار جای آنها را بگیرند؟ تا احتمالا بعد از پایان کار سر از اوین درآورند؟؟؟

 




طعنه‌هاي تند داماد معاون اعتدال به آقازاده معاون اصلاحات⇐کاسبي نيازي به «ژن خوب» ندارد!/«ژن خوب» براي مدافعان حرم است که جانشان را کف دستشان گذاشتند و به دل خطر زدند/کدام يک از آقازادگان جرأت دارند يک هفته کنار مدافعان حرم بجنگد؟!+گلايه‌هاي اين سرمايه‌گذار در عدم رويکرد مثبت مديران به توليد سريال با مضمون مدافعان حرم

سينماروزان: فصل اول سريال «شهرزاد» نام يک سرمايه‌گذار جوان که بعدتر شريک برند «شهرزاد» شد را در کانون توجه قرار داد. محمدهادي رضوي که فارغ از سرمايه گذاري 60درصدی در اين سريال به واسطه دامادي محمد شريعتمداري معاون اجرايي رييس جمهور شناخته ميشد به واسطه اظهارنظرات صريحي که بعد از بازداشت تهيه کننده «شهرزاد» از وي سر زد، در کانون توجهات قرار گرفت.

به گزارش سينماروزان و به نقل از سايت «نمايش خانگي» رضوي اما در فصل دوم سريال «شهرزاد» ترجيح داد در کنار گروه توليد نباشد و پروژه هايي که خودش علاقمند به توليد آنهاست را پيگيري کند. از جمله اين پروژه‌ها، يک سريال خانگي به نام «تلگرام» بود، برنامه اي سرگرم کننده براي کودکان و همچنين سريالي با مضمون مدافعان حرم.

محمدهادي رضوي در گفتگو با سايت «نمايش خانگي» با اشاره به اينکه منتظر تغيير و تحولات مديريتي ارشاد است تا برنامه هايش براي توليد را پي گيرد بيان داشت: تقريبا تمامي طرحهاي توليدي را متوقف کردم تا تعيين کابينه جديد و روشن شدن وضعيت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و به دنبالش تثبيت با تغيير در سازمان سينمايي.

رضوي با اشاره به اينکه اصلي ترين برنامه پيش روي موسسه رسانه هاي تصويري در دولت پيش رو حمايت از توليد محصولات جذاب ويژه اين مديوم است گفت: همان طور که بنياد سينمايي فارابي براي توليد محصولات سينمايي وامهاي بدون بهره مي دهد موسسه رسانه‌هاي تصويري هم بايد شرايط تخصيص وامهاي حمايتي با بهره پايين و زير 4درصد را براي توليدکنندگان شبکه خانگي فراهم کند. البته صريح بگويم موافق بريز و بپاشهاي دولتي براي توليد در شبکه خانگي نيستم و صرفا معتقدم بايد وامهاي کم بهره به سازندگان آثار تعلق گيرد؛ وامهايي که البته بايد بازگردانده شود.

وي خاطرنشان ساخت: اينکه توقع داشته باشند سرمايه گذاران و تجار با وامهاي بازرگاني که بهره آنها به 30 درصد مي‌رسد به سراغ توليد در شبکه خانگي بيايند انتظار گزافيست. شبکه خانگي مديومي است که چندين ماه زمان مي‌برد که سرمايه‌تان بازگردد و در اين شرايط هيچ بيزنس‌مني وام بازرگاني را صرف چنين مديومي نميکند. مگر نه اينکه در صنعت و کشاورزي وامهاي ترجيحي با بهره کم ميدهند که فقط صرف صنعت و کشاورزي شود. در حيطه نمايش خانگي هم دولت ميتواند به جاي اينکه وارد رقابت با بخش خصوصي شده و رايت فيلمها را بخرد بودجه‌اش را صرف تخصيص چنين وامهايي کند.

محمدهادی رضوی در پاسخ به این پرسش که ترجیحش برای تولید در شبکه خانگی چیست به سایت «نمایش خانگی» اظهار داشت: نزدیک به ۴۰ طرح خوب برای ساخت سریالی عاشقانه با مضمون مدافعان حرم به دستم رسیده است اما مشکل اینجاست که مسئولان فعلی از ورود به چنین مضامینی واهمه دارند و علاقه ای ندارند که ما از طریق یک درام عاشقانه پراحساس اتفاقاتی را که در سوریه رخ داده را روایت کنیم.

این سرمایه گذار ادامه داد: دقیقا به همین دلیل است که یا باید به مانند نمونه ای همچون «شهرزاد» عشق را برد به دل تاریخ و پناه بردن عاشقی مثل قباد به مسکرات را نمایش داد یا مانند «عاشقانه» عشقی را نشان داد که بیشتر از ملموس بودن برای جامعه ما را به یاد سریالهای ترک می‌اندازد.

رضوی با اشاره به یکی از طرحهایی که برای سریال سازی در شبکه خانگی داشته ادامه داد: زندگی آدمهایی که به مدافعان حرم پیوستند کم اوج و فرود احساسی و دراماتیک ندارد. مثلا طرحی به دستم رسید درباره مردی که عاشقانه همسرش را دوست داشت و در شرایطی که همسرش باردار بود به مدافعان حرم پیوست تا نذر خود را ادا کرده بود اما اقبالی از سوی مدیران فرهنگی برای تولید این کار دیده نشد.

