1

حبیب والی‌نژاد تهیه‌کننده برخی آثار ارگانی سال‌های اخیر مطرح کرد: هیچ‌کدام از فیلم‌هایی که تولید کرده‌ام، سفارشی نیست!!/انقلاب ما مظلوم است چون هیچ‌گاه در مورد آن صحبت نکرده‌ایم!!/فکر می‌کنند من انقلابی هستم ولی انقلابی‌ها، آن‌ها بودند که ایستادند، رفتند و شهید شدند!/چرا برخی از ما انقلابی‌ها با وجود پول، درجا می‎زنیم؟!/ چرا به‌دنبال دنیا رفتیم؟/بسیاری از فیلمسازان، خوب رشد نکرده‌اند!/نیروی فرهنگی پارتیزان کم داریم و نیرو‌های جدید سخت‌کوش و اهل مطالعه نیستند!/در تولید آثار زندگینامه‌ای هم باید اشتباهات را گفت و هم اعمال درست را!/باید زندگی شهدا را باور کرد و بعد فیلمش را ساخت/در پشت صحنه #نیمه_پنهان_ماه، مهدویان گریه میکرد!!/به‌خاطر نمایش حرفهای عاشقانه همسر شهید همت، خفت‌مان کردند!/ #سفارش را باید به #باور تبدیل کرد!

سینماروزان/کیوان بهارلویی: حبیب والی نژاد تهیه‌کننده برخی آثار ارگانی قابل توجه این سال‌ها و ازجمله ایستاده در غبار، آخرین روزهای زمستان، موقعیت مهدی، بادیگارد و لباس شخصی، اعتقاد دارد هیچ کدام از فیلم‌هایی که ساخته، سفارشی نیست و باید سفارش را به باور تبدیل کرد!

حبیب والی‌نژاد به دفاع‌پرس گفت:  اتفاقاً یکی از خوبی فیلم‌هایی که تولید کرده‌ام این است که هیچ‌کدام از این‌ها سفارشی نیستند. سازمانی است که موضوعاتی را برای کار سفارش می‌دهد، اما تمام فیلم‌هایی که ساخت آن‌ها قسمت من شده بودند، تمام آن‌ها را خودمان به باور آن‌ها رسیده بودیم.

وی ادامه داد: آدم احساس می‌کند که می‌خواهیم که در مورد یک فرهنگ؛ برای مثال فرهنگ انقلاب مظلوممان صحبت کنیم. انقلاب ما، مظلوم است؛ چون هیچ‌گاه در مورد آن صحبت نکرده‌ایم، ولی فردی مانند حاج قاسم یا شهید حسن باقری و حاج همت، همه بچه‌های انقلاب هستند. منِ بچه مسلمان آنقدر بد عمل کرده‌ام که دیگران من را می‌بینند. فکر می‌کنند من آن انقلابی هستم. انقلابی‌ها، آن‌ها بودند که ایستادند، رفتند و شهید شدند. به قول شهید سلیمانی، من اگر مثل او زندگی کنم، یک انقلابی هستم. تو باید آن افراد را بیاوری، در مورد آن‌ها فیلم بسازی، از زندگی آن‌ها بگویی. ان‌شاءالله افراد الگو می‌گیرند؛ که البته از آن الگو می‌گیرند…در بد عمل کردن ما به‌عنوان آدم انقلابی، این چهره انقلاب، خراب شد. چرا برخی از ما انقلابی‌ها با وجود پول، ما درجا می‎زنیم؟! ما به‌دنبال دنیا رفتیم. اصل حرف‌ها را درست نزدیم. فرصت نشد که بگوییم چرا انقلاب کردیم. درست است که مردم در رفاه زندگی کنند، اما اگر مردم فرهنگ داشته باشند، از رفاه لذت می‌برند.

