1

چرا غربال‌گری سینماگران برای اعطای یک کمک حداقلی، عین توهین است؟+واکنش جانانه یک صنف کلیدی سینما به این توهین

سینماروزان: اعتراضات به انفعال مدیران سینمایی در حمایت از سینماگران گرفتار در مشکلات اقتصادی بالا گرفته و نه تنها اقدامی ضربتی برای حل مشکلات صورت نگرفته که روسای سینما، سامانه‌ای برای غربال‌گری سینماگران راه انداخته‌اند!

با هزینه‌ای که صرف راه‌اندازی همین سامانه شده کاری نداریم ولی اینکه چرا پس از بیش از دو ماه از شیوع کرونا و تعطیلی سینماها و پروژه‌های سینمایی، مدیران سینما به‌جای توزیع سریع و آسان حداقل‌ها میان سینماگران باز به‌دنبال غربال‌گری و دسته‌بندی هستند واقعا تحقیرآمیز است.

از همه توهین‌آمیزتر اینکه در این غربال‌گری از افراد می‌خواهند اطلاعات شخصی خود را در اختیار سامانه‌ای قرار دهند که اصلا درصد امنیتش مشخص نیست.

مگر سینمای ایران صاحب صنفی به نام خانه سینما نیست که اطلاعات تمام اعضایش در زیرمجموعه‌های خانه ثبت شده؟؟ و مگر صلاحیت اعضای خانه سینما یک بار به هنگام درخواست عضویت تایید نشده و اطلاعات لازم از آنها گرفته نشده؟؟

پس این چه بازی تازه‌ایست که به‌نام غربال‌گری راه افتاده؟؟ مگر برای دادن تسهیلات اولیه به اعضای قانونی یک صنف باید میان آنها غربال‌گری کرد؟ مگر همین حالا خانه کارگر که حتی در دوران کرونایی اخیر نیز مشغول توزیع سبدکالای آنلاین میان اعضایش است برای اهدای این سبدکالا غربال‌گری راه انداخته؟؟؟

مگر بناست به سینماگران، وام چندصدمیلیونی یا حواله واردات خودرو یا مسکن ارزان‌قیمت دهند که اول غربال‌گری می‌کنند و بعد احتمالا میان غربال‌شدگان، خودی و غیرخودی راه انداخته و خودی‌ها را مشمول حمایت می‌کنند؟؟ برای اعطای یک بن شهروند یا یک سبدکالا که این همه توهین لازم نیست.

اگر هدف از این غربال‌گری، اتلاف وقت برای عبور از فشارهای بدنه سینماست- که آقایان ید طولایی در آن دارند-حرفی نیست ولی اگر آقایان بالانشین واقعا به فکر کمک به صنف هستند هرچه هست را به مساوات و بی هرگونه توهین میان همه اعضای صنف توزیع کنند. در آن صورت قطعا آنها که دارند سهم خود را به ندارها خواهند بخشید و حرمت‌ها حفظ خواهد شد.

واکنش کانون برنامه ریزان و دستیاران کارگردان به این غربال‌گری توهین‌آمیز را بخوانید:

همکاران گرامی

در ارتباط با بانک اطلاعات اعضای خانهٔ سینما «ویژهٔ ساماندهی کمک‌های معیشتی و رفاهی»

– نظر به این که ثبت نام در این سامانه اختیاری‌ست، لازم می‌دانیم توضیحاتی را در ارتباط با معایب و مزایای این سامانه به اطلاع اعضای محترم برسانیم.

الف: تعداد زیادی از سوالاتی که در این سامانه مطرح شده، جنبهٔ شخصی و خصوصی دارد و احتمال دارد تعدادی از اعضای محترم (چه در انجمن ما و چه در صنوف دیگر) راضی به فاش شدن این اطلاعات نباشند.

ب: اینکه اطلاعات مذکور در اختیار چه افرادی یا چه نهادهایی قرار داده خواهد شد، همچنان مبهم است و سوال برانگیز و از سوی هیات مدیرهٔ خانهٔ سینما (بانی این سامانه) پاسخی به این سوال داده نشده است.

پ: در صورت ثبت نام (یا عدم ثبت نام) و پاسخ به سوالات مطرح شده در این سامانه توسط هر یک از اعضای انجمن، هیات مدیرهٔ انجمن برنامه‌ریزان و دستیاران کارگردان هیچگونه مسئولیتی را نخواهد پذیرفت.

ت: بنا به اظهارات هیات مدیرهٔ خانهٔ سینما، علاوه بر اینکه عدم ثبت نام در این سامانه به منزلهٔ عدم برخورداری از امتیازات تخصیص داده شده احتمالی!!! از طرف خانهٔ سینما (پرداخت وام، هدایای مالی، بسته‌های حمایتی و…) به افراد خواهد بود، ثبت نام در این سامانه نیز به هیچ وجه به منزلهٔ اعطای قطعی امتیاز به همهٔ ثبت نام کنندگان نیست و امتیاز دادن به ثبت نام شدگان گزینشی بوده (به تعداد محدود) و تشخیص نیاز یا عدم نیاز اعضای صنوف بر اساس اطلاعاتی که در سامانه ثبت شده با هیات مدیرهٔ خانه سینما خواهد بود.

ج: از آنجایی که این سامانه رعایت احترام به حریم شخصی و خصوصی اعضای صنوف خانهٔ سینما را نادیده گرفته است، لذا هیات مدیرهٔ انجمن با همفکری و همراهی هیات مدیرهٔ چند صنف دیگر در جلسات متعدد و نامه نگاری‌های متعدد تلاش نمودند تا تصمیم گیرندگان هیات مدیرهٔ خانهٔ سینما را از ادامهٔ این اقدام باز دارند، اما متاسفانه در آخرین تلاش و گفت‌و‌گو که در تاریخ شنبه ۱۳ اردیبهشت در خانهٔ سینما شمارهٔ یک توسط روسای این صنوف انجام پذیرفت، همهٔ تلاش‌ها بی‌ثمر ماند و هیات مدیرهٔ خانهٔ سینما به ادامه روند این سامانه اصرار می‌ورزد.

د: نکتهٔ آخر؛
اعضای محترم انجمن صاحب اختیار هستند با توسل به تدبیر و دانش خود و همفکری احتمالی با سایر اعضای این انجمن یا صنوف دیگر به ثبت نام یا عدم ثبت نام در این سامانه اقدام نمایند.

با آرزوی فرا رسیدن روزی که نه تنها اعضای انجمن برنامه‌ریزان و دستیاران کارگردان، که حتی تک تک اعضای صنوف دیگر خانهٔ سینما برکت به سفره‌هایشان جاری شود و نیازمند هیچ پول سیاهی نباشند. همیشه در کنارتان هستیم.




ادعای محمدعلی نجفی درباره ارتباطات همسر مقتولش با یک کارگردان مطرح!

سینماروزان: از همان زمان انتشار خبر قتل میترا استاد همسر دوم محمدعلی نجفی توسط نجفی درباره سوابق بازیگری میترا، اخباری منتشر شد ولی واقعیت آنجا بود که میترا استاد فقط در یک تله‌فیلم استانی، بازیگری کرده بود و بقیه حضورش در سینما به‌عنوان هنرور بود!!

پیشتر درباره ارتباطات میترا استاد با یک کارگردان ادعاهایی طرح شده بود و حالا محمدعلی نجفی در دور سوم رسیدگی به پرونده‌اش از ارتباطات میترا استاد با یک کارگردان مطرح سخن گفته است.

محمدعلی نجفي گفت: ميترا بارها من را با خيانت تهديد کرده ‌بود. از روابطي صحبت کرده‌ بود اما من هرگز نديدم او به من خيانت کند؛ حتي اگر او مهدورالدم بود کشتن او کار من نبود که اجرا کنم. من اشتباهم را قبول دارم.

نجفي با اشاره به ارتباطات همسر مقتولش مدعی شد: دو کارگردان را آوردند که يکي خيلي مطرح و مشهور است ولی من فقط در جلسه بازجويي يکي از آنها بودم. يک ديپلمات ديگر هم بود که بازپرس به من گفت اطمينان دارد با او ارتباط داشته ‌است. افراد ديگر که صحبت کردند، در حضور من يا به خواسته من نبود.




اولین کمدی اکران آنلاین مشخص شد؛ یک فیلم توقیفی با چهره‌های تیپیکال طنز+عکس

سینماروزان: به‌دنبال ادامه تعطیلی کرونایی سینماها بر دامنه آثاری که ترجیح می‌دهند مستقیما اکران آنلاین شوند افزوده می‌گردد و در این بین برخی از آثار توقیفی نیز شانس خود را برای اکران آنلاین می‌آزمایند.

“منشی مخصوص من” اولین فیلم توقیفی است که به‌دنبال اکران آنلاین است و اگر شرایط اکران آنلاین برایش فراهم شود نخستین فیلم کمدی هم خواهد بود که مستقیما راهی اکران آنلاین خواهد شد‌.

صالح دلدم تهیه‌کننده و کارگردان این کمدی است و در این فیلم کمدی که در شش سال گذشته در توقیف به سر برده بازیگرانی همچون حسام نواب‌صفوی، سیروس گرجستانی، ساناز سماواتی، مجید شهریاری، سپیده ذاکری، شهرام تیموریان، سیاوش قاسمی، ساناز نامدوست، اردشیر کاظمی، امیرحسین داودی و با معرفی هاوار قاسمی و علیرضا کوکبی ایفای نقش کرده‌اند.

 

منشی مخصوص من

منشی مخصوص من

منشی مخصوص من




حبیب اسماعیلی مدیر رسانه‌فیلمسازان مطرح کرد⇐تجربه نشان داده وعده‌هایی که در زمان‌ بحران داده می‌شود عملی نمی‌گردد!/ دولتی‌ها بعد از مدتی وعده‌های خود را فراموش می‌کنند !/حتی درباره وعده‌هایی مثل بیمه و وام هم هیچ بخششی وجود ندارد و فقط پرداختی‌ها کمی به تأخیر افتاده!/باید فکری اساسی کرد برای سینماگرانی که به دلیل کرونا گرفتار مشکلات اقتصادی شده‌اند/چرا دولت بودجه‌ جشنواره‌ها و برنامه‌های تعطیل‌شده به‌خاطر کرونا را صرف افراد زیان دیده نمی‌کند!؟

سینماروزان: در میان گرفتاران کرونایی اجتماع ایران یکی از محروم‌ترین‌ها سینماگران هستند که بعد از سالها شعاردهی مدیران پیرامون ارتقای شغلی آنان حتی یک بیمه‌ بیکاری هم ندارند که حامی‌شان باشد و متاسفانه مدیران سینمایی هم جز وعده آینده را دادن، کاری برایشان نکرده‌اند.