شریک برند «شهرزاد» با طعنه به اظهارات یکی از آقازادگان که از «ژن خوب» خود سخن گفته به سایت «نمایش خانگی» گفت: من و امثال من که عددی نیستیم. ژن خوب برای همین مدافعان حرم است که جانشان را کف دستشان گذاشتند و به دل خطر زدند. ژن خوب برای رزمندگان هشت سال جنگ تحمیلی بود که روی مین رفتند تا یک وجب از خاکمان کم نشود.  کدام یک از این آقازادگان مدعی ژن خوب جرأت دارند یک هفته کنار مدافعان حرم بجنگند؟؟؟

رضوی ادامه داد: کاسبی ژن خوب نمیخواهد و نیاز دارد به مطالعه ریاضیات و البته کسب مقداری تجربه. ژن خوب او دارد که به جای نشستن در پایتخت و توئیت زدن در فضای مجازی یا بلوف زدن جلوی دوربین، مرد و مردانه برود و با داعش بجنگد.




گلایه‌های مصطفی زمانی از تیم تولید «شهرزاد»⇐«شهرزاد۲» را دیرتر شروع کردند که دیرتر دستمزد دهند!/خیلی دلشان می‌خواهد ادای هنرمندان را درآورند اما ادا درآوردن هم هنر می‌خواهد!

سینماروزان: فصل دوم سریال «شهرزاد» در آستانه عرضه از شبکه خانگی قرار دارد و آن هم بعد از کلی حواشی که حین تولید فصل دوم به خاطر بازداشت تهیه کننده سریال و بعدتر درگیری سرمایه گذار 60 درصدی سریال با تهیه کننده پیش آمد.

به گزارش سینماروزان «شهرزاد2» به مانند فصل اول از مثلث شهاب حسینی-ترانه علیدوستی-مصطفی زمانی سود می برد. زمانی که در فصل اول این سریال نقش یک عاشق ناکام را بازی کرد در ابتدای فصل دوم کامروا خواهد شد اما این کامروایی هم دیری نخواهد پایید.

زمانی که این روزها یک درام ماجرایی مهیج به نام «تیک آف» را روی پرده دارد به تازگی در گفتگویی با «اعتماد» گلایه هایی کرده از تیم تولید «شهرزاد2». این بازیگر درباره عقب افتادن تولید فصل دوم بیان داشت: پروژه «شهرزاد» چند بار عقب افتاد و من از جايي به بعد خسته شدم. با اينكه گروه تهيه و توليد هميشه خيلي بزرگ‌منشانه مصاحبه مي‌كنند ولي همه‌شان تقريبا شبيه هم هستند، حتي در مسووليت‌پذيري‌شان! وعده‌هاي همه‌شان از جنس هم است و خيلي‌هاي‌شان هنرمند نيستند.

این بازیگر با اشاره به تهیه کنندگان سریال ادامه داد: درصد كمي از تهيه‌كننده‌ها هنرمندند. البته خيلي دل‌شان مي‌خواهد اداي هنرمندها را دربياورند البته نمي‌دانند اين ادا درآوردن هم خودش يك هنر است كه آنها اين هنر را هم ندارند. مي‌گويند اداي مرد درآوردن هم هنر مي‌خواهد!

زمانی با اشاره به تأخیر تولید فصل دوم افزود: ما ديديم كه عوامل تهيه و توليد «شهرزاد» خيلي دوست دارند ديرتر پروژه را شروع كنند كه دستمزدها را ديرتر بدهند براي همين من براي بازي در فيلم «سارا و آيدا» مازيار ميري قرارداد بستم. دو روز اين كار با سريال «شهرزاد» تداخل پيدا كرد.




«شهرزاد۲» در آستانه عرضه خبرساز شد⇔از ماجرای خروج از کشور تهیه‌کننده تا انتقادات یک نماینده مجلس و توضیحات روابط عمومی سریال درباره همه اینها

سینماروزان: فصل دوم «شهرزاد» از 29 خردادماه به شبکه خانگی می آید و یک هفته مانده به عرضه اولین قسمت از فصل دوم، یک فیلم یک ساعته حاوی خلاصه فصل اول به همراه سکانسی ویژه از فصل دوم ارائه شده است.

به گزارش سینماروزان این فیلم که «قصه های شهرزاد» نام دارد از رسانه «لوتوس پلی» قابل خرید است.

در این اوضاع سفر چندی قبل محمد امامی تهیه کننده «شهرزاد» به کانادا هم خبرساز شده است. امامی که سال قبل به دلیل اتهاماتی مرتبط با صندوق ذخیره فرهنگیان بازداشت شده و البته در ابتدای سال جدید آزاد شده بود به تازگی برای حضور در نمایش فیلم «خوب بد جلف» و برگزاری نشستهای مرتبط با آن به کانادا رفته بود و همین خروج از کشور بود که پرسش برانگیز شد.

