1

رخشان بنی‌اعتماد بیان داشت⇐حاضر نیستم برای مصاحبه با تلویزیون روسری‌ام را جلوتر بیاورم!/تا اندازه‌اي حجابم را حفظ مي‌كنم كه قانون جاري مملكت بر آن تأكيد كرده!/نمیشود جلوي تهاجم فرهنگی را با پايين آوردن ديش‌هاي ماهواره گرفت/الگویی که الهام‌بخش باشد در تلویزیون وجود ندارد و برای همین مخاطب به سراغ ماهواره می‌رود/در سال۷۴ مدیران تلویزیون پخش مستندم درباره شیوع موادمخدر را سیاه‌نمایی دانستند و اجازه پخش ندادند/چند سال بعد و پس از فراگیری اعتیاد گزارش‌هايي به‌مراتب تكان‌دهنده‌تر از آنچه من ساخته بودم از آنتن تلويزيون پخش شد!

سینماروزان: رخشان بنی اعتماد کارگردان زن سینمای ایران به مانند بسیاری دیگر از همکاران خویش کار خود را با تلویزیون و آن هم منشی گری صحنه آغاز کرده است و سپس با مستندسازی باز هم برای تلویزیون ادامه داده است اما از جایی به بعد درگیر سینما شد و تاکنون فعالیتش برای سینما را ادامه داده است.

به گزارش سینماروزان بنی اعتماد که این روزها به عنوان یکی از مدیران اجرای پروژه «کارستان» شش مستند را روی پرده دارد در گفتگو با «اعتماد» با اشاره به فاصله ای که میان او و تلویزیون افتاده بیان داشت: با اينكه شخصا سال‌هاست ارتباطم با تلويزيون قطع است و عطاي چهارده سال كار در تلويزيون را به لقايش بخشيده‌ام، اما اين گسست به اين معنا نيست كه اهميت، ارزش و تاثيرگذاري اين رسانه را ناديده بگيرم. به همان اندازه كه اعتماد و ارتباط مخاطب با تنها رسانه فراگير ميهن‌مان قطع مي‌شود، ما هم به‌خاطر از دست رفتن اين پتانسيل قوي حسرت مي‌خوريم. ما به عنوان سينماگر مدام به اصل مهم مخاطب‌شناسي فكر مي‌كنيم و درصدد شناسايي اين حوزه‌ايم، آن وقت چطور سياستگذارانِ آنتني به وسعت تلويزيون تلاش نمي‌كنند از اين مخاطب‌شناسي به نفع خودشان استفاده كنند؟! ما شعار مقابله با تهاجم فرهنگي مي‌دهيم اما واقعيت اين است كه نمي‌شود جلوي اين تهاجم را با پايين آوردن ديش‌هاي ماهواره گرفت. تهاجم فرهنگي مثل رسوخ آب در ميان صخره‌هاست و يك مشكل جهاني در جوامع مخالف با فرهنگ‌هاي مختلف است.

این کارگردان تأکید کرد: براي واكسينه كردن جامعه در برابر اين تهاجم بايد به قوت‌بخشي هويت خودمان فكر كنيم. ما در مورد كار فرهنگي تنها به شعار دادن بسنده مي‌كنيم و در واقع آن را پشت بايدها و نبايدها حبس كرده‌ايم. به همين خاطر مخاطب با رسانه‌اي چون تلويزيون فاصله مي‌گيرد، بازتابي از زندگي واقعي و جاري جامعه را در قاب تلويزيون كمتر مي‌بيند، الگويي كه بتواند الهام‌بخش او باشد و با او همذات‌پنداري كند، پيدا نمي‌كند و در نتيجه به آنتن ماهواره‌اش كه از دنيايي ديگر و ناشناخته به او خوراك مي‌دهد وصل مي‌شود.

رخشان بنی اعتماد با اشاره به یکی از تجربیات خودش در برخورد با مدیریت بسته تلویزیون بیان داشت: سال ٧٤ به پيشنهاد كارشناسان اداره پيشگيري سازمان بهزيستي فيلم مستندي با هدف مشخص پيشگيري از سوء مصرف موادمخدر در بين جوانان ساختم. كارشناسان و متخصصان اين حوزه با مطالعه و بررسي تشخيص داده بودند ١٠ سال بعد مصرف موادمخدر در بين جوانان و به‌ ويژه جوانان طبقه متوسط، شايع و مانند ويروس و باتكثير مي‌شود. به همين دليل بنا شد كه فيلم با هدف هشدار به خانواده‌هاي طبقه متوسط خطر شيوع مصرف موادمخدر در جامعه را به تصوير بكشد تا يك ضلع مهم مثلث جامعه، مدرسه و خانه از طريق آگاهي خانواده‌ها در پيشگيري و كند كردن سير اين بلاي ويرانگر مسلح شود. تحقيق مفصل و طولاني‌اي با پيروز كلانتري انجام داديم و ساختار فيلم بر اساس يك فيلم كاربردي ريخته شد كه با پخش از تلويزيون بتوانيم خانواده‌ها را نسبت به خطر سونامي‌اي كه در پيش روي فرزندان‌مان بود، حساس كنيم.