حبیب اسماعیلی تهیه‌کننده باسابقه سینما و مدیر موسسه پخش «رسانه فیلمسازان»  درباره وضعیت سینماها در ایام پساکرونا به مهر گفت: شیوع بیماری کرونا فقط باعث ضربه به سینما نشد، بلکه تمام مشاغل را دربرگرفت. گاهی اتفاقی رخ می‌دهد که باعث تعطیلی یک صنف به خصوصی می‌شود، ولی این مهمان ناخواسته تمام مشاغل را درگیر کرده است. ما در وهله اول آرزو می‌کنیم که این بیماری ریشه کن شود چون صدمات مالی و جانی آن در تمام کشورهای جهان زیاد و جبران‌ناپذیر است. اگر نگاهی به هر صنفی بیندازیم، متوجه می‌شویم که به سهم خود آسیب دیده است، به جز مشاغلی که با خورد و خوراک مردم سر و کار دارند و این در چنین شرایطی طبیعی است.

وی با اشاره به اینکه در این میان کادر درمان جان‌فشانی می‌کنند و کار آن‌ها جای تشکر دارد، اظهار کرد: این بیماری باعث دور شدن افراد از یکدیگر شده و استرس را به همه هدیه داده است که عوارض خیلی بدی دارد. درست شرایطی مانند زمان بمباران دهه ۶۰ را تجربه می‌کنیم که این موضوع در آن زمان روی کودکان تأثیر گذاشت بنابراین این حجم از نگرانی روی بچه‌های امروز هم تأثیر می‌گذارد و تبعاتش را در آینده می‌بینیم در نتیجه امیدوارم زودتر این بیماری ریشه کن شود.

اسماعیلی با اشاره به شرایط سینماها در مواجهه با بحران کرونا بیان کرد: کار سینما از دیگر کارها کمی مجزاست چون تاریخ مصرف به خصوصی دارد. برای مثال صاحبان آثار و سینماداران برای اکران نوروزی برنامه‌هایی داشتند که آن برنامه‌ریزی‌ها از بین رفت و آن‌ها دچار ضرر شدند، فصلی که اتفاقاً برای همه آورده مالی داشت. فیلم‌ها تقریباً از بین رفتند در حالی که می‌توانستند بازگشت سرمایه خوبی را برای سینماهای ایران داشته باشند. فیلم سینمایی مثل یک کالا نیست که بگوییم می‌توانیم آن را در انبار بگذاریم و وقتی شرایط بهبود پیدا کرد آن را از انبار دربیاوریم و ارائه بدهیم. کار هنر از مقولات دیگر جداست و باید به این موضوعات فکر کنیم.

مدیر شرکت پخش رسانه فیلمسازان گفت: ما بیش از ۴ دهه است که در این مملکت زندگی می‌کنیم، تجربه ثابت کرده است وعده‌هایی که در زمان‌های بحران داده می‌شود عملی نمی‌شود و دولتی‌ها بعد از مدتی وعده‌های خود را فراموش می‌کنند یعنی آنقدر مشکلات روی دوش دولت باقی می‌ماند که بعد از مدتی فراموش می‌کنند که قول داده بودند کارهایی برای بهبود شرایط انجام دهند.

وی توضیح داد: همین حالا هم اگر به قول‌هایی که داده شده مانند اعطای وام، پرداخت بیمه و… نگاه کنیم متوجه می‌شویم ورای هیچ‌کدام هیچ بخششی وجود ندارد، بلکه این پرداختی‌ها فقط کمی به تأخیر افتاده. این در حالی است که دولت پیش از این هزینه‌هایی را برای برگزاری جشنواره‌ها و برنامه‌های مختلف در نظر گرفته بود که با شرایط پیش آمده عملاً برگزاری آن‌ها منتفی شد، بنابراین دولت می‌تواند همان بودجه‌ها را برای افراد زیان دیده صرف کند. چرا دولت همین بودجه‌ها را صرف افراد زیان‌دیده نمی‌کند؟

این تهیه‌کننده سینما افزود: افرادی هستند که به دلیل شرایط پیش آمده بیکار شده‌اند. بچه‌هایی که در شغل‌های تدارکات، امور فنی و… بودند یک حالت روزمزد داشتند، یعنی اگر یکی دوماه کار نمی‌کردند اندوخته چندانی نداشتند تا بتوانند زندگی را اداره کنند بنابراین باید فکر اساسی کرد که اگر این شرایط تداوم پیدا کند چه راه حلی می‌توان برای این طیف از افراد داشت.

اسماعیلی اظهار کرد: همانطور که گفتم این شرایط تبعاتی هم برای فیلم‌ها دارد ولی امیدوارم این اکران اینترنتی که با فیلم «خروج» آغاز شد راه حلی برای این موضوع باشد. این مسیر با یک فیلم دولتی و یک کارگردان مطرح آغاز شد و به نظرم به لحاظ تبلیغاتی دستشان باز است. امیدوارم این اکران جواب بدهد تا یک سری از فیلم‌ها در همین بستر به نمایش دربیایند و برگشت مالی داشته باشند ولی اگر همین اکران هم نتیجه مطلوب نداشته باشد و موفق نشود ترافیک اکران شدیدی بعد از بازگشایی سینماها خواهیم داشتید.

وی ادامه داد: چنان چه می‌دانید در سال‌هایی که شرایط عادی بود به خودی خود سالانه سی چهل فیلم فرصت اکران را به دست نمی‌آوردند، برخی فیلم‌ها هم دچار فیلمسوزی می‌شدند. بنابراین اگر شرایط عادی باشد این تجمع فیلم‌ها مشکل ساز می‌شود از طرف دیگر مساله فیلمسازان جدید، ارائه پروانه ساخت به آن‌ها و در ادامه اکران آثارشان دردسرساز می‌شود. تلنگری که ویروس کرونا زد این بود که مسئولان به شکل اساسی‌تر به موضوعات نگاه کنند.

این پخش‌کننده سینما بیان کرد: ما می‌دانیم کارهایی که ارشاد و خانه سینما در این دوران می‌کنند و پیگر امور هستند از سر خیرخواهی است اما نباید برخی اقشار کم درآمد این صنعت فراموش شوند. از سوی دیگر ما مساله سینما و سینماداران را هم داریم. این سینماها پرسنل زیادی دارند که اگر بخواهند آن‌ها را تعدیل کنند، نرخ بیکاری زیاد می‌شود از سوی دیگر تأمین درآمد آن‌ها کار دشواری است. به ویژه اینکه این ضررها در فصلی حاصل شد که سینماداران و صاحبان فیلم‌ها روی فروش ویژه فیلم‌ها حساب باز کرده بودند.

وی در پایان مطرح کرد: امیدوارم اواخر اردیبهشت و خردادماه سینماها بازگشایی شوند ولی به هر حال باید بپذیریم سینما جای تجمع است و بلافاصله این بیماری واگیردار به دیگران منتقل می‌شود ولی یک طرف دیگر این ماجرا مردم هستند که سعی می‌کنند از تجمعات دوری کنند یعنی تا مردم دوباره بخواهند اعتماد کنند به سینماها بازگردند، طول می‌کشد یعنی زمانی نیاز است تا دوباره به حالت عادی برگردیم.




رییس انجمن دوبلورها با تایید اعتراضات به مدیران خانه سینما در نشست با روسای صنوف⇐همچنان معلوم نیست بناست چه امکاناتی به اعضا دهند!

سینماروزان: درباره نشست اخیر مدیران خانه سینما با بخشی از صنوف معترض به کم‌کاری‌ روسا درباره ایجاد تسهیلات رفاهی برای سینماگران در دوران کرونایی، هیچ داده رسمی توسط خانه سینما منتشر نشده.

با این حال برخی رسانه‌ها از درگیری لفظی تند روسای صنوف با رییس هیات مدیره و عتاب قرار دادن او به‌خاطر حذف بیش از دوهزارسینماگر از فهرست عیدی ارشاد و همچنین عقد قرارداد پژوهشی هنگفت با فارابی در روزگار بیکاری بسیاری از سینماگران مطرح خبر داده‌اند.

حمیدرضا آشتیانی‌پور رییس انجمن دوبلورها با تایید اعتراضات به مدیران خانه در این نشست به مهر گفت: جلسه‌ای که برگزار شد، در چارچوب مسائل و نیازهای صنوف خانه سینما بود و حاضران نظرات خود را ارائه کرده و اختلاف‌نظرهایی وجود داشت که مطرح و درباره آن بحث شد.

رئیس انجمن گویندگان درباره خواسته صنوف از روسای خانه اعلام کرد: تمرکز جدی و مهم این جلسه روی این مساله بود که هیأت مدیره و مدیرعامل خانه سینما تلاش کنند هرچه زودتر امکاناتی را برای تمام صنوف سینمایی فراهم کنند.

آشتیانی‌پور با اشاره به نامشخص بودن امکاناتی که بناست به اهالی سینما دهند، گفت: کم و کیف امکاناتی که بناست اعطا کنند، مطرح نشد و ما هنوز ذهنیت واضحی درباره این امکانات نداریم و شاید بنابه دلایلی وارد جزئیات این مساله نشده اند.

رییس صنف دوبلورها تاکید کرد: ما به عنوان صنوف سینمایی به روسا گوشزد کردیم که ساز و کاری فراهم شود تا جنبه‌های انسانی و عدالت تا حدی که مقدور است رعایت شود و تا جایی که ممکن است فضایی به‌وجود نیاید تا این حمایت‌ها و کمک‌ها آلوده به حاشیه‌ شود.

