1

برنده سیمرغ بازیگری جشنواره فجر۳۹⇐از سینمای ایران سردرنمی‌آورم!

سینماروزان: رویا افشار که برنده سیمرغ بازیگری زن جشنواره سی و نهم فجر شده، از سردرنیاوردن نسبت به سینما و بی‌اعتمادی به تلویزیون ایران سخن گفته است.

رویا افشار که با فیلم “مامان” که با حمایت مرکز گسترش( از زیرمجموعه‌های سینمای دولتی) تولید شده در جشنواره حضور داشته و با همین فیلم هم برنده سیمرغ شده، به روزنامه همشهری گفت: به تلویزیون خیلی اعتماد ندارم. در کاری بازی می‌کنی و بعد می‌بینی نتیجه چیز دیگری شده است. کسانی که می‌توانستم به آنها اعتماد کنم دیگر در تلویزیون نیستند و جایشان را کسانی گرفته‌اند که معلوم نیست چقدر در تلویزیون ماندگار باشند. اینها سبب شده که کمتر به سراغ تلویزیون بروم.

به گزارش سینماروزان رویا افشار با ابراز بی‌اطلاعی از سینمای ایران بیان داشت: خیلی سر درنمی‌آورم از سینمای ایران و بازیگران را، جز یکی‌دو نفر، دنبال نمی‌کنم. بیشتر به فیلم‌هایی که از سینمای جهان دارم مراجعه می‌کنم و آنها را تماشا می‌کنم و فکر می‌کنم همچنان می‌توانند مربیان خوبی باشند.

رویا افشار برخلاف سینما و تلویزیون همچنان دلبسته تئاتر است و گفت: تئاتر محل تفکر است. جایی است که تا وقتی زنده‌اید و کار می‌کنید، ناگزیرید پیشرفت کنید. یک امکان روشنفکرانه است. جایی است که سبب می‌شود کم‌و‌کسری‌هایتان را جبران کنید. خوشوقتم که سال‌هایی را دوباره به تئاتر برگشتم.




فیلم لرزان قتل زن داداش ریگی- که مطلوب “کیهان” هم بود- سیمرغهای فجر را درو کرد؛ این فیلم نه کاندیدای فیلمبرداری بود و نه کاندیدای تدوین اما سیمرغ بهترین فیلم را گرفت!!/۷ سیمرغ یکجا به محصولات فارابی رسید/چهار جایزه برای محصولات سرمایه گذار چندفیلمه/آقازاده اقتصادی باز هم جایزه گرفت/چهار جایزه هم برای “مسخره باز”+فهرست کامل برندگان  

سینماروزان: اختتامیه جشنواره سی و هفتم فجر منطبق با مطلوب روزنامه اصولگرای “کیهان” پیش رفت. این روزنامه مدتها پیش از شروع جشنواره از دو فیلم “شبی که ماه کامل شد” و “ماجرای نیمروز2” بعنوان فیلمهای معیار خود نام برد و با دروی جوایز اصلی توسط “شبی…” برای “کیهان” اوقاتی خوش رقم خورد!!

“شبی که ماه کامل شد”  6سیمرغ گرفت و به دنبال آن نیز “مسخره باز” با 4 سیمرغ قرار گرفت. “ماجرای نیمروز2” سه سیمرغ گرفت و “قصرشیرین” و  و “تختی” از محصولات فارابی هر کدام دو سیمرغ گرفتند تا فارابی یکجا 7 سیمرغ را به خود اختصاص دهد.

“متری شش و نیم” و “سرخپوست” از محصولات محمد صادق رنجکشان نیز رویهم چهار سیمرغ گرفتند!

احسان رسول اف آقازاده جلال مدیرعامل بانک آینده که سال قبل برای “بمب” جایزه گرفته بود امسال جایزه بهترین انیمیشن را گرفت!!

فهرست کامل برندگان جشنواره سی و هفتم فجر به شرح زیر است:

-بهترین فیلم

شبی که ماه کامل شد/محمدحسین قاسمی

-بهترین فیلم مردمی

متری شش و نیم/سعید روستایی

-جایزه ویژه هیأت داوران

سرخپوست/نیما جاویدی

-کارگردانی

شبی که ماه کامل شد/نرگس آبیار

-فیلم اول

مسخره باز/همایون غنی زاده

-مستند

بهارستان خانه ملت/بابک بهداد

-انیمیشن

آخرین داستان/اشکان رهگذر

-هنروتجربه

مسخره باز/همایون غنی زاده

-سیمرغ نگاه ملی

23نفر/مهدی جعفری

-فیلمنامه

قصرشیرین/محسن قرایی و محمد داوودی

-بازیگر اول مرد

شبی که ماه کامل شد/هوتن شکیبا

-بازیگر اول زن

شبی که ماه کامل شد/الناز شاکردوست

-بازیگر مکمل مرد

مسخره باز/علی نصیریان

-بازیگر مکمل زن

شبی که ماه کامل شد/فرشته صدرعرفایی

-فیلمبردار

غلامرضا تختی/حمید خضوعی ابیانه

-موسیقی

قصرشیرین/امین هنرمند

-تدوین

متری شش و نیم/بهرام دهقانی

-صداگذاری

ماجرای نیمروز: رد خون/مهرشاد ملکوتی

-صدابرداری

متری شش و نیم/ایرج شهزادی

-طراحی صحنه

غلامرضا تختی/کیوان مقدم

-طراحی لباس

ماجرای نیمروز: رد خون/محمدرضا شجاعی

-چهره پردازی

شبی که ماه کامل شد/ایمان امیدواری

-جلوه های میدانی

ماجرای نیمروز: رد خون/ایمان کریمیان

-جلوه های رایانه ای

مسخره باز/جواد مطوری




بعد از لغو ضیافت سیمرغ به بهانه فوت همسر علی نصیریان(!!) و انتقادات ناظر به تبرئه ساواک از قتل تختی در فیلمی که حمایت بیش از ۳میلیاردی فارابی را داشته⇐نام «ابوذر ابراهیمی ترکمان» به عنوان گزینه‌ای تازه برای جانشینی عباس صالحی در وزارت ارشاد مطرح شده!!؟

سینماروزان: هرچند چندی قبل از برگزاری جشنواره فیلم فجر، خبر استعفای عباس صالحی از وزارت ارشاد مطرح شد ولی این روزها جدایی صالحی از وزارت ارشاد جدی تر از قبل شده است.