همین خروج از کشور چندروزه موجب شد جبار کوچکی نژاد نماینده مجلس و رییس کمیسیون تحقیق و تفحص از صندوق ذخیره فرهنگیان در گفتگو با خبرگزاری مجلس به انتقاد از چگونگی خروج از کشور نامبرده بپردازد. کوچکی نژاد گفت: باید مراقبت شود افرادی که در جریان تحقیق و تفحص از صندوق ذخیره فرهنگیان بازداشت شدند و تا تعیین تکلیف دادگاه خود آزاد هستند، فرار نکنند. تاکنون چند نفر متهم مرتبط با پرونده صندوق ذخیره فرهنگیان را در هنگام خروج از کشور و در فرودگاه از هواپیما پایین آورده و برگردانده‌اند؛ اما فردی همچون محمد امامی به خارج از کشور سفر کرد؛ لذا معتقدم چنین مسائلی به روند کار آسیب می‌رساند.

وی ادامه داد: وقتی که فردی را به اتهامی بازداشت می‌کنند، حتی در زمان آزادی با قرار وثیقه نیز باید از او مراقبت به عمل آید و به ارگان‌های مختلف کشور اعلام کنند که این‌ افراد ممنوع‌الخروج هستند. این افراد تا زمان روشن شدن اتهام و تکلیف‌شان نباید از کشور خارج شوند و اگر محرز شد جرمی مرتکب نشدند، آزاد هستند به خارج از کشور و هرجایی که می‌خواهند بروند. دونفر از متهمان این پرونده قصد خروج از ایران را داشته‌اند که آنها را برگردانده‌اند اما امامی توانسته از کشور خارج شود ولی اطلاع دقیق ندارم ایشان به چه شکلی از کشور خارج‌ شده است.

این انتقادات واکنش روابط عمومی «شهرزاد» را به دنبال داشت که با ارائه توضیحاتی از حضور امامی در کشور خبر داد.

روابط عمومی «شهرزاد» بیان کرد: در پى انتشار خبرى مبنى بر خروج سيدمحمد امامى از كشور كه در برخى خبرگزاري ها و فضاى مجازى منتشر شده است، روابط عمومى سريال «شهرزاد» با اعلام حضور ايشان در كشور، انتشار چنين اخباري را فضاسازى در آستانه پخش فصل دوم اين سريال دانست. همچنين روابط عمومي اين مجموعه از رسانه ها درخواست میکند كه با توجه به امكان دسترسى به منابع رسمى، بدون تحقيق و بررسى از انتشار چنين اخباري كه سبب تخريب و تشويش اذهان عمومي مي شود، خودداري كنند.




کاظم راست‌گفتار درباره همه چیز سخن گفت⇐از ممیزیهایی که به «کاباره»های «آشوب» وارد نشد تا حذف «چک» از اکران نوروزی بخاطر «قلاده‌های طلا»/از دور انداختن سناریوی بهروز افخمی تا ممنوع‌الکاری ۴ ساله بخاطر «نقاب»/از تقلیدی بودن «شهرزاد» تا سینمایی نبودن «ماجرای نیمروز»

سینماروزان/مرتضی اسماعیل‌دوست: محل انجام گفتگویم با کاظم راست گفتار، در استودیویی بود که فیلمی تبلیغاتی درباره یکی از کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری در آن ساخته می شد؛ به دلیل پایبندی به اخلاق رسانه ای از ذکر جزئیات آن فیلم اجتناب کرده و مستقیم به سراغ انعکاس گفت و گو با فیلمسازی می روم که فیلمی در دل دورانی تاریخی ساخته است.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «آینه نیوز» با کاظم راست‌گفتار درباره اتفاقات مختلفی که در طی سال های فعالیتش گذرانده است، گپ زدم.

کارگردان فیلم «آشوب» هم کم نگذاشت و درباره فرازهای مختلف کارنامه اش سخن گفت و البته نقطه نظرات صریح خود را درباره سینمای امروز ایران بیان کرد.

فواصل زمانی در کارنامه فیلمسازی تان مشاهده می شود. انگار گاهی به استراحت می پردازید!

به قول معروف خانه نشستن بی ‌بی از بی چادری است! من در بخش خصوصی کار می کنم و هیچ اتکایی به سرمایه دولتی ندارم و تا به حال سراغ نهادی برای ساخت فیلم نرفتم که بتوانم راحت فیلم بسازم. از طرفی می دانید که ساخت فیلم هم در شرایط فعلی خیلی هزینه بر است و در توان من و تهیه کنندگان خصوصی که از دوستانم هستند، نمی باشد. بنابراین تا بخواهیم سرمایه یک فیلم را جور کنیم زمان می برد. برای ما فراهم کردن یک میلیارد تومان پول برای تولید فیلم خیلی سخت است. از طرفی رقابت نابرابری وجود دارد. برای بخش دولتی حتی مبلغ 30 میلیارد تومان هم عادی است! اما ما بضاعت نداریم و مجبوریم صبر کنیم.

چگونه از صبر به «آشوب» رسیدید؟! چند سالی است که انگار در پی تولیدش هستید!