والی‌نژاد افزود: سختی کار ما در مورد جنگ و انقلاب این است که زمانی که ما می‌خواهیم در مورد یک شخصیت فیلم بسازیم، من با این‌همه سابقه اینگونه نیستم که بخواهم روی رفتار غلط یک نفر انگشت بگذارم و آن را بسازم. با خودم می‌گویم والی‌نژاد این فردی که بزرگ شده است، همه‌کار کرده است. ابتدا اشتباه کرده است و بعد درست عمل کرده. من باید آن اشتباه را از نظر داستانی بگویم و بعد از آن، درست عمل کردن فرد جذاب به نظر برسد. سختی کار ما این است که: «نه؛ شما فقط مسیر درست زندگی را به تصویر بکش!» مسیر درست زندگی فرد چگونه درست شده است؟! مخاطب باید یک هم‌ذات‌پنداری بکند که این فرد هم مانند من بوده است. یک موقع اشتباه کرده است و یک موقع درست عمل کرده است و بعد تبدیل به چنین بزرگی شد.

حبیب والی‌نژاد تاکید کرد: وقتی  می‌خواهیم کاری در مورد یک شهید انجام بدهیم، باید او را باور کنیم؛ وگرنه نمی‌توانیم آن را بسازیم. هادی حجازی‌فر هر کاری در مورد موقعیت مهدی انجام بدهد، مهدی باکری را باور کرده است. برای همین تمام رفتار‌ها و سکناتش دقیق مثل مهدی باکری است و برای همین همه آن را باور می‌کنند. آن موقع جملاتی می‌گوید که تأثیر می‌گذارند که روی مخاطب تأثیر می‌گذارد. در خیلی از فیلم‌های دفاع مقدس می‌بینیم که فیلم خیلی تأثیری روی مخاطب ندارند؛ چون کارگردان یا آن بازیگر آن را باور ندارد. من در کار‌هایی که تولید می‌کنم به همه بچه‌ها حتی فیلم‌بردار می‌گویم که باید چیزی را که دارد روی آن کار می‌کند را باور کند. اگر آن را باور کند، روی فیلم‌برداری، نورپردازی و قاب تصویر او تأثیر دارد. برای همین کارگردان به‌عنوان فرد اصلی و خالق اثر، خود باید باور داشته باشد. اگر سفارش شود، باید تبدیل به باور شود. حاج قاسم یک جمله دارد که می‌گوید: باید شهیدانه زندگی کرد.

حبیب والی نژاد: سفارشی ساز نیستم
حبیب والی نژاد: سفارشی ساز نیستم

این تهیه‌کننده درباره کیفیت پایین برخی آثار موسوم به ارزشی گفت: کار فرهنگی کردن سخت شده است؛ چون نیروی پارتیزان کم داریم و نیرو‌های جدید سخت‌کوش و اهل مطالعه نیستند. سختکوش یعنی اینکه پیشنهاد بدهی و پیشنهاد بگیری. خودش بخواند، بجورد و آن را یا تبدیل به مستند بکند یا فیلم سینمایی ما می‌گوییم جبهه انقلاب. همه چیز را گردن مسئولین نمی‌‎اندازم؛ این مسئله به ما هم برمی‌گردد. بسیاری از فیلمسازان خوب رشد نکرده‌اند؛ البته در این مسیر من ناامید نیستم و خیلی امیدوارم. آقا امیدوار است. چرا امام گفت هر روز ما کربلاست؟! چون کربلا درس است و همه چیز در کربلاست. آقا امیدوارند، چون امام حسین در کربلا همین را گفت. بعد از آن امام هم همین حرف را زد. همان که می‌گوید: مردم، اما همان، هم می‌گوید: اگر من یک نفر باشم، هم ادامه می‌دهم. به او گفتند: در فیضیه همه را دارند می‌زنند، گفت: من پای دینم می‌ایستم؛ حتی یک نفر و همین حرف را همت و باکری هم می‌زنند، اما ما ول‌معطلیم.

والی‌نژاد با ذکر خاطره‌ای از کار با جوانان گفت: در مستند «نیمه پنهان ماه» که زینب ابوطالبی صحبت می‌کند ما اورا به عنوان مجری آوردیم با بچه‌های شهدا صحبت می‌کرد. آن برنامه را حسین مهدویان می‌ساخت و در پشت صحنه گریه می‌کرد!!! این‌ها جوانانی مثل شما هستند. بچه مسلمان هستند و انسان هستند. همسر شهید که صحبت می‌کرد، همه در پشت صحنه گریه می‌کردند. چند ماه زمان می‌برد که کتاب‌های همسر شهید را می‌خواندند و بعد از آن مجری با خانمی که می‌آمد، در همان گفتگو زندگی می‌کرد. آنقدر احساسی بود که انگار برای بچه‌اش دارد قصه تعریف می‌کند؛ انگار نه انگار که مادر شهید است. آن را خیلی راحت مانند قصه تعریف می‌کرد و همه جزئیات زندگی را تعریف می‌کرد و تأثیر می‌گذاشت.