بعد از حواشی ناظر به برگزاری افتتاحیه جشنواره فجر حوالی گورستان خاوران(!؟) بخصوص ادعاهای مناقشه برانگیز فاطمه معتمدآریا در این افتتاحیه، در همان روز ابتدایی جشنواره، فیلم «غلامرضا تختی» که با حمایت مستقیم فارابی تولید شده رونمایی بحث برانگیزی در کاخ جشنواره داشت؛ از این منظر که فیلم تأکیدی موکد  بر خودکشی تختی دارد و به طور مستقیم ادعاهای انقلابیون پیرامون نقش ساواک در قتل تختی را رد کرده است.

بلافاصله بعد از این بحثها، پرسشهای مرتبط با چگونگی حمایت فارابی از فیلم مطرح شد و سازندگان نیز مدعی هزینه 8.5میلیاردی فیلم و تأمین 40درصد هزینه ها که میشود معادل 3میلیارد و 400میلیون توسط فارابی شدند!! اینکه فارابی برای فیلمی خلاف منویات انقلابیون درباره قتل تختی، بیش از 3میلیارد هزینه کرده سوالات را بیشتر کرد؟

این اتفاقات را بگذارید کنار اینکه دیشب بنا بود ضیافت سیمرغی به بهانه گردهمایی سینماگران، مدیران سینمایی و وزیر ارشاد برگزار شود ولی به ناگاه خبر رسید به خاطر فوت همسر علی نصیریان(!) این ضیافت لغو شده است.

حالا هم که شنیده‌ها حاکیست از آن که به جز حسین انتظامی، ابوذر ابراهیمی ترکمان هم از گزینه های جدی برای تصدی وزارت ارشاد است. ابوذر ابراهیمی ترکمان که در دولت اعتدال به ریاست سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی رسید، سابقه تألیف کتبی فرهنگی بخصوص با محوریت «روسیه» را دارد و در دولت دوم احمدی نژاد هم رایزن فرهنگی ایران در روسیه بود.

سینماگران سه شنبه همین هفته به آرامگاه امام خمینی(ره) خواهند رفت. باید دید در این ادای احترام به بنیانگذار انقلاب اسلامی-که مشخص نیست چرا در سرآغاز دهه فجر صورت نگرفته و به جبران حواشی اخیر است یا نه؟؟- چه کسی کنار سینماگران خواهد بود؟ عباس صالحی؟ ابوذر ابراهیمی ترکمان؟ یا …؟




حمید گودرزی طعنه به نوید محمدزاده را تکذیب کرد اما نگفت در ده سال اخیر به جز نوید کدام بازیگر با کاراکتری -زیرپیراهن به تن و رگی بیرون زده از گردن- سیمرغ گرفته؟!

سینماروزان: حضور حمید گودرزی در «دورهمی» و طعنه هایش به بازیگری با زیرپیراهن که چون در فیلم داد زده و رگ گردنش بیرون زده، سیمرغ گرفته، بیش از همه یادآور نوید محمدزاده در «ابد…» بود(اینجا را بخوانید) و همین موضوع با واکنش طرفداران نوید روبرو شد و کار را به جایی رساند که حمید گودرزی مجبور شود تکذیبیه بدهد.

به گزارش سینماروزان حمید گودرزی با تکذیب اشاراتش به بازیگری خاص گفت: مصاحبه من را کنار یکی از فیلمهای خیلی خوب و ارزنده سینمای ایران گذاشتند و در واقع خواستند حرفهای مرا ربط دهند به آن فیلم و بازیگر موردنظر اما من این موضوع را تکذیب میکنم چون انتقادم به کلیت فضای سینمای ایران بود!

گودرزی در حالی اشارات رخ داده درباره نوید محمدزاده و «ابد..» را تکذیب کرده که در سالهای اخیر مهمترین بازیگری که به واسطه ایفای نقشی با زیرپیراهن و البته داد زدن با بیرون زدن رگ گردن(!) سیمرغ گرفته نوید محمدزاده بوده است برای همان فیلم «ابد…».

اگر برندگان جشنواره فیلم فجر در دهه اخیر که با بالا رفتن دوز تلخی در سینما مواجه بوده ایم را مرور کنیم به نامهایی برخورد میکنیم همانند محسن تنابنده(فراری)، نوید محمدزاده(ابد…)، سعید آقاخانی(خداحافظی طولانی)، رضا عطاران(طبقه حساس)، رضا عطاران(دهلیز)، فرهاد اصلانی(خرس، زندگی خصوصی)، مهدی هاشمی(آقایوسف)، محسن تنابنده(سنگ اول و هفت دقیقه تا پاییز)، شهاب حسینی(سوپراستار)، امین حیایی(شب) و بهرام رادان(سنتوری).

در این میان هم به جز نوید محمدزاده و همان تجربه «ابد…» برنده سیمرغ دیگری را سراغ نداریم که کاراکتری زیرپیراهن به تن را ایفا کرده باشد و در عین حال حین دادن زدن در فیلم رگ گردنش هم بیرون زده باشد!!!




اظهارات محمدمهدی عسکرپور که که فیلم سالها خاک‌خورده‌اش به ناچار از گروه هنروتجربه سر درآورده⇐میخواستم فیلمی بسازم که برای بازار اروپا و ایران مفید باشد!!!/طعم فیلم طوریست که میتوان آن را یک اثر اروپایی دانست!!!/قرار بود محسن نامجو به‌جای رضا عطاران در فیلم بازی کند/تمام فشارهایی که قبل از این دولت به حوزه فرهنگ تحمیل می‌شد از سوی افرادي بود که به شکل جدی هنوز هم هستند!!!

سینماروزان: «هفت‌ و پنج دقیقه» عنوان فیلمی به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور است که بعد از 9 سال پشت خط اکران ماندن در نهایت بدون اینکه بتواند به صورت رسمی و با داشتن سرگروه اکران شود از گروه دولتی هنروتجربه سربرآورده است.

به گزارش سینماروزان عسکرپور که آخرین ساخته اکران شده اش پیش از این فیلم «مهمان داریم» بود که با حمایت حوزه هنری تولید شده بود و البته آن هم در اکران بیشتر از 400 میلیون فروش نداشت در گفتگویی با «شرق» به بهانه اکران «هفت و پنج دقیقه» هدفش از ساخت این فیلم را محصولی دانسته که علاوه بر بازار ایران برای بازار اروپا هم مفید باشد و البته همچنان طعم فیلم را طوری دانسته که به نظر اروپایی می آید!!

متن کامل گفتگوی عسکرپور با «شرق» را بخوانبد:

«هفت‌وپنج دقیقه» از جمله فیلم‌های شما است که خارج از کشور ساخته شده و فیلم‌نامه‌ای دارد که بعد از گذشت سال‌ها از ساختش دچار گذشت زمان نشده و به نظر می‌رسد چنین موضوعی می‌توانست در ایران هم دستمایه ساخت یک فیلم باشد. چه شد که تصمیم گرفتید این فیلم را در فرانسه بسازید؟
آقایان تختکشیان و توحیدی پیشنهاد ساخت این فیلم را با من در میان گذاشتند. قرار بود این فیلم‌نامه در ایران ساخته شود؛ البته با داستانی مفصل‌تر از چیزی که در فیلم دیدید و بعد دوستان متوجه شده بودند شاید نتوان فیلم را با همان کیفیتی که مدنظر هست، در ایران ساخت و به‌همین‌دلیل آقای تختکشیان با فردی که ایرانی‌الاصل بود و در فرانسه زندگی می‌کرد و یک شرکت فیلم‌سازی تأسیس کرده بود، درباره ساخت فیلم در فرانسه صحبت کرد و به این نتیجه رسیدند که این فیلم در فرانسه ساخته شود. طبعا فیلم‌نامه براساس ساخت در کشوری دیگر بازنویسی شد و در نهایت من با فیلم‌نامه کاملی که بر حسب شرایط کار در کشوری دیگر بازنویسی شده بود، روبه‌رو شدم. در وهله اول قصه برایم جذابیت داشت و از طرف دیگر میل به تجربه ساخت فیلم در کشوری دیگر اتفاقی است که بسیاری از فیلم‌سازان از آن استقبال می‌کنند؛ البته من تا پیش‌ از‌ این تولید در فرانسه را با سریال «خاطرات یک خبرنگار» آقای صدرعاملی که در مقام تهیه‌کننده آن حضور داشتم، تجربه کرده بودم؛ اما کارکردن با عوامل پشت و جلوی دوربین که بسیاری از آنها فرانسوی بودند، چالش خوبی بود. پیش از شروع فیلم‌برداری یک هدف مشخص داشتیم و آن این موضوع بود که فیلمی می‌سازیم که برای بازار اروپا و ایران مفید باشد؛ به‌همین‌دلیل است که طعم فیلم به‌گونه‌ای است که آن را یک اثر اروپایی می‌توان دانست. یکی، دو ماه پیش از آغاز فیلم‌برداری به فرانسه سفر کردیم و یک نفر که قرار بود کار تولید را انجام بدهد و بعد به دلایلی از گروه جدا شد، انتخاب‌های اولیه را براساس فیلم‌نامه و پیشنهادهای ما انجام داده بود. بخش درخور‌توجهی از بازیگران انتخاب شدند، در این بخش تقریبا به نظر می‌آمد مسئله خاصی وجود ندارد و نوید این داده می‌شد که وارد یک پروژه کم‌دردسر می‌شویم؛ اما به‌مرور اختلافاتی بین آقای تختکشیان و شریک فرانسوی ایشان پیش آمد و سه، چهار روز قبل از کلیدخوردن پروژه، آقای تختکشیان از شرایط کار برای من توضیح دادند که ممکن است ساخت این فیلم با توجه به این اختلافات منتفی شود و جواب من هم این بود که آمادگی این را دارم که اگر قرار است در این شرایط کار خوبی تولید نکنیم، اساسا نیازی نیست فیلمی ساخته شود؛ اما در نهایت به تفاهم رسیدند و کار آغاز شد. کار با سرعت بالایی پیش می‌رفت و به دلیل نزدیکی ژانویه زمان محدودی برای فیلم‌برداری داشتیم و تلاش کردیم در زمان کم بهترین اتفاق را رقم بزنیم؛ اما متأسفانه هرچه به پایان فیلم‌برداری نزدیک‌تر شدیم، اختلافات بیشتر شد و شرایط دیگر با ابتدای کار تفاوت داشت. دیگر با فیلمی روبه‌رو بودیم که سر و شکل داشت و فیلم‌برداری سکانس پایانی برایم اهمیت داشت. امکانات زیادی برای سکانس پایانی فیلم نیاز داشتیم که با وجود وعده‌هایی که داده شد، هیچ‌کدام از آنها اتفاق نیفتاد. در آن شرایط به این فکر کردم که یا کار را تعطیل کنم، بدون سکانس پایانی یا فکری کنم تا فیلم نجات پیدا کند و می‌دانستم اگر بدون سکانس پایانی کار را تمام کنم، امکان برگشتن و گرفتن آن وجود ندارد؛ بنابراین راهی پیدا کردم که فیلم پایان مقبولی داشته باشد و همان شد که در فیلم می‌بینید.
برگردیم به همان اختلافاتی که از زمان ساخت فیلم باعث شد اکران آن هشت سال عقب بیفتد. مشکل اکران فیلم چه بود؟
طبق توافقی که با تهیه‌کنندگان فیلم داشتیم، قرار بود به محض آماده‌شدن ابتدا اکران اروپایی فیلم انجام شود و براساس همین توافق کارها پیش رفت؛ اما به میزانی که به کار من مربوط می‌شود، باید بگویم که بعد از فیلم‌برداری، کارها با نظم و سرعت خوبی پیش رفت و اختلافات بین آقای تختکشیان و شریک فرانسوی چیزی است که خودشان باید توضیح بدهند؛ اما این اختلافات آن‌قدر زیاد شده بود که بحث جدایی مطرح شد و صحبت سر این بود که یکی از طرفین طرف حساب فیلم شوند و به‌اصطلاح مالکیت فیلم را برعهده بگیرند و آقای تختکشیان ظاهرا فیلم را نگه می‌دارند که به نظر من کار عاقلانه‌ای کرد. اگر فیلم به اروپا می‌رفت، نمی‌دانم چه سرنوشتی در انتظار فیلم بود. متأسفانه به دلیل همین اختلافات اکران جهانی یا حضور بین‌المللی فیلم به تعویق افتاد. طبعا فیلم به‌گونه‌ای بود که می‌توانست توفیقی در جشنواره‌های خارجی داشته باشد؛ اما این اتفاق نیفتاد و جشنواره‌ها هم با فیلمی که یکی، دو سال از ساخت آن گذشته باشد، کاری ندارند. تقریبا کاری که از دست من برمی‌آمد، این بود که هر سال موضوع اکران فیلم را با آقای تختکشیان در میان بگذارم و پیگیری کنم و دو سال بود که برای اکران فیلم کارم به خواهش و تمنا رسیده بود. زمانی که گروه سینمایی هنر و تجربه شروع به فعالیت کرد، جزء اولین گزینه‌های اکرانشان این فیلم بود که آقای تختکشیان موافقت نکردند و بعد از مدتی با اکران این فیلم موافقت کردند و پروسه طولانی دیجیتال‌شدن را طی کرد و در نهایت به اکران هنر و تجربه رسید.
ظاهرا نسخه ابتدایی فیلم‌نامه با چیزی که ساخته شد تفاوت‌هایی داشته، حذف بخش‌هایی از فیلم‌نامه دلیل خاصی داشت؟
نسخه‌ای که من با آن مواجه شدم با فیلم موجود تفاوت زیادی ندارد. تغییرات فیلم‌نامه در حد تغییرات متعارفی بود که هر کارگردانی وقتی با پروژه‌ای پیوند می‌خورد، انجام می‌دهد و نظراتی است که اعمال می‌شود. اما طبعا پیش از ورود من به جریان ساخت فیلم، نگارش فیلم‌نامه پروسه‌ای را طی کرده بود و آقای توحیدی طبق مشورت‌ها و بازنویسی‌هایی که انجام داده بود، بخش‌هایی از فیلم‌نامه را حذف کرد و بر حسب شرایط ساخت در کشوری دیگر نوشت.
این فیلم با حضور بازیگران فرانسوی و ایرانی ساخته شد. از انتخاب رضا کیانیان و رضا عطاران به‌عنوان بازیگران ایرانی صحبت می‌کنید؟
دو شخصیت ایرانی در فیلم‌نامه وجود داشت، فقط بخش انتخاب آنها مهم بود. واقعیت این است که ذهنی چند نفر را برای این دو نقش تست زدیم؛ اما به این موضوع هم فکر کردیم طوری شناخته‌شده باشند که در اکران نیز پارامتری برای فروش فیلم باشند. به گزینه‌هایی فکر شد كه شاید عجیب باشد؛ اما یکی از گزینه‌های قبل از آقای کیانیان، محمود کلاری برای نقش رضوی بود یا برای نقشی که رضا عطاران بازی کرد، محسن نامجو را در نظر داشتیم؛ چون بحث تارزدن و خواندن این شخصیت هم در فیلم بود فکر کردیم انتخاب بدی نیست و این گزینه‌ها به دلایل مختلفی اتفاق نیفتاد و سراغ بازیگران رفتیم.
هر دو بازیگر ایرانی در فیلم به زبان فرانسه آشنایی ندارند این مورد تعمدی در فیلم‌نامه وارد شد یا خیر؟
درباره رضا عطاران همان اتفاقی افتاد که در فیلم‌نامه با این شخصیت مواجه هستیم؛ یعنی کسی که زبان فرانسه را متوجه می‌شود و شاید برخی لغات یا مفاهیم را نداند. جالب بود در سکانس قهوه‌خانه رضا عطاران چیزی نزدیک به سه صفحه دیالوگ فرانسه داشت که حفظ کرده بود و خوب از پس این سکانس برآمد. این‌طور نبود که سه روز برای سکانس قهوه‌خانه زمان بگذاریم. درباره شخصیت رضوی که رضا کیانیان بازی کرد هم همین‌طور؛ شاید نیاز بود تا رضا کیانیان دست‌کم یک ماه زودتر به پروژه اضافه می‌شد تا تمرین‌های بیشتری داشته باشیم، البته چیزی که در فیلم می‌بینید از این جهت هم قابل بررسی است که فارسی صحبت‌کردن کیانیان به این منظور است که زبان فارسی را به «انت» یادآوری می‌کند، قطعا اگر فرصت بیشتری در اختیار داشتیم اتفاق بهتری می‌افتاد؛ اما طبعا حضور بازیگران حرفه‌ای مثل آنها در فیلم به سرعت بهتر فیلم و به پرداخت شخصیت‌ها کمک کرد.
زمان زیادی برای اکران بهتر فیلم از دست داده شد تا به اکران هنر و تجربه رسیدید. ارزیابی شما از اکران فیلم بعد از هشت سال چیست؟
حتما شرایط آن نیست که از اول برای این فیلم فکر کرده بودیم، همیشه این صحبت هست که به‌اصطلاح فیلم‌های آدم مثل بچه‌هایش می‌مانند، توی بچه‌های من این یکی ٨، ٩ سال به خانه بخت نرفت. نمی‌دانم اگر اکران نمی‌شد چه اتفاقی برای فیلم می‌افتاد؛ اما قطعا فراموش می‌شد.
معمولا همیشه صحبت‌های شما درباره سیاست‌های کلان مدیریتی حوزه فرهنگ خصوصا سینما، حواشی بسیاری داشته. بعد از جشنواره فیلم فجر نقل‌قول‌هایی از شما منتشر شد که بازتاب‌های بسیاری داشت، نگاه‌تان به شرایط حال حاضر سینما چیست؟
بخشی از اتفاقاتی که درحال‌حاضر در حوزه فرهنگ و هنر می‌افتد، امکان پیش‌بینی داشت. بعد از ماجرای دولت دهم مجموعه فضاهایی که در حوزه‌های مختلف از جمله فرهنگ و هنر وجود داشت، نشان می‌داد ما وارد فضای جدید‌تری می‌شویم که این فضا منافذ و دریچه‌هایی دارد که تنفس در آن راحت‌تر است؛ اما کمی خام‌اندیشی بود اگر فکر می‌کردیم به‌طور کل وارد یک منظومه دیگر می‌شویم. می‌توانست پیش‌بینی کرد در حوزه فرهنگ محافظه‌کاری جدیدی شکل می‌گیرد و دلیلش هم این بود که تمام فشارهایی که قبل از این دولت به حوزه فرهنگ تحمیل می‌شد از سوی افرادي بود که به شکل جدی هنوز هم هستند. اینها تغییر خاصی نکردند و وجود دارند، دولت هم در حوزه فرهنگ بخشی از انرژیش را باید صرف اثبات برادریش می‌کرد و نشان می‌داد که من از اصولی که دلواپسان به آن معتقد هستند، قرار نیست دور شوم. مخصوصا اینکه گروهی قرار بود مسئولیت را عهده‌دار شوند که پیشنیان آنها به‌شدت شعار می‌دادند و ادعای حفظ ارزش‌ها را داشتند. اینها فضایی را ایجاد می‌کند و افرادی که بعد از آنها مدیریت را در دست می‌گیرند اگر جسارت زیادی نداشته باشند، حتما در لایه‌های محافظه‌کاری قرار می‌گیرند.
بخش درخور توجهی از انرژی مسئولان فرهنگی ما در این چند سال در وهله اول صرف اثبات حقانیتشان شده و این قابل پیش‌بینی بود. مدیریت سینما هم سعی کرد نشان دهد با همه تفکرات می‌تواند کار کند که قطعا این اتفاق یک ظاهر خوب و عامه‌پسند دارد؛ اما در عمل موضوع چیز دیگری است؛ چراکه ما با یک مجموعه مسلط که حرف و عمل متکی به یک شاکله قابل فهم داشته باشد، مواجه نیستیم. انتقادی که به مدیریت سینما در این چند سال داشتم، همین بود؛ اینکه نتوانست یک تیم با این مشخصات تشکیل دهد.
به گمان بسیاری انتقاداتی به این دوره جشنواره از جهات مختلف وارد بود، با در نظر گرفتن تجربه شخصی شما در دبیری جشنواره پاشنه آشیل این دوره را چه می‌بینید؟
وقتی درباره جشنواره صحبت می‌کنیم، طبعا دارای جایگاه و شأنی است؛ اما یک چیز را گاهی فراموش می‌کنیم؛ اینکه اعتبار یک رویداد در طول زمان ممکن است به اندازه کلیت همان موضوع باشد مثل جشنواره کن و سینمای فرانسه، در بخش مسابقه جشنواره کن خیلی فیلم‌های فرانسوی نمی‌بینيد یا جشنواره برلین و نسبتش با فیلم‌های آلمانی، اما به ما یادآوری می‌کنند که آنها غالبا اعتباربخش به سینمای کشورشان هم هستند. بخشی از مشکلات جشنواره فجر به مقررات آن برمی‌گردد، جشنواره فجر در زمان شکل‌گیری با هدف ویترین‌بودن برای سینمای ایران در یک‌سال فعالیت سینماگران، شروع شد؛ در زمانی که تولیدات یک‌سال آن‌قدر زیاد نبود و تعداد فیلم‌سازان انگشت‌شمار بود و کل فضای سینما نیاز به گسترش داشت به وجود آمد. نوع داوری با توجه به مشاغل سینما گسترش پیدا کرد و یک موجود عجیب‌وغریبی شد شبیه اسکار، جشنواره کن و همه جشنواره‌ها؛ درصورتی‌که عملا شبیه هیچ‌کدام نبود. به‌واقع جشنواره فجر در هیچ‌کجای دنیا مشابه ندارد. به نظرم بسیاری از مشاوره‌های غلط را خود اهالی سینما به مدیران جشنواره به‌خصوص آنهایی که از این منظومه نیستند و از حوزه‌های دیگری آمده‌اند، می‌دهند. به نظر من جشنواره فیلم فجر را باید بااندازه سینمای حال‌حاضر ایران متناسب کرد، قرار نیست آبروی سینمای ایران در جشنواره فجر خلاصه شود. همه کم‌وبیش می‌دانند که جشنواره فیلم فجر در دوره ٢١ زمانی که دبیر جشنواره بودم دچار دگرگونی کم‌سابقه‌ای شد. در آن زمان بر مبنای آسیب‌شناسی دوره‌های مختلف و به مدد کار کارشناسی گروهی به این نتیجه رسیدیم که جشنواره فجر به مفهومی که سال‌های قبل‌تر برگزار می‌شد، نمی‌تواند ادامه داشته باشد؛ تقریبا همین چیزی که چندین‌سال است بعد از برگزاری جشنواره مسئول و غیرمسئول آن را می‌گویند. من اشتباهاتی از این دست را که گاهی به شوخی و جدی گفته می‌شود، در سال‌هایی که خودم حضور داشتم می‌دیدم که مثلا فیلمی نامزد صدابرداری می‌شود که اساسا فقط صداگذاری شده بود. طبعا داورانی با تخصص‌های مشخص که باید در یک زمان کاملا محدود تعداد زیادی فیلم ببینند ممکن است اشتباهاتی را مرتکب شوند، اما در جشنواره‌های جهانی می‌بینیم داوران در مورد سرفصل‌های مشخص یک فیلم مثل بهترین کارگردانی، فیلم، فیلم‌نامه و بازیگر صحبت و جوایز را دسته‌بندی می‌کنند. همان‌سالی که دبیری جشنواره را برعهده داشتم، سیمرغ‌هایی را که در بررسی‌های آکادمیک و نه جشنواره‌ای قابل ارزیابی هستند حذف کردم و سنگینی این موضوع را به جشن خانه سینما منتقل کردم. برخی همکاران ما در همان سال انتقاداتی را مثل اینکه چرا اختتامیه کوتاه بود یا چرا تعداد سیمرغ‌ها کم بود مطرح کردند.
بعد از من دوستان تصمیم دیگری گرفتند و به گفته خودشان برای دلجویی اهالی سینما نه‌تنها سیمرغ‌های حذف‌شده را برگرداندند، بلکه در جهت همان دلجویی تعدادی هم اضافه کردند و البته یک‌بار از من نپرسیدند چرا تعداد سیمرغ‌ها را کم کردی؟ یک‌بار دلیلت را توضیح بده. با زیادکردن تعداد سیمرغ‌ها ارزش این جایزه را از بین بردند. هنوزم هست و خواهد بود شک نکنید سال‌های بعد یکی، دو سیمرغ را جابه‌جا یا تلفیق می‌کنند و باز تعداد سیمرغ‌ها را درمجموع بیشتر می‌کنند. تصور فیزیکالی دوستان از جشنواره فجر این است که باید در وسعت زیاد و آب‌وتاب جشنواره را برگزار کرد، اگر قرار است در همه شهرها جشنواره فیلم فجر داشته باشیم مشکلی نیست، حداقل رقابت را از آن جدا کنید. اسم این رویدادی که برگزار می‌شود میهمانی است، نه جشنواره! گروهی به قصد مسابقه می‌آیند و با میهمانی مواجه می‌شوند و گروهی که صرفا برای میهمانی آمده‌اند با وجوهی از رقابت مواجه می‌شوند که همه اینها منشأ اختلافات می‌شود.

 




برخلاف تصورات درباره غیرقانونی بودن تخصیص دو سیمرغ در یک رشته⇐حق وتوی دبیر در بند ۱۲ بر همه چیز چربش دارد!+عکس

سینماروزان: روز گذشته برخی رسانه ها از غیرقانونی بودن تخصیص دو سیمرغ در بخش بهترین بازیگری زن جشنواره به استناد بند 8 مقررات جشنواره سخن گفتند.

به گزارش سینماروزان نکته اما اینجاست که چون مقررات جشنواره با تعامل دبیر نگارش شده برای آن که روشی برای حل مشکلات ناگهانی ایجاد شود، آخرین بند مقررات که میشود بند 12 به وتویی اختصاص داده شده خاص دبیر.

در بند دوازدهم مقررات می خوانیم: تفسیر و رفع ابهام از مقررات و اخذ تصمیم نهایی درباره موضوعات پیش‌بینی نشده به عهده دبیر جشنواره است.

براساس حالا دبیر میتواند بگوید چون انتخاب دو برنده در بخش بازیگری زن بعنوان موضوعی پیش بینی نشده از سوی هیات داوران به وی ارجاع شده او نیز براساس بند 12 تصمیم نهایی را گرفته است!

بند دوازدهم مقررات جشنواره
بند دوازدهم مقررات جشنواره



(۱۲+۱) نکته غریب از فهرست نامزدیهای هیأت داورانی مملؤ از دوپاسپورته‌ها و بازنشستگان سینما⇐ از پیشتازی یک تهیه‌کننده دوپاسپورته با فیلمی با روایتی کاملا کپی‌بردارانه تا حال اساسی به محصولات بنیاد سینمایی فارابی/ازکاندیداتوری بهترین موسیقی برای فیلمی که موسیقی ندارد تا ۶ کاندیداتوری برای فیلمی با تبلیغ گل‌درشت بانک پاسارگاد/ از کاندیداتوری فیلم آقازاده رییس هیأت مدیره موسسه آوینی در رشته‌ای که پاشنه آشیل فیلم است تا ۱۰ کاندیداتوری برای فیلمی که از حوزه هنری تا فارابی و تصویرشهر برای تولید آن پول خرج کرده‌اند و…

سینماروزان: اعلام نام کاندیداهای جشنواره سی و پنجم فیلم فجر(اینجا را بخوانید) مخاطبان را مواجه کرد با حضور نامهایی در فهرست برترین های جشنواره که مهمترین واژه برای توصیف آنها «کم مایه» است.

به گزارش سینماروزان اینکه برخی از کم مایه ترین محصولات جشنواره فیلم فجر در فهرست بهترین های هیأت داوران جشنواره ای قرار گیرد که 5 عضو از 7 عضو آن(شهرام اسدی، ایرج رامین فر، محمدرضا هنرمند، محمدمهدی دادگو و رویا نونهالی) دوپاسپورته هستند و برخی از اعضای آن و از جمله محمدرضا هنرمند، محمدمهدی دادگو و شهرام اسدی سالهاست که فیلم نساخته اند(اینجا را بخوانید) به قدر کفایت عجیب است و عجیبتر اینکه دستپخت این هیأت داوران پر شده از دوپاسپورته ها پیشتازی فیلمی به نام «تابستان داغ» در نامزدیهاست؛ فیلمی که محصول یک تهیه‌کننده دوپاسپورته است!!!

در ادامه 13 نکته غریب از فهرست نامزدیهای جشنواره را مرور کرده ایم.

1- از 14 فیلمی که به گونه های مختلف با حمایت فارابی تولید شده اند نام 9 فیلم در فهرست نامزدیها به چشم می خورد!!! جالب است که دو فیلم «بدون تاریخ بدون امضاء» و «ماجرای نیمروز» که در زمره حمایتهای ویژه فارابی قرار داشته اند و مشارکت همه جانبه ای برای تولیدشان صورت گرفته با 10 و 8 نامزدی در رأس فهرست نامزدیها قرار دارند.

2- پیمان یزدانیان کاندیدای بهترین موسیقی برای «بدون تاریخ بدون امضاء» شده؛ فیلمی که موسیقی متن نداشت و فقط یک سلوی پیانو در تیتراژ پایانی داشت!!!

3- «نگار» که تنها اثر اکشن-فانتزی جشنواره است و اتفاقا وجه ژانریک آن با توسل بر جلوه‎‌های ویژه، موثر از کاردرآمده در فهرست نامزدهای جلوه‌های ویژه نیست.

4- «تابستان داغ» که جزو کم مایه ترین آثار جشنواره چه در فیلمنامه و چه در اجرا بود و به لحاظ روایت شباهتهای فراوانی به «شکاف» کیارش اسدی‌زاده و «ملبورن» نیما جاویدی دارد در 12 رشته کاندیداست! تهیه کننده این فیلم جواد نوروزبیگی است. نوروزبیگی تهیه‌کننده‌ دوپاسپورته‌ای که در جشنواره سی و سوم جایزه ویژه هیأت داوران را از مجید مجیدی گرفته بود امسال  با «تابستان داغ» پیشتاز نامزدیهاست؛ فیلمی که در زمره کم مایه ترین آثار جشنواره قرار دارد.

5- «ماجرای نیمروز» که به جای حمایت یک ارگان، سه ارگان متصل به منابع عمومی از بنیاد سینمایی فارابی تا تصویرشهر وابسته به شهرداری و حوزه هنری برای تولید آن پول خرج کرده اند در 10 رشته کاندیدا شده است و از جمله 3 نامزدی فقط در بازیگری!

6- غزل شاکری یکی از بدترین بازیهای عمرش را در «سارا و آیدا» انجام داده ولی با همین بازی ضعیف کاندیدای بهترین بازیگر نقش اصلی زن شده است!!! ایشان فرزند فرشته طائرپور رییس کانون تهیه کنندگان فیلم ایران است و طائرپور نیز روابط صنفی قوی با هیأت مدیره فعلی خانه سینما دارد.

7- «زیر سقف دودی» پوران درخشنده که فرسنگها از آثاری همچون «شمعی در باد» و «هیس…» فاصله دارد و ضعف در سناریو و کلیشه پردازی کارگردان کمدی ناخواسته برای اثر رقم زده در 6 رشته کاندیدا شده و از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی!!! در بخشهایی از فیلم تبلیغ گل درشت بانک پاسارگاد دیده می‌شد که سامانه ناکارآمد بلیت فروشی جشنواره هم به هولدینگ همین بانک تعلق داشت.

8- فیلم ارگانی «چراغهای ناتمام» که به لحاظ جلوه های ویژه جزو ضعیف ترین آثار است و سکانس برخورد یک قطار با یک خودرو را به ضعیف ترین شکل ممکن و حتی درنظر نگرفتن نیروی رانش و پرتابگر بعد از برخورد تصویرسازی کرده کاندیدای بهترین جلوه های ویژه میدانی شده است!!! این فیلم را مصطفی سلطانی آقازاده علی سلطانی رییس هیأت مدیره موسسه آوینی تولید کرده است.

9- «اسرافیل» که در طراحی چهره پردازی اثری است به شدت وامدار ظاهر طبیعی بازیگران کاندیدای سیمرغ چهره پردازی است.

10- امیر آقایی و نوید محمدزاده در حالی برای بازی در «بدون تاریخ بدون امضاء» کاندیدای بهترین بازیگری شده‌اند که هر دو نفر پیشتر شمایل شان در این فیلم را در آثاری مانند «چهارشنبه 19 اردیبهشت» و «ابد و یک روز» ایفا کرده بودند و کاراکترهای ایفاشده نه به خاطر بدعت که صرفا به خاطر شباهت به شخصیتهای سابق به آنها سپرده شده است.

11- کاندیدا شدن علی مصفا برای «تابستان داغ» به شدت غیرمنتظره است. مصفا نه تنها نتوانسته بود تصویری ملموس از مردی گرفتار بحرانهای خانوادگی را موثر ایجاد کند بلکه عدم پرداخت درست فیلمنامه، او را به سوی تیپی سوق داده بود که پیشتر در «خانه ای در خیابان چهل و یکم» و «گذشته» از او دیده بودیم.

12- کاندیدا شدن وحید جلیلوند برای فیلمنامه «بدون تاریخ بدون امضاء» که ریتمی به شدت کند دارد و نیمه پایانی آن هم کاملا کپی بردارانه از لحن سینمای فرهادی پیش می‌رود به شدت غریب است.

13-کاندیدا شدن دو فیلم «سارا و آیدا» و «یک روز بخصوص» در رشته جلوه های ویژه آن هم در شرایطی که هیچ کدام جلوه های ویژه میدانی خاصی ندارند خیلی عجیب است.




واکنش پریناز ایزدیار به طعنه‌های طناز طباطبایی و طفره رفتن وی از پاسخگویی درباره مشکلات متنی “ابد…”

سینماژورنال: پریناز ایزدیار بازیگر جوانی که سیمرغ بهترین بازیگری زن جشنواره سی و چهارم را برای “ابد و یک روز” از آن خود کرد این روزها در حالی فیلمش را در اکران نوروزی می بینید که این فیلم بلحاظ جلب مخاطب بعد از آثاری چون “سالوادور…”، “…آلبالو” و “بادیگارد” قرار گرفته است.

به گزارش سینماژورنال بسیاری این عدم توانایی جلب مخاطب حتی به اندازه “بادیگارد” را ریشه دار در مشکلات سناریوی “ابد…” می دانند که بسیاری از فعل و انفعالات آن پایه منطقی ندارد.

ایزدیار در گفتگو با فرانک آرتا در “شرق” وقتی در برابر پرسشی طولانی پیرامون مشکلات متنی اثر قرار گرفته اما به صراحت کوشیده از پاسخگویی طفره رود.

آرتا پرسیده است: فیلم، ‌شخصیت‌های زیادی دارد و خانه خانواده «طولی‌خانلو» هم یکی دیگر از شخصیت‌ها بود که به اندازه بازیگران اهمیت داشت. همین مسئله روایت درام و پرداخت داستان را پیچیده می‌کرد. چون درعین اینکه مؤلف- فیلم‌ساز با وجود زمان محدود فیلم، باید هرچه بیشتر به شخصیت‌ها نزدیک‌تر می‌شد، در کمترین زمان ممکن هم می‌بایست بیشترین اطلاعات را به تماشاگر منتقل می‌کرد. اما می‌بینیم سکانسی مثل خانه شهناز (ریما رامین‌فر) که خارج از تهران در فیلم به تصویر کشیده شد ‌و اتفاقاتی همچون تحقیرشدن و کتک‌خوردن مرتضی (پیمان معادی) توسط خواهرزاده و موارد دیگری در آن خانه رخ داد، ربطی به موضوع اصلی فیلم نداشت. درحالی‌که فیلم‌نامه می‌توانست روی جزئیات شخصیت‌ها متمرکز شود که مثلا اصلا سن‌وسال مادر با سن کوچک‌ترین پسرش چه نسبتی دارد یا چگونه در متن واقع‌گرایی، مغازه‌زدن زود بازدهی دارد و… . به‌همین‌دلیل می‌گویم که فیلم‌نامه عقب‌تر از کارگردانی است؟ 

و ایزدیار گفته است: البته من ترجیح می‌دهم به مسائلی که به شخص من و نقشم مربوط نیست، ‌پاسخ ندهم. جواب این سؤالات را آقای روستایی به‌عنوان نویسنده و کارگردان بدهند…

از آن سو در این گفتگو ایزدیار به اظهارات چندی قبل طناز طباطبایی که سیمرغ را حق وی ندانسته بود(اینجا را بخوانید) هم پاسخ داده است.

ایزدیار درباره اظهارات طباطبایی که گفته بود ایزدیار کار ویژه ای انجام نداده که لایق سیمرغ باشد گفته است: من فقط نظر ایشان را شنیدم و مستقیم هم با خانم طباطبایی صحبت نکردم. اما به‌هرحال ایشان عقیده خود را بیان کردند. به نظرم هرکسی نظری دارد و نظر ایشان هم برای من محترم است.




تغییر مسیر یک بازیگر زن بخاطر نامزدی سیمرغ+عکس

سینماژورنال: در میان نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگری زن مکمل نام بهنوش بختیاری هم به چشم می خورد.

به گزارش سینماژورنال بختیاری بازیگری است که بیشتر به عنوان بازیگری فعال در شبکه خانگی و تله فیلمهای سوپرمارکتی شناخته می شد اما وی گویا بعد از نامزدی دریافت سیمرغ از جشنواره سی و چهارم فجر به خاطر ایفای نقش مکمل در فیلمی به نام “من” ساخته سهیل بیرقی تصمیم گرفته تغییر مسیر داده و دیگر سراغ تله فیلم نرود.

25 کار را رد کردم

وی در این باره به “مهر” گفت: در یک سال گذشته مصمم شدم و به خودم این جرات را دادم که ۲۵ کار را تا الان رد کنم. نمی دانم تصمیم درستی بود یا غلط اما خیلی پشیمان نیستم چون قالب فیلمنامه ها از متوسط هم پایین تر بودند و همه نقش ها مشابه هم و شبیه آنچه من زیاد تجربه اش کرده‌ام، بودم.

بختیاری ادامه داد: پیشنهاد تله فیلم ها و آثار رسانه تصویری هم به من می‌شود ولی همه این ها را رد کردم چون دلم می خواهد فضاهای جدیدتری را تجربه کنم و سعی کردم روی اعتقادم بایستم و خوشحالم که الان دیگر به عنوان راه تامین معاش به بازیگری نگاه نمی کنم.

به خاطر بحران مالی مجبور بودم در پروژه هایی که مطابق میلم نبودند حضور داشته باشم

وی اظهار کرد: یک دوره ای به خاطر بحران مالی مجبور بودم در پروژه هایی که شاید خیلی مطابق میلم نبودند حضور داشته باشم اما الان خوشبختانه می توانم بازیگری را به عنوان عشق نگاه کنم و به خودم حق انتخاب بیشتری بدهم. تا الان این شانس را داشتم که دو نقش غیر کمدی را البته در سینما بازی کنم ولی امیدوارم بیشتر پیشنهاد نقش های متفاوت داشته باشم.

من
بهنوش بختیاری در نمایی از “من”



معرفی کامل برترین‌های جشنواره سی و چهارم فجر

سینماژورنال: در اختتامیه جشنواره سی و چهارم فیلم فجر برترین های بخشهای مختلف معرفی شدند.

–بهترین فیلم: ایستاده در غبار

–بهترین فیلم مردمی: ابد و یک روز

–بهترین فیلمنامه: ابد و یک روز/سعید روستایی

–بهترین کارگردانی: ابد و یک روز/سعید روستایی
جایزه ویژه کارگردانی: هومن سیدی/خشم و هیاهو

بهترین بازیگران

–بهترین بازیگر اصلی مرد: پرویز پرستویی/بادیگارد

–بهترین بازیگر اصلی زن: پریناز ایزدیار/ ابد و یک روز

–بهترین بازیگر مکمل مرد: نوید محمدزاده/ابد و یک روز

–بهترین بازیگر مکمل زن: شبنم مقدمی/ فیلم های “زاپاس” و “نفس”

بهترین های پشت صحنه

–بهترین فیلمبرداری: خشم و هیاهو/پیمان شادمانفر

–بهترین طراحی صحنه و لباس: ایستاده در غبار/محمدرضا شجاعی

–بهترین چهره پردازی: ابد و یک روز/سعید ملکان

–بهترین جلوه های ویژه بصری: باریگارد/هادی اسلامی

–بهترین جلوه های ویژه میدانی: ایستاده در غبار/ایمان کریمیان

–بهترین صدا: لانتوری/سعید بجنوردی، محمدرضا دلپاک و حسین مهدوی

–بهترین موسیقی: دختر/محمد رضا علیقلی

–بهترین تدوین: ابد و یک روز/ بهرام دهقانی




نامزدهای دریافت سیمرغ بخش “نگاه نو” اعلام شدند

سینماژورنال: نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین بخش نگاه نو سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر اعلام شد.

*بهترین فیلم
–ابد و یک روز به تهیه کنندگی سعید ملکان
–ایستاده در غبار به تهیه کنندگی حبیب والی نژاد
–متولد 65 به تهیه کنندگی محمد مهدی عسگرپور
–لاک قرمز به تهیه کنندگی مجید مجیدی و کامران مجیدی
–انتهای خیابان چهل و یکم به تهیه کنندگی سید محمود رضوی

*بهترین کارگردانی
–ابد و یک روز به کارگردانی سعید روستانی
–ایستاده در غبار به کارگردانی محمد حسین مهدویان
–متولد 65 به کارگردانی مجید توکلی
–برادرم خسرو به کارگردانی احسان بیگلری
–لاک قرمز به کارگردانی سید جمال سید حاتمی