«آشوب» قضیه اش فرق دارد و فیلم متفاوتی در کارنامه من است. البته من مثل هیچ کس دیگری فیلم نمی سازم و همه فیلم هایم از هم متفاوت است. «آشوب» فیلمنامه ای داشت که خیلی جذبم کرد و مدت ها برای ساختش متمرکز شدم. فیلمنامه اش را در سال 1377 نوشتم و حدود 20 سال از تاریخ نگارشش می گذرد. بارها بازنویسی شده و حدود 4 سال است که درگیر ساختش هستم. «آشوب» همان چیزی است که دغدغه اصلی من است.

دغدغه تان مگر چیست؟

من معتقدم اخلاق در اجتماع جایگاه ویژه ای دارد و اگر اخلاق را حذف کنیم آن جامعه به طور حتم دچار اضمحلال می شود. اخلاق مجموعه ای از قواعد است که انسان ها در ذهن خود دارند و براساس آن رفتارهای خوب و بد را از هم تشخیص می دهند.

فیلم «آشوب» چه نسبتی با اخلاق دارد؟!

من در این فیلم نشان دادم که انسان در یک جامعه بی اخلاق هر چقدر تلاش کند باز هم دچار مشکل می شود و مجبور می شود مرزبندی های اخلاقی را زیر پا بگذارد و رفتار دیگری را دنبال کند. فیلم «آشوب» درباره توجه به ویژگی های اخلاقی است.

«آشوب» در دوران و فضایی روایت می شود که امکان ممیزی بر آن بسیار است. شما هم از جمله فیلمسازانی هستید که در آثارتان تا آخرین لبه ی خط قرمز پیش می روید! «آشوب» چقدر دچار ممیزی شد؟

وقتی که برای پروانه ساخت اقدام کردیم با مشکل آنچنانی مواجه نشدیم. چون فکر می کنم دغدغه اصلی مسئولان سینمایی هم در راستای حرف فیلم است. درباره ممیزی هم قبول دارم که روی خط قرمز راه می روم اما دیگر انقدر تجربه دارم که بدانم نوک خط قرمز کجاست. معمولا به دیوار خط می کِشم اما از آن رد نمی شوم.

گاهی هم به آرامی از آن عبور می کنید که مهم ترین نمونه اش فیلم «نقاب» است.

در «آشوب» هم یکی دوباری از خط قرمز رد شدم که تذکر دادند. البته خودمان هم می دانستیم.

مربوط به بخش کاباره بود؟!

نه، کاباره را خیلی حرفه ای گرفتم. اما چند اصلاحیه در جاهای مختلف خوردیم که دیگر عادی است و اگر نباشد دیگر لطفی ندارد!

شما در نگاه منتقدان سینما جزو فیلمسازان تجاری و یا به تعبیری نزدیک تر، «بساز بفروشی» تلقی می شوید! خودتان از این تعبیر چه احساسی دارید؟

جزو فیلمسازان بدنه حساب می شوم.

حتی در سینمای بدنه هم که فیلمسازانی مانند فریدون جیرانی قرار می گیرند نیستید. و آثارتان همیشه در سطحی ترین جایگاه قرار می گیرد که همردیف فیلم های سعید سهیلی می توان طبقه بندی اش کرد!

من قبول ندارم و درباره من بی انصافی می شود. من فیلمی سینمایی می سازم و فیلم هایم بیش از هر چیز سینما است. متاسفانه در سینمای ایران فیلم سینمایی ساخته نمی شود. فیلم ها بدون دغدغه و کاملا شخصی است و برخی هم براساس عقده های یک هنرمند است! چون در ایران رسم نیست که فیلمی سینمایی بسازند وقتی من این شکلی می سازم به من حمله می کنند!

یعنی جدا از فیلم های شما مابقی آثار سینمایی محسوب نمی شوند؟!

نه، این ها اسمش فیلم سینمایی نیست. شما نگاه کنید الان ابزار فیلمسازی در سینمای ایران یک آپارتمان است و یک زن و شوهر و یک سری خرده اختلافات زناشویی که می شود یک فیلم سینمایی روشنفکرانه! حالا در یکی فرض بفرمایید زن می خواهد به خارج برود و مرد مخالف است. در یکی پدرش آلزایمر دارد و در یکی دیگر وانتی می آید و به زنش تجاوز می کند و در یکی دیگر…

دقیقا دارید فیلم های اصغر فرهادی را نقد می کنید!

نه همه فیلم ها اینجوری است. 100 تا فیلم برایتان مثال می زنم که این شکلی است. بحثم شخص خاصی نیست. الان همه فیلم های روشنفکری ما این شکلی است. اگر روشنفکر بودن و فیلمسازانی که منتقدان دوست دارند این است من قطعا نمی خواهم این جوری باشم و روشنفکری را دوست ندارم. اخیرا هم که دیگر مُد شده است حوصله سه پایه و ریل دوربین را هم ندارند و دوربین را روی کولشان می گذارند و برو که رفتیم! فیلم می گیرند بدون نورپردازی و می گویند آوانگارد است! جدیدا مُد شده طرف دوربین را روی کولش می گذارد و 120 دقیقه بدون کات فیلم می گیرد و می گوید اولین فیلم تک پلان سینمای ایران! شما این را سینما می دانید؟! این ها سینما نیست. این ها تجربه های شخصی است و به خاطر این که از کورس عقب نمانند ای بسا از روی دست همدیگر کپی هم کنند. مثلا آقای فرهادی که دوست خوب بنده است یک فیلم مثل «جدایی نادر از سیمین» می سازد یک دفعه 50 فیلم شبیه آن درمی آید. بعد همه این آدم ها جزو فیلمسازان روشنفکر محسوب می شوند آن وقت من که فیلمی می سازم که اصلی ترین دغدغه های اجتماع را داخلش می آورم، به حساب نمی آیم.