 




حرف حساب داریوش کاردان⇐در روزگار کرونایی همه اقشار نیاز به حمایت دارند و البته هنرمندان!/محتاج یک پشتیبانی مالی از سوی حاکمیت هستیم و باید حداقل چند ماهی همه مردم را حمایت کنند!/ این‌که یک میلیون تومان به افراد بی‌بضاعت و بی‌شغل کمک کنند و بعد آن را پس ‌گیرند در حدواندازه و شأن کشور و مردم ما نیست!!

سینماروزان: اگر در ابتدای شیوع کرونا در کشور و آغاز تعطیلی بسیاری از کسب و کارها، چندان صحبت از لزوم حمایت دولت از بیکاران کرونایی نبود ولی امتداد تعطیلی کرونایی بسیاری از صنوف و بیکاری بخشی قابل توجه از جامعه، لزوم حمایت‌های دولتی را بیشتر و بیشتر کرد.
اوضاع در جامعه هنری حادتر هم هست چون دولتمردان ما هنوز نتوانسته‌اند بعد از سالها حتی یک بیمه بیکاری برای هنرمندان تعریف کنند!!

داریوش کاردان بازیگر و کارگردان با تاکید بر لزوم حمایت دولت از طبقات آسیب پذیر دربرابر کرونا به فرهیختگان گفت: محتاج یک پشتیبانی مالی از سوی حاکمیت هستیم که حداقل چند ماهی همه مردم را حمایت کند. این‌که یک میلیون تومان به افراد بی‌بضاعت و بی‌شغل کمک می‌کنم و بعد آن را پس می‌گیرند در حدواندازه و شأن کشور و مردم ما نیست. ما کشور فقیری نیستیم.

کاردان ادامه داد: درست است در شرایط تحریم هستیم ولی در کشور امکانات زیاد داریم و شاید راه‌های بهتر و آسان‌تری پیدا شود از اینکه یک میلیون به یکی وام بدهیم و چند ماه دیگر پس بدهد. این حمایت از قشر آسیب‌پذیر کشور نیست.

این بازیگر-کارگردان با اشاره به اوضاع تراژیک بسیاری از هنرمندان گفت: در عالم هنر افرادی هستند که با آوازه‌ای که دارند اما ممکن است محتاج کار ماهانه باشند یا پول اجاره خانه نداشته باشند. من نام نمی‌برم جایگاه افراد بسیار بالاتر از این حرف‌هاست که نام آنها برده شود و بگوییم اینها بی‌چیز هستند و دست تنگی دارند ولی می‌دانم که برخی این‌گونه هستند ولی از آن طرف ممکن است یک یا دو درصد یا چند نفر باشند که از راه هنر بی‌نیاز شده باشند.

کارگردان “نوروز۷۲” و “شبکه سه و نیم” تاکید کرد: اکثریت هنرمندان زندگی ساده و معمولی و بعضا رو به پایین دارند ولی نمی‌توانند بیان کنند. شاید اقشار دیگر در خیابان فریاد بزنند که شغل من کو ولی یک هنرمند که در سطحی در جامعه مطرح است با سیلی صورت خود را سرخ نگه می‌دارد. خواستم بیان کنم همه اقشار نیاز به حمایت دارند و البته هنرمندانی که حتی بیمه بیکاری هم ندارند!




مسعود اطیابی در اظهاراتی صریح بیان داشت ⇐سریالی ساختیم که حتی یک فریم نیاز به ممیزی نداشت ولی شاید چون همکاران ممیز باید گزارش‌کار ارائه دهند، سکانس‌هایی که نیازمند ممیزی نبوده‌اند را تعدیل کردند!/مشخص نیست چرا اجازه ندادند قطعه “ماکان بند” از سریال پخش شود؟/تلویزیون باید نگاهش ملی‌تر از اینها باشد و به‌راحتی مخاطبان را مایوس نکند

سینماروزان: سلیقه‌ای شدن ممیزی در تلویزیون به بالاترین حد رسیده به گونه‌ای که در سریالی اجازه ادای دین به گوگوش و “در امتداد شب” و “ممل آمریکایی” می‌دهند ولی در سریالی دیگر حتی اجازه نمی‌دهند با پرویز صیاد و صمدآقا شوخی شود.

سریال “کامیون” ازجمله سریالهای نوروزی تلویزیون بود که نه فقط از همان ابتدای پخش و با ممیزی کامل قطعه ماکان‌بند گرفتار ممیزی شد بلکه حین پخش و با ممیزی واقعیات پشت‌پرده موسسات متخلف مالی و سرآخر با ممیزی کامل سه قسمت آخر که به زندگی سه بانوی فوتبالیست میپرداخت، بدجوری تیغ سانسور به تنش نشست.

مسعود اطیابی کارگردان “کامیون” درباره بازخورد مخاطبان به سریالش به سینماروزان گفت: بازخورد مخاطبان نسبتا خوب بوده و امیدوارم بهتر هم شود. البته دوست دارم مخاطبان در ارائه نظراتشان گرفتار تعارف نشوند و همه نظرات‌شان درباره همه سریال‌ها را بی‌تعارف بیان کنند و اصلا چقدر خوب است که سازمان تمام نظرات درباره تمام سریال‌ها را بی‌سانسور منتشر کند.

مسعود اطیابی با اشاره به همکاری با پیشکسوتان بازیگری در “کامیون” گفت: کارم با مهدی هاشمی کار چهارم است چون پیشتر در سینما سابقه همکاری داشته‌ایم و ایشان بازیگری به‌شدت منضبط و باهوش است که حضورش نه فقط جلوی دوربین که پشت دوربین هم برای بسیاری از همکاران، کلاس درس است. با وجود آشنایی قبلی، با جهانبخش سلطانی پیشتر سابقه همکاری نداشتم ولی همکاری‌مان خیلی خوب شکل گرفت و زودتر از حد تصور به درک مشترک از متن رسیدیم.

کارگردان “کامیون” در چرایی رد قطعه‌ای که ماکان‌بند خوانده بود برای پخش در تیتراژ این مجموعه به سینماروزان بیان داشت: اینکه چرا به قطعه ماکان‌بند اجازه پخش ندادند بر ما نامعلوم است. ماکان‌بند یک قطعه خیلی خوب برای کار ساخته بود و اگر این قطعه در تیتراژ بود قطعا به جذابیت‌های سریال کمک می‌کرد ولی به‌هرحال چون اهل تعامل هستیم خیلی سریع یک قطعه دیگر را جایگزین کردیم.

اطیابی با نقد ممیزی‌هایی که باعث کنار گذاشتن قطعه ماکان‌بند شد، ادامه داد: تلویزیون باید رویکردش ملی‌تر از این حرفها باشد و به این راحتی‌ها، قطعه‌ای محصول جوانان مملکت را کنار نگذارد و کاری نکند که مخاطب هم مایوس شود. باید به جوانان روحیه داد که مجاز کار کنند و ازشان حمایت کرد که باانگیزه بیشتر برای رسانه ملی محصول تولید کنند.

اطیابی گفت: از کمبودها ناراحت نیستم ولی به ممیزی‌ و تفاوت ممیزی نقد دارم چون بعضا ممیزی‌ها غیراصولی است و به‌نظرم باید یک کار مطالعاتی جدی بر روی ممیزی‌ها وجود داشته باشد و ممیزی‌های صورت گرفته درباره تمامی سریالها بعدا در یک کارگروه مطالعاتی بررسی شود تا به یک سازوکار صحیح در این مقوله برسیم.

مسعود اطیابی در گفتگو با سینماروزان تاکید کرد: شیوه نظارت بر پخش باید طوری باشد که این حس دست ندهد، سانسور جزء لاینفک پخش است. سریالی ساختیم با کمترین نیاز به ممیزی و سریال‌مان حتی یک فریم نیاز به ممیزی ندارد ولی شاید چون همکاران ممیز باید گزارش‌کار ارائه دهند، سکانس‌هایی که نیازمند ممیزی نبودند را تعدیل کردند!!

اطیابی با اشاره به یکی از شمول ممیزی “کامیون” اظهار داشت: چطور است تیم‌های ورزشی سر یک کاپ مسابقه می‌دهند و هیچ ایرادی ندارد ولی اگر دو جوان را در سریال نشان دهیم که سر یک کیک و نوشابه فوتبال بازی کنند حرام است!؟ یا از آن سو ورزشکاران زن با رعایت پوشش در مسابقات شرکت می‌کنند ولی نمایش برشی از زندگی خانوادگی ورزشکاران زن با سانسور مواجه می‌شود؟

مسعود اطیابی پیرامون مساله کلاهبرداری‌های هرمی که در سریال بدان ورود کرده اظهار داشت: درباره نقد کلاهبرداری‌های هرمی بیشتر از ماجرای شرکت‌های هرمی، به دنبال نقد برخی موسسات مالی-اعتباری کلاهبردار بودیم که زندگی بسیاری از مردم را نابود کردند. بلایی که موسسات مالی غیرمجاز بر سر مردم آورده‌اند خیلی بیشتر از آن چیزی است که در سریال می‌بینیم! یک فیلم آماده اکران به نام “انفرادی” هم دارم که به تفصیل به این کلاهبرداری‌های مالی پرداخته است.

کارگردان “کامیون” درباره آمارهایی که درباره جلب مخاطب سریالهای مختلف نوروزی ارائه شد بیان داشت: اعتقادم به همراهی و همکاری کلان با بقیه همکاران بود تا همه کنار هم به جلب مخاطب کمک کنیم. حتی در سینما هم نگاهم این است که همه فیلمها باید مخاطب داشته باشند تا کلیت سینما رشد کند. در تلویزیون هم باید همه سریالها مخاطب داشته باشند تا رشد رسانه ملی را شاهد باشیم.




تولید “رازهای نهفته” ادامه دارد/حضور در جشنواره‌های خارجی

سینماروزان: ادامه تولید مستند سینمایی ” رازهای نهفته ” در زمان پساکرونا خواهد بود.

مجموعه فیلمهای مستند داستانی ” راز های نهفته ” به کارگردانی محسن دانشور در مرحله تولید قرار دارد که به علت شیوع ویروس کرونا متوقف شده است و در زمان پساکرونا ادامه پیدا خواهد کرد.

” رازهای نهفته ” شامل ۱۵ فیلم ۴۰ دقیقه ای است که آداب ، رسوم ، سنت ها و بناهای تاریخی شهرهای مختلف را نشان می دهد و تا کنون سه فیلم از آن که به شهرهای خواف، اراک و تربت حیدریه مربوط میشود ، آماده نمایش شده است.