این کارگردان ادامه داد: در نخستين جلسه نمايش فيلم در اداره بهزيستي با حضور گروهي از مديران تلويزيون و مديران رده بالاي اداره مبارزه با موادمخدر، پخش اين مستند را ترويج سياه‌نمايي و مشوش‌كننده اذهان عمومي دانستند. در نهايت با وجود رايزني‌هاي فراوان، تلويزيون حاضر به پخش اين مستند نشد. چند سال بعد مساله اعتياد به بحران تبديل شد. سال‌ها بعد كه فراگيري اعتياد از كنترل خارج شد، گزارش‌هايي به‌مراتب تكان‌دهنده‌تر از آنچه من ساخته بودم از آنتن تلويزيون پخش شد و مي‌بينيم كه اين بحران در حال حاضر در جامعه فراگير شده تا جايي كه استفاده از بخشي از مواد مخدر هم تحت كنترل در حال آزاد شدن است!

بنی اعتماد خاطرنشان ساخت: ادعا نمي‌كنم پخش آن يك فيلم مي‌توانست مانع از شيوع هولناك اعتياد شود، بحث بر سر تفكر غيركارشناسانه و غيرمسوولانه و سرپوش گذاشتن بر مسائل است؛ سانسور در ملاحظات صرفا سياسي و پاك كردن صورت مساله تعريف شده و انتخاب اين روش كه راجع به كاستي‌ها و آسيب‎ها و زشتي‌ها حرف نزنيم و زماني كه به مرز بحران رسيدند با صرف هزينه و انرژي زياد به فكر چاره بيفتيم. همين تفكر گل و بلبلي است كه حتي بحث احتمال زلزله را بر نمي‌تابد. گرچه با توسعه وسايل ارتباط جمعي و اينترنت ديگر نمي‌شود همه‌چيز را در لفافه سانسور و محدوديت پيچيد اما تا وقتي كه چنين تفكري نسبت به موضوعات اجتماعي وجود دارد، معضلات به بحران و زخم‌ها به دمل تبديل مي‌شوند و درست زماني كه اين دمل تركيد و عفونت آن بخشي از جامعه را فراگرفت به صرافت آن مي‌افتيم براي حل كردن اين معضلات كاري كنيم. متاسفانه اين نوع برخورد با مشكلات نتيجه عقب ماندن سياست‌هاي سياستگذاران از واقعيت‌هاي جامعه است. مستندساز و فيلمساز ادعاي پيشاهنگي جامعه را ندارد اما بخشي از وظايف او ديدن و انعكاس و آگاهي‌بخشي است.

این کارگردان 63 ساله با نقد سیاستهای رسانه ملی گفت: ممكن است تلويزيون برخي آدم‌ها و موقعيت‎هاي‌شان را دوست نداشته باشد اما واقعيت اين است كه آنها هم بخشي از افراد جامعه هستند. آنها نمي‌توانند براي موجه نشان دادن چهره‌شان ماسك ريا و دورويي بزنند. وقتي ما خط قرمز را فقط به مسائل اجتماعي معطوف مي‌كنيم منطق اين محدوديت‌ها براي كساني كه آنها را اعمال كرده‌اند، قوي‌تر مي‌شود. با اين كار رسانه فراگيري چون تلويزيون يك بخش اساسي جامعه را ناديده مي‌گيرد.

بنی اعتماد ادامه داد: مثل اينكه وقتي خبرنگار تلويزيون مي‌خواهد با من مصاحبه كند مي‌گويد روسري‌ات را جلوتر بياور و من حاضر نمي‌شوم اين كار را بكنم، چون من تا آن اندازه‌اي حجابم را حفظ مي‌كنم كه قانون جاري مملكت به آن تأكيد كرده است. اين واقعيت من است و نمي‌توانم بابت قرار گرفتن داخل قاب تلويزيون دروغ بگويم و خودم نباشم. اين واقعيت من است و تلويزيون همين واقعيت را محدود مي‌كند. اينجاست كه بايد بگوييم حقوق شهروندي براي قرار گرفتن در قاب تلويزيون رعايت نمي‌شود چون اين رسانه كليشه رايجي دارد كه آن را هم لابه‌لاي خط قرمزهايش تعريف مي‌كند. همين مسأله هم سبب فاصله گرفتن مردم از تنها رسانه فراگيرشان مي‌شود.

 

 




سیروس تسلیمی: دو سال دیگر سوسن تسلیمی از اداره تئاتر سوئد بازنشسته می‌شود و آن زمان با خیال راحت به ایران بازخواهد گشت/ ما در ایران نشسته‌ایم و حرف می‌زنیم و سوسن تسلیمی و بهرام بیضایی فرسنگها دورتر از ایران فعالیت هنری می‌کنند

سینماژورنال/اشرف‌السادات موسوی: سیروس تسلیمی به مانند خواهرش سوسن تسلیمی متولد 1328 است ولی برخلاف خواهرش که هم بصورت آکادمیک و هم تجربی درگیری هنری را با تئاتر آغاز کرد سیروس تسلیمی که فارغ التحصیل جغرافیاست علیرغم تجربه بازیگری در دوران کودکی، کار حرفه‌ای هنری را با فیلمنامه نویسی آن هم در سینما شروع کرد و در سالهای بعد تهیه کنندگی و پخش کنندگی را هم تجربه کرد.