دغدغه های جامعه در «عروس خوش ‌قدم» نهفته است و یا «زنان ونوسی، مردان مریخی»؟!

ببینید، فیلم هایم همه سینمایی است و برای مخاطب فیلم می سازم. همین فیلم هایی که من ساختم را با اسم هایی مانند «بعضی ها داغشو دوست دارند» و «ایرما خوشگله» و امثال «حسن کچل» و «آقای هالو» ساختند و جزو فیلم های روشنفکری محسوب شد!

یعنی شما فیلم های خود را با آثار بیلی وایلدر مقایسه می کنید؟!

من نمی خواهم مقایسه کنم و اصلا هنر یک فیلمساز این است که شبیه هیچکس نباشد و اگر کار دیگران را هم قبول نداشته باشد کارگردان نیست. من می گویم آقایانی که این دست فیلم ها را ستایش می کنند چرا باید برای ساخت فیلم «عروس خوش قدم» و یا «نقاب» حمله کنند! منظورم این نیست که من شبیه بیلی وایلدرم. می گویم فیلم های جذاب در همه جا وجود دارد و من هم فیلم جذاب برای مردم می سازم و هیچ وقت هم دغدغه ام نبوده که مورد توجه منتقدان و روشنفکران قرار بگیرم. دغدغه ام این است که فیلمی بسازم که بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند.

فیلم های شما مورد توجه مردم بوده است؟ مثلا فیلم قبلی تان «چک» تنها در شبکه نمایش خانگی مورد توجه قرار گرفت و اکران موفقی نداشت!

درباره «چک» خدمت تان توصیح می دهم. جریان به این شکل بود که ما فیلم را برای اکران عید نوروز آماده کردیم و قرارداد نوروز 91 را هم بستیم اما نگذاشتند که اکران شود وگرنه پُرفروش می شد.

همان نوروزی بود که فیلم های «گشت ارشاد» و «زندگی خصوصی» هم حواشی بسیاری داشت. چه شد که فیلم «چک» از آن اکران ویژه بازماند؟

بله، در آن سال شورای صنفی نمایش به ریاست آقای سیدضیاء هاشمی اعلام کردند که چون فیلم «چک» و «قلاده های طلا» شبیه هم هستند و آن فیلم کیفیت بهتری دارد ما فیلم «چک» را حذف می کنیم.

«قلاده های طلا» و «چک» چه ارتباطی به هم دارند؟!

این گفته در رسانه ها موجود است و اعلام شد. فیلم «چک» به خاطر «قلاده های طلا» از اکران درآمد. بعد هم مساله توقیف فیلم ها و دعواها پیش آمد و فیلم ما هم قربانی آن مسائل در اکران شد.

اما به هر حال در فصل بهار آن سال فیلم «چک» هم اکران شد!

در آن شرایط دیگر مردم از سینما زده شده بودند چون گفتند جلوی فیلم ها را می گیرند. ما بعد از این که فیلم «گشت ارشاد» پایین آمد بعد از چند روز اکران شدیم. من گفتم به احترام همکارم اکران نمی کنم اما مجبور شدیم. آن زمان شرایط خوبی نبود و مردم دیگر با سینما قهر کرده بودند. آن ها با فیلم «چک» قهر نکردند. تا به حال همه فیلم هایم فروش خوبی داشته است. مثلا فیلم «عروس خوش قدم» در سال 1382 با بلیت 600 تومان آن زمان حدود 700 میلیون تومان فروخت که اگر با قیمت بلیت الان حساب کنیم باید 20 برابرش کنیم که می شود 14 میلیارد تومان. فیلم «پسر تهرونی» هم در اوج اتفاقات 88 اکران شد و با این حال با بلیت 1200 تومانی فکر می کنم یک میلیارد و 400 میلیون تومان فروخت.

یکی از پُرحاشیه ترین اکران های سینمای ایران را با فیلم «نقاب» رقم زدید که حتی به عذرخواهی آقای صفار هرندی؛ وزیر ارشاد وقت منتهی شد. اگر اکران این فیلم ادامه داشت فکر می کنید رکورد سینمای ایران را می توانست بشکند؟

نمی دانم. آن زمان اتفاقات خیلی سختی پیش آمد. CD فیلم لو رفت و من 4 سال بابت ساختش ممنوع الفعالیت شدم.

تا به حال درباره ممنوع الکاری تان صحبتی نشده بود. نامه ای مکتوب به شما داده شد و یا به شما عنوان کردند؟

خیر اعلام نکردند اما وقتی هر بار سراغ فیلمنامه ای برای ساخت رفتم به دلایل نامشخصی نگذاشتند. مشخص بود به خاطر ساخت فیلم «نقاب» بوده است. هیچ وقت که شفاف به آدم اعلام نمی کنند. اما وقتی یکی از تهیه کننده ها به ارشاد مراجعه کرد به او گفتند همین فیلمنامه را اگر به کارگردان دیگری بدهد به او مجوز می دهند. غیر از ممنوعیت کاری آن زمان دچار افسردگی شده بودم و «نقاب» خیلی برایم داستان درست کرد.