برخی از فیلم های این مجموعه برای نمایش در جشنواره مونترال کانادا و هندوستان آماده می شود.

محسن دانشور قبل از این تهیه کنندگی فیلم ها و سریال هایی چون ” جاودانگی ” ، ” رسم مانده ” ، ” چشمه آهوان ” ، ” لبخند ماهی ها ” ، ” صبح روز هفتم” برعهده داشته که همه آنها از شبکه های مختلف سیما پخش شده است.

برخی عوامل سازنده مجموعه فیلم های مستند داستانی ” رازهای نهفته ” عبارتند از : نویسنده ، تهیه کننده و کارگردان : محسن دانشور ، تصویربرداران : محمود اسکندری ، سامان احمدی ، رضا شاد ، یاسر زمانی ، صدابردار : ایمان کیوانداریان ، مدیر تولید : محمد دانشور ، مجری طرح : محبوبه مجلل ، تدوین : امیر نائینی ، مشاور پروژه : علی بنکدار جهرمی ، مدیر تدارکات : علیرضا مجلل ، مشاور رسانه ای : اشکان منصوری ، دستیار کارگردان : پریوش ولدخانی.

 




انتقادات تند نویسنده “زمانه” و “آوای باران” از “پایتخت۶”

سینماروزان: کیفیت پایین فصل ششم “پایتخت” و گوگوش‌بازی نویسنده نوپای این سریال چنان آش شوری درست کرده که حتی نویسندگان تلویزیون را هم به انتقاد واداشته است.

سعید جلالی‌ نویسنده سریال‌های تلویزیونی همچون «زمانه»، «دلنوازان» و «آوای باران» از تازه‌ترین منتقدان “پایتخت۶” است که این سریال را به‌هم‌ریخته و فاقد قصه دانسته است.

سعید جلالی به ایسنا گفت: متاسفانه پایتخت۶ کیفیت پایتخت‌های قبلی را نداشت. چه به لحاظ طنز و چه به لحاظ مسیر قصه نتوانست مخاطب را راضی کند.
بهم ریختگی قصه، تغییر شخصیت‌ها و کارهایی که از آن‌ها سر می‌زند در جای جای سریال وجود داشت و ساختار مثل قبل استاندارد نبود.

این نویسنده ادامه داد: در پایتخت‌های قبلی خانواده هرطور شده از هم حمایت می‌کردند و بین آن‌ها احترام وجود داشت اما پایتخت ۶ نه تنها قصه سرراستی ندارد و آیتم‌گونه است بلکه شخصیت‌ها هم محبوبیت گذشته را ندارند. اگر به این شکل ادامه پیدا کند پایتخت۷ نخواهیم داشت!!




حاتمی‌کیا یا درویش؟ زندگی “پاپیون”ایرانی را چه کسی میسازد؟

 

سینماروزان: پخش تلویزیونی بی‌سانسور واقعه‌نگاری یک آزاده غواص از شکنجه‌هایی که در بازداشتگاه‌های عراق متحمل شده هم هیجان‌بخش بود و هم تراژیک.

این غواص مشهدی که روی آنتن شبکه دو و در برنامه پیش‌افطاری “مکث” دربرابر کوروش سلیمانی حرف می‌زد چنان با ذکر جزییات، اتفاقات دهشتناک بازداشتگاههای عراق را روایت می‌کرد که مو به تن سیخ می‌شد.

آنچه این آزاده درباره‌اش حرف می‌زد بسیاری را به یاد شکنجه‌هایی انداخت که “هنری شاریر” قهرمان فیلم “پاپیون” با آن روبرو بود؛ این آزاده چنان در سالهای اسارت سختی کشیده بود که بعد از آزادی کلا قید زندگی شهری را زده و راهی منطقه‌ای کوهستانی شده است.

روایت دردناک این غواص بهترین خوراک است برای ساخت یک درام زندگینامه‌ای با درونمایه زندگی غواصان گرفتار اسارت. شاید اگر رسول ملاقلی‌پور زنده بود با سابقه‌ای که در تولید “افق” داشت اقتباس از زندگی این آزاده را روی هوا می‌زد.

در میان فیلمسازان حال حاضر بیش از همه ابراهیم حاتمی‌کیا و احمدرضا درویش هستند که توانایی ساخت یک فیلم زندگینامه‌ای خوب درباره این آزاده را دارا هستند به‌خصوص درویش که تجربه تولید بیگ‌پروداکشن‌هایی همچون “دوئل” را در کارنامه دارد.

 

آزاده مشهدی در برابر استیو مک کوئین پایپون
آزاده مشهدی در برابر استیو مک کوئین پایپون




حمایت جامعه صنفی‌تهیه‌کنندگان از ورود بخش خصوصی به اکران آنلاین با “طلا”

سینماروزان: ورود بخش خصوصی سینمای ایران به اکران آنلاین با فیلم “طلا” با حمایت جامعه صنفی تهیه‌کنندگان مواجه شد

متن اطلاعیه جامعه صنفی تهیه‌کنندگان در حمایت از اکران آنلاین “طلا” را بخوانید:

‍ ‍«طلا » دومین فیلم اکران آنلاین و
اولین فیلم بخش خصوصی در این کارزار به شمار می آید. اکران آنلاین در جهت پیشرفت سینما و نزدیک شدن به مخاطب جهانی و استفاده از ظرفیت های موجود مانند شرکت های بزرگی چون نتفیلیکس است.
با وجود کاستی ها و زیرساخت نمایش آنلاین، اقدام اکران آنلاین بسیار پسندیده است و سازندگان فیلم (محمد شایسته ، رامبد جوان) به یاری مخاطب در این روزگار تلخ آمدند و جای خالی سینما را با اکران آنلاین فیلم پر کردند. اما این نکته حائز اهمیت است، سینما با تمام توانش این ریسک را پذیرفته و با کمی ها و کاستی های آنلاین حاضر به نمایش فیلم ها شده امید است صاحبان پلتفروم ها که فعال هستند به این همیت و گذشت و ایثار صاحبان آثار احترام گذاشته و باری بر دوش صاحبان آثار نگذارند، یا خدای ناکرده از پرداخت ها به صورت تمام و کمال سر باز نزنند. صاحبان پلتفروم ها در نظر داشته باشند زیر ۸۵ درصد بازپرداخت به صلاح تهیه کنندگان نیست و شورایعالی تهیه کنندگان این مهم را رصد می کنند.

این تصمیم بزرگ و جسارت  در بخش خصوصی قابل تقدیر را  فتح بابی می دانیم برای شکست انحصار مدیریت پخش و نمایش سنتی سینمای ایران.
اطمینان داشته باشیم خلاقیت، هوشمندی، جسارت، اصالت و جامعه‌پذیری در تصمیم‌های بزرگ، ممکن است توامان با سختی ها باشد اما می توان این فضا را برای دیدن آثار در خور شان مخاطب فراهم آورد.

امیدوار باشیم این اقدام بزرگ، فتح باب و قدمی باشد در جهت رونق سینمای کشور و ترس و هراس همکاران و مدیران سینمایی را با اکران منسجم و پی در پی در حوزه آنلاین به امید بدل سازد.




با وجود اجبار به کارگری کردن بیش از ۲۰ صنف سینما در دولت اعتدال⇐هیچ‌کدام از روسای سینما، روز کارگر را تبریک نگفت!

سینماروزان: با وجود آن که در دولت اعتدال بیش از ۲۰ صنف سینما به‌اجبار و علیرغم مخالفت‌ها به‌عنوان صنف کارگری ثبت شدند ولی در یازدهم اردیبهشت که روز کارگر بود حتی یک نفر از روسا، روز کارگر را به سینماگران کارگری‌شده تبریک نگفت.

نه منوچهر شاهسواری مدیرعامل و نه همایون اسعدیان رییس هیات مدیره خانه سینما که اتفاقا از موافقان کارگری شدن صنوف بودند و نه هیچ کدام از اعضای هیات مدیره خانه، روز کارگر را به صنوف کارگری تبریک نگفتند!

اینکه چرا به‌زور و با ترس از انحلال نزدیک‌ به ۲۱صنف را کارگری و دو صنف را کارفرمایی می‌کنند ولی در خانه سینما نه از بیمه بیکاری کارگری خبری هست، نه از توزیع تسهیلاتی که خانه کارگر نثار کارگران می‌کند خبری هست و نه اهدای هدیه یا حتی یک تبریک خشک و خالی در روز کارگر ، مشخص نیست.

انگاری همان‌ها که صف اول سوق دادن صنوف به کارگری بودن هم جرات ندارند به‌عنوان صنف کارگری حتی روز کارگر را به سینماگران تبریک گویند.

این هم عاقبت تصمیمی نسنجیده که در دولت اول اعتدال و درسایه خودکامگی روسای صنف سینما شکل گرفت؛ حتی منادیان لزوم کارگری شدن صنوف سینما، شرم‌شان می‌آید که خود را کارگری بدانند؟
ای کاش این شرمساری عاملی شود بر تجدیدنظر در تصمیم غلط اجبار به کارگری کردن صنوف.




واکنش فرزاد موتمن به تلاشهای دو نهاد حاکمیتی برای احیای “درایوین-سینما”⇐خودروهای مناسب برای درایوین، اتومبیل‌های لش نیم قرن قبل آمریکا بودند و نه پراید و پژوهای تنگ تولید داخل!!/حتی شاسی بلندهای عمدتا چینی هم به درد درایوین نمی‌خورند!/اساسا درايوين‌ها، راه صحيح فيلم‌ديدن نبودند و برای همین از دهه ٨٠ به بعد عملا تعطيل شدند!!/آقایان حواسشان نیست که از دهه هفتاد به بعد درایوین به محل وقت‌گذراني جواناني تبديل شد كه در اتومبيل‌‌هایشان سرشان بيشتر به «كار»(!!) خودشان گرم بود!!

سینماروزان: تعطیلی کرونایی سینماها و عدم استقبال از اکران آنلاین موجب شده صاحبان فیلم “خروج” از محصولات اوج منسوب به سپاه که به اکران آنلاین تن داده بودند با همکاری نورتابان منسوب به بنیاد مستضعفان تبلیغاتی وسیع کنند برای اکران “خروج” در درایوین-سینمایی که نه در محلی ویژه و اختصاصی که در پارکینگ برج میلاد(!) راه انداخته‌اند.