به گزارش سینماژورنال سوسن تسلیمی اواخر دهه شصت و بعد از ایفای نقش در آثاری مطرح نظیر “باشو غریبه کوچک” و “شاید وقتی دیگر” به سوئد مهاجرت کرد و برخلاف بسیاری از هنرمندان مهاجر که کار هنری را رها می کنند، حرفه بازیگری و بعدتر کارگردانی را حتی در سوئد و هم در تئاتر و هم در تلویزیون این کشور ادامه داد.

28 سال بعد از مهاجرت سوسن تسلیمی، برادر همسن و سالش سیروس اما همچنان ساکن ایران است و هرازگاه فیلمنامه می نویسد و کار پخش را از طریق دفتر پخش امیدفیلم انجام می دهد.

سوسن تسلیمی به شدت درگیر فعالیتهای هنری بوده است
سیروس تسلیمی در گفتگو با سینماژورنال درباره اوضاع و احوال خواهرش بیان داشت: از طریق تماسهای تلفنی با هم در ارتباطیم و هرازگاه درباره اوضاع و احوال کاری شان گپ می زنیم. ایشان به شدت درگیر فعالیتهای مختلف کارگردانی و بازیگری بوده و به صراحت می گویم همه این سالها یک روز کاری را هم بیکار نبوده است.

تهیه کننده آثاری چون “زندان زنان” و “پرنده کوچک خوشبختی” پیرامون چرایی عدم بازگشت سوسن تسلیمی طی همه این سالها به ایران اظهار داشت: ایشان تمام وقت درگیر کارهای کار بوده اند و در این سالها هم که دیگر کارگردانی شده دغدغه تمام وقتشان و برخی نمایشهای خود را در کشورهای مختلف روی صحنه برده اند و همین سفر از شهری به شهر دیگر برای اجرا باعث شده در طول یک سال شاید یک ماه هم وقت آزاد نداشته باشد.

دو سال دیگر بازنشسته می شود و آن زمان می تواند به ایران برگردد

وی ادامه داد: از طرف دیگر ایشان استخدام وزارت تئاتر سوئد هستند و نزدیک به 28 سالی هم سابقه کار دارند و تمایلی نداشته اند که با تغییر محل اقامت خود در مسیر بازنشستگی خود خلل ایجاد کنند. سوسن تسلیمی دو سال دیگر بازنشسته می شود و آن زمان با خیال راحت می تواند به ایران برگردد.

هیچ دعوت رسمی از ایشان صورت نگرفته
در این سالها بخصوص با روی کار آمدن دولت اعتدال، مدیران فرهنگی هرازگاه از جذب هنرمندان خارج از ایران حرف زده اند.
وقتی از سیروس تسلیمی پرسیدیم آیا در امتداد چنین نگاهی از سوسن تسلیمی دعوتی برای اجرای آثارش در داخل صورت نگرفته وی به سینماژورنال گفت: دعوتی اگر هست باید به صورت رسمی صورت گیرد و نه با عبارات کلی. تا آنجا که من میدانم دعوت رسمی هم از ایشان صورت نگرفته است که بخواهند برنامه ریزی کنند برای اجرا در ایران.

بیضایی سالها پیش به من گفت آدمی یا باید حرف بزند و یا باید کار کند
نویسنده “خبرچین” و “پرنده آهنین” و سرمایه گذار “زیر پوست شهر” خاطرنشان ساخت: فارغ از اینکه هنرمندان ما در کجا زندگی می کنند مهم، اثریست که هنرمند از خود به جای می گذارد. هنرمندی که می تواند کار کند از نظر روحی به آرامش می رسد و بالعکس هنرمندی که نمی تواند کار کند حتی در وطن هم حس کمبود دارد.

وی ادامه داد: بهرام بیضایی از رفقای قدیمی ما که او نیز مانند سوسن تسلیمی مهاجرت کرده است سالها پیش به من گفت: «آدمی یا باید حرف بزند و یا باید کار کند.» به نظر من هم آدمی که زیاد حرف می زند از فعالیت بازمی ماند و آدمی که فعالیت مداوم دارد، وقت حرف بیهوده ندارد.

در اینجا نشسته ایم و حرف می زنیم
تسلیمی افزود: جالب و البته تراژیک است که ما در ایران نشسته ایم و حرف می زنیم و سوسن تسلیمی در سوئد 28 سال مداوم فعالت هنری داشت. از آن طرف بیضایی هم همین طور که در اینجا مدام در رثای نبودنش ناله می کنند و او در آمریکا هم می نویسد، هم تدریس می کند و هم نمایش اجرا می کند…

سیروس تسلیمی
سیروس تسلیمی