1

کیانوش عیاری در گفتگویی تازه اظهار داشت⇐{در جریان مشکلات «خانه پدری» و «کاناپه»} خانه سینما هیچ حمایتی از من نکرد/سالهای زیادی را به‌خاطر مسائل بی‌ارزش و درگیری در صنف از دست دادم/مدیران وقت سینمایی{فخرالدین انوار؟} «آبادانیها» را از جشنواره کن بازگرداندند و با این کار سرنوشت من از یمین به یسار رفت/ای کاش پیشنهاد فرانسویان را می‌پذیرفتم و به‌جای «دو نیمه سیب» با سرمایه دولت فرانسه فیلم می‌ساختم!!!/وقتی فرح پهلوی و شمس را در سال ۵۳ با حجاب تصویر کردم دیدم این یک دروغ خیلی جدی و دامنه‌دار است!/بعد از «کاناپه» دیگر هیچ زنی را در خلوت با روسری نشان نخواهم داد

سینماروزان: کیانوش عیاری کارگردان ایرانی در سالهای اخیر به خاطر توقیف دو فیلم «خانه پدری» و «کاناپه» در کانون توجه قرار گرفته است که در این بین گویا مشکل فیلم اول حل شده اما درباره «کاناپه» همچنان مشکلات باقیست.

به گزارش سینماروزان عیاری درحالی بناست در جشن خانه سینما مورد تجلیل قرار گیرد که در تازه ترین گفتگوی تفصیلی خود با «ایسنا» کوشیده به صراحت برخی رفتارها و تصمیمات گذشته خود را نقد کند. عیاری به جایی رسیده که دیگر ابایی ندارد از اینکه بگوید اگر در انتهای دهه 60 خورشیدی پیشنهاد دولت فرانسه برای فیلمسازی را می پذیرفت شاید اوضاعش بهتر از این بود!!!

کیانوش عیاری در جایی از گفتگو هم مدعی شده دیگر در هیچ کدام از فیلمهایش زنان را در خلوت با روسری نشان نخواهد داد آن هم در حالی که اخیرا درگیر تولید سریال «87متر» برای تلویزیون شده است!!! آیا هیچ کدام از لوکیشنهای این سریال داخلی نیستند؟

عیاری درباره حس و حالی که الان به سینما دارد، بیان کرد: آدمی که دل شکسته و خسته باشد چه می تواند بگوید؟! چه حسی می تواند داشته باشد؟ ازسال ۶۳ که اولین فیلم‌ام را ساختم و حتی دو سال قبل از آن هم که یک فیلم بلند برای تلویزیون ساخته بودم تا الان، همه کارهایم یا توقیف شده یا به نحوی اذیت و آزار شده‌اند. از این رو نمی‌دانم واقعا احساسم چگونه است چون در این سال‌ها آب خوش از گلوی من پایین نرفته است که بخواهم چیزی را در عرصه حرفه‌ای خودم دوست داشته باشم یا برایم لذت بخش باشد. الان اصلا چیزی برای من نمانده که لذت بخش باشد.

وی سپس با اشاره به برخی فیلم هایش ادامه داد: سال ۱۳۶۳ که فیلم «تنوره دیو» را ساختم فقط و فقط کارشکنی دیدم، البته هر از گاهی مسئولی هم بوده که با مسائل من با حسن ‌نیت برخورد ‌کرده، نه با من بلکه با  دیگر فیلمسازان ولی من چون همیشه سکوت می‌کردم و غر نمی زدم و مسائلم را رسانه‌ای نمی‌کردم، شاید کمتر در معرض مخالفت‌ها قرار گرفته باشم.

عیاری گفت: آن زمان «تنوره دیو» برای فستیوال دهلی انتخاب شد و این فستیوال در آن موقع یکی از پنج  جشنواره الف دنیا بود؛ جشنواره ای که جانشین جشنواره جهانی تهران پس از انقلاب شده بود و بعدها از دهلی به قاهره منتقل شد. در آن مقطع فیلم مرا به بهانه اینکه باید زیرنویس شود به هلند فرستادند و در نهایت دیر رسید و هیچ اتفاقی هم برایش نیفتاد و شرایط به گونه‌ای پیش رفت که کاملاً معلوم بود خیلی علاقه‌ای وجود نداشته این فیلم به جشنواره برود، آن هم نه به خاطر اینکه «تنوره دیو» مسئله داشت، بلکه به نظر می‌آمد با خود من مسئله دارند و طبیعی است که تولیدی‌های من نیز تحت تأثیر نگاهی قرار گرفت که نسبت به من وجود داشت.