این تبلیغات با واکنش فرزاد موتمن کارگردان سینما مواجه شده که با مرور تاریخچه درایوین، عملا آن را برای روزگار فعلی ناکارآمد دانسته.

متن یادداشت فرزاد موتمن را بخوانید:

چنان در تبليغات‌شان آورده‌اند «براي اولين‌بار»، ‌«سينما- ماشين» كه يك لحظه فكر مي‌كني حضرات اختراعي كرده‌اند اما خط اول تبليغ را كه مي‌خواني متوجه مي‌شوي منظورشان همان «درايو اين سينما» {Drive-in Cinema} است. ديده‌اند يا خوانده‌اند كه در روزهاي اخير با تعطيلي سينماها و رستوران‌ها در بسياري از كشورها به‌دليل گسترش بيماري كوويد١٩، بعضي از رستوران‌هاي بزرگ پاركينگ‌هاي خود را به «درايو اين سينما» تبديل كرده‌اند، گفته‌اند كه خوب ما هم بكنيم، اما تجربه تاريخي نشان مي‌دهد كه درايوين‌ها، راه صحيح فيلم‌ديدن نبودند و از دهه ٨٠ به بعد عملا تعطيل شدند و زمين‌هايشان براي ساخت مجتمع‌هاي تجاري مورد استفاده قرار گرفتند.

ايده ساخت درايوين از اوایل دهه 30 در آمريكا، براي استفاده آن دسته از تماشاگراني شكل گرفت كه نمي‌توانستند خودشان را منضبط كنند كه بر صندلي تنگ سالن سينما و نزديك به شخص ديگري بنشينند. (درواقع هم‌زمان با تعطيلي درايوين‌ها، از نيمه دوم دهـه 70، ساخت سينه‌پلكس‌ها، صندلي‌های پهن و دسته‌هاي عريض با جاي ليوان، آغاز شد، چيزي كه در ساخت مجتمع‌هاي سينمايي ما ناديده گرفته شده)، اساس ايده ساخت درايوين‌ها، برپايه راحت‌طلبي مخاطب شكل گرفت كه از اساس با تماشاي جدي فيلم، متغاير بود اما بزرگي و لش‌بودن اتومبيل‌هاي آمريكایي، اين ايده را عملي مي‌كرد. پس از جنگ جهاني دوم و در دوره «بيبي بوم»، درايوين‌ها بسيار گسترده شدند. پس از جنگ با تقسيم جديد بازارهاي جهاني بين كشورهـاي فاتح (متفقين)، آمريكا بسيار ثروتمند شد، خانواده‌ها پرجمعيت شدند. فقط در سال١٩٤٩، سه ميليون نفر به جمعيت آمريكا اضافه شد. حضور خانواده‌ها با شش، هـفت بچه پرسروصدا، تبديل به معضل شد و خانواده‌ها ترجيح دادند كه به «درايواين» بروند زيرا ديگر در اتومبيل‌هايشان كسي به آنها گوشزد نمي‌كرد كه بچه‌هاي‌شان را ساكت كنند، همين باعث افت كيفيت مشاهـده فيلم‌ها شد، چون عملا دقت و تمركزي در كار نبود، ديدن فيلم در درايوين فقط نوعي وقت‌گذراني محسوب مي‌شد. دوران «بيبي بوم» تا نيمه دهه 60 ادامه پيدا كرد. اتومبيل‌ها پهن‌تر و پهن‌تر شدند، اما اساسا فيلم‌هايي كه به «فيلم‌هاي تابستاني» معروف بودند در اين سينما‌ها به نمايش درمي‌آمدند؛ كمدي‌موزيكال‌هاي نه‌چندان جدي و «فيلم‌هاي ساحلي». از ابتداي دهه 70 به‌دنبال بحران انرژي و گراني بنزين، اتومبيل‌ها كوچك شدند تا كم‌مصرف باشند.

تماشاي فيلم در اتومبيل‌هاي تنگ دهه 70 در درايوين‌ها، طاقت‌فرسا بود. كم‌كم از اقبال عمومي از درايوين‌ها كاسته شد. آقایان حواسشان نیست به تدريج اين سينماها به محل وقت‌گذراني جواناني تبديل شد كه در اتومبيل‌هايشان سرشان بيشتر به «كار» خودشان گرم بود، آن بيرون هم يك فيلمي در حال اكران بود كه تماشايش دقت چنداني طلب نمي‌كرد. از نيمه دوم دهـه 70، اين سينما‌ها «دو فيلم با يك بليت» فيلم‌هاي رده ب، آثاري از «سينماي سياه‌پوستان» و «كمدي-‌جنسي»‌ها را نمايش دادند و از ابتداي دهـه 80 رو به تعطيلي گذاشتند.

در ايران در سال ١٣٤٩ درايوين سينماي ونك واقع در خيابان ونك با فيلم «روس‌ها دارن ميان» (نورمن جويسون)، افتتاح شد اما واقعا مورد استقبال قرار نگرفت و تعطيل شد و تجربه‌اش در سال‌هاي اخير تكرار نشد. در دوران تعطيلي فعلي حاكم بر سينماهاي دنيا، از درايوين مي‌توان به عنوان راهكاري موقتي استفاده كرد اما از آنجا كه ما اصلا درايوين سينما نداريم و فعلا در پاركينگ مي‌خواهند اكران‌هايي را برگزار کنند، به چند نكته بايد دقت داشت.

قبل از هر چيز مسئله كيفيت پخش تصوير و صداست؛ به خصوص صدا. با توجه با اينكه صداي اغلب فيلم‌هاي كنوني با سيستم «١/٥» كار شده‌اند، بايد برايش راه‌حلي در نظر داشت. چنانچه مثل قديم يك بلندگو به هر اتومبيل داده شود نتيجه‌اش شنيده‌نشدن بسياري از صداها خواهد بود و چنانچه بنا باشد كه از سيستم صوتي اتومبيل‌ها استفاده شود، همه‌چيز منوط خواهـد شد به سيستمي كه هر اتومبيل در اختيار دارد. بسياري از ماشين‌ها صدا را مونو خواهند شنيد و اين چندان مطلوب به‌نظر نمي‌رسد. البته تهيه‌كنندگاني كه فيلم‌هايشان را در درايوين به نمايش درمي‌آورند مي‌توانند براي اين اكران‌ها يك ميکس صداي مونو را در نظر بگيرند. نكته ديگر اين است كه تماشاي فيلم در اتومبيل‌هاي پرايد، رنو و اين پژوهاي تنگ و بسته‌اي كه در كشور ما توليد مي‌شوند، واقعا تجربه‌اي نچسب و عذاب‌آور خواهد بود، هرچه بيشتر از اتومبيل‌هاي بزرگ‌تر استفاده شود، بهتر است.
مسئله بعدي اين است كه در درايوين، فيلم‌ها را با ماشين‌هاي شاسي‌بلند عمدتا چینی تماشا نمي‌کنند. اين اتومبيل‌ها مانع ديد سرنشينان اتومبيل‌هاي ديگر مي‌شوند. با توجه به تعداد زياد ماشين‌هاي شاسي‌بلند در شهرهاي كنوني، احتمالا بايد به جايگاه ويژه‌اي براي اين ماشين‌ها فكر كرد و بالاخره تماشاي فيلم در اتومبيل واقعا جاي تمركز و دقتي را كه حين مشاهـده فيلم در سينما (يا حتي در سينماي خانگي) داريم، نمي‌گيرد. بد نيست بيشتر به كمدي‌ها كه تعدادشان كم هم نيست براي اكران در درايوين فكر كرد. شنيده‌شدن صداي خنده و قهقهه از اتومبيل‌هاي ديگر فضا را گرم مي‌كند.




تعابیر رسانه اصلاح‌طلب بر فیلم ارگانی “خروج”⇐دچار سردرگمي! يك ماراتن خسته‌كننده! ناکارآمد! ملال‌آور! محافظه‌کار! فاقد آنتاگونیست مشخص و قربانی تردیدهای سازنده!

سینماروزان: کیفیت دور از انتظار و لحن بلاتکلیف فیلم ارگانی “خروج” از همان نخستین رونمایی در جشنواره فجر مشخص بود و بسیاری رونمایی فیلم در جشنواره با اذعان به کیفیت اثر را پوست موز مگسان گرد شیرینی، زیر پای ابراهیم حاتمی‌کیا دانستند‌.

تعطیلی کرونایی سینماها گریزگاهی شد برای آن که “خروج” تن به اکران رسمی ندهد و مستقیم در فضای مجازی عرضه شود که هیچ سازوکار استاندارد و قابل اعتمادی درباره برآورد مخاطبانش وجود ندارد!

روزنامه اصلاح طلب “اعتماد” اکران آنلاین “خروج” را زمینه‌ای کرده برای ارائه تحلیلی درباره این فیلم ارگانی.