«نقاب» در ابتدا با عنوان «پوکر» قرار بود توسط پیمان قاسم خانی ساخته شود.

من در ابتدا فیلمنامه ای نوشتم که شبیه همین «نقاب» بود. بعد از مدتی یکی از همکاران گفت فیلمنامه دیگری نوشته شده که شبیه فیلمنامه ما است. واقعیتش مضمون جفت فیلمنامه ها از فیلمنامه خارجی گرفته شده بود، البته قصه متفاوتی داشت. به فیلمنامه پیمان قاسم خانی به دلیل تشابه با فیلمنامه من مجوز نمی دادند و فیلمنامه ما زودتر تصویب شده بود. ما برای مشارکت با گروه قاسم خانی گفتیم با کمک هم فیلم را آماده کنیم و بخشی از فیلمنامه «پوکر» را با فیلمنامه خودم تلفیق کردم و در تیتراژ هم اسم پیمان قاسم خانی را آوردم و عنوان خودم را بازنویس فیلمنامه گذاشتم. البته مدتی هم قرار بود آقایی به اسم بهروز افخمی هم کارهایی کند و یک فیلمنامه دیگر از روی این نوشته بود که آن به درد نمی خورد و دورش انداختیم!

از آن آقا هم می گذریم و به «آشوب» می رسیم. جایی عنوان کردید که فیلم «آشوب» تلفیقی از «ماتریکس» و «هزار دستان» است! به دلیل لوکیشن فیلم که در «شهرک غزالی» است و حجم زیاد جلوه های کامپیوتری این چنین تعبیری را به کار بردید؟!

خیر! در فیلم «آشوب» کارهای مختلفی انجام دادم. این فیلم میزانسن ها و زوایای دوربین خاص خودم و حرکات دوربین عجیبی دارد و با وجود فضای سنتی در آن شاهد فرمی مدرن هستیم. چیز عجیبی شده است. متاسفانه درباره «هزار دستان» مرحوم حاتمی خیلی ها فکر می کنند تنها اگر بروند شهرک غزالی همه چیز حل می شود. اشکال فیلم های تاریخی که بعد از مرحوم حاتمی ساخته شد همین تقلید بصری آثار علی حاتمی بود. بنابراین به لحاظ گرافیکی سریال آقای علی حاتمی و سریال های «کلاه پهلوی» و «معمای شاه» تقریبا شبیه هم هستند.

سریال «شهرزاد» هم که خیلی مورد توجه قرار گرفت، این چنین است؟

بله، «شهرزاد» مثل بقیه آثار تاریخی است که تقلید می کنند. اما من به دلیل این که نمی خواستم دنباله رو باشم به سراغ فضای دیگری رفتم و در فیلم «آشوب» یک گرافیکی را به کار بردم که با کمال احترامی که برای «هزار دستان» قائلم شبیه آن نیست. شبیه «شهرزاد» و «کلاه پهلوی» هم نیست. در «آشوب» از جلوه های کامپیوتری به شکل جدیدی استفاده کردم و حدود 85 درصد فیلم کامپیوتری است. 3،2 پلان هم به طور عمد گذاشتیم که خیلی ماتریکسی است! با این وجود نمی توان این فیلم را علمی تخیلی دانست و ما در دورانی تاریخی داستان خود را روایت کردیم.

«آشوب» را فیلمی تاریخی می دانید؟

این فیلم ربط مستقیمی به تاریخ ندارد و بیشتر از تخیل من درآمده است. اساسا نرفتیم که دهه های 20 و 30 را مصور کنیم. ما یک دوران پُرتلاطمی را گرفتیم و داستان اجتماعی خود را رویش طراحی کردیم. آن دوران واقعا رنسانسی در تاریخ ایران بوده است. ما از آن فضا استفاده کردیم اما مسائلی که مطرح می شود ارتباطی به اتفاقی خاص ندارد.

به دنبال کنایه های سیاسی در «آشوب» نبودید؟

ما نخواستیم کنایه ای به جریانات و یا شخصیت ها بزنیم. همه آدم ها و احزاب و موقعیت هایی که در فیلم می بینید، خیالی اند اما ذهن انسان می تواند هر چیزی را با چیز دیگر تطبیق دهد. ما دنبال اسم گذاشتن روی کسی و شرایطی نبودیم که مثلا این طرفدار مصدق است و آن توده ای است. هیچ. همه کاراکترها خلق شدند و هیچ اسمی واقعی نیست.

فکر می کنید فیلم «آشوب» با توجه به فضا و بازیگران شناخته شده ای که دارد می تواند رکورد تازه ای در گیشه خلق کند؟

من دنبال رکورد زدن نبودم. البته توصیه می کنم مردم فیلم «آشوب» را ببینند و اگر راضی نبودند من پول بلیت شان را پس می دهم! بازیگران این فیلم با عشق حضور پیدا کردند نه به خاطر پول و همه به من لطف داشتند و تخفیف های وحشتناکی برای دستمزد خود دادند.