وی افزود:  بعد از آن نوبت به «شبح کژدم» رسید و بعد فیلم «آن سوی آتش» که دو سالِ تمام، نمایش داده نمی شد و ممنوع‌الخروج بود، چون آقایانی مسئول امور بین الملل تلویزیون در آن زمان بودند که می‌گفتند اگر این فیلم از کشور خارج شود یکسری روزنامه های خارجی از آن مشتی آهنین و محکم علیه ایران درست می کنند و به سود ایران نیست که این فیلم به خارج از کشور برود و به این بهانه فیلم  دو سال توقیف شد، در حالی که تردید ندارم آن دو نفر مسئول وقت در سال ۶۶ واقعا نگران آنچه می گفتند نبودند، بلکه به نگاه‌های شخصی چنان پوششی می‌دادند که کارشان موجه شود. بعد از آن نوبت به فیلم «آبادانی‌ها» رسید که به عنوان اولین فیلم سینمایی ایران به جشنواره کن دعوت شد ولی از حضورش در این جشنواره جلوگیری شد در حالی که شنید آن سال شانس‌های برای موفقیت این فیلم وجود داشت.

او با اشاره به مدیران وقت سینمایی که فیلم را از جشنواره کن برگرداندند، بیان کرد: با این کار بدون هیچ تردیدی سرنوشت من از یمین به یسار رفت، چون مگر می‌شود فیلمی به چنین جشنواره‌ای راه یابد و حتی یک نمایش معمولی داشته باشد اما در سرنوشت یک جوان بی تأثیر باشد؟ درحالی که کسانی که مانع از حضور این فیلم در جشنواره کن شدند اهمیتی برایشان نداشت که بر سر سازنده جوان این فیلم چه می آید یا مثلا این اتفاق چه تاثیر مثبتی می‌توانست بر شکل گیری سینمای نوین پس از انقلاب داشته باشد.

عیاری با مرور بیشتر فیلم‌هایش که به مشکل برخورده بودند، به «خانه پدری» رسید و گفت: درباره این فیلم هم انگار باز نظر شخصی بر هر چیزی اولی است، چون این فیلم کوچکترین مسئله‌ای نداشته که هفت سال است در توقیف به سر می‌برد و اصلا چرا باید این اتفاق بیفتد؟ جز ترس، تنگ نظری و سوء تفاهم چه چیزی باعث این اتفاق شده است؟ درباره «کاناپه» هم بهتر است صحبت نکنم چون انتظاری ندارم؛ همان‌طور که به همه بازیگرانی که می خواستند موهایشان را برای بازی در فیلم کوتاه کنند گفتم فکر نکنید این فیلم شما را به عرش می‌برد، چرا که کاناپه توقیف می شود.

او اظهار کرد: من انتظاری نداشتم که این فیلم به آسانی امکانی برای عرضه پیدا کند ولی انتظار دارم نگاهی مسلط بر اوضاع،  تشخیص دهد که اتفاقا نمایش فیلم «کاناپه» می‌تواند یک مقدار به تلاطم‌های دم افزون جامعه در جهت آرام‌تر شدن آن حداقل در یک وجه، کمک کند.

وی با اشاره به سختی‌هایی که پس از توقیف «خانه پدری» کشیده است، افزود: شش سال طول کشید تا پس از «خانه پدری» دوباره بتوانم فیلم بسازم و باز هم می‌سازم، اما بعد از «کاناپه» دیگر هیچ نقش زنی را در خلوت یا در حضور محارمش با روسری نشان نخواهم داد، یعنی اصلاً به سمت گرفتن چنین صحنه هایی نمی‌روم، همه یا در مکان عمومی خواهند بود یا حذف می‌شوند.