متن تحلیل اعتماد را بخوانید:

دو سال پيش‌تر از آنكه «خروج» در سي و هشتمين جشنواره ملي فيلم فجر به نمايش درآيد، ابراهيم حاتمي‌كيا تكليف هواداران و منتقدانش را با فيلم معلوم كرده بود. اظهارات او در اختتاميه سي و ششمين جشنواره ملي فيلم فجر -چه از سر صداقت يا حريف‌طلبي- بيش از هر چيز همان دستاويزي بود كه او دراختيار هواداران و منتقدانش گذاشت تا پيش از ساخته شدن «خروج» له يا عليه آن موضع بگيرند. اما نسبت‌ فيلم با وقايع دي ماه 96 (پيش از وقايع سال پرآشوب 98)، شباهت‌هايي ميان دكتر آتشكار، مشاور رييس‌جمهور (محمدرضا شريفي‌نيا) با حسن روحاني و اساسا خود روايت و ارجاع آن به يك رويداد واقعي اين فرصت را دراختيار اهالي سياست گذاشت تا «خروج» را پيش از هر چيز حمله حاتمي‌كيا به دولت دوازدهم و شخص حسن روحاني تعبير كنند. اظهارات تند و تيز حاتمي‌كيا روي صحنه اختتاميه سي و ششمين جشنواره ملي فيلم فجر: «من فيلمساز وابسته‌ام، من فيلمساز اين نظامم.» براي اين گروه نه فقط دستاويزي براي قضاوت فيلم شد كه در اصل فرصتي بود براي هواداران و منتقدان كه شايد بيش از هر چيز به هواداري يا ضديت با او موضع‌ بگيرند. پس آيا «خروج» فيلمي است درباره انتقاد از سياست‌هاي اقتصادي دولت حسن روحاني؟ آيا فيلم حمله يك فيلمساز وابسته (به تعبير خود حاتمي‌كيا) به مخالفان نظام و تلاشي است براي جدا كردن منتقداني محق از ميان آناني كه با دستاويزهاي نادرست به نظام ضربه مي‌زنند؟ فيلم قطعا نشانه‌هاي كافي براي حاميان اين نگاه را دارد.
اگر «خروج» مي‌توانست ضرباهنگ نفسگير پرده اولش را حفظ كند، موضوع حتي پيچيده‌تر هم مي‌شد. اگر «خروج» فيلم خوبي مي‌بود (كه نيست)، لابد درگيري دو طرف حتي در زمانه كرونازده بالاتر هم مي‌گرفت كه نگرفت. اما فيلم خيلي زود دچار سردرگمي (ترديد) در شكل اجرايي شده و به‌ تبع آن تقريبا در تمامي پرده دوم به يك ماراتن خسته‌كننده تبديل مي‌شود. يك پايان پرتوان مي‌توانست ميانه ملال‌آور فيلم را نجات دهد، با اين‌ حال حاتمي‌كيا انگار ترجيح مي‌دهد مقدمه‌ نيرومندش بر فيلم را با پاياني كم‌شر و شور و در اصل محافظه‌كار به پايان برساند. به تعبير ديگر حاتمي‌كيا به دست خودش، «خروج» را به يك فيلم انتقادي عليه دولت فرو مي‌كاهد.
ابراهيم حاتمي‌كيا پيش‌تر از علاقه‌ا‌ش به فيلم‌هايي گفته بود كه در آن اسلحه هست. در سياهه اين قبيل فيلم‌ها، فيلم‌هاي پر زد و خورد (اكشن)، جنگي، وسترن و… جا مي‌گيرند. از آنجا كه فيلم‌هاي او به واسطه قهرمانان مرد و فضاهاي مردانه شناخته مي‌شوند، مي‌توان علاقه‌مندي‌‌اش به اين فيلم‌ها را شناسايي كرد. هر چند او هنوز و تا اين لحظه درباره منابع الهام اين فيلم صحبت نكرده، ولي آيا تعدد نماهاي باز و از بالا در دشت‌هاي وسيع، موسيقي كارن همايون‌فر كه بيشتر بازآفريني ملودي چند فيلم وسترن با حال و هواي ايراني است (كه باعث انتقاداتي از او در فضاي مجازي هم شد) و البته بازي‌ فرامرز قريبيان و روابط پيرمردها در ميانه قصه يا كيفيت‌ بصري فيلم در دشت‌هاي وسيع نشان‌دهنده الهام او از وسترن‌هاي متاخر است؟ پس آيا رحمت بخشي (فرامرز قريبيان) يك شِين (آلن لد) پا به سن گذاشته است كه حالا بايد دوباره در پي احقاق حقوق كشاورزان باشد؟
وسترن اما بيش از هر چيز به واسطه قهرمان اول تنهايش شناخته مي‌شود. همان چيزي كه احتمالا قرار است در هيبت رحمت بخشي تصوير شود؛ او تنهاست، به واسطه شهادت جمعي از همرزمانش در زمان جنگ كه همگي از اهالي روستا بوده‌اند، سال‌هاست كه خارج از آبادي زندگي مي‌كند. داستان عاطفي نافرجامي داشته كه داغش انگار هنوز تازه است. اگر دشت‌هاي وسيع را هم درنظر بگيريم يا حتي شباهت كاروان تراكتور به دليجان را، همه ‌چيز انگار براي بازآفريني يك وسترن كافي است. با اين‌ حال حاتمي‌كيا در تمامي پرده دوم فيلم (از خروج كاروان از عدل‌آباد گرفته تا رسيدن به قم) ترجيح مي‌دهد به جاي تاكيد بر قهرمان تنهاي منفردش، صحنه‌هايي از جماعت پيرمردها را نمايش دهد كه يا شيرين‌كاري مي‌كنند (هر چند كه در انجامش ناموفقند) يا در باب اقتصاد، فضاي مجازي، شبكه‌هاي معاند آن‌ور آبي يا ملاقات با رييس‌جمهور صحبت مي‌كنند. هر چند در نمونه‌هاي تاريخي اين شكل از فضاهاي شلوغ را لااقل مي‌توان در وسترن‌هاي هاوارد هاوكس به‌كرات يافت، اما سخت بتوان اين الگوي روايي را بر «خروج» منطبق كرد. پيش از هر چيز به خاطر تاكيد پرده اول روايت فيلم بر قهرمان مركزي و ديگر به خاطر حذف قصه‌هاي فرعي مرتبط با شخصيت‌هاي مكمل كه پيرمردها را فاقد قصه و در نتيجه در شاكله روايت بي‌معني مي‌كند. در نتيجه اين انتخاب پرده دوم «خروج» بيش از پيش ناكارآمد و البته ملال‌آور مي‌شود، چون هيچ ‌كدام از حكايت‌هاي كوتاه اين بخش نه جاذبه دراماتيك دارند و نه كمكي به مسير اصلي روايت و مضمون مي‌كنند.
اما جدا از نسبت يا شباهت فيلم به وسترن، مساله اصلي شايد اين باشد كه «خروج» اساسا درباره چيست؛ درباره شكل قانوني اعتراض و دوري جستن از روش‌هاي غيرقانوني؟ (اين تعبيري است كه رسانه‌هاي نزديك به جريان موسوم به اصولگرا تبليغ مي‌كنند) يا درباره انتقاد از سوءمديريت دولت؟ يا جست‌وجوي عدالت اجتماعي از دست رفته؟ (اين مضمون موردنظر فريدون جيراني در يادداشتش بر فيلم است). تمامي اين تعابير احتمالا ناشي از يك سوءتعبير هستند؛ «خروج» برخلاف ظاهر سه‌پرده‌اي‌ا‌ش در اساس تكليف ما را با آنتاگونيست معلوم نمي‌كند. پس تمامي تلاش رحمت بخشي و جماعت همراهش براي دست يافتن به حق از دست رفته‌شان قرار است چگونه احقاق شود؟ در شكل روايي فيلم مبتني بر يك قهرمان منفرد است كه با جماعتي از آدم‌هاي همسو با خودش راهي يك سفر مي‌شود. هدف از اين سفر ملاقات با رييس‌جمهور ذكر شده، اما موانع بر سر راه اين ملاقات كه به باور پيرمردها حلال مشكلات آنهاست، چيست؟ نظام عريض و طويل ديوان‌سالار؟ نيروهاي متعدد امنيتي؟ جوانان ناآگاه كه آب در آسياب دشمن مي‌ريزند؟ پس آيا فيلم در فقدان يك آنتاگونيست مشخص درباره ديوان‌سالاري است؟
ترديد دارم كه اين نگاه به فيلم به چنين صحنه‌پردازي نيازمند مي‌بود. حتي نمونه‌هاي مشابه از اين مضمون (فرد در برابر ديوان‌سالاري) مثلا «مرگ يك ديوان‌سالار» (توماس گوتيرز آلنا، 1966) هم درنهايت از چرخه ديوان‌سالاري به تعبيري از زندگي مي‌رسند (ديوان‌سالاري مانند چرخه زندگي بي‌معني است). ولي به نظر مي‌رسد كه «خروج» اتفاقا در تلاش است تا روندي معكوس را طي كند و مضمون پرشاخ و برگش را مدام كوچك‌تر كند تا آنجا كه حاتمي‌كيا ترجيح مي‌دهد فيلم به انتقادي از دولت فروكاسته شود. در نشست خبري فيلم در سي و هشتمين جشنواره ملي فيلم فجر هم فيلمساز در مقابل پرسش خبرنگاري كه از او درباره سكوتش درمورد وقايع سال 98 پرسيده بود، با لحني حق به جانب ما را به فيلمش ارجاع داده بود: «من توجهم با فيلممه.» پس آيا «خروج» نظر حاتمي‌كيا درباره همه مسائل اين دو سال گذشته است؟
«خروج» درباره يك ملاقات است و انگار نه صرفا ديدار با يك فرد (رييس‌جمهور) كه ديدار با يك باور، با يك عقيده است؛ در تمام طول فيلم از رييس‌جمهور با كمال ادب نام برده مي‌شود كه از يك‌طرف ابزاري است براي جلوگيري از انتقاد دولتي‌ها از فيلم ولي از سوي ديگر انگار توصيف يك عقيده و باور همراه با كمال احترام يا به صحنه اول ملاقات در مزرعه پنبه رجوع كنيد و هلي‌كوپترهايي كه از آسمان فرود آمده‌اند و درنهايت «خروج» درباره يك ترديد است؛ ترديد درباره آنچه در پايان بايد بر زبان آيد. به نظر مي‌رسد كه ترديد مهم‌ترين دشواري حاتمي‌كيا هنگام ساختن «خروج» بوده؛ ترديد از آنچه در پايان بايد گفته شود. شايد آشفتگي شكل فيلم و انتخاب نامعين ميان شكل قهرمان فردي (رحمت بخشي) و جماعت همراه بيش از آنكه صرفا يك ايراد شكلي باشد، ناشي از همين ترديد است. پس انگار ميانه ملال‌آور فيلم نه فقط نفس تماشاگر را مي‌گيرد كه در اساس ناشي از مشكل حاتمي‌كيا براي غلبه بر اين ترديد حاصل شده است. پس ترديد در مضمون يا آنچه بايد گفته شود به شكل فيلم هم تسري مي‌يايد تا «خروج» را از تك‌و‌تا بيندازد.
فريدون جيراني يادداشتش بر فيلم «خروج» را كه در فضاي مجازي به‌كرات نشر و بازنشر شد با اين جمله تمام مي‌كند: ««خروج» تندترين، سياسي‌ترين و تلخ‌ترين فيلم حاتمي‌كياست.» جيراني در همين يادداشت حاتمي‌كيا را «طبيعي‌ترين و روشن‌ترين شخصيت اين سينما» مي‌خواند «كه نقاب بر چهره ندارد.» «خروج» قرباني ترديد طبيعي‌ترين و روشن‌ترين شخصيت اين سينما شده و شايد از همين‌رو تلخ‌ترين فيلم او نيز باشد. 