پروژه دیگری در دست دارید؟

با این شرایطی که وجود دارد دیگر نمی توان در سینما کار کرد و «آشوب» آخرین فیلم من است و تا زمانی که نابرابری در تولید وجود داشته باشد من دیگر فیلم نخواهم ساخت.

به سراغ تلویزیون می روید و یا شبکه نمایش خانگی؟

در فکر ساخت سریالی براساس داستان معروف «شوهر آهو خانم» نوشته علی محمد افغانی هستم که اگر همه چیز مساعد شود برای شبکه نمایش خانگی می سازم. این سریال تاریخی تصویب شده و پروانه ساخت گرفته و امیدوارم سرمایه اش فراهم شود تا امسال بتوانم آن را بسازم. در شبکه خانگی شرایط بهتری وجود دارد و چه فیلم من و چه فیلم ارگانی وارد سوپرمارکت می شود و آن جا دیگر مردم تصمیم می گیرند که کدام را انتخاب کنند و مانند تولید و اکران در سینما نابرابری وجود ندارد. در سینما با مبالغ نجومی برخی نهادهای دولتی من نمی توانم دیگر کار کنم. مثلا چگونه بازیگری را بیاورم که در فیلم ارگانی 900 میلیون تومان دستمزد می گیرد؟! بضاعت من نمی رسد.

شما چرا فیلم ارگانی نمی سازید؟!

چون اعتقادی به ساخت فیلم سفارشی ندارم. من می خواهم فیلم خودم را برای مردم بسازم. من تنها فیلم سینمایی بلدم بسازم. آن ها فیلم سینمایی نیستند.

یعنی «ماجرای نیمروز» که هم ارگانی است و هم فیلم خوش ساختی است از نظر شما سینمایی محسوب نمی شود؟!

من این فیلم را هنوز ندیدم اما با توجه به باوری که دارم قطعا سینمایی محسوب نمی شود. برخی مواقع حاشیه های سینما به دیده شدن یک فیلم کمک می کند. معتقدم جهان به سرعت به سمت یک نوع بیشعوری پیش می رود! و این در همه چیز تاثیر گذاشته و به همین دلیل فیلم ساختن به آن شکل واقعی خود دیگر معنا ندارد. شما در هالیوود هم دیگر «کازابلانکا» و «بر باد رفته» نمی بینید. الان در همان آمریکا هم فیلم هایی می سازند که تنها کارهای عجیب و غریب در آن است. در ایران هم فیلم های آپارتمانی اسکار می گیرند! با این شرایط دیگر نمی شود به راحتی فیلم سینمایی ساخت.




با حضور تهیه‌کننده «شهرزاد»؟؟؟⇐ساخت فیلم پیرامون صندوق ذخیره فرهنگیان!

سینماروزان: ماجرای سوءاستفاده در صندوق ذخیره فرهنگیان که سال گذشته به بازداشت چند تن در این باره منجر شد و پس از مدتی پای محمد امامی تهیه کننده «شهرزاد» را هم به ماجرا باز کرد بناست از سوی مستندساز جوانی به نام حجت‌الله پناه محملی شود برای ساخت یک مستند.

به گزارش سینماروزان عدالت پناه که پیشتر در مستند «داد» به مشکلات صنفی کارگرها پرداخته با اعلام این خبر به «کیهان»  گفت: مسائل صنفی معلم‌ها و همچنین مسئله صندوق ذخیره فرهنگیان موضوع مستند بعدی من است. نگاه ما به این موضوع به هیچ وجه سیاسی نیست بلکه ساختاری است و می‌خواهیم این فیلم منجر به رفع ساختارهای فسادزا بشود. به همین دلیل هم در حال مطالعه ابعاد مختلف مشکلات صنفی معلم‌ها هستیم.

عدالت پناه تصریح کرد: با اینکه شاهد گسترش مشکلات معیشتی معلم‌ها هستیم اما مسئولان مربوطه نسبت به این مشکلات رسیدگی نمی‌کنند. متأسفانه می‌بینیم که وزیر آموزش‌وپرورش به جای تمرکز برای حل مشکلات معلم‌ها در خانه‌اش واردات چند صد میلیونی(؟) صورت می‌گیرد!

این مستندساز درباره فیلم «داد» بیان داشت: علی‌رغم فشارهایی که برای جلوگیری از نمایش این فیلم از سوی برخی از مسئولان اعمال می‌شود اما «داد» متوقف نخواهد شد و ما دادهای دیگری را هم سر خواهیم داد.

وی افزود: من به عنوان کسی که خودم را سرباز امام و رهبری می‌داند وظیفه خودم می‌دانم که مشکلات کشور را در فیلم هایم مطرح کنم. به همین دلیل هم مشکلات کارگری را با زبان هنر بیان می‌کنم تا مسئولان بیشتر متوجه شوند.




برای ساخت فیلم انتخاباتی اسحاق⇐چرا خواهرزن بهشتی ماند و یک فیلم اولی؟/منوچهر محمدی‌ها کجا رفتند؟ عسکرپورها را چه شد؟

سینماروزان: درست یک روز بعد از عرض اندام اسحاق جهانگیری در برابر قالیباف در اولین مناظره تلویزیونی انتخابات96 به ناگاه خبر ساخت فیلم تبلیغاتی وی به تهیه کنندگی فرشته طائرپور و کارگردانی مجید توکلی منتشر شد.