عیاری در پاسخ به اینکه با این اوصاف آیا به اکران فیلم «کاناپه» امیدی دارد با بیان اینکه صد در صد امیدوار است، به انگیزه هایی که باعث ساخت این فیلم شدند اشاره و اظهار کرد: همیشه از اینکه زن را در خلوت خودش با حجاب نشان دهم خجالت می‌کشیدم وخجالت می‌کشم. هنگام ساخت سریال «روزگار قریب» هم همین حس را داشتم و وقتی فرح پهلوی و شمس را در سال ۵۳ با حجاب تصویر کردم دیدم این یک دروغ خیلی جدی و دامنه‌دار است، چون سینمای مدعی واقع‌گرایانه ایران در قدم اول واقعیت را تحرف می‌کند، به همین دلایل بود که در «کاناپه» آنچه را به آن اعتقاد داشتم اجرا کردم.

او درباره اینکه با ساخت این فیلم به نوعی پیشرو شده است، تاکید کرد:‌ هیچ کدام از این کارها را برای پیشرو یا متفاوت بودن انجام نداده و نمی‌دهم، بلکه به طور غریزی در بهترین شکل ممکن کار می‌کنم و حتی یک حرکت جلوتر را نیز پیش‌بینی نمی‌کنم که عاقبتش چه می شود. اصلا به نظرم خجالت آور است که تصور کنم نسبت به جامعه خودم تعهداتی دارم که باید آن را قالب فیلم اجرا کنم، این شرم آور است که احساس مسئولیت کنم  چون باید احساس مسئولیت درون انسان جوشیده شود و آن وقت است که کار اصولی تر می شود.

او درباره کتابی که حاوی گفتگوی خیالی وی با جلال مقدم است توضیح داد: یک زمان خانم نوشابه امیری ـ سردبیر مجله گزارش فیلم ـ با آگاهی از علاقه من به جلال مقدم پیشنهاد داد که مصاحبه ای با او داشته باشم و اشاره اش هم به مصاحبه تروفو و هیچکاک بود اما گرفتاری‌های من مانع شد که مصاحبه را به وقت خودش انجام دهم تا این که آن حادثه اتفاق افتاد و ایشان درگذشت و این اندوه برای من باقی ماند که چرا چنین فرصتی را از دست دادم، به همین دلیل مصاحبه خیالی را با روح جلال مقدم داشتم که در حد یک کتاب شد.

وی گفت: البته در این کار پیش از آنکه مصاحبه با جلال مقدم داشته باشم به چشم انداز و باوری پرداخته ام که جلال مقدم در سینما داشت و من آن را دوست می داشتم، چون معتقدم جلال مقدم یکی از بنیانگذاران نوعی سینمای رها و تاحدودی دلخوش بود که در عین داشتن تلخی ها، یک نمونه خوب برای سینمای مشابه خود در غرب محسوب می شود.

او گفت: بزرگترین حسرت من این است که سال های زیادی را به خاطر مسائل بی ارزش از دست دادم. مثلا در انجمن تهیه کنندگان سینما عضو بودم و رئیس آنجا شدم، آن هم جایی که عباس شباویزها یا میثاقی ها حضور داشتند و نمی دانم آدمی که هنوز هم فیلمساز آماتور است چرا باید رئیس انجمن تهیه کنندگان سینمای ایران شود؟ درواقع اینها دورانی بود که به نظرم به بطالت گذشت و حتی به نظرم بصیرتی را که به خاطر حضور در این مجامع داشتم ارزشی ندارد درحالی که می توانستم فیلم بسازم.

وی خاطرنشان کرد: البته حسرت نمی خورم که ای کاش نوع فیلمسازی دیگری را در پیش گرفته بودم ولی ای کاش اولین دعوتی را که از یک فیلمساز ایرانی برای کار داشتم دنبال می‌کردم.  این دعوت زمانی که در سال ۶۸ از کن به پاریس بر می گشتیم از سوی انجمنی فرانسوی به من پیشنهاد شد تا با سرمایه گذاری دولت فرانسه یک فیلم سینمایی بسازم اما فقط یک قول پیش‌پاافتاده به نماینده ای از “آراز فیلم ارومیه” برای ساخت «دو نیمه سیب» باعث شد این کار را نکنم و این اشتباه به همین راحتی سرنوشت خودم و حتا بُعدی از سینمای ایران را تحت تأثیر قرار داد.