یک منتقد پیشکسوت متذکر شد⇐اکران آنلاین عملا شکست خورده!/وقتی جاده‌ها باز شده و تجمعاتی مثل مراسم ترحیم و مواردی از این قبیل در حال برگزاری است، خب سینما هم باز شود!/درنهایت خود مردم هستند که باید تصمیم بگیرند به سینما بروند یا نه!

سینماروزان: با وجود همه تبلیغات بر سر موفقیت اکران آنلاین، داده‌های واقعی که جرات انتشارش از سوی سامانه‌های وی.او.دی وجود ندارد حکایت دارد از شکست اکران آنلاین به‌دلایل مختلف و ازجمله عدم صیانت از محصول در فضای مجازی و فعالیت پرقدرت قاچاقچیان.

شکست اکران آنلاین چاره‌ای را پیش‌رو نمی‌گذارد جز برنامه‌ریزی برای بازگشایی سینماها ولی این بازگشایی هم عملا پرریسک است و زمان می‌برد تا بازگشت دوباره مخاطب به سینماها.

احمد طالبی‌نژاد با اشاره به شکست اکران آنلاین به شرق گفت: واقعیت این است که ثابت کردیم ما استاد کارهای نیمه‌تمام و کارهای خارق‌العاده هستیم. ماجرای نمایش آنلاین فیلم از طریق فضای مجازی پروژه‌‌ای است که موفقیت چندانی نداشت و به نظر شکست خورده است. از سوی دیگر وقتی که جاده‌ها باز شده و تجمعاتی مثل مراسم ترحیم و مواردی از این قبیل در حال برگزاری است، خب سینما هم باز شود، اتفاقی نمی‌افتد!

طالبی‌نژاد ادامه داد: باید به این نکته‌‌ توجه داشته باشیم که در این میان خود مردم باید تصمیم بگیرند که آیا اگر سالن سینما باز شود تصمیم دارند به سینما بروند یا خیر؟

طالبی‌نژاد تاکید کرد: باید این را هم در نظر گرفت که اگر شاهد بازگشایی سالن‌های سینما هم باشیم، نمی‌توان انتظار استقبال خوب از جانب مخاطبان سینما را داشت. به‌هر‌حال سالن‌های سینما جزء کسب‌وکارهایی است که بازگشایی آنها در اولویت مردم قرار ندارد!




اسباب خجالت روسای سازمان و خانه سینما⇐شهرداری به‌جای ارشاد، تامین عیدی تمام اعضای کانون کارگردانان را تقبل کرد

سینماروزان: این دیگر منتهی‌الیه صنفی‌گرایی در سینمای ایران است که اعتراضات متعدد به حذف هزاران نفر از فهرست عیدی‌گیرندگان ارشاد نه تنها با اصلاح رویه همراه نشده که هیات رییسه کارگردانان را واداشته که اهمال مدیران سازمان و خانه سینما را جبران کرده و ضمن مذاکره با شهرداری، زمینه توزیع عیدی میان تمام کارگردانان را فراهم کنند.

کانون کارگردانان در اطلاعیه‌ای با اشاره به آن که به‌خاطر بی‌حرمتی به حذف هزاران سینماگر، از دریافت عیدی ارشاد سرباز زده‌اند، از تامین عیدی کانون کارگردانان توسط شهرداری سخن گفته‌اند؛ رفتاری که می‌تواند هم مایه شرمساری روسای سازمان سینمایی و خانه سینما و هم اسباب خجالت روسای صنوفی را موجب شود که ولو به قیمت حذف هزاران نفر از همکاران باز زیربار دریافت عیدی ارشاد رفته‌اند.

متن اطلاعیه کانون کارگردانان سینمای ایران را بخوانید:

اعضای محترم کانون کارگردانان سینمای ایران
با سلام و احترام همانگونه که مستحضرید امسال از طرف سازمان سینمائی مبلغ پانصد هزار تومان تنها برای صد نفر از اعضای کانون اختصاص یافت ولی از آنجا که ما به دلیل شرایط حاد کرونائی اعتقاد به پرداخت هدیه به همه اعضای کانون داریم از دریافت این مبلغ تا اختصاص به همه اعضای محترم کانون کارگردانان امتناع کردیم. تا این لحظه هم متاسفانه هیچ ترتیب اثری از طرف سازمان سینمائی و هیات مدیره خانه سینما در این‌خصوص داده نشد.

با این وجود خوشحالیم که به اطلاع برسانیم با پیگیری های شورای مرکزی کانون توانستیم هدیه ای به همان مبلغ پانصدهزار تومان و به صورت بن شهروند برای همه اعضای کانون کارگردانان تهیه کنیم که اهدائی شهرداری تهران به کانون کارگردانان سینمای ایران است.

1ـ محل توزیع خانه سینما ۲ در خیابان وصال می باشد
زمان: چهارشنبه 10 اردیبهشت از ساعت 10 تا 14
2ـ لطفا هنگام حضور کپی کارت ملی خود را به همراه داشته باشید و در صورت اعزام نماینده کپی کارت ملی را هم ارسال فرمایید.

3ـ توزیع هدایا در روز چهارشنبه با رعایت کامل اصول بهداشتی به منظور به حداقل رساندن خطر ابتلا به هرگونه ویروس و بیماری خواهد بود.

4- از بزرگوارانی که خواهان اهدای هدیه خود به نیازمندان کانون و یا خانواده درگذشتگان کانون هستند تقاضا می شود ضمن ارسال تصویر کارت ملی خود در واتس آپ ، این موضوع را به اطلاع خانم سوداگری برسانند.

5ـ به غیر از هدیه فوق ، کانون کارگردانان سینمای ایران برای اعضای خود هدایا ، برنامه و امکاناتی در نظر گرفته که بزودی اطلاع رسانی خواهد شد.
با آرزوی سلامت

شورای مرکزی کانون کارگردانان سینمای ایران




مرتضی شایسته تهیه‌کننده باسابقه مطرح کرد⇐چرا صاحبان آثاری پرفروش مثل “مطرب” یا “زیرنظر” یا “…با من برقص” که توانسته‌اند چراغ سینماها را روشن نگه دارند باید مدتها منتظر بمانند تا سهم‌شان از فروش توسط سینماداران پرداخت شود؟؟/ چرا سهم تهیه‌کنندگان از فروش فیلمها باید با چهار ماه تاخیر و آن هم خردخرد به حسابشان بیاید؟؟/هرچه زودتر سامانه “سمفا” را راه بیندازند تا صاحبان آثار از همان زمان بلیت‌فروشی به سهم خود برسند!!

سینماروزان: پرداخت حق‌السهم صاحبان آثار از فروش فیلمها باید با حداقل فاصله زمانی صورت گیرد ولی بارها دیده شده که برخی سینماداران به بهانه‌های مختلف حق‌السهم صاحبان آثار را با تاخیرهای چندماهه بهشان پرداخت می‌کنند.

تعطیلی کرونایی سینماها باعث شده سینماداران بدحساب، توجیهی جدی برای این بدحسابی داشته باشند و حتی اگر فیلمی میلیاردی هم فروخته باشد باز به بهانه کرونا، پول فروش را در حساب خود نگه می‌دارند تا چندماهی سودش را بگیرند!!

مرتضی شایسته تهیه‌کننده باسابقه با اشاره به وضعیت پرداخت سهم صاحبان آثار از سوی سینماداران به سینماروزان گفت: رابطه سینماداران، پخش کننده ها و تهیه کننده ها یک رابطه مستمری است که باید ادامه داشته باشد و من می‌دانم که رییس انجمن سینماداران به همه اعلام کرده است که پول صاحبان فیلم را باید به‌موقع پرداخت کنند و من هم امیدوارم که این اتفاق بیفتد که البته در مورد بسیاری از سینمادارها اینها به‌موقع پرداخت می‌کنند ولی بعضی‌ها هم هستند که علیرغم فروش بالای فیلم، باز با تاخیر سهم صاحب اثر را می‌دهند. البته تاخیرهای دو ماه اخیر را به حساب کرونا می‌گذاریم که سینماها را تعطیل کرد ولی به هر حال حتی کرونا نیز به همه آسیب اقتصادی زده و ضرر تهیه‌کننده‌ای که پول فروش فیلمش در حساب سینمادار مانده خیلی بیشتر است!!

مرتضی شایسته درباره چگونگی حل مشکل اپیدمیک پرداخت‌های باتاخیر سینماداران گفت: ما یک پیشنهاد به مدیران و همکاران دادیم و آن هم این است؛ پولی که مردم بابت بلیت می‌دهند در همان لحظه خرید تقسیم شود تا سهم سینمادار، سهم پخش کننده و سهم صاحب فیلم در همان لحظه خرید تقسیم گردد. یعنی در همان زمان که مثلا مخاطب 20 تومان پول بلیت می‌دهد، خیلی راحت و به طور مکانیزه از طریق یک سامانه هوشمند(سمفا) تفکیک پرداخت صورت گیرد.

شایسته با تاکید بر راه‌اندازی هرچه سریعتر سامانه آنلاین هوشمند سمفا برای تفکیک درلحظه درآمد سینماها به سینماروزان گفت: صد در صد این سامانه سمفا باید راه بیفتد و من از این فکر بسیار حمایت میکنم و فکر بسیار خوبی است. امیدوارم این سامانه سمفا که صحبت هایش هم شده ، هرچه زودتر راه بیفتد چون هم پخش کننده ها و هم تهیه کننده ها و خیلی از سینماداران مدافع تقسیم آنلاین و به‌لحظه عایدی سینماها هستند.