فارغ از آن که گویا حتی طائرپور که به واسطه خواهری همسر محمد بهشتی وارد سینما شد و رشد قابل توجهی هم کرد تصور نمیکرده جهانگیری بتواند جلوی قالیباق قدعلم کند و برای همین درست 24 ساعت بعد از مناظره و وزیدن نسیم موافق بود که از همکاری با وی رونمایی کرد، اینکه در برابر انبوه فیلمسازان داعیه دار اصلاح طلبی یک فیلم اولی است که فیلم اسحاق را میسازد پرسش برانگیز است.

واقعا چرا طائرپور به سراغ یکی از سینماگران مطرح مدعی اصلاح طلبی نرفته؟ آیا کسی را برای این کار نیافته! چرا نیافته؟
به یک دلیل عمده و آن هم قرارگیری شهردار تهران در قطب مقابل اسحاق.

بله، تلخ یا شیرین در سالهای اخیر بخش عمده سینماگران مدعی اصلاح طلبی، لذت حمایت شهرداری را در گرفتن حمایت از تصویرشهر برای تولیدات خود یا شراکت در مدیریت پردیسهای مختلف چشیده اند و حالا با چه رویی می توانند بروند فیلم انتخاباتی کاندیدای مقابل قالیباف را بسازند؟

از پردیس زندگی گرفته تا پردیسهای در دست تجهیز مگامال و مگاپارس در اختیار چهره هایی همچون منوچهر محمدی، تقی علیقلی زاده، احمدرضا درویش و سیدجمال سادتیان است که سالهاست کفه آرای آنها به سمت اصلاح طلبی پایین رفته.
از آن سو نگاهی به فیلمهای حمایتی سالیان تصویرشهر ما را به سینماگرانی می رساند که اغلب جزو مدعیان اصلاحات بوده اند. از منوچهر محمدی که چندین فیلم و از جمله “طلا و مس”، “بوسیدن روی ماه” و “میم مثل مادر  را با حمایت تصویرشهر تولید کرده تا همایون اسعدیان که کارگردان “طلا و مس” و “بوسیدن…” بوده و  محمدمهدی عسکرپور که فارغ از سالها کارمندی برای سازمان فرهنگی-هنری شهرداری در جشنواره اخیر فجر بعنوان تهیه کننده با یکی از محصولات تصویرشهر یعنی “ماجان” حضور داشت و آخرین سریالش “نفس گرم” را به تهیه کنندگی جوانی ساخت که این روزها نماینده مستقیم ستاد قالیباف است!!!
حتی مجید مجیدی هم در کارنامه اش فیلمی به نام “آواز گنجشکها” دارد که در ردیف محصولات تصویرشهر جای می گیرد. با این اوضاع آیا میتوان از آنها انتظار داشت که به سراغ ساخت فیلم انتخاباتی قطب مقابل شهردار بروند؟؟؟
قطعا خیر!

مابقی سینماگران هم حتی اگر بعد از همه حاشیه های مرتبط با فیشهای نجومی و افاضات دختر یک نماینده حاضر در لیست امید، همچنان بر اصلاح طلبی پای فشارند باز هم در فضای متلاطم میانه دهه نود جرات ریسک و قمار بر سر یکی مثل اسحاق نمی کنند که تا همین دیروز حتی تئوریسینهای افراطی اصلاح طلب هم او را به حساب نمی آوردند!

پس می ماند جوانی کم نام و نشان و البته فاقد عقبه سیاسی شفاف که فیلمسازی برای اسحاق برایش بازی دوسربرد است. چه اسحاق رای آورد و چه نه او بدین واسطه بر اشتهار خود خواهد افزود. اما طنز ماجرا آنجاست که همین جوان هم تنها یک فیلم بلند در رزومه خود دارد و آن هم به تهیه کنندگی عسکرپور که در همه این سالها تعاملی موثر با ارگانهای فرهنگی متبوع شهرداری داشته است.

پی نوشت: اینکه گفته شده برای جوانگرایی به سراغ یک کارگردان جوان رفته اند چقدر منطقی است؟ کافیست رزومه جوانترهایی را که در همین دو سال اخیر در سینما درخشیده اند مرور کنیم تا متوجه شویم حتی در توجیه جوانگرایی هم یکی از آخرین گزینه ها جوان فعلی است! مثال واضح می خواهید؟ یکی اش همان جوانی که دو سال قبل فیلمی ساخت که اتفاقا مطلوب مدیران تدبیری واقع شد و در جشنواره سی و چهارم سیمرغ بارانش کردند. منظورمان همان فیلمیست که سرمایه اش را تهیه کننده “شهرزاد” داده بود؛ همان سرمایه گزاری که بعد از بازداشت در میانه های سال قبل مشخص شد کارت تهیه کنندگیش را هم از صنفی به ریاست فرشته طائرپور گرفته است یعنی همین خانم طائرپوری که تهیه کننده فیلم انتخاباتی اسحاق است. چرا از یکی مانند او استفاده نشده؟