کیانوش عیاری در پاسخ به اینکه آیا اشاره اش به فعالیت های صنفی به دلسرد بودن از صنف ارتباط دارد و آیا اصلا در طول این سالها بویژه با توقیف فیلم هایش حمایتی از سوی خانه سینما شامل حالش شده است؟ گفت: هیچ حمایتی که از من نشده اما حرفم به معنای مشکل داشتن با فعالیت صنفی نیست. بلکه معتقدم اکر آن هایی که مشوقم بودند اهمیتی به سرنوشتم می دادند می‌گفتند کیانوش وارد این عرصه (فعالیت صنفی) نشو و فیلم بساز که این بیشتر برای سینمای ایران اهمیت دارد؛ بویژه با این مافیابازی های سخیف به همین دلیل حالا فکر می کنم اگر یک فیلم بیشتر می‌ساختم تاثیر بیشتری بر شکل گیری این سینما می توانستم داشته باشم.

او در آخر درباره ساخت فیلمی جدید با اشاره به اینکه هنوز خبری از نمایش فیلم «خانه پدری» ندارد افزود: فعلا در اولین قدم انتظار دارم «خانه پدری» اکران شود تا ببینم  گشایش اتفاق افتاده و بعد به واسطه آن قدم بعدی را بردارم. «خانه پدری» در سال ۸۹ ساخته شد و می توانست در سال ۹۰ اکران شود، آن وقت من هم روحیه داشتم تا بیشتر و بهتر کار کنم، اما تنگناهای «خانه پدری» باعث شد در ارتباط با ساخت فیلم بعدی هم به مشکل بخورم.




جهانگیر الماسی بیان داشت⇐مهمترین خاطره نوروزی‌ام تصویر ماری بود بر دوش رییس برکنار شده سینما!!!/بهترین عیدی‌ بوسه‌ مادر و نگاه عاشقانه همسر است/عیاری خودش هم می‌دانست «کاناپه» توقیف می‌شود/ نه به دریا رفتن علاقه دارم و نه به بالای کوه رفتن؛ فقط کتاب می‌خوانم

سینماروزان: جهانگیر الماسی از جمله بازیگران تئاتری است که بعد از انقلاب وارد سینما شد و خیلی زود و با ایفای نقش در آثاری همچون «شبح کژدم» و «تنوره دیو» تواناییهای خود را نشان داد و با یکی از سمبلهای سینمای گلخانه ای دهه 60 یعنی «نار و نی» تا اشتهار پیش رفت. الماسی اما بازیگری نبود که خود را محدود به آن جنس سینما کند و برای همین است که در کارنامه اش هم فیلمهایی همچون «لنگرگاه»، «دیگه چه خبر» و «محموله» که با تکیه بر جلب مخاطب عام ساخته شدند و هم سریالهایی ماندگار نظیر «کوچک جنگلی»، «پس از باران» و «در چشم باد» به چشم می‌خورد.

جهانگیر الماسی سه سال قبل فیلمی با عنوان «رنج و سرمستی» را ساخت که با تغییر و تحول سیاسی در کشور و روی کار آمدن دولت یازدهم توقیف شد و تاکنون نتوانسته اجازه نمایش بگیرد؛ الماسی اخیرا در «کاناپه» فیلم پرحاشیه کیانوش عیاری نقش یک روزنامه‌نگار قدیمی را بازی کرد؛ روزنامه‌نگاری که البته در دل شکوفایی رسانه ای دوره اصلاحات حضور داشته اما حالا زندگی شخصی جداافتاده‌ای دارد ولی با همه جداافتادگی مرهمی می‌شود بر تنهایی همکاری که با خانواده‌اش به مشکل خورده.

