1

پُررویی؟!/علت تعطیلی کلاه‌قرمزی از زبان کاظم سیاحی صداپیشه جیگر

سینماروزان: هميشه اين‌جوري هست بعد از يكسري كارها مثل کلاه قرمزی كه مطرح مي‌شود و مردم دوستش دارند يكي يك دفعه پيدا مي‌شود تصميم مي‌گيرد جلويش را بگيرد، چون رويت زياد شده!!

کاظم سیاحی صداپیشه جیگر در مجموعه کلاه قرمزی با بیان مطلب فوق به روزنامه اعتماد گفت: اصلا احساس اعتماد به نفس نمي‌كردم كه من بلدم در گروه کلاه قرمزی و کنار ایرج طهماسب باشم و در ابتدا يك استرس و اضطراب عجيبي داشتم. بعد از مدتی تمرین تصميم گرفتم قید کار را بزنم؛ ما سالن پايين بوديم و آقاي طهماسب بالا بودند، يك خانه‌اي دربست بود من رفتم بالا، آقاي طهماسب چاي مي‌خوردند هيچ‌ وقت قيافه‌شان يادم نمي‌رود، گفتم اگر اجازه بدهيد من نيايم، چون احساس مي‌كنم كه به دردتان نمي‌خورم. آقاي طهماسب در آن لحظه گفت ما آنقدر حرفه‌اي هستيم كه اگر كسي به درد ما نخورد خودمان مي‌گوييم نيايد، شما بيا. گفتم باشه، رفتيم سر كار، معمولا اين‌طوري است كه عروسك‌هاي جديد ديرتر اضافه مي‌شوند. من مي‌رفتم سر كار بچه‌ها مي‌گرفتند كار مي‌كردند من هنوز نمي‌دانستم آيا قرار است صداي جيگر را من بگويم جيگر كه اصلا اسم نداشت. جيگري وجود نداشت.

سیاحی ادامه داد: عروسك جیگر آمده بود و بعد از يك هفته گفتند كاظم بيا بنشين عروسك هم بياريم، صدا را گفتم قبول كردند. قرار بود جيگر يكسري جملات منفي بگويد نمي‌خواهم، نمي‌خورم، يكي از خصوصيات جذابي سر كار آقاي طهماسب وجود دارد همه‌ چيز آنقدر زنده و در لحظه اتفاق مي‌افتد براي همين است كه تماشاچي باور مي‌كند عروسك‌هاي آقاي طهماسب وجود دارند .شما در موقعيت در لحظه قرار مي‌گيريد، متني به آن شكل وجود ندارد، ايده وجود دارد، ايده از اين نظر كه الان اين كار را بكنيم ولي اينكه من چه بگويم به عنوان ديالوگ ريز اين اصلا وجود ندارد.

كه جيگر وارد شد. من مي‌گفتم الان بايد چه بگويم؟ به من گفتند تو سعي كن كمتر حرف بزني، آخرين لحظه گفتم اسمم چي باشد؟ هر كسي چيزي گفت در نهايت آقاي طهماسب گفتند اسمش جيگر باشد. من گفتم جگر، گفت نه جيگر اسمش جيگره.

روایت کاظم سیاحی از دلیل تعطیلی کلاه قرمزی
روایت کاظم سیاحی از دلیل تعطیلی کلاه قرمزی

او افزود: طهماسب جلوتر را ديده بود. براي همين صد درصد خودم را مي‌سپردم به آقاي طهماسب، يواش يواش شخصيت جيگر شكل گرفت كه به نظر من سال اول فقط يك حضور داشت از سال‌هاي بعدش بود كه اتفاق بهتري افتاد و كاراكتر شكل گرفت همان كه دوست نداشتند به او گفته بشود بعد مي‌گفت جيگرم و اينكه مي‌گفت جيگرم همين كه دوست نداشت به عنوان خر معرفي بشود و اينكه دوست داشت اسب باشد.

سیاحی درباره تعطیلی کلاه قرمزی گفت: هميشه اين‌جوري هست بعد از يكسري كارها كه مطرح مي‌شود مردم دوستش دارند يكي يك دفعه پيدا مي‌شود تصميم مي‌گيرد جلويش را بگيرد، چون رويت زياد شده! به اين‌گونه كه اگر اين نباشه هم اتفاق خاص و ويژه‌اي نمي‌افتد. اصلا مهم نيست يكسري آدم اين را دوست دارند، اصلا مهم نيست، مهم اين است كه حرف يك نفر به كرسي بنشيند چون فکر می‌کند بدون اين هم مي‌شود زندگي كرد و برایش مهم نيست براي آنكه مردم یک مجموعه را دوست داشته باشند بیست سال زحمت كشيده شده!




#پایتخت در مسیر #نود و #کلاه_قرمزی؟!