مدیر هدایت‌فیلم خاطرنشان ساخت: البته که ما مسایل و مشکلات اخیر سینماداران را می‌دانیم اما به هر حال آنها هم باید در نظر داشته باشند که پخش‌کننده‌ها و تهیه‌کننده‌ها هم خیلی گرفتاری دارند و با پرداخت به‌موقع سهمشان از فروش است که می‌توانند روی پا بایستند.

شایسته ادامه داد: چرا صاحبان آثاری پرفروش مثل “مطرب” یا “زیرنظر” یا “…با من برقص” که توانسته‌اند چراغ سینماها را روشن نگه دارند باید مدتها منتظر بمانند تا سهم‌شان از فروش توسط سینماداران پرداخت شود؟؟ وقتی سهم تهیه‌کننده از فروش فیلم مشخص است چرا باید این سهم با چهار ماه تاخیر و آن هم خردخرد به حسابش بیاید؟؟ فرقی ندارد فیلم چقدر بفروشد؛ باید حق تهیه‌کننده به‌موقع به دستش برسد.

تهیه‌کننده “کافه ستاره” و “کنعان” افزود: صاحبان فیلمها اگر به‌موقع پول به دستشان نرسد عملا کاری از دستشان برنمی‌آید چون نمی‌توانند معوقات عوامل را بدهند و باید قرض کنند تا شرمنده نشوند پس خواهشم از سینمادارها این است که صاحبان فیلم را دریابند. ما سینمادارهایی داریم مثل نوری در اصفهان، عبدالله علیخانی در تهران، محمدقاصد اشرفی در سینما ماندانا، محمدرضا صابری در پردیس گالریا و همچنین علی سرتیپی در پردیس کوروش؛ اینها سینمادارهای خوبی هستند و اغلب پول صاحبان آثار را به موقع می‌دهند یا سینماهای دولتی مثل پردیس ملت و سینما فرهنگ هم اغلب به موقع پرداخت‌هایشان را انجام می‌دهند پس سایر سینماداران هم سعی کنند با پرداخت به‌موقع سهم صاحبان آثار، کاری کنند که رابطه حسنه میان دو طرف باقی بماند. مدیران سینمایی هم به فکر باشند و هرچه زودتر سامانه سمفا را راه بیندازند تا صاحبان آثار از همان زمان بلیت‌فروشی به سهم خود برسند.

 




چرایی تعلل مدیران سینمایی در اجرایی کردن “سمفا”!؟

سینماروزان: هرچند در ماه‌های گذشته بارها وعده اجرایی شدن سامانه مرکزی فروش(سمفا) از سوی مدیران سینمایی مطرح شده ولی کماکان از منظر عملیاتی همچنان سمفا روی دور نیفتاده.

هدف اصلی از راه‌اندازی سامانه سمفا این بوده که به‌محض خرید بلیت توسط مخاطبان سینماها، سهم پخش‌کننده و سینمادار به تفکیک پرداخت گردد تا متعاقب آن صاحبان آثار هم بتوانند در کمترین فاصله از اکران، عایدی داشته باشند.

با این حال و با وجود غوطه‌وری ایرانیان در فضای آنلاین نه تنها همچنان این سامانه اجرایی نشده بلکه مشخص نیست چرا در دوران تعطیلی کرونایی سینماها که موعد خوبی برای به نتیجه رساندن این سامانه است، هیچ فعالیت مشهودی برای تعیین زمان قطعی اجرای این سامانه انجام نشده؟؟

عدم اجرایی شدن سمفا موجب شده همچنان درآمدهای فروش بلیت سینماها ابتدا به حساب صاحبان سینما واریز شود تا آنها باشند که تعیین‌کننده باشند در زمان پرداخت حق‌السهم پخش‌کنندگان.

این روند باعث شده همچنان صاحبان برخی از آثار میلیاردی سال گذشته سینماها نتوانند حق‌السهم خود را از سینماداران بگیرند؛ به خصوص که بهانه‌ای همچون تعطیلی کرونایی سینماها نیز ورد زبان سینماداران است تا در پرداخت سهم پخش‌کنندگان تعلل کنند.

بد نیست مدیران پرتعداد سینمایی که به‌خاطر تعطیلی کرونایی سینما، باید بیکارتر از همیشه باشند روی غلتک انداختن سمفا را زمینه‌ای برای کار و فعالیت کنند تا به‌محض بازگشایی سینماها و با خرید اولین بلیت، روال بازگشت سرمایه به صاحبان آثار با حداقل زمان صورت گیرد.




شباهت رضا عطاران و فرامرز قریبیان به‌زعم ابوالحسن داوودی!/چه شد که داوودی از قریبیان به‌جای خسرو شکیبایی استفاده کرد؟

سینماروزان: اکران آنلاین تازه ترین فیلم فرامرز قریبیان با عنوان “خروج” فرصت تماشای شمایل تازه این بازیگر در سینما را از مخاطبان گرفته است و چه بسا که این بسنده کردن به اکران آنلاین به نفع قریبیان هم شده باشد که کیفیت زیرحد انتظار “خروج” به شکست در سینماها منجر نشود.

فرامرز قریبیان بازیگر توانایی است ولی اینکه ابوالحسن داوودی او را که شمایلی کاملا جدی دارد همتای رضا عطاران کمدین پولساز سینما بداند قابل توجه است.

ابوالحسن داوودی با اشاره به ویژگیهای مشترک قریبیان و رضا عطاران که با اولی در “مرد بارانی” و با دومی در “هزارپا” همکاری داشته به هفت صبح گفت: من فقط دو بازیگر را دیدم که هیچ گاه دانش بازیگری و کارگردانی را قاطی نمیکنند. یکی قریبیان و دیگری رضا عطاران.

داوودی ادامه داد: عطاران و قریبیان سرصحنه خودشان را کاملا در اختیار ذهنیت و تصویر کارگردان قرار میدهند و تصور خودشان را قالب نمیکنند. ممکن است تصورشان را درمیان بگذارند ولی اصراری بر اجرایش ندارند.

داوودی با ذکر خاطرات تولید “مرد بارانی” بیان داشت: خسرو شکیبایی با فیلم قرارداد داشت و حتی چند هفته ای روخوانی داشتیم و تمرین هم کردیم ولی چون فیلمبرداری “میکس” و “مرد بارانی” همزمان شده بود و چون خسرو در هر دو نقش اصلی داشت این شد که من یک تصمیم انقلابی گرفتم و نقش را به قریبیان پیشنهاد کردم و ایشان هم پذیرفت.

داوودی ادامه داد: بسیار خوشحالم که با قریبیان همکاری کردم کمااینکه اگر این نقش را با خسرو شکیبایی انجام میدادیم میشد شبیه یکی دیگر از نقشهایی که با همان فیزیک و صدا و حرکت بدن خودش انجام داده ولی اتفاقی که با قریبیان افتاد بشدت ماندگار شد.




انشعاب عنقریب انجمن سینماداران از خانه سینما؟!⇒واکنش هیات مدیره به این انشعاب چه خواهد بود؟

 

سینماروزان: خانه سینمای ایران حداکثر ۵هزار عضو دارد و دربرابر صنفی نظیر خانه کارگر که بیش از دومیلیون عضو دارد واقعا صنفی خرد به شما می‌رود ولی متاسفانه به‌جای اینکه این خرد بودن صنف مجالی شود برای ارائه تسهیلات بیشتر و بهتر به اعضای صنف، مدتهاست کارکرد واقعی صنف که ارائه تسهیلات رفاهی و حمایت از صنوف در بزنگاههایی نظیر بیکاری اعضا در بحرانهایی مثل کروناست مغفول مانده.

در این اوضاع اینکه زمزمه‌های انشعاب صنوف کلیدی سینمای ایران از خانه سینما شنیده شود چندان عجیب نیست.

به تازگی شایعاتی مطرح شده درباره آن که صنف سینماداران قصد کرده از خانه سینما انشعاب کرده و به طور مستقل به فعالیت خود ادامه دهد؛ شاید برای اینکه تسهیلاتی که بناست از ارشاد به سمت خانه بیاید به‌نام چنین صنفی، فاکتور نشود!!!؟؟؟

متن نامه منسوب به انجمن سینماداران خطاب به مدیرعامل درجهت انشعاب را بخوانید با این توضیح که هنوز هیچ واکنشی از سوی هیات مدیره خانه سینما به این انشعاب صورت نگرفته:

به نام خدا

جناب اقای منوچهر شاهسواری
مدیر عامل محترم خانه سینما

با سلام
احتراما”، با عنایت به ضرورت بررسی کارکردهای نهادهای صنفی در راستای واقعیت های موجود سینمای ایران و لزوم تحلیل این کارکردها طی فعالیت خانه سینما در دهه‌های گذشته و عدم تفکیک جایگاه‌های واقعی اصناف مهم طی این سال ها در سیاست گذاریها و سیاست های سینمایی و با توجه به ساختار غیرواقعی جامعه اصناف سینمای ایران ( خانه سینما) و تعریف استاندارد بر شناسایی تاثیرات هنری و اقتصادی هرکدام از صنوف ۳۱ گانه این جامعه سینمایی در حوزه سرمایه گذاری و آفرینش های هنری و تجاری سینما، انجمن سینماداران ایران ضمن تاکید بر اهمیت حفظ و استقلال خانه سینما و سپاس فراوان از کلیه متولیان این جامعه سینمایی طی ۳ دهه اخیر برخود لازم می داند که با رعایت مصالح عالی سینمای ایران که همان احترام به مخاطبان سینمایی از یکسو و حمایت از سینمای اکران عام و سینمای هنری و تجربی از دیگر سو است ، بدینوسیله با توجه به ضرورت بازتعریف سیاست های این انجمن و کارکردهای مهم ایجاد اشتغال و رونق سینمایی این صنف مهم با استناد به تصویب هیئت مدیره این انجمن به دلیل تاکید مجدد بر جایگاه مهم سینماداران ایران در شاکله کلی سینمای ایران و بازتعریف مجدد و تفکیک تعاریف سرمایه گذاری و آفرینش های هنری در سینمای ایران از جامعه صنفی سینمای ایران ( خانه سینما) بعنوان یکی از انجمن ها خارج می شود.
در پایان این انجمن خود را موظف به اجرای سیاستهای کلان سینمای ایران در راستای رشد و توسعه آن می داند و در این راه همراه و یاور آن خانه خواهد بود.