1

ادعای عجیب محمدرضا ورزی که سریال تازه‌اش با اعتراضات قومیتی مواجه شده⇐۸۰ درصد سریال «ستارخان» کاملا تخیلی است!!!

سینماروزان: محمدرضا ورزی این روزها درگیر ضبط ادامه قسمت‌های سریال «ایراندخت» است. 10 قسمت از این سریال در ایام دهه فجر با عنوان سریال «ستارخان» با حضور فردی نه چندان شناخته‌شده به عنوان تهیه‌کننده(!) روی آنتن شبکه 1 رفت و البته اعتراضات قومیتی به آن با انتقادات برخی نمایندگان مجلس و نامه نگاری به رییس صداوسیما مواجه شد.(اینجا را بخوانید)

محمدرضا ورزی در پاسخ به این انتقادات و اینکه آیا همه زندگی سردار ملى در سریال 10قسمتى «ستارخان» روایت شده یا خیر به «تسنیم» گفت: اصلاً در سریال «ستارخان» بحث زندگینامه این شخصیت بزرگ مطرح نیست، تنها به رنجنامه‌اى از زندگى ستارخان پرداختیم، زندگینامه ستارخان را باید با یک بیگ پروداکشن قوى ساخت، در «ستارخان» به دوران نبرد جنگ‌ها در تبریز نپرداختیم.

ورزی گفت: رویکرد این سریال پرداخت به زندگى ستارخان نبوده است، بیشتر به فضایی که در چهار سال آخر عمر خودشان داشتند ورود کردیم. سریال «ستارخان» تنها یک برشى از سریال «ایراندخت» بود که در دوران مشروطیت روایت مى‌­شد، عملاً تاریخ انقلاب مشروطیت را هم نساختیم. 80 درصد این سریال یک قصه کاملاً تخیلى دارد و 20 درصد آن هم به زندگى چهار سال آخر عمر ستارخان مى‌پردازد.

وى در ارتباط با اینکه آیا خصایل رفتارى و گفتارى ستارخان در راستای واقع‌گرایى از شخصیت وى در سریال استفاده شده یا خیر، گفت: تقریبا تا حدود زیادى شخصیت ستارخان به‌درستى در سریال 10قسمتى «ستارخان» روایت شده است ولى بالاخره ستارخان ما ستارخان نمایشى است و به‌صورت نمایشى ستارخان را روایت کردیم نه در کتاب تاریخ. مطمئناً نمایش فضاى خاص خودش را دارد. بازسازى تاریخ در نمایش خیلى با کتاب تاریخ فرق مى‌کند. همواره گفتم باید تاریخ را براى مخاطب نمایشى کنیم تا بیننده جذب کنیم. این مسئله به‌معناى تحریف نیست و به اصل ماجرا وفادار هستیم، درباره خصلت‌ها و تکیه‌کلام‌هاى ستارخان براى ارائه درست به مخاطب خیلى کار کردیم.

ورزی تأکید کرد: در دل این قصه دوست داشتیم مخاطب را به وحدت برسانیم و اعلام کنیم امنیت ملى، ثبات ملى و اتحاد مردم در قومیت‌هاى مختلف مسئله مهمى است. اگر ذره‌­اى این مباحث دچار لغزش شود، دشمن نهایت بهره را خواهد برد. دشمن منافع ما را نمى­‌خواهد و کشور را در مسیر تجزیه خواهد برد تا ایران عزیز را به یک ایران کوچک تبدیل کند. سریال «ستارخان» هشدار مى‌دهد که مسائل داخلى را خودمان حل‌وفصل کنیم و طورى عمل نشود که دشمن از این مسائل بهره‌بردارى کند، براى وحدت و ثبات ملى باید همگى وحدت داشته باشیم. امیدوارم «ستارخان» مقوله پیام‌رسانى وحدت را به‌درستى انجام داده باشد.

این کارگردان در پاسخ به اینکه چرا اعلام کردید «دیگر تاریخ 100 سال اخیر را نخواهم ساخت؟» خاطرنشان کرد: این مسئله را به‌شوخى مطرح کردم ولى برخى سایت‌ها آن را جدى تلقى کردند. هر سریالى ساختیم به‌قدری با مدعیان مواجه شدیم و پاسخ داده‌ایم که واقعاً خسته شدیم، به همین خاطر سریالى خواهم ساخت که حداقل پنج پشت شخصیت‌های آن حضور نداشته باشند!