سینماروزان/مجتبی اردشیری: زمانی که پیمان جبلی به‌عنوان ریاست سازمان صداوسیما انتخاب شد، امیدهای بسیاری نسبت به توانمندی‌های مردی که سالیان دراز در کسوت خبرنگار فعالیت کرده بود، به وجود آمد. در آن زمان، همه می‌دانستند که سازمان عریض و طویل صداوسیما، حال و روز خوشی ندارد و وقوع برخی اقدامات ضربتی و حتی تدریجی می‌توانست حال آن را بهتر کند اما امروز که حدود ۱۹ ماه از مدیریت جبلی می‌گذرد، می‌بینیم که وضعیت سازمان چندان تغییری نکرده…

در این زمینه، مجموعه #پایتخت، مثال بسیار خوبی است که به آن بپردازیم. مجموعه پرطرفداری که طی روزهای اخیر، صحبت‌هایی مبنی بر توقف همیشگی تولید آن مطرح شد. اظهارنظری که دامنه آن، به سوالی از جبلی نیز کشیده شد که ایشان در پاسخ گفتند دلیل ساخته نشدن فصل هفتم این سریال، اختلافاتی است که در درون عوامل این مجموعه پیش آمده است.

اینکه ریاست محترم سازمان، سوال را با سوال پاسخ داده‌اند، به‌کنار، اما شاید هوشمندانه‌ترین پرسشی که آن خبرنگار می‌بایست از جبلی در آن زمان می‌پرسید، این بود که آیا دعوت و تقاضایی از سوی سازمان مبنی بر تولید فصل هفتم این سریال شده است یا خیر؟
تاکنون هیچ دعوت و درخواستی از سوی سازمان مبنی بر تولید فصل هفتم این مجموعه محبوب صورت نگرفته است؟؟

آقای جبلی! بیم آن می‌رود که سیاست فوت‌وقت فرسایشی، به اهرمی همیشگی برای سازمان صداوسیما تبدیل شود. یعنی ارکان قدرت در آن سازمان، بی‌توجه به خواسته مردم، نسبت به حذف یک برند تصمیم بگیرند و پس از آن‌که آن حذف را صورت دادند، آن‌قدر راجع به آن موضوع اظهارنظر نکنند، تا آب‌ها از آسیاب بیفتد؛ درست مانند کاری که با برنامه #نود صورت گرفت. اما آیا قرار است چنین سیاستی برای سریال پایتخت هم رقم بخورد؟

اگر هم چنین رویه‌ای در دستور کار است، نفع سازمان از این حذف چه خواهد بود؟ مرور سریال در ادوار گذشته نشان می‌دهد که سازمان با جذب آگهی‌هایی قبل، حین و بعد از پخش این سریال، به سودآوری قابل‌توجهی دست یافته است پس اعمال سیاست فوت‌وقت فرسایشی در قبال این سریال، چه معنا و آورده‌ای دارد؟

پایتخت در مسیر نود و کلاه قرمزی
پایتخت در مسیر نود و کلاه قرمزی

جناب جبلی گرامی! یک زمانی، سلبریتی‌های بسیاری با سازمان همکاری داشتند که نتیجه آن، گرایش بیشتر مردم به برنامه‌های صداوسیما بود. از یک زمان به بعد، احساس می‌شود که سیاستی در خفا دنبال شد که ما سلبریتی‌ها را از تلویزیون خارج می‌کنیم تا به شبکه خانگی تحت نظر ساترا بروند و کم‌کم تلویزیون خودمان را راه می‌اندازیم. اما این سیاست باید از سوی نهادی دنبال شود که پشت دستش پر باشد نه اینکه بخواهیم ۴۵ سال پس از انقلاب، تنها تریبون دیداری و شنیداری را از نو راه‌اندازی کرده و در مسیری که مشخص است مخاطب چندانی ندارد، سیستم آزمون و خطا را تجربه کنیم.

آقای جبلی! بسیاری از چهره‌ها کمک بسیاری کردند تا برندسازی در تلویزیون برای کارهای زیادی صورت گیرد بنابراین نباید با حذف آنها، به یک خودزنی بزرگ روی آورد. ضمن اینکه سریال‌هایی چون پایتخت و یا دیگر برنامه‌‌های محبوب تلویزیون نظیر #کلاه_قرمزی که امروز دیگر نیستند، سرمایه‌های شما محسوب می‌شوند که با پول بیت‌المال تولید شده‌اند. این برندها، متعلق به مردم هستند که نمی‌توان آنها را کنار گذاشت. حال مگر شما یا هر مدیر دیگری می‌تواند یک سرمایه میلیونی و مردمی را کنار بگذارد؟

انتظار می‌رود که با یک تصمیم‌گیری هوشمندانه، مسیر ملی شدن تلویزیون با شتاب بیشتری دنبال شده و با جذب متخصصین مجرب در تولید سریالهای تلویزیونی مخاطبان بیشتری را به سمت تلویزیون گسیل دارند.

مجتبی اردشیری روزنامه نگار و منتقد سینما و تلویزیون
مجتبی اردشیری روزنامه نگار و منتقد سینما و تلویزیون