1

حال حسابی شورای صنفی نمایش و حوزه هنری به یک فیلم رفع توقیف شده؟؟⇐قرارداد اکران «خانه دختر» برای گروه آزاد است اما هم به اندازه فیلمهای سرگروه دار، سالن دارد! و هم پردیس آزادی را!

سینماروزان: فیلم توقیفی «خانه دختر»شهرام شاه‌حسینی در حالی با تعدیلهایی که به گنگی بیشتر فیلم منجر شده روی پرده رفته که از همان روز ابتدایی اکران تعداد بالای سالنهایش جلب توجه می کند.

«خانه دختر» نه تنها با توقیف حوزه هنری روبرو نشده و مهمترین سینمای حوزه که پردیس آزادی باشد به این فیلم سالن اصلیش را به صورت فول سانس داده بلکه تعداد سالنهای آن هم جالب توجه است.

«خانه دختر» بلافاصله بعد از صدور پروانه نمایش در گروه آزاد روی پرده رفته اما فقط در تهران بیشتر از 20 سالن به آن تخصیص داده شده؛ یعنی اوضاع اکران آن چندان تفاوتی با فیلمهای سرگروه دار ندارد!!

تازه فیلمهای دیگر بعد از دریافت پروانه نمایش حداقل چند ماهی پشت خط اکران می مانند بلکه زمان برای اکران پیدا کنند اما «خانه دختر» با فاصله ای اندک از صدور پروانه نمایش روی پرده رفته است آن هم با حجمی قابل توجه از سالن.

صدالبته که رفع توقیف فیلم و اینکه حتی نسخه ای تعدیل شده از آن توانسته اکران شود بلکه بخشی از سرمایه تولید بازگردد خیلی هم خوب است و قابل ستایش اما مختصات اکران در گروه آزاد باید طوری باشد که برای صاحبان دیگر آثار روی پرده سوءتفاهم برانگیز نباشد.

آیا تسهیل شرایط اکران «خانه دختر» یک تشویق است در جهت جبران توقیف دوساله فیلم!؟؟ با این حساب آیا دیگر فیلهمای رفع توقیف شده هم مشمول این تسهیلات قرار می گیرند؟




«رسوایی۳» در هنروتجربه!؟

سینماروزان/حمید لازمی: شورای صنفی نمایش هفته گذشته اعلام کرد اکران فیلم های سرگروه دار در گروه هنروتجربه ممنوع است؛ یک تصمیم درست که قبل تر گرفته شده بود ولی متاسفانه درصد توهم متصدیان این گروه ایزوله آنقدر بالا بود که با عدم پای‌بندی به آن شرایط اعلام دوباره آن در ابتدای سال جدید را فراهم کردند.

حالا بعد از اعلام این تصمیم هم  متصدیان این گروه، این تصمیم گیری را دشمنی و اعلان جنگ می دانند و طبق معمول این چند سال از کارمندان زیر مجموعه خود طلب نوشتن نقد و اعتراض  می‌کنند که کمی از بار رسوایی خالی ماندن سالنهایشان و عدم بازگشت مالی مطلوب کم شود.

گروهی که مخاطب دارد چه نیازی دارد به اکران آثار دیگران؟
در این سالها نقدهای فراوانی از جانب منتقدین مستقل بر گروه هنروتجربه وارد شده که برخوردهای نادرست و بعضا سیاسی با آن شده است و از همان ابتدای تأسیس این گروه به اسم حمایت از جوانان تجربه‌گرا همه مخالفان این گروه به جرم اینکه با سینمای جوان و آینده‌ساز مشکل دارند مورد حمله قرار گرفتند. در جواب بارها گفته شد که سینمای بدنه که بخش عمده ظرفیت سینما را اشغال کرده باید از مقدار ناچیز سالن اشغال شده توسط این گروه نهراسد و اجازه دهد همین بستر ناچیز مختص فیلمسازان این گروه باشد. خیلی ها با این جوابیه قانع شدند که اعتراضی علیه این گروه نداشته باشند تا مدیران فوق الذکر به اصطلاح حمایت خود را از فیلمسازان جوان ادامه داده و امید جوانان فیلمساز تجربی ساز را پرنگ تر کنند.

بله… خیلی ها با روند هنروتجربه کنار آمدند تا نتایج آن را ببینند ولی این گروه که به دلیل انحصاری بودن ساختار نتوانسته بود علیرغم همه بریز و بپاشها از مراسم رونمایی گرفته تا انتشار کتابچه و راه اندازی سایت و کانال حدی استاندارد از مخاطب داشته باشد برای نجات خود از سقوط  و ظاهرسازی اینکه همچنان پابرجاست و استقامت دارد حرکتی برخلاف وعده های سیاستگزارانش آغاز کرد و آن واگذاری بخشی از صندلی های ناچیزش به فیلمهایی بود متعلق به جریان آزاد اکران که هم سرگروه دارند و هم به اندازه کافی در حال دیده شدن هستند؛ آن هم با تأکید بر وجه تجربه گرایی این آثار!
به نظر می رسد ناراستی بزرگی پشت این تصمیم وجود داشت و آن هم اینکه گروهی که خودش شدیدا به حمایت نیاز دارد چرا به این حد از توهم رسیده است که مثلا از فیلمی مثل «فروشنده» که جهانی است و البته در جریان اکران سراسری بیشتر از 100 سالن در اختیار دارد حمایت می کند و بخشی از سالنهای معدودی که باید به فیلمهای خودش تعلق گیرد را نثار این چنین آثاری می کند؟

چرا عصبانی هستید؟

طبیعی هم بود که این روند با انتقاد شورای صنفی نمایش و  در نهایت صدور دستورالعمل مجدد مبنی بر ممنوعیت اکران آثار چرخه رسمی اکران در این گروه مواجه شود. پرسش اما اینجاست که دلیل عصبانیت متصدیان این گروه از تصمیم شورا چیست؟ مگر نه اینکه آنها مدام از اقبال مخاطبان به آثار هنروتجربه ای خویش می گویند. چرا همین داشته را عاملی نمی کنند برای امتداد حیات و همچنان به دنبال این هستند که با الصاق نام گروه خویش به امثال فرهادی توجیه‌گر بودجه میلیاردی باشند.

جالب است یکی از رسانه های شبه‌اصولگرا که سال گذشته و با انتشار مدارکی مثلا محرمانه از دستمزد یک مدیر سابق به حمایت از رییس معزول سینما پرداخته بود اخیرا در نوشتاری که بوی رپورتاژ از آن به مشام میرسد ادعا کرده که با اکران مثلا فیلم «فروشنده» عایدی مادی به گروه هنروتجربه سرازیر شده که بتواند به فیلمهای گروهش کمک کند!!! آیا این خود شاهدی نیست بر این مدعا که این گروه حتی با تزریق بودجه میلیاردی دولتی هم نتوانسته در طی سه سال به حدی متوسط از مخاطب برسد تا با تکیه بر همانها به حیات خود ادامه دهد؟

اگر پاسخ به این پرسش منفی باشد باید زودتر از اینها به فکر تغییر وضعیت این گروه بود و به جایش شرایطی را فراهم کرد که این پخش کنندگان باسابقه باشند که با اکران ولو به صورت آزاد فیلمهای هنری اسباب ارتقای این نوع سینما را موجب شوند نه انحصارگرایانی بی کمترین پیشینه نه فقط در سینمای مستقل که همه چیز را در خدمت خود می‌خواهند و حتی جرأت این را ندارند که در رقابت با ساختار رسمی اکران به اعلام رقم فروش هفتگی فیلمهایشان مبادرت کنند!