ورزی در ارتباط با استفاده از سعید نیکپور در نقش «ستارخان» گفت: ایشان طى چند دهه فعالیت بازیگرى ثابت کرده که تخصص خیلى خوبى به بازى در نقش‌هاى کلاسیک دارد که مهمترین این نقش‌ها بازى در نقش امیرکبیر و محمد على فروغى بود. نیکپور بسیار توانمند است، بنده هم از ویژگى‌های بارز ایشان در «ستارخان» استفاده کردم. سعید نیکپور بازیگر یک نسل طلایى است. سعى کردم نهایت استفاده را از این نسل طلایى بکنم، البته خودم هم تمام آنچه را از بازیگر نقش ستارخان مى‌­خواستم توسط سعید نیکپور دریافت کردم. بازخوردهاى دیده‌شده هم حاکى از موفقیت وى در نقش ستارخان است، هرچند نیکپور نقش «ستارخان» را در دهه 60 زمانى که خیلى جوان‌تر از امروز بود، بازى کرده بود.

وى در پایان گفت: مردم نیازمند شناخت از شخصیت‌هاى برجسته تاریخی کشورمان در تلویزیون هستند. باید در این راستا قدم برداریم و زندگى شخصیت‌هاى بزرگ کشورمان را که جانفشانى‌هاى زیادى برای ایران کردند بیشتر بسازیم تا مردم با تاریخ گذشته ایران بیشتر از گذشته آشنا شوند.




اعتراض نمایندگان مجلس به سریال تازه محمدرضا ورزی+عکس⇐چرا سطح قوم لر را تا حد واکس زدن تنزل داده‌اید؟

سینماروزان: تازه ترین سریال محمدرضا ورزی با نام «ستارخان» با حضور فردی نه چندان شناخته‌شده به عنوان تهیه کننده در حالی در دهه فجر روی آنتن رفت که کیفیت ساختاری پایین سریال موجب شد چنان که باید از سوی مخاطبان مورد توجه قرار نگیرد!

به گزارش سینماروزان اطلاع رسانی ضعیف این سریال که حتی یک سایت رسمی در فضای مجازی ندارد که مخاطبان بتوانند عکسهای با کیفیت بالا یا تیزرهای مربوط به آن را ببینند و بسنده کردن به یک صفحه اجتماعی با فالوئرهایی که فاصله ای بعید دارند با لایک کنندگان(!!) از دیگر ضعفهای این سریال بوده است.

حالا تعدادی از نمایندگان مجلس نیز در نامه ای به رئیس سازمان صداو سیما، با اعتراض به پخش سریال «ستارخان» آن را توهین به اقوام «لر» خواندند.

 این نمایندگان با توهین آمیز خواندن دیالوگهای این سریال، اینکه سهم قوم لر در مشروطه تا حد واکس زدن کفش تنزل داده شده را گستاخانه دانسته اند.

در انتهای نامه این نمایندگان خواستار عذرخواهی رسمی صداوسیما و برخورد قاطع با توهین کنندگان به قومیتها شده اند.

نامه اعتراضی نمایندگان مجلس درباره سریال «ستارخان»
نامه اعتراضی نمایندگان مجلس درباره سریال «ستارخان»



ماجرای درگیری محمدعلی سپانلو و عزت‌ا.. انتظامی در پشت صحنه فیلم علی حاتمی

سینماژورنال: محمدعلی سپانلو شاعر تازه درگذشته بلحاظ کلامی آدمی صریح بود و معمولا در گفتگوهایی که با رسانه ها داشت بی پرده پوشی حرف می زد.

به گزارش سینماژورنال همین صراحت بود که او را واداشت بعد از آن که مسعود کیمیایی به فانتزی سازی درباره ماجرای مرگ فروغ فرخزاد پرداخت به صراحت او را به چالش کشیده و سخنانش را غیرمنطقی بداند.

سپانلو در یکی از آخرین گفتگوهای مفصلش درباره فعالیتهای سینمایی اش سخن گفته بود. جالب اینجاست که در این گفتگو هم وی به بیان نکاتی پرداخته بود که سالیان سال است اغلب اهالی سینمای ما جرأت بیان آن را ندارند و مدام درباره اش پرده پوشی می کنند.

یکی از نکات جالب این گفتگو که با “تماشاگران امروز” انجام شده بود این بود که سپانلو با اشاره به همکاری با پروژه “ستارخان” علی حاتمی کاملا صریح به درگیری اش با عزت ا.. انتظامی در پشت صحنه فیلم اشاره کرده بود.

علی حاتمی بچه خوبی بود

سپانلو گفته بود: من یک تکه در “ستارخان” بازی کردم و تازه آنجا بود که دیدم کارگردانها چه حوصله ای دارند. من حوصله خراب شدن و این چیزها را ندارم. علی حاتمی واقعا بچه خوبی بود.

انتظامی بابت کیفیت غذا به حاتمی اعتراض کرد اما حاتمی دستش را بوسید

وی ادامه داده بود: یک جایی بود در این فیلم “ستارخان” که عزت ا.. انتظامی به علی حاتمی بابت کیفیت غذا اعتراض کرد اما علی حاتمی دستش را بوسید. من اگر جای حاتمی بودم نمی توانستم این کار را بکنم.

من هیچ کاره بودم اما انتظامی از ما می ترسید

به گزارش سینماژورنال سپانلو افزوده بود: من بخاطر این ماجرا با انتظامی دعوا کردم و گفتم یعنی چه که تو این طوری برخورد میکنی. من هیچ کاره بودم و خیلی جوانتر بودم از انتظامی اما به احترام اعتبار ادبی من و اینکه سمبل نسل جوان بودم از ما می ترسیدند.

ستارخان
ستارخان



آهنگساز “ناخدا خورشید”: در سالهای ابتدایی انقلاب، نبود سرگرمی جوانان را به سمت موسیقی کشاند

سینماژورنال: فریدون ناصری از جمله چهره های ماندگار هنر موسیقی ایرانی است.

به گزارش سینماژورنال ناصری که در کنسرواتوار سلطنتی بروکسل تحصیل کرده بود علاوه بر رهبری ارکستر سمفونیک تهران سابقه ساخت موسیقی متن برای تعدادی از آثار ماندگار سینمای ایران را هم داشت.

فریدون ناصری برای فیلمهایی چون “ناخدا خورشید”، “ستارخان” و “کفشهای میرزانوروز” موسیقی متن ساخت و سالهای برای رادیو و تلویزیون ایران موسیقی تصنیف کرد.

این هنرمند حدودا ده سال پیش از دنیا رفت و در زمان حیات نیز زیاد اهل گفتگو نبود. به تازگی شکرا.. رحیم خانی در روزنامه “شرق” متن گفتگویی منتشرنشده از او را ارائه داده است. گفتگویی که ناصری در آن درباره برخی از مشکلات هنر موسیقی در ایران سخن گفته است.

سینماژورنال متن کامل این گفتگو را که در اواخر دهه هفتاد انجام شده ارائه می دهد:

وضعیت آموزش موسیقی در کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
وضع آموزش موسیقی به چنددلیل در سراسر کشور بد است؛ چراکه خواه در هنرستان‌ها یا در دانشگاه‌ها از چندسال قبل به‌وسیله جمعی که گویا حقیقتا با بچه‌های علاقه‌مند به موسیقی دشمنی دیرینه داشته‌اند چنان برنامه‌ریزی شده که هیچ محصولی نمی‌دهد و فقط وقت و عمر مشتی جوان بیگناه به هدر می‌رود. از هنرستان یا دانشگاه موسیقی که از ١٥کلاس تنها سه یا چهار کلاسش به موسیقی مربوط می‌شود، چه محصولی می‌توان انتظار داشت. برنامه هنرستان‌ها و دانشگاه‌های موسیقی چه فرقی برای مثال با دانشکده حقوق یا معقول و منقول دارد، حال اینکه رشته تحصیلی‌شان موسیقی است. چگونه با حجم درس‌هایی که مطلقا به‌درد یک موسیقیدان نمی‌خورد و ساعت‌ها وقت می‌گیرد، می‌توان انتظار داشت شاگرد یا دانشجو فرصت کار موسیقی داشته باشد. یک شاگرد رشته موسیقی لااقل در روز باید چهارساعت ساز تخصصی خود را کار کند و همین زمان را برای دروس تئوریک موسیقی احتیاج دارد. آیا با برنامه‌ریزی نسنجیده‌ای که اعمال کرده‌اند، وقتی برای کار موسیقی باقی می‌ماند. فاجعه بدتر آن است که حتی در امتحان ورودی دانشگاه‌ها، شاگردی که پنج‌سال ویولن یا پیانو یا هر ساز دیگر غربی را نواخته وادار می‌کنند سه‌تار امتحان بدهد که او هم دوماه سه‌تار کار می‌کند و امتحان ورودی می‌دهد و به میمنت و مبارکی پذیرفته می‌شود. از چنین دانشگاهی چه بیرون خواهد آمد؟ درد بدتر این است که استاد ندارند و کسانی امروزه درس می‌دهند که گاه حقیقتا صلاحیت ندارند، بعد این دانشگاه‌ها تابه‌حال کدام نوازنده، کدام محقق و کدام زن و مرد اهل عمل به موسیقی را بیرون داده‌اند… . هیچ!؟ هنرستان‌ها نیز وضعی از این بهتر ندارند، حال اینکه کافیست شما به برنامه‌های سال‌های قبل‌تر دانشگاه‌ها و هنرستان‌ها نظری داشته باشید تا اختلاف سطح درسی را دریابید.
‌ نحوه تدریس در آموزشگاه‌های موسیقی وابسته به وزارت ارشاد مورد تایید شما هست یا خیر؟
نحوه تدریس در آموزشگاه‌های وابسته به وزارت ارشاد فقط از جهت اسمی چشمگیر و دهن‌پرکن است. در عمل هیچ برنامه منظم و منسجمی وجود ندارد و اگر در طرح کلی برنامه‌ریزی شده، اعمال نمی‌شود. هر مدرسی هرچه می‌خواهد می‌گوید، هرکلاسی نحوه کار خاص خود را دارد در حالی که برای هر ساز یا رشته در همه‌جا و برای سال‌های مختلف می‌بایست برنامه‌ریزی دقیقی وجود داشته باشد. هیچ‌کس نمی‌داند شاگردی که دوسال ساز زده چه باید بزند و فرق او با شاگرد سه و چهارساله چیست. در یک کلام، هیچ کنترلی وجود ندارد، در تهران کلاسی هست که ١٥٠شاگرد دف دارد، واقعا اینها چه می‌کنند؟ جز اینکه جیب صاحبان کلاس‌ها را پرمی‌کنند و بازرسان محترم را با انواع […] دست‌به‌سر نمایند تا گزارشی مطلوب دریافت کنند.
‌ تدریس در مکان‌های خصوصی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
تدریس در اماکن خصوصی در هیچ جای جهان قابل کنترل نیست ولی چطور است اگر کسی در منزلش رفو‌گری کند بعد از یک‌ماه ماموران محترم مالیات سروقتش می‌آیند و هزارایراد بنی‌اسراییلی می‌گیرند و مالیات‌هایی برایش می‌بندند که تصورش مشکل است، اما هرکس با هرمیزان دانشی کلاس باز می‌کند، بالاترین پول را می‌گیرد و بیش از ٧٠درصد آنها کاری جز گمراه‌کردن بچه‌های مردم ندارند و هیچ‌کس هم به آنها حرفی نمی‌زند و ماموران محترم مالیات اصولا از اینگونه کلاس‌ها خبری ندارند که این درست نیست. نباید به هرکسی اجازه تدریس و بازکردن کلاس داد، این امر با اندک پیگیری قابل تصحیح است اگر بخواهند.
‌ نسبت داوطلبان آموزش موسیقی ایرانی قبل و بعد از انقلاب چگونه است؟
از آنجا که هر تحریمی، تحریصی به‌دنبال دارد، در سال‌های بعد از انقلاب به‌دلیل نبودن بسیاری از سرگرمی‌های دیگر، طیف بسیار وسیعی از جوانان به موسیقی رو آورده‌اند و داوطلبان فراگیری موسیقی ایرانی بسیار زیاد شده است.
‌آموزشگاه‌های آزاد عملی و نظری موسیقی چه تفاوتی با آموزش‌های هنرستانی و دانشگاهی دارد؟
وقتی آموزش عملی و نظری در هنرستان‌ها و دانشگاه‌ها وضع نامناسبی داشته باشد، تکلیف آموزش‌های آزاد معلوم است، با این‌همه، بستگی به این دارد مدرس چه کسی باشد و تا چه حد خود را در قبال شاگرد مسوول بداند. اگر کنترلی در کار تاسیس کلاس‌های خصوصی باشد، می‌توان امیدوار بود کار مفیدی انجام گیرد در غیراین‌صورت قابل ارزیابی نخواهد بود.
‌ چرا استادان مجرب و سرشناس تمایلی به آموزش موسیقی در آموزشگاه‌ها ندارند؟
استادان مجرب و سرشناس عملا بسیار کم هستند و اگر بعضی از آنها امروز در هنرستان‌ها یا در بعضی دانشگاه‌ها تدریس می‌کنند، واقعا نوعی فداکاری می‌نمایند، چرا که در مرحله اول حق‌التدریس به قدری ناچیز است که هزینه رفت‌وآمد استاد را هم تامین نمی‌کند. درد بزرگ‌تر، آن است که این استادان حاضر نیستند زیر دست هرکسی کار کنند، چطور ممکن است استادی جایی تدریس کند که مسوولش لازم است سال‌ها زیر دست خود او آموزش ببیند، طبیعی است [آن استاد] نمی‌رود در چنین جایی تدریس کند.
‌ نسبت داوطلبان آموزش سازهای ایرانی و سازهای غربی در بین جوانان چگونه است؟
این نسبت از هر دوسو قابل توجه است، سازهای غربی همان‌قدر داوطلب فراگیری دارد که سازهای ایرانی، باید اصل تدریس درست باشد.
‌ آیا پرداخت هزینه بالای خرید ساز و نیز حق‌الزحمه تدریس باعث کاهش استقبال جوانان طبقه پایین و متوسط نشده است؟ چه راه‌حلی برای برطرف‌شدن این مشکل پیشنهاد می‌کنید؟
بله. حق‌التدریس‌های بالا و هزینه بالاتر تهیه ساز یکی از مشکلات بزرگ است و مردم کم‌درآمد و خانواده‌های پرجمعیت قادر نیستند این هزینه‌ها را بپردازند، باید از طریق کارگاه‌های دولتی سازهای ارزان‌قیمت در اختیار جوانان قرار گیرد، سازهای غربی زیر نظر دولت و وزارت ارشاد وارد شده و دولت روی آنها سوبسید دهد و البته با کنترل و تعهد در اختیار جوانان مستعد قرار گیرد، این کاری بود که در تمام جمهوری‌های شوروی سابق از سال١٩١٧ انجام گرفت و با مدرسانی برجسته نتیجه آن شد که [در حال حاضر] علاوه‌بر هزاران‌نوازنده در هردهکده کوچک یک ارکستر و در هرمرکز شهری یک ارکستر سمفونیک وجود دارد.
باری، ساز بدون مدرس و مدرسه فایده‌ای نخواهد داشت، مساله را باید از هر دوسو بررسی کرد و امکان هم دارد، فقط سعه‌صدر و دلسوزی می‌خواهد.
‌ چه پیشنهادی در مورد آموزش موسیقی از دوره خردسالی دارید؟ با آموزش موسیقی از دوره دبستان موافقید؟
موسیقی دقیقا باید از دبستان آغاز شود و در این صورت در سطح بزرگ به ثمر می‌رسد و ما شاهد پیشرفت آن خواهیم بود و گرنه در ٢٠سالگی موسیقیدان و نوازنده برجسته نمی‌توان تربیت کرد، البته استثنا‌هایی همیشه وجود دارد، ولی حکم بر اغلب جاری می‌شود. به‌هرحال درد زیاد است ولی می‌توان درمان کرد، اگر همان‌طور که عرض شد نیت اصلاح در کار باشد.