عیاری خودش هم میدانست «کاناپه» توقیف میشود

الماسی درباره توقیف شدن «کاناپه» در امتداد توقیف «رنج و سرمستی» به سینماروزان می‌گوید: «رنج و سرمستی» توقیف شد چون رییس قبلی سینما گرفتار تصورات فرقه‌ای بود و پیش خود گمان می‌کرد همین که به یک فرقه باج دهد خواهد توانست مدیریت خود را به انتها برساند اما در عمل چنین نیست. درباره «کاناپه» عیاری هم باید بگویم به خاطر رفاقت با کیانوش بدون پرسش سرکار رفتم و البته می دانستم که با حضور چنین مدیرانی در سینما کار حتما دچار مشکل می شود.

این بازیگر 61 ساله ادامه می‌دهد: شما وقتی می دانی که در کجا زندگی می کنی و با چه مدیریت سینمایی روبرو هستی معلوم است که می توانی مختصات برخورد با محصول هنری تان را هم پیش بینی کنید. عیاری خودش هم می دانست که فیلمش توقیف می شود و خودش هم بارها گفت این اتفاق را پیش بینی می کردم اما اینکه چرا علیرغم آگاهی، فیلم را ساخت به نوعی کشف و شهود هنری می رسد که خاصه اغلب هنرمندان صاحب سبک است.

نه به دریا رفتن علاقه دارم و نه به بالای کوه رفتن

بازیگر آثاری نظیر «آوار»، «ویزا» و «هبوط» درباره گذران تعطیلات نوروزی به سینماروزان می‌گوید: نه به دریا رفتن علاقه دارم و نه به بالای کوه رفتن. مثل همه این سالها نوروز امسال هم کتاب می‌خوانم و اخیرا هم یادداشتهای پراکنده ای از غلامحسین ابراهیمی دینانی که هنوز منتشر نشده به دستم رسیده که آنها را می‌خوانم و سعی می کنم بیشتر با حال و روز این فیلسوف آشنا شوم. در کنارش خودم هم دستی بر نوشتن دارم و امیدوارم به پایان کار فیلمنامه «زینب کبری(س)» در نوروز.

همان مار بود که نیشش زد

جهانگیر الماسی با اشاره به بهترین خاطرات نوروزی اش که برخورد با آدمیان مختلف است بیان می‌دارد: بهترین خاطره ام از نوروز برخورد با آدمهای مختلفی از دوستان و آشنایان تا غریبه هاست که در این ایام سلام و احوالپرسی شان با آدمی رنگ و بوی دیگری دارد!

وی خاطرنشان می‌سازد: البته یکی از مهمترین خاطرات نوروزی‌ام تصویری از حجت ا.. ایوبی رییس سابق سازمان سینمایی است که ماری به دورش انداخته بود! این تصویر ماهها در ذهنم بود تا برکناری اخیر ایشان و تصاویر بعدی که از ایشان دیدم و فهمیدم دیگر آن شور و شوق در نگاهش نیست. اینجا بود که حدس زدم شاید همان مار نیشش زده!!!

الماسی ادامه می‌دهد: بخشهایی از «رنج و سرمستی» را هم در نوروز گرفتم و آن هم در ایلام و در شرایطی که ریزگردها خفه‌مان کرد ولی چون می‌خواستم در آرامش و سرفرصت کار را بگیرم مجبور شد در نوروز کار را انجام دهم.

از گونه یار بوسه باید گرفت

این بازیگر که از یک طرف لیسانس شیمی دارد و از طرف دیگر فوق لیسانس ارتباطات بین الملل پیرامون سنت عیدی دادن به سینماروزان بیان می‌دارد: از گونه یار بوسه باید گرفت/به خاک پای یار بوسه باید داد؛ البته در اینجا یار لزوما به معنای جنس مخالف نیست و می تواند مادر و پدری باشد که محبت خود را بی منت نثار فرزند می کند. من به برخی عیدی می دهم و از برخی عیدی می گیرم. از چشمان همسرم با واژه سپاس عیدی می‌گیرم و با بوسه مادرم که پارسال بود و امسال نیست، عیدی را شناختم.

وی می‌افزاید: خودم سعی می کنم به فراخور مهمانم برایش عیدی تعیین کنم. به یکی کتاب عیدی می دهم و به دیگری پول.