والی‌نژاد با اشاره به دردسرهای روایت واقعی از زندگی شهدا گفت: با هزار زحمت خانم بدیهیان همسر شهید همت را راضی کردیم که در مستند سردار خیبر حضور پیدا کند. همسر همت زندگی عاشقانه خود را تعریف کرد و آنقدر در حس رفته بود که گفت: من هیچ‌گاه فکر نمی‌کردم که با همت ازدواج کنم. یک گروه دانشجو اعم از دختر و پسر به کردستان رفته بودند و همت برای اینکه کسی نزدیک او نشود، همیشه بدعنق بود. گفت: اصلا فکر نمی‌کردم با این مرد ازدواج می‌کنم. در همین کردستان هم آقای عسگری واسطه می‌شود. ابتدا بدیهیان جواب منفی می‌دهد. شهید همت با لباس سپاه و آمبولانس به خواستگاری من آمد. فردی که فکر نمی‌کردم، نمی‌خواستم و دوست نداشتم، تبدیل به کسی شد که عاشق او شدم و می‌گفت: من عاشق چشمان همت بودم. ما این را گذاشتیم و خیلی‌ها ما را خفت کردند. دین را باید باور کنیم. آقا می‌گویند شما فکر قشر خاکستری باشید و سعی کنید آن‌ها را جذب کنید. شهید همت جمله‌ای دارد که می‌گوید: ما چه پیروز شویم و چه شکست بخوریم، باید بایستیم. خودش پای نقشه عملیاتی ایستاده است و حرف می‌زند. این قصه امام حسین (ع) است. ما مأمور به تکلیفیم، اما تکلیف را خراب کرده‌ایم!




متلک فیلمساز حاضر در فجر به مجری تلویزیون!

سینماروزان: دو سال بعد از اظهارات یک مجری زن تلویزیون خطاب به جماعت ناراضی درباره اینکه “اگر کسی اعتقاد ندارد، جمع کند از ایران برود.” همچنان و هرازگاهی شاهد تکرار آن اظهارات به طرق مختلف از سوی برخی دیگر از تریبون‌داران هستیم.

به تازگی یک فیلمساز حاضر در جشنواره فجر چهلم به این اظهارات، واکنش نشان داد‌.

به گزارش سینماروزان همزمان با پایان مراحل فنی فیلم “شادروان”، کارگردان این فیلم در یادداشتی تاکید کرد: هیچ کس حق ندارد به هیچ ایرانی بگوید اگر ناراحتی، جمع کن و برو!!

حسین نمازی نوشت: سختی کارِ فیلمساز در روزگار تلخ و پرمسئله جامعه این است که هم باید آینه‌ شفاف واقعیت‌ها باشی و هم به فکر حالِ خوب و روان مخاطب.

این کارگردان ادامه داد: هرچند بسیاری از حرکات و اظهارنظرهایی که این روزها می‌بینم و می‌شنوم به حدی مضحک و احمقانه هستند که طعنه به کمدی‌های لوس و بی‌مایه سینما می‌زنند، امّا قطعاً فیلم «شادروان» از این دایره بیرون ایستاده و یک فیلم کمدی نیست.

نمازی با واکنش قرار دادن مجری شبکه افق افزود: ما در عجیب‌ترین و سخت‌ترین شرایط سعی کردیم با ساخت یک فیلمِ اجتماعیِ شیرین و دغدغه‌مند، حالِ خوب را به مخاطب هدیه کنیم و یادآوری کنیم، ما مردم ایران یک خانواده‌ایم و کسی حق ندارد به عضوی از این خانواده بگوید؛ ناراحتی جمع کن برو!”

 

متلک به مجری تلویزیون!؟
متلک به مجری تلویزیون!؟