1

نشست «بازنمایی طبقه فرودست در سینمای ایران» برگزار می‌شود

سینماروزان/کیوان بهارلویی: به همت انجمن منتقدان و انجمن علمی و مطالعات فرهنگی و رسانه دانشگاه علامه طباطبایی، نشست «بازنمایی طبقه فرودست در سینمای ایران» برگزار می‌شود

نشست «بازنمایی طبقه فرودست در سینمای ایران» 23 خردادماه برگزار می شود.

نشست «بازنمایی طبقه فرودست در سینمای ایران» به همت انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی و انجمن علمی و مطالعات فرهنگی و رسانه دانشگاه علامه طباطبایی برگزار می‌شود.

این نشست ساعت 17:30 روز سه شنبه 23 خرداد در محل خانه سینمای شماره یک در خیابان سمنان برگزار می شود و حضور برای عموم آزاد و رایگان است.

آرش حیدری جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه علامه و سعید قطبی زاده منتقد سینما در این نشست صحبت خواهند کرد.

این نشست در ادامه سلسله نشست های تخصصی انجمن منتقدان با موضوعات سینمایی برگزار می شود.

نشست «بازنمایی طبقه فرودست در سینمای ایران
نشست بازنمایی طبقه فرودست در سینمای ایران

 




سعید قطبی‌زاده در پاتوق فیلم کوتاه مطرح کرد⇐چرا فیلم‌های ما مدام درباره موضوعات خانوادگی و کمدی است؟/چرا سینمای ما سه ژانر بیشتر ندارد!؟/چرا «انیمیشن» در ایران یتیم است؟!

سینماروزان: در چهارمین نوبت از هفتمین فصل برگزاری «پاتوق فیلم کوتاه» که دوشنبه‌های هر هفته به همت انجمن سینمای جوانان ایران در پردیس سینمایی چارسو برگزار می‌شود، روز دوشنبه نهم خردادماه فیلم‌های کوتاه «هلو» ساخته مهدی حسین‌خانی، «کبود» به کارگردانی علی توکلی، «دوآل‌پا» ساخته محمدرضا مرادی و انیمیشن کوتاه «خولانه‌وه» ساخته هژیر اسعدی به نمایش درآمد و با حضور سعید قطبی‌زاده منتقد سینما مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

* مخاطبانی که برای فیلم کوتاه نعمت هستند
سعید قطبی‌زاده منتقد سینما هم در ابتدای صحبت‌های خود ضمن ابراز خوشحالی از برگزاری نشست‌های پاتوق فیلم کوتاه خطاب به حاضران گفت: هر کس با هر انگیزه‌ای اینجا حاضر شده، به فیلم کوتاه و سازندگان آن افتخار داده است به ویژه در شرایطی که این فیلم‌ها امکان دیده شدن ندارند و حضور مخاطبانی مانند شما یک نعمت است.

این منتقد در ادامه به طرح نکاتی درباره فیلم «هلو» پرداخت و گفت: جامپ‌کات در کارگردانی خطرناک است. درست است که فیلمسازی مانند گدار در فیلم‌های اولیه خود استفاده‌هایی هوشمندانه از جامپ‌کات می‌کند اما اینجا و در تجربه‌های نخستین بهتر است کارگردانی را به‌صورت پایه‌ای و براساس الگوهای کلاسیک تجربه کنیم. این‌ها مشق فیلمسازی است.

قطبی‌زاده گفت: بازیگر اگر به‌درستی هدایت شود می‌تواند بسیاری از ضعف‌های فیلم را بپوشاند. شما اگر فیلمنامه خوبی نوشته باشید و شخصیت خوبی هم در آن پرداخته باشید، اما انتقال حسی درستی توسط بازیگر صورت نگیرد، همه تلاش شما روی هوا می‌رود.

* لاک‌پشت‌هایی که قربانی می‌شوند

سعید قطبی‌زاده در ادامه درباره فیلم «کبود» بیان کرد: نکته مثبت این فیلم،‌ در فیلمنامه است و نکته منفی آن هم در فیلمنامه است. نکته مثبت این است که این کار یکی از بهترین فیلم‌های کوتاه است که شروع و میانه و پایان درستی متناسب با اهداف و فلسفه فیلم کوتاه دارد. در این فیلم قصه با مقدمه درستی روایت می‌شود، پرورش درستی هم دارد و نتیجه‌گیری درستی هم می‌کند. با اطمینان می‌گویم 90 درصد فیلم‌های کوتاه ایرانی این ویژگی ساده را ندارند. اما ایراد این فیلم هم در همین فیلمنامه است.

قطبی‌زاده با اشاره زاویه نگاه انتقادی فیلم نسبت به مسائل جامعه توضیح داد: وقتی شخصیت‌پردازی زیادی در فیلم کوتاه داریم،‌ برخی شخصیت‌ها از بین می‌روند. در جنوب که بودم متوجه شدم وقتی می‌خواهند میگو شکار کنند، کلی لاک‌پشت می‌میرد، چرا که لاک‌پشت‌ها هم زیاد هستند و هم تنبل. فیلم «کبود» هم همین مشکل را دارد و برای رسیدن به دو شخصیت اصلی، تعداد لاک‌پشت را می‌کشد! شخصیت‌هایی را در کار به عنوان آکسسوار داریم نه آدم‌هایی هویت‌مند. در مجموع اما فیلم قابلیت ارتباط با اقشار مختلف را دارد.

* فقدان جسارت در نزدیک شدن به الگوهای ژانر وحشت

سپس نوبت به نقد «دوآل‌پا» به کارگردانی محمدرضا مرادی  رسید.

قطبی‌زاده در این بخش گفت: من از این فیلم خوشم آمد چون اساسأ هم فیلم ترسناک دوست دارم و هم اینکه فقدان جسارت در بین فیلمسازان ایرانی برای نزدیک شدن به الگوهای ژانر ترسناک همیشه برایم نشان‌دهنده خفت سینمای ایران بوده است، این موضوع نشان می‌دهد که چقدر ما تنوع ژانری نداریم این در حالی است که تعداد زیادی کتاب درباره تاریخ ژانر داریم، ما فیلم‌های متنوعی در جشنواره کن و اسکار می‌بینیم ولی هیچ وقت از خودمان نمی‌پرسیم چرا فیلم‌های ما مدام درباره موضوعات خانوادگی و کمدی است به طوری که ما کلا در سینمای خودمان سه ژانر بیشتر نداریم به نحوی که سایر ژانرها در ایران وجود ندارد، این همه فیلم‌های روز جهان را نگاه می‌کنیم ولی هیچکس تعجب نمی‌کند که چرا چنین فیلم‌هایی در ایران ساخته نمی‌شود؟

* انیمیشن در ایران یتیم است

در ادامه فیلم کوتاه «خولانه‌وه» به کارگردانی هژیر اسعدی مورد نقد و بررسی قرار گرفت‌.

قطبی‌زاده با بیان اینکه «خولانه‌وه» فیلم خوش ایده‌ای است مطرح کرد: انیمیشن در ایران دقیقا وضعیت یک بچه یتیم را دارد و در ایران حمایت نمی‌شود مگر اینکه دولتی باشد. سفارش‌دهنده دولتی هم از انیمیشنی حمایت نمی‌کند مگر آنکه مطابق فرموده و سفارش‌ها باشد. این معضل بزرگ انیمیشن در ایران است و من واقعا بابت آن نگران هستم. نگران همه بچه‌هایی که فارغ‌التحصیل انیمیشن‌سازی از دانشگاه‌های ایران هستند و کلی ایده برای کار دارند و کلی شوق برای ساخت انیمیشن‌های درجه یک دارند اما مجبورند یا سراغ سرمایه‌های شخصی بروند یا اگر نهادی از آن‌ها حمایت می‌کند، این حمایت مقطعی و غیرمداوم است.

بخش پایانی این نشست به پرسش و پاسخ علاقمندان حاضر در سالن درباره فیلم‌های به نمایش درآمده با حضور منتقد مهمان اختصاص یافت.




انتقاد داماد شهید آوینی از “گینس”: آقای تنابنده! چیزی سر هم کرده ای که اسمش فیلم نیست!/اگر ساکت بنشینی حاضرم مفاهیم وسترن را به تو آموزش دهم!

سینماژورنال: حدودا یک ماه بعد از زمانی که روزنامه نگارانی چون حامد مظفری، ایزد مهرآفرین، رضا استادی و سعید قطبی زاده از طریق رسانه هایی چون سینماژورنال، جوان، سینماپلاس و صفحه اجتماعی خویش به انتقاد از شوخیهای سطحی و الفاظ زشت به کار رفته در “گینس” پرداختند رفته رفته منتقدان دیگری هم از راه رسیده و کیفیت کار محسن تنابنده را زیر سوال می برند.

به گزارش سینماژورنال از جمله این منتقدان حسین معززی نیا داماد شهید مرتضی آوینی و سردبیر مجله “24” است.

معززی نیا با نگارش یادداشتی در صفحه اجتماعی خود از یک سو به انتقاد از لحن تنابنده در خطاب قرار دادن منتقدان پرداخته و از طرف دیگر ایرادات فراوان فیلم او را برشمرده است.

سبنماژورنال متن کامل یادداشت معززی نیا را ارائه می دهد:

آقاي محسن تنابنده اخيراً فرموده‌: «من تا به امروز درباره گینس نقد جدی ندیدم. یک تعداد یادداشت دیدم. نقد جدی ندیدم که برایم قابل تامل باشد و به آن‌ها فکر کنم. به نظرم بیشتر عقده‌گشایی است. تا جایی که من یادداشت‌ها را مرور کردم خامدستانه به اثر توجه شده است. ما اهل مطالعه نیستیم و فقط غر زن داریم. اینقدر غر زن نباشیم، برویم دنبال کار کردن. به جای این که حراف باشیم کار کنیم و باعث پیشرفت شویم. به جای این که پاتیل‌های روشنفکری بگیریم و بگوییم این بد است آن خوب است و… برویم کار کنیم و قدم های رو به جلو برداریم. من فکر می‌کنم این شکل و شمایل و لحن، لحنی کاملاً نو در ارایه قصه است و تا به حال کسی چنین تجربه‌ای نداشته است. نديدم با این فضاها شوخی شده باشد، سه برادر در یک فضای تقریبا وسترن، جاده و… به نظرم در این شرایط (جاده و فضای وسترن) قصه شیرین گفتن کار بسیار سختی است.

حضرت آقاي تنابنده:

يك: نقد جدي را درباره فيلم جدي مي‌نويسند. شما بابت همين چند «يادداشت» هم شاكر باش. در مملكت عجيبي زندگي مي‌كنيم كه درباره فيلمت با اين سر و وضعي كه دارد همين چند «يادداشت» هم منتشر شده. در يك شرايط استاندارد، اين چيزي كه اسمش را فيلم گذاشته‌اي نه اكران مي‌شد، نه ديده مي‌شد و نه كسي درباره‌اش چيزي مي‌نوشت.

دو: كسي كه «يادداشت» مي‌نويسد، كسي كه منتقد فيلم است و مي‌گويد فيلمي بد يا خوب است دارد «كار» مي‌كند. دارد «قدم رو به جلو» برمي‌دارد. اما تو به‌عنوان فيلمساز «كار» نكرده‌اي، چيزي سر هم كرده‌اي كه اسمش فيلم نيست و تماشاگر بيچاره به‌هواي اسم عطاران و قيافه‌ «نقي» شش هزار تومان پول مي‌دهد كه بيايد تماشايش كند.

سه: وقتي آدم شخصيت‌هايش را مي‌برد توي جاده كه بي‌خود و بي‌جهت مسيري را طي كنند، اسم فيلمش نمي‌شود «وسترن». در بهترين حالت مي‌شود فيلم جاده‌اي. اگر دستمزد خوبي بدهي و ساكت بگيري بنشيني، حاضرم در چند جلسه مفاهيم و اصطلاحات سينمايي از قبيل «فيلم وسترن» را به تو آموزش دهم. چون حرفه‌ام همين است. «كار» من اين است.

چهار: شما اگر قرار است «تامل» كني، دنبال نقد جدي نگرد، چون كسي حوصله ندارد درباره اين چيزي كه سر هم كرده‌اي، نقد جدي بنويسد، برو درباره اين تامل كن كه چرا فيلمسازي بلد نيستي و فيلمت نه قصه دارد، نه شخصيت، نه تداوم، نه پايان‌بندي.

پنج: اين‌قدر خودت را «جدي» نگير تا اميدوار بمانيم روزي بتواني واقعا فيلم بسازي.




انتقاد سناریست “استراحت مطلق” از آثاری که محبوب منتقدان نام گرفته!/”من دیگو مارادونا هستم” و “در دنیای تو ساعت چند است” از جمله این آثارند

سینماژورنال: اکران دوم بهاری با روی پرده رفتن چند فیلم مختلف و از جمله آثاری به نام “در دنیای تو ساعت چند است” ساخته صفی یزدانیان و “من دیگو مارادونا هستم” ساخته بهرام توکلی آغاز شده است.

به گزارش سینماژورنال فروش نه چندان قابل قبول هر دو فیلم بدین لحاظ که آثار محبوب برخی منتقدان پابه سن گذاشته سینمای ایران در جشنواره سال قبل بودند می تواند این نتیجه را پیش روی بگذارد که دیگر اتکا به ایده های این منتقدان برای تماشای فیلم نزد مخاطبان کاربرد چندانی ندارد.

مخاطبانی که به نظر منتقدان وقعی نمی نهند

دیگر گذشت زمانی که چنین منتقدانی می توانستند با گردهمایی در مجله ای پابه سن گذاشته به مخاطبان سینمای ایران برای تماشای فیلمی خاص جهت دهند.

حالا مخاطبان روزگار ما هستند که از این جماعت جلو افتاده اند و زودتر از آنها اغتشاش ذهنی فیلمساز در عدم توانایی کنترل شخصیتها در یک مثلا کمدی را درک می کنند.

این مخاطبان خیلی راحت دست فیلمسازی دیگر که قصد دارد با اله مانهای شبه روشنفکرانه ای که نعل به نعل از سینمای دهه هفتاد اروپا به ایران آورده شده  آنها را بفریبد را نیز می خوانند و حتی ابایی ندارند که در میانه تماشای چنین محصولاتی از سینما بیرون بزنند.

همراهی یک منتقد با مخاطبان

در امتداد چنین رویه ای است که سعید قطبی زاده منتقدی که در اکران اول نوروز “استراحت مطلق” را به عنوان سناریست داشت با گذاشتن فقط دو جمله در صفحه اجتماعیش همراهی خود با مخاطبان را اعلام می کند.

قطبی زاده می نویسد: فیلمی که میان آثار عموما نازل جشنواره، لقب بهترین گرفته، الزاما اثر فوق‌العاده‌ای نیست. فرق هست بین فیلمی قابل دفاع با اثری ارزشمند.

و وقتی مخاطبانش از او می پرسند که منظورش را صریحتر بیان کند اظهار می دارد: منظورم هر فیلمی است که در جشنواره‌ی سال گذشته به نمایش درآمد. از فیلم منتخب داوران بگیرید، تا فیلم برگزیده‌ منتقدان.


عقب افتادگی منتقدانی که اعتبار را در مخالف خوانی با مخاطب می دانند

سینماژورنال خوشحال است کسی که به نام منتقد می شناسیمش این قدر راحت و بی پرده سخنش را به زبان می آورد. او به صراحت می گوید حتی فیلمی که بهترین بوده هم فوق العاده نیست و البته دامنه بحثش را حتی به فیلم برگزیده منتقدان تعمیم می دهد.

قطبی زاده خوب درک کرده که مخاطب روزگار ما به شدت پیشروتر از آن طیفی است که سالها به نام منتقد، اعمال نظر خود را شرط پیشرفت سینما دانسته اند.

این طیف در سالهای اخیر فرسنگها دورتر از نگاه مخاطب-حتی مخاطب فرهیخته- گام برمیدارند مبادا همراهی با مخاطب، ژستهایی که به واسطه آن، اعتبار کسب کرده اند را مخدوش نماید و چه خوب که یکی از منتقدان میانه-که هم آن طیف سنتگرا را خوب می شناسد و هم با جوانترها حشرونشر دارد- این عقب افتادگی را ولو با اشاره گوشزد